لذت حقیقت
به نام خداوند رحمتگر مهربان
بیان یگانگی خداوند در استوانه کوروش
در آیه نور کلمات الله، خداوند، خدا، نور و حقیقت و در باب ۱ انجیل مرقس کلمات خداوند، خدا و پادشاه و نور و در باب ۱ کتاب مقدس حزقیال کلمات خداوند، خدا و نور و در باب ۱ کتاب مقدس یوشع کلمات خداوند، خدا و یهوه و در باب ۱ کتابهای مقدس اشعیاء و زبور کلمات خداوند و خدا و در باب ۱ کتاب مقدس ارمیا و در قصیده ۱ امیر معزی و در قصیده ۲۴ خاقانی کلمه خداوند و در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمات الله، خداوند، خدا، یگانه و نور و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی «سرآغاز» کلمات خداوند و خداوندگار و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات الله، خدا، نور، انوار، حقیقت و مجاز و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» کلمات ایزد، یزدان و کردگار و در متفرقات ۱ شاه نعمت الله ولی کلمات الله، خدا، یگانه، یکتا، حقیقت و نور و در ترجیع بند ۱ شاه نعمت الله ولی کلمات الله، خدا، کردگار، نور و حقیقت و در مثنوی ۱ نسیمی کلمات الله، خدا، احد، پادشه، نور و انوار و در لمعات ۱ عراقی کلمات الله، نور و حقیقت و در ترجیع بند ۱ نسیمی کلمات الله، خدا، یکتا، یگانه، ساقی، حقیقت، نور، انوار و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات الله، خداوند، خدا، یزدان، ایزد و نور و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات خدا، ایزد، ساقی و نور و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمات الله، خداوند، یزدان، ایزد و نور و در قصیده ۱ سوزنی سمرقندی کلمات الله، خداوندا، یکتا و نور و در شعر ۱ خسرو و شیرین نظامی گنجوی کلمات خداوندا و نور و در ترجیع بند ۱ مولانا کلمات خدا، ساقی و نور و در قصیده ۱ حافظ کلمات خالق، کردگار، نور و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمات خدا و کردگار و در قصیده ۱ نظام قاری کلمات خدا، یکتا، پادشاه و انوار و در شعر ۱ آغاز کتاب عراقی کلمات احد، کردگار و نور و در مثنوی ۱ فرهنگ نامه حزین لاهیجی کلمات خدا، یزدان و حقیقت و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی کلمات نور و یگانگی و در قصیده ۱ جهان ملک خاتون کلمه خالق و در شعر ۱ خیابان دوم شاهدنامه الهامی کرمانشاهی کلمات خدا، یزدان و یکتا و در غزل ۱ بیدل دهلوی کلمه یکتا و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات خداوند، ایزد و یزدان و در غزل ۱ یغمای جندقی کلمات خدا، ساقی و حقیقت و در قصیده ۱ مجد همگر کلمه حقیقت و در قصیده ۱ فضولی کلمات خدا، پادشا، نور و حقیقت و در نامههای فارسی ۱۰۰ قائم مقام فراهانی کلمات الله و خدا و در بیت ۴ شعر ۲ النوبة الثالثة - سوره ص میبدی کلمات الله و خالق و در بیت ۱۶ شعر ۱ النوبة الثالثة - سوره سبا میبدی کلمه الله و در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی و در غزل ۱ فیض کاشانی و در بابهای ۱۰ و ۴۲ انجیل برنابا و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمات خدا و نور و در ترجیع بند ۱ اوحدی و در قطعه ۱ خاقانی و در غزل ۱ جهان ملک خاتون و در غزل ۱ غنی کشمیری و در غزل ۱ آشفته شیرازی و در غزل ۱ فروغی بسطامی و در غزل ۱ میرزاده عشقی و در مثنوی ۱ مطمح الانظار حزین لاهیجی و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی و در برگ ۲۲۴ کتاب الف نوشته پائولو کوئلیو و در قصیده ۴۲۲ امیر معزی کلمه نور و در قصیده ۲۴ ظهیر فاریابی کلمات نور و انوار و در قصیده ۱۶ عطار و در برگ ۲۲۴ کتاب انسان از منظری دیگر نوشته استاد محمدعلی طاهری کلمات نور و حقیقت و در باب ۱ انجیل برنابا و در مثنوی ۱ حافظ و در قصیده ۱ امیرخسرو دهلوی و در غزل ۱ نسیمی و در غزل ۱ سلیم تهرانی و در قصیده ۱ میلی و در بابهای ۱۶ و ۶۱ انجیل برنابا و در قصیده ۲۴ محتشم کاشانی و در غزل ۲۴ میرزاده عشقی و در شعر ۴۲ روضة المحبین ابن عماد و در غزل ۴۲ آشفته شیرازی و در برگ ۲۴۴ کتاب پله پله تا ملاقات خدا نوشته عبدالحسین زرینکوب و در شعر ۲۵۳ پیام مشرق اقبال لاهوری و در غزل ۳۵۲ سعدی و در قطعه ۵۳۴ ابن یمین کلمه خدا و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمات خدا و یزدان و در برگ ۲۴۲ کتاب الف کلمات خدا و حقیقت و در قصیده ۱ طبیب اصفهانی و در غزل ۱ سوزنی سمرقندی و در غزل ۴۲۲ عطار و در غزل ۱۲۶۴ مولانا کلمه ساقی و در غزل ۱۲۴۸ مولانا کلمات ساقی و یگانه و در برگ ۴۲۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه خداوند و در آیههای ۲۲۴، ۲۴۲ و ۲۴۴ سوره بقره کلمات الله، خداوند و خدا و در غزل ۱۲۴۶ مولانا کلمات خدا و ساقی و در غزل ۲۶۱۴ مولانا کلمات الله و نور و در غزل ۱۲۶۴ صائب تبریزی کلمه ایزد و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی کلمات خدا، حقیقت و مجاز و در شعر ۱۶ گنجینة الاسرار عمان سامانی کلمات ساقی، حقیقت و مجازی ذکر شده است. شعر «خدا» سروده ویکتور هوگو است. خداوند حقیقت است و مخلوقات مجاز هستند. در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات حقیقی و مجازی و در قصیده ۱ امیرخسرو دهلوی کلمه مجازی و در قصیده ۴۲۲ امیر معزی کلمه مجاز وجود دارد. خداوند نور است و مخلوقات سایه نور هستند. در غزل غزلهای ۱ سلیمان و در قصیده ۱ حافظ و در متفرقات ۱ شاه نعمت الله ولی و در غزل ۱ بیدل دهلوی و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در قطعه ۱ خاقانی و در ترجیع بندهای ۱ اوحدی و نسیمی و در مثنوی ۱ نسیمی و در غزل ۱ فیض کاشانی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در قصیده ۱ میلی و در قصیده ۱ فضولی و در رباعی ۱۶ سلمان ساوجی و در قصیده ۲۴ محتشم کاشانی و در قصیده ۲۴ خاقانی و در غزل ۲۴۶۱ بیدل دهلوی و در شعر سایه گیسو رهی معیری کلمه سایه ذکر شده است. در قصیده ۲۴ امیر معزی و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» کلمه رهی و در قصیده ۱ میلی کلمات رهی و سایه و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی کلمات سایه و گیسوان و در شعر ۱ دیگر سرودهها فرخی یزدی و در غزل ۴۲ آشفته شیرازی و در غزل ۴۲۲ بلند اقبال کلمه گیسو وجود دارد. شعر «پرتو سایهها» سروده ویکتور هوگو است. در قصیده ۱ حافظ و در قصیده ۱ میلی و در قصیده ۱ فضولی کلمات پرتو و سایه و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در قصیده ۱ حزین لاهیجی کلمه پرتو در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمات پرتو و سایه وجود دارند. صادق هدایت نویسنده کتاب «سایه روشن» است. در برگ ۲۲۴ کتاب آشنایی با صادق هدایت نوشته مصطفی فرزانه کلمات صادق هدایت و نویسنده و در برگهای ۲۲۴ و ۲۴۴ کتاب آشنایی با صادق هدایت کلمه هدایت و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات صادق و روشنایی و در آیه نور و در باب ۱ کتاب مقدس حزقیال کلمات هدایت و روشن و در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمات هدایت، کتاب و روشن و در مثنوی ۱ نسیمی کلمات هدایت و کتاب و در باب ۱ کتاب مقدس زبور و در غزل ۱ محتشم کاشانی کلمه هدایت و در شعر ۱ عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در برگ ۲۲۴ کتابهای الف و زهیر نوشته پائولو کوئلیو کلمه نویسنده و در برگ ۲۴۴ کتاب زهیر کلمات نویسنده و کتاب و در برگ ۲۴۲ کتاب زهیر و در باب ۱۰ انجیل برنابا و در نامههای فارسی ۱۰۰ قائم مقام فراهانی کلمه کتاب و در ترجیع بند ۱ نسیمی و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمات کتاب و روشن و در قطعه ۱ خاقانی و در ترجیع بند ۱ اوحدی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی و در شعر سایه گیسو رهی معیری کلمات سایه و روشن و در ترجیع بند ۱ مولانا و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی و در شعر ۱ آغاز کتاب عراقی و در لمعات ۱ عراقی و در غزل ۱ غنی کشمیری و در غزل ۱ ابن یمین و در قصیده ۱ سوزنی سمرقندی و در قصیده ۱ ملک الشعرا و در شعر ۴۲ پادشاهی بهرام گور شاهنامه فردوسی و در برگ ۲۲۴ کتاب انسان از منظری دیگر و در غزل ۲۴۴ سعدی و در آیه ۲۴۲ سوره بقره و در قصیده ۴۲۲ امیر معزی و در غزل ۱۵۷۰ امیرخسر دهلوی کلمه روشن وجود دارد. اشو نویسنده کتاب «آفتاب در سایه» است. در قصیده ۱ حافظ و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمات آفتاب و سایه و در شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» از بودا(ع) و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در غزل غزلهای ۱ سلیمان و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در متفرقات و در ترجیع بند ۱ شاه نعمت الله ولی و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در ترجیع بند ۱ نسیمی و در قصیده و لمعات ۱ عراقی و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در قصیده ۱ ملک الشعرا و در غزل ۱ آشفته شیرازی و در غزل ۱ مسعود سعد سلمان و در قصیده ۱ مجد همگر و در شعر ۲۴ منوچهر شاهنامه فردوسی و در قصیدههای ۲۴ و ۴۲ محتشم کاشانی و در باب ۴۲ انجیل برنابا و در برگ ۲۲۴ کتاب انسان از منظری دیگر و در برگ ۲۴۴ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه و در غزل ۴۲۲ بلند اقبال و در غزل ۴۲۲ عطار کلمه آفتاب وجود دارد. ارقام عددهای ۲۴، ۴۲، ۲۲۴، ۲۴۲، ۲۴۴ و ۴۲۲ و ارقام عددهای ۱۶ و ۶۱ و ارقام عددهای ۱۲۴۶، ۱۲۶۴، ۲۴۶۱ و ۲۶۱۴ مشترک هستند. در ادامه مقاله دلیل انتخاب کتابها و شعرها بیان شده است. آیه نور بیان میکند: «خدا نور آسمان ها و زمین است؛ وصف نورش مانند چراغدانی است که در آن، چراغ پر فروغی است، و آن چراغ در میان قندیل بلورینی است، که آن قندیل بلورین گویی ستاره تابانی است، [و آن چراغ] از [روغن] درخت زیتونی پربرکت که نه شرقی است و نه غربی افروخته می شود، [و] روغن آن [از پاکی و صافی] نزدیک است روشنی بدهد گرچه آتشی به آن نرسیده باشد، نوری است بر فراز نوری؛ خدا هر کس را بخواهد به سوی نور خود هدایت می کند، و خدا برای مردم مثل ها می زند [تا حقایق را بفهمند] و خدا به همه چیز داناست.» در آیه نور بیان شده که خدا به همه چیز داناست. در منشور کوروش کلمات مردوک و دانا و در باب ۱ انجیل برنابا و در مثنوی ۱ حافظ و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در آیههای ۲۲۴ و ۲۴۴ سوره بقره کلمات خدا و دانا و در قطعه ۱ خاقانی و در مثنوی ۱ نسیمی و در غزل ۱ محتشم کاشانی و در قصیده ۱ ملک الشعرا و در غزل ۱ آشفته شیرازی و در غزل ۲۲۴ مولانا کلمه دانا ذکر شده است. در خط ۱ منشور کوروش کبیر عبارت «مردوک، پادشاه همه آسمان و زمین» بیانگر یکتایی خدا و احاطه داشتن و محیط بودن خداوند بر همه چیز است. در شعر ۱ خیابان دوم شاهدنامه الهامی کرمانشاهی کلمه گنجور و در مطلب زیر از توضیحات هوش مصنوعی درباره شعر ۱ مجلس اول سعدی در سایت گنجور کلمه پادشاه و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات همه، آسمان، زمین و منشور و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمات همه چیز، زمین و منشور و در ترجیع بندهای ۱ نسیمی و خاقانی و در قصیده ۱ نظام قاری کلمات همه، آسمان، زمین و خط و در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمات همه، آسمانها و زمین و در باب ۱ کتاب مقدس اشعیاء و در باب ۱ انجیل مرقس و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی و در شعر ۲۴ مخیل نامه نظام قاری کلمات همه، آسمان و زمین و در قصیده ۱ فضولی کلمات همه، آسمان، سما، ارض و خط و در باب ۱ کتاب مقدس استر و در قطعه ۱ خاقانی و در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی و در غزل ۱۲۶۴ صائب تبریزی کلمه خط و در مثنوی ۱ نسیمی و در قطعه ۱ سلیم تهرانی و در غزل ۱ ابن یمین و در قصیده ۲۴ محتشم کاشانی و در قصیده ۲۴ خاقانی و در شعر ۴۲ پادشاهی بهرام گور شاهنامه فردوسی کلمات خط و همه و در قصیده ۲۴ ظهیر فاریابی کلمات خط، منشور و همه و در شعر ۲۴ منوچهر شاهنامه فردوسی کلمات منشور و همه و در متفرقات و در غزل ۱ آشفته شیرازی کلمات همه و عالم و در لمعات ۱ عراقی و در قصیده ۱ امیر معزی عبارت همه عالم و در شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» از بودا(ع) و در باب ۱ کتاب مقدس ارمیا و در غزل ۱ حافظ و در قصیده ۱ عراقی و در غزل ۱ میرزاده عشقی و در مثنوی ۱ مسعود سعد سلمان و در قطعه ۱۶ مسعود سعد سلمان در گنجور رومیزی و در رباعی ۱۰۰ سلمان ساوجی و در بابهای ۱۰ و ۲۴ و ۴۲ انجیل برنابا و در آیه ۲:۴ کتاب مقدس نوحه و در رباعی ۲۴ خیام و در شعر ۴۲ تحفةالاحرار جامی و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی و در آیه ۲۲۴ سوره بقره و در برگهای ۲۲۴ و ۲۴۲ کتاب پله پله تا ملاقات خدا و در برگهای ۲۲۴، ۲۴۲ و ۲۴۴ کتاب زهیر و در برگ ۲۴۲ کتاب الف و در برگ ۲۲۴ کتاب آشنایی با صادق هدایت و در برگهای ۲۲۴ و ۲۴۴ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه و در غزل ۴۲۲ عطار و در غزل ۱۲۶۴ مولانا و در غزل ۱۵۷۰ امیرخسر دهلوی کلمه همه و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی کلمات همه، عالم و هوشمندان و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» و در ترجیع بند ۱ اوحدی و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در مثنوی ۱ مطمح الانظار حزین لاهیجی و در قصیده ۱۶ عطار و در غزل ۳۵۲ سعدی کلمات همه و هوش و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمه هوشمندان وجود دارد. اگر عبارت «بیان یگانگی خداوند در استوانه کوروش» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۰۰ میشود. در مثنوی ۱ نسیمی و در قطعه ۱ خاقانی کلمه ابجد و در قصیده ۱ حافظ و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در ترجیع بندهای ۱ مولانا، خاقانی و میلی و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در قصیده ۱ سلیم تهرانی و در غزل ۱ فروغی بسطامی و در غزل ۱ فرخی یزدی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در قصیده ۱ سوزنی سمرقندی و در قصیده ۱ فضولی و در باب ۱۶ انجیل برنابا و در قصیده ۱۶ عطار و در قصیدههای ۲۴ و ۴۲ محتشم کاشانی و در شعر ۴۲ تحفةالاحرار جامی و در برگ ۲۴۴ کتاب زهیر و در برگ ۲۲۴ کتاب آشنایی با صادق هدایت و در غزل ۲۴۲ عطار و در غزلهای ۲۲۴ و ۱۲۶۴ مولانا و در غزل ۲۴۶۱ بیدل دهلوی عدد ۱۰۰ وجود دارد. برای محاسبه ابجد از آدرسی در سایت بلاگ اسپات و جدولی که در آخر مقاله آمده استفاده کنید. در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی و در غزل ۲۴۶۱ بیدل دهلوی و در غزل ۱۵۵۴ امیرخسرو دهلوی کلمه نوید وجود دارد. در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی بیان شده: «محیط است علم مَلِک بر بسیط *** قیاس تو بر وی نگردد محیط» در این بیت منظور از مَلِک خداوند است. در سوره ناس عبارت «مَلِكِ النَّاسِ» ذکر شده که منظورش خداوند است. در قصیده ۱ نظام قاری کلمه الناس وجود دارد. در قصیده ۱ جهان ملک خاتون و در قطعه ۱ خاقانی و در مثنوی ۱ نسیمی و در قصیده ۱ نظام قاری کلمه لوح و در مثنوی ۱ مسعود سعد سلمان و در غزل ۱ میرزاده عشقی و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمه زمرد وجود دارد. در لوح زمرد بیان شده: «قدرت آن یکتای ابدی در زیر هر چیزی حضور دارد. زیر هم سخت و فشردهترین آنها و هم زیر لطیفترین و بسیطترین آنها و هر دو را کنترل میکند. از این طریق است که گیتی هست میشود؛ و سپاس به این ارتباط دهنده شگفتانگیز همه چیز. پیدایش ادامه دارد.» در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمات منشور و میخ و در خطبه ۱ نهج البلاغه و در ترجیع بند ۱ میلی و در شعر ۲۴ مخیل نامه نظام قاری کلمه میخ وجود دارد. منشور کوروش به خط میخی است. ناصر تقوایی کارگردان فیلم «کاغذ بی خط» است. ناصر تقوایی کارگردان فیلم «ای ایران» است. در توضیحات کوروش بزرگ در ویکیپدیا بیان شده: «کوروش در نزد بابلیان، برگزیده مردوک، در نزد یهودیان، مسح شده خداوند بود و به نظر نمیرسد که مادها او را سروری بیگانه فرض کرده باشند. هرودوت میگوید که پارسیان از او چونان یک پدر سخن میگفتند، زیرا وی مهربان بود و از آنچه برای ایرانیان نیکو بود، کوتاهی نمیکرد؛ در عین حال هرودوت وی را مردی زود خشم میداند.» در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات پدر، سخن، پارس، زود و خشم و در مقاله کلمات سخن، مهربان، ایران و نیک و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمات سخن و ایران و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی کلمات سخن و مهربان و در غزل ۱ ملک الشعراء بهار و در باب ۱۶ انجیل برنابا و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی کلمه مهربان و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمات پارسیان و فرض و در باب ۱ کتاب مقدس حزقیال و در غزل ۱ فیض کاشانی کلمه بابل و در منشور کوروش کلمات بابل و خشم و در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمات بزرگ، بیگانه و خشم و در باب ۱ کتاب مقدس استر کلمات ماد و خشم و در باب ۱ کتاب مقدس اشعیاء کلمات بزرگ و بیگانه و در قصیده ۱ امیر معزی و در قصیده ۱ حزین لاهیجی و در برگ ۲۲۴ کتاب الف و در غزل ۲۴۴ سعدی و در برگ ۲۴۴ کتاب آشنایی با صادق هدایت در غزل ۱۲۴۸ مولانا کلمه بیگانه در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در قصیده ۱ نظام قاری و در قصیده ۱۶ عطار و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمه خشم و در غزل غزلهای ۱ سلیمان و در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی و در برگ ۲۴۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه خشمگین وجود دارد. «سفر بیگانه» عنوان یکی از قسمتهای سریال بازی تاج و تخت است. اشو نویسنده کتاب «بیگانه در زمین» است. در توضیحات کوروش بزرگ در ویکیپدیا بیان شده: «کوروش، فقط تنها فاتح و مدیر بزرگ نبود؛ بلکه در ذهن مردم پارسی، او همان جایگاهی داشت که رمولوس و رموس برای رومیها و موسی برای بنی اسرائیل داشت. چگونگی تحویل کوروش نوزاد به چوپان و پرورش او، یادآور رها کردن موسی در نیزار در مصر و به زیر کشیدن پدربزرگ دیکتاتورش، توسط او (موسی) است که در متون افسانهای و اساطیری دیگر هم بازتاب یافته است.» در منشور کوروش کلمات بزرگ و شبان و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات پارس، روم، موسی، کلیم، مصر، چوپان، پرورده و افسانه و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمات بزرگ، پارسی، روم، شبان و پروری و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمات ایران و مصر و در شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» از بودا(ع) و در قطعه ۱ سلیم تهرانی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در قصیده ۱ امیر معزی کلمه فتح و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات فتح، روم و نی و در باب ۱ کتاب مقدس استر کلمات بزرگ و پارس و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات فتوح، بزرگ و موسی و در باب ۱ انجیل مرقس و در باب ۱ کتاب مقدس یوشع و در بابهای ۶۱، ۲۴ و ۴۲ انجیل برنابا کلمات بزرگ و موسی و در شعر ۶۱ دفتر چهارم مثنوی و معنوی مولانا کلمات موسی و نی و در باب ۱ کتابهای مقدس یوشع، ارمیا، اشعیاء و حزقیال و در بابهای ۱، ۱۰ و ۱۶ انجیل برنابا و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» و در خطبه ۱ نهج البلاغه و در اشعار باقیمانده ۲۴ عسجدی و در شعر ۲۴ منوچهر شاهنامه فردوسی و در شعر ۴۲ پادشاهی بهرام گور شاهنامه فردوسی و در برگ ۲۲۴ کتاب آشنایی با صادق هدایت و در برگ ۲۴۲ کتاب الف و در برگ ۴۴۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه بزرگ و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی کلمات بزرگ، مصر و پروری و در ترجیع بند ۱ نسیمی کلمات موسی، مصر و پرور و در قصیده ۱ حافظ کلمات مصر، روم و پرور و در ترجیع بند ۱ اوحدی کلمه روم و در برگ ۲۲۴ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه ذهن و در شعر ۴۲ تحفةالاحرار جامی کلمات رومی، نی و افسانه و در قصیده ۲۴ خاقانی کلمات فاتح، پرورش و نی و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی و در ترجیع بند ۱ میلی کلمات بزرگ و نی و در ترجیع بند ۱ مولانا و در قصیده ۱ سلیم تهرانی و در رباعی ۱۰۰ سلمان ساوجی و در غزل ۴۲۲ عطار کلمه نی و در غزل غزلهای ۱ سلیمان کلمه چوپان و در غزل ۱۵۷۰ امیرخسر دهلوی کلمه شبان و در قصیده ۲۴ محتشم کاشانی کلمات بزرگ و افسانه و در غزل ۱ بیدل دهلوی و در غزل ۱ حزین لاهیجی و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی کلمه افسانه وجود دارد. ناصر تقوایی کارگران فیلمهای «ای ایران» و «زنگی و رومی» است. اگر عبارت «ای ایران و زنگی و رومی» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۰۰ میشود. در مقاله عدد ۱۰۰ ذکر شده است. رمان «فن پدربزرگی» نوشته ویکتور هوگو است. شعرهای «هنر پدر بزرگ بودن» و «افسانه قرون» سروده ویکتور هوگو هستند. اشو نویسنده کتاب «راز بزرگ» است. در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی کلمات راز و بزرگ ذکر شدهاند. در توضیحات کوروش بزرگ در ویکیپدیا بیان شده: «اردشیرنامه: اثری از شاعر فارسیهود شاهین شیرازی (اواخر قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم میلادی) است. در این کتاب داستان ملکه استر با شاه اردشیر و داستان افسانهآمیز ایرانی دیگری در هم آمیخته شده است که حکایت فرزند دیگر شاه اردشیر از ملکه وشتی است. در کنار داستان استر و فرزندش کوروش، شاعر از فرزند دیگر شاه اردشیر از وشتی، به نام شیرو، و عشق او با یک پریزاد سخن میگوید. عزرانامه: اثر دیگر شاهین شیرازی است که در اکثر نسخهها در دنباله اردشیرنامه آمده است.» این متن اشتباه است. اگر کلمه اشتباه را به این متن اضافه کرده و به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۱۶۶ میشود. ارقام عددهای ۱۶، ۶۱ و ۱۱۶۶ مشترک هستند. در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» کلمات شاه و فرزند و در ترجیع بند ۱ میلی و در برگ ۲۲۴ کتاب زهیر کلمه استر و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در غزل ۱ حافظ و در لمعات ۱ عراقی و در غزل و رباعی ۱ حزین لاهیجی و در غزل ۱ سلیم تهرانی و در غزل ۱ شهریار و در غزل ۱ فروغی بسطامی و در غزل ۱ ملک الشعراء بهار و در قصیده ۱ مجد همگر و در غزل ۱ یغمای جندقی و در شعر ۱۶ گنجینة الاسرار عمان سامانی و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی و در غزل ۲۴۲ عطار و در غزل ۲۴۴ سعدی و در غزلهای ۲۲۴ و ۴۲۲ بلند اقبال و در برگهای ۲۲۴، ۲۴۲ و ۲۴۴ کتاب پله پله تا ملاقات خدا و در برگهای ۲۲۴ و ۲۴۲ کتاب زهیر و در برگ ۲۴۲ کتاب الف و در برگهای ۴۲۲ و ۴۴۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه و در غزلهای ۲۲۴، ۱۲۳۵، ۱۲۴۸ و ۲۶۱۴ مولانا کلمه عشق و در مثنوی ۱ نسیمی و در قصیده ۱ فضولی و در غزل ۲۴۶۱ بیدل دهلوی کلمه نسخه و در شعر ۲۴ منوچهر شاهنامه فردوسی کلمه نسخت وجود دارد. جبران خلیل جبران نویسنده کتاب «قصه عشق» است. «درد بیهوده عشق» نمایشنامهای کمدی اثر ویلیام شکسپیر است. نازنین بنیادی در فیلم بنهور نقش استر را بازی کرده است. نازنین بنیادی در فیلمهای «۲۴» و «شیرین عاشق» بازی کرده است. در عنوان این فیلمها عدد ۲۴ و کلمه شیرین وجود دارد. در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی کلمات نازنین و بازی ذکر شدهاند. در شعر ۲۴ منوچهر شاهنامه فردوسی کلمات درفش و زرین و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمات نیزه و زرین و در شعر ۶۱ دفتر چهارم مثنوی و معنوی مولانا و در شعر ۴۲ پادشاهی بهرام گور شاهنامه فردوسی و در قصیده ۴۲۲ امیر معزی کلمه زرین و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمه نیزه و در قصیده ۱ نظام قاری کلمات نیزه و بال و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات شهباز و بال و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی کلمات شاهباز و پادشاهان و در غزل ۴۲ آشفته شیرازی کلمه شاهین و در قصیده ۲۴ محتشم کاشانی کلمات شاهین و پادشاهان و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمات بال و پادشاهان و در مسمط ۱ ادیب المماک کلمات بال و پادشهان و در ترجیع بند و قصیده ۱ میلی و در غزل ۲۴۶۱ بیدل دهلوی کلمه بال و در ترجیع بند ۱ شاه نعمت الله ولی و در غزل ۳۵۲ سعدی کلمه پادشاهان وجود دارد. در توضیحات درفش شهباز در ویکیپدیا به نقل از گزنفون، مورخ یونانی بیان شده: «درفش کوروش شاهینی بود زرین با بالهای گشاده که بر نیزه بلندی برافراشته بود. درفش پادشاهان ایران هنوز هم بدینگونه است.» فیلمهای وقایع ایرانی، مینیاتورهای ایرانی و کوروش کبیر ساخته مصطفی فرزانه هستند. جبران خلیل جبران نویسنده کتاب «بالهای شکسته» است. در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات تاج، تخت، سخن و تیره و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات سخن، تاج و تخت و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمات سخن، تاج، تخت و قسمت و در برگ ۲۲۴ کتاب الف کلمات تخت و قسمت و در قصیده ۲۴ محتشم کاشانی کلمه قسمت و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمات قسمت و سخن و در شعر ۲۴ منوچهر شاهنامه فردوسی و در شعر ۴۲ پادشاهی بهرام گور شاهنامه فردوسی کلمات سخن، تاج و تخت و در باب ۱ کتاب مقدس استر و در قصیده ۱ حافظ کلمات تاج و تخت و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در غزل ۲۲۴ حافظ کلمات سخن و تاج و در مثنوی ۱ مطمح الانظار حزین لاهیجی کلمات سخن، تیرگیت و تاج و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی کلمه تاج و در شعر ۱ خیابان دوم شاهدنامه الهامی کرمانشاهی و در غزل ۱۵۷۰ امیرخسر دهلوی کلمه تخت و در شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» از بودا(ع) و در قصیده ۲۴ خاقانی کلمات تخت و سخن و در خطبه ۱ نهج البلاغه و در باب ۱ کتاب مقدس حزقیال کلمات تخت، بال و سخن و در غزل ۱ آشفته شیرازی کلمات تاج، بال و سخن و در ترجیع بند ۱ اوحدی کلمات بال و سخن و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات بازی، تاج و سخن و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی کلمات بازی، تخت و سخن و در متفرقات ۱ شاه نعمت الله ولی و در لمعات ۱ عراقی و در غزل ۱ فرخی یزدی و در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی و در قطعه ۱ پروین اعتصامی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در قصیده ۱ مجد همگر و در قصیده ۱ طبیب اصفهانی و در قصیده ۱ امیر معزی و در بابهای ۱۶، ۶۱ و ۴۲ انجیل برنابا و در شعر ۲۴ سام نامه خواجوی کرمانی و در قصیده ۲۴ خاقانی و در بیت ۴ شعر ۲ کشف الاسرار و عدة الابرار میبدی و در برگ ۲۴۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه و در غزل ۲۴۴ سعدی و در قصیده ۴۲۲ امیر معزی و کلمه سخن و در قصیده ۱ ملک الشعرا و در قصیده ۱۶ عطار و در شعر ۲۵۳ پیام مشرق اقبال لاهوری کلمات سخن و تیره و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمات سخن و تیرگی و در ترجیع بند ۱ نسیمی کلمات تاج و تیره و در شعر سایه گیسو رهی معیری و در ترجیع بند ۱ مولانا و در قطعه ۱ خاقانی و در شعر ۱ آغاز کتاب عراقی و در غزل ۱ مسعود سعد سلمان و در غزل ۱ حزین لاهیجی و در شعر ۴۲ تحفةالاحرار جامی کلمه تیره وجود دارد. «بالهای تیره، سخنان تیره» عنوان یکی از قسمتهای سریال بازی تاج و تخت است. اشو نویسنده کتاب «ریشهها و بالها» است. در باب ۱ کتاب مقدس ارمیا و در قصیده ۱ سلیم تهران و در برگ ۲۲۴ کتاب زهیر و در برگ ۲۴۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه و در غزل ۱۲۶۴ صائب تبریزی کلمه ریشه و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات ریشه و بال وجود دارند. در قصیده ۱ حافظ کلمات تاج، تخت و اقلیم و در قطعه ۱ سلیم تهرانی عبارت هفت اقلیم و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمات هفت و اقلیم و در قصیده ۲۴ محتشم کاشانی کلمه اقلیم وجود دارد. سریال بازی تاج و تخت درباره سرزمینی به نام هفت اقلیم است. سریال بازی تاج و تخت فیلم علمی تخیلی است. در برگ ۲۲۴ کتاب زهیر عبارت فیلم علمی تخیلی وجود دارد. در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی و در قصیده ۱ ملک الشعرا کلمه اسکندر و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در قطعه ۱ سلیم تهرانی کلمه سکندر وجود دارد. در خبر زیر از سایت طرفداری با عنوان «میدونستید چرا اسکندر از خراب کردن مقبره ی کوروش بزرگ منصرف شد؟ ...» عبارت تاج و تخت وجود دارد. آرامگاه کوروش کبیر در استان فارس است. در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمات فارس و شمال ذکر شدهاند. در ویکیپدیا مختصات شمالی پاسارگاد آرامگاه کوروش کبیر ۵۳۱۰۲۰۲ ذکر شده است. در باب ۱ انجیل مرقس و در ترجیع بند ۱ مولانا و در قصیده ۲۴ امیر معزی و در غزل ۲۴۲ عطار و در برگ ۲۴۲ کتاب زهیر و در برگ ۲۴۴ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه ساعت وجود دارد. ساعت خبر زیر ۲۳:۵۱ است. مطلب زیر ۱۵۱۲۳ مشاهده دارد. در سوره شوری کلمات ساعت و مشاهده و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در برگ ۲۲۴ کتاب انسان از منظری دیگر و در برگ ۲۴۲ کتاب آشنایی با صادق هدایت کلمه مشاهده وجود دارد. سوره شوری ۳۵۲۱ حرف دارد. در توضیحات پاسارگاد در ویکیپدیا بیان شده: «اسکناسهای سبز رنگ پنجاه ریالی ایران از سال ۱۳۵۲ خورشیدی تا ۱۳۵۷ با نقشی از پاسارگاد چاپ و نشر میشد.» بین عددهای ۱۳۵۲، ۲۳:۵۱، ۳۵۲۱، ۱۵۱۲۳ و ۵۳۱۰۲۰۲ چهار رقم مشترک هستند. کوروش به معنی خورشید است. در سوره کهف کلمات ذوالقرنین و خورشید و در خطبه ۱ نهج البلاغه و در شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» از بودا(ع) و در باب ۱ انجیل مرقس و در قصیده و مثنوی ۱ حافظ و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» و در ترجیع بندهای ۱ مولانا، نسیمی، اوحدی و فرخی سیستانی و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در مثنوی ۱ نسیمی و در قطعه ۱ سلیم تهرانی و در غزل ۱ شهریار و در تضمین ۱ فروغی بسطامی و در قصیده ۱ میلی و در قصیده ۱ ملک الشعرا و در غزل ۱ میرزاده عشقی و در غزل ۱ آشفته شیرازی و در شعر سایه گیسو رهی معیری و در قصیده ۲۴ ظهیر فاریابی و در غزل ۴۲ آشفته شیرازی و در برگ ۲۲۴ کتاب انسان از منظری دیگر و در غزل ۳۵۲ سعدی کلمه خورشید وجود دارد. ناصر تقوایی کارگردان فیلم «ناخدا خورشید» است. اشو نویسنده کتاب «با خورشید شامگاه» است. در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی به کسوف اشاره شده است. در ادامه مقاله به بکتاش آبتین اشاره شده است. اگر کلمه کسوف را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۶۶ میشود. در قطعه ۱۶ مسعود سعد سلمان در گنجور رومیزی کلمه کلمات کسوف و خورشید ذکر شدهاند. ارقام عددهای ۱۶، ۶۱، ۱۶۶ و ۱۱۶۶ مشترک هستند. در شعر ۱ خیابان دوم شاهدنامه الهامی کرمانشاهی کلمه گنجور و در برگهای ۲۲۴ و ۲۴۲ کتاب زهیر و در برگ ۲۴۲ کتاب الف کلمه برنامه وجود دارد. برنامه گنجور رومیزی در آدرس زیر از سایت گنجور قابل دانلود است. بخش فال این برنامه را میتوانید به گونهای تنظیم کنید که از همه شاعران موجود در برنامه شعر تصادفی بیاورد. این شعر برای بنده از بخش فال و شعرهای تصادفی آمد. در مثنوی ۱ حافظ و در شعر ۱ خسرو و شیرین نظامی گنجوی و ترجیع بند ۱ نسیمی و در قطعه ۱ سلیم تهرانی و در شعر ۲۴ منوچهر شاهنامه فردوسی و در قصیده ۲۴ امیر معزی و در غزل ۲۲۴ ابن یمین کلمه فال وجود دارد. شماره شعر مسعود سعد سلمان در سایت گنجور با گنجور رومیزی متفاوت است. بکتاش آبتین کارگردان فیلم «کسوف» است. در سال ۱۳۸۸ خورشیدی کسوف رخ داده است. در ادامه مقاله به نقل از توضیحات بکتاش آبتین در ویکیپدیا بیان شده: «بکتاش آبتین در سال ۱۳۸۸ در اعتراضات خیابانی جنبش سبز، بهدست مأموران امنیتی مورد ضربوشتم قرار گرفت و به علت شدت جراحات، در بیمارستان و سپس در خانه چند ماه بستری شد. بنا به گزارشی که کانون نویسندگان ایران منتشر کرده است، ضربهای که به سر او وارد شد، باعث به کما رفتن او شد.آبتین دراینباره گفته بود: «مأموران امنیتی در یکی از آن تظاهرات به من با چاقو حمله کردند و جمجمهام شکست و بلافاصله به بیمارستان فیروزگر منتقل شدم و پس از آن هم حدود یکسال در خانه بستری بودم. آن روز، من مثل بقیه شهروندان در خیابان بودم و برای گرفتن عکس یا فیلم نرفته بودم.» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۴۲۶ میشود. ارقام عددهای ۱۲۴۶، ۱۲۶۴ و ۱۴۲۶ مشترک هستند. در آیه ۱ سوره شمس کلمه خورشید وجود دارد. شماره نماد نجومی خورشید ۱ است. اگر کلمه شمس را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۰ میشود. در مقاله عدد ۱۰ ذکر شده است. آیه ۱ سوره شمس و ترجمه خرمشاهی بیان میکند: «سوگند به خورشيد و پرتوافشانىاش» اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۶۱۴ میشود. در غزلهای ۲۶۱۴ و ۱۲۳۵ مولانا و در برگ ۲۴۴ کتاب پله پله تا ملاقات خدا و در قصیده ۲۴ ظهیر فاریابی و در بیت ۴ شعر ۲ النوبة الثالثة - سوره ص میبدی کلمه شمس و در شعر ۴۲ پادشاهی بهرام گور شاهنامه فردوسی کلمات خرم، شاه و خورشید وجود دارند. در غزل ۱۲۴۶ مولانا کلمه بوهریره وجود دارد. در توضیحات ابوهریره در ویکیپدیا بیان شده: «قول راجح دینپژوهان این است که اسم ابوهریره در دوران جاهلیت عبد شمس بودهاست. وقتی او مسلمان شد محمد او را عبدالرحمان نامید.» شمس نماد رحمانیت و بخشندگی است. در غزل ۱۵۵۴ امیرخسرو دهلوی کلمه خورشید وجود دارد. سوره قاف ۱۵۵۴ حرف دارد. در سوره قاف و ترجمه الهی قمشهای بیان شده: «پس تو (ای رسول) بر آنچه میگویند (و میکنند از آزار و تکذیب) صبر کن (تا ما آنها را کیفر دهیم) و به حمد و ستایش خدایت تسبیحگو پیش از طلوع خورشید (به نماز صبح) و پیش از غروب آن (به نماز ظهر و عصر).» اگر این آیه را به عدد بجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۱۴۲۶ میشود. ارقام عددهای ۲۶۱۴ و ۱۱۴۲۶ مشترک هستند. در سوره کهف و ترجمه انصاریان بیان شده: «[آنان با رمز، اشاره و با هر وسیله ای که ممکن بود] گفتند: ای ذوالقرنین! یأجوج و مأجوج [با کشتن و غارت و تخریب] در این سرزمین فساد می کنند؛ آیا می پذیری که ما مزدی برایت قرار دهیم تا میان ما و آنان سدّی بسازی؟» در این آیه نیز به ذوالقرنین اشاره شده است. اگر این آیه را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۴۸۲ میشود. ارقام عددهای ۴۸۲ و ۴۴:۲۸ مشترک هستند. آیه ۴۴:۲۸ کتاب مقدس اشعیاء و ترجمه کلاسیک بیان میکند: «و درباره کوروش میگوید که: ”او شبان من است، و تمامی مقصود مرا به انجام خواهد رسانید.“ و درباره اورشلیم میگوید: ”بنا خواهد شد.“ و درباره معبد که ”بنیاد تو نهاده خواهد گشت.“»» اگر این آیه را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۵۷۲ میشود. در سوره کهف و ترجمه مکارم شیرازی بیان شده: «(آن گروه به او) گفتند اي ذو القرنين ياجوج و ماجوج در اين سرزمين فساد ميكنند آيا ممكن است ما هزينه اي براي تو قرار دهيم كه ميان ما و آنها سدي ايجاد كني ؟» در این آیه نیز به ذوالقرنین اشاره شده است. اگر این آیه را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۵۲۷ میشود. سوره شمس یا خورشید ۲۷۵ حرف دارد. انحراف محوری خورشید ۲۵/۷ درجه است. ارقام عددهای ۲۵۷، ۵۲۷، ۵۷۲ و ۲۵/۷ مشترک هستند. در سوره کهف و ترجمه انصاریان بیان شده: «برای من قطعه های [بزرگ] آهن بیاورید [و در شکاف این دو کوه بریزید، پس آوردند و ریختند] تا زمانی که میان آن دو کوه را هم سطح و برابر کرد، گفت: [در کوره ها] بدمید تا وقتی که آن [قطعه های آهن] را چون آتش سرخ کرد. گفت: برایم مس گداخته شده بیاورید تا روی آن بریزم.» اگر این آیه را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۶۱۱ میشود. ارقام عددهای ۱۶، ۶۱، ۱۱۶ و ۱۶۶ مشترک هستند. در سوره کهف و ترجمه الهی قمشهای بیان شده: «برایم قطعات آهن بیاورید. (آنگاه دستور داد که زمین را تا به آب بکنند و از عمق زمین تا مساوی دو کوه از سنگ و آهن دیواری بسازند) تا چون میان آن دو کوه را برابر ساخت گفت: در آتش بدمید؛ تا چون آهن را بسان آتش بگداخت، گفت: برایم مس گداخته آورید تا بر آن فرو ریزم.» اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۳۸۳۷ میشود. سوره یوسف ۱۷۳۸ کلمه و سوره یونس ۱۷۸۳ کلمه دارد. ارقام عددهای ۱۷۳۸، ۱۷۸۳ و ۱۳۸۳۷ مشترک هستند. در سوره یوسف کلمات الهی، برایم، بیاورید، آنگاه، دستور داده، که، زمین، را تا، به، آب، دیوارش، سازد، تا، چون، میان، آن، دو، را، برابر، ساخت، گفت، آورید، تا، بر آن و فرو و در سوره یونس کلمات الهی، قطعههای، بیاورید، آنگاه، دستور داده، که، زمین، را تا، به، آب، سازند، تا، چون، میان، آن، دو، را، برابر، ساخت، گفت، در، آتش، تا، چون، آتش، گفت، آورید، تا، بر آن و فرو ذکر شدهاند. در سایت پارس قرآن ترجمه قرآن توسط انصاریان، خرمشاهی، فولادوند، الهی قمشهای و مکارم شیرازی وجود دارند. کلماتی که از سورههای یوسف و یونس بیان گردید مربوط به ترجمه این افراد هستند. در ادامه مقاله نیز از ترجمه این افراد استفاده شده است. در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» و در ادامه مقاله کلمه آهن ذکر شده است. در توضیحات تخت جمشید در ویکیپدیا بیان شده: «عمل پیوستن به چند راه انجام میگرفت، یکی قفل و جفت بود، که قسمتی از یک تختهسنگ را برجسته ساخته و به همان نسبت یک گودی در تخته سنگ دیگر میکندند و دو سنگ را به هم میچسباندند، اما راهی که بیشتر مورد استفاده قرار میگرفت این بود که در دو سنگ مجاور دو گودی همانند و مرتبط میکندند و آنها را با میله آهنی به هم بسته و روی آن سرب مذاب ریخته و صیقل میدادند، این بستها به صورت دم چلچلهای، استوانه، قلمی و سرتبری ساخته میشدند.» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۳۳۱۰ میشود. در این متن کلمه قلمی وجود دارد. در ادامه مقاله بیان شده که سوره قلم ۱۳۲۳ حرف دارد. بین عددهای ۱۳۲۳ و ۲۳۳۱۰ چهار رقم مشترک هستند. روشهای مشابه برای ساخت تخت جمشید و سد ذوالقرنین استفاده شده است. در ساخت تخت جمشید از میلههای آهنی و سرب مذاب و در ساخت سد ذوالقرنین از میلههای آهنی و مس مذاب استفاده شده است. در ادامه مقاله ذکر شده که در سوره سبا و ترجمه مکارم شیرازی بیان شده: «و براي سليمان باد را مسخر ساختيم كه صبحگاهان مسير يك ماه را ميپيمود، و عصرگاهان مسير يك ماه را، و چشمه مس (مذاب) را براي او روان ساختيم، و گروهي از جن پيش روي او به اذن پروردگار كار ميكردند، و هر كدام از آنها از فرمان ما سرپيچي ميكرد او را از عذاب آتش سوزان ميچشانديم!» ملک سلیمان نیز به روشی مشابه تخت جمشید و سد ذوالقرنین ساخته شده است. در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات کهف و یاران و در شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» از بودا(ع) و در خطبه ۱ نهج البلاغه و در قصیده ۱ عراقی و در قصیده ۱ طبیب اصفهانی و در شعر حمید الدین بلخی و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی کلمه یاران و در باب ۱ کتاب مقدس یوشع و در مثنوی ۱ حافظ و در ترجیع بند ۱ مولانا و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در شعر ۱ خسرو و شیرین نظامی گنجوی و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی و در غزل ۱ فرخی یزدی و در غزل ۱ ملک الشعراء بهار و در قصیده ۱ نظام قاری و در قصیده ۱ مجد همگر و در قصیده ۱ میلی و در رباعی ۱۰۰ سلمان ساوجی و در شعر ۶۱ دفتر چهارم مثنوی و معنوی مولانا و در شعر ۲۴ سام نامه خواجوی کرمانی و در غزل ۴۲ آشفته شیرازی و در غزلهای ۲۲۴ و ۱۲۶۴ مولانا کلمه یار و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمات یار و اصحاب و در قصیده ۲۴ خاقانی کلمه اصحاب وجود دارد. غار سیکلوپها اثر ویکتور هوگو است. صادق هدایت داستان ژاپنی اوراشیما را ترجمه و در مجله سخن چاپ کرده است. در ادامه مقاله به ژاپن اشاره شده است. این داستان شبیه داستان اصحاب کهف یا یاران غار است. در مقاله مقالهای از الهی قمشهای با عنوان «پيکار پيوسته آدمي با ديو» آمده که در آن به اصحاب کهف اشاره شده است. اصحاب کهف در شهر افسوس ترکیه بودند. در مسمط ۱ ادیب المماک کلمات کهف، ترک و افسوس و در قصیده ۱ سلیم تهرانی و در غزل ۱ فروغی بسطامی و در غزل ۴۲۲ عطار کلمه افسوس وجود دارد. در سوره کهف یا یاران غار به خضر(ع) به عنوان بندهای خاص از بندگان خداوند اشاره شده است. در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات خضر، بنده و خاص و در غزل ۱ جهان ملک خاتون عبارت بنده خاص و در مثنوی ۱ حافظ و در مثنوی ۱ نسیمی و در مثنوی ۱ فرهنگ نامه حزین لاهیجی و در قصیده و لمعات ۱ عراقی و در غزل ۱ بیدل دهلوی و در قصیده ۱۶ عطار و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمه خضر و در ترجیع بند ۱ مولانا و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی کلمات خضر و آب حیوان و در قطعه ۱ سلیم تهرانی کلمات خضر و چشمه حیوان و در غزل ۲۲۴ مولانا عبارت آب خضر یا آب حیات و در ترجیع بند ۱ نسیمی کلمات آب حیات و آب زندگانی و در غزل ۱ محتشم کاشانی و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی و در قصیده ۱ مجد همگر عبارت چشمه حیوان وجود دارد. بیت زیر از لمعات ۱ عراقی به خضر(ع) و آب حیات اشاره میکند.
آبی که زنده گشت از او خضر جاودان *** آن آب چیست؟ قطرهای از حوض کوثرم
در ادامه مقاله ویدئویی با عنوان «الهی قمشه ای-پیامبر رحمت» آمده که در آن الهی قمشهای به خضر(ع) و آب حیات اشاره میکند. داستان «آب زندگی» نوشته صادق هدایت است. منظور از آب حیات یا آب زندگی عشق است. مرحله عشق بعد از مقام صالح قرار دارد. در شکل راه کمال که در ادامه مقاله آمده این موضوع مشخص شده است. در توضیحات آب زندگانی در ویکیپدیا بیان شده: «در روایاتهای اسلامی نیز نام سه تن آمده است که در پی آب زندگانی رفتهاند. دو تن از ایشان از آن آشامیده و زندگی جاودان یافتهاند و یکی ناکام بازگشته است: الیاس، خضر و ذوالقرنین.» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۴۵۳ میشود. در سوره کهف و ترجمه الهی قمشهای بیان شده: «ذو القرنین به آن قوم گفت: اما هر کس (از شما) ظلم و ستم کرده او را به کیفر خواهیم رسانید و سپس هم که (بعد از مرگ) به سوی خدا بازگردد خدا او را به عذابی بسیار سخت کیفر خواهد کرد.» در این آیه نیز به ذوالقرنین اشاره شده است. اگر این آیه را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۴۵۳ میشود. این نشان میدهد که الیاس(ع) و خضر(ع) به مقام عشق رسیدهاند اما ذوالقرنین به این مقام نرسیده است. در باب ۴۲ انجیل برنابا کلمه ایلیا وجود دارد. در ادامه مقاله به مقاله الهیقمشهای با عنوان «پيکار پيوسته آدمي با ديو» اشاره شده است. در مقاله الهی قمشهای و در مطلب زیر از سایت طرفداری به سه پند زردشت(ع) و میراث کوروش، پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک اشاره شده است. این سه پند بیانگر مقام صالح یا صلح هستند. در منشور کوروش کلمات نیک، صلح و کبوتر و در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمات پند، نیک و کبوتران و در غزل غزلهای ۱ سلیمان و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمه کبوتران و در باب ۱ انجیل مرقس و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی کلمه کبوتر و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمه حمامه یا کبوتر و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات پندار، گفتار، کردار و نیک و در قصیده ۱ نظام قاری کلمات پندار، گفتار و نیک و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» کلمه پند و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمات پند و نیک و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در باب ۱ انجیل برنابا و در باب ۱ کتاب مقدس زبور و در قطعه ۱ پروین اعتصامی و در قصیده ۱ عراقی و در مثنوی ۱ نسیمی و در آیه ۲:۴ کتاب مقدس نوحه و در غزل ۳۵۲ سعدی کلمه نیک و در آیه ۲۲۴ سوره بقره کلمات نیک و مصلح در آیه ۲۴۴ سوره بقره کلمات گفتار و کردار و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در نامههای فارسی ۱۰۰ قائم مقام فراهانی کلمه صالح و در ترجیع بند ۱ اوحدی و در شعر ۲۴ مخیل نامه نظام قاری کلمه صلح وجود دارد. کبوتر نماد صلح است. در آیه نور به درخت زیتون اشاره شده که نماد صلح است. اگر آیه نور و ترجمه خرمشاهی را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۹۱۰۶ میشود. اگر عبارت «پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۶۲۹ میشود. بین اعداد ۱۶۲۹ و ۲۹۱۰۶ چهار رقم مشترک هستند. جعفر پناهی بازیگر فیلم «زیر درختان زیتون» است. در ادامه مقاله مطلب بیشتری درباره جعفر پناهی بیان شده است. در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در قصیده ۱ نظام قاری و در مثنوی ۱ مسعود سعد سلمان در بیت ۴ شعر ۲ النوبة الثالثة - سوره ص میبدی کلمه رعد و در قصیده ۱ میلی کلمه صاعقه و در قصیده ۴۲۲ امیر معزی کلمه تندر و در تضمین ۱ فروغی بسطامی و در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی و در غزل ۱ سوزنی سمرقندی و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمه طوبی ذکر شده است. منظور از درخت طوبی مقام صالح است. الهی قمشهای آیهای از سوره رعد که در آن کلمه طوبی ذکر شده را اینگونه ترجمه کرده: «آنان که به خدا ایمان آورده و به کار نیکو پرداختند خوشا بر احوال آنها، و بازگشت و مقام نیکو آنها راست.» اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۵۵۷۷ میشود. سوره فتح ۵۵۷ کلمه دارد. ارقام عددهای ۵۵۷ و ۵۵۷۷ مشترک هستند. در سوره فتح کلمات نیک، صالح و صلح وجود دارند. در سایت پارس قرآن و ترجمههای مختلف آیهای از سوره رعد که در آن کلمه طوبی ذکر شده کلمات نیک و صالح وجود دارند. در سوره کهف و ترجمه فولادوند بیان شده: «و از تو در باره ذوالقرنين مى پرسند بگو به زودى چيزى از او براى شما خواهم خواند» در این آیه به ذوالقرنين اشاره شده است. اگر این آیه را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۱۱ میشود. شماره نزول سوره فتح 112 است. اگر عبارت «اعداد سوره فتح کوروش کبیر» را به اعداد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل 121 میشود. در توضیحات آرامگاه کوروش بزرگ در ویکیپدیا بیان شده عرض و ارتفاع اتاق آرامگاه کوروش ۱۱/۲ متر است. در توضیحات کوروش بزرگ در ویکیپدیا بیان شده که یونانیان او را فاتحی بزرگ و سیاستمداری باهوش میدانستند. در کتاب نور و کتاب نشانههای که آدرس آنها در ادامه مقاله آمده مشخص شده که عددهای سوره فتح به کوروش کبیر اشاره میکنند. سال ۱۶۲۹ میلادی معادل سال ۲۵۹۷ در گاهشمار بربری است. سوره فتح ۲۵۹۷ حرف دارد. در زیر خبری از ایران اینترنشنال با عنوان «سال ۱۴۰۴ با شعارهای اعتراضی مردم در اماکن تاریخی آغاز شد» آمده است. اگر عنوان خبر ایران اینترنشنال را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۵۲۹۷ میشود. ارقام عددهای ۲۵۹۷ و ۵۲۹۷ مشترک هستند. در خبر ایران اینترنشنال به گاهشمار شاهنشاهی اشاره شده که مبدا آن تاجگذاری کوروش بزرگ است. در کتاب نور و کتاب نشانهها مطالبی درباره ارتباط بین عددهای سوره فتح و گاهشمار با مبدا آغاز پادشاهی کوروش بزرگ بیان شده است. در قطعه ۱ خاقانی و در مثنوی ۱ نسیمی و در شعر ۱ آغاز کتاب عراقی و در قصیده ۱ نظام قاری کلمه مبدا و در قطعه ۱ سلیم تهرانی کلمه فتح وجود دارد. اگر متن قطعه ۱ سلیم تهرانی را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۵۵۰۷ میشود. سوره انفال 5570 حرف دارد. در سوره انفال کلمات فتح و پیروزی ذکر شده¬اند. سوره فتح ۵۵۷ کلمه دارد. بین عددهای ۵۵۷، ۵۵۰۷ و ۵۵۷۰ سه رقم مشترک هستند. سوره انفال ۷۵ آیه دارد و شماره نزول آن ۸۸ است. در ادامه مقاله عددهای ۷۵ و ۸۸ ذکر شدهاند. در توضیحات گاهشمار بربری در ویکیپدیا بیان شده: «گاهشماری بربری تقویمی سالانه است که مردم بربر شمال آفریقا از آن استفاده میکنند. این گاهشماری در زبان عربی با نام «فلاحی» (کشاورزی) یا «عجم» شناخته میشود.» مصطفی فرزانه نویسنده کتاب «زبان سرخ» است. در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در قصیده ۱ حافظ و در خطبه ۱ نهج البلاغه و در باب ۱ کتاب مقدس استر و در ترجیع بندهای ۱ شاه نعمت الله ولی، خاقانی و نسیمی و در لمعات ۱ عراقی و در غزل ۱ حزین لاهیجی و در غزل ۱ آشفته شیرازی و در قصیده ۱ مجد همگر و در غزل ۱ میرزاده عشقی و در ترجیع بند و قصیده ۱ میلی و در قصیده ۱ سوزنی سمرقندی و در قصیده ۱۶ عطار و در شعر ۶۱ دفتر چهارم مثنوی و معنوی مولانا و در رباعی ۶۱ سلمان ساوجی و در شعرهای ۱ و ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی و در بابهای ۱۶، ۶۱ و ۲۴ انجیل برنابا و در قصیده ۲۴ امیر معزی و در قصیده ۲۴ ظهیر فاریابی و در قصیدههای ۱۶ و ۴۲ محتشم کاشانی و در برگ ۲۴۴ کتاب زهیر و در شعر ۲۵۳ پیام مشرق اقبال لاهوری و در غزل ۱۵۷۰ امیرخسر دهلوی کلمه زبان و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمات زبان و عربی و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات زبان، عرب، زراعت یا کشاورزی و عجم و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات زبان، عرب و عجم و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات عرب و عجم و در حکایت ۱۰ باب اول در سیرت پادشاهان گلستان سعدی و در بیت ۱۶ شعر ۱ النوبة الثالثة - سوره سبا میبدی کلمه عرب و در مثنوی ۱ فرهنگ نامه حزین لاهیجی کلمات زبان و اعجم وجود دارند. اگر متن مثنوی ۱ فرهنگ نامه حزین لاهیجی را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۶۹۹۲۱ میشود. ارقام عددهای ۶۹۹۲۱ و ۱۶۲۹ مشترک هستند. سال ۱۶۲۹ میلادی معادل سال ۲۷۹۵ در گاهشمار دیسکوردیان است. ارقام عددهای ۲۵۹۷ و ۲۷۹۵ مشترک هستند. سال ۱۶۲۹ میلادی معادل سال ۱۰۷۸ در گاهشمار ارمنی است. در ادامه مقاله عدد ۱۷۰۸ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۰۷۸ و ۱۷۰۸ مشترک هستند. سال ۱۶۲۹ میلادی معادل سال ۷۱۳۸ در گاهشامار بیزانسی است. در مقاله بیان شده که سوره یوسف ۱۷۳۸ و سوره یونس ۱۷۸۳ کلمه دارد. در سورههای یوسف و یونس کلمه سال وجود دارد. در قصیده ۱ حافظ و در قصیده ۱ ملک الشعرا به دارا اشاره شده است. در توضیحات داریوش سوم در ویکیپدیا بیان شده: «در شاهنامه فردوسی و تاریخ سنتی ایرانیان، داریوش سوم با نام «دارا» شناخته میشود (ولی در دارابنامه و اسکندرنامه وی با نام «داراب» شناخته میشود) و هجدهمین پادشاه ایران و نهمین پادشاه کیانی است که چهارده سال پادشاهی کرد؛ پدر او داراب، مادرش تمروسیه و اسکندر مقدونی برادر ناتنیاش معرفی شدهاست.» در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» کلمات پادشا و کیان و در مقاله کلمه اسکندر ذکر شده است. در توضیحات داریوش سوم در ویکیپدیا بیان شده: «مادر دارا طبق روایتهای نخستین «ماهناهید» دختر هزارمرد بود هنگامی که منابع متاخر مادرش را تَمروسیا، زنی یونانی که دختر فاستابیکون و همسر پیشین پادشاه عمان بود، نامیدهاند.» در شعر سایه گیسو رهی معیری و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات ماه و زهره یا ناهید و در قطعه ۱۶ مسعود سعد سلمان در گنجور رومیزی کلماتت ماه و ناهید و در غزل ۱ فیض کاشانی و در غزل ۱۵۵۴ امیرخسرو دهلوی کلمه زهره و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمات ماه و عمان و در قطعه ۱ سلیم تهرانی و در غزل ۴۲ آشفته شیرازی کلمه عمان وجود دارد. صادق هدایت نویسنده کتاب «سرگذشت ماه» و مصطفی فرزانه نویسنده کتاب «ماه گرفته» است. در توضیحات ناصر تقوایی در ویکیپدیا بیان شده: «طرح دیگر او، مجموعهای دوازدهقسمتی با عنوان داستانسرایان بود که قرار بود در هر قسمت، اقتباسی از آثار نویسندگانی چون صادق هدایت و محمود دولتآبادی ارائه شود. تقوایی در اینباره اظهار داشته است: «برخی از این نویسندگان مسئله سیاسی داشتند و این موضوع کار را سختتر کرد. من حاضر نبودم از تاریخ ادبیات ایران بدون بزرگ علوی یا جلال آلاحمد که پایه این سریال بودند یاد کنم. با این دو مخالفت شد.» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۱۶۹۶ میشود. ارقام عددهای ۱۲۹۶۶ و ۲۱۶۹۶ مشترک هستند. در ادامه مقاله مطالب بیشتری درباره صادق هدایت و جلال آلاحمد بیان شده است. در توضیحات بلخ در ویکیپدیا بیان شده: «اسکندر مقدونی سغدیانه و پارس را فتح کرد. با این حال، در جنوب، قبل از اینکه به آمودریا برسد، با مقاومت شدیدی برخورد نمود. پس از دو سال جنگ باختر توسط مقدونیها اشغال شد، اما اسکندر هرگز نتوانست با موفقیت مردم را تحت سلطه خود درآورد. پس از مرگ اسکندر، سرانجام امپراتوری مقدونیه بین ژنرالهای اسکندر تقسیم شده، باختر جزو قلمرو سلوکوس اول، بنیانگذار امپراتوری سلوکی شد.» در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمه بلخیان و در قصیده ۱ امیر معزی کلمه جیحون و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در مثنوی ۱ نسیمی کلمه یوشع و در باب ۱ کتاب مقدس یوشع کلمات جنوب و مقاومت و در مقاله کلمات اسکندر، پارس و فتح ذکر شده است. ناصر تقوایی کارگردان مستند «موسیقی جنوب» است. در باب ۱ کتاب مقدس اول پادشاهان و ترجمه مژده برای عصر جدید بیان شده: «پادشاه به آنها گفت: «درباریان مرا با خود ببرید و پسرم سلیمان را بر قاطر من سوار کنید و او را به جیحون ببرید.» اگر این آیه را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۴۸ میشود. در مقاله عدد ۴۸۲ ذکر شده است. ارقام این عددها مشترک هستند. در باب ۱ کتاب مقدس اول پادشاهان و ترجمه هزاره نو بیان شده: «پس صادوقِ کاهن و ناتانِ نبی و بِنایا پسر یِهویاداع و کِریتیان و فِلیتیان رفته، سلیمان را بر قاطر داوودِ پادشاه نشاندند و او را به جِیحون آوردند.» اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۵۵۷۷ میشود. در مقاله عدد ۵۵۷۷ ذکر شده است. در مقاله بیان شده که سوره فتح ۵۵۷ کلمه و سوره انفال 5570 حرف دارد. بین عددهای ۵۵۷، ۵۵۷۰ و ۵۵۷۷ سه رقم مشترک هستند. در سوره فتح کلمه نهر و در سوره انفال کلمه رود وجود دارد. در باب ۱ کتاب مقدس اول پادشاهان و ترجمه نسخه قدیمی فارسی بیان شده: «و صادوق کاهن و ناتان نبی و بنایاهو ابن یهویاداع و کریتیان و فلیتیان رفته، سلیمان را برقاطر داود پادشاه سوار کردند و او را به جیحون آوردند.» اگر این آیه را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۳۵۴ میشود. در مقاله عدد ۴۵۳ ذکر شده است. ارقام عددهای ۳۵۴ و ۴۵۳ مشترک هستند. در کتاب مقدس اول پادشاهان و ترجمه نسخه قدیمی فارسی بیان شده: «و صادوق کاهن وناتان نبی، او را در جیحون به پادشاهی مسح کردهاند و از آنجا شادیکنان برآمدند، چنانکه شهر به آشوب درآمد. و این است صدایی که شنیدید.» اگر این آیه را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۳۵۴ میشود. در کتاب مقدس دوم تواریخ و ترجمه نسخه قدیمی فارسی بیان شده: «و همین حزقیا منبع عالی آب جیحون را مسدود ساخته، آن را به راه راست به طرف غربی شهر داود فرود آورد. پس حزقیا در تمامی اعمالش کامیاب شد.» اگر این آیه را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۳۴۵ میشود. در سفر پیدایش تورات و ترجمه معاصر بیان شده: «رود دوم جیحون است که از سرزمین کوش عبور میکند.» اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۹۲۶ میشود. در مقاله عدد ۱۶۲۹ ذکر شده است. در توضیحات جیحون در ویکیپدیا بیان شده: «در فرهنگ دهخدا چنین آمده: آمو: رود آموی. آمُل. آمویه. جیحون. آمودریا. اُقسوس. آمون. آب. رود. آبهی. نهر. ورز. سرچشمه این رود بلورکوه است به مشرق بدخشان، و در سابق این رود به خزرها میریخته و مغولان گاهِ جنگ (هنگام نبرد) با خوارزمشاه مجرای آن بگردانیدند به دریاچه آرال.» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۲۹۶۶ میشود. ارقام عددهای ۱۶۲۹، ۱۹۲۶ و ۱۲۹۶۶ مشترک هستند. در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمه خزر وجود دارد. در شعر ۱ عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در غزل ۱ آشفته شیرازی بیان شده:
که سهل است لعل بدخشان شکست *** شکسته نشاید دگرباره بست (سعدی)
گه کنی از خاک کیمیای سعادت *** لعل بدخش آوری ز صخره صما (آشفته شیرازی)
در توضیحات ولایت بدخشان افغانستان در ویکیپدیا بیان شده بدخشان در اشعار بیشتر شاعران به کیفیت لعل خویش مشهور است. در غزل ۱ بیدل دهلوی و در قصیده ۱ فضولی کلمه کیفیت و در شعر در نیایش خداوند سعدی و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در قطعه ۱ خاقانی و در قصیده ۱ سلیم تهرانی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در ترجیع بند ۱ نسیمی و در غزل ۱ ابن یمین و در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی و در قصیده ۱ مجد همگر و در مثنوی ۱ مطمح الانظار حزین لاهیجی و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمه لعل وجود دارد. در ادامه مقاله به فریدون فرهودی اشاره شده است. فریدون فرهودی کارگردان تله فیلم «لذت حقیقت» است. در شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» از بودا(ع) کلمه لذات و در قصیده ۱ طبیب اصفهانی و در غزل ۱ میرزاده عشقی و در بیت ۴ شعر ۲ النوبة الثالثة - سوره ص میبدی و در برگ ۲۴۴ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه و در باب ۱۶ انجیل برنابا کلمه لذت و در قصیده ۱۶ عطار کلمات لذت و حقیقت وجود دارند. عنوان مقاله لذت حقیقت است.
دلیل انتخاب کتابها و اشعار
در مقاله از آیات و کلمات قرآن به زبان عربی و ترجمههای الهی قمشهای، انصاریان، خرمشاهی، فولادوند و مکارم شیرازی کمک گرفته شده است. تعداد کلمات و حروف سورههای قرآن بر اساس آنچه در توضیحات سوره در ویکیپدیا آمده در نظر گرفته شده است. در ادامه مقاله آدرس فایل فشرده پیدیاف مقالهها آمده است. در فایل فشرده، اکسلی قرار دارد که در آن مشخصات عددی سورههای قرآن بر اساس ویکیپدیا جمع آوری شده است. در ادامه آدرسی در سایت بلاگ اسپات نیز آمده که در آن مشخصات عددی سورههای قرآن موجود است. در مقاله از آیات و کلمات کتابهای مقدس و ترجمههای هزاره نو، معاصر، نسخه قدیمی فارسی، کلاسیک، مژده برای عصر جدید و مژده برای عصر جدید و ویرایش شده کمک گرفته شده است. در خطبه ۱ نهج البلاغه و در ترجیع بند ۱ شاه نعمت الله ولی و در قصیده ۱ عراقی کلمه قرآن و در باب ۱ کتاب مقدس یوشع کلمه تورات و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمه انگلیون یا انجیل وجود دارد. در مقاله به قرآن، انجیل و تورات اشاره شده است. در باب ۱۶ انجیل برنابا کلمه مائده وجود دارد. آیه ۱۶ سوره مائده و ترجمه انصاریان بیان میکند: «خدا به وسیله آن [نور و کتاب] کسانی را که از خشنودی او پیروی کنند به راه های سلامت راهنمایی می کند، و آنان را به توفیق خود از تاریکی ها [یِ جهل، کفر، شرک و نفاق] به سوی روشناییِ [معرفت، ایمان و عمل صالح] بیرون می آورد، و به جانب راه راست هدایت می کند.» این آیه به کتابهای آسمانی اشاره میکند. اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۱۴۸۲ میشود. سوره توبه ۱۱۲۴۸ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۱۲۴۸ و ۱۱۴۸۲ مشترک هستند. در سوره توبه کلمات خدا، به، وسیله، آن، نور، و، کتاب، کسانی، را که، از، خشنودی، او، پیروی، کنند، راه، راهنمایی، میکند، آنان، را به، جهل، کفر، شرک، نفاق، به سوی، روشن، معرفت، ایمان، عمل صالح، بیرون، میآورد، به، جانب، راه، راست، هدایت و میکند ذکر شدهاند. آیه ۱۵۷ سوره اعراف و ترجمه مکارم شیرازی بیان میکند: «آنها كه از فرستاده (خدا) پيامبر «امي» پيروي ميكنند كسي كه صفاتش را در تورات و انجيلي كه نزدشان است مييابند و آنها را به معروف دستور ميدهد و از منكر باز ميدارد، پاكيزه ها را براي آنها حلال ميشمرد، ناپاكها را تحريم ميكند، و بارهاي سنگين و زنجيرهائي را كه بر آنها بود (از دوش و گردنشان بر ميدارد آنها كه به او ايمان آوردند و حمايتش كردند و ياريش نمودند و از نوري كه با او نازل شده پيروي كردند آنان رستگارانند.» در این آیه به کتابهای آسمانی تورات و انجیل اشاره شده است. اگر این آیه را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۴۸۲ میشود. سوره توبه ۱۱۲۴۸ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۴۲۸ و ۱۱۲۴۸ مشترک هستند. در سوره توبه کلمات آنها که، از، فرستاده، خدا، پیامبر، پیروی، میکنند، کسی که، را در، تورات، انجیل، که، نزدشان، است، یابند، آنها را، به معروف، دستور، میدهد، از منکر، باز، میدارد، پاکیزه، را برای، آنها، حلال، میشمارند، ناپاکند، بار، سنگین، را که، آنها، بود، بر، میدارد، آنها که، به او، ایمان آوردند، حمایت، کردند، یاری، نمودند، از، نور، که با، او، نازل، شده، پیروی کردند، آنان و راستگویان ذکر شدهاند. آیه ۱۱۱ سوره توبه و ترجمه انصاریان بیان میکند: «یقیناً خدا از مؤمنان جان ها و اموالشان را به بهای آنکه بهشت برای آنان باشد خریده؛ همان کسانی که در راه خدا پیکار می کنند، پس [دشمن را] می کشند و [خود در راه خدا] کشته می شوند [خدا آنان را] بر عهده خود در تورات و انجیل و قرآن [وعده بهشت داده است] وعده ای حق؛ و چه کسی به عهد و پیمانش از خدا وفادارتر است؟ پس [ای مؤمنان!] به این داد و ستدی که انجام داده اید، خوشحال و شاد باشید؛ و این است کامیابی بزرگ.» در این آیه به کتابهای آسمانی تورات، انجیل و قرآن اشاره شده است. در بیت زیر از غزل ۱ سلیم تهرانی مشابه آیه ۱۱۱ سوره توبه عبارت «خریده خدا» وجود دارد. در بیت زیر به یوسف(ع) اشاره شده است. اگر عبارت «یوسف کنعان(ع) نماد وفاداری است.» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۱۱ میشود. سوره یوسف ۱۱۱ آیه دارد. در آیه ۱۱۱ سوره توبه به وفا اشاره شده است. در آیه ۱۱۱ سوره توبه و در غزل ۱۲۴۸ مولانا کلمه پیمان وجود دارد. ارقام عدد ۱۲۴۸ و تعداد حروف سوره توبه مشترک هستند.
ازین عزیزی خود را قیاس کن که جهان **** ترا فروخته چون یوسف و خریده خدا
آیه ۱۵۷ سوره اعراف و ترجمه فولادوند بیان میکند: «همانان كه از اين فرستاده پيامبر درس نخوانده كه [نام] او را نزد خود در تورات و انجيل نوشته مى يابند پيروى مى كنند [همان پيامبرى كه] آنان را به كار پسنديده فرمان مى دهد و از كار ناپسند باز مى دارد و براى آنان چيزهاى پاكيزه را حلال و چيزهاى ناپاك را بر ايشان حرام مى گرداند و از [دوش] آنان قيد و بندهايى را كه بر ايشان بوده است برمى دارد پس كسانى كه به او ايمان آوردند و بزرگش داشتند و ياريش كردند و نورى را كه با او نازل شده است پيروى كردند آنان همان رستگارانند» در این آیه به تورات و انجیل اشاره شده است. اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۸۰۷۱ میشود. سوره هود ۱۸۷۰ کلمه و سوره الرحمن ۱۷۰۸ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۷۰۸، ۱۸۷۰ و ۱۸۰۷۱ مشترک هستند. در سوره هود کلمات در، حقیقت، خدا، مؤمنان، جان، مال، اینکه، بهشت، برای، آنان، باشد، خریدن، همان کسانی که، در، راه خدا، کشند، این، به عنوان، وعده، حق، تورات، قرآن، بر عهده، اوست، چه کسی، از، خدا، خویش، وفا، است، پس، به، این، با او، کردهاید، شادمان، باشید، این، همان، بزرگ و است و در سوره الرحمن کلمات خدا، بهشت، برای، آنان، باشد، همان، کسی، که، در، راه، خدا، قرآن، اوست و بزرگ ذکر شدهاند. در سوره هود و ترجمه مکارم شیرازی بیان شده: «آيا آن كس كه دليل آشكاري از پروردگار خويش دارد و بدنبال آن شاهدي از سوي او ميباشد و پيش از آن كتاب موسي كه پيشوا و رحمت بود (گواهي بر آن ميدهد همچون كسي است كه چنين نباشد آن (حق طلبان و حقيقت جويان) به او (كه داراي اين ويژگيهاست) ايمان ميآورند و هر كس از گروههاي مختلف به او كافر شود آتش وعده گاه اوست، بنابراين ترديدي در آن نداشته باش كه آن حق است از پروردگارت ولي اكثر مردم ايمان نميآورند.» در این آیه به کتابهای آسمانی قرآن و تورات اشاره شده است. اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۸۱۴۳ میشود. سوره آلعمران ۳۴۱۸ کلمه دارد. ارقام عددهای ۳۴۱۸ و ۱۸۱۴۳ مشترک هستند. در سوره آلعمران کلمات آیا، آن کس، دلیل، آشکاری، از، پروردگار، خویش، دارد، به دنبال، آن، شاهد، از سوی، او، میباشد، پیش از آن، کتاب، موسی، که، پیشوا، رحمت، بود، گواهی، بر آن، میدهد، همچون، کسی است که، چنین، آن، حق، طلب، حقیقت، به او، که، این، ویژه، ایمان، میآورند، و هر کس، از، گروه، به او، کافر، شود، آتش، وعده، اوست، بنابراین، تردید، در آن، نداشته، باش، که آن، حق، است، از، پروردگارت، ولی و ایمان ذکر شدهاند. در سوره آلعمران و ترجمه انصاریان بیان شده: «این کتاب را تدریجاً به حق و راستی بر تو نازل کرد که تصدیق کننده کتاب های پیش از خود است؛ و تورات و انجیل را» در آیه نیز به قرآن، تورات و انجیل اشاره شده است. اگر این آیه را به عددهای ابجد کبیر و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۶۹۱۷ و ۲۴۸ میشود. در ادامه مقاله عدد ۲۴۸ ذکر شده است. سوره اسراء ۶۷۹۱ حرف دارد. ارقام عددهای ۶۷۹۱ و ۶۹۱۷ مشترک هستند. در سوره اسراء کلمات این، کتاب، تدریج، به حق، راستی، بر تو، نازل، کرد، صدق، کننده، کتاب، پیش از، خود، است و تورات ذکر شدهاند. سوره اسراء ۱۱۱ آیه دارد. در سوره اسراء و ترجمه الهی قمشهای بیان شده: «در کتاب (تورات، یا در لوح محفوظ و کتاب تکوین الهی) خبر دادیم و چنین مقدر کردیم که شما بنی اسرائیل دو بار حتما در زمین فساد و خونریزی میکنید و تسلط و سرکشی سخت ظالمانه مییابید (یک بار به قتل اشعیا و مخالفت ارمیا، و بار دیگر به قتل زکریا و یحیی).» اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۵۴۵۵ میشود. سوره قاف ۱۵۵۴ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۵۵۴ و ۱۵۴۵۵ مشترک هستند. در ادامه مقاله بیان شده که منظور از قاف، کوه قاف یا آخرین مرحله کمال و وصال خداوند است. وصال خداوند مقام این بزرگان و بسیاری دیگر است. در سوره اسراء و در باب ۴۲ انجیل برنابا به ارمیا(ع) و اشعیاء(ع) و در باب ۱ انجیل مرقس به کتاب مقدس اشعیاء اشاره شده است. در مقاله به باب ۱ کتابهای مقدس ارمیا و اشعیاء اشاره گردیده است. در باب ۱ کتاب مقدس اشعیاء کلمه حزقیا وجود دارد. در مقاله به باب ۱ کتاب مقدس حزقیال اشاره شده است. در شعر ۱ خسرو و شیرین نظامی گنجوی و در بیت ۱۶ شعر ۱ النوبة الثالثة - سوره سبا میبدی کلمات زبور و داوود ذکر شدهاند. در مقاله به باب ۱ کتاب مقدس زبور داوود(ع) اشاره شده است. در مثنویهای ۱ حافظ و نسیمی و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در بیت ۶ شعر ۱۱ النوبة الثانیة - سوره انعام میبدی و در قصیدههای ۲۴ و ۴۲ محتشم کاشانی و در غزل ۲۲۴ ابن یمین کلمه سلیمان وجود دارد. در مقاله به غزل غزلهای ۱ سلیمان اشاره شده است. در مسمط ۱ ادیب الممالک و در مثنوی ۱ نسیمی کلمه یوشع وجود دارد. در مقاله به باب ۱ کتاب مقدس یوشع اشاره شده است. در ترجیع بند ۱ میلی و در برگ ۲۲۴ کتاب زهیر کلمه استر وجود دارد. در مقاله به باب ۱ کتاب مقدس استر اشاره شده است. در قصیده ۱۶ عطار و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی و در بیت ۴ شعر ۲ النوبة الثالثة - سوره ص میبدی کلمه نوحه وجود دارد. در مقاله به آیههای ۲:۴، ۴:۲ و ۴:۲۲ کتاب مقدس نوحه اشاره شده است. در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در بابهای ۱ و ۱۰ انجیل برنابا و در قصیده ۱ جهان ملک خاتون و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در حکایت ۱۰ باب اول در سیرت پادشاهان گلستان سعدی و در بیت ۴ شعر ۲ النوبة الثالثة - سوره ص میبدی و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی کلمه رحمت وجود دارد. اگر متن شعر ۱ لیلی و مجنون جامی را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۸۷۰۱ میشود. در مقاله بیان شده که سوره الرحمن ۱۷۰۸ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۷۰۸ و ۸۷۰۱ مشترک هستند. در غزل ۱۲۶۴ صائب تبریزی کلمه رحمت وجود دارد. درگذشت صائب تبریزی در سال ۱۰۸۷ قمری است. صائب تبریزی متولد سال ۱۰۰۰ قمری است. در سوره الرحمن و در ادامه مقاله عدد ۱۰۰۰ ذکر شده است. مقاله به غزلهای ۱۰۰۰، ۱۲۳۵ و ۱۲۶۴ صائب تبریزی اشاره شده است. در برگ ۲۴۴ کتاب پله پله تا ملاقات خدا و در غزلهای ۱۲۳۵، ۱۶۴۲ و ۲۶۱۴ مولانا کلمه تبریز ذکر شده است. در سوره الرحمن یا رحمت کلمات نعمت، الله و ولی و در قصیده ۱ سوزنی سمرقندی کلمات رحمت، شاه، نعمت و الله و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمات رحمت، نعمت و الله و در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمات نعمت و الله و در قصیدههای ۱ حافظ و سلیم تهرانی کلمات شاه و نعمت و در باب ۱ انجیل برنابا کلمات رحمت و نعمت و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمات شاه، نعمت و ولی و در غزل ۱ آشفته شیرازی و در ترجیع بند ۱ میلی و در باب ۱۶ انجیل برنابا و در قصیده ۲۴ خاقانی و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمه نعمت و در برگ ۲۲۴ کتاب انسان از منظری دیگر کلمه شاه نعمت الله ولی وجود دارد. در مقاله به متفرقات و ترجیع بند ۱ شاه نعمت الله ولی اشاره شده است. در باب ۱۶ انجیل برنابا کلمات رحمت و انعام وجود دارند. در آیه ۱۶ سوره انعام کلمه رحمت وجود دارد. آیه ۱۶ سوره انعام و ترجمه الهی قمشهای بیان میکند: «آن روز كسى كه [عذاب] از او برگردانده شود قطعا [خدا] بر او رحمت آورده و اين است همان رستگارى آشكار» اگر این آیه را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۳۴۵ میشود. در مقاله عدد ۳۴۵ ذکر شده است. آیه ۱۶ سوره الرحمن و ترجمه خرمشاهی بیان میکند: «پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟» در این آیه کلمه نعمت وجود دارد. اگر این آیه را به عددهای ابجد وسیط و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۶۶ و ۱۱۲ میشود. ارقام عددهای ۱۶ و ۱۶۶ مشترک هستند. در ادامه مقاله عدد ۱۱۲ ذکر شده است. در قصیده ۱ عراقی کلمه اوحد وجود دارد. در مقاله به ترجیع بند ۱ اوحدی اشاره شده است. در توضیحات اوحدی مراغهای در ویکیپدیا بیان شده «در آغاز تخلص او صافی بود، سپس به سبب ارادتی که به پیر و عارف مشهور، ابوحامد اوحدالدین کرمانی پیدا کرد، تخلص اوحدی را برگزید» در آیه نور کلمه صافی وجود دارد. در غزل ۱ فروغی بسطامی کلمه نور و در آیه نور کلمه فروغی و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات نور و فروغی و در غزل ۱ شهریار و در غزل ۱ یغمای جندقی و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی کلمه فروغ وجود دارد. در مقاله به غزل و تضمین ۱ فروغی بسطامی اشاره شده است. جواد نوربخش نویسنده کتاب «پیران و صوفیان نامی کرمان» است. اشو نویسنده کتاب «صوفی مرد راه: آوازه سکوت» است. در ترجیع بند ۱ اوحدی کلمات صوفی، مرد، راه، آوازه و در ترجیع بند ۱ نسیمی کلمات صوفی، مرد، ره و آوازه و در شعر ۴۲ تحفةالاحرار جامی کلمات صوفی، راه و آوازه ذکر شدهاند. در توضیحات فروغی بسطامی در ویکیپدیا بیان شده: «و چندی را نیز در شهر کرمان، در خدمت حسنعلی میرزا شجاعالسلطنه گذراند که در همان دوران، بنا به درخواست شجاعالسلطنه، تخلص خود را به نام فرزند او «فروغالدوله»، فروغی نهاد. فروغی بسطامی تا پیش از آن در شعرهایش، تخلص مسکین را بهکارمیبرد.» در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی و در غزل ۱ فرخی یزدی و در غزل ۱ ملک الشعراء بهار و در حکایت ۱۰ باب اول در سیرت پادشاهان گلستان سعدی و در باب ۱۶ انجیل برنابا و در غزل ۲۴۲ انوری و در غزلهای ۲۴۴ و ۳۵۲ سعدی و در سوره مجادله کلمه مسکین وجود دارد. سوره مجادله ۲۱۳۱ حرف دارد. فروغی بسطامی متولد سال ۱۲۱۳ قمری در کربلا است. ارقام عددهای ۱۲۱۳ و ۲۱۳۱ مشترک هستند. در قصیده ۱ فضولی و در ادامه مقاله کلمه کربلا ذکر شده است. در مقاله عدد ۵۷ و کلمه کرمان و در قطعه ۱ خاقانی کلمه معما و در شعر ۲۴ منوچهر شاهنامه فردوسی کلمه سام نریمان ذکر شده است. در مقاله به معمیات ۵۷ و شعر ۲۴ سام نامه خواجوی کرمانی اشاره شده است. عنوان شعر ۲۴ سام نامه خواجوی کرمانی «در جواب گفتن لشکر سام را» است. اگر عنوان این شعر را به عددهای ابجد وسیط و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۸۸ و ۶۱ میشود. در مقاله عددهای ۸۸ و ۶۱ ذکر شدهاند. در برگهای ۲۲۴، ۲۴۲ و ۲۴۴ کتاب پله پله تا ملاقات خدا و در برگ ۲۲۴ کتاب انسان از منظری دیگر کلمه مولانا و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمه بلخیان وجود دارد. جواد نوربخش نویسنده کتاب «پیران بلخ» است. در مقاله به ترجیع بند ۱ و شعر ۶۱ دفتر چهارم مثنوی و معنوی و غزلهای ۲۲۴، ۱۲۳۵، ۱۶۴۲ و ۲۶۱۴ مولوی جلال الدین بلخی اشاره شده است. در توضیحات مولوی در ویکیپدیا بیان شده از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانستهاند. در برگ ۲۴۴ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمات مولانا، تخلص و خاموش و در غزل ۱۲۶۴ مولانا و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در قطعه ۱ پروین اعتصامی و در قصیده ۱ طبیب اصفهانی و در غزل ۱ حزین لاهیجی و در بیت ۴ شعر ۲ النوبة الثالثة - سوره ص میبدی کلمه خاموش و در ترجیع بند ۱ اوحدی و در قصیده ۱۶ عطار کلمه خموش و در غزل ۱ میرزاده عشقی کلمه خمش و در مثنوی ۱ مطمح الانظار حزین لاهیجی کلمه خامش وجود دارد. آرامگاه مولانا در شهر قونیه ترکیه است. در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی و در غزل ۲۴ میرزاده عشقی و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی و در غزل ۴۲۲ بلند اقبال کلمه ترک وجود دارد. در توضیحات مولوی در ویکیپدیا بیان شده مجموعه مواعظ و مجالس مولانا یعنی سخنانی است که به وجه اندرز و به طریق تذکیر بر سر منبر بیان کرده است. در این خطبهها رومی آیات قرآن و احادیث را تفسیر میکند. وی همچنین از اشعار سنائی، عطار و دیگر شاعران، منجمله آثار خود در این خطبهها استفاده میکند. در مقاله کلمات قرآن و خطبه ذکر شده است. در توضیحات مولانا در ویکیپدیا بیت زیر آمده که به عطار و سنایی اشاره میکند.
عطار روح بود و سنائی دو چشم او *** ما از پی سنائی و عطار میرویم
در برگ ۲۴۲ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمات عطار، سنائی، انوری، ظهیر فاریابی و خاقانی و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در قصیدههای ۲۴ و ۴۲۲ امیر معزی کلمه ظهیر و در قصیده ۱ حافظ و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمه خاقان وجود دارد. در مقاله به قصیده ۱۶ و غزلهای ۲۴۲ و ۴۲۲ عطار و غزل ۲۴۲ سنائی و غزل ۲۴۲ انوری و قصیده ۲۴ ظهیر فاریابی و ترجیع بند ۱ و قطعه ۱ و قصیده ۲۴ خاقانی اشاره شده است. عنوان قصیده ۲۴ خاقانی «در تحسر و تالم از مرگ کافی الدین عمربن عثمان عموی خود گوید» است. اگر این عبارت را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۷۵ میشود. در ادامه مقاله عدد ۱۷۵ ذکر شده است. در شعر ۴۲ پادشاهی بهرام گور شاهنامه فردوسی و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» و در غزل ۱ ملک الشعراء بهار و در منشور کوروش کلمه شهریار ذکر شده است. در مقاله به غزل ۱ شهریار اشاره شده است. در توضیحات شهریار در ویکیپدیا بیان شده: «شهریار نسبت به علی بن ابیطالب ارادتی ویژه داشت و همچنین شیفتگی بسیاری نسبت به حافظ و فردوسی داشته است.» در شعر ۱ خیابان دوم شاهدنامه الهامی کرمانشاهی کلمات علی و شهریاران ذکر شدهاند. در ادامه مقاله به علی(ع) اشاره شده است. در ترجیع بند ۱ مولانا و در مثنوی ۱ مطمح الانظار حزین لاهیجی کلمه خطبه وجود دارد. در مقاله به خطبه ۱ نهج البلاغه اشاره شده است. در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات ابوالقاسم، فردوس و جم و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در اشعار باقیمانده ۴۲ عسجدی کلمه ابوالقاسم و در ترجیع بند ۱ نسیمی و در غزل ۱ بیدل دهلوی کلمه فردوس و در قصیده ۱ حافظ و در قطعه ۱ سلیم تهرانی و در قصیده ۲۴ ظهیر فاریابی کلمه جمشید و در شعر ۲۴ سام نامه خواجوی کرمانی کلمه منوچهر وجود دارد. در مقاله به شعر ۱ «جمشید» و شعر ۲۴ «منوچهر» و شعر ۴۲ «پادشاهی بهرام گور» شاهنامه ابوالقاسم فردوسی اشاره شده است. در ویکیپدیا بیان شده: «فردوسی دهقان و دهقانزاده بود.» در شعر ۱ عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمه دهقان وجود دارد. آرامگاه فردوسی در خراسان است. در قصیده ۱ امیر معزی و نامههای فارسی ۱۰۰ قائم مقام فراهانی و در برگ ۲۴۲ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمه خراسان وجود دارد. جواد نوربخش نویسنده کتاب «پیران خراسان» است. در مقاله خبری از ایران اینترنشنال با عنوان «سال ۱۴۰۴ با شعارهای اعتراضی مردم در اماکن تاریخی آغاز شد» آمده که در آن به آرامگاههای فردوسی، حافظ، خیام و تخت جمشید اشاره شده است. در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی به ایوان جم یا تخت جمشید اشاره شده است. عنوان غزل ۱ شهریار مکتب حافظ است. در آیه ۱ سوره زنان که در ادامه مقاله آمده و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمه حافظ و در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمه حافظان وجود دارد. در مقاله به قصیده و مثنوی ۱ حافظ اشاره شده است. عنوان مثنوی ۱ حافظ «الا ای آهوی وحشی» است. در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات حافظ و آهو و در ترجیع بند ۱ اوحدی عبارت آهوی وحشی و در شعر ۱ آغاز کتاب عراقی و در تضمین ۱ فروغی بسطامی و در شعر ۲۴ سام نامه خواجوی کرمانی و در غزل ۴۲ آشفته شیرازی کلمه آهو و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی کلمات آهو و غزال در قصیده ۱ سلیم تهرانی و در قصیده ۱ حزین لاهیجی و در آیه ۱:۶ کتاب مقدس نوحه کلمه غزال یا آهو وجود دارد. نقاشیهای «آهوی کوهی» و «آهوی تنها» اثر صادق هدایت هستند. در غزل ۴۲۲ عطار کلمه نقاش وجود دارد. آرامگاه خیام در استان خراسان و در شهر نیشابور است. در مثنوی ۱ نسیمی و در قصیده ۲۴ خاقانی و در برگ ۲۲۴ کتاب آشنایی با صادق هدایت کلمه خیام و در باب ۱ انجیل مرقس و در باب ۱ کتاب مقدس استر کلمه استان و در مقاله کلمه خراسان وجود دارد. در مقاله به رباعیهای ۱، ۱۰، ۱۰۰، ۱۶، ۲۴ و ۴۲ خیام اشاره شده است. اگر متن رباعی ۱ خیام را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۴۲۲ میشود. اگر متن رباعی ۱۶ خیام را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۴۴۲ میشود. ارقام عددهای ۴۲۲ و ۴۴۲ مشترک هستند. اگر متن رباعی ۱۰ خیام را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۴۳۵ میشود. در مقاله عدد ۴۳۵ ذکر شده است. در توضیحات خیام در ویکیپدیا بیان شده: «در اوایل دوران زندگی خیام، ابن سینا و ابوریحان بیرونی به پایانِ عمر خود رسیده بودند.» در ادامه مقاله کلمات ابن سینا و ابوریحان بیرونی و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات پایان و عمر ذکر شدهاند. در شعر ۱ خیابان دوم شاهدنامه الهامی کرمانشاهی کلمات نیایش و خدا و در باب ۱ کتاب مقدس اشعیاء و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی و در شعر ۱۶ گنجینة الاسرار عمان سامانی و در شعر ۴۲ پادشاهی بهرام گور شاهنامه فردوسی کلمه بوستان و در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمه سرآغاز و در شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» از بودا(ع) و در باب ۱ انجیل مرقس و در باب ۱ کتاب مقدس ارمیا و در لمعات ۱ عراقی و در ترجیع بند ۱ اوحدی و در غزل ۱ آشفته شیرازی و در مثنوی ۱ مطمح الانظار حزین لاهیجی و در قصیده ۲۴ محتشم کاشانی و در برگ ۲۲۴ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمه آغاز و در غزل ۳۵۲ سعدی کلمات بوستان و آغاز وجود دارند. در مقاله به شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی «سرآغاز» اشاره شده است. در توضیحات سعدی در ویکیپدیا بیان شده: «گوته، شاعر بلندآوازه آلمانی، یکی از شاعران اروپایی است که در خلق آثار خود به ادبیات شرقی و بهطور خاص، ادبیات فارسی توجه ویژهای داشت. گوته، سعدی را میشناخته و در خلق آثار خود از سعدی تأثیر پذیرفته است. یکی از کتابهای وی با نام دیوان غربی-شرقی، اگرچه بهطور مشهودی تحت تأثیر اشعار حافظ سرودهشده و در هیچکجای کتاب نامی از سعدی برده نشده؛ اما بخشهایی از آن نیز حاوی اشعاری است که از بوستان و گلستان سعدی اقتباس شده است. یکی از این اقتباسها، داستان قطره بارانی است که با دیدن دریا، خود را ناچیز میشمارد و به سبب این فروتنی، صدفی او را در بر میگیرد و تبدیل به یک مروارید میشود. این داستان، بی کموکاست از قطعهای با مطلع «یکی قطره باران ز ابری چکید…» در بوستان اقتباس شده است. گوته، این دیوان خود را با نقل فارسی و ترجمه آلمانی یکی از اشعار گلستان به پایان برده است.» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۸۳۴ میشود. در مقاله بیان شده که سوره آل عمران ۳۴۱۸ کلمه دارد. ارقام عددهای ۱۸۳۴ و ۳۴۱۸ مشترک هستند. در سوره آل عمران کلمات خلق، اثر، خود، به طور، خاص، توجه، ویژه، داشت، شناخته، خلق، اثر، خود، پذیرفته، است، یک، از، کتاب، وی، با، نام، اگر چه، به طور، تحت، شده، در، هیچ، کجا، نام، برده، نشده، اما، بخش، از آن، نیز، بوستان، شده است، یک، از، داستان، است، که با، دیدن، خود را، ناچیزی، شمردند، سبب، فروتنی، در، بر، گیرد، تبدیل، به، یک، میشود، این، داستان، کم، بوستان، شده است، این، خود را، یک، از، پایان و است و در شعر ۱ خسرو و شیرین نظامی گنجوی کلمات بلندآوازه و قطره و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمات «به ابر قطره چکاندن» و صدف و در قصیده ۱ نظام قاری کلمات گلستان، ابر و صدف و مروارید و در ترجیع بند ۱ مولانا کلمات گلستان و ابر و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در قصیده ۱ حافظ کلمات قطره و ابر و در غزل ۱ آشفته شیرازی و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمات قطره، ابر، باران و صدف و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات گلستان، ابر، قطره و صدف و در قطعه ۱ سلیم تهرانی کلمات قطره و صدف و در غزل ۱ ابن یمین و در غزل ۱۲۴۸ مولانا و در غزل ۱۵۷۰ امیرخسر دهلوی کلمه صدف و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی و در قطعه ۱ پروین اعتصامی و در برگ ۲۴۴ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه باران و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمات ابر و مروارید و در قصیده ۱ سلیم تهرانی و در غزل ۱ فرخی یزدی کلمات گلستان و ابر و در شعر سایه گیسو رهی معیری و در مثنوی ۱ حافظ و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در قصیده ۱ حزین لاهیجی و در مثنوی ۱ مسعود سعد سلمان و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در قصیده ۱ جهان ملک خاتون و در باب ۴۲ انجیل برنابا و در قصیده ۴۲۲ امیر معزی کلمه ابر و در ترجیع بند ۱ اوحدی و در مثنوی ۱ فرهنگ نامه حزین لاهیجی کلمات دریا و قطره و در ترجیع بند ۱ نسیمی و در لمعات ۱ عراقی و در قصیده ۱ جهان ملک خاتون و در غزل ۱ فروغی بسطامی و در قصیده ۱ میلی و در باب ۲۴ انجیل برنابا و در قصیده ۲۴ خاقانی کلمه قطره و در غزل ۴۲ آشفته شیرازی و در غزل ۲۲۴ بلند اقبال کلمه لؤلؤ وجود دارد. صادق هدایت نویسنده داستان «توپ مرواری» است. در غزل ۱ آشفته شیرازی بیان شده:
قطره باران کجا و چشمه خورشید *** قطره کجا میشود محیط به دریا
در رحم و در صدف ز قطره ناچیز *** در سخنگو کنی و لؤلؤ لالا
بیت زیر از قصیده ۲۴ خاقانی به تبدیل شدن قطره به لولو یا مروارید اشاره میکند. اگر بین زیر را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۴۵۴۳ میشود. در ادامه مقاله عدد ۴۵۳۴ ذکر شده است. ارقام این عددها مشترک هستند.
با این همه امید به بهبود توان داشت *** کان قطره تلخ است که شد لولو خوشاب
بیت زیر از رباعی ۶۱ خیام نیز به تبدیل شدن قطره به دریا مروارید اشاره میکند. در رباعی ۲۴ خیام کلمه ابر وجود دارد.
از رنج کشیدن آدمی حر گردد *** قطره چو کشد حبس صدف در گردد
در ترجیع بند ۱ اوحدی و در غزل ۲۲۴ حافظ کلمات مجلس و اول و در قطعه ۱ خاقانی و در مثنوی ۱ نسیمی و در غزل ۱ جهان ملک خاتون و در غزل ۱ غنی کشمیری و در قصیده ۱ طبیب اصفهانی و در قصیده ۱ عراقی و در غزل ۱ سوزنی سمرقندی و در شعر ۱۶ گنجینة الاسرار عمان سامانی و در شعر ۲۴ منوچهر شاهنامه فردوسی و در شعر ۴۲ پادشاهی بهرام گور شاهنامه فردوسی و در قصیده ۴۲۲ امیر معزی و در غزلهای ۱۲۳۵، ۱۲۴۶ و ۲۶۱۴ مولانا کلمه مجلس و در قصیده ۲۴ امیر معزی و در مقاله کلمه اول وجود دارد. در مقاله به شعر ۱ مجلس اول سعدی اشاره شده است. در قصیده ۲۴ خاقانی و در قصیده ۲۴ امیر معزی و در نامههای فارسی ۱۰۰ قائم مقام فراهانی کلمه باب و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات باب و رای و در قصیده ۱ نظام قاری کلمات باب و اول و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمات باب و تدبیر و در باب ۱ کتاب مقدس اشعیاء و در باب ۱ کتاب مقدس زبور و در قصیده ۱۶ عطار و در شعر ۶۱ دفتر چهارم مثنوی و معنوی مولانا و در شعر ۲۴ مخیل نامه نظام قاری و در برگ ۲۲۴ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه و در برگ ۲۴۴ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمه اول و در مقاله کلمه عدل و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در رباعی ۱۰۰ خیام کلمات اول و تدبیر و در قصیده ۱ سلیم تهرانی کلمات اول و رای و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی کلمات تدبیر و رای و در غزل ۳۵۲ سعدی کلمه بوستان و آغاز وجود دارند. در مقاله به شعر ۱ باب اول در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی «سرآغاز» اشاره شده است. در مقاله به غزل ۳۵۲ سعدی اشاره شده است. در شعر ۲۵۳ پیام مشرق اقبال لاهوری و در ترجیع بند ۱ اوحدی و در نامههای فارسی ۱۰۰ قائم مقام فراهانی کلمه شیراز وجود دارد. سعدی متولد شیراز است. در شعر ۱ عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در قصیده ۱۶ عطار کلمه سلیم و در نامههای فارسی ۱۰۰ قائم مقام فراهانی کلمه طهران وجود دارد. در مقاله به قصیده ۱ سلیم تهرانی اشاره شده است. در ویکیپدیا بیان شده سلیم تهرانی چندسالی در اصفهان بسر برد سپس به شیراز کوچ کرد. در مقاله کلمات اصفهان و شیراز ذکر شدهاند. در توضیحات محمدقلی سلیم تهرانی در ویکیپدیا بیان شده: «شعر او را به «نازکی خیال، خلق مضمونهای دقیق تازه و سعی در ارسال مثل و تمثیل» وصف کردهاند. به دیدگاه ذبیحالله صفا، زبانش در شعر ساده و گاه (بهویژه در قصیده و مثنوی) تا حدی سست و نزدیک به زبان عامیانه است «و این بیشتر از آنجاست که سلیم تحصیل مدرسهای کافی نداشت و گویا تتبع او هم در دیوانهای استادان گذشته کم بود و بیشتر به نیروی استعداد شاعری میکرد.»» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۳۲۵ میشود. در مقاله بیان شده که سوره شوری ۳۵۲۱ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۳۲۵ و ۳۵۲۱ مشترک هستند. در سوره شوری کلمات زبان، گویا و مثل و در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمات خیال، خلق، مثل، زبان، عام، سستی، گویای، گذشته و نیروی و در قصیده ۱ نظام قاری کلمات نازک، خیال، مثل، ساده و استاد و در شعر ۱ در نیایش بوستان سعدی و در قصیده ۱ حافظ و در لمعات ۱ عراقی کلمات خیال و زبان و در مقاله کلمات استاد، زبان و مدرسه و در برگ ۲۴۲ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمات استاد و ساده و در غزل ۱ میرزاده عشقی و در برگ ۲۴۴ کتاب زهیر کلمات زبان و ساده و در برگ ۲۴۲ کتاب زهیر کلمه سادگی و در ترجیع بند ۱ نسیمی و در قصیده ۱ سوزنی سمرقندی و در قصیده ۱۶ عطار کلمات زبان و مثل و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات زبان و مثال و در غزل ۱ شهریار کلمات نازک و مثل و در ترجیع بند ۱ میلی و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی کلمات نازک، خیال و زبان و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی کلمات نازک و زبان و در غزل ۱ حزین لاهیجی و در قصیده ۱ میلی و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمات خیال و زبان و در حکایت ۱۰ باب اول در سیرت پادشاهان گلستان سعدی و در باب ۲۴ انجیل برنابا و در غزل ۲۲۴ مولانا و در غزل ۲۴۲ سنایی کلمه خیال و در تضمین ۱ فروغی بسطامی و در قصیده ۱ نظام قاری و در باب ۱۶ انجیل برنابا و در نامههای فارسی ۱۰۰ قائم مقام فراهانی کلمه مثل ذکر شده است. کتاب «صور مثل» اثر افلاطون است. عنوان شعر ۴۲ روضة المحبین ابن عماد مثل است. درگذشت سلیم تهرانی در سال ۱۰۵۷ قمری در کشمیر بود. در مقاله عدد ۱۰:۵۷ و کلمه کشمیر ذکر شده است. درگذشت محمدقلی سلیم تهرانی در سال ۵۷ قمری بوده است. اگر عبارت «محمدقلی سلیم تهرانی» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۵۷ میشود. در قصیده ۱ سلیم تهرانی و در شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» از بودا(ع) و در باب ۱ کتاب مقدس ارمیا و در قصیده ۱۶ عطار کلمات سلیم و آشفته و در ترجیع بند ۱ اوحدی و در نامههای فارسی ۱۰۰ قائم مقام فراهانی کلمه شیراز وجود دارد. در مقاله به غزل ۱ آشفته شیرازی اشاره شده است. در توضیحات آشفته شیرازی بیان شده: «او در شیراز چشم گشود و در خراسان منصبی دولتی یافت. وی پس از چهارسال به شیراز برگشت و به کشاورزی پرداخت.» در مقاله به خراسان، شیراز و کشاورزی اشاره شده است. در ادامه مقاله عکسی از روزنامه وطن امروز آمده که به کشاورزان اشاره میکند. در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمه محتشم وجود دارد. در مقاله به غزل ۱ محتشم کاشانی و قصیده ۱۶ محتشم اشاره شده است. در غزل ۱ محتشم کاشانی و در شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» از بودا(ع) و در باب ۲۴ انجیل برنابا و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی و در قصیده ۲۴ خاقانی و در شعر ۴۲ پادشاهی بهرام گور شاهنامه فردوسی و در شعر ۴۲ تحفةالاحرار جامی کلمه میل وجود دارد. در مقاله به قصیده و ترجیع بند ۱ میلی اشاره شده است. در ترجیع بند ۱ میلی و در شعر ۲۴ مخیل نامه نظام قاری کلمه سوزن و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمه سوزنی و در قصیده ۱ امیر معزی کلمه سمرقند و در قصیده ۱ سوزنی سمرقندی کلمات سوزنی و سمرقند وجود دارند. در مقاله به قصیده و غزل ۱ سوزنی سمرقندی اشاره شده است. در توضیحات سوزنی سمرقندی در ویکیپدیا بیان شده: «وی در ابتدای جوانی برای کسب دانش به بخارا رفت و به قول عوفی بهسبب تعلق خاطر به شاگرد سوزنگری به آموختن آن صنعت مشغول شد. سوزنی سمرقندی معاصر ارسلان خان محمد از آل افراسیاب و سنجر آتسزبن محمد خوارزمشاه بودهاست.» در قصیده ۱ امیر معزی کلمات سمرقند و بخارا و در مقاله کلمات شاگرد و صنعت ذکر شدهاند. در غزل ۱ سوزنی سمرقندی و در باب ۱ کتاب مقدس استر و در مثنوی ۱ حافظ و در غزل ۱ محتشم کاشانی و در قصیده و متفرقات ۱ شاه نعمت الله ولی و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در مثنوی و غزل ۱ مسعود سعد سلمان و در شعر ۲۴ منوچهر شاهنامه فردوسی و در رباعی ۲۴ خیام و در شعر ۲۴ مخیل نامه نظام قاری و در شعر ۴۲ پادشاهی بهرام گور شاهنامه فردوسی و در غزلهای ۱۲۴۶ و ۱۲۶۴ مولانا کلمه جام و در ترجیع بند ۱ نسیمی و در ترجیع بندهای ۱ مولانا و اوحدی و در غزل ۱ یغمای جندقی کلمات جام و لیلی و مجنون و در دوبیتی ۲۲۴ باباطاهر کلمات لیلی و مجنون و در قصیده ۱ نظامی قاری و در قصیده ۲۴ خاقانی کلمه احرار وجود دارد. در مقاله به شعر ۱ لیلی و مجنون جامی «آغاز» جامی و شعر ۴۲ تحفةالاحرار جامی اشاره شده است. در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی کلمه دیباچه و در مثنوی ۱ نسیمی و در قطعه ۱ سلیم تهرانی و در قصیده ۲۴ ظهیر فاریابی و در قصیده ۴۲۲ امیر معزی و در غزل ۲۴۶۱ بیدل دهلوی کلمه اقبال و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی و در شعر ۲۵۳ پیام مشرق اقبال لاهوری کلمه حجاز وجود دارد. در مقاله به شعر ۱ جاویدنامه اقبال لاهوری «دیباچه» و شعر ۱ ارمغان حجاز اقبال لاهوری و شعر ۲۵۳ پیام مشرق اقبال لاهوری اشاره شده است. در شعر ۲۵۳ پیام مشرق اقبال لاهوری کلمه کشمیر وجود دارد. در ویکیپدیا بیان شده: «اقبال در سیالکوت، که اکنون بخشی از ایالت پنجاب پاکستان است متولد شد. نیاکان او از قبیله سپروی برهمنان کشمیر بودند» اگر این جمله را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۵۷۷۲ میشود. در مقاله عدد ۷۵۲ ذکر شده است. ارقام عددهای ۷۵۲ و ۵۷۷۲ مشترک هستند. در غزل ۲۲۴ سیدای نسفی کلمه بلند اقبالان وجود دارد. در مقاله به غزلهای ۲۲۴ و ۴۲۲ بلند اقبال اشاره شده است. در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات امیر، خسرو و بیدل و در ترجیع بندهای ۱ مولانا و خاقانی و در تضمین ۱ فروغی بسطامی کلمات خسرو و بیدل و در شعر ۱ ارمغان حجاز اقبال لاهوری و در غزل ۱ جهان ملک خاتون و در غزل ۲۲۴ مولانا کلمه بیدل وجود دارد. در مقاله به قصیده ۱ و غزلهای ۱۵۵۴ و ۱۵۷۰ امیرخسرو دهلوی و غزلهای ۱ و ۲۴۶۱ بیدل دهلوی اشاره شده است. در توضیحات بلخ در ویکیپدیا بیان شده: «امیر خسرو (دهلوی) که پدرش امیر سیف الدین از اینجا بود» در توضیحات امیرخسرو دهلوی در ویکیپدیا بیان شده: «آرامگاه او در یکی از محلههای شلوغ و پرتراکم دهلی که بنام نظامالدین اولیاء معروف است و نزدیک به ایستگاه قطار شهری بمبئی به نام ایستگاه قطار نظامالدین و در نزدیکی آرامگاه همایون واقع شده میزبان جمع کثیری از مردم و زیارتگاه مسلمانان و اهل تصوف است.» در قصیده ۲۴ ظهیر فاریابی کلمات خسرو و همایون و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات هند، همایون، جمعی و مردم و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات امیر، خسرو و نظام دین و در قصیده ۱ نظام قاری کلمات نظام و دین و در نامههای فارسی ۱۰۰ قائم مقام فراهانی کلمات همایون، نظام و جمعی و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی کلمه همایون و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات امیر، خسرو و نظام دین و در مقاله کلمات آرامگاه و قطار و در برگهای ۱۰۰، ۲۴، ۲۲۴ و ۲۴۴ کتاب الف کلمه قطار ذکر شده است. در غزل ۱۵۵۴ امیرخسرو دهلوی کلمه نازنین وجود دارد. نازنین بنیادی در فیلمهای «هتل بمبئی»، «۲۴» و «شیرین عاشق» بازی کرده است. در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی کلمات نازنین و بازی وجود دارند. بمبئی پرجمعیتترین شهر هند است. در قصیده ۱ فضولی و در برگهای ۲۴۲ و ۲۴۴ کتاب الف و در مقاله کلمه جمعیت ذکر شده است. در مقاله کلمات زبان، فارسی، عربی، ترک، سعدی، هند، معروف، تخلص و سلطان و در قصیده ۱ فضولی کلمات زبان، سلطان و طوطی و در ترجیع بند ۱ مولانا و در مثنوی ۱ نسیمی و در غزل ۱ میرزاده عشقی و در شعر ۴۲ تحفةالاحرار جامی کلمه طوطی وجود دارد. در توضیحات امیرخسرو دهلوی در ویکیپدیا بیان شده: «امیرخسرو به زبانهای فارسی، عربی، ترکی و سانسکریت چیرگی داشت و به سعدی هند معروف بود و او در اوایل حال به «سلطانی» و سپس به «طوطی» تخلص میکرد.» در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در مثنوی ۱ حافظ و در ترجیع بند ۱ مولانا و در باب ۱ کتاب مقدس استر و در حکایت ۱۰ باب اول در سیرت پادشاهان گلستان سعدی و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی کلمه غنی و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در شعر ۲۵۳ پیام مشرق اقبال لاهوری کلمه کشمیر وجود دارد. در مقاله به غزل ۱ غنی کشمیری اشاره شده است. در توضیحات کشمیر در ویکیپدیا بیان شده: «کشمیر منطقهای در شمال غربی شبهقاره هند است که از ایالت جامو و کشمیر تحت کنترل هند، ایالت کشمیر آزاد تحت کنترل پاکستان و منطقه اقصی چین تحت کنترل جمهوری خلق چین تشکیل میشود.» در باب ۱ کتاب مقدس استر کلمات غنی و هند ذکر شدهاند. در توضیحات دساتیر در ویکیپدیا بیان شده: «دَساتیر یا دساتیر آسمانی نام نسکی (کتابی) از یکی از پارسیان هند به نام آذرکیوان است که در سده دهم هجری قمری در زمان اکبر شاه گورکانی (همزمان با سلسله صفوی) نوشته شده است.آذر کیوان این کتاب را به پیامبری بنام «ساسان پنجم» نسبت داده است که به زبانی است که هیچ همسانی و خویشاوندیای با زبانهای دیگر ندارد اینگونه برمیآید که این زبان برساخته خود آذرکیوان بوده است.» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۷۸۱۳ میشود. در مقاله بیان شده که سوره یوسف ۱۷۳۸ کلمه دارد. ارقام عددهای ۱۷۳۸ و ۱۷۸۱۳ مشترک هستند. در سوره یوسف کلمات کتاب، آسمانی و زبان و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات دساتیر، ساسان، پارس و هند و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمه پارسیان و در قصیده ۴۲۲ امیر معزی کلمه آذر و در غزل ۱ شهریار و در قصیدههای ۱۶ و ۲۴ محتشم کاشانی و در غزل ۱۲۴۶ مولانا کلمه کیوان وجود دارد. مصطفی فرزانه نویسنده کتابهای «زبان سرخ» و «بنبست: نامههای مرتضی کیوان» است. در ترجیع بند ۱ شاه نعمت الله ولی و در قطعه ۵۳۴ ابن یمین کلمه مرتضی و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات مرتضا و کیوان ذکر شدهاند. در ادامه مقاله کلمه عماد ذکر شده است. در مقاله به شعر ۴۲ روضة المحبین ابن عماد اشاره شده است. در سایت گنجور بیان شده که درگذشت ابن عماد در سال ۱۳۹۸ میلادی است. در مقاله عدد ۱۳۹۸ ذکر شده است. در سایت گنجور بیان شده: «از اشارات کوتاه تذکرهنویسان چنین برمی آید که اصل ابن عماد از خراسان و زادگاه او نیز آنجا بوده، ولی در شیراز اقامت داشته و اکثر اوقات خود را در این شهر گذرانده است.» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۰۹۲۶ میشود. در مقاله عددهای ۱۰۲۹۶ و ۲۹۱۰۶ و کلمات خراسان و شیراز ذکر شدهاند. ارقام این عددها مشترک هستند. در قصیده حافظ و در شعر ۱ خسرو و شیرین نظامی گنجوی و در ترجیع بند و مثنوی ۱ نسیمی و در غزل ۱ محتشم کاشانی و در لمعات ۱ عراقی و در قصیده ۱ جهان ملک خاتون و در مثنوی ۱ مطمح الانظار حزین لاهیجی و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمه فیض وجود دارد. در مقاله به غزل ۱ فیض کاشانی اشاره شده است. در قصیده ۱ سلیم تهرانی کلمات فیض، حزین و یمین و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمه یمین وجود دارند. در مقاله به قصیده، مثنوی و غزل ۱ حزین لاهیجی و غزلهای ۱ و ۲۲۴ ابن یمین اشاره شده است. اگر متن غزل ۱ حزین لاهیجی را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۰۴۵ میشود. سوره آل عمران ۱۵۴۰۱ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۰۴۵ و ۱۵۴۰۱ مشترک هستند. در سوره آل عمران و در باب ۶۱ انجیل برنابا کلمه غمگین و در قصیده ۱ حزین لاهیجی و در مثنوی ۱ مطمح الانظار حزین لاهیجی کلمه غم وجود دارد. حزین به معنی غمگین است. اگر متن قصیده ۱ حزین لاهیجی را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۴۲۶۱ میشود. در مقاله عدد ۱۴۲۶ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۴۲۶ و ۴۲۶۱ مشترک هستند. اگر متن مثنوی ۱ مطمح الانظار حزین لاهیجی را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۳۲۱۵۰ میشود. در مقاله عددهای ۱۰۳۲۵ و ۲۱۳۵۰ ذکر شدهاند. ارقام این عددها مشترک هستند. اگر متن مثنوی ۱ فرهنگ نامه حزین لاهیجی را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۶۹۹۲۱ میشود. در مقاله عدد ۱۶۲۹ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۶۲۹ و ۶۹۹۲۱ مشترک هستند. در مثنوی ۱ فرهنگ نامه حزین لاهیجی کلمه فضولی وجود دارد. در مقاله به قصیده ۱ فضولی اشاره شده است. در قطعه ۱ سلیم تهرانی و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» و در شعر ۱ خسرو و شیرین نظامی گنجوی و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در شعر ۱ خیابان دوم شاهدنامه الهامی کرمانشاهی کلمه فرخ و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمه فرخی و در قصیده ۱ نظام قاری کلمه یزدی و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمه یزد و در قصیده ۲۴ محتشم کاشانی کلمه سرود وجود دارد. در مقاله به غزل ۱ و شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی اشاره شده است. در مقاله کلمه فرخی و در قصیده ۱ حافظ و در شعر ۲۴ منوچهر شاهنامه فردوسی کلمه سیستان ذکر شده است. در مقاله به ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی اشاره شده است. در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی و در قصیده ۲۴ امیر معزی و در غزل ۲۴۲ انوری کلمه پروین و در مثنوی ۱ نسیمی کلمه اعتصام وجود دارد. در مقاله به قطعه ۱ پروین اعتصامی اشاره شده است. صادق هدایت نویسنده کتاب «پروین دختر ساسان» است. پروین اعتصامی متولد سال ۱۳۲۵ قمری است. در مقاله عدد ۱۳۲۵ ذکر شده است. در ویکیپدیا بیان شده که نام اصلی پروین اعتصامی رخشنده اعتصامی است. در غزل ۱۲۴۶ مولانا کلمه رخشنده و در غزل ۴۲۲ بلند اقبال کلمه رخشندگی وجود دارد. اگر عبارت «رخشنده اعتصامی» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۶۱ میشود. در مقاله عدد ۶۱ ذکر شده است. آرامگاه پروین اعتصامی در قم، حرم فاطمه معصومه، صحن امام رضا، آرامگاه خانوادگی است. در توضیحات آیه نور در ویکیپدیا بیان شده که منظور از کلمه مشکاة در آیه نور فاطمه(ع) است. در ترجیع بند ۱ نسیمی کلمات مشکاة و مشکات ذکر شدهاند. در مقاله به قم اشاره شده است. در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در ترجیع بند ۱ نسیمی کلمه قم وجود دارد. در توضیحات پروین اعتصامی در ویکیپدیا بیان شده: «اعتصامی از پیروان «جریان تلفیقی» است. اشعار او اغلب از حوادث و اتفاقات شخصی و اجتماعی خالیاند. در میان اشعار او، شعری وجود ندارد که با کمک آن بتوان صراحتاً شخص شاعر را شناخت. شعر اعتصامی از دیدگاه طرز بیان مفاهیم و معانی، بیشتر بهصورت «مناظره» و «سؤال و جواب» است. در دیوان او بیش از هفتاد نمونه مناظره آمده که وی را از این لحاظ در میان شاعران فارسی برجسته ساختهاست. این مناظرهها نهتنها میان انسانها و جانوران و گیاهان، بلکه میان انواع اشیا — از قبیل سوزن و نخ — نیز اتفاق میافتد. اعتصامی در بیان مقاصد خود از هنرهای «شخصیتبخشی» و «تخیل» و «تمثیل»، با شیوایی کمنظیری استفاده بسیار کردهاست.» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۴۵۰ میشود. در مقاله عدد ۱۴۵۰ ذکر شده است. در این متن کلمات شاعر و سوزن ذکر شدهاند. در مقاله به شاعر سوزنی سمرقندی اشاره شده است. عنوان شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی مسمط است. در مقاله به مسمط ۱ ادیب الممالک اشاره شده است. در برگ ۲۴۴ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمه ادیب و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمه ممالک وجود دارد. در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات نامه و قائم و در ادامه مقاله کلمات مقام، نامه و فارسی و در برگ ۲۴۴ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمه فارسی و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمه فارس وجود دارد. در مقاله به نامههای فارسی ۱۰۰ قائم مقام فراهانی اشاره شده است. اگر متن نامههای ۱۰۰ قائم مقام فراهانی را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۳۵۵۲۱ میشود. در مقاله بیان شده که سوره شوری ۳۵۲۱ حرف دارد. ارقام عددهای ۳۵۲۱ و ۱۳۵۵۲۱ مشترک هستند. در سوره شوری کلمه مقام وجود دارد. در نامههای فارسی ۱۰۰ قائم مقام فراهانی و در ترجیع بند ۱ نسیمی و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در شعر ۶۱ دفتر چهارم مثنوی و معنوی مولانا کلمه مسعود و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی کلمه سلمان وجود دارد. در مقاله به مثنوی و غزل ۱ مسعود سعد سلمان و رباعیهای ۴۲، ۱۶، ۶۱، ۱۰ و ۱۰۰ سلمان ساوجی اشاره شده است. در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی و در قصیده ۱ امیر معزی کلمه غزنین وجود دارد. مسعود سعد سلمان و فرخی سیستانی متولد غزنین هستند. در توضیحات غزنی در ویکیپدیا بیان شده: «غَزنی با نامهای تاریخی غزنه و غزنین شهری در مرکز شرقی افغانستان و مرکز تاریخی منطقه زابلستان است.» اگر این جمله را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۰۵۳۲ میشود. در ادامه مقاله عددهای ۱۰۳۲۵ و ۲۱۳۵۰ ذکر شدهاند. ارقام این عددها مشترک هستند. در مقاله بیان شده که سوره شوری ۳۵۲۱ حرف دارد. بین عددهای ۳۵۲۱ و ۱۰۵۳۲ چهار رقم مشترک هستند. در سوره شوری کلمات تاریخ و شهر ذکر شدهاند. در توضیحات غزنی در ویکیپدیا بیان شده که هیوارد (کالیفرنیا)، گیژیتسکو لهستان، نیشابور (ایران) شهرهای خواهرخوانده غزنین هستند. در مقاله کلمات کالیفرنیا، لهستان، نیشابور و خواهر ذکر شدهاند. در ادامه مقاله بیان شده که در ویکیپدیا مختصات شمالی لهستان ۵۲۱۳ ذکر شده است. بین عددهای ۵۲۱۳ و ۱۰۵۳۲ چهار رقم مشترک هستند. در توضیحات غزنی در ویکیپدیا بیان شده: «باغ پیروزی: باغی که محل نشاط و شراب و همچنین انجام تشریفات رسمی زمان غزنویان، خصوصاً سلطان مسعود غزنوی بودهاست. مقبره سلطان محمود نیز بر طبق وصیت خودش در آن باغ است.» در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات غزنین، باغ، پیروزی، شراب، سلطان و زمان و در مقاله کلمات محمود، نشاط و شراب ذکر شدهاند. در توضیحات غزنی در ویکیپدیا به باغ هزار درخت اشاره شده است. در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات غزنین، باغ، هزاران و درخت ذکر شدهاند. در توضیحات غزنی در ویکیپدیا به باغ صدهزار یا باغ صدهزاره اشاره شده است. در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات غزنین، باغ و صد هزار و در غزل ۱۲۴۶ مولانا و در مقاله کلمات باغ و صد هزار ذکر شدهاند. در توضیحات غزنی در ویکیپدیا بیان شده: «شهر غزنی یکی از شهرهای نسبتاً خطرناک میباشد. گروههای دهشتافکن مانند طالبان نفوذ زیادی در این شهر و ولسوالیهای پشتوننشین این ولایت دارد. بستهشدن مکتبها، شلیک راکت بر روی خانههای مسکونی و حملات بر روی افراد نظامی اتفاقاتی هستند که هر از چند وقتی در این شهر و ولسوالیهای اطراف آن رخ میدهد.» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۱۱۱ میشود. در مقاله بیان شده که سوره یوسف ۱۱۱ آیه دارد. ارقام عددهای ۱۱۱ و ۱۱۱۱ مشترک هستند. در سوره یوسف کلمات شهر، خطرناک، گروه، نفوذ، زیاد، حمله و خانه و در شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» از بودا(ع) و در قصیده ۱ امیر معزی و در قصیده ۱۶ عطار و در برگ ۲۴۴ کتاب زهیر کلمات خانه و خطر و در قطعه ۱ پروین اعتصامی و در مثنوی ۱ مطمح الانظار حزین لاهیجی و در غزل ۲۴۲ عطار کلمه خطر و در برگ ۲۴۲ کتاب زهیر کلمه خطرناک و در مقاله کلمه طالبان وجود دارد. صادق هدایت نویسنده داستان «فردا» است. ناصر تقوایی فیلنامه «کبریت بیخطر» را نوشته است. در رباعیهای ۱۰، ۲۴ و ۴۲ خیام و در غزل ۲۴ میرزاده عشقی و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمه فردا و در شعر ۲۴ منوچهر شاهنامه فردوسی کلمات کابل و زعفران ذکر شدهاند. در زیر خبری از رادیو فردا با عنوان «زعفران افغانستان برای چهارمین بار مقام بهترین زعفران دنیا را بدست آورد» آمده که در آن بیان شده: «وزارت تجارت و صنعت میگوید امسال زعفران افغانستان برای چهارمین بار بهترین ذایقه زعفران دنیا را از سوی انستیتیوت جهانی ذایقه اتحادیه اروپا بدست آورده است. ۲۴ سال پیش، در اواخر رژیم طالبان، زمانی که زعفران برای شهروندان کشور، یک گیاه ناشناخته بود، سه دهقان در ولسوالی پشتون زرغون هرات در غرب افغانستان، به کمک یک موسسه خارجی دست به کشت گیاهی بنام زعفران زدند.» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۲۹۶ میشود. در مقاله عددهای ۱۲۹۶ و ۲۴ و کلمات وزارت، تجارت، صنعت و گیاه ذکر شدهاند. در خبر رادیو فردا بیان شده: «محمد اکبر در ماه سنبله امسال فوت کرد و موسی خان نیز چند سال پیش از دنیا رفت. عبدالرزاق تنها بازمانده آن مثلث است که میگوید زعفران را جایگزین تریاک در غرب کشور کردند. او می گوید: "ما از سهصد متر مربع شروع کردیم به همکاری موسسه محترم داکار و همین قسم پیش رفتیم. در آن زمان همه تریاک کشت می کردند در هرات زعفران جایگزین کشت تریک شد و هم قیمت آن زیاد است و هم حلال است."» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۴۰۱ میشود. در مقاله عدد ۱۴۰۱ و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمه سنبله و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمه مثلث و در قصیده ۱ نظامی قاری کلمه مربع و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در ترجیع بند ۱ میلی کلمه تریاک و در غزل ۴۲۲ عطار کلمه خشخاش وجود دارد. مردم افغانستان باید به جای کشت خشخاش گیاهانی مانند زعفران که نیاز به آب کم دارد را بکارند. در خبر رادیو فردا بیان شده: «با این حال عمدهترین مشکلات زعفرانکاران قیمت پایین این گیاه در بازارهای داخلی است. گیاهی که تا چند سال پیش هر کیلوگرام آن در بازارهای داخلی تا صدهزار افغانی به فروش میرسید، اکنون به چهل هزار افغانی کاهش یافته است. دهقانان و تولیدکننده گان زعفران از حکومت میخواهند که قیمت مشخصی روی زعفران تعیین کند تا از بازار آزاد استفاده سوء صورت نگیرد.» در مقاله عدد صد هزار ذکر شده است. در مقاله به باغ صدهزار در غزنی افغانستان اشاره شده است. کشور افغانستان کم آب است و باید زمین کشاورزی را به باغ تبدیل کنند و درختان سازگار با کم آبی، بومی و متنوع را بکارند. باید در تمامی زمینههای از افراد متخصص، خادم و عاشق به کارشان کمک بگیرند. در توضیحات غزنی در ویکیپدیا بیان شده در طی فتوحات اسکندر بزرگ، جمعیتی از یونانیان همراه او در این منطقه سکونت یافته و شهری جدید به نام «اسکندریه در اُپیانا» (به یونانی: Αλεξάνδρεια Ωπιανή) تأسیس نمودند که پایه اصلی شهر امروزی است. در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات غزنین و اسکندر و در مقاله کلمه اسکندر ذکر شده است. در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در ترجیع بند ۱ اوحدی و در قصیده ۱ امیر معزی و در غزل ۲۴ میرزاده عشقی کلمه یغما وجود دارد. در مقاله به غزل ۱ یغمای جندقی اشاره شده است. در غزل ۱ یغمای جندقی به خسرو و شیرین اشاره شده است. در مقاله به شعرهای ۱ و ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی اشاره شده است. در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی و در نامههای فارسی ۱۰۰ قائم مقام فراهانی کلمه نظام وجود دارد. در مقاله به قصیده ۱ و شعر ۲۴ مخیل نامه نظام قاری اشاره شده است. عنوان شعر ۲۴ مخیل نامه نظام قاری «رزم کمخا بصوف» است. اگر عنوان این شعر را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۴۲ میشود. در قصیده ۱ نظام قاری و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی و در نامههای فارسی ۱۰۰ قائم مقام فراهانی و در قصیده ۴۲۲ امیر معزی کلمه امیر وجود دارد. در مقاله به قصیدههای ۱، ۲۴ و ۴۲۲ امیر معزی اشاره شده است. در مقاله کلمات عباس و اقبال و در لمعات ۱ عراقی و در قصیده ۱ مجد همگر و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی و در غزل ۴۲ آشفته شیرازی کلمه کمان و در قصیده ۲۴ ظهیر فاریابی و در شعر ۴۲ تحفةالاحرار جامی و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی و در غزل ۴۲ آشفته شیرازی و در برگ ۲۴۲ کتاب زهیر و در بیت ۱۶ شعر ۱ النوبة الثالثة - سوره سبا میبدی کلمات کمان و تیر و در قصیده ۱ نظام قاری کلمات کمان و زخم و در قصیده ۱ میلی و در باب ۲۴ انجیل برنابا و در شعر ۲۴ مخیل نامه نظام قاری کلمه زخم و در قصیده ۱ حزین لاهیجی کلمات کمان و خر و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمات کمان و خرگاه و در غزل ۱ میرزاده عشقی کلمات سنجر و خرگه و در قصیده ۱ حافظ و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در غزل ۱ شهریار کلمه خرگاه و در شعر ۲۴ مخیل نامه نظام قاری کلمه خرگه و در قصیده ۱ امیر معزی و در ترجیع بند ۱ میلی و در قصیده ۱۶ عطار و در شعر ۶۱ دفتر چهارم مثنوی و معنوی مولانا و در قصیده ۴۲۲ امیر معزی کلمه خر و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمات خرگاه و تیر و در باب ۱ کتاب مقدس اشعیاء کلمه الاغ وجود دارد. صادق هدایت نویسنده داستان «زبان حال یک الاغ در وقت مرگ» است. شعر «خر» سروده ویکتور هوگو است. در توضیحات محمد معزی در ویکیپدیا بیان شده: «محمد عوفی درباره مرگ امیرمعزی نوشته است که روزی سلطان سنجر در خرگاه بود، ناگاه تیری از کمان شاه گذشت و به امیرمعزی اصابت کرد و او در حال جان سپرد. عباس اقبال در مقدمه دیوان معزی قول عوفی را مردود دانسته و مینویسد معزی مدتها بعد از این واقعه زنده بوده است، و اما از مرثیهای که سنایی در مرگ معزی گفته معلوم میشود که شاعر سرانجام به همان زخم تیر درگذشته است.» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۳۸۴ میشود. در مقاله بیان شده که سوره آلعمران ۳۴۱۸ کلمه دارد. ارقام عددهای ۱۳۸۴ و ۳۴۱۸ مشترک هستند. در سوره آل عمران کلمات محمد، درباره، مرگ، نوشته، است، که، روزی، سلطان، بود، گذشت، اصابت، کرد، و، او، در حال، جان، سپرد، دانسته، نویسیم، بعد از این، زنده، بوده است، اما، از، که، در، مرگ، گفته، معلوم شود، سرانجام، به، همان، زخم، درگذشت و است و در مقاله کلمات عباس، اقبال و سنایی ذکر شدهاند. در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمه عسجدی وجود دارد. در مقاله به اشعار باقیمانده ۲۴ و ۴۲ عسجدی اشاره شده است. در توضیحات عسجدی در ویکیپدیا بیان شده: «وی از شاعران دربار سلطان محمود غزنوی بود.» در اشعار باقیمانده ۴۲ عسجدی عبارت سلطان محمود و در لمعات ۱ عراقی و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی و در شعر ۴۲ روضة المحبین ابن عماد کلمه محمود و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی و در مقاله کلمه غزنین ذکر شده است. در قصیده ۲۴ امیر معزی و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» کلمه رهی و در قصیده ۱ میلی کلمات رهی و سایه و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی کلمات سایه و گیسوان و در شعر ۱ دیگر سرودهها فرخی یزدی و در غزل ۴۲ آشفته شیرازی و در غزل ۴۲۲ بلند اقبال کلمه گیسو وجود دارد. در مقاله به شعر سایه گیسو رهی معیری اشاره شده است. عکسهای رهی معیری و سوزنی سمرقندی در سایت گنجور خندان هستند. در قصیده ۱ سوزنی سمرقندی کلمه بیرهان و در قصیده ۱ میلی کلمات رهی، عکس و خنده و در قصیده ۱ مجد همگر کلمات رهی و خنده و در قصیده ۱ حافظ و در ترجیع بند ۱خاقانی و در لمعات ۱ عراقی و در قصیده ۱ میلی و در قصیده ۱ فضولی و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی و در غزل ۲۴۶۱ بیدل دهلوی کلمه عکس و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات عکس و خنده و در قصیده ۱ حزین لاهیجی و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی و در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی و در قصیده ۱ طبیب اصفهانی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در غزل ۱ ابن یمین کلمه خنده و در غزل ۱ بیدل دهلوی کلمه خندید و در قطعه ۱ پروین اعتصامی خندی در شعر ۲۴ منوچهر شاهنامه فردوسی و در شعر ۴۲ روضة المحبین ابن عماد کلمه خندان و در غزل ۱۲۴۶ مولانا کلمه بخندید وجود دارد. رمان «مردی که میخندد» نوشته ویکتور هوگو است. رهی معیری شعرهای ستاره خندان، خنده مستانه، لبخند صبحدم و خنده برق را سروده است. در قصیده ۱ میلی کلمات رهی، ستاره، خنده و برق وجود دارند. در توضیحات رهی معیری در ویکیپدیا بیان شده: «نخستین ملاقات مریم فیروز و رهی معیری در یکی از روزهای اردیبهشت، در یک مهمانی در خانه مصطفی فاتح صورت میگیرد؛ و همین ملاقات است که پایه یکی از شورانگیزترین و عجیبترین حکایتهای عاشقانه معاصر قرار میگیرد. از آن به بعد، شورانگیزترین ترانهها و غزلیات رهی معیری، که به گفته برخی، از بهترین آثار ادبیات کلاسیک معاصر بهشمار میرود، مایه از این عشق میگیرد…» در باب ۱ کتاب مقدس ارمیا و در قصیده ۱ میلی کلمه نخستین و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمات نخست، رهی و عشق و در آیه ۱ سوره مومنون کلمه فیروزی و در شعر ۲۴ سام نامه خواجوی کرمانی کلمه فیروز و در باب ۱ کتاب مقدس استر کلمات فیروزه و مهمانی و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات روز، خانه، مهمانی، مصطفی، عاشقی و بهتری و در ترجیع بند ۱ مولانا کلمات خانه، مهمان، عاشق و عشق و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات نخستم، مهمان، خانه و عاشق و در قصیده ۱ مجد همگر کلمات رهی، میهمان، عاشق و عشق و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمات نخست، عشق و مهمان و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در قطعه ۱ پروین اعتصامی و در نامههای فارسی ۱۰۰ قائم مقام فراهانی و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی و در برگ ۲۴۴ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه مهمان و در غزل ۱ یغمای جندقی کلمات ترانه و عشق وجود دارند. کتاب مهمانی یا ضیافت اثر افلاطون است. در باب ۱ انجیل برنابا و در قصیده ۱ جهان ملک خاتون به مریم مقدس اشاره شده است. مریم مقدس و مریم فیروز همنام هستند. در سوره مریم و در قطعه ۱ پروین اعتصامی و در شعر ۱ خسرو و شیرین نظامی گنجوی و در قصیده ۱ سلیم تهرانی و در غزل ۱ میرزاده عشقی و در غزل ۱ یغمای جندقی و در رباعی ۶۱ سلمان ساوجی و در برگ ۲۲۴ کتاب انسان از منظری دیگر کلمه نسیم وجود دارد. در مقاله به ترجیع بند ۱ نسیمی اشاره شده است. در توضیحات عمادالدین نسیمی در ویکیپدیا بیان شده: «ادعا گردید که سخنان نسیمی اشخاص جاهل را فریب داده، زندیق کرده است. سپس ابن الشنقشی الحنفی در حضور علما و قضات شهر طرح دعوی کرد. سپس نائب او را گفت: اگر نتوانی ادعای خود را به اثبات رسانی، کشته میشوی؛ و او از ادعای خود درگذشت. نسیمی هم چیزی نگفت. تنها کلمه شهادت بر زبان آورد و [این] ادعا را رد کرد. سپس شیخ شهاب الدین ابن هلال در دادگاه حاضر شد و در کنار قاضی مالکی نشست. او گفت که نسیمی زندیق است و توبهاش را نمیتوان پذیرفت و باید به قتل رسد. سپس به قاضی مالکی رو کرد و پرسید: چرا او را نمیکشی؟ مالکی گفت: آیا تو به دست خود مینویسی که او محکوم به قتل است؟ گفت: مینویسم! و نوشت؛ و نوشتهاش را به شیخنا ابن خطیب الناصریه و دیگر قضات تقدیم کرد. قضات و علما زیر بار نرفتند و بلند شدند و آن جا را ترک گفتند. مالکی پرسید: وقتی قضات و علما سر باز میزنند، چگونه میتوان او را کشت؟ او گفت: من نمیکشم. سلطان من را مأمور کرده است که این کار را سریع تمام کنم تا امریهاش صادر شود. آن گاه مجلس به پایان رسید و نسیمی را دیگر بار در قلعه حبس کردند؛ و آن گاه فرمان سلطان مؤید صادر شد که: پوستش کنده شود، جنازهاش هفت روز در شهر حلب گردانده شود، سپس شقه گردد و شقههایش به علی بن ذی الآذر، برادرش ناصر الدین و عثمان قارایولوق فرستاده شود. این شاعر لطیف سخن را چنین کشتند.» در غزل ۱۲۶۴ مولانا کلمه لطیف و در برگ ۲۴۲ کتاب پله پله تا ملاقات خدا و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات لطیف و سخن و در قصیده ۱ نظام قاری کلمات لطیف، سخنان، هفت، روز، حلب، شیخ و پوست و در باب ۱ کتاب مقدس استر عبارت هفتمین روز و در قطعه ۱ خاقانی کلمات لطیف و قلعه و در مطلب زیر از توضیحات هوش مصنوعی در سایت گنجور درباره ترجیع بند ۱ خاقانی کلمه نسیم و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات زبان، قلعه، قاضی و سلطان و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمات نسیم، شهادت و زبان و در قصیده ۱ میلی کلمات نسیم، شهیدان و زبان و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات لطیف، سخن، زبان، ناصرالدین و سلطان و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات سخن، قاضی، سلطان و ناصر دین و در تضمین ۱ فروغی بسطامی کلمه ناصردین و در غزل غزلهای ۱ سلیمان و در باب ۲۴ انجیل برنابا و شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی و در غزل ۲۲۴ مولانا کلمه برادر و در برگ ۲۲۴ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمات برادر، سلطان و جنازه و در نامههای فارسی ۱۰۰ قائم مقام فراهانی کلمات برادر و جاهل و در اشعار باقیمانده ۴۲ عسجدی کلمات ناصر دین و سلطان و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات برادر و سلطان و در قصیده ۲۴ خاقانی کلمات سخن و عثمان و در باب ۴۲ انجیل برنابا کلمات سخن، برادر و شیوخ و در قصیده ۱ عراقی و در غزل ۱ فیض کاشانی کلمه شیخ و در غزل ۱ محتشم کاشانی و در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی و در قصیده ۲۴ محتشم کاشانی و در برگهای ۲۲۴ و ۲۴۴ کتاب الف کلمه هلال و در برگ ۲۲۴ کتاب آشنایی با صادق هدایت و در برگ ۴۲۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه قاضی و در قصیده ۱ حافظ و در ترجیع بند ۱ شاه نعمت الله ولی و در غزل ۱ آشفته شیرازی و در ترجیع بند ۱ میلی کلمات زبان و سلطان و در شعر ۲۴ مخیل نامه نظام قاری و در غزل ۴۲ آشفته شیرازی کلمه قلعه و در قصیده ۱ امیر معزی کلمات قلعه و سلطان و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمات سلطان و پوست و در قطعه ۱ سلیم تهرانی کلمه پوست ذکر شده است. فریدون فرهودی بازیگر فیلم «زیر پوست شهر» است. در مثنوی ۱ نسیمی و در بابهای ۱۰ و ۶۱ انجیل برنابا کلمه مجد وجود دارد. در مقاله به قصیده ۱ مجد همگر اشاره شده است. در قطعه ۱ خاقانی و در قصیده ۱ نظام قاری کلمه خاتون وجود دارد. در مقاله به قصیده و غزل ۱ جهان ملک خاتون اشاره شده است. در توضیحات جهان ملک خاتون در ویکیپدیا بیان شده: «یکی از نخستین کسانی که به معرفی جهانملک خاتون پرداخت، ادوارد براون بود، هرچند او به نسخهای ناقص از دستنویس دیوان جهان دسترسی داشتهاست. سپس سعید نفیسی و ذبیحالله صفا در آثارشان به دو نسخه از دیوان جهان در کتابخانه ملی پاریس اشاره کردهاند.» در غزل ۱ جهان ملک خاتون کلمه صفا و در برگ ۲۲۴ کتاب زهیر و در برگ ۲۴۴ کتاب آشنایی با صادق هدایت کلمه پاریس و در برگ ۲۲۴ کتاب الف کلمه فرانسه ذکر شده است. در قصیده ۱ جهان ملک خاتون کلمه لمعه و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی کلمه عراق ذکر شده است. در مقاله به لمعات و قصیده ۱ عراقی اشاره شده است. در قصیده ۱ عراقی کلمه حمید الدین و در مقاله کلمه بلخ ذکر شده است. در مقاله به شعر ۱ حمید الدین بلخی «مقدمه کتاب» اشاره شده است. در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در غزل ۱ جهان ملک خاتون کلمه طبیب وجود دارد. در مقاله به قصیده ۱ طبیب اصفهانی اشاره شده است. صادق هدایت نویسنده کتاب «اصفهان نصف جهان» است. در مثنوی ۱ حافظ و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در برگ ۲۲۴ کتاب انسان از منظری دیگر و در غزل ۲۴۴ سعدی و در برگ ۲۴۴ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمه آشنایی و در باب ۱ کتاب مقدس استر و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی و در قصیده ۱ میلی کلمه آشنا و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات آشنای و صادق و در شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» از بودا(ع) کلمه فرزانه وجود دارد. در مقاله به برگهای ۲۲۴، ۲۴۲ و ۲۴۴ کتاب آشنایی با صادق هدایت نوشته مصطفی فرزانه اشاره شده است. مصطفی فرزانه متولد سال ۱۳۴۸ قمری است. در مقاله بیان شده که سوره آل عمران ۳۴۱۸ کلمه دارد. در سورههای آل عمران و عنکبوت کلمات کتاب، صادق، هدایت و فرزانه ذکر شدهاند. کتاب «صادق هدایت در تار عنکبوت» نوشته مصطفی فرزانه در سال ۱۳۸۴ خورشیدی چاپ شده است. درگذشت مصصطفی فرزانه در سال ۱۴۰۱ خورشیدی است. در مقاله به سال ۱۴۰۱ خورشیدی اشاره شده است. در توضیحات مصطفی فرزانه در ویکیپدیا بیان شده: «فرزانه سال اول حقوق را در تهران، و روانشناسی و مردمشناسی را در سوربن گذراند و تحصیل حقوق را تا دکتری حقوق بینالملل در پاریس و تولوز ادامه داد.» در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» کلمات روان، شناس، مردم و شناس و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمات سالیانش، اول، مردم، شناس و هوشمندان و در مطلب زیر از توضیحات هوش مصنوعی در سایت گنجور درباره شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمه حقوق و در شعر ۱ خیابان دوم شاهدنامه الهامی کرمانشاهی کلمات روان و شناسای و در شعر ۲۵۳ پیام مشرق اقبال لاهوری کلمه شناس و در برگ ۲۴۴ کتاب آشنایی با صادق هدایت کلمه پاریس وجود دارد. در ویکیپدیا جمعیت پاریس ۲۲۲۹۶۲۱ ذکر شده است. اگر متن مثنوی ۱ فرهنگ نامه حزین لاهیجی را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۶۹۹۲۱ میشود. ارقام عددهای ۶۹۹۲۱ و ۲۲۲۹۶۲۱ مشترک هستند. در مثنوی ۱ فرهنگ نامه حزین لاهیجی کلمات مصطفی و فرازنده ذکر شدهاند. در برگ ۲۲۴ کتاب زهیر کلمه ملاقات وجود دارد. در مقاله به برگهای ۲۲۴، ۲۴۲ و ۲۴۴ کتاب پله پله تا ملاقات خدا نوشته عبدالحسین زرین کوب اشاره شده است. در ترجیع بندهای ۱ نسیمی و اوحدی و در مثنوی ۱ نسیمی و در قطعه ۱ خاقانی کلمه الف وجود دارد. در مقاله به برگهای ۲۲۴، ۲۴۲ و ۲۴۴ کتاب الف نوشته پائولو کوئلیو اشاره شده است. در خطبه ۱ نهج البلاغه و در مثنوی ۱ حافظ و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در ترجیع بند ۱ نسیمی و در بیت ۶ شعر ۱۱ النوبة الثانیة - سوره انعام میبدی کلمه تفسیر وجود دارد. در مقاله به برگهای ۲۲۴، ۲۴۲، ۲۴۴، ۴۲۲، ۴۲۴ و ۴۴۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه اشاره شده است. در بیت زیر از ترجیع بند ۱ نسیمی کلمات کتاب و تفسیر ذکر شدهاند. اگر بیت زیر را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۹۶۱ میشود. در مقاله عدد ۱۶۲۹ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۶۲۹ و ۲۹۶۱ مشترک هستند.
تنزیل و کتاب صورت او *** تفسیر حقایق جهان شد
علی سیستانی نویسنده کتابهای مناسک حج و ملحقات مناسک حج است. در قرآن تنها در سوره حج بعد از چند دین توحیدی کلمه مجوس آمده که به زردشتیان اشاره میکند. در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمات، حج، دین و توحید و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمات حج و دین و در غزل ۲۴ میرزاده عشقی کلمات دین و زرتشت و در برگهای ۲۲۴ و ۲۴۴ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه زرتشت و در قصیده ۱ حافظ و در مثنوی ۱ نسیمی و در قصیده ۱ عراقی و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی و در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی و در غزل ۱ ملک الشعراء بهار و در قصیده ۱ امیر معزی و در قصیده ۱ فضولی و در بیت ۴ شعر ۲ النوبة الثالثة - سوره ص میبدی و در قصیده ۲۴ خاقانی و در برگ ۲۴۴ کتاب پله پله تا ملاقات خدا و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی و در شعر ۶۱ دفتر چهارم مثنوی و معنوی مولانا کلمه دین و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات دین و مغان و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در متفرقات ۱ شاه نعمت الله ولی و در قصیده ۱ جهان ملک خاتون و در قصیده ۱ سوزنی سمرقندی و در شعر ۱ خیابان دوم شاهدنامه الهامی کرمانشاهی کلمات دین و توحید و در مثنوی ۱ مطمح الانظار حزین لاهیجی کلمه توحید وجود دارد. کتاب دینداری اثر افلاطون است. در بیت ۲۴ شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمه انبیاء و در غزل ۲۴ میرزاده عشقی کلمات انبیاء، دین و زردشت وجود دارند. آیه ۲۴ سوره انبیاء بیان میکند: «[شگفتا!] آیا به جای خدا معبودانی اختیار کرده اند؟ بگو: [اگر انتخاب شما حق است] دلیل و برهانتان را [بر آن] بیاورید، این [قرآن] یادآور امت من [نسبت به توحید و نفی شرک] و یادآور امت های پیش از من [نسبت به معارف توحیدی دیگر کتاب های آسمانی] است؛ [حق نه این است که مشرکان می گویند] بلکه بیشترشان حق را نمی شناسند و به این سبب از آن روی گردانند.» این آیه به دینهای توحیدی قبل از اسلام اشاره میکند. شعر «ادیان و دین» سروده ویکتور هوگو است. در نامههای فارسی ۱۰۰ قائم مقام فراهانی کلمه اردکان وجود دارد. در توضیحات اردکان در ویکیپدیا بیان شده: «از محلهای دیدنی باید پیرهریشت و پیر سبز چک چک را نام برد، که هر دو بر روی کوه بنا گردیدهاند، و زیارتگاه زرتشتیان از سراسر جهان هستند.» در توضیحات چکچک (اردکان) در ویکیپدیا بیان شده: «چَکچَک یا «چکچکو» یکی از زیارتگاههای مهم زرتشتیان است. این زیارتگاه که زرتشتیان به آن پیرسبز نیز میگویند در استان یزد و شهرستان اردکان در کوههای میان اردکان و انجیره قرار دارد. زرتشتیان هر ساله از روز ۲۴ خرداد به مدت چهار روز در این زیارتگاه دور هم جمع شده و به نیایش و جشن و شادی میپردازند. گفته میشود نام «چکچک» یا «چکچکو» از صدای قطرههای آبی گرفته شده که از صخرهای میچکد و اکنون به درون یک منبع ذخیره هدایت میشود. نیایشگاه پیر سبز امکانات رفاهی مانند برق، آب آشامیدنی و تعدادی اتاق دارد که برای استراحت ساخته شده که به آنها «خیله» میگویند.» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۹۱۱۷ میشود. سوره انعام ۲۹۷۱ کلمه دارد. ارقام عددهای ۲۹۷۱ و ۲۹۱۱۷ مشترک هستند. در سوره انعام کلمات یکی از، مهم، است، به آن، سبز، نیز، میگویند، میان، قرار دارد، از روزی، به، مدت، چهار، روز، در این، دور، هم، جمع، شده، شاد، میپردازند، گفته۷ میشود، نام، همصدا، آب، گرفته، شده، اکنون، هدایت، میشود، سبز، امکاناتی، مانند، برق، آب، دارد، که، برای، ساخته، شده، که، به آنها و میگویند و در مقاله عدد ۲۴ و کلمات زردشت، استان، یزد، جمع، جشن، صدا، قطره، آب، صخره، منبع، هدایت، برق و آب ذکر شدهاند. در توضیحات چکچک (اردکان) در ویکیپدیا بیان شده: «از دیدگاه زرتشتیان کسی که میخواهد وارد چکچک شود باید کاملاً پاک باشد، کفشهایش را از پاهایش بیرون آورد و سر خود را بپوشاند.» در ادامه مقاله به پاهای برهنه و بدون کفش اشاره شده است. در زیر مطلبی با عنوان حج در زردشت از سایت دایره المعارف اسلامی آمده که بیان میکند: «علاوه بر این ها، در میان زرتشتیان مقدساتی وجود دارد که آنان همراه با آدابی به تقدیس و احترام آن می پردازند و برخی از محقّقان، از آن به حج تعبیر نمودند که در ذیل به برخی از آن اشاره می شود: سالانه بیش از ده هزار زرتشتی از ایران و سایر نقاط جهان همچون کشورهای آمریکایی، اروپایی، آسیای میانه، هند و هنگ کنگ به مدت ۵ روز به زیارت (پیر سبز) یا (چک چک) که یکی از زیارتگاه های زرتشتیان است، می آیند.» در ترجیع بند ۱ اوحدی عدد ده هزار وجود دارد. در مطلب زیر بیان شده: «بنابر نقل مسعودی در مروج الذهب؛ ایرانیان پیشین قصد خانه خدا می کردند و آن را طواف و تعظیم می نمودند. آخرین کسی که از ایرانیان حج گزارد، ساسان، پسر بابک، نیای اردشیر پسر بابک، نخستین پادشاه و پدر سلسله ساسانیان بوده است. ساسان کسی بود که به زیارت کعبه آمد و آن را طواف نمود و در کنار چاه زمزم مناجات سر داد. امروزه ساختمانی همانند کعبه در پاسارگاد، پایتخت کورش (در میان کاخ ها، پادگان و مقبره کورش) واقع شده و همچنین ساختمان دیگری که شبیه به کعبه بوده و امروز کعبه زرتشت نامیده می شود که در نقش رستم واقع شده، از جمله دلایلی می باشد که زرتشتیان اولیه به قداست کعبه واقف بوده اند. حال بر سر عقاید زرتشتیان نسل های بعدی چه آمده، خدا می داند.» در مقاله کلمات مسعودی، کعبه، زیارت، طواف، حج، پاسارگاد، کوروش، اردشیر، ساسانیان، زردشت و نقش رستم و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمه زمزم و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمه ساسان وجود دارد. حمله اعراب به ایران باعث تغییر عقیده زردشتیان شده است. در توضیحات چکچک (اردکان) در ویکیپدیا بیان شده: «بنا به باور زرتشتیان زمان حمله اعراب مسلمان به ایران که با سقوط پادشاه ساسانی وقت (یزدگرد) انجامید، نیک بانو دختر شاهنشاه از دست اعراب فرار کرد و به سمت اردکان آمده و در میان کوه مخفی و ناپدید شد و این محل به عنوان زیارتگاه زرتشتیان قرار گرفت. یکی از کنیزان نیک بانو به نام گوهر بانو (مروارید) نیز در چند کیلومتری وی مدفون است که با نام پیر هریشت معروف است.» در مقاله کلمات زردشت، حمله، عرب، ساسانی، نیک، بانو، دختر، شاهنشاه، فرار، اردکان، کوه، گوهر و مروارید و در نامههای فارسی ۱۰۰ قائم مقام فراهانی کلمه اردکان وجود دارد. در قصیده ۴۲۲ امیر معزی کلمات حمله و ابوبکر و در قصیده ۲۴ ظهیر فاریابی کلمه ابوبکر و در قصیده ۱ سوزنی سمرقندی کلمه بوبکرم وجود دارد. در توضیحات حمله اعراب به ایران در ویکیپدیا بیان شده: «اندکی پس از درگذشت محمد بن عبدالله، ابوبکر لشکری را به سرزمینهای جنوب رود فرات و شهر حیره در غرب قلمرو ساسانیان (عراق کنونی) فرستاد و آنجا را فتح کرد. پس از بازپسگیری و جابجا شدن این شهر میان مسلمانان و ساسانیان در زمان عمر، سرانجام لشکر سلطنتی ایران به فرماندهی رستم فرخزاد در نبرد قادسیه با اعراب درگیر شد که نتیجه آن پیروزی اعراب بود.» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۲۳۳ میشود. در مقاله بیان شده که سوره قلم ۱۳۲۳ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۲۳۳ و ۱۳۲۳ مشترک هستند. در سوره قلم و ترجمه انصاریان بیان شده: «به شدت بازدارنده [مردم] از کار خیر و متجاوز و گنهکار است.» اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۳۵۳۴ میشود. در مقاله عددهای ۴۵۳۴، ۴۵۴۳ و ۵۴۵۳ ذکر شدهاند. ارقام این عددها مشترک هستند. در سوره قلم و ترجمه خرمشاهی بیان شده: «باز دارنده، از نيكى، تجاوزگر گناهكار» اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۲۹۶ میشود. در مقاله عدد ۱۲۹۶ ذکر شده است. در سوره قلم و ترجمه فولادوند بیان شده: «مانع خير متجاوز گناه پيشه» اگر این آیه را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۷۵ میشود. در مقاله عدد ۷۵ ذکر شده است. در سوره قلم و ترجمه الهی قمشهای بیان شده: «و خلق را هر چه بتواند از خیر باز میدارد و به ظلم و بدکاری میکوشد.» اگر این آیه را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۵۷ میشود. در مقاله عدد ۱۵۷ ذکر شده است. خداوند در آیات مختلف قرآن فرموده که با کسانی وارد جنگ شوید که با شما میجنگند و تجاوز نکنید. در مقالههایی با عنوان «گوشهای از تحریفها در کتابهای مقدس و دینها» و « اگر خشمت را کنترل کنی عصای دستت میشود» که آدرس آنها در ادامه آمده مطالبی درباره حمله اعراب به ایران بیان شده است. اگر عبارت «اگر خشمت را کنترل کنی عصای دستت میشود» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۵۷ میشود. در مقاله عدد ۱۵۷ ذکر شده است. در غزل ۱ حافظ کلمه پیرمغان و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمه مغان وجود دارد. در دوره اشکانی و ساسانی مغ برای موبدان زردشتی به کار میرفت. در شعر ۴۲ پادشاهی بهرام گور شاهنامه فردوسی کلمات بهرام، ایران و منزل وجود دارند. در توضیحات پیرمغان در ویکیپدیا بیان شده: «بهرام رضوی مینویسد : در واقع واژه پیر در بسیاری از اشعار عرفای ایرانی دیگر همچون مولوی نیز به چشم میخورد که میتواند اشاره به شخصی باشد که جسم فیزیکی ندارد و مانند روحی در عالم سر و غیب سالکان و مریدان را راهنمایی میکند چون در اشعار حافظ گفته شده سالکی که راهنمایی پیر را نداشته باشد راه به منزل معشوق نمیبرد و گمراه میشود این نظر کاملا شخصی است که پیر مغان به علت پیر بودن (نامیرا و جاودانه بودن) میتواند زرتشت یا خضر نبی باشد که راهنمای بسیاری از کسانی که به حوضه ی عرفان وارد میشوند است.» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۲۶۹ میشود. در مقاله عدد ۱۲۶۹ ذکر شده است. متنی که درباره پیرمغان بیان گردید در نسخههای جدید ویکیپدیا پاک شده و در بخش «نمایش تاریخچه» ویکیپدیا و نسخههای قدیمی موجود است. در مثنوی ۱ نسیمی کلمات نسخه، قدیم و پاک و در مقاله کلمه نسخه و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی کلمه جدید و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات قدیم و پاک و در قصیده ۱ مجد همگر و در برگ ۲۴۲ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمه قدیم و در برگ ۲۴۴ کتاب آشنایی با صادق هدایت کلمات قدیم و جدید و در ترجیع بند ۱ میلی کلمات تاریخ و پاک و در شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» از بودا(ع) و در باب ۱ انجیل برنابا و در باب ۱ انجیل مرقس و در باب ۱ کتاب مقدس ارمیا و در باب ۱ کتاب مقدس اشعیاء و در قصیده ۱ حافظ و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در متفرقات ۱ شاه نعمت الله ولی و در ترجیع بندهای ۱ نسیمی و فرخی سیستانی و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در قصیده ۱ نظام قاری و در شعر ۱ خیابان دوم شاهدنامه الهامی کرمانشاهی و در قصیده ۱ سوزنی سمرقندی و در قصیده ۱ فضولی و در بیت ۱۶ شعر ۱ النوبة الثالثة - سوره سبا میبدی و در قصیده ۱۶ عطار و در باب ۴۲ انجیل برنابا و در شعر ۴۲ پادشاهی بهرام گور شاهنامه فردوسی و در غزل ۲۴۲ سنایی و در غزل ۲۶۱۴ مولانا کلمه پاک ذکر شده است. شعر «اغانی جدید» سروده ویکتور هوگو است. استاد طاهری، زردشت(ع)، پیرمغان و خضر(ع) معلمان معنوی و راهنمای کسانی هستند که وارد حوزه عرفان میشود. در سوره کهف کلمات خضر و راهنما و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات کهف و راهنمایی و در قطعه ۱ سلیم تهرانی عبارت «رهنمایی خضر» و در ترجیع بند ۱ مولانا و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی کلمه رهنما و در ترجیع بند ۱ شاه نعمت الله ولی و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات رهنمون و استاد و در غزل ۱ شهریار کلمه معنوی وجود دارد. در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی کلمات خضر و نیلوفر ذکر شدهاند. اشو نویسنده کتابهای «زرتشت پیامبر خندان»، «نقدی بر چنین گفت زرتشت نیچه» و «نیلوفر سفید» است. نیلوفر آبی نماد رشد معنوی است. در توضیحات نیلوفر آبی در ویکیپدیا بیان شده: «این گل، که ریشه در خاک و ساقه در آب دارد و رو به خورشید میروید، نمادی از نجابت، رشد معنوی و چرخه تولد و رشد انسان است.» در مقاله به تخت جمشید اشاره شده است. در توضیحات تخت جمشید در ویکیپدیا بیان شده: «کاخ آپادانا در شمال و شرق دارای دو مجموعه پلکان است. پلکانهای شرقی این کاخ که از دو پلکان - یکی رو به شمال و یکی رو به جنوب - تشکیل شدهاند، نقوش حجاریشدهای را در دیوار کناره خود دارند. پلکان رو به شمال نقشهایی از فرماندهان عالیرتبه نظامی مادی و پارسی دارد در حالی که گلهای نیلوفر آبی را در دست دارند، حجاری شده است.» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تعریف کنیم حاصل ۱۱۶۱ میشود. در ادامه مقاله عددهای ۱۱۱۶ و ۱۶:۱۱ ذکر شدهاند. ارقام این عددها مشترک هستند. در توضیحات تخت جمشید در ویکیپدیا بیان شده: «مجلس بارعام شاهی که در همین محل کشف شده، خشایارشا (نه داریوش بزرگ که پیشتر میپنداشتند) را نشان میدهد که با لباس تمام رسمی بر تخت نشسته است. عصای شاهی را در دست راست و گل نیلوفر آبی را که نشانه شاهان هخامنشی است به دست چپ گرفته است. پشت سر شاه ولیعهد با گل نیلوفر آبی در دست چپ ایستاده و دست راست خود را باحالت احترام بالا نگاه داشته است. سپس یکی از مقامات دربار و بعد از او اسلحهدار شاه ایستادهاند. در مقابل شاه دو عودسوز قرار دارند و رئیس تشریفات به حالت احترام گزارش میدهد. مراسم زیر یک شادروان (چادر سلطنتی) انجام میگرفته که در اطراف آن چهار نگهبان حضور دارند.» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۹۷۲ میشود. در مقاله بیان شده که سوره انعام ۲۹۷۱ کلمه دارد. ارقام عددهای ۱۹۷۲ و ۲۹۷۱ مشترک هستند. در سوره انعام کلمات مجلس، بار، که در، همین، محل، شده، نه، بزرگ، که، میپنداشتید، را، نشان، میدهد، که با، تمام، رسم، نشستن، را در، دست، راست، آبی، را که، نشانه، است، دست، گرفته است، پشت سر، آبی، در، دست، راست، خود را، با، حالتی، بالا، نگاه، داشته است، سپس، یکی از، مقام، بعد از، او، در، مقابل، دو، سوزان، قرار دارند، به، حالتی، میدهد، انجام، گرفته، که در، اطراف آن، چهار، نگهبان و دارند و در باب ۱ کتاب مقدس استر کلمات خشایارشا و سلطنت و در غزل ۱ میرزاده عشقی کلمه اهخامنش و در ادامه مقاله کلمات داریوش بزرگ، مجلس، عام، شاه و دست راست و در قصیده ۱ فضولی کلمات عام، شاه، دست، راست و عصا و در قصیده ۱ سلیم تهرانی کلمات شاه، دست و عصا و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمات مجلس، لباس، دست و عصا و در شعر ۴۲ تحفةالاحرار جامی کلمات دستان، راست و عصا و در شعر ۲۴ مخیل نامه نظام قاری کلمات عصا و سلیح و در بند ۱ خاقانی کلمات تخت، شاه، دست، راست، عود و سلاح و در آیه ۲:۴ کتاب مقدس نوحه عبارت دست راست و در شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» از بودا(ع) و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی کلمات دست و نیلوفر و در نامههای فارسی ۱۰۰ قائم مقام فراهانی کلمه ولیعهد و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» و در ترجیع بند ۱ نسیمی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمه عود و غزل غزلهای ۱ سلیمان و در قصیده ۱ نظام قاری و در شعر ۴۲ پادشاهی بهرام گور شاهنامه فردوسی کلمه چادر و در باب ۱ کتابهای مقدس استر، ارمیا و اشعیاء و در قصیده ۱ حافظ و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در قصیدههای ۱۶ و ۴۲ محتشم کاشانی کلمه سلطنت وجود دارد. در ادامه مقاله پستی از سیما ثابت آمده که در آن عود مشخص است. در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمه جاماسب ذکر شده است. صادق هدایت «یادگار جاماسب» را ترجمه کرده است. در توضیحات جاماسپ در ویکی پدیا بیان شده: «در شاهنامه فردوسی، بخش پادشاهی گشتاسپ بارها از جاماسپ یاد میشود، که جاماسپ با القابی مانند گرانمایه، رهنمون، سر موبدان، شاه رَدان، چراغِ بزرگان، پاکتن، تابندهجان، ستارهشناس، و کسی که در علم به پایه او نمیرسد، کسی که از نهان خبر داشت و… یاد شدهاست،» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۷۵۱ میشود. در مقاله عدد ۱۷۵ ذکر شده است. استاد طاهری متولد سال ۱۳۷۵ قمری است. بین عددهای ۱۷۵، ۷۵۱ و ۱۳۷۵ سه رقم مشترک هستند. در مطلبی که درباره جاماسپ از ویکیپدیا بیان گردید نیز به رهنمون اشاره شده است. در توضیحات جاماسپ در ویکیپدیا بیت زیر از شاهنامه فردوسی آمده که در آن کلمات جاماسپ و رهنمون ذکر شدهاند. اگر بیت زیر را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۶۱ میشود. ارقام عددهای ۱۶۱ و ۱۱۶۱ مشترک هستند.
بخواندش گرانمایه جاماسپ را *** کجا رهنمون بود گشتاسپ را
«استاد محمدعلی طاهری بنیان گذار عرفان کیهانی حلقه هستند.» اگر این جمله را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۶۱ میشود. در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی و در قصیده ۱ نظام قاری کلمه استاد و در شعر ۶۱ دفتر چهارم مثنوی و معنوی مولانا کلمه اوستاد و در برگ ۲۴۲ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمات استاد و عرفان و در برگ ۲۴۴ کتاب پله پله تا ملاقات خدا و در ترجیع بند ۱ شاه نعمت الله ولی و در قصیده ۱ جهان ملک خاتون کلمه عرفان و در باب ۱ کتاب مقدس اشعیاء کلمه طاهر و در متفرقات ۱ شاه نعمت الله ولی کلمات طاهر و عارفان و در شعر سایه گیسو رهی معیری و در باب ۱ کتاب مقدس استر و در ترجیع بندهای ۱ مولانا و خاقانی و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در قصیده ۱ سلیم تهرانی و در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی و در قصیده ۱ حزین لاهیجی و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی و در شعر ۲۴ سام نامه خواجوی کرمانی و در برگهای ۲۲۴ و ۲۴۴ کتاب الف و در قصیده ۴۲۲ امیر معزی و در غزل ۳۵۲ سعدی کلمه حلقه وجود دارد. در سایت استاد طاهری که آدرس آن در ادامه آمده بیان شده که عرفان حلقه در ۱۰ آبان سال ۱۳۵۷ خورشیدی پایه گذاری شده است. در مقاله عدد ۱۰ و در قصیده ۱ حافظ و در قصیده ۱ سلیم تهرانی و در غزل ۱ محتشم کاشانی و در قصیدههای ۱۶ و ۲۴ محتشم کاشانی کلمه پایه وجود دارد. استاد طاهری متولد سال ۱۳۷۵ قمری است. ارقام عددهای ۱۳۵۷ و ۱۳۷۵ مشترک هستند. در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در قصیده ۲۴ امیر مغزی کلمه سحاب وجود دارد. نام دیگر سحابی حلقه مسیه ۵۷ است. عرفان حلقه سال ۵۷ خورشیدی پایه گذاری شده است. اگر عبارت «سحابی حلقه» را به عددهای ابجد کبیر و وسیط تبدیل کنیم حاصل ۲۲۴ و ۴۴ میشود. در مقاله عددهای ۲۲۴ و ۴۴ ذکر شدهاند. در مقاله به برگ ۲۲۴ کتاب انسان از منظری دیگر نوشته استاد طاهری اشاره شده است. در آیه ۷۵ سوره مائده که در ادامه مقاله آمده عبارت انسانهای دیگر و در قصیده ۱ عراقی و در قصیده ۱ جهان ملک خاتون و در قصیده ۱ فضولی در بابهای ۱، ۱۶ و ۶۱ انجیل برنابا و در برگ ۲۴۲ کتابهای الف و زهیر و در برگهای ۴۲۲ و ۴۴۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه انسان و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات دهر و دیگر و در غزل ۱ نسیمی و در آیه ۲:۴ کتاب مقدس نوحه و در قصیده ۴۲۲ امیر معزی کلمه منظر و در قطعه ۱ پروین اعتصامی کلمات منظر و دیگر و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی و در غزل ۱ شهریار و در شعر ۶۱ دفتر چهارم مثنوی و معنوی مولانا و در باب ۲۴ انجیل برنابا و در شعر ۲۴ منوچهر شاهنامه فردوسی و در بیت ۴ شعر ۲ النوبة الثالثة - سوره ص میبدی و در شعر ۲۴ سام نامه خواجوی کرمانی و در قصیده ۲۴ امیر معزی و در برگ ۲۲۴ کتاب الف و در غزلهای ۲۴۴ و ۳۵۲ سعدی و در غزلهای ۱۲۴۶ و ۱۲۶۴ مولانا کلمه دیگر ذکر شده است. در مسمط ۱ ادیب الممالک و در قصیده ۱ حزین لاهیجی و مثنوی ۱ مطمح الانظار حزین لاهیجی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در قصیده ۱ ملک الشعرا و در قصیده ۲۴ خاقانی کلمه دهر و در قصیده ۱ حافظ و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات دهر و انس و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمات دهر، انسان و دیگر وجود دارند. نام دیگر سوره دهر سوره انسان است. کتاب «حقیقت انسان» اثر افلاطون است. کلمه طاهر بین استاد طاهری و باباطاهر مشترک است. در مقاله به دوبیتیهای ۱، ۲۴، ۲۲۴ و ۲۴۴ باباطاهر عریان اشاره شده است. در غزل ۲۴۶۱ بیدل دهلوی کلمه عریانی وجود دارد. اگر عبارت «دلیل انتخاب کتابها و اشعار» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۱۳۵ میشود. در مقاله عدد ۱۳۲۵ ذکر شده است. ارقام این عددها مشترک هستند. کتابهایی که در مقاله به آنها اشاره شده در فایل فشرده پیدیاف مقالهها که آدرس آن در ادامه آمده موجود هستند.
خضر(ع)، موسی(ع)، یوشع(ع)، یونس(ع) و یوسف(ع)
در مقاله به سوره کهف و یوشع(ع) اشاره شده است. در سوره کهف بیان شده: «و (به یاد آر) وقتی که موسی به شاگردش (یوشع که وصی و خلیفه او بود) گفت: من دست از طلب برندارم تا به مجمع البحرین (به محل برخورد دو دریا) برسم یا سالها عمر در طلب بگذرانم.» اگر این آیه را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۴۲۲ میشود. در مقاله عدد ۴۲۲ ذکر شده است. در ویکیپدیا بیان شده که درگذشت یوشع(ع) در ۱۴۰۵ سال قبل میلادی است. در ادامه مقاله عدد ۱۴۰۵ ذکر شده است. در سوره کهف و ترجمه الهی قمشهای بیان شده: «و (به یاد آر) وقتی که موسی به شاگردش (یوشع که وصی و خلیفه او بود) گفت: من دست از طلب برندارم تا به مجمع البحرین (به محل برخورد دو دریا) برسم یا سالها عمر در طلب بگذرانم.»«و چون موسی و شاگردش بدان مجمع البحرین رسیدند ماهی غذای خود را فراموش کردند و آن ماهی راه به دریا برگرفت و رفت.»«پس چون که از آن مکان بگذشتند موسی به شاگردش گفت: چاشت ما را بیاور که ما در این سفر رنج بسیار دیدیم.»«وی گفت: در نظر داری آنجا که بر سر سنگی منزل گرفتیم؟ من (آنجا) ماهی را فراموش کردم و آن را جز شیطان از یادم نبرد و شگفت آنکه ماهی بریان راه دریا گرفت و برفت.»«موسی گفت: آنجا همان مقصدی است که ما در طلب آن بودیم، و از آن راهی که آمدند به آنجا برگشتند.»«در آنجا بندهای از بندگان خاص ما را یافتند که او را رحمت و لطف خاصی از نزد خود عطا کردیم و هم از نزد خود وی را علم (لدنّی و اسرار غیب الهی) آموختیم.» اگر این آیهها را به عددهای ابجد کبیر و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۴۲۶۱۱ و ۲۷۵۹ میشود. در مقاله عددهای ۲۴۱۶ و ۷۹۲۵ ذکر شدهاند. ارقام عددهای ۲۴۱۶ و ۴۲۶۱۱ و ارقام عددهای ۲۷۵۹ و ۷۹۲۵ مشترک هستند. در غزل ۲۶۱۴ مولانا کلمه ماهی وجود دارد. این آیات نشان میدهند که ماجرای موسی(ع) و خضر(ع) قصه و داستان است. در مقاله کلمات موسی، خضر، قصه و داستان ذکر شدهاند. هدف این داستان انتقال یک پیام بوده است. در مقالهای با عنوان «اگر خشمت را کنترل کنی عصای دستت میشود» که آدرس آنها در ادامه آمده مطالبی درباره پیام داستان موسی(ع) و خضر(ع) بیان شده است. اگر عبارت «اگر خشمت را کنترل کنی عصای دستت میشود» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۵۷ میشود. در مقاله عدد ۱۵۷ ذکر شده است. قدر ظاهری پوماهی ۷۵/۱۰ است. در مقاله عدد ۱۰۷۵ و کلمات سحابی و ماهی و در مثنوی ۱ حافظ و در قصیدههای ۱ حافظ و سلیم تهرانی و در ترجیع بند ۱ نسیمی و در بیت ۴ شعر ۲ النوبة الثالثة - سوره ص و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی و در قصیده ۲۴ خاقانی کلمه ماهی وجود دارد. Hen3-1357 نام دیگر سحابی پوماهی است. در مقاله عدد ۱۳۵۷ ذکر شده است. در توضیحات خضر در ویکیپدیا بیان شده: «او گاهی بهصورت پیرمردی با لباس سبز به تصویر کشیده میشود و اعتقاد بر این است که سوار بر ماهی است.» اگر این جمله را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۳۵۴ میشود. در مقاله عدد ۳۵۴ ذکر شده است. این مطلب نیز داستان است. ماجرای یونس(ع) و ماهی نیز قصه و داستان است. منظور از حبس شدن صاحب ماهی یا یونس(ع) در دهان، شکم یا سینه ماهی، زندانی و اسیر شدن ایشان توسط ظالمان بوده است. در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات صاحب، ماهی، حوت، نهنگ، سینه و دهان و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمه صاحب و در قصیده ۱ حافظ کلمات صاحب و ماهی و در مثنوی ۱ حافظ کلمه ماهی و در قصیده ۱ سلیم تهرانی کلمات سینه، دهان و ماهی و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در قطعه ۱۶ مسعود سعد سلمان در گنجور رومیزی کلمه زندان و در مقاله کلمات سینه، شکم و اسارت ذکر شدهاند. در سوره قلم و ترجمه خرمشاهی بیان شده: «پس در انتظار حكم پروردگارت شكيبايى كن و همانند صاحب ماهى [ يونس] مباش كه [در تاريكى] ندا در داد و خشم فرو خورده بود» اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۷۲۹۱ میشود. در مقاله بیان شده که سوره انعام ۲۹۷۱ کلمه دارد. ارقام عددهای ۲۹۷۱ و ۷۲۹۱ مشترک هستند. در سوره انعام کلمات انتظار، حکم، پروردگارت، شکیبا، صاحب، مباش و تاریکی ذکر شدهاند. در سوره قلم و ترجمه الهی قمشهای بیان شده: «باز تو برای حکم خدای خود صبر کن و مانند صاحب ماهی (یونس که از خشم در عذاب امت تعجیل کرد) مباش که (عاقبت پشیمان شد و در ظلمت زندان شکم ماهی افتاد و) به حال غم و اندوه (خدا را بر نجات خود) خواند.» اگر این آیه را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۶۱۱ میشود. در مقاله عدد ۶۱۱ ذکر شده است. در سوره صافات و ترجمه الهی قمشهای درباره یونس(ع) بیان شده: «و (در آن صحرا) بر او درختی از کدو رویانیدیم (تا به برگش سایهبان و پوشش کند).» اگر این آیه را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۷۵ میشود. در مقاله عدد ۱۷۵ ذکر شده است. در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات صاحب، ماهی، حوت، نهنگ و کدو ذکر شدهاند. صادق هدایت «قصه کدو» نوشته روژه لسکو را ترجمه کرده است. در زیر خبری از سازمان زندانها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور با عنوان: «برداشت یک تُن کدو حاصل دسترنج مددجویان در زندان لاهیجان» برای تاریخ ۲۴ مهر آمده است. در سوره صافات و ترجمه انصاریان درباره یونس(ع) بیان شده: «و او را به سوی [قومی] یکصد هزار نفر [ی] یا بیشتر فرستادیم.» اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۸۴۸ میشود. در مقاله عددهای ۲۴۸ و صدهزار ذکر شدهاند. ارقام عددهای ۲۴۸ و ۲۸۴۸ مشترک هستند. در سوره صافات و ترجمه مکارم شیرازی بیان شده: «و او را به سوي جمعيت يكصد هزار نفري، يا بيشتر، فرستاديم.» اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۳۲۱۵ میشود. در مقاله بیان شده که سوره شوری ۳۵۲۱ حرف دارد. ارقام عددهای ۳۲۱۵ و ۳۵۲۱ مشترک هستند. در سوره شوری کلمات او را، به سوی، یا، بیشتر و فرستادیم ذکر شدهاند. سوره یونس سوره ۱۰ قرآن است. در مقاله عدد ۱۰ ذکر شده است. یوسف(ع) نیز مدتی زندانی شده بود. سوره یوسف ۱۷۳۸ کلمه و سوره یونس ۱۷۸۳ کلمه دارد. ارقام عددهای ۱۷۳۸ و ۱۷۸۳ مشترک هستند. جواد نوربخش نویسنده کتاب «ذوالنون مصری» است. ذوالنون(ع) همان یونس(ع) است. درگذشت جواد نوربخش در سال ۱۳۸۷ خورشیدی بوده است. ارقام عددهای ۱۳۸۷، ۱۷۳۸ و ۱۷۸۳ مشترک هستند. در سورههای یونس و یوسف و در ترجیع بند ۱ مولانا و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی کلمات نور و بخش و در قصیده ۱ عراقی و در قصیده ۲۴ خاقانی و در برگ ۲۴۲ کتاب زهیر و در برگ ۲۴۴ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه و در غزل ۱۲۶۴ مولانا کلمه بخش ذکر شده است. اگر عبارت «خضر(ع)، موسی(ع)، یوشع(ع)، یونس(ع) و یوسف(ع)» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۶۶ میشود. در مقاله عدد ۱۶۶ ذکر شده است.
کیقباد، اصحاب کهف و عزیر
در توضیحات کیقباد در ویکیپدیا بیان شده: «در تاریخ بلعمی از کیقباد و فرزندانش چنین یاد شدهاست: «و (کیقباد) دخترِ مهتری از مهتران ترکستان به زنی کرده بود. و او را از آن زن پنج فرزند آمد؛ نامهای ایشان یکی کیافنه و کیکاووس و کیآرش و کیپشین و کیبیه و کی به زبانِ پهلوی نیکو بود و این همه فرزندانِ کیقباد بودند. وی مَلکِی با عدل و داد بود و جهان آباد کرد و خراج نستد مگر عُشر. پس نشست به بلخ داشتی، به لبِ جیحون بدان حد که میان او بود و میان ترکان. و صد سال پادشاهی کرد. و آن قصههای بنیاسرائیل که از پسِ موسی بود همه در عهد کیقباد بود»» در مقاله کلمات کیقباد، بلخ، جیحون و موسی ذکر شدهاند. در ویکیپدیا بیان شده که سلطنت کیقباد ۲۵۳۲ سال پس از کیومرث است. در قصیده ۱ حافظ کلمات کیقباد و سلطنت و در باب ۱ کتابهای مقدس استر، ارمیا و اشعیاء و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی کلمه سلطنت و در مقاله عدد ۳۵۲ ذکر شده است. ارقام عددهای ۳۵۲ و ۲۵۳۲ مشترک هستند. سال سلطنت کیقباد اشتباه است. تعداد شاهان ایران بسیار بیشتر از آنچه در شاهنامه بیان شده بودند. «چون فردوسی نام همه شاهان را نمیدانسته مدت زمان سلطنتشان را زیادتر گفته است.» اگر این جمله را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۲۵۳ میشود. ارقام عددهای ۲۵۳ و ۲۵۳۲ مشترک هستند. در کتاب نور و کتاب نشانهها که آدرس آنها در ادامه مقاله آمده بر اساس اعداد سورههای قرآن سال سلطنت کیومرث و جمشید و سال تولد زردشت(ع) مشخص شده است. در مقاله به جمشید و زردشت(ع) اشاره شده است. در ادامه مقاله مقالهای از الهی قمشهای با عنوان «پيکار پيوسته آدمي با ديو» آمده که در آن به جمشید و کیومرث اشاره شده است. ۳۶۸۷ سال قبل از میلاد دوره سلطنت کیومرث است. سوره فرقان ۳۷۸۶ حرف و سوره زنان ۳۶۸۷ کلمه دارد. ارقام عددهای ۳۶۸۷ و ۳۷۸۶ مشترک هستند. در سوره فرقان کلمات در، زبان، از، دو، جز، زندگی، یافته، است، داستان، گرفته است، بخش، مرده، حیات، سخن، دیگر، انسان، آدمیان، سرانجام، آن، زوال، است و زنده و در سوره زنان کلمات در، زبان، از، دو، جز، معنای، زندگانی، پذیر، یافته، است، داستان، اسلام، گرفته است، بخش، جان، معنای، است، یعنی، درگذشت، معنای، زندگانی، به، سخن، دیگر، انسان، آدمیان، چون، سرانجام، آن، است و زنده ذکر شدهاند. در توضیحات کیومرث در ویکیپدیا بیان شده: «کیومرث در زبان اوستایی از دو جز «گَیو» (گیا، بهمعنی زندگانی) و «مَرَتَن» (بهمعنای میرنده یا فناپذیر) تشکیل یافته است. کیومرث در تاریخنگاریها و داستانهای ایرانی و گیومرث یا جیومرت تاریخنگاریهای اسلامی و گیومرد یا کیومرث یا گیوک مرت پهلوی همگی از واژه اوستایی «گیه مرتَ» ریشه گرفته است. بخش «گیه» به معنی جان و بخش «مرت» در معنای مُردن است. مرت یعنی درگذشتنی، میرا و فانی و بدینسان «گیه مرت» به معنای «زندگانی میرا» یا «حیات فانی» است. به سخن دیگر انسان و آدمی چون سرانجام آن فنا و زوال است، زنده میراست.» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۲۴۸ میشود. سوره توبه ۱۱۴۲۸ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۲۴۸ و ۱۱۴۲۸ مشترک هستند. در سوره توبه کلمات در، زبان، دو، جز، زندگانی، اسلامی، همگی، گرفته، است، جان، مردن، یعنی، درگذشت، فانی، زندگانی، به، سخن، دیگر، چون، سرانجام، آن، است و زنده و در قصیده ۲۴ محتشم کاشانی کلمه زوال وجود دارد. در سایت گنجور هوش مصنوعی درباره بیت زیر از قصیده ۲۴ محتشم کاشانی بیان کرده: «هوش مصنوعی: لباس حکومت و مقام او به دلیل گذر زمان و تغییرات روزگار دچار رنگ باختگی و فرسودگی شده است. تمام شبها و روزها به مانند تار و پود زندگی، در حال نازک شدن و از بین رفتن هستند.» در این متن کلمه زندگی وجود دارد. اگر این متن را به عددهای ابجد کبیر و وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۴۴۴۱ و ۶۶۵ میشود. در مقاله عددهای ۱۴۴۴۱ و ۶۶۵ ذکر شدهاند. سوره کهف ۶۶۵۰ حرف دارد. بین عددهای ۶۶۵ و ۶۶۵۰ سه رقم مشترک هستند. در سوره کهف در، زبان، از، دو، جز، معنای، زندگانی، فنا، یافته، است، داستان، گرفته است، بخش، جان، معنای، یعنی، حیات، فانی، به، سخن، دیگر، انسان، آدمی، چون، سرانجام، آن، فنا، زوال، است زنده ذکر شدهاند.
کسوت دولت او را ز بقای ابدی *** گشته ایام و لیالی همه تار و همه پود
در ویکیپدیا بیان شده که کیقباد 100 سال سلطنت کرده است. در قصیده ۱ حافظ کلمات کیقباد، صد، سلطنت و داستان و در مقاله کلمات صد، سال، سلطنت، قصه و داستان ذکر شدهاند. در توضیحات عزیر (پیامبر) در سایت ویکیشیعه بیان شده: «عُزَیْر از پیامبران قوم بنیاسرائیل. وی به امر خدا در سن جوانی از دنیا رفت و پس از ۱۰۰ سال زنده شد.» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۳۵ میشود. ارقام عددهای ۲۳۵ و ۲۵۳۲ مشترک هستند. در ادامه مقاله ذکر شده که در سوره جن و ترجمه الهی قمشهای بیان شده: «و البته سفیهان و بیخردان ما به خدا دروغ میبستند (که به او فرزندی مسیح و عزیر و فرشتگان را نسبت دادند).» اگر این آیه را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۳۵۲ میشود. ارقام عددهای ۲۳۵، ۳۵۲ و ۲۵۳۲ مشترک هستند. در سوره بقره و ترجمه خرمشاهی بیان شده: «يا [داستان] كسى را كه بر شهرى گذشت كه سقفها و ديوارهايش فرو ريخته بود، [در دل] گفت چگونه خداوند [اهل] اين [شهر] را پس از مرگشان زنده مىكند؟ آنگاه خداوند او را [به مدت] صد سال ميراند، سپس زنده كرد، [و به او] گفت چه مدت [در اين حال] ماندهاى؟ گفت يك روز يا بخشى از يك روز [در اين حال] ماندهام فرمود چنين نيست، صد سال [در چنين حالى] ماندهاى، به خوردنى و نوشيدنىات بنگر كه با گذشت زمان ديگرگون نشده است، و به درازگوشت بنگر، و [بدينسان] تو را مايه عبرت مردم خواهيم ساخت، و به استخوانها بنگر كه چگونه فراهمشان مىنهيم، سپس بر آنها [پرده] گوشت مىپوشانيم، و هنگامى كه [حقيقت امر] بر او آشكار شد، گفت مىدانم كه خداوند بر هر كارى تواناست» اگر عبارت «قصه و داستان» را به این آیه اضافه کرده و به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۳۵۲۰۱ میشود. در مقاله عددهای ۱۰۳۲۵ و ۲۱۳۵۰ ذکر شدهاند. ارقام این عددها مشترک هستند. در سوره بقره و ترجمه انصاریان بیان شده: «یا چون آن کسی که به دهکده ای گذر کرد، در حالی که دیوارهای آن بر روی سقف هایش فرو ریخته بود [و اجساد ساکنانش پوسیده و متلاشی به نظر می آمد] گفت: خدا چگونه اینان را پس از مرگشان زنده می کند؟ پس خدا او را صد سال میراند، سپس وی را برانگیخت، به او فرمود: چه مقدار [در این منطقه] درنگ کرده ای؟ گفت: یک روز یا بخشی از یک روز درنگ کرده ام. [خدا] فرمود: بلکه صد سال درنگ کرده ای! به خوراکی و نوشیدنی خود بنگر که [پس از گذشت صد سال و رفت و آمد فصول چهارگانه] تغییری نکرده، و به دراز گوش خود نظر کن [که جسمش متلاشی شده، ما تو را زنده کردیم تا به پاسخ پرسشت برسی و به واقع شدن این حقیقت مطمئن شوی]، و تا تو را نشانه ای [از قدرت و ربوبیّت خود] برای مردم [در مورد زنده شدن مردگان] قرار دهیم، اکنون به استخوان ها [یِ دراز گوشت] بنگر که چگونه آنها را برمی داریم و به هم پیوند می دهیم، سپس بر آنها گوشت می پوشانیم. چون [کیفیتِ زنده شدنِ مردگان] بر او روشن شد، گفت: اکنون می دانم که یقیناً خدا بر هر کاری تواناست.» اگر کلمه داستان را به این آیه اضافه کرده و به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۳۱۲۵ میشود. در مقاله عدد ۳۱۲۵ ذکر شده است. در سوره بقره و ترجمه مکارم شیرازی بیان شده: «يا همانند كسي كه از كنار يك آبادي (ويران شده) عبور كرد، در حالي كه ديوارهاي آن، به روي سقفها فرو ريخته بود، (و اجساد و استخوانهاي اهل آن، در هر سو پراكنده بود، او با خود) گفت: «چگونه خدا اينها را پس از مرگ، زنده ميكند؟!» (در اين هنگام،) خدا او را يكصد سال ميراند، سپس زنده كرد، و به او گفت: «چه قدر درنگ كردي ؟» گفت: «يك روز، يا بخشي از يك روز». فرمود: «نه، بلكه يكصد سال درنگ كردي! نگاه كن به غذا و نوشيدني خود (كه همراه داشتي، با گذشت سالها) هيچگونه تغيير نيافته است! (خدايي كه يك چنين مواد فاسد شدني را در طول اين مدت، حفظ كرده، بر همه چيز قادر است!) ولي به الاغ خود نگاه كن (كه چگونه از هم متلاشي شده! اين زنده شدن تو پس از مرگ، هم براي اطمينان خاطر توست، و هم) براي اينكه تو را نشانهاي براي مردم (در مورد معاد) قرار دهيم. (اكنون) به استخوانها (ي مركب سواري خود) نگاه كن كه چگونه آنها را برداشته، به هم پيوند ميدهيم، و گوشت بر آن ميپوشانيم!» هنگامي كه (اين حقايق) بر او آشكار شد، گفت: «مي دانم خدا بر هر كاري توانا است».» اگر کلمه داستان را به این آیه اضافه کرده و به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۳۱۵۲ میشود. بین عددهای ۳۱۲۵، ۳۱۵۲ و ۳۵۲۰۱ چهار رقم مشترک هستند. اگر عبارت «قصه و داستان» را به این آیه اضافه کرده و به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۲۳۱ میشود. در مقاله عدد ۱۳۲۲ ذکر شده است. در سوره بقره و ترجمه فولادوند بیان شده: «يا چون آن كس كه به شهرى كه بامهايش يكسر فرو ريخته بود، عبور كرد؛ (و با خود مى)گفت: (چگونه خداوند، (اهل) اين (ويرانكده) را پس از مرگشان زنده مى كند؟). پس خداوند، او را (به مدت) صد سال ميراند. آنگاه او را برانگيخت، (و به او) گفت: (چقدر درنگ كردى؟) گفت: (يك روز يا پاره اى از روز را درنگ كردم.) گفت: ((نه) بلكه صد سال درنگ كردى، به خوراك و نوشيدنى خود بنگر (كه طعم و رنگ آن) تغيير نكرده است، و به درازگوش خود نگاه كن (كه چگونه متلاشى شده است. اين ماجرا براى آن است كه هم به تو پاسخ گوييم) و هم تو را (در مورد معاد) نشانه اى براى مردم قرار دهيم. و به (اين) استخوانها بنگر، چگونه آنها را برداشته به هم پيوند مى دهيم؛ سپس گوشت بر آن مى پوشانيم.) پس هنگامى كه (چگونگى زنده ساختن مرده) براى او آشكار شد، گفت: ((اكنون) مى دانم كه خداوند بر هر چيزى تواناست.)» اگر کلمه داستان را به این آیه اضافه کرده و به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۷۹۲ میشود. در مقاله عدد ۱۷۹۲ ذکر شده است. مردن و زنده شدن اصحاب کهف نیز قصه و داستان است. در سوره کهف و ترجمه الهی قمشهای بیان شده: «ما قصه آنان را بر تو به درستی حکایت خواهیم کرد. آنها جوانمردانی بودند که به خدای خود ایمان آوردند و ما بر مقام (ایمان و) هدایتشان بیفزودیم.» در این آیه کلمه قصه وجود دارد. اگر این آیه را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۳۵۲ میشود. اگر عبارت «کیقباد، اصحاب کهف و عزیر» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۶۱ میشود. در مقاله عدد ۶۱ ذکر شده است. اگر عبارت «کیقباد، اصحاب کهف و عزیر داستان» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۲۱ میشود. در مقاله عدد ۱۲۱ ذکر شده است.
علی بن ابی طالب و رستم دستان
در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات علی و شیر و در ترجیع بند ۱ شاه نعمت الله ولی کلمات علی، حیدر، مرتضی و ذوالفقار و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات علی، حیدر، شیر و ذوالفقار ذکر شدهاند. «دو شمشیر» و «شیر و گل سرخ» عنوان قسمتهایی از سریال بازی تاج و تخت هستند. در باب ۱ کتاب مقدس اشعیاء کلمات شمشیر و سرخ ذکر شدهاند. علی(ع) ملقب به شیر خداست. اگر عبارت «علی بن ابی طالب» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۶۱ میشود. در ادامه مقاله بیان شده که آیه ۶۱ سوره آل عمران یا آیه مباهله درباره علی بن ابی طالب است. اگر عبارت «علی بن ابی طالب و رستم دستان» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۴۳۸ میشود. سوره آل عمران ۳۴۱۸ کلمه دارد. ارقام عددهای ۱۴۳۸ و ۳۴۱۸ مشترک هستند. در سوره آل عمران کلمات بن، طالب و دستان ذکر شدهاند. «علی بن ابی طالب، رستم دستان و شیر مظهر شجاعت، مردانگی و آزادگی هستند.» اگر این جمله را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۲۴۸ میشود. در مقاله عدد ۲۴۸ ذکر شده است. در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات مرتضا، رستم، شیر، مرد، سرو و آزادگی و در قطعه ۵۳۴ ابن یمین کلمه مرتضی و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات علی، حیدر، رستم، شیر و شجاعت و مرد و در غزل ۴۲ آشفته شیرازی کلمات علی، رستم دستان و شیر و در قصیده ۴۲۲ امیر معزی کلمات رستم و مردان و در شعر ۶۱ دفتر چهارم مثنوی و معنوی مولانا کلمات حیدر و شیر مردان و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» عبارت شیر مردان و در قصیده ۱ حزین لاهیجی و در باب ۶۱ انجیل برنابا و در برگ ۲۴۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمات شیر و مرد و در تضمین ۱ فروغی بسطامی کلمه شیران و در باب ۱ کتاب مقدس حزقیال و در قصیده ۱ امیر معزی کلمه شیر و در باب ۱ کتاب مقدس یوشع و در قصیده ۱ حافظ و در نامههای فارسی ۱۰۰ قائم مقام فراهانی کلمه شجاع و در قطعه ۱ سلیم تهرانی کلمه شجاعت و در برگ ۲۲۴ کتاب زهیر کلمه شهامت و در برگ ۲۴۲ کتاب الف کلمه جرات و در ترجیع بند ۱ مولانا کلمات شیر خدا و سرو و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی کلمات شیر و سرو و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمات شیر، دلیروار و سرو و در مثنوی ۱ حافظ و در ترجیع بند ۱ نسیمی و در قصیده ۱ سلیم تهرانی و در غزل ۱ فروغی بسطامی و در قصیده ۱ مجد همگر و در مثنوی ۱ مطمح الانظار حزین لاهیجی و در رباعی ۶۱ سلمان ساوجی و در شعر ۴۲ روضة المحبین ابن عماد و در غزل ۲۲۴ حافظ و در غزل ۳۵۲ سعدی کلمه سرو و در غزل ۱۲۴۸ مولانا کلمه مردانه و در غزل ۲۴۲ سنایی عبارت آزاد مردی و در شعر ۴۲ پادشاهی بهرام گور شاهنامه فردوسی عبارت «مردی و آزادهای» و در شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» از بودا(ع) کلمات بیباک، شیر، مرد و آزاد وجود دارند. درخت سرو نماد آزادگی است. کتابهای «دلاوری» و «مرد جدلی» اثر افلاطون هستند. «علی بن ابی طالب در هنگام نماز خواندن در شب قدر با ضربت شمشیر زهرآگین ابن ملجم مرادی به قتل و شهادت رسید.» اگر این جمله را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۵۳ میشود. در شعر ۲۵۳ پیام مشرق اقبال لاهوری به گل لاله اشاره شده که در ایران نماد شهادت است. در غزل ۳۵۲ سعدی کلمه شمشیر وجود دارد. ارقام عددهای ۲۵۳ و ۳۵۲ مشترک هستند. در شعر ۱ آغاز کتاب عراقی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در قصیده ۱ میلی کلمه شهیدان و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات مرتضا، نماز و شمشیر و زهر و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات علی، حیدر، قدر و زهر و در قصیده ۱ طبیب اصفهانی کلمات قدر، زهر و سم و در شعر ۱ خیابان دوم شاهدنامه الهامی کرمانشاهی کلمات علی و زهر و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی کلمات قدر و نماز و در باب ۱ انجیل برنابا و در قصیده ۱ نظام قاری و در قصیده ۱ مجد همگر و در بابهای ۱۰ و ۶۱ انجیل برنابا و در حکایت ۱۰ باب اول در سیرت پادشاهان گلستان سعدی و در برگ ۲۲۴ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمه نماز و در قصیده ۱ جهان ملک خاتون کلمه صلات و در بیت ۴ شعر ۲ کشف الاسرار و عدة الابرار میبدی کلمه صلاة و در شعر ۴۲ تحفةالاحرار جامی کلمات نماز و سجاده و در شعر ۲۴ مخیل نامه نظام قاری و در غزل ۲۲۴ بلند اقبال کلمه سجاده و در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی کلمات شب قدر و سم و در قصیده ۲۴ ظهیر فاریابی کلمات قدر و شمشیر و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در قطعه و قصیده ۱ سلیم تهرانی و در تضمین ۱ فروغی بسطامی و در قصیدههای ۱ و ۲۴ امیر معزی و در غزل ۳۵۲ سعدی و در غزل ۱۲۶۴ صائب تبریزی و در غزل ۱۵۷۰ امیرخسر دهلوی کلمه شمشیر و در غزل ۱۵۵۴ امیرخسرو دهلوی و در شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» از بودا(ع) کلمه زهر وجود دارد. علی سیستانی نویسنده رساله در (الصلاة فی اللباس المشکوک) و رساله در نماز مسافر است. در ادامه مقاله مطالب بیشتری درباره علی سیستانی بیان شده است. علی سیستانی و فرخی سیستانی همنام هستند. در ویکیپدیا بیان شده که خلافت علی(ع) بین سالهای ۶۶۱ تا ۶۵۶ میلادی بود. در مقاله عددهای ۶۶۱ و ۶۵۶ ذکر شدهاند. در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات مرتضا، عدل و معروف و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات علی و عدالت و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات علی و عدل و در شعر ۱ خیابان دوم شاهدنامه الهامی کرمانشاهی کلمات علی و دادراست و در باب ۱ کتاب مقدس زبور کلمه عادل و در بیت ۴ شعر ۲ النوبة الثالثة - سوره ص میبدی و در قصیده ۲۴ ظهیر فاریابی و در قصیدههای ۱۶، ۲۴ و ۴۲ محتشم کاشانی کلمه عدل و در باب ۶۱ انجیل برنابا کلمه عادلانه و در برگ ۴۲۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه عدالت و در باب ۱ کتاب مقدس اشعیاء کلمات عدل و مشهور و در قصیده ۱ امیر معزی کلمات عدل و معروف و در بیت ۶ شعر ۱۱ النوبة الثانیة - سوره انعام میبدی کلمه معروف و در برگ ۲۲۴ کتاب زهیر کلمه مشهور وجود دارد. «عدل علی(ع) مشهور است.» اگر این جمله را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۲۹۶ میشود. اگر متن مثنوی ۱ فرهنگ نامه حزین لاهیجی را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۶۹۹۲۱ میشود. ارقام عددهای ۱۶۲۹ و ۶۹۹۲۱ مشترک هستند. در سایت گنجور عنوان شعر بعد در صفحه مربوط به هر شعر آمده است. در زیر عکسی از این موضوع آورده شده است. در عنوان شعر بعد از مثنوی ۱ فرهنگ نامه حزین لاهیجی در سایت گنجور به علی(ع) اشاره شده است. در شعر ۱ خیابان دوم شاهدنامه الهامی کرمانشاهی کلمه گنجور وجود دارد. در زیر مقالهای از الهی قمشهای با عنوان «پيکار پيوسته آدمي با ديو» آمده که بیان میکند: «در ادب تمثيلـي و حماسـي انگليس، نيز سلحشوراني كه دلـدادة ملكة پريان يعني زيبايي و نيكويي مطلقند، يا دلاوران ميزگرد كه به آرتور شاه خدمت ميكنند يا بيولف كه باهيولايي به نام گرندل در ميآويزد، همه رمز فضايل انساني همچون شجاعت و سخاوت و عدالت و امثال آنند،كه با رذايل يعني ديوها و غولها و هيولاهاي حرص و آز و ريا و غيره نبرد مي كنند. يكي از بارزترين نمونه هاي اين جهاد اكبر، هفت خوان رستم است. رستم براي نجات كيكاووس و يارانش (رمز نفس ناطقة آدمي و قواي او) كه در مبارزه با ديوان مازندران شكست خورده و نابينا شده و همه در اسارت ديو به سر ميبرند عزم راه ميكند. فرق هفت خوان رستم با هفت خوان اسفنديار در اين است كه رستم رنج راه و خطرات سفر را به خاطر نجات انسانهاي در بند تحمل ميكند، اما هدف اسفنديار از مبارزاتش اين است كه به جاي پدر پادشاه شود. از اين روست كه هرچند هر دو با ديو و اژدها مي جنگند، هريك را مقام و منزلتي ديگر است و به گفتة مولانا:
هردو صورت گـر بـه هم مـاند رواست
كآب شـور و آب شــيرين را صفـاست»
اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۳۵۱ میشود. سوره شوری ۳۵۲۱ حرف دارد. ارقام عددهای ۲۳۵۱ و ۳۵۲۱ مشترک هستند. در ادامه مقاله به نقل از توضیحات حسین بن علی در ویکیپدیا بیان شده که طباطبایی در المیزان ضمن گزارش و نقد گفتههای مختلف مفسران، گفته است که مقصود از «مَوَدَّتِ قُربی» در سوره شوری محبّت اهل بیت محمّد؛ یعنی علی، فاطمه، حسن و حسین است. در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمه میزان وجود دارد. اگر عبارت «مَوَدَّتِ قُربی» را به عددهای ابجد وسیط و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۴۲ و ۲۴ میشود. سوره شوری سوره ۴۲ قرآن است. در متنی که از مقاله الهی قمشهای بیان گردید نیز به رستم، شجاعت و عدالت اشاره شده است. در مقاله الهی قمشهای بیان شده: «رستم پهلوان ميدان دل است. مردي است پاك و صافي دل، كه نام انساني را بزرگترين شرافت و برترين ماية افتخار و بهترين گوهري ميداند كه شايستة جستن و يافتن است. پيشة او در جهان جز اين نيست كه هر كجا ديو و اژدهايي است با او بجنگد و هر كجا انساني در چاه و زندان ديوي اسير است، او را برهاند:
بانگ زدم من كه دل دوش كجا ميرود
گفت شهنشه خموش، جانب ما ميرود
گفتم تو با مني دم ز درون ميزني
پس دل من از برون خيره چرا ميرود
گفت كه دل آن ماست رستم دستان ماست
سوي ديارخطا بهرغزا ميرود
سوختم در چاه صبر از بهر آن ماه چگل
شاه تركان فارغ است از ما خدايا رستمي
شير خدا و رستم دستانم آرزوست
زين همرهان سست عناصر دلم گرفت
رستمي بايست اندر جنگ ريشاريش نفس
تو مخنث وار پا واپس كشيدي يوف يوف
رستمي بايد كه پيشاني كند با ديو نفس
گر بر او غالب شويم، افراسياب افكنده ايم»
اگر ابیات بالا را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۶۲۹ میشود. اگر متن مثنوی ۱ فرهنگ نامه حزین لاهیجی را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۶۹۹۲۱ میشود. ارقام عددهای ۱۲۹۶، ۱۶۲۹، ۲۹۱۶۹ و ۶۹۹۲۱ مشترک هستند. در سایت گنجور عنوان شعر بعد در صفحه مربوط به هر شعر آمده است. در زیر عکسی از این موضوع آورده شده است. در عنوان شعر بعد از مثنوی ۱ فرهنگ نامه حزین لاهیجی در سایت گنجور به علی(ع) اشاره شده است. در ابیات بالا که از مقاله الهی قمشهای آمده منظور از شیر خدا علی(ع) است. در مقاله الهی قمشهای بیان شده: «و رستم نيز پس از كشتن ديو، غره نمي شود، بلكه جهان آفرين را ياد مي كند و به نماز و نياز ميآيد و اين از نقطه هاي اوج حكمت فردوسي است كه شايستگي او را بر احراز عنوان حكيم به كرسي مي نشاند:
ز بهر نـيايش سرو تن بشست
يكـي پاك جـاي نيايش بجست
ازآن پس نهاد از بر خاك سـر
چنين گـفت كـاي داور دادگـر
تويـي بندگان را ز هر بـد پناه
تـودادي مـرا گردي و دستگاه
توانايــي و مـردي و فـرّو زور
همه كامم از گردش ماه و هور
تو دادي و گرنه ز خود خوارتر
نبـينـم به گيتـي يـكي زارتـر
ز فرّتو بينم همه هر چه هست
دگر كـس نـدارد دراين كـار دست
زداد تـو هـر ذرّه مهري شـود
زفـرّت پشيزي سپهـري شـود»
اگر این متن را به عددهای ابجد کبیر و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۹۱۶۹ و ۱۴۰۴ میشود. ارقام عددهای ۱۶۲۹، ۲۹۱۶۹ و ۶۹۹۲۱ مشترک هستند. در مقاله عدد ۱۴۰۴ ذکر شده است. در این متن به نماز رستم و در مقاله به نماز علی(ع) اشاره شده است.
در قصیده ۱ حزین لاهیجی و در شعر ۲۴ منوچهر شاهنامه فردوسی و در قصیده ۲۴ خاقانی به زال یا دستان پدر رستم اشاره شده است. در توضیحات زال در ویکیپدیا بیان شده: « به روایت شاهنامه فردوسی، سیمرغ چند پر از پرهای خود را به زال داده بود تا هنگام نیاز آنها را آتش بزند و به کمک او بشتابد. سیمرغ دو بار به یاری زال و رستم میآید. نخست وقتی که رودابه به دلیل بزرگی جثه نوزاد نمیتوانست فارغ شود. در این هنگام سیمرغ نزد زال میآید و به او میآموزد که چگونه نوزاد را از پهلوی مادر بزایانند. بار دوم در داستان نبرد رستم و اسفندیار به یاری رستم آمده و ترفند نابودکردن اسفندیار را به رستم میآموزد.» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۱۱۶ میشود. در مقاله عدد ۱۱۱۶ و در قصیده و مثنوی ۱ حافظ و در قصیده ۲۴ خاقانی و در مقاله الهی قمشهای کلمه سیمرغ وجود دارد. در شعر ۲۴ منوچهر شاهنامه فردوسی کلمات سیندخت، رودابه، مهراب و زال و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی عبارت «مهمان ناخوانده» و در مقاله کلمات تاج و تخت وجود دارند. در توضیحات سیندخت در ویکیپدیا بیان شده: «وقتی که مهراب از مهمانی زال برگشت سیندخت از او درباره مهمان ناخوانده پرسید، که چگونه مردیست، آیا برازنده تاج و تخت هست، خوی و خصلت آدمی دارد، دنبالهرو اساطیر و نامآوران گذشته میباشد و هر آنچه که زیبنده یک پادشاه مقبول بود راجع به زال از مهراب پرسید. ظاهراً بحث فوق با حضور رودابه انجام شد و او نیز پاسخ پدر را میشنید.» در شعر ۲۴ منوچهر شاهنامه فردوسی کلمات زال و سپید و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمات سفید و موی و در باب ۱ کتاب مقدس استر و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در قصیده ۱ نظام قاری و در غزل ۲۲۴ حافظ کلمه سفید و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» و در مثنوی ۱ نسیمی و در ترجیع بندهای ۱ فرخی سیستانی و میلی و در قصیده ۱ سلیم تهرانی و در قصیده ۱ مجد همگر و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در مثنوی ۱ مطمح الانظار حزین لاهیجی و در شعر ۲۴ مخیل نامه نظام قاری و در غزل ۴۲ آشفته شیرازی و در رباعی ۴۲ سلمان ساوجی و در غزل ۴۲۲ عطار و در غزل ۱۲۴۸ مولانا کلمه موی و در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی و در دوبیتی ۲۴ باباطاهر و در شعر ۴۲ تحفةالاحرار جامی کلمه مو وجود دارد. اگر عبارت «سفیدموی» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۴۲ میشود. در توضیحات زال در ویکیپدیا بیان شده: ««زال» بر وزن سال، پیر و فرتوت و سفیدموی باشد، و چون او «سفیدموی» به دنیا آمد او را به این نام خوانند. ریشه این نام در اوستا zar (پیر شدن)، در هندی باستان Jāra-Jar (پیر شدن) است. کلمه «زر» در فارسی لغتی است هموزن «زال»، که «ر» به «ل» بدل شده. زال یعنی مانند پیران سپیدموی بودن.» اگر این متن را به عددهای ابجد کبیر و وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۱۷۰۸ و ۸۴۲ میشود. در مقاله بیان شده سوره الرحمن ۱۷۰۸ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۷۰۸ و ۱۱۷۰۸ مشترک هستند. در سوره الرحمن کلمه موی وجود دارد. در مقاله آیه ۲۴۸ سوره بقره آمده که در آن کلمه آرامش ذکر شده است. ارقام عددهای ۲۴۸ و ۸۴۲ مشترک هستند. در توضیحات زال در ویکیپدیا بیان شده: «زال به همراه پدر و گردان زابلی که به ایران رفته بودند به زادگاهش برگشت، سام همه سران و بزرگان کشور را جمع نمود و پس از ابلاغ حکم شاه ایران، بدیشان گفت که باید به گرکسار و مازندران لشکرکشی نماید از اینرو زینپس شاه این کشور زال فرزندم خواهد بود و انتظار من اینست همه او را یاری و گوش به فرمان او باشید و بدانید که زال زینهار من است. سپس سام رو به فرزندش زال نمود و گفت به داد و دهش حکم رانی کن و آرام باش و چنان دادن که زابل خان توست و این خان و مان هر چه آبادتر دل دوستداران تو شادتر.» در این مطلب و در برگ ۲۴۲ کتاب الف و در مقاله کلمه آرام ذکر شده است. اگر کلمه آرام را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۴۲ میشود. در شعر ۲۴ منوچهر شاهنامه فردوسی کلمات سام نریمان، زال، گرگساران، مازندران و لشکر و در شعر ۲۴ سام نامه خواجوی کرمانی کلمات سام نریمان و لشکر وجود دارند. کلمات زال و زابل شبیه یکدیگرند. «قصه زال برای ایجاد پیوند بین ایران و زابل بوده است.» اگر این جمله را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۱۶ می شود. در مقاله عدد ۱۱۶ ذکر شده است. در شعر ۲۴ منوچهر شاهنامه فردوسی کلمات زال و پیوند ذکر شدهاند. در توضیحات زابلستان در ویکیپدیا بیان شده: «محمد معین در حاشیه برهان قاطع مینویسد که نام زابلستان یا زاولستان از نام قوم Zavul که قبیلهای از هونهای سفید یا هیاتله بودهاست گرفته شده. قومی که در حدود قرن پنجم میلادی به این نواحی هجرت کرده و زندگی میکردهاند. جالب توجه است که در متن برهان قاطع ذیل عنوان افغان آمدهاست که افغانان را همچنین هیاتله نیز گویند. به عبارت روشنتر نام افغانان که هیاتیله نیز خوانده شدهاند در آثار باستانی Zavul (زاول) نیز خوانده شدهاست.» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۱۲۳ میشود. سوره مجادله ۲۱۳۱ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۱۲۳ و ۲۱۳۱ مشترک هستند. در سوره مجادله کلمات معین، نام، قوم، گرفته، شده، حدود و روشن و در مقاله کلمات محمد، افعانستان و سفید و در شعر ۴۲ روضة المحبین ابن عماد کلمه افغان و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمه و در قصیده ۱ عراقی و در آیه ۲۴ سوره انبیاء که در مقاله آمده و در غزل ۱۲۴۶ مولانا کلمه برهان وجود دارد. در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات محمد و معین و در مطلب زیر از توضیحات هوش مصنوعی درباره مسمط ۱ ادیب الممالک در سایت گنجور کلمه قاطعیت وجود دارد. در سایت گنجور درباره مسمط ۱ ادیب الممالک بیان شده: «هوش مصنوعی: زمانی که در حکومت خود بتوانی نوآوری ایجاد کنی و با قاطعیت و انصاف، ظلم و فساد را از بین ببری.» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۵۲۷۲ میشود. در مقاله عدد ۵۷۲۲ ذکر شده است. ارقام این عددها مشترک هستند. در مطلبی که درباره زابلستان از ویکیپدیا بیان گردید کلمه سفید وجود دارد. زال به معنی سفید موی است.
در شعر ۲۴ منوچهر شاهنامه فردوسی و در شعر ۴۲ پادشاهی بهرام گور شاهنامه فردوسی کلمات کابل، هند و بهشت و در مقاله الهی قمشهای کلمات کابلی، مهارباراتا و بهشت وجود دارند. در توضیحات کابل در ویکیپدیا بیان شده: «کابل از دیدگاه کتاب مهاباراتا هندوان، بهشت و جایگاهی تفکر برای خداوندان خوبی بوده و آن را در سانسکریت به نام اردهستانه یا عبادتگاهی مقدس حفظ کردهاند.» در مقاله الهی قمشهای بیان شده: «ازآنجا كه اين مبارزه شكوه و افتخار و حماسة انسانيت است، حماسه هاي بزرگ جهان اوديسه و ايلياد، (Odyssey and Illiad) دو حماسه بزرگ يوناني مهابهارات (Mahabharata)حماسه بزرگ هندوان، نيبهلونگنليد(The Song Of Niebelungs) حماسه قوم ژرمن، سرود رولان (The Song Of Roland) حماسه ملي فرانسه، بيولف حماسه قوم انگلوساكسن، ملكه پريان Fairy Queen حماسه پهلواني اثر ادموند اسپنسر انگليسي و بهشت گمشده Paradise Lost بزرگترين حماسه ديني مسيحيت اينه ايد حماسه روم باستان و حماسه هاي اقوام و ملل ديگر هر يك به نوعي داستان اين ستيز و پيكار آدمي با نيروهاي شر و اهريمني است و پهلوانان و دلاوران و سرآمدان، همان آدميان از بند رسته اند كه همتشان در جهان بر كوتاه كردن دست جور و تطاول ديوان از انسان است و پيوند حماسه با عرفان در همين نكته نهفته است، زيرا در عرفان نيز اصل همين« مبارزة انسان با ديو نفس » است كه بنابر حديثي از پيامبر اكرم جهاد اكبر لقب گرفته است. از اين رو پهلوانانِ حماسه ها در ادبيات عرفاني و صوفيانه، اغلب رمز پهلوانانِ راه خطرناك عشقند:
خامان ره نرفته ندانند ذوق عشق
دريا دلي بجوي، دليري، سرآمدي»
در توضیحات مهابارته در ویکیپدیا بیان شده: «مهابهاراتا مجموعهای از افسانههای تاریخی هند در هجده فصل است و بیش از صدهزار بیت شعر دارد و بعضیها آن را شاهنامه هند و عدهای آن را حماسه ایلیاد و ادیسه آن کشور مینامند.» در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی و در غزل ۱ فرخی یزدی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در قصیده ۱۶ عطار و در قصیده ۲۴ امیر معزی و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی و در غزل ۱۲۴۶ مولانا عدد صد هزار وجود دارد. اگر کلمه مهابارته را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۴ میشود. اگر کلمه مهابهاراتا را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۶۵۶ میشود. در مقاله عدد ۶۵۶ ذکر شده است. در توضیحات مهابارته در ویکیپدیا بیان شده: «ترجمهای به فارسی توسط ملا احمد کشمیری که وقایع کشمیر را نیز نوشته است انجام گرفت. فیضی فیاضی ملک الشعرای دربار اکبرشاه و برادر ابو الفضل علامی بر رزمنامه دو باب منظوم افزود.» در مقاله کلمات ترجمه، فارسی، احمد، کشمیر، فیض، فیاض، ملک الشعرا، اکبر شاه، برادر، نامه و باب و در مثنوی ۱ نسیمی و کلمات احمد، فیض و فیاض و در شعر ۱ خسرو و شیرین نظامی گنجوی کلمات فیض و فیاض ذکر شدهاند. در ویکیپدیا بیان شده که مساحت کل کابل ۲۷۵ کیلومتر مربع است. در مقاله عدد ۲۷۵ و در قصیده ۱ نظام قاری کلمه مربع ذکر شده است.
کن فیکون
حرف مقطعه ن در ابتدای سوره قلم به کاف و نون یا لفظ کن یا کن فیکون یا حکم و فرمان خداوند به آفرینش اشاره میکند. در مثنوی ۱ حافظ عبارت «نون و القلم» و در ترجیع بند ۱ نسیمی کلمات کاف و نون و کن فکان و در شعر ۱ آغاز کتاب عراقی کلمات کاف و نون، کن فیکون و امر و در قصیده ۱ جهان ملک خاتون کلمات کن فکان و امر و در مثنوی ۱ نسیمی کلمات قلم و کن و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی کلمات کاف و نون، حکم و فرمان و در خطبه ۱ نهج البلاغه عبارت «حکم و فرمان خدا» و در قصیدههای ۱ حافظ، شاه نعمت الله ولی و حزین لاهیجی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمات حکم و قلم و در قطعه ۱ سلیم تهرانی و در غزل ۱ ابن یمین کلمات فرمان و قلم و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در قطعه ۱ خاقانی و در قصیده ۱ طبیب اصفهانی و در لمعات ۱ عراقی و در قصیده ۱ نظام قاری و در غزل ۱ میرزاده عشقی و در مثنوی ۱ مطمح الانظار حزین لاهیجی و در غزل ۲۲۴ حافظ و در غزل ۳۵۲ سعدی کلمه قلم و در آیه ۲۲۴ سوره بقره و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی و در باب ۱ کتاب مقدس یوشع و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در غزل ۱ ملک الشعراء بهار کلمه فرمان و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در قصیده ۱ مجد همگر و در قصیده ۲۴ ظهیر فاریابی در غزل ۴۲ آشفته شیرازی کلمه حکم و در قصیده ۱ فضولی و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمات حکم و فرمان وجود دارند. اگر عبارت «کن فیکون» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۴۴ میشود. در ادامه مقاله عدد ۴۴ ذکر شده است. در باب ۱ کتاب مقدس یوشع به فرمان خداوند به یوشع پسر نون اشاره شده است. جعفر پناهی کارگردان فیلم «حکم» است. طبق آیه ۱۶ باب ۴۲ انجیل برنابا (آیه ۴۲:۱۶) عیسی(ع) درباره رسول اکرم(ص) بیان کرده: «او کسی است ک پیش از من آفریده شده و زود است بعد از من بیاید.» عیسی(ع) این مطلب را غلط بیان کرده است. در ترجیع بندهای ۱ اوحدی و نسیمی و در تضمین ۱ فروغی بسطامی و در قصیده ۱ فضولی و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی کلمه غلط وجود دارد. خداوند تمام ناظرها (انسان ناظر در زمین است) را با یکدیگر آفریده است. در کتاب نور و کتاب نشانهها که آدرس آنها در ادامه مقاله آمده مطالبی در این خصوص بیان شده است. هدف از آفرینش ناظران رشد و کمال و درک صفات خداوند است. آفریده نشدن ناظرها با یکدیگر باعث محروم شدن آنها از بخشی از راه کمال میشود که با عدالت خداوند در تناقض است. در مقاله به عدالت اشاره شده است. اگر عبارت «او کسی است ک پیش از من آفریده شده و زود است بعد از من بیاید. غلط» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۳۳۲۱ میشود. سوره قلم ۱۳۲۳ کلمه دارد. ارقام عددهای ۱۳۲۳ و ۳۳۲۱ مشترک هستند. حرف مقطعه ن در ابتدای سوره قلم به کاف و نون یا لفظ کن یا کن فیکون یا حکم و فرمان خداوند به آفرینش اشاره میکند. در ادامه مقاله به آیه خلق عظیم در سوره قلم اشاره شده که درباره رسول اکرم(ص) است.
خلق عظیم
آیه «وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ» در سوره قلم به آیه خلق عظیم معروف است. اگر عبارت «خلق عظیم» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۷۵۰ میشود. آیه ۱۰:۵۷ قرآن (سوره یونس) و ترجمه انصاریان بیان میکند: «ای مردم! یقیناً از سوی پروردگارتان برای شما پند وموعظه ای آمده، و شفاست برای آنچه [ازبیماری های اعتقادی و اخلاقی] در سینه هاست، و سراسر هدایت و رحمتی است برای مؤمنان.» در این آیه کلمه اخلاق وجود دارد. در ادامه مقاله عددهای ۱۰۷۵ و ۵۷:۱۰ ذکر شدهاند. ارقام عددهای ۱۰:۵۷، ۱۰۷۵، ۱۷۵۰ و ۵۷:۱۰ مشترک هستند. در مسمط ۱ ادیب المماک کلمات محمد، احمد و اخلاق و در قصیده ۱ نظام قاری کلمات رسول و اخلاق و در متفرقات ۱ شاه نعمت الله ولی و در غزل ۲۲۴ حافظ کلمه اخلاق وجود دارد. در باب ۴۲ انجیل برنابا کلمات شأن و مسیا ذکر شدهاند. در توضیحات آیه خلق عظیم در سایت ویکیشیعه بیان شده: «در شأن نزول این آیه گفته شده پیامبر(ص)، هنگام راه رفتن، عبایی از پارچۀ نجرانی بر تن داشت و در راه فردی از پشت، گوشه آن را گرفت و به شدت کشید، به طوری که لباس به گردن پیامبر(ص) پیچیده شد. آن فرد به پیامبر(ص) گفت ای محمد مستمری مرا از بیت المال بده. پیامبر(ص) برگشت نگاهی به آن عرب کرد و در حالتی که لبخندی بر لبانش نقش بسته بود بیدرنگ فرمان داد مقرری او را از بیتالمال پرداختند. آنگاه این آیه نازل شد.» در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمات محمد و خنده و در مقاله کلمه خنده و در قصیده ۱ طبیب اصفهانی کلمات محمد، لب و خنده و در قصیده ۱ میلی کلمات خلق، لب و خنده و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات مصطفی، خنده، لب و گردن و در شعر ۴۲ روضة المحبین ابن عماد کلمات خندان، لب و گردن و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات محمد، عرب و گردن و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات المصطفی و گردن و در غزل ۱ بیدل دهلوی کلمات خندید و گردن و در غزل ۲۴۲ انوری کلمات خندان و گردن و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی و در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی کلمات خنده و گردن و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در غزل غزلهای ۱ سلیمان و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در غزل ۱ بیدل دهلوی و در ترجیع بند ۱ میلی و در قصیده ۴۲۲ امیر معزی کلمه گردن و در قصیده ۱ حزین لاهیجی کلمات خنده، گردن و درنگ و در شعر در ترجیع بند ۱ اوحدی و در باب ۶۱ انجیل برنابا کلمه درنگ و در شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» از بودا(ع) کلمات بیدرنگ و گوشه و در ترجیع بند ۱شاه نعمت الله ولی و در شعر ۲۴ مخیل نامه نظام قاری کلمه عبا و در قصیده ۲۴ محتشم کاشانی کلمات شان و مال ذکر شدهاند. در شعر سایه گیسو رهی معیری و در قصیده ۱ سوزنی سمرقندی کلمه گردن وجود دارد. در مقاله بیان شده که عکسهای رهی معیری و سوزنی سمرقندی در سایت گنجور خندان هستند. در قصیده ۱ سوزنی سمرقندی کلمه بیرهان وجود دارد. جبران خلیل جبران نویسنده کتابهای «پیامبر» و «اشک و لبخند» است. در مثنوی ۱ حافظ و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در غزل ۱ فروغی بسطامی کلمه اشک وجود دارد. اگر متنی که از توضیحات آیه خلق عظیم در سایت ویکیشیعه بیان گردید را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۱۳۵۰ میشود. در ادامه مقاله جملهای از سقراط آمده و بیان شده که اگر آن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۰۳۲۵ میشود. ارقام عددهای ۱۰۳۲۵ و ۲۱۳۵۰ مشترک هستند. در ویکیپدیا بیان شده که مکتب سقراط عمدتاً فلسفه اخلاق است. الهی قمشهای بیان میکند که علوم کشف زیبایی، هنر ارائه زیبایی و اخلاق عمل به زیبایی است. در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات علم، هنر، خلق و زیبایی و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات علم، هنر و اخلاق و در غزل ۲۲۴ حافظ کلمات هنر و اخلاق و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در قصیده ۱ حافظ و در ترجیع بند ۱ شاه نعمت الله ولی و در قصیده ۱ حزین لاهیجی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در برگ ۲۲۴ کتاب آشنایی با صادق هدایت و در قطعه ۵۳۴ ابن یمین کلمات علم و هنر و در متفرقات ۱ شاه نعمت الله ولی کلمات علم و اخلاق و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» و در قطعه ۱ پروین اعتصامی و در قصیده ۱ سلیم تهرانی و در قصیده ۱ میلی و در قصیده ۱۶ عطار و در قصیده ۲۴ امیر معزی و در قصیده ۲۴ خاقانی و در شعر ۴۲ پادشاهی بهرام گور شاهنامه فردوسی و در برگ ۲۴۲ کتاب پله پله تا ملاقات خدا و در برگ ۴۴۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه هنر و در قطعه ۱ خاقانی و در قصیده ۲۴ ظهیر فاریابی کلمه هنرمند و در مثنوی ۱ مطمح الانظار حزین لاهیجی کلمه علم و در باب ۱ کتاب مقدس حزقیال و در باب ۱ کتاب مقدس استر و در ترجیع بند ۱ نسیمی و در قصیده ۱ امیر معزی و در قصیده ۱۶ عطار و در غزل ۲۶۱۴ مولانا کلمه زیبا وجود دارد. کتابهای علم و زیبایی اثر افلاطون هستند. در ادامه مقاله بیان شده که حرف مقطعه صاد بیانگر زیبایی و جنبه معشوقیت خداوند است. در آیه ۱ سوره صاد و ترجمه انصاریان کلمه اخلاق وجود دارد. در آیه ۱ سوره صاد بیان شده: «ص، سوگند به قرآن که مشتمل بر ذکر [حقایق، معارف، مطالب اخلاقی و اجتماعی و احکام حلال و حرام] است.» اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۵۳۷۱ می شود. در مقاله بیان شده که استاد طاهری متولد سال ۱۳۷۵ قمری است. «استاد طاهری فوق العاده خوش اخلاق و شوخ طبع هستند.» اگر این جمله را به عددهای ابجد کبیر و وسیط تبدیل کنیم حاصل ۴۱۳۸ و ۱۶۶ میشود. در مقاله عددهای ۴۱۳۸ و ۱۶۶ ذکر شدهاند. جبران خلیل جبران نویسنده کتاب «زیبای خفته» است. در ادامه مقاله ویدئویی با عنوان «الهی قمشه ای-پیامبر رحمت» آمده که در آن الهی قمشهای به خلق محمدی اشاره میکند. در سوره انبیاء و ترجمه خرمشاهی بیان شده: «و ما تو را جز مايه رحمت براى جهانيان نفرستادهايم» اگر این آیه را به عددهای ابجد کبیر و وسیط تبدیل کنیم حاصل ۲۵۴۲ و ۱۶۶ میشود. در مقاله عددهای ۲۲۵۴ و ۱۶۶ ذکر شدهاند. ارقام عددهای ۲۲۵۴ و ۲۵۴۲ مشترک هستند. در سوره انبیاء و ترجمه الهی قمشهای بیان شده: «و (ای رسول) ما تو را نفرستادیم مگر آنکه رحمت برای اهل عالم باشی.» اگر این آیه را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۲۳۵ میشود. در مقاله عدد ۲۳۵ ذکر شده است. در سوره انبیاء و ترجمه مکارم شیرازی بیان شده: « ما تو را جز براي رحمت جهانيان نفرستاديم.» اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۴۸۴ میشود. در مقاله عدد ۸۲۴ ذکر شده است. ارقام عددهای ۸۲۴ و ۲۴۸۴ مشترک هستند. در ویدئو الهی قمشهای و در نامههای فارسی ۱۰۰ قائم مقام فراهانی کلمات محمد و سلام و در باب ۱ انجیل برنابا کلمه سلام و در مقاله کلمه صلح ذکر شده است. پیام محمد(ص) سلام، صلح و دوستی است.
قاف
سوره ق در قرآن با حرف مقطعه ق یا قاف آغاز میشود. در ویکیپدیا بیان شده که موضوع این سوره بیشتر درباره معاد، قیامت و انتقال به جهانهای دیگر پس از مرگ است. این نشان میدهد که قاف بیانگر یک جهان است. در آیه ۷ سوره قاف به کوه اشاره شده که نشانهای از کوه قاف است. آیه ۷ سوره قاف و ترجمه الهی قمشهای بیان می کند: «و زمین را نمینگرند که آن را بگستردیم و در آن کوههای استوار بیفکندیم و هر نوع گیاه با حسن و طراوت از آن برویانیدیم؟» اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۴۴۵۱ میشود. سوره قاف ۱۵۵۴ حرف دارد. ارقام عددهای ۴۴۵۱ و ۱۵۵۴ مشترک هستند. بیت زیر از سعدی مشابه آیه ۷ سوره قاف است. بیت زیر بیان میکند که خداوند آنچنان جهان گستردهای خلق کرده است که سیمرغ در دوردسترین مکان یعنی قاف نیز به سهم خود میرسد. بنابراین قاف یا کوه قاف دوردستترین جای ممکن در راه کمال است. منظور از کوه قاف آسمان ۷ ام یا آخرین مرحله کمال یا جهانهای عدم است. در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی کلمه قاف و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات قاف و عرش و در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمات آخر، هفت آسمان و عرش و در قصیده ۱ نظام قاری و در قصیده ۴۲ محتشم کلمات آخر، عرش و کرسی و در قطعه ۱ خاقانی کلمات عرش و کرسی و در باب ۱ انجیل برنابا کلمه کرسی و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات آخر، الاخرة، عدم و وصال و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات آخر، عدم، عرش و لقا و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمات عدم، عرش و وصل و در ترجیع بند ۱ میلی و در شعر ۴۲ تحفةالاحرار جامی و در برگ ۲۲۴ کتاب انسان از منظری دیگر کلمه عدم و در مثنوی ۱ نسیمی کلمات عرش و عارف و در متفرقات ۱ شاه نعمت الله ولی کلمات عارفان و فانی و در ترجیع بند ۱ مولانا کلمه عارفان و در ترجیع بند ۱ نسیمی کلمات عدم، فنا و وصل و لقا و در غزل ۱ فروغی بسطامی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در نامههای فارسی ۱۰۰ قائم مقام فراهانی و در شعر ۶۱ دفتر چهارم مثنوی و معنوی مولانا و در دوبیتی ۶۱ باباطاهر و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی و در غزل ۴۲۲ عطار و در غزل ۲۴۶۱ بیدل دهلوی کلمه آخر و در غزل ۲۶۱۴ مولانا کلمات آخر و فنا و در غزل ۱۲۶۴ مولانا کلمه فنا و در قصیده ۱۶ عطار کلمات آخر و فنا و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در ترجیع بند ۱ اوحدی و در قصیده ۱ عراقی کلمات آخر و وصال و در غزل ۲۴۲ عطار کلمات آخر و وصل و در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی و در شعر ۱ مجلس اول در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمه وصال و در شعر ۲۴ سام نامه خواجوی کرمانی و در غزل ۲۲۴ بلند اقبال و در غزل ۲۴۲ انوری کلمه وصل وجود دارد. منظور از وصال خداوند، مقام عارف و مقام فنا رسیدن به عرش یا جهانهای عدم یا آخرین مرحله کمال است. اگر کلمه قاف را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۰ میشود. اگر کلمه وصال را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۰ میشود. در توضیحات کوه قاف در ویکیپدیا به نقل از حکایت عقل سرخ از سهروردی بیان شده که کوه قاف رمز عالم بالاست. در سوره قاف کلمات کوه، عقل، عالم و بالا و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در خطبه ۱ نهج البلاغه و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در قصیده ۱ حافظ و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در ترجیع بند ۱ شاه نعمت الله ولی و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در مثنوی ۱ نسیمی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و مثنوی ۱ فرهنگ نامه حزین لاهیجی و در شعر ۶۱ دفتر چهارم مثنوی و معنوی مولانا و در قصیده ۲۴ خاقانی و در قصیده ۲۴ ظهیر فاریابی و در دوبیتی ۲۲۴ باباطاهر و در غزل ۴۲۲ عطار و در برگ ۲۲۴ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه عقل و در قطعه ۱ خاقانی و در غزل ۱ آشفته شیرازی و در قصیده ۱ مجد همگر کلمه عقول و در قصیده ۱ نظام قاری کلمات عقل و سرخ و در باب ۱ کتاب مقدس اشعیاء و قصیده ۱ سلیم تهرانی و در غزل ۱ ملک الشعراء بهار و در شعر ۲۴ منوچهر شاهنامه فردوسی و در شعر ۲۴ مخیل نامه نظام قاری و در قصیده ۲۴ امیر معزی و در غزل ۱۲۴۶ مولانا کلمه سرخ وجود دارد. جعفر پناهی کارگردان فیلم «طلای سرخ» است. پل هگیس کارگردان فیلم «قرمز پرحرارت» است. در قصیده ۱ نظام قاری کلمه قرمز و در مثنوی ۱ مسعود سعد سلمان کلمه حرارت وجود دارد. کلمات قرمز و سرخ هم معنی هستند. مصطفی فرزانه نویسنده کتاب «زبان سرخ» است. در قصیده ۲۴ خاقانی و در مثنوی ۱ حافظ کلمه سیمرغ و در بیت زیر از قصیده ۱ حافظ کلمات سیمرغ و عروج ذکر شدهاند. در مقاله مقالهای از الهی قمشهای با عنوان «پيکار پيوسته آدمي با ديو» آمده که در آن کلمات سیمرغ و عروج ذکر شدهاند. منظور از عروج رفتن به جهانهای عدم است. در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمه شهاب دین و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمه الشهب یا شهاب وجود دارد. در توضیحات شهابالدین یحیی سهروردی در ویکیپدیا بیان شده: «سرانجام به دستاویز آن که وی سخنانی برخلاف اصول دین میگوید، از ملک ظاهر خواستند که او را به قتل برساند، و چون وی از اجابت خواسته آنها خودداری کرد، به صلاح الدین ایوبی شکایت بردند. متعصبان او را به الحاد متهم کردند و علمای حلب خون او را مباح شمردند (اتهام او معاندت با شرایع آسمانی اعلام شد).» در مقاله به تهمت وارد کردن به نسیمی مشابه سهروردی در شهر حلب اشاره شده است. در مطلبی که از توضیحات نسیمی در ویکیپدیا در مقاله آمده به شهاب الدین ابن هلال اشاره شده است. اگر عبارت «شهابالدین یحیی سهروردی» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۱۶ میشود.
چنان پهن خوان کرم گسترد *** که سیمرغ در قاف قسمت خورد (شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی «سرآغاز»)
سیمرغ وهم را نبود قوّت عروج *** آنجا که بازِ همّت او سازد آشیان (قصیده ۱ حافظ)
المص، المصطفی
سوره اعراف در قرآن با حرف مقطعه «المص» آغاز میشود. کلمه المص اول کلمه المصطفی(ص) قرار دارد. کلمه المصطفی ۷ حرف دارد. سوره اعراف سوره ۷ قرآن است. اگر در سوره اعراف به جای المص، المصطفی قرار دهیم به این جمله میرسیم که محمد المصطفی(ص) مورد خطاب قرار گفته است: «المصطفی، كتابى است كه به سوى تو فرو فرستاده شده است پس نبايد در سينه تو از ناحيه آن تنگى باشد تا به وسيله آن هشدار دهى و براى مؤمنان پندى باشد.» اگر این جمله را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۴۲۲ میشود. در مقاله عدد ۴۲۲ ذکر شده است. مقام محمد المصطفی(ص) و بسیاری از بزرگان دیگر وصال خداوند یا آخرین مرحله کمال یا آسمان ۷ ام یا جهانهای عدم است. در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات عدم و المصطفی(ص) ذکر شدهاند. در آیه نور عبارت «آسمانها و زمین» ذکر شده است. جهان مادی ۱ آسمان دارد. اشو نویسنده کتابهای «فقط یک آسمان» و «راه کمال» است. در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمات آسمان، راه و کمال و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در لمعات ۱ عراقی و در قصیده ۱ جهان ملک خاتون و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمات راه و کمال و در قصیده ۱ ملک الشعرا و در قصیده ۱ مجد همگر و در غزل ۱ حزین لاهیجی و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمه کمال وجود دارد. منظور از آسمانها راه کمال است. منظور از «آسمانها و زمین» کل راه کمال یا آخرین مرحله کمال یا جهانهای عدم است. در شکل راه کمال که در ادامه مقاله آمده این موضوع مشخص شده است. در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمه انعام وجود دارد. آیه ۱ سوره انعام و ترجمه الهی قمشهای بیان میکند: «ستایش خدای راست که آسمانها و زمین را آفرید و تاریکیها و روشنایی را مقرّر داشت (و با آنکه نظم آسمان و زمین دلیل یکتایی اوست) باز کافران به پروردگار خود شرک میآورند.» اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۰۲۹۶ میشود. اگر آیه نور و ترجمه خرمشاهی را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۹۱۰۶ میشود. ارقام عددهای ۱۰۲۹۶ و ۲۹۱۰۶ مشترک هستند. بین عددهای ۱۲۹۶، ۱۰۲۹۶ و ۲۹۱۰۶ چهار رقم مشترک هستند. در صفحه ۱۲۹۶ کتاب نور که آدرس آن در ادامه مقاله آمده بخشی از آیه نور قرار دارد. در آیه نور و در آیه ۱ سوره انعام عبارت «آسمانها و زمین» وجود دارد. در باب ۱۶ انجیل برنابا کلمات انعام، آسمان و زمین ذکر شدهاند. در زیر مطلبی از خبرگزاری بین المللی قرآن با عنوان «ساختار بافتگونه جهان/ نگاهی علمی به سوگندی زیبا در کلام وحی+فیلم» آمده که برای سال ۱۳۹۸ خورشیدی است. در مقاله به سال ۱۳۹۸ خورشیدی اشاره شده است. اگر عنوان این مطلب را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۲۵۷ میشود. در مقاله عدد ۲۵۷ ذکر شده است. در خبرگزاری بین المللی قرآن بیان شده: «آیا تا به حال به شکل کهکشانی که در آن زندگی میکنیم فکر کردهاید؟ و اینکه کهکشانها، گازها و غبارهای کیهانی چگونه در فواصل بین ستارگان توزیع شدهاند؟ آیا توزیع آنها در کیهان چینش و نظم خاصی دارد؟ در قرن بیستویکم دانشمندان سه کشور آمریکا، آلمان و انگلیس بزرگترین محاسبات کامپیوتری را به واسطه ابررایانهها به منظور دستیبابی به شکل جهان هستی انجام دادند تا اینکه ابررایانه ناسا نمایی کوچک از ساختار جهان هستی ارائه داد. واژه weave به معنی بافت، اصطلاح جدیدی است که دانشمندان برای تعبیر از نوع ساختار کیهان بهکار میبرند زیرا به این نتیجه رسیدهاند که کهکشانها در امتداد رشتههایی باریک قرار دارند. این دانشمندان برای اولینبار در طول تاریخ توانستهاند به شکل واقعی جهان خلقت و نحوه توزیع کهکشانها دست یابند. تصویری که ابرریانه ناسا از جهان خلقت ارائه داد؛ مانند بافتههای یک عنکبوت یا همان خانه عنکبوت است و به همین علت هم دانشمندان نام این پدیده را «بافت کیهانی» گذاشتند. هر یک از رشتههای این بافت از هزاران کهکشان آن هم به صورت کاملاً محکم تشکیل شده است. بنابراین میتوان گفت که کیهان به صورت کاملا محکم از کهکشانها بافته شده است. همچنین بافت کیهانی از رشتههای باریکی تشکیل شده است که دانشمندان آن را Filaments مینامند. ماده تشکیل دهنده رشتههای آن کهکشانها هستند که توسط نیروی جاذبه کیهانی بین رشتههای کهکشانی ارتباط برقرار شده است. جالب توجه اینکه دانشمندان از وجود گرههای knots سخن میگویند که در آن رشتههای کهکشانی بافت کیهانی با یکدیگر تلاقی میکنند؛ گرههایی که محل تجمع تعداد زیادی از کهکشانها است. این اکتشاف مضمونی بسیار نزدیک به آیهای از قرآن دارد که برای مسلمانان یادآور سوگند خداوند به آسمانی خاص در سوره مبارکه ذاریات است: «وَ السَّماءِ ذاتِ الْحُبُكِ»(سوره مبارکه ذاریات آیه ۷). گفتنی است سوگند، معمولاً به چیزهاى ارزشمند و بزرگ تعلق مىگیرد و انسان را به تأمل در متعلّقات آن فرا مىخواند.» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۴۲۲۴ میشود. ارقام عددهای ۲۴، ۴۲ و ۴۲۲۴ مشترک هستند. آیه ۷ سوره ذاریات به آسمان بافته شده اشاره میکند. در شعر ۲۴ مخیل نامه نظام قاری کلمات آسمان و بافته و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» کلمه بافته وجود دارد. در خبرگزاری بین المللی قرآن ذکر شده که آیه ۷ سوره ذاریات و ترجمه خرمشاهی بیان میکند: «سوگند به آسمان مشبك» اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۶۶۱ میشود. در مقاله عدد ۶۶۱ ذکر شده است. در خبرگزاری بین المللی قرآن ذکر شده که آیه ۷ سوره ذاریات و ترجمه ترجمه محمدکاظم معزی بیان میکند: «و سوگند به آسمان تو در تو» اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۳۲۱ میشود. در مقاله بیان شده که سوره مجادله ۲۱۳۱ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۳۲۱ و ۲۱۳۱ مشترک هستند. در سوره مجادله کلمات سوگند و آسمان ذکر شدهاند. در مقاله به امیر معزی اشاره شده که با محمدکاظم معزی همفامیل است. در خبرگزاری بین المللی قرآن بیان شده: «از زیباییها و عظمت اعجاز این آیه شریفه این است که با گذشت قرنها هیچ تناقضی در فهم آن وجود ندارد آنچه عربهای آن زمان در ابتدای نزول آیه میفهمیدند این است که آسمانی که خداوند در این آیه به آن سوگند یاد کرده، دارای بافتی محکم است و با اینکه آن را نمیدیدند اما به آن ایمان داشتند. بنابراین هیچ مشکلی در فهم آیه برای اجداد ما وجود نداشته است. آنها همان چیزی را از آیه میفهمیدند که ما امروزه طبق معلومات جدید خود از آیه میفهمیم و چه بسا کشفیات جدیدتری درباره این بافت انجام شود که قدرت فهم ما از آیه را بیشتر کند. در نتیجه میتوان گفت که این یکی دیگر از ابعاد اعجاز علمی قرآن است.» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۴۵۵ میشود. در مقاله عدد ۱۵۵۴ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۴۵۵ و ۱۵۴۴ مشترک هستند. اگر متن «از زیباییها و عظمت اعجاز این آیه شریفه این است که با گذشت قرنها هیچ تناقضی در فهم آن وجود ندارد آنچه عربهای آن زمان در ابتدای نزول آیه میفهمیدند این است که آسمانی که خداوند در این آیه به آن سوگند یاد کرده، دارای بافتی محکم است و با اینکه آن را نمیدیدند اما به آن ایمان داشتند. بنابراین هیچ مشکلی در فهم آیه برای اجداد ما وجود نداشته است. آنها همان چیزی را از آیه میفهمیدند که ما امروزه طبق معلومات جدید خود از آیه میفهمیم و چه بسا کشفیات جدیدتری درباره این بافت انجام شود که قدرت فهم ما از آیه را بیشتر کند. در نتیجه میتوان گفت که این یکی دیگر از ابعاد اعجاز علمی قرآن است. خطا» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۴۶۲ میشود. در مقاله عدد ۱۴۶۲ ذکر شده است. این متن خطا است. در سوره ذرایات و ترجمه انصاریان بعد از آیه ۷ بیان شده: «که شما [در رابطه با قرآن و حقایقی که قرآن با دلیل و برهان اثبات می کند] در گفتاری متناقض و گوناگون هستید.» این آیه نشان میدهد که مردم آن زمان معنای آیه ۷ سوره ذاریات را درک نمیکردند. اگر این آیه را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۴۲ میشود. در مقاله عدد ۲۴۲ ذکر شده است. در سوره ذاریات خداوند به بادهای ذره افشان، ابر و باران، کشتی، فرشتگان قسمت کننده و آسمان سوگند یاد کرده است. در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمات خدا، باد، ذره، ابر، باران، کشتی، فرشته، قسمت و سپهر یا آسمان ذکر شدهاند. در سوره ذاریات کلمه شعر وجود دارد. در مطلب زیر از خبرگزاری بین المللی قرآن ویدئویی از عبدالدائم الکحیل، دکترای مهندسی مکانیک از دانشگاه دمشق و قرآنپژوه و محقق اعجاز قرآن آمده است. در مقاله کلمات قرآن، دکتر، مهندس، مکانیک، دانشگاه و دمشق ذکر شدهاند.
ارتباط بین معراج رسول اکرم(ص) و عروج مسیح(ع)
آیه ۱ سوره اسراء و ترجمه الهی قمشهای بیان میکند: «پاک و منزه است خدایی که در (مبارک) شبی بنده خود (محمّد) را از مسجد حرام (مکّه معظّمه) به مسجد اقصایی که پیرامونش را مبارک و پر نعمت ساختیم سیر داد تا آیات و اسرار غیب خود را به او بنماییم که او (خدا) به حقیقت شنوا و بیناست.» در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمات خدا، محمد، بندگی، مبارک، نعمت، اسرار و بینا و در ترجیع بند ۱ نسیمی کلمات خدا، حقیقت، کعبه، قبله، مبارک، شبانه، بنده، اسرار، غیب و بینا و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در تضمین ۱ فروغی بسطامی و در برگ ۲۲۴ کتاب انسان از منظری دیگر و در قصیده ۴۲۲ امیر معزی کلمه کعبه و در قصیده ۱ فضولی کلمات کعبه و مبارک و در قصیده ۱ امیر معزی کلمات پیمبر، مسجد، مکه و بینا و در قطعه ۱ خاقانی کلمات اسرار و سیر و در بابهای ۱ و ۲۴ انجیل برنابا و در مثنوی ۱ حافظ کلمه مبارک و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمات مبارک، شب و نعمت و در شعر ۱ خسرو و شیرین نظامی گنجوی کلمات مبارک و معمور و در غزل ۲۲۴ مولانا کلمه معمور وجود دارد. منظور از بیت المعمور کعبه است. آیه ۴ سوره طور و ترجمه الهی قمشهای بیان میکند: «قسم به بیت المعمور (کعبه اهل زمین یا مسجد ملایک آسمان).» اگر عبارت «قسم به بیت المعمور (کعبه اهل زمین)» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۲۴۶ میشود. در غزل ۱۶۴۲ مولانا کلمه زمین وجود دارد. ارقام عددهای ۱۲۴۶ و ۱۶۴۲ مشترک هستند. اگر متن عربی آیه ۴ سوره طور را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۴۴ میشود. در مقاله عدد ۴۴ ذکر شده است. آیه ۴ سوره طور و ترجمه انصاریان بیان میکند: «و به آن خانه آباد،» اگر این ترجمه را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۴۴ میشود. آیه ۴ سوره طور و ترجمه مکارم شیرازی بیان میکند: «و سوگند به بيت المعمور.» اگر این ترجمه را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۸۸ میشود. در مقاله عدد ۸۸ ذکر شده است. کعبه در مسجدالحرام قرار دارد. منظور آیه ۱ سوره اسراء یا آیه معراج این است که رسول اکرم(ص) جهانهای عدم را مشاهده یا تماشا کرده است. در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمات هفت آسمان، عرش و محمد و در شعر ۱ خیابان دوم شاهدنامه الهامی کرمانشاهی کلمات معراج به عرش اکبر و محمد و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در مثنوی ۱ فرهنگ نامه حزین لاهیجی کلمات عدم و مصطفی و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات عدم، المصطفی و مشاهده و در ترجیع بند ۱ شاه نعمت الله ولی کلمات محمد و مصطفی و در برگ ۲۲۴ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمات فانی و معراج و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمات وصل، عرش، عدم و محمد و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات عرش، محمد و احمد و در قصیده ۱ عراقی کلمات احمد و تماشا و در باب ۱ انجیل مرقس و در باب ۱ کتاب مقدس استر و در شعر ۱ جاویدنامه اقبال لاهوری و در غزل ۱ غنی کشمیری و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی و در قصیده ۱ امیر معزی و در رباعی ۲۴ خیام و در قصیده ۲۴ ظهیر فاریابی و در برگ ۲۴۲ کتاب زهیر و در برگهای ۲۲۴، ۲۴۲ و ۲۴۴ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه و در غزل ۲۶۱۴ مولانا کلمه تماشا وجود دارد. در مقاله مقالهای از الهی قمشهای با عنوان «پيکار پيوسته آدمي با ديو» آمده که به معراج رسول اکرم(ص) اشاره میکند. در شعر ۱ حمید الدین بلخی نیز به معراج محمد(ص) اشاره شده است. در شعر ۱ حمید الدین بلخی عبارت «راکب البراق الی المعراج» و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمه براق و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی کلمات براق و رخشنده وجود دارند. در ویکیپدیا بیان شده معنای فارسی براق استر و درخشان است. در مقاله کلمه استر و در آیه نور و ترجمههای الهی قمشهای، خرمشاهی و فولادوند و در باب ۱ کتاب مقدس حزقیال و در باب ۱۰ انجیل برنابا و در منشور کوروش کلمه درخشان و در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمات درخشان و درخشنده و در شعر ۱ خیابان دوم شاهدنامه الهامی کرمانشاهی کلمه درخشده و در باب ۴۲ انجیل برنابا کلمه درخشید و در قصیده ۴۲۲ امیر معزی کلمه بدرخشید وجود دارد. در مقاله بیان شده که در آیه نور منظور از «آسمانها و زمین» کل راه کمال یا آخرین مرحله کمال یا جهانهای عدم است. منظور آیه ۱ سوره اسراء یا آیه معراج این است که رسول اکرم(ص) جهانهای عدم را مشاهده یا تماشا کرده است. در توضیحات براق در ویکیپدیا بیان شده: «بُراق در سنت اسلامی، نام مَرکبی آسمانی است که محمد در سفر شبانه خود، معراج، مسیر بین مسجدالحرام در مکه تا مسجدالاقصی را بهوسیله آن پیمود.» در توضیحات براق در ویکیپدیا بیان شده: «همچنین گرایش به توجیه عرفانی واژه «بُراق» و «معراج» و تفسیر آن به عنوان تمثیل در برخی متون چون معراجنامه ابنسینا نیز دیده میشود.» در ترجیع بند ۱ شاه نعمت الله ولی کلمه بوعلی سینا و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمه همدان و عبارت «راکب البراق الی المعراج» وجود دارد. آرامگاه ابن سینا در شهر همدان است. ابن سینا متولد بخارا است. در قصیده ۱ امیر معزی کلمه بخارا وجود دارد. در توضیحات ابن سینا در ویکیپدیا بیان شده: «ناتلی به من منطق و هندسه آموخت و چون مرا در دانش اندوزی بسیار توانا دید به پدرم سفارش کرد که مبادا مرا جز به کسب علم به کاری دیگر وادار سازد و به من نیز تأکید کرد جز دانش آموزی شغل دیگر برنگزینم.» در مقاله کلمات منطق و علم و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» کلمه هندسی وجود دارد. در توضیحات ابن سینا در ویکیپدیا بیان شده: «۱ شهریور، همزمان با زادروز او در ایران روز پزشک است.» در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» کلمه پزشک وجود دارد. در قصیده ۱ سلیم تهرانی و در غزل ۱ مسعود سعد سلمان و در شعر ۲۴ منوچهر شاهنامه فردوسی کلمه خروس وجود دارد. در روایات بیان شده که رسول اکرم(ص) در معراج خروسی را مشاهده کرده است. در خبر زیر از روزنامه جهان صنعت با عنوان «رمزگشایی از نمادهای حیوانی تاریخ ایران» بیان شده: «خروس در باورهای ایرانی پاسبان شب است و در سپیده دم صبح با دیو خواب و تنبلی «بوشاسب» مبارزه میکند تا مردم را بیدار نگاه دارد.» در برگ ۲۴۲ کتاب پله پله تا ملاقات خدا و در قصیده ۴۲۲ امیر معزی کلمه صنعت و در باب ۱ انجیل مرقس کلمات صبح، خواب، حیوان و دیو و در قصیده ۱ نظام قاری کلمات صبح، خواب، بیدار و دیو و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمات خواب، بیدار و دیو و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در قصیده ۲۴ خاقانی کلمات خواب و دیو و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات صبح و دیو و در ترجیع بند ۱ مولانا و در قصیده ۱ عراقی و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی کلمات حیوان و خواب و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات حیوان، خواب و بیدار و در شعر سایه گیسو رهی معیری و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در قصیده ۱ حزین لاهیجی و در غزل ۱ شهریار و در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی و در غزل ۱ میرزاده عشقی و در مثنوی ۱ مطمح الانظار حزین لاهیجی و در رباعی ۶۱ سلمان ساوجی کلمه صبح و در ترجیع بند ۱ اوحدی و در قصیده ۲۴ محتشم کاشانی کلمات صبح و خواب و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در خطبه ۱ نهج البلاغه و در متفرقات ۱ شاه نعمت الله ولی و در تضمین ۱ فروغی بسطامی و در بیت ۴ شعر ۲ النوبة الثالثة - سوره ص میبدی و در غزل ۲۲۴ مولانا و در برگ ۲۲۴ کتاب الف کلمه خواب و در باب ۱ کتاب مقدس یوشع و در قطعه ۱ سلیم تهرانی و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمه حیوان و در ترجیع بند ۱ نسیمی و در قصیده ۲۴ خاقانی کلمه دیو و در قصیده ۱ میلی و در قصیده ۱۶ عطار و در باب ۶۱ انجیل برنابا و در شعر ۴۲ پادشاهی بهرام گور شاهنامه فردوسی کلمات خواب و بیدار و در برگ ۲۴۲ کتاب زهیر و در برگ ۲۴۴ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمات صبح، خواب و بیدار و در مقاله کلمه تنبل ذکر شده است. فریدون فرهودی نویسنده فیلم «نمایش حادثه در صبح پاییزی» است. در قصیده ۲۴ خاقانی و در قصیده ۲۴ ظهیر فاریابی کلمه حادثه و در قصیده ۱ فضولی کلمات حادثه و صبح و در قصیده ۱ حزین لاهیجی و در قصیده ۱ نظام قاری کلمات حادثه، صبح و خزان ذکر شدهاند. شعر «برگهای خزان» سروده ویکتور هوگو است. بکتاش آبتین کارگردان فیلمهای «تو مصطفایی» و «رخنه در خواب» است. در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات محمد، بستر و خواب و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات بستر و خواب و در باب ۱ انجیل برنابا و در غزل غزلهای ۱ سلیمان کلمه بستر وجود دارد. در آیه ۱ سوره مدثر خداوند به رسول اکرم(ص) فرموده: «اي در بستر خواب آرميده!» در آیه ۱ سوره مزمل خداوند به رسول اکرم(ص) فرموده: «الا ای رسولی که در جامه (فکرت و خاموشی) خفتهای.» در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات محمد، تفکر، خاموش و خفتن و در غزل ۳۵۲ سعدی کلمات جامه و خواب ذکر شدهاند. ذکر شدهاند. خروس بانگ سر میدهد. در باب ۱ انجیل مرقس و در ترجیع بندهای ۱ اوحدی و فرخی سیستانی و در غزل ۱ محتشم کاشانی و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی و در شعر ۶۱ دفتر چهارم مثنوی و معنوی مولانا و در غزلهای ۲۲۴ و ۱۲۴۸ مولانا کلمه بانگ وجود دارد. منصور حلاج جهانهای عدم را مشاهده یا تماشا کرده است و خود را با تمام مخلوقات در وحدت دیده و از این جهت بانگ اناالحق سر داده است. مقدمه رمان «کارخانه مطلقسازی.» اثر کارل چاک را صادق هدایت نوشته است. در ادامه مقاله کلمه کارخانه و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در قصیده ۱ فضولی و در باب ۶۱ انجیل برنابا و در غزل ۱۲۴۸ مولانا کلمه مطلق و در برگ ۲۲۴ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه مطلقا وجود دارد. در توضیحات «کارخانه مطلقسازی.» در ویکیپدیا بیان شده: «چاپک از اندیشه فلسفی اسپینوزا درباره وحدت وجود بهره میگیرد.» اگر این جمله را به عددهای ابجد کبیر، وسیط و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۱۴۶، ۲۴۴ و ۱۷۵ میشود. در مقاله عددهای ۲۴۱۶، ۲۴۴ و ۱۷۵ ذکر شدهاند. وحدت وجود به معنی این است که تمام مخلوقات جزئی از خداوند هستند؛ در عین حال خداوند ورای همه چیز است. در سوره صف کلمه منصور و در سوره معارج کلمات حلاجی و عروج ذکر شدهاند. سورههای صف و معارج ۲۲۱ آیه دارند. در ادامه مقاله بیان شده که در باب ۲۲۱ انجیل برنابا به عروج مسیح(ع) اشاره شده است. جواد نوربخش نویسنده کتاب «حلاج (شهید عشق الهی)» است. منصور حلاج متولد سال ۲۴۴ قمری است. در مقاله عدد ۲۴۴ ذکر شده است. در توضیحات منصور حلاج در ویکیپدیا بیان شده: «کرامتی در همین زمینه از خود نشان داده است. از کنار یک انبار پنبه میگذشت، اشاره کرد و دانه از پنبه بیرون آمد.» اگر این جمله را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۷۵ میشود. در مقاله عدد ۲۷۵ ذکر شده است. در حکایت ۱۰ باب اول در سیرت پادشاهان گلستان سعدی کلمه پنبه و در شعر ۶۱ دفتر چهارم مثنوی و معنوی مولانا کلمات دانه و پنبه و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات کرامت و دانه و در غزل ۱ آشفته شیرازی و در قصیده ۱ فضولی کلمه کرامت و در مثنوی ۱ حافظ و در ترجیع بند ۱ اوحدی و در قصیده ۱ میلی و در قصیده ۱۶ عطار و در برگ ۴۴۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه دانه و در قصیده ۲۴ امیر معزی و در شعر ۴۲ تحفةالاحرار جامی کلمات دانه و برون و در قصیده ۱ نظام قاری کلمات پنبه و برون و در باب ۱ انجیل مرقس و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در ترجیع بندهای ۱ مولانا و اوحدی و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در غزل ۱ غنی کشمیری و در غزل ۱ یغمای جندقی و در شعر ۱۶ گنجینة الاسرار عمان سامانی و در شعر ۲۴ سام نامه خواجوی کرمانی و در غزل ۱۵۵۴ امیرخسرو دهلوی کلمه بیرون و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در غزل ۱۲۶۴ مولانا کلمه برون وجود دارد. در سوره آلعمران بیان شده: «و چنين بود كه خداوند فرمود اى عيسى من فراگيرنده [روح] تو و بركشندهات به سوى خويش و رهايىدهندهات از [شر] كافرانم و پيروان تو را تا روز قيامت از كافران برتر مىدارم، سپس بازگشت شما به سوى من است، و در آنچه اختلاف داريد داورى خواهم كرد» اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۴۱۳۸ میشود. در مقاله بیان شده که سوره آل عمران ۳۴۱۸ کلمه دارد. ارقام عددهای ۳۴۱۸ و ۱۴۱۳۸ مشترک هستند. این آیه به عروج عیسی(ع) اشاره میکند. در مقاله بیان شده که منظور از کوه قاف جهانهای عدم است. اگر عبارت «کوه قاف» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۱۲ میشود. در باب ۲۲۱ انجیل برنابا بیان شده که عیسی(ع) از بالای کوه زیتون در بیت المقدس عروج کرده است. ارقام عددهای ۲۱۲ و ۲۲۱ مشترک هستند. در باب ۱۰ انجیل برنابا کلمات یسوع و کوه زیتون و در باب ۱۶ انجیل برنابا کلمات یسوع و کوه و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات عدم و عیسی و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات عدم، عیسوی، پسر و کوه و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات عرش، کوه، قاف و مسیح و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در قصیده ۱ میلی کلمات عیسی و کوه و در ترجیع بند ۱ نسیمی کلمات عدم و کوه و در شعر ۴۲ تحفةالاحرار جامی کلمات عدم و مسیحا و در ترجیع بند ۱ مولانا و در مثنوی ۱ نسیمی و در غزل ۲۶۱۴ مولانا کلمه عیسی و در قصیده ۲۴ خاقانی کلمه عیسای و در غزل ۱ بیدل دهلوی کلمه مسیحا و در قصیده ۱ جهان ملک خاتون عبارت عیسی مریم و در قصیده ۱۶ عطار کلمات پسر و کوه و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در خطبه ۱ نهج و در قصیده ۱ حافظ و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی و در قصیده ۱ سوزنی سمرقندی و در قصیده ۱ نظام قاری و در قصیده ۱ مجد همگر و در قصیده ۱ امیر معزی و در دوبیتی ۱۶ باباطاهر و در شعر ۲۴ منوچهر شاهنامه فردوسی و در قصیده ۲۴ امیر معزی و در برگ ۲۴۴ کتاب زهیر کلمه کوه وجود دارد. در آیه ۱ سوره تین کلمات انجیر و زیتون معنای ظاهری و باطنی دارند. در مثنوی ۱ نسیمی کلمه تین و در باب ۱ انجیل مرقس و در باب ۱ کتاب مقدس حزقیال و در غزل ۱ محتشم کاشانی و در لمعات ۱ عراقی و متفرقات ۱ شاه نعمت الله ولی و در ترجیع بند ۱ نسیمی کلمات ظاهر و باطن وجود دارند. معنای ظاهری این کلمات میوههای انجیر و زیتون است و معنای باطنی آنها دو کوهی است که در دمشق پایتخت سوریه و بیت المقدس قرار دارند؛ این دو کوه درختان انجیر و زیتون داشتند. در ترجیع بند ۱ مولانا کلمات میوه و یاسمین و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در غزل ۲۴۲ سنایی و در غزل ۱۵۵۴ امیرخسرو دهلوی کلمه یاسمین و در ترجیع بند ۱ اوحدی کلمه یاسمن و در حکایت ۱۰ باب اول در سیرت پادشاهان گلستان سعدی کلمه دمشق وجود دارد. نماد شهر دمشق گل یاسمین است. در آیه نور به درخت زیتون اشاره شده است. آیه ۱ سوره تین به کوه اشاره میکند. شماره نزول سوره علق ۱ است. سوره علق بعد از سوره تین است. سوره علق در بالای کوه نور به رسول اکرم(ص) نازل شده است. اگر عبارت «ارتباط بین معراج رسول اکرم(ص) و عروج مسیح(ع)» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۱۱ میشود. سوره اسراء ۱۱۱ آیه دارد. در مقاله به آیه ۱ سوره اسراء و معراج رسول اکرم(ص) اشاره گردید. ارقام عددهای ۱ و ۱۱۱ مشترک هستند. جبران خلیل جبران نویسنده کتابهای پیامبر و مسیحا است. در باب ۴۲ انجیل برنابا کلمات یسوع و کوه طابور ذکر شدهاند. در توضیحات کوه تابور در ویکیپدیا بیان شده: «کوه تابور (به عبری: הַר תָּבוֹר) کوهی با ارتفاع ۵۷۵ متر در منطقه الجلیل سفلی واقع در شرق دره ایزریل در کشور اسرائیل است.» اگر این جمله را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۴۸ میشود. در مقاله عددهای ۲۴۸ و ۵۷۵ و کلمه دره ذکر شده است. در توضیحات کیخسرو در ویکیپدیا بیان شده: «بر اساس اشعار شاهنامه او پس از سپردن پادشاهی و وداع با یاران و بزرگان سپاه، خود تن در آب روشن شستشو داد و بر فراز کوهی، در سپیده دم و با طلوع خورشید ناپدید شد.» این مطلب نیز به معراج خسرو کیانی اشاره میکند. در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» کلمات خسرو، کیان، کوه، خورشید، تن، آب، روشن و شستن و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات خسروان، کیانی، کوه، وداع، تن و آب و در قصیده ۱ عراقی کلمات وداع و یاران و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمات کوه، وداع و یار و در شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» از بودا(ع) کلمات یاران، تن، آب و خورشید و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی یاران، تن، آب، روشن، شست، کوه، سپیده دم و خورشید و در قصیده ۲۴ محتشم کاشانی کلمات کوه، طلوع و خورشید و در قصیده ۲۴ ظهیر فاریابی کلمات طلوع و خورشید ذکر شدهاند. در غزل ۱ میرزاده عشقی به کوه الوند اشاره شده است. در توضیحات کوهستان الوند در ویکیپدیا بیان شده کوهستان الوند ۱۱۱مین اثر طبیعی است که سازمان میراث فرهنگی در بهمن ۱۳۸۹ در فهرست میراث طبیعی ایران قرار داد. این کوه همچنین از مناطق حفاظت شده محیط زیست است. در مقاله عددهای ۱۱۱ و ۱۳۸۹ و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمات بهمن و همدان وجود دارند. عنوان غزل ۱ میرزاده عشقی «کوه الوند و شهر همدان» است. در مقاله عدد ۱۳۷۵ ذکر شده است. در توضیحات کوهستان الوند در ویکیپدیا بیان شده: «کوه الوند، یکی از شمالی ترین قله های رشته کوه زاگرس واقع در شهرستان همدان و تویسرکان است. کوهستان منفردی از شاخههای خاوری زاگرس مرکزی با عرصهای به وسعت ۱۳۷۵ کیلومتر مربع، بزرگترین پدیده گرانیتزایی از دوران چهارم زمینشناسی بر اثر نفوذ تودههای آذرین در نهشتههای بازمانده از دوران پیشین به وجود آمدهاست. این کوهستان همچنین یک آتشفشان غیرفعال است.» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۳۴۸ می شود. در ویکیپدیا بیان شده که ارتفاع کوهستان الوند ۱۱۸۳۴ فوت است. ارقام عددهای ۱۳۴۸ و ۱۱۸۳۴ مشترک هستند. در توضیحات کوهستان الوند در ویکیپدیا بیان شده: «چشمه خسرو: چشمه خسرو در مسیر یخچال به کلاهقاضی در جریان است.» اگر این جمله را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۶۱ میشود. در مقاله عدد ۱۶۱ و کلمات چشمه، خسرو، یخچال، کلاه و قاضی ذکر شدهاند. در توضیحات کیخسرو در ویکیپدیا بیان شده: «بر اساس اشعار شاهنامه او پس از سپردن پادشاهی و وداع با یاران و بزرگان سپاه، خود تن در آب روشن شستشو داد و بر فراز کوهی، در سپیده دم و با طلوع خورشید ناپدید شد. تطابق مکانهای ذکر شده در شاهنامه از سوی کارشناسان نشان میدهد که این کوه محلی است در شهرستان شازند از توابع استان مرکزی که به همین نام یعنی کوه شاه نامیده میشود در این کوه غاری وجود دارد که همه ساله میزبان پرستشگران کیش زرتشت است تا بدان جا که در دورههای مختلف تاریخی از سوی پادشاهان مکانی مقدس تلقی میشده و هدایایی به آن اهدا میشده است در ورودی غار لوحی وجود دارد که نام پهلوانان همراه کیخسرو برآن منقش بوده که البته به مرور زمان دچار تخریب گشته است.» این متن به عروج کیخسرو اشاره میکند. اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۶۱۶ میشود. ارقام عددهای ۱۶، ۱۶۱ و ۱۶۱۶ مشترک هستند. در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمات خسرو، هر ساله و میزبان ذکر شدهاند. مختصات شمالی شازند در ویکیپدیا ۳۳۵۴ ذکر شده است. در مقاله عدد ۳۵۴ ذکر شده است. ارقام عددهای ۳۵۴ و ۳۳۵۴ مشترک هستند. در توضیحات شهرستان شازند در ویکیپدیا بیان شده: «در زمان دولت سید محمد خاتمی و به کوشش نماینده شهر، نام این شهرستان به نام اصیلتر شازند برگشت.» اگر این جمله را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۵۳ میشود. در مقاله عدد ۲۵۳ ذکر شده است. در نامههای فارسی ۱۰۰ قائم مقام فراهانی کلمه اردکان وجود دارد. در مقاله مطالبی درباره اردکان بیان شده است. در توضیحات اردکان در ویکیپدیا بیان شده: «اردکان در کتب تاریخی به یونان کوچک مشهور است و در سالهای اخیر به واسطه اینکه زادگاه سیدمحمد خاتمی رئیسجمهور اسبق ایران و نظریهپرداز گفتگوی تمدنها بوده، به شهر گفتگو و لبخند شهره شده است.» در مقاله کلمات گفتگو و لبخند ذکر شده است. در ادامه مقاله بیان شده که سال ۱۳۸۷ خورشیدی سال زمین، سال اروپایی گفتگوی بین فرهنگی و سال جهانی زبان است. در توضیحات اردکان در ویکیپدیا بیان شده: «همزمان با احیا و مرمت بافت تاریخی اردکان در سال ۱۳۸۷، به درخواست شهرداری و اداره میراث فرهنگی اردکان، عدهای از جوانان علاقهمند شهر دورههای آموزشی را گذراندند تا در نوروز ۱۳۸۸، بهعنوان اولین راهنمایان بافت تاریخی اردکان فعالیت کنند.» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۳۷۸۱ میشود. ارقام عددهای ۱۳۸۷ و ۱۳۷۸۱ مشترک هستند. در مقاله کلمات نوروز، راهنما و عدد ۱۳۸۸ ذکر شده است. در ویکیپدیا بیان شده: «اَردَکان مرکز شهرستان اردکان در استان یزد است. این شهر در ۶۱ کیلومتری شمال غربی شهر یزد قرار گرفته است.» در مقاله عدد ۶۱ و کلمه یزد ذکر شده است. اگر عبارت «شهرستان شازند» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۳۷۸ میشود. ارقام عددهای ۱۳۷۸ و ۱۳۸۷ مشترک هستند. در بالای توضیحات شهرستان شازند در ویکیپدیا عبارت «۲۴ زبان» نوشته شده است. در مقاله عدد ۲۴ و کلمه زبان ذکر شده است. در توضیحات شهرستان شازند در ویکیپدیا بیان شده که کوه برآفتاب در روستای چناس در شهرستان شازند ۲۴۲۸ متر ارتفاع دارد. در مقاله عددهای ۲۴۸ و ۸۴۲۲ ذکر شدهاند. ارقام این عددها مشترک هستند. در مثنوی ۱ نسیمی کلمات دراک و لوح وجود دارند. در توضیحات کوه دراک در ویکیپدیا بیان شده: «بنایی در قله کوه ساخته شدهاست که در آن مشخصات کوه و قله به صورت مکتوب بر روی یک لوح وجود دارد.» اگر این جمله را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۴۸ میشود. در ویکیپدیا برجستگی کوه دراک ۱۴۰۴ متر ذکر شده است. در مقاله عدد ۱۴۰۴ وجود دارد. در ویکیپدیا بیان شده: «به دلیل اینکه این کوه در زمستان از برف پوشیده میشود و در تابستان با ذوب برف، آب مردم شهر شیراز را تأمین مینموده و اشاره از زادآوری حیات توسط آب را دارد، از این جهت نام آن را دراک نامیدهاند.» در ادامه مقاله به نقل از استاد طاهری بیان شده که گستردگی طوفان نوح در اثر ذوب شدن برفها یا یخهای قطب بود. در مثنوی ۱ نسیمی کلمات نوح، قطب و دراک ذکر شدهاند. در توضیحات کوه دراک در ویکیپدیا بیان شده: «مردم با حفر گودالهای دایره ای شکل و با پر کردن آب در آن در زمستان یخ را ذخیره و در تابستان یخ را استفاده میکردند.» در مثنوی ۱ نسیمی کلمات دراک و دایره و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در بیت ۱۶ شعر ۱ النوبة الثالثة - سوره سبا میبدی و در قصیده ۲۴ ظهیر فاریابی کلمه دایره و در قصیده ۴۲۲ امیر معزی کلمات کوه و مدور و در رباعی ۱ سلیم تهرانی و در برگ ۲۴۲ کتاب زهیر کلمه یخ وجود دارد. در زیر ویدئویی با عنوان «حرکت کوه ها ، کوهها به آرامی در حال حرکت هستند ، معجزه علمی قرآن» آمده که مدت زمان آن ۲:۵۷ است. در مقاله عدد ۲۵۷ ذکر شده است. اگر عنوان این ویدئو را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۲۵۳ میشود. در مقاله عدد ۲۵۳ ذکر شده است. در ویدئو زیر به آیه ۸۸ سوره نمل یا مورچه اشاره شده است. در مقاله عدد ۸۸ و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمه مورچه و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمه مور وجود دارد. اگر متن عربی آیه ۸۸ سوره نمل را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۳۵ میشود. آیه ۸۸ سوره نمل و ترجمه الهی قمشهای بیان میکند: «و در آن هنگام کوهها را بنگری و جامد و ساکن تصور کنی در صورتی که مانند ابر (تند سیر) در حرکتند. صنع خداست که هر چیزی را در کمال اتقان و استحکام ساخته، که علم کامل او به افعال همه شما خلایق محیط است.» اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۱۰۵۴ میشود. در مقاله بیان شده که سوره آل عمران ۱۵۴۰۱ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۱۰۵۴ و ۱۵۴۰۱ مشترک هستند. در سوره آل عمران کلمات در آن هنگام، بنگرید، تصور، میکنی، در صورتی که، مانند، تند، حرکت، خدا، علم، کامل، همه شما، خلایق، محیط و است ذکر شدهاند. در سوره ۴۲ قرآن (شوری) و ترجمه انصاریان بیان شده: «از نشانه های او کشتی های کوه آسا در میان دریاست [که به کمک باد در حرکت اند.]» اگر این آیه را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۷۵ میشود. در مقاله عدد ۱۷۵ ذکر شده است. در سوره ۴۲ قرآن (شوری) و ترجمه فولادوند بیان شده: «و از نشانه هاى او سفينه هاى كوه آسا در درياست» اگر این آیه را به عددهای ابجد کبیر و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۶۱۶ و ۱۲۲ میشود. در مقاله بیان شده که سوره حاقه ۱۱۶۶ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۱۶۶ و ۱۶۱۶ مشترک هستند. در سوره حاقه کلمات کشتی، کوه و دریا ذکر شدهاند. در در مقاله به کوه ابوقبیس اشاره شده است. اگر عبارت «کوه ابوقبیس» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۱۲ میشود. ارقام عددهای ۱۲۲ و ۲۱۲ مشترک هستند. در سوره ۴۲ قرآن (شوری) و ترجمه مکارم شیرازی بیان شده: «از نشانه هاي او كشتيهائي است همچون كوهها كه در دريا در حركت است.» اگر این آیه را به عددهای ابجد کبیر، وسیط و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۳۵۳۲، ۲۴۴ و ۱۶۶ میشود. ارقام عددهای ۲۵۳ و ۳۵۳۲ مشترک هستند. در مقاله عددهای ۲۴۴ و ۱۶۶ ذکر شدهاند. آیه ۸۸ سوره نمل و ترجمه الهی قمشهای به حرکت سریع کوهها اشاره میکند. از این جهت این آیه به حرکت زمین در فضا نیز اشاره میکند. آیه «از نشانه هاي او كشتيهائي است همچون كوهها كه در دريا در حركت است.» به حرکت مستقل کوهها نسبت به حرکت زمین اشاره میکند.
ارتباط بین معراج محمد مصطفی(ص) و کوچ مریم مقدس
بشارت ظهور محمد(ص)
سوره اسراء ۶۷۹۱ حرف دارد. در آیه ۹۷:۱۶ انجیل برنابا به محمد(ص) اشاره شده است. ارقام عددهای ۶۷۹۱ و ۹۷:۱۶ مشترک هستند. در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات مصطفی، عیسی و نعلین و در باب ۱ انجیل مرقس کلمات عیسی مسیح و لایق و در باب ۱ کتاب مقدس اشعیاء و در شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» از بودا(ع) و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی و در غزل ۱۲۴۶ مولانا کلمه لایق و در قصیده ۱ نظام قاری کلمه چکمه وجود دارد. در باب ۴۲ انجیل برنابا بیان شده: «زیرا من لایق آن نیستم تا بگشایم بند چکمه یا دوالهای نعلین رسول الله را، که او را مسیا مینامید.» «میسا» عنوان یکی از قسمتهای سریال بازی تاج و تخت است. حروف کلمات مسیا و میسا مشترک هستند. منظور از مسیا پیامبر(ص) است. اگر عبارت «مسیا پیامبر(ص)» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۴ میشود. در انجیل برنابا نوید ظهور محمد(ص) بیان شده است. در انجیلهای دیگر نوید ظهور محمد(ص) را پاک کردند. در قصیده ۱ حافظ کلمات صف و پاک و در آیه ۱ سوره صف و در آیه ۱ سوره اسراء کلمه پاک وجود دارد. «در سوره صف بیان شده که عیسی مسیح(ع) نوید ظهور محمد(ص) را داده است.» اگر این جمله را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۳۴۱۹ میشود. در مقاله عدد ۱۳۴۹ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۳۴۹ و ۳۴۱۹ مشترک هستند. در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمات صف، ظهور و محمد و در شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» از بودا(ع) و در قطعه ۱ پروین اعتصامی و در غزل ۱ فروغی بسطامی و در قصیده ۱ امیر معزی و در غزل ۱ میرزاده عشقی و در قصیده ۴۲۲ امیر معزی کلمه صف و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات صف، ظهور، محمد و احمد و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات صف و مصطفی و در غزل ۱ محتشم کاشانی کلمات صف و ظهور و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات ظهور و احمد و در مثنوی ۱ نسیمی و در قصیده ۱ عراقی و در غزل ۱ آشفته شیرازی کلمه احمد و در باب ۱ انجیل برنابا و در باب ۱ انجیل مرقس و در قصیده و متفرقات ۱ شاه نعمت الله ولی و در ترجیع بند ۱ نسیمی و در لمعات ۱ عراقی و در غزل ۱ یغمای جندقی کلمه ظهور وجود دارد. در سوره صف و ترجمه خرمشاهی بیان شده: «و چنين بود كه عيسى بن مريم گفت اى بنىاسرائيل من پيامبر خداوند به سوى شما هستم، [و] استوار دارنده توراتى كه پيشاروى من است و بشارتگر به پيامبرى كه پس از من مىآيد و نامش احمد است، و چون بر ايشان پديدههاى شگرف آورد، گفتند اين جادوى آشكار است» اگر این آیه را به عددهای ابجد کبیر و وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۲۰۹۷ و ۷۵۱ میشود. سوره انعام ۲۹۷۱ کلمه دارد. بین عددهای ۲۹۷۱ و ۱۲۰۹۷ چهار رقم مشترک هستند. در سوره انعام کلمات چنین، بود، که، عیسی، گفت، ای، بنیاسرائیل، من، پیامبر، خداوند، به سوی، شما، هستم، استوار، توراتی، که، من، است، بشارتگر، به، پیامبری، که، پس از، من، میآید، نام، است، چون، بر، ایشان، پدیدهای شگرف، آورد، گفتند، این، جادوی آشکار و است ذکر شدهاند. در مقاله عدد ۷۵۱ ذکر شده است در سوره صف و ترجمه انصاریان بیان شده: «و [یاد کن] هنگامی را که عیسی پسر مریم گفت: ای بنی اسرائیل! به یقین من فرستاده خدا به سوی شمایم، تورات را که پیش از من بوده، تصدیق می کنم، و به پیامبری که بعد از من می آید و نامش «احمد» است، مژده می دهم. پس هنگامی که [احمد] دلایل روشن برای آنان آورد، گفتند: این جادویی است آشکار!!» اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۱۲۱۳ میشود. در مقاله عدد ۱۲۱۳ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۲۱۳ و ۱۱۲۱۳ مشترک هستند. در سوره صف و ترجمه فولادوند بیان شده: «و هنگامى را كه عيسى پسر مريم گفت اى فرزندان اسرائيل من فرستاده خدا به سوى شما هستم تورات را كه پيش از من بوده تصديق مى كنم و به فرستاده اى كه پس از من مى آيد و نام او احمد است بشارتگرم پس وقتى براى آنان دلايل روشن آورد گفتند اين سحرى آشكار است» اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۳۳۸۹ میشود. در مقاله عدد ۱۳۸۹ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۳۸۹ و ۱۳۳۸۹ مشترک هستند. در سوره صف و ترجمه مکارم شیرازی بیان شده: « و به ياد آوريد هنگامي را كه عيسي پسر مريم گفت: اي بني اسرائيل! من فرستاده خدا به سوي شما هستم در حالي كه تصديق كننده كتابي كه قبل از من فرستاده شده يعني تورات ميباشم، و بشارت دهنده به رسولي هستم كه بعد از من ميآيد، و نام او احمد است، هنگامي كه او (احمد) با معجزات و دلائل روشن به سراغ آنها آمد گفتند اين سحري است آشكار!» اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۶۱۵۵ میشود. در مقاله عدد ۱۱۶۵ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۱۶۵ و ۱۶۱۵۵ مشترک هستند. در بیت ۱۶ شعر ۱ النوبة الثالثة - سوره سبا میبدی به نوید ظهور محمد(ص) اشاره شده است. در بیت ۱۶ شعر ۱ النوبة الثالثة - سوره سبا میبدی بیان شده: «گفتند: ای داود نهمار بیشفقتی بر گناهکاران! باش تا محمد عربی قدم در دایره وجود نهد و بر گناه ناکرده امّت استغفار کند که: «اغفر لی ما قدّمت و ما اخّرت»، و لسان قدر میگوید که: ای داود تو در بند پاکی خود ماندهای باش تا از دست قضا و قدر قفا خوری آن گه بدانی که چه گفتی و کجا ایستادهای، و جبرئیل در راه آمده که ای داود تیر قضا از کمان قدر جدا شد هان خود را نگهدار! اگر توانی، داود از سر تحیّر و پشیمانی در محراب نشسته دیده بر زبور داشته و با ذکر و عبادت پرداخته تا حدیث مرغ در پیش آمد و نظر وی بزن اوریا افتاد، و این قصه در سوره ص بشرح گفته آید ان شاء اللَّه، پس بعاقبت داود میگفت: اللّهم اغفر للمذنبین فعسی ان تغفر لداود فیما بینهم.» در بیت ۱۶ شعر ۱ النوبة الثالثة - سوره سبا میبدی کلمه پاک وجود دارد. شعر «شفقت عالی» سروده ویکتور هوگو است. در مصرع زیر از مسمط ۱ ادیب الممالک بیان شده که موسی(ع) بشارت ظهور محمد(ص) را به یوشع(ع) داده است.
موسی ز ظهور تو خبر داده به یوشع
در زیر مطلبی از خبرگزاری رسمی حوزه با عنوان «آیا حضرت موسی و عیسی (ع) بعثت پیامبر اسلام (ص) را بشارت دادهاند؟» آمده که بیان میکند: «در سِفر تثنیه عهد عتیق چنین آمده است: «و خداوند به من گفت: آنچه گفتند نیکو گفتند؛ نبی را برای ایشان از میان برادران ایشان مثل تو مبعوث خواهم کرد و کلام خود را به دهانش خواهم گذاشت و هر آنچه به او امر فرمایم به ایشان خواهد گفت.» اگرچه برخی از یهودیان این پیامبر موعود را یوشع بن نون و برخی از مسیحیان او را حضرت عیسی دانستهاند ولی به چند دلیل به نظر میرسد مراد از این بشارت بعثت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) باشد.
۱ - یهودیانِ معاصرِ حضرت عیسی (علیه السلام) با اینکه عیسی آمده بود منتظر ظهور پیامبر دیگری نیز بودند، بنابراین آن چنان که برخی از مسیحیان ادعا کردهاند پیامبر مورد اشاره در این آیه نمیتواند حضرت عیسی (علیه السلام) باشد زیرا اولاً خود عیسی (علیه السلام) در هیچ جا ادعا نکرده است که مورد بشارت پیامبران پیشین به ویژه حضرت موسی (علیه السلام) بوده است، ثانیا این ادعا در انجیل نیامده است. علاوه بر اینکه حواریان و بزرگان مسیحی همانند پولس هم در اثبات حقانیت عیسی (علیه السلام) به ویژه زمانی که مسیحیت با عناد یهودیان روبه رو شد به چنین بشارتی استناد نکردند.
۲ -در این آیه پیامبر موعود همانند موسی دانسته شده است؛ «... از میان برادران ایشان مثل تو...» در حالی که نه عیسی و نه یوشع هیچ یک همانند موسی نیستند؛ زیرا یوشع از بنی اسرائیل بود و این امکان ندارد با وجود موسی و شریعت پایدار او از میان بنی اسرائیل پیامبری همانند موسی مبعوث شود. علاوه بر آن در اینجا اشاره شده است که پیامبری را مبعوث خواهم کرد در حالی که یوشع در آن زمان حاضر بوده است. همچنین حضرت عیسی نیز همانند موسی نیست؛ زیرا اولاً، مسیحیان بر این باورند که عیسی خداست ولی هیچ یک از یهودیان به خدا بودن موسی باور ندارند. ثانیا در نظر مسیحیان عیسی قربانی گناهان مردم شده است در حالی که درباره حضرت موسی چنین باوری وجود ندارد.
در سِفر تکوین هنگامی که حضرت ابراهیم از خدا میخواهد فرزندش اسماعیل را در نزد خود نگه دارد، خداوند به او میگوید: «اما در خصوص اسماعیل تو را اجابت فرمودم، اینک او را برکت داده، بارور و بزرگ گردانیده به ماد ماد، و دوازده رئیس از وی پدید آیند و امتی عظیم از وی به وجود آورم.» زبانشناسان عبری و سریانی معتقدند «ماد ماد» در زبان عبری و «طاب طاب» در زبان سریانی به معنای همان «محمّد» است. و دوازده رئیس هم به امامان دوازدهگانه معصوم و جانشینان آن حضرت اشاره دارد که پس از آن حضرت، رهبری مردم را بر عهده دارند.» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۰۷۰۷۵ میشود. در مقاله به آیه خلق عظیم درباره رسول اکرم(ص) اشاره گردید. در مقاله بیان شده که اگر عبارت «خلق عظیم» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۷۵۰ میشود. ارقام عددهای ۱۷۵۰ و ۱۰۷۰۷۵ مشترک هستند. در مقاله ذکر شده که آیه ۱۵۷ سوره اعراف و ترجمه فولادوند بیان میکند: «همانان كه از اين فرستاده پيامبر درس نخوانده كه [نام] او را نزد خود در تورات و انجيل نوشته مى يابند پيروى مى كنند [همان پيامبرى كه] آنان را به كار پسنديده فرمان مى دهد و از كار ناپسند باز مى دارد و براى آنان چيزهاى پاكيزه را حلال و چيزهاى ناپاك را بر ايشان حرام مى گرداند و از [دوش] آنان قيد و بندهايى را كه بر ايشان بوده است برمى دارد پس كسانى كه به او ايمان آوردند و بزرگش داشتند و ياريش كردند و نورى را كه با او نازل شده است پيروى كردند آنان همان رستگارانند» بین عددهای ۱۵۷ و ۱۰۷۰۷۵ سه رقم مشترک هستند. در خبرگزاری رسمی حوزه بیان شده: «در انجیل یوحنا در سه مورد از شخصی به نام «فارقلیط»، «بارقلیط» یا «پراکلیتوس» نام برده شده است که برخی از اناجیل در ترجمههای فارسی، آن را به «تسلیدهنده» ترجمه کردهاند. عبارت سریانی این عبارت به این صورت است: «اِین اِیمَن داتی پارقلیط هود اَنَا شادورون لسلخون ...» اناجیل ترجمه شده به زبان فارسی این عبارتها را به این صورت آوردهاند: «من از پدر سؤال میکنم و تسلیدهنده دیگر به شما عطا خواهد کرد تا همیشه با شما بماند ...» در جای دیگری در همین انجیل آمده است: «لیکن تسلیدهنده که پدر او را به اسم من میفرستد او همه چیز را به شما تعلیم خواهد داد و آنچه به شما گفتم به یاد شما خواهد آورد.»" همچنین در باب بیست و ششم همین انجیل آمده است: «لیکن چون تسلیدهنده که او را از جانب پدر نزد شما میفرستم آید؛ یعنی روح راستی که از پدر صادر میگردد او بر من شهادت خواهد داد و شما نیز شهادت خواهید داد؛ زیرا که از ابتدا با من بودهاید.»
در باب شانزدهم همین انجیل آمدن فارقلیط به رفتن عیسی (علیهالسلام) موکول شده است، به گونهای که بدون رفتن او آمدن جانشینش ممکن نخواهد بود: «و من به شما راست میگویم که رفتن من برای شما مفید است؛ زیرا اگر نروم تسلیدهنده نزد شما نخواهد آمد؛ اما اگر بروم او را نزد شما میفرستم. و چون او آید جهان را بر گناه و عدالت و داوری ملزم خواهد نمود.»
اگرچه مترجمان و مفسّران مسیحی کتاب مقدّس هرجا کلمه فارقلیط یا بارقلیط را یافتهاند، آن را به «روحالقدس» تفسیر کردهاند تا این آیات نشانهای برای بعثت پیامبر دیگری پس از حضرت عیسی (علیهالسلام) نباشد و آخرین فرستاده خدا حضرت عیسی (علیهالسلام) به شمار آید، اما نشانههایی وجود دارد که نه تنها این تفسیر را تأیید نمیکنند، بلکه بر خلاف این نظریه نشاندهنده آمدن پیامبر دیگری هستند که پس از عیسای نبی خواهد آمد. در اینجا به بررسی این ادعا میپردازیم:
الف. رویه مسیحیان پیش از اسلام: بررسی دیدگاههای مفسّران پیش از اسلام و ادعاهای برخی از علمای آنان نشاندهنده این نکته است که آنان پیش از بعثت پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) بر این نظریه اتفاق داشتهاند که فارقلیط، پیامبر موعود پس از حضرت عیسی (علیهالسلام) است. مهمترین شاهد بر این ادعا، گزارشهای تاریخی است که نشان میدهد پس از حضرت عیسی و پیش از آنکه پیامبر اسلام به نبوت برسد افرادی ادعا کردهاند که همان پیامبر موعودی هستند که عیسی آمدن او را بشارت داده است. در اینجا به این گزارش لب التاریخ ولیم میور بسنده میکنیم که از شخصی به نام منتَنس مسیحی، که عالمی اهل ریاضت بوده، به عنوان کسی که در آسیای صغیر ادعای پیامبری کرده است نام میبرد؛ به ویژه اینکه این مسیحی دقیقا این ادعا را مطرح کرده که او همان فارقلیط موعود است که مسیح از وی یاد کرده است.
ب. اعتراف نجاشی: هنگامی که پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) به رسالت مبعوث شدند و درصدد گسترش اسلام برآمدند، به مناطق اطراف جزیرة العرب نامههایی ارسال کردند و از حاکمان و سلاطین آن جوامع برای پذیرش اسلام دعوت به عمل آوردند. یکی از کسانی که پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) از او برای پذیرش اسلام دعوت کردند، پادشاه مسیحی حبشه بود. هنگامی که نجاشی نامه پیامبر را دریافت کرد، گفت: «به خدا گواهی میدهم که این همان پیامبر موعودی است که اهل کتاب در انتظارش بودند.» به همین دلیل، در پاسخ نامه پیامبر نوشت: «اشهد انک رسول اللّه نجدک عندنا فی الانجیل بَشَّرَنا بک عیسی بن مریم و انّی دعوت الروم إلی ان یؤمنوا بک فابوا ولو اطاعونی لکان خیرا لهم و لوددتُ أنّی عندک فاخدمک و اغسل قدمیک»؛ "گواهی میدهم تو پیامبر خدا هستی، نام تو را در انجیلی که نزد ماست مییابیم و تو همان کسی هستی که عیسیبن مریم تو را به ما بشارت داد. و من مردم روم را دعوت کردم که به تو ایمان بیاورند ولی آنان از این کار سرپیچی کردند ولی اگر آنان از من پیروی میکردند برای آنان بهتر بود و من هر آینه بسیار علاقهمند بودم که در نزد شما بودم، به شما خدمتگزاری میکردم و پاهای شما را میشستم". پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) در پاسخ فرمودند: «یبقی ملکهم ما بقی کتابی عندهم»؛ "تا زمانی که نامه من در نزد آنها بماند، حکومتشان پایدار خواهد بود".
ج. اظهار ناراحتی قیصر روم: از جمله کسانی که پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) از او دعوت کردند که اسلام را بپذیرد، قیصر روم بود. همین که نامه پیامبر به دست او رسید، گفت: «میدانستم که پس از عیسی (علیهالسلام) پیامبری خواهد آمد، ولی هرگز گمان نمیبردم که این شخص از میان عربها برخیزد، بلکه گمان من این بود که او یکی از اهالی شامات خواهد بود.»
د. معنای تحتاللفظی فارقلیط: متأسفانه اگرچه در ترجمههای کتابهای مقدّس همه جا فارقلیط را به معنای تسلیدهنده یا گاهی بشارتدهنده ترجمه کردهاند، ولی بررسی لغتنامههای سریانی نشان میدهد این کلمه از واژه یونانی «پریکلیطوس» گرفته شده است که به معنای «بسیار ستوده» و «بینهایت نامدار» است. شکی نیست ترجمه این واژه به «احمد» و محمّد» سازگارتر از ترجمه آن به تسلیدهنده است. البته در ترجمههای اناجیل پس از اسلام به جای استفاده از واژه یونانی «پرکلیطوس» که به معنای ستودهتر است، از واژه «پاراکلیطوس» استفاده شده است که به معنای تسلیدهنده است.
علاوه بر آن، در این بشارتها برای فارقلیط اوصافی مانند، رئیس جهان، ادامه داشتن ریاست او تا انقراض جهان، شهادت دادن او به پیامبر مسیح و تکمیلکننده آیین مسیح، ذکر شده است که هیچیک از آنها با کسی که مسیحیان او را روحالقدس میخوانند، سازگاری ندارد. البته اندیشمندان مسیحی، به ویژه متکلّمان و متألّهان آنان، تلاش کردهاند به گونهای به این استدلالها پاسخ دهند. ولی واقعیت این است که هیچیک از این پاسخها با اعتقادات خود مسیحیان درباره روحالقدس سازگاری ندارند.
در نسخههای ترجمه شده فارسی و عربی که از روی نسخه عبری ترجمه شدهاند، از واژه «پارقلیط» استفاده کردهاند که به معنای «تسلیدهنده» است، در حالی که اناجیلی که از روی نسخه یونانی سال ۱۶۲۴ ترجمه شدهاند از واژه «پرقلیط» استفاده کردهاند که به معنای «پسندیده» و «احمد» است. از اینجا روشن میشود که کشیشان روحانی برای تغییر بشارت حضرت عیسی (علیهالسلام) در واژه یونانی «پرکلیتوس» تصرف کرده و آن را به «پاراکلیتوس» تغییر دادند.» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۸۸۰۷ میشود. در مقاله بیان شده که سوره الرحمن ۱۷۰۸ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۷۰۸ و ۱۸۸۰۷ مشترک هستند. در سوره الرحمن یا رحمت به رسول اکرم(ص) اشاره شده است. در سوره الرحمن و ترجمه الهی قمشهای بیان شده: «(به رسولش) قرآن آموخت.» اگر متن عربی این آیه را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۴۲ میشود. در بخش اخبار مرتبط با مطلب زیر از خبرگزاری رسمی حوزه مطلب دیگری آمده که در آن عبارت «پیامبر رحمت(ص)» وجود دارد. در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات محمد، پیمبر و رحمت ذکر شدهاند. در زیر ویدئویی از الهی قمشهای با عنوان «الهی قمشه ای-پیامبر رحمت» آمده است. حساب کاربری که این ویدئو را قرار داده ۴/۲ هزار دنبال کننده دارد. اگر عنوان این ویدئو را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۴۰۵ میشود. در مقاله بیان شده که سوره آلعمران ۱۵۴۰۱ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۴۰۵ و ۱۵۴۰۱ مشترک هستند. در سوره آل عمران کلمات الهی، پیامبر و رحمت و در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمات الهی، محمد و رحمت و در قصیده ۲۴ ظهیر فاریابی کلمات الهی و محمد و در مثنوی ۱ نسیمی کلمات الهی و احمد ذکر شدهاند. در ویدئو زیر الهی قمشهای به ظهور محمد(ص) اشاره میکند. مدت زمان ویدئو الهی قمشهای ۳۴:۵۳ است. در مقاله عددهای ۵۳۴ و ۴۳۵۳ ذکر شدهاند. ارقام عددهای ۵۳۴، ۳۴:۵۳ و ۴۳۵۳ مشترک هستند. در خبرگزاری رسمی حوزه عبارت «اهل کتاب پیامبر موعود را همچون فرزندان خود میشناسند ولی جمعی از آنان حق را در حالی که از آن آگاهند کتمان میکنند». در گیومه نوشته شده است. اگر این عبارت را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۴۳۵۳ میشود. در خبرگزاری رسمی حوزه عبارت «کسانی که کتاب آسمانی به آنان دادهایم به خوبی او (پیامبر) را میشناسند، همانگونه که فرزندان خود را میشناسند ولی جمعی از آنان حق را در حالی که از آن آگاهند کتمان کنند.» در گیومه نوشته شده است. اگر این عبارت را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۴۲۸ میشود. سوره نبأ ۸۲۴ حرف و سوره جن ۲۸۴ کلمه دارد. ارقام عددهای ۲۸۴، ۴۲۸ و ۸۲۴ مشترک هستند. در سوره نبأ کلمات کتاب، آسمان، به، آنان، دادهایم، به، خوبی، او، همان، گونه، خود، را، از، آنان، حق، را، در، حال، که، از آن، آگاه و کنند و در سوره جن کلمات کسانی، که، آسمان، به، آنان، داده، به خوبی، او، پیامبر، همانگونه، که، فرزند، خود، ولی، جمع، از، آنان، حق، را، از آن، آگاه و کنند ذکر شدهاند. در خبرگزاری رسمی حوزه کلمات «فارقلیط» یا «بارقلیط» در گیومه نوشته شدهاند. اگر کلمه «فارقلیط» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۶ میشود. در خبرگزاری رسمی حوزه بیان شده که در باب ۱۶ انجیل یوحنا کلمه «فارقلیط» وجود دارد. اگر کلمه «بارقلیط» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۰ میشود. در مقاله عدد ۱۰ ذکر شده است. در خبرگزاری رسمی حوزه عبارت «اِین اِیمَن داتی پارقلیط هود اَنَا شادورون لسلخون ...» در گیومه نوشته شده است. اگر این عبارت را به عددهای ابجد وسیط و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۶۱ و ۱۱۶ میشود. ارقام عددهای ۱۶، ۱۱۶ و ۱۶۱ مشترک هستند. در آیه ۱:۱۶ کتاب مقدس نوحه کلمه تسلیدهنده و در برگ ۲۴۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه تسلیبخش وجود دارد. در خبرگزاری رسمی حوزه عبارت «من از پدر سؤال میکنم و تسلیدهنده دیگر به شما عطا خواهد کرد تا همیشه با شما بماند ...» در گیومه نوشته شده است. اگر این عبارت را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۲۷۵ میشود. در ادامه مقاله بیان شده که در آیه ۲:۷۵ قرآن (سوره بقره) کلمه تحریف وجود دارد. آیه ۲:۷۵ قرآن و ترجمه انصاریان بیان میکند: «آیا [شما مردم مؤمن] امید دارید که [آن سخت دلان] به [دین] شما ایمان بیاورند؟! در حالی که گروهی از آنان کلام خدا را همواره می شنیدند، سپس بعد از آنکه [معنا و مفهومش را] درک می کردند، [به سبب دنیاطلبی و امور مادی] به دلخواه خود تغییرش می دادند، در صورتی که می دانستند [به کلام خدا و به مردم جویای حق خیانت می کنند].» خبرگزاری رسمی حوزه معنای «من از پدر سؤال میکنم و تسلیدهنده دیگر به شما عطا خواهد کرد تا همیشه با شما بماند ...» را تحریف کرده است. در این آیه منظور از تسلیدهنده یا فارقلیط روح القدس است؛ چون همشیه با مردم است. در مقاله بیان شده که سوره شمس یا خورشید ۲۷۵ حرف دارد. خورشید نماد مرحله روح القدس یا روح الله است. در ادامه مقاله مطالبی در این خصوص بیان شده است. در خبرگزاری رسمی حوزه بیان شده که در باب ۱۶ انجیل یوحنا ذکر شده: «و من به شما راست میگویم که رفتن من برای شما مفید است؛ زیرا اگر نروم تسلیدهنده نزد شما نخواهد آمد؛ اما اگر بروم او را نزد شما میفرستم. و چون او آید جهان را بر گناه و عدالت و داوری ملزم خواهد نمود.» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۵۲۷ میشود. ارقام عددهای ۲۷۵ و ۵۲۷ مشترک هستند. در این آیه منظور از تسلیدهنده یا فارقلیط محمد(ص) است؛ چون آمدن محمد(ص) منوط به رفتن مسیح(ع) است. اگر کلمه فارقلیط را در دو آیهای که به آنها اشاره گردید روح القدس معنی کنیم این دو آیه در تناقض با یکدیگر خواهند بود. باب ۱۶ انجیل یوحنا و ترجمه نسخه قدیمی فارسی بیان میکند: «و من به شما راست میگویم که رفتن من برای شما مفید است، زیرا اگر نروم تسلی دهنده نزد شما نخواهد آمد. اما اگر بروم او را نزد شمامی فرستم.» اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۷۵۹۲ میشود. در مقاله بیان شده که سوره فتح ۲۵۹۷ حرف دارد. ارقام عددهای ۲۵۹۷ و ۷۵۹۲ مشترک هستند. در سوره فتح کلمات من، به، شما، راست، گویید، من، برای شما، سودی، دارد، محمد، نزد، شما، نخواهد و آمد ذکر شدهاند. آیه ۱۶:۱۳ انجیل یوحنا و ترجمه نسخه قدیمی فارسی بیان میکند: «ولیکن چون او یعنی روح راستی آید، شما را به جمیع راستی هدایت خواهد کرد زیرا که از خودتکلم نمی کند بلکه به آنچه شنیده است سخن خواهد گفت و از امور آینده به شما خبرخواهدداد.» در مقاله بیان شده که سوره نور ۱۳۱۶ کلمه دارد. ارقام عددهای ۱۳۱۶ و ۱۶:۱۳ مشترک هستند. در سوره نور کلمات رسول، جمع، راستی، هدایت، خواهد کرد، زیرا، که، از خود، تکم، نمیکند، بلکه، آنچه، شنیده، سخن، خواهد، گفت، امور، خبر، خواهد و داد ذکر شدهاند. اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۰۲۳۵ میشود. در مقاله متنی درباره محمد(ص) آمده که بیان شده اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۱۳۵۰ میشود. در مقاله بیان شده که سوره شوری ۳۵۲۱ حرف دارد. بین عددهای ۳۵۲۱، ۱۰۲۳۵ و ۲۱۳۵۰ چهار رقم مشترک هستند. در سوره شوری کلمات لیکن، چون، او، محمد، روح، راستی، آید، شما را، جمع، راست، هدایت، خواهد، کرد، از، خود، نکند، بلکه، به آنچه، است، سخن، خواهد، گفت، از، امور، به، شما، خواهد و داد ذکر شدهاند. در آیه ۱۶:۱۳ انجیل یوحنا و ترجمه نسخه قدیمی فارسی به اشتباه فارقلیط را روح راستی ترجمه کردهاند. در این آیه منظور از فارقلیط محمد(ص) است. اگر عبارت «ولیکن چون فارقلیط آید، شما را به جمیع راستی هدایت خواهد کرد زیرا که از خودتکلم نمی کند بلکه به آنچه شنیده است سخن خواهد گفت و از امور آینده به شما خبرخواهدداد.» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۴۳۵ میشود. در مقاله عدد ۴۳۵ ذکر شده است. در مقاله بیان شده که در سوره صف نوید ظهور محمد(ص) توسط مسیح(ع) بیان شده است. در سوره صف به حواریون اشاره شده است. یوحنا(ع) از حواریون بوده است. در توضیحات یوحنا(ع) در ویکیپدیا بیان شده: «او برادر یعقوب اکبر، و در آغاز ماهیگیر بود. یوحنا، از شاگردان یحیی تعمیددهنده بود که با آغاز دعوت عیسی، به پیروانش گروید.» در مقاله کلمات برادر، اکبر، آغاز، ماهیگیر، شاگردان، یحیی، تعمید و عیسی و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات یعقوب و شاگرد ذکر شدهاند. در ویکیپدیا بیان شده که نماد یوحنا(ع) کتاب، جام، عقاب و دیگ است. در باب ۴۲ انجیل برنابا کلمه یوحنا و در باب ۶۱ انجیل برنابا کلمه کتاب و در مقاله کلمات کتاب و جام و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمات کتاب و عقاب و در باب ۱ کتاب مقدس حزقیال و در قصیده ۱ میلی و در برگ ۲۲۴ کتاب الف کلمه عقاب و در ترجیع بند ۱ اوحدی و در مثنوی ۱ مسعود سعد سلمان کلمات جام و دیگ و در باب ۱ کتاب مقدس ارمیا کلمه دیگ وجود دارد. در مقاله به اصحاب کهف اشاره شده است. اصحاب کهف در شهر افسوس ترکیه بودند. در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات کهف و افسوس ذکر شدهاند. در توضیحات یوحنا(ع) در ویکیپدیا بیان شده: «به نظر میرسد که اورشلیم، چند سالی جای سکونت اصلی یوحنا بوده باشد. بر اساس روایتی معتبر، او سالهای پایانی عمر را در افسوس گذراند» در باب ۱ انجیل مرقس کلمات یوحنا، اورشلیم، پایان و عمر و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات پایانی و عمر و در قصیده ۱ سلیم تهرانی و در غزل ۱ فروغی بسطامی کلمه افسوس و در قطعه ۱ خاقانی کلمات حواری، ساکن و اصل و در شعر ۲۴ مخیل نامه نظام قاری کلمه معتبر وجود دارد. در قصیده ۱ حافظ و در خبرگزاری رسمی حوزه و در مقاله به قیصر روم اشاره شده است. اگر عبارت «قیصر روم» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۶ میشود. در خبرگزاری رسمی حوزه عبارت «میدانستم که پس از عیسی (علیهالسلام) پیامبری خواهد آمد، ولی هرگز گمان نمیبردم که این شخص از میان عربها برخیزد، بلکه گمان من این بود که او یکی از اهالی شامات خواهد بود.» در گیومه نوشته شده است. اگر این عبارت را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۴۲۲ میشود. در مقاله عدد ۴۲۲ ذکر شده است. در قصیده ۲۴ خاقانی و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمه طبطاب وجود دارد. در خبرگزاری حوزه عبارت «طاب طاب» در گیومه نوشته شده است. اگر این عبارت را به عدد ابجد وسیط و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۴ و ۲۴ میشود. ارقام عددهای ۲۴ و ۴۲۲ مشترک هستند. در خبرگزاری رسمی حوزه و در مسمط ۱ ادیب الممالک به نجاشی اشاره شده است. در خبرگزاری رسمی حوزه عبارت «اشهد انک رسول اللّه نجدک عندنا فی الانجیل بَشَّرَنا بک عیسی بن مریم و انّی دعوت الروم إلی ان یؤمنوا بک فابوا ولو اطاعونی لکان خیرا لهم و لوددتُ أنّی عندک فاخدمک و اغسل قدمیک» در گیومه نوشته شده است. اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۷۲۵۹ میشود. در مقاله بیان شده که سوره فتح ۲۵۹۷ حرف دارد. ارقام عددهای ۲۵۹۷ و ۷۲۵۹ مشترک هستند. در سوره فتح به رسول اکرم(ص) اشاره شده است. در خبرگزاری رسمی حوزه ترجمه مطلبی که نجاشی بیان کرده اینگونه ذکر شده: «"گواهی میدهم تو پیامبر خدا هستی، نام تو را در انجیلی که نزد ماست مییابیم و تو همان کسی هستی که عیسیبن مریم تو را به ما بشارت داد. و من مردم روم را دعوت کردم که به تو ایمان بیاورند ولی آنان از این کار سرپیچی کردند ولی اگر آنان از من پیروی میکردند برای آنان بهتر بود و من هر آینه بسیار علاقهمند بودم که در نزد شما بودم، به شما خدمتگزاری میکردم و پاهای شما را میشستم".» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۳۲۵ میشود. در مقاله بیان شده که سوره شوری ۳۵۲۱ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۳۲۵ و ۳۵۲۱ مشترک هستند. در سوره شوری کلمات تو، پیامبران، خدا، هستند، نام تو، نزد، ماست، تو، همان، کسی، هستند، عیسی، تو را، به، ما، بشارت، داد، من، مردم، را، دعوت، کردم، که، به، تو، ایمان، میآورند، ولی، آنان، از این، کار، کردند، ولی، اگر، آنان، از، من، پیروی، کردند، برای، آنان، من، بسیار، بود، که، در، نزد، شما، بود، پا و شما ذکر شدهاند. در خبرگزاری رسمی حوزه بیان شده: «در اینجا به این گزارش لب التاریخ ولیم میور بسنده میکنیم که از شخصی به نام منتَنس مسیحی، که عالمی اهل ریاضت بوده، به عنوان کسی که در آسیای صغیر ادعای پیامبری کرده است نام میبرد؛ به ویژه اینکه این مسیحی دقیقا این ادعا را مطرح کرده که او همان فارقلیط موعود است که مسیح از وی یاد کرده است.» در این جمله کلمات منتَنس مسیحی و صغیر ذکر شدهاند. اگر عبارت «منتَنس مسیحی» را به عددهای ابجد وسیط و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۴۴ میشود. اگر کلمه صغیر را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۴ میشود. ارقام عددهای ۴ و ۴۴ مشترک هستند. در خبرگزاری رسمی حوزه کلمه «پرکلیتوس» در گیومه نوشته شده است. اگر این کلمه را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۴۴ میشود. در خبرگزاری رسمی حوزه و مقاله عدد ۱۶۲۴ ذکر شده است. اگر عبارت «بشارت ظهور محمد(ص)» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۱۹۶ میشود. در مقاله ۱۶۲۹ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۶۲۹ و ۲۱۹۶ مشترک هستند. اگر عبارت «نوید ظهور رسول اکرم(ص)» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۸۸ میشود. در مقاله ۸۸ ذکر شده است. اگر عبارت «نوید ظهور مصطفی(ص)» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۴۲ میشود. در مقاله ۴۲ ذکر شده است.
هامان نام مشترک وزیران خشایارشاه و فرعون
در مقاله به غزل ۲۲۴ سیدای نسفی اشاره شده است. در توضیحات سیدای نسفی در ویکیپدیا بیان شده سیدا در آن حال تصمیم به جلای وطن و عزیمت به هندوستان میگیرد؛ اما ضعف پیری و تنگدستی او را از این کار بازمیدارد و به روزگار فرمانروایی عبیدالله خان در نهایت فقر چشم از جهان فرومیبندد. در آیه ۴:۲۲ کتاب مقدس نوحه عبارت جلای وطن و در ترجیع بند ۱ نسیمی کلمات وطن و فقیر ذکر شدهاند. در غزلهای ۲۲۴ و ۲۶۱۴ مولانا کلمه تقاضا وجود دارد. در ویکیپدیا بیان شده: «زندگی نسبتاً آرام سیدا در اواخر عمرش دچار آشفتگی میشود؛ اما با وجود تنگدستی و دشواری امرار معاش، وی عزت نفس خود را نگه داشته، از حاکمان زمانه تقاضای کمک نمیکند و از راه بافندگی روزگار میگذراند. سیدا در باره تهیدستی و اشتغالش به بافندگی چنین گفته است:
بهر روزی میکنم بافندگی چون عنکبوت *** خانه همچون دارباز از ریسمان باشد مرا
میکنم نظاره نعمتها و حسرت میخورم *** تنگدستم روزیی دور از دهان باشد مرا
گشتهام از فاقه همچون تیر بیپر گوشهگیر *** خانههای خشک و خالی چون کمان باشد مرا»
در بیت بالا کلمه عنکبوت وجود دارد. در سوره عنکبوت کلمات زندگی و آرام و در آیه ۲۴۸ سوره بقره کلمات آرامش و سکینه ذکر شدهاند. در ویکیپدیا بیان شده کلیات اشعار سیدا دارای ۸۴۲۲ بیت است. ارقام عددهای ۲۴۸ و ۸۴۲۲ مشترک هستند. آیه ۲۴۸ سوره بقره بیان میکند: «و پيامبرشان به آنها گفت: نشانه حكومت او، اين است كه (صندوق عهد) به سوي شما خواهد آمد. (همان صندوقي كه) در آن، آرامشي از پروردگار شما، و يادگارهاي خاندان موسي و هارون قرار دارد، در حالي كه فرشتگان، آن را حمل ميكنند. در اين موضوع، نشانه اي (روشن) براي شماست، اگر ايمان داشته باشيد.» در ترجیع بند و مثنوی ۱ نسیمی و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در مقاله کلمه موسی و در قصیده ۱ فضولی کلمه موسوی و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمه کلیم و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات موسی و آرام و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در قصیده و قطعه ۱ سلیم تهرانی و در قصیده ۱ ملک الشعرا و در قصیده ۱ حزین لاهیجی و در مثنوی ۱ مطمح الانظار حزین لاهیجی و در قصیده ۱ میلی و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی و در غزل ۲۲۴ حافظ کلمه عهد و در شعر ۴۲ پادشاهی بهرام گور شاهنامه فردوسی کلمات عهد و آرام و در شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» از بودا(ع) کلمه آرامش و در ترجیع بند ۱ مولانا و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» و در ترجیع بند ۱ اوحدی و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی و در نامههای فارسی ۱۰۰ قائم مقام فراهانی و در بیت ۴ شعر ۲ النوبة الثالثة - سوره ص میبدی و در برگ ۲۴۲ کتاب الف کلمه آرام وجود دارد. سوره نبأ ۸۲۴ حرف دارد. در سوره نبأ کلمه آرامش وجود دارد. در قصیده ۲۴ خاقانی کلمه ژرف ذکر شده است. ژرفای اقیانوس آرام ۴۲۸۰ متر است. بین عددهای ۲۴۸، ۸۲۴ و ۴۲۸۰ سه رقم مشترک هستند. فریدون فرهودی نویسنده فیلم «آرام میگیرم» است. پل هگیس کارگردان فیلم «ذرهای آرامش» است. مستند «آرامش در حضور دیگران» اثر ناصر تقوایی است. در غزل غزلهای ۱ سلیمان کلمه فرعون و در شعر ۶۱ دفتر چهارم مثنوی و معنوی مولانا کلمه هامان وجود دارد. در توضیحات هامان (شخصیت قرآن) در ویکیپدیا بیان شده: «شباهت اسمی میانهامان وزیر فرعون (شخصیت قرآن) و هامان وزیر خشایارشا، موجب شدهاست که شرقشناسان غربی، محمد را به خطای تاریخی متهم کنند. آنها معتقدند محمد بر اثر سوء برداشت از منابع یهودی، هامان وزیر خشایارشا را با وزیر فرعونِ معاصرِ موسی اشتباه گرفتهاست و حال آنکههامان وزیر فرعون اصلاً وجود تاریخی نداشتهاست؛ اما مفسران شیعه و اهل سنت، این گفته شرقشناسان را درست ندانستهاند. دائره المعارف قرآن ـ چاپ لیدن هلند ـ در کنار اشاره به قول مشهور محققان غربی در موردهامان، به دیدگاه مذکور نیز توجه داشته و احتمال میدهد کههامان، معرّب کلمه مصریها، آمِن، باشد که عنوان بالاترین روحانی و شخص دوم بعد از فرعون بودهاست.» در سوره عنکبوت و ترجمه خرمشاهی بیان شده: «و قارون و فرعون و هامان نيز، كه موسى براى آنان پديدههاى روشنگر آورد، آنگاه در آن سرزمين استكبار ورزيدند و پيشتاز نبودند» در این آیه کلمه هامان بعد از کلمه فرعون ذکر شده است. اگر در این آیه به جای کلمه هامان کلمه آمِن را قرار داده و آیه را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۴۳۵ میشود. در مقاله عدد ۴۳۵ ذکر شده است. در آیه ۲۴ سوره غافر و ترجمه خرمشاهی بیان شده: «به سوى فرعون و هامان و قارون، آنگاه گفتند او جادوگرى دروغزن است» اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۳۵۴۵ میشود. ارقام عددهای ۳۴۵، ۴۳۵ و ۳۵۴۵ مشترک هستند. در سوره قصص و ترجمه الهی قمشهای بیان شده: «و در زمین به آنها قدرت و تمکین بخشیم و به چشم فرعون و هامان و لشکریانشان آنچه را که از آن اندیشناک و ترسان بودند از سوی آنان بنماییم.» اگر در این آیه به جای کلمه هامان کلمه آمن قرار داده و آیه را به عددهای ابجد وسیط و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۴۴۲ و ۳۵۲ میشود. در مقاله عددهای ۴۴۲ و ۳۵۲ ذکر شدهاند. در آیه ۲۴ سوره غافر و ترجمه الهی قمشهای بیان شده: «به سوی فرعون و هامان و قارون، آنها گفتند: او ساحر بسیار دروغگویی است.» اگر این آیه را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۲۴۴ می شود. ارقام عددهای ۲۴، ۲۴۴ و ۴۴۲ مشترک هستند. اگر متن عربی این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۱۱۳ میشود. در مقاله عدد ۲۱۳۱ ذکر شده است. ارقام این عددها مشترک هستند. در آیه ۲۴ سوره غافر و ترجمه فولادوند بیان شده: «به سوى فرعون و هامان و قارون [اما آنان] گفتند افسونگرى شياد است» اگر در این آیه به جای کلمه هامان کلمه آمِن را قرار داده و به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۷۵ می شود. در مقاله عدد ۱۷۵ ذکر شده است. در سوره غافر و ترجمه انصاریان بیان شده: «و فرعون گفت: ای هامان! برای من بنایی بسیار بلند بساز شاید به وسایلی برسم،» اگر در این آیه به جای کلمه هامان کلمه آمن قرار داده و به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۷۵ میشود. در سوره غافر و ترجمه فولادوند بیان شده: «و فرعون گفت اى هامان براى من كوشكى بلند بساز شايد من به آن راهها برسم» اگر در این آیه به جای کلمه هامان کلمه آمن قرار داده و به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۷۵ میشود. در سوره غافر و ترجمه الهی قمشهای بیان شده: «و فرعون (به وزیرش) گفت: ای هامان، برای من کاخی بلند پایه (آسمان خراش) بنیاد کن تا شاید به درها راه یابم.» اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کیم حاصل ۵۱۷۰ میشود. بین عددهای ۱۷۵ و ۵۱۷۰ سه رقم مشترک هستند. در سوره غافر و ترجمه مکارم شیرازی بیان شده: «فرعون گفت: اي هامان! براي من بناي مرتفعي بساز شايد به وسائلي رسم.» اگر در این آیه به جای کلمه هامان کلمه آمن قرار داده و به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل 166 میشود. در مقاله عدد ۱۶۶ ذکر شده است. در سوره غافر و ترجمه خرمشاهی بیان شده: «و فرعون گفت اى هامان براى من برجى [بلند] برآور باشد كه به اين راهها برسم» اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۹۱۷ میشود. در مقاله عدد ۲۹۷۱ ذکر شده است. ارقام عددهای ۲۹۱۷ و ۲۹۷۱ مشترک هستند. اگر در این آیه به جای کلمه هامان کلمه آمن قرار داده و به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل 166 میشود. در مقاله عدد ۱۶۶ ذکر شده است. اگر متن عربی این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۳۱۳ میشود. در مقاله عدد ۲۳۱۳ ذکر شده است. اگر در متن عربی این آیه به جای کلمه هامان کلمه آمن قرار داده و به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۱۱ میشود. در مقاله عدد ۱۱۱ ذکر شده است. در سوره قصص و ترجمه خرمشاهی بیان شده: «و فرعون گفت اى بزرگان براى شما خدايى جز خود نمىشناسم، و اى هامان براى من آتش بر گل برافروز [/ آجر بپز] و براى من برجى [بلند] برآور، باشد كه به خداى موسى پى ببرم، و من او را از دروغگويان مىدانم» اگر این آیه را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۴۴۲ میشود. در مقاله عدد ۴۴۲ ذکر شده است. در سوره قصص و ترجمه مکارم شیرازی بیان شده: «فرعون گفت: اي جمعيت (درباريان!) من خدائي جز خودم براي شما سراغ ندارم! (اما براي تحقيق بيشتر) اي هامان آتشي بر گل بيفروز! (و آجرهاي محكم بساز) و براي من برج بلندي ترتيب ده، تا از خداي موسي خبر گيرم هر چند من گمان ميكنم او از دروغگويان است!» اگر در این آیه به جای کلمه هامان کلمه آمن قرار داده و به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل 557 میشود. در مقاله عدد ۵۵۷ ذکر شده است. در سوره قصص و ترجمه انصاریان بیان شده: « [مادرش به الهام خدا او را به دریا انداخت] پس خاندان فرعون او را [از آب] گرفتند تا سرانجام، دشمنشان و مایه اندوهشان شود. مسلماً فرعون و هامان و سپاهیان آن دو خطاکار بودند؛» اگر در این آیه به جای کلمه هامان کلمه آمن قرار داده و به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل 482 میشود. در مقاله عدد ۴۸۲ ذکر شده است. در سوره قصص و ترجمه خرمشاهی بیان شده: «آنگاه فرعونيان او را [يافتند و] برگرفتند تا سرانجام دشمن و مايه اندوهشان شود، چرا كه فرعون و هامان و سپاهيانشان خطاكار بودند» اگر این آیه را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۳۵۲ میشود. در آیهای دیگر از سوره قصص و ترجمه الهی قمشهای بیان شده: «و در زمین به آنها قدرت و تمکین بخشیم و به چشم فرعون و هامان و لشکریانشان آنچه را که از آن اندیشناک و ترسان بودند از سوی آنان بنماییم.» اگر در این آیه به جای کلمه هامان کلمه آمن قرار داده و به عددهای ابجد وسیط و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۴۴۲ و ۳۵۲ میشود. اگر متن عربی این آیه را به ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۳۴۸۱ میشود. در مقاله عدد ۳۴۸۱ ذکر شده است. اگر کلمه آمِن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۰ میشود. در مقاله عدد ۱۰ ذکر شده است. اگر کلمه هامان را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۶ میشود. در مقاله عدد ۱۶ ذکر شده است. در ویکیپدیا بیان شده: «هامان، از شخصیتهای حکومت فرعون در زمان موسی بود. نامهامان شش بار در قرآن به کار رفتهاست که در تمام موارد، همراه با نام فرعون است. در دو آیه، نام قارون نیز در کنار این دو آمدهاست. هامان به جهت کمکهایش به فرعون، یکی از درباریان فاسد و گنهکار بهشمار آمدهاست.» در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در قطعه ۵۳۴ ابن یمین کلمه قارون و در ادامه مقاله کلمات قارون و فساد و در شعر ۶۱ دفتر چهارم مثنوی و معنوی مولانا کلمات هامان و فساد ذکر شدهاند. در باب ۱ کتاب مقدس استر کلمات وزیر، خشایارشا، پادشاه، پارس و جشن ذکر شدهاند. در توضیحات هامان (کتاب استر) در ویکیپدیا بیان شده: «او پسر همداتای اجاجی و وزیر اَخْشُورُش (احتمالا خشایارشا) پادشاه ایران بود. از آنجایی که اجاج لقب شاهان عمالیقی بود، علمای یهودی تصور کردهاند که هامان از نسل خاندان سلطنتی عمالیقی باشد، و او یا پدرش به صورت اسیر وارد سرزمین پارس شده باشد. سجده نکردن مردخای در برابر او، باعث بدبینی او به یهودیان شد. وی توانست رضایت اَخْشُورُش را برای قتل یهودیان جلب کند. ملکه استر، که همسر پادشاه و یهودی بود، پادرمیانی کرده، نقشه هامان خنثی شد و در نهایت، هامان به دستور پادشاه اعدام شد. یهودیان سالروز اعدام هامان را (براساس کتاب داستانی استر) در عید پوریم جشن میگیرند.» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۳۵۲ میشود. در مقاله بیان شده که سوره شوری ۳۵۲۱ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۳۵۲ و ۳۵۲۱ مشترک هستند. در سوره شوری کلمات او، پسر، بود، برای، قتل، یهود، جلب میکند، همسر، بود، دستور و کتاب ذکر شدهاند. اگر عبارت «هامان نام مشترک وزیران خشایارشاه و فرعون» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۳۲۵۲ میشود. در مقاله عدد ۳۵۲ ذکر شده است. ارقام عددهای ۳۵۲ و ۳۲۵۲ مشترک هستند. این نشان میدهد که در قرآن هامان به اشتباه هامان کتاب مقدس استر در نظر گرفته نشده است. قرآن را خداوند به محمد(ص) وحی کرده است. در ادامه مقاله بیان شده که شعرها نیز به شاعران بزرگ وحی شدهاند. در ادامه مقاله بیان شده که تفاوت قرآن و شعرها این است که قرآن بر خلاف شعرها مطالب کاملا صحیحی را بیان کرده است. بر اساس کتاب نور و کتاب نشانهها و مقالههایی که آدرس آنها در انتهای مقاله آمده حتی تعداد حروف آیههای قرآن با حساب و کتاب انتخاب شدهاند.
رندی
اگر کلمه رندی را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۲۴ میشود. در مقاله عدد ۲۴ ذکر شده است. در توضیحات حافظ در ویکیپدیا بیان شده: «مکتب حافظ رندی است و رند و رندی اساسیترین اصطلاح در شعر و جهانبینی حافظ است؛ از اینرو، شناخت رندیْ شناخت جهانبینی و اندیشه و هنر حافظ را نتیجه میدهد.» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۵۳۲ میشود. در مقاله عدد ۵۳۲ ذکر شده است. در مثنوی ۱ حافظ کلمه رندی و در ترجیع بند ۱ اوحدی و در غزل ۱ محتشم کاشانی کلمه رندان و در غزل ۲۴۴ سعدی و در غزل ۴۲۲ عطار کلمه رند وجود دارد. استاد طاهری بیان میکند که رندی به معنی این است که تنها بر پله عقل تکیه نکنیم و از دریافتهای آسمانی نیز بهره ببریم. دریافتهای آسمانی بر پایه پله عشق و بر اساس شور، شوق، اشتیاق و ذوق فرد حاصل میشود. در سوره یوسف و در غزل ۱ فیض کاشانی و در غزل ۲۲۴ مولانا و در غزل ۴۲۲ عطار و در غزل ۲۴۶۱ بیدل دهلوی کلمه شوق و در برگ ۲۲۴ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمات شور و شوق و در غزل ۱ محتشم کلمات شور و ذوق و در قصیده ۱ میلی و در قصیده ۱ طبیب اصفهانی و در شعر ۶۱ دفتر چهارم مثنوی و معنوی مولانا کلمه ذوق و در قصیده ۱ سلیم تهرانی کلمات ذوق و شوق و در قصیده ۱ حزین لاهیجی و در مثنوی ۱ مطمح الانظار حزین لاهیجی و در قصیده ۴۲۲ امیر معزی کلمه شور و در شعر ۴۲ روضة المحبین ابن عماد کلمه اشتیاق و در غزل ۱۲۳۵ مولانا کلمه مشتاق وجود دارد. اگر در زمینه مثبتی شور و شوق داشته باشیم یا به عبارتی به زمینه مثبتی عشق بورزیم فیض، لطف و رحمت خداوند در آن زمینه شامل حالمان میشود. در سوره شعراء کلمات شوق، ذوق، لطف، رحمت و خداوند و در سوره یوسف عبارت رحمت و لطف خدا و در قصیده ۱ سوزنی سمرقندی کلمات یوسف، رحمت و لطف و در باب ۱ انجیل برنابا و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمات رحمت و لطف و در ترجیع بند ۱ مولانا و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در قصیدههای ۱ شاه نعمت الله ولی، حزین لاهیجی و میلی و در غزل ۱ نسیمی و در قصیده ۱ فضولی و در قصیده ۱۶ عطار و در قصیدههای ۱۶ و ۴۲ محتشم کاشانی و در غزل ۲۶۱۴ مولانا کلمه لطف ذکر شده است. بنابراین رندی به معنی تیکه کردن به هر دو پله عقل و عشق است. در سوره شعراء کلمه عقل و در سوره یوسف و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در ترجیع بندهای ۱ مولانا و اوحدی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در مقاله کلمات عقل و عشق ذکر شده است. در برنامه پرگار بیبیسی که در ادامه مقاله آمده استاد طاهری بیان میکند که دریافتهایشان به دلیل شوق و اشتیاق فراوان بوده است. شعرهای شاعران بزرگ مزد اشتیاق و ذوق آنها در راه کمال است. در سوره شعراء کلمات شعر، شاعر، بزرگ، مزد، شوق و ذوق، راه و کمال و در قصیده ۱ ملک الشعرا بهار کلمات شعر، شاعران و شعراء و در سوره یوسف کلمات مزد و شوق و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات یوسف و مزد و در برگ ۲۴۲ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمات شور، شوق و شعر و در برگ ۲۴۴ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمات شور، شوق، ذوق و شعر و در مثنوی ۱ حافظ و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی و در قصیدههای ۲۴ و ۴۲۲ امیر معزی کلمه شعر و در قصیده ۱ امیر معزی کلمات شعر و راه و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» از بودا(ع) و در باب ۱ انجیل مرقس و در غزل ۱ حافظ و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» و در شعر ۴۲ پادشاهی بهرام گور شاهنامه فردوسی و در شعر ۱ خسرو و شیرین نظامی گنجوی و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در ترجیع بند ۱ اوحدی و در قصیده ۱ سلیم تهرانی و در لمعات ۱ عراقی و در مثنوی ۱ فرهنگ نامه حزین لاهیجی و در غزل ۱ فروغی بسطامی و در قصیده ۱ سوزنی سمرقندی و در غزل ۱ شهریار و در منشور کوروش و در باب ۱۶ انجیل برنابا و در بیت ۱۶ شعر ۱ النوبة الثالثة - سوره سبا میبدی و در شعر ۲۴ سام نامه خواجوی کرمانی و در باب ۴۲ انجیل برنابا به ارمیا(ع) و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی و در شعر ۴۲ روضة المحبین ابن عماد و در برگ ۲۲۴ کتابهای پله پله تا ملاقات خدا، انسان از منظری دیگر و زهیر و در آیه ۲۴۴ سوره بقره و در غزل ۲۴۴ سعدی کلمه راه و در غزل ۱ نسیمی و در غزل ۲۴۲ انوری کلمه ره و در قصیده ۲۴ محتشم کاشانی و در برگ ۲۴۴ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمه کمال و در نامههای فارسی ۱۰۰ قائم مقام فراهانی و در مقاله کلمات راه و کمال ذکر شدهاند. کتاب شعر اثر افلاطون است. خداوند اشعار را بر اساس مطالبی که شاعر با آنها آشناست به او وحی میکند. در سوره شعراء کلمات شاعر و وحی ذکر شدهاند. آگاهی و وسعت مطالعات شاعر بر کیفیت شعری که به او وحی میشود تاثیر میگذارد. شاعر آنچه به او وحی میشود را عینا بیان میکند؛ از این جهت شاعر مانند طوطی است. در مقاله به نقل از توضیحات امیرخسرو دهلوی در ویکیپدیا بیان شده: «امیرخسرو به زبانهای فارسی، عربی، ترکی و سانسکریت چیرگی داشت و به سعدی هند معروف بود و او در اوایل حال به «سلطانی» و سپس به «طوطی» تخلص میکرد.» اشعار لزوما مطالب صحیحی را بیان نمیکنند؛ چون خداوند بر اساس دیدگاه و نظرات شاعر، شعر را وحی میکند و ممکن است دیدگاه شاعر اشتباه باشد. به عنوان مثال مصرع زیر از مسمط ۱ ادیب الممالک اشتباه است. اگر کلمه اشتباه را به مصرع زیر اضافه کرده و به عددد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۲۲ میشود. در مقاله بیان شده که در باب ۲۲۱ انجیل برنابا به عروج عیسی(ع) از بالای کوه زیتون اشاره شده است. در باب ۲۲۱ انجیل برنابا بیان شده که بعد از مصلوب شدن یهودا اسخریوطی مسیح(ع) از بالای کوه زیتون عروج میکند. در باب ۲۱۲ انجیل برنابا به یهودا اسخریوطی اشاره شده است.
چونان که ببویید مسیحا به سر دار
در مقاله عدد ۱۵۷ ذکر شده است. آیه ۱۵۷ سوره زنان و ترجمه انصاریان بیان میکند: «و به سبب گفتارِ [سراسر دروغ] شان که ما عیسی بن مریم فرستاده خدا را کشتیم. در صورتی که او رانکشتند و به دار نیاویختند، بلکه بر آنان مُشتبه شد [به این خاطر شخصی را به گمان اینکه عیسی است به دار آویختند و کشتند]؛ و کسانی که درباره او اختلاف کردند، نسبت به وضع وحال او در شک هستند، و جز پیروی از گمان و وهم، هیچ آگاهی و علمی به آن ندارند، و یقیناً او را نکشتند.» اگر این آیه را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۲۲۱ میشود. ارقام عددهای ۲۲۱ و ۱۲۲۱ مشترک هستند. در سوره زنان بعد از آیه ۱۵۷ و ترجمه الهی قمشهای بیان شده: «بلکه خدا او را به سوی خود بالا برد، و پیوسته خدا مقتدر و کارش از روی حکمت است؛ » اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۵۳۲۱ میشود. در مقاله بیان شده که سوره شوری ۳۵۲۱ حرف دارد. ارقام عددهای ۳۵۲۱ و ۵۳۲۱ مشترک هستند. در سوره شوری کلمات بلکه، خدا، او را، به سوی، خود، بالا، همواره، خدا، مقتدر، کار، از روی، حکیم و است ذکر شدهاند. این دو آیه نیز مشابه باب ۲۲۱ انجیل برنابا به مصلوب نشدن عیسی(ع) و عروج مسیح(ع) اشاره میکنند. آیه ۵۷ سوره مریم و ترجمه فولادوند بیان میکند: «و [ما] او را به مقامى بلند ارتقا داديم» اگر این آیه را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۷۵ میشود. این آیه به عروج ادریس(ع) به جهانهای عدم اشاره میکند. در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات عدم و ادریس و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات عرش و ادریس و در قصیده ۲۴ خاقانی کلمات سیمرغ و ادریس وجود دارد. در مقاله بیان شده که سیمرغ به جهانهای عدم اشاره میکند. در مقاله آیه ۱ سوره اسراء آمده که به معراج رسول اکرم(ص) اشاره میکند. در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات عدم، مصطفی، عیسی و ادریس و در قصیده ۲۴ خاقانی کلمات سیمرغ، عیسای و ادریس ذکر شدهاند. آیه ۵۷ سوره مریم و ترجمه خرمشاهی بیان میکند: «و [ما] او را به مقامى بلند ارتقا داديم» اگر آیه ۵۷ سوره مریم و ترجمه خرمشاهی را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۰۰ میشود. در مقاله عدد ۱۰۰ ذکر شده است. آیه ۵۷ سوره مریم و ترجمه مکارم شیرازی بیان میکند: «و ما او را به مقام بلندي رسانديم.» اگر این آیه را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۰۰ میشود. اگر کلمه ادریس را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۷۵ میشود. در مقاله عدد ۲۷۵ ذکر شده است. بیت زیر از مسمط ۱ ادیب المماک بیان میکند که ادریس و اخنوخ دو نفر هستند. بیت زیر اشتباه است. اگر کلمه اشتباه را به بیت زیر اضافه کرده و به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۵۴۵۱ میشود. در مقاله عدد ۱۵۵۴ ذکر شده است. ارقام این عددها مشترک هستند. اگر عبارت «خطا و اشتباه» را به بیت زیر اضافه کرده و به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۶۱۶۶ میشود. در مقاله بیان شده که سوره حاقه ۱۱۶۶ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۱۶۶ و ۶۱۶۶ مشترک هستند. در سوره حاقه کلمه خطا وجود دارد.
موسی ز ظهور تو خبر داده به یوشع *** ادریس بیان کرده به اخنوخ و همیلع
ادریس و اخنوخ یکی هستند. اگر عبارت «ادریس اخنوخ یکی» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۴۲ میشود. در بیت زیر از مسمط ۱ ادیب الممالک کلمه «یکی» وجود دارد. اگر بیت زیر را به عددهای ابجد وسیط و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۴۸ و ۱۶۱ میشود. در مقاله عددهای ۲۴۸ و ۱۶۱ ذکر شدهاند.
چون او نه یکی شاه درین توده اغبر *** چون او نه یکی ماه بر این طارم اخضر
در بیت زیر از قطعه ۵۳۴ ابن یمین کلمات ادریس و یکی وجود دارند.
علم دادند به ادریس و به قارون زر و سیم *** شد یکی فوق سماک و دگری زیر سمک
اگر عبارت «ادریس اخنوخ» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۵۳۲ میشود. در مقاله عدد ۱۵۳۲ ذکر شده است. در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات ادریس، مزرعه و زراعت یا کشاورزی و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات ادریس و مزرعه و در باب ۱۶ انجیل برنابا کلمه مزرعه و در مقاله کلمات صنعت و علم ذکر شدهاند. در ادامه مقاله عکسی از روزنامه وطن امروز آمده که به کشاورزان اشاره میکند. در توضیحات ادریس در ویکیپدیا بیان شده: «ابن خلدون کشاورزی را مقدم بر تمام پیشههای بشری میداند، زیرا که در آن نیاز به اندیشه و دانشی نیست، و آن را به آدم ابوالبشر نسبت میدهد. پس از کشاورزی صنعتگری را در مرتبه دوم میداند، زیرا که صنعت از امور ترکیبی و علمی است که در آن اندیشه و نظر را بهکار میبرند، و او آن را به ادریس نسبت میدهد و او را «پدر دوم مردم» مینامد.» در بیت زیر از مسمط ۱ ادیب الممالک کلمه مزرعه وجود دارد. اگر بیت زیر را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۷۵ میشود. در مقاله عدد ۱۷۵ ذکر شده است.
افسوس که این مزرعه را آب گرفته *** دهقان مصیبتزده را خواب گرفته
ادریس همان هرمس است. در توضیحات هرمس در ویکیپدیا بیان شده: «از صفات و نمادهای او میتوان به خروس، لاکپشت خشکی (سنگ پشت)، چوبدستی، کیف پول، صندلهای بالدار و کلاه آفتابگیر اشاره کرد. هرمس به شکل جوانی خوشسیما، بدون ریش و تنومند یا به شکل مردی سالخورده دارای ریش به تصویر کشیده شدهاست.» در مقاله کلمات خروس، لاکپشت، کیف، پول، چوب، صندل، بال، کلاه، آفتاب، جوان، خوش، مرد و ریش و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات ادریس، کُله یا کلاه، آفتاب و بال و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمات کلاه، آفتاب و بال و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات ادریس، چوب و بال و در ترجیع بند ۱ میلی کلمات چوب، بال، خوش، سیما، مرد و ریش و در شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» از بودا(ع) و در قصیده ۱ امیر معزی کلمات چوب و دست و در قصیده ۱ نظام قاری کلمه صندل وجود دارد. فریدون فرهودی کارگران تله فیلم کیف است. در کتاب نور و کتاب نشانهها و در مقالهای با عنوان «گوشهای از تحریفها در کتاب های مقدس و دینها» که آدرس آنها در ادامه آمده مطالب بیشتری درباره تحریف تصلیب عیسی(ع) بیان شده است. در قصیده ۱ امیر معزی کلمه چلیپا یا صلیب وجود دارد. تفاوت قرآن و شعرها این است که قرآن بر خلاف شعرها مطالب کاملا صحیحی را بیان کرده است. در نوشتار قرآن تحریفی صورت نگرفته اما معنا و مفهوم آیات تحریف شدهاند. به عنوان مثال رژیم سپاه و خامنهای معنا و مفهوم آیه نور را تحریف کرده و عبارت نه شرقی و نه غربی را عامل نفاق و تفرقه قرار داده است. در قصیده ۱ حافظ کلمات نور، شرق، غرب، لامکان، خامه و شبیه و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمات شرق، غرب و متشابه و در ترجیع بند ۱ نسیمی کلمات نور، مشرق، مغرب و لامکان و در مثنوی ۱ نسیمی و در شعر ۱ آغاز کتاب عراقی و در لمعات ۱ عراقی و در ترجیع بند ۱ اوحدی کلمه مکان و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات مکان و سپاه و در قصیده ۱ سوزنی سمرقندی کلمات نور، شرق، غرب و سپاه و در قصیده ۱ نظام قاری کلمات انوار، مشرق و مغرب و سپاه و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات سپه و خامه و در قصیده و قطعه ۱ سلیم تهرانی و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در ترجیع بند ۱ میلی و در قصیده ۱ حزین لاهیجی و در مثنوی ۱ مطمح الانظار حزین لاهیجی کلمه خامه و در باب ۱ کتاب مقدس ارمیا و در قصیده ۱ سلیم تهرانی و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی و در قصیده ۱ امیر معزی و در شعر ۴۲ پادشاهی بهرام گور شاهنامه فردوسی کلمه سپاه و در غزل ۱ میرزاده عشقی و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمه سپه و در قصیده ۱ فضولی کلمه تفرقه وجود دارد. کلمات خامه و خامنهای شبیه هستند. در باب ۶۱ انجیل برنابا کلمه توبه و در باب ۱۶ انجیل برنابا کلمه نفاق وجود دارد. آیه ۶۱ سوره توبه بیان میکند: «و از منافقان کسانی هستند که همواره پیامبر را آزار می دهند، و می گویند: شخص زود باور و نسبت به سخن این و آن سراپا گوش است. بگو: او در جهت مصلحت شما سراپا گوش و زود باور خوبی است، به خدا ایمان دارد و فقط به مؤمنان اعتماد می ورزد، و برای کسانی از شما که ایمان آورده اند، رحمت است، و برای آنانکه همواره پیامبر خدا را آزار می دهند، عذابی دردناک است.» در این آیه به منافقان اشاره شده است. در آیه نور منظور از عبارت نه شرقی و نه غربی لامکان است. ۶۱ ذره بنیادی توسط شماره مدل استاندارد پذیرفته شدهاند. کوچکترین اجزای تشکیل دهنده جهان مادی ذرات بنیادی هستند. ذرات به یکدیگر میپیوندند و موج را ایجاد میکنند. در مقاله کلمه پیوند و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمات ذره و موج و در قصیده ۱ حافظ و در لمعات ۱ عراقی و در ترجیع بند ۱ اوحدی و در قصیده ۱ فضولی و در قصیده ۱۶ عطار و در قصیده ۲۴ محتشم کاشانی و در غزل ۲۶۱۴ مولانا کلمه ذره و در مقاله کلمه بنیادی و در خطبه ۱ نهج البلاغه و در غزل ۱ حافظ و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در قطعه ۱ سلیم تهرانی و در قصیده ۱ حزین لاهیجی و در قصیده ۱ نظام قاری و در غزل ۱ یغمای جندقی کلمه موج و در مقاله کلمه هوشمند و در مثنوی ۱ فرهنگ نامه حزین لاهیجی کلمه شعور و در برگ ۲۲۴ کتاب انسان از منظری دیگر عبارت «شعور الهی» وجود دارد. جهان مادی از ذرات، موج، ماده، انرژی و هوشمندی یا شعور ساخته شده است. پل هگیس کارگردان فیلم «ذرهای آرامش» است. بوزون هیگز یکی از ذرات بنیادی است. کلمات هگیس و هیگز شبیه هستند. در توضیحات نازنین بنیادی در ویکیپدیا به پل هگیس اشاره شده است. بعد از ذرات بنیادی و خارج از جهان مادی، فضای تهی و لامکان و لازمان قرار دارد. در خطبه ۱ نهج البلاغه و در برگ ۲۲۴ کتاب زهیر کلمه فضا و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات فضا و تهی و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در قصیده ۱ سلیم تهرانی و در رباعی ۶۱ خیام و در شعر ۴۲ تحفةالاحرار جامی و در غزل ۲۴۲ سنایی و در غزل ۱۲۴۸ مولانا کلمه تهی و در ترجیع بند ۱ نسیمی کلمات ذره و لامکان و در شعر ۱ آغاز کتاب عراقی عبارت زمان و مکان و در لمعات ۱ عراقی کلمه مکان وجود دارد. در مستندهای استاد محمد علی طاهری درباره فضا این موضوع بیان شده است. این مستندها در یوتیوب استاد طاهری که آدرس آن در ادامه مقاله آمده قابل مشاهده هستند. در غزل ۱ حافظ و در شعر ۱ آغاز کتاب عراقی و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی و در شعر حمید الدین بلخی کلمه تاریک وجود دارد. در زیر آدرس مستندی از استاد طاهری با عنوان «۴- مستند ماده تاریک، انرژی تاریک و ویسکوزیته فضا - براساس تئوری محمدعلی طاهری» آمده که مدت زمان آن در نتیجه جستجوی گوگل ۳۷:۵۱ نشان داده میشود. استاد طاهری متولد سال ۱۳۷۵ قمری است. ارقام عددهای ۱۳۷۵ و ۳۷:۵۱ مشترک هستند. مدت زمان ویدئو اصلی با آنچه در نتیجه جستجوی گوگل نشان داده میشود ۱ ثانیه تفاوت دارد. در مقاله عدد ۱ ذکر شده است. در مقاله به لوح زمرد اشاره شده است. در لوح زمرد بیان شده: «هر چیزی که به وجود میآید به خاطر اراده آن یکتای ابدی است. تمام اشیای مادی از طریق متراکم کردن انرژی به وسیله آن یکتای ابدی جلوه گر میشوند.» طبق رابطه همارزی جرم و انرژی آلبرت اینشتین هر جسم ساکنی معادل مقداری انرژی است. آلبرت اینشتین متولد سال ۱۲۹۶ قمری است. در مقاله عدد ۱۲۹۶ ذکر شده است. اگر عبارت «آلبرت اینشتین» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۴۵۴ میشود. ارقام عددهای ۱۴۵۴ و ۱۵۵۴ مشترک هستند. در مستندهای استاد طاهری درباره فضا نحوه سوختن و انبساط پوسته کیهان با مثال سوختن سوخت جامد موشک شرح داده شده است. در ادامه مقاله به سوخت جامد موشک اشاره شده است. در مستندهای استاد طاهری درباره فضا بیان شده بعد از بیگ بنگ کیهان از یک نقطه فوق متراکم مانند یک دستگاه عظیم انبساط خود را شروع می¬کند. بعد از رسیدن امواج به لبه بیرونی کیهان، در اثر چرخش ذاتی کیهان امواج به داخل کیهان بازگشته و با برخورد به یکدیگر جاذبه را ایجاد کرده و باعث انقباض کیهان می¬شوند. در واقع بیگ بنگ، پیدایش کیهان (جهان مادی)، انبساط و انقباض در حال تکرار شدن است. در سوره ابراهیم و ترجمه انصاریان بیان شده: «[در] روزی که زمین به غیر این زمین، و آسمان ها [به غیر این آسمان ها] تبدیل شود، و [همه] در پیشگاه خدای یگانه قهّار حاضر شوند.» اگر این آیه را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۴۲۸ میشود. سوره نبأ ۸۲۴ حرف و سوره جن ۲۸۴ کلمه دارد. ارقام عددهای ۲۸۴، ۴۲۸ و ۸۲۴ مشترک هستند. در سوره نبأ در، روزی، که، زمین، این، زمین، آسمانها، این، آسمانها، شود، همه، در، خدای، حاضر و شوند و در سوره جن کلمات در، روزی، که، زمین، به، غیر، این، زمین، آسمانها، به، غیر، این، آسمانها، شود، همه، خدای و یکتا ذکر شدهاند. اگر متن عربی این آیه را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۶۱ میشود. در مقاله عدد ۱۶۱ ذکر شده است. مطلبی که در این آیه از سوره ابراهیم ذکر شده مشابه آنچه است که در مستند استاد طاهری بیان شده است. در سوره ذاریات و ترجمه مکارم شیرازی بیان شده: «ما آسمان را با قدرت بنا كرديم و همواره آنرا وسعت ميبخشيم!» اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۳۴۸۱ میشود. سوره آل عمران ۳۴۱۸ کلمه دارد. ارقام عددهای ۳۴۱۸ و ۳۴۸۱ مشترک هستند. در سوره آل عمران کلمات ما، آسمان، را، با، قدرت، بنا، کردیم، همواره، آنرا، وسعت و میبخشیم ذکر شدهاند. این آیه به انبساط فضا اشاره میکند.
کعبه، مسجد الحرام، مسجد الاقصی و نوروز نماد وحدت
در سوره بقره به تغییر قبله اشاره شده است. در باب ۱ کتاب مقدس استر و در برگ ۲۲۴ کتاب زهیر و در برگ ۴۲۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه تغییر وجود دارد. منطقی این بوده که قبله مسلمانان در عربستان باشد تا مسلمانان به آن دسترسی آسان و راحت داشته باشند. در سوره بقره کلمات منطقی، قبله، دسترسی، آسان و راحت و در قصیده ۱ فضولی کلمات کعبه و آسان و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات منطق، قبله و مکیان و در ترجیع بند ۱ مولانا کلمات قبله و آسان و در شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» از بودا(ع) و در غزل ۱ حافظ و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی و در قصیده ۱ میلی کلمه آسان و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمه سهل و در برگ ۲۲۴ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمات سهل و آسان و در برگ ۲۴۲ کتاب الف کلمه منطقی وجود دارد. در عربستان بودن قبله محوریت قویتری برای وحدت مسلمانان بوده است. در سوره بقره کلمه قویتر و در قطعه ۱ سلیم تهرانی و در قصیده ۱ نظام قاری و در قصیده ۱ حزین لاهیجی و در غزل ۱۲۶۴ مولانا کلمه قوی و در باب ۱ کتاب مقدس یوشع و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در حکایت ۱۰ باب اول در سیرت پادشاهان گلستان سعدی کلمات قوی و قوت و در قصیده ۱ حافظ و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در آیه ۱:۶ کتاب مقدس نوحه و در قصیده ۱۶ عطار و در شعر ۶۱ دفتر چهارم مثنوی و معنوی مولانا و در قصیده ۲۴ خاقانی و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمه قوت و در مثنوی ۱ نسیمی و در لمعات ۱ عراقی کلمات قبله و قوت و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات قوت و کعبه و در قصیده ۴۲۲ امیر معزی کلمات قوی و کعبه و در برگ ۲۲۴ کتاب انسان از منظری دیگر کلمات کعبه و قبله و در قصیده ۱ فضولی و در تضمین ۱ فروغی بسطامی کلمه کعبه وجود دارد. منطقی این بوده که قبله مسلمانان کعبه باشد اما اول قبله بیت المقدس اعلام شده که باعث ایجاد وحدت و پیوند بین مسلمانان، مسیحیان و یهودیان شود. در سوره بقره کلمات منطقی، قبله، مسلمانان، کعبه، اما، اول، قبله، بیت المقدس، اعلام، پیوند، مسلمانان، یهود و نصاری و در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمات کعبه و قبله و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات کعبه و دو قبله و در غزل ۱ بیدل دهلوی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمه وحدت و در قصیده ۱ عراقی و در غزل ۲۴۲ انوری و در غزل ۱۲۳۵ مولانا کلمه مسلمان و در باب ۱ انجیل مرقس کلمه یهود و در مقاله کلمه مسیحی وجود دارد. کعبه در مکه و در مسجدالحرام قرار دارد. در مقاله به آیه ۱ سوره اسراء اشاره گردید. در آیه ۱ سوره اسراء به مسجدالحرام و مسجدالاقصی و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در قطعه ۱ پروین اعتصامی و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی و در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی و در رباعی ۲۴ خیام به نوروز اشاره شده است. کعبه، مسجدالحرام، مسجدالاقصی و عید نوروز نماد وحدت هستند. اگر عبارت «کعبه مسجد الحرام، مسجد الاقصی و نوروز نماد وحدت» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۶۱۱ میشود. در ادامه مقاله عدد ۱۶:۱۱ ذکر شده است. معبد هیکل سلیمان بر روی تپه موریا قرار داشته است. هم اکنون مسجدالاقصی و قبه الصخره بر روی این تپه قرار دارند. در مثنوی ۱ نسیمی کلمات هیکل و سلیمان و در ترجیع بند ۱ شاه نعمت الله ولی کلمه هیکل و در غزل ۱ آشفته شیرازی کلمه صخره و در غزل ۱ میرزاده عشقی کلمه تپه وجود دارد. نقاشی «صخره امرتاج در یک منظره خیالی» اثر ویکتور هوگو است. در آیههای ۱:۶، ۲:۴، ۴:۲ و ۴:۲۲ کتاب مقدس نوحه کلمه صهیون وجود دارد. در توضیحات کوه صهیون در ویکی پدیا بیان شده: «کوه صهیون (عبری: הַר צִיוֹן هار صیون، عربی: جبل صهیون) تپهای در جنوبِ غرب اورشلیم است که در خارج دیوارهای شهر قدیمی قرار دارد. پرستشگاه اورشلیم و بعدها مسجدالاقصی بر روی این تپه ساخته شدهاند. داود پادشاه اسرائیل بر کوه صهیون دفن شدهاست و برای یهودیان مکانی مقدس است. جنبش ملیگرای صهیونیسم نام خود را از این مکان به وام گرفتهاست. از کوه صهیون در استعاره به معادل انجیلی اورشلیم و سرزمین مقدس نیز یاد میشود.» در توضیحات صهیونیسم در ویکیپدیا بیان شده مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال ۷۵ قطعنامهای را با ۷۵ رای موافق به تصویب رساند که در آن «صهیونیسم شکلی از نژادپرستی و تبعیض نژادی معرفی شده» بود. اگر عبارت «صهیونیسم شکلی از نژادپرستی و تبعیض نژادی معرفی شده» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۵۷ میشود. در مقاله عددهای ۷۵ و ۱۵۷ ذکر شدهاند. صهیونیسم عقیدهای نژادپرستانه است. در مقاله به منشور یا استوانه کوروش اشاره شده است. منشور کوروش مبین حقوق بشر، نفی بردهداری و نژادپرستی است. کوروش کبیر یهودیان بابل را از اسارت و بردگی آزاد کرد. اگر عبارت «استوانه کوروش صهیونیسم» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۷۵ میشود. در ویکیپدیا بیان شده که استوانه کوروش در اسفند ۵۷ توسط هُرمُزد رَسام در جریان کاوشهای او در بابِل، بر تپه موسوم به عَمران یافت شد. عجیب است یهودیان که نژادپرستی هیتلر را تجربه کردند؛ رفتاری مشابه را نسبت به مردم فلسطین تکرار میکنند! یهودیان از ظلم هیتلر به فلسطین پناه آورند و مانند هیتلر به مردم فلسطین ظلم و ستم کردند. یهودیان در فلسطین مهمانهای ناخوانده بودند. در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی عبارت «مهمان ناخوانده» وجود دارد. در مقاله به نقل از توضیحات سیندخت در ویکیپدیا بیان شده: «وقتی که مهراب از مهمانی زال برگشت سیندخت از او درباره مهمان ناخوانده پرسید، که چگونه مردیست، آیا برازنده تاج و تخت هست، خوی و خصلت آدمی دارد، دنبالهرو اساطیر و نامآوران گذشته میباشد و هر آنچه که زیبنده یک پادشاه مقبول بود راجع به زال از مهراب پرسید. ظاهراً بحث فوق با حضور رودابه انجام شد و او نیز پاسخ پدر را میشنید.» در کتاب نور و کتاب نشانهها و در مقالهای با عنوان «اگر خشمت را کنترل کنی عصای دستت می شود» که آدرس آن در ادامه آمده مطالبی درباره صلح بین فلسطین و اسرائیل بیان شده است. در مقاله عدد ۵۷ و کلمات کتاب مقدس، داوود، ریشه، عبری، عربی، قلعه، زمین و خشک ذکر شدهاند. در توضیحات کوه صهیون در ویکی پدیا بیان شده: «معنی لغوی واژه صهیون مشخص نیست. در کتاب مقدس این واژه در کتاب ساموئل (دوم ساموئل ۵:۷) به کار رفتهاست و نام قلعهای است که توسط داوود تسخیر میشود. ممکن است ریشه آن واژه عبری صیون به معنی قلعه یا واژه عربی صیا به معنی زمین خشک باشد.» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۶۱۱ میشود. در ادامه مقاله بیان شده که در آیههای ۶:۱، ۶:۱۶، ۱۶:۱، ۱۶:۶، ۱۶:۱۱ و ۱۶:۱۶ کتاب مقدس دوم سموئیل کلمه داوود و در آیه ۱۱:۶ کتاب مقدس دوم سموئیل کلمات داود و اوریای حِتّی وجود دارند. شماره این آیهها مشترک هستند. در توضیحات کوه صهیون در ویکیپدیا بیان شده: «بر اساس کتاب ساموئل کوه صهیون محل قلعه جبوسیتها بود که قلعه صهیون نام داشت و توسط داوود تسخیر شد و کاخ او و شهر او گردید. این محل در کتاب اشعیا، مزامیر و مکابی مورد اشاره قرار گرفتهاست. بعد از تسخیر این محل آن به قسمتهای کوچکتری تقسیم شد. بالاترین قسمت آن در شمال محل ساخت معبد سلیمان گردید. در زمان معبد سلیمان شهر به سمت غرب گسترش یافت. در زمان معبد دوم اورشلیم یوسفوس فلاویوس کوه صهیون را کوهی در سمت غرب شهر میداند. از این رو کوه صهیون معمولاً کوه غربی شهر در نظر گرفته میشود.» در سوره اسراء کلمات کتاب، کوه، بود، که، نام، داشت، داوود، شد، کاخی، او، شهر، او، گردید، این، کتاب، اشعیا، زبور، مورد، اشاره، قرار، گرفته است، بعد از، این، آن و شد، بالا، آن، ساختیم، معبد، گردید، زمان، معبد، شهر، سمت، مغرب، بگستران، یافت، زمان، معبد، دوم، بیت المقدس، کوه، را، در، سمت، مغرب، شهر، میداند، از این، رو، کوه، مغرب، شهر، در، نظر، گرفته و میشود و در مقاله کلمات ساموئل، قلعه، داوود، کاخ، اشعیا، مزامیر، معبد سلیمان و اورشلیم ذکر شدهاند. در ادامه مقاله ذکر شده که آیه ۱۱:۲ کتاب مقدس دوم سموئیل بیان میکند: «یک روز، بعد از ظهر داوود از بستر برخاست و به پشتبام کاخ رفت و به قدم زدن پرداخت. از روی بام نظرش بر زنی افتاد که حمام میکرد. آن زن زیبایی فوقالعادهای داشت.» در این آیه به کاخ داوود(ع) اشاره شده است. در باب ۱ کتاب مقدس استر کلمات یک، روز، کاخ و زن زیبا ذکر شدهاند. در برگ ۲۴۴ کتاب آشنایی با صادق هدایت کلمه شهید نورائی وجود دارد. درگذشت حسن شهید نورایی در سال ۱۳۳۰ خورشیدی بوده است. در ادامه مقاله بیان شده که درگذشت صادق هدایت در سال ۱۳۳۰ خورشیدی است. در توضیحات حسن شهید نورایی در ویکیپدیا بیان شده: «او در این رساله که به زبان فرانسه نوشته شده و نیز گفتارهای دیگری که به زبان فارسی در مجلات داخلی ایران و از جمله مجله «سخن» منتشر شد، ایدئولوژی نازی را «عقایدی خردستیز و غیرعقلانی و مجموعهای از دادههای مبهم و اثباتنشدنی که مبنایی جز ایمان ندارند» معرفی میکند و در پیشگفتار آن مینویسد:
«اینجا هم همچون همه نظامهای مستبد فراگیر و تمامیتطلب، در خدمت تحقق بخشیدن به یک هدف مشخص و معین است: تأمین تفوق و سیطره نژاد برتر. مبنای همه چیز صلاح و مصلحت ملت آلمان است و هدف همه چیز هم تأمین عظمت، تفوق و توسعه آن. ناسیونال سوسیالیسم همه را مطیع و گوش به فرمان میخواهد. هیچ استثنایی را نمیپذیرد. نه علم جهانی وجود دارد و نه حق و حقوق عام و فراگیر. علم ملی است و ملت هم خون است و نژاد. حقیقت اول و آخر همین است و بس. فرد و شخص و بشر و آدمی وجود ندارد که از حقی برخوردار باشد. هر کس به فراخور خون و نژاد ملتش حقی دارد و البته آن ملت که از نژاد برتر است، برترین حقوق را دارد و این حقوق را هم خود تعیین و تعریف میکند و نه مرجع و مقامی دیگر، اعم از فراملی یا بینالمللی. ناسیونال سوسیالیسم، جهانبینی خودکامگی ناب و تمامیتخواهی تام است. با خرد و خردگرایی در ستیز است، نه آدمی را میشناسد و نه آدمیت را. توسعهطلب است و جهانگستر و رسالت دارد تا سیطره خود را بر جهان و جهانیان استوار سازد. پاکی بیاورد و پلیدی بزداید. همچون هر نظام تمامیتطلب، ناسیونال سوسیالیسم جنگ و جهاد و قهر و سرکوب و نابرابری و استبداد را در ذات خود دارد».» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۳۵۱۲ میشود. در مقاله عدد ۳۵۱۲ ذکر شده است. در این مطلب نیز به نژادپرستی حزب نازی و هیتلر اشاره شده است. در توضیحات حسن شهید نورایی در ویکیپدیا بیان شده: «شهیدنورایی از دوستان و مریدان صادق هدایت بود و در چاپ کتابهایش به او کمک میکرد. بهزاد شهیدنورایی فرزند وی در مورد رابطه پدرش با صادق هدایت میگوید:
«برای من خیلی مشکل است که در این باره نظر بدهم، برای اینکه هر دو برای من مثل سایههایی بیصدا هستند. همانطور که در مقدمه کتاب هشتاد و دو نامه گفتهام، هدایت برای من یک پیرمرد غمگین است با سبیل و لبخندی غمگین، یک پیرمرد ساکت. در خاطرات کودکی هدایت برایم چنین است. هنگام بیماری پدرم، هدایت هر روز به خانه ما میآمد و روی یک صندلی ساکت مینشست.»» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۱۴۰ میشود. در مقاله عدد ۱۱۴۰ و کلمات سایه، صدا، ساکت، نامه، لبخند و غمگین و در برگ ۴۴۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمات صدا و پیرمرد و در برگ ۲۴۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمات پیرمرد و لبخند ذکر شدهاند. «پیرمرد گالز» و «مردی که میخندد» آثار ویکتور هوگو هستند. اگر عبارت «پیرمرد گالز و مردی که میخندد» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۵۰۷ میشود. در مقاله عدد ۱۵۰۷ ذکر شده است. در قصیده ۱ حافظ کلمات ملک سلیمان و جمشید ذکر شدهاند. ملک سلیمان آرمان شهر یا دروان طلایی فلسطین یا اورشلیم بود. الهی قمشهای بیان میکند که دوران جمشید دوران طلایی ایران بود. در مقاله مقالهای از الهی قمشهای با عنوان «پيکار پيوسته آدمي با ديو» آمده که در آن بیان شده نـوروز رمز غلبة سليمان بهـــار است بر ديو زمسـتان است. در مقاله الهی قمشهای به جمشید اشاره شده است. در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در غزل ۱ یغمای جندقی و در غزل ۱۲۴۶ مولانا کلمات گل و سنبل و در رباعی ۱۶ سلمان ساوجی و در غزل ۴۲ آشفته شیرازی و در غزل ۱۲۶۴ صائب تبریزی کلمه سنبل و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمات گل و سفره و در غزل غزلهای ۱ سلیمان و در شعر ۴۲ تحفةالاحرار جامی کلمه سفره وجود دارد. گل سنبل را در سفره هفت سین نوروز قرار میدهند. در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات هفت، سال نو، بهار، گل و سنبله و در مطلب زیر از توضیحات هوش مصنوعی در سایت گنجو درباره ترجیع بند ۱ خاقانی عبارت سفره نوروزی وجود دارد. در بیت زیر از قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمات گل و سفره ذکر شدهاند. اگر بیت زیر را به عددهای ابجد کبیر و وسیط تبدیل کنیم حاصل ۴۱۴۵ و ۲۵۷ میشود. در مقاله عددهای ۴۱۴۵ و ۲۵۷ ذکر شدهاند.
به شرق و غرب جهان زینتی که شاه ربیع *** دهد ز سبزه و گل او ز سفره و خوان داد
در بیت بالا کلمه ربیع یا بهار و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات نوروز و بهار و در ترجیع بند ۱ مولانا و در مثنوی ۱ حافظ و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در قصیده ۱ سلیم تهرانی و در مثنوی ۱ مسعود سعد سلمان و در قصیده ۱ نظام قاری و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در غزل ۱ یغمای جندقی و در قصیده ۱ حزین لاهیجی و در غزل ۱ فرخی یزدی و در شعر ۲۴ منوچهر شاهنامه فردوسی و در شعر ۲۴ سام نامه خواجوی کرمانی و در شعر ۴۲ پادشاهی بهرام گور شاهنامه فردوسی و در شعر ۶۱ دفتر چهارم مثنوی و معنوی مولانا کلمه بهار وجود دارد. عید نوروز در آغاز فصل بهار است. در مقاله به زردشت(ع) اشاره شده است. نوروز یک جشن زردشتی است. اشو نویسنده کتاب «زردشت پیامبر خندان» است. در مقاله کلمه خندان ذکر شده است. در توضیحات نوروز در ویکیپدیا بیان شده: «پدیدآوری نوروز در شاهنامه، بدین گونه روایت شده است که: جم(یما) در حال گذشتن از آذربایجان، بر روی ارگ جمشید (تخت جمشید) فرود آمد و با تاجی زرین بر روی تخت نشست با رسیدن نور خورشید به تاج زرین او، جهان نورانی شد و مردم شادمانی کردند و آن روز را روز نو و جم را جمشید نامیدند.» در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» این موضوع بیان شده است. در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات نوروز، روز، پیروزی و بزرگ ذکر شدهاند. در توضیحات نوروز در ویکیپدیا بیان شده: «مهمترین چهرههای اسطورهای مانند جمشید، سیاوش و کیخسرو پیوندی نزدیک با نوروز دارند. نوروز روز پیروزی بزرگ جمشید بر دیوان است که نماد پلیدیهایی چون سرما، تاریکی، جهالت و خشونت بودند. عروج جمشید و عروج کیخسرو در این روز اتفاق افتاد که تفاسیر گوناگونی را به همراه دارد.» در مقاله به عروج کیخسرو اشاره شده است. در مقاله مقالهای از الهی قمشهای با عنوان «پيکار پيوسته آدمي با ديو» آمده که در آن کلمات نوروز، عروج، کیخسرو و جمشید ذکر شدهاند. در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات گاوان، شیر، تخت و جم وجود دارند. در توضیحات نوروز در ویکیپدیا عکسی آمده که در زیر آن بیان شده: «سنگنگارهای در تخت جمشید که نمادی از نوروز زرتشتیان را نشان میدهد. در اعتدال بهاری در روز نخست نوروز، نیرو و توان شیر و گاو در حال نبرد برابر است. شیر نماد ایزد مهر یا خورشید و گاو نماد زمین است.» گاو نماد زمین نیست. گاو نماد جهانهای عدم است. در هات ۱ اوستا کلمه گوشورون وجود دارد. گوشورون به معنی گاو است. منظور از گوشورون جهانهای عدم است. در کتاب نور و کتاب نشانهها مطالبی در این خصوص بیان شده است. اگر عبارت «سنگنگارهای در تخت جمشید که نمادی از نوروز زرتشتیان را نشان میدهد. در اعتدال بهاری در روز نخست نوروز، نیرو و توان شیر و گاو در حال نبرد برابر است. شیر نماد ایزد مهر یا خورشید و گاو نماد جهانهای عدم است.» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۲۹۶۰ میشود. در مقاله بیان شده که اگر آیه نور و ترجمه خرمشاهی را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۹۱۰۶ میشود. در مقاله بیان شده که اگر آیه ۱ سوره انعام و ترجمه الهی قمشهای به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۰۲۹۶ میشود. ارقام عددهای ۱۰۲۹۶ و ۲۹۱۰۶ مشترک هستند. در آیه نور و در آیه ۱ سوره انعام عبارت «آسمانها و زمین» وجود دارد. منظور از «آسمانها و زمین» کل راه کمال یا آخرین مرحله کمال یا جهانهای عدم است. در مقاله خبری از ایران اینترنشنال با عنوان «سال ۱۴۰۴ با شعارهای اعتراضی مردم در اماکن تاریخی آغاز شد.» آمده که بیان میکند: «بر اساس ویدیوهای دریافتی، شمار زیادی از شهروندان نوروز را در تخت جمشید جشن گرفتند.» در قطعه ۱ پروین اعتصامی کلمه مهرگان وجود دارد. در توضیحات مهرگان در ویکیپدیا بیان شده: «عیار اصلی سنجش این جشن، زمان برابری شب و روز یا اعتدال پاییزی بوده است، همانگونه که نوروز بر اساس اعتدال بهاری تعیین میشود.» در توضیحات مهرگان در ویکیپدیا بیان شده: «زمان برگزاری آیین قالی شویان در مشهد اردهال را جلال آل احمد، با مهرگان هم پیوند میداند. صدرالدین عینی در یادداشتها، از جشنی در تاجیکستان و سمرقند یاد میکند که هر سال در ماه میزان برگزار میشد. جشنی که میتواند، با همهً دگرگونیها، بازماندهً جشن مهرگان باشد.» در مقاله کلمات سمرقند و قالی و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمات فرش، گلیم، هر ساله، ماه و میزان ذکر شدهاند. در توضیحات مهرگان در ویکیپدیا بیان شده: «مهر یا میترا در زبان فارسی به معنای «فروغ، روشنایی، دوستی، پیوستگی، پیوند و محبت» است و ضد دروغ، دروغ گویی، پیمانشکنی و نامهربانی کردن است.» در برگ ۲۴۴ کتاب پله پله تا ملاقات خدا عبارت زبان فارسی و در مقاله کلمات مهر، فروغ، روشنایی، پیوند، ضد، دروغ و عهد شکستند ذکر شدهاند. در توضیحات مهرگان در ویکیپدیا بیان شده: «با توجه به بند ۱۱۶ مهر یشت:
... مهر میان دو برادر نود و میان پدر و پسر صد درجه است و میان پیروان ده هزار درجه است.» در مقاله عدد ۱۱۶ و کلمات پدر، پسر، برادر، مهر و صد و در ترجیع بند ۱ اوحدی عدد ده هزار ذکر شده است. در توضیحات مهرگان در ویکیپدیا بیان شده: «حکیم فردوسی در شاهنامه روز مهرگان را روزی میداند که فریدون در آن به پادشاهی نشست و تاج بر سر گذاشت. نیز بیشتر مورخان روزی را که فریدون بر ضحاک غلبه کرد و او را در کوه دماوند به بند کشید، روز مهرگان شمردهاند.» در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمه فریدون و در مقاله کلمه ضحاک ذکر شده است. در توضیحات مهرگان در ویکیپدیا بیان شده: «این جشن در مهر روز آغاز میشود و شش روز به درازا میانجامد و در روز رام روز به پایان میرسد. نخستین روز جشن، «مهرگان عامه یا همگانی» و واپسین روز جشن، «مهرگان خاصه یا ویژه» نامیده میشود، که به مهرگان ویژه «روز جشن مُغان» نیز میگویند. در زمان ساسانیان بر این باور بودند که اهورهمزدا یاقوت را در روز نوروز و زبرجد را در روز مهرگان آفریده است و از دیر باز ایرانیان بر این باور بودند که در این روز کاوه آهنگر علیه ضحاک به پاخاست و فریدون بر اژی دهاک (ضحاک) غلبه کرد.» در مقاله کلمه یاقوت و در باب ۱ کتاب مقدس حزقیال کلمات یاقوت و زبرجد و در مثنوی ۱ نسیمی و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی و در شعر ۲۴ منوچهر شاهنامه فردوسی و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمه زبرجد ذکر شده است. اگر کلمه زبرجد را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۲۴ میشود. اگر کلمه یاقوت را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۵۱۷ میشود. در مقاله عدد ۱۷۵ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۷۵ و ۵۱۷ مشترک هستند. در باب ۱ کتاب مقدس اشعیاء به جشنهای ماه نو و عیدهای مذهبی اشاره شده است. جشنها نیز محوریتی برای وحدت مردم هستند.
حلقه وحدت و میراث سیذارتا گوتاما بودا(ع)
اگر عبارت «حلقه وحدت و میراث سیذارتا گوتاما بودا(ع)» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۵۷ میشود. در مقاله عدد ۱۵۷ ذکر شده است. اگر عبارت «حلقه وحدت و میراث بودا(ع)» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۴۰۱ میشود. در مقاله عدد ۱۴۰۱ ذکر شده است. حلقه وحدت و میراث بودا(ع) انسان را به سوی خداوند و وحدت معطوف میکند و باعث اشتیاق، شور، شوق، ذوق، صفای دل، سبکروحی، محبت، معرفت، بینش، خرد، تغییر و تحول میشود. در سوره انبیاء کلمات ذوالکفل، شوق و بصیر و در مقاله کلمات انبیاء، وحدت، شور، شوق، ذوق و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمات انبیاء و وحدت و در قصیده ۱ فضولی کلمات انبیاء و ذوق و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمات انبیاء و معرفت و در شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» از بودا(ع) و کلمات مشتاق و محبت و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات بودا، خردمند و هند و در برگ ۲۲۴ کتاب انسان از منظری دیگر کلمات وحدت و معرفت و در ترجیع بند ۱ نسیمی کلمات وحدت و بصیر و تغییر و در قصیده ۱ سلیم تهرانی کلمات شوق، ذوق و محبت و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمات محبت، صفا و بصیر و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در ترجیع بند ۱ عراقی و در باب ۱۶ انجیل برنابا و در دوبیتی ۶۱ باباطاهر و در شعر ۴۲ روضة المحبین ابن عماد کلمه محبت و در شعر ۴۲ تحفةالاحرار جامی و در برگ ۲۲۴ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمه صفا و در قصیده ۱ خاقانی کلمه سبکروح و در غزل ۴۲۲ عطار کلمات شوق و معرفت و در شعر ۱۶ گنجینة الاسرار عمان سامانی کلمه معرفت و مثنوی ۱ مطمح الانظار حزین لاهیجی کلمات شور و بینش و در قصیده ۱ حزین لاهیجی کلمات شور و خرد و در مثنوی ۱ فرهنگ نامه حزین لاهیجی و در شعر ۱ خیابان دوم شاهدنامه الهامی کرمانشاهی کلمات بینش و خرد و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در قصیده ۱ طبیب اصفهانی و در غزل ۱ غنی کشمیری و در شعر ۲۴ مخیل نامه نظام قاری و در قصیده ۲۴ ظهیر فاریابی و در قصیدههای ۱۶ و ۴۲ محتشم کاشانی و در آیه ۲۴۲ سوره بقره و در قطعه ۵۳۴ ابن یمین کلمه خرد و در قطعه ۱ سلیم تهرانی و در قصیده ۲۴ خاقانی و در شعر ۴۲ پادشاهی بهرام گور شاهنامه فردوسی کلمات خرد و هند و در مقاله کلمه هند وجود دارد. کتاب خرمندی اثر افلاطون است. در توضیحات بودا(ع) در ویکیپدیا بیان شده: «گوتاما بودا ملقب به ساکیامونی یا رئیس قبیله ساکی در هند بود و نام یک شاهزاده ساکی از قوم سکا میباشد.» اگر این جمله را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۷۹۵ میشود. در مقاله بیان شده که سوره فتح ۲۵۹۷ حرف دارد. ارقام عددهای ۲۵۹۷ و ۲۷۹۵ مشترک هستند. در مقاله بیان شده که عددهای سوره فتح به کوروش کبیر اشاره میکنند. رسیدن به دنیایی در وحدت و مشابه دوران کوروش کبیر تنها با وحدت و صلح بین کشورها میسر می¬شود. بین کلمات ذوالکفل و ذوالقرنین کلمه ذوال مشترک است. در شعر ۴۲ پادشاهی بهرام گور شاهنامه فردوسی کلمات هند، خردمند و بیدار و در مقاله کلمه بیدار ذکر شده است. در ویکیپدیا بیان شده که بودا به معنی «فرد بیدار» است. اگر عبارت «فرد بیدار» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۴ میشود. حلقهها میراث عرفانی بشر و مزد شور، شوق، ذوق و اشتیاق زنان و مردان عاشق خداوند یا انبیاء هستند که به ما ارث رسیدهاند. در مقاله کلمات حلقه، مزد، شور، شوق، ذوق، مرد و زن و در ترجیع بند ۱ مولانا و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در تضیمن ۱ فروغی بسطامی کلمه عاشق و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات عاشق و انبیاء و در قصیده ۱ فضولی کلمات ذوق و انبیاء و در شعر ۱ خیابان دوم شاهدنامه الهامی کرمانشاهی کلمه مزد و در باب ۱ کتاب مقدس یوشع کلمه میراث و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات یوشع و میراث و در خطبه ۱ نهج البلاغه و در قصیده ۱ شاه نعمت الله ولی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در غزل ۲۴ میرزاده عشقی کلمه انبیاء و در سوره انبیاء کلمات شوق، زن، مرد و ارث وجود دارند. ارتباطهای مختلفی در عرفان کیهانی حلقه وجود دارند که در تمام جنبههای مثبت زندگی به فرد کمک میکنند و مسیر رشد و تعالی فرد را هموار میکنند. در این خصوص به کتاب «انسان از منظری دیگر» نوشته استاد محمد علی طاهری مراجعه فرمایید که آدرس آن در ادامه آمده است. استاد طاهری بیان میکند که الرحمن در بسم الله الرحمن الرحیم بیانگر رحمت عام خدا یا ارتباط با خدا یا حلقه است. از این تعریف برداشت میشود که منظور از عروة الوثقی یا حبل الله یا ریسمان خدا یا سلسله موی دوست نیز حلقه یا ارتباط با خداست. در لمعات ۱ عراقی کلمات بسم الله الرحمن الرحیم و اسم اعظم و در غزل ۱ فیض کاشانی کلمه بسمل و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمات بسم الله الرحمن الرحیم، رحمت و حبل و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی کلمات بسم الله، بسمل و حلقه و در مثنوی ۱ نسیمی کلمات عروة الوثقی، حبل المتین یا ریسمان خدا و سلسله موی و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمه عروه و در قصیده ۱ فضولی کلمات عام و حبل و در خطبه ۱ نهج البلاغه و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمات رحمت و عام و در ترجیع بند ۱ اوحدی و در قطعه ۱ سلیم تهرانی و در شعر ۱ ارمغان حجاز اقبال لاهوری و در برگ ۲۴۴ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمه عام و در مقاله کلمات رحمت و حلقه و در باب ۱ کتاب مقدس استر کلمات حلقه و ریسمان و در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی کلمات حلقه و سلسله زلف وجود دارند. علی سیستانی نویسنده شرح کتاب العروة الوثقی است. استاد طاهری بیان میکند که الرحیم در بسم الله الرحمن الرحیم بیانگر رحمت خاص خداوند یا مرگ است که حرکت در راه کمال را تضمین میکند. در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمات رحمت، خاص و مرگ و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمات رحمت و خاص و در ترجیع بندهای ۱ مولانا، اوحدی و خاقانی و در مثنوی ۱ نسیمی و در غزل ۱ جهان ملک خاتون و در شعر ۱ ارمغان حجاز اقبال لاهوری و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی و در برگ ۲۴۴ کتاب پله پله تا ملاقات خدا و در برگ ۴۲۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه خاص و در باب ۱ کتاب مقدس یوشع و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در قصیده ۱۶ عطار و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی و در شعر ۶۱ دفتر چهارم مثنوی و معنوی مولانا و در برگ ۲۲۴ کتاب پله پله تا ملاقات خدا و در برگ ۲۴۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه و در غزل ۱۲۳۵ مولانا کلمه مرگ وجود دارد. در صفحه ۷۵۲ کتاب نور به نقل از استاد طاهری بیان شده که بعد از هر مرگ و رفتن از برزخ آن زندگی به زندگی بعد اطلاعات فراموش شده و ادراکات باقی می¬مانند. در سوره اعراف کلمات مرگ، فراموش و ادراک و در شعر ۱۶ گنجینة الاسرار عمان سامانی کلمات فرامش و ادراک ذکر شده¬اند. فراموشی برای تازه شدن و فراموش کردن سختیها و در معرض آزمایش قرار گرفتن و رشد کردن است. در سوره اعراف کلمات فراموش، سختی، معرض، آزمایش و رشد ذکر شدهاند. فراموشی تا مرحله قیامت وجود دارد. در سوره اعراف و در ادامه مقاله به قیامت اشاره شده است. در صفحه ۷۵۲ کتاب نور آیه ۴۴ سوره اعراف آمده که بیان میکند بهشتیان دوزخیان را آواز میدهند که ما آنچه را که پروردگارمان وعده داده بود حق یافتیم. در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمه بهشتیان و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در تضمین ۱ فروغی بسطامی و در باب ۶۱ انجیل برنابا و در شعر ۲۴ منوچهر شاهنامه فردوسی و در شعر ۴۲ پادشاهی بهرام گور شاهنامه فردوسی کلمه بهشت و در رباعی ۴۲ خیام و در مقاله کلمات بهشت و دوزخ و در غزل ۲۶۱۴ مولانا کلمات جنت، دوزخ و رب یا پروردگار و در بیت ۴ شعر ۲ النوبة الثالثة - سوره ص میبدی کلمات جهنم، آواز و حق و در شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» از بودا(ع) و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» و در ترجیع بند ۱ اوحدی و در لمعات ۱ عراقی و در باب ۴۲ انجیل برنابا کلمه آواز و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات آواز و حق و در باب ۱ انجیل برنابا و در شعر ۱۶ گنجینة الاسرار عمان سامانی و در قصیده ۲۴ ظهیر فاریابی و در غزل ۲۴ میرزاده عشقی کلمه وعده و در ترجیع بند ۱ نسیمی کلمات وعده و حق و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در مثنوی ۱ نسیمی و در قصیده ۱ فضولی و در بابهای ۱۶، ۶۱، ۲۴ و ۴۲ انجیل برنابا و در غزل ۲۲۴ مولانا و در برگ ۲۴۴ کتاب آشنایی با صادق هدایت و در غزل ۱۲۴۶ مولانا کلمه حق وجود دارد. در ویکیپدیا بیان شده که کتابهای «در خرابات» و «در بهشت صوفیان» اثر جواد نوربخش هستند. این کتابها در ویکیپدیا متوالی آمدهاند. بعد از مرحله دوزخ مرحله بهشت است. در برخی از شعرها منظور از خرابات مرحله دوزخ است. مرتبه پایینتر کمال، نسبت به مرحله بالاتر کمال خرابات است. در شعرها کلمه خرابات به این معنا نیز به کار رفته است. در غزلهای ۱۲۴۶ و ۱۲۶۴ مولانا کلمه خرابات وجود دارد. آیه 44 سوره اعراف نشان می¬دهد که بهشتیان از حال دوزخیان مطلع هستند. استاد طاهری بیان میکند که بین هر دو جهان یک برزخ وجود دارد. در برزخ افراد مختار هستند که به جهان بعد بروند یا در برزخ صبر کنند. افرادی که در برزخ صبر کردهاند با پایان عمر زمین به جهان بعد یا قیامت میروند. در زیر آیه تصادفی ۱۶ سوره طور از سایت قیدار کالا آمده است. در غزل غزلهای ۱ سلیمان کلمه قیدار و در غزل ۱ فروغی بسطامی و در برگ ۲۴۴ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه کالا وجود دارد. آیه ۱۶ سوره طور و ترجمه الهی قمشهای بیان میکند: «باری، به دوزخ در شوید که صبر و بیصبری به حالتان یکسان است، و بس آنچه کردید امروز همان را جزا یابید.» اگر این آیه را به عددهای ابجد کبیر و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۴۰۵۱ و ۲۳۵ میشود. در مقاله عدد ۲۳۵ ذکر شده است. در مقاله بیان شده که سوره آلعمران ۱۵۴۰۱ حرف دارد. ارقام عددهای ۴۰۵۱ و ۱۵۴۰۱ مشترک هستند. در سوره آلعمران کلمات دوزخ، صبر، حالت، یکسان است، بس، آنچه، کردید، امروز، همان، جزا، یابید ذکر شدهاند. آیه ۱۶ سوره طور به برزخ بین مرحله قیامت و دوزخ اشاره میکند. این آیه بیان میکند وارد دوزخ شوید؛ میخواهید در برزخ صبر کنید یا نکنید برای شما یکسان است به هر حال وارد جهنم میشوید. برزخ بین قیامت و دوزخ نیز مشابه برزخ بین زمین و قیامت است. نسبت دادن عقیده تناسخ به بودا(ع) دروغ است. در مقاله کلمه دروغ ذکر شده است. در توضیحات باززایی (آیین بودایی) در ویکیپدیا بیان شده که اعتقاد به تناسخ (یا تولد مجدد پس از مرگ) با آیین بودایی شروع نشده است. تناسخ یا باززایی عقیدهای خطا و اشتباه است. اگر عبارت «باززایی (آیین بودایی) خطا» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۷۵۲ میشود. در مقاله عدد ۷۵۲ ذکر شده است. تناسخ دایره یا چرخه جهان دوقطبی را محدود به این جهان میکند؛ در حالی چرخه جهان دو قطبی مشابه شکل راه کمال که در ادامه مقاله آمده است. در مقاله به عدالت اشاره شده است. در این جهان عدالت خداوند کامل برقرار نمیشود؛ باید جهانهای دیگری نیز برای اجرای کامل عدالت خداوند وجود داشته باشند. اشو نویسنده کتابهای «زندگی به روایت بودا» و «زوربای بودایی» است. در سوره انبیاء به ذو الکفل(ع) و بر طرف شدن رنج اشاره شده است. عقاید بودایی بیان میکنند که راه رهایی از رنج کنار گذاشتن وابستگیها، تعلقات و عادتها است. در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات بودا و رنج و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» و در ترجیع بند ۱ نسیمی و در قصیده ۱ طبیب اصفهانی و در قصیده و غزل ۱ ملک الشعرا و در مثنوی ۱ مسعود سعد سلمان و در ترجیع بند ۱ میلی و در قصیده ۱۶ عطار و در رباعی ۶۱ خیام و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی و در قصیده ۲۴ امیر معزی و در باب ۴۲ انجیل برنابا و در برگ ۲۲۴ کتاب پله پله تا ملاقات خدا و در برگ ۲۴۲ کتاب الف و در برگ ۴۴۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه رنج و در شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» از بودا(ع) کلمات رنج و ترک و در غزل ۱ بیدل دهلوی کلمه تعلق و در قصیده ۱ فضولی و در برگ ۲۴۴ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه و در مقاله کلمه عادت ذکر شده است. در سوره صاد و ترجمه انصاریان بیان شده: «و اسماعیل والیسع وذوالکفل را یاد کن و همه از نیکان اند.» اگر این آیه را عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۵۷ میشود. در مقاله عدد ۱۵۷ ذکر شده است. در سوره صاد و ترجمه خرمشاهی بیان شده: «و ياد كن اسماعيل و اليسع و ذوالكفل را كه همه از نيكان بودند» اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۸۳۴ میشود. در مقاله بیان شده که سوره آلعمران ۳۴۱۸ کلمه دارد. ارقام عددهای ۱۸۳۴ و ۳۴۱۸ مشترک هستند. در سوره آلعمران کلمات یاد کنید، اسماعیل، را که، همه از، نیکان و بودند ذکر شدهاند. در شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» از بودا(ع) کلمات کردار و نیک ذکر شدهاند. در مقاله بیان شده که پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک بیانگر مقام صالح است. در توضیحات گوتاما بودا در ویکیپدیا بیان شده: «این «راه میانی» که او را در خروج از رنج و عذاب یاری نمود در اولین سخنان بودا در هشت نکته ارائه شدهاست:
درک درست
فکر درست
صحبت درست
کردار درست
گذران زندگی درست
کوشش درست
اندیشه درست
تمرکز درست
پیروی از این هشت نکته باعث فهمیدن چهار حقیقتی میشود که باعث خروج انسان از چرخه مرگ و زندگی و رسیدن به نیروانا میگردد.» این هشت نکته را میتوان به پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک مختصر کرد. در قطعه ۱ پروین اعتصامی و در قصیده ۱۶ عطار و در غزل ۲۲۴ حافظ کلمات نیک و مختصر و در قصیده ۲۴ ظهیر فاریابی و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمه مختصر و در قصیده ۱ حزین لاهیجی و در نامههای فارسی ۱۰۰ قائم مقام فراهانی کلمه اختصار و در برگ ۲۴۴ کتاب آشنایی با صادق هدایت کلمه خلاصه ذکر شده است. در این جمله منظور از چهار حقیقت عناصر چهارگانه زمین هستند که بعد از آنها و در انتهای دایره جهانهای دوقطبی مرحله نیروانا یا روح الله یا روح القدس قرار دارد. در شکل راه کمال که در ادامه مقاله آمده این مطلب مشخص شده است. در ادامه مقاله توضیحاتی درباره مرحله روح الله یا روح القدس بیان شده است. در توضیحات نیروانا در ویکیپدیا بیان شده: «بودا، «نیروانا» را به صورتهای متعددی تعریف کردهاست به صورت شادی عظیم، صلح و آرامش، فناناپذیری، بدون شکل و قالب، آنسوی زمین، آنسوی آب، آنسوی آتش، آنسوی هوا، آنسوی خورشید و ماه، پایانناپذیر و بیکران و همچنین رهایی از درگیری و منی و ریشه کن کردن حرص و طمع، کینه و دشمنی و فریب و تمامی خصوصیات نازیبا، به عبارت دیگر نیروانا پاکی محض و آرامش مطلق است.» در ادامه مقاله بیان شده که بسم الله الرحمن الرحیم جمع معشوق و عاشق و بیانگر عشق ماه و خورشید یا بالاترین مرتبه عشق در جهان دوقطبی نیک و بد یا مرحله روح الله یا روح القدس است. احتمالا منظور بودا(ع) از «آنسوی خورشید و ماه» «جمع خورشید و ماه» بوده است. اگر متن «بودا، «نیروانا» را به صورتهای متعددی تعریف کردهاست به صورت شادی عظیم، صلح و آرامش، فناناپذیری، بدون شکل و قالب، آنسوی زمین، آنسوی آب، آنسوی آتش، آنسوی هوا، جمع خورشید و ماه، پایانناپذیر و بیکران و همچنین رهایی از درگیری و منی و ریشه کن کردن حرص و طمع، کینه و دشمنی و فریب و تمامی خصوصیات نازیبا، به عبارت دیگر نیروانا پاکی محض و آرامش مطلق است.» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۳۲۵ میشود. در مقاله بیان شده که سوره شوری ۳۵۲۱ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۳۲۵ و ۳۵۲۱ مشترک هستند. در سوره شوری و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در ترجیع بند ۱ نسیمی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در غزل و تضمین ۱ فروغی بسطامی و در قطعه ۱ سلیم تهرانی و در قصیده ۱ فضولی و در قصیده و ترجیع بند ۱ میلی و در باب ۱۶ انجیل برنابا و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی و در نامههای فارسی ۱۰۰ قائم مقام فراهانی و در قطعه ۵۳۴ ابن یمین کلمه جمع وجود دارد. بودا(ع) بیان کرده: «نیروانا پاکی محض و آرامش مطلق است.» در ادامه مقاله بیان شده که در مرحله رب یا پروردگار یا روح الله یا روح القدس تنها صفات خداوند حضور دارند و صفات شیطان حضور ندارند. از این جهت این مرحله یک جهان ۱ قطبی است. شماره نماد نجومی خورشید ۱ است. در شکل راه کمال که در ادامه مقاله آمده یکی از مراحل رب یا مراحل وجود به شکل خورشید نشان داده شده است. کلمات پروردگار و نیروانا معادل یکدیگر هستند. اگر عبارت «پروردگار نیروانا» را به عددهای ابجد وسیط و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۷۵ و ۴۲ میشود. در مقاله عددهای ۷۵ و ۴۲ ذکر شدهاند. سوره قیامه سوره ۷۵ قرآن است. در سوره قیامه بیان شده: «و خورشيد و ماه يكجا جمع شوند.» سوره قیامه ۷۱۵ حرف دارد. در مقاله عدد ۱۵۷ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۵۷ و ۷۱۵ مشترک هستند. در شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» از بودا(ع) و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمه گوزن وجود دارد. در سایت راستمرد و در بخش نوشتههای مشابه به شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» مطلبی با عنوان «“مشک ختن” داستان صوفیانه بسیار زیبا» آمده که در آن عکس گوزن مشخص است. در شعر سایه گیسو رهی معیری و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در ترجیع بندهای ۱ خاقانی و نسیمی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در غزل ۱ آشفته شیرازی و مثنوی ۱ مطمح الانظار حزین لاهیجی و در شعر ۲۴ منوچهر شاهنامه فردوسی و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی و در قصیده ۲۴ امیر معزی و در شعر ۴۲ پادشاهی بهرام گور شاهنامه فردوسی و در غزل ۲۲۴ بلند اقبال و در غزل ۱۵۵۴ امیرخسرو دهلوی کلمه مشک و در تضمین ۱ فروغی بسطامی و در شعر ۲۴ سام نامه خواجوی کرمانی کلمات مشک و ختن و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در قصیده ۱ امیر معزی کلمه ختن و در برگ ۲۴۲ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمه صوفیانه و در مقاله کلمات داستان، صوفی و زیبا ذکر شدهاند. اگر عبارت «“مشک ختن” داستان صوفیانه بسیار زیبا» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۴۶۱ میشود. در مقاله عدد ۱۴۲۶ ذکر شده است. ارقام عددهای ۲۴۶۱ و ۱۴۲۶ مشترک هستند. مطلب زیر از سایت راستمرد برای سال ۱۳۹۸ خورشیدی است. در مقاله به سال ۱۳۹۸ خورشیدی اشاره شده است. در توضیحات ختن در ویکیپدیا بیان شده: «در قدیم آیین بودایی در ختن رایج بوده است.» اگر این جمله را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۴۰۸ میشود. در مقاله عدد ۴۸۰۲ ذکر شده است. ارقام این عددها مشترک هستند. در ویکیپدیا ارتفاع شهر ختن ۴۵۳۴ قوت ذکر شده است. در مقاله عددهای ۵۳۴، ۳۴:۵۳ و ۴۳۵۳ ذکر شدهاند. ارقام این عددها مشترک هستند. در قصیده ۱ امیر معزی کلمه ترمذ وجود دارد. در توضیحات ترمذ در ویکیپدیا بیان شده: «شهر ترمذ قلب آیین بودا در آسیای میانه و یکی از توقفگاههای اصلی در مسیر جاده ابریشم بوده است. یکی از میراث شگفتانگیز آیین بودیسم در آسیای میانه در «فیاض تپه» شهر ترمذ نهفته است.» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۱۴۴۴ میشود. در مقاله کلمات قلب، بودا، ابریشم، تپه و فیاض و در شعر ۲۴ مخیل نامه نظام قاری کلمات قلبگه و ابرایشم ذکر شدهاند. اگر متن شعر ۲۴ مخیل نامه نظام قاری را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۴۱۴۴ میشود. ارقام عددهای ۴۱۴۴ و ۱۱۴۴۴ مشترک هستند. در ویکیپدیا جمعت ترمذ ۱۴۰۴۰۴ ذکر شده است. در مقاله خبری از ایران اینترنشنال با عنوان «سال ۱۴۰۴ با شعارهای اعتراضی مردم در اماکن تاریخی آغاز شد» آمده که در آن کلمه جمعیت وجود دارد. بین عددهای ۱۴۰۴، ۱۴۰۴۰۴ و ۱۱۴۴۴ سه رقم مشترک هستند. در توضیحات ترمذ در ویکیپدیا بیان شده: «به نوشته واعظ بلخی نام کهن آن آواره بودهاست. براساس داستانی افسانهای ترمذ را گشتاسپ بنا نهاد و بارها در شاهنامه در بخش تاریخ روزگار کیانیان از آن نام برده شدهاست. آنچه بیگمان است، این شهر در دوره سلوکیان شهری آباد بودهاست.» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۴۴۴۱ میشود. ارقام عددهای ۱۱۴۴۴ و ۱۴۴۴۱ مشترک هستند. در توضیحات ترمذ در ویکیپدیا بیان شده: «فرمانروایان ترمذ، پیش از تاختن عربها ترمذ شاه خوانده میشدند. گمان میشود عربها نتوانستند به یکباره بر ترمذ دست یابند. آنها بارها به ترمذ تاختند و در برهههایی بر آن دست یافته، باز از دست دادند.از سده چهارم تا دوره فتوحات اسلامی ترمذ بارها میان ساسانیان، هپتالیان و ترکان دست به دست میگشت. در زمان دوره فتوحات اسلامی، ترمذ همچنان از مراکز عمده بودایی بهشمار میرفت.» در مقاله کلمات عرب، ساسانیان، ترک و بودا ذکر شدهاند. در بیت ۴۲ شعر ۴۲ پادشاهی بهرام گور شاهنامه فردوسی کلمه سپینود وجود دارد. اگر کلمه سپینود را به عددهای ابجد وسیط و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۴ میشود. در توضیحات سپینود در ویکیپدیا بیان شده: «بهرام گور پس از رسیدن به هندوستان خود را برزوی(بهرام گور) معرفی میکند شنگل برای به کشتن دادن برزوی او را به جنگ کرگدن و اژدها میفرستد اما همواره برزوی پیروز میشود. پس از کشتن کرگدن و اژدها توسط برزوی شنگل با دلی غمناک با بزرگان و لشکریانش مشورت میکند و میگوید با هر ترفندی این مرد را آزمودم، تا او را بهکشتن دهم اما نتوانستم. این مرد اگر به ایران برود ما را نابود میکند آیا پنهانی او را بکشیم؟ شما چه چارهای دارید؟ اطرافیان او را از کشتن برزوی نهی میکنند، میگویند این کار بدنامی به بار میآورد و با کشتن او نیز ایران به ما یورش خواهد آورد. او ما را از چنگ اژدها و کرگدن نجات داد، باید مردانگی پیشه کنیم. فردای آن روز شنگل فرستاده نزد برزوی میفرستد و و برزوی را نزد خود میخواند. به او میگوید به همسری تو دخترم را میدهم به شرط آنکه نزد من بمانی، در این صورت فرمانده سپاه من خواهی بود و در هندوستان جایگاه بزرگی خواهی داشت. برزوی میپذیرد و شنگل سه دختر خود را میطلبد برزوی یکی را برمیگزیند که نامش سپینود بود. سپینود بنا به شاهنامه فردوسی مانند بهاری خرم با ناز بود. سپینود با بهرام مانند مَی در ظرف بلورین روشن بود.» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۵۰۱۷۷ میشود. در مقاله عددهای ۱۰۵۷ و ۱۰۷۵ ذکر شدهاند. ارقام عددهای ۱۰۵۷، ۱۰۷۵ و ۵۰۱۷۷ مشترک هستند. در شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» و در مقاله کلمه خطر ذکر شده است. در توضیحات کرگدن در ویکیپدیا بیان شده: «این جانوران با وجود گیاهخوار بودن، گاهی جانوران خطرناکی هستند. در هندوستان و نپال تعداد سالانه حمله و آسیبرسانی کرگدنها به انسان بیش از ببرها و پلنگها است.» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۴۲۴ میشود. در مقاله عدد ۴۲۴ و در ترجیع بندهای ۱ خاقانی و فرخ سیستانی و در شعر ۴۲ پادشاهی بهرام گور شاهنامه فردوسی کلمه پلنگ ذکر شده است. در توضیحات کرگدن در ویکیپدیا بیان شده: «اکنون سهچهارم مصرف شاخ کرگدن دنیا در ویتنام است و ظاهراً دلیل اصلی آن شایعه درمان سرطان یکی از سیاستمداران ویتنامی با مصرف شاخ کرگدن بودهاست. این درحالیست که حتی در طب سنتی چین هم شاخ کرگدن ارتباطی با درمان سرطان ندارد. در منابع طب سنتی چین شاخ کرگدن فقط برای تب و تشنج تجویز شده. تأثیر شاخ کرگدن بر تب و تشنج هم در تحقیقات علمی رد شده و مصرف شاخ کرگدن دقیقاً مشابه مصرف ناخن انسان است.» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۳۸۸ میشود. سوره ملک ۱۳۸۸ حرف دارد. در سوره ملک کلمه علم و در مقاله کلمات چین، سنت، تحقیق، علم، انسان، درمان و سرطان و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمات علم و تب و در ترجیع بند ۱ اوحدی کلمه تب و در برگ ۲۲۴ کتاب زهیر کلمات علم و تشنج و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در قصیده ۱ حزین لاهیجی کلمات علم، تب و ناخن و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در قصیده ۱ سلیم تهرانی کلمه ناخن ذکر شده است. در ادامه مقاله بیان شده که قربانی کردن و کشتن حیوانات تنها در صورت مجبور بودن و غذا دادن به فقرا صحیح است و اگر غیر از این باشد کارمای منفی دارد. در باب ۱ انجیل مرقس کلمات قربانی و حیوانات و در مقاله کلمات قربانی، حیوان و فقرا و در باب ۱ انجیل برنابا کلمه گوشت وجود دارد. سوره زلزال بیان میکند اگر ذرهای کار نیک یا بد انجام دهیم نتیجه آن را میبینم و حساب و کتاب در جهان وجود دارد. این مطلب بیانگر کارما است. در مقاله به زلزله اشاره شده است. در مقاله به شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» از بودا(ع) اشاره شده است. اگر عبارت شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» را به عددهای ابجد کبیر و وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۲۶۴ و ۸۸ میشود. در مقاله عددهای ۱۲۶۴ و ۸۸ ذکر شدهاند. در زیر این شعر از سایت راستمرد آمده که در تاریخ ۲۴ مهر در سایت قرار داده شده است. در شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» کلمات راست، مرد و مهر و در مقاله عدد ۲۴ ذکر شده است.
انوشیروان
اگر کلمه انوشیروان را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۴۲ میشود. در مقاله عدد ۴۲ ذکر شده است. در شعر ۱ عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمات خسرو، نوشیروان و دادگر و در قصیده ۱ حافظ و در قصیده ۲۴ ظهیر فاریابی کلمات خسرو و دادگر و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات خسرو، نوشیروان، عدل و داد ذکر شدهاند. در ویکیپدیا بیان شده: «خسرو در اوستا به صورت hu-sravah (هوُ-سْرَوَه؛ به معنای «نیک سروده شده»؛ «نیکنام»، «مشهور»)، در سانسکریت به صورت sushravas و در زبان پهلوی به صورت husraw/xusraw به معنای خوشآوازه و نیکنام آمده است و در پازند به شکل xosrau آمده است. و لقب خسرو انوشیروان یا «انوشگ روان» است که به معنای روح و روان جاویدان است.» در شعر ۱ عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمات خسرو، نوشیروان، روان، جاودان، نام نیکو، خوش و آوازه و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات خسرو، نوشیروان، نام، نیک، خوش، روح و روان و در قصیده ۱ حافظ کلمات خسرو، روح، روان و جاودان و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» کلمات خسرو، خوش و روان و در شعر ۴۲ پادشاهی بهرام گور شاهنامه فردوسی کلمات خسرو، نیک و روان و در ترجیع بند ۱ مولانا کلمات خسروان، نیک و خوش و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات خسروان، خوش و روان و در تضمین ۱ فروغی بسطامی کلمات خسرو جاوید و خوش و در غزل ۱ یغمای جندقی کلمات خسرو و خوش و در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی و در قصیده ۲۴ ظهیر فاریابی کلمه خسرو و در غزل ۱۵۷۰ امیرخسر دهلوی کلمات خسرو، نیک و روان و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات انوشروان، خوش و روان و در ترجیع بند ۱ اوحدی کلمات خوش، آوازه و روان و در باب ۱ انجیل برنابا کلمات نیک و روح و در مقاله کلمه نیک و در شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» از بودا(ع) و در متفرقات ۱ شاه نعمت الله ولی و در قصیده ۱ عراقی و در قطعه ۱ پروین اعتصامی کلمات نیک و خوش و در قصیده ۱ امیرخسرو دهلوی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در غزل ۱ ابن یمین و در مثنوی ۱ فرهنگ نامه حزین لاهیجی و در قصیده ۱ فضولی کلمه خوش و در مثنوی ۱ مطمح الانظار حزین لاهیجی عبارت خوش آوازگی و در مثنوی ۱ حافظ کلمات خوش، روان و جاوید و در ترجیع بند ۱ نسیمی کلمات آوازه، روح و جاودان و در غزل ۱ مسعود سعد سلمان کلمه روح و در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمات نیک، روح و روان و در قصیده ۱ نظام قاری کلمات نیک، روح و روان و در شعر ۱ آغاز کتاب عراقی کلمات روح و روان و در باب ۱ انجیل برنابا و در باب ۱ کتاب مقدس حزقیال و در لمعات ۱ عراقی کلمات روح و جاودان و در قصیده ۱ مجد همگر و در منشور کوروش کلمات روان و جاودان و در باب ۱۶ انجیل برنابا کلمات خوش، روان و جاودان و در باب ۶۱ انجیل برنابا کلمات نیک، خوش و روان و در قصیده ۱۶ عطار و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی کلمات خوش و روان و در شعر ۲۴ سام نامه خواجوی کرمانی کلمات نکو، روان و جاویدمان و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در غزل ۱ غنی کشمیری و در قصیده ۲۴ امیر معزی و در بیت ۴ شعر ۲ النوبة الثالثة - سوره ص میبدی کلمات خوش و روح و در شعر ۲۵۳ پیام مشرق اقبال لاهوری کلمه روان و در غزل ۳۵۲ سعدی کلمات نام، نیک و روان و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در شعر ۱ خیابان دوم شاهدنامه الهامی کرمانشاهی کلمات نیک و روان و در غزل ۱ ملک الشعراء بهار کلمات نیک و جاودان وجود دارند. جواد نوربخش نویسنده کتاب «گلستان جاوید» است. اشو نویسنده کتاب «گلهای جاودانگی» است. در توضیحات ملک الشعراء بهار در ویکیپدیا بیان شده: «بهاره ضرابی مینویسد «پایم را در خرابههای استخر بگذارید، سَرم را به ویرانههای تیسپون! چشمانم را در بلخ، در دخمه کهن نو وَهار دستم را به دیاربکر، در ستیغ کوهاش… که من همه ایرانم» این عبارات میهن دوستانه که خبر از عشق عمیق به کشور و تمامیت آن میدهد از نظر استراتژیک میتواند از دهان یک فرد با پختگی سیاسی بیرون بیاید اما باید خاطر نشان کرد به تاریخچه این خاندان قدیمی اشاره دارد. نقشهای که در این عبارات شاعرانه ترسیم میشود فرای مرزهای کنونی ایرانزمین است و یادآور ایرانشهر است. استخر که از دید من با دلسوزی به ویرانی آن اشاره شده خاستگاه این دودمان است، او میگوید سرم را به تیسپون بگذارید، تیسپون زمانی مرکز علم و دانش و فلسفه بوده و به خواست خسرو انوشیروان دانشگاهی بزرگ و پر آوازه در آن احداث شده بود. چشمانم را در بلخ، در دخمه کهن نو وَهار (بگذارید) این همان ناحیه است که ملکالشعرا با تفاخر تخلص خود را از آن وام میگیرد. و بعد به ستیغ کوه دیاربکر اشاره میشود، دست نماد ساختن است که با بلندپروازی با ستیغ کوه همنشین میشود. برج و باروهای مستحکم دیاربکر مشهور است.» در توضیحات خسرو انوشیروان در ویکیپدیا بیان شده: «پادشاهی خسرو انوشیروان یکی از درخشانترین دوران ساسانیان است.» در باب ۱ کتاب مقدس حزقیال کلمات پادشاه و درخشان و در منشور کوروش و در مقاله کلمه درخشان وجود دارد. در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات جشن، نوروز، خسرو، نوشیروان و ایوان مداین و در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی کلمات نوروز، عام، خسرو و طاق و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات خسرو، طاق و کسری و در قصیده ۱ حافظ کلمات خسرو و کسرای و در شعر ۴۲ پادشاهی بهرام گور شاهنامه فردوسی و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمات خسرو، ایوان و شکوه و در قصیده ۲۴ ظهیر فاریابی کلمات خسرو، طاق و عید و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات انوشروان، ایوان، مداین و طاق و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در غزل ۱ کشمیری و در قصیده ۱ فضولی و در قصیده ۲۴ خاقانی و در شعر ۶۱ دفتر چهارم مثنوی و معنوی مولانا کلمه طاق و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی کلمه باشکوه و در قصیده ۱ حافظ و در غزل ۱ شهریار و در قصیده ۱ میلی کلمه شکوه وجود دارد. در توضیحات طاق کسری در ویکیپدیا بیان شده: «کاخ تیسفون و به خصوص ایوان باشکوه آن در زمان ساسانیان محل برگزاری دیدارهای مهم، بارعام و همچنین محل برگزاری جشنهای سنتی مانند نوروز در حضور شاهنشاه ساسانی بودهاست.» در توضیحات طاق کسری در ویکیپدیا ابیات زیر از ملک الشعراء بهار آمده است. اگر ابیات زیر را به عددهای ابجد کبیر و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۸۳۱۹ و ۳۴۵ میشود. در مقاله عددهای ۱۳۹۸ و ۳۴۵ ذکر شدهاند. ارقام عددهای ۱۳۹۸ و ۸۳۱۹ مشترک هستند.
عرصه ایوان کسری آشیان بوم شد *** دیرگاهی کشور از امن و امان محروم شد
تا پس از چندی برون شد یزدگرد شهریار *** هم مر او را بخت بد، با تازیان انداخت کار
در توضیحات طاق کسری در ویکیپدیا بیان شده: «فردوسی در مورد ساختمان طاق کسری داستان مفصلی در فصل مربوط به انوشیروان ذکر میکند. فردوسی میگوید انوشیروان به تمام نقاط جهان جارچیهایی فرستاد که بهترین معماران را برای ساختن کاخ بزرگی در تیسفون دعوت کنند. تعداد زیادی معمار از همه جا به دربار پادشاه روی آوردند و پس از انتخاب دقیقی سیصد نفر از میان آنان جدا شد و از بین آن سیصد نفر نیز سه نفر که از همه آنها مهارت بیشتری در امر ساختمانی داشتند انتخاب شدند و از آنها یکی رومی بود. معلوم نیست گفته فردوسی از رومی بودن این معمار چیست. آیا میخواهد بگوید واقعاً اهل روم بود یا اینکه قصدش این است که از باختر ایران، مثلاً از شام یا آسیای صغیر بود. به هرحال آن معمار رومی مشغول کار ساختمان پیها و دیوار این طاق یا ایوان بزرگ میشود.» در این متن کلمه صغیر وجود دارد. اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۷۲۹ میشود. در مقاله بیان شده که سوره انعام ۲۹۷۱ کلمه دارد. ارقام عددهای ۱۷۲۹ و ۲۹۷۱ مشترک هستند. در سوره انعام کلمات در، مورد، ساختمان، مفصل، ذکر، میکند، میگوید، تمام، جهان، فرستاد، که، بهترین، را، برای، ساختن، بزرگ، دعوت، کنند، همه، جا، روی، آوردند، پس از، انتخاب، میان، آنان، جدا، شد، از، آن، بیشتر، در، امر، ساختمان، داشتند، انتخاب، شدند، از، آنها، یکی، بود، معلوم، نیست، گفته، بودن، این، چیست، آیا، میخواهد، بگوید، واقعا، اهل، بود، یا، اینکه، قصدشان، این، است، که، مثلا، شام، بود، به هر، حال، آن، کار، ساختمان، بزرگ و میشود و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات خسرو، نوشیروان، ایوان مداین، کاخ، بزرگ و شام و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمات خسرو، نوشیروان، معمار و روم و در مقاله کلمات انوشیروان، معمار، انتخاب، روم، کاخ، بزرگ و شام و در قصیده ۱ خاقانی و در غزل ۲۴۶۱ بیدل دهلوی کلمه آسیا وجود دارد. این نشان میدهد که خسرو انوشیروان ایوان مداین را ساخته است. در توضیحات طاق کسری در ویکیپدیا ابیات زیر از فردوسی آمده است. اگر ابیات زیر را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۱۲۳ میشود. در مقاله عدد ۱۱۲۳ ذکر شده است.
کس اندر جهان خم (:طاق) چونان ندید *** نه از نامور کاردانان شنید
یکی حلقهای بد ز زر ریخته *** ازآن چرخ کار اندر آویخته
فروهشته زو سرخ زنجیر زر *** به هر مهرهای درنشانده گهر
چو رفتی شهنشاه بر تخت عاج *** بیاویختندی به زنجیر تاج
به نوروز چون برنشستی به تخت *** به نزدیک او موبد نیکبخت
فروتر ز موبد مهان را بُدی *** بزرگان و روزیدهان را بُدی
به زیر مهان جای بازاریان *** بیاراستندی همه کاریان
فرومایه تر جای درویش بود *** کجا خوردش از کوشش خویش بود
در توضیحات طاق کسری در ویکیپدیا بیان شده: «ابن خردادبه جغرافیدان قرن نهم میلادی، آن را زیباترین بنا که با آجر و گچ ساخته شده نامیدهاست.» در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات ایوان مداین و زیبا و در قطعه ۱ سلیم تهرانی و در غزل ۱ میرزاده عشقی و در شعر ۲۴ منوچهر شاهنامه فردوسی کلمه ایوان و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی کلمات ایوان و مداین و در مقاله کلمه زیبا و در منشور کوروش کلمه آجر و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» کلمه گچ وجود دارد. در ویکیپدیا بیان شده که ارتفاع طاق کسری ۱۲۱ فوت است. در مقاله عبارت ۱۲۱ فوت ذکر شده است. در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی کلمات ایوان، عراق و سیلاب ذکر شده است. ایوان مداین در عراق است. در ویکیپدیا بیان شده که یک سوم ایوان مداین در اثر سیل تخریب شده است. در ادامه مقاله بیان شده که طوفان نوح به صورت سیل بود. در ادامه مقاله به نقل از توضیحات نقد قرآن در ویکیپدیا بیان شده: «عناصر بینالنهرینی در روایت کتاب مقدس آشکار است و بیشتر محققان پذیرفتهاند که افسانه طوفان ابتدا در آن سرزمین شکل گرفته است. با توجه به وابستگی زندگی مردم بینالنهرین به دو رودخانه بزرگ دجله و فرات، سیل و طوفان و خسارات پس از آن امری رایج در منطقه بوده است و رایج شدن چنین داستانی نزد مردم دور از انتظار نیست. قدیمیترین نسخه داستان باید ریشه در گذشتههای بسیار دور و قبل از اختراع خط داشته باشد. توصیفات جهانِ پیش از طوفان در نسخه بابلی یادآور نیزارهای جنوب عراق است که در آن، خانهها و قایقها از نی ساخته میشدند.» در توضیحات طاق کسری در ویکیپدیا بیان شده: «مشهور است که فرش معروف بهارستان در این ایوان پهن شده بود که در زمان هجوم اعراب تکهتکه شد.» اگر این جمله را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۵۷ میشود. در مقاله عدد ۲۵۷ ذکر شده است. در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات معروف، ایوان مداین و عرب و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمات ایوان، فرش، گلیم و عربی و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی کلمات ایوان و فرش و در باب ۱ کتاب مقدس استر و در قطعه ۱ پروین اعتصامی و در لمعات ۱ عراقی و در غزل ۴۲۲ عطار کلمه فرش و در قصیده ۱ نظام قاری کلمات فرش و گلیم و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمه گلیم یا فرش وجود دارد. در ادامه مقاله بیان شده که کلمات فرش و قالی هم معنی هستند. ناصر تقوایی کارگردان مستند «مشهد قالی» است. در ادامه مقاله ویدئویی آمده که در آن روح الله زم بیان میکند که قالیباف نقشه غرق کردن اکبر هاشمی رفسنجانی را در استخر مجموعه کوشک طراحی کرده است. در توضیحات طاق کسری در ویکیپدیا بیان شده: «از سوی دیگر، مشکل اصلی از اینجا نشأت میگیرد که نویسندگان قرون وسطی ایوان کسری را با «کوشک اسپید» (کاخ سفید) اشتباه میگیرند.» مردم مجموعه استخر کوشک و استخر فرح را اشتباه میگیرند. در ادامه مقاله به شعار «ای آنکه مذاکره شعارت استخر فرح در انتظارت» درباره غرق کردن اکبر هاشمی رفسنجانی اشاره شده است. در شعر ۲۴ مخیل نامه نظام قاری کلمه کوشک و در مقاله کلمات کاخ و سفید ذکر شدهاند. بیت زیر از مسمط ۱ ادیب الممالک به خواب انوشیروان اشاره میکند.
گر خواب انوشروان تعبیر ندانی *** از کنگره کاخش تفسیر توانی
در زیر مطلبی از سایت تاریخ ما با عنوان «ماجرای خواب عجیب خسرو انوشیروان پادشاه ساسانی چه بود؟» برای سال ۱۳۹۸ خورشیدی آمده است. در مقاله به سال ۱۳۹۸ خورشیدی اشاره شده است. در سایت تاریخ ما بیان شده: «در یکی از سال های واپسین سلطنت انوشیروان بزرگ که امپراتوری ساسانی در اوج قدرت به سر می برد، انوشیروان در شبی خواب عجیبی دید که با وحشت از خواب پرید و بلافاصله دستور داد تا وزیر وی یعنی بزرگمهر که مردی دانا و با فضیلت بود را به پیش وی بخوانند.
پس از آنکه بزرگمهر به پیشگاه انوشیروان آمد، انوشیروان خواب خویش را هنوز هم برایش رنگ واقعیت داشت را برای بزرگمهر بازگو کرد.
انوشیروان گفت که در خواب دیده است که یک سپاه چند صد هزار نفری از تازیان (اعراب) به ایران زمین حمله کرده اند و از اروندرود موفق به عبور می شوند و با تمام خوی وحشی گری و بی رحمی تمام مردم را می کشند و تمام شهرهای ایران را به آتش می کشند و تمامی شهرهای ایران ویران شده و دود سیاهی از همه طرف بلند می شود و تمامی آتشکده ها ویران می شوند و تمامی جشن های ایرانیان نیز از بین می رود و قصر انوشیروان نیز ویران می شود. فردوسی بزرگ آن را چنین سروده است:
چنان دید کز تازیان صد هزار
هیونان مست و گسسته مهار
گذر یافتندی با روند رود
نماندی برین بوم بر تار و پود
به ایران و بابل نه کشت و درود
به چرخ زحل برشدی تیره دود
هم آتش به مردی به آتشکده
شدی تیره نوروز و جشن سده
از ایوان شاه جهان کنگره
فتادی به میدان او یکسره»
اگر شعر بالا از فردوسی را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۳۸۹۸ میشود. ارقام عددهای ۱۳۹۸ و ۱۳۸۹۸ مشترک هستند. در ادامه مطلب سایت تاریخ ما بیان شده: «بزرگمهر معنی این خواب را چنین بازگو می کند که در آینده نزدیک خاندان ساسانیان سقوط خواهند کرد و اعراب به سوی ایران حمله می کنند و ایرانیان شکست می خورند. خسرو انوشیروان با شنیدن این سخنان برای مدت طولانی دچار نگرانی شد و بزرگمهر در صدد دلداری خسرو گفت که برای تو چه فرقی می کند که ایرانیان شکست بخورند در حالی که در آن زمان تو زنده نیستی!
فردوسی بزرگ در زمان سقوط ایران نیز از زبان یزدگرد سوم چنین گفته است:
که نوشین روان دیده بود این به خواب
کزین تخت به پراگند رنگ و آب
کنون خواب راپاسخ آمد پدید
ز ما بخت گردن بخواهد کشید
شود خوار هرکس که هست ارجمند
فرومایه را بخت گردد بلند
پراگنده گردد بدی در جهان
گزند آشکارا و خوبی نهان
بهر کشوری در ستمگارهای
پدید آید و زشت پتیارهای
نشان شب تیره آمد پدید
همی روشنایی بخواهد پرید»
اگر شعر بالا از فردوسی را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۱۱۶ میشود. در مقاله عدد ۱۱۱۶ ذکر شده است. در توضیحات خسرو انوشیروان در ویکیپدیا بیان شده: «طبق آنچه در خدای نامه آمده، مادر خسرو، دختر دهقانی از دودمانهای قدیم بود که قباد در دوران فرار خود با وی ازدواج کرده بود.» در شعر ۱ عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمات خسرو، انوشیروان، دهقان و قدیم و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات انوشروان، دهقان، قدیم و مادر و در مقاله کلمات قدیم، مادر و فرار و در خطبه ۱ نهج البلاغه و در برگ ۲۴۲ کتاب الف کلمه ازدواج وجود دارد. در توضیحات خسرو انوشیروان در ویکیپدیا بیان شده: «مهمترین کالایی که رومیان خواستار آن بودند ابریشم بود و تلاش میکردند تا کالاها را ارزانتر تهیه کنند. رومیان وقتی دیدند که تجار و بازرگانان ایرانی برای تهیه ابریشم راهی چین میشوند، تلاش کردند تا مانند ایرانیان عمل کنند.» در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات خسروان، روم، بریشمن و چین و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» کلمات خسرو و ابریشم و در قصیده ۱ نظام قاری کلمات رومی و ابریشم و در غزل ۱ آشفته شیرازی کلمه بریشم و در شعر ۲۴ مخیل نامه نظام قاری کلمه ابریشم و در غزل ۱ فروغی بسطامی و در برگ ۲۴۴ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه کالا و در قصیده ۱ حافظ کلمات خسرو، روم و چین و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات خسرو، نوشیروان و چین و در شعر ۱ عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمات خسرو، نوشیروان، روم و بازارگان و در شعر ۴۲ پادشاهی بهرام گور شاهنامه فردوسی کلمات خسرو، چین و ایران و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات انوشروان، روم و چین و در مثنوی ۱ حافظ و در ترجیع بند ۱ مولانا و در غزل ۱ بیدل دهلوی و در قصیده و قطعه ۱ سلیم تهرانی و در غزل ۱ حزین لاهیجی و در تضمین ۱ فروغی بسطامی و در قصیده ۱ امیر معزی و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی کلمه چین و در نامههای فارسی ۱۰۰ قائم مقام فراهانی کلمه تجار وجود دارد. تاجر ونیزی یا داستان شورانگیز بازرگان وندیکی نمایشنامه ای کمدی اثر ویلیام شکسپیر است. در توضیحات خسرو انوشیروان در ویکیپدیا بیان شده: «وی نوشتههای افلاطون و ارسطو را میخواند و دستور داده بود به زبان فارسی ترجمه شود.» اگر این جمله را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۴۲۴۲ میشود. در مقاله عدد ۲۲۴۴ و کلمات افلاطون، زبان و فارسی ذکر شده است. ارقام عددهای ۲۲۴ و ۴۲۴۲ مشترک هستند. در توضیحات خسرو انوشیروان در ویکیپدیا بیان شده: «خسرو علاقهمند به فلسفه یونانی بود و نوشتههای ارسطو و افلاطون را بدون سختی مطالعه میکرد و حکمت آنان را فرا میگرفت.» افلاطون نویسنده کتاب «حکیم، گفتگوی شبانه» است. در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمه لقمان و در مقاله کلمه حکیم ذکر شده است. لقمان به لقمان حکیم معروف است. در توضیحات سوره لقمان در ویکیپدیا بیان شده: «لقمان در نظر ارباب قصص مردی از نژاد سیاه معرفی میشود که از اهالی سودان (مصر) بوده و به بردگی روزگار میگذرانده و خواجه خود را شیفته حِکَم و اندرزهای خویش کردهاست.» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۴۲۴ میشود. در مقاله بیان شده که منشور کوروش مبین حقوق بشر، نفی نژاپرستی و بردهداری است. در توضیحات لقمان حکیم در ویکیپدیا بیان شده: «عدهای معتقدند او غلام حبشی یکی از ثروتمندان بنیاسرائیل در زمان داوود بود که به دلیل داشتن حکمت و دانایی از طرف ارباب خود آزاد شد.» در مقاله کلمات غلام، حبشه و داوود ذکر شدهاند. صادق هدایت کتاب «مرداب حبشه» نوشته گاستون شرو را ترجمه کرده است. در توضیحات خسرو انوشیروان در ویکیپدیا بیان شده: «ذنواس، پادشاه حمیریان یمن که خود فردی یهودی بود، دست به کشتار و آزار مسیحیان یمن زد و کتاب مقدس آنان یعنی انجیل را نیز به آتش کشید. کشتن مسیحیان یمنی، باعث خشم دو فرمانروای مسیحی از جمله ژوستینین امپراتور روم و نجاشی پادشاه حبشه شد. ژوستینین به سبب دوری از یمن نمیتوانست شخصاً و به سرعت وارد عمل شود؛ در نتیجه ژوستینین سپاه، کمکهای جنگی و همچنین کشتیهای جنگی خود را برای پادشاه حبشه فرستاد و از او خواست تا یمن را از تصرف ذنواس آزاد کند. در این لشکرکشی سپاه حبشه به فرماندهی اریاط، موفق شد یمن را تصرف کند و حمیریان را شکست دهد و ذنواس نیز در این نبرد کشته شد. بهانه ژوستینین برای این لشکرکشی خونخواهی مسیحیان بود ولی دلیل اصلی آن مسائل سیاسی و اقتصادی بود؛ زیرا تلاش میکرد که راههای دریایی که به اقیانوس هند میرفت را دردست بگیرد و در جنوب عربستان نفوذ سیاسی خود را برای مقابله با ساسانیان افزایش دهد. حبشیان همچنین میخواستند حمیریانی را که معترض کاروانهای بازرگانی و تجاری حبشیان بودند را از بین ببرند.» در شعر ۱ عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمات خسرو، نوشیروان، روم، صنعا، کاروان، بازارگان، لشکر، شکست، آزار و خشم و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» کلمات خسرو، کشتی، لشکر و شکست و در قصیده ۱ حافظ کلمات خسرو، هند، روم و لشکر و و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات خسروان، هند، روم، لشکر و شکست و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات خسرو، نوشیروان و لشکر و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات انوشروان، هند، نجاشی، آتش، خشم، آزار، لشکر و شکست و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمات کشتی، لشکر و خشم و در مثنوی ۱ مسعود سعد سلمان کلمات هندستان و لشکر و در شعر ۴۲ پادشاهی بهرام گور شاهنامه فردوسی کلمات خسرو، هند و لشکر و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمات خسرو، کشتی و لشگر و در شعر ۲۴ منوچهر شاهنامه فردوسی کلمات هند و لشکر و در باب ۱ کتابهای مقدس اشعیاء و حزقیال و در قصیده ۴۲۲ امیر معزی کلمه لشکر و در قصیده ۱ فضولی کلمات لشکر و شکسته و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در قصیده ۱ امیر معزی کلمات لشکر و آتش و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی کلمات لشگر و آتش و در باب ۱ کتاب مقدس استر کلمات هند، حبشه و خشم و در غزل ۱ میرزاده عشقی کلمه حبش و در ترجیع بند ۱ اوحدی کلمات روم و کاروان و در غزل ۱ حزین لاهیجی و در قصیده ۱۶ عطار و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی کلمه کاروان و در قصیده ۱ میلی کلمه سرعت، آتش و آزار و در مقاله کلمات هند، عربستان، مسیح، کتاب مقدس، انجیل، آتش و خشم ذکر شدهاند. صادق هدایت کتاب «هنر ساسانی در غرفه مدالها» نوشته لور مورگنشترن و کتاب «مرداب حبشه» نوشته گاستون شرو را ترجمه کرده است. صَنعاء پایتخت کشور یمن و پرجمعیتترین شهر این کشور است. در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمات صنعا و معمار و در قصیده ۱ میلی کلمه معماری و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در مقاله کلمه مروارید ذکر شده است. در توصیحات صنعا در ویکیپدیا بیان شده: «شهر صنعا، پایتخت یمن، یکی از قدیمیترین پایتختهای جهان است. این شهر که به «مروارید یمن» معروف است، دارای تاریخ و فرهنگ غنی است و به دلیل معماری منحصر به فرد خود شناخته میشود.» در مقاله به سوره قلم اشاره شده است. در سوره قلم کلمات یمن، کتاب، آتش و خشم و در قصیده ۱ نظام قاری کلمات قلم، یمن، آتش و خشم ذکر شدهاند. در قطعه ۱ خاقانی کلمات قلم و ریگ و در شعر ۲۵۳ پیام مشرق اقبال لاهوری کلمه ریگ و در سوره احقاف کلمه ریگستان وجود دارد. احقاف به معنی شنزار یا ریگزار است. در توضیحات سوره احقاف در ویکیپدیا بیان شده احقاف به معنی شنزار است و سرزمین قوم عاد در جنوب عربستان را احقاف نامیدهاند چرا که این سرزمین پوشیده از شن بود. در مقاله به قوم عاد در عربستان اشاره شده است. در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمه عادیان وجود دارد. در توضیحات احقاف (سرزمین) در ویکیپدیا بیان شده: «أَحقاف دهستان مخروبه و قدیمی از توابع استان حضرموت در کشور یمن و در شبه جزیره عربستان واقع میباشد. این مکان تاریخی در شمال «حضرموت» واقع شده است.» در ترجیع بند ۱ اوحدی کلمه حامیم وجود دارد. در ابتدای سوره احقاف حرف مقطعه حامیم قرار دارد. در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی کلمه سهیل وجود دارد. در توضیحات سهیل در ویکیپدیا بیان شده: «قدیمیان درباره آن میگفتند که ستارهای است در جانب جنوب که اهل یمن نخست آن را میبینند و با برآمدن آن میوهها میرسند.» در توضیحات سهیل در ویکیپدیا بیت زیر از فردوسی آمده که به ستاره سهیل و یمن اشاره میکند. در مقاله به فردوسی اشاره شده است.
ز سر تا بپایش گلست و سمن *** به سرو سهی بر سهیل یمن
کشورهای بیگانه به جای حمله به یمن باید به مردم گرفتار قحطی شده یمن کمک کنند تا از این شرایط بحرانی خارج شوند و دولتی دموکراتیک و قوی و تغییرات اساسی و پایدار در کشور ایجاد کنند. در سوره قلم کلمات یمن، قحطی و قوی و در قصیده ۱ حزین لاهیجی کلمه قوی و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی کلمات قوی و قوت و در قصیده ۱ حافظ و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در لمعات ۱ عراقی کلمه قوت و در باب ۱ کتاب مقدس استر کلمه تغییر و در سوره احقاف و در شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» از بودا(ع) و در قصیده ۱ امیرخسرو دهلوی و در منشور کوروش کلمه پایدار وجود دارد.
عدم اجبار در دین
در مسمط ۱ ادیب الممالک به پدر بابک خرمدین اشاره شده است. در توضیحات بابک خرمدین در ویکیپدیا بیان شده: «در تمامی منابع نام بابک یافت میشود، اما مسعودی نام او را حسن ذکر کرده است. مورخان ارمنی بابک خرمدین را گاهی «باب»، گاهی «بابن» و گاهی «بابک» ضبط کردهاند. «بنابر برخی روایات پدر بابک مرد مسلمانی بود به نام عبدالله یا عامر بن عبدالله یا عامر بن احد از شهر مدائن که روغن فروشی میکرد؛ و مادرش زنی تک چشم بود که «ماهرو» نام داشت و از اهالی آذربایجان بود. نام اصلی که بر بابک (در دوران تولد) گذاشته شده بود، حسن بود؛ و برادران بابک، عبدالله و معاویه (به گزارش طبری) و اسحاق (نقل شده در فرق بین الفرق بغدادی) بودند که نشان میدهد که نامهای آنها اسلامی بود. به اعتقاد کرون، حسن هنگام ورود به دژ بذ، نام بابک را بر خود برگزید. چرا که بابک یا پاپک به معنی پدر است و نام نیای ساسانیان نیز بوده است.» در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات بابک، مادر، مداین، مسعود و فروشنده و در آیه نور کلمه روغن و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی کلمات ضبط، اصل و ایوان و در مقاله کلمات مداین و ساسانیان و در شعر ۲۴ منوچهر شاهنامه فردوسی و در شعر ۴۲ پادشاهی بهرام گور شاهنامه فردوسی و در ترجیع بند ۱ مولانا کلمه ماهروی و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمه ماهرویان وجود دارد. در توضیحات بابک خرمدین در ویکیپدیا بیان شده که رژهای در هفته بعد برگزار شد، که در آن بابک با لباسی از دیبا و کلاهی از سمور، سوار بر فیل - که هدیه پادشاه هند به مأمون بود - ظاهر گشت، در حالی که برادرش همانند بابک با لباس و کلاه سوار بر شتر ظاهر شده بود. در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات بابک، فیل و شتر و در قصیده ۱ نظام قاری کلمات لباس، دیبا، کلاخود و سمور و در قصیده ۲۴ امیر معزی و در برگ ۲۲۴ کتاب زهیر کلمات لباس و کلاه و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» کلمه دیبا و در شعر ۴۲ پادشاهی بهرام گور شاهنامه فردوسی کلمات دیبا، هند و پیل و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات دیبا و پیل و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در دوبیتی ۲۲۴ باباطاهر و در برگ ۲۴۴ کتاب الف کلمه کلاه و در قصیده ۲۴ ظهیر فاریابی کلمات کلاه و کله و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در غزل ۱ شهریار و در ترجیع بند ۱ مولانا و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی کلمه کُله و در شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» از بودا(ع) و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در قصیده ۲۴ خاقانی و در شعر ۲۴ منوچهر شاهنامه فردوسی و در شعر ۶۱ دفتر چهارم مثنوی و معنوی مولانا کلمه پیل و در ترجیع بند ۱ نسیمی و در غزل ۱ فیض کاشانی کلمه فیل و در قصیده ۱ سلیم تهرانی و در غزل ۱۵۷۰ امیرخسر دهلوی کلمه عاج و در برگ ۲۴۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه شتر وجود دارد. در ادامه مقاله بیان شده که کریس رونالدو لباس یا پیراهنش را هدیه میدهد. در ادامه مقاله به هدیه هند به انوشیروان اشاره شده است. در توضیحات بصره در ویکیپدیا بیان شده: «همچنین «بصرا» نام یک نوع بازی ماهیگیری (بازی کارتی) میباشد که در خاورمیانه در قهوهخانهها بازی میکردند. بصره/ باصرا را بعضیها سرزمین صخره معنی کردهاند و آن را واژه سریانی دانستهاند.» در مقاله کلمات عراق، ماهی و صخره و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات بصره و ماهی ذکر شده است. در توضیحات بصره در ویکیپدیا بیان شده: «نام پیشین شهر بصره که امروزه بخشی از خاک عراق است، وهشتآباد اردشیر بودهاست. این نام گویای ساخته شدن و آباد شدن این شهر به فرمان اردشیر بابکان، بنیادگذار شاهنشاهی ساسانی است.» صادق هدایت کارنامه اردشیر بابکان را ترجمه کرده است. در توضیحات ساسان در ویکیپدیا بیان شده: «به گفته کارنامه اردشیر بابکان و شاهنامه همسر ساسان دختر بزرگزادهای به نام بابک بود.» اگر این جمله را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۴۱۰۱ میشود. در مقاله عدد ۱۴۰۱ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۴۰۱ و ۴۱۰۱ مشترک هستند. در ویکیپدیا بیان شده که سلطنت ساسان از سال ۲۲۴ میلادی آغاز شده است. در مقاله عدد ۲۲۴ ذکر شده است. در توضیحات کارنامه اردشیر بابکان در ویکیپدیا بیان شده: «کارنامه اردشیر بابکان (فارسی میانه: ترانویسی: Kār-nāmag ī Ardašīr ī Pābagān) یک نوشته کوتاه منثور به زبان فارسی میانه درباره سرگذشت اردشیر بابکان، نخستین شاهنشاه ساسانی است. درونمایه این اثر شامل نسبنامه و کودکی اردشیر، اقامت او در دربار اردوان چهارم، واپسین شاهنشاه اشکانی، گریز او از دربار اردوان، تشکیل سپاه، جنگهای پشتسرهم با اردوان و امیران محلی که همه با کامیابی اردشیر و کشتهشدن دشمنانش به پایان رسیدند و در آخر شرح حالی فشرده از شاپور و هرمز، بهترتیب پسر و نوه اردشیر میشود. تنها دستنویس مرجع این کتاب در سال ۱۳۲۲ م در گجرات هند بهدست شخصی با نام «مهربان کیخسرو» در قالب یک دفترنامه، همراه با چند متن فارسی میانه غیردینی دیگر از جمله یادگار زریران و شهرستانهای ایرانشهر رونویسیشده است. شخص یادشده یک روحانی زرتشتی ایرانی بود که به هند کوچید تا به همکیشانش در گردآوری متون مرتبط با زرتشتیان یاری برساند.» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۹۶۲ میشود. در مقاله عدد ۱۹۶۲ ذکر شده است. ارقام در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمات هرمز و شاپور و در قصیده ۱ حافظ کلمه اردوان و در مقاله کلمات روحانی، زردشت و هند، مهربان و کیخسرو وجود دارند. در توضیحات اردشیر بابکان در ویکیپدیا بیان شده: «اردشیر برای یادبود پیروزیهایش، اقدام به نقر سنگنگاره در فیروزآباد (شهر گور یا اردشیرخوره)، نقش رجب و نقش رستم کرده است؛ در سنگنگاره وی در نقش رستم، اردشیر و اهورامزدا سوار بر اسب در برابر یکدیگرند و جسد اردوان و اهریمن زیر سم اسبان اردشیر و اهورامزدا تصویر شده است.» در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات نقش، رستم، سنگ، سم و اسب و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات نقش، رستم، سنگ، اسب و در قصیده ۲۴ محتشم کاشانی عبارت سم توسن وجود دارد. در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی به رخش اسب رستم اشاره شده است. در توضیحات کارنامه اردشیر بابکان در ویکیپدیا بیان شده قدیمیترین برگردان فارسی نو شناختهشده از کارنامه در بمبئی توسط «خدایار دستور شهریار ایرانی» چاپ شد. نازنین بنیادی در فیلم «هتل بمبئی» بازی کرده است. در توضیحات کارنامه اردشیر بابکان در ویکیپدیا بیان شده: «نسخه آغازین کارنامه اردشیر بابکان احتمالاً در اواخر دوره ساسانی و در پارس بهنگارش درآمده است. اشاره اثر به بازیهای شطرنج (چترنگ) و تخته نرد (نیواردشیر) نشان میدهد که قدمت نخستین نسخه، پیشتر از روزگار زمامداری خسرو انوشیروان نیست؛ چراکه ورود شطرنج به ایران و پیدایش بازی تخته نرد، هردو به زمانه این شاهنشاه ساسانی منسوباند. تئودور نولدکه، خاورشناس آلمانی، احتمال داده که نگارش کارنامه در زمان خسرو پرویز صورت گرفته باشد. نولدکه همچنین افسانههای پارسی مربوط به زندگی کوروش بزرگ که در روایت کتزیاس بازتاب یافته را کهنالگویی برای ساخت روایت این کتاب دانسته است.» در توضیحات خسرو انوشیروان در ویکیپدیا بیان شده: «در زمان انوشیروان وقتی کشوری فرمانبر و زیر سلطه بود، علاوهبر اینکه خراجگزاری میکرد، هدایایی نیز میفرستاد. پادشاه هند علاوه بر این که هدیه را فرستاد، یک بازی نیز همراه آن ارسال کرد و به فرستاده انوشیروان گفت اگر خسرو فلسفه شطرنج را متوجه شود، خراج سالیانه را خواهم داد در غیر این صورت خراج را نخواهم پرداخت. خسرو این کار را به وزیر خود بزرگمهر میسپارد و بزرگمهر نیز فلسفه شطرنج را درمییابد و هندوستان موظف به پرداخت خراج میشود. بزرگمهر در برابر شطرنج، تخته نرد را اختراع کرد و به دربار هندوستان فرستاد، ولی آنها نتوانستند متوجه شیوه بازی آن شوند و از خسرو خواستند که برای آنها توضیح دهد. در نهایت هندوستان خود را موظف دانست که خراجی بیش از پیش بپردازد و هدیههای بیشتری نیز به دربار بفرستد.» در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات خسروان، هند، تخته و هدیه و در دوبیتی ۱۶ باباطاهر کلمه هند و در دوبیتی ۶۱ باباطاهر کلمه تخته نرد و در شعر ۴۲ پادشاهی بهرام گور شاهنامه فردوسی کلمات خسرو، هند و هدیه و در شعر ۲۴ منوچهر شاهنامه فردوسی کلمات هند و هدیه و در باب ۱ کتاب مقدس استر کلمات پادشاه، هند و وزیر و در قطعه ۱ سلیم تهرانی کلمات هند و وزیر و در غزل ۱ محتشم کاشانی کلمه هند و در مثنوی ۱ مسعود سعدی سلمان کلمه هندوستان و در قطعه ۱ سلیم تهرانی و در قطعه ۱ خاقانی و در برگ ۴۴۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه وزیر و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمات نرد و شطرنج و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در شعر ۱ مجلس اول و در مثنوی ۱ نسیمی و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمه تخته و در شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» از بودا(ع) و در غزل ۱ یغمای جندقی و در رباعی ۶۱ سلمان ساوجی و در برگ ۲۲۴ کتاب پله پله تا ملاقات خدا و در برگ ۲۴۲ کتاب الف و در مقاله کلمه بازی و در منشور کوروش و در باب ۱ کتاب مقدس اشعیاء کلمه هدیه وجود دارد. «هدیه» عنوان یکی از قسمتهای سریال بازی تاج و تخت است. در ترجیع بند ۱ نسیمی کلمه مات ذکر شده که از حرکتهای شطرنج است. در قصیده ۱ نظام قاری کلمات تخته، شطرنج و طاووس و در شعر ۴۲ پادشاهی بهرام گور شاهنامه فردوسی کلمات هند و طاوس و در قصیده ۱۶ عطار و در غزل ۳۵۲ سعدی و در غزل ۲۴۶۱ بیدل دهلوی کلمه طاووس وجود دارد. طاوس نماد کشور هند است. در قصیده ۱۶ عطار کلمه کعبتین و در قصیده ۱ نظام قاری کلمه طاس وجود دارد. در لغتنامه دهخدا بیان شده: «کعبتین. [ ک َ ب َ ت َ ] ( ع اِ ) دو طاس بازی نرد یعنی دو مهره کوچک شش پهلوی از استخوان و بر هر ضلعی از اضلاع ششگانه آن دو به ترتیب از عدد یک تا شش نقش کنند، یعنی هر پهلو و جانبی دارای یکی ازین شش عدد است و آن را هوسین نیز گویند. ( از ناظم الاطباء ). و ترتیب نقشها چنین است که جمع اعداد هر طرف با طرف مقابل آن باید هفت شود» در توضیحات تخته نرد در ویکیپدیا بیان شده: «برخی از مراجع شیعه تخته نرد را حرام میدانند و برخی دیگر آن را در حالی که به نیت قمار نباشد جایز میدانند.» در آیات مختلف قرآن حرام بودن قمار و خوردن شراب در کنار یکدیگر بیان شده است. در قصیده ۱ سلیم تهرانی کلمه قمار و در رباعی ۱ خیام و در باب ۱ کتاب مقدس استر و غزل غزلهای ۱ سلیمان و در باب ۱ کتاب مقدس اشعیاء و در ترجیع بندهای ۱ مولانا، نسیمی، اوحدی و فرخی سیستانی و در غزل ۱ یغمای جندقی و در غزل ۱ مسعود سعد سلمان و در باب ۱۶ انجیل برنابا و در شعر ۱۶ گنجینة الاسرار عمان سامانی و در قصیده ۲۴ امیر معزی و در غزل ۱۲۶۴ مولانا کلمه شراب و در خطبه ۱ نهج البلاغه و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در قصیده ۱۶ عطار کلمه حرام وجود دارد. در باب ۱ انجیل برنابا بیان شده: «پس بازدار از او خمر و مسکر و هر گوشت ناپاک را؛ زیرا آن کودک قدوس خداست.» اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۴۲۲۴ میشود. ارقام عددهای ۲۴، ۲۲۴ و ۴۲۲۴ مشترک هستند. قمار و خوردن مشروبات الکلی دو موضوع اختیاری هستند. قمار باعث میشود که فرد به کسب در آمد از روشهای بیهوده و بدون سود و فایده برای جامعه عادت کند. در شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» از بودا(ع) و در غزل ۱ فیض کاشانی و در غزل ۱ سوزنی سمرقندی و در قصیده و مثنوی ۱ فرهنگ نامه حزین لاهیجی و در رباعی ۱۰۰ خیام و در غزل ۴۲۲ بلند اقبال کلمه بیهوده و در غزل ۴۲ آشفته شیرازی کلمه عبث و در ترجیع بند ۱ مولانا کلمه بیفایده و در باب ۱۶ انجیل برنابا کلمه فایده و در باب ۱ کتاب مقدس استر و در قصیده ۱ عراقی و در برگ ۲۴۲ کتاب زهیر و در برگ ۲۴۴ کتاب آشنایی با صادق هدایت کلمه عادت و در قصیده ۱ طبیب اصفهانی کلمات بیهوده و آسیب وجود دارند. مشروبات الکی نیز به فرد آسیب میرسانند. ممنوعیت قمار و خوردن مشروبات الکلی مورد پذیرش جامعه قرار نمیگیرند. تجربه نیز این را نشان داده است. در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمات ممنوع و تجربه و در باب ۱ کتاب مقدس ارمیا و در برگ ۲۴۲ کتاب الف کلمه تجربه وجود دارد. احکام قرآن برای اجرا باید مورد پذیرش اکثریت جامعه قرار گیرند و نظر اقلیت جامعه نیز در نظر گرفته شود. در شرایط کنونی بهترین روش برای اجرای این موضوع استفاده از دموکراسی مستقیم، سیستم دو اکثریتی و مشابه کشور سوئیس است. در مقاله به سوره حمد اشاره شده است. در سوره ۱ قرآن (سوره حمد یا فاتحه) و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در برگ ۲۲۴ کتاب انسان از منظری دیگر و در برگ ۲۴۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه مستقیم ذکر شده است. در سیستم دو اکثریتی هر استان یک رای دارد. قوانین برای اجرا باید رای اکثریت مردم جامعه و رای اکثریت استانها را داشته باشند. در باب ۱ کتاب مقدس یوشع کلمه قوانین و در باب ۱ کتاب مقدس استر کلمات قانون و استان و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی و در برگ ۴۲۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه قانون و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمات قانون، رای و مردم و در مقاله کلمات رای و استان ذکر شدهاند. صادق هدایت کتاب «جلوی قانون» نوشته فرانتس کافکا را ترجمه کرده است. در توضیحات «سیاست در سوئیس» بیان شده: «دموکراسی مستقیم، اجازه اعمال قدرت مستقیم را به مردم در مقابل دموکراسی نمایندگی میدهد. دموکراسی سوئیس شامل هر دوی آنها میباشد، تحت مدلی به عنوان نیمه مستقیم: شهروندان نمایندگانشان را برای مجلسهای مختلف (کامون، کانتون، فدرال) انتخاب میکنند و اما همینطور میتوانند نظر خودشان را روی متن قانونی یا قانون اساسی مصوب این مجالس اعلام کنند (به وسیله همهپرسیهای اجباری یا اختیاری)، یا اصلاحات در قانون اساسی یا قانونی عادی را در قالب «ابداعات عمومی» پیشنهاد کنند. این اجلاس مشورتی عمومی معمولاً چهار بار در سال در سطح فدرال و همیشه در طول یک آخر هفته (روزهای تعطیل هفته) برگزار میشود.» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۴۸۲ میشود. در مقاله عدد ۱۴۸۲ ذکر شده است. در ویکیپدیا بیان شده که ۳/۲۵ درصد سوئیس اتباع خارجی هستند. در مقاله عدد ۲۵۳ ذکر شده است. در ویکیپدیا بیان شده: دین ۶/۱ درصد سوئیس دیگران است. در مقاله عدد ۱۶ ذکر شده است. در زیر خبری از خبرآنلاین با عنوان «تقدم اسلامیت بر جمهوریت، استبداد و طالبانیسم است» آمده که بیان میکند: «خداوند در قران بارها به پیامبر ص متذکر شده است که تو وظیفه ای جز رساندن گویا و صحیح پیام من را به جامعه نداشته و نباید در مسیر دعوت به دین، بر مردم وکیل (نگهبان)، حفیظ (بپا)، جبار (زور گو) و مصیطر (سلطه طلب) باشی. و در یک کلام، حق نداری مردم را با زور و تحمیل و فشار به بهشت ببری.» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۶۶۱ میشود. در ادامه مقاله عدد ۶۶۱ ذکر شده است. اگر عبارت «عدم اجبار در دین» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۶۱ میشود. در غزل ۱۵۵۴ امیرخسرو دهلوی کلمه زنبور و در قصیده ۱ سلیم تهرانی و در نامههای فارسی ۱۰۰ قائم مقام فراهانی کلمات زنبور و راه در قصیده ۱ نظام قاری کلمات عسل و مختار وجود دارند. سوره ۱۶ قرآن سوره نحل یا زنبور عسل است. ارقام عددهای ۱۶، ۶۱ و ۶۶۱ مشترک هستند. در سوره نحل و ترجمه انصاریان بیان شده: «و قرار دادن راه راست [برای هدایت بندگان به سوی سعادت ابدی] فقط برعهده خداست، و برخی از این راه ها کج و منحرف است [که حرکت در آن شما را از سعادت ابدی محروم می کند]، و اگر خدا می خواست همه شما را [به طور اجبار] به راه راست هدایت می کرد.» اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۳۳۰۱ میشود. در ادامه مقاله بیان شده که درگذشت صادق هدایت سال ۱۳۳۰ خورشیدی است. ارقام عددهای ۱۳۳۰ و ۱۳۳۰۱ مشترک هستند. در آیهای از سوره نحل که به آن اشاره گردید کلمه هدایت وجود دارد. در سوره بقره و ترجمه انصاریان بیان شده: «در دین، هیچ اکراه و اجباری نیست [کسی حق ندارد کسی را از روی اجبار وادار به پذیرفتن دین کند، بلکه هر کسی باید آزادانه با به کارگیری عقل و با تکیه بر مطالعه و تحقیق، دین را بپذیرد]. مسلماً راه هدایت از گمراهی [به وسیله قرآن، پیامبر و امامان معصوم] روشن و آشکار شده است. پس هر که به طاغوت [که شیطان، بت و هر طغیان گری است] کفر ورزد و به خدا ایمان بیاورد، بی تردید به محکم ترین دستگیره که آن را گسستن نیست، چنگ زده است؛ و خدا شنوا و داناست.» در این آیه نیز کلمه هدایت وجود دارد. اگر این آیه را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۵۴۰ میشود. در مقاله بیان شده که سوره آل عمران ۱۵۴۰۱ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۵۴۰ و ۱۵۴۰۱ مشترک هستند. در سوره آل عمران و ترجمه مکارم شیرازی بیان شده: «و هر كس جز اسلام (و تسليم در برابر فرمان حق،) آييني براي خود انتخاب كند، از او پذيرفته نخواهد شد، و او در آخرت، از زيانكاران است.» در این آیه منظور از اسلام، تسلیم بودن در برابر صفات خداوند یا روح الله یا روح القدس است. در آیه قبل از این آیه نیز کلمه تسلیم وجود دارد. در سوره مائده و ترجمه انصاریان بیان شده: «بر عهده پیامبر جز رساندن [پیام خدا] نیست. و خدا آنچه را آشکار می کنید و آنچه را پنهان می دارید، می داند.» این آیه به عدم اجبار در دین اشاره میکند. اگر این آیه را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۴۲ میشود. در مقاله عدد ۲۴۲ ذکر شده است. اگر متن عربی این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۳۲۵۲ میشود. در مقاله عدد ۳۵۲ ذکر شده است. ارقام عددهای ۳۵۲ و ۳۲۵۲ مشترک هستند. در سوره ۴۲ قرآن (سوره شوری) و ترجمه انصاریان بیان شده: «اگر خدا می خواست آنان را [از روی جبر بر محور هدایت] امت واحدی قرار می داد، ولی [هدایت اجباری فاقد ارزش است] هر که را بخواهد [در صورتی که ستمکار به آیات خدا نباشد] در رحمت خود در آورد؛ و ستمکاران را هیچ دوست و یاوری [که از عذاب نجاتشان دهد] نیست.» این آیه نیز درباره عدم اجبار در دین است. در سوره ۴۲ قرآن (شوری) و ترجمه انصاریان بیان شده: «پس اگر [از دعوتت] روی برگردانند [اندوهگین مباش] ما تو را بر آنان نگهبان و مراقب نفرستاده ایم [تا آنان را به اجبار در دایره هدایت قرار دهی]، جز رساندن [پیام وحی] بر عهده تو نیست، و هنگامی که ما از سوی خود رحمتی [چون سلامت، امنیت و ثروت] به انسان بچشانیم، به آن سرمست و مغرور می شود، و اگر به سبب گناهانی که مرتکب شده اند آسیبی به آنان رسد [رحمت حق را فراموش می کنند]، بی تردید انسان بسیار ناسپاس است.» اگر این آیه را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۲۶۹ میشود. در مقاله عدد ۱۶۲۹ ذکر شده است. ارقام این عددها مشترک هستند. اگر متن عربی این آیه را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۴۸۲ میشود. در مقاله عدد ۴۸۲ ذکر شده است. در سوره مائده و ترجمه انصاریان بیان شده: «بر عهده پیامبر جز رساندن [پیام خدا] نیست. و خدا آنچه را آشکار می کنید و آنچه را پنهان می دارید، می داند.» این آیه درباره عدم اجبار در دین است. اگر این آیه را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۴۲ میشود. در مقاله عدد ۲۴۲ ذکر شده است. اگر متن عربی این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۳۲۵۲ میشود. در مقاله عدد ۳۲۵۲ ذکر شده است. در سوره انعام و ترجمه مکارم شیرازی بیان شده: «اگر خدا ميخواست (همه به اجبار ايمان ميآوردند و هيچ يك) مشرك نميشدند و ما تو را مسئول (اعمال) آنها قرار نداديم و وظيفه نداري آنها را مجبور (به ايمان) سازي.» اگر این آیه را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۵۱۷ میشود. در مقاله عدد ۵۱۷ ذکر شده است. در باب ۱۶ انجیل برنابا و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی کلمه بینوایان و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات بینوایی، خیر و شر و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمات بینوایی، نیک و بد و در قصیده ۱۶ عطار کلمات خیر و شر و نیک و بد وجود دارند. در توضیحات رمان بینوایان نوشته ویکتور هوگو در ویکیپدیا بیان شده: «در ابتدای بخش دوم با برخی موضوعات متفاوت مواجه میشویم بهطوری که گویی شروع یک کار متفاوت است. یک منتقد این نوع کار را «درواز روحانی» رمان مینامد، به این عنوان که رویارویی تناردیه و کلنل پون مرسی «شانس ترکیب و ضرورت» را نشان میدهد، که مواجهه خیر و شر داستان است.» زردشت(ع) آزادی و اختیار انسان در انتخاب بین خیر و شر را بیان کرده است. در قصیده ۱ امیرخسرو دهلوی کلمه اختیار و در قصیده ۱ نظام قاری کلمات مختار، نیک و بد و در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمات اختیار، حق و باطل ذکر شدهاند. آزادی و اختیار انسان در انتخاب خیر و شر بیانگر آزادی و اختیار در عقیده، باور و دین است. در برگهای ۲۲۴ و ۲۴۴ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه زرتشت و در برگ ۲۴۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمات زرتشت و آزادی و در غزل ۲۴ میرزاده عشقی کلمات زرتشت و دین و در قصیده ۱ حزین لاهیجی کلمات اختیار و دین ذکر شدهاند. عقیده، باور و دینی که بیان نشود، ارزشی ندارد. در برگ ۲۴۴ کتاب زهیر و در برگ ۲۴۴ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه ارزش وجود دارد. جمله زردشت(ع) بیانگر آزادی بیان نیز است. در قصیده ۲۴ محتشم کاشانی کلمات جایزه و آزادی و در شعر ۱۶ گنجینة الاسرار عمان سامانی کلمات آزاد و بیان و در شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» از بودا(ع) و در ترجیع بند و مثنوی ۱ نسیمی و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در قصیده ۱ فضولی و در باب ۱۶ انجیل برنابا و در آیه ۲۴۲ سوره بقره و در برگ ۲۴۲ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمه بیان وجود دارد. در توضیحات نسرین ستوده در ویکیپدیا بیان شده که جایزه آزادی بیان در اسپانیا به نسرین ستوده اهدا شد. در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی و در قصیده ۱ نظام قاری و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی کلمه نسرین و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمه ستوده وجود دارد. نسرین ستوده وکیل است. در سوره ۴۲ قرآن (سوره شوری) کلمات ستوده و وکیل و در مطلبی از خبر آنلاین که بیان گردید کلمه وکیل وجود دارد. نسرین ستوده متولد سال ۴۲ خورشیدی است. اگر عبارت «نسرین ستوده» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۴۴ میشود. در مقاله عدد ۴۴ ذکر شده است. در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات نسرین، اندلس و مختار ذکر شدهاند. در ویکیپدیا بیان شده که اندلس یکی از بخشهای خود مختار اسپانیا است. در توضیحات اندلس در ویکیپدیا بیان شده: «ابداعات علمی و فرهنگی عالمانِ اندلسی بر رشد فرهنگی و صنعتی ملل مغربزمین تأثیر غیرقابل انکاری داشتهاست؛ چنانکه نهضت ترجمه علمی اروپا از اندلس آغاز شد.» در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات اندلس و علم و در مقاله و در مثنوی ۱ مطمح الانظار حزین لاهیجی و در قصیده ۱ حزین لاهیجی کلمه علم و در مثنوی ۱ فرهنگ نامه حزین لاهیجی کلمه ترجمانی و در برگ ۲۴۴ کتاب زهیر و در برگ ۲۴۴ کتاب آشنایی با صادق هدایت کلمه ترجمه ذکر شده است. در توضیحات اندلس در ویکیپدیا بیان شده: «از آثار باستانی مهم آن میتوان به مدینة الزهراء در نزدیکی کوردوبا اشاره کرد.» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۳۵۱۲ میشود. در مقاله به عدد ۱۳۲۵ و فاطمه زهرا(ع) و در مسمط ۱ ادیب الممالک به اندلس و یثرب یا مدینه اشاره شده است. در بیت زیر از مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات اندلس و غرناطه ذکر شدهاند. در توضیحات «امیرنشین غرناطه» در ویکیپدیا بیان شده امارت گرانادا (به عربی: إمارة غرﻧﺎﻃﺔ)، نام پادشاهی مسلماننشینی در شبهجزیره ایبری در اسپانیا بود. در توضیحات «امیرنشین غرناطه» در ویکیپدیا بیان شده اسماعیل یکم به امیری غرناطه رسید و تا ۱۳۲۵ حکومت کرد. ارقام عددهای ۱۳۲۵، ۳۵۱۲ و ۳۵۱۲ مشترک هستند. در توضیحات امیرنشین غرناطه در ویکیپدیا بیان شده: «با این حال مسلمانان غرناطه آنقدر قدرتمند نبودند که برای مسیحیانی که هر از گاه با انجام حملاتی یکی دو شهر آنان را میگرفتند خطری ایجاد کنند. در نتیجه محمد یکم در ۱۲۴۶ بهمنظور حفظ امارت خود، سرسپردگی فرناندوی سوم، پادشاه کاستیا را که سرزمینش در مجاورت غرناطه قرار داشت و در تمامی مرزهای زمینی با آنان هممرز بود را پذیرفت و خراجگزار آنان شد.» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۲۲۳ میشود. در مقاله بیان شده که سوره شعراء ۱۳۲۲ کلمه دارد. ارقام عددهای ۱۲۲۳ و ۱۳۲۲ مشترک هستند. در سوره شعراء کلمات با این، حال، آن، قدر، قدرت، نبودند، که، برای، هر، از، گاه، با، انجام، حمله، یکی، دو، شهر، آنان، را، میگرفتند، ایجاد، کنند، در نتیجه، به، منظور، خود، سرزمین، قرار، داشت، تمام، مرزهای، زمین، با، آنان، هم، مرزهای، بود، آنان و شد و در مقاله عدد ۱۲۴۶ ذکر شده است. اگر عبارت «امیرنشین غرناطه» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۹۲۶ میشود. در مقاله عدد ۱۹۲۶ ذکر شده است. در بیت زیر به اشبیلیه اشاره شده است. در توضیحات سویل در ویکیپدیا بیان شده پس از فتح اندلس توسط مسلمانان ظاهراً به دست موسی بن نصیر بهنام اِشْبیلیّه (Ishbīliya) شناخته شد. اگر کلمه سویل را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۶ میشود. اگر کلمه اشبیلیه را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۶ میشود. در مقاله عدد ۱۶ ذکر شده است.
در اندلس و روم عیان قدرت ما بود *** غرناطه و اشبیلیه در طاعت ما بود
بیت زیر از مسمط ۱ ادیب الممالک بعد از بیت بالا قرار دارد. در بیت زیر کلمه صقلیه وجود دارد. در ویکیپدیا بیان شده امارات سیسیل یا امارت صقلیه یک پادشاهی اسلامی بود که به صورت امارت خودمختار حکومت میشد و پس از ۱۰۴۴ امیرهای مختلفی در جنگ برای حکومت بر این جزیره بودند. در مقاله عدد ۱۴۰۴ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۰۴۴ و ۱۴۰۴ مشترک هستند. اگر عبارت «امارت سیسیل» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۴۴ میشود. در مقاله عدد ۴۴ ذکر شده است. اگر کلمه «صقلیه» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۰ میشود. در مقاله عدد ۱۰ ذکر شده است. عددهای ۴۴ و ۱۰ در کنار یکدیگر عدد ۱۰۴۴ را ایجاد میکنند. در ویکیپدیا بیان شده امارات سیسیل ایالتی از خلافت فاطمی بود. در توضیحات خلافت فاطمی در ویکیپدیا بیان شده: «خلفای فاطمی امامان شیعه اسماعیلی نیز محسوب میشدند و نام خود را از فاطمه زهرا، دختر محمد، پیامبر اسلام، گرفته بودند.» در مطلبی که از توضیحات اندلس در ویکیپدیا در مقاله آمده نیز به فاطمه زهرا(ع) اشاره شده است. در توضیحات امارت سیسیل در ویکیپدیا بیان شده: «اصلاحات صورت گرفته توسط مسلمانان در این منطقه به افزایش بهرهوری در زمینهای زراعی انجامید.» اگر این جمله را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۴۲ میشود. در مقاله عدد ۲۴۲ و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات صقلیه و مزرع ذکر شدهاند. در بیت زیر از مسمط ۱ ادیب الممالک کلمه مزرع وجود دارد. اگر این بیت را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۲۲۴ میشود. ارقام عددهای ۲۲۴ و ۲۴۲ مشترک هستند.
صقلیه نهان در کنف رایت ما بود *** فرمان همایون قضا آیت ما بود
ای مقصد ایجاد سر از خاک به در کن *** وز مزرع دین این خس و خاشاک به در کن
در جایی دیگر از مقاله بیان شده که در بیت زیر از مسمط ۱ ادیب الممالک کلمه مزرعه وجود دارد. اگر بیت زیر را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۷۵ میشود. در مقاله عدد ۱۷۵ ذکر شده است.
افسوس که این مزرعه را آب گرفته *** دهقان مصیبتزده را خواب گرفته
در مثنوی ۱ فرهنگ نامه حزین لاهیجی کلمه ترجمانی و در باب ۱ انجیل مرقس و در قطعه ۱ پروین اعتصامی و در قصیده ۲۴ ظهیر فاریابی کلمه مژده و در بیت ۶ شعر ۱۱ النوبة الثانیة - سوره انعام میبدی کلمه عصر و در قصیده ۱ میلی کلمات مژده، عیسی و تعلیم و در باب ۴۲ انجیل برنابا کلمات بشارت یا مژده، یسوع، تعلیم و یهودیه و در باب ۱۶ انجیل برنابا کلمات جدید، یسوع و تعلیم و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمات بشارت، تعلیم و اقتدار وجود دارند. در باب ۱ انجیل مرقس و ترجمه مژده برای عصر جدید بیان شده: «مردم از طرز تعلیم او حیران ماندند، زیرا برخلاف علمای یهود، او با اقتدار و اختیار به آنها تعلیم میداد.» در باب ۱ انجیل مرقس نیز به اختیاری بودن دین اشاره شده است. خبر خبرآنلاین بیان میکند: «بر این اساس، کاملا واضح است که اگر قرار باشد حکومتی دینی تشکیل شود، گام اول رضایت و پذیرش جمهور و مردم است و در غیر این صورت هیچ پیامبر و امام و فقیهی حق تشکیل حکومت و حکمرانی بر اساس زور و کودتا و تحمیل را ندارد و هر لحظه حکمرانی او باید همراه با رضایت اکثریت جامعه باشد و الا از مشروعیت ساقط و همه اقدامات و تصرفات آن حرام و نامشروع خواهد بود.» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۳۲۵ میشود. در مقاله عدد ۱۳۲۵ ذکر شده است. در خبر خبرآنلاین بیان شده: «و این بر خلاف سخنان و قرائت طالبانی و استبدادی والی خراسان و امام جمعه "شهر آشوب" مشهد است که سخن از تقدم اسلامیت بر جمهوریت گفته است.» در مقاله به استان خراسان اشاره شده است. جعفر پناهی بازیگر فیلم «جمعه» و تدوینگر فیلم «سربازهای جمعه» است. در شعر ۲۴ منوچهر شاهنامه فردوسی کلمات شهر و آشوب ذکر شدهاند. در توضیحات شهرآشوب (فیلم ۱۳۴۸) در ویکیپدیا بیان شده: «شهر آشوب فیلمی به کارگردانی مهدی ژورک مشهور به فریدون ژورک و نویسندگی حبیبالله کسمایی محصول سال ۱۳۴۸ خورشیدی است.» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۵۲۳۱ میشود. ارقام عددهای ۱۳۲۵ و ۵۲۳۱ مشترک هستند. در مقاله عددهای ۱۳۸۴ و ۳۴۱۸ ذکر شدهاند. ارقام عددهای ۱۳۴۸، ۱۳۸۴ و ۳۴۱۸ مشترک هستند. در توضیحات شهرآشوب (فیلم ۱۳۴۸) در ویکیپدیا بیان شده فروزان به نقش شهرآشوب بازی کرده است. در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» کلمه فروزان وجود دارد. در توضیحات شهرآشوب (فیلم ۱۳۴۸) در ویکیپدیا بیان شده: «مرد متمول به منظور اصلاح پسر لاقید و تنبلش ناگهان شایع میکند که در گذشته همه ثروتش را به سازمانهای خیریه بخشیده است پسر ناچار به کاری مشغول میشود…» در ادامه مقاله به سازمان خیریه ملکه فرح پهلوی اشاره شده است. در توضیحات شهرآشوب (فیلم ۱۳۴۸) در ویکیپدیا بیان شده: «سینماهای نمایشدهنده فیلم در شهرستانها شامل پرسپولیس، مترو و تاج در شیراز، سهیلا و کیهان در آبادان، تخت جمشید و کریستال در رضائیه بودند.» در مقاله کلمات تاج، شیراز و تخت جمشید ذکر شدهاند. در توضیحات شهرآشوب (فیلم ۱۳۸۴) در ویکیپدیا بیان شده: «شهرآشوب دهمین فیلم سینمایی یدالله صمدی در مقام کارگردان است و ساخته سال ۱۳۸۴ خورشیدی است.» در مقاله عددهای ۱۰ و ۱۰۰ ذکر شدهاند. در ویکیپدیا بیان شده که مدت زمان این فیلم ۱۰۰ دقیقه است. در توضیحات شهرآشوب (فیلم ۱۳۸۴) در ویکیپدیا بیان شده: «روایت زندگی پرفراز و نشیب غیاثالدین جمشید کاشانی، ریاضیدان و منجم شهیر ایرانی و معینالدین کاشانی، یار و همکار دیرینه اوست. این دو به دعوت الغ بیگ، حاکم سمرقند راهی سفر میشوند تا در آنجا رصدخانهای عظیم بنا کنند، رصدخانه ساخته میشود، اما سازندگان، مغضوب حاسدان و بدخواهان واقع میشوند. کشف و محاسبه عدد پی و سینوس زاویه یک درجه، گنجینهای گرانبهاست و بسیاری میخواهند آن را به خود نسبت دهند، معین به هرات میگریزد تا با عرضه رسالهای از غیاثالدین، حقیقت را افشا کند اما در آخرین لحظه، رساله ربوده میشود و …» در این متن کلمات جمشید، کاشانی، سمرقند و عدد ۱ ذکر شدهاند. در مقاله به شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید»، غزلهای ۱ محتشم کاشانی و فیض کاشانی و قصیده و غزل ۱ سوزنی سمرقندی اشاره شده است. در مقاله به سیدای نسفی اشاره شده است. در ویکیپدیا بیان شده: «سیدای نَسَفی از شهرآشوبسرایان فارسیزبان ماوراءالنهر است. » در توضیحات زن شهرآشوب در ویکیپدیا بیان شده ظاهراً در ادب فارسی، مسعود سعد سلمان اولین شاعر شهرآشوبسراست. در مقاله به مسعود سعد سلمان اشاره شده است. در توضیحات زن شهرآشوب در ویکیپدیا بیان شده: «امیرخسرو دهلوی (ف. ۷۲۵) شاعر فارسیسرای هند نیز شصت و هفت شهرآشوب در قالب رباعی سرودهاست. » در مقاله به امیرخسرو دهلوی و عدد ۷۵۲ اشاره شده است. ارقام عددهای ۷۲۵ و ۷۵۲ مشترک هستند. در توضیحات زن شهرآشوب در ویکیپدیا بیان شده: «همچنین باید از داستان هجو بلخ که به انوری (شاعر قرن ششم) نسبتش دادند، یاد کرد. این شعر در اصل از شاعری به نام فتوحی بودهاست. با این حال مردم خشمگین بلخ، انوری را وارونه بر خری سوار کرده، قصد گرداندن در شهر داشتند؛ اما قاضی حمیدالدین بلخی مؤلف مقامات حمیدی وساطت کرده، او را رهانید.» در مقاله کلمات فتوح، خشمگین، قاضی، انوری و حمید الدین بلخی ذکر شدهاند. در توضیحات زن شهرآشوب در ویکیپدیا بیان شده نمونهای از زن فتانه در ادبیات زن لکاته (در بوف کور) است. در برگهای ۲۲۴ و ۲۴۴ کتاب آشنایی با صادق هدایت و در ادامه مقاله به کتاب بوف کور نوشته صادق هدایت اشاره شده است.
انقلاب یا فتنه خمینی؟
در زیر خبری از صدای آمریکا با عنوان «اختلاس با طعم «چای دبش» در سایه سکوت مجلس؛ واکنشها: از «جیب مردم» است» آمده است. در باب ۱ انجیل مرقس کلمات خبر، صدای و ساکت و در ترجیع بند ۱ اوحدی و در مقاله کلمات خبر، صدا، سایه و مجلس و در برگ ۲۴۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه سکوت و در قصیده ۱ فضولی کلمات خبر، صدا، سایه و مردم و در غزل ۱ بیدل دهلوی و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در شعر ۲۴ مخیل نامه نظام قاری و در غزل ۲۴۶۱ بیدل دهلوی کلمه جیب و در مثنوی ۱ حافظ و در قصیده ۱ نظام قاری و در ترجیع بند ۱ میلی و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمات جیب و مردم و در برگ ۲۴۴ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه چای وجود دارد. ناصر تقوایی فیلنامه «چای تلخ» را نوشته است. اشو نویسنده کتابهای «یک فنجان چایی» و «صوفی مرد راه: آوازه سکوت» است. در ترجیع بند ۱ اوحدی کلمات صوفی، مرد، راه، آوازه و در ترجیع بند ۱ نسیمی کلمات صوفی، مرد، ره و آوازه و در شعر ۴۲ تحفةالاحرار جامی کلمات صوفی، راه و آوازه ذکر شدهاند. در خبر زیر بیان شده: «بهنام امینی، فعال سیاسی، با یادآوری سخنی از امیرعباس هویدا، نخستوزیر دوره محمدرضا شاه پهلوی که دوره کار او با رشد و شکوفایی اقتصادی همراه بود، در رسانه اجتماعی ایکس نوشت: «به قلههای فساد نزدیک شدهاند، رکورد اختلاس دزدی و فساد در تاریخ ایران با یک چای دبش شکسته شد، این ادعای خامنهای که به قلهها نزدیک شدهایم را مقایسه کنید با سخن هویدا نازنین که میگفت ما نمیخواهیم مردم را ناراحت کنیم!»» در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات سخن، امیر و امین و در ترجیع بند ۱ نسیمی کلمات سخن، هویدا و امین و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی کلمات سخن، نازنین و بربود و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان کلمه امین و در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمات امینان و قله و در سوره اسراء و در شعر ۱ آغاز کتاب عراقی و در قصیده ۱ فضولی و در شعر ۶۱ دفتر چهارم مثنوی و معنوی مولانا کلمه فساد و در باب ۱ کتاب مقدس اشعیاء کلمات فاسد و دزد و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات قله و دزد و در مقاله کلمه دزد وجود دارد. در برگهای ۲۲۴ و ۲۴۲ کتاب زهیر و در برگ ۲۴۲ کتاب الف کلمه برنامه و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در قطعه ۱ خاقانی کلمه پرگار وجود دارد. در زیر مصاحبه استاد طاهری با برنامه پرگار بیبیسی با عنوان «عرفان حلقه، پاسخ به نقدها توسط محمدعلی طاهری، پرگار» آمده که در آن استاد طاهری به دریافت جایزه یا هدیه از امیرعباس هویدا اشاره میکنند. در غزل ۱ محتشم کاشانی و در خبری از ایران اینترنشنال با عنوان ««پایاب شکیبایی»؛ تلاش ظریف برای توجیه علاجگری» که در ادامه مقاله آمده کلمه هویدا و در مقاله کلمه هدیه ذکر شده است. در ویدئو مصاحبه استاد طاهری با برنامه پرگار هدف مجری برنامه تخریب عرفان حلقه است و نیت خیری ندارد. در مثنوی ۱ مطمح الانظار حزین لاهیجی و در قصیده ۱ فضولی و در غزل ۲۲۴ مولانا کلمه نیت و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمات نیت و خیر ذکر شدهاند. در عکسی که از برنامه پرگار در زیر آمده استاد طاهری و داریوش کریمی مشخص هستند. استاد طاهری و داریوش کریمی متولد کرمانشاه هستند. فامیل مجری برنامه پرگار بیبیسی کریمی است. در توضیحات امیرعباس هویدا در ویکیپدیا بیان شده که شخصی به نام کریمی تیر خلاص به جمجمه یا مغز هویدا زد. در غزل ۱ محتشم کاشانی و در برگ ۲۴۲ کتاب الف کلمه هویدا و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات امیر و کریمی و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمه کریم و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمات کریم و تیر و در مثنوی ۱ نسیمی کلمات کریم و خلاص و در قطعه ۱ سلیم تهرانی کلمات تیر و خلاص و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات امیر، کریمی، مغز و تیر و در مثنوی ۱ حافظ و در شعر ۱ خسرو و شیرین نظامی گنجوی و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در غزل ۱ مسعود سعد سلمان و در برگ ۴۴۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه و در غزل ۱۲۶۴ صائب تبریزی کلمه مغز و در قصیده ۱ حافظ و در لمعات ۱ عراقی و در مثنوی ۱ مسعود سعد سلمان و در قصیده ۱ میلی و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی و در قصیده ۲۴ خاقانی و در قصیده ۲۴ امیر معزی و در شعر ۴۲ پادشاهی بهرام گور شاهنامه فردوسی و در غزل ۴۲ آشفته شیرازی و در غزل ۱۵۵۴ امیرخسرو دهلوی کلمه تیر وجود دارد. در مقاله بیان شده که سوره انعام ۲۹۷۱ کلمه دارد. هویدا متولد سال ۱۲۹۷ خورشیدی است. ارقام اعداد ۱۲۹۷ و ۲۹۷۱ مشترک هستند. در سوره انعام کلمات هویدا و مغز وجود دارند. اگر عبارت «تیر خلاص به جمجمه یا مغز هویدا» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۵۱۳ میشود. سوره شوری ۳۵۲۱ حرف دارد. ارقام عددهای ۲۵۱۳ و ۳۵۲۱ مشترک هستند. در سوره شوری کلمه مغز وجود دارد. آوردن رژیمی بدون تفکر و اندیشه باعث کشته شدن بسیاری از انسانها گردید. در توضیحات ضحاک در ویکیپدیا بیان شده: «در شاهنامه، فردوسی او را مردی شناسانده که دو مار به انگیزه بوسه اهریمن از شانههایش درآمده بود و سالیان دراز در ایران به ستمکاری و کشتار جوانان ایران و سودجویی از مغز آنان برای خورش مارهای روی شانههایش میپرداخت، تا سرانجام با رستاخیز کاوه آهنگر و فریدون پور آبتین، ضحاک دستگیر و در البرزکوه زندانی گردید. واژه اژدها یک واژه اسطورهای است و آن باید کوه آتشفشان ویرانگر و نابودکننده باشد.» منظور از خوردن مغز جوانان، جلوگیری از تفکر و اندیشه است. در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات کاوه، مغز و ضحاک و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمه فریدون و در مثنوی ۱ فرهنگ نامه حزین لاهیجی کلمات کوه البرز، مرد، شناسا و جوان و در قصیده ۱ امیر معزی کلمات کوه و شناسنده و در قصیده ۲۴ خاقانی کلمه شناسد و در برگ ۲۴۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه میشناسد و در قصیده ۱ طبیب اصفهانی کلمات شناسم و بوسه و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمات جوان، سالیان و زندان و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمات دستگیر و مار و در غزل غزلهای ۱ سلیمان کلمه ببوس و در شعر ۴۲ پادشاهی بهرام گور شاهنامه فردوسی و در قصیده ۴۲۲ امیر معزی کلمه بوسه و در شعر ۲۴ منوچهر شاهنامه فردوسی و در غزل ۲۴۴ سعدی و در نامههای فارسی ۱۰۰ قائم مقام فراهانی کلمه بوس و در غزل ۱۲۳۵ مولانا کلمه ببوسید و در غزل ۱۲۴۶ مولانا کلمه بوسید و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات بوسه، مغز و مار و در شعر ۴۲ تحفةالاحرار جامی و در غزل ۲۲۴ بلند اقبال و در برگ ۲۲۴ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه شانه و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی کلمات کوه و شانه و در قصیده ۱ سلیم تهرانی کلمات شانه و مار و در ترجیع بند ۱ میلی و در شعر ۲۴ مخیل نامه نظام قاری کلمه مار و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمه ثعبان وجود دارد. پل هگیس کارگردان فیلم «آخرین بوسه» است. «کوه و افعی» عنوان یکی از قسمتهای سریال بازی تاج و تخت است. در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمات کوه و افعی ذکر شدهاند. در مقاله مقالهای از الهی قمشهای با عنوان «پيکار پيوسته آدمي با ديو» آمده که بیان میکند: «در دوران ضحاك كه تمثيل فرمانروايي ديو برآدم، يعني وقوع در دوزخ است؛ فردوسي نشان ميدهد كه چگونه در يك جامعة ديو سالار، خوبان و فرشته خويان بر كنارند و پنهان، ديوان و جادوان بركارند و آشكار:
نهان گشت آيين فرزانگان
پـراكنــده شــد كام ديـوانگان
هنرخوار شد جادويي ارجمند
نهان راستـــي آشكارا گزنــد
شده بر بدي دست ديوان دراز
زنيكي نبودي سخن جز به راز »
اگر بیتهای بالا را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۷۵۵۲ میشود. در ادامه مقاله بیان شده که در آیه ۵:۷۲ قرآن (سوره جن) کلمه جن وجود دارد. ارقام عددهای ۵:۷۲ و ۷۵۵۲ مشترک هستند. در بیتی بالا در مقاله الهی قمشهای منظور از دیو جن است. در برنامه پرگار بیبیسی مجری برنامه از استاد طاهری درباره جن سوال میکند. در مقاله خبری از ایران اینترنشنال با عنوان «سال ۱۴۰۴ با شعارهای اعتراضی مردم در اماکن تاریخی آغاز شد» آمده که به ضحاک اشاره میکند. در توضیحات حسین منصور حلاج در ویکیپدیا ابیات زیر از حافظ و اقبال لاهوری آمدهاند که در آنها کلمات هویدا و فتنه ذکر شدهاند.
گفت آن یار کزو گشت سر دار *** بلند جرمش این بود که اسرار هویدا میکرد (حافظ)
کم نگاهان فتنهها انگیختند *** بنده حق را بدار آویختند (اقبال لاهوری)
هویدا قربانی فتنه خمینی گردید. در زیر خبری از بیبیسی با عنوان «هویدا قربانی محمدرضا شاه یا آیتالله خمینی؟» آمده است. اینکه هویدا قربانی خمینی جنایتکار شده موضوعی آشکار است و با این وجود بیبیسی از این عنوان استفاده کرده است. بیبیسی نیت خیری ندارد. در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمات نیت و خیر ذکر شدهاند. بیبیسی معنای آیت الله را میداند و با این وجود به خمینی جنایتکار آیت الله میگوید. به آخوندهای جنایتکار آیت الله نگویید. در مقاله و در خبر زیر از بیبیسی به ارتشبد قرهباغی اشاره شده است. در توضیحات بیبیسی فارسی در ویکیپدیا بیان شده: «ارتشبد عباس قرهباغی به ویلیام سالیوان سفیر وقت آمریکا، گفته بود: «یک طرح عملیات براندازی کامل علیه دولت ایران اجرا میشود و روزبروز هم شدیدتر میگردد. این همه تبلیغات که به وسیله بیبیسی علیه دولت و به نفع مخالفان و آقای خمینی صورت میگیرد چیست؟». قرهباغی در ملاقاتش با آنتونی پارسونز نیز مسئله تبلیغات رادیو بیبیسی علیه دولت ایران را مطرح میکند و میگوید با روابط حسنه دو کشور مغایرت دارد آیا ممکن است به نشانه دوستی متقابل، درباره برنامه این رادیو اقدام کنید تا دولت حاضر در انجام برنامههای اصلاحی خود موفق گردد؟ سفیر در جواب اظهار داشت: متأسفانه این مطلب صحیح است ولی رادیو بیبیسی یک رادیوی آزاد است اگر چه بودجه و هزینهاش را دولت انگلستان میپردازد، ولی در کیفیت برنامههای آن، دولت نمیتواند دخالت داشته باشد. حتی غالباً علیه خود دولت انگلستان هم مطلب پخش مینماید و همیشه بهطور آزاد عمل میکند!. قرهباغی مینویسد: «جریان مذاکرات و اظهارات سفیر بریتانیا را به اعلیحضرت عرض کردم. در مورد بیبیسی فرمودند: «بلی، متأسفانه همیشه همین جواب را دادهاند.»» در برگ ۲۴۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه متاسفم و در برگ ۲۴۴ کتاب آشنایی با صادق هدایت کلمه متاسفانه وجود دارد. مصطفی فرزانه نویسنده کتاب «راست و دروغ» است. در آیه ۲۲۴ سوره بقره عبارت راست و دروغ و در قصیده ۲۴ خاقانی کلمه کذاب یا دروغگو و در خطبه ۱ نهج البلاغه و در برگ ۲۴۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه و در غزل ۲۶۱۴ مولانا کلمه دروغ وجود دارد. در توضیحات فتنه خمینی در ویکیپدیا و بخش نقش خارجیها بیان شده: «سپهبد امیرحسین ربیعی به هایزر یک نمونه ارائه داده بود: شب قبل بیبیسی به دروغ گزارش دادهاست که ربیعی قصد استعفا دارد. این دروغ در سراسر کشور شنیده شده و در میان غیرنظامیان و نظامیان ایجاد نگرانی کردهاست.» دلیل همدستی رژیم انگلیس و بیبیسی با فتنه خمینی حسادت به عظمت تاریخ ایران و پیشرفتهای ایران در دوران محمدرضاشاه پهلوی بوده است. در شعر ۱ عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمات دزدان، همدست و فتنه و در قصیده ۱۶ عطار کلمات فتنه و حسود و در قصیده ۴۲۲ امیر معزی کلمات فتنه و حسد و در قصیده ۱ حافظ و در قطعه ۱ سلیم تهرانی و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی و در غزل ۲۶۱۴ مولانا کلمه رشک و در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمه حسادت و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمات حسد و حسود و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی کلمات رشک و حاسد و در قصیده ۲۴ محتشم کاشانی و در قصیده ۲۴ ظهیر فاریابی کلمات حسود، دوران و شاه و در قصیده ۱ ملک الشعرا کلمات حسود و پهلوی و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمات رشک، دوران و شاه و در شعر ۶۱ دفتر چهارم مثنوی و معنوی مولانا کلمات رشک و پهلوی وجود دارند. اگر عبارت «انقلاب یا فتنه خمینی؟» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۴۴۰ میشود. در مقاله خبری از ایران اینترنشنال با عنوان «سال ۱۴۰۴ با شعارهای اعتراضی مردم در اماکن تاریخی آغاز شد.» آمده که در آن به انقلاب ۱۳۵۷ یا تعبیر بهتر فتنه خمینی و گاهشمار شاهنشاهی اشاره شده است. ارقام عددهای ۱۴۰۴ و ۱۴۴۰ مشترک هستند. در توضیحات گاهشماری شاهنشاهی در ویکیپدیا بیان شده: «آنتونی پارسونز آخرین سفیر انگلیس در دوره پهلوی دراینباره در کتاب «غرور و سقوط» نوشت: «تقویم شاهنشاهی یکی از نامعقولترین اقداماتی بود که شاه در چند سال قبل به آن دست زد و موجبات خشم و بدگمانی عناصر مذهبی را نسبت به خود فراهم ساخت».» تاریخ ایران به قبلتر از مبدا گاهشمار شمسی باز میگردد. گاهشمار شاهنشاهی محوریت قویتری برای وحدت مردم است. در مقاله بیان شده که در عربستان بودن قبله محوریت قویتری برای وحدت مسلمانان بوده است. مطلبی که آنتونی پارسونز بیان کرده حسادت رژیم انگلیس به عظمت تاریخ ایران را نشان میدهد. در توضیحات کتاب غرور و سقوط در ویکیپدیا بیان شده: «پارسونز این کتاب خود را به دوستان اعدام شده ایرانیش ازجمله امیرعباس هویدا، غلامرضا نیکپی و عباسعلی خلعتبری تقدیم کرده است. در بخشی از مقدمه این کتاب آمده است: "این کتاب، از دسیسههای شوم علیه شاه و دولت او پرده برنمیدارد و درباره توطئههای پنهانی من و آیتاللههای قم و مشهد مطلبی فاش نمیکند... آنهایی که دست پنهان انگلیس را در همه جا و هرکاری جستجو میکنند، داستان مرا قانع کننده نخواهند یافت.» در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمات شاه، قم، پرده و پنهان و در ترجیع بند ۱ نسیمی کلمات شاه، دولت، کتاب، پرده، پنهان و قم و در ترجیع بند ۱ اوحدی و در غزل ۱ بیدل دهلوی کلمات پرده و فاش و در غزل ۴۲۲ عطار کلمه فاش وجود دارد. رژیم انگلیس امیرعباس هویدا و بسیاری از انسانها بزرگ دیگر را قربانی هوسهای خود کرده است. با این وجود سفیر انگلیس با وقاهت بیان کرده که کتاب خود را به دوستان اعدام شده ایرانیش از جمله امیرعباس هویدا، غلامرضا نیکپی و عباسعلی خلعتبری تقدیم میکند. سفیر انگلیس تعریف دوست را نمیداند. درگذشت آنتونی پارسونز در سال ۱۳۷۵ قمری بوده است. فتنه خمینی در سال ۱۳۵۷ خورشیدی بوده است. ارقام عددهای ۱۳۵۷ و ۱۳۷۵ مشترک هستند. در برگ ۴۲۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه و در باب ۱ انجیل مرقس و در باب ۱ کتاب مقدس اشعیاء کلمه قربانی و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمات باب، قربان و حسود ذکر شدهاند. در خبر زیر از پیشخوان با عنوان «قربانی ملکه حسود» بر اساس روزنامه وطن امروز و فیلم اسپنسر به حسادت الیزابت دوم به دایانا اسپنسر اشاره شده است. در مثنوی ۱ فرهنگ نامه حزین لاهیجی و در قصیده ۱۶ عطار کلمات خبر و امروز و در غزل غزلهای ۱ سلیمان و در باب ۱ کتاب مقدس ارمیا و در ترجیع بند ۱ مولانا و در غزل ۱ بیدل دهلوی و در قطعه ۱ پروین اعتصامی و در غزل و تضمین ۱ فروغی بسطامی و در غزل ۱ آشفته شیرازی و نامههای فارسی ۱۰۰ قائم مقام فراهانی و در رباعیهای ۱۰ و ۲۴ خیام و در قصیده ۲۴ خاقانی و در قصیده ۲۴ محتشم کاشانی و در غزل ۲۴ میرزاده عشقی و در برگ ۲۲۴ کتاب زهیر و در غزل ۱۲۶۴ صائب تبریزی کلمه امروز و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی کلمات امروز و تاج و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات خبر، امروز و تاج و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در ترجیع بند ۱ نسیمی کلمات وطن، امروز و تاج و در مقاله کلمه تاج ذکر شده است. در خبر پیشخوان به سریال تاج درباره الیزابت دوم اشاره شده است. در مقاله به قارون اشاره شده است. در ویکیپدیا بیان شده: «قارون جاهطلب، بخیل، حسود و بسیار ثروتمند بود، آنچنانکه چند تن زورمند زیر بار کلیدهای مخازن و دفاتر حساب اموالش زانو میزدند.» اگر این جمله را به عددهای ابجد کبیر و وسیط تبدیل کنیم حاصل ۶۱۲۹ و ۴۳۵ میشود. الیزابت دوم متولد سال ۱۹۲۶ میلادی است. در مقاله عدد ۱۶۲۹ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۶۲۹، ۱۹۲۶ و ۶۱۲۹ مشترک هستند. در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» و در شعر ۱ خسرو و شیرین نظامی گنجوی و در غزل ۱ شهریار کلمه کلید و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات کلید و خزینه و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات کلید و خزانه و در لمعات ۱ عراقی و در قطعه ۱ سلیم تهرانی و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمه مخزن و در ترجیع بند ۱ نسیمی کلمه خزاین و در قصیده ۱ حافظ کلمه خزینه و در قطعه ۱ خاقانی و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی کلمه خازن و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمه خزاین و در باب ۱ انجیل مرقس و در ترجیع بند ۱ میلی کلمه زانو وجود دارد. در توضیحات قارون در ویکیپدیا بیان شده: «خدا زلزلهای سخت پدیدآورد و زمین «قارون، خانه و گنجش» را به کام خود کشید» در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در قطعه ۵۳۴ ابن یمین کلمه قارون و عبارت «زمین از تب لرزه» و در خطبه ۱ نهج البلاغه عبارت لرزش زمین و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات زمین و لرزان و در قصیده ۱ حافظ کلمات زمین و لرزه و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمه زلزله وجود دارد. در توضیحات فتنه ۱۳۵۷ در ویکیپدیا و بخش نقش خارجیها بیان شده که در دوره نهضت ملی نفت ایران بیبیسی از شاه در برابر مصدق حمایت کرده است. دلیلش این بوده که مصدق علنا با استعمار رژیم انگلیس و کشورهای بیگانه مخالف بوده است. در توضیحات فتنه ۱۳۵۷ در ویکیپدیا و بخش نقش خارجیها بیان شده که شبکه بیبیسی در جریان فتنه ۱۳۵۷ حمایت گسترده از خمینی انجام داد. دلیل این حمایت افزایش قیمت نفت توسط محمدرضاشاه پهلوی و حسادت به عظمت تاریخ ایران و پیشرفتهای دوران محمدرضا شاه پهلوی بوده است. در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در غزل ۱ فروغی بسطامی و در قصیده ۱ فضولی و در قصیده ۲۴ محتشم کاشانی کلمه قیمت وجود دارد. رژیم انگلیس چشم طمع به منابع ایران داشته است. فرمان دهم لوحهای ده فرمان این است که چشم طمع به مال و ناموس همسایه نداشته باش. کتاب نوامیس اثر افلاطون است. نام دیگر کتاب نوامیس قانون است. در مقاله کلمه قانون ذکر شده است. در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات لوح، ده، فرمان، موسی و همسایه و در مثنوی ۱ نسیمی کلمات موسی و لوح و در مقاله کلمه لوح و در غزل ۱ بیدل دهلوی و در غزل ۱ سلیم تهرانی کلمه ناموس و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمات الواح، ده و همسایه و در قصیده ۲۴ ظهیر فاریابی کلمات ده و فرمان و در متفرقات ۱ شاه نعمت الله ولی کلمه همسایه و در باب ۶۱ انجیل برنابا کلمات موسی، همسایه و دزد وجود دارند. فرمان هشتم لوحهای ده فرمان این است که دزدی نکن. رژیم انگلیس دزد و غارتگر است. در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمات فتنه و دزد و در باب ۱ کتاب مقدس اشعیاء کلمات دزد و غارت و در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی کلمات فتنه و غارت و در ترجیع بند ۱ نسیمی و در شعر ۲۴ سام نامه خواجوی کرمانی کلمه فتنه و در قصیده ۴۲۲ امیر معزی کلمات فتنه، ربود و یغما و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمه یغما و در قصیده ۱ امیر معزی کلمات یغما و غارت و در غزل ۱ یغمای جندقی کلمه ربوده و در قصیده ۱ عراقی کلمات ربوده و تاراج و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات تاراج و دزدان و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در قصیده ۲۴ خاقانی و در قصیده ۲۴ امیر معزی و در باب ۶۱ انجیل برنابا کلمه دزد و در غزل ۲۴ میرزاده عشقی کلمات یغما و ربود و در قصیده ۲۴ محتشم کاشانی و در غزل ۲۴۲ سنایی کلمه ربود و در مثنوی ۱ مطمح الانظار حزین لاهیجیو در غزل ۴۲۲ بلند اقبال کلمه تاراج و در رباعی ۱۰۰ سلمان ساوجی کلمه غارت وجود دارد. در مقاله به سوره مائده اشاره شده است. در سوره مائده و ترجمه خرمشاهی بیان شده: «دستان مرد و زن دزد را به كيفر كارى كه كردهاند ببريد كه عقوبتى الهى است و خداوند پيروزمند فرزانه است» در این آیه کلمه الهی وجود دارد. آیه ۱ سوره مسد و ترجمه الهی قمشهای بیان کند: «ابو لهب (که دایم در پی آزار و دشمنی پیغمبر بود با تمام اقتدار و دارایی) نابود شد و دو دستش (که سنگ به رسول میافکند) قطع گردید.» در بیت زیر از غزل ۱۲۴۶ مولانا کلمات بولهب و دست ذکر شدهاند.
بولهب را دیدم آن جا دست میخایید سخت *** بوهریره دست کرده در دل انبان خویش
بر اساس آیهای از سوره مائده که به آن اشاره گردید دست دزد را قطع میکنند. اگر طبق سوره مائده دست دزد قطع شود، طبق سوره مسد باید دست هر کسی که سنگ میاندازد نیز قطع شود! دست در این دو آیه معنای حقیقی و مجازی میدهند. حقیقت آیه سوره مائده کوتاه کردن دست دزد از امکان دزدی است؛ نه اینکه دست دزد به طور فیزیکی قطع شود. سوره مسد سوره ۱۱۱ قرآن است. در مقاله بیان شده که سوره یوسف ۱۱۱ آیه دارد. در سوره یوسف کلمات دست، دزد و کوتاهی و در سوره 11 قرآن کلمات ربوده و دستش کوتاه شد ذکر شدهاند. در مقاله بیان شده که رژیم انگلیس دزد و غارتگر است. دست رژیم انگلیس را نمیتوان به طور فیزیکی قطع کرد. باید جلوی امکان دزدی را گرفت. در ویکیپدیا بیان شده ابولهب مثل ابولحیة و به معنای «پدر ریش/مرد ریشو» است. در ادامه مقاله بیان شده که خمینی بیان کرده: «تراشیدن ریش و یا ماشین زدنی که در حکم تراشیدن باشد، حرام است علی الاحوط.» در توضیحات سید روحالله خمینی در ویکیپدیا بیان شده: «من تا اُنجایی که بتوانم، تا اُنجایی که اخلاق اسلامی اقتضا میکند که همه اینها را به آرامش دعوت کنم، همه گروهها و گروهکها را به آرامش دعوت کنم، همه افراد را به آرامش اِ دعوت کنم، عمل خواهم کرد، نصیحت خواهم کرد، نصیحت برادرانه خواهم کرد، نصیحت خاضعانه خواهم کرد، لکن این را باید همه بدانند اُن روزی که من احساس خطر برای جمهوری اسلامی بکنم، اُن روزی که من احساس خطر برای اسلام بکنم، اُن روز اینطور نیست که بَز ما باز من بشینم نصیحت کنم؛ دست همه را قطع خواهم کرد.» اگر عبارت «سید روحالله خمینی ابولهب» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۷۵ میشود. در مقاله به فتنه ۵۷ خمینی اشاره شده است. سپهبد ربیعی فرمانده و افسر نیروی هوایی ارتش شاهنشاهی و نگهبان و پاسبان ایران بود که در فتنه خمینی و در زندان قصر تیرباران و شهید گردید. در قصیده ۱ میلی کلمات شهیدان، پاسبان و شهنشه و در باب ۱ کتاب مقدس استر کلمات فرمانده، افسر و شاهنشاهی و در غزل ۱ ابن یمین کلمات افسر شاهی و زندان و در قصیده ۱ حافظ کلمات افسر، شهنشاه و قصر و در شعر ۴۲ پادشاهی بهرام گور شاهنامه فردوسی کلمات سپهدار، افسر، شهنشاه و پهلوی و در قصیده ۱ طبیب اصفهانی کلمه نگهبان و در قصیده ۲۴ محتشم کاشانی کلمات نگهبان و قصر و در قصیده ۱ مجد همگر کلمه پاسبان و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمه شهنشه و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» و در ترجیع بند ۱ شاه نعمت الله ولی کلمه شاهنشهی و در ترجیع بند ۱ نسیمی و در قصیده ۱ فضولی کلمه شاهنشه و در تضمین ۱ فروغی بسطامی کلمه شهنشاه و نامههای فارسی ۱۰۰ قائم مقام فراهانی کلمه شاهنشاه و در شعر سایه گیسو رهی معیری و در قصیده ۴۲۲ امیر معزی کلمات افسر و فتنه و در برگ ۴۲۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه ارتش و در شعر ۲۴ منوچهر شاهنامه فردوسی و در غزل ۱۲۶۴ صائب تبریزی کلمه افسر و در مقاله کلمه زندان و در غزل ۱ شهریار و در باب ۱۶ انجیل برنابا و در قصیده ۲۴ محتشم کاشانی کلمه قصر وجود دارد. «و اینک نگهبانی او پایان یافت» عنوان یکی از قسمتهای سریال بازی تاج و تخت است. در توضیحات امیر حسین ربیعی در ویکیپدیا بیان شده: «او پس از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ دستگیر، توسط خلخالی به مرگ محکوم و در زندان قصر اعدام شد.» در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی کلمات فتنه و خلخال وجود دارند. فرخی یزدی نیز در زندان قصر بوده است. ویکتور هوگو نویسنده رمان «آخرین روزهای یک محکوم به اعدام» است. در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمات ربیع، مهیمن یا نگهبان، پاسبان و لایق و در غزل غزلهای ۱ سلیمان کلمات نگهبان و شایسته و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات افسر و لایق و در قصیده ۱ جهان ملک خاتون و در ترجیع بند ۱ شاه نعمت الله ولی و در ترجیع بند ۱ نسیمی کلمه شایسته و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمه شایستگی و در شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» از بودا(ع) کلمات نگهبان و لایق و در باب ۱ انجیل مرقس و در باب ۱ کتاب مقدس اشعیاء و در غزل ۱۲۴۶ مولانا کلمه لایق و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات افسر و ضعیف و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در قطعه ۱ سلیم تهرانی و در غزل ۱ مسعود سعد سلمان و در حکایت ۱۰ باب اول در سیرت پادشاهان گلستان سعدی و در باب ۱۶ انجیل برنابا کلمه ضعیف وجود دارد. خمینی با اعدام فرماندهان، افسران و نگهبانان بالیاقت، ایران را ضعیف کرد و موجب گردید که صدام از رژیم بعث عراق به کشور حمله کند. در باب ۱ کتاب مقدس اشعیاء کلمه انتقام وجود دارد. اعدام انتقامجویی است. اگر عبارت «جنگ ایران و عراق» را در اینترنت جستجو کنیم اولین نتیجه ویدئو زیر با عنوان «جنگ ایران و عراق چگونه رخ داد؟ همراه با نقشه جنگ» اگر عنوان این ویدئو را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۶۱ میشود. در مقاله عدد ۱۶۱ ذکر شده است. مدت زمان این ویدئو ۱۵:۳۲ است. در مقاله عددهای ۱۲۳۵ و ۱۳۲۵ ذکر شدهاند. ارقام این عددها مشترک هستند. در ویدئو زیر نیز به اعدام فرماندهان توسط خمینی اشاره شده است. در ویدئو زیر به بمباران یک زمین فوتبال توسط صدام اشاره شده است. در ادامه مقاله به فوتبال اشاره شده است. در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمه شاپور و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمه بختیاری وجود دارد. در توضیحات شاپور بختیار در ویکیپدیا و بخش «شاپور بختیار و جنگ ایران و عراق» بیان شده: «از سوی دیگر ارتش بر اثر اقدامات خمینی به شدت تضعیف و تحقیر شده و دیگر آن انسجام لازم را ندارد.» در توضیحات شاپور بختیار در ویکیپدیا بیان شده: «تیمور بختیار، پسرعموی شاپور، ۴ سال ریاست ساواک را بر عهده داشت. از دیگر خویشاوندان بختیار ثریا اسفندیاری (دخترعموی بختیار)، لوئیز صمصام بختیاری و محمدعلی قطبی هستند.» در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمات شاپور و ریاست و در شعر ۴۲ تحفةالاحرار جامی کلمه ریاست و در مقاله کلمات بختیاری، ساواک، عمو، محمدعلی و قطب و در مثنوی ۱ نسیمی کلمه قطب و در غزل ۱ محتشم کاشانی و در قصیده ۱ امیر معزی و در غزل ۱۶۴۲ مولانا کلمه ثریا وجود دارد. آرامگاه بختیار در پاریس است. در مقاله به پاریس اشاره شده است. در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در قطعه ۱ سلیم تهرانی و در قصیده ۱ نظام قاری و در ترجیع بند ۱ میلی و در شعر ۲۴ سام نامه خواجوی کرمانی و در برگ ۲۲۴ کتاب آشنایی با صادق هدایت کلمه ریش و در شعر ۴۲ تحفةالاحرار جامی کلمه محاسن یا ریش وجود دارد. خمینی بیان کرده: «تراشیدن ریش و یا ماشین زدنی که در حکم تراشیدن باشد، حرام است علی الاحوط.» مردم با طناب فردی با اینگونه عقیدهها در چاه رفتند. شواهد نشان میدهد که مردم به پیشرفتهای دوران محمدرضا شاه قانع نبودند و به حرفهای پوچ خمینی طمع کردند و بدون تفکر، اندیشه و آگاهی و همانند افراد کر، لال و کور به فتنه خمینی رای آری دادند. در ترجیع بند ۱ مولانا کلمات دوران، شاه و اندیشه و در شعر ۴۲ پادشاهی بهرام گور شاهنامه فردوسی کلمات شاه، پهلوی، آگاه، اندیشه و رای و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» و در قصیده ۱ فضولی کلمات شاه، توقع، اندیشه و رای و در شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» از بودا(ع) کلمات شاه، آگاه، تفکر، اندیشه و آز و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی کلمات حرص و آز و رای و در رباعی ۱۰۰ خیام کلمه فکر و در رباعی ۱۰ خیام و در شعر ۴۲ تحفةالاحرار جامی و در آیه ۲۴۲ سوره بقره و در غزلهای ۲۴۲ عطار و سنایی کلمه اندیشه و در برگ ۲۴۲ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمات عطار، سنایی و اندیشه و در شعر ۴۲ روضة المحبین ابن عماد کلمه بیندیش و در شعر ۱ خسرو و شیرین نظامی گنجوی و در شعر ۱ خیابان دوم شاهدنامه الهامی کرمانشاهی و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمه رای و در قطعه ۱ سلیم تهرانی کلمات آگاه، رای و آری و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات آگاه، تفکر، اندیشه و رای و در قصیده ۱ حزین و در باب ۱ کتاب مقدس زبور و در قصیده ۱ نظام قاری کلمه تفکر و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمات تفکر و جاه و در مثنوی ۱ فرهنگ نامه حزین لاهیجی کلمات اندیشه، آگاه و کور و در باب ۱ کتاب مقدس استر و در متفرقات ۱ شاه نعمت الله ولی کلمه آگاه و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی کلمات اندیش، آگاه و حرف و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمات اندیشناک، بداندیش، جاه، فتنه و رای و خطبه ۱ نهج البلاغه کلمات بدون، فکر و اندیشه و در ترجیع بند ۱ نسیمی کلمات اندیشه، آگاه، حرف و فتنه و در شعر ۲۴ سام نامه خواجوی کرمانی کلمات آگه و فتنه و در مثنوی ۱ نسیمی و در غزل ۱ سلیم تهرانی و در غزل ۱ فیض کاشانی و در برگ ۲۲۴ کتاب الف و در برگهای ۲۲۴ و ۲۴۴ کتاب زهیر و در غزل ۱۲۶۴ صائب تبریزی و در غزل ۲۶۱۴ مولانا کلمه حرف و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمات حرف، صم و بکم و در برگ ۴۲۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه کورکورانه و در شعر ۶۱ دفتر چهارم مثنوی و معنوی مولانا کلمات طمع و کر و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در غزل ۱ آشفته شیرازی کلمه لال و در باب ۱ کتاب مقدس یوشع کلمات تفکر و آری و در تضمین ۱ فروغی بسطامی کلمات اندیش، حرف و آری و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات آگه، نیندیشی و بلی و در قصیده ۱۶ عطار کلمات آگاه، اندیشه، طمع، حرص و فتنه و در غزل ۲۴ میرزاده عشقی کلمات طمع و بلی و در باب ۱۶ انجیل برنابا و در غزل ۲۲۴ حافظ کلمه طمع و در قصیده ۴۲۲ امیر معزی کلمات طمع و فتنه و در قصیده ۱ امیرخسرو دهلوی و در قصیده ۱ سوزنی سمرقندی کلمه جاه و در قصیده ۲۴ خاقانی کلمات جاه و آری و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی کلمات آگاه، اندیشه، حرف و بلی و در ترجیع بند ۱ اوحدی کلمات حرف و بلی و در غزل ۱ مسعود سعد سلمان و در شعر ۱۶ گنجینة الاسرار عمان سامانی کلمه بلی و در برگ ۲۴۴ کتاب الف کلمه بله و در باب ۱ کتاب مقدس ارمیا و در مثنوی ۱ حافظ و در برگ ۴۴۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه آری و در غزل ۱ شهریار کلمات آری و اشتباه ذکر شدهاند. در مثنوی ۱ مطمح الانظار حزین لاهیجی و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمه الماس وجود دارد. اشو نویسنده کتابهای «الماس آگاهی» و «بگو آری!» است. صادق هدایت نویسنده کتاب «بوف کور» است. در شعر ۲۴ مخیل نامه نظام قاری کلمات پهلوی و فتنه و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در ترجیع بند ۱ نسیمی و در شعر ۲۴ سام نامه خواجوی کرمانی کلمات فتنه و خطا و در تضمین ۱ فروغی بسطامی کلمات آری و خطا و در خطبه ۱ نهج البلاغه و در قصیده ۱ فضولی کلمات رای و خطا در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی و در غزل ۱ ملک الشعراء بهار و در قصیده ۱ سوزنی سمرقندی و در حکایت ۱۰ باب اول در سیرت پادشاهان گلستان سعدی و در قصیده ۲۴ امیر معزی و در غزل ۲۴ میرزاده عشقی و در قصیده ۲۴ محتشم کاشانی و در باب ۶۱ انجیل برنابا کلمه خطا و در غزل ۱ شهریار کلمه اشتباه وجود دارد. فتنه خمینی خطا و اشتباه بوده است. در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات هدایت و هما و در ترجیع بند ۱ نسیمی کلمات هما و ناطقند و در مثنوی ۱ مطمح الانظار حزین لاهیجی و در قصیده ۲۴ امیر معزی و در غزل ۱۲۴۸ مولانا و در غزل ۲۴۶۱ بیدل دهلوی کلمه هما و در لمعات ۱ عراقی کلمه ناطق و در غزل ۱ محتشم کاشانی و در ترجیع بند ۱ شاه نعمت الله ولی و در قصیده ۱ میلی و در قصیده ۲۴ خاقانی کلمه نقد و در قصیده ۱ فضولی کلمات هما، اندیشه و اظهار و در شعر ۱ آغاز کتاب عراقی و در غزل ۱ بیدل دهلوی و در قصیده ۱ نظام قاری و در نامههای فارسی ۱۰۰ قائم مقام فراهانی کلمه اظهار و در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمات اندیشه و پشیمان و در بیت ۱۶ شعر ۱ النوبة الثالثة - سوره سبا میبدی کلمه پشیمان و در ترجیع بند ۱ میلی کلمات سرگین و گوه وجود دارند. در توضیحات هما ناطق در ویکیپدیا بیان شده: «ناطق در این سالها به نقد اندیشهها و کردههای سیاسی خود بهویژه در دوران انقلاب پرداخت و از مشارکت خود در آن اظهار پشیمانی کرد. وی در این باره با بیان اینکه پرونده او با توجه به اینکه هم مدرّس بود و هم محقّق نابخشودنیتر است، گفته بود: گه زدم. و به قول صادق هدایت اکنون آن گه را «قاشق قاشق» میخورم و پشیمان از خیانت به ایران، گوشهای خزیدهام تا چه پیش آید.» درگذشت هما ناطق در فرانسه بوده است. خمینی مدتی به فرانسه و پاریس تبعید شده بود. در باب ۱ کتابهای مقدس ارمیا و حزقیال کلمه تبعید وجود دارد. مصطفی فرزانه نویسنده کتاب «خانه تبعید» است. مصطفی فرزانه نویسنده، فیلمساز و متفکر ایرانی مقیم پاریس بود. در برگ ۲۴۴ کتاب آشنایی با صادق هدایت کلمه پاریس وجود دارد. در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمات ایران، سلطنت، دوران، نخست، قدرت، شاه، قانون، اساس و تقویت و در باب ۱ کتابهای مقدس استر، ارمیا و اشعیاء و در قصیده ۱ حافظ و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی کلمه سلطنت ذکر شده است. در توضیحات محمد مصدق در ویکیپدیا بیان شده: «مصدق از طرفداران انقلاب مشروطه ایران بود و معتقد بود که مقام سلطنت مقام عالی تشریفاتی است. او در دوران نخستوزیری کوشید تا قدرت شاه را محدود به چارچوب مشخصشده آن در قانون اساسی مشروطه کند و نهادهای مدنی را تقویت کرد.» مردم باید از افرادی مانند محمد مصدق حمایت میکردند. درگذشت محمد مصدق در سال ۱۹۶۷ میلادی بوده است. در مقاله بیان شده که سوره اسراء ۶۷۹۱ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۹۶۷ و ۶۷۹۱ مشترک هستند. در سوره اسراء و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در قصیده ۱ سوزنی سمرقندی و در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی و در حکایت ۱۰ باب اول در سیرت پادشاهان گلستان سعدی و در قصیده ۱۶ عطار و در قصیده ۲۴ محتشم کاشانی کلمه صدق وجود دارد. کلمات صدق و مصدق هممعنی هستند. در توضیحات حزب توده ایران در ویکیپدیا بیان شده تصمیمِ مصدق برای عدم تمدید امتیازِ به پایان رسیده شوروی برای ماهیگیری در دریای خزر، موجب نکوهش حزب توده شد. «فلکلر یا فرهنگ توده» نوشته صادق هدایت است. در شعر سایه گیسو رهی معیری و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمه توده و در ترجیع بند ۱ خاقانی و مقاله کلمات خزر و ماهی وجود دارند. در ویکیپدیا بیان شده که قدر ظاهری سحابی پوماهی ۷۵/۱۰ است. در مقاله عدد ۱۰۷۵ ذکر شده است. نام دیگر سحابی پوماهی Hen-3-1357 است. در مقاله عدد ۱۳۵۷ ذکر شده است. «فلکلر یا فرهنگ توده» نوشته صادق هدایت است. در مقاله بیان شده که مصطفی فرزانه نویسنده کتاب «بنبست: نامههای مرتضی کیوان» است. اگر عبارت «بنبست: نامههای مرتضی کیوان» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۷۵ میشود. در مقاله عدد ۷۵ ذکر شده است. در ویکیپدیا بیان شده که مرتضی کیوان شاعر، منتقد هنری، روزنامهنگار و فعّال سیاسی عضو حزب توده ایران بود. در توضیحات مرتضی کیوان در ویکیپدیا بیان شده: «کیوان اولین ویراستار ایرانی و پایهگذار انجمن ادبی شمع سوخته بوده است. او همچنین کارمند و بعدها در دوران وزارت دکتر فاطمی، معاون وزیر در وزارت راه دولت مصدق بود. کیوان به ادبیات روسیه تسلط کامل داشت و نوشتارهای بسیاری درباره آن نوشت.» در مقاله کلمات انجمن، شمع، وزارت، وزیر، مصدق و روسیه و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات شمع، سوخته، دولت و روس و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات شمع، سوخته، راه و دولت و در قطعه ۱ سلیم تهرانی کلمات وزارت، وزیر و دولت ذکر شدهاند. در ویکیپدیا بیان شده که مرتضی کیوان در زندان قصر تیرباران شده است. در مقاله به تیرباران شدن در زندان قصر اشاره شده است. در زیر خبری از صدای آمریکا با عنوان: «محمد خاکپور در پخش زنده صداوسیما به میهندوستی محمدرضا شاه پهلوی اشاره کرد» آمده است. در سوره اسراء و در ترجیع بند ۱ اوحدی کلمات خبر، صدا، خاک و زنده و در قصیده ۱ فضولی کلمات خبر، صدا، خاک و شاه و در قصیده ۱ سلیم تهرانی کلمات خبر، صدای و خاک و در باب ۱ انجیل مرقس و در برگ ۲۴۲ کتاب زهیر کلمات خبر و صدا و در برگ ۲۲۴ کتاب آشنایی با صادق هدایت و در برگ ۲۴۲ کتاب الف و در برگ ۲۴۴ کتاب پله پله تا ملاقات خدا و در برگ ۴۴۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه صدا و در باب ۱ کتاب مقدس حزقیال کلمات صدا، خاک و زنده و در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمات خبر، خاک و زنده و در ترجیع بند ۱ نسیمی کلمات خبر، خاک و زنده و شاه ذکر شدهاند. نازنین بنیادی در فیلم «میهن» بازی کرده است. با فتنه خمینی افراد میهن و وطندوست و خادم و با سابقه درخشان در سازندگی ایران مانند ملکه فرح دیبا پهلوی و محمدرضا شاه پهلوی مجبور به ترک کشور شدند و دولت به دست جنایتکاران و قاتلان افتاد. «عدالت ملکه» عنوان یکی از قسمتهای سریال بازی تاج و تخت است. در باب ۱ کتاب مقدس استر کلمه ملکه و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» کلمات دیبا و شاه و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات دیبا، شاه و خدمت و در مسمط ۱ ادیب المماک کلمات ملک، دیبه، شاه و خادم و در قصیده ۱ فضولی کلمات فرح، شاه و خدمت و در شعر ۴۲ پادشاهی بهرام گور شاهنامه فردوسی کلمات شاه و خادم و در قصیده ۱ میلی کلمات فرح و شه و در مثنوی ۱ حافظ و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمه فرح و در قصیده ۱ حافظ و در قطعه ۱ سلیم تهرانی و در قصیده ۱ سوزنی سمرقندی و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی و در قصیده ۲۴ ظهیر فاریابی کلمات شاه و خدمت و در مثنوی ۱ نسیمی و در قطعه ۱ خاقانی کلمه شاه و در باب ۱ کتاب مقدس یوشع کلمه خدمتگزار و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمات شاه، خدمت، خدمتگزار و فتنه و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمات شاه، خدمت و مور و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات شاه، خدمت و مورچه و در قصیده ۱ سلیم تهرانی کلمات شاه، خدمت و زنبور و در غزل ۱۵۵۴ امیرخسرو دهلوی کلمه زنبور و در قصیده ۱ نظام قاری کلمات شاه، دیبا و عسل و در خطبه ۱ نهج البلاغه و در باب ۱ انجیل مرقس و در قصیده ۱ عراقی و در قصیده ۱ جهان ملک خاتون و در ترجیع بند ۱ میلی و در برگ ۲۴۲ کتاب الف و در بابهای ۱۶، ۶۱ و ۲۴ انجیل برنابا و در برگ ۴۲۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه و در غزل ۱۲۴۶ مولانا کلمه خدمت و در باب ۱۰ انجیل برنابا کلمات خدمت و درخشان و در باب ۴۲ انجیل برنابا کلمات خدمت و درخشید و در مقاله کلمه درخشان ذکر شده است. مورچه و زنبور عسل نماد خدمت هستند. اگر عبارت «ملکه فرح دیبا پهلوی» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۵۷ میشود. ملکه فرح دیبا پهلوی متولد سال ۵۷ قمری است. ملکه فرح دیبا پهلوی متولد سال ۵۷ یا ۱۳۵۷ قمری است. در توضیحات داریوش کریمی در ویکیپدیا و بخش نقدها بیان شده: «شاهین نجفی: «مقاله کارمند بیبیسی در قیاس اسما اسد و شهبانو فرح در ادامه عقدهگشایی و کینه همیشگی از پهلویست. این عقده درونی و دیرینه راه را بر اندیشه مستقل و نقد منصفانه تاریخی میبندد. اما جایگاه شهبانو فرح در قلب میلیونها ایرانی و در دل تاریخ هنر مدرن ما ثابت شده است.» در مقاله کلمات شاهین و فرح پهلوی و در قصیده ۱ فضولی کلمات فرح، نجف، راه، اندیشه و دل و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات دیبا، دل و کین و در شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» از بودا(ع) کلمات راه، اندیشه، دل، ثابت و کینه و در مسمطات ۱ ادیب الممالک کلمات راه، اندیشه، انصاف، دل و ثابت و در شعر ۴۲ تحفةالاحرار جامی کلمات راه، اندیشه، انصاف و دل و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمات اندیشناک، دل و انصاف و در قصیده ۲۴ خاقانی کلمات نقد، انصاف و قلب و در بیت ۴ شعر ۲ النوبة الثالثة - سوره ص میبدی کلمات انصاف و دل و در شعر ۲۴ مخیل نامه نظام قاری کلمات پهلوی، دل و کینه و در قصیده ۱ ملک الشعرا کلمات پهلوی و کینه و در غزل ۱ فیض کاشانی و در تضمین ۱ فروغی بسطامی و در غزل ۲۴۶۱ بیدل دهلوی کلمه عقده و در ترجیع بندهای ۱ مولانا و خاقانی و در قصیده ۱ مجد همگر و در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی و در غزل ۳۵۲ سعدی کلمه کین وجود دارد. تک آهنگ بیبی بیبیسی اثر شاهین نجفی است. اسما اسد متولد لندن پایتخت انگلیس است. در مقاله به لندن اشاره شده است. در ویکیپدیا بیان شده که اسما اسد در حال درمان بیماری سرطان است. در قصیده ۱ سوزنی سمرقندی کلمات اسد و سرطان و در قطعه ۱ خاقانی و در قصیده ۲۴ خاقانی کلمه سرطان وجود دارد. در توضیحات نازنین بنیادی در ویکیپدیا بیان شده: «بنیادی از یک آموزشگاه خصوصی در لندن فارغالتحصیل شد. او دارای مدرک تحصیلی لیسانس از دانشگاه کالیفرنیا، ارواین در رشته زیستشناسی است و پژوهشهایی هم در مورد سرطان داشتهاست که باعث شد برنده جایزه چانگ پی-چون دانشجویان دوره کارشناسی شود.» در برگ ۲۲۴ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه دانشگاه و در برگ ۲۴۴ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمات دانشگاه و دانشجویان وجود دارند. اسما اسد همسر بشار اسد است. در شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» از بودا(ع) و در قصیده ۱ حافظ و در قصیده ۱ حزین لاهیجی و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی کلمه همسر وجود دارد. همسران خوش ویندزور نمایشنامهای کمدی اثر ویلیام شکسپیر است. عکسی از خبر بیبیسی که در ادامه آمده چند سال قبل گرفته شده است. در کنار خبر بیبیسی خبر دیگری با عنوان «آیا با درگیری روسیه در اوکراین، سپاه در سوریه قدرت بیشتری میگیرد؟» آمده که در آن عکس بشار اسد مشخص است. در قصیده ۱ سوزنی سمرقندی کلمات اسد و سپاه و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات روس و سپه و در مقاله کلمه سپاه وجود دارد. بشار اسد بلند قد و لاغر است. در ترجیع بند ۱ نسیمی عبارت بلند قامت و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در قصیده ۲۴ محتشم کاشانی و در غزل ۲۲۴ مولانا و در غزل ۲۴۶۱ بیدل دهلوی کلمه قامت و در قصیده ۱ مجد همگر و در قصیده ۱ فضولی کلمات قامت و قد و در ترجیع بندهای ۱ مولانا، اوحدی و میلی و در قصیده ۱ نظام قاری و در قصیده ۱ حزین لاهیجی و در تضمین ۱ فروغی بسطامی و در شعر ۲۴ منوچهر شاهنامه فردوسی و در شعر ۴۲ تحفةالاحرار جامی و در قصیده ۴۲۲ امیر معزی کلمه قد و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمات قد و بلند و در شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» از بودا(ع) و در بابهای ۱ و ۲۴ انجیل برنابا و در قصیدههای ۱ حافظ و سلیم تهرانی و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» و در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی و در قصیده ۱ امیر معزی و در برگ ۲۴۲ کتاب الف و در غزل ۱۵۷۰ امیرخسر دهلوی کلمه بلند و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات بلند و لاغر و در غزل ۱ آشفته شیرازی و در غزل ۲۶۱۴ مولانا کلمات یوسف و لاغر وجود دارند. آیه ۱۲:۴۶ قرآن (سوره یوسف) بیان میکند: «(در زندان رفت و گفت) یوسفا! ای که هر چه گویی همه راست گویی، ما را به تعبیر این خواب که هفت گاو فربه را هفت گاو لاغر میخوردند و هفت خوشه سبز و هفت خوشه خشک (که آنها را نابود ساختند) آگاه گردان، باشد که نزد مردم بازگردم و (شاه و دیگران همه تعبیر خواب و مقام تو را) بدانند.» در سوره یوسف تعبیر این خواب اینگونه بیان شده: «که چون این هفت سال بگذرد هفت سال قحطی پیش آید که ذخیره شما را بخورند جز اندکی که (برای تخم کاشتن) در انبار نگه دارید.» در ادامه مقاله به نقل از توضیحات بشار اسد در ویکیپدیا بیان شده که رژیم اسد در طول جنگ داخلی سوریه متهم به ارتکاب جنایات جنگی و جنایات علیه بشریت شد. این اعمال شامل ایجاد قحطی از طریق محاصرههای طولانیمدت شهرها و بمباران منابع غذایی که به گرسنگیدادن صدها هزار غیرنظامی منجر میشد. در این مطلب نیز به قحطی اشاره شده است. در ترجیع بند ۱ مولانا کلمات یاسمین و جولان و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی و در قصیده ۲۴ ظهیر فاریابی و در قصیده ۴۲۲ امیر معزی کلمه جولان و در غزل ۲۴۶۱ بیدل دهلوی کلمه جولانگاه وجود دارد. در مقاله بیان شده که نماد شهر دمشق پایتخت سوریه گل یاسمین است. ابومحمد جولانی رهبر کنونی سوریه است. در قصیده ۱ حافظ و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در قصیده ۱ فضولی و در قصیده ۱۶ عطار کلمه شرع وجود دارد. نام دیگر ابومحمد جولانی احمد حسین الشرع است. در ویکیپدیا بیان شده که ابومحمد الجولانی یا احمد حسین الشرع رهبری جبهه النصره، شاخه القاعده در سوریه را بر عهده داشت. در ترجیع بند ۱ مولانا کلمات جولان و قاعده و در مثنوی ۱ نسیمی و در قصیده ۲۴ محتشم کاشانی کلمه قاعده وجود دارد. علی سیستانی نویسنده رساله در قاعده ید، رساله در قاعده تجاوز و فراغ، رساله در قاعده لاضرر و لاضرار، رساله در قاعده الزام و رساله در قاعده قرعه است. احمد حسین الشرع متولد شهر ریاض پایتخت عربستان است. در قصیده ۱ فضولی کلمات شرع و ریاض و در قصیده ۱ عراقی و در مقاله کلمه ریاض و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات نجد و یمامه وجود دارند. یمامه یا حجرالیمامه ریاض کنونی بوده است. ریاض در فلات نجد قرار دارد. در خبر زیر از بیبیسی به انقلاب میخکها یا جمهوری در پرتغال اشاره شده است. در قصیده ۱ نظام قاری کلمه میخک وجود دارد.
رضاخان پهلوی؛ بنیانگذار ایران نوین، خادم ملت و دیکتاتور منور
در توضیحات پروین اعتصامی در ویکیپدیا عکسی آمده که در زیر آن بیان شده: «بازدید محمدرضا پهلوی در دوران ولیعهدی از کتابخانه دانشسرای عالی در سال ۱۳۱۶ سمت راست، پروین اعتصامی، رئیس کتابخانه است.» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۴۲۸ میشود. در مقاله بیان شده که سوره نبأ ۸۲۴ حرف دارد. ارقام عددهای ۴۲۸ و ۸۲۴ مشترک هستند. در سوره نبأ کلمات راست و کتاب و در سوره نور کلمات دانش، سرا و راست و در مقاله کلمات محمدرضاشاه پهلوی، دوران، ولیعهد، راست و کتاب ذکر شدهاند. سوره نور ۱۳۱۶ کلمه دارد. در مقاله به خدمات محمدرضاشاه پهلوی و ملکه فرح پهلوی اشاره شده است. در توضیحات فرح پهلوی در ویکیپدیا بیان شده: «جمعیت خیریه فرح پهلوی: جمعیت خیریه فرح پهلوی سازمانی غیرانتفاعی است که در سال ۱۳۳۲ بنیاد شد.» سوره قلم ۱۳۲۳ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۳۲۳ و ۱۳۳۲ مشترک هستند. در سوره قلم به کار خیر اشاره شده است. در بیت زیر از توضیحات پروین اعتصامی در ویکیپدیا کلمه جمعیت وجود دارد.
ای گل تو ز جمعیّتِ گلزار چه دیدی؟ *** جز سرزنش و بدسریِ خار چه دیدی؟
در توضیحات پروین اعتصامی در ویکیپدیا بیان شده: «کتاب مجموعه مقالات و قطعات و اشعار پروین اعتصامی یک سال پس از مرگش نوشته و در سال ۱۳۲۳، برای نخستین بار چاپ شده است.» سوره قلم ۱۳۲۳ حرف دارد. قلم به نوشتن اشاره میکند. در توضیحات پروین اعتصامی در ویکیپدیا بیان شده ساخت بنای خانه پروین در تبریز به دوران پهلوی اول برمیگردد. منظور از دوران پهلوی اول دوران رضا شاه است. درگذشت رضاشاه در سال ۱۳۲۳ خورشیدی بوده است. رضاشاه نیز به ایران خدمت زیادی کرده است. در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات رضا، شاه، ری، سواد و کوه و در ترجیع بند ۱ مولانا کلمات رضا، شاه و خان و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمات رضا و خان و در قطعه ۱ سلیم تهرانی کلمات شاه، خان و سواد و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی و در شعر ۴۲ پادشاهی بهرام گور شاهنامه فردوسی کلمات شاه و خان و در قصیده ۱ حافظ و در ترجیع بند ۱ میلی کلمه خان و در مقاله کلمه شاه و در نامههای فارسی ۱۰۰ قائم مقام فراهانی کلمات رضا، خان، عبدالعظیم و سوادکوهی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمات سواد و کوه و در غزل ۲۴۶۱ بیدل دهلوی کلمه سواد و در شعر ۲۴ منوچهر شاهنامه فردوسی کلمات کوه، شاه و مازندران وجود دارند. در ویکیپدیا بیان شده که آرامگاه رضاشاه در کنار حرم شاه عبدالعظیم، شهر ری بوده است. رضاشاه متولد شهرستان سوادکوه یکی از شهرستانهای استان مازندران است. در مقاله کلمات کوچ، دره، اصفهان، کارگر، زندگی و ساده و در قصیده ۱ حزین لاهیجی و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمه معدن وجود دارد. در توضیحات شهرستان سوادکوه در ویکیپدیا بیان شده: « تا حدود یک قرن پیش اقتصاد عمده مردم سوادکوه دامپروری بوده و با زندگی عشایری و کوچنشینی امرار معاش میکردند که هنوز بازماندگان این نسل در گوشه و کنار این منطقه با همان سبک ساده زندگی به چشم میخورند؛ امّا با تأسیس راهآهن و کشف رگههای زغالسنگ در کوههای سوادکوه و پیامد آن احداث معادن استخراج زغالسنگ و انتقال آن به کمک لوکوموتیو به اصفهان سبک جدیدی در کسب درآمد مردم و تغییر زندگی کوچ نشینی به زندگی کارگری و مقرری بگیری معادن به وجود آورد. مجموعه معادن کارسنگ، کارمزد، تاریکدره و… از این قبیل هستند.» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۳۲۱ میشود. درگذشت رضاشاه در سال ۱۳۲۳ خورشیدی است. ارقام عددهای ۱۳۲۱ و ۱۳۲۳ مشترک هستند. در توضیحات رضاشاه در ویکیپدیا بیان شده: «او نهادهای مدرن را در ایران پایهگذاری کرد که از مهمترین آنها راهآهن سراسری، ارتش نوین، دادگستری نوین و دانشگاه تهران است.» در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات رضای شاه، راه و آهن و در ترجیع بند ۱ مولانا کلمات رضا، شاه، آهن و نهاده و در مقاله کلمات قطار و دانشگاه تهران ذکر شدهاند. در توضیحات صادق زیبا کلام در ویکیپدیا بیان شده: «زیباکلام در مناظرهای با رهدار در دانشگاه صنعتی اصفهان به بررسی ریشههای ضدیت با آمریکا و آمریکا ستیزی در ایران پرداخت و از رضا شاه دفاع کرد و گفت: «مدیون چکمههای رضا شاهیم. من معتقدم تاریخ بهترین تعیینکننده است به شرطی که تحریف نشود؛ به نظر من رضا شاه خدمات زیادی را به ایران کرد»» «در باب ۴۲ انجیل برنابا کلمات کلام و چکمه و در قصیده ۱ نظام قاری کلمه چکمه وجود دارد. در توضیحات صادق زیباکلام در ویکیپدیا بیان شده: «وی گفت بعد از مشروطه، قدرت مرکزی سراسر کشور از بین رفت و در بلوچستان، خراسان، گیلان، کردستان، خوزستان یاغیان مختلفی سر برآوردند و این رضاخان بود که با سرکوب آنها قدرت مرکزی را به کشور بازگرداند. در دوران دولت رضاخان، صنعت ایران با رشد بسیاری مواجه شد و صنایع راهآهن، نساجی، راهسازی و ورود بانکداری و علوم از موفقیتهای آن دوره است. زیباکلام با مردود دانستن سندهایی که رضاخان را دست نشانده انگلیس معرفی میکند اظهار داشت: اگر او انگلیسی بود، چرا دولت انگلستان او را برکنار کرد؟ وی افزود: انگلیسیها گرچه برای تأمین منافع ملی در ابتدا موافق روی کار آمدن رضا خان بودند، اما چون او در ده سال دوم سلطنت خود به آلمانها گرایش پیدا کرد، دولت انگلیس او را ساقط کرد. زیبا کلام در قسمت دیگری از سخنان گفت: بسیاری از نخبگان از جمله مدرس و دکتر مصدق از رضاخان حمایت میکردند، زیرا او فردی قلدر و قدرتمند بود و میتوانست امنیت برقرار کند. رضاخان مستبد بود ولی وطنپرست بود و برای آبادانی ایران تلاش و خدمت فراوانی کرد و تمام زیرساختهای لازم را جهت توسعه ایران فراهم کرد.» در مقاله کلمات رضاخان، وطندوست، خدمت، صنعت و انگلیس و در باب ۱۶ انجیل برنابا کلمات خدمت، بانک و کلام و در برگ ۲۴۴ کتاب زهیر کلمه بانک و در قصیده ۱ سوزنی سمرقندی کلمات شاه، خدمت و یاغی و در باب ۱ کتاب مقدس اشعیاء کلمه یاغیگری وجود دارد. اگر عبارت «رضاخان پهلوی؛ بنیانگذار ایران نوین، خادم ملت و دیکتاتور منور» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۶۶ میشود. در مقاله عدد ۱۶۶ و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمه خادم و در عنوان شعر بعد از مسمط ۱ ادیب الممالک کلمه ملت و در ترجیع بند ۱ نسیمی و در مثنوی ۱ نسیمی و در لمعات ۱ عراقی و در قصیده ۴۲۲ امیر معزی کلمه منور ذکر شده است. گرایش پیدا کردن رضاشاه به هیتلر خطا و اشتباه بود. در ادامه مقاله خبری از ایران اینترنشنال با عنوان ««پایاب شکیبایی»؛ تلاش ظریف برای توجیه علاجگری» آمده که در آن کلمات هیتلر و خطا ذکر شدهاند. در توضیحات پروین اعتصامی در ویکیپدیا بیان شده: «برای نمونه، پروین با مطالعه شعرهایی چون «به یک مومیایی»، «خروس و مروارید»، «زنجره و مورچه» و «نغمه پیراهن» تصمیم گرفت که با تقلید از برخی از آنها شعر دیگری بسراید.» در مقاله بیان شده که مورچه نماد خدمت است. در توضیحات آرامگاه رضاشاه در ویکیپدیا بیان شده: «در جریان گودبرداری محل پیشین آرامگاه، پیکری مومیایی کشف شد. بررسی نقشه ماهوارهای، اینکه پیکر متعلق به رضاشاه باشد را محتملترین گزینه میداند.» اگر این جمله را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۶۱۱ میشود. در مقاله عدد ۶۱۱ ذکر شده است. در غزل ۱ میرزاده عشقی کلمه نقشه وجود دارد. در ادامه مقاله خبری از ایران اینترنشنال با عنوان ««ذهنیت مدرن» رضاشاه طرحها و ایدههای جدید را پذیرفت؛ گفتوگو با فرج سرکوهی» آمده که در آن به میرزاده عشقی اشاره شده است. آرامگاه رضا شاه در شهر ری است. صادق زیبا کلام متولد شهر ری است. در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات کعبه، مکیان، رضا و شاه و در قصیده ۱ امیر معزی کلمات مکه و شاه و در برگ ۲۲۴ کتاب الف کلمات قطار و پرواز و در غزل ۱۵۷۰ امیرخسرو دهلوی کلمه پرواز و در مقاله کلمات آرامگاه، منصور، پیکر، قطار، هواپیما، پرواز و مکه وجود دارند. در توضیحات آرامگاه رضاشاه در ویکیپدیا بیان شده در دوره نخستوزیری رجبعلی منصور قرار شد پیکر رضاشاه به ایران آورده شود و هواپیمای حامل پیکر رضاشاه پیش از آمدن به ایران، به منظور طواف در مکه از قاهره به طرف جده پرواز کرد. سرانجام پیکر رضاشاه به وسیله هواپیما و سپس با قطار مخصوص به تهران حمل شد. اگر عبارت «رضاخان پهلوی» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۷۰۵ میشود. در ادامه مقاله مستندی از شبکه من و تو با عنوان ناگفتههای PS752 درباره انهدام هواپیمای مسافربری ۷۵۲ اوکراین آمده که مدت زمان آن در گوگل ۵۷:۱۰ نشان داده میشود. ارقام عددهای ۱۷۰۵ و ۵۷:۱۰ مشترک هستند. درباره آرامگاه رضاشاه به هواپیما اشاره گردید. پیشتبان شبکه من و تو خانواده پهلوی است. در توضیحات پرواز شماره ۷۵۲ هواپیمایی بینالمللی اوکراین در ویکیپدیا بیان شده اندکی پس از برخاستن از فرودگاه بینالمللی امام خمینی هدف دو موشک قرار گرفت که به فاصله ۲۴ ثانیه از سامانه موشکی تور پدافند هوایی سپاه پاسداران شلیک شدند. در مقاله عدد ۲۴ ذکر شده است. رضاشاه متولد ۲۴ اسفند است. خمینی آرامگاه رضاشاه را تخریب کرده است. در توضیحات آرامگاه رضاشاه در ویکیپدیا بیان شده: «صادق خلخالی در کتاب خاطرات خود میگوید که پس از جلسهای که با روحالله خمینی داشته است به این نتیجه رسیدهاند که برای کوتاه کردن دست خاندان پهلوی در سالروز رفتن شاه به مصر آرامگاه رضاشاه را تخریب کنند و زمانی که شروع به کار کردند به علت محکمی ساختمان مجبور شدند از مواد منفجره، گریدر، بولدوزر، جرثقیل و وسایل قوی مکانیکی استفاده کنند؛» در ادامه مقاله خبری از دویچه وله آمده که بیان میکند: «بعدازظهر روز دوشنبه سيزدهم فوريه (۲۴ بهمن) تصميم مسؤولان حكومت جمهورى اسلامى ايران براى بستن حسينيه دراويش گنابادى در شهر قم موجب برپايى ناآرامى شد. حسينيه را شبانه به آتش كشيدند و آثار آن را با بولدوزر محو كردند.» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۵۵۶ میشود. در مقاله عدد ۵۵۶ ذکر شده است. در ویکیپدیا بیان شده که آرامگاه رضاشاه با حکم صادق خلخالی تخریب شد. در مقاله به صادق خلخالی اشاره شده است. در توضیحات آرامگاه رضاشاه در ویکیپدیا بیان شده: ««بهعنوان اینکه افتتاحی بشود برای تخریب، بنده هم اولین کلنگ خرابکاری را زدم.» صادق خلخالی در مورد تخریب آرامگاه رضاشاه.» در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی و در ترجیع بند ۱ میلی و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمه کلنگ وجود دارد. در توضیحات صادق خلخالی در ویکیپدیا بیان شده: «خلخالی در اولین روزهای انقلاب قصد داشت تخت جمشید و دیگر بناهای باستانی ایران پیش از اسلام را با بولدوزر نابود کند. مقاومتهای محلی، تلاش او را ناکام گذاشت. میگفتند حتی مقبره فردوسی نیز در لیست تخریب خلخالی قرار داشته است.» در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی کلمات خلخال و فتنه وجود دارند. اگر عبارت «آرامگاه رضاشاه» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۵۷ میشود. آرامگاه رضاشاه بعد از فتنه ۵۷ خمینی تخریب شد. در مقاله به تخت جمشید و آرامگاه فردوسی اشاره شده است. در مسمط ۱ ادیب الممالک و در قصیدههای ۲۴ و ۴۲۲ امیر معزی کلمه ظهیر و در قصیده ۴۲۲ امیر معزی کلمه ظهیر و در قصیده ۲۴ امیرمعزی و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات ظهیر و دیو و در قصیده ۱ نظام قاری کلمات فرش و دیو و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات فریدون، رستم و اسکندر و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات سواد، کوه، رستم، دیو و سکندر و در قطعه ۱ سلیم تهرانی کلمات سواد و سکندر و در مقاله کلمات مرعشی، اوستا، فرش، کوه، دریا، فریدون، رستم، شاهنامه فردوسی، دیو، مازندارن، اسکندر، داریوش سوم و هخامنشی ذکر شدهاند. در توضیحات شهرستان سوادکوه در ویکیپدیا بیان شده: «ایالت فرشوادگر که در آثار مورخانی نظیر استرابون یونانی، ابن اسفندیار، میر ظهیرالدین مرعشی و کتاب اوستا از آن یاد شده ترکیبی از واژههای تبری فرش به معنی دشت و جلگه، واد به معنی کوه و گر به معنی دریا ذکر شده است. در برخی دیگر از منابع تاریخی مانند التدوین آمده که نام قدیم سوادکوه پتشخوارگر و پتشخرگر بوده و فرمانروایان و امرای بسیاری از این منطقه برخاسته و وقایع تاریخی مهمی نظیر ورود و سکونت فریدون پادشاه پیشدادی، پیکار رستم پهلوان مشهور شاهنامه فردوسی با دیوان مازندران و عبور اسکندر مقدونی در جنگ با داریوش سوم پادشاه ایران آخرین پادشاه هخامنشی در این ناحیه روی داده است.» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۵۰۷ میشود. در مقاله بیان شده که اگر عبارت «رضاخان پهلوی» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۷۰۵ میشود. در مقاله بیان شده که زادگاه رضاشاه در شهرستان سوادکوه است. در زیر خبری از ایران اینترنشنال با عنوان ««ذهنیت مدرن» رضاشاه طرحها و ایدههای جدید را پذیرفت؛ گفتوگو با فرج سرکوهی» آمده که در آن بیان شده: «محسن فروغی، فرزند محمدعلی فروغی (ذکاءالملک)، بود که در سال ۱۳۱۶ از دانشسرای هنرهای زیبای پاریس فارغالتحصیل شد و به ایران بازگشت. از آثار او میتوان به آرامگاه باباطاهر همدان، آرامگاه سعدی (سعدیه)، کاخ نیاوران و همچنین شعبههای بانک ملی ایران در شهرهای شیراز، اصفهان، تبریز و بازار تهران اشاره کرد. سرکوهی درباره نوع معماری رایج در دوران رضاشاه گفت معماران آن دوره، عناصر باستانی را با عناصر مدرن تلفیق کردند و بر «ایرانی بودن» طرحها تاکید داشتند، به همین دلیل، طرحی که بر اساس اهرام مصر برای ساختن آرامگاه فردوسی ارائه شده بود، رد شد.». در مقاله بیان شده که در آیه نور کلمه فروغی وجود دارد. در مقاله بیان شده که سوره نور ۱۳۱۶ کلمه دارد. در مقاله به آرامگاههای باباطاهر، سعدی و فردوسی اشاره شده است. اگر متنی که از خبر ایران اینرنشنال به آن اشاره گردید را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۳۲۱ میشود. در مقاله عدد ۱۳۲۱ ذکر شده است. در توضیحات باباطاهر در ویکیپدیا بیان شده: «در دوران حکومت رضاشاه پهلوی نیز بنای آجری دیگری به جای آن ساخته شده بود. درجریان این بازسازی لوح کاشی فیروزهای رنگی مربوط به سده هفتم هجری به دست آمد که دارای کتیبهای به خط کوفی برجسته و آیاتی از قرآن است و هماکنون در موزه ایران باستان نگهداری میشود.» در مقاله کلمات لوح، رنگ، خط، قرآن و ایران و در منشور کوروش کلمات لوح و آجر ذکر شدهاند. در ترجیع بند ۱ خاقانی و در قصیده ۱ سوزنی سمرقندی و در قصیده ۱ مجد همگر و در غزل ۱ آشفته شیرازی کلمه کیمیا و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمات کیمیا و مصر وجود دارند. در برگ ۱ کتاب کیمیاگر نوشته پائولو کوئلیو و ساخت فرید سقراطی نقاشی احرام مصر آمده است. در خبر ایران اینترنشنال بیان شده: «او در زمینه تحولات در حوزه موسیقی و پیدایش چهرههای جدید در دوره رضاشاه نیز گفت کسانی که برنامههای فرهنگی را تدوین میکردند، به این نتیجه رسیدند که موسیقی سنتی دربار قاجار خوب است، اما ایرانیها به نوع دیگری از موسیقی نیاز دارند که منطبق با زمانه باشد. سرکوهی تاکید کرد: «موسیقی در دوره رضاشاه به میان مردم رفت و شان پیدا کرد و اهالی موسیقی از عنوان تحقیرآمیز "مطرب" به "هنرمند" تبدیل میشوند.»» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۰۱۴ میشود. در مقاله عدد ۱۰۱۴ و کلمات موسیقی و هنر و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات رضا، شاه و مطرب و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات مطرب و هنر و در غزل ۱ سوزنی سمرقندی کلمه مطرب و در قطعه ۱ خاقانی و در قطعه ۱ پروین اعتصامی و در غزل ۲۲۴ سیدای نسفی و در برگ ۲۴۴ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمه هنرمند وجود دارد. در خبر ایران اینترنشنال بیان شده:
«تحولات در حوزه ادبیات و پالایش زبان
این منتقد ادبی همچنین گفت با وجود اینکه پیش از رضاشاه، تغییراتی در حوزه ادبیات صورت گرفته بود و بهعنوان نمونه میرزاده عشقی، فرخی و ملکالشعرا بهار تحولاتی را ایجاد کرده بودند، ولی چنین تحولاتی جوابگوی زمانه نبود.» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۴۵۴۱ میشود. در مقاله بیان شده که سوره قاف ۱۵۵۴ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۵۵۴ و ۱۴۵۴۱ مشترک هستند. در سوره قاف کلمات زبان و ادب ذکر شدهاند. در مقاله به میرزاده عشقی، فرخی و ملکالشعرا بهار اشاره شده است. در خبر ایران اینترنشنال بیان شده: «در زمینه داستاننویسی نیز به گفته سرکوهی، داستاننویسان نمیتوانستند به مسائل سیاسی بپردازند، زیرا سانسور شدید بود ولی کسانی چون صادق هدایت، برخی از شاهکارهای خود را در زمان رضاشاه نوشتند.» در مقاله بیان شده که درگذشت صادق هدایت در سال ۱۳۳۰ خورشیدی است. درگذشت ملک الشعراء بهار در ۱ اردیبهشت سال ۱۳۳۰ خورشیدی و درگذشت میرزاده عشقی در سال ۱۳۰۳ خورشیدی است. ارقام عددهای ۱۳۰۳ و ۱۳۳۰ مشترک هستند میرزاده عشقی متولد سال ۱۳۱۲ قمری است. در مقاله عدد ۱۳۱۲ ذکر شده است. در غزل ۱ میرزاده عشقی و در غزل ۱ آشفته شیرازی کلمات زبان و نیش و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمات عشق، زبان، آتش، آغاز، راه، روز و دوست و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات زبان، آتش، راه، خانه، دولت و روز و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات زبان، آتش، راه، خانه، دولت، روز و کشت و در ترجیع بند ۱ نسیمی کلمات عشق، زبان، آتش، خانه، ره، دولت، روز، دوست و خبر و در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمات زبان، آتش، خانه، راه و روز و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمات عشق، زبان، خانه، راه، دولت و روز و ر ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات زبان، خانه، ره، دولت، روز و میر و در ترجیع بند ۱ میلی کلمات زبان، آتش، نیش، راه، دولت و روز و در قصیده ۱ سوزنی سمرقندی کلمات عشق، زبان، آتش، راه و روز در لمعات ۱ عراقی و در غزل ۱ حزین لاهیجی و در قصیده ۱ مجد همگر کلمات عشق و زبان و در شعر ۱ خسرو و شیرین نظامی گنجوی کلمات زبان و آغاز و در قصیده ۱ حافظ و در ترجیع بندهای ۱ شاه نعمت الله ولی کلمات زبان و دولت و در مثنوی ۱ فرهنگ نامه حزین لاهیجی کلمات زبان و راه و در ترجیع بند ۱ اوحدی کلمات آتش، خانه، راه، کوچه و دوست و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمات عشق، زبان، آتش و کوچه و در قصیده ۱۶ عطار کلمات زبان، آتش، راه، خانه، روز و کشت و در شعر ۶۱ دفتر چهارم مثنوی و معنوی مولانا کلمات زبان و خانه و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی کلمات زبان، آتش و راه و در برگ ۲۴۲ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمات عشق و نیش و در قصیده ۴۲۲ امیر معزی کلمات آتش، دولت، بکشت و میر و در شعر ۲۵۳ پیام مشرق اقبال لاهوری کلمات زبان و خبر و در غزل ۱۵۷۰ امیرخسر دهلوی کلمه زبان و در باب ۱ کتاب مقدس ارمیا کلمه دروازه و در مقاله کلمات عشق، زبان، آغاز، روزنامه، شاعر، خانه، دروازه، دولت، راه، سپهبد، کوچه، قطب، هدف، گلوله، دوست، میر، محسن، خان، محرمانه و خبر وجود دارند. در توضیحات میرزاده عشقی در ویکیپدیا بیان شده: «عشقی، زبانی آتشین و نیشدار داشت. در آغاز زمزمه جمهوریت، عشقی دوباره روزنامه قرن بیستم را با قطع کوچک در هشت صفحه منتشر کرد که یک شماره بیشتر انتشار نیافت و بر اثر مخالفت، روزنامهاش توقیف شد و خود شاعر نیز در خانه مسکونیاش جنب دروازه دولت، سه راه سپهسالار، کوچه قطبالدوله هدف گلوله قرار گرفت. دو روز پیش از آن یکی از دوستانش (میر محسن خان) بهطور اتفاقی، در اتاق محرمانه اداره تامینات خبر «عشقی، محرمانه کشته شود» را شنیده بود.» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۱۴۰ میشود. در این متن و در قصیده ۱ ملک الشعراء بهار کلمه شاعر وجود دارد. اگر متن قصیده ۱ ملک الشعرا بهار را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۴۱۱۱۰ میشود. ارقام عددهای ۱۱۴۰ و ۴۱۱۱۰ مشترک هستند. در قصیده ۱ ملک الشعرا بهار کلمه پهلوی وجود دارد. در خبر ایران اینترنشنال به ملک الشعراء بهار، میرزاده عشقی و قتلهای دوران رضاشاه پهلوی اشاره شده است. در توضیحات میرزاده عشقی در ویکیپدیا بیان شده: «اسم قاتل «ابوالقاسم بهمن» و از مهاجرین قفقاز بود.» در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در مقاله کلمات ابوالقاسم، بهمن و همدان ذکر شدهاند. میرزاده عشقی متولد شهر همدان است. در غزل ۱ میرزاده عشقی به همدان اشاره شده است. در غزل ۱ میرزاده عشقی کلمه گرجی وجود دارد. گرجستان جزء قفقاز است. در توضیحات ملک الشعراء بهار در ویکیپدیا بین شده: «مادرش اهل گرجستان (از یک خانواده گرجی، که در دوره عباس میرزا به ایران آمده بودند) بود و مانند پدر اهل سواد، شعر و دانش بود.» در ویکیپدیا بیان شده: «قفقاز منطقهای کوهستانی بین دریای دریای سیاه و دریای خزر است.» در مقاله به دریای سیاه و دریای خزر اشاره شده است. اگر عبارت «رضاشاه قتل میرزاده عشقی» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۱۲ میشود. در مقاله عدد ۱۱۲ ذکر شده است. رضاشاه خطا و اشتباه کرده است. از هوش مصنوعی ChatGPT سوال «چه شواهدی درباره قتل میرزاده عشقی به دست رضاخان پهلوی وجود دارند؟» پرسیده شده است. اگر این سوال را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۲۵۳ میشود. در غزل ۳۵۲ سعدی کلمات هوش، لاتقتلو و سلطان ذکر شدهاند. در توضیحات رضاشاه در ویکیپدیا بیان شده رضا سوادکوهی فرزند مرادعلی خان سلطان (سلطان درجه نظامی برابر سرهنگ) بود. مرادعلی خان از اهالی آلاشت و صاحب منصب فوج سوادکوه بود که در سال ۱۲۳۵ خورشیدی در جنگ هرات در مقابل انگلیسیها کشته شد. تفاوت عددهای ۲۵۳، ۳۵۲ و ۱۲۳۵ رقم ۱ است. در مقاله عدد ۱ ذکر شده است. سوره شوری ۳۵۲۱ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۲۳۵ و ۳۵۲۱ مشترک هستند. در سوره شوری کلمات فرزند، نظام، برابر، کوه و قتل و در مقاله کلمه سرهنگ ذکر شده است. هوش مصنوعی مطلبی با عنوان «شواهد و منابع اصلی» را بیان کرده است. اگر این عبارت را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۶۱۶ میشود. در مقاله عدد ۶۱۶ ذکر شده است. هوش مصنوعی در زیر این عنوان بیان کرده:
«پروندهها و نوشتههای معاصر (روایتهای خبری، مقالات تاریخی و پژوهشی) گزارش میدهند که عواملِ «تأمینات / انتظامات» (اداره امنیت/پلیسِ آن دوره) در قتلِ عشقی نقش داشتهاند و عبارت «به دستور ریاست اداره تأمینات» در برخی گزارشها ذکر شده است.
وجودِ متهمانی که توسط مردم دستگیر شدند (یکی از نامهای مطرحشده ابوالقاسم بهمن است) و رسیدگی قضائیِ آن پرونده — و بهخصوص یک «رأی دیوان عالی تمیز» درباره یکی از متهمان — که نشان میدهد پرونده بهدرستی پیگیری نشد یا بهدلیل مسائل رویهای از رسیدگی منع شده است. این سندِ دیوان عالی تمیز از سوی پژوهشگران منتشر و تحلیل شده است. (این رأی یکی از مستندات مهمِ کشفشده است).
واکنشِ علنی مطبوعات و نمایندگان مجلسِ آن زمان: پس از قتل، مدیران مطبوعات و نمایندگان مجلس اعتراض و تحصن کردند — این واکنشِ گسترده نشان میدهد قتل سیاسی تلقی میشد و گمان عمومی متوجه عوامل حکومتی بود.
پژوهشهای تاریخی و مقالههای تحلیلیِ معاصر (پایگاهها و مؤسسات پژوهشی ایرانی) اینقتل را ضمن بررسی سیاستهای سرکوب مطبوعات در دوره رضاشاه قرار داده و نقش نهادهای امنیتیِ حکومت را برجسته کردهاند.» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۵۳۵ میشود. ارقام عددهای ۲۵۳ و ۲۵۳۵ مشترک هستند. هوش مصنوعی در ادامه پاسخ بیان کرده:
«چه چیزِ قطعی نیست؟
یک «سندِ آشکار و مستقیم» که نشان دهد خودِ رضاـخان (بهعنوان فرد) شخصاً دستورِ قتل را صادر کرده و آن سند را امضا یا ضبط کرده باشد، در منابع عمومیِ شناختهشده وجود ندارد. بیشتر شواهد، شاهدِ دخالتِ نهادهای امنیتیِ دولت و نیز موانعِ قضائی در پیگیری پروندهاند، که بهنفعِ این تفسیر است که قتل «به نفع/به حکمِ منافع حکومت» انجام شده، نه الزاماً با یک برگه مکتوبِ فرمانِ شخصی از سوی پادشاه.» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۴۸۲۲ میشود. سوره نبأ ۸۲۴ حرف و سوره جن ۲۸۴ کلمه دارد. ارقام عددهای ۲۴۸۲۲، ۸۲۴ و ۲۸۴ مشترک هستند. در سوره نبأ کلمات چه چیز، قطعا، نیست، یک، که، دهد، خود، کرده و وجود، ندارند و در سوره جن کلمات چه، چیز، قطعا، نیستم، مستقیم، دهد، خود، کرده، این، تفسیر، فرمان و از سوی ذکر شدهاند. عنوان مطلبی که از هوش مصنوعی بیان گردید «چه چیزِ قطعی نیست؟» است. اگر این عبارت را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۴۴ میشود. در مقاله عدد ۴۴ ذکر شده است. هوش مصنوعی در ادامه مطلبی با عنوان «جمعبندی (مختصر)» را بیان کرده است. اگر این عبارت را به عددهای ابجد وسیط و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۵۷ و ۴۲ میشود. در مقاله چندین عبارت آمده و بیان شده که اگر آن را به ابجد تبدیل کنیم حاصل ۵۷ و ۴۲ میشود. در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمات جمعی و مختصر و در قطعه ۱ پروین اعتصامی و در قصیده ۱۶ عطار و در قصیده ۲۴ ظهیر فاریابی و در غزل ۲۲۴ حافظ کلمه مختصر وجود دارد. هوش مصنوعی در زیر این عنوان بیان کرده: «مدارکِ تاریخی و پژوهشی: قوی در جهتِ «قتل سیاسی» و نقشِ عواملِ امنیتیِ دوره رضاشاه است (شواهدِ رفتاری، بازداشتِ مظنونان، رأی دیوان عالی تمیز که نشاندهنده عدم رسیدگی مناسب است، و واکنشِ مطبوعات/مجلس).
اما سندِ بلاشک/مستقیمی که نشان دهد «رضاخان شخصاً دستور قتل میرزادهعشقی را صادر کرده» در مجموعه منابع عمومیِ متداول موجود نیست — نتیجهگیری معمول مورخان: قتل بهدستِ عواملِ حکومتی و بهمثابه سرکوب نویسنده منتقد رخ داده است، اما نسبت علتِ مستقیم بهِ شخصِ رضاشاه را فقط میتوان با احتیاط و بهصورت حدسِ مستدل بیان کرد.» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۳۵۷ میشود. در مقاله عدد ۱۳۵۷ ذکر شده است. در خبر ایران اینترنشنال بیان شده: «سرکوهی درباره آنچه «استبداد سیاسی» در دوران دوم رضاشاه توصیف کرد، افزود در دوره نخست حکومت رضاشاه، استبداد در ابتدا ناگزیر بود و همه پذیرفته بودند که باید دست قدرتمندی کارها را انجام دهد، اما در دوره دوم، همه شخصیتهای اطراف رضاشاه حذف میشوند، به قتل میرسند، به زندان میروند یا خانهنشین میشوند. این روزنامهنگار گفت: «وقتی رضاشاه از ایران میرود، خارجیها به ایران حمله میکنند و مردم خوشحال هستند و سیاستمداران دوره رضاشاه علیه او حرف میزنند.» فرج سرکوهی در پایان تاکید کرد در مجموع، طرحهایی که در دوره رضاشاه اجرا شد، «کشور را ساخت».» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۳۵۴۵۳ میشود. در مقاله عددهای ۴۵۳۴، ۴۵۴۳ و ۵۴۵۳ ذکر شدهاند. ارقام این عددها مشترک هستند. اگر عبارت «سرکوهی گفت مردم بهدنبال «دستی قوی» بودند» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۱۶ میشود. در مقاله عدد ۱۱۶ ذکر شده است. اگر عبارت «سرکوهی گفت مردم بهدنبال «دستی قوی»» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۷۶۹ میشود. سوره اسراء ۶۷۹۱ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۷۶۹ و ۶۷۹۱ مشتر هستند. در سوره اسراء کلمات سر، کوه، گفت، مردم، به دنبال، دست و قوی ذکر شدهاند. در خبر ایران اینترنشنال بیان شده: «سرکوهی گفت مردم بهدنبال «دستی قوی» بودند که برآید و طرحها را عمل کند. او تاکید کرد طبیعتا جستوجو برای «دست قوی»، گرایشات استبدادی به همراه میآورد: «رضاشاه در واقع پاسخگوی نیازهای برآوردهنشده انقلاب مشروطه در زمینه مدرنیته است و در عین حال، به دلیل آنکه ساختار استبدادی را بهویژه در دوران دوم حکومت خود ادامه میدهد، آن بخش از انقلاب مشروطه را که خواهان محدود کردن قدرت سلطان بود، پایمال میکند.»» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۴۵۰ میشود. سوره آل عمران ۱۵۴۰۱ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۴۵۰ و ۱۵۴۰۱ مشترک هستند. در سوره آل عمران کلمات خبر، سر، گفت، مردم، به دنبال، دست، بودند، که، برآید، طرح، عمل، کند، او، برای، دست، به همراه، میآورند، رضای، در، واقع، پاسخ، نیاز، نشده، در، حال، به، دلیلی، آنکه، ویژه، در، دوران، خود، ادامه، میدهد، آن، بخش، از، را که، خواهان، محدود، کردن، قدرت، بود، پای و میکند ذکر شدهاند. در مقاله متنی از توضیحات پروین اعتصامی در ویکیپدیا آمده و بیان شده اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۴۵۰ میشود. در این متن کلمه جواب یا پاسخ و در مقاله کلمات جستوجو، دست، قوی و عمل ذکر شدهاند. در مقاله مطلبی از توضیحات پروین اعتصامی در ویکیپدیا آمده که به رضاشاه اشاره میکند.
باغ ارم، باغ دلگشا و باغ خلد برین؛ از باغهای تاریخی و معروف شیراز
در توضیحات باغ ارم در ویکیپدیا بیان شده: «در بالا و در پیشانی سر در کتیبهای به خط نستعلیق بر روی کاشی معرق نصب شد. نصر من الله و فتح قریب در زیر کتیبه کاشی کتیبهای از سنگ مرمر لیمویی رنگ قرار دارد که در سطر اول آن کلمه شریفه بسم الله الرحمن الرحیم و سپس یک بیت شعر با خط نستعلیق در زیر آن بر روی سنگ حجاری شده که چنین خوانده میشود: از وزیر شه نصیرالملک راد / دائماً باغ ارم آباد باد» در باب ۱ کتاب مقدس اشعیاء و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در قصیده ۱ سلیم تهرانی و در قطعه ۱ پروین اعتصامی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در مثنوی ۱ مسعود سعد سلمان و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی و در رباعی ۶۱ سلمان ساوجی و در شعر ۲۴ منوچهر شاهنامه فردوسی و در شعر ۴۲ پادشاهی بهرام گور شاهنامه فردوسی و در برگ ۲۲۴ کتاب انسان از منظری دیگر و در غزل ۱۲۴۶ مولانا کلمه باغ و در ترجیع بند ۱ مولانا عبارت باغ ارم و در قصیده ۱ حافظ کلمه ارم و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمات باغ، بسم الله الرحمن الرحیم و فتح و در مقاله کلمات بسم الله الرحمن الرحیم، خط و فتح و در قطعه ۱ سلیم تهرانی کلمات خط، فتح و وزیر و در قطعه ۱ خاقانی کلمات خط، سنگ و وزیر و در ترجیع بند ۱ اوحدی کلمات باغ، شیراز و نصرة و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات باغ ارم، نصر و سنگ و در قصیده ۱ فضولی کلمات باغ، خط، نصرت و سنگ و در قصیده ۱ امیر معزی کلمات نصرت و فتح و در باب ۱ کتاب مقدس استر کلمات باغ، خط، سنگ و مرمر و در قصیده ۱ نظام قاری کلمات باغ، خط و کاشی ذکر شدهاند. در سوره فجر و ترجمه خرمشاهی بیان شده: «كه ارم ستوندار داشت» اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۶۹۲ میشود. در مقاله عدد ۱۶۹۲ ذکر شده است. در سوره فجر و ترجمه فولادوند بیان شده: «با عمارات ستوندار ارم» اگر این آیه را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۵۷ میشود. در مقاله عدد ۵۷ ذکر شده است. احتمالا اسم باغ ارم از این آیه گرفته شده است. در توضیحات شداد در ویکیپدیا بیان شده: «شَدّاد از نوادگان ارم بن عاد بن عوض طبق روایات اسلامی، یکی از دو فرزند عاد بود که ادّعای خدایی داشت، و باغ و قصری -برای مقابله با بهشت مورد وعده دین خدا در صحرای عَدَن، بین صنعا و حَضْرموت، بنا کرد.» در مقاله کلمات عاد، عدن، صنعا و حضرموت ذکر شدهاند. در مقاله بیان شده که احقاف به معنی شنزار یا ریگزار است. در توضیحات سوره احقاف در ویکیپدیا بیان شده احقاف به معنی شنزار است و سرزمین قوم عاد در جنوب عربستان را احقاف نامیدهاند چرا که این سرزمین پوشیده از شن بود. در مقاله به قوم عاد در عربستان اشاره شده است. در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمه عادیان وجود دارد. در توضیحات احقاف (سرزمین) در ویکیپدیا بیان شده: «أَحقاف دهستان مخروبه و قدیمی از توابع استان حضرموت در کشور یمن و در شبه جزیره عربستان واقع میباشد. این مکان تاریخی در شمال «حضرموت» واقع شده است.» در توضیحات شداد در ویکیپدیا بیان شده: «در توصیف بهشت شدّاد، مفسّران گفتهاند: در آن، قصرهایی از طلا و نقره و ستونهایی از زبرجد و یاقوت و درختان گوناگون و جویبارهایی، جاری بودهاست که به جای ریگ، مروارید و یاقوت و زبرجد در قعر جوها، ریخته و آن از زیر آب پیدا بود.» اگر این متن را به عددهای ابجد کبیر و و سیط تبدیل کنیم حاصل ۱۱۱۳۲ و ۸۲۴ میشود. در مقاله عددهای ۱۱۲۳ و ۸۲۴ و کلمات بهشت، قصر، طلا، نقره، ستون، زبرجد، یاقوت، ریگ و مروارید ذکر شدهاند. در توضیحات باغ ارم در ویکیپدیا بیان شده: «کتیبه دوم سنگی در پای ستون سمت چپ ایوان شمالی نصب شد و خط کتیبه مذکور نیز خط نستعلیق است. اشعار نیز اثر طبع فصیحالملک شوریده شیرازی است. کتیبه بعدی سرباز دوره هخامنشی را نشان میدهد که در یک دست نیزه و در یک دست دیگر او گرزی قرار دارد. کلاه را با آن که سعی کردهاند به فرم نیزه داران تخت جمشید حجاری کنند ولی ساده است و هیچ گونه تزییناتی ندارد.» در غزل ۲۶۱۴ مولانا کلمه شوریده و در شعر ۲۵۳ پیام مشرق اقبال لاهوری کلمات شوریده و شیراز و در خطبه ۱ نهج البلاغه و در باب ۱ کتاب مقدس ارمیا و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمه ستون و در باب ۱ کتاب مقدس استر و در قطعه ۱ سلیم تهرانی کلمات ستون و خط و در مقاله کلمات خط، نستعلیق، تخت جمشید، سرباز، هخامنشی، دست، نیزه، کلاه و ساده ذکر شدهاند. در ترجیع بند ۱ مولانا کلمات باغ ارم، دولت و شاه و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات باغ ارم، دولت، شاه و دیبا و در قصیده ۱ حافظ کلمات ارم، دولت و شاه و در باب ۱ کتاب مقدس استر کلمات شاهنشاهی، ملکه و باغ و در قصیده ۱ فضولی کلمات باغ، دولت، شهنشاه و فرح و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمات باغ، دولت و فرح و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات باغ، دولت، شاهی، بانو، دیبه، خریدند و در قصیده ۱ نظام قاری کلمات باغ، شاه و دیبا و در قصیده ۲۴ ظهیر فاریابی کلمات باغ، دولت و شاهنشه و در غزل ۲۶۱۴ مولانا کلمات باغ و دولت و در باب ۱ انجیل مرقس کلمه تعمیر وجود دارد. در توضیحات باغ ارم در ویکیپدیا بیان شده: «باغ ارم به وسیله دولت و کمکهای مادی شاهنشاه و شهبانو خریداری و تعمیر و به دانشگاه شیراز اهدا شده است.» در مقاله به خدمات ملکه فرح پهلوی و محمدرضاشاه و پهلوی اشاره شده است. در ویکیپدیا بیان شده: «در زمان سلطنت ناصرالدین شاه قاجار عمارتی دیگر توسط حسین علی خان نصیرالملک پی ریزی شد که با مرگ وی خواهر زاده او ابوالقاسم خان نصیرالملک امور باغ ارم را به دست گرفت و عمارت نیمه کاره را تکمیل کرد.» در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات باغ ارم و ناصرالدین و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات باغ، ناصر الدین و ابوالقاسم و در اشعار باقیمانده ۴۲ عسجدی کلمات ناصر دین و ابوالقاسم و در تضمین ۱ فروغی بسطامی کلمه ناصردین و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمه ابوالقاسم و در قصیده ۱ میلی کلمه عمارت وجود دارد. در توضیحات باغ ارم در ویکیپدیا و بخش نگارخانهها عکس لاکپشت آمده است. در مقاله کلمه لاکپشت ذکر شده است. در ترجیع بند ۱ مولانا کلمات باغ و دلگشا ذکر شدهاند. در توضیحات باغ دلگشا در ویکیپدیا بیان شده: «باغ دلگشا در بخش شمال شرقی شهر شیراز در ضلع جنوبی تنگ آب خان و در دامنه کوهستان قرار دارد. این باغ در کنار قنات سعدی و در منطقه دژی به نام کهن دژ جای گرفته است و فاصله آن تا آرامگاه سعدی چند گامی بیشتر نیست.» در مقاله به سعدی اشاره شده است. در توضیحات باغ دلگشا در ویکیپدیا بیان شده: «پیشینه آبادانی و دیرینگی این باغ به دوران پیش از اسلام و زمان فرمانروایی ساسانیان میرسد.» در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات آباد، باغ، اسلام، زمان و ساسان وجود دارند. در مقاله به دوره ساسانی اشاره شده است. اگر عبارت «باغ ارم و باغ دلگشای شیراز» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۰۰ میشود. در ترجیع بند ۱ مولانا کلمات باغ ارم، دلگشا و عدد ۱۰۰ و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات باغ ارم و عدد ۱۰۰ و در نامههای فارسی ۱۰۰ قائم مقام فراهانی کلمه شیراز و در قصیده ۱ سلیم تهرانی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در قصیده ۱ فضولی و در غزل ۱۲۴۶ مولانا کلمات باغ و عدد ۱۰۰ و در قصیده ۱ حافظ کلمه باغ و عدد ۱۰۰ و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در غزل ۱ فروغی بسطامی و قصیده ۱ نظامی قاری و در قصیده ۱ فضولی و غزل ۱ فرخی یزدی و در قصیده ۱ امیرمعزی و در قصیده ۱ سوزنی سمرقندی و در ترجیع بند ۱ میلی و در قصیده ۱۶ عطار و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی و در شعر ۴۲ تحفةالاحرار جامی و در غزل ۲۲۴ مولانا و در غزل ۲۴۶۱ بیدل دهلوی عدد ۱۰۰ ذکر شده است. در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات باغ ارم و خلد برین و در غزل ۱ سوزنی سمرقندی کلمات بستان و خلد برین و در قصیده ۴۲۲ امیر معزی کلمه خلد برین وجود دارد. در توضیحات باغ خلد برین در ویکیپدیا بیان شده: «باغ خلد برین یکی از باغهای تاریخی استان فارس واقع در شهر شیراز بودهاست که در دوران صفویه بنا شدهاست و در دوران زندیه نیز رونق بسیاری داشتهاست. این باغ در بین دروازه باغشاه (چهارراه زند کنونی) و دروازه بیضا (چهارراه مشیر کنونی) قرار داشتهاست.» اگر این متن را به عددهای ابجد کبیر و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۸۱۳۹ و ۶۱۶ میشود. در مقاله عددهای ۱۳۹۸ و ۱۶۶ ذکر شدهاند. ارقام عددهای ۱۳۹۸ و ۱۸۱۳۹ و ارقام عددهای ۱۶۶ و ۶۱۶ مشترک هستند. در باب ۱ انجیل مرقس و در باب ۱ کتاب مقدس استر کلمه استان و در برگ ۲۴۴ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمه فارسی و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمات فارس و باغ و در باب ۱ کتاب مقدس ارمیا کلمه دروازه و در ترجیع بند ۱ شاه نعمت الله ولی کلمه بیضا و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در قصیده ۱ فضولی کلمات بیضا و باغ و در ترجیع بند ۱ مولانا کلمات باغ و رونق ذکر شدهاند. متاسفانه با گسترش بافت شهری شیراز و تغییر کاربری زمینها، باغ تخریب شده و جای آن را ساختمانها و خیابانها گرفتهاند. در متون تاریخی، سفرنامهها و منابع کهن به موقعیت و شکوه باغ اشاره شده است. اگر عبارت «باغ ارم، باغ دلگشا و باغ خلد برین» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۶۱ میشود. در مقاله عدد ۶۱ ذکر شده است. ارقام عددهای ۶۱ و ۶۱۶ مشترک هستند. اگر عبارت «باغ ارم، باغ دلگشا و باغ خلد برین؛ از باغهای تاریخی و معروف شیراز» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۲۳۵ میشود. در شعر ۲۵۳ پیام مشرق اقبال لاهوری کلمه شیراز وجود دارد.
حرف الر
حرف مقطعه الر به بسم الله الرحمن الرحیم اشاره میکند. در ابتدای کلمات الرحمن الرحیم حرف مقطعه الر قرار دارد. اگر عبارت «حرف الر» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۴ میشود. بسم الله الرحمن الرحیم ۲۴ حرف ظاهر دارد. در باب ۱ انجیل مرقس و در قصیده و متفرقات ۱ شاه نعمت الله ولی و در ترجیع بند ۱ نسیمی و لمعات ۱ عراقی و غزل ۱ محتشم کاشانی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در باب ۴۲ انجیل برنابا و در برگهای ۲۲۴ و ۲۴۴ کتاب پله پله تا ملاقات خدا و در غزل ۱۵۷۰ امیرخسر دهلوی کلمه ظاهر وجود دارد. در توضیحات بسم الله الرحمن الرحیم در ویکیپدیا به امیرعباس هویدا اشاره شده است. سوره انعام ۲۹۷۱ کلمه دارد. هویدا متولد سال ۱۲۹۷ خورشیدی است. ارقام اعداد ۱۲۹۷ و ۲۹۷۱ مشترک هستند. در سوره انعام کلمات هویدا و تسلیم و در قصیده ۲۴ خاقانی کلمه تسلیم وجود دارد. بسم الله الرحمن الرحیم ۲۷ حرف باطن و ۱۹ حرف اول دارد. این دو عدد در کنار یکدیگر عدد ۱۹۲۷ را ایجاد میکنند. در ادامه مقاله بیان شده که بسم الله الرحمن الرحیم بیانگر مرحله روح الله یا روح القدس یا مقام تسلیم یا مسلمانی است. این نشان از رسیدن امیرعباس هویدا به این مرتبه از کمال است. در کتاب نور و کتاب نشانهها که آدرس آنها در ادامه مقاله آمده مطالبی درباره رسیدن امیرعباس هویدا و سپهبد ربیعی به مقام تسلیم بیان شده است. در زیر مستندی از شبکه من و تو درباره فتنه خمینی با عنوان مدرسه اعدام آمده که در آن سپهبد ربیعی بیان کرده: «و اسلام عمیقا در قلب و جان و ما نفوذ دارد.» در برگ ۲۴۴ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمه مدرسه و در سوره انعام کلمات اسلام، عمق، قلب، دل و جان و در مسمط ۱ ادیب المماک کلمات مستند، من، تو، اسلام، دل و جان و در قطعه ۱ سلیم تهرانی و در قصیده ۱ عراقی کلمات من، تو، اسلام، دل و جان و در تضمین ۱ فروغی بسطامی کلمات اسلام، دل و جان و در شعر ۱ مجلس اول و در قصیده ۴۲۲ امیر معزی کلمات من، تو، قلب، دل و جان و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمات من، تو، قلوب، دل و جان و در قصیده ۱ مجد همگر کلمات من، تو، عمیق، دل و جان و در برگ ۲۲۴ کتاب انسان از منظری دیگر کلمه عمق و در برگ ۲۴۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه عمیق و در قصیده ۱ طبیب اصفهانی کلمات من، تو، دل، جان و نگهبان و در شعر سایه گیسو رهی معیری کلمات افسر، من، تو، دل و جان و در غزل ۱ مسعود سعد سلمان و در رباعی ۱۰ سلمان ساوجی و در قصیده ۲۴ خاقانی کلمات من و تو و در ترجیع بندهای ۱ مولانا، نسیمی، اوحدی، خاقانی و فرخی سیستانی و در قصیده ۱ حافظ و در غزل ۱ جهان ملک خاتون و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در قصیده ۱ میلی و در قصیده ۱ نظام قاری و در قصیده ۱ سوزنی سمرقندی و در قصیده ۱۶ عطار و در بیت ۴ شعر ۲ النوبة الثالثة - سوره ص میبدی و در شعر ۲۴ سام نامه خواجوی کرمانی و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی و در غزل ۲۲۴ مولانا و در غزل ۲۴۲ سنایی کلمات من، تو، دل و جان و در قصیده ۱ سلیم تهرانی و در قطعه ۱ پروین اعتصامی و در قصیده ۱ حزین لاهیجی و در شعر ۲۵۳ پیام مشرق اقبال لاهوری کلمات من، تو و دل و در شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» از بودا(ع) و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در شعر ۱ خسرو و شیرین نظامی گنجوی و در ترجیع بند ۱ شاه نعمت الله ولی و در غزل ۱ فیض کاشانی و در مثنوی ۱ فرهنگ نامه حزین لاهیجی و در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی و در غزل ۱ فرخی یزدی و در غزل ۱ ملک الشعراء بهار و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی و در رباعی ۱۰۰ خیام و در دوبیتی ۲۴ باباطاهر و در شعر ۴۲ تحفةالاحرار جامی و در غزل ۲۴۲ انوری و در غزل ۳۵۲ سعدی و در غزل ۱۲۴۶ مولانا و در غزل ۱۵۷۰ امیرخسر دهلوی کلمات دل و جان وجود دارند. اشو نویسنده کتاب «ضربان قلب، حقیقت مطلق» است. صفات خداوند یا روح خداوند در دل انسانهای عاشق خداوند جای میگیرد. کلمات قلب، دل و جان بیانگر مرحله کمال روح الله یا روح القدس یا مقام تسلیم یا مسلمانی هستند. در باب ۱ انجیل مرقس کلمات روح خدا یا روح الله، روح القدس و دل و در ترجیع بند ۱ شاه نعمت الله ولی کلمات روح القدس، دل و جان و در ترجیع بند ۱ نسیمی کلمات روح القدس، دل، جان و عاشق و در مثنوی ۱ نسیمی کلمات روح قدس، دل و جان و در ترجیع بند ۱ مولانا و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در قصیده ۱ نظام قاری و در تضمین ۱ فروغی بسطامی کلمات و در رباعی ۴۲ خیام دل و عاشق و در قصیده ۲۴ خاقانی کلمات قلب و دل و تسلیم وجود دارند. در سوره انعام کلمات نگهبان و تسلیم وجود دانرد. در مقاله بیان شده که سپهبد ربیعی افسر و فرمانده نیروی هوایی ارتش شاهنشاهی و نگهبان و پاسبان ایران بود. از مستند شبکه من و تو چند سال قبل عکس گرفته شده است. مستند زیر بعد از تعطیل شدن شبکه من و تو از سایت این شبکه پاک شد. در مقاله به پاک کردن اشاره شده است. استاد محمدعلی طاهری بیان میکند که بسم الله الرحمن الرحیم را میتوانیم به دو بخش بسم الله و دیگری الرحمن و الرحیم تقسیم کنیم. بسم الله یعنی به نام الله که همان تجلیات خداوند یا وجه الله است. «فاینما تولوا فثم وجه الله» هرجا نگاه کنیم وجه و جمال خداست. در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در قصیده ۱ حافظ و در رباعی ۱ خیام و در شعر ۱ خسرو و شیرین نظامی گنجوی و در متفرقات ۱ شاه نعمت الله ولی و در ترجیع بند ۱ نسیمی و در غزل ۱ محتشم کاشانی و در قصیده و لمعات ۱ عراقی و در قصیده ۱ مجد همگر و در قصیده ۱ میلی و در غزل ۱ یغمای جندقی و در غزل ۲۲۴ مولانا و در غزل ۲۴۲ عطار کلمه جمال وجود دارد. استاد طاهری بیان میکند هر مخلوقی را نگاه کنیم نامی دارد و هر نام، نام خداست. اسامی خداوند در جهان هستی به صورت زیبایی تجلی پیدا کردهاند. زیبایی جنبه معشوقیت خداوند است. در جهان هستی ماه نماد زیبایی است. در باب ۱ کتاب مقدس حزقیال و در ترجیع بند ۱ نسیمی کلمات ماه و زیبا ذکر شدهاند. الرحمن و الرحیم، رحمت عام و خاص خداوند هستند که بخشندگی و مهربانی خداوند را نشان میدهند. در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمات رحمت، عام و خاص و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمات رحمت، عام، خاص و بخشنده و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمه بخشنده و در مقاله کلمات رحمت، عام و خاص و در ترجیع بند ۱ اوحدی کلمات عام و خاص ذکر شدهاند. عاشق بخشنده و مهربان است و از این جهت الرحمن و الرحیم جنبه عاشقی خداوند را مطرح میکنند. در جهان هستی خورشید مظهر بخشندگی و مهربانی است. در غزل ۳۵۲ سعدی کلمات خورشید و مهربان وجود دارند. زمانی که معشوق در برابر عاشق قرار گیرد عشق پدیدار میشود. بسم الله الرحمن الرحیم جمع معشوق و عاشق و بیانگر عشق ماه و خورشید یا بالاترین مرتبه عشق در جهان دوقطبی نیک و بد یا مرحله روح الله یا روح القدس است. در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمات مه و آفتاب و در خطبه ۱ نهج البلاغه و در ترجیع بند ۱ نسیمی و در غزل ۱ شهریار و در قطعه ۱۶ مسعود سعد سلمان در گنجور رومیزی و در شعر ۴۲ پادشاهی بهرام گور شاهنامه فردوسی و در غزل ۴۲ آشفته شیرازی کلمات ماه و خورشید و در متفرقات ۱ شاه نعمت الله ولی و در شعر ۲۴ منوچهر شاهنامه فردوسی کلمات ماه و آفتاب و در شعر ۶۱ دفتر چهارم مثنوی و معنوی مولانا کلمات مه و خورشید، زنان و مردان و در ترجیع بند ۱ مولانا کلمات ماه، خورشید، قمر و شمس و در قصیده ۲۴ ظهیر فاریابی عبارت شمس و قمر و در قصیده ۱ سوزنی سمرقندی کلمات ماه و شمس و در مثنوی ۱ نسیمی کلمات ماه، خورشید و روح قدس و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات ماه، خورشید، معشوق، عاشق و روح الامین و در لمعات ۱ عراقی کلمات معشوق و عاشق و در غزل ۲۶۱۴ مولانا کلمات مه و شمس و در غزل ۱۲۶۴ مولانا کلمات عروس و داماد وجود دارند. در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی به شیرین و فرهاد و در غزل ۱ یغمای جندقی به شیرین و خسرو، لیلی و مجنون، عذرا و وامق و معشوق و عاشق و در ترجیع بند ۱ نسیمی به لیلی و مجنون اشاره شده است. در مقاله ویدئویی با عنوان «الهی قمشه ای-پیامبر رحمت» آمده که در آن الهی قمشهای به ماه و خورشید، زن و مرد اشاره میکند. ماه و شب نماد معشوق یا زن هستند. صادق هدایت نویسنده کتاب «سرگذشت ماه» است. نقاشیهای «زنی با سبد» و «زن کوبیسم» آثار صادق هدایت هستند. «رؤیای شبِ نیمۀ تابستان» و «رام کردن زن سرکش» نمایشنامههایی از ویلیام شکسپیر هستند. بکتاش آبتین کارگردان فیلمهای «مشق شب» و «مُری زن میخواد» است. «شب دراز» و «زن سرخ» عنوان قسمتهایی از سریال بازی تاج و تخت هستند. خورشید و روز نماد عاشق یا مرد هستند. جواد نوربخش نویسنده کتابهای «زنان صوفی» و «مردان صوفی» است. در مقاله به کتاب کیمیاگر اشاره شده است. در توضیحات کتاب کیمیاگر نوشته پائلو کوئلیو در ویکیپدیا نقاشی زیر قرار دارد که قرینه آن شبیه راه کمال که در ادامه آمده است. در سمت راست قرینه این نقاشی خورشید و شمشیر قرار دارند. در این نقاشی نماد مرد با شمشیر نشان داده شده است. انتخاب این نماد برای مرد اشتباه است. در مقاله کلمات شمشیر و اشتباه ذکر شدهاند. در سمت چپ قرینه این نقاشی ماه و زن قرار دارند. در باب ۱ انجیل برنابا کلمه داوود و در باب ۱ کتاب مقدس مزامیر داوود(ع) و در باب ۱ کتاب مقدس یوشع کلمات شب و روز، زنان و مردان و در بیت ۴ شعر ۲ النوبة الثالثة - سوره ص میبدی کلمات داود، شب و روز و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات یوشع، شب و روز و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات شب، روز، ماه، خورشید، معشوق و عاشق و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات شب و روز، لیل و نهار، ماه و آفتاب و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در قصیده ۱ نظام قاری کلمات شب، روز، لیل و نهار، زن و مرد و در قصیده ۱ حزین لاهیجی کلمات شب، روز، لیل و نهار و در ترجیع بند ۱ نسیمی کلمات روح القدس، اسم اعظم، شب، روز، ماه و خورشید و در شعر سایه گیسو رهی معیری و در قصیده ۱ فضولی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در قصیده ۲۴ خاقانی و در قصیده ۴۲۲ امیر معزی کلمات روز و شب و خورشید و ماه و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات شب و روز، ماه و آفتاب و در قصیده ۱ ملک الشعرا کلمات شب و روز، مه و خورشید و در نامههای فارسی ۱۰۰ قائم مقام فراهانی و در شعر ۲۴ مخیل نامه نظام قاری و در برگ ۲۴۴ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمات شب و روز و در مثنوی ۱ مطمح الانظار حزین لاهیجی کلمات روز و شب، لیل و نهار و در باب ۱ انجیل مرقس کلمات روح خدا، روح القدس، زن و مرد و در ترجیع بند ۱ شاه نعمت الله ولی کلمه روح القدس و در باب ۱ کتاب مقدس استر کلمات زنان و مردان و در ترجیع بند ۱ اوحدی و در باب ۱۶ انجیل برنابا کلمات زن و مرد و در ترجیع بند ۱ میلی کلمات روز، شب، مرد و زن و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی کلمات بسم الله، بسمل، ماه، خورشید، شب و روز و در قصیده ۲۴ محتشم کاشانی کلمات شب و روز، مه و خورشید وجود دارند. منظور از شب قدر و روز الست مرحله روح الله یا روح القدس یا رب است. در سوره قدر کلمات شب قدر، روح و جبرئیل ذکر شدهاند. جبرئیل همان پروردگار یا روح الله یا روح القدس یا صفات خدا است. در سوره قدر و ترجمه انصاریان بیان شده: «فرشتگان و روح در آن شب به اذن پروردگارشان برای [تقدیر و تنظیم] هر کاری نازل می شوند.» اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۶۸۳۷ میشود. در مقاله بیان شده که سوره زنان ۳۶۸۷ کلمه دارد. ارقام عددهای ۳۶۸۷ و ۶۸۳۷ مشترک هستند. در آیهای از سوره قدر که به آن اشاره گردید کلمه شب وجود دارد. در مقاله بیان شده که شب نماد زن است. در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی عبارت «عهدِ الستت» و در شعر ۱۶ گنجینة الاسرار عمان سامانی عبارت عهد الست و در ترجیع بند ۱ اوحدی و در غزل ۱ یغمای جندقی کلمه الست وجود دارد. خداوند در روز الست از همه عهد گرفته که وفادار و تسلیم صفات خداوند باشند. بسم الله الرحمن الرحیم به معنی تسلیم بودن در برابر صفات خداوند است. منظور از مسلمانی رسیدن به مقام تسلیم است. در مثنوی ۱ حافظ و در قصیده ۱ عراقی و در غزل ۲۴۴ سعدی کلمه مسلمان وجود دارد. در ادامه مقاله به سوره توبه اشاره شده است. در قرآن تنها سوره توبه با بسم الله الرحمن الرحیم آغاز نشده است. ذکر نشدن بسم الله الرحمن الرحیم در ابتدای سوره توبه اشاره به کسانی دارد که به عهد و پیمان خود وفادار نیستند. در آیه ۱ سوره توبه یا در آغاز سوره توبه بیان شده: «[ این اعلام بیزاری خدا و رسول اوست به مشرکانی که شما مسلمین با آنان عهد بستهاید (و آنان عهد شکستند).» «پیمان شکن» عنوان قسمتی از سریال بازی تاج و تخت است. در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمات توبه، عهد و «وفاداری به پیمان فطرت» و در قصیده ۱ میلی کلمات عهد و توبه و در باب ۱ انجیل مرقس و در باب ۱ کتاب مقدس اشعیاء و در ترجیع بند ۱ اوحدی و در قصیده ۱ حزین لاهیجی و در قصیده ۱ فضولی و در باب ۲۴ انجیل برنابا و در قصیده ۱ میلی و در بیت ۴ شعر ۲ کشف الاسرار و عدة الابرار میبدی و در باب ۶۱ انجیل برنابا کلمه توبه و در مقاله کلمه عهد و در غزل ۱ ابن یمین و در قصیده ۱ امیر معزی و در غزل ۲۲۴ امیر معزی و در غزل ۲۴۲ انوری و در غزلهای ۱۲۴۶ و ۱۲۴۸ مولانا کلمه پیمان و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی کلمات صفات و فطرت و در شعر ۱ آغاز کتاب عراقی کلمه فطرت وجود دارد. منظور از فطرت صفات خداوند است که به صورت امانت یا بالقوه به آدم و به ما به عنوان سلولی از تن واحد آدم داده شدهاند. در قصیده ۱ امیر معزی کلمات آدم و حوا و در غزل ۱ یغمای جندقی کلمات آدم و حوا، عاشق و معشوق ذکر شدهاند. در داستان آفرینش حوا به زن یا معشوق و آدم به مرد یا عاشق تشبیه شده است. آیه ۱ زنان بیان میکند که مرد و زن از یک تن (تن واحد آدم) آفریده شدهاند. در باب ۱ انجیل مرقس کلمات روح خدا یا روح الله، روح القدس، زن و مرد وجود دارند. در برگ ۲۲۴ کتاب انسان از منظری دیگر به تن واحد آدم اشاره شده است. در باب ۱ انجیل برنابا و در ترجیع بند ۱ مولانا و در مثنوی ۱ نسیمی و در لمعات ۱ عراقی و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی و در قصیده ۱ فضولی و در قصیده ۲۴ خاقانی و در قصیده ۱۶ عطار و در شعر ۶۱ دفتر چهارم مثنوی و معنوی مولانا به آدم اشاره شده است. آیه ۱ سوره زنان بیان میکند: «ای مردم! از [مخالفت با فرمان هایِ] پروردگارتان بپرهیزید، آنکه شما را از یک تن آفرید و جفتش را [نیز] از [جنس] او پدید آورد و از آن دو تن، مردان و زنان بسیاری را پراکنده و منتشر ساخت. و از خدایی که به نام او از یکدیگر درخواست می کنید، پروا کنید و از [قطع رابطه با] خویشاوندان بپرهیزید. یقیناً خدا همواره بر شما حافظ و نگهبان است.» ترجیع بند ۱ شاه نعمت الله ولی و در ترجیع بند ۱ نسیمی عبارت «کنت کنزا» ذکر شده که به حدیث «کُنْتُ کَنْزاً مَخْفِیّاً فَاحْبَبْتُ أنْ أُعْرَفُ وَ خَلَقْتُ الْخَلْقَ لِکَیْ أُعْرَفَ؛ من گنجی پنهان بودم، دوست داشتم شناخته شوم، خلائق را آفریدم تا شناخته شوم.» اشاره میکند. در این حدیث منظور از گنج پنهان صفات خداوند است که توسط بشر به عنوان جزء و سلولی از تن واحد آدم شناخته و درک میشوند. بیت «بنی آدم اعضایِ یکدیگرند *** که در آفرینش ز یک گوهرند» از حکایت ۱۰ باب اول در سیرت پادشاهان گلستان سعدی بیان میکند که ما همانند سلولی از تن واحد آدم هستیم. بیت سعدی به حقوق بشر نیز اشاره میکند. حقوق بشر به معنی این است که آنچه برای خود میپسندی برای تمام موجودات بپسندی و آنچه برای خود نمیپسندی برای هیچ موجودی نیز نپسندی و به هیچ موجودی ظلم نکنی. این جمله بر اساس سخن علی(ع) بیان شده است. در مقاله بیان شده که منشور کوروش کبیر مبین حقوق بشر، نفی بردهداری و نژادپرستی است. در ویکیپدیا بیشترین قطر منشور کوروش ۱۰ سانتیمتر ذکر شده است. در آیه ۲۲۴ سوره بقره کلمات حقوق و مردم وجود دارند. در توضیحات «بنیآدم اعضای یکدیگرند» در ویکیپدیا عکس فرش نصب شده در سازمان ملل متحد که شعر بنیآدم در آن نقش بسته آمده است. این مصرع از حکایت ۱۰ باب اول در سیرت پادشاهان گلستان سعدی است. در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمات حکایت و اول و در باب ۴۲ انجیل برنابا کلمه حکایت و در مقاله کلمات باب، اول، پادشاهان و گلستان و در شعر ۱ مجلس اول سعدی عدد ۱۰ و کلمه گلستان و در قصیده ۱ عراقی عبارت «ده گلستان» و در قصیده ۱ نظام قاری کلمات باب، اول و گلستان و در قصیده ۱ سلیم تهرانی کلمات اول و گلستان و در غزل ۱ فرخی یزدی و در قصیده ۱ مجد همگر و در شعر ۱۶ گنجینة الاسرار عمان سامانی و در غزل ۱۲۳۵ مولانا کلمه گلستان و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمات پادشاهان، گلستان و بنیآدم و گلیم و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی کلمات پادشاهان و فرش و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمه گلیم یا فرش و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمات فرش و گلیم وجود دارند. در توضیحات «بنیآدم اعضای یکدیگرند» در ویکیپدیا و در ادامه مقاله به جواد ظریف اشاره شده است. در ادامه مقاله ویدئو مصاحبه روح الله زم با بیژن فرهودی آمده که در آن به قالیباف اشاره شده است. در مقاله بیان شده که کلمات قالی و فرش هم معنی هستند. بیژن فرهودی و فریدون فرهودی هم فامیل هستند. در برگ ۲۴۲ کتاب زهیر کلمه تلویزیون وجود دارد. فریدون فرهودی کارگردان تله فیلمهای «رمضان آن سال» «روز پنجم» و سری سوم مجموعه تلویزیونی آینه است. منظور از آینه صفات و شب قدر و روز پنج آفرینش مرحله روح الله یا روح القدس است. ویکتور هوگو نویسنده رمان «روح انسان» است. جبران خلیل جبران نویسنده کتاب «آیینههای روح» است. در برخی از اشعار منظور از آینه، آینه صفات و اسما خداوند یا مرحله روح الله یا روح القدس است. در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات شب، قدر و آینه و در ترجیع بند ۱ نسیمی کلمات روح القدس، اسم اعظم، روح، آدم، اسما و آیینه و در ترجیع بند ۱ شاه نعمت الله ولی کلمات روح القدس، روح اعظم و آیینه و در متفرقات ۱ عراقی کلمات آینه، اسما و صفت و در مثنوی ۱ نسیمی کلمات روح قدس و آیینه و در قصیده ۱ سلیم تهرانی کلمات آینه و صفت و در لمعات ۱ عراقی کلمات آینه، صفات، روح، ارواح قدس و اسم اعظم و در بابهای ۱۰ و ۴۲ انجیل برنابا کلمات پروردگار و آینه و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در بابهای ۱ و ۱۶ انجیل برنابا و در غزل ۱ بیدل دهلوی و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در غزل ۱ شهریار و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در قصیده ۱ فضولی و در قصیده ۱ میلی و در شعر ۶۱ دفتر چهارم مثنوی و معنوی مولانا و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی و در غزل ۴۲ آشفته شیرازی و در غزل ۴۲۲ بلند اقبال و در غزل ۱۵۷۰ امیرخسر دهلوی و در غزل ۲۴۶۱ بیدل دهلوی کلمه آیینه وجود دارد. جعفر پناهی کارگردان فیلم «آینه» است. در مقاله پستی از سیما ثابت آمده که در آن آینه مشخص است.
راه کمال و مراحل مختلف آن
اگر عبارت «راه کمال و مراحل مختلف آن» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۷۸۳ میشود. سوره یوسف ۱۷۳۸ کلمه دارد. ارقام عددهای ۱۷۳۸ و ۱۷۸۳ مشترک هستند. در سوره یوسف کلمات راه، کمال، مرحله، مختلف و آن ذکر شدهاند. شکل راه کمال شبیه نمادهای نجومی است. در ادامه مقاله شکلی در این خصوص آمده است. شکل جهان دوقطبی هم شبیه زمین و هم شبیه هلال ماه است. در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی و در غزل ۱ محتشم کاشانی و در قصیده ۲۴ محتشم کاشانی کلمات هلال و مه ذکر شدهاند. در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در شعر ۱ آغاز کتاب عراقی و در قصیده ۱ نظام قاری به عناصر چهارگانه زمین اشاره شده است. در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در مثنوی ۱ نسیمی کلمات زمین و عنصر ذکر شدهاند. در مثنوی ۱ فرهنگ نامه حزین لاهیجی کلمه آخشیجان ذکر شده که به معنی عناصر چهارگانه است. در شکل راه کمال که در ادامه آمده عناصر چهارگانه زمین مشخص شدهاند. در عناصر چهارگانه زمین منظور از باد عشق در جهان دوقطبی است. در شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» از بودا(ع) و در ترجیع بندهای ۱ مولانا، نسیمی و اوحدی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در غزل ۱ فرخی یزدی و در قصیده ۱ نظام قاری و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی و در قصیدههای ۲۴ و ۴۲۲ امیر معزی و در غزل ۱۵۷۰ امیرخسر دهلوی کلمات باد و عشق و در خطبه ۱ نهج البلاغه و در باب ۱ کتاب مقدس زبور و در غزل غزلهای ۱ سلیمان و در باب ۱ انجیل برنابا و در قصیده ۱ حافظ و در مثنوی ۱ مسعود سعد سلمان و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در قصیده ۱ جهان ملک خاتون و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی و در قطعه ۱ سلیم تهرانی و در قصیده ۱ حزین لاهیجی و در قصیده ۱ فضولی و در قصیده ۱۶ عطار و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی و در شعر ۲۴ سام نامه خواجوی کرمانی و در غزل ۲۲۴ حافظ و در غزل ۲۴۶۱ بیدل دهلوی کلمه باد و در مقاله کلمه عشق ذکر شده است. «بادهای زمستان» و «شیر و گل سرخ» عنوان قسمتهایی از سریال بازی تاج و تخت هستند. در برگ ۲۴۴ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمات باد و گل سرخ ذکر شدهاند. گل سرخ نماد عشق است. در غزل ۱ محتشم کاشانی به گل سوری یا گل سرخ اشاره شده است. در مقاله به سحابی اشاره شده است. در توضیحات سحابی گل سرخ در ویکیپدیا بیان شده: «سحابی گلسرخ (به انگلیسی: Rosette Nebula) یکی از سحابیهای صورت فلکی تکشاخ است و در نزدیکی خوشه ستارهای NGC 2244 قرار دارد.» اگر این جمله را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۴۲ میشود. در مقاله عدد ۲۲۴۴ ذکر شده است. ارقام عددهای ۲۴۲ و ۲۲۴۴ مشترک هستند. فریدون فرهودی نویسنده فیلم «تکیه بر باد» است. در آیه ۱۶ سوره جن و ترجمه الهی قمشهای بیان شده: «و اگر بر طریقه (اسلام و ایمان) پایدار بودند آب (علم و رحمت و رزق) فراوان نصیبشان البته میگردانیدیم.» در این آیه منظور از آب آگاهی است. استاد طاهری بیان میکند که منظور از آب آگاهی است. در شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» از بودا(ع) کلمات آب و آگاه ذکر شدهاند. آب یا آگاهی باعث شکل پذیری و تغییر و تحول در خاک میشود. ویژگی خاک باروری و تبدیل شدن به شکلهای دیگر است. گل از ترکیب خاک و آب ایجاد میشود. آتش باعث پختگی و دوام در گل میشود. در واقع آتش یا شیطان باعث پختگی و بادوامتر شدن آگاهیها میشود. شعر «عاقبت شیطان» سروده ویکتور هوگو است. جواد نوربخش نویسنده کتاب «شیطان بزرگ «ابلیس»» است. در باب ۱ انجیل مرقس و در بابهای ۴۲ و ۶۱ انجیل برنابا کلمه شیطان و در شعر ۶۱ دفتر چهارم مثنوی و معنوی مولانا کلمه ابلیس و در باب ۲۴ انجیل برنابا کلمات ابلیس و آتش و در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمات شیطان، آتش و آگاهی و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در غزل ۱ محتشم کاشانی و در غزل ۳۵۲ سعدی کلمه آتش و در قصیده ۱ فضولی کلمات آتش، آگه و دوام وجود دارند. در خطبه ۱ نهج البلاغه به سجده نکردن شیطان اشاره شده است. در باب ۱ کتاب مقدس ارمیا و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمه سجده وجود دارد. استاد طاهری بیان میکند که در داستان آفرینش منظور از سجده نکردن شیطان به وجود آمدن جهان دوقطبی تضاد یا خیر و شر است. در خطبه ۱ نهج البلاغه و در برگ ۲۲۴ کتاب انسان از منظری دیگر کلمه متضاد و در برگ ۲۴۲ کتاب الف کلمه تضاد وجود دارد. در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمه چکیده و در آیه ۴:۲ کتاب مقدس نوحه کلمات کوزه و سفالین و در ترجیع بند ۱ میلی کلمه سفال وجود دارد. استاد طاهری در کتاب «چکیده کتابها» که آدرس آن در زیر آمده راز آفرینش آدم از گل و عناصر چهارگانه زمین را با مثال کوزه رمزگشایی کردهاند. شکل گرفتن کوزه نیز شامل مراحل خاک، آب و آتش است. آیه ۱۶ سوره انسان و ترجمه الهی قمشهای بیان میکند: «که آن بلورین کوزهها به رنگ نقره خام و به اندازه و تناسب (اهلش) مقدر کردهاند.» اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۳۲۵۵ میشود. در مقاله عدد ۳۵۲ ذکر شده است. ارقام عددهای ۳۵۲ و ۳۲۵۵ مشترک هستند. در قصیده ۲۴ خاقانی و در قصیده ۱۶ عطار و در شعر ۶۱ دفتر چهارم مثنوی و معنوی مولانا کلمات آدم و کوزه و در رباعی ۶۱ خیام کلمه آدم و در رباعی ۱۶ خیام کلمه کوزه وجود دارد. در رباعی ۱ خیام به آفرینش آدم از گل کوزه اشاره شده است. در غزل ۱ یغمای جندقی کلمه ترانه و در مثنوی ۱ نسیمی و در قصیده ۲۴ خاقانی و در برگ ۲۲۴ کتاب آشنایی با صادق هدایت کلمه خیام وجود دارد. ترانههای خیام کتابی تحقیقی - ادبی از صادق هدایت است. عنوانی یکی از کتابهای صادق هدایت افسانه آفرینش است. در غزل ۱ بیدل دهلوی و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در غزل ۱ حزین لاهیجی و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی و در قصیده ۲۴ محتشم کاشانی و در شعر ۴۲ تحفةالاحرار جامی کلمه افسانه و در ترجیع بند ۱ نسیمی و در قصیده ۱ فضولی و در حکایت ۱۰ باب اول در سیرت پادشاهان گلستان سعدی کلمه آفرینش وجود دارد. در غزلهای ۱ محتشم کاشانی و فیض کاشانی کلمه گل وجود دارد. آفرینش آدم از گل و دمیدن روح در آدم بیانگر مرحله اله و شروع دایره جهانهای دو قطبی است که بخشی از صفات خداوند به صورت امانت یا بالقوه به آدم داده میشود. در ترجیع بند ۱ خاقانی و در مثنوی ۱ نسیمی و در قصیده ۲۴ محتشم کاشانی و در قصیده ۲۴ ظهیر فاریابی کلمه دایره و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی کلمه دوایر و در قصیده ۴۲۲ امیر معزی کلمه مدور و در خطبه ۱ نهج البلاغه و در باب ۱ کتاب مقدس اشعیاء و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمه امانت وجود دارد. جعفر پناهی کارگردان فیلم «دایره» است. این صفات در مرحله رب یا روح الله یا روح القدس و انتهای دایره جهانهای دو قطبی به فعلیت میرسند. در شکل راه کمال که در زیر آمده این موضوع مشخص است. مصرع دوم بیت زیر از ترجیع بند ۱ نسیمی به دمیدن روح در آدم و مرحله اله اشاره میکند. مصرع اول بیت زیر به مرحله اسم اعظم یا بسم الله الرحمن الرحیم یا روح القدس اشاره میکند. اگر بیت زیر را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۴۴۲ میشود. در مقاله عدد ۲۴۴۲ ذکر شده است.
روح القدسیم و اسم اعظم *** روحی که دمیده شد درآدم
الهی قمشهای بیان میکند منظور از حمد، ستایش و بندگی آراسته شدن به صفات خداوند است. در برگ ۲۲۴ کتاب انسان از منظری دیگر کلمه الهی و در بیت ۴ شعر ۲ کشف الاسرار و عدة الابرار میبدی کلمات الهی و عبد یا بنده و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمات الهی، صفات و بنده و در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمات الهی، صفات و بندگی و در ترجیع بند و مثنوی ۱ نسیمی و در قصیده ۲۴ ظهیر فاریابی کلمات الهی و بنده و در شعر ۲۴ منوچهر شاهنامه فردوسی کلمات پرستندگان و بندگان و در قصیده ۱ سوزنی سمرقندی کلمات صفات و بندگی و در شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» از بودا(ع) و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در غزل ۱ محتشم کاشانی و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در غزل ۱ جهان ملک خاتون و در قصیده ۱ حزین لاهیجی و در تضمین ۱ فروغی بسطامی و در غزل ۱ فرخی یزدی و در غزل ۱ ملک الشعراء بهار و در قصیده ۱ میلی و در قصیده ۱ امیر معزی و در حکایت ۱۰ باب اول در سیرت پادشاهان گلستان سعدی کلمه بنده و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمه بندگی و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» کلمات پرستش و بنده وجود دارد. هدف از بندگی رسیدن به مرحله پروردگار یا رب یا صفات خداوند است. منظور از پروردگار خداوند نیست. صفات خداوند مخلوق خداوند هستند. صفات خداوند پروردگار یا پرورش دهنده یا رب یا مربی آدم هستند. در غزل ۱ فرخی یزدی و در بابهای ۱۰، ۱۶ و ۴۲ انجیل برنابا کلمه پروردگار و در قصیده ۱ طبیب اصفهانی و در قصیده ۱۶ عطار و در بیت ۴ شعر ۲ کشف الاسرار و عدة الابرار میبدی و در قصیده ۴۲۲ امیر معزی کلمه رب و در غزل ۲۶۱۴ مولانا کلمات رب و صفات و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات رب و پرورده و در قصیده ۱ حافظ کلمات بندگان و پرور و در مثنوی ۱ حافظ کلمه پروردن و در غزل ۱ میرزاده عشقی و در قصیده ۲۴ خاقانی و در مقاله کلمه پرورش و در باب ۱ کتاب مقدس اشعیاء و در شعر ۱ خسرو و شیرین نظامی گنجوی کلمه پروردم و در قطعه ۱ سلیم تهرانی کلمه پرورت و در قصیده ۱ نظام قاری و در قصیده ۱ فضولی و در قصیده ۲۴ ظهیر فاریابی و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی کلمه پرور و در شعر ۲۴ سام نامه خواجوی کرمانی کلمه پرورانیدیش و در رباعی ۱۶ سلمان ساوجی کلمه پرورده وجود دارد. در بیت زیر از ترجیع بند ۱ نسیمی عبارت روح پرور وجود دارد. در این بیت منظور از روح، روح الله یا روح القدس است.
ای ساقی روح پرور ما *** لعل تو شراب کوثر ما
در مقاله به لوح زمرد اشاره شده است. در لوح زمرد بیان شده: «خورشید پدر دنیای فیزیکی و ماه مادر آن است، روح القدس روحهای پرورش یافته را به ارمغان میآورد و زمین آنها را تغذیه میکند. پدر تمامی این پیشرفتها در کل گیتی، همیشه و همه جا حاضرست.» در مقاله بیان شده که بسم الله الرحمن الرحیم جمع معشوق و عاشق و بیانگر عشق ماه و خورشید یا بالاترین مرتبه عشق در جهان دوقطبی یا مرحله روح الله یا روح القدس است. در متن لوح زمرد دو کلمه پدر معنای متفاوت میدهند. منظور از «خورشید پدر دنیای» پروردگار یا روح القدس است. منظور از «پدر تمامی این پیشرفتها» خداوند است. آیه ۱ سوره ابراهیم بیان میکند: «الر كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ» اگر این آیه را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۱۱ میشود. در مقاله عدد ۲۱۱ ذکر شده است. در این آیه کلمات الر و الحمید ذکر شدهاند. بیان گردید که الر به بسم الله الرحمن الرحیم اشاره میکند و بسم الله الرحمن الرحیم بیانگر مرحله روح الله یا روح القدس یا صفات خداوند است. منظور از حمد، ستایش و بندگی آراسته شدن به صفات خداوند است. کلمه حمید صفت فعل حمد یا ستایش کردن است. در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در شعر ۱ آغاز کتاب عراقی و در غزل ۱ حزین لاهیجی کلمه حمد و در مثنوی ۱ نسیمی و در قصیده ۲۴ خاقانی کلمه فاتحه و در سوره حمد یا فاتحه عبارت «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ» و در قصیده ۲۴ محتشم کاشانی کلمه الحمد و در خطبه ۱ نهج البلاغه و در بیت ۱ شعر مجلس اول سعدی و در لمعات ۱ عراقی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمه الحمدلله ذکر شده است. این عبارت به تجلی خداوند یا صفات و اسما خداوند در مرحله رب یا روح الله یا روح القدس اشاره میکند. در نامههای فارسی ۱۰۰ قائم مقام فراهانی عبارت روح العالمین ذکر شده است. در مرحله رب تنها صفات خداوند حضور دارند و صفات شیطان حضور ندارند. از این جهت این مرحله یک جهان ۱ قطبی است. شماره نماد نجومی خورشید ۱ است. در شکل زیر یکی از مراحل رب یا مراحل وجود به شکل خورشید نشان داده شده است. در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در قصیده ۱ حافظ و در ترجیع بندهای ۱ نسیمی و اوحدی و در غزل ۱ بیدل دهلوی و در قصیده ۱ حزین لاهیجی و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در غزل ۱ سلیم تهرانی و در مثنوی ۱ مطمح الانظار حزین لاهیجی و در شعر ۲۴ سام نامه خواجوی کرمانی و در شعر ۴۲ تحفةالاحرار جامی و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی و در غزل ۲۴۲ انوری و در غزل ۱۵۷۰ امیرخسر دهلوی کلمه پرده و در باب ۱ کتاب مقدس استر و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در لمعات ۱ عراقی و در غزل ۱ فرخی یزدی و در قصیده ۱ نظام قاری و در قصیده ۱۶ عطار و در شعر ۲۵۳ پیام مشرق اقبال لاهوری کلمات پرده و مقام و در قطعه ۱ سلیم تهرانی و در قصیده ۱ ملک الشعرا و در برگ ۲۲۴ کتاب انسان از منظری دیگر کلمه مقام و در قصیده ۱ فضولی کلمات پرده، مقام و رضا و در قصیده ۱ امیرخسرو دهلوی و در غزل ۱ فرخی یزدی و در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمات پرده، حد و مرز و در ترجیع بند ۱ مولانا کلمات پرده و رضا و در آیه ۲۲۴ سوره بقره کلمه رضایت و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در نامههای فارسی ۱۰۰ قائم مقام فراهانی کلمه رضا و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمات رضا و مرز وجود دارند. پرده بیانگر مقام رضای خداوند و حد واسط و مرز جهانهای عدم و مرحله روح الله یا روح القدس است. در ابیات متوالی زیر از قصیده ۱ حافظ کلمات بحر (جهانهای عدم)، پرده (مقام رضای خدا) و خورشید (مرحله روح الله یا روح القدس) ذکر شدهاند.
در جنب بحر جود تو از ذره کمتر است *** صد گنج شایگان که ببخشی به رایگان
عصمت نهفته رخ به سراپردهات مقیم *** دولت گشادهرخت بقا زیر کندلان
گردون برای خیمه خورشید فلکهات *** از کوه و ابر ساخته پازیر و سایهبان
جعفر پناهی کارگردان فیلمهای «پرده»، «آینه» و «دایره» است. در مقاله بیان شده که پرده بیانگر مقام رضای خدا و آینه بیانگر مرحله روح الله یا روح القدس است. در مقاله بیان شده که آفرینش آدم از گل و دمیدن روح در آدم بیانگر مرحله اله و شروع دایره جهانهای دو قطبی است که بخشی از صفات خداوند به صورت امانت یا بالقوه به آدم داده میشود. این صفات در مرحله رب یا روح الله یا روح القدس و انتهای دایره جهانهای دو قطبی به فعلیت میرسد. در مقاله کلمه میوه و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در شعر ۱ خیابان دوم شاهدنامه الهامی کرمانشاهی و در قصیده ۱ نظام قاری و در قصیده ۱۶ عطار و در غزل ۴۲۲ عطار کلمات نیک و بد ذکر شدهاند. منظور از خوردن از میوه درخت نیک و بد قرار گرفتن آدم در جهان دوقطبی نیک و بد یا تضاد است. هدف از خوردن میوه درخت نیک و بد در سمت راست دایره جهان دوقطبی، رسیدن به درخت آگاهی در سمت چپ دایره جهان دوقطبی است. در شکل زیر جهان دو قطبی خیر و شر به صورت دایره یا حلقه نشان داده شده است. شکل دایرهای راه کمال نشان میدهد که تعداد العالمین یا جهانهای دو قطبی مربوط به هر مرحله وجود یا رب محدود هستند. در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمه محدود وجود دارد. از دید ناظری که در مرحله عدم قرار دارد بینهایت مرحله رب وجود دارد. هر مرحله رب شامل بخشی از صفات خداوند است. در خطبه ۱ نهج البلاغه عبارت «پروردگارى كه براى صفات او حدّ و مرزى وجود ندارد» ذکر شده است. در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمه لااحصی وجود دارد. در لغت نامه دهخدا بیان شده: «لااحصی به معنی شمار نکنم. و اشارت است به حدیث نبوی ص : لااُحصی ثناء علیک انت کما اثنیت علی نفسک ؛ یعنی شمار نتوانم کرد صفات را بر تو، آنی که خود صفت کردی ذات خود را:» ابیات زیر از شعر ۱ مجلس اول سعدی و شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و غزل ۳۵۲ سعدی نشان میدهند که جهانهای عدم، جمع جهانهای وجود یا جهانهای رب هستند. در مقاله به کلمه جمع اشاره گردید.
الحمدلله الذی خلق الوجود من العدم *** فبدت علی صفحاته انوارُ اسرار القدم (شعر ۱ مجلس اول سعدی)
شکر آن خدایی را که او هست آفریدهست از عدم ***. پس کرد پیدا بر عدم انوار اسرار قدم (شعر ۱ مجلس اول سعدی)
به امرش وجود از عدم نقش بست *** که داند جز او کردن از نیست، هست؟ (شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی «سرآغاز»)
جانا هزاران آفرین بر جانت از سر تا قدم *** صانع خدایی کاین وجود آورد بیرون از عدم (غزل ۳۵۲ سعدی)
در آیه ۱ سوره کوثر و ترجمه مکارم شیرازی بیان شده: «ما به تو كوثر (خير و بركت فراوان) عطا كرديم.» اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۳۳۱۰ میشود. در مقاله عدد ۱۳۳۰ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۳۳۰ و ۳۳۱۰ مشترک هستند. سوره کوثر ۱۰ کلمه دارد. در مقاله عدد ۱۰ ذکر شده است. در لمعات ۱ عراقی و در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی و در قصیده ۴۲۲ امیر معزی کلمه کوثر و در قطعه ۱ خاقانی و در قطعه ۱ پروین اعتصامی و در غزلهای ۱ محتشم کاشانی و آشفته شیرازی و در قطعه ۱ سلیم تهرانی و در غزل ۲۲۴ بلند اقبال کلمه چشمه وجود دارد. منظور از چشمه کوثر جهانهای عدم است. چشمه در آخر رود قرار دارد. در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات آخر، چشمه و عدم ذکر شدهاند. جهانهای عدم آخرین مرحله کمال است. نقاشی رودخانه اثر صادق هدایت است. در غزل ۱۵۵۴ امیرخسرو دهلوی کلمات آخر و چشمه ذکر شدهاند. سوره قاف ۱۵۵۴ حرف دارد. در مقاله بیان شده که حرف مقطعه قاف در ابتدای سوره قاف به کوه قاف یا جهانهای عدم اشاره میکند. در توضیحات کوثر در سایت ویکیشیعه که آدرس آن در زیر آمده بیت زیر از حافظ قرار دارد. این بیت نشان میدهد کوثر بالاتر از مرحله بهشت عدن در راه کمال قرار دارد. در توضیحات سلسبیل در سایت ویکیشیعه که آدرس آن در زیر آمده بیان شده: «در گزارشهای روایی دیگر آمده است محل جاری شدن سلسبیل از زیر عرش است و از آنجا روانه بهشت عدن (بالاترین مقام در بهشت) میشود و در ادامه وارد مناطق دیگر بهشت میشود.» عرش، کوثر و سلسبیل بیانگر جهانهای عدم و بهشت عدن بیانگر بالاترین مرحله در جهان دوقطبی یا مرحله روح الله یا روح القدس است. در رباعی ۱۶ سلمان ساوجی کلمات عدن و روح ذکر شدهاند. در مسمط ۱ ادیب الممالک به شهر عدن اشاره شده است. در توضیحات عدن در ویکیپدیا بیان شده «عَدَن یکی از جنوبیترین شهرهای یمن و مرکز استان عَدَن در کشور یمن در شبه جزیره عربستان است.» در مقاله به یمن و عربستان اشاره شده است. در ویکیپدیا بیان شده که تراکم جمعیت عدن ۱۰۰۰ کیلومتر مربع است. در مقاله کلمات جمعیت و عدد ۱۰۰۰ و در قصیده ۱ نظام قاری کلمه مربع وجود دارد. در بیت زیر از ترجیع بند ۱ نسیمی عبارت سلسبیل و کوثر وجود دارد. در قصیده ۲۴ محتشم کاشانی کلمه نجم و در قصیده ۱ نظام قاری و در قصیده ۱ سوزنی سمرقندی کلمه انجم و در غزل ۱۵۷۰ امیرخسر دهلوی کلمات سدره و جبریل و در مثنوی ۱ نسیمی کلمه سدره و در باب ۱ انجیل برنابا و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در بیت ۱۶ شعر ۱ النوبة الثالثة - سوره سبا میبدی کلمه جبریل وجود دارد. در سوره نجم و ترجمه خرمشاهی بیان شده: «و به راستى كه بار ديگر هم او [جبرئيل] را ديد.» «در نزديكى سدرة المنتهى.» اگر این دو آیه را به عددهای ابجد کبیر و وسیط تبدیل کرده و با یکدیگر جمع کنیم حاصل ۲۷۵۲ و ۲۴۴ میشود. در ادامه مقاله آیه ۵۷:۲۲ قرآن (سوره حدید) آمده که به لوح محفوظ اشاره میکند. ارقام عددهای ۲۷۵۲ و ۵۷:۲۲ مشترک هستند. در ادامه مقاله بیان شده که منظور لوح محفوظ مرحله روح الله یا روح القدس است. سوره شمس یا خورشید ۲۷۵ حرف دارد. ارقام عددهای ۲۷۵، ۲۷۵۲ و ۵۷:۲۲ مشترک هستند. خورشید نیز به مرحله روح الله اشاره میکند. منظور از سدرة المنتهی و جبرئیل مرحله روح الله یا روح القدس است. در ویکیپدیا بیان شده سدرة المنتهی منتهای رسیدن جبرئیل است و محمد(ص) توانست از آن بگذرد. در مقاله ویدئویی با عنوان «الهی قمشه ای-پیامبر رحمت» آمده که ایشان این موضوع را بیان میکنند. محمد(ص) جهانهای عدم را مشاهده کرده که بالاتر از مرحله روح الله یا روح القدس یا جبرئیل یا سدرة المنتهی است. اگر بیت زیر از مثنوی ۱ نسیمی که در آن کلمه سدره وجود دارد را به عدد ابجد صغیر تدبیل کنیم حاصل ۱۶۱ میشود. در مقاله عدد ۱۶۱ ذکر شده است. در بیت زیر کلمه عدد وجود دارد.
ای ساقی سلسبیل و کوثر *** پیمانه در آب کوثر انداز (نسیمی)
بهشت عدن اگر خواهی بیا با ما به میخانه *** که از پای خمت روزی به حوض کوثر اندازیم (حافظ)
سدره اگرچه به بسی منتهی است (؟) *** از عددش یافته نشو و نماست
آدرس توضیحات کوثر در سایت ویکیشیعه
آدرس توضیحات سلسبیل در سایت ویکیشیعه
در مقاله به سوره حج اشاره گردید. حج نمادی از جهانهای عدم است. در زیر آدرس مقاله استاد طاهری با عنوان «معراج حج» آمده که بیان میکند: «حج، عروجی به هفت آسمان، یعنی هفت گنجینه ی آگاهی های هستی، آن هم در میان جمع است. در این حرکت، با گم شدن در سیل خروشان و یکپارچهی حج گزاران، محو شدن هم تجربه می شود؛ اما هدف، بالاتر از این یکپارچگی و بالاتر از این محو شدن است و کسی به آن میرسد که با آمادگی عازم این مسیر شده باشد.» جهانهای وجود مانند گوهرهایی در دریای عدم هستند. بیت زیر از ترجیع بند ۱ شاه نعمت الله ولی بیانگر این مطلب است. در مثنوی ۱ نسیمی و در غزل ۲۲۴ مولانا کلمات دریا، بحر و گوهر و در غزل ۱ بیدل دهلوی و در ترجیع بند ۱ نسیمی و در قطعه ۱ سلیم تهرانی و در قصیده ۱ حزین لاهیجی و در قصیده ۴۲۲ امیر معزی کلمات دریا و گوهر و در مثنوی ۱ فرهنگ نامه حزین لاهیجی و در قصیده ۱ حافظ و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمات بحر و گوهر و در قصیده ۱ میلی کلمات بحر و گهر و در قصیده ۱ سوزنی سمرقندی کلمات دریا، بحر و گهر و در مثنوی ۱ حافظ و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» و در غزل ۱ ابن یمین و در ترجیع بند ۱ میلی و در قصیده ۲۴ محتشم کاشانی و در غزل ۲۲۴ بلند اقبال و در غزل ۴۲۲ عطار کلمه گوهر و در قصیده ۱ میلی و در قصیده ۱ فضولی و در قصیده ۲۴ ظهیر فاریابی کلمه گهر وجود دارد.
گوهر دریای عرفان بحر و علم کان وجود *** رهنمون رهروان و پیشوای اتقیا
در بیت «بنی آدم اعضایِ یکدیگرند *** که در آفرینش ز یک گوهرند» از حکایت ۱۰ سعدی منظور از گوهر جهانهای وجود یا تن واحد آدم یا روح الله یا روح القدس یا رب است. در سوره ابراهیم و ترجمه الهی قمشهای بیان شده: «خداست آن که آسمانها و زمین را آفرید و باران را از آسمان فرو بارید تا بدان انواع ثمرات و حبوبات را برای روزی شما برآورد، و کشتیها را مسخر شما کرد تا به امر او به روی آب دریا روان شود و نهرها را (به روی زمین) به اختیار شما جاری گردانید.»«و خورشید و ماه گردنده و شب و روز را برای شما مسخر کرد.» اگر این دو آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کرده و با یکدیگر جمع کنیم حاصل ۱۷۳۷۵ میشود. در مقاله عدد ۱۳۷۵ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۳۷۵ و ۱۷۳۷۵ مشترک هستند. در سوره ابراهیم و ترجمه خرمشاهی بیان شده: «خداوند كسى است كه آسمانها و زمين را آفريده است و از آسمان آبى فرو باريده و بدان فرآوردهها برآورده كه روزى شماست، و براى شما كشتيها را رام ساخته كه به فرمان او در دريا روان شوند و رودباران را نيز براى شما رام كرده است»« و خورشيد و ماه را رام شما كرد كه پيوسته روانند و شب و روز را [نيز] براى شما رام كرد.» اگر این دو آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کرده و با یکدیگر جمع کنیم حاصل 16424 میشود. در مقاله عدد ۱۴۲۶ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۴۲۶ و 16424 مشترک هستند. در مقاله بیان شده که منظور از آسمانها و زمین کل راه کمال یا جهانهای عدم است. جهانهای وجود مانند گوهرهایی در دریای عدم هستند. کلمه دریا به جهانهای عدم اشاره میکند. در مقاله بیان شده که منظور از خورشید و ماه و شب و روز مرحله روح الله یا روح القدس است. در این دو آیه به دو مرحله از راه کمال اشاره شده است. در سوره توبه و در شعر ۱ آغاز کتاب عراقی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی لا اله الا هو و در متفرقات ۱ شاه نعمت الله ولی لا اله الا الله ذکر شده است. لا اله الا الله بیانگر جهانهای عدم است. «لا اله» یعنی جهانهای عدم مرحله اله یا وجود نیست. الا الله یعنی بعد از جهانهای عدم خداوند مانده است. جهانهای عدم بین مرحله اله (لا اله) و خداوند (الا الله) قرار دارد. در بیت زیر از قصیده ۱ سوزنی سمرقندی عبارتهای لا اله و الا الله ذکر شدهاند. اگر بیت زیر را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۲۲۱ میشود. سورههای معارج و صف ۲۲۱ کلمه دارند. در سوره معارج کلمات عروج و حلاجی و در سوره صف کلمه منصور وجود دارد. در مقاله بیان شده که منصور حلاج جهانهای عدم را مشاهده یا تماشا کرده است و خود را با تمام مخلوقات در وحدت دیده و از این جهت بانگ اناالحق سر داده است. در باب ۲۲۱ انجیل برنابا بیان شده بعد از مصلوب شدن یهودا اسخریوطی عیسی(ع) از بالای کوه زیتون عروج میکند. در مقاله به عروج عیسی(ع) از بالای کوه زیتون اشاره گردید. اگر عبارت «کوه قاف» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۱۲ میشود. در مقاله بیان شده که منظور از کوه قاف جهانهای عدم است.
لااله آورده را اثبات الاالله ز من *** عشق الاالله و صدق لااله آوردهام
در سوره مزمل بیان شده: «رَبُّ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَكِيلًا» اگر این آیه را به عددهای ابجد کبیر و وسیط تبدیل کنیم حاصل ۴۱۱۵ و ۱۶۱ میشود. در مقاله بیان شده که سوره قاف ۱۵۵۴ حرف دارد. ارقام عددهای ۴۱۱۵ و ۱۵۵۴ مشترک هستند. در مقاله بیان شده که منظور از قاف، کوه قاف یا جهانهای عدم است. در سوره مزمل کلمه کوه وجود دارد. جهانهای عدم غیر قابل وصف یا سبحانی هستند؛ چون جهانهای عدم از دید ناظر بینهایت هستند. در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمات عدم و سبحان و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات عدم، سبحان و نظاره وجود دارند. در شکل زیر از جزوه دوره چهارم عرفان حلقه این موضوع مشخص است. شکل راه کمال به کمک شکل زیر از از جزوه دوره چهار عرفان حلقه کشیده شده است. خداوند جهانهای عدم را از دید ناظری که در آن است بینهایت خلق کرده تا ناظر عظمت خداوند را درک کند. در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمات دیده، ناظر و نظاره و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در قصیده ۱ عراقی و در برگ ۲۲۴ کتاب انسان از منظری دیگر و در غزل ۱۵۷۰ امیرخسر دهلوی کلمات دیده و نظاره و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی کلمات دیده و نظارگی و در منشور کوروش و در مثنوی ۱ مطمح الانظار حزین لاهیجی کلمه نظاره و در غزل ۱ نسیمی کلمات نظاره و ناظر و در ترجیع بندهای ۱ خاقانی و نسیمی کلمات نظاره و عدم و در آیه ۱ سوره اسراء و ترجمه انصاریان و در خطبه ۱ نهج البلاغه و در قصیده ۱ مجد همگر کلمه عظمت و در قصیده ۱ حافظ و در مثنوی ۱ نسیمی و در نامههای فارسی ۱۰۰ قائم مقام فراهانی و در بیت ۴ شعر ۲ النوبة الثالثة - سوره ص میبدی کلمه عظیم و در باب ۱۶ انجیل برنابا و در قصیده ۲۴ ظهیر فاریابی و در برگ ۴۴۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه اعظم و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات عدم و عظیم وجود دارند. از دید خداوند جهانهای عدم محدود است. فقط خداوند بینهایت است. الله اکبر بیان میکند که فقط خداوند بینهایت است. در مثنوی ۱ نسیمی عبارت بلا انتهی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمه نامحدود و در قصیده ۲۴ محتشم کاشانی کلمه نامتناهی وجود دارد. در خطبه ۱ نهج البلاغه عبارت خدای سبحان و در بیت ۴ شعر ۲ کشف الاسرار و عدة الابرار میبدی عبارتهای «سبحان الملک الاعظم» و «سبحان خالق النّور» وجود دارند. خداوند به دلیل بینهایت بودن، سبحان یا غیر قابل وصف است. در خطبه ۱ نهج البلاغه بیان شده: «پس كسى كه خدا را با صفت مخلوقات تعریف كند او را به چیزى نزدیك كرده، و با نزدیك كردن خدا به چیزى، دو خدا مطرح شده و با طرح شدن دو خدا، اجزایى براى او تصوّر نموده و با تصّور اجزا براى خدا، او را نشناخته است. و كسى كه خدا را نشناسد به سوى او اشاره مى كند و هر كس به سوى خدا اشاره كند، او را محدود كرده، به شمارش آورده.» بیت زیر از شعر ۱ خیابان دوم شاهدنامه الهامی کرمانشاهی باعنوان «توحید یه مقدمه ی خیابان دوم» به این مطلب در خطبه ۱ نهج البلاغه اشاره میکند. در بیت زیر از شعر الهامی کرمانشاهی کلمه علی وجود دارد. خداوند به دلیل بینهایت بودن قابل شناخت نیست.
خدایی که نشناسدش هیچ کس *** شناسای او ذات اوی است و بس
نبی گنج حق بود و گنجور اوی *** علی بود با یازده پور اوی
لوح محفوظ
مقام خدایی دادن به عیسی مسیح(ع) و معصومیت ساخته برتری جویان است
حسین(ع) و یارانش و واقعه عاشورا
درویش
مرگ یا رحمت خاص خداوند شامل دوزخیان نیز میشود.
تقلید نه؛ تحقیق آری
ساخت ملک سلیمان و تخت جمشید به کمک اجنه
در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمه چکیده وجود دارد. در برگ ۲۴ کتاب «چکیده کتابها» نوشته استاد طاهری بیان شده: «از این رو، لازم بوده است سلیمان(ع) زبان پرندگان را بلد باشد تا بتواند گزارشهای آنها را بفهمد: «... وَقَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنْطِقَ الطَّيْرِ ... (۱۶ - النمل)» در باب ۱۶ انجیل برنابا کلمات سلیمان، زبان و پرندگان ذکر شدهاند. بیت زیر از ترجیع بند ۱ خاقانی نیز به آیه ۱۶ نمل اشاره میکند.
لهجه راوی مرا منطق طیر در زبان *** بر در شاه جم نگین، تحفه دعای تازه بین
در آیه ۱۶ سوره نمل و ترجمه الهی قمشهای بیان شده: «و سلیمان وارث (ملک) داود شد (و مقام سلطنت و خلافت یافت) و گفت: ای مردم، ما را زبان مرغان آموختند و از هرگونه نعمت عطا کردند، این همان فضل و بخشش آشکار است.» اگر کلمه داستان را به این آیه اضافه کرده و به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۴۳۵ میشود. در مقاله عدد ۳۵۴ ذکر شده است. در ادامه مقاله ویدئویی با عنوان «الهی قمشه ای-پیامبر رحمت» آمده که در آن الهی قمشهای به سلیمان(ع) اشاره میکند. مدت زمان این ویدئو ۳۴:۵۳ است. ارقام عددهای ۳۵۴، ۴۳۵ و ۳۴:۵۳ مشترک هستند. در سوره نمل و ترجمه خرمشاهی بیان شده: «تا آنجا كه به وادى موران رسيدند، مورى [به زبان حال] گفت اى موران به درون خانههايتان برويد كه سليمان و سپاهيانش شما را ناآگاهانه درهم نكوبند» اگر عبارت «قصه و داستان» را به این آیه اضافه کرده و به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۶۳۱۱ میشود. در مقاله بیان شده که سوره نور ۱۳۱۶ کلمه دارد. ارقام عددهای ۶۳۱۱ و ۱۳۱۶ مشترک هستند. سخن گفتن دست و پا و سخن گفتن سلیمان(ع) با پرندهها و مورچهها قصه و داستان است. اگر عبارت «سخن گفتن سلیمان(ع) با پرندهها و مورچهها قصه و داستان است.» را به عددهای ابجد کبیر و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۳۲۳۵ و ۱۶۶ میشود. در ادامه مقاله عددهای ۳۲۵ و ۳۵۲ ذکر شدهاند. ارقام عددهای ۳۲۵، ۳۵۲ و ۳۲۳۵ و ارقام عددهای ۱۶ و ۱۶۶ مشترک هستند. در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات سلیمان، سخن، مور و قصه و در قصیده ۱ حافظ کلمات سلیمان و داستان و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمات سلیمان، مور و سخن و در قطعه ۱ پروین اعتصامی و در قصیده ۱ نظام قاری و در شعر ۲۴ مخیل نامه نظام قاری کلمه قصه و در برگ ۲۴۲ کتاب آشنایی با صادق هدایت کلمات قصه و داستان و در قصیده ۱ مجد همگر و در مثنوی و غزل ۱ حزین لاهیجی و در برگ ۲۴۴ کتاب زهیر و در غزل ۱۲۴۶ مولانا کلمه داستان وجود دارد. در بیت ۶ شعر ۱۱ النوبة الثانیة - سوره انعام میبدی کلمات سلیمان و قصه و در بیت ۱۶ شعر ۱ النوبة الثالثة - سوره سبا میبدی کلمه قصه وجود دارد. عددهای ۶ و ۱۱ و عددها ۱۶ و ۱ در کنار یکدیگر عدد ۱۱۶ را ایجاد میکنند. بیان گردید که آیه ۱۶ سوره نمل قصه و داستان است. ارقام عددهای ۱۶ و ۱۱۶ مشترک هستند. ناصر تقوایی کارگردان فیلم «قصههای کیش» است. در قصیده ۱ حافظ کلمات ملک سلیمان و پرده ذکر شدهاند. در توضیحات ملک سلیمان در ویکیپدیا بیان شده: «مُلک سلیمان عنوان یک فیلم دنبالهدار سینمایی محصول ایران است که در سال ۱۳۸۹، نخستین بخش از سهگانه آن به روی پرده سینماهای ایران رفت.» در ادامه مقالهای با عنوان «تخت جمشید» از سایت مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی برای سال ۱۳۹۸ خورشیدی آمده که در آن به سلیمان(ع) اشاره شده است. ارقام عددهای ۱۳۸۹ و ۱۳۹۸ مشترک هستند. در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمات ملک، سلیمان و قدس و در قصیده ۱ حافظ و در قصیده ۱ فضولی کلمه قدس و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمه ساعیر یا بیت المقدس و در غزل غزلهای ۱ سلیمان و در باب ۱ انجیل مرقس و در باب ۱ کتابهای مقدس ارمیا و اشعیاء کلمه اورشلیم وجود دارد. قدس یا بیت المقدس یا اورشلیم ملک سلیمان(ع) بوده است. ملک سلیمان به کمک جن ساخته شده است. اگر عبارت «ملک سلیمان به کمک جن ساخته شده است.» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۲۷۵ میشود. در آیه ۵:۷۲ قرآن (سوره جن) کلمه جن وجود دارد. در مقاله آیه ۲۵۷ سوره بقره آمده که در آن کلمه دیو یا جن وجود دارد. ارقام عددهای ۲۵۷، ۵:۷۲ و ۲۲۷۵ مشترک هستند. در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمات ملک، سلیمان و جن و در باب ۱۶ انجیل برنابا کلمات سلیمان و رحمت ذکر شدهاند. آیه ۱۶ سوره الرحمن و ترجمه الهی قمشهای بیان میکند: «(الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار میکنید؟» در این آیه کلمه جن وجود دارد. آرامگاه داریوش بزرگ، خشایارشا و اردشیر یکم در نقش رستم است. در ترجیع بند ۱ خاقانی و در ترجیع ۱ فرخی سیستانی کلمات نقش و رستم ذکر شدهاند. در مقاله به داریوش سوم، خشایارشا، اردشیر یکم و نقش رستم اشاره شده است. داریوش سوم و داریوش بزرگ همنام هستند. در توضیحات خشایارشا در ویکیپدیا بیان شده سنگنبشته خشایارشا در نزدیکی دریاچه وان ترکیه، بر فراز صخرهای در نزدیکی یک قلعه واقع شده است. در مقاله کلمات دریاچه وان ترکیه، صخره و قلعه ذکر شدهاند. در مقاله به اجنه و تخت جمشید اشاره شده است. داریوش بزرگ، خشایارشا و اردشیر یکم به کمک اجنه تخت جمشید را ساختهاند. اگر عبارت «داریوش بزرگ، خشایارشا و اردشیر یکم به کمک اجنه تخت جمشید را ساختهاند.» را به عددهای ابجد کبیر و وسیط تبدیل کنیم حاصل ۶۱۷۹ و ۲۵۷ میشود. بیان گردید که آیه ۲۵۷ سوره بقره به دیوها یا اجنه اشاره میکند. در مقاله بیان شده که سوره اسراء ۶۷۹۱ حرف دارد. ارقام عددهای ۶۱۷۹ و ۶۷۹۱ مشترک هستند. در آیه ۸۸ سوره اسراء کلمه جن وجود دارد. در مقاله عدد ۸۸ ذکر شده است. اگر متن عربی آیه ۸۸ سوره اسراء را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۵۷ میشود. در قطعه ۱۶ مسعود سعد سلمان در گنجور رومیزی کلمات تخت جمشید و دیو یا جن ذکر شدهاند. در مقاله «تخت جمشید» به نقل از کتاب آثار الباقیه ابوریحان بیرونی بیان شده جمشید «پس برای خود گردونهای ساخت که جن و شیاطین او را در هوا حمل میکردند.» اگر این جمله را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۲۴۲ میشود. در مقاله عدد ۲۴۲ ذکر شده است. ابیات زیر از شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» بیان میکنند که جمشید تختی ساخت که دیو یا جن آن را حمل میکرد.
به فرّ کیانی یکی تخت ساخت *** چه مایه بدو گوهر اندر نشاخت
که چون خواستی دیو برداشتی *** ز هامون به گردون برافراشتی
در بیت زیر از ترجیع بند ۱ خاقانی به تخت جمشید و دیو اشاره شده است.
تاجور جهان چو جم تخت خدای مملکت *** خاتم دیوبند او بند گشای مملکت
در قصیده ۲۴ ظهیر فاریابی کلمات جمشید و گردون و در قصیده ۱ حافظ و در ترجیع بند ۱ نسیمی و در غزل ۱محتشم کاشانی و در غزل ۱ غنی کشمیری و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در قصیده ۱ میلی و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی و در قصیده ۴۲۲ امیر معزی کلمه گردون و در ترجیع بند ۱ نسیمی و مسمط ۱ ادیب الممالک و در قصیده ۱ نظام قاری و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمات گردون، دیو و غولان و در مقاله کلمه دیو وجود دارد. در مثنوی ۱ مطمح الانظار حزین لاهیجی کلمات گردون و دیوان ذکر شدهاند. اگر متن مثنوی ۱ مطمح الانظار حزین لاهیجی را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۳۲۱۵۰ میشود. اگر عبارت «ساخت ملک سلیمان و تخت جمشید به کمک اجنه» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۳۲۵۱ میشود. بین عددهای ۳۵۲۱ و ۱۳۲۱۵۰ چهار رقم مشترک هستند. در بیت ۱۶ شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمه جن وجود دارد. اگر متن شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۳۱۹۸ میشود. مقاله «تخت جمشید» برای دی سال ۱۳۹۸ خورشیدی است. در مقاله عدد ۱۳۹۸ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۳۹۸ و ۱۳۱۹۸ مشترک هستند. در توضیحات ماه دی در ویکیپدیا به نقل از ابوریحان بیرونی بیان شده: «دی ماه، نخستین روز آن خرم روز است و این روز و ماه هر دو به نام خداوند است که «هرمز» نامیده میشود، یعنی حکیم و دارای رای و آفریدگار.» در ترجیع بندهای ۱ مولانا اوحدی، نسیمی و میلی و در قصیده ۱ طبیب اصفهانی و در مثنوی ۱ فرهنگ نامه حزین لاهیجی و در مثنوی ۱ مطمح الانظار حزین لاهیجی و در رباعی ۶۱ سلمان ساوجی کلمه دی و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات دی، خرم، روز، حکیم و رای و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات دی، خرم و روز و در مثنوی ۱ حافظ و در قصیده ۱ نظام قاری و در غزل ۱ مسعود سعد سلمان و در شعر ۲۴ منوچهر شاهنامه فردوسی کلمات خرم و روز و در مثنوی ۱ مسعود سعد سلمان و در رباعی ۱۰۰ خیام کلمه خرم و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمات خرم و حکمت و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمات خرم، روز و حکمت و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمه حکیم و در قطعه ۱ سلیم تهرانی و در قصیده ۱ فضولی و در قصیده ۲۴ خاقانی کلمه حکمت و در شعر ۱ شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی «جمشید» و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمه هرمز وجود دارد. آرامگاه ابوریحان بیرونی در غزنین است. در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی به غزنین اشاره شده است. در توضیحات تخت جمشید در ویکیپدیا بیان شده: «در کتابهای مورخان دوران اسلامی از سده چهارم به بعد از بنای تخت جمشید به عنوان بنایی عظیم یاد شده و شگفتی حاصل از بزرگی بنا، سبب شد که تا مدتهای طولانی آن را به جمشید یا سلیمان نبی، که هر دو را یکی میپنداشتند، و بنّایان آن را دیو و اجنه منسوب نمایند، و حتی نوشتهاند که دیوها مجسمه و تصویر شاهان خود را بر دیوارها کندهاند! در زمان مسعودی (سده چهارم هجری قمری) آن را مسجد سلیمان بن داوود مینامیدند، ولی مسعودی فکر میکرد که آنجا بنایی کهن بوده که بعدها همای، دختر بهمن پسر اسفندیار، آن را آتشکده کرده است.» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۲۹۶ میشود. در مقاله متنی آمده که به داوود(ع) و سلیمان(ع) اشاره میکند و بیان شده که اگر آن را به ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۱۶۹ میشود. اگر متن مثنوی ۱ فرهنگ نامه حزین لاهیجی را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۶۹۹۲۱ میشود. ارقام عددهای ۱۲۹۶، ۲۱۶۹ و ۶۹۹۲۱ مشترک هستند. در مثنوی ۱ فرهنگ نامه حزین لاهیجی کلمه همای و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات هما و دیو و در ترجیع بند ۱ نسیمی کلمات هما، دیو و مسعود و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات دیوان، زمان، مسعود، بهمن و آتشکده و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمات دیو، همای و بهمن و در باب ۱ انجیل برنابا و در شعر ۴۲ پادشاهی بهرام گور شاهنامه فردوسی کلمات شاه و دختر و در غزل غزلهای ۱ سلیمان و در باب ۱ انجیل برنابا و در آیههای ۱:۶، ۲:۴ و ۴:۲۲ کتاب مقدس نوحه و در بیت ۶ شعر ۱۱ النوبة الثانیة - سوره انعام میبدی و در غزل ۲۴ میرزاده عشقی و در برگ ۲۴۲ کتاب الف کلمه دختر و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمه بهمن و در مقاله کلمات تخت جمشید، عظیم، بزرگ، سلیمان، دیو، اجنه مسعود، همای، دختر، بهمن و پسر وجود دارد. در این مطلب به عظمت تخت جمشید اشاره شده است. در مقاله به عظمت تخت یا عرش خداوند اشاره گردیده است. در سوره سبا و ترجمه خرمشاهی بیان شده: «و براى سليمان باد را [رام گردانيديم]، كه سير بامداديش يكماهه راه و سير شامگاهيش يكماهه راه بود، و براى او چشمه مس [گداخته و جوشان] را روان ساختيم، و از جنيان گروهى در نزد او و به اذن پروردگارش كار مىكردند، و هر كدام از آنان كه از فرمان ما سرپيچيد، به او از عذاب آتش [دوزخ] مىچشانيم» اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۳۵۵۷ میشود. ارقام عددهای ۱۳۵۵۷ و ۱۳۵۷ مشترک هستند. در مقاله به فتنه ۱۳۵۷ خمینی اشاره شده که بر علیه محمدرضاشاه پهلوی بوده است. بین کلمات محمدرضاشاه پهلوی و خرمشاهی کلمه شاه مشترک است. در سوره سبا و ترجمه فولادوند بیان شده: «و باد را براى سليمان [رام كرديم] كه رفتن آن بامداد يك ماه و آمدنش شبانگاه يك ماه [راه] بود و معدن مس را براى او ذوب [و روان] گردانيديم و برخى از جن به فرمان پروردگارشان پيش او كار میکردند و هر كس از آنها از دستور ما سر برمى تافت از عذاب سوزان به او مىچشانيديم» اگر این آیه را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۸۴۲ میشود. سوره جن ۲۸۴ کلمه دارد. ارقام عددهای ۲۸۴ و ۸۴۲ مشترک هستند. در مقاله کلمات معدن و ذوب و در شعر ۴۲ تحفةالاحرار جامی و در نامههای فارسی ۱۰۰ قائم مقام فراهانی کلمه مس وجود دارد. در مقاله زیر به نقل از بلعمی و مسعودی بیان شده که سلیمان به کمک باد، یک ماه را در یک ساعت طی و ناهار را در بعلبک (واقع در لبنان) و شام را در استخر میخورد. در مقاله کلمات مسعود، سلیمان، باد، ماه و لبنان و در ترجیع بند ۱ نسیمی کلمات مسعود، باد، یک و ماه و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات سلیمان، باد، ماه، یک، الساعة و شام و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات باد، یک، ماه و شام و در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی کلمات یک ماه و شام و در قصیده ۱ نظام قاری کلمات باد و شام و در قطعه ۱ پروین اعتصامی و در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی و در قصیده ۱ مجد همگر کلمه شام و در باب ۱ کتاب مقدس یوشع کلمه لبنان وجود دارد. در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات مسعود، یک، ماه و شام ذکر شدهاند. در بیت زیر از مسمط ۱ ادیب الممالک عبارت «یکی ماه» وجود دارد. اگر بیت زیر را به عددهای ابجد وسیط و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۴۸ و ۱۶۱ میشود. ارقام عددهای ۲۴۸ و ۸۴۲ مشترک هستند. در مقاله عدد ۱۶۱ ذکر شده است.
چون او نه یکی شاه درین توده اغبر *** چون او نه یکی ماه بر این طارم اخضر
اگر عبارت «سلیمان به کمک باد، یک ماه را در یک ساعت طی کرد» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۵۷۰ میشود. در مقاله مستندی از شبکه من و تو با عنوان ناگفتههای PS752 آمده که مدت زمان در نتیجه جستجو گوگل ۵۷:۱۰ نشان داده میشود. ارقام عددهای ۵۷:۱۰ و ۱۵۷۰ مشترک هستند. در غزل ۱۵۷۰ امیرخسر دهلوی کلمه پرواز وجود دارد. درگذشت امیرخسرو دهلوی در سال ۷۲۵ قمری است. ارقام عددهای ۷۲۵ و ۷۵۲ مشترک هستند. شماره نماد نجومی خورشید ۱ است. در غزل ۱ میرزاده عشقی کلمه خورشید وجود دارد. اگر متن غزل ۱ میرزاده عشقی را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۵۲۷ میشود. سوره شمس ۲۷۵ حرف دارد. انحراف محوری خورشید ۲۵/۷ درجه است. ارقام عددهای ۲۷۵، ۲۵/۷ و ۲۵۲۷ مشترک هستند. در سوره شمس کلمه ماه وجود دارد. نیم قطر بزرگ ماه ۰۰۲۵۷/۰ است. سوره ماه ۱۵۰۶ حرف دارد. مختصات شرقی پرواز ۷۵۲ اوکراین در ویکیپدیا ۵۱۰۶۱۴ ذکر شده است. در این عدد ارقام ۱۴ و ۵۱۰۶ مشخص است. ارقام اعداد ۱۵۰۶ و ۵۱۰۶ مشترک هستند. در توضیحات پرواز اوکراین در ویکیپدیا ۱۴ بار کلمه ماه تکرار شده است. ناصر تقوایی کارگردان فیلم «ناخدا خورشید» است. در توضیحات ناصر تقوایی در ویکیپدیا بیان شده: «تقوایی همچنین، در مصاحبهای با رادیو فردا درباره رویدادهای سیاسی و اجتماعی ایران، ازجمله سرنگونی پرواز ۷۵۲ توسط سپاه، ضمن تأیید واکنشهای اعتراضی، اظهار داشت که هنرمندان نمیتوانند خود را از ماجراهای سیاسی کنار بکشند.» در ادامه مقاله توضیحات بیشتری درباره پرواز ۷۵۲ اوکراین بیان شده است. مصطفی فرزانه نویسنده کتاب «ماه گرفته» است. اگر عبارت «مصطفی فرزانه» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۵۷۲ میشود. در مقاله بیان شده که مصطفی فرزانه نویسنده کتاب «ماه گرفته» است. مقاله «تخت جمشید» که به آن اشاره گردید را فرزانه زارع نوشته است. فرزانه زارع و مصطفی فرزانه همنام هستند. در زیر ویدئویی با عنوان «پرواز بر فراز دره گراند کانیون توسط دیوید کاپرفیلد» آمده که مدت زمان آن ۲:۲۱ است. در مقاله عدد ۲۲۱ ذکر شده است. در زیر ویدئو دیگری با عنوان «پرواز دیوید کاپرفیلد بر فراز گراندکنیوم کسی توضیح دهد #شعبده #شعبده_بازی #جادویی #جادو #جادوگر #جن» آمده که مدت زمان آن ۱:۰۰ است. . اگر عبارت «پرواز دیوید کاپرفیلد به وسیله جنیان» را به عددهای ابجد وسیط و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۵۷ و ۱۰۰ میشود. در مقاله عددهای ۱۵۷ و ۱۰۰ ذکر شده است. در مثنوی ۱ مطمح الانظار حزین لاهیجی کلمه شعبده وجود دارد. اگر عنوان این دو ویدئو را به عدد ابجد کبیر تبدیل کرده و با یکدیگر جمع کنیم حاصل ۶۱۱۵ میشود. سوره جن ۱۱۶۵ حرف و سوره نمل ۱۱۶۵ کلمه دارد. ارقام عددهای ۱۱۶۵ و ۶۱۱۵ مشترک هستند. در سوره نمل کلمه جن وجود دارد. ناصر تقوایی کارگردان مستند «باد جن» است. سلیمان(ع) با باد و دیوید کاپرفیلد با اجنه پرواز کرد. اگر عبارت «دیوید کاپرفیلد پرواز اجنه» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۱۶ میشود. در مقاله عدد ۱۱۶ ذکر شده است. در توضیحات پارک ملی گرند کنیون بیان شده عمق آن به بیش از ۱٫۶ کم (۱ مایل) میرسد. دیوید کاپرفیلد متولد ۱۶ سپتامبر است. در مقاله عدد ۱۶ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۶ و ۱۱۶ مشترک هستند. اگر عبارت «دیوید کاپرفیلد پرواز اجنه» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۶۵۶ میشود. در ادامه مقاله به پرواز شماره ۶۵۵ ایران ایر اشاره شده است. ارقام عددهای ۶۵۵ و ۶۵۶ مشترک هستند. پرواز شماره ۶۵۵ ایران ایر به اشتباه توسط آمریکا منهدم شده است. پارک ملی گرند کنیون در آمریکا است. شماره ثبت پارک ملی گرند کنیون ۷۵ است. در مقاله عدد ۷۵ ذکر شده است. در توضیحات پارک ملی گرند کنیون در ویکیپدیا بیان شده: «در سال ۱۵۴۰ میلادی، جهانگرد و کاوشگر اسپانیائی (کورونادو) یک گروه اکتشافی را به این منطقه اعزام کرد.» در مقاله عدد ۱۵۴۰ و کلمه اسپانیا ذکر شده است. در متن عربی آیه ۱۰ سوره صافات و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمه الشهب و در مقاله کلمه شهاب و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمات شهاب، شیاطین و دیو و در مطلب زیر از توضیحات هوش مصنوعی در سایت گنجور درباره قصیده ۲۴ امیر معزی و در باب ۱ کتاب مقدس حزقیال و در قصیده ۱ میلی و در برگ ۲۴۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه سرعت و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمه جن و در باب ۲۴ انجیل برنابا کلمه شیاطین و در آیه ۲۵۷ سوره بقره که در مقاله آمده کلمات دیو و شیاطین ذکر شدهاند. آیه ۱۰ سوره صافات و ترجمه انصاریان بیان میکند: «مگر آنکه شیطانی خبری را [دزدانه و] با سرعت برباید [و فرار کند] که در این صورت گلوله ای آتشین و شکافنده او را دنبال می کند.» اگر این آیه را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۸۴ میشود. سوره جن ۲۸۴ کلمه دارد. آیه ۱۰ سوره صافات به سرعت زیاد شیاطین یا اجنه اشاره میکند. در سوره نمل بیان شده که آصف پسر برخیا که یک کالبد ذهنی بوده (فرد مردهای که در برزخ است) سریعتر از جن تخت ملکه سبا را برای سلیمان(ع) میآورد. دلیلش این است که کالبدهای ذهنی یا ارواح مردگان در برزخ بر مکان تسلط دارند اما اجنه مسلط بر مکان نیستند. در قصیده ۲۴ محتشم کاشانی کلمات سلیمان، آصف و برخیا و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی کلمات سلیمان، روح آصفبن برخیا و جن و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمات سلیمان، ارواح و جن و در قصیده ۱ حافظ کلمات سلیمان، کالبد و لامکان و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» کلمات کالبد و تخت و در نامههای فارسی ۱۰۰ قائم مقام فراهانی کلمه آصف و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در برگ ۲۲۴ کتاب الف کلمه ارواح و در بابهای ۲۴ و ۴۲ انجیل برنابا و در غزل ۴۲۲ عطار کلمه مردگان وجود دارد. بیت زیر از ترجیع بند ۱ خاقانی به ملکه سبا اشاره میکند. در بیت زیر منظور از دیو جن است.
دیودلان سرکشش حامل عرش سلطنت *** مرغ پران ترکشش پیک سبای مملکت
اگر عبارت «آصف پسر برخیا» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۲۴۶ میشود. در مقاله عدد ۱۲۴۶ ذکر شده است. در توضیحات فیلم ملک سلیمان در ویکیپدیا بیان شده که حسین محجوب نقش آصف بن برخیا را بازی کرده است. در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی کلمات محجوب و نقش و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی کلمات نقش و آصف بن برخیا وجود دارند. در سوره جن و ترجمه الهی قمشهای بیان شده: «و جنّیان گفتند ما به آسمان بر شدیم (تا اسرار وحی را استراق کنیم) لیکن یافتیم که آنجا فرشته نگهبان با قدرت و تیر شهاب آتشبار فراوان است.» اگر این آیه را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۳۲۵ میشود. در مقاله آیه دیگری از سوره جن آمده و بیان شده اگر آن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۳۲۵ میشود. این آیه نیز مشابه آیه ۱۰ سوره صافات است. هدف این آیات این بوده که به صورت قصه و داستان سرعت زیاد اجنه را بیان کنند. در برنامه پرگار بیبیسی که در مقاله آمده مجری برنامه از استاد محمدعلی طاهری در مورد جن سوال میکند. در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمات جن و سوال ذکر شدهاند. ویکتور هوگو نویسنده رمان «کارگران دریا» یا «رنجبران دریا» است. در توضیحات رنجبران دریا در ویکیپدیا بیان شده: «داستان کتاب از جایی شروع میشود که شخصی بهنام لوتیری برای نجات کشتی خود از غرق شدن به ناچار اعلام میکند که هر کسی که بتواند از این امر جلوگیری کند میتواند با برادرزاده او ازدواج کند که دختری بهنام دروشت است. در این بین ژیلیات پیش قدم میشود. ژیلیات صیادی گوشهگیر و اهل مطالعه است که محبوبیت چندانی بین مردم شهر ندارد زیرا در خانهای زندگی میکند که همه آن را جن زده میدانند.» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۴۲۸ میشود. در مقاله بیان شده که سوره جن ۲۸۴ کلمه دارد. بین عددهای ۲۸۴ و ۱۴۲۸ سه رقم مشترک هستند. سوره توبه ۱۱۴۲۸ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۴۲۸ و ۱۱۴۲۸ مشترک هستند. در سوره توبه کلمات کتاب، از، جایی، شروع، میشود، که، شخص، به نام، برای، نجات، خود، شدن، اعلام، میکند، هر کس، تواند، از این، امر، کند، تواند، برادر، به نام، است، در این، بین، پیش، قدم، میشود، اهل دانش، است، که، محبوب، بین، مردم، شهر، ندارند، زیرا، در، خانه، زندگی، میکند، که، همه، آن را، زده و میدانند ذکر شدهاند. اگر عبارت «کارگران دریا، رنجبران دریا» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۴۲۸ میشود.
صدای خوش، نرم کردن آهن و زنای داوود با همسر اوریای حتی «بت شبع»
در توضیحات داوود در ویکیپدیا بیان شده: «مطابق روایت تنخ، بعد از بروز اختلاف میان یهوه و شائول، یهوه به سموئیل دستور داد نزد یسی برود و پسر او را به عنوان پادشاه جدید مسح کند و او نیز داوود را یافت و چنین کرد. مدتی بعد، داوود به عنوان نوازنده به دربار شائول برده شد و صدای ساز او پادشاه را از روح شیطانی که آزارش میداد در امان نگه میداشت. در ادامه روایت، میان اسرائیل و فلیسطیها جنگی درگرفت و داوود در این جنگ به عنوان پهلوان اسرائیل با جالوت که پهلوان فلیسطیها بود جنگید و او را شکست داد. روایت میگوید بعد از جنگ، داوود میان اسرائیلیان بسیار محبوب شد و این حسادت شائول را برانگیخت که باعث شد داوود از ترس جانش فرار کند اما در واقعیت احتمالاً او برای غصب سلطنت تلاش کرده و شکست خوردهاست. داوود سپس مدتی با غارت دهکدههای اطراف گذران زندگی کرد و نهایتاً، به عنوان مزدور به خدمت فلیسطیها درآمد.» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۷۵۲ و ۱۹۷۲ میشود. در ادامه مقاله درباره داوود(ع) به عدد ۷۵۵۲ اشاره شده است. ارقام عددهای ۲۷۵۲ و ۷۵۵۲ مشترک هستند. در مقاله بیان شده که سوره انعام ۲۹۷۱ کلمه دارد. ارقام عددهای ۱۹۷۲ و ۲۹۷۱ مشترک هستند. در سوره انعام کلمات بعد از، اختلاف، میان، دستور، داد، نزد، برود، پسر، او را، به عنوان، پادشاه، او، نیز، داوود، را، یافت، مدتی، بعد، داوود، به عنوان، برده شده، همصدا، ساز، او، پادشاه، را از، روح، شیطان، آزار، میدادند، در امان، نگه داشتهاند، در، ادامه، میان، اسرائیل، داوود، در این، جنگ، عنوان، اسرائیل، جنگ، او را، شکست، داد، میگوید، بعد از، جنگ، داوود، میان، اسرائیل، بسیار، شد، داوود، میترسم، جان، فرار، کند، اما، در، واقعیت، او، برای، کرده، شکست، خوردند، داوود، سپس، مدتی، اطراف، زندگی، کرد، نهایتا، به عنوان، در و آمد و در باب ۱ انجیل برنابا و در ترجیع بند ۱ مولانا کلمه داوود و در غزل غزلهای ۱ سلیمان و در ترجیع بند ۱ نسیمی و در شعر ۶۱ دفتر چهارم مثنوی و معنوی مولانا و در برگ ۲۲۴ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمه محبوب و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در رباعی ۱۶ خیام کلمه مزدور وجود دارد. داوود به معنی محبوب است. در مقاله به سوره انبیاء اشاره شده است. آیه ۲۱:۷۹ قرآن (سوره انبیاء) بیان میکند: «و آن را به سليمان فهمانديم، و به هر دو حكمت و علم بخشيديم، و كوهها و پرندگان را تسخير كرديم كه همراه با داوود تسبيح مىگفتند، و تواناى آن كار بوديم» در این آیه به داوود(ع) اشاره شده است. ارقام عددهای ۱۹۷۲، ۲۱:۷۹ و ۲۹۷۱ مشترک هستند. آیه ۱۰ سوره سبا و ترجمه مکارم شیرازی بیان میکند: «ما به داود از فضل خود نعمتي بزرگ بخشيديم، (ما به كوهها و پرندگان) گفتيم اي كوهها! و اي پرندگان! با او هم آواز شويد (و همراه او تسبيح خدا گوئيد) و آهن را براي او نرم كرديم.» اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۷۵۵۲ میشود. در مقاله عدد ۲۷۵۲ و کلمات نعمت، بزرگ، کوه، آواز و آهن و در ترجیع بند ۱ مولانا کلمات داود و آهن و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» کلمات کوه، آواز، نرم کرد آهنا و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات کوه و آواز و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات کوه و آهن و در قصیده ۱ نظام قاری کلمات کوه و نرم و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمه نرم وجود دارد. اگر متن عربی آیه ۱۰ سوره سبا را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۲۴۲ میشود. در مقاله عدد ۲۲۲۴ ذکر شده است. در آیه ۲۴:۲۲ کتاب مقدس اول سموئیل کلمه داوود وجود دارد. آیه ۲۴:۲۲ کتاب مقدس اول سموئیل و ترجمه مژده برای عصر جدید و ویرایش شده بیان میکند: «داوود قسم خورد. بعد شائول به خانۀ خود رفت و داوود و همراهانش به غار بازگشتند.» اگر این آیه را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۲۴ میشود. آیه ۲۴:۲۲ کتاب مقدس اول سموئیل و ترجمه معاصر بیان میکند: «پس داوود برای او قسم خورد و شائول به خانه خود رفت، ولی داوود و همراهانش به مخفیگاه خود برگشتند.» اگر این آیه را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۳۲۵ میشود. در مقاله عدد ۳۲۵ ذکر شده است. در آیه ۵:۷ کتاب مقدس دوم سموئیل نیز کلمه داوود وجود دارد. آیه ۵:۷ کتاب مقدس دوم سموئیل و ترجمه معاصر بیان میکند: «(اما داوود و سربازانش آنها را شکست داده، قلعه صهیون را گرفتند. این قلعه امروز به «شهر داوود» معروف است.)» اگر این آیه را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۸۴ میشود. در مقاله عدد ۲۸۴ و کلمات داوود، سرباز، شکست، قلعه، صهیون و امروز ذکر شده است. سوره حدید سوره ۵۷ قرآن است. سوره حدید یا آهن ۲۶۳۸ حرف دارد. در آیه ۳۸:۲۶ قرآن کلمه داود وجود دارد. آیه ۳۸:۲۶ قرآن (سوره صاد) و ترجمه فولادوند بیان میکند: «اى داوود ما تو را در زمين خليفه [و جانشين] گردانيديم پس ميان مردم به حق داورى كن و زنهار از هوس پيروى مكن كه تو را از راه خدا به در كند در حقيقت كسانى كه از راه خدا به در مى روند به [سزاى] آنكه روز حساب را فراموش كرده اند عذابى سخت خواهند داشت» اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۲۷۷۹ میشود. در مقاله بیان شده که سوره انعام ۲۹۷۱ کلمه دارد. ارقام عددهای ۲۹۷۱ و ۱۲۷۷۹ مشترک هستند. در سوره انعام کلمات ای، داوود، ما تو را، در، زمین، جانشین، گردانیده، پس، میان مردم، به حق، داوری، کن، زنهار، هوس، پیروی مکن، تو را از، راه خدا، به در، کند، حقیقت، کسانی، راه خدا، به در، میرود، روز حشر، فراموش، کردهاند، عذاب، سخت، خواهند و داشت ذکر شدهاند. آیه ۱۰ سوره سبا و ترجمه انصاریان بیان میکند: «همانا به داود از سوی خود فضلی بزرگ عطا کردیم، [و گفتیم:] ای کوه ها و ای پرندگان! [در تسبیح خدا] با او، هم صدا شوید. و آهن را برای او نرم کردیم.» اگر کلمه آتش را به این آیه اضافه کرده و به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۳۴۵ میشود. در ادامه مقاله به نقل از ویکیپدیا بیان شده «تیانتی (TNT) یا تروتیل یک مرکب هیدروکربن معطر با بوی تلخ بلوری و زرد رنگ است که در ۳۵۴ درجه کلوین ذوب میشود.» در غزل ۱ میرزاده عشقی عبارت «نقره ذوب شده» وجود دارد. اگر متن غزل ۱ میرزاده عشقی را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۵۲۷ میشود. در مقاله بیان شده که اگر آیه ۱۰ سوره سبا و ترجمه مکارم شیرازی را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۷۵۵۲ میشود. ارقام عددهای ۲۵۲۷ و ۷۵۵۲ مشترک هستند. «خداوند به داوود(ع) وحی کرده که چگونه به کمک آتش آهن را نرم یا ذوب کند.» اگر این عبارت را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۳۲۵۳ میشود. در مقاله عددهای ۲۵۳ و ۳۲۵ ذکر شدهاند. ارقام عددهای ۲۵۳، ۳۲۵ و ۳۲۵۳ مشترک هستند. در آیه ۱۰ سوره سبا و در بیت زیر از ترجیع بند ۱ مولانا بیان شده که داود(ع) آهن را نرم کرده است.
خود در فسون شیرین لبی مانند داود نبی *** آهن چو مومی میشود بر می کنیش از آهنی
در ترجیع بند ۱ مولانا تنها در بیت زیر کلمه آتش وجود دارد. اگر بیت زیر را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۵۴۵۱ میشود. در مقاله بیان شده که سوره آل عمران ۱۵۴۰۱ حرف دارد. بین عددهای ۵۴۵۱ و ۱۵۴۰۱ چهار رقم مشترک هستند. در سوره آل عمران کلمات نرم و آتش وجود دارند. خداوند به داوود(ع) وحی کرده که چگونه به کمک آتش آهن را نرم یا ذوب کند. نازنین بنیادی در فیلم «مرد آهنی» بازی کرده است. در غزل ۱۵۵۴ امیرخسرو دهلوی کلمه نازنین و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی کلمات نازنین و بازی وجود دارند. نازنین بنیادی در فیلمهای «۲۴» و «شیرین عاشق» بازی کرده است. ارقام عددهای ۱۵۵۴ و ۵۴۵۱ مشترک هستند. در مقاله بیان شده که سوره قاف ۱۵۵۴ حرف دارد. در سوره قاف و در بیت زیر کلمه مست وجود دارد. در ادامه مقاله به مستی داوود(ع) اشاره شده است.
گر من نبینم مستیت آتش زنم در هستیت *** بادهت دهم مستت کنم با گیر و دار و عربده
منظور بیت زیر از شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» این است که: «فر کیی یا روح الله یا روح القدس به جمشید وحی کرده که چطور به کمک آتش آهن را نرم یا ذوب کند.» اگر این جمله را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۲۱ میشود. در مقاله عدد ۲۲۱ ذکر شده است.
به فر کیی نرم کرد آهنا *** چو خود و زره کرد و چون جو شنا
در ادامه مقاله بیان شده که طوفان نوح در دوران جمشید رخ داده است. در ادامه مقاله به مستی نوح(ع) اشاره شده است. در مقاله کلمات نقد، کتاب مقدس و داوود و در غزل ۱ محتشم کاشانی کلمات نقد و مست و در ترجیع بند ۱ مولانا کلمات داود و مست و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در ترجیع بند ۱ میلی و در قصیده ۱ عراقی و در غزل ۱ غنی کشمیری و در قصیده ۱ نظام قاری و در غزل ۱ یغمای جندقی و در رباعیهای ۱۶ و ۴۲ خیام و در غزل ۲۲۴ حافظ و در برگ ۲۴۴ کتاب پله پله تا ملاقات خدا و در غزل ۱۶۴۲ مولانا کلمه مست ذکر شده است. در مطلب زیر از نقد کتاب مقدس در ویکیپدیا به مستی و زنای داوود پیامبر با زن شوهردار اشاره شده است. در مطلب زیر به پانویس ۲۴ ارجاع داده شده است. در بیت ۴ شعر ۲ کشف الاسرار و عدة الابرار میبدی در مورد سوره صاد نیز به این موضوع اشاره شده است. اعداد ۴ و ۲ در کنار یکدیگر عدد ۲۴ را ایجاد میکند. در توضیحات داود(ع) در ویکیپدیا بیان شده «قصه مرد غنی و مرد فقیر که ناتان در کتاب دوم سموئیل برای داوود تعریف میکند، با تغییراتی در سوره ص بازگو شده است و به نظر میرسد اشارهای به ماجرای داوود و همسر اوریای حتی است. در واقع، قصه زنای داوود و بثشبع در قرآن وجود ندارد اما آیات بعدی سوره ص نشان میدهد که داوود خود را گناهکار میداند و به درگاه خدا برای توبه دعا میکند. بنابر یک دیدگاه نخستین مفسران مسلمان این آیات را اشارهای به ماجرای زنای داوود و بثشبع تفسیر کردهاند اما با گذشت زمان و به وجود آمدن مفهوم «عصمت» پیامبران نزد مسلمانان، از مرتبط دانستن این آیات با بثشبع فاصله گرفتند.» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۳۸۹ میشود. در مقاله عدد ۱۳۸۹ ذکر شده است. مطلبی که از ویکیپدیا بیان گردید به آیه ۲۴ سوره صاد و داوری داوود(ص) درباره گوسفندان اشاره میکند. در قرآن و انجیل به داوری داوود(ع) در مورد گوسفندان اشاره شده است. در بیت ۴ شعر ۲ النوبة الثالثة - سوره ص میبدی کلمات داود و داوری و در باب ۱ کتاب مقدس زبور و در قصیده ۱ حافظ و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» و در شعر ۱ خیابان دوم شاهدنامه الهامی کرمانشاهی و در قصیده ۴۲۲ امیر معزی کلمه داور و در باب ۱ کتاب مقدس زبور و در قصیده ۱ حافظ و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات داور، اغنام و بره و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمات داور و گوسفند و در غزل غزلهای ۱ سلیمان کلمات گله، گوسفند و بزغاله و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمه بزغاله و در شعر ۴۲ پادشاهی بهرام گور شاهنامه فردوسی کلمه بره و در شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» از بودا(ع) کلمه گله وجود دارد. آیه ۲۴ سوره صاد و ترجمه مکارم شیرازی بیان میکند: «(داود) گفت: مسلما او با درخواست يك ميش تو براي افزودن آن به ميشهايش بر تو ستم كرده، و بسياري از دوستان به يكديگر ستم ميكنند مگر آنها كه ايمان آورده اند و عمل صالح دارند، اما عده آنان كم است!، داود گمان كرد ما او را (با اين ماجرا) آزموده ايم، از پروردگارش طلب آمرزش نمود و به سجده افتاد و توبه كرد.» اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۲۷۹۷ میشود. در مقاله بیان شده که سوره انعام ۲۹۷۱ کلمه دارد. ارقام عددهای ۲۹۷۱ و ۱۲۷۹۷ مشترک هستند. در سوره انعام کلمات داوود، گفتند، مسلما، او، با، تو، برای، آن، بر تو، کرد، بسیار، مگر، آنها، عمل، ما، او را، از، پروردگارشان، طلب، آمرزش، نمودیم، توبه و کرد و در بیت ۴ شعر ۲ کشف الاسرار و عدة الابرار میبدی کلمات داود و توبه ذکر شدهاند. اگر بیت ۴ شعر ۲ کشف الاسرار و عدة الابرار میبدی را به عدد ابجد وسط تبدیل کنیم حاصل ۱۱۵۴۵ میشود. در مقاله بیان شده که سوره آل عمران ۱۵۴۰۱ حرف دارد. بین عددهای ۱۵۴۰۱ و ۱۱۵۴۵ چهار رقم مشترک هستند. در سوره آل عمران کلمات گفت، مسلما، او، با، درخواست، یک، تو، برای، افزودند، آن، به، بر تو، ستم، کرده، بسیاری، از، دوستان، یکدیگر، ستم، میکنند، مگر، آنها، ایمان، آوردهاند، عمل، صالح، دارند، اما، عده، آنها، کم، است، گمان، کرد، ما او را، با این، ماجرا، آزموده، از، پروردگارش، طلب، آمرزش، نمود، سجده، افتادن، توبه و کرد ذکر شدهاند. در بیت ۴ شعر ۲ النوبة الثالثة - سوره ص میبدی و در بیت ۱۶ شعر ۱ النوبة الثالثة - سوره سبا کلمات داود و قدم و در غزل غزلهای ۱ سلیمان کلمات ظهر و زیباترین زن دنیا و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات بام، قدم و زن و در ترجیع بند ۱ اوحدی کلمات بام و زن و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در قصیده ۲۴ محتشم کاشانی و در شعر ۲۴ منوچهر شاهنامه فردوسی و در شعر ۴۲ پادشاهی بهرام گور شاهنامه فردوسی کلمه کاخ و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات کاخ و زیبا و در شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» از بودا(ع) و در باب ۱ کتاب مقدس یوشع و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در ترجیع بند ۱ شاه نعمت الله ولی و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در تضمین ۱ فروغی بسطامی و در قصیده ۱ طبیب اصفهانی و در قصیده ۱ امیر معزی و در مثنوی ۱ فرهنگ نامه حزین لاهیجی و در قصیده ۱ طبیب اصفهانی و در قصیده ۱ میلی و در قصیده ۱۶ عطار و در شعر ۴۲ تحفةالاحرار جامی و در برگهای ۲۴۲ و ۲۴۴ کتاب زهیر و در غزل ۴۲۲ عطار کلمه قدم و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» کلمات کاخ و گرمابه و در برگ ۲۲۴ کتاب پله پله تا ملاقات خدا و در غزل ۴۲۲ عطار و ادامه مقاله کلمه حمام ذکر شده است. آیه ۱۱:۲ کتاب مقدس دوم سموئیل بیان میکند: «یک روز، بعد از ظهر داوود از بستر برخاست و به پشتبام کاخ رفت و به قدم زدن پرداخت. از روی بام نظرش بر زنی افتاد که حمام میکرد. آن زن زیبایی فوقالعادهای داشت.» در کتاب نور و کتاب نشانهها مشخص شده که حرف مقطعه صاد بیانگر زن، زیبایی و جنبه معشوقیت خداوند است. در بیت زیر از معمیات ۵۷ خواجوی کرمانی کلمه صاد و در مطلب زیر از توضیحات هوش مصنوعی در سایت گنجور درباره معمیات ۵۷ خواجوی کرمانی کلمه زیبا وجود دارد. اگر بیت زیر را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۲۲ میشود. در کتاب نور شماره بخش اهمیت نقش آفرینی زنان در جامعه ۲-۱۲ و شماره بخش نقش پررنگ زنان در اروپا ۱-۱۲ است.
عین چون در میان صاد نهی *** نام آن سرو سیمتن گردد
اگر عبارت «صاد زیبا» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۶ می شود. در آیه ۱:۶ کتاب مقدس نوحه عبارت «زیبایی دختر» وجود دارد. آیه ۱:۶ انجیل متی و ترجمه مژده برای عصر جدید بیان میکند: «و یَسّی پدر داوود پادشاه بود. داوود پدر سلیمان بود از زنی که قبلاً همسر اوریای حتّی بود» اگر این آیه را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۲۱ میشود. ارقام عددهای ۱۱:۲ و ۲۲۱ مشترک هستند. اگر عبارت «سلیمان(ع) پسر زن اوریا یا بثشبع است.» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۲۲ میشود. در مقاله آیه ۱۱:۲ کتاب مقدس دوم سموئیل آمده که به داوود و بثشبع اشاره میکند. ارقام عددهای ۱۱:۲ و ۱۲۲ مشترک هستند. اگر عبارت «سلیمان پسر بثشبع» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۶۱ میشود. در باب ۱۶ انجیل برنابا و در بیت ۱۶ شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمه سلیمان وجود دارد. در بیت ۱۶ شعر ۱ النوبة الثالثة - سوره سبا میبدی به داود(ع) و زن اوریا اشاره شده است. عددهای ۱۶ و ۱ در کنار یکدیگر عدد ۱۱۶ را ایجاد میکنند. در بیت ۶ شعر ۱۱ النوبة الثانیة - سوره ۶ قرآن (انعام) میبدی بیان شده که سلیمان(ع) پسر زن اوریا یا بثشبع است. عددهای ۶، ۱۱ و ۶ در کنار یکدیگر عدد ۶۱۱۶ را ایجاد میکنند. اگر متن بیت ۶ شعر ۱۱ النوبة الثانیة - سوره ۶ قرآن (انعام) میبدی را به عددهای ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۱۹۷۰ میشود. در مقاله بیان شده که سوره انعام ۲۹۷۱ حرف دارد. بین عددهای ۲۹۷۱ و ۲۱۹۷۰ چهار رقم مشترک هستند. در سوره انعام و ترجمه خرمشاهی بیان شده: «و به او اسحاق و يعقوب را بخشيديم و همه را هدايت كرديم، و نيز پيش از آن نوح را راه نموديم و داوود و سليمان و ايوب و يوسف و موسى و هارون را كه از زاد و رود او بودند، و بدينسان نيكوكاران را جزا مىدهيم» اگر این آیه را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۵۳۴ میشود. در مقاله عدد ۵۳۴ ذکر شده است. در این آیه به داوود(ع) و سلیمان(ع) اشاره شده است. در سوره انعام و ترجمه مکارم شیرازی بیان شده: «و اسحاق و يعقوب را به او (ابراهيم) بخشيديم و هر كدام را هدايت كرديم و نوح را (نيز) قبلا هدايت نموديم و از فرزندان او داود و سليمان و ايوب و يوسف و موسي و هارون را (هدايت كرديم) و اينچنين نيكوكاران را پاداش ميدهيم.» اگر این آیه را به عددهای ابجد کبیر و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۷۲۷۵ و ۵۴۳ میشود. در مقاله عددهای ۲۷۵۲ و ۷۵۵۲ ذکر شدهاند. ارقام عددهای ۲۷۵۲، ۷۲۷۵ و ۷۵۵۲ مشترک هستند. در مقاله به سوره نور اشاره شده است. سوره نور سوره ۲۴ قرآن است. آیات ۴ و ۲ سوره نور به زنا اشاره میکنند. اگر آیات ۴ و ۲ سوره نور و ترجمه فولادوند را به عددهای ابجد وسیط تبدیل کرده و با یکدیگر جمع کنیم حاصل ۱۱۶۶ میشود. در قرآن کلمه داوود ۱۶ بار تکرار شده است. در آیههای ۶:۱، ۶:۱۶، ۱۶:۱، ۱۶:۶، ۱۶:۱۱ و ۱۶:۱۶ کتاب مقدس دوم سموئیل کلمه داوود و در آیه ۱۱:۶ کتاب مقدس دوم سموئیل کلمههای داود و اوریای حِتّی وجود دارند. ارقام این عددها مشترک هستند. در بالای توضیحات سموئیل در ویکیپدیا عبارت «۶۱ زبان» نوشته شده است. در مقاله عدد ۶۱ و کلمه زبان نوشته شده است. در توضیحات سموئیل در ویکیپدیا بیان شده: «مادر سموئیل حنا نام داشت و پدرش القانه بود.» اگر این جمله را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۹۶۷ میشود. در مقاله بیان شده که سوره اسراء ۶۷۹۱ حرف دارد. در سوره اسراء کلمات پدر و مادر و در غزل غزلهای ۱ سلیمان و در قصیده ۱ سلیم تهرانی و در غزل ۴۲۲ بلند اقبال کلمه حنا و در غزل ۲۴۶۱ بیدل دهلوی کلمات اقبال و حنا وجود دارند. نازنین بنیادی در فیلم «ادامه بده» نقش حنا را بازی کرده است. در توضیحات سموئیل(ع) در ویکیپدیا بیان شده: «در یک شب سموئیل صدایی شنید که او را صدا میزد. سموئیل در این زمان دوازده ساله بود. او تصور کرد که عیلی او را صدا میکند و به نزد الی رفت. الی به او گفت که وی را صدا نکرده و او را به خواب تشویق کرد. این اتفاق سه بار تکرار شد تا الی متوجه شد که خداوند سموئیل را صدا میکند. وقتی سموئیل پاسخ داد، خداوند به او گفت که گناهان فرزندان الی باعث خواهد شد که نسل او به عنوان پیامبر ادامه نیابد. صبح روز بعد الی از سموئیل پرسید که خداوند به او چه گفتهاست و سموئیل اتفاق شب گذشته را تعریف کرد. الی بدون ناراحتی ابراز کرد که خداوند هر چه را که درست است انجام خواهد داد.» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۴۱۵ میشود. در مقاله عدد ۱۴۱۵ و در سوره اسراء کلمات در، یک، شب، صدای، شنیدن، که او را، صدا، میزند، در این، زمان، سال، بود، او، تصور، کرد، که، او را، صدا، میکند، به، نزد، رفت، به او، گفت، صدا، نکرده، او را، به، خواب، این، اتفاق، بار، شد، متوجه، شد، که، خداوند، صدا، میکند، وقتی، پاسخ داد، خداوند، به او گفت، که، گناهان، فرزندان، باعث، خواهد شد، که، نسل، او، به عنوان، پیامبر، نیابید، صبح، روز، بعد، پرسش، که، خداوند، به او، چه، گفت، اتفاق، شب، گذشته، کرد، بدون، ناراحتی، کرد، که، خداوند، هر چه را، که، درست، است، انجام و خواهد داد و در باب ۱ انجیل مرقس کلمات صدا، خواب و صبح و در قصیده ۱ سلیم تهرانی کلمات صدا و خواب و در باب ۱ کتاب مقدس حزقیال و در لمعات ۱ عراقی کلمه صدا و در مقاله کلمات صدا، خواب و صبح وجود دارند. اگر عبارت «سموئیل داوود» را به عددهای ابجد وسیط و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۵۷ و ۴۲ میشود. در مقاله چندین عبارت آمده و بیان شده که اگر آن را به ابجد تبدیل کنیم حاصل ۵۷ و ۴۲ میشود. در توضیحات داوود در ویکیپدیا بیان شده: «داوود در سالهای بعدی سلطنت خود با بثشبع که همسر اوریای حتی بود، زنا کرد و با حاملهشدن بثشبع، داوود برای قتل اوریا توطئهچینی کرد. بعد از این اتفاقات، خدا ناتان نبی را نزد داوود فرستاد تا او را سرزنش کند و به او اطلاع داد فرزند اولش از بثشبع، خواهد مُرد و خانوادهاش درگیر جنگ خواهد شد. چندی بعد، امنون پسر ارشد و ولیعهد داوود به خواهر خود تامار تجاوز کرد اما داوود که امنون را بسیار دوست میداشت، او را مجازات نکرد. ابشالوم، برادر تنی تامار، برای انتقام امنون را کشت و بر داوود شورید و او را از اورشلیم بیرون راند اما داوود موفق شد شهر را پس بگیرد و ابشالوم را بکشد. ادامه روایت داوود را چون پیرمردی نمایانده که قدرت جسمی و ذهنی خود را از دست دادهاست؛ بثشبع و ناتان نبی با همکاری هم داوود را فریب دادند تا سلیمان پسر بثشبع را به جای آدونیا که وارث قانونی بود، جانشین خود کند. داوود پذیرفت و اندکی بعد مرد و در اورشلیم دفنش کردند.» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۱۶۹ میشود. در مقاله ذکر شده که در سوره قلم و ترجمه خرمشاهی بیان شده: «باز دارنده، از نيكى، تجاوزگر گناهكار» اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۲۹۶ میشود. ارقام عددهای ۱۲۹۶ و ۲۱۶۹ مشترک هستند. در این آیه و در متنی که از ویکیپدیا بیان گردید به تجاوز اشاره شده است. در مقاله متنی آمده که به داوود اشاره میکند. در مقاله بیان شده که اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۲۹۶ میشود. ارقام عددها ۱۲۹۶ و ۲۱۶۹ مشترک هستند. در مقاله کلمات داوود، سلطنت، بثشبع، همسر، اوریای حتی، زنا، خانواده، جنگ، پسر، ولیعهد، خواهر، تجاوز، برادر، انتقام، اورشلیم، بیرون، پیرمرد، قدرت، ذهن، فریب، میراث و قانون و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات دلفریب و سلیمان ذکر شدهاند. در مقاله کلمات آغاز، داوود، جنگ، میدان، داستان، فتح، قصه، زنا و قربانی و در ترجیع بند ۱ مولانا کلمات داود، میدان و خانه و در شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» از بودا(ع) کلمات آغاز، فتح، خانه و شهوت و در ترجیع بند ۱ نسیمی و در قصیده ۱ نظام قاری و در قصیده ۱۶ عطار کلمه شهوت وجود دارد. در توضیحات داوود در ویکیپدیا بیان شده: «به روایت تنخ، ماجرا بدین صورت آغاز میشود که داوود یوآب را به جنگ ربه میفرستد. روایت هیچ اشارهای نکرده چرا داوود شخصاً راهی میدان نبرد نشد؛ البته به نظر میرسد داستان فتح ربه قصه مستقلی از داستان زنای داوود با بثشبع بوده و ویراستاری متاخر آنها را ترکیب کردهاست. همچنین اینطور پیداست که ماجرا مربوط به سالهای پایانی سلطنت داوود است. عصر هنگام داوود بالای پشتبام خانه خود بود که زن زیبایی را در حال حمام در حیاط خانه خود میبیند. داوود بعد از پرس و جو، پی برد که آن زن، بثشبع همسر اوریای حتی، یکی از سردارانش، است. پس به سراغش فرستاد و با او همبستر شد. راوی درباره احساسات بثشبع هیچ نمیگوید و او را چون قربانی شهوت داوود مینمایاند. به هر روی، بثشبع در اثر همخوابگی با داوود حامله شد.» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۷۳۸ میشود. در مقاله بیان شده که سوره یوسف ۱۷۳۸ کلمه دارد. اگر عبارت «یوسف کنعان(ع) نماد وفاداری است.» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۱۱ میشود. سوره یوسف ۱۱۱ آیه دارد. ارقام عددهای ۱۱۱ و ۱ مشترک هستند. در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات شعاع و ماه ذکر شدهاند. در ویکیپدیا بیان شده که شعاع استوایی ماه ۱/۱۷۳۸ کیلومتر است. ارقام عددهای ۱۷۳۸ و ۱/۱۷۳۸ مشترکند. یوسف(ع) به ماه کنعان معروف است. خداوند چهره یوسف(ع) را بسیار زیبا آفریده تا زنان به دنبالش باشند و وفاداریش برای مردم روشن شود. در این مقاله به مقالهای از الهی قمشهای با عنوان «پيکار پيوسته آدمي با ديو» اشاره شده است. در مقاله الهی قمشهای بیان شده: «از همـه مهمتر خوان هفتـم است كه مرحلـه نهايـي مبارزة آدمـي را با تمام هستـي نفس ( نه ياران و لشكريان او ) تصوير ميكند. رستم اولاد را كه به عنوان راهنما همراه آورده است به درختي ميبندد و با نشاني كه گرفته به غار ديو سفيد وارد ميشود. ديو را در غار خفته مييابد و دور از جوانمردي ميبيند كه بر خفتة بيدفاع، اگرچه ديو باشد، شمشير كشد. پس غرشي رعد آسا ميزند و چون ديو بيدار ميشود با او در ميآويزد:به غار اندرون ديد رفته به خواب
به كشتن نكرد ايچ رستم شتاب
بغـريـد غريدنـي چون پلنـگ
چو بيدار شد اندر آمد به جنگ چرا رستم ديو را نميكشد؟ زيرا آن ديو، ديو نفس است، وسوسة شيطاني است. اگر كسي بر شهوت خفته غالب شود و كوس پهلواني زند، خويشتن را فريفته است. چنين كسي از خطر ديو شهوت ايمن نيست، زيرا ممكن است چندي بعد شهوت بيدار بر وي حمله برد و او را دراندازد. از اين رو هركسي بايد يكبار براي هميشه با ديو آز، ديو شهوت، ديو غرور در تمامي قدرتشان و در كمال بيداريشان روبرو شود و اگر آنان را درانداخت ديگر ايمن است، زيرا نيروي او بر منتهاي قوت آن اميال شيطاني فايق آمده است.در داستان يوسف و زليخا، يوسف هنگامي با ديو شهوت مي آويزد و برآن غالب ميشود كه ديو در منت هاي بيداري است و سلاح و حربه كامل دردست دارد و همه شرايط مساعد درجهت آن ديو است: معشوق جوان در منتهاي زيبايي و دلبري است، خانه خلوت است و درها بسته و مفسران گفته اند غلقت الابواب ( زليخا درها را بست ) از باب مبالغه آمده است تا بر بسته بودن كامل درها تأكيد كند و معلوم است كه خلوت خانه و امنيت خاطر از رفت وآمد غير بر شدت وسوسه مي افزايد. يوسف نيز به تعبير قرآن «بَلَغَ اَشُدَّهُ » يعني به شدت بلوغ و در كمال شكوفايي جواني خود رسيده بود و تصريح شده كه «لقدَ همّت به و هَمّ بها » يعني زليخا همت بر يوسف نهاده و يوسف بر زليخا، و چنان نبود كه يوسف را شوقي و ميلي به صحبت زليخا نباشد بلكه به حكم فطرت هردو به هم شوق داشتند و اگر آيه را چنان تفسير كنيم كه يوسف را ميلي نبود، گريز او از معركه شهوت ديگر حماسه اي نمي ساخت و مهمتر از همة اين عوامل وسوسه انگيز اين است كه زليخا با چنان مقام و جمال و در خوشترين لباس، از مقام ناز كه اقتضاي جمال و دارايي است فرود آمده و تمام وجودش نياز و تمنا شده بود، و نادر مردي بايد كه در برابر نياز و تمناي چنين معشوقي تاب آورد و بر چنين شهوتي پاي پرهيز نهد. مولانا در داستان اعرابي و همسرش در بيان علت تسليم شدن مرد در برابر گرية همسر، به نكتة لطيفي اشاره كرده و آن اين كه زن معشوق است و بر مسند ناز، و مرد عاشق است و در مقام نياز. حال اگر زن كه شأن او ناز كردن و فرمان راندن است از مقام ناز به نياز آيد و به حال گريه كه بارزترين نشان نياز است درافتد، مرد را تحمل اين حال نيست و مي كوشد كه با پذيرش هرچه هواي دل همسر است، او را دوباره بر مسند ناز بنشاند:
مرد گفت اكنون گذشتم از خلاف
حكم داري تيغ بر كـش از غـلاف
هر چه گويي مر تو را فرمان برم
در بد و در نيك آن مي نگرم گاه زنان از اين سلاح مؤثر گرية آگاهانه سود مي جويند تا به مطلوبات خود رسند، زيرا مي دانند كه طبيعت مرد اين گريه و اين نياز را نمي پسندد و تاب نمي آورد. اكنون يوسف در چنين حالي كه معشوق به تمنا دست در دامن او زده و به نياز در پايش افتاده و درها بسته و موانع مفقود و شرايط موجود است با شجاعتي تمام، ديو شهوت بيدار و مسلح را بر زمين مي زند و از معركه مي گريزد.
رستم نيز نيك مي داند كه جنگ با ديو خفته موجب رهايي نخواهد بود، پس ديو را بيدار مي كند. ديو با سنگ آسيايي عظيم به رستم حمله مي برد. رستم مي داند كه اين نبرد نهايي است و اگر در آن پيروز شود، پيروزي نهايي و زندگاني جاودانه خواهد يافت:
به دل گفت رسـتم گر امروز جان
بماند به من زندهام جاودانعمر جاودان در كشتن ديو خود بين نفس است:اين نفس خود بين گر بميرد زنده گردد
جاني كه در خود بنگرد نور خدا را
روزه چون قربان ماست زندگي جان ماست
مرده از او زنده شد چونكه به قربان رسيدرستم كه در همة نبردها به نيروي جهان آفرين تكيه دارد در اينجا نيز:
تهمتـن به نيـروي جان آفـرين
بكوشـيد بسـيار بـا درد و كـين
بزد چنگ و برداشـتش نره شـير
بـه گردن بـرآورد و افكـند زيـر
فـرو بـرد خنجـر دلـش بردريـد
جگرش از تن تيره بيرون كشـيد
هـمه غـار يكسر تن كشـته بود
جهان همچو درياي خون گشته بود پس از كشتن ديو و آخرين مرحلة مبارزه ، باز پهلوان در خطر سقوط قرار دارد و آن سقوط در قعر درة عجب و خودپسندي است كه باخويشتن گويد: عجبا از من بدين شجاعت و قدرت كه چنين ديو جگر خواري را از پاي در آوردم. اما نه يوسف به چنين درهاي ميافتد و نه رستم. يوسف با آنهمه پايداري و شجاعت و آن فرار حماسه آفرين به جاي غرور، سر فرود ميآورد و ميگويد:
و ماابرء نفسي
انّ النّفس لامّاره با لسّوء
الاّ ما رحم ربّي
من دامن خويشتن را از بدي مبرا نمي بينم
همانا كه نفس بسيارامر كننده به بديهاست
مگر آنكه رحمت پروردگار شامل حال شود.و رستم نيز پس از كشتن ديو، غره نمي شود، بلكه جهان آفرين را ياد مي كند و به نماز و نياز ميآيد و اين از نقطه هاي اوج حكمت فردوسي است كه شايستگي او را بر احراز عنوان حكيم به كرسي مي نشاند:
ز بهر نـيايش سرو تن بشست
يكـي پاك جـاي نيايش بجست
ازآن پس نهاد از بر خاك سـر
چنين گـفت كـاي داور دادگـر
تويـي بندگان را ز هر بـد پناه
تـودادي مـرا گردي و دستگاه
توانايــي و مـردي و فـرّو زور
همه كامم از گردش ماه و هور
تو دادي و گرنه ز خود خوارتر
نبـينـم به گيتـي يـكي زارتـر
ز فرّتو بينم همه هر چه هست
دگر كـس نـدارد دراين كـار دست
زداد تـو هـر ذرّه مهري شـود
زفـرّت پشيزي سپهـري شـود »
در این متن نیز به غلبه یوسف(ع) بر شهوت و وفاداری ایشان اشاره شده است. در این متن به نماز اشاره گردیده است. حلقه نماز و میراث رسول اکرم(ص) باعث درک حضور خداوند، شادی، سلامتی، تندرستی، وفا، اخلاص، تقوا، همت و صبر میشود. در کتاب نور و کتاب نشانهها توضیحاتی در این خصوص بیان شده است. آیه ۳۸:۱۷ قرآن (سوره صاد) و ترجمه الهی قمشهای بیان میکند: «تو بر سخنان (طعن و سخریّه) آنها صبر کن و از بنده ما داود یاد کن که (در اجرای امر ما) بسیار نیرومند بود (از احدی اندیشه نداشت) و دایم توبه و انابه میکرد.» در این آیه نیز کلمات داود و توبه ذکر شدهاند. اگر متن عربی این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۵۲۴ میشود. در مقاله عدد ۲۲۵۴ ذکر شده است. ارقام عددهای ۲۲۵۴ و ۲۵۲۴ مشترک هستند. داود(ع) گناه و اشتباه کرده و باید پاسخ گناهش را در قیامت و جهنم بدهد. در بیت ۴ شعر ۲ کشف الاسرار و عدة الابرار میبدی به قیامت و جهنم اشاره شده است. در کتاب نور و کتاب نشانهها که آدرس آنها در ادامه مقاله آمده رسیدن داود(ع) به جهانهای عدم بیان شده است. داود(ع) در جهان روح الله دیگر و مجموعه جهانهای دوقطبی آن به جهانهای عدم رسیده است. در شکل راه کمال که در مقاله آمده یک جهان روح الله و جهانهای دوقطبی آن نشان داده شده است. خداوند تنها این زندگی را ملاک انتخاب پیامبران قرار نمیدهد و سابقه و عملکرد کلی آنان در جهانهای مختلف را در نظر میگیرد. در مقاله مطلبی از توضیحات داود(ع) در ویکیپدیا آمده که به عصمت اشاره میکند. اعتقاد به عصمت انسانها اشتباه است. در مقاله بیان شده که تنها خداوند کامل و بینقص است. حتی اگر انسان به اوج کمال خود برسد و به وصال خداوند نائل شود، باز هم ناقص باقی میماند؛ زیرا احاطهای بر همه چیز ندارد. موجود ناقص ناگزیر دچار خطا و اشتباه میشود، مگر آنکه هیچ اختیاری از خود نداشته باشد. تنها خداوند و موجوداتی که به اراده او بدون اختیار آفریده شدهاند، معصوماند. معصوم در نظر گرفتن انسان به معنی مقام خدایی دادن به انسان است. این موضوع شرک است. برخی گمان میکنند اعتقاد به عصمت به معنای برتری عقیده است، در حالیکه چنین برداشتی نادرست است. همین تصور غلط سبب شده است که بعضی افراد باور و عقیده خود را بر دیگران تحمیل کنند. اگر عبارت «صدای خوش، نرم کردن آهن و زنای داوود با همسر اوریای حتی «بتشبع»» را به عدد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۳۴۵۴ میشود. در مقاله عددهای ۳۴۵، ۵۳۴ و ۵۴۳ ذکر شدهاند. ارقام این عددها مشترک هستند.
ترور رفیق حریری
در توضیحات بشار اسد در ویکیپدیا بیان شده «رژیم اسد در طول جنگ داخلی سوریه متهم به ارتکاب جنایات جنگی و جنایات علیه بشریت شد. این اعمال شامل حملات شیمیایی، بمباران بشکهای مناطق غیرنظامی، ایجاد سپر انسانی، ایجاد قحطی از طریق محاصرههای طولانیمدت شهرها و بمباران منابع غذایی که به گرسنگیدادن صدها هزار غیرنظامی منجر میشد و استفاده گسترده از شکنجه، اعدام و ناپدید شدنهای قهری میشد. این اقدامات منجر به واکنشهای گسترده بینالمللی، محکومیت جهانی، تصویب قطعنامه ۲۲۵۴ شورای امنیت، تحریمهای بینالمللی و انزوای بیشتر رژیم بشار اسد شد. در جریان جنگ داخلی سوریه، دولت او از سوی سازمان ملل متحد متهم به جنایات جنگی شد.» در سوره صافات عدد صد هزار و کلمات شکنجه و قهر و در سوره مجادله کلمات قهر و سپر و سوره قلم کلمه قحط و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات قهر و سپر و در بابهای ۱ و ۱۶ انجیل برنابا و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در ترجیع بند ۱ اوحدی کلمه گرسنه و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمات قهر، سپر و انس و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در قصیده ۱ جهان ملک خاتون و در قصیده ۱ سلیم تهرانی و در قصیده ۱ نظام قاری کلمه قهر و در قصیده ۱۶ عطار کلمات قهر، سپر و عدد صد هزار و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی و در غزل ۱ فرخی یزدی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در شعر ۶۱ وصلت نامه عطار و در قصیده ۲۴ امیر معزی و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی و در غزل ۱۲۴۶ مولانا عدد صد هزار وجود دارد. در سوره صافات کلمات شاهد، رفیق، دست و راست و در سوره مجادله و در ترجیع بند ۱خاقانی کلمات شاهد، دست و راست و در سورههای قلم، نمل و مومنون و در شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» از بودا(ع) و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در ترجیع بند ۱ اوحدی و در ترجیع بند ۱ میلی و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی و در شعر سایه گیسو رهی معیری کلمات دست و راست و در ترجیع بند ۱ مولانا و در قصیده ۱ طبیب اصفهانی کلمات شاهد، رفیق و دست و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمات رفیق و دست و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمات رفیق، حریری و دست و در مثنوی ۱ حافظ کلمات رفیق و دست و در مسمط ۱ ادیب المماک کلمات دست و شوکت و در نامههای فارسی ۱۰۰ قائم مقام فراهانی کلمه حریر و در لمعات ۱ عراقی و در غزل ۱ شهریار کلمه شاهد و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی کلمات شاهد و دست و در متفرقات ۱ شاه نعمت الله ولی و در ترجیع بند ۱ نسیمی و در غزل ۱ مسعود سعد سلمان و قصیده ۱ سلیم تهرانی و در شعر ۱ آغاز کتاب عراقی و در قصیده ۱ حزین لاهیجی و در غزل ۲۲۴ حافظ و در غزل ۱۲۶۴ صائب تبریزی کلمه دست و در غزل ۱ محتشم کاشانی و در غزل ۱ آشفته شیرازی و در مثنوی ۱ فرهنگ نامه حزین لاهیجی در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی و در قصیده ۱ فضولی و در قصیده ۲۴ محتشم کاشانی کلمه راست وجود دارد. نازنین بنیادی در فیلم دیپلماسی بازی کرده است. در خبر زیر از سایت دیپلماسی ایرانی با عنوان «ترور شاهد پرونده ترور رفیق حریری و دست راست بشار اسد» بیان شده «ژنرال سلیمان که شنبه گذشته هم زمان با سفر بشار اسد به ایران، ترور شد روابط بسیار تیرهای با آصف شوکت خواهر شوهر بشار اسد داشته و این اواخر این تیرگی بسیار شدیدتر هم شده بود.» اگر این جمله را به اعداد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۴۲۸ میشود. در مقاله بیان شده که اگر آیه ۱۰ سوره صافات را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۸۴ میشود. سوره جن ۲۸۴ کلمه دارد. ارقام عددهای ۲۸۴ و ۴۲۸ مشترک هستند. آیه ۱۰ سوره صافات به سرعت زیاد شیاطین یا اجنه اشاره میکند. در خبر زیر از سایت دیپلماسی ایرانی کلمه سرعت وجود دارد. در مقاله ذکر شده که در سوره نمل بیان شده که آصف پسر برخیا که یک کالبد ذهنی بوده (فرد مردهای که در برزخ است) سریعتر از جن تخت ملکه سبا را برای سلیمان(ع) میآورد. در این مطلب و در مطلبی که از سایت دیپلماسی ایرانی بیان گردید کلمات سلیمان و آصف ذکر شدهاند. در قصیده ۱۶ عطار و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمات خبر و سفر و در شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» از بودا(ع) و در غزل ۱ شهریار و در غزل ۱ فیض کاشانی و در قصیده ۱ میلی و در برگ ۲۲۴ کتاب زهیر و در غزل ۲۶۱۴ مولانا کلمه سفر و در نامههای فارسی ۱۰۰ قائم مقام فراهانی کلمات خبر، آصف و شوکت و در غزل ۱ میرزاده عشقی و در شعر ۴۲ روضة المحبین ابن عماد کلمه شوکت و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات سفر، شوکت و تیره و در ترجیع بند ۱ مولانا و در ترجیع بند و قطعه ۱ خاقانی و در ترجیع بند ۱ نسیمی و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» و در شعر آغاز کتاب عراقی و در غزل ۱ حزین لاهیجی و در قصیده ۱ فضولی و در شعر سایه گیسو رهی معیری و در غزل ۲۶۱۴ مولانا کلمه تیره وجود دارد. در مقاله خبری با عنوان ««پایاب شکیبایی»؛ تلاش ظریف برای توجیه علاجگری» آمده که بیان می کند: «او در همین کتاب فاش میکند تا قبل از ماجرای استعفای علنی بر سر سفر بشار اسد به ایران، دستکم سه نوبت تا پای استعفا رفته بود اما ماجرای استعفا بر سر سفر اسد جنجالی ویژه آفرید.» در این خبر بیان شده: «بیاطلاع نگه داشتن ظریف از سفر اسد به تهران، تایید این اظهارات و تیر خلاص به آبرویی بود که او میپنداشت برای خود در صحنه بینالمللی کسب کرده است.» در مقاله عبارت تیر خلاص و در قطعه ۱ سلیم تهرانی کلمات تیر، خلاص و آبرو و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» و در غزل ۱ فرخی یزدی و در غزل ۲۲۴ حافظ کلمه آبرو ذکر شده است. اگر عبارت «بشار اسد حزب الله لبنان ترور رفیق حریری» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۴۰۸ میشود. سوره مومنون ۴۸۰۲ حرف دارد. بین عددهای ۲۸۴، ۴۲۸، ۲۴۰۸ و ۴۸۰۲ سه رقم مشترک هستند. در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمه مومنان و در ترجیع بند ۱ شاه نعمت الله ولی و در قصیده ۱ جهان ملک خاتون کلمه مومن و در سوره مومنون کلمات حزب و الله ذکر شدهاند. در مقاله به ارتباط بین سورههای مومنون، قلم و مجادله و خبر دیپلماسی ایرانی اشاره گردید. در مقاله بیان شده که سوره قلم ۱۳۲۳ حرف و سوره مجادله ۲۱۳۱ حرف دارد. در سوره مجادله عبارت حزب الله وجود دارد. اگر عبارت «بشار اسد حزب الله لبنان قتل رفیق حریری» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۱۳۲ میشود. رفیق حریری متولد سال ۱۳۲۳ خورشیدی است. ارقام عددهای ۱۳۲۳، ۲۱۳۱ و ۲۱۳۲ مشترک هستند. در توضیحات «ترور رفیق حریری» در ویکیپدیا بیان شده: «بنا بر گفتهها، اسد سپس متحدان دیرینه حریری و جنبلاط را در صورت مخالفت با تمدید دوره لحود، تهدید جانی کرد. طبق این گزارش، جلسه ده دقیقه به طول انجامید و این آخرین باری بود که حریری با اسد دیدار کرد. پس از آن جلسه، حریری به هواداران خود گفت که آنها چارهای جز حمایت از تداوم دوره لحود ندارند. همچنین گزارشهایی مبنی بر تهدیدهای دیگری از سوی مقامات امنیتی به حریری داده شدهبود. روزنامهنگار ایرلندی، لارا مارلو نیز گزارش داد که حریری به او گفته بود توسط اسد مورد تهدید قرار گرفتهاست.» اگر این متن را به عددهای ابجد کبیر و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۲۵۹۷ و ۱۲۳۱ میشود. در مقاله بیان شده که سوره فتح ۲۵۹۷ حرف و سوره مجادله ۲۱۳۱ حرف دارد. ارقام عددهای ۲۵۹۷ و ۲۲۵۹۷ و ارقام عددهای ۱۲۳۱ و ۲۱۳۱ مشترک هستند. در سوره فتح کلمات گفته، سپس، در صورتی، مخالفت، جان، کرد، پس از آن، گفت، که، آنها، جز، ندارد، همچنین، دیگری، از، سوی، مقام، امنیت داده و شده بود و در سوره مجادله کلمات گفته، سپس، در، صورت، مخالفت، کرد، پس، از آن، خود، گفت، که، آنها، جز، ندارد، دیگر، از، سوی، مقام، داده و شده بودند ذکر شدهاند. در قصیده ۱ نظام قاری کلمات حریر و نخ و در ترجیع بند ۱ میلی و در شعر ۲۴ مخیل نامه نظام قاری کلمه نخ وجود دارد. در خبر دیپلماسی ایرانی بیان شده:
«سناریوهای ترور
برخی منابع دیپلماتیک سوری اعلام کردند، ترور سلیمان به گونهای طراحی شده بود که هنگامی که بشار اسد رئیس جمهوری سوریه به تهران سفر میکند، ترور شود. به گفته این مقامها که هیچ کدام حاضر نشدند نامشان فاش شود، ترور سلیمان با پرونده ترور رفیق حریری نخستوزیر سابق لبنان ارتباط داشته است. زیرا وی به دلیل رابطه نزدیکش با بشار اسد، تمام سرنخهای ترور رفیق حریری را در اختیار داشت و علاوه بر آن جزء لیستی دیتلیو میلیس، رئیس گروه بازرسی بینالمللی ترور رفیق حریری برای انجام بازجویی بوده است.» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۲۶۴ میشود. رفیق حریری در سال ۱۴۲۶ ترور شده است. اگر عبارت «ترور رفیق حریری» را به اعداد ابجد کبیر و وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۶۲۴ و ۱۰۰ میشود. ارقام عددهای ۱۲۶۴، ۱۴۲۶ و ۱۶۲۴ مشترک هستند. در بالای توضیحات حزب الله لبنان در ویکیپدیا عبارت «۱۰۰ زبان» نوشته شده است. در مقاله و در قصیده ۱ حافظ و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی و در قصیده ۱ سوزنی سمرقندی و در ترجیع بند ۱ میلی و در قصیده ۱۶ عطار و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی و عدد ۱۰۰ و کلمه زبان ذکر شدهاند. در توضیحات ترور رفیق حریری در ویکیپدیا بیان شده «مواد منفجره معادل حدود ۱۰۰۰ کیلوگرم (۲۲۰۰ پوند) تیانتی هنگام رانندگی اتومبیل وی در نزدیکی هتل سنت جورج منفجر شد. ارقام اعداد ۱۰۰ و ۱۰۰۰ مشترک هستند. در مقاله عدد ۱۰۰۰ و کلمه اتومبیل ذکر شده است. در ویکیپدیا بیان شده «تیانتی (TNT) یا تروتیل یک مرکب هیدروکربن معطر با بوی تلخ بلوری و زرد رنگ است که در ۳۵۴ درجه کلوین ذوب میشود.» در مقاله به سوره انسان اشاره شده است. در سوره انسان کلمات حریر و عطر و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمات رفیق، حریری، معطر و بوی و در برگ ۲۲۴ کتاب آشنایی با صادق هدایت کلمات سوء قصد و بوی و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی کلمات مرکب، تلخ و زرد و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در متفرقات ۱ شاه نعمت الله ولی و در شعر ۲۴ سام نامه خواجوی کرمانی و در قصیده ۴۲۲ امیر معزی کلمه مرکب و در مثنوی ۱ حافظ و در قصیده ۱ عراقی کلمه معطر و در آیهای از سوره انسان که در مقاله آمده و غزل غزلهای ۱ سلیمان و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی و در قصیده ۴۲۲ امیر معزی کلمه عطر و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات عطر، بوی، زرده و رنگ و در شعر ۴۲ پادشاهی بهرام گور شاهنامه فردوسی کلمات بوی، بلور، زرد و رنگ و در ترجیع بند ۱ اوحدی و در نامههای فارسی ۱۰۰ قائم مقام فراهانی و در شعر ۲۴ سام نامه خواجوی کرمانی و در قصیده ۲۴ خاقانی کلمه تلخ و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمه بلور و در غزل ۱ مسعود سعد سلمان کلمات بلور و رنگ و در ترجیع بند ۱ اوحدی کلمات تلخ و رنگ و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی و در قصیده ۱ نظام قاری کلمات بوی، زرد و رنگ و در شعر ۶۱ دفتر چهارم مثنوی و معنوی مولانا کلمات بو و زرد و در ترجیع بند ۱ میلی کلمات زرد و رنگ و در غزل ۱ ملک الشعراء بهار عبارت رنگ زرد و در شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» از بودا(ع) و در قصیده ۱ حافظ و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در قصیده ۱ فضولی و در شعر ۲۴ منوچهر شاهنامه فردوسی و در غزل ۲۲۴ بلند اقبال کلمه زرد و در شعر ۴۲ تحفةالاحرار جامی و در برگ ۲۴۴ کتاب پله پله تا ملاقات خدا و در غزل ۲۴۶۱ بیدل دهلوی کلمات بو و رنگ و در ترجیع بند ۱ مولانا و در غزل ۱ بیدل دهلوی و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در غزل ۱ غنی کشمیری و در مثنوی ۱ مسعود سعد سلمان و در قصیده ۱ سلیم تهرانی و در قصیده ۱ مجد همگر و در مثنوی ۱ مطمح الانظار حزین لاهیجی و در رباعی ۸۸ اوحدی کلمه رنگ و در غزل ۱ میرزاده عشقی کلمه ذوب وجود دارد. بکتاش آبتین کارگردان فیلم «رنگ پاشیدن بر هیچ» است. اگر کلمه تیانتی را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۶ میشود. در مقاله عدد ۱۶ ذکر شده است. از هوش مصنوعی ChatGPT سوال «آیا شواهدی در مورد ترور رفیق حریری به دست بشار اسد وجود دارند؟» پرسیده شده است. اگر این سوال را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۲۵۳ میشود. در غزل ۳۵۲ سعدی کلمه هوش وجود دارد. ارقام عددهای ۲۵۳ و ۳۵۲ مشترک هستند. هوش مصنوعی ChatGPT جواب داده: «او از قطعنامه ۱۵۵۹ شورای امنیت سازمان ملل حمایت کرده بود؛ این قطعنامه خواستار خروج نیروهای سوری از لبنان و خلع سلاح حزبالله بود.» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۴۵۳ میشود. در مقاله عدد ۴۵۳ ذکر شده است. هوش مصنوعی ChatGPT پاسخ داده:
«پنهانکاریها، کشتهشدن شاهدان، و ابهامات
• چندین شاهد اصلی ترور در سالهای بعد در شرایطی مشکوک کشته شدند یا ناپدید شدند.
• دادگاه STL به دلیل نبود همکاری کامل از سوی سوریه و حزبالله نتوانست به سرنخهای بالادستی برسد.»
اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۵۳۴ میشود. ارقام عددهای ۴۵۳ و ۵۳۴ مشترک هستند. هوش مصنوعی در ادامه پاسخ بیان کرده: «
• بسیاری از ناظران منطقهای و بینالمللی معتقدند که بشار اسد انگیزه کافی برای حذف حریری داشت، چون خروج سوریه از لبنان ضربه بزرگی به نفوذ دمشق بود.
• پس از ترور، موجی از اعتراضات موسوم به «انقلاب سدر» باعث خروج نیروهای سوری از لبنان شد — اتفاقی که در دو دهه گذشته بیسابقه بود و ضربهای شدید به سوریه بود.
• گروههایی چون جنبش ۱۴ مارس، و متحدان غربی آن، رژیم سوریه را مسئول میدانستند.»
اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۳۵۱۱ میشود. در مقاله بیان شده که سوره شوری ۳۵۲۱ حرف دارد. ارقام عددهای ۲۳۵۱۱ و ۳۵۲۱ مشترک هستند. در سوره شوری کلمات پاسخ، بسیاری از، بزرگ، گروه، جنبش، مسئول و میدانست و در مثنوی ۱ مطمح الانظار حزین لاهیجی کلمه هوش وجود دارد. اگر متن مثنوی ۱ مطمح الانظار حزین لاهیجی را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۳۲۱۵۰ میشودو بین عددهای ۱۳۲۱۵۰ و ۲۳۵۱۱ چهار رقم مشترک هستند. هوش مصنوعی در ادامه پاسخ بیان کرده:
«نتیجهگیری
شواهد مستقیمی که نقش شخص بشار اسد را در ترور حریری اثبات کند، تاکنون در دادگاه ارائه نشده است.
اما مجموعهای از:
• انگیزههای سیاسی قوی،
• سابقه تهدید،
• گزارشهای اولیه سازمان ملل،
• ساختار امنیتی لبنان تحت نفوذ سوریه در زمان ترور،
• و پیامدهای سیاسی ترور (خروج سوریه از لبنان)،
نشان میدهند که فرضیه نقش داشتن رژیم اسد کاملاً قابل توجه است، هرچند قضایی اثبات نشده.»
اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۳۲۵ میشود. در مقاله بیان شده که سوره شوری ۳۵۲۱ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۳۲۵ و ۳۵۲۱ مشترک هستند. در سوره شوری کلمات پاسخ، نتیجه، مستقیم، شخصی، ثابت، کند، دادگری، امنیت، زمان، نشانه و میدهد و در باب ۱ کتاب مقدس یوشع کلمات قوی و لبنان ذکر شدهاند. هوش مصنوعی ChatGPT تیتر «گزارشهای اولیه: گزارش مهلیس (Mehlis Report)» را بیان کرده است. اگر این عبارت را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۲۶۹ میشود. در مقاله عدد ۱۲۶۹ ذکر شده است. در ادامه مقاله خبری از خبرآنلاین با عنوان «خاطره احمدی نژاد از جلسه با شورای روابط خارجی آمریکا در نیویورک / آنها می خواهند ایران را ۶ قسمت کنند» آمده که بیان میکند: «شرایط در سوریه، عراق، یمن، افغانستان و لبنان، خوب نیست ولی اگر ایران و عربستان با هم باشند، کمک همه ملت ها هستند و اختلاف در این کشورها به آسانی قابل حل و فصل خواهد بود.» در این جمله به سوریه و لبنان اشاره شده است. در خبر دیپلماسی ایرانی بیان شده «محمد سلیمان در شهر دریکیش، به دنیا آمد. وی کارشناسی خود را در رشته مهندسی مکانیک از دانشگاه دمشق دریافت کرد و برای گذراندن دوره نظامی وارد دانشگاه نظامی شد تا دورههای تخصصی مهندسی نظامی را در این دانشگاه بگذراند. در دانشکده نظامی توانست به باسل اسد برادر بزرگتر بشار اسد که در حادثه رانندگی کشته شد، نزدیک شود. پس از آن به سرعت توانست پلههای ترقی را طی کرده و تبدیل به یکی از رهبران عالیرتبه گارد جمهوری که زیر نظر باسل اسد اداره میشد، شود. در طول این مدت توانست به کشورهای مختلف کمونیستی سفر کند و برای گارد جمهوری، اسلحه تانکهای پیشرفته و توپ خریداری کند. وی بعدها در همین رشته دکترای خود را دریافت کرد. سلیمان پس از آن مدیر دفتر باسل اسد شد و ضمن حفظ سمت به سمت مشاور ویژه نظامی وی منصوب شود.» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم ۱۷۹۶ میشود. در مقاله بیان شده که سوره اسراء ۶۷۹۱ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۷۹۶ و ۶۷۹۱ مشترک هستند. در سوره اسراء کلمات محمد، در، شهر، دنیا، آمد، خود را، رشته، کرد، برای، گذران، نظام، وارد، شد، توانستی، برادر، بزرگ، کشته، شد، نزدیک، شود، پس از آن، سرعت، توانستی، یکی از، رهبر، نظر، میشد، شود، در، طول، این، مدت، توانستی، بعد، همین، رشته، کرد، حفظ، سمت، ویژه و نظام و در مقاله کلمات محمد، سلیمان، دانشگاه، دمشق، برادر، سرعت، پله، رهبر، کمونیست، سفر، توپ، و خرید و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات مهندس و سلاح و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمات سفر و دفتر و در برگ ۲۲۴ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمات برادر و دفتر و در قصیده ۱ حافظ و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در مثنوی ۱ نسیمی و در قصیده ۱ مجد همگر و در قصیده ۱ طبیب اصفهانی و در شعر ۲۴ منوچهر شاهنامه فردوسی کلمه دفتر وجود دارد. در خبر دیپلماسی ایرانی بیان شده: «پس از آن که توانست به درجه تیمساری نائل شود، تمام پروندههای مرتبط با ارتش به زیر دست وی آمدند. همچنین کنترل ریاست ستاد ارتش و وزارت دفاع نیز تحت نظارت مستقیم وی شدند. وی همچنین مدیریت سازمان امنیت را نیز عهدهدار شد. سلیمان یکی از مهمترین شخصیتهای سوری بود که در تعیین وزیران و استانداران نقش کلیدی ایفا میکرد.» در مقاله کلمات ارتش، وزرات، دفاع، مستقیم، امنیت، وزیر، استان، نقش و کلید و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در شعر ۴۲ تحفةالاحرار جامی کلمه ریاست و در قصیده ۲۴ محتشم کاشانی کلمات سلیمان و وزارت و در قطعه ۱ سلیم تهرانی و در قطعه ۱ خاقانی و در برگ ۴۴۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه وزیر و در غزل ۱ محتشم کاشانی کلمه سوری و در باب ۱ انجیل مرقس و در باب ۱ کتاب مقدس استر کلمه استان و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» و در شعر ۱ خسرو و شیرین نظامی گنجوی و در غزل ۱ شهریار و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمه کلید وجود دارد. در خبر دیپلماسی ایرانی بیان شده: «مراسم تشیع جنازه سلیمان روز گذشته با حضور جمعی از مقامهای عالی رتبه سوری از جمله «ماهر اسد» برادر بشار اسد رئیس جمهوری سوریه و رئیس گارد جمهوری و شماری دیگر از مقامهای عالیرتبه برگزار شد. پس از آن جنازه سلیمان در شهر دریکیش، شرق طرطوس در غرب سوریه به خاک سپرده شد.» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۰۵۴ میشود. در مقاله بیان شده که سوره آلعمران ۱۵۴۰۱ حرف دارد. در سوره آلعمران کلمات روز، گذشته، حضور، جمعیت مقام، برادر، شهر، خاک، سپرد ذکر شدهاند. در قصیده ۱ عراقی و در قصیده ۱ حزین لاهیجی کلمه صدور وجود دارد. در خبر دیپلماسی ایرانی بیان شده: «گروه اپوزسیون جبهه آزادیبخش ملی تصویر دیگری از ترور ارائه میدهد. این جبهه با صدور بیانیهای اعلام کرد، سلیمان توسط عدهای قایقسوار که از کنار ویلای ساحلی اش میگذشتند مورد هدف گلوله قرار گرفت و از پای در آمد. بنا به گفته این جبهه گلولهها به مغز و قلب سلیمان اصابت کردند و این باعث شد وی درجا کشته شود.» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۴۸۰۳ میشود. در مقاله بیان شده که سوره آل عمران ۳۴۱۸ کلمه دارد. بین عددهای ۳۴۱۸ و ۱۴۸۰۳ چهار رقم مشترک هستند. در سوره آل عمران کلمات گروه، عده، مورد، هدف، قرار، گرفت، از، پای، در، آمد، بنا، به، گفته، این، قلب، اصابت، کردند، این، شد، وی، کشته و شود و در باب ۱ انجیل مرقس کلمه قایق و در برگ ۲۴۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمات قایق و ساحل و در غزل ۱۲۶۴ صائب تبریزی کلمه مغز و در مقاله کلمات مغز و تیر وجود دارد. در زیر خبری از آفتاب با عنوان «ترور مشاور امنیتی رئیس جمهور سوریه» آمده که شماره آن ۲۴۱۶ است. ارقام عددهای ۱۲۶۴، ۱۴۲۶، ۱۶۲۴ و ۲۴۱۶ مشترک هستند. در خبر آفتاب بیان شده: «منابع آگاه اعلام کردند سلیمان هنگامی که در ساحل شهر طرطوس حضور داشت به ضرب گلوله یک تک تیرانداز ناشناس ترور شد.» در ترجیع بند ۱ خاقانی و در شعر ۲۴ سام نامه خواجوی کرمانی و در بیت ۴ شعر ۲ کشف الاسرار و عدة الابرار میبدی و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمه ساحل و در غزل ۱ فیض کاشانی کلمات ساحل و قاتل ذکر شدهاند. اگر کلمه طرطوس را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۸۴ میشود. در مقاله عدد ۲۸۴ ذکر شده است. در مقاله بیان شده که سوره نبأ ۸۲۴ حرف دارد. در سوره نبأ کلمات بزرگ و عماد و در مقاله کلمات ایران، حزب الله، محمد سلیمان، زهیر، بزرگ، عماد و در باب ۱ انجیل مرقس کلمات بزرگ و ساکت و در خطبه ۱ نهج البلاغه و در مثنوی ۱ حافظ و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در قصیده ۱ طبیب اصفهانی و در قصیده ۱ عراقی و در شعر ۱۶ گنجینة الاسرار عمان سامانی و در برگ ۲۲۴ کتاب انسان از منظری دیگر و در برگ ۲۴۴ کتاب زهیر کلمه فراموش و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در غزل ۱ شهریار کلمه فرامش وجود دارد. در خبر دیپلماسی ایرانی بیان شده: «از سوی دیگر جبهه آزادیبخش سوریه که یکی از گروههای اپوزسیون مخالف دولت سوریه است، ارتباط ایران یا حزب الله را در ترور محمد سلیمان رد کرد. زهیر سالم، سخنگوی این گروه در این باره گفت: «ایران یا حزبالله دلیلی نمیدیدند که چون وی با مغنیه در ارتباط بوده بخواهند او را ترور کنند. اگر بنا بود آنها به این دلیل وی را ترور کنند، اقدام به ترور شخصیتهای بزرگتر و موثرتری میکردند. گرچه نباید هم برداشت کنیم، سکوت ایرانیها و حزبالله بر سر ترور عماد مغنیه به معنای این است که آنها این موضوع را فراموش کردند.» شو نویسنده کتابهای «راز بزرگ» و «صوفی مرد راه: آوازه سکوت» است. در عنوان این کتابها کلمات بزرگ و سکوت ذکر شدهاند. در شعر ۴۲ تحفةالاحرار جامی کلمات صوفی، راه و آوازه و در ترجیع بند ۱ نسیمی کلمات صوفی، مرد، ره و آوازه و در ترجیع بند ۱ اوحدی کلمات صوفی، مرد، راه، آوازه و راز و در مطلب زیر از توضیحات هوش مصنوعی درباره بیتی از ترجیع بند ۱ اوحدی کلمه بزرگ وجود دارد. هوش مصنوعی بیان کرده: «هوش مصنوعی: در دوران کودکیام، تلخی و صبر را تجربه کردم، اما حالا که بزرگتر شدهام، نعمتها و شیرینیهای زندگی را دریافت کردهام.» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۵۱۷ میشود. در مقاله عدد ۵۱۷ ذکر شده است. اگر عبارت ««راز بزرگ» و «صوفی مرد راه: آوازه سکوت» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۰۰ میشود. «بشار اسد محمد سلیمان را ترور کرده است.» اگر این جمله را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۰۰ میشود. در مقاله عدد ۱۰۰ ذکر شده است. در مقاله به نقل از خبر دیپلماسی ایرانی بیان شده:
«سناریوهای ترور
برخی منابع دیپلماتیک سوری اعلام کردند، ترور سلیمان به گونهای طراحی شده بود که هنگامی که بشار اسد رئیس جمهوری سوریه به تهران سفر میکند، ترور شود.» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۴۲۴ میشود. در مقاله عدد ۴۲۴ ذکر شده است. در توضیحات بمب¬گذاری آمیا در ویکی¬پدیا بیان شده «آرژانتین بعد از انجام تحقیقات مفصل در مورد این انفجار اعلام کرد که نقشه این بمبگذاری در تهران کشیده شده و به دست حزبالله لبنان با فرماندهی عماد مغینه انجام شده است.» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۴۴۲ میشود. ساعت خبر دیپلماسی ایرانی ۲۲:۴۴ است. در غزل ۲۴۲ عطار و در برگ ۲۴۲ کتاب زهیر کلمات خبر و ساعت ذکر شدهاند. ارقام عددهای ۲۴۲، ۴۴۲ و ۲۲:۴۴ مشترک هستند. در خبر دیپلماسی ایرانی با عنوان «ترور شاهد پرونده ترور رفیق حریری و دست راست بشار اسد» بیان شده «یکی از منابع خبری سوری که نخواست نامش فاش شود، ارتباط ترور سلیمان با موضوعات دیگر از جمله ترور عماد مغنیه را به شدت رد کرد و گفت، باید منتظر ماند و دید چه اطلاعات تازه¬ای درباره ترور عماد مغنیه به بیرون درز می¬کند.» اگر این جمله را به اعداد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل 556 می¬شود. سوره کهف 6550 حرف دارد. در سوره کهف کلمات شاهد، رفیق، حریر، دست و راست، یکی از، خبر، نخواستم، نام، دیگر، شدت، رد، کرد، گفت، باید، انتظار، ماند، دید، اطلاع، درباره، بیرون و میکند ذکر شدهاند. در انتهای مختصات بمب¬گذاری آمیا در ویکی¬پدیا عدد ۶۰۶۵ وجود دارد. بین عددهای ۵۵۶، 6065 و6550 سه رقم مشترک هستند. اسرائیل عماد مغنیه را به دلیل بمبگذاری مرکز یهودیان اسرائیل در آرژانتین ترور کرده است. اگر عبارت «اسرائیل عماد مغنیه» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۵۳۲ میشود. در ادامه مقاله بیان شده که در آیه ۵۲:۱۳ انجیل برنابا کلمه اسرائیل وجود دارد. ارقام عددهای ۱۵۳۲ و ۵۲:۱۳ مشترک هستند. اگر عبارت «اسرائیل ترور عماد مغنیه» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۶۱ میشود. در مقاله عدد ۶۱ ذکر شده است. عماد مغنیه متولد سال ۱۹۶۲ میلادی است. در مقاله عددهای ۱۹۶۲ و ۲۱۶۹ ذکر شدهاند. ارقام این عددها مشترک هستند. اگر عبارت «عماد مغنیه» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۴۴ میشود. در مقاله عدد ۴۴ ذکر شده است. در ویکیپدیا بیان شده که عماد فایز مغنیه معروف به حاج رضوان، فرمانده کل نیروی نظامی حزبالله لبنان بود. در قصیده ۱ عراقی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمه رضوان وجود دارد. خبر دیپلماسی ایرانی برای سال ۱۳۸۷ خورشیدی است. در مقاله بیان شده که سوره یوسف ۱۷۳۸ کلمه و سوره یونس ۱۷۸۳ کلمه دارد. ارقام عددهای ۱۳۸۷، ۱۷۳۸ و ۱۷۸۳ مشترک هستند. در سورههای یوسف و یونس کلمات خبر، سال و خورشید ذکر شدهاند. خبر دیپلماسی ایرانی را علی موسوی خلخالی نوشته است. در مقاله کلمه علی و در قصیده ۱ فضولی کلمات علی و موسوی و در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی کلمه خلخال وجود دارد. جبران خلیل جبران متولد البشری، شمال لبنان، سوریه عثمانی است. در مقاله کلمات لبنان و سوریه و در قصیده ۲۴ خاقانی کلمه عثمان وجود دارد. در مقاله بیان شده که رفیق حریری نخست وزیر لبنان را بشار اسد رئیس جمهور سابق سوریه ترور کرده است. در مقاله کلمات کتاب، پیامبر، ۱۰۰، زبان و ترجمه و در مثنوی ۱ فرهنگ نامه حزین لاهیجی کلمات زبان و ترجمانی ذکر شدهاند. در توضیحات جبران خلیل جبران در ویکیپدیا بیان شده که کتاب پیامبر است نوشته خلیل جبران به بیش از ۱۰۰ زبان ترجمه شدهاست. در مقاله بیان شده در بالای توضیحات حزب الله لبنان در ویکیپدیا عبارت «۱۰۰ زبان» نوشته شده است. «اعتقاد حزب الله لبنان به پیامبر(ص) ریاکارانه است.» اگر این جمله را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۶۱ میشود. در مقاله عدد ۱۶۱ و در غزل ۱ جهان ملک خاتون و در قصیده ۱ فضولی کلمه ریا وجود دارد. در ویکیپدیا بیان شده که مادر جبران خلیل جبران در اثر بیماری سرطان فوت کرده است. در مصرع زیر از بند ۱۶ مسمط ۱ ادیب الممالک به بیمار شدن مادر اشاره میکند. اگر مصرع زیر را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۱۶۹ میشود. در مقاله عدد ۱۶۲۹ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۶۲۹ و ۲۱۶۹ مشترک هستند.
مادرش به بستر شده بیمار و نگونسار
در باب ۱ انجیل برنابا و در باب ۱ انجیل مرقس و در باب ۱ کتاب مقدس ارمیا و در شعر ۱ آغاز کتاب عراقی و در ترجیع بند ۱ میلی و در باب ۱۰ انجیل برنابا و در شعر ۲۴ سام نامه خواجوی کرمانی و در قصیده ۲۴ محتشم کاشانی و در قصیده ۴۲۲ امیر معزی کلمه مادر و در قصیده ۱ سوزنی سمرقندی و در قصیده ۱ خاقانی و در قصیده ۲۴ خاقانی کلمه سرطان وجود دارد. در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات تاج، تخت و مادر وجود دارند. «آمرزگاری مادر» عنوان یکی از قسمتهای سریال بازی تاج و تخت است. نازنین بنیادی در فیلم «آشنایی با مادر» بازی کرده است.
مهسا امینی نماد جنبش زن زندگی آزادی
در توضیحات حزب الله لبنان در ویکیپدیا بیان شده: «در جریان سرکوب قیام ۱۴۰۱ ایران که با قتل مهسا امینی در زمان بازداشت گشت ارشاد آغاز شده، روایتهایی از حضور مجدد نیروهای حزبالله و شنیده شدن مکالمه عربی نیروهای سرکوب در زمان ایستادن در برابر معترضان وجود داشت. مشابه این روایت در زمان اعتراضات به انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ هم وجود داشت. حزبالله هرگز حضور در سرکوب شهروندان ایرانی را رد نکرده است.» در توضیحات ناصر تقوایی در ویکیپدیا بیان شده: «تقوایی یکی از صدها شخصیت هنری ایرانی و بینالمللی بود که در دی ۱۴۰۱، با امضای بیانیهای، خواهان توقف اعدام معترضان جنبش زن، زندگی، آزادی شدند.» اگر عبارت «مهسا امینی نماد جنبش زن زندگی آزادی» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۰۰ میشود. در مقاله عدد ۱۰۰ ذکر شده است. در توضیحات مهسا امینی در ویکیپدیا بیان شده: «پس از دستگیری از سوی پلیس امنیت اخلاقی نظام جمهوری اسلامی ایران موسوم به گشت ارشاد در تهران، در اثر ضربات مأموران گشت ارشاد دچار شکستگی جمجمه و مرگ مغزی شد.» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۵۷۱ میشود. در مقاله عدد ۵۷۱ ذکر شده است. در سوره اعراف کلمات امین، پس از، از سوی، اخلاقشان، نظام، گشت، در، اثر، مامور، گشت، دچار، شکستند، مرگ، مغزی و شد و در سوره نحل کلمات پس از، از سوی، امنیت، اخلاقی، نظام، گشت، در، اثر، ضربه، مامور، گشت، دچار، شکست، مرگ، مغز و شد ذکر شدهاند. اگر عبارت «اعراف نحل» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۴۴ میشود. مهسا امینی در سال ۴۴ قمری به قتل و شهادت رسیده است. درباره قتل مهسا امینی حقیقتپوشی و کفر صورت گرفته است. کافران مانند دخان یا دود حقیقت را میپوشانند. سوره دخان سوره ۴۴ قرآن است. در مقاله عدد ۴۴ ذکر شده است. در ترجیع بند ۱ اوحدی کلمه حامیم وجود دارد. در ابتدای سوره دخان حرف مقطعه حامیم قرار دارد. در شعر ۱ خسرو و شیرین نظامی گنجوی و در قصیده ۱ عراقی و در قصیده ۱ نظام قاری و در غزل ۱ فروغی بسطامی و در قصیده ۱ فضولی و در دوبیتی ۲۴ باباطاهر و در قصیده ۲۴ محتشم کاشانی و در قصیده ۲۴ امیر معزی و در شعر ۶۱ دفتر چهارم مثنوی و معنوی مولانا کلمه کافر و در باب ۶۱ انجیل برنابا و در برگ ۲۴۲ کتاب الف و در غزلهای ۲۴۲ و ۴۲۲ عطار کلمه کفر و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات کافر و دود و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در مثنوی ۱ مطمح الانظار حزین لاهیجی و در بیت ۴ شعر ۲ النوبة الثالثة - سوره ص میبدی و در قصیده ۲۴ محتشم کاشانی و در قصیده ۲۴ خاقانی و در غزل ۲۲۴ حافظ و در قصیده ۴۲۲ امیر معزی کلمه دود وجود دارد. در آیه ۴۴ سوره هود کلمه کافران وجود دارد. در ادامه مقاله بر اساس آیه ۴۴ سوره هود بیان شده که کشتی نوح بر روی کوه جودی در کردستان عراق پهلو گرفت. مهسا امینی در سال ۴۴ قمری به قتل و شهادت رسیده است. مهسا امینی متولد شهر سقر در کردستان ایران است. در ویکیپدیا بیان شده که سقر به «شهر کوههای مرتفع» شناخته میشود. اگر عبارت «شهر کوههای مرتفع» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۸۸ میشود. در مقاله عدد ۸۸ ذکر شده است. در توضیحات سقز در ویکیپدیا بیان شده پناهگاهی به نام رووش واقع در کوه رووش در تابستان ۸۸ با استفاده از منابع مالی مردمی کوهنوردان دوستداران ورزش کوهنوردی بنا شد. اگر عبارت «کوه رووش» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۵۴۳ میشود. در مقاله عدد ۵۴۳ ذکر شده است. در ویکیپدیا بیان شده قد وریا غفوری ۷۵/۱ متر است. در مقاله کلمه قد و عدد ۱۷۵ ذکر شده است. در توضیحات وریا غفوری در ویکیپدیا بیان شده: «وریا غفوری در واکنش به قتل مهسا امینی توسط مأموران گشت ارشاد، استوری با متن شعری از فرخی یزدی در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرد. پس از این استوری، صفحه اینستاگرام او از دسترس خارج شد. وی در واکنش به سرکوب مردم کردستان نیز با گذاشتن استوری در اینستاگرام نوشت: «کشتار مردم کرد را متوقف کنید».» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۷۵۷ میشود. در مقاله به عدد ۷۵۷ و فرخی یزدی و کردستان اشاره شده است. اگر عبارت «فرخی یزدی» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۵۷ میشود. ارقام عددهای ۵۷ و ۷۵۷ مشترک هستند. اگر عبارت «مهسا ژینا امینی» را به عددهای ابجد وسیط و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۵۷ و ۴۲ میشود. در مقاله چندین عبارت آمده و بیان شده که اگر آن را به ابجد تبدیل کنیم حاصل ۵۷ و ۴۲ میشود. اگر کلمه امینی را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۱۱ میشود. سوره یوسف ۱۱۱ آیه دارد. در سوره یوسف کلمه امین وجود دارد. مطلبی که درباره وریا غفوری از ویکیپدیا بیان گردید در نسخههای جدید ویکیپدیا پاک شده و در بخش «نمایش تاریخچه» ویکیپدیا و نسخههای قدیمی موجود است. در ادامه مقاله به نقل از توضیحات کیان پیرفلک در ویکیپدیا بیان شده: «و همچنین احسان حاجصفی، کاپیتان تیم ملی فوتبال ایران، کنفرانس مطبوعاتی قبل از بازی با تیم ملی فوتبال انگلیس در جام جهانی فوتبال ۲۰۲۲ را با عبارت «به نام خدای رنگینکمان» آغاز کرد.» اگر عبارت «کیان پیرفلک احسان حاجصفی» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۱۱ میشود. سورههای یوسف و اسراء ۱۱۱ آیه دارند. در سورههای یوسف و اسراء کلمه احسان وجود دارد. کیان پیرفلک و مهسا امینی توسط رژیم سپاه و خامنهای به قتل و شهادت رسیدهاند. اگر عبارت «کیان پیرفلک مهسا امینی» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۰۰ میشود. در مقاله عدد ۱۰۰ ذکر شده است. وریا غفوری و احسان حاجصفی بازیکن فوتبال هستند. در ویکیپدیا عکس خندان وریا غفوری آمده است. در مقاله به عکس خندان رهی معیری اشاره شده است. در توضیحات مهسا امینی در ویکیپدیا بیان شده: «پدربزرگ مهسا امینی در مراسم خاکسپاری او شعری از شیرکو بیکس با عنوان «تهران برای هیچکس نمیخندد» قرائت کرد». اگر عبارت «وریا غفوری» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۶۱ میشود. در مقاله عدد ۶۱ ذکر شده است. اگر عبارت «اشکان امینی» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۴ میشود. در توضیحات مهسا امینی در ویکیپدیا بیان شده: «بهگفته برادرش اشکان امینی، او هنگام بازداشت به مأموران گشت ارشاد گفت «ما غریبیم در این شهر».» امیر عباس هویدا نویسنده کتاب «در سرزمین غریبه» است. اگر عبارت «در سرزمین غریبه» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۴۲ میشود. در مقاله به تیر خلاص زدن به جمجمه یا مغز هویدا و شکستگی جمجمه و مرگ مغزی مهسا امینی اشاره شده است. در توضیحات مهسا امینی در ویکیپدیا بیان شده: «محمدصالح نیکبخت وکیل خانواده امینی هم اعلام کرد که به علت «عدم مشورت» با پزشکان معتمد این گزارش را نمیپذیرد و بعد از اینکه اصل پرونده و نه بدل آن را بخوانند، میتوانند با نظر کمیسیون پزشکی مورد اعتماد خانواده آنچه موجب مرگ شده را اعلام کنند. او در ۱۰ مهر ۱۴۰۱ در مصاحبهای با روزنامه «اعتماد» گفته بود: «بر اساس اعلام پزشکان متخصص و کارشناسان مستقل، مرگ مهسا هیچ ارتباطی با بیماری قبلی ایشان که برداشتن یک خال یا غده کوچک در بالای چشم ایشان بوده، ندارد. ضمن اینکه مهسا در گذشته هیچ سابقه بیماری قلبی و عروقی و کلیوی نداشتهاست. نمیتوان مرگ آنی او را (یک ساعت پس از دستگیری) به بیماریهای قبلی و زمینهای ارتباط داد. خانواده او میخواهند بدانند، خونی که از پایین جمجمه پشت گردن و گوش او تراویدهاست، ناشی از چه نوع بیماری یا تروما (یعنی ضربه خارجی) است»» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۴۱۲۱۸ میشود. در مقاله بیان شده که سوره توبه ۱۱۴۲۸ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۱۴۲۸ و ۴۱۲۱۸ مشترک هستند. در سوره توبه کلمات صالح، نیک، بختی، اعلام، کرد، که، به، علتی، عدم، با، اعتماد، این، گزارش، نمیپذیرد، بعد از، اینکه، پرونده، نه، آن را، نظر، مورد، اعتماد، آنچه، موجب، مرگ، شده، را، اعلام، کنند، او، مهر، با، اعتماد، گفته، بود، بر، اساس، اعلام، مرگ، هیچ، با، بیماری، قبل، ایشان، که، یک، کوچک، در، بالا، چشم، ایشان، بوده، اینکه، در، گذشت، هیچ، بیماری، قلب، نداشته، است، نمیتوانند، مرگ، آنی، او را، یک، ساعت، پس از، دستگیر، به، بیماری، قبل، داد، او، میخواهند، بدانند، خونریزی، پشت، گوش، او، از، چه، بیماری، یعنی، ضربههای، خارج و است و در مقاله کلمات محمد، صالح، نیک، وکیل، خانواده، امینی، پزشک، روزنامه، اعتماد، مرگ، بیماری، قلبی، خال، چشم، ساعت، دستگیر، جمجمه، گردن و ضربه ذکر شدهاند. در ادامه مقاله به خال مجری تلویزیون سوریه اشاره شده است. اگر عبارت «پدر مهسا» را به عددهای ابجد وسیط و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۴ و ۲۴ میشود. در توضیحات مهسا امینی در ویکیپدیا بیان شده: «پدر مهسا نیز با اشاره با آثار ضرب و جرح در جاهای مختلف بدن او در رد ادعای پلیس گفت: «دخترم هیچگونه مشکلی نداشت و او را از بین بردند. من به همه میگویم که درخواست رسیدگی دارم.»دیگر بستگان او نیز با اشاره به این ادعا، اینگفتهها را تکذیب کردند و پلیس ایران را قاتل مهسا خواندند، دایی او ادعای بیماری قلبی او را دروغ محض خواند و گفت او کاملاً سالم بودهاست.» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۲۳۵ میشود. در مقاله بیان شده که سوره شوری ۳۵۲۱ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۲۳۵ و ۳۵۲۱ مشترک هستند. در سوره شوری کلمات دختر، هیچ، گونه، نداشته، او را، از، بین، من، به، همه، گوید، درخواست، دارد، دیگر، او، نیز، به این، گفت، کردند، قتل، میخوانی، او، بیمار، قلب، دروغ، میخوانی، گفت، او، کاملا، سلامت و بود ذکر شدهاند. اگر عبارت «مژگان افتخاری» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۴۲ میشود. در توضیحات مهسا امینی در ویکیپدیا بیان شده: «مژگان افتخاری، مادر مهسا، اندکی پیش از درگذشت مهسا گفت: «او پیش از بازداشت کاملاً سالم بودهاست.»» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۴۴ میشود. در مقاله عدد ۲۴۴ و کلمه مادر و در وصلت نامه ۶۱ عطار کلمه مادر و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمه مژگان و در قصیده ۱ سلیم تهرانی کلمه افتخار ذکر شده است. اگر عبارت «روایت شاهدان عینی از برخورد خشن گشت ارشاد» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۱۱ میشود. در مقاله بیان شده که سورههای یوسف و اسراء ۱۱۱ آیه دارند. در سوره یوسف کلمات شاهد، از، برخورد، گشت و امین و در سوره اسراء کلمه شاهد وجود دارد. در زیر خبری از رادیو زمانه با عنوان «در «وزرا» چه میگذرد؟ روایت شاهدان عینی از برخورد خشن گشت ارشاد؛ دختر ۲۲ ساله سقزی در کما» آمده که بیان میکند: «شاهد دیگری که خود نیز یکی از بازداشتشدگان بود و در همان ون گشت ارشاد به همراه مهسا امینی در حال انتقال به بازداشتگاه وزرا بوده است، در این ارتباط به خبرنگار زمانه میگوید:
«در طول مسیر میان بازداشتشدگان و مأموران جروبحث شدیدی شکل گرفت که من و خانم امینی هم ازجمله کسانی بودیم که به بازداشت خود اعتراض کردیم.»
او اضافه میکند:
«در خلال این جروبحثها مأموران با خشونت فیزیکی سعی داشتند تا همه ما را ساکت کنند. در همین حین بود که خانم امینی هم مورد ضرب و شتم قرار گرفت اما او تا رسیدن به بازداشتگاه وزرا کماکان هوشیاری داشت، اگرچه که از لحاظ جسمی بسیار بیحال بود.»»
اگر این متن را به عدد را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۴۵۵ میشود. در مقاله بیان شده که سوره آل عمران ۱۵۴۰۱ حرف دارد. بین عددهای ۱۴۵۵ و ۱۵۴۰۱ سه رقم مشترک هستند. در سوره ال عمران کلمات شاهد، دیگر، که خود، نیز، یک از، بازداشت، شده، بود، در، همان، گشت، به، همراه، امین، در حال، بوده است، در این، ارتباط، به، خبر، زمان، میگوید، در طول، مسیر، میان، بازداشت، شده، مامور، بحث، شدید، شکل، گرفت، که، من، امین، هم، از جمله، کسانی، بودیم، که به، بازداشت، خود، کردیم، او، اضافه، میکند، در، این، بحث، مامور، با، داشتند، تا، همه، ما را، در، همین، بود، که، امین، هم، مورد، ضربهای، قرار، گرفت، اما، او، تا، رسیدن، بازداشت، بهوش، داشت، اگر، چه، که از، جسمی، بسیار، حال و بود ذکر شدهاند.
در خبر رادیو زمانه بیان شده: ««مأموران کاملاً به موضوع بیتفاوت بودند تا جایی که یکی از آنها خطاب به ما گفت «هندی بازی درنیاورید، ما شما را میشناسیم و خودمان این کارها را تدریس میکنیم!» اما من و دیگر بازداشتشدگان دست از اعتراض برنداشتیم تا جایی که مأموران با خشونت تمام به سمت ما حملهور شدند و با باتوم و گاز فلفل ما را مورد ضرب و شتم قرار دادند. ازجمله کسانی که در این حین او هم مورد آسیب قرار گرفت این خانم بود که پس از آن تقریباً از هوش رفت.»» اگر این متن را به عددهای ابجد کبیر و وسیط تبدیل کنیم حاصل ۲۴۲۸۲ و ۱۴۴۰ میشود. در مقاله عدد ۲۴۸ ذکر شده است. ارقام عددهای ۲۴۸ و ۲۴۲۸۲ مشترک هستند. در مقاله خبری از ایران اینترنشنال با عنوان «سال ۱۴۰۴ با شعارهای اعتراضی مردم در اماکن تاریخی آغاز شد.» آمده که در آن به حجاب اختیاری اشاره شده است. ارقام عددهای ۱۴۰۴ و ۱۴۴۰ مشترک هستند. مهسا امینی به بهانه حجاب اجباری به قتل و شهادت رسید. در دو متنی که از خبر رادیو زمانه بیان گردید کلمات وزرا و هندی بازی ذکر شدهاند. در مقاله متنی از توضیحات خسرو انوشیروان در ویکیپدیا آمده که در آن کلمات وزیر، هند و بازی وجود دارند. در مقاله بیان شده که در باب ۱ کتاب مقدس استر و در قطعه ۱ سلیم تهرانی کلمات هند و وزیر ذکر شدهاند. در توضیحات مهسا امینی در ویکیپدیا بیان شده: «شماری از زنان ایرانی در اعتراض به جانباختن مهسا امینی در حرکتی نمادین، با ابراز خشم و سوگ، موهای خود را قیچی کردند. آیین گیسوبران از رسوم دیرینه ایرانیان باستان است.» در مقاله کلمات زنان، اعتراض، حرکت، نماد، خشم، مو، آیین، ایران و باستان ذکر شدهاند. در مقاله به شعر سایه گیسو رهی معیری اشاره شده است. در ادامه مقاله ویدئویی آمده که در آن روح الله زم بیان میکند که در پاریس دوستی داشته که روس بوده و کمی فارسی صحبت میکرده و برای همدردی با زندانیان موهای روح الله زم را میزند. مهسا امینی به بهانه حجاب اجباری به قتل و شهادت رسید. حجاب به معنی دوری از ادعا، خودنمایی، خودستایی، غرور، کبر، منت و منیت است. حلقه غسل تعمید روح و میراث یحیی(ع) به دوری از این مسائل و رسیدن به بیخویشی و خاکی شدن کمک میکند. در باب ۱ انجیل مرقس کلمه یحیای تعمید دهنده و در حکایت ۱۰ باب اول در سیرت پادشاهان گلستان سعدی کلمات یحیی و خاک و در ترجیع بند ۱ مولانا کلمه غسل و در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمات حجاب، خاک و غرور و در متفرقات ۱ شاه نعمت الله ولی و و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمه حجاب و در مثنوی ۱ نسیمی و در قصیده ۱ فضولی کلمات حجاب و خاک و در قصیده ۱ میلی کلمات حجاب، خاک و منت و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمات خاک و منت و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» و در ترجیع بند ۱ اوحدی کلمات خاک و منی یا منیت و در شعر ۴۲ تحفةالاحرار جامی کلمات حجاب و مدعی و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات خاک، غرور و غره و در ترجیع بند ۱ نسیمی و در نامههای ۱۰۰ قائم مقام فراهانی و در شعر ۴۲ روضة المحبین ابن عماد کلمات خاک و غره و در غزل ۲۴۶۱ بیدل دهلوی کلمات خاک و خودنمایی و در قصیده ۱ امیرخسرو دهلوی عبارت غره مشو و در مثنوی ۱ فرهنگ نامه حزین لاهیجی کلمه غرور و در تضیمن ۱ فروغی بسطامی کلمه مدعا و در باب ۱ انجیل برنابا کلمه متکبر و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی کلمه منت وجود دارد. در آیه ۴:۲ انجیل یوحنا کلمه تعمید وجود دارد. در مقاله عدد ۴۲ ذکر شده است. در آیه ۱:۱۶ کتاب مقدس ۱ قرنتیان و در آیه ۱۱:۱۶ کتاب مقدس اعمال و در آیه ۱۶:۱۶ انجیل مرقس کلمه تعمید وجود دارد. در مقاله عددهای ۱۱۶، ۱۱۱۶ و ۱۶۱۶ ذکر شدهاند. در آیه ۱:۲۲ کتاب مقدس اعمال و در آیه ۲:۱۲ کتاب مقدس کولسیان کلمه تعمید وجود دارد. در مقاله عددهای ۱:۲۲ و ۲۱۲ ذکر شده است. در آیه ۱۲:۱۳ کتاب مقدس ۱ قرنتیان کلمه تعمید وجود دارد. در مقاله عدد ۱۲۱۳ ذکر شده است. در آیه ۱۱:۱۱ انجیل متی کلمه تعمید وجود دارد. در مقاله عدد ۱۱۱۱ ذکر شده است. ادعا، خودنمایی، خودستایی، غرور، کبر، منت و منیت وابستگی انسان به انرژی نوع دوم است. استاد طاهری بیان میکند که مثلا فرد با شنیدن یک جمله خوشایند سرحال میشود و با شنیدن یک جمله ناخوشایند پریشان و دشارژ و از انرژی تخلیه میشود. به این انرژی، انرژی نوع دوم گفته میشود. این وابستگی همانند لنگری است که فرد را از حرکت باز میدارد. در قصیده ۴۲۲ امیر معزی کلمه لنگر ذکر شده است. در مقاله به طالبان اشاره شده است. طالبان به بهانه حجاب اجباری زنان را به زدن برقع یا نقاب مجبور میکنند. در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در قصیده ۱ عراقی و در غزل ۴۲۲ بلند اقبال کلمه برقع و در ترجیع بند ۱ نسیمی کلمات برقع و نقاب و در غزل ۱ حزین لاهیجی و در مثنوی ۱ مطمح الانظار حزین لاهیجی و در غزل ۱ مسعود سعد سلمان و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمه نقاب وجود دارد. اگر عبارت «حجاب یک موضوع اختیاری است.» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۷۵ میشود. در مقاله عدد ۷۵ ذکر شده است. در قرآن به حجاب توصیه شده اما کافران آن را اجباری کردند. در مقاله خبری از ایران اینترنشنال با عنوان «سال ۱۴۰۴ با شعارهای اعتراضی مردم در اماکن تاریخی آغاز شد.» آمده که در آن به حجاب اختیاری و رضاشاه اشاره شده است. رضاشاه نداشتن حجاب را اجباری کرده بود. رضاشاه اشتباه کرده است. داشتن یا نداشتن حجاب اختیاری است. در مطلبی با عنوان «پایان عمر یحیی» از سایت ویکی فقه که آدرس آن در زیر آمده بیان شده: «سرانجام شاه مغرور که دیوانه هوس و عشق به هیرودیا شده بود، دستور داد یک طشت طلا حاضر نمودند، به مأموران جلادش گفت: بروید و یحیی (علیهالسلام) را دستگیر کرده و به اینجا بیاورید. مأموران جلاد به سراغ او آمدند و او را دستگیر کرده و به مجلس شاه بردند، شاه در همانجا فرمان داد سر از بدن او جدا کردند و سر بریدهاش را در میان طشت طلا نهادند» در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات پایان، عمر، مجلس، مغرور و طشت و در باب ۱ کتاب مقدس استر و در قطعه ۱ سلیم تهرانی کلمه پایان و در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمات پایان و غرور و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات عمر و طلا و در مقاله کلمات دستگیر، مجلس و طلا وجود دارند.
ندا آقا سلطان ندای اعتراض مردم؛ سمبل جنبش سبز سال ۸۸
در مقاله به نقل از توضیحات حزب الله لبنان در ویکیپدیا بیان شده: «در جریان سرکوب قیام ۱۴۰۱ ایران که با قتل مهسا امینی در زمان بازداشت گشت ارشاد آغاز شده، روایتهایی از حضور مجدد نیروهای حزبالله و شنیده شدن مکالمه عربی نیروهای سرکوب در زمان ایستادن در برابر معترضان وجود داشت. مشابه این روایت در زمان اعتراضات به انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ هم وجود داشت. حزبالله هرگز حضور در سرکوب شهروندان ایرانی را رد نکرده است.» در توضیحات ندا آقا سلطان در ویکیپدیا بیان شده: «وی در جریان اعتراضات مردمی به نتایج انتخابات خرداد ۱۳۸۸در محله امیرآباد تهران در خیابان کارگر شمالی، تقاطع خیابان شهید صالحی و کوچه خسروی به ضرب گلوله کشته شد.» در مقاله کلمات امیر، آباد، تهران، خیابان، کارگر، شمال، شهید، صالح، کوچه و خسر و در برگ ۲۴۴ کتاب زهیر نوشته پائولو کوئلیو کلمه خیابان و در قصیده ۱۶ عطار کلمه کارگر و در ترجیع بند ۱ اوحدی و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمه کوچه و در برگ ۲۴۲ کتاب زهیر کلمه ضربی ذکر شده است. ۱ مه روز جهانی کارگر است. ویکتور هوگو نویسنده رمان «کارگران دریا» است. در منشور کوروش کلمات کارگران و دریا ذکر شدهاند. ندا آقاسلطان متولد سال ۶۱ یا ۱۳۶۱ خورشیدی است. سوره نور ۱۳۱۶ کلمه دارد. ارقام عددهای ۱۳۱۶ و ۱۳۶۱ مشترک هستند. در سوره نور و در ترجیع بند ۱ شاه نعمت الله ولی کلمات ندا و سلطان و در ترجیع بند ۱ اوحدی و در سوره ۴۲ قرآن (سوره شوری) و در بیت ۴ شعر ۲ النوبة الثالثة - سوره ص میبدی کلمه ندا و در باب ۱۶ انجیل برنابا کلمه آقا و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در قصیده ۱ حافظ و در غزل ۱ آشفته شیرازی و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در ترجیع بند ۱ میلی و در قصیده ۱ فضولی و در اشعار باقیمانده ۴۲ عسجدی کلمه سلطان وجود دارد. اگر کلمه «آقاسلطان» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۲۴ میشود. سوره نور سوره ۲۴ قرآن است. در مقاله به مهدی کروبی اشاره شده است. مهدی کروبی متولد سال ۱۳۱۶ خورشیدی است. کروبی از کاندیداهای اصلاح طلب معترض به نتایج انتخابات سال ۸۸ است. اگر عبارت «کاسپین ماکان نامزد ندا آقاسلطان» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۸۸ میشود. در توضیحات ندا آقا سلطان ویکیپدیا بیان شده که سازمان عفو بینالملل اعلام کرد که حکومت ایران، کاسپین ماکان نامزد ندا آقاسلطان را دستگیر کرده و او را تحت فشار گذاشتهاند تا «اعتراف کند که قتل ندا کار سازمان مجاهدین خلق بوده است.» در قصیده ۱ سوزنی سمرقندی کلمه عفو و در قصیده ۱ سلیم تهرانی کلمه دستگیر و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمات دستگیر و سلطان و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمه ماکان و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمه نامزد و در غزل ۱ آشفته شیرازی کلمات سلطان و معترف و در باب ۱ انجیل مرقس و در خطبه ۱ نهج البلاغه و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در باب ۴۲ انجیل برنابا کلمه اعتراف و در بیت ۴ شعر ۲ النوبة الثالثة - سوره ص میبدی کلمه اعترفت وجود دارد. در توضیحات دریای خزر در ویکیپدیا بیان شده در سال ۱۳۶۱ دولت ایران نام دریای مازندران را نام رسمی اعلام کرد. در مکاتبات فارسی دریای خزر و در مکاتبات انگلیسی دریای کاسپین (Caspian Sea) اعلام شد. برخی ایرانیان از ۱۳۱۶ این دریا را مازندران هم نامیدهاند. در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمه خزر و در شعر ۲۴ منوچهر شاهنامه فردوسی کلمه مازندران وجود دارد. در توضیحات ندا آقا سلطان شعر زیر از کاسپین ماکان آمده است. اگر شعر زیر را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۵۷۳۳ میشود. در ادامه مقاله به نقل از ویکیپدیا بیان شده آرای مهدی کروبی ۳۳۵۱۷۱ رای بوده است. ارقام عددهای ۱۵۷۳۳ و ۳۳۵۱۷۱ مشترک هستند.
برای ندا
... قلب آکنده از مهرت، سراسر وجودم
طعم بهتر بودن را با تو چشیدم اما
در فراقت، فرسود، دل جوانم
با رفتن تو، زخم عمیقی به جان نقش بست
که سوزش این زخم، یادگار ماندگار توست
از گذشته خزونی در بهاران پیش رو مانده
اکنون شوق جان سپردن دارم
آنگاه آزادم که بوسه بر سیمای مرگ نهم
در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» کلمه پزشک و در شعر بالا کلمه قلب در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمه حجازی و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی کلمه حجاز و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات حجاز و سلطان وجود دارند. در توضیحات آرش حجازی در ویکیپدیا بیان شده: «وی پزشکی است که در جریان اعتراضات به نتایج انتخابات ۱۳۸۸ ایران در هنگام شلیک گلوله به ندا آقاسلطان در فاصله نزدیکی از او قرار داشت و سعی در نجات جان ندا کرد. اما شدت جراحت و اینکه گلوله مستقیماً به قلب او خورده بود و حجم بالای خونریزی مانع از موفقیت وی شد. وی ماجرا را در مصاحبه با بیبیسی شرح داد و در پایان اعلام کرد که به دلیل فاش ساختن جزئیات این داستان و احساس خطر شدید، قادر به بازگشت به ایران نخواهد بود. در همین زمان فرمانده نیروی انتظامی از تحت تعقیب بودن آرش حجازی خبر داد.» در مقاله بیان شد که سوره ملک ۱۳۸۸ حرف دارد. در سوره ملک کلمات نجات، تیر و قلب ذکر شدهاند. در مقاله به اصابت گلوله به قلب اشاره شده است. در ادامه مقاله بیان شده که مهران سماک در بندر انزلی با شلیک مستقیم تیر به سر توسط فرمانده انتظامی به قتل رسید. در این دو مطلب به تیر مستقیم و فرمانده نیروی انتظامی اشاره شده است. در توضیحات ندا آقا سلطان در ویکیپدیا بیان شده: «آرش حجازی، پزشک و نویسندهای که شاهد ماجرا بوده، میگوید که تلاش ناموفقی برای جلوگیری از خونریزی و مرگ او انجام داده است.» اگر این جمله را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۵۰۱۷ میشود. در ادامه مقاله ویدئویی درباره انهدام پرواز ۷۵۲ اوکراین توسط رژیم سپاه و خامنهای آمده که مدت زمان آن در گوگل ۵۷:۱۰ نشان داده میشود. آرامگاه ندا آقاسلطان در قطعه ۲۵۷ است. ارقام عددهای ۲۵۷ و ۷۵۲ و ارقام عددهای ۵۰۱۷ و ۵۷:۱۰ مشترک هستند. اگر عبارت «ندا آقا سلطان ندای اعتراض مردم؛ سمبل جنبش سبز سال ۸۸» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۷۷۵ میشود. ارقام عددهای ۲۵۷، ۷۵۲ و ۲۷۷۵ مشترک هستند. اگر عبارت «ندا آقا سلطان ندای اعتراض مردم» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۰۰ میشود. اگر کلمه ندا را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۰ میشود. در مقاله عددهای ۱۰ و ۱۰۰ ذکر شدهاند. ارقام عددهای ۱۰ و ۱۰۰ مشترک هستند. در توضیحات آرش حجازی در ویکیپدیا بیان شده: «وی مدیر انتشارات کاروان و مترجم رسمی کتابهای پائولو کوئیلو به زبان فارسی است.» اگر این جمله را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۴۳۵۵ میشود. در مقاله عددهای ۴۵۳۴، ۴۵۴۳ و ۵۴۵۳ ذکر شدهاند. ارقام این عددها مشترک هستند. در مقاله کلمات مدیر، کاروان، مترجم، کتاب، پائولو کوئلیو و زبان فارسی و در برگ ۲۴۴ کتاب پله پله تا ملاقات خدا عبارت زبان فارسی و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در مثنوی ۱ حافظ و در ترجیع بند ۱ اوحدی و در غزل ۱ حزین لاهیجی و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی و در غزل ۴۲۲ بلند اقبال کلمه کاروان ذکر شدهاند. اگر عبارت «آرش حجازی» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۴۴ میشود. در مقاله عدد ۴۴ ذکر شده است. در ویکیپدیا شعر زیر از سیمین بهبهانی درباره ندا آقا سلطان آمده است. در قصیده ۱ مجد همگر و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی و در غزل ۴۲ آشفته شیرازی و در شعر ۶۱ دفتر چهارم مثنوی و معنوی مولانا کلمه سیمین و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات سیمین و سلطان وجود دارند.
«نه مُردهای، نه میمیری
همیشه زنده میمانی،
حیات جاودان داری
نِدای خلق ایرانی.»
شاهین نجفی تکآهنگ ندا را به عنوان یادبودی برای ندا آقا سلطان منتشر نموده است. در مقاله کلمه شاهین نجفی و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی کلمه آهنگ وجود دارد. در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات خبر، دولت، بهار و روشن و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات خبر، دولت و بهار و در ترجیع بندهای ۱ مولانا و فرخی سیستانی کلمات دولت، بهار و روشن و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات دولت و بهار و در ترجیع بند ۱ نسیمی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در قصیده ۱ فضولی کلمات خبر و دولت و در قصیده ۱ حافظ و در ترجیع بند ۱ شاه نعمت الله ولی و در ترجیع بند ۱ میلی و در قصیده ۱ عراقی و در قطعه ۱ سلیم تهرانی و در غزل ۱ محتشم کاشانی و در رباعی ۱۰۰ سلمان ساوجی و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی و در قصیدههای ۲۴ و ۴۲ محتشم کاشانی و در قصیده ۲۴ خاقانی و در شعر ۴۲ روضة المحبین ابن عماد و در غزل ۲۲۴ ابن یمین و در غزل ۲۲۴ بلند اقبال و در غزل ۲۴۲ سنایی و در غزل ۲۶۱۴ مولانا کلمه دولت و در قصیده ۱ سلیم تهرانی و در مثنوی ۱ مسعود سعد سلمان کلمات خبر و بهار و در مقاله کلمه بهار وجود دارد. در زیر خبری از دولت بهار با عنوان «متن کامل روشنگری دکتر احمدینژاد درباره بخشی از پشت صحنه حوادث ۸۸ + فیلم» آمده است. اگر عنوان این خبر را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۲۸۴ میشود. در مقاله ویدئویی از خبرآنلاین درباره احمدینژاد آمده که مدت زمان آن ۲:۴۸ است. ارقام عددهای ۲:۴۸ و ۲۸۴ مشترک هستند. در مقاله عدد ۱۰۵۷ ذکر شده است. در صفحه ۱۰۷۵ کتاب نور ویدئو زیر با عنوان «حوادث ، کودتای اشرافیت علیه ملت» آمده است. خبر دولت بهار از مصاحبه احمدینژاد در این ویدئو نوشته شده است. در خبر دولت بهار به عذرخواهی احمدینژاد و اینکه منظورش از خس و خاشاک در سخنرانی ۲۴ خرداد سال ۸۸ اراذل و اوباش سازمان یافته رژیم سپاه و خامنهای بوده اشاره شده است. در غزل ۴۲۲ عطار کلمات خبر و اوباش و در غزل ۲۴۴ سعدی و در رباعی ۸۸ اوحدی کلمه اوباش وجود دارد. ارقام عددهای ۲۴، ۲۴۴ و ۴۴۲ مشترک هستند. در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات محمود، عذر و خس و خاشاک و در قصیده ۱ جهان ملک خاتون و در قصیده ۱ سوزنی سمرقندی کلمه عذرخواه و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی و در غزل ۱ یغمای جندقی و در قصیده ۱ امیر معزی کلمه عذر و در بیت ۴ شعر ۲ النوبة الثالثة - سوره ص میبدی کلمه معذرت و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در مثنوی ۱ فرهنگ نامه حزین لاهیجی کلمه خس و در شعر ۱۶ گنجینة الاسرار عمان سامانی کلمه خس و خاشاک وجود دارد. در خبر دولت بهار بیان شده: «دکتر احمدی نژاد: همانطور که قبلا اشاره کردم این گروه ها چگونه عمل می کنند، اینها سرانجام رسیدند به اینکه اراذل و اوباش را به کار بگیرند. اراذل و اوباش سازمان یافته توسط همان گروه امنیتی. آنها را وارد صحنه بکنند و شروع کنند به آشوب، چرا؟ علت چه بود؟ آنها پیش بینی کرده بودند که حقیقت، خیلی زود برای مردم روشن می شود. وقتی توضیحات داده شود، این جمعیت معترض فوری قانع می شوند، وقتی از قضایا مطلع شوند و پاسخ سوالاتشان را دریافت کنند، صحنه را ترک می کنند و اینها تنها می مانند، آسیب پذیری شان بالا می رود و توطئه شان خنثی می شود و پایان می پذیرد.» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۳۱۴۸۴ میشود. اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۳۱۴۸۴ میشود. سوره آلعمران ۳۴۱۸ کلمه دارد. ارقام عددهای ۳۴۱۸ و ۳۱۴۸۴ مشترک هستند. در سوره آلعمران کلمات قبلا، اشاره، کردم، این، گروه، چگونه، عمل، میکنند، اینها، سرانجام، رسیدند، به، اینکه، به کار، بگیرند، یافته، همان، گروه، آنها، را، وارد، صحنه، کنند، شروع، کنند، چرا، علت، چه، بود، آنها، پیش، بینی، کرده، بودند، که، حقیقت، زود، برای، مردم، روشن، میشود، وقتی، توضیح، داده شود، این، جمعیت، قانع، میشود، پاسخ، دریافت، کنند، صحنه، را، ترک میکنید، اینها، تنها، میماندند، اسیب، بالا، توطئه، پایان و میپذیرید ذکر شدهاند. در ادامه مقاله بیان شده که نیکا شاکرمی متولد سال ۱۳۸۴ خورشیدی است. ارقام عددهای ۱۳۸۴ و ۳۱۴۸۴ مشترک هستند. در ادامه مقاله بیان شده که نیکا شاکرمی توسط اراذل و اوباش سازمان یافته رژیم سپاه و خامنهای به قتل و شهادت رسیده است. اگر متن شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۵۱۳۳۲ میشود. در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی کلمه گوهر وجود دارد. گوهر عشقی متولد سال ۱۳۲۵ خورشیدی است. ارقام عددهای ۱۳۲۵ و ۲۵۱۳۳۲ مشترک هستند. در مثنوی ۱ مطمح الانظار حزین لاهیجی کلمه گوهر وجود دارد. اگر متن مثنوی ۱ مطمح الانظار حزین لاهیجی را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۳۲۱۵۰ میشود. بین عددهای ۱۳۲۵ و ۱۳۲۱۵۰ چهار رقم مشترک هستند. در ادامه مقاله پستی از گوهر عشقی آمده که در آن عکس نیکا شاکرمی مشخص است. اگر عبارت «آنها را وارد صحنه بکنند و شروع کنند به آشوب، چرا؟ علت چه بود؟ آنها پیش بینی کرده بودند که حقیقت، خیلی زود برای مردم روشن می شود. وقتی توضیحات داده شود، این جمعیت معترض فوری قانع می شوند، وقتی از قضایا مطلع شوند و پاسخ سوالاتشان را دریافت کنند، صحنه را ترک می کنند و اینها تنها می مانند، آسیب پذیری شان بالا می رود و توطئه شان خنثی می شود و پایان می پذیرد. اشتباه» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۳۵۲ میشود. اگر عبارت «آنها را وارد صحنه بکنند و شروع کنند به آشوب، چرا؟ علت چه بود؟ آنها پیش بینی کرده بودند که حقیقت، خیلی زود برای مردم روشن می شود. وقتی توضیحات داده شود، این جمعیت معترض فوری قانع می شوند، وقتی از قضایا مطلع شوند و پاسخ سوالاتشان را دریافت کنند، صحنه را ترک می کنند و اینها تنها می مانند، آسیب پذیری شان بالا می رود و توطئه شان خنثی می شود و پایان می پذیرد. غلط» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۳۵۲ میشود. ارقام عددهای ۱۳۲۵، ۱۳۵۲ و ۲۵۱۳۳۲ مشترک هستند. در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی کلمات روشن، پاسخ و غلط ذکر شدهاند. عبارت «آنها را وارد صحنه بکنند و شروع کنند به آشوب، چرا؟ علت چه بود؟ آنها پیش بینی کرده بودند که حقیقت، خیلی زود برای مردم روشن می شود. وقتی توضیحات داده شود، این جمعیت معترض فوری قانع می شوند، وقتی از قضایا مطلع شوند و پاسخ سوالاتشان را دریافت کنند، صحنه را ترک می کنند و اینها تنها می مانند، آسیب پذیری شان بالا می رود و توطئه شان خنثی می شود و پایان می پذیرد.» اشتباه و غلط است. در خبر دولت بهار و در ترجیع بندهای ۱ اوحدی و نسیمی و در تضمین ۱ فروغی بسطامی و در قصیده ۱ فضولی و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی کلمه غلط وجود دارد. در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی و در قصیده ۴۲۲ امیر معزی و در غزل ۱۲۴۶ مولانا کلمه میر و در قصیده ۱ فضولی کلمه موسوی وجود دارد. میرحسین موسوی و مهدی کروبی ارتباطی با اراذل و اوباش سازمانیافته ندارند. اراذل و اوباش سازمان یافته توسط رژیم سپاه و خامنهای سازمان دهی شدهاند. در مقاله کلمه سپاه ذکر شده است. در ادامه مقاله خبری از سایت شبتاب با عنوان«رضا ملک : قاتل هاشمی رفسنجانی، یک تکاور غواص از «گارد آهنین» مجتبی خامنه ای است.» آمده که در آن بیان شده: «مجتبی با کسب آن پیروزی در به انحراف کشیدن جنبش سبز مردم، به وسیله پروژه ی ” خط انحرافی ” ” ویدیوی آن در یو تیوب ” و در نتیجه سرکوبِ جنبش سبز ، دچار خود شیفتگی گردید و با توجه به مختصاتِ هر سازمان مخفی که بدون هیچ رسمیتی پاسخ گویِ هیچ بنی بشری نخواهد بود !» در مقاله بیان شده که سوره ملک ۱۳۸۸ حرف دارد. در سوره ملک کلمه جنبش وجود دارد. اعتراضات جنبش سبز در سال ۱۳۸۸ خورشیدی بوده است. در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمات ملک و جنبش ذکر شدهاند. اگر عبارت «جنبش سبز» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۴۲۴ میشود. در ادامه مقاله به نقل از توضیحات کیان پیرفلک در ویکیپدیا بیان شده: «به گفته مادر کیان پیرفلک، سه نفر از نیروهای لباسشخصی ماشین آنها را در مقابل ساختمان هلال احمر شهر ایذه به رگبار بستند. مادر کیان گزارش میکند که مأموران به آنها توصیه کردند که به سمت «اغتشاشگران» نروند و پس از دور زدن ماشین، ماشین را به رگبار بستند.» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۵۲۳۳ میشود. ارقام عددهای ۱۳۲۵، ۱۳۵۲، ۱۵۲۳۳ و ۲۵۱۳۳۲ مشترک هستند. در ادامه مقاله به نقل از توضیحات کیان پیرفلک در ویکیپدیا بیان شده: «سجاد پیرفلک، عموی کیان، در گفتوگو با روزنامه اعتماد تأکید کرد «وقتی مادر کیان آمده مقابل چند هزار نفر جزئیات ماجرا را تعریف کرده، حرف دیگری باقی نمیماند.» حجتالله درویشپور، نماینده پیشین ایذه در مجلس شورای اسلامی، نیز با استناد به روایت مادر گفت پس از تیراندازی به سوی خودرو، همان کسانی که تیراندازی کردند کیان و پدرش را به ساختمان هلالاحمر که محل استقرار نیروهای بسیج و انتظامی بوده منتقل کردند.» اگر این متن را به عددهای ابجد کبیر و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۱۵۰۳ و ۱۵۲۳ میشود. در توضیحات ندا آقاسلطان در ویکیپدیا بیان شده: «در آذر سال ۱۳۹۸، هاجر رستمی، مادر آقاسلطان ضمن همدردی با خانوادههای کشتهشدگان اعتراضات آبان ۱۳۹۸ ایران گفت: «ماههای اول بود، چند نفر از هلال احمر آمدند دیدن ما. من اجازه ورود به خانه را ندادم و در حیاط با آنان صحبت کردم. گفتم برای چه آمدید؟ گفتند برای دلجویی از شما. گفتم من احتیاجی به دلجویی شما ندارم. بعد یک مقدار هدایا آوردند برای من که آنها را هم قبول نکردم؛ ولی به اصرار گفتند که باید به رسم یادبود قبول کنید. هدایا را آوردم خانه باز کردم. یکی از آنها متن دلجویی آقای خامنهای بود که بلافاصله برگرداندم به هلال احمر.» او درباره پرداخت دیه ندا آقاسلطان نیز گفت: «قاضی شهریاری گفت که دیه را قبول کن. گفتم نه، من دیه را نمیخواهم. قاتل ندا را برای من پیدا کنید. دیه به کار من نمیخورد.»» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۳۲۱۵۰ میشود. ارقام عددهای ۲۱۵۰۳ و ۳۲۱۵۰ مشترک هستند. در این مطلب نیز به هلال احمر اشاره شده است. کیان پیرفلک و ندا آقا سلطان به دست اراذل و اوباش سازمان یافته یا گرگهای رژیم سپاه و خامنهای به قتل و شهادت رسیدهاند. در خبر دولت بهار بیان شده: «آدم ها قطار شدند به طوری که گویی مهره هاي شطرنج دارند نقشه خود را بازي مي كنند. براي چه اين كار را ميكردند؟ براي جوسازي و ايجاد انحراف در اذهان عمومي و غالب كردن آن حرف خلاف خودشان. آنها مي خواستند هيجانات كاذب درست كنند.» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۲۹۲۶ میشود. در مقاله عدد ۱۲۹۶ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۲۹۶ و ۱۲۹۲۶ مشترک هستند. در مقاله کلمات آدم، قطار، شطرنج، نقشه و بازی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمه شطرنج و در مثنوی ۱ حافظ و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در قصیده ۱ سلیم تهرانی و در شعر ۴۲ تحفةالاحرار جامی کلمه مهره و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمه کاذبة ذکر شده است. در قصیده ۱ نظام قاری کلمات اقطار و شطرنج وجود دارند. تفاوت کلمات اقطار و قطار حرف الف است. در برگهای ۲۴، ۴۴، ۱۰۰، ۱۱۱، ۱۲۲، ۲۲۱، ۲۲۴ و ۲۴۴ کتاب الف نوشته پائولو کوئلیو کلمه قطار وجود دارد. در مقاله این عددهای ذکر شدهاند. در توضیحات «احتمال تقلب در انتخابات ریاستجمهوری ایران (۱۳۸۸)» در ویکیپدیا بیان شده آرای مهدی کروبی ۳۳۵۱۷۱ رای بوده است. در خبر دولت بهار و در مقاله به انقلاب یا تعبیر بهتر فتنه ۱۳۵۷ اشاره شده است. ارقام عددهای ۱۳۵۷ و ۳۳۵۱۷۱ مشترک هستند. در توضیحات «احتمال تقلب در انتخابات ریاستجمهوری ایران (۱۳۸۸)» در ویکیپدیا بیان شده تعداد آرای باطله ۴۲۴۱۶۲ بوده است. در غزل ۲۶۱۴ مولانا کلمه رایی وجود دارد. ارقام عددهای ۲۴۱۶ و ۴۲۴۱۶۲ مشترک هستند. در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در شعر ۱ خسرو و شیرین نظامی گنجوی و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در قصیده ۱ سلیم تهرانی و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در باب ۴۲ انجیل برنابا و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی کلمه رای و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در قصیده ۱ فضولی کلمات رای و باطل و در متفرقات ۱ شاه نعمت الله ولی و در غزل ۱ فیض کاشانی کلمه باطل وجود دارد. محمود احمدینژاد حدود ۲۴ میلیون و ۵۲۷ هزار رای آورده است. در مقاله عددهای ۲۴ و ۵۲۷ ذکر شده است. در خبر زیر به عبدالرضا داوری اشاره شده است. در مقاله کلمه داوری ذکر شده است. اگر عبارت «عبدالرضا داوری» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۴۲ میشود. در توضیحات جعفر پناهی در ویکیپدیا بیان شده: «در جریان اعتراضات انتخابات ریاستجمهوری ۱۳۸۸، جعفر پناهی دو بار دستگیر شد.» در مقاله بیان شده که سوره ملک ۱۳۸۸ حرف دارد. در سوره ملک و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» و در غزل ۱ میرزاده عشقی و در قصیده ۱ سوزنی سمرقندی و در قصیده ۱ میلی و در شعر سایه گیسو رهی معیری و در اشعار باقیمانده ۲۴ عسجدی و در برگ ۲۴۴ کتاب زهیر کلمه پناه و در قصیده ۱ حزین لاهیجی کلمه پناهی و در نامههای فارسی ۱۰۰ قائم مقام فراهانی کلمه جعفر و در شعر ۱ در نیایش بوستان سعدی و در قصیده ۱ سلیم تهرانی کلمه دستگیر وجود دارد. در توضیحات بکتاش آبتین به جعفر پناهی اشاره شده است. در توضیحات بکتاش آبتین در ویکیپدیا بیان شده: «بکتاش آبتین در سال ۱۳۸۸ در اعتراضات خیابانی جنبش سبز، بهدست مأموران امنیتی مورد ضربوشتم قرار گرفت و به علت شدت جراحات، در بیمارستان و سپس در خانه چند ماه بستری شد. بنا به گزارشی که کانون نویسندگان ایران منتشر کرده است، ضربهای که به سر او وارد شد، باعث به کما رفتن او شد.آبتین دراینباره گفته بود: «مأموران امنیتی در یکی از آن تظاهرات به من با چاقو حمله کردند و جمجمهام شکست و بلافاصله به بیمارستان فیروزگر منتقل شدم و پس از آن هم حدود یکسال در خانه بستری بودم. آن روز، من مثل بقیه شهروندان در خیابان بودم و برای گرفتن عکس یا فیلم نرفته بودم.» اگر این متن را به عددهای ابجد کبیر، وسیط و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۳۵۵۵۴، ۱۸۷۰ و ۱۴۲۶ میشود. در مقاله عددهای ۳۵۴، ۱۸۷۰، ۱۴۲۶ و کلمات اعتراض، خیابان، جنبش سبز، مأموران امنیتی، بیمارستان، خانه، بستر، نویسنده، منتشر، ضربه، کارد، جمجمه، شکست، بیمارستان، فیروز، عکس و فیلم ذکر شدهاند. ارقام عددهای ۳۵۴ و ۳۵۵۵۴ مشترک هستند.
دریای خزر
در توضیحات دریای خزر در ویکیپدیا عکس زیر از غروب خورشید آمده است. در ویکیپدیا درباره این عکس بیان شده: «غروب آفتاب در ساحل دریای خزر» اگر این عبارت را به عددهای ابجد وسیط و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۱۱ و ۷۵ میشود. سوره شمس یا خورشید ۵۷ کلمه حرف دارد. ارقام عددهای ۵۷ و ۷۵ مشترک هستند. سورههای اسراء و یوسف ۱۱۱ آیه دارند. در سوره اسراء کلمات آفتاب و دریا و سوره یوسف کلمه خورشید وجود دارد. در آیه ۱ سوره شمس کلمه خورشید وجود دارد. شماره نماد نجومی خورشید ۱ است. ارقام عددهای ۱ و ۱۱۱ مشترک هستند. سوره شمس یا خورشید ۲۵۷ حرف دارد. انحراف محوری خورشید ۲۵/۷ درجه است. ارقام عددهای ۲۵۷ و ۲۵/۷ مشترک هستند. در ویکیپدیا بیان شده ذخایر نفت این دریا نزدیک به ۲۵٫۷ میلیارد بشکه است. در مقاله کلمه نفت و عدد ۲۵۷ ذکر شده است. در مقاله بیان شده که کوروش به معنی خورشید است. در منشور کوروش کلمات دریا و غاز و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمه غاز و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات غاز، ساحل و خزر و در غزل ۱ فیض کاشانی و در شعر ۲۴ سام نامه خواجوی کرمانی و در بیت ۴ شعر ۲ کشف الاسرار و عدة الابرار میبدی و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمه ساحل و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات محمود و آباد و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در مثنوی ۱ مطمح الانظار حزین لاهیجی کلمه آباد و در مقاله کلمات عکس، پیرمرد، ساحل، محمود، آباد، حاشیه و دریای خزر وجود دارند. در توضیحات دریای خزر در ویکیپدیا عکس زیر آمده است. در ویکیپدیا درباره این عکس بیان شده: «پیرمرد غازچران در ساحل محمودآباد، حاشیه دریای خزر» در زیر خبری از دویچه وله با عنوان «برد و باخت ایران در تقسیم دریای خزر» آمده که در آن به مکالمه تلفنی محمود احمدینژاد با دمیتری مدودف اشاره شده است. اگر عبارت «محمود احمدینژاد» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۶۱ میشود. ارقام عددهای ۱۶ و ۶۱ مشترک هستند. اگر عبارت «دمیتری مدودف» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۴۲ میشود. ارقام عددهای ۲۴ و ۴۲ مشترک هستند. خبر دویچه وله برای سال ۱۳۸۹ خورشیدی است. در مقاله عدد ۱۳۸۹ ذکر شده است. در خبر دویچه وله بیان شده: «دکترهومن پیمانی، رئیس بخش "امنیت انرژی و جغرافیای سیاسی انستیتوی مطالعات انرژی" دانشگاه ملی سنگاپور نظر این کارشناس روس را تائید نمیکند. وی میگوید: «در حال حاضر ایران با توجه به اینکه ظاهرا راه حل دیگری برای تقسیم دریا وجود ندارد، شاید به این نتیجه رسیده باشد که دربارهی تقسیم دریا رایزنی کند». اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۷۸۰۸ میشود. در مقاله بیان شده که سوره الرحمن ۱۷۰۸ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۷۰۸ و ۱۷۸۰۸ مشترک هستند. در سوره الرحمن کلمه دریا و در بیت ۴ شعر ۲ النوبة الثالثة - سوره ص میبدی کلمات رحمت و دریا و در قصیدههای ۱ و ۴۲۲ امیر معزی و در غزل ۱۲۴۸ مولانا کلمات دریا و پیمان و در غزل ۱ ابن یمین کلمه پیمان وجود دارد. ویکتور هوگو نویسنده رمان «کارگران دریا» است. نقاشی «فانوس دریایی» اثر ویکتور هوگو است. در خبر دویچه وله بیان شده که طبق قراردادهایی که بین شوروی و ایران بسته شده، این دریا باید بهصورت مشترک بین دو کشور استفاده میشد. ایران در عمل به دلیل ضعف اقتصادی و نظامی نتوانست از موضع خودش دفاع کند. در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات خزر، روس و ضعیف و در برگ ۲۴۴ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمه قرارداد ذکر شده است. روسیه باید از سهم خودش، سهم آذربایجان، قزاقستان و ترکمنستان را بدهد. این کشورها جزء شوروی سابق بودند. در برگ ۲۲۴ کتاب زهیر کلمه قزاق وجود دارد. «طبق قراردادهای بین شوروی و ایران و اصل جانشینی باید دریای خزر به صورت مساوی بین روسیه و ایران نصف شود.» در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات خزر و نیم و در مثنوی ۱ نسیمی کلمات دریا و نیم و در ترجیع بند ۱ مولانا و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی و در لمعات ۱ عراقی و در قصیده ۱ مجد همگر و در قصیده ۱ فضولی و در شعر ۴۲ تحفةالاحرار جامی کلمه نیم و در برگ ۲۲۴ کتاب آشنایی با صادق هدایت کلمه نیمه و در باب ۶۱ انجیل برنابا کلمه نصف و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمات بحر، سهم، دو و متساوی وجود دارند. در این جهان مردم باید خودشان حقشان را بگیرند. مردم هر کشور باید با رایگیری تصمیم بگیرند که پیگیر حقشان باشند یا نه. موضوع تقسیم مساوی دریای خزر نباید باعث بروز جنگ شود. این موضوع باید از طریق شکایت دادگاههای بین المللی پیگیری شود. در مقاله به ناصرالدین شاه اشاره شده است. در توضیحات دریای خزر در ویکیپدیا بیان شده: «شاهزاده مسعود میرزا ظلالسلطان ملقب به ظلالسلطان که از شاهزادگان قاجار و بزرگترین پسر به سن بلوغ رسیده ناصرالدینشاه بود که در دوران جوانی مدتی حاکم مازندران بود.» در این مطلب کلمه سلطان وجود دارد. در مقاله به ارتباط بین کاسپین ماکان نامزد ندا آقا سلطان و دریای خزر یا کاسپین اشاره گردید. اگر عبارت «دریای خزر» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۴ میشود. در ویکیپدیا مختصات شمالی دریای خزر ۴۲ ذکر شده است. در مقاله عدد ۴۲ ذکر شده است. عدد ۴۲ قرینه عدد ۲۴ است. در ویکیپدیا بیان شده که دریای خزر ۵۷۵ نوع گیاه و ۱۳۳۲ گونه جانور دارد. در مقاله عددهای ۵۷۵ و ۱۳۳۲ ذکر شده است. در توضیحات دریای خزر در ویکیپدیا بیان شده: «در مرداد ۱۴۰۱ نیز پس از وقوع سیل در شهرهای مختلف استان مازندران مارهای سمی بار دیگر از مناطق کوهستانی به مناطق ساحلی دریای مازندران رانده شدند و بر اساس گزارشها دستکم در نقاطی همچون «دوجمان، هچیرود، امامرود، رادیو دریا در چالوس، و پل ماشلک، سیترا و خیرود» دیده شدهاند.» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۲۲۳۱ میشود. در مقاله بیان شده که سوره شعراء ۱۳۲۲ کلمه دارد. ارقام عددهای ۱۳۲۲ و ۱۲۲۳۱ مشترک هستند. در سوره شعراء کلمات دریا، کوه و مار و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات ساحل، خزر، کوه، مار و سم و در قصیده ۱ فضولی کلمات وقوع و سیل و در قصیده ۱ سلیم تهرانی کلمات سیل و مار و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در ترجیع بند ۱ میلی و در شعر ۲۴ مخیل نامه نظام قاری کلمه مار وجود دارد. در ادامه مقاله بیان شده که طوفان نوح به صورت سیل بوده است. در ادامه مقاله به نقل از استاد طاهری بیان شده که طوفان نوح در اثر ذوب شدن یخهای یا برفهای قطب بوده است. در ادامه مقاله به یخبندان اشاره شده است. در توضیحات دریای خزر در ویکیپدیا بیان شده: «دریای خزر امروزی باقیمانده دریایی است پهناور که از دریای سیاه تا دریاچه آرال گسترش داشته. این دریاچه در گذشته چند بار بخاطر رشد حجم دوباره به دریای سیاه و دریاچه آرال وصل شده. چنین حالتی آخرین بار پس از اتمام عصر یخبندان انجام شد و دریای خزر به دریای سیاه وصل شد. دریای خزر هرگز با اقیانوسها مرتبط نبوده زیرا هنگام اتحاد با دریای سیاه، این دریا به اقیانوس متصل نبوده.» در ویکیپدیا بیان شده که عرض دریای خزر ۴۳۵ کیلومتر است. در شعر ۱ آغاز کتاب عراقی کلمه عرض و در قصیده ۱ سلیم تهرانی و در قصیده ۱ نظام قاری و در قصیده ۱ حزین لاهیجی کلمات عرض و دریا و در مقاله عدد ۴۳۵ ذکر شده است. در ویکیپدیا بیان شده که دریای خزر حدود ۴۴ درصد کل آب دریاچههای جهان را تشکیل میدهد. در مقاله عدد ۴۴ ذکر شده است. در برگ ۲۲۴ کتاب الف کلمات دریاچه، بایکال و ایرکوتسک ذکر شدهاند. در ویکیپدیا بیان شده که میانگین ژرفای دریاچه بایکال ۲۴۴۲ فوت است. اگر کلمه ایرکوتسک را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۴ میشود. ارقام عددهای ۲۴، ۲۲۴ و ۲۴۴۲ مشترک هستند. در توضیحات دریاچه بایکال در ویکیپدیا بیان شده: «دریاچه بایکال (به روسی: О́зеро Байка́л (اُزِرُ بایکال)) دریاچهای است در جنوب سیبری در کشور روسیه، میان استان ایرکوتسک و جمهوری بوریاتیا. این دریاچه هفتمین دریاچه بزرگ جهان است و در فهرست میراث جهانی قرار دارد.» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۴۵۳ میشود. ارقام عددهای ۴۳۵ و ۴۵۳ مشترک هستند. مساحت رو دریاچه بایکال ۱۲۲۴۸ مایل مربع است. در مقاله عددهای ۱۲۴۸ و ۱۱۴۲۸ ذکر شدهاند. ارقام این عددها مشترک هستند. اگر کلمه بایکال را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۰ میشود. در مقاله عدد ۱۰ ذکر شده است. در ویکیپدیا مختصات شمالی استان ایرکوتسک ۵۷۲۲ ذکر شده است. در مقاله به نقل از توضیحات دریای خزر در ویکیپدیا بیان شده ذخایر نفت این دریا نزدیک به ۲۵٫۷ میلیارد بشکه است. ارقام عددهای ۷/۲۵ و ۵۷۲۲ مشترک هستند. در توضیحات دریاچه بایکال در ویکیپدیا بیان شده: «قبایل بوریات در سمت شرقی دریاچه زندگی میکنند و به پرورش بز، شتر، و گاو و گوسفند اشتغال دارند.» در مقاله کلمات پرورش، بز، شتر، گاو و گوسفند ذکر شدهاند.
نیکا شاکرمی نماد شجاعت و آزادگی
در مقاله به نقل از توضیحات حزب الله لبنان در ویکیپدیا بیان شده: «در جریان سرکوب قیام ۱۴۰۱ ایران که با قتل مهسا امینی در زمان بازداشت گشت ارشاد آغاز شده، روایتهایی از حضور مجدد نیروهای حزبالله و شنیده شدن مکالمه عربی نیروهای سرکوب در زمان ایستادن در برابر معترضان وجود داشت. مشابه این روایت در زمان اعتراضات به انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ هم وجود داشت. حزبالله هرگز حضور در سرکوب شهروندان ایرانی را رد نکرده است.» نیکا شاکرمی در اعتراضات سال ۱۴۰۱ خورشیدی در تهران به قتل و شهادت رسیده است. در قصیده ۱ سلیم تهرانی کلمات شاه، کرم، اعتراض و لاله و در ترجیع بند ۱ مولانا کلمات نیک، شاه، کرم و لاله و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات نیک، شاه و لاله و در قصیده ۱ عراقی کلمات نیک، کرم و لاله و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در قصیده ۱ سلیم تهرانی کلمات شاه، کرم و لاله و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در ترجیع بند ۱ مولانا و در قصیده ۱ نظام قاری کلمات نیک، شاه و کرم و در مقاله کلمه نیک و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در قصیده ۱ فضولی کلمات شاه و کرم و در قصیده ۱۶ عطار کلمات نیک و کرم و در غزل ۱ سلیم تهرانی و در غزل ۱ آشفته شیرازی و در تضمین ۱ فروغی بسطامی و در بیت ۴ شعر ۲ النوبة الثالثة - سوره ص میبدی کلمه کرم و در قطعه ۱ پروین اعتصامی کلمات نیک و لاله و در غزل ۱ محتشم کاشانی و در غزل ۱ مسعود سعد سلمان و در قصیده ۱ مجد همگر و در رباعی ۲۴ خیام و در غزل ۲۲۴ بلند اقبال و در شعر ۲۵۳ پیام مشرق اقبال لاهوری کلمه لاله وجود دارد. گل لاله در ایران نماد شهادت است. در قصیده ۱ حزین لاهیجی به گل لاله اشاره شده است. اگر متن قصیده ۱ حزین لاهیجی را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۴۲۶۱ میشود. نیکا شاکرمی متولد سال ۱۴۲۶ قمری است. در غزل ۱۲۶۴ صائب تبریزی کلمه کرم وجود دارد. ارقام عددهای ۱۲۶۴، ۱۴۲۶ و ۴۲۶۱ مشترک هستند. اگر عبارت «گل لاله» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۱۶ میشود. ارقام عددهای ۱۶ و ۱۱۶ مشترک هستند. در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در شعر ۲۴ مخیل نامه نظام قاری کلمه کارد وجود دارد. در زیر پستی از اینستاگرام ایران اینترنشنال با عنوان «افشای جزئیات تعرض جنسی و قتل نیکا شاکرمی به دست ماموران سپاه؛ سلاخی رویای آزادی با کارد دیکتاتور» آمده که در بالای آن ساعت ۱۰:۴۱ مشخص است. ارقام عددهای ۱۰:۴۱ و ۱۴۰۱ مشترک هستند. پست زیر ۱۴۱۵ کامنت دارد. در مقاله بیان شده که سوره قاف ۱۵۵۴ حرف و سوره تحریم ۱۱۵۴ حرف و سوره آل عمران ۱۵۴۰۱ حرف دارد. بین عددهای ۱۱۵۴، ۱۴۱۵، ۱۵۵۴ و ۱۵۴۰۱ چهار رقم مشترک هستند. در سوره قاف کلمه نیک و در سوره تحریم کلمه کرم و در سوره آل عمران کلمات نیک و کرم ذکر شدهاند. سوره آل عمران ۳۴۱۸ کلمه دارد. نیکا شاکرمی متولد سال ۱۳۸۴ خورشیدی است. ارقام اعداد ۱۳۸۴ و ۳۴۱۸ مشترک هستند. نیکا شاکرمی متولد شهر خرم آباد است. آرامگاه باباطاهر در شهرهای خرم آباد و همدان است. در شعر ۱ حمید الدین بلخی به همدان اشاره شده است. آرامگاه باباطاهر در سال ۱۳۸۴ خورشیدی در خرم آباد ثبت شده است. در توضیحات آرامگاه باباطاهر (همدان) در ویکیپدیا بیان شده: «در محوطه داخلی این آرامگاه ۲۴ دو بیتی بر روی ۲۴ قطعه سنگ زیبا حک شده و در قسمت پایین اطراف محوطه داخلی مزار نصب شدهاست.» در مقاله به دوبیتی ۲۴ باباطاهر اشاره شده است. در توضیحات آرامگاه باباطاهر (همدان) بیان شده: «ستونهای هشتگانه برج، قطعه سنگ مزار، کف و پلههای آرامگاه از سنگ گرانیت حجاری شدهاست و بنای اصلی نیز به ابعاد۱۰ × ۱۰ متر با مجموعهای از منشورها پوشیده شده و دارای مدخلهای ورودی و منفذهای نور است.» در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمه ستون و در مقاله عدد ۱۰ کلمات پله، آرامگاه، منشور و نور ذکر شده اند. در مقاله به ارتباط بین منشور کوروش و آیه نور اشاره گردید. سال ۱۳۸۴ خورشیدی معادل سال ۵۱۰۶ در گاهشمار کالی یوگا است. سوره ماه ۱۵۰۶ حرف دارد. اگر عبارت «چهره مانند ماه نیکا شاکرمی» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۰۵۶ میشود. ارقام اعداد ۱۰۵۶، ۱۵۰۶ و ۵۱۰۶ مشترک هستند.نیکا شاکرمی متولد سال ۱۴۲۶ قمری است. در غزل ۱۲۶۴ صائب تبریزی کلمه کرم وجود دارد. در صفحه ۱۲۴۶ کتاب نور که آدرس آن در ادامه مقاله آمده پست زیر از گوهر عشقی قرار دارد که در آن چهره مانند ماه نیکا شاکرمی مشخص است. در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی کلمات گوهر، شاه و کرم و در ترجیع بند ۱ مولانا کلمات نیک، شاه، کرم و ماهروی و در مثنوی ۱ نسیمی کلمات گوهر، نیک، شاه و «بر رخ همچو ماه تمامش» و در ترجیع بند ۱ نسیمی کلمات گوهر، عشق، چهره و ماه و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات گوهر، نیک، شاه و ماهرویان و در قصیده ۱ سلیم تهرانی کلمات گهر، شاه، کرم، ماه و خوبرویان و در مسمط ۱ ادیب الممالک گوهر، عشق، شاه، کرم و ماه و در قصیده ۱ نظام قاری کلمات نیک، شاه، کرم و مه و در قصیده ۱ فضولی کلمات گهر، شاه، کرم و ماه و در غزل ۱ آشفته شیرازی کلمات کرم و صورت زیبا و در قصیده ۱ عراقی کلمات نیک، کرم و ماه و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمات گوهر، عشق، نیک و ماه و در شعر ۲۴ منوچهر شاهنامه فردوسی کلمات گوهر، نیک، شاه و ماهروی و در شعر ۴۲ پادشاهی بهرام گور شاهنامه فردوسی کلمات گوهر، نیک، شاه، دختر ماهروی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمات گوهر، عشق و ماه و در قصیده ۱ سوزنی سمرقندی کلمات گهر، عشق و ماه و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمات شاه، کرم و ماه و در قصیده ۱۶ عطار کلمات گهر، نیک، کرم و زیبا و در قصیده ۲۴ خاقانی کلمات گوهر، کرم و ماه و در غزل ۴۲ آشفته شیرازی کلمات نیک و مهوش و در متفرقات ۱ شاه نعمت الله ولی کلمات نیک و ماه و در رباعی ۴۲ سلمان ساوجی عبارت «در معرض رویت قمر آمد بشکست» و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی کلمات گوهر و «رخت ماهست» و در قصیده ۴۲۲ امیر معزی کلمات گوهر، عشق، نیک و ماه ذکر شدهاند. در بیت زیر از شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی عبارت «رخ همچو هلالی درِ بدر» وجود دارد. اگر بیت زیر را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۲۵۷ میشود. در مقاله عدد ۲۵۷ ذکر شده است. نیم قطر بزرگ ماه 00257/0 واحد نجومی است.
ابرویش بود به رخ همچو هلالی درِ بدر *** بر خَدَش زلف چو آویخته صدقی با عذر
صادق هدایت نویسنده کتاب «سرگذشت ماه» است. مصطفی فرزانه نویسنده کتاب «ماه گرفته» است. اگر عبارت «مصطفی فرزانه» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۵۷۲ میشود. فریدون فرهودی کارگردان تله فیلم «ماه میتابد» است. در پست زیر از گوهر عشقی چشمان و مژه نیکا شاکرمی سرمه و آرایش دارد. در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمات گوهر، عشق، چشم و آرایش و در قصیده ۱ نظام قاری کلمات نیک، شاه، کرم، چشم و آرایش و در قصیده ۱ سلیم تهرانی کلمات شاه، کرم، چشم و مژه و در قصیده ۱ فضولی کلمات گهر، شاه، کرم، چشم و مژه و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمات گهر، عشق، شاه، کرم، چشم، مژگان و سرمه و در شعر ۲۴ منوچهر شاهنامه فردوسی کلمات گوهر، نیک، شاه، چشم و آرایش و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی کلمات گوهر، چشم و آرایش و در قصیده ۱ طبیب اصفهانی کلمه آرایش و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در قصیده ۱ حزین لاهیجی و در قصیده ۱ میلی کلمات چشم و مژه و در غزل ۱ ابن یمین کلمات گوهر و سرمه و در حکایت ۱۰ باب اول در سیرت پادشاهان گلستان سعدی کلمات گوهر، نیک و چشم و در برگ ۲۴۲ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمات آرایش و سنائی و در غزل ۲۴۲ سنایی کلمات گوهر و چشم وجود دارند. اگر متن غزل ۲۴۲ سنایی را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۴۱۰ میشود. نیکا شاکرمی در سال ۱۴۰۱ خورشیدی به قتل و شهادت رسیده است. ارقام عددهای ۱۴۰۱ و ۱۴۱۰ مشترک هستند. ناصر تقوایی کارگردان مستند «آرایشگاه آفتاب» است. بکتاش آبتین نویسنده مجموعه شعرهای «مژهها چشمهایم را بخیه کردهاند» و «شناسنامه خلوت» است. مجموعه شعر «شناسنامه خلوت» در سال ۱۳۸۴ خورشیدی منتشر شده است. در مقاله بیان شده که نیکا شاکرمی متولد سال ۱۳۸۴ خورشیدی است. در زیر خبری از بیبیسی با عنوان «منبع نزدیک به خانواده نیکا شاکرمی: پلیس امنیت اجازه تشکیل پرونده مفقودی نمیداد» آمده که در آن بیان شده: «این منبع به بیبیسی فارسی گفته که نیکا شناسنامهاش را در کیف زیپدار داخل کولهپشتیاش گذاشته بود زیرا قرار بوده به خوابگاه خواهرش برود.» در قصیده ۲۴ امیر معزی و در شعر ۴۲ پادشاهی بهرام گور فردوسی کلمه خوابگاه و در مقاله کلمات منبع، بیبیسی، فارسی، کیف و خواهر ذکر شدهاند. اگر عبارت «خواهر نیکا شاکرمی» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۴۲ میشود. فریدون فرهودی کارگران تله فیلم کیف است. در ترجیع بند ۱ نسیمی کلمه کیف وجود دارد. در ادامه عکس کیان پیرفلک با کیف آمده است. کیان پیرفلک نیز مشابه نیکا شاکرمی توسط اراذل و اوباش سازمانیافته رژیم سپاه و خامنهای به قتل و شهادت رسیده است. اگر عبارت «کیان پیرفلک نیکا شاکرمی» را به عددهای ابجد کبیر و وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۰۷۵ و ۱۲۱ میشود. در مقاله عددهای ۱۰۷۵ و ۱۲۱ ذکر شدهاند. در خبر بیبیسی بیان شده: «همزمان در عکسی که میزان از وسائل نیکا منتشر کرده یک موبایل سفید و هدفون مشکی دیده میشود که این منبع میگوید متعلق به نیکا شاکرمی نبوده است.» در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمه میزان وجود دارد. در ادامه مقاله پستی از سیما ثابت آمده که در آن نیز عکس نیکا شاکرمی مشخص است. نیکا شاکرمی متولد خرم آباد از شهرهای استان لرستان است. کروبی متولد الیگودرز از شهرهای استان لرستان است. در مقاله بیان شده که کروبی از کاندیداهای اصلاح طلب معترض به نتایج انتخابات سال ۸۸ است. در مقاله به عذرخواهی احمدینژاد و اینکه منظورش از خس و خاشاک در سخنرانی سال ۸۸ اراذل و اوباش سازمان یافته رژیم سپاه و خامنهای بوده اشاره شده است. در غزل ۴۲۲ عطار کلمات نیک و اوباش و در غزل ۲۴۴ سعدی و در رباعی ۸۸ اوحدی کلمه اوباش وجود دارد. نیکا شاکرمی توسط اراذل و اوباش سازمانیافته رژیم سپاه و خامنهای به قتل و شهادت رسیده است. اگر عبارت «سروان محمد زمانی» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۶۱ میشود. در توضیحات نیکا شاکرمی در ویکیپدیا بیان شده: «یک افسر ارشد سپاه با نام سازمانی «نعیم ۱۶» و هویت «سروان محمد زمانی» تماس برقرار میکند و بر اساس دستور این شخص، جسد نیکا در یک خیابان خلوت در بزرگراه یادگار امام رها میشود.» در شعر «دیدار یار» خمینی کلمه النعیم وجود دارد. اگر عبارت «دیدار یار» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۶ میشود. در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمات نیک، شاه، کرم و یادگار و در شعر ۴۲ پادشاهی بهرام گور شاهنامه فردوسی کلمات نیک، شاه و یادگار و در قصیده ۱ سلیم تهرانی کلمات شاه، کرم و یادگار و در باب ۲۴ انجیل برنابا کلمات کرم و جسد و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در قطعه ۱ پروین اعتصامی و در غزل ۲۴۲ سنایی کلمه یادگار و در شعر ۶۱ دفتر چهارم مثنوی و معنوی مولانا کلمات آرش و امام و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات کرم و نعیم و در سوره ۱۰ قرآن (سوره یونس) و در آیه ۲۴ سوره مطففين و در آیه ۵:۶۵ قرآن (سوره مائده) و در ترجیع بند ۱ نسیمی کلمات نعیم و هویت و در متفرقات ۱ شاه نعمت الله ولی کلمات نیک و هویت وجود دارند. در مقاله عدد ۵۶۵ ذکر شده است. ارقام عددهای ۵۶۵ و ۵:۶۵ مشترک هستند. در قطعه ۱۶ مسعود سعد سلمان در گنجور رومیزی کلمات نعیم و زندان وجود دارند. نعیم ۱۶ در حال بردن نیکا شاکرمی به زندان بودند. در مقاله به توضیحات زن شهرآشوب در ویکیپدیا و فرخی سیستانی اشاره شده است. در توضیحات زن شهرآشوب در ویکیپدیا بیت زیر از فرخی سیستانی آمده که در آن کلمه نعیم وجود دارد.
همه نعیم سمرقند سربهسر دیدم *** نظاره کردم در باغ و راغ و وادی و دشت
در مقاله به فیلمهای شهرآشوب محصول سالهای ۱۳۴۸ و ۱۳۸۴ خورشیدی اشاره شده است. نیکا شاکرمی متولد سال ۱۳۸۴ خورشیدی است. در ویکیپدیا بیان شده: «شَهرآشوب، فَتّانه یا زن اغواگر به معنی کسی است که به لحاظ زیبایی شهر را بیاشوبد و به عبارتی ترکیب وصفی است برای توصیف زیبارویان فتنهانگیز.» در مقاله به چهره مانند ماه نیکا شاکرمی اشاره شده است. در باب ۱ انجیل برنابا کلمات نیک و دختر و غزل غزلهای ۱ سلیمان کلمات دختر و زیبا و در آیه ۱:۶ کتاب مقدس نوحه عبارت زیبایی دختر و در آیههای ۲:۴ و ۴:۲۲ کتاب مقدس نوحه کلمه دختر و در آیه ۲:۴ کتاب مقدس نوحه کلمات نیک، دختر و قتل وجود دارند. نیک آن باشد که انجامش نکوست نمایشنامهای کمدی اثر ویلیام شکسپیر است. تجاوز به لوکرسیا عنوان شعر روایی یا داستان منظومی از ویلیام شکسپیر است. درگذشت شکسپیر در سال ۱۶۱۶ میلادی است. اگر کلمه شکسپیر را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۶ میشود. ارقام عددهای ۱۶ و ۱۶۱۶ مشترک هستند. نیکا شاکرمی ۱۶ سال عمر کرده است. در قصیده ۱۶ عطار کلمات نیک، کرم و عمر و در غزل ۱۵۷۰ امیرخسر دهلوی کلمات نیک و عمر ذکر شدهاند. آرامگاه باباطاهر در خرم آباد در ۱۶ اسفند ثبت شده است. در دوبیتی ۱۶ باباطاهر کلمه خرم وجود دارد. در مقاله کلمه انسان و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمه کافور وجود دارد. در سوره انسان و ترجمه انصاریان بیان شده: «همانا نیکان همواره از جامی می نوشند که نوشیدنی اش آمیخته به کافور [آن ماده سرد، سپید و معطر] است.» در این آیه نیز کلمه نیکان وجود دارد. اگر متن عربی این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۶۶۱ میشود. ارقام عددهای ۱۶، ۱۱۶۶، ۱۶۱۶ و ۱۶۶۱ مشترک هستند. در توضیحات کافور در ویکیپدیا بیان شده: «استفاده کافور در سربازی به این دلیل است که در سربازخانه ها با وجود محیط جمعی که ممکن است مدت زمان زیادی هم طول بکشد از کافور در قالب ادویه استفاده میشود تا میل جنسی سربازان سرکوب شود. در واقع کافور خوراکی نوعی قابلیت سردمزاجی دارد و با استفاده آن بطور منظم در وعده های غذایی حالت سرمزاجی و سرکوب میل جنسی اتفاق خواهد افتاد و این موضوع باعث میشود سربازان در طول دوره ای که در زندگی جمعی قرار دارند مخصوصا در محیط نظامی فکر های جنسی به سرشان نزند و تمام تمرکزشان روی آموزش های نظامی باشد.» اگر این متن را به عددهای ابجد وسیط و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۸۴۲ و ۱۳۲۳ میشود. در مقاله عددهای ۱۲۴۸ و ۱۳۲۳ ذکر شدهاند. در مقاله بیان شده که سوره توبه ۱۱۴۲۸ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۲۴۸ و ۱۱۴۲۸ مشترک هستند. در سوره توبه کلمات استفاده، دلیل، وجود، سرباز، جمعی، مدت، زمان، زیاد، میل، شهوات، فکر و سر ذکر شدهاند. قاتلان نیکا شاکرمی سرباز بودند. جعفر پناهی تدوینگر فیلم «سربازهای جمعه» است. در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» کلمات کافور و گچ وجود دارند. در توضیحات کافور در ویکیپدیا بیان شده: «واژه کافور واژهای مالایی است؛ و در مالزی به کافور، کاپور باروس میگویند که معنای گچ باروس میدهد. باروس نام بندری در سوماترا اندونزی است که در آنجا کافور تجارت میشدهاست.» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۷۲۵۲ میشود. در توضیحات پرواز شماره ۷۵۲ هواپیمایی بینالمللی اوکراین در ویکیپدیا بیان شده: «وادیم پریستایکو وزیر امور خارجه اوکراین، خواستار شناسایی همه افراد دخیل در شلیک موشک به هواپیما شد. وی گفت موضوع این نیست که «یک سرباز در شلیک موشک عجله کرده و واکنش بیش از حد نشان داده است. ما میخواهیم سلسله مراتب فرماندهی و این که چه کسی فرمان داده است را پیدا کنیم تا عدالت در مورد او اجرا شود.»» در این مطلب نیز کلمه سرباز وجود دارد. ارقام عددهای ۷۵۲ و ۷۲۵۲ مشترک هستند. نیم قطر بزرگ ماه ۰۰۲۵۷/۰ است. بین اعداد ۰۰۲۵۷/۰ و ۷۵۲ سه رقم مشترک هستند. در مقاله بیان شده که نیکا شاکرمی متولد سال ۵۱۰۶ در گاهشمار کالی یوگا است. سوره ماه ۱۵۰۶ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۵۰۶ و ۵۱۰۶ مشترک هستند. در ادامه مقاله بیان شده که مختصات شرقی پرواز ۷۵۲ اوکراین در ویکیپدیا ۵۱۰۶۱۴ ذکر شده است. در این عدد ارقام ۱۴ و ۵۱۰۶ مشخص است. در توضیحات پرواز اوکراین در ویکیپدیا ۱۴ بار کلمه ماه تکرار شده است. در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی کلمات پرواز، طیاره و ماه شب ۱۴، کافور و سپه وجود دارند. این نشانهها بیان میکنند که رژیم سپاه و خامنهای پرواز ۷۵۲ اوکراین را منهدم کرده و نیکا شاکرمی را به قتل رسانده است. در ویکیپدیا بیان شده: «کافور به علت خوشبو بودن در غسل، حنوط و کفن نمودن میت کاربرد دارد.» در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمه خوشبو و در ترجیع بند ۱ مولانا کلمه غسل و در ترجیع بندهای ۱ خاقانی، اوحدی و میلی و در قصیده ۱ نظام قاری کلمه کفن وجود دارد. در توضیحات کافور در ویکیپدیا بیان شده: «حنوط: مالیدن کافور بر پیشانی، کف دستها، سر دو زانو و سر دو انگشت بزرگ پاها، واجب است.» در مقاله کلمات دست، دو زانو و پا و در ترجیع بند ۱ میلی کلمات دو زانو و انگشت و در باب ۱ انجیل مرقس و در غزل ۴۲۲ بلند اقبال کلمه زانو و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمات کافور، پا و انگشت و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در قصیده ۱ سلیم تهرانی و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در قصیده ۱۶ عطار و در باب ۲۴ انجیل برنابا کلمه انگشت ذکر شده است. در ویکیپدیا بیان شده که کافور باعث «کاهش سرعت رویش مو سر ، ریش و موهای زائد» میشود. در مقاله کلمات سرعت، مو و ریش ذکر شدهاند. کافور ضد سرفه است. در شعر ۶۱ دفتر چهارم مثنوی و معنوی مولانا کلمه ضد و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمه سرفه وجود دارد. در ویکیپدیا بیان شده که کافور باعث «از بین رفتن جوش های صورت» میشود. در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در ترجیع بند ۱ اوحدی و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی و در غزل ۲۲۴ مولانا و در برگ ۲۴۴ کتاب پله پله تا ملاقات خدا و در مقاله کلمه جوش ذکر شده است. در ویکیپدیا بیان شده IUPHAR ligand کافور ۲۴۲۲ است. ارقام عددهای ۲۴ و ۲۴۲۲ مشترک هستند. در ویکیپدیا بیان شده: «از کافور امروزه به عنوان نرمکننده نیترات سلولز، دافع حشرات، مومیاییکردن و همچنین در آتشبازی و داروسازی استفاده میشود. در زنجیره غذایی مردم آسیا به عنوان چاشنی در شیرینی استفاده میشود. در باور عامیانه مردم مار و سایر خزندگان از بوی کافور میترسند.» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۴۱۴۱ میشود. در مقاله عدد ۱۱۴۴۴ و کلمات نرم، نیترات، مومیایی، آتش، بازی و مار و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی کلمات آتش و بازی و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در نامههای فارسی ۱۰۰ قائم مقام فراهانی کلمه دارو و در قطعه ۱ خاقانی کلمه آسیا و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی کلمات کافور و شیرین و در برگ ۲۴۲ کتاب زهیر کلمه حشرات وجود دارد. ارقام عددهای ۱۱۴۴۴ و ۱۴۱۴۱ مشترک هستند. در مقاله به سیاوش اشاره شده است. در توضیحات سیاوش در ویکیپدیا بیان شده: «پس سیاوش آزمون آتش را پذیرفت؛ روز بعد از کوه آتش که کاووس برافروخته بود با جامه سپید و کافور زده با اسب شبرنگ خویش که بهزاد نام داشت، وارد میدان شد و کاووس را آشفته یافت:
سیاوش بیامد به پیشِ پدر *** یکی خودِ زرین نهاده بهسر
هُشیوار و با جامهایِ سپید *** لبی پر ز خنده دلی پر امید
یکی تازیی بر نشسته سیاه *** همی خاکِ نعلش برآمد به ماه
پراگنده کافور بر خویشتن *** چنان چون بود رسم و ساز کفن
بدانگه که شد پیشِ کاووس باز *** فرود آمد از باره بردش نماز
رخِ شاهکاووس پُر شرم دید *** سخن گفتنش با پسر نرم دید
سیاوش بدو گفت اَندُه مدار *** کزین سان بود گردشِ روزگار»
اگر ابیات بالا از فردوسی را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۲۶۴ میشود. در مقاله بیان گردید که نیکا شاکرمی متولد سال ۱۴۲۶ است. ارقام عددهای ۱۲۶۴ و ۱۴۲۶ مشترک هستند. در ویکیپدیا بیان شده که جرم مولی کافور ۲۳/۱۵۲ گرم بر مول است. در مثنوی ۱ مطمح الانظار حزین لاهیجی و در شعر ۲۴ خسرو شیرین نظامی گنجوی کلمه کافور وجود دارد. اگر متن مثنوی ۱ مطمح الانظار حزین لاهیجی را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۳۲۱۵۰ میشود. اگر متن شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۵۱۳۳۲ میشود. بین عددهای ۱۳۲۱۵۰، ۲۳/۱۵۲ و ۲۵۱۳۳۲ چهار رقم مشترک هستند. در توضیحات نیکا شاکرمی در ویکیپدیا بیان شده:
«نسرین شاکرمی، مادر نیکا
نسرین شاکرمی، مادر نیکا شاکرمی، در ویدئویی که رادیو فردا پخش کرد مرگ دخترش را «جنایت» خواند و گفت که تحت فشار بوده تا اعتراف تلویزیونی کند و از صحبتهای اجباری او، مرگ نیکا را «خودکشی» نشان دهند. او در رد ادعای حکومت مبنی بر سقوط او از ارتفاع گفت: «من خودم بارها بدن دخترم را پس از تحویل گرفتن جسد او رؤیت کردم و تمام بدن او کاملاً سالم بود و هیچ شکستگی و کبودی در دست و پاهای او نبود. یک ضربه خیلی شدید خورده بود و جمجمهاش به تو رفته بود و فکش شکسته شده بود.»» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۲۵۳ میشود. اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۲۵۳ میشود. در مقاله بیان شده که سوره شوری ۳۵۲۱ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۲۵۳ و ۳۵۲۱ مشترک هستند. در سوره شوری کلمات نیک، کرم، دختر، میخوانی، گفت، اجباری، نشانه، دهند، او، گفت، من، خود، دختر، پس از، نگاه، کردم، تمام، او، کاملا، بود، هیچ، شکست، دست، پا، او، نبود، سر، به، تو، رفته، بود، شکست و شده بود و در رباعیهای ۱۰، ۲۴ و ۴۲ خیام کلمه فردا و در غزل ۲۴ میرزاده عشقی کلمات فردا و دختر و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات نسرین، نیک و شاه و فردا و در قصیده ۱ نظام قاری کلمات نسرین، شاه، کرم، دست و پا و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات نسرین، شاه، کرم، مادر، دست، پا، ستخوانش بشکست و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی کلمه نسرین و در مقاله کلمه مادر و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمات نیک، شاه، کرم، مرگ و شکسته و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی کلمات شاه، کرم، جنایت و شکسته و در شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» از بودا(ع) کلمات نیک، شاه، دست و فک و در مقاله کلمه جمجمه و در مثنوی ۱ نسیمی کلمات نیک، شاه، دیده و بدن و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمات نیک، شاه، کرم و شکسته و در شعر ۱ فضولی کلمات شاه، کرم، استخوان شکسته و در قصیده ۲۴ خاقانی کلمات کرم، دست، پا، شکسته و مرگ و در غزل ۱ فیض کاشانی کلمات دست و پا و در غزل ۲۴۶۱ بیدل دهلوی کلمات دست، پا و شکست وجود دارند. صادق هدایت نویسنده داستان «فردا» است. صادق هدایت نویسنده کتابهای «سرگذشت ماه» و «پروین دختر ساسان» است. نقاشی «دختر روستایی» اثر صادق هدایت است. اگر عبارت «سرگذشت ماه، پروین دختر ساسان، دختر روستایی» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۲۲ میشود. در مقاله عدد ۱۲۲ ذکر شده است. در مثنوی ۱ فرهنگ نامه حزین لاهیجی کلمات نقش و روستا وجود دارند. در مقاله ذکر شده که در صفحه ۷۵۲ کتاب نور آیه ۴۴ سوره اعراف آمده که بیان میکند بهشتیان دوزخیان را آواز میدهند که ما آنچه را که پروردگارمان وعده داده بود حق یافتیم. اگر عبارت «نیکا آواز» را در اینترنت جستجو کنیم در صفحه اول نتایج ویدئو زیر از یوتیوب صدای آمریکا با عنوان «ویدئویی از خوانندگی نیکا شاکرمی، نوجوان کشته شده در اعتراضات تهران» قرار دارد. در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمه خوانندگان وجود دارد. مدت زمان این ویدئو ۴۴ ثانیه است. درگذشت نیکا شاکرمی در سال ۴۴ قمری است. درباره قتل نیکا شاکرمی حقیقتپوشی و کفر صورت گرفته است. در ادامه مقاله بیان شده که درباره انهدام پرواز ۷۵۲ اوکراین کفر و حقیقتپوشی صورت گرفته است. کافران مانند دخان یا دود حقیقت را میپوشانند. سوره دخان سوره ۴۴ قرآن است. در ترجیع بند ۱ اوحدی کلمه حامیم وجود دارد. در ابتدای سوره دخان حرف مقطعه حامیم قرار دارد. اگر عبارت «نیکا آواز» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۴ میشود. در مقاله عدد ۲۴ ذکر شده است. نیکا شاکرمی نماد شجاعت و آزادگی است. اگر عبارت «نیکا شاکرمی نماد شجاعت و آزادگی» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۷۵۰ میشود. در مقاله عدد۵۷:۱۰ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۷۵۰ و ۵۷:۱۰ مشترک هستند. اگر عبارت «نیکا شاکرمی نماد آزادگی» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۰۰ میشود. در مقاله عدد۱۰۰ ذکر شده است. در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در ترجیع بند ۱ مولانا کلمات نیک، شاه، کرم و سرو و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمات نیک، شاه، کرم و دلاور و در قصیده ۱ سلیم تهرانی کلمات شاه، کرم و سرو و در قصیده ۱ نظام قاری کلمات نیک، شاه، کرم و سرو و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمات نیک، دلیروار، شیر و سرو و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات نیک، شاه، سرو و آزادگی و در شعر ۴۲ پادشاهی بهرام گور شاهنامه فردوسی کلمات نیک، شاه و آزادهای و در شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» از بودا(ع) کلمات نیک، بیباک و آزاد و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمات شاه، کرم و سرو و در غزل غزلهای ۱ سلیمان کلمه درخت سرو وجود دارد. در مقاله بیان شده که درخت سرو نماد آزادگی است.
پرواز شماره هفتصد و پنجاه و دو هواپیمایی بینالمللی اوکراین
شماره نماد نجومی خورشید ۱ است. در غزل ۱ میرزاده عشقی کلمه خورشید وجود دارد. اگر متن غزل ۱ میرزاده عشقی را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۵۲۷ میشود. سوره شمس ۲۷۵ حرف دارد. انحراف محوری خورشید ۲۵/۷ درجه است. ارقام عددهای ۲۷۵، ۲۵/۷ و ۲۵۲۷ مشترک هستند. در سوره شمس کلمه ماه وجود دارد. نیم قطر بزرگ ماه ۰۰۲۵۷/۰ است. سوره ماه ۱۵۰۶ حرف دارد. مختصات شرقی پرواز ۷۵۲ اوکراین در ویکیپدیا ۵۱۰۶۱۴ ذکر شده است. در این عدد ارقام ۱۴ و ۵۱۰۶ مشخص است. ارقام اعداد ۱۵۰۶ و ۵۱۰۶ مشترک هستند. در توضیحات پرواز اوکراین در ویکیپدیا ۱۴ بار کلمه ماه تکرار شده است. ناصر تقوایی کارگردان فیلم «ناخدا خورشید» است. در توضیحات ناصر تقوایی در ویکیپدیا بیان شده: «تقوایی همچنین، در مصاحبهای با رادیو فردا درباره رویدادهای سیاسی و اجتماعی ایران، ازجمله سرنگونی پرواز ۷۵۲ توسط سپاه، ضمن تأیید واکنشهای اعتراضی، اظهار داشت که هنرمندان نمیتوانند خود را از ماجراهای سیاسی کنار بکشند.» در ویکیپدیا بیان شده آخرین ارتفاع ثبتشده هواپیما در ارتفاع ۷۹۲۵ فوت (۲۴۱۶ متر) بالاتر از سطح دریا با سرعت زمینی ۲۷۵ گره ثبت شده است. در مقاله بیان شده که سوره فتح ۲۵۹۷ حرف دارد. ارقام اعداد ۲۵۹۷ و ۷۹۲۵ مشترک هستند. در سوره ماه کلمه نامه و در سوره فتح کلمات نامه و سفر و در قطعه ۱ سلیم تهرانی کلمات فتح، نامه و سفر و در شعر ۱ خسرو و شیرین نظامی گنجوی و در قصیده ۱ امیر معزی و نامههای فارسی ۱۰۰ قائم مقام فراهانی و در شعر ۴۲ پادشاهی بهرام گور شاهنامه فردوسی و در شعر ۴۲ تحفةالاحرار جامی و در غزل ۲۲۴ حافظ کلمه نامه و در ترجیع بند ۱ اوحدی کلمات نامه و پرواز و در غزل ۲۶۱۴ مولانا و در مقاله کلمه سفر و در باب ۱۶ انجیل برنابا کلمه مسافر و در برگ ۲۲۴ کتاب الف کلمات مسافر و پرواز و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمه مسافر و عدد ۱۰۰۰ و در قصیده ۱۶ عطار کلمه سفر و عدد ۱۰۰۰ و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی کلمه پرواز و عدد ۱۰۰۰ و در شعر ۲۵۳ پیام مشرق اقبال لاهوری کلمه پرواز و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمات حسن و روحانی و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمات سفر، رهبر و عدد ۱۰۰۰ و در باب ۱ کتاب مقدس یوشع و در شعر ۱ خیابان دوم شاهدنامه الهامی کرمانشاهی پ در ترجیع بند ۱ نسیمی کلمه رهبر و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات نامه، سفر و خامه و در قصیده ۴۲۲ امیر معزی کلمات نامه، رهبر و عدد ۱۰۰۰ و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در غزل ۱ غنی کشمیری و در ترجیع بند ۱ میلی کلمات پرواز و خامه وجود دارند. در مقاله بیان شده که کلمههای خامه و خامنهای شبیه هستند. در صفحه ۱۰۰۰ کتاب نشانهها که آدرس آن در ادامه مقاله آمده مطالبی از توضیحات کروبی در ویکیپدیا درباره نامههای کروبی به حسن روحانی و رهبر پس از سقوط پرواز ۷۵۲ اوکراین آمده است. جبران خلیل جبران نویسنده کتاب «نامههای عاشقانه» است. اگر عبارت «مصطفی فرزانه» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۵۷۲ میشود. مصطفی فرزانه نویسنده کتابهای «ماه گرفته» و «بنبست: نامههای مرتضی کیوان» است. اگر عبارت ««ماه گرفته» و «بنبست: نامههای مرتضی کیوان»» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۱۲ میشود. در مقاله عدد ۱۱۲ ذکر شده است. بیان گردید که در سوره ماه کلمه نامه وجود دارد. نازنین بنیادی در فیلم مسافران بازی کرده است. در توضیحات نازنین بنیادی در ویکیپدیا بیان شده: «حامد اسماعیلیون برای سومین سالگرد سرنگونی هواپیمای اوکراینی حدود بیست نفر ازجمله او مسیح علینژاد، عبدالله مهتدی، رضا مریدی، عطا هودشتیان، نازنین افشین جم، افشین افشین جم و نازنین بنیادی را به دو جلسه دعوت کرد و شورای هبستگی و سازماندهی برای آزادی ایران را تاسیس کرد.» در توضیحات نازنین بنیادی در ویکیپدیا بیان شده: «نازنین بنیادی در آذر ۱۳۸۹ کارزاری را برای آزادی محمد رسولاف و جعفر پناهی به راه انداخت. سینماگران سرشناسی چون پل هگیس، مارتین اسکورسیزی، شان پن، هاروی واینستین، و ران هاوارد از این کارزار حمایت کردند.» در مقاله عدد ۱۳۸۹ و کلمه جعفر پناهی و در قصیده ۲۴ محتشم کاشانی کلمات آزادی و شان و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمه پل ذکر شده است. پل هگیس کارگردان فیلم «نامههایی از ایوو جیما» است. جعفر پناهی تدوینگر فیلم «مسافر جنوب» است. اگر عبارت «مسافر جنوب» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۴۴۲ میشود. در صفحه ۷۵۲ کتاب نور خبری از بیبیسی آمده که در آن عکس حسن روحانی و شناسنامهاش مشخص است. در مقاله بیان شده که بکتاش آبتین نویسنده مجموعه شعر «شناسنامه خلوت» است. در مقاله به وریا غفوری اشاره شده است. در توضیحات وریا غفوری در ویکیپدیا بیان شده: «او در دی ۱۳۹۸ در واکنش به سرنگونی هواپیمای اوکراینی با موشکهای سپاه پاسداران با تسلیت به بازماندگان این حادثه، صداوسیما را به دروغپراکنی متهم کرد و خواهان برخورد قضایی با مسببان آن شد» در مقاله به دروغ اشاره شده است. در مورد انهدام پرواز اوکراین حقیقتپوشی و کفر صورت گرفته است. در مقاله بیان شده که کافران مانند دخان یا دود حقیقت را میپوشانند. در بالای توضیحات «پرواز شماره ۷۵۲ هواپیمایی بینالمللی اوکراین» در ویکیپدیا و در بالای توضیحات سوره دخان در ویکیپدیا عبارت «۴۴ زبان» نوشته شده است. در مقاله عدد ۴۴ و کلمه زبان ذکر شده است. سوره دخان سوره ۴۴ قرآن است. در سوره دخان کلمه زبان وجود دارد. اگر عبارت «پرواز شماره هفتصد و پنجاه و دو هواپیمایی بینالمللی اوکراین» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۲۴۲ میشود. در مقاله عدد ۲۴۲ ذکر شده است. در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمات جواد و پایاب و در قصیده ۲۴ خاقانی کلمه پایاب و در قصیده ۱ امیر معزی و در باب ۲۴ انجیل برنابا کلمه شکیبا و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمه علاج وجود دارد. در زیر خبری از ایران اینترنشنال با عنوان ««پایاب شکیبایی»؛ تلاش ظریف برای توجیه علاجگری» آمده که در آن جواد ظریف بیان کرده که از فضای مجازی از فاجعه سقوط هواپیمای اوکراینی آگاهی یافتم. جواد ظریف در مورد انهدام پرواز اوکراین توسط رژیم سپاه و خامنهای مطلع نبوده است. در مثنوی ۱ نسیمی و در قصیده ۱ طبیب اصفهانی کلمه مطلع وجود دارد. در خبر ایران اینترنشنال بیان شده: «ظریف میگوید: «فاجعه بزرگی بود؛ ولی تمام اخبار رسمی آشکار و حتی اطلاعات محرمانه ارسالی به وزارت امور خارجه حاکی از تصادفی فاجعهبار بود که نقض فنی سبب سقوط هواپیما شده بود!» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۴۵۳ میشود. در مقاله عدد ۴۵۳ ذکر شده است. در خبر ایران اینترنشنال بیان شده که جواد ظریف در کتاب پایاب شکیبایی رندانه دخالت مخرب خامنهای در ریزترین تصمیمها را به تصویر میکشد. در مقاله کلمه رند ذکر شده است. خبر ایران اینترنشنال را کامبیر غفوری نوشته است. وریا غفوری و کامبیز غفوری همنام هستند. انهدام پرواز اوکراین بعد از کشتن سردار سلیمانی به دست ترامپ و به وجود آمدن شرایط جنگی صورت گرفته است. رژیم سپاه و خامنهای و دولت ترامپ مسئول انهدام پرواز ۷۵۲ اوکراین هستند. کشته شدن سردار سلیمانی به دست ترامپ باید از طریق شکایت در دادگاههای بین المللی پیگیری شود. در قصیده ۱ طبیب اصفهانی کلمه شکایت و در برگ ۴۲۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه دادگاه وجود دارد. از هوش مصنوعی ChatGPT سوال «آیا ترامپ در مورد منهدم شدن پرواز شماره ۷۵۲ هواپیمایی بینالمللی اوکراین به دلیل به وجود آوردن شرایط جنگی مقصر است؟» پرسیده شده است. اگر این سوال را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۴۸۰۲ میشود. در مقاله بیان شده که سوره مومنون ۴۸۰۲ حرف دارد. در سوره مومنون کلمات جواب، پاسخ، در مورد، شمار، دلیلی، به وجود، شرایط، تقصیر و است ذکر شدهاند. هوش مصنوعی ChatGPT پاسخ داده: «هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد دونالد ترامپ مستقیماً مسئول یا دخیل در انهدام عمدی پرواز شماره ۷۵۲ هواپیمایی بینالمللی اوکراین (Ukraine International Airlines Flight 752) باشد. با این حال، برخی تحلیلها و منابع مختلف، نقش ترامپ را در ایجاد شرایطی که زمینهساز این حادثه شد، پررنگ ارزیابی کردهاند:» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۲۱۱۳ میشود. در مقاله بیان شده که سوره مجادله ۲۱۳۱ حرف دارد. ارقام عددهای ۲۱۳۱ و ۱۲۱۱۳ مشترک هستند. در سوره مجادله کلمات سوال، هیچ، ندارد، شماره، با، این، حال و نقش ذکر شدهاند. هوش مصنوعی ChatGPT در ادامه پاسخ بیان کرده: «در روزهای پیش از حادثه، ترامپ دستور حمله پهپادی آمریکا به فرمانده ارشد سپاه قدس، قاسم سلیمانی، را صادر کرد؛ اقدامی که به شدت تنش بین ایران و آمریکا را افزایش داد و به اعتراف منابع مختلف باعث ایجاد شرایط «نقاط جوش» شد» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۵۲۳ میشود. در مقاله عدد ۵۲۳ و کلمه جوش و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در ترجیع بند ۱ اوحدی و در مثنوی ۱ مطمح الانظار حزین لاهیجی و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی و در غزل ۲۲۴ مولانا و در برگ ۲۴۴ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمه جوش ذکر شده است. از هوش مصنوعی ChatGPT سوال «چه شواهدی در مورد انهدام عمدی پرواز شماره ۷۵۲ هواپیمایی بینالمللی اوکراین وجود دارد؟» پرسیده شده است. اگر این سوال را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۵۷۹ میشود. در مقاله به نقل از ویکیپدیا بیان شده آخرین ارتفاع ثبتشده هواپیما در ارتفاع ۷۹۲۵ فوت (۲۴۱۶ متر) بالاتر از سطح دریا با سرعت زمینی ۲۷۵ گره ثبت شده است. در مقاله بیان شده که سوره فتح ۲۵۹۷ حرف دارد. ارقام عددهای ۲۵۷۹، ۲۵۹۷ و ۷۹۲۵ و ارقام عددهای ۲۷۵ و ۷۵۲ مشترک هستند. در سوره فتح کلمات پاسخ، شاهد، در، موردی، وجود و دارد ذکر شدهاند. هوش مصنوعی ChatGPT پاسخ داده:
«چشمپوشی علنی خانوادهها و گروههای پیگیری
• انجمن خانواده قربانیان پرواز PS752 در گزارش مستقل خود ادعا کرده که ادعای «خطای انسانی» از سوی ایران ناکافی و نادقیق است. این گروه بر این باور است که باز نگه داشتن عمدی آسمان ایران در شرایط جنگی، تغییر مسیر مشکوک سایر پروازها، تأخیر ۵۷ دقیقهای در پرواز، تخریب کامل دستگاههای الکترونیکی مسافران، و خروج برخی افراد قبل از پرواز، همه شواهدی هستند مبنی بر اینکه این فاجعه عمداً انجام شده است.»
اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۰۵۴ میشود. در مقاله بیان شده که سوره سوره آل عمران 15401 حرف دارد. ارقام عددهای ۱۰۵۴ و ۱۵۴۰۱ مشترک هستند. در سوره آلعمران کلمات بهوش، پاسخ، چشم، پوشیده، خانواده، گروه، خانواده، قربانی، پرواز، مستقل، خود، ادعای، کرده، که، ادعای، خطای، انسانی، از سوی، این، گروه، بر این، باور، است، که، باز، نگه، داشتن، عمد، آسمان، در، شرایط، جنگی، تغییر، مسیر، سایر، پرواز، همه، شواهد، هستند، بر، اینکه، عمد، انجام و شده است وجود دارند. در مقاله عدد ۵۷ ذکر شده است. هوش مصنوعی ChatGPT در ادامه پاسخ بیان کرده:
«تحلیل و اطلاعات آزاد (OSINT)
• گروههایی مانند Bellingcat با استفاده از تحلیل دقیق تصاویر و ویدئوهای منتشرشده در شبکههای اجتماعی، زمانیکه مردم نوری شبیه موشک یا نور انفجار را ضبط کردند، ردگیری مکانی دقیق انجام دادند. این تحلیلها نشان داد که هواپیما توسط یک موشک Tor–M1 هدف قرار گرفته است
• تصویری از بقایای یک موشک Tor–M1 که در نزدیکی محل سقوط دیده شده نیز در این تحلیلها تأیید شده است»
اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۷۸۳۸ میشود. در مقاله بیان شده که سوره یوسف ۱۷۳۸ و سوره یونس ۱۷۸۳ کلمه دارد. ارقام عددهای ۱۷۳۸، ۱۷۸۳ و ۱۷۸۳۸ مشترک هستند. در سوره یوسف کلمات هوش، سوال، جواب، پاسخ، اطلاع، آزاد، گروه، مانند، زمانی، که، مردم، نور، کردند، مکانت، انجام، دادند، این، نشان، داد، قرار، گرفته، است، نزدیک، دیده، شده و است و در سوره یونس کلمات سوال، پاسخ، گروه، مانند، نشان، داد، زمانی، که، مردم، نور، مکان، انجام دادند، این، نشان، داد، که، قرار، گرفته و است ذکر شدهاند. هوش مصنوعی ChatGPT در ادامه پاسخ بیان کرده:
«پیامکها و شنود ارتباطات
• افشای شنودهای هوایی بین برج مراقبت تهران و خلبان پرواز ایرلاین ایرانی نشان داد که اپراتور زمینی قبل، در حین و پس از پرتاب موشک مطلع بوده که هدف یک هواپیمای مسافربری است.
«…record shows that the Iranians saw the missile from the moment of launch and to the very moment it hit the Ukrainian plane»
• همچنین ترک ناهنجاری و فشار بر خانوادهها برای پذیرش روایت رسمی، باعث افزایش اتهام «پوشاندن حقیقت» شدهاست»
اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۷۵۱ میشود. در مقاله عدد ۷۵۱ ذکر شده است. هوش مصنوعی ChatGPT در ادامه پاسخ بیان کرده: «میتوان گفت که شبهه بسیار قویای مبنی بر عمدیبودن این حادثه وجود دارد.» اگر این جمله را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۲۷۵ میشود. در مقاله عدد ۲۵۷ ذکر شده است. در زیر خبری از بیبیسی با عنوان «هواپیمای اوکراینی؛ خلبان پرواز آسمان به برج مراقبت: این نور موشک بود» آمده که بیان میکند: «فایل صوتی این مکالمات را یک بولتن خبری در تلویزیون اوکراین منتشر کرده و در آن مکالمات برج مراقبت تهران و خلبان پرواز "آسمان به شماره ۳۷۶۸" و پرواز "۷۵۲ خطوط هوایی اوکراین" شنیده میشود. براساس مکالمات منتشر شده در این فایل صوتی، برج مراقبت به پرواز اوکراینی "اجازه حرکت در مسیر" را پس از پرواز تایید میکند و همزمان پرواز خطوط هوایی آسمان در حال گفتگو با برج مراقبت برای "اجازه فرود" است.» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۴۰۴ میشود. در مقاله عدد ۱۴۰۴ ذکر شده است. سوره فرقان ۳۷۸۶ حرف و سوره زنان ۳۶۸۷ کلمه دارد. ارقام عددهای ۳۶۸۷ و ۳۷۸۶ مشترک هستند. در سوره زنان کلمات خبر، آسمان، برجهای، مراقب، این، نور، بود، را، یک، خبری، منتشر، کرده، در آن، برجهای، مراقب، آسمان، شمار، خط، هوای، شنیدید، میشود، بر اساس، منتشر، شده، در این، برجهای، مراقب، اجازه، در مسیر، را، پس از، میکند، زمان، خط، هوای، آسمان، در حال، با، برجهای، مراثب، برای، اجازه فرود و است و در سوره فرقان کلمات آسمان، برج، این، نور، بود، را، یک، کرده، در آن، برج، آسمان، هوای، میشود، شده، در این، برج، پس از، میکند، زمان، هوای، در حال، برج، برای، فرود و است ذکر شدهاند. در خبر بیبیسی بیان شده: «هواپیمای اوکراینی توسط موشکهای تور، ساخت روسیه ساقط شد. این موشکها به گونهای طراحی شدهاند که به جای اصابت به هدف، در نزدیکی آن منفجر شوند» اگر این متن را به عددهای ابجد کبیر و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۶۵۰۱ و ۳۵۴ میشود. در مقاله بیان شده که سوره ماه ۱۵۰۶ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۵۰۶ و ۶۵۰۱ مشترک هستند. در سوره ماه کلمات خبر، ساخته، نزدیک، هدف و شوند ذکر شدهاند. در مقاله عدد ۳۵۴ ذکر شده است. اگر در اینترنت عبارت «مستند شبکه من و تو PS752» را جستجو کنیم، اولین نتیجه ویدئو زیر از شبکه من و تو با عنوان ناگفتههای PS752 است. در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمات من، تو و ناگفته ذکر شدهاند. در عکسی از برنامه پرگار که در زیر آمده عبارت من و تو پلاس وجود دارد. در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات مستند، من و تو و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در قصیده ۱ نظام قاری و در بیت ۴ شعر ۲ کشف الاسرار و عدة الابرار میبدی کلمات من، تو و پلاس و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمه پلاس وجود دارد. مدت زمان این مستند در نتیجه جستجو گوگل ۵۷:۱۰ نشان داده میشود. ارقام عددهای ۵۷:۱۰ و ۱۵۷۰ مشترک هستند. در غزل ۱۵۷۰ امیرخسر دهلوی کلمه پرواز وجود دارد. درگذشت امیرخسرو دهلوی در سال ۷۲۵ قمری است. ارقام عددهای ۷۲۵ و ۷۵۲ مشترک هستند. تنها نتیجهای که از مستند زیر میتوان گرفت این است که رژیم سپاه و خامنهای پس از واکنش به ترور قاسم سلیمانی و حمله به پایگاه عینالاسد آمریکا، بهطور عمدی این پرواز ۷۵۲ اوکراین را هدف قرار داده و منهدم کردهاند تا از واکنش یا حمله نظامی احتمالی آمریکا جلوگیری کند. در قطعه ۱ خاقانی کلمه عمدا و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمه فرض وجود دارد. در توضیحات پرواز شماره ۷۵۲ هواپیمایی بینالمللی اوکراین در ویکیپدیا و بخش «فرضیه عمدی بودن شلیک موشک» بیان شده: «محسن اسدی لاری و زهرا مجد از خانوادههای داغدار گفتند ما شواهدی جمعآوری میکنیم که این مسئله عمدی بوده است، لاری میگوید: «من قاضی نیستم. ولی ما واقعاً به این نتیجه رسیدیم که اینها به عنوان سپر انسانی هواپیما را زدند؛ خیلی رک بگویم، چون الان پیچیده و بارها هم گفتهایم، شاید میخواستند بزنند و بندازند گردن آمریکا. کمااینکه این کار را قبلاً در اقدامات مشابهی هم انجام داده بودند.» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۵۲۵۳ میشود. در مقاله بیان شده که سوره شوری ۳۵۲۱ حرف دارد. ارقام عددهای ۳۵۲۱ و ۱۵۲۵۳ مشترک هستند. در سوره شوری کلمات خانواده، انسان و نتیجه و در مقاله کلمات محسن، اسد، مجد، خانواده، شاهد، قاضی، گردن، آمریکا و انسان و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات قاضی، سپر، دهر و گردن و در مثنوی ۱ مطمح الانظار حزین لاهیجی کلمات سپر و دهر و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در قصیده ۱ نظام قاری کلمه سپر و در قصیده ۲۴ ظهیر فاریابی کلمات سپر و گردن ذکر شده است. در مقاله بیان شده که نام دیگر سوره دهر سوره انسان است. نازنین بینادی در فیلم هتل بمبئی نقش زهرا را بازی کرده است. نازنین بنیادی در فیلمهای مسافر و ۲۴ و شیرین عاشق بازی کرده است. در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی کلمات نازنین و بازی وجود دارند. اگر متن شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۵۱۳۳۲ میشود. سوره ۴۲ قرآن (شوری) ۳۵۲۱ حرف دارد. ارقام عددهای ۲۴ و ۴۲ و ارقام عددهای ۳۵۲۱ و ۲۵۱۳۳۲ مشترک هستند. در سوره شوری کلمات نظام و گنج وجود دارند. در مقاله ویدئویی با عنوان «جنگ ایران و عراق چگونه رخ داد؟ همراه با نقشه جنگ» آمده که مدت زمان آن ۱۵:۳۲ است. ارقام عددهای ۱۵:۳۲ و ۱۵۲۵۳ مشترک هستند. اگر عنوان این ویدئو را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۶۱ میشود. در مقاله عدد ۱۶۱ ذکر شده است. در این ویدئو به انهدام پرواز شماره ۶۵۵ ایران ایر در تنگه هرمز اشاره شده است. در مقاله مطلبی از توضیحات ماه دی در ویکیپدیا آمده که به هرمز اشاره میکند. پرواز اوکراین در دی ماه سال ۱۳۹۸ خورشیدی منهدم شده است. در مقاله به ماه دی و سال ۱۳۹۸ خورشیدی اشاره شده است. در توضیحات پرواز شماره ۶۵۵ ایران ایر در ویکیپدیا بیان شده: «دریادار کارول در ادامه سخنان خود تأکید میکند که کاپیتان راجرز هرگز ایرباس ایرانی را ندیده بود، او تنها علائم الکترونیکی و اطلاعات نقل قول شده به وسیله خدمهاش را برای تصمیمگیری نهایی در اختیار داشت که روشن است اطلاعاتی اشتباه و نادرست بود. در مقابل کاپیتان کارلسون، ضمن آنکه تأیید میکند، راجرز بر پایه اطلاعاتی که در اختیارش گذاشته شده بود تصمیم به سرنگونسازی ایرباس ایرانی گرفت، این سؤال را مطرح میکند که چرا اطلاعات مذکور اینچنین و تا این حد اشتباه بوده است.» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۱۱۶ میشود. در مقاله عدد ۱۱۱۶ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۶۱ و ۱۱۱۶ مشترک هستند. در سوره حاقه کلمات دریا، در، سخنان، خود، میکنند، خطا، بود و سرنگون و در مقاله کلمات مستند، بهروز، فرمانده، شایسته، سلسله، اشتباه و نظامی در بیت ۱۶ قصیده ۲۴ محتشم کاشانی کلمات خطا و تقدیر و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در قصیده ۲۴ ظهیر فاریابی کلمه تقدیر وجود دارد. در توضیحات پرواز شماره ۶۵۵ ایران ایر در ویکیپدیا بیان شده: «اما نکتهای که مستند نشنال جئوگرافیک هم نتوانسته آن را توجیه کند، اهدای مدال شجاعت به فرمانده ناو وینسنس آن هم پس از آنکه مشخص شد وی یک هواپیمای مسافربری را مورد هدف قرار داده است [بود]. حتی اگر روایت آمریکاییها درباره علت انهدام هواپیمای شماره ۶۵۵ را بپذیریم و این اقدام را «غیرعمدی» بدانیم؛ آیا فرماندهی که با سلسله اشتباهات فنی و نظامی و تشخیص اشتباه جان ۲۹۰ را گرفته است، شایسته تقدیر است؟
— بهروز مدرسی،»
اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۴۲۶ میشود. در مقاله به نقل از توضیحات «پرواز شماره ۷۵۲ هواپیمایی بینالمللی اوکراین» در ویکیپدیا بیان شده آخرین ارتفاع ثبتشده هواپیما ۲۴۱۶ متر بالاتر از سطح دریا بوده است. اگر عبارت «پرواز شماره ۷۵۲ هواپیمایی بینالمللی اوکراین عمدی» را به عددهای ابجد کبیر و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۴۶۲ و ۱۱۲ میشود. در مقاله عدد ۱۱۲ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۴۲۶، ۱۴۶۲ و ۲۴۱۶ مشترک هستند. اگر عبارت «بهروز مدرسی» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۵۳۴ میشود. در مقاله عدد ۵۳۴ ذکر شده است. این مطالب نشان میدهند که پرواز شماره ۶۵۵ ایران ایر غیر عمد و پرواز شماره ۷۵۲ هواپیمایی بینالمللی اوکراین به عمد منهدم شده است. اگر عبارت «پرواز شماره ۶۵۵ ایران ایر غیر عمد پرواز شماره ۷۵۲ هواپیمایی بینالمللی اوکراین عمد» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۴۰۱۱ میشود. در توضیحات پرواز شماره ۷۵۲ هواپیمایی بینالمللی اوکراین در ویکیپدیا بیان شده هواپیمای سانحهدیده در آخرین اطلاعات ثبتشده خود، ۱۴۱۰ متر از سطح زمین ارتفاع داشته که ناگهان سیستمهای ثبتکننده ارتفاع و رهگیری هواپیما از کار افتادند. ارقام عددهای ۱۴۱۰ و ۴۰۱۱ مشترک هستند. در مسمط ۱ ادیب الممالک و در مثنوی ۱ نسیمی عبارت سطح زمین و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمات سطح و زمین وجود دارند. ارقام عددهای ۱۴۰۱ و ۱۴۱۰ مشترک هستند. در توضیحات پرواز شماره ۷۵۲ هواپیمایی بینالمللی اوکراین در ویکیپدیا بیان شده: «دانشجویان و مردم معترض برابر دانشگاههای امیرکبیر و شریف تهران دست به تجمع و تظاهرات زده و علیه «دروغگویی» و «پنهانکاری» مسئولان حکومت شعار دادند و خواستار استعفا و محاکمه علی خامنهای به عنوان فرمانده کل نیروهای مسلح شدند. دانشجویان همچنین تصاویر و بنرهای قاسم سلیمانی را پاره کرده یا به آتش کشیدند.» در مقاله کلمات دانشگاه، امیر کبیر، شریف، تهران، شعار، دروغ، پنهان، قاسم سلیمانی و خامنهای و در قصیده ۱ نظام قاری کلمات شعار و آتش و در باب ۱ کتاب مقدس یوشع کلمات رهبر و مسلح ذکر شدهاند. در خبر««پایاب شکیبایی»؛ تلاش ظریف برای توجیه علاجگری» بیان شده:
«مجلس و کمردرد کیهانی
ظریف اشاره میکند که رابطه با مجلس در آن هشت سال هرگز خوب نبود.او پس از بازگشت از اولین سفر روحانی به نیویورک، گفتوگویی با نمایندگان مجلس داشت و به آنها گفت این گفتوگوها برای انتشار در رسانهها نیست. به گفته ظریف فردای آن روز همان مطالب «به شکل واژگونه و جهتدار» در «یکی از روزنامهها» چاپ شد. این روزنامه، کیهان بود و به گفته ظریف، این رفتار چنان بر او فشار عصبی وارد کرد که به کمر درد مزمن انجامید و در دور نخست گفتوگوهای ژنو با صندلی چرخدار حاضر شد!» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۶۰۹۱ میشود. در مقاله عددهای ۱۰۲۹۶ و ۲۹۱۰۶ ذکر شدهاند. ارقام این عددهای مشترک هستند. اگر عبارت «به گفته ظریف فردای آن روز همان مطالب «به شکل واژگونه و جهتدار» در «یکی از روزنامهها» چاپ شد. این روزنامه، کیهان بود و به گفته ظریف، این رفتار چنان بر او فشار عصبی وارد کرد که به کمر درد مزمن انجامید و در دور نخست گفتوگوهای ژنو با صندلی چرخدار حاضر شد!» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۴۴۰۱ میشود. در مقاله عددهای ۱۴۰۴ و ۱۴۴۰ ذکر شده است. اگر متن قصیده ۱ عراقی را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۴۴۰۴ میشود. ارقام عددهای ۱۴۰۴، ۱۴۴۰، ۱۴۴۰۱ و ۱۴۴۰۴ مشترک هستند. در قصیده ۱ عراقی و در قصیده ۱ نظام قاری کلمات درد، صندلی و چرخ و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمات جواد و درد و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات کمر، درد، نخستم و گفتگو و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات کمر، درد و چرخ و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» کلمات کمر و درد و در ترجیع بند ۱ مولانا و در غزل ۱ میرزاده عشقی و در ترجیع بند ۱ میلی و در رباعیهای ۱۰ و ۴۲ سلمان ساوجی و در غزل ۲۲۴ حافظ کلمه کمر و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمات واژگون، نخست و چرخ و در شعر ۲۴ مخیل نامه نظام قاری و در قصیده ۲۴ ظهیر فاریابی کلمات کمر و چرخ و در قصیده ۱ عراقی و در قصیده ۱ فضولی و در قصیده ۱۶ عطار و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی کلمات درد و چرخ و در برگ ۲۲۴ کتاب زهیر کلمه عصبی و در قصیده ۲۴ خاقانی کلمات اعصاب و چرخ و در دوبیتی ۱ باباطاهر و در مثنوی ۱ نسیمی و در مثنوی ۱ مسعود سعدی سلمان و در قصیده ۱ سوزنی سمرقندی و در قصیده و مثنوی ۱ فرهنگ نامه حزین لاهیجی و در قصیدههای ۱۶ و ۲۴ محتشم کاشانی و در غزل ۴۲ آشفته شیرازی و در قصیده ۴۲۲ امیر معزی و در غزل ۱۲۶۴ صائب تبریزی کلمه چرخ وجود دارد. در زیر خبری از خبر آنلاین با عنوان «پاسخ ظریف به توئیت داوری: تندرستی و سلامتی شما را خواستارم» آمده که ساعت آن ۱۲:۴۶ است. این خبر برای سال ۱۴۰۱ خورشیدی است. در مقاله به سال ۱۴۰۱ و داوری اشاره شده است. در خبر خبرآنلاین بیان شده:
«سلام بر شما از خداوند بزرگ تندرستی و سربلندی شما را خواهانم.
در توئیت داوری آمده است: امروز وقتی هنگام تخلیه آب اطراف ریه، سوزن ۵ سانتی را بدون بیحسی از پشت قفسه به بدنم فرو میکردند و دچار کمپلکس درد و تنگی نفس و...میشدم، فکر کردم از چه کسی باید حلالیت بطلبم جز جواد ظریف که در اوج خدماتش برای توسعه ایران، ناحوانمردانه بر او زخم زدم و بارش کردم. امیدوارم حلالم کند.» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۳۱۶ میشود. در مقاله بیان شده که سوره نور ۱۳۱۶ کلمه دارد. در سوره نور کلمات، سلام، خداوند، بزرگ، امید، تندرستان، درد و داوری و در مقاله کلمات خداوند، بزرگ، اوج، خدمت، داوری، سوزن، بدن و درد و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» کلمات تندرست و داوری و در ترجیع بند ۱ میلی کلمات کلمه ناجوانمرد و در قصیده ۱ میلی و در شعر ۲۴ منوچهر شاهنامه فردوسی کلمه زخم و در شعر ۲۴ مخیل نامه نظام قاری کلمات سوزن، بدن و زخم وجود دارند. در بیت ۴ شعر ۲ النوبة الثالثة - سوره ص میبدی به حلالیت خواستن داوود(ع) اشاره شده است. در مقاله به داوری داوود(ع) اشاره گردید. استاد طاهری بیان میکند که جهنم مانند سوزنی است که به کودک بیمار زده میشود. کودک تصور میکند که پزشک قصد آزارش را دارد اما هدف خوب شدن بیماری کودک است. در قصیده ۱ سوزنی سمرقندی و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در ترجیع بند ۱ میلی و در قصیده ۱ نظام قاری و در قصیده ۱۶ عطار و در غزل ۲۶۱۴ مولانا و در مقاله کلمه دوزخ وجود دارد. در آخر مستند ناگفتههای PS752 یک سگ از جلوی دوربین مدار بسته عبور میکند. در ترجیع بند ۱ خاقانی و در غزل ۲۶۱۴ مولانا کلمات آخر و سگ و در ترجیع بند ۱ میلی و در غزل ۱ ابن یمین کلمات سگ و بسته و در قصیده ۱ حزین لاهیجی کلمات سگ، دوربین و بسته و در باب ۲۴ انجیل برنابا و در برگ ۲۲۴ کتاب آشنایی با صادق هدایت کلمه سگ و در شعر ۶۱ دفتر چهارم مثنوی و معنوی مولانا کلمه دوربین وجود دارد. در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمات پلاس، سگ و بسته ذکر شدهاند. در مقاله به برنامه من و تو پلاس از شبکه من و تو اشاره شده است. صادق هدایت نویسنده کتاب «سگ ولگرد» است. جواد نوربخش نویسنده کتاب «سگ از دیدگاه صوفیان» است. در مستند شبکه من و تو با عنوان ناگفتههای PS752 محمود زیبایی بیان میکند که سرهنگ داوود جعفری فرمانده اطلاعات و شناسایی بعد از فاجعه پرواز ۷۵۲ اوکراین در سوریه کشته میشود. عجب! در بیت ۴ شعر ۲ النوبة الثالثة - سوره ص میبدی کلمات من، تو و داود و در مقاله کلمات سوریه و زیبا و در لمعات ۱ عراقی کلمات محمود و عجب و در قصیده ۱۶ عطار کلمات من، تو، زیبای و عجب و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی و در قصیده و لمعات ۱ عراقی و در قصیده ۱ نظام قاری و در قصیده ۱ سلیم تهرانی کلمه عجب و در برگ ۲۲۴ کتاب آشنایی با صادق هدایت کلمه اطلاعات و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی کلمات فرمانبری، عجب و جولان و در قصیده ۴۲۲ امیر معزی کلمات عجب و جولان ذکر شده است. بلندیهای جولان خاک سوریه بوده که رژیم اسرائیل اشغال کرده است. در مقاله بیان شده که در ترجیع بند ۱ مولانا کلمات یاسمین و جولان ذکر شدهاند. نماد شهر دمشق گل یاسمین است. در ادامه مقاله بیان شده که سرهنگ داوود جعفری توسط رژیم اسرائیل به قتل رسیده است. در مقاله به داوود(ع) اشاره شده است. داوود(ع) و سرهنگ داوود جعفری همنام هستند. در زیر خبری از بیبیسی با عنوان «تنها نماینده ایرانیتبار کنگره آمریکا طرح ممنوعیت تغییر نام خلیج فارس توسط ترامپ را به جریان میاندازد» برای سال ۱۴۰۴ خورشیدی آمده است. در مقاله به سال ۱۴۰۴ خورشیدی اشاره شده است. در مقاله کلمات یاسمین، انصاریان، دموکرات آمریکا، تغییر و خلیج فارس ذکر شدهاند. در خبر بیبیسی بیان شده: «یاسمین انصاری، نماینده دموکرات ایرانیتبار کنگره آمریکا میگوید طرحی را به کنگره آمریکا ارایه میکند که هدف آن ممانعت از هرگونه اقدام دولت فدرال و در راس آن دونالد ترامپ، رئیسجمهور آن کشور برای تغییر نام خلیج فارس است.» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۵۲۷ میشود. در مقاله بیان شده که رژیم سپاه و خامنهای و دولت ترامپ مسئول انهدام پرواز ۷۵۲ اوکراین هستند. در خبر بیبیسی بیان شده: «دفتر خانم انصاری دوشنبه شب به بیبیسی فارسی گفت: «از تلاش برای تغییر نام خلیج فارس تا پذیرفتن هواپیمای اختصاصی لوکس، همه به هم ربط دارند.»» در خبر بیبیسی بیان شده: «این دفتر گفت این طرح بنا دارد «دونالد ترامپ را که با انگیزه سیاسی در تلاش برای تغییر نام این آبها است متوقف کند. این قانون دولت را از هرگونه استفاده بودجه فدرال برای این تغییر نام منع میکند و به دولت آمریکا اجازه نخواهد داد که در هیچ مکاتبه و مدرک دولتی نامی جز خلیج فارس به کار ببرد.»» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۷۱۵ میشود. در مقاله عدد ۷۱۵ ذکر شده است. در خبر بیبیسی بیان شده: «یاسمین انصاری که در یک خانواده ایرانی در آمریکا به دنیا آمده پیش ورود به کنگره آمریکا در سازمان ملل متحد کار کرده و نماینده شورای شهر فینکس در ایالت آریزونا آمریکا بوده است.» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۴۲۲ میشود. در مقاله عدد ۴۲۲ ذکر شده است.
داوود جعفری
در مقاله به سرهنگ داوود جعفری اشاره شده است. در زیر خبری از دویچه وله با عنوان: «اطلاعیه سپاه: سرهنگ نیروی هوافضا در سوریه کشته شد» آمده است. اگر عنوان این خبر را به عددهای ابجد کبیر و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۳۲۱۲ و ۲۱۲ میشود. در مقاله عددهای ۱۳۲۲ و ۲۱۲ ذکر شدهاند. ارقام عددهای ۱۳۲۲ و ۳۲۱۲ مشترک هستند. در زیر خبری از سایت شفقنا با عنوان «دستگیری شش افسر سوری در ارتباط با ترور شهید «داود جعفری»» آمده است در مقاله کلمات دستگیر و افسر ذکر شدهاند. اگر عنوان این خبر را به عددهای ابجد کبیر و وسیط تبدیل کنیم حاصل ۴۲۴۴ و ۲۴۲ میشود. در مقاله عدد ۲۴۲ ذکر شده است. اگر عبارت «داوود جعفری» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۴۲ میشود. ارقام عددهای ۴۲، ۲۴۲ و ۴۲۴۴ مشترک هستند. در خبر سایت شفقنا بیان شده: «به گزارش سرویس ترجمه شفقنا، به نقل صوت العاصمه، دفتر امور افسران اداره اطلاعات نظامی سوریه دست به بازداشت شش افسر با درجههای مختلف زده است که به «طرفهای معاند خارجی» اطلاعات میدادند. طبق گفته این وبسایت که از مخالفان میانه رو دولت بشار اسد به شمار میرود، بازداشت این افراد پس از شنود تماسهای آنها با یک شبکه اطلاعاتی وابسته به کشورهای خارجی انجام شده است. افسران بازداشتی متهم به درز اطلاعاتی در خصوص رفت و آمدهای شهید «داوود جعفری» هستند. شهیدی که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دوم آذر ماه از شهادت وی در سوریه خبر داد.» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۳۶۱ میشود. در مقاله سوره نور ۱۳۱۶ کلمه دارد. در سوره نور کلمات خبر، امور، نظام، دست، به، بازداشته، زده است، که، به، طرف، خارج، میدادند، طبق، گفته، این، که از، مخالفت، میان، رو، به، شمار، میروند، بازداشته، این، افراد، پس از، آنها، با، یک، خارج، انجام، شده است، بازداشته، در، خصوصی، رفت و آمدند، هستند، خبر و داد ذکر شدهاند. سرهنگ داوود جعفری با خیانت بشار اسد و ولادیمیر پوتین به قتل رسیده است. اگر عبارت «داوود جعفری، بشار اسد و ولادیمیر پوتین» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۶۱ میشود. در مقاله عدد ۱۶۱ ذکر شده است. در مقاله خبری از بیبیسی آمده که در آن عکس بشار اسد و پوتین مشخص است. احتمالا خیانت پوتین به این دلیل بوده که بین رژیم سپاه و خامنهای و رژیم اسرئیل جنگ شود تا توجهات و کمکها از اوکراین به سمت رژیم اسرائیل جلب شوند. در زیر خبری از صدای آمریکا با عنوان «اذعان مقام ارشد سپاه به شکست در سوریه: باختیم، بد هم باختیم» آمده که بیان میکند: «یک مقام بلندپایه سپاه پاسداران با متهم کردن روسیه به «خیانت» نسبت به جمهوری اسلامی در سوریه، اذعان کرد که «در سوریه باختیم؛ بد هم باختیم!» بهروز اثباتی، مسئول قرارگاه فضای مجازی ستاد کل نیروهای مسلح، در یک سخنرانی که رسانههای وابسته به جمهوری اسلامی ویدئوی به تازگی آن را منتشر کردهاند، ادعا کرده است که روسها در مقاطع به گفته او «حساس» سیستمهای راداری خود را خاموش کردند و به اسرائیل اجازه دادند «بهراحتی» فرماندهان سپاه را هدف بگیرند.» اگر این متن را به اعداد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۱۴۵ میشود. در مقاله بیان شده که سوره تحریم ۱۱۵۴ حرف و سوره آل عمران ۱۵۴۰۱ حرف دارد. بین عددهای ۱۱۴۵، ۱۱۵۴ و ۱۵۴۰۱ چهار رقم مشترک هستند. در سوره آل عمران کلمات خبر، صدا، مقام، بلند، سخن، خیانت، خاموش، اسرائیل، راحت، سپاه، هدف و بگیرند و در سوره تحریم کلمات خبر، مقام، سپاه، سخن و خیانت و در مقاله کلمات خبر، صدای آمریکا، روس، خاموش، اسرائیل، فرمانده و سپاه و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات خبر، باخته و خاموش و در قصیده ۱ سلیم تهرانی کلمات خبر، صدای، سپاه و باخت و در قصیده ۱ طبیب اصفهانی کلمات درباخته و خاموش و در بند ۱ خاقانی کلمات روس و سپه وجود دارند. در زیر خبری از بیبیسی با عنوان «مقام سپاه: ایران در سوریه ضربه خورد؛ نباید تنش نظامی در منطقه تشدید شود» آمده که بیان میکند: «این فرمانده سپاه پاسداران گفت: «وقتی که طوفان الاقصی (حمله ۷ اکتبر حماس به اسرائیل) شکل گرفت ما از طریق سفیر و فرمانده اعلام کردیم... که الان وقتش است، سوریه میتواند حمله کند و بخشی از زمینهایی که اسرائیل ملعون از این کشور گرفته را بگیرد، ما هم حمایت میکنیم... ایشان گفت که نه، من در مقاومت فقط سکوی پشتیبانی شما هستم. اگر خواستید، با هواپیما اسلحه بیاورید و ببرید بجنگید، من وارد جنگ با اسرائیل نمیشوم.» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۵۱۴ میشود. ارقام عددهای ۱۱۴۵ و ۱۵۱۴ مشترک هستند. در زیر خبری از یورونیوز با عنوان «فرمانده ارشد سپاه: باختیم، بد هم باختیم؛ روسیه در سوریه به ایران خیانت کرد» آمده که در آن بیان شده: «این فرمانده ارشد سپاه پاسداران ایران در سخنانی که حدود یک ساعت طول کشیده است و رسانههای ایران فایل صوتی آن را منتشر کردهاند، گفت که «روسها بعد از طوفان الاقصی کاملا در پرونده و در جبهه رژیم صهیونیست عمل کردند. آقای اثباتی که رسانههای ایران از او بهعنوان مسئول قرارگاه فضای مجازی ستاد کل نیروهای مسلح این کشور نام بردهاند همچنین روسیه را در فروپاشی حکومت بشار اسد مقصر دانست و گفت که روسها بشار اسد را «گول» زدهاند.» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۵۴۴ میشود. ارقام عددهای ۱۱۴۵، ۱۵۱۴ و ۱۵۴۴ مشترک هستند. در خبر صدای آمریکا بیان شده: «در این حال، او در اظهاراتی متناقض «شکست نیروهای مقاومت» یا به تعبیر دیگر نیروهای «محور شرارت» را تصوری ناشی از «عملیات روانی اسرائیل» دانست و درباره حمله احتمالی جمهوری اسلامی به اسرائیل با عنوان عملیات «وعده صادق ۳»، گفت که کشاندن منطقه به جنگ در شرایط فعلی به نفع جمهوری اسلامی و نیروهای نیابتیاش نیست.» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۷۵۱ میشود. در مقاله عدد ۷۵۱ و کلمات شکست، مقاومت، وعده و صادق ذکر شدهاند. در خبر بیبیسی بیان شده: «او گفت که «ما میدانستیم» هیچ نیرویی برای دفاع از بشار اسد وجود ندارد، اما رئیس جمهور سوریه «باور نمیکرد» و اضافه کرد: «ما نظامی، شکست نخوردیم، اصلا جنگی نبود، مردم قیام کردند و یک سیستم فاسد را حذف کردند.»» در مقاله کلمات بشار اسد، شکست و فساد ذکر شدهاند. اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۷۵۱ میشود. در قصیدههای ۱ و ۲۴ امیر معزی کلمه بهروز و در برگ ۲۴۴ کتاب زهیر کلمه اثبات و در قصیده ۱ سوزنی سمرقندی کلمات اثبات و سپاه وجود دارند. در خبر صدای آمریکا بیان شده: «انتشار اظهارات بهروز ثباتی، مقام ارشد سپاه پاسداران، که روشن نیست دقیقا چه زمانی و در کجا عنوان شده، مورد توجه برخی کاربران فضای مجازی قرار گرفته است.» اگر این جمله را به اعداد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۵۲۷ میشود. در مقاله خبری از ایران اینترنشنال با عنوان ««پایاب شکیبایی»؛ تلاش ظریف برای توجیه علاجگری» آمده که در آن جواد ظریف بیان کرده که از فضای مجازی از فاجعه سقوط هواپیمای ۷۵۲ اوکراینی آگاهی یافتم. در این دو مطلب به فضای مجازی اشاره شده است. ارقام عددهای ۵۲۷ و ۷۵۲ مشترک هستند. اگر عبارت «انتشار اظهارات بهروز ثباتی، مقام ارشد سپاه پاسداران، که روشن نیست دقیقا چه زمانی و در کجا عنوان شده، مورد توجه برخی کاربران فضای مجازی قرار گرفته است.» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۱۳۸۷ میشود. در مقاله بیان شده که سوره یوسف ۱۷۳۸ کلمه دارد. ارقام عددهای ۱۷۳۸ و ۱۱۳۸۷ مشترک هستند. در سوره یوسف کلمات مقام، روشن، نیست، چه، زمان، عنوان، شده، مورد و توجه، برخی، قرار و گرفته است و در قصیده ۱ سوزنی سمرقندی کلمات یوسف، روشن و سپاه و در ترجیع بند ۱ نسیمی کلمات یوسف و روشن و در مسمط ۱ ادیب المماک و در مثنوی ۱ نسیمی کلمات یوسف و زمان و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در غزل ۱ غنی کشمیری کلمات کنعان و روشن و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در غزل ۱ یغمای جندقی و در بیت ۶ شعر ۱۱ النوبة الثانیة - سوره انعام میبدی و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی و در غزل ۲۶۱۴ مولانا کلمه یوسف و در باب ۱ کتاب مقدس یوشع کلمه کنعان وجود دارد. در خبر بیبیسی بیان شده: «بهروز اثباتی که همچنین مسئول قرارگاه فضای مجازی ستاد کل نیروهای مسلح معرفی شده، در سخنرانی خود که حدود یک ساعت طول کشید و رسانههای داخلی ایران فایل صوتی آن را منتشر کردهاند جزئیاتی از مصائب مردم سوریه در دوره منتهی به سقوط حکومت بشار اسد ارائه کرد.» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۰۱۴ میشود. در مقاله عدد ۱۰۱۴ ذکر شده است. در خبر بیبیسی بیان شده: «او با اشاره به کمبود شدید امکانات و مشکلاتی مثل بیبرقی شدید در سوریه گفت که «شرایط سوریه در دو سال گذشته به شدت رو به وخامت گذاشته بود.»» در قصیده ۱ سلیم تهرانی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در قصیده ۱ میلی و در شعر سایه گیسو رهی معیری و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمه برق وجود دارد. در خبر بیبیسی بیان شده: «این فرمانده سپاه گفت که فساد ناشی از فقر تمام ارکان ارتش سوریه را فراگرفته بود و نظامیانی که باید در برابر شورشیان از حلب دفاع میکردند، بیشترشان از قبل فرار کرده بودند.» در مقاله کلمات فرمانده، سپاه، فساد، فقر، ارتش، سوریه، حلب و فرار ذکر شدهاند. در خبر بیبیسی بیان شده: «اما بهروز اثباتی تصور شکست حماس و نیروهای مقاومت را محصول «عملیات روانی» اسرائیل دانست و گفت: «کی گفته الان فقط یمن دفاع میکند... اصلا اینجوری نیست که مقاومت از دست رفته باشد.»» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۶۶۱ میشود. در مقاله عدد ۶۶۱ ذکر شده است. ارقام این عددها مشترک هستند. در زیر خبری از یورونیوز با عنوان «فرمانده ارشد سپاه: باختیم، بد هم باختیم؛ روسیه در سوریه به ایران خیانت کرد» آمده که ساعت آن ۱۲:۱۳ است. در مقاله بیان شده که سوره مجادله ۲۱۳۱ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۲:۱۳ و ۲۱۳۱ مشترک هستند. در سوره مجادله کلمات خبر و خیانت ذکر شدهاند. در خبر یورونیوز بیان شده: «بهروز اثباتی، از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران ایران در سوریه گفت که روسها در «مقاطعی حساس» با خاموش کردن سیستمهای راداری خود به اسرائیل اجازه دادند تا «بهراحتی» فرماندهان ایرانی را هدف قرار دهد. در جریان برخی از عملیاتهای اسرائیل در سوریه، محمدرضا زاهدی، معاون سپاه قدس، سید رضی موسوی، مسئول پشتیبانی سپاه قدس در سوریه، و صادق امیدزاده، معاون اطلاعات نیروی قدس سپاه پاسداران ایران کشته شدند.» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۰۴۸۰ میشود. در مقاله بیان شده که سوره مومنون ۴۸۰۲ حرف دارد. ارقام عددهای ۴۸۰۲ و ۲۰۴۸۰ مشترک هستند. در سوره مومنون کلمات خبر، گفت، خود، به، اسرائیل، دادند، بیهدف، قرار، دهد و بیت المقدس و در قصیده ۱ فضولی کلمه موسوی وجود دارد. در خبر یورونیوز بیان شده: «این فرمانده سپاه مدعی شد که روسیه بهجای بمباران مراکز تجمع شبهنظامیان هیات تحریر شام و تضعیف نیروهای نیابتی ترکیه و قطر، مناطق مسکونی و بیابانها را هدف قرار میداد که این بمباران «تأثیر چندانی در تضعیف دشمن نداشت.» در مثنوی ۱ حافظ و در برگ ۲۲۴ کتاب الف کلمه تحریر و در نامههای فارسی ۱۰۰ قائم مقام فراهانی کلمه تحریرا و در مقاله کلمات فرمانده سپاه، روسیه، تحریر، شام، ترکیه و ضعیف و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات سپه، روس، ضعیف و دشمنان و در مثنوی ۱ فرهنگ نامه حزین لاهیجی کلمه بیابان وجود دارد. در مقاله به ابومحمد الجولانی امیر هیئت تحریر شام اشاره شده است. در خبر یورنیوز بیان شده: «او همچنین گفت که دولت بشار اسد «در ۳ ماه گذشته» در پی نفوذ کشورهای عربی مانند امارات عربی متحده «بیشترین فشار را به ایرانیها آورد.» اثباتی گفت که بشار اسد و همسرش بهدنبال جایگزینی حمایت کشورهای عربی بهجای ایران بودند.» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۳۴۸۱ میشود. در مقاله بیان شده که سوره آل عمران ۳۴۱۸ کلمه دارد. ارقام عددهای ۳۴۱۸ و ۱۳۴۸۱ مشترک هستند. در سوره آل عمران کلمات همچنین، گفت، در، سه، گذشته، در، پی، نفوذ، عرب، مانند، بیشترشان، فشار، آورد، گفت، همسر، به، دنبال، عرب، به، جای و بودند و در مقاله کلمات نفوذ، عرب و همسر ذکر شدهاند. در مقاله بیان شده که اسما اسد همسر بشار اسد است. در خبر یورنیوز بیان شده: «اگرچه برخی از کشورهای غربی و اسرائیل بر این نظرند که سوریه در دوران بشار اسد نقشی کلیدی در انتقال تجهیزات نظامی ایرانی به لبنان داشته، اما این فرمانده سپاه مدعی شد که تعریف بشار اسد از مقاومت «بسیار متفاوت» از ایران بوده است، بهگونهای که نقش کشورش را در مقاومت «بسیار محدود» میدانست.» در مقاله کلمات اسرائیل، سوریه، بشار اسد، نقش، کلید، ایران، لبنان، فرمانده سپاه، مقاومت و محدود ذکر شدهاند. در بالای توضیحات مقتدی صدر در ویکیپدیا عبارت «۴۴ زبان» نوشته شده است. در مقاله عدد ۴۴ و کلمه زبان ذکر شده است. اگر عبارت «مقتدی صدر» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۴۴ میشود. در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمه مقتدی و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمه مقتدای و در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی و در قصیده ۲۴ خاقانی کلمه صدر و در مقاله کلمات عراق و سوریه ذکر شدهاند. در زیر خبری از سایت سرپوش سیاسی با عنوان «مقتدی صدر: عراق نباید در سوریه دخالت کند» آمده که ساعت آن ۲۱:۵۳ است. در مقاله عددهای ۱۳۲۵، ۲۳:۵۱ و ۳۵۱۲ ذکر شدهاند. ارقام این عددها مشترک هستند. داعش جزئی از عراق و سوریه بوده و کشورهای بیگانه نباید در جنگ داخلی عراق و سوریه دخالت و به طرفهای درگیر کمک میکردند. سوریه جولانگاه نظامی کشورهای بیگانه شده بود. در قصیده ۲۴ ظهیر فاریابی کلمه جولانگه و در غزل ۲۴۶۱ بیدل دهلوی کلمه جولانگاه وجود دارد. اگر کشورهای بیگانه در جنگ داخلی سوریه دخالت نمیکردند این همه انسان کشته نمیشدند. کشورهای آزادی خواه باید با فراهم کردن راههای دسترسی مردم به اطلاعات آزاد، آگاهی دادن به مردم و با تحریمهای تسلیحاتی، رژیمهای ظالم را تحت فشار قرار دهند. تحریمها باید هوشمند باشند و مستقیما افراد ظالم را هدف قرار دهند. سوره تحریم ۱۱۵۴ حرف دارد. در مقاله عدد ۱۴۱۵ ذکر شده است. در مقاله بیان شده سوره آل عمران ۱۵۴۰۱ حرف دارد. بین عددهای ۱۱۵۴، ۱۴۱۵ و ۱۵۴۰۱ چهار رقم مشترک هستند. در سوره آل عمران کلمات بهوش و فقیران و در مقاله کلمات تحریم، هوشمند و فقر و در باب ۲۴ انجیل برنابا کلمات فقیر، سیر و شکم و در شعر ۴۲ تحفةالاحرار جامی کلمات فقر و شکم و در قصیده ۱ نظام قاری کلمات سیری و شکم و در باب ۱ انجیل برنابا و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی کلمه سیر و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در مسمط ۱ ادیب المماک و در قصیده ۱۶ عطار و در غزل ۲۲۴ مولانا کلمه شکم وجود دارد. تحریمی که موجب فقر، بیچارگی و فلاکت در جامعه شود انفعال جامعه را افزایش میدهد؛ چون دغدغه اصلی مردم سیر کردن شکم میشود و تغییر رژیم را به تعویق و تاخیر میاندازد. برای مثال اگر وضع مالی یک مغازهدار خوب باشد راحتتر میتواند مدتی اعتصاب کند. در آیه ۶۶:۱ قرآن (سوره تحریم) کلمه تحریم وجود دارد. در مقاله عدد ۶۶۱ ذکر شده است. در مقاله عکسی از روزنامه وطن امروز آمده که به تحریم اشاره میکند. «باید پولهای بلوکه شده کشورهای ظالم در بخشیهایی از آن کشور که مردم نیاز ضروریتر دارند سرمایه گذاری شوند تا دست رژیمهای ظالم تا حدی از این پولها کوتاه مانند و به دست مردم برسند. اگر رژیم های ظالم با این موضوع مخالفت کنند شکاف بین مردم و رژیم بیشتر میشود.» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۶۶۱ میشود. کشورهای آزادی خواه باید به اپوزیسیونی که دنبال درگیری نظامی نباشد برای تشکیل یک دولت دموکراتیک و قوی کمک کنند. این نوع تغییر پایدار است. در مقاله کلمات قوی، تغییر و پایدار ذکر شدهاند. در زیر خبری از ایران اینترنشنال با عنوان «رضایت اروپا، خشم کرملین؛ تحریمهای نفتی ترامپ شکاف میان غرب و روسیه را عمیقتر کرد» آمده که ساعت به روز رسانی آن ۱۰:۵۷ است. در مقاله عدد ۱۰۵۷ ذکر شده است. تحریم نفتی روسیه باعث فقیرتر شدن مردم روسیه و منفعلتر شدن آنها میشود. رژیم پوتین زمانی متوقف میشود که بین خودش و مردم روسیه شکافی عمیق ببیند و همچنین نیروی نظامی قوی در برابر باشد. سرهنگ داوود جعفری شهید نیست. رژیم سپاه و خامنهای نباید از گروههای مسلح و ظالم در سوریه حمایت میکرد. در توضیحات سید علی سیستانی در ویکیپدیا بیان شده: «در پی ظهور داعش، سقوط موصل و پیشروی نیروهای داعش به سمت بغداد و کربلا، این مرجع تقلید شیعه، بهطور بیسابقه فتوای جهاد صادر کرد. برای دفاع از شیعیان خواسته تا «سلاح بردارند و با تروریست (داعش) مبارزه کنند». سخنگوی وی اعلام کردهاست که «شهروندانی که قادر به حمل اسلحه هستند، وظیفه دارند که در دفاع از کشور و مردم خود و اماکن مقدس، به نیروهای امنیتی کشور بپیوندند».» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۳۶۱ میشود. در مقاله بیان شده که سوره نور ۱۳۱۶ کلمه دارد. ارقام عددهای ۱۳۱۶ و ۱۳۶۱ مشترک هستند. در سوره نور و ترجمه الهی قمشهای بیان شده: «و منافقان شدیدترین قسم را به نام خدا یاد کنند که اگر تو آنها را امر کنی البته همه (به جهاد دشمن) بیرون خواهند رفت، بگو: سوگند یاد مکنید، که طاعت پسندیده و مطلوب است (نه سوگند دروغ منافقانه. و بترسید که) خدا به هر چه میکنید کاملا آگاه است.» اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۱۷۷۵ میشود. در سوره نور و ترجمه مکارم شیرازی بیان شده: «آنها با نهايت تاءكيد سوگند ياد كردند كه اگر به آنان فرمان دهي (از خانه و اموال خود) بيرون ميروند (و جان در طبق اخلاص گذارده تقديم ميكنند) بگو سوگند ياد نكنيد، شما طاعت خالصانه نشان دهيد كه خداوند به آنچه عمل ميكنيد آگاه است.» اگر این آیه را به عددهای ابجد وسیط و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۷۵۱ و ۵۷۱ می شود. در مقاله عددهای ۷۵۱ و ۵۷۱ ذکر شدهاند. ارقام عددهای ۵۷۱، ۷۵۱ و ۱۱۷۷۵ مشترک هستند. فتوای جهاد علی سیستانی درست بود. درست بودن فتوای علی سیستانی به معنی درست بودن تقلید نیست. نظر علی سیستانی و دعوت به جهاد در برابر داعش درست بود. مردم عراق باید خودشان با داعش وارد جنگ میشدند و کشورهای خارجی نباید در این جنگ داخلی دخالت میکردند. حمایت کشورهای خارجی از طرفهای درگیر در جنگ داخلی باعث کشته شدن انسانهای بیشتر میشود. تجربه سوریه این موضوع را نشان میدهد. نباید با بهانههایی مانند اینکه اگر با داعش نجنگیم باید در کشور خودمان با آنها بجنگیم در کشورهای دیگر دخالت نظامی کرد. در ترجیع بند ۱ مولانا و در قصیده ۱ حزین لاهیجی و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمه رونق و در قطعه ۱ سلیم تهرانی کلمات رونقی و پایان وجود دارند. در زیر استوری از حسین رونقی درباره سرنگونی بشار اسد آمده است. در این استوری بیان شده: «دیکتاتور سرنگون شد. پایان خبر.» اگر این عبارت را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۵۹۷ میشود. در مقاله بیان شده که سوره فتح ۲۵۹۷ حرف دارد. فتح به معنی پیروزی است. در قطعه ۱ سلیم تهرانی کلمات فتح و رونقی ذکر شدهاند. در این استوری گزارشگر تلویزیون سوریه خال دارد. در ترجیع بند ۱ نسیمی و در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی و در غزل ۲۲۴ حافظ و در غزل ۴۲۲ امیر معزی کلمه خال وجود دارد. در زیر استوری از حسین رونقی آمده که در آن رونقی درباره جعفر پناهی بیان کرده: «این بازگشت، این مقاومت از هر جایزهای معنادار تر است» اگر این جمله را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۳۱۱۶ می شود. در مقاله بیان شده که سوره نور ۱۳۱۶ کلمه دارد. ارقام عددهای ۱۳۱۶ و ۳۱۱۶ مشترک هستند. در سوره نور کلمات پناه و بازگشت و در مقاله کلمات جعفر پناهی، بازگشت، مقاومت، جایزه و معنا ذکر شدهاند. جعفر پناهی جایزه نخل طلا را برده است. در مقاله کلمات نخل و طلا ذکر شدهاند. اگر عبارت «نخل طلا» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۲۴ میشود. در مقاله عدد ۲۴ ذکر شده است. ناصر تقوایی کارگردان مستند «نخل» است. در استوری حسین رونقی به بکتاش آبتین اشاره شده است. در مقاله کلمه آبتین ذکر شده است. در توضیحات بکتاش آبتین در ویکیپدیا به جعفر پناهی اشاره شده است. در توضیحات بکتاش آبتین در ویکیپدیا بیان شده: «پس از انتشار خبر مرگ آبتین در رسانهها، تعدادی از مردم و اهالی ادبیات به روشنکردن شمع و سوگواری در مقابل بیمارستان ساسان پرداختند که تجمعکنندگان با حمله مأموران امنیتی متفرق شدند.» در مقاله کلمات خبر، مرگ، روشن، شمع، بیمارستان، ساسان، حمله، ماموران، امنیتی و متفرق ذکر شدهاند. درگذشت بکتاش آبتین در سال ۲۰۲۲ میلادی بوده است. در مقاله به سال ۲۰۲۲ میلادی و برخی از آثار بکتاش آبتین اشاره شده است.
خدانور لجهای شیر شیرآباد
در بالا عکس گزارشگر تلویزیون سوریه آمده است. در زیر پستی از سیما ثابت روزنامهنگار و مجری سابق شبکه ایران اینترنشنال درباره نوروز آمده که در آن سفره نوروز و گل سنبل مشخص است. در مقاله به سفره نوروز و گل سنبل اشاره شده است. در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی و در نامههای فارسی ۱۰۰ قائم مقام فراهانی و در آیه ۵۵:۴۱ قرآن (سوره الرحمن) کلمه سیما و در شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» از بودا(ع) و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در باب ۱۶ انجیل برنابا و در آیه ۲۴ سوره ابراهیم و در آیه ۱۲:۳۱ قرآن (سوره یوسف) و در آیه ۳۸:۱۴ قرآن (سوره صاد) و در آیه ۵۰:۱۴ قرآن (سوره قاف) کلمه ثابت وجود دارد. در مقاله عددهای ۱۲۳۱، ۱۴۵۰ و ۱۵۵۴ ذکر شدهاند. ارقام عددهای ۱۴۵۰ و ۵۰:۱۴ و ارقام عددهای ۱۵۵۴ و ۵۵:۴۱ مشترک هستند. در مقاله بیان شده که نیکا شاکرمی در سال ۱۳۸۴ خورشیدی به قتل و شهادت رسیده است. ارقام عددهای ۱۳۸۴ و ۳۸:۱۴ مشترک هستند. در پست زیر از سیما ثابت عکس نیکا شاکرمی مشخص است. در زیر پستی از شبکه اجتماعی X سیما ثابت برای تاریخ ۱۶ آوریل آمده است. در این پست بیان شده: «برای خدانور و اشکهای صنوبر خانم مادرش.. بین ما وشما دریایی از خون فاصله است» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۵۰۱۷ میشود. در مقاله عدد ۵۰۱۷ ذکر شده است. در مثنوی ۱ حافظ و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در غزل ۱ فروغی بسطامی کلمه اشک و در قصیده ۴۲۲ امیرمعزی کلمه صنوبر و در مقاله کلمات خانم و مادر در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در قصیده ۱ سلیم تهرانی و در قصیده ۱ حزین لاهیجی و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در قصیده ۲۴ خاقانی و در غزل ۲۴۲ عطار کلمات دریا و خون و در مثنوی ۱ مطمح الانظار حزین لاهیجی و در غزل ۱۵۵۴ امیرخسرو دهلوی و در غزل ۲۴۶۱ بیدل دهلوی کلمه خون وجود دارد. در مقاله به آیه نور اشاره شده است. در آیه نور عبارت خدا نور و در غزل ۴۲ آشفته شیرازی کلمه لجه وجود دارد. اگر کلمه خدانور را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۴ میشود. سوره نور سوره ۲۴ قرآن است. احتمالا اسم خدانور را بر اساس آیه نور انتخاب کردند. در سوره نور به نماز اشاره شده است. خدا نور لجهای در اعتراض به جمعه خونین زاهدان که بعد از نماز جمعه رخ داد به قتل و شهادت رسید. جعفر پناهی بازیگر فیلم «جمعه» و تدوینگر فیلم «سربازهای جمعه» است. در توضیحات خدانور لجهای در ویکیپدیا بیان شده: «او در محله شیرآباد زاهدان ساکن و حاشیه نشین بود و مدارک هویتی نداشت.» در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات خدا، نور، شیر و آباد و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» کلمات شیر و آباد و در مقاله کلمه شیر و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمه آباد و در غزل ۴۲ آشفته شیرازی کلمات لجه و شیر و در ترجیع بندهای ۱ مولانا و خاقانی کلمه زاهدان و در قطعه ۱ خاقانی و در غزل ۱۲۴۸ مولانا کلمه ساکن و در قصیده و متفرقات ۱ شاه نعمت الله ولی و در ترجیع بند ۱ نسیمی کلمه هویت وجود دارد. اگر عبارت «خدانور لجهای شیر شیرآباد» را به عددهای ابجد کبیر و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۹۳۸ و ۵۷ میشود. در مقاله عددهای ۱۳۹۸ و ۵۷ ذکر شدهاند. در صفحه ۵۷ کتاب نور بیان شده که رژیم سپاه و خامنه¬ای در خیزش اخیر، جنایات زیادی در زاهدان و کل ایران مرتکب شد. سیما ثابت متولد شهر زاهدان است. اگر عبارت «خدانور و سیما ثابت» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۵۷ میشود. اگر عبارت «سیما ثابت» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۴ میشود. در ویکیپدیا بیان شده: «او نامزد داشت و در گچکاری کار میکرد.» در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمه نامزد و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» کلمه گچ وجود دارد. خدانور لجهای سنی مذهب بوده است. در مقاله به اهل سنت اشاره شده است. خدا نور لجهای یتیم بوده است. در باب ۱ کتاب مقدس اشعیاء کلمه یتیمان وجود دارد. خدانور لجهای در ۱۰ مهر سال ۱۴۰۱ خورشیدی به قتل و شهادت رسیده است. در مقاله عددهای ۱۰ و ۱۴۰۱ ذکر شدهاند. در توضیحات خدانور لجهای در ویکیپدیا بیان شده: «به گفته یکی از ساکنان محله که نامش فاش نشدهاست، خدانور و دوستانش هنگامی که صدای تیراندازی میشنوند، به مکان تیراندازی میروند. در همان لحظه گلوله به او اصابت میکند و درخواست دارد که او را به بیمارستان برسانند چرا که «مادر و خواهرم غیر من کسی را ندارند.» پس از مرگ خدانور یکی از خواهرانش دچار حمله قلبی شد و درگذشت.» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۱۰۴ میشود. ارقام عددهای ۱۱۰۴ و ۱۴۰۱ مشترک هستند. در مقاله کلمات فاش، صدا، تیر، بیمارستان، مادر، خواهر، حمله و قلب ذکر شدهاند. در ترجیع بند ۱ خاقانی و در قصیده ۱ عراقی و در غزل ۱ حزین لاهیجی و در برگ ۲۲۴ کتاب زهیر و در برگ ۲۴۴ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه در غزل ۲۶۱۴ مولانا کلمه رقص وجود دارند. در توضیحات خدانور لجهای در ویکیپدیا بیان شده: «او یک اینفلوئنسر بود و دنبالکنندگان زیادی در اینستاگرام داشت. پس از کشته شدنش، ویدئوهای رقص او که پیشتر آنها را در حساب اینستاگرام خود منتشر کرده بود، بهطور گسترده در رسانههای اجتماعی مورد توجه قرار گرفت.» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۵۳۴ میشود. در مقاله عدد ۵۳۴ ذکر شده است. در توضیحات نوروز در ویکیپدیا بیان شده: «در این گردهماییهای نوروزی، زنان کرد لباسهای رنگین پوشیده و شالهای پرزرق و برق بر سر مینهند؛ مردان جوان کرد نیز پرچمهای سبز و زرد و سرخ را برافراشته و با رقص و پایکوبی گرد آتش، نوروز را پاس داشته و زنده نگاه میدارند.» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۰۲۶۹ میشود. در مقاله عدد ۲۹۱۰۶ ذکر شده است. ارقام این عددها مشترک هستند. در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی کلمات نوروز، پیرهن یا لباس، سبزه و زردی و در مسمط ۱ ادیب المماک کلمات پیراهن، رنگ و هوش و در مطالب زیر از توضیحات هوش مصنوعی در سایت گنجور درباره مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات لباس، سبز، زرد و پرچم و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات سال نو، رقص، رنگ، زرده و پرچم و در قصیده ۱ نظام قاری کلمات لباس، پیراهن، رنگ، سبز، زرد، سرخ و در مطلب زیر از توضیحات هوش مصنوعی در سایت گنجور درباره قصیده ۱ نظام قاری عبارت پر زرق و برق و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمات لباس و سرخ و در برگ ۲۲۴ کتاب زهیر کلمات رقص و لباس و در قصیده ۱ حافظ و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات زرد و سبزه و در قصیده ۱ عراقی کلمات سبزه و رقص و در مقاله کلمات لباس، رنگ، پرچم، سبز، زرد و سرخ وجود دارند. در مطلبی که درباره نوروز بیان گردید کلمه پرچم وجود دارد. در توضیحات خدانور لجهای در ویکیپدیا بیان شده: «انتشار تصویری از او در دوران بازداشت در حالی که دستانش به یک میله پرچم بسته شده و لیوانی آب در برابرش قرار داشت. در شبکههای اجتماعی ایرانی مورد بازتاب گستردهای قرار گرفت و الهامبخش تولید کارهای هنری همچون میله تابلوی کوچه سیاسی تهران یا پرفورمنس در ورودی دانشگاه مکگیل کانادا شد.» در مقاله کلمات پرچم، هنر، کوچه، تهران، دانشگاه و کانادا ذکر شدهاند. در توضیحات خدانور لجهای در ویکیپدیا بیان شده «خدانور به علت درگیری با فرزند یک بسیجی دستگیر شد و با رشوه خانواده آن بسیجی به مأموران آگاهی، توسط مأموران انتظامی از ساعت دو شب تا هفت صبح به میله پرچم بسته شد، مورد ضرب و شتم قرار گرفت و تصویر دستبسته او نیز برای تحقیر منتشر شد. اقوام و دوستان خدانور، با رشوه به مأموران امکان انتقال او به زندان را فراهم کردند و وی بعد از یک ماه آزاد شد.» در مقاله کلمات دستگیر، خانواده، ساعت، شب، هفت، صبح، پرچم، زندان، یک ماه و آزاد و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات خدا، نور، شب، صبح، دست، بسته، رشوه و یکی ماه و در باب ۱ کتاب مقدس اشعیاء و در قصیده ۱ مجد همگر کلمه رشوه و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمه رشوت وجود دارد. در دوره ریاست جمهوری ابراهیم رئیسی خدانور لجهای را به میله پرچم بستند. در ادامه مقاله به پستی از اینستاگرام ایران اینترنشنال با عنوان «پهباد آکینجی پس از جست و جو برای بالگرد رئیسی روی دریاچه وان پرچم ترکیه را رسم کرد» اشاره شده است. پل هگیس کارگردان فیلم «پرچمهای پدارن ما» است.
پیرفلک
در ادامه استوری از حسین رونقی آمده که در آن به نقل از کیان پیرفلک بیان شده: «خدا ستمگران را دوست ندارد» این عبارت در آیه ۵۷ سوره آل عمران ذکر شده است. در مقاله به عدد ۵۷ و سوره آل عمران اشاره شده است. آیه ۵۷ سوره آل عمران و ترجمه فولادوند بیان میکند: «ولى كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند، پاداشهايشان را به تمامى مىدهد و خداوند ستمكاران را دوست ندارد.» اگر این آیه را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۳۵۲ میشود. در مقاله عدد ۳۵۲ ذکر شده است. در توضیحات کیان پیرفلک در ویکیپدیا بیان شده: «فیلم کوتاهی از کیان در حالی که قایق دستساز خود را برای جشنواره دانشآموزی جابر بن حیان آزمایش میکند و کلامش را با عبارت «به نام خدای رنگینکمان» شروع میکند، در شبکههای اجتماعی بازتاب گستردهای پیدا کرد و با واکنش زیادی رو به رو شد. مصرع «به نام خداوند رنگینکمان»، شعری از «محمود پوروهاب» است که در کتاب فارسی دبستان قرار دارد، این مصرع تبدیل به مطلع بسیاری از متنهایی شد که در غم ازدست دادن این کودک نوشته شد.» در باب ۱ کتاب مقدس حزقیال کلمات خدا، رنگین کمان و گسترده و در قصیده ۱ نظامی قاری کلمات خدا، رنگین، کمان، طفل و غم و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی کلمات خدا، کمان، فلک و طفل و در قصیده ۱ حزین لاهیجی کلمات رنگین، کمان، فلک و غم و در مثنوی ۱ مطمح الانظار حزین لاهیجی کلمات رنگ، کیانی و فلک و در شعر ۴۲ تحفةالاحرار جامی کلمات رنگ، کمان، پیر و فلک و در باب ۱ انجیل مرقس کلمه قایق و در برگ ۲۴۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمات قایق و کودک در قصیده ۱ حافظ کلمات کیان و فلک و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» کلمه کیان و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی کلمات پیر و فلک و در ترجیع بند ۱ اوحدی کلمات پیر، فلک و طفل و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات پیر، فلک، کودک و غم و در قصیده ۱ مجد همگر کلمات پیر، فلک و غم و در قصیده ۱ سلیم تهرانی کلمات فلک، طفل و غم و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمات کلمات کمان، فلک و غم و در قصیده ۲۴ ظهیر فاریابی کلمات کمان و فلک و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در قصیده ۱ فضولی و در قصیده ۱ میلی و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی و در قصیده ۲۴ محتشم کاشانی و در قصیده ۴۲۲ امیر معزی کلمات فلک و غم و شعر ۲۴ سام نامه خواجوی کرمانی کلمات پیر و غم و در دوبیتیهای ۱ و ۶۱ باباطاهر و در قطعه ۱ خاقانی و در قصیده ۱ عراقی و در قطعه ۱۶ مسعود سعد سلمان در گنجور رومیزی و در غزل ۲۶۱۴ مولانا کلمه فلک و در قصیده ۲۴ خاقانی کلمات پیر، فلک، طفل دبستان و غم و در مثنوی ۱ نسیمی عبارت طفل دبستان و در شعر ۱ مجلس سعدی کلمه اطفال و در غزل ۱ میرزاده عشقی و در مثنوی ۱ فرهنگ نامه حزین لاهیجی کلمه طفل و در بابهای ۱ و ۱۶ انجیل برنابا و در شعر ۶۱ دفتر چهارم مثنوی و معنوی مولانا کلمه کودک و در شعر ۲۴ مخیل نامه نظام قاری و در برگ ۲۴۲ کتاب الف و در برگ ۲۴۴ کتاب آشنایی با صادق هدایت کلمه بچه و در غزل ۴۲۲ بلند اقبال کلمات رنگین و غم و در غزل ۲۴۶۱ بیدل دهلوی کلمات رنگ و غم و در غزل ۱ سوزنی سمرقندی و در قصیده ۱۶ عطار و در شعر ۴۲ روضة المحبین ابن عماد و در غزل ۲۲۴ حافظ و در غزل ۲۴۲ سنایی و در غزل ۲۴۴ سعدی و در قطعه ۵۳۴ ابن یمین و در غزل ۱۲۴۶ مولانا کلمه غم وجود دارد. در مقاله عدد ۵۷۲ ذکر شده است. در صفحه ۵۷۲ کتاب نشانهها توضیحات توضیحات کیان پیرفلک در ویکیپدیا آمده که بیان میکند: «و همچنین احسان حاجصفی، کاپیتان تیم ملی فوتبال ایران، کنفرانس مطبوعاتی قبل از بازی با تیم ملی فوتبال انگلیس در جام جهانی فوتبال ۲۰۲۲ را با عبارت «به نام خدای رنگینکمان» آغاز کرد.» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۴۲۸ میشود. در مقاله عدد ۴۲۸ ذکر شده است. در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در قصیده ۱ جهان ملک خاتون کلمه احسان و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» کلمه صفی و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمات احسان و فلک و در قصیده ۱ سلیم تهرانی کلمات احسان، فلک، طفل و اعتراض وجود دارند. کیان پیرفلک در اعترضات به قتل و شهادت رسیده است. اگر کلمه «پیرفلک» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۴۲ میشود. اگر عبارت «احسان حاجصفی» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۴۲ میشود. اگر عبارت «کیان پیرفلک احسان حاجصفی» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۱۱ میشود. در مقاله عدد ۱۱۱ ذکر شده است. اگر عبارت «به نام خدای رنگینکمان» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۱۵۴ میشود. در مقاله عدد ۱۱۵۴ ذکر شده است. در مقاله به قد و عدد ۱۰ اشاره شده است. در ویکیپدیا بیان شده که قد حاجصفی ۱۰ فوت است. احسان حاجصفی متولد کاشان است. در مقاله به محتشم کاشانی و فیض کاشانی اشاره شده است. کریس رونالدو لباس یا پیراهنش را هدیه میدهد. در مقاله استوری از حسین رونقی درباره جعفر پناهی آمده است. جعفر پناهی کارگردان فیلم «آفساید» است. در توضیحات آفساید (فیلم) در ویکیپدیا بیان شده: «داستان روایتگر شرح حال دخترانی است که حاضرند هر کاری انجام دهند تا بازی ایران-بحرین را برای ورود ایران به جام جهانی ببینند تا جای کسانی را که در بازی ایران-ژاپن جان خود را از دست دادهاند خالی نباشد. آنها هر کدام با لباسی مبدل سعی میکنند وارد ورزشگاه بشوند اما تعدادی از آنها به دلیل ممنوعیت ورود زنها به ورزشگاهها دستگیر میشوند. سرانجام به دست سربازانی که آنها را گرفتهاند به کمیته منتقل میشوند اما در راه به علت برد ایران در بازی با بحرین خیابانها شلوغ میشود و دخترها به این ترتیب فرار میکنند.» در این مطلب نیز به لباس اشاره شده است. در توضیحات کیان پیرفلک در ویکیپدیا بیان شده: «به گفته مادر کیان پیرفلک، سه نفر از نیروهای لباسشخصی ماشین آنها را در مقابل ساختمان هلال احمر شهر ایذه به رگبار بستند. مادر کیان گزارش میکند که مأموران به آنها توصیه کردند که به سمت «اغتشاشگران» نروند و پس از دور زدن ماشین، ماشین را به رگبار بستند.» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۵۲۳۳ میشود. سوره شوری ۳۵۲۱ حرف دارد. ارقام عددهای ۳۵۲۱ و ۱۵۲۳۳ مشترک هستند. در سوره شوری کلمات نیرومند، شخصی، آنها، را در، مقابل، شهر، بستن، به، آنها، توصیه و کردند و در قصیده ۲۴ خاقانی کلمات پیر، تیر فلک و طفل دبستان ذکر شدهاند. در ادامه مقاله بیان شده که بالگرد حامل ابراهیم رئیسی در اختیار جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران بوده است. کیان پیرفلک در دوره ریاست جمهوری ابراهیم رئیسی به قتل و شهادت رسیده است. در قصیده ۱ میلی کلمات شهیدان، فلک و ابراهیم و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمات فلک و شهادت ذکر شدهاند. در بیت زیر از قصیده ۱ میلی کلمات فلک و ابراهیم ذکر شدهاند. اگر بیت زیر را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۵۷ میشود. در مقاله عدد ۱۵۷ ذکر شده است. در صفحه ۵۷۱ کتاب نشانهها توضیحات کیان پیرفلک در ویکیپدیا آمده است. ارقام عددهای ۱۵۷ و ۵۷۱ مشترک هستند. در مقاله بیان شده که سوره قیامه ۷۱۵ حرف دارد. در سوره قیامه و در بیت زیر کلمه پناه وجود دارد.
جهان پناه فلک دستگاه، ابراهیم *** که انسب است به او منصب جهانداری
کیان پیرفلک توسط اراذل و اوباش سازمانیافته رژیم سپاه و خامنهای به قتل و شهادت رسیده است. در مقاله به اراذل و اوباش سازمان یافته رژیم اشاره شده است. در توضیحات کیان پیرفلک در ویکیپدیا بیان شده: «صادق زیباکلام در یادداشت انتقادی در روزنامه جهان صنعت با عنوان «چه کسی کیان را کشت»، به مقایسه گفتههای مادر کیان پیرفلک از یک سو و مقامات جمهوری اسلامی از سوی دیگر پرداخته و گفت «بنده اگر پلیسی بودم که دنبال اصل ماجرا و قاتل میگشتم حتماً سخنان مادر کیان را باور میکردم.»» در مقاله کلمات صادق و زیبا و در باب ۱ کتاب مقدس اشعیاء و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در ترجیع بند و مثنوی ۱ نسیمی و در قصیده ۱ سلیم تهرانی و در قصیده ۱ نظام قاری و در باب ۱۶ انجیل برنابا و در برگهای ۲۴۲ و ۲۴۴ کتاب پله پله تا ملاقات خدا و در برگ ۲۴۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه کلام ذکر شده است. در توضیحات جهان صنعت در ویکیپدیا روزنامه زیر آمده که در آن عکس کیان پیرفلک و کریس رونالدو مشخص است. در روزنامه جهان صنعت عکس کیان پیرفلک با کیف مشخص است. فریدون فرهودی کارگران تله فیلم کیف است. در ترجیع بند ۱ نسیمی کلمه کیف وجود دارد. در توضیحات کیان پیرفلک در ویکیپدیا بیان شده: «سجاد پیرفلک، عموی کیان، در گفتوگو با روزنامه اعتماد تأکید کرد «وقتی مادر کیان آمده مقابل چند هزار نفر جزئیات ماجرا را تعریف کرده، حرف دیگری باقی نمیماند.» حجتالله درویشپور، نماینده پیشین ایذه در مجلس شورای اسلامی، نیز با استناد به روایت مادر گفت پس از تیراندازی به سوی خودرو، همان کسانی که تیراندازی کردند کیان و پدرش را به ساختمان هلالاحمر که محل استقرار نیروهای بسیج و انتظامی بوده منتقل کردند.» اگر این متن را به عددهای ابجد کبیر و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۱۵۰۳ و ۱۵۲۳ میشود. در مقاله عددهای ۳۲۱۵۰ و ۱۳۲۵ ذکر شدهاند. ارقام عددهای ۱۳۲۵ و ۱۵۲۳ و ارقام عددهای ۲۱۵۰۳ و ۳۲۱۵۰ مشترک هستند. در مقاله کلمات عمو، روزنامه، مادر، حرف، درویش، نماینده، مجلس، اتومبیل و هلال احمر و در قصیده ۲۴ خاقانی کلمات پیر، تیر فلک، طفل دبستان، پدر و عمو و در برگ ۲۴۴ کتاب آشنایی با صادق هدایت کلمه عمو و در باب ۱ کتاب مقدس استر و در قصیده ۱ فضولی و در قصیده ۱۶ عطار کلمه اعتماد وجود دارد. در توضیحات کیان پیرفلک در ویکیپدیا بیان شده: «مادر کیان در مراسم خاکسپاری شعری علیه خامنهای خواند که به سبک شعر کودکانه معروف ایرانی گفته شدهاست: «اَتَل متل توتوله، آسِدعلی چهجوره؟ یه ریش داره تا سینه، سینه پُر زِ کینه؛ قلبش مثالِ سنگه، حرفهاش همه جفنگه»» در ترجیع بند ۱ نسیمی کلمات قلب، حرف و ریش و در مقاله کلمات ریش، کینه، قلب و سنگ ذکر شدهاند. اگر عبارت «اَتَل متل توتوله، آسِدعلی چهجوره؟ یه ریش داره تا سینه، سینه پُر زِ کینه؛ قلبش مثالِ سنگه، حرفهاش همه جفنگه» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۸۴ میشود. در مقاله عدد ۲۸۴ ذکر شده است. در مقاله ذکر شده که خمینی بیان کرده: «تراشیدن ریش و یا ماشین زدنی که در حکم تراشیدن باشد، حرام است علی الاحوط.» در مقاله خبری از صدای آمریکا با عنوان «اذعان مقام ارشد سپاه به شکست در سوریه: باختیم، بد هم باختیم» آمده که بیان میکند: «او همچنین درباره از دست رفتن جایگاه جمهوری اسلامی در سوریه و تمایل حکومت بشار اسد به جایگزین کردن کشورهای عربی، به عدم استقبال از ابراهیم رئیسی در سفر به این کشور اشاره کرد و گفت «فهمیدیم قرار نیست از رئیسی استقبال کنند. سریع قرارگاه تأسیس کردیم و پنج یا شش ساعت کل جاده را تزئین کردیم» اما بعد «دیدیم که از فرودگاه تا قصر را پرچم امارات زدهاند. چون وزیر امور خارجه امارات میخواست صبح بیاید و عصر برگردد. ما اعتراض کردیم.» در این مطلب به پرچم و ابراهیم رئیسی اشاره شده است. در کتاب نور که آدرس آن در ادامه مقاله آمده پستی از اینستاگرام ایران اینترنشنال با عنوان «پهباد آکینجی پس از جست و جو برای بالگرد رئیسی روی دریاچه وان پرچم ترکیه را رسم کرد» قرار دارد. در باب ۱ انجیل مرقس کلمات دریا، دریاچه و جستجو و در منشور کوروش کلمات دریا و جستجو و در ترجیع بند ۱ مولانا و در باب ۴۲ انجیل برنابا کلمه جستجو و در شعر ۱ در نیایش خداوند سعدی و در خطبه ۱ نهج البلاغه و در دوبیتی ۱ باباطاهر و در قطعه ۱ خاقانی و در غزل ۱ آشفته شیرازی و در غزل ۱ فروغی بسطامی و در غزل ۱ یغمای جندقی و در غزل ۲۴۲ عطار کلمه دریا و در برگ ۲۴۲ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمات عطار و دریا و در قصیده ۱ حزین لاهیجی و در قصیده ۱ نظام قاری و در غزل ۱۲۴۸ مولانا کلمات دریا و وان و در غزل ۱ محتشم کاشانی و در قصیده ۲۴ ظهیر فاریابی کلمه وان و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات پرچم، ترک، وان و رسم و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات دریا، دریاچه، ترک و رسم و در مقاله کلمه ترکیه و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی کلمات وان و رسم و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» و در ترجیع بند ۱ نسیمی و در قصیده ۱ امیر معزی دریا و رسم و در غزل ۱ حافظ و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در برگ ۲۴۴ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمه رسم وجود دارد. اگر عبارت «پهباد آکینجی پس از جست و جو برای بالگرد رئیسی روی دریاچه وان پرچم ترکیه را رسم کرد» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۳۵۱۷ میشود. در مقاله به فتنه ۱۳۵۷ خمینی اشاره شده است. ارقام عددهای ۱۳۵۷ و ۳۵۱۷ مشترک هستند. در کتاب نور خبری از یورونیوز با عنوان ««پرواز با هلیکوپترهای شاه»؛ بالگرد حامل ابراهیم رئیسی تا چه حد مناسب پرواز بود؟» آمده که بیان میکند بالگرد آمریکایی حامل ابراهیم رئیسی مدل بِل ۲۱۲ بود که به احتمال زیاد در زمان حکومت شاه محمدرضا پهلوی خریداری شده بود. در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در لمعات ۱ عراقی کلمه بل و در مقاله عدد ۲۱۲ و کلمات پرواز، محمدرضا شاه پهلوی و خرید وجود ذکر شدهاند. در خبر یورونیوز بیان شده که بالگرد بل ۲۱۲ در اختیار جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران بود. در مقاله کلمات جمعیت و هلال احمر ذکر شدهاند. روزی که هلیکوپتر ابراهیم رئیسی سقوط کرد مصادف با روز جمعیت بود. در خبر یورونیوز بیان شده بالگردهای بل ۲۱۲ همچنان توسط نیروهای پلیس در مقدونیه شمالی و توسط گارد ساحلی کانادا و ژاپن مورد استفاده قرار میگیرد. در مقاله کلمات مقدونی، شمالی، ساحل، کانادا و ژاپن ذکر شدهاند. در خبری از پیشخوان که در مقاله آمده عکس زیر از روزنامه وطن امروز قرار دارد که در آن ابراهیم رئیسی مشخص است. در مقاله به اعتراضات سال ۱۴۰۱ خورشیدی یا سال ۲۰۲۲ خورشیدی اشاره شده است. در سال ۲۲ یا ۲۰۲۲ میلادی ابراهیم رئیسی مردم معترض را مگس خطاب کرد. در مقاله به سوره حج اشاره شده است. سوره حج سوره ۲۲ قرآن است. در سوره حج و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در قصیده ۱ نظام قاری و در قصیده ۱ ملک الشعرا و در شعر ۱۶ گنجینة الاسرار عمان سامانی و در شعر ۲۴ سام نامه خواجوی کرمانی و در شعر ۴۲ تحفةالاحرار جامی و در غزل ۲۲۴ حافظ کلمه مگس و در شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» از بودا(ع) کلمه خرمگس و در غزل ۱ آشفته شیرازی کلمه پشه وجود دارد. جمله ابراهیم رئیسی باعث شده مردم با مگس یاد ابراهیم رئیسی میافتند. در ترجیع بند ۱ میلی کلمات مگس و خامه وجود دارند. در مقاله بیان شده که کلمات خامنهای و خامه شبیه هستند. مگس اطراف خامه میچرخد. در عکس زیر از روزنامه وطن امروز به قبض گاز مشتریان پرمصرف اشاره شده است. در خطبه ۱ نهج البلاغه و در شعر ۲ دفتر اول مثنوی و معنوی مولانا کلمه قبض و در ترجیع بند ۱ اوحدی کلمه گاز ذکر شده است.
قائمی
در مقاله به مجاهدین خلق اشاره شده است. در زیر خبری از سایت سازمان مجاهدین خلق با عنوان «مراسم خاکسپاری سجاد قائمی در شیراز همراه با شلیکهای مستقیم پاسداران خامنهای و مقاومت مردم + فیلم» آمده است. اگر عنوان این خبر را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۳۴۵ میشود. در مقاله عدد ۳۴۵ ذکر شده است. در خبر زیر بیان شده: «براساس فیلمی که از این مراسم منتشر شده است، حین برگزاری راهپیمایی نیروها و پاسداران تا دندان مسلح خامنهای بهسمت مردم تیراندازی کردند و چند نفر را مجروح کردند.» در مقاله کلمات دندان، مسلح و خامنهای ذکر شدهاند. در خبر زیر بیان شده: «مردم و جوانان شرکت کننده شعار میدادند: قشقایی میمیرد، ذلت نمیپذیرد، مرگ بر دیکتاتور مرگ بر دیکتاتور، ایرانی با غیرت! حمایت، حمایت و آهای آهای نشسته ها! مهسای بعدی از شماست. وحوش خامنه ای بعد از مراسم خاکسپاری سجاد قائمی در شیراز به خودروهای پارک شده شهروندانی که اساسا در اعتراضات و تجمعات هم حضور نداشتند. حمله ور شده و شیشه خودروها را میشکستند.» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۶۲۱۹ میشود. در مقاله عدد ۱۶۲۹ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۶۲۹ و ۲۶۲۱۹ مشترک هستند. در مقاله کلمات مردم، ایران، مهسا، شعار و خودرو و در غزل ۱ شهریار کلمه غیرت و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمات فارس و غیرت و در ترجیع بند ۱ اوحدی کلمات غیرت و شیراز و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات حمله، شیشه و شکست و در ترجیع بند ۱ میلی و در قصیده ۱ سلیم تهرانی و در غزل ۱ غنی کشمیری و در ترجیع بند ۱ میلی کلمه شیشه ذکر شده است. سجاد قائمی معترض اهل محله گلشن یا کشن شیراز بود که با تیر اراذل و اوباش سازمانیافته رژیم سپاه و خامنهای به قتل و شهادت رسید. در شعر سایه گیسو رهی معیری و در قصیده ۱ طبیب اصفهانی و در شعر ۱۶ گنجینة الاسرار عمان سامانی کلمه گلشن و در قصیده ۱ حافظ کلمات گلشن و تیر و در قصیده ۱ سلیم تهرانی کلمات گلشن، لاله و تیر و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمات چوگان و تیر ذکر شدهاند. گل لاله در ایران نماد شهادت است. محله گلشن در کنار محله چوگان است. در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمات فارس و چوگان و در قصیده ۱ عراقی و در غزل ۲۲۴ مولانا و در غزل ۲۴۲ انوری کلمه چوگان و در ترجیع بند ۱ مولانا کلمات گلشن، چوگان، باغ ارم و دلگشا و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات چوگان، باغ ارم و خلد برین وجود دارند. در مقاله به باغهای ارم، دلگشا و خلد برین شیراز اشاره شده است. اگر کلمه قائمی را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۶۱ میشود. در مقاله عدد ۱۶۱ ذکر شده است. در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمه قائم وجود دارد. اگر عبارت «سجاد قائمی» را در اینترنت جستجو کنیم به ویدئو زیر با عنوان «به مناسبت تولد شهید راه آزادی سجاد قائمی بهمن بیگلو» میرسیم که مدت زمان آن ۴:۴۲ است. در مقاله عدد ۴۴۲ ذکر شده است. در این ویدئو بیان شده که سجاد قائمی در کوچهای در معالی آباد شیراز توسط موتورسوار هدف تفنگ ساچمهای قرار میگیرد. در مقاله کلمه کوچه ذکر شده است. در این ویدئو و در مقاله به نوروز اشاره شده است. در این ویدئو عکس سجاد قائمی در تخت جمشید آمده است. در مقاله به تخت جمشید اشاره شده است. در نتایج جستجو ویدئو دیگری از اینستاگرام قرار دارد که مدت زمان آن ۲۴ ثانیه است. در این ویدئو سجاد قائمی در حال تیوپ سواری بر روی برف است. در باب ۱ کتاب مقدس اشعیاء و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی و در باب ۴۲ انجیل برنابا کلمه برف وجود دارد. امیرعباس هویدا نویسنده کتاب «برف در صحرای سینا» است. امیر عباس هویدا نیز هدف گلوله قرار گرفته است. در نامههای فارسی ۱۰۰ قائم مقام فراهانی و در مقاله کلمه اردکان وجود دارد. احتمالا ویدئو زیر در اردکان یا سپیدان گرفته شده است. اگر عبارت «شیوا قائمی خواهر سجاد قائمی» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۶۱ میشود. در توضیحات این ویدئو بیان شده:
«شیوا قائمی خواهر جاویدنام سجاد قائمی، ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
«دلتنگ صدا و خندههاتم عزیزو جیگر گوشه خواهر 💔
بفکر وطنت بودی بفکر ما نبودی عزیزم که رفتی، الان وطنت دارن زندگی عادیشونو با تمام شرایط و مشکلات اقتصادی بسیار سخت خیلی عادی میگذرونن و ما هم هر روز که پیش میریم داغمون تازهتر میشه و پدرمون کمرش شکستهتر از هر روز و زانو درد بخاطر اینکه هر روز مسافتی رو طی میکنه تا بیاد سر خاکت تا دلش آروم بگیره و مادرم که هر روز پیرتر و پیرتر میشه از داغت که هر روز تازه و تازه تر میشه💔
نور و چراغ خونمون بودی که بعد تو تاریک تاریکه
خدایا نور و چراغ قاتلین کفتارصفت داداشم و همرزم های شهیدش رو برا ابد خاموش کن 🙏»
اگر متنی که شیوا قائمی بیان کرده را به عددهای ابجد وسیط و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۱۸۴ و ۱۴۴۰ میشود. در مقاله بیان شده که سوره توبه ۱۱۴۲۸ حرف دارد. ارقام عددهای ۲۱۸۴ و ۱۱۴۲۸ مشترک هستند. در سوره توبه کلمات دلتنگ، خنده، عزیز، فکر، وطن، بود، فکر، ما، نبود، عزیز، رفت، وطن، دارند، زندگی، با، تمام، شرایط، بسیار، سخت، میگذرد، ما، هم، هر، روز، که، پیش، داغ، میشود، پدر، شکست، از، هر، روز، درد، به، خاطر، اینکه، هر، روز، میکند، تا، دلشان، آرامش، گیرد، مادر، که، هر، روز، پیر، و پیر، میشود، از، داغ، هر، روز، میشود، نور، خانه، بود، که، بعد، تو، خدایا، نور، قتل، برادر، شهادت، خاموش و کن و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمه دلتنگ و در مقاله کلمات صدا، خنده، خواهر، وطن، کمر، شکسته، زانو، درد، خاک، دل، مادر، پیر، نور، چراغ و تاریک، خاموش، شهید و خدا ذکر شدهاند. در نامههای فارسی ۱۰۰ قائم مقام فراهانی عدد ۱۲۴۸ وجود دارد. در مقاله عدد ۱۴۴۰ ذکر شده است.
سماک
مهران سماک شهروند ایرانی ساکن بندر انزلی بود که در حال شادمانی برای باخت تیم ایران در جام جهانی فوتبال ۲۰۲۲ در میانه خیزش سراسری، در بندر انزلی با شلیک مستقیم تیر به سر توسط فرمانده انتظامی به قتل رسید. در مقاله به جام جهانی فوتبال ۲۰۲۲ اشاره شده است. در قطعه ۵۳۴ ابن یمین کلمه سماک و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات سماک و سر و در قصیده ۱ نظام قاری کلمات سماک، تیر و سر و در شعر ۱ عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در برگ ۲۲۴ کتاب انسان از منظری دیگر و در برگ ۲۴۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه مستقیم و در مقاله کلمه تیر ذکر شده است. در توضیحات گاهشماری سنتی برمهای ویکیپدیا بیان شده: «گاهشماری باستانی برمهای، گاهشماری ساخته شده بر پایه گاهشماری ماه وخورشیدی است.» در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات سماک، ماه و آفتاب و در مقاله کلمات ماه و خورشید ذکر شدهاند. مهران سماک متولد سال ۱۳۵۷ در گاهشمار برمهای است. در آیه ۱۷:۳۵ قرآن (سوره اسراء) کلمه مستقیم وجود دارد. ارقام عددهای ۱۳۵۷ و ۱۷:۳۵ مشترک هستند. در توضیحات بندر انزلی در ویکیپدیا بیان شده: «بندر اَنزَلی (تلفظⓘ) (به گیلکی: انزلی) که تا پیش از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، بندر پهلوی نامیده میشد، یکی از مهمترین شهرهای گردشگری، از مراکز مهم اقتصادی و یکی از قطبهای ورزشی در ایران است، و مرکز شهرستان انزلی محسوب میشود.» در مقاله به تیر خلاص زدن به جمجمه یا مغز هویدا در فتنه ۱۳۵۷ خمینی اشاره شده است. در قطعه ۱ سلیم تهرانی کلمات تیر خلاص و پیکان ذکر شدهاند. در توضیحات امیرعباس هویدا در ویکیپدیا عکس ایشان درون خودرو پیکان آمده است. در ویکیپدیا بیان شده مهران سماک به همراه نامزدش، سوار بر خودرو شخصی خود در محله چراغبرق بندر انزلی بود که در شب حذف ایران از مسابقات جام جهانی فوتبال مورد هدف شلیک مأموران امنیتی قرار گرفت و پس از رساندن وی به بیمارستان، جان خود را از دست داد. در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات سماک، همره، نامزد و چراغ و در مقاله کلمات خودرو، چراغ، برق، هدف و گلوله ذکر شدهاند. اگر کلمه فوتبال را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۴ میشود. در توضیحات مهران سماک در ویکیپدیا بیان شده: «سعید عزتاللهی بازیکن تیم ملی فوتبال ایران که با سماک در دوران کودکی هم تیمی بوده، در اینستاگرام ابراز همدردی کرد.» سعید عزتاللهی متولد ۱۰ مهر سال ۱۳۷۵ خورشیدی است. در توضیحات مهران سماک در ویکیپدیا بیان شده: «رسانههای نزدیک به نیروهای امنیتی از جمله خبرگزاری تسنیم، تلاش کردند که قتل مهران سماک را به گردن مخالفان حکومت بیندازند و فرمانده نیروی انتظامی این شهر هم از «بازداشت مظنونان» خبر داد. پس از اینکه دادستان رشت کشته شدن سماک بر اثر اصابت گلوله ساچمهای را تأیید کرد، جعفر جوانمردی، فرمانده انتظامی بندر انزلی، بازداشت شد. اتهام او «عدم رعایت قانون نحوه بهکارگیری سلاح منجر به قتل عمد» عنوان شده است.» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۴۱۵ میشود. در مقاله بیان شده که سوره قاف ۱۵۵۴ حرف و سوره تحریم ۱۱۵۴ حرف و سوره آل عمران ۱۵۴۰۱ حرف دارد. بین عددهای ۱۱۵۴، ۱۴۱۵، ۱۵۵۴ و ۱۵۴۰۱ چهار رقم مشترک هستند. در سوره قاف کلمه گردن و در سوره تحریم کلمه مخالفت و در سوره آل عمران کلمات گردن، مخالفت، قتل و عمد و در مقاله کلمات گردن، مخالفان، قتل، عمد، جعفر، جوانمرد، فرمانده انتظامی و در ترجیع بند ۱ میلی کلمات گردن و ناجوانمرد و در نامههای فارسی ۱۰۰ قائم مقام فراهانی کلمه جعفر و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمه جوانمردی و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در قصیده ۱ حزین لاهیجی کلمه جوانمرد وجود دارد. اگر عبارت «جعفر جوانمردی، فرمانده انتظامی بندر انزلی» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۲۱ میشود. در ادامه مقاله عدد ۱۲۱ ذکر شده است. در توضیحات مهران سماک در ویکیپدیا بیان شده: «پس از اینکه دادستان رشت کشته شدن سماک بر اثر اصابت گلوله ساچمهای را تأیید کرد، جعفر جوانمردی، فرمانده انتظامی بندر انزلی، بازداشت شد. اتهام او «عدم رعایت قانون نحوه بهکارگیری سلاح منجر به قتل عمد» عنوان شده است. جوانمردی بعداً از فرماندهی نیروی انتظامی بندر انزلی برکنار شد و از آنجایی که او در زمان انجام وقوع جرم شغل نظامی داشت پرونده به دادگاه نظامی ارجاع داده شد. به گفته وکیل خانواده مهران سماک، دادگاه نظامی برای جوانمردی حکم قتل عمد صادر کرده است. با اعتراض وکلای متهم به رای صادره، پرونده به دیوان عالی کشور رفته است. وی به «شبکه شرق» گفته است که فرمانده سابق پلیس انزلی بار دیگر در دادگاه نظامی به قصاص محکوم شد.» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۳۷۱۸۱ میشود. سوره یوسف ۱۷۳۸ کلمه دارد. ارقام عددهای ۱۷۳۸ و ۳۷۱۸۱ مشترک هستند. در سوره یوسف کلمات پس از، اینکه، کشتن، شدن، بر، اثر، کرد، جوانمردی، انتظام، بازداشت، شد، اتهام، او، به کار، تقتلو، عنوان، شده استت، جوانمردی، بعدا، نیرومند، انتظام، بر، کنار، شد، از آنجایی، که، او، در، زمانی، انجام، جرم، داشت، داده شد، به، گفته، وکیل، خانواده، برای، جوانمردی، حکم، تقتلو، صادر، کرده، است، وکیل، متهم، به، رای، صادر، رفته، است، وی، به، گرفته، است، که، سابقت، بار، دیگر و شد ذکر شدهاند. جواد نوربخش نویسنده کتاب «جوانمردی» است. جواد نوربخش نویسنده کتاب «ذوالنون مصری» است. ذوالنون(ع) همان یونس(ع) است. در مقاله بیان شده که سوره یونس ۱۷۸۳ کلمه و سوره یوسف ۱۷۳۸ کلمه دارد. درگذشت جواد نوربخش در سال ۱۳۸۷ خورشیدی بوده است. ارقام عددهای ۱۳۸۷، ۱۷۳۸ و ۱۷۸۳ مشترک هستند. در سورههای یونس و یوسف و در ترجیع بند ۱ مولانا و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی کلمات نور و بخش و در قصیده ۱ عراقی و در قصیده ۲۴ خاقانی و در برگ ۲۴۲ کتاب زهیر و در برگ ۲۴۴ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه و در غزل ۱۲۶۴ مولانا کلمه بخش ذکر شده است. اگر کلمه سماک را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۲۱ میشود. در مقاله عدد ۱۲۱ ذکر شده است. بندر انزلی در کنار دریای خزر است. در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات سماک و خزر ذکر شدهاند. در مقاله به ناصرالدین شاه شده است. در توضیحات بندر انزلی در ویکیپدیا به نقل از ناصرالدین شاه بیان شده: «در هیچکجای اروپا چنین منظره زیبایی را ندیدهام». شماره بخش «نقش پررنگ زنان در اروپا» در کتاب نور که آدرس آن در ادامه مقاله آمده عدد ۱۲۱ را ایجاد میکند. در توضیحات بندر انزلی در ویکیپدیا به حمامهای قدیمی پنجشنبه، شاه و سنگی اشاره شده است. در مقاله ذکر شده که آیه ۱۱:۲ کتاب مقدس دوم سموئیل بیان میکند: «یک روز، بعد از ظهر داوود از بستر برخاست و به پشتبام کاخ رفت و به قدم زدن پرداخت. از روی بام نظرش بر زنی افتاد که حمام میکرد. آن زن زیبایی فوقالعادهای داشت.» در ادامه مقاله بیان شده که امیرکبیر در حمام فین کاشان به دستور ناصرالدین شاه به قتل و شهادت رسیده است. در توضیحات بندر انزلی در ویکیپدیا بیان شده: «از شگفتیهای حمام سنگی، نحوه گرم شدن و ماندگاری آب در خزینه آن بود.» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۲۴۸ میشود. در مقاله عدد ۲۴۸ و کلمات حمام، سنگ، گرم، آب و خزینه ذکر شدهاند. اگر عبارت «بندر انزلی» را به عددهای ابجد کبیر و وسیط تبدیل کنیم حاصل ۳۵۴ و ۴۲ میشود. در مقاله عددهای ۳۵۴ و ۴۲ ذکر شدهاند. در توضیحات بندر انزلی در ویکیپدیا بیان شده دیرینهترین سازهای که تاکنون پابرجاست فانوس دریایی (مناره) است. نقاشی «فانوس دریایی» اثر ویکتور هوگو است. در غزل ۱ حزین لاهیجی کلمه فانوس وجود دارد. در توضیحات بندر انزلی در ویکیپدیا عکس پلی آمده که در زیر آن بیان شده: «نخستین پل متحرک ایران ۱۳۲۳» در مقاله کلمات نخستین، پل، ایران و عدد ۱۳۲۳ ذکر شده است. در توضیحات بندر انزلی در ویکیپدیا بیان شده: «تالاب انزلی سواحلی پوشیده از نیزار و گلهای دریایی رنگارنگ و نیلوفر دارد و قایقرانی و اسکی، شکار، ماهیگیری و گردش با قایق از تفریحات رایج در آن است. در زمستانها هزاران پرنده دریایی به این محل مهاجرت میکنند. به علت فراوانی گلهای نیلوفر، تالاب به جزیره گلها نیز معروف است. انواع ماهیان و گیاهان در تالاب وجود دارند» در مقاله کلمات گل نیلوفر، قایق، شکار، ماهی، زمستان و عدد ۱۰۰۰ ذکر شدهاند. در صفحه ۱۰۰۰ کتاب نشانهها آیهای از سوره بقره آمده که بیان میکند: «بی تردید شما [سرگذشتِ کسانی از هم مسلکان خود را] که در روز شنبه [از فرمان خدا که صید ماهی را حرام کرده بود] عصیان ورزیدند دانستید که [به کیفر عصیانشان] به آنان نهیب زدیم که به صورت بوزینگانی خوار و رانده شده درآیید.» در این آیه به صید ماهی اشاره شده است. روز شنبه روز عبادت، توجه به اطرافیان و طبیعت بوده است. از این جهت این روز حرمت ویژهای داشته است. هدف این آیه این بوده که مردم یک روز دست از صید ماهی و شکار بردارند تا به طبیعت کمک شود. در ترجیع بند ۱ خاقانی و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی و در لمعات ۱ عراقی و در رباعی ۱ حزین لاهیجی و در قصیده ۱ میلی و در شعر ۶۱ دفتر چهارم مثنوی و معنوی مولانا و در قصیده ۲۴ امیر معزی و در غزل ۴۲ آشفته شیرازی و در غزل ۲۲۴ حافظ کلمه صید و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی کلمات صید و ماهی و در مقاله کلمه ماهی ذکر شده است. در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمه مائده وجود دارد. آیه ۱ سوره مائده و ترجمه خرمشاهی بیان میکند: «اى مؤمنان به پيمانها[ى خود] وفا كنيد، [گوشت] چارپايان بر شما حلال است مگر آنچه حكمش بر شما خوانده شود، و [به شرط آنكه] در حال احرام، حلال دارنده صيد نباشيد، خداوند هر حكمى كه بخواهد مقرر مىدارد.» اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۹۶۱۷ میشود. در مقاله بیان شده که سوره اسراء ۶۷۹۱ حرف دارد. ارقام عددهای ۶۷۹۱ و ۹۶۱۷ مشترک هستند. در سوره اسراء کلمات ای، مومنان، به عهد و پیمان وفا کنید، بر شما، حلال، است، مگر، آنچه، حکم، بر شما، خوانده شود، به شرط، آنکه، در حال، حلال، نباشد، خداوند، هر، حکم، بخواد و مقرر دارد و در سوره ماه کلمات ای، مومنان، است، بر شما، چهارپایان، مگر، آنچه، خواند، آنکه، در حالی و خداوند ذکر شدهاند. آیه ۱ سوره مائده و ترجمه مکارم شیرازی بیان میکند: «اي كساني كه ايمان آورده ايد به پيمانها و قراردادها وفا كنيد، چهار پايان (و جنين چهار پايان) براي شما حلال شده است مگر آنچه بر شما خوانده ميشود (به جز آنها كه استثناء خواهد شد) و صيد را به هنگام احرام حلال نشمريد خداوند هر چه بخواهد (و صلاح ببيند) حكم ميكند.» اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۰۵۴۴ میشود. بیان گردید که سوره سوره آل عمران 15401 حرف دارد. ارقام عددهای ۱۰۵۴۴ و ۱۵۴۰۱ مشترک هستند. در سوره آل عمران کلمات ای کسانی که ایمان آوردهاید، پیمان، وفا، کنید، چهار پایان، برای شما، حلال، شده است، مگر انچه، بر شما، خوانده، میشود، خدا هر چه بخواهد، صلاح، ببیند، حکم و میکند ذکر شدهاند. در این آیه بیان شده که در زمان احرام صید حرام است. آیه ۱ سوره مائده نشان میدهد که شکار و خوردن حیوانها کار درستی نیست. خدا به بهانه احرام مدتی مانع شکار و خوردن گوشت حیوانها شده است؛ چون مردم در گذشته قبول نمیکردند که تنها در صورت اجبار و غذا دادن به فقیرها گوشت حیوانها را بخورند. در مقاله بیان شده که ممنوعیت قمار و مصرف مشروبات الکلی مورد پذیرش جامعه قرار نمیگیرد. در مقاله بیان شده که قربانی کردن و کشتن حیوانات تنها در صورت مجبور بودن و غذا دادن به فقرا صحیح است و اگر غیر از این باشد کارمای منفی دارد. در توضیحات گیاهخواری در ویکیپدیا به نقل از صادق هدایت بیان شده: «انسان نقش برادر بزرگتر را برای حیوانات دارد؛ نه حق دژخیمی و ستمگری بر آنان را» در غزل ۱ میرزاده عشقی کلمات گیاه و انسان و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمات انس و نقش و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی کلمات انس، نقش و بزرگ و در باب ۱ انجیل مرقس کلمات برادر و حیوانات و در مقاله کلمات نقش، بردار و بزرگ و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمات انسان و حیوان و در برگ ۴۲۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمات انسان و دژخیم وجود دارند. نقاشیهای «آهوی کوهی» و «آهوی تنها» اثر صادق هدایت هستند. در شعر ۶۱ دفتر چهارم مثنوی و معنوی مولانا کلمه شکار و در غزل ۴۲ آشفته شیرازی کلمات شکار و آهو و در شعر ۲۴ سام نامه خواجوی کرمانی کلمات نخجیر یا شکار و آهو و در مقاله کلمه آهو ذکر شده است. در توضیحات گیاهخواری در ایران در ویکیپدیا بیان شده: «گیاهخواری در ایران، گذشته و وضعیت امروزی گیاهخواری و انواع آن در ایران را بررسی میکند. بر اساس شاهنامه از دوران پیشدادیان، ایرانیان گیاهخوار بودهاند. بعدها در آیین زرتشت و مانی نیز گوشتخواری نکوهیده میشد و گیاهخواری مورد توصیه واقع میشد. بسیاری از عارفان و بزرگان ایرانی پس از اسلام نیز گیاهخوار بودهاند. امروزه در جامعه ایران، گیاهخواری بیش از آنکه ریشههای مذهبی داشته باشد، به دلیل جنبههای انسانی و علمی رواج دارد.» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۰۷۸ میشود. در مقاله بیان شده که سوره الرحمن ۱۷۰۸ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۰۷۸ و ۱۷۰۸ مشترک هستند. در سوره الرحمن یا رحمت کلمه گیاه و در قصیده ۱ سوزنی سمرقندی کلمات رحمت و گیاه وجود دارند. در توضیحات گیاهخواری در ایران در ویکیپدیا ابیات زیر از شاهنامه فردوسی درباره گیاهخواری آمده است. اگر ابیات زیر را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۴۲۴ میشود. در مقاله عدد ۴۲۴ ذکر شده است.
فراوان نبود آن زمان پرورش *** که کمتر بُد از کشتنیها خورش
جز از رستنیها نخوردند چیز *** ز هر کز زمین سر برآورد نیز
پس اهریمن بدکنش رای کرد *** به دل کشتن جانور جای کرد
در توضیحات گیاهخواری در ایران در ویکیپدیا بیان شده:
«دوران سلسلههای پس از اسلام
گیاهخواری در دوران مربوط به سلسلههای پس از اسلام عمدتاً ریشه در عرفان ایرانی-اسلامی دوران داشته است. برای مثال حدیثی از علی بن ابیطالب آمده است که میگوید «شکمهای خود را گورستان حیوانات نکنید»، یا آنکه در حدیثی از جعفر صادق آمده است که او در سفره غذا گوشت را کنار گذاشت و به خوردن گیاهان اکتفاء کرد و گفت «ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﻏﺬﺍﯼ ﻣﻦ ﻭ ﻏﺬﺍﯼ ﻫﻤﻪ ﺍﻧﺒﯿﺎﺀ ﻭ ﺍﻭﺻﯿﺎﺀ»» اگر این متن را به عددهای ابجد کبیر و وسیط تبدیل کنیم حاصل ۲۴۰۸۲ و ۱۳۴۸ میشود. در مقاله بیان شده که سوره مومنون ۴۸۰۲ حرف و سوره ال عمران ۳۴۱۸ کلمه دارد. ارقام عددهای ۴۸۰۲ و ۲۴۰۸۲ و ارقام عددهای ۱۳۴۸ و ۳۴۱۸ مشترک هستند. در سوره مومنون کلمات پس از، اسلام، برای، مثل، آمده است، میگوید، شکم، خود را، گور، حیوانات، یا آنکه، آمده است، که، او، در، غذاهای، گوشت، خوردنیها و کرد و در سوره آل عمران کلمات دوران، پس از، اسلام، ریشه، اسلام، دوران، داشته است، برای، مثل، آمده است، که، میگویند، شکم، خود را، نکنید، یا، آنکه، صادقین، آمده است، که او، در، غذای، گوشت، گذاشت، خوردن، کرد، گفت، این است، غذای، من، غذای، همه، انبیاء و خطا ذکر شدهاند. در مقاله بیان شده که آیه ۶۱ سوره آل عمران به علی(ع) اشاره میکند. در مطلبی که از ویکیپدیا ذکر گردید به نقل از جعفر صادق(ع) بیان شده: «ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﻏﺬﺍﯼ ﻣﻦ ﻭ ﻏﺬﺍﯼ ﻫﻤﻪ ﺍﻧﺒﯿاء ﻭ ﺍﻭﺻﯿاء» اگر عبارت اشتباه و خطا را به این جمله اضافه کرده و به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۲۱ میشود. در مقاله عدد ۱۲۱ ذکر شده است. این سخن جعفر صادق(ع) اشتباه است. در مقاله بیان شده که در سوره انبیاء به ذوالکفل(ع) یا بودا(ع) اشاره شده است. بودا(ع) گیاهخوار نبودند. در سوره انبیاء به ابراهیم(ع) اشاره شده که ایشان نیز گیاهخوار نبودند. در توضیحات گیاهخواری در ایران در ویکیپدیا بیان شده: «گیاهخواری در دوران مربوط به سلسلههای پس از اسلام عمدتاً ریشه در عرفان ایرانی-اسلامی دوران داشته است. برای مثال حدیثی از علی بن ابیطالب آمده است که میگوید «شکمهای خود را گورستان حیوانات نکنید»، یا آنکه در حدیثی از جعفر صادق آمده است که او در سفره غذا گوشت را کنار گذاشت و به خوردن گیاهان اکتفاء کرد و گفت «ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﻏﺬﺍﯼ ﻣﻦ ﻭ ﻏﺬﺍﯼ ﻫﻤﻪ ﺍﻧﺒﯿاء ﻭ ﺍﻭﺻﯿاء» رینولد نیکلسون مینویسد هنگامی که مردم عامی، مولانا را به خاطر نخوردن گوشت نکوهش میکردند و برای اثبات حرف خود آیاتی از قرآن که در آن خوردن گوشت بیان شده بود را میآوردند، مولانا در واکنش به آنها اینگونه گفت: «ما ز قرآن گوشت را برداشتیم/پوستش بهر خران بگذاشتیم». از جمله عارفانی که گیاهخوار بودهاند میتوان به شیخ معروف کرخی، رابعه عدویه، عطار نیشابوری، شیخ محمود شبستری، باباطاهر عریان، حافظ شیرازی، و غیره اشاره کرد. همچنین از ابوعلی سینا و ناصرخسرو نیز به عنوان گیاهخوار یاد شده است.» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۳۱۲۱ میشود. در مقاله به عدد ۱۲۱۳ و علی(ع)، جعفر صادق(ع)، مولانا، عطار، شیخ محمود شبستری، باباطاهر، حافظ و ابوعلی سینا اشاره شده است. ارقام عددهای ۱۲۱۳ و ۳۱۲۱ مشترک هستند. در در مقاله بیت «ما ز قرآن مغز را برداشتیم/ پوست را پیش خران انداختیم» از مولانا آمده است. اگر این بیت را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۶۶ میشود. در مقاله حاشیهای درباره قصیده ۱۶ عطار در سایت گنجور آمده که به این بیت اشاره میکند. ارقام عددهای ۱۶ و ۱۶۶ مشترک هستند. بر اساس این نشانهها بیت «ما ز قرآن گوشت را برداشتیم/پوستش بهر خران بگذاشتیم» اشتباه است. در توضیحات گیاهخواری در ایران در ویکیپدیا به نقل از صادق هدایت بیان شده: «وی با ذکر نظریات استاتیدی چون بوردو، فویه و هنر اینگونه نتیجه گرفت که در طول تاریخ فرگشت، انسان همچون عموزادههای خود یعنی میمونها گیاهخوار بوده است.» در توضیحات گاتاها در ویکیپدیا بیان شده: «جهان به نیکی آفریده شده است و رو به تکامل پیشروی میکند چنانکه آفریدگار آن اهورامزدا میخواهد.» زردشت(ع) به تکامل اشاره کرده است. در مقالههای «کتاب نور و کتاب نشانهها»، «کافران مانند دخان یا دود حقیقت را میپوشانند» و «اگر خشمت را کنترل کنی عصای دستت میشود» که آدرس آن در ادامه مقاله آمده مطالبی در این خصوص بیان شده است. اگر عنوان این مقالههای را به عددهای ابجد کبیر و صغیر تبدیل کرده و با یکدیگر جمع کنیم حاصل ۷۹۱۶ و ۲۷۵ میشود. در مقاله بیان شده که سوره اسراء ۶۷۹۱ حرف دارد. ارقام عددهای ۶۷۹۱ و ۷۹۱۶ مشترک هستند. در سوره اسراء کلمات کتاب، نور، کتاب، نشانهها، کافران، مانند، حقیقت، را، پوشنده، اگر، خشم، را، کنی، دستت و میشود ذکر شدهاند. در مقاله عدد ۲۷۵ ذکر شده است. در این مقالهها بیان شده که انسان و میمون از یک موجود تکامل پیدا کردند و جد مشترک دارند. دلیل اینکه در آیهای از سوره بقره که به آن اشاره گردید بیان شده که این افراد به بوزینه یا میمون تبدیل شدند این بوده که این افراد در مورد فلسفه و علت این حکم خداوند اندیشه و تفکر نکردند. در مقاله ویدئویی از خبر آنلاین آمده که بر اساس آن محمود احمدینژاد بیان کرده که تقلید کار میمون است. تقلید نیز کنار گذاشتن اندیشه و تفکر است. بکتاش آبتین نویسنده مجموعه شعر «در میمون خودم پدربزرگم» است. رمان مسخ نوشته فرانتس کافکا ترجمه صادق هدایت است. در صفحه ۱۰۰۰ کتاب نشانهها آیهای از سوره مائده آمده که بیان میکند: «بگو (ای پیغمبر): آیا شما را آگاه سازم که کدام قوم را نزد خدا بدترین پاداش است؟ کسانی که خدا بر آنها لعن و غضب کرده و برخی از آنان را به بوزینه و خوک مسخ نموده و آن کس که بندگی طاغوت (شیطان) کرده. این گروه را (نزد خدا) بدترین منزلت است و آنها گمراهترین مردم از راه راستند.» در روز قیامت این افراد به بوزینه یا میمون مسخ میشوند. در صفحه ۱۲۴۶ کتاب نور برگی از کتاب انسان و معرفت نوشته استاد طاهری آمده که بیان میکند در قیامت همه خصوصیات فرد (چه خیر و چه شر) در قالب تودهای از آگاهی تجسم مییابد و حتی اگر خلق و خوی حیوانی در فردی بارز باشد این ویژگیها چنان در آن توده آگاهی به وضوح دیده میشود که گویی حیوانات در قیامت محشور شدهاند. در مقاله کلمات خیر، شر، توده، آگاهی، حیوان و قیامت و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات توده، آگه و حیوان و در قصیده ۱ نظامی قاری و در قصیده ۱ حزین لاهیجی و در مثنوی ۱ مطمح الانظار حزین لاهیجی و در قصیده ۲۴ محتشم کاشانی کلمه قیامت و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات قیامت و محشر و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در ترجیع بند ۱ نسیمی و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمه محشر و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمه حشر وجود دارد. در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در ترجیع بند ۱ خاقانی و قصیده ۴۲ محتشم کاشانی به نواختن صور و مرحله قیامت اشاره شده است. در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در قصیده ۱ فضولی کلمه انبیاء وجود دارد. در آیه ۱ سوره انبیاء نیز به روز حساب یا قیامت اشاره شده است. در سوره مطففین و ترجمه انصاریان بیان شده: «این چنین نیست که می پندارند [در آن روز] یقیناً پرونده بدکاران در سجّین است.» اگر این آیه را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۲۴۴ میشود. در توضیحات سِجین (مفرداتقرآن) در دانشنامه حوزوی ویکیفقه بیان شده: «اعمال گناهكاران مجسّم شده در محلى قرار ميگيرد و سجّين از آن اعمال تشكيل میشود» در دانشنامه حوزوی ویکیفقه بیان شده که منظور از سجین جهنم است. مطالبی که بیان گردید نشان میدهند که منظور از سجین قیامت است. در ترجمههای آیهای از سوره مطففین که به آن اشاره گردید توسط الهی قمشهای و مکارم شیرازی به قیامت اشاره شده است. در سوره مطففین و ترجمه انصاریان بیان شده: «و تو چه می دانی که سجّین چیست؟» اگر این آیه را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۰۰ میشود. در مقاله عدد ۱۰۰ ذکر شده است. در مقاله خبری از ایران اینترنشنال با عنوان «سال ۱۴۰۴ با شعارهای اعتراضی مردم در اماکن تاریخی آغاز شد» آمده که در آن شعار «ضحاک سرنگونه، شاه میاد به خونه» ذکر شده است. در مقاله به نقل از توضیحات ضحاک در ویکیپدیا بیان شده: «در شاهنامه، فردوسی او را مردی شناسانده که دو مار به انگیزه بوسه اهریمن از شانههایش درآمده بود و سالیان دراز در ایران به ستمکاری و کشتار جوانان ایران و سودجویی از مغز آنان برای خورش مارهای روی شانههایش میپرداخت، تا سرانجام با رستاخیز کاوه آهنگر و فریدون پور آبتین، ضحاک دستگیر و در البرزکوه زندانی گردید. واژه اژدها یک واژه اسطورهای است و آن باید کوه آتشفشان ویرانگر و نابودکننده باشد.» منظور از خوردن مغز جوانان، جلوگیری از تفکر و اندیشه است. ضحاک دشمن تفکر و اندیشه است. اندیشه¬ای که بیان نشود ارزشی ندارد. ضحاک دشمن آزادی بیان نیز است. در توضیحات خامنهای در ویکیپدیا بیان شده: «کمیته حفاظت از روزنامهنگاران، از او بهعنوان یکی از ۱۰ دشمن آزادی بیان در جهان نام برده است.» اگر این جمله را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۲۴۲ میشود. در مقاله عددهای ۲۴۲ و ۱۰ و کلمات حفاظت، روزنامه، دشمن و آزادی بیان ذکر شدهاند. در زیر خبری از ایران اینترنشنال با عنوان «علی خامنهای: اداره جهان در دست «حیوانات انساننما» است اما در برابر آنها میایستیم» آمده که ساعت به روزرسانی آن ۴:۲۲ است. اگر عنوان این خبر را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۴۲۲۴ میشود. ارقام عددهای ۲۴۲، ۴:۲۲ و ۴۲۲۴ مشترک هستند. خامنهای ضحاک ماردوش است و آنقدر غرور و تکبر دارد که این را نمیبیند. در خبر ایران اینترنشنال بیان شده: «علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، نظام سلطه جهانی را به «وحشیگری و خونخواری» متهم کرد و گفت: «امروز اداره دنیا به دست این حیوانات انساننماست و جمهوری اسلامی وظیفه خود میداند که در مقابل این وحشیگریها و خونخواریهای آنها ایستادگی کند.»» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۳۷۸۸ میشود. در مقاله بیان شده که سوره یوسف ۱۷۳۸ کلمه دارد. ارقام عددهای ۱۷۳۸ و ۱۳۷۸۸ مشترک هستند. در مقالهای با عنوان «اگر خشمت را کنترل کنی عصای دستت می شود» که آدرس آن در ادامه آمده بیان شده که در سوره یوسف کلمات بنیامین و گرگ ذکر شدهاند. بنیامین نتانیاهو و رژیم اسرائیل مانند گرگ در حال قتل و عام و نسلکشی مردم فلسطین هستند. سوره یوسف ۱۱۱ آیه دارد. در آیه ۱۱:۱ کتاب مقدس رومیان و در آیه ۱۱:۱ کتاب مقدس دوم تواریخ کلمات اسرائیل و بنیامین ذکر شدهاند. در آیه ۶:۱ کتاب مقدس ارمیا کلمه بنیامین وجود دارد. در مقاله عدد ۶۱ ذکر شده است. در آیههای ۴۲:۴ و ۴۴:۲ سفر پیدایش تورات کلمه بنیامین وجود دارد. در مقاله عددهای ۴۲۴ و ۴۴۲ ذکر شده است. در آیههای ۱:۲۱ و ۲۱:۱ کتاب مقدس داوران کلمه بنیامین وجود دارد. در مقاله عدد ۱۲۱ ذکر شده است. در آیه ۱۲:۲ کتاب مقدس اول تواریخ کلمه بنیامین وجود دارد. در مقاله عدد ۱۲۲ ذکر شده است. در آیههای ۲۱:۱۳ و ۲۱:۲۳ کتاب مقدس داوران و در آیه ۱۳:۲۱ کتاب مقدس اعمال رسولان و در آیه ۱۱:۲۳ کتاب مقدس دوم تواریخ کلمه بنیامین وجود دارد. در مقاله عددهای ۱۳۲۱ و ۲۱۳۱ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۳۲۱، ۲۱:۱۳ و ۲۱۳۱ مشترک هستند. در آیه ۳۳:۱۲ کتاب مقدس تثنیه کلمه بنیامین وجود دارد. در مقاله عدد ۱۳۳۲ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۳۳۲ و ۳۳:۱۲ مشترک هستند. در آیه ۶:۶۵ کتاب مقدس اول تواریخ کلمه بنیامین ذکر شده است. در مقاله عدد ۶۶۵ ذکر شده است. در آیه ۴۵:۱۴ سفر پیدایش تورات کلمه بنیامین ذکر شده است. در مقاله عدد ۱۵۴۴ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۵۴۴ و ۴۵:۱۴ مشترک هستند. در آیه ۴۶:۲۱ سفر پیدایش تورات کلمه بنیامین وجود دارد. در مقاله عدد ۱۲۶۴ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۲۶۴ و ۴۶:۲۱ مشترک هستند. در آیه ۱۳:۱۶ کتاب مقدس اول سموئیل و در آیه ۱۱:۳۶ کتاب مقدس نحیما کلمه بنیامین وجود دارد. در مقاله عدد ۱۳۱۶ ذکر شده است.
عملیات کربلای ۴ در اروندرود توسط غواصان؛ عملیات لو رفتهای که انجام شد
در مقاله بیان شده که آرامگاه باباطاهر در خرم آباد در ۱۶ اسفند ثبت شده است. در دوبیتی ۱۶ باباطاهر کلمه خرم وجود دارد. در توضیحات آرامگاه باباطاهر (خرمآباد) در ویکیپدیا بیان شده: «در لرستان لقب «بابا» برای کسانی به کار میرود که یارسان (اهل حق) هستند و احتمالاً مقبرهای که به نام باباطاهر در خرمآباد است، به یکی از همین افراد تعلق دارد؛ اما قطعاً این فرد باباطاهر لرستانی است.» در توضیحات اهل حق در ویکیپدیا بیان شده: «اهل حق یا یارِسان به پیروان دین یاری گفته میشود که بهطور عمده در دو کشور ایران و عراق زندگی میکنند. آیینی با باورهای رازورانه (باطنی) که تاریخ دقیق شکلگیری آن مشخص نیست، ولی پیروان آن به ازلی و ابدی بودن این آیین باور دارند.» در دوبیتی ۲۴ باباطاهر کلمه آئین وجود دارد. اگر عبارت «اهل حق» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۲۴ میشود. اگر متن دو بیتی ۶۱ باباطاهر را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۲۴۲ میشود. ارقام عددهای ۲۴ و ۲۴۲ مشترک هستند. در توضیحات کیانوش آسا در ویکیپدیا بیان شده: «کیانوش آسا اقلیت مذهبی بوده و خانوادهای با مذهب یارسان (اهل حق) داشتهاست.» در توضیحات کیانوش آسا در ویکیپدیا بیان شده: «مردم با تجمع بر سر مزار کیانوش آسا با نواختن تنبور به همخوانی سرودهای آئینی اهل حق (یارسان) پرداختند. در پایان مراسم هنگامی که برادر بزرگ کیانوش جهت تشکر از شرکت کنندگان مشغول سخنرانی بود مأموران انتظامی با حمله به وی و دیگر شرکت کنندگان باعث ایجاد تشنج در مراسم شده و برای متفرق نمودن مردم معترض از گاز فلفل استفاده نمودند.» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۲۴۸۰ میشود. در مقاله بیان شده که سوره مومنون ۴۸۰۲ حرف دارد. ارقام عددهای ۴۸۰۲ و ۲۲۴۸۰ مشترک هستند. در سوره مومنون کلمات اهل، حق، برادر، بزرگ و سخن و در برگ ۲۲۴ کتاب زهیر کلمه تشنج و در قصیده ۱ فضولی کلمه تفرقه و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی کلمات آیین و گاز و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمه گاز وجود دارد. در توضیحات کیانوش آسا در ویکیپدیا بیان شده: «در ۱۶ آذر ۱۳۸۸ کامران آسا برادر کیانوش که به دعوت دانشجویان دانشگاه علم و صنعت ایران برای شرکت در مراسم روز دانشجو به این دانشگاه رفته بود، در هنگام ورود به دانشگاه بازداشت شد.» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۶۱۱ میشود. در مقاله عددهای ۱۶، ۶۱۱ و ۱۳۸۸ ذکر شدهاند. در قصیده ۱ مجد همگر کلمه کامران و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمه کامرانی وجود دارد. در برگ ۲۲۴ کتاب زهیر کلمات نوازنده و ساز و در شعر ۲۴ منوچهر شاهنامه فردوسی و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی و در شعر ۲۵۳ پیام مشرق اقبال لاهوری کلمه ساز و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمه تنبور و در غزل ۱۶۴۲ مولانا کلمه طنبور یا تنبور وجود دارد. در ویکیپدیا بیان شده کیانوش آسا نوازنده تنبور، نقاش و کاریکاتوریست بوده است. در غزل ۴۲۲ عطار کلمه نقاش و در مقاله کلمات نقاش و کاریکاتور ذکر شدهاند. در ویکیپدیا بیان شده کیانوش آسا دانشجوی ترم چهارم کارشناسی ارشد رشته مهندسی شیمی در دانشگاه علم و صنعت ایران، فعال محیط زیست و تنبورنواز بود. در مقاله کلمات مهندس، دانشگاه، علم، صنعت، ایران و محیط زیست ذکر شدهاند. کیانوش آسا و استاد محمدعلی طاهری متولد کرمانشاه هستند. در مقاله کلمات آرامگاه و فردوس ذکر شدهاند. آرامگاه کیانوش آسا در باغ فردوس کرمانشاه است. در مقاله خبری از ایران اینترنشنال با عنوان «سال ۱۴۰۴ با شعارهای اعتراضی مردم در اماکن تاریخی آغاز شد.» آمده که در آن به آرامگاه فردوسی اشاره شده است. کیانوش آسا متولد سال ۱۴۰۴ قمری است. در توضیحات اروندرود در ویکیپدیا بیت زیر از فردوسی آمده که در آن کلمات کیانوش و برادر وجود دارند. به کیانوش آسا و برادرش اشاره گردید.
کیانوش و بَرمایه بر دستِ شاه *** چو کِهتَر برادر وُرا نیکخواه
عملیات کربلای ۴ در اروندرود توسط غواصان صورت گرفته است. در مقاله کلمه کربلا و در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمه غواصان و در غزل ۲۴۶۱ بیدل دهلوی کلمات غواص و جبهه ذکر شده است. در ایران به میدان جنگ ایران و رژیم بعث عراق جبهه گفته میشود. در مقاله نقل از خبری از سایت شبتاب با عنوان «رضا ملک : قاتل هاشمی رفسنجانی، یک تکاور غواص از «گارد آهنین» مجتبی خامنه ای است.» بیان شده: «مجتبی با کسب آن پیروزی در به انحراف کشیدن جنبش سبز مردم، به وسیله پروژه ی ” خط انحرافی ” ” ویدیوی آن در یو تیوب ” و در نتیجه سرکوبِ جنبش سبز ، دچار خود شیفتگی گردید و با توجه به مختصاتِ هر سازمان مخفی که بدون هیچ رسمیتی پاسخ گویِ هیچ بنی بشری نخواهد بود !» کیانوش آسا در اعتراضات سال ۱۳۸۸ یا اعتراضات جنبش سبز به قتل و شهادت رسیده است. در توضیحات نازنین بنیادی در ویکیپدیا بیان شده: «او در کودکی رقص باله و نواختن ویولن را آموخت و تجربیاتی هم در اسکیت روی یخ، رقص عربی و غواصی دارد.» در مقاله بیان شده که در واقعه کربلا یزید آب را بست و حسین(ع) و یارانش با لب تشنه شهید شدند. در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» کلمات پایگاه، ایران، دست و بسته و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات پایگه و دست وجود دارند. در زیر خبری از پایگاه خبری تحلیلی تیتر قزوین با عنوان «زنده به گور کردن غواصان ایرانی با دستان بسته و لبان تشنه» آمده که ساعت آن ۱۱:۱۱ است. در مقاله بیان شده که سوره یوسف ۱۱۱ آیه دارد. در سوره یوسف و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات گور، دست و بسته و در ترجیع بند ۱ اوحدی کلمات زنده، گور و دست ذکر شدهاند. صادق هدایت نویسنده کتاب «زنده به گور» است. کد خبر «زنده به گور کردن غواصان ایرانی با دستان بسته و لبان تشنه» ۱۹۷۷۲ است. در مقاله بیان شده که سوره انعام ۲۹۷۱ کلمه دارد. ارقام عددهای ۱۹۷۷۲ و ۲۹۷۱ مشترک هستند. در سوره انعام کلمات زنده، دست و بسته ذکر شدهاند. در این خبر بیان شده: «قاضی رسیدگی به پرونده شهدای غواص عملیات کربلای ۴ با اشاره به حمایتهای مالی، تسلیحاتی و اطلاعاتی آمریکا از رژیم بعث، گفت: زنده به گور کردن غواصان ایرانی با دستان بسته و لبان تشنه نتیجه اقدامات غیرقانونی دولت آمریکا و مقامات و نهادهای آن در حمایت از دولت عراق، جنایت علیه بشریت، جنایت جنگی و نقض کرامت انسانی محسوب میشود.» اگر این متن را به عددهای ابجد کبیر و وسیط تبدیل کنیم حاصل ۲۱۳۳۱ و ۱۲۱۳ میشود. در مقاله بیان شده که سوره قلم ۱۳۲۳ حرف و سوره مجادله ۲۱۳۱ حرف دارد. ارقام این عددها مشترک هستند. در سوره قلم کلمات دست و بسته و در سوره مجادله کلمات مال، گور، دست ذکر شدهاند. اگر عبارت «عملیات کربلای ۴ در اروندرود توسط غواصان» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۳۱۱۲ میشود. خبر زیر بیان شده: «سلیمانی درباره احراز مسئولیت ایالات متحده آمریکا در این عملیات و زنده به گور کردن غواصان ایرانی با دستان بسته، افزود: نقش آمریکا در این عملیات واضح است و آمریکا حقوق بین الملل بشردوستانه را نقض کرده است.» اگر این عبارت را به اعداد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۲۸۲۴ می¬شود. در مقاله بیان شده که سوره توبه ۱۱۴۲۸ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۲۸۲۴ و ۱۱۴۲۸ مشترک هستند. در سوره توبه کلمات درباره، در این، عمل، زنده، گور، کردن، دستانشان، بسته، نقش، در این، عمل، است، حق، دوستان، نقض و کرده است ذکر شدهاند. در مقاله ویدئویی با عنوان «جنگ ایران و عراق چگونه رخ داد؟ همراه با نقشه جنگ» آمده که در آن به اروندرود و کمکهای نظامی آمریکا به صدام اشاره شده است. در توضیحات «نقش اسرائیل در جنگ ایران و عراق» در ویکیپدیا بیان شده: «بهگفته سفیر آمریکا در تل آویو در گزارشی به وزارت امور خارجه آمریکا، در مدت جنگ ایران و عراق، اسرائیل بارها از ایران درخواستهایی برای خرید اسلحه دریافت کرد. اسرائیل بسیاری از این درخواستها را پاسخ گفت و به ایران تسلیحات فروخت. یکی از مدارکی که این موضوع را تأیید میکند ادعای یک اسرائیلی به نام «ناهوم مانبار» است که گفته است که در طول جنگ ایران و عراق، اسلحههایی را از طریق شرکتهایی لهستانی، به کشور ایران فروخته است. او بعدها به جرم فروش این تجهیزات به ایران توسط دولت اسرائیل در دادگاه مجرم و محکوم شناخته گردید.» در مقاله بیان شده که در ویکیپدیا مختصات شمالی لهستان ۵۲۱۳ ذکر شده است. مدت زمان ویدئو «جنگ ایران و عراق چگونه رخ داد؟ همراه با نقشه جنگ ۱۵:۳۲ است. ارقام عددهای ۱۵:۳۲ و ۵۲۱۳ مشترک هستند. این نشان میدهد که هدف آمریکا و اسرائیل از فروختن سلاح و کمکهای نظامی به ایران و عراق این بوده که دو کشور همدیگر را نابود کنند و ضعیف شوند. در توضیحات «نقش اسرائیل در جنگ ایران و عراق» در ویکیپدیا بیان شده: «در سالهای بعد، اسرائیلیها گفتند که هدف کشورشان از این روابط حمایت از نظام جمهوری اسلامی نبوده، بلکه کمک به ایران در مقابله با رژیم صدام (دشمن مشترک ایران و اسرائیل) جهت ایجاد توازن در جنگ ایران و عراق بوده است.» در توضیحات «نقش اسرائیل در جنگ ایران و عراق» در ویکیپدیا بیان شده: «آریل شارون، شیمون پرز، و بسیاری دیگر از دولتمردان اسرائیلی، این سیاست را زاده دکترین پیرامون میدانستند.» اگر این جمله را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۵۷ میشود. در مقاله به عدد ۲۵۷ و آریل شارون اشاره شده است. اگر عبارت «آریل شارون» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۴ میشود. در مقاله عدد ۲۴ ذکر شده است.
از هوش مصنوعی ChatGPT سوال «درباره نقش کشورهای عربی در عملیات کربلای ۴ چه میدانی؟» پرسیده شده است. اگر این سوال را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۲۳۵ میشود. در غزل ۳۵۲ سعدی کلمه هوش وجود دارد. ارقام عددهای ۲۳۵ و ۳۵۲ مشترک هستند. هوش مصنوعی پاسخ داده: «
• آمریکا تصاویر ماهوارهای و اطلاعات جاسوسی را در اختیار عراق گذاشت.
• کشورهای عربی با پرداخت هزینهها و واسطهگری سیاسی، این همکاری را تسهیل کردند.
• به عبارتی، عربها پل ارتباطی و پشتیبانی برای دسترسی عراق به دادههای غربی بودند.»
اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۴۲۴۸ میشود. در مقاله بیان شده که سوره توبه ۱۱۴۲۸ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۴۲۴۸ و ۱۱۴۲۸ مشترک هستند. در سوره توبه کلمات پاسخ، جاسوس، را در، گذاشت، عرب، با، پرداخت، هزینه، واسطه، کردند، عرب، برای، دسترسی، داده و بودند و در برگ ۲۲۴ کتاب آشنایی با صادق هدایت کلمه اطلاعات و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات جاسوس و عرب و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمه پل و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات پل و حجره وجود دارند. در سوره حجرات یا حجرهها کلمات جاسوس و عرب ذکر شدهاند. هوش مصنوعی در ادامه پاسخ بیان کرده: «
• لو رفتن عملیات و آمادگی کامل ارتش عراق نشان میدهد که یک شبکه اطلاعاتی منطقهای و بینالمللی در کار بوده است.
• کشورهای عربی در این میان نقش «چشم و گوش منطقهای» را برای بغداد بازی میکردند و عملاً در شکست این عملیات مشارکت داشتند.»
اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۳۲۲۳ میشود. در مقاله عدد ۱۳۳۲ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۳۳۲ و ۱۳۲۲۳ مشترک هستند. هوش مصنوعی در ادامه پاسخ بیان کرده: «
نقش اطلاعاتی و جاسوسی
• کشورهای عربی بهویژه کویت و عربستان از پایگاههای راداری و شنود خود در خلیج فارس برای رصد تحرکات ایران استفاده میکردند.»
اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۵۷۲ میشود. در مقاله عدد ۵۷۲ ذکر شده است. هوش مصنوعی در ادامه پاسخ بیان کرده:
«انگیزههای کشورهای عربی
• کشورهای عربی نگران بودند که پیروزی ایران در جنگ باعث گسترش انقلاب اسلامی به سرزمینهایشان شود.
• تصرف بصره توسط ایران به معنای تهدید مستقیم کویت و عربستان بود.
• به همین دلیل تلاش کردند تا هر عملیات ایران، بهویژه عملیاتهای بزرگ مثل کربلای چهار، با شکست مواجه شود.»
اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۷۲۵ میشود. ارقام عددهای ۵۷۲ و ۷۲۵ مشترک هستند. در مقاله کلمات بصره، تهدید، مستقیم، عربستان، بزرگ و شکست و در غزل ۴۲۲ بلند اقبال کلمه کویت و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی و در ترجیع بند ۱ میلی و در قصیده ۱ نظام قاری و در شعر ۴۲ پادشاهی بهرام گور شاهنامه فردوسی کلمه دینار وجود دارد. دینار واحد پول کشورهای کویت و عراق است. در پاسخ هوش مصنوعی و در مقاله به انقلاب یا تعبیر بهتر فتنه خمینی اشاره شده است. هوش مصنوعی در ادامه پاسخ بیان کرده: «در مجموع، کشورهای عربی خلیج فارس با پول، اطلاعات و همکاری با آمریکا، یکی از عوامل اصلی لو رفتن عملیات کربلای چهار و شکست آن بودند.» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۵۲۷ میشود. ارقام عددهای ۵۲۷، ۵۷۲ و ۷۲۵ مشترک هستند. اگر کلمه قتلگاه را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۶ میشود. در مقاله عدد ۱۶ ذکر شده است. در زیر ویدئویی از شبکه ایران اینترنشنال آمده که بیان میکند: «فریب تازه نظام درباره عملیات لو رفته کربلا ۴؛ هاشمی و رضایی غواصان را به قتلگاه فرستادند، دوشنبه، اولین جلسه دادگاه شکایت خانواده ۴۲ غواص کشته شده در عملیات لورفته کربلا ۴ علیه آمریکا در حالی برگزار شد که محسن رضایی، و هاشمی رفسنجانی، از مصونیت برخوردارند.» اعداد ۴۲ و ۴ در کنار یکدیگر عدد ۴۴۲ را ایجاد میکند. در مقاله عدد ۴۴۲ و کلمات فریب، نظام، دادگاه و شکایت و در قصیده ۱ طبیب اصفهانی کلمات فریب و شکایت و در شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» از بودا(ع) و در قصیده ۱ میلی و در شعر ۶۱ دفتر چهارم مثنوی و معنوی مولانا و در برگ ۲۲۴ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه و در قصیده ۴۲۲ امیر معزی کلمه فریب و در شعر سایه گیسو رهی معیری کلمات فریب و تازه و در غزل ۴۲ آشفته شیرازی کلمات فریب، غواص و اسیر و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی و در نامههای فارسی ۱۰۰ قائم مقام فراهانی و در قصیده ۴۲۲ امیر معزی کلمه نظام وجود دارد. در مقاله خبری از ایران اینترنشنال با عنوان ««پایاب شکیبایی»؛ تلاش ظریف برای توجیه علاجگری» آمده که در آن کلمات کربلا و هاشمی ذکر شدهاند. در خبر ایران اینترنشنال بیان شده: «این دو مقام ارشد نظام، اطلاع داشتند عملیات لو رفته، اما ۱۷۵ غواص را به قتلگاه فرستادند.» اگر عبارت «عملیات کربلای ۴ در اروندرود توسط غواصان؛ عملیات لو رفتهای که انجام شد» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۷۵ میشود. دبی اروندرود در ویکیپدیا ۱۷۵۰ ذکر شده است. بین عددهای ۱۷۵ و ۱۷۵۰ سه رقم مشترک هستند. در مقاله مستندی از شبکه من و تو با عنوان ناگفتههای PS752 آمده که مدت زمان آن در گوگل ۷۵:۱۰ نشان داده میشود. در مقاله بیان شده که تنها نتیجهای که از این مستند میتوان گرفت این است که رژیم سپاه و خامنهای به عمد پرواز ۷۵۲ اوکراین را منهدم کرده تا مورد حمله آمریکا قرار نگیرد. غواصان نیز به عمد به قتلگاه فرستاده شدهاند. در توضیحات عملیات کربلای ۴ در ویکیپدیا بیان شده که عراقیها خطوط دفاعی ایستای استواری را در اطراف شهر بصره ساخته بودند. در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمه بصره و در غزل ۴۲ آشفته شیرازی کلمه خطوط وجود دارد. در توضیحات عملیات کربلای ۴ در ویکیپدیا بیان شده از دلایل تأکید بر تعجیل در این عملیات تحت تأثیر قرار دادن کنفرانس سازمان همکاری اسلامی بود، که در آن مقطع زمانی در کشور کویت برگزار میشد. در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات تعجیل، اسلام و زمان و در مقاله کلمه کویت ذکر شده است. در ویکیپدیا به نقل از کتاب لشکر خوبان و خاطرات مهدیقلی رضایی بیان شده «داخل سنگر شدم، امین آقا (سردار شریعتی) پای بیسیم دو زانو نشسته بود، پرسیدم کِی به آب بزنیم؟ گفت: حتی ساعت عملیات هم لو رفته، ولی آقا محسن (رضایی) قبول نمیکند که عملیات لغو شود، تو به غواصها بگو بهمحض شلیک از طرف دشمن، برگردند.» در مقاله کلمات کتاب، لشکر، رضا، امین، آقا، سردار، ساعت، لو رفت، محسن، رضا، غواص، شلیک و دشمن و در ترجیع بند ۱ میلی عبارت دو زانو و در باب ۱ انجیل مرقس کلمه زانو وجود دارد. خبر ایران اینترنشنال بی لیاقتی اکبر هاشمی رفسنجانی و محسن رضایی از فرمانده دوران جنگ را نشان میدهد. در مقاله بیان شده که خمینی با اعدام فرماندهان، افسران و نگهبانان بالیاقت، ایران را ضعیف کرد و موجب گردید که صدام از رژیم بعث عراق به کشور حمله کند. در ویکیپدیا بیان شده: «اهل حق یا یارِسان به پیروان دین یاری گفته میشود که بهطور عمده در دو کشور ایران و عراق زندگی میکنند.» در توضیحات اهل حق در ویکیپدیا و بخش «کشته شدن در جنگ ایران و عراق» بیان شده: «سرلشکر خلبان یحیی شمشادیان از جمله کشتهشدگان شاخص یارسان در استان کرمانشاه میباشد.» در مثنوی ۱ نسیمی و در حکایت ۱۰ باب اول در سیرت پادشاهان گلستان سعدی به یحیی(ع) اشاره شده است. یحیی(ع) و یحیی شمشادیان همنام هستند. اگر عبارت «یحیی(ع) و یحیی شمشادیان همنام هستند» را به عددهای ابجد وسیط و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۵۷ و ۱۰۰ میشود. در مقاله عددهای ۱۷۵ و ۱۰۰ ذکر شدهاند. در غزل ۱ محتشم کاشانی و در شعر سایه گیسو رهی معیری کلمه شمشاد و در غزل ۲۴۶۱ بیدل دهلوی کلمات گلزار، فردوست و جبهه وجود دارند. در توضیحات یحیی شمشادیان در ویکیپدیا بیان شده: «او با درجه سرلشگری در «گلزار شهدا» ی گورستان باغ فردوس کرمانشاه به خاک سپردند.» در ایران به میدان جنگ ایران و رژیم بعث عراق جبهه گفته میشود. در مقاله به آرمگاه باغ فردوس کرمانشاه اشاره شده است. درگذشت یحیی شمشادیان در سال ۶۱ یا ۱۳۶۱ خورشیدی است. در مقاله عددهای ۶۱ و ۱۳۶۱ ذکر شده است. یحیی شمشادیان متولد ۱۰ بهمن ۱۳۳۲ خورشیدی است. در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمه بهمن و در مقاله عددهای ۱۰ و ۱۳۳۲ ذکر شدهاند. در توضیحات یحیی شمشادیان در ویکیپدیا بیان شده: «یحیی شمشادیان در ۱۰ بهمن سال ۱۳۳۲ در خانوادهای یارسان در شهرستان قصر شیرین در استان کرمانشاه زاده شد. تحصیلات دوره ابتدایی، راهنمایی و هنرستان خود را در شهر کرمانشاه پشت سر گذاشت و در سال ۱۳۵۲ با دیپلم برق در هوانیروز استخدام شد. دوره نظامی و زبان را در تهران به اتمام رساند و پس از آن برای آموزش پرواز با هلیکوپتر به دانشکده مرکز آموزش هوانیروز اصفهان اعزام شد.» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۲۴۶ میشود. در مقاله عددهای ۱۲۴۶ و ۱۳۵۲ و کلمات استان، کرمانشاه، هنر، برق، زبان، تهران، هلیکوپتر، دانشگاه و اصفهان، پرواز، قصر شیرین و در شعر سایه گیسو رهی معیری کلمات شمشاد و برق و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمات بهمن، هنر، برق و زبان و در قصیده ۱ سلیم تهرانی کلمات هنر و برق و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمات بهمن و برق و در قصیده ۱ حزین لاهیجی کلمات هنر و زبان وجود دارند. اگر متن قصیده ۱ حزین لاهیجی را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۴۲۶۱ میشود. ارقام عددهای ۱۲۴۶ و ۴۲۶۱ مشترک هستند. در مقاله به بالگرد ابراهیم رئیسی اشاره شده است. در توضیحات اروندرود در ویکیپدیا بیان شده در زمان سلطنت احمدشاه قاجار مجددا مذاکرات بین ایران و عثمانی با میانجی گری روس و انگلیس برای رفع موارد اختلاف در قرارداد ارزروم_دو در قسطنطنیه (پایتخت عثمانی و شهر استانبول فعلی) بین نمایندگی طرفین شروع شد. در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمه قسطنطین و در قصیده ۲۴ خاقانی کلمه عثمان وجود دارد.
اکبر هاشمی رفسنجانی
در مقاله بیان شده که اکبر هاشمی رفسنجانی از فرماندهان عملیات کربلای ۴ بوده که توسط غواصان در اروندرود صورت گرفته است. در زیر خبری از سایت شبتاب با عنوان «رضا ملک : قاتل هاشمی رفسنجانی، یک تکاور غواص از «گارد آهنین» مجتبی خامنه ای است.» آمده است. در بیت زیر از شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی کلمه تکاور و در بیت زیر از قصیده ۴۲۲ امیر معزی کلمات تکاور و آهنین وجود دارند. اگر دو بیت زیر را به عدد ابجد کبیر تبدیل کرده و با یکدیگر جمع کنیم حاصل ۵۴۵۳ میشود. در مقاله عدد ۴۳۵۵ ذکر شده است. ارقام این عددها مشترک هستند.
زمانه را عجب آید چو آهنین گردد *** به کارزار درون باره تکاور او
تکاور دستبرد از باد میبرد *** زمین را دور چرخ از یاد میبرد
در سوره ۱۰۰ قرآن (سوره عادیات) کلمه تکاوران و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات رضا، ملک و آهنین و در ترجیع بند ۱ مولانا کلمات رضا، ملک و آهن و در قصیده ۱ امیر معزی و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی کلمات ملک و آهن و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» و در قصیده ۲۴ خاقانی کلمه آهن وجود دارد. اگر عبارت «رضا ملک : قاتل هاشمی رفسنجانی، یک تکاور غواص» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۰۰ میشود. در خبر شبتاب بیان شده: «قاتل : طبق برنامه در حالی که شیطان اکبر در وسط استخر بود ، با پوشیدن تجهیزات ! با شیرجه خودم را به زیر او رسانده تا می توانستم ، پاهایش را به پایین کشیدم ” بخاطر طبیعی جلوه دادن غرق شدگی ” و تا آنجا که به خفگی اش مطمئن نشدم او را رها نکردم !.» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۵۳۴ میشود. در مقاله عدد ۵۳۴ ذکر شده است. ارقام عددهای ۵۳۴ و ۵۴۵۳ مشترک هستند. در شعر ۱ خیابان دوم شاهدنامه الهامی کرمانشاهی کلمه اکبر و در مقاله کلمه استخر و در برگ ۲۲۴ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمات شنا و غرق و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در قطعه ۱ پروین اعتصامی و در قصیده ۱۶ عطار و در غزل ۱۶۴۲ مولانا کلمه غرق و در غزل ۲۶۱۴ مولانا و در قصیده ۲۴ خاقانی کلمه غرقه و در غزل ۱ یغمای جندقی کلمه غریق و در برگ ۲۴۴ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمه مستغرق وجود دارد. در خبر شبتاب بیان شده: «ملک اضافه میکند که قاتل موقع خروج از استخر بعلت عجله ، لیز خورده و دندانش صدمه دیده است، بعد از اتمام کار و طبق برنامه ی قبلی بسرعت خود را به آن محل ” مخفیگاه ” رسانده و تا آخر شب منتظر کمک برای خروج مانده است ! ضمن آنکه بعد از انتقال جنازه و طبق طرح قبلی ، کنترل و بازرسیِ محل استخر توسط نیروهای خودی صورت گرفته بود.» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۸۴۲ میشود. در مقاله عدد ۸۴۲ و کلمههای استخر، تعجیل، دندان، برنامه، سرعت و جنازه و در مسمط ۱ ادیب المماک کلمات ملک، تعجیل، دندان و پیکر و در قصیده ۱ مجد همگر کلمات دندان و پیکر و در آیه ۴:۲ غزل غزلهای سلیمان(ع) کلمه دندان وجود دارد. کتاب دندانها نوشته مصطفی فرزانه است. در مقاله بیان شده که آیه ۱۰ سوره صافات و ترجمه انصاریان بیان میکند: «مگر آنکه شیطانی خبری را [دزدانه و] با سرعت برباید [و فرار کند] که در این صورت گلوله ای آتشین و شکافنده او را دنبال می کند.» اگر این آیه را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۸۴ میشود. سوره جن ۲۸۴ کلمه دارد. آیه ۱۰ سوره صافات به سرعت زیاد شیاطین یا اجنه اشاره میکند. اگر عبارت «اکبر هاشمی رفسنجانی» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۰۳۳ میشود. در مقاله عدد ۱۳۳۰ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۰۳۳ و ۱۳۳۰ مشترک هستند. رفسنجانی متولد سال ۱۴۳۸ قمری است. در مقاله عددهای ۱۳۴۸، ۱۳۸۴ و ۳۴۱۸ ذکر شدهاند. در خبر سایت شبتاب بیان شده:
«محرمانه ! خیلی محرمانه ! سرّی ! بکلی سری !
دست نوشته ای از قاتل ترین قاتل ها — شب را در اتاق تاسیسات ….. !
آخرین خبرها از نحوه ی قتل هاشمی رفسنجانی سوگلی حاج روح الله .
این روش حذف فیزیکی ، مسبوق به سابقه است !?
ابتدا ترورِ شخصیت و سپس حذف فیزیکی ، تزِ مختص !قای خامنه ایست !
در ترور هاو قتل های زنجیره ای نیز ابتدا به سفارش حضرت !قا ، وزارت اطلاعات فیلم هوّیت را ساخت و منتشر کرد ، سپس قتل های موفق و نا موفق زنجیره ای را صورت داد !
در حذف هاشمی نیز ، ابتدا با ترور شخصیت ” زندان کردن دو فرزندش ، شیطان اکبر خواندن اش توسط خامنه ای ” ، فضا سازی و بازکردنِ فلکه هایِ فاضلاب» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۴۴۰ میشود. در مقاله عدد ۱۴۰۴ و کلمات خبر، وزرات، اطلاعات، فیلم، هویت، حاج، روح الله، ترور، خامنهای، زنجیر و زندان و در مطالب زیر از توضیحات هوش مصنوعی در سایت گنجور درباره قصیده ۱ حافظ کلمات موفق، فضا و نوشته و در قصیده ۱ حافظ کلمات دست، خامه، شبیه و فلکه ذکر شدهاند. کلمات خامه و خامنهای شبیه هستند. در خبر سایت شبتاب بیان شده: «به نظر من پدر خوانده ی اصلی ، واقعی و در عین حال دور اندیش اصلاح طلبی شخص هاشمی بود که البته منافع شخصی اش در راس اهداف او قرار داشت . من شک ندارم که میر حسین با هماهنگی او پا به میدان گذاشت و دیگران نیز با اشاره ی او پا پس کشیدند !
که با برملا شدن ماهیت واقعی اش و موضع گیری قاطع و صریح او ، خود و خاندانش را فدای حقیقت طلبی ” با نگاهی از درون رژیم ” نمود !» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۸۴۲ میشود. در عدد ۸۴۲ و کلمه میرحسین موسوی در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی و در غزل ۱۲۴۶ مولانا کلمه میر و در قصیده ۱ فضولی کلمه موسوی و در ترجیع بند ۱ مولانا کلمات دور، اندیش، پا و میدان و در ترجیع بند ۱ نسیمی کلمات عین، دور، اندیشه، شک و حقیقت و در متفرقات ۱ شاه نعمت الله ولی کلمات عین، شک، میدان و حقیقت و در قصیده ۱ مجد همگر کلمات عین و حقیقت و در مثنوی ۱ نسیمی کلمات عین و بلا شک و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات رضا، ملک و عین و در قصیده ۱ جهان ملک خاتون و در تضمین ۱ فروغی بسطامی کلمات ملک و عین و در غزل غزلهای ۱ سلیمان و در قصیده ۱ نظام قاری و در شعر ۲۴ سام نامه خواجوی کرمانی کلمه عین و در قصیده ۴۲۲ امیر معزی کلمات میر، عین و میدان و در غزل ۲۲۴ مولانا کلمات عینا، پا و میدان و در قصیده ۲۴ ظهیر فاریابی کلمات پا و میدان و در ترجیع بند ۱ میلی و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در قصیده ۲۴ محتشم کاشانی و در برگ ۲۴۲ کتاب پله پله تا ملاقات خدا نوشته و در غزل ۱۲۴۸ مولانا کلمه میدان و در قصیده ۱۶ عطار کلمه بلاشک و در باب ۶۱ انجیل برنابا کلمه بیشک و در قصیده ۲۴ خاقانی کلمه شک ذکر شده است. در خبر شبتاب بیان شده: «به عبارت بهتر ماندن بر سر موضع سال ۸۸ تا زمانِ قتلش ، برای جبرانِ آن کژی در خبرگانِ بعد از خمینی بود !» اگر این جمله را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۴۴ میشود. در مقاله بیان شده که اعتراضات جنبش سبز در سال ۸۸ خورشیدی بوده است. اگر عبارت «جنبش سبز» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۴۲۴ میشود. ارقام عددهای ۲۴۴ و ۴۲۴ مشترک هستند. در خبر شبتاب به جنبش سبز اشاره شده است. در خبر سایت شبتاب بیان شده: «با قتل او در واقع خیال اژدهای هفت سر از این مزاحم برای همیشه راحت شد.» در قصیده ۱ میلی کلمات خیال و اژدها و در قصیده ۱ فضولی کلمه اژدها و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات اژدها، هفت و سر وجود دارند. در خبر سایت شبتاب بیان شده: «غافل از آنکه دلایل بسیاری وجود دارد که با رفتن هاشمی رژیم به سرنگونی نزدیکتر شده است و ما این را به فال نیک می گیریم .» در شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» از بودا(ع) و در مثنوی ۱ حافظ و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در ترجیع بند ۱ اوحدی و در غزل ۱ فیض کاشانی و در قصیده ۱ جهان مک خاتون و در قصیده ۱ فضولی و در قصیده ۱ میلی و در قصیده ۱۶ عطار و در نامههای فارسی ۱۰۰ قائم مقام فراهانی کلمه غافل و در مثنوی ۱ حافظ و در شعر ۱ خسرو و شیرین نظامی گنجوی و ترجیع بند ۱ نسیمی و در قطعه ۱ سلیم تهرانی و در قصیده ۲۴ امیر معزی و در غزل ۲۲۴ ابن یمین کلمه فال و در شعر ۲۴ منوچهر شاهنامه فردوسی کلمات فال و نیک و در مقاله کلمه نیک ذکر شده است. رفسنجانی را در استخر مجمع تشخیص مصلحت نظام غرق کردند که به استخر فرح مشهور است. در مقاله کلمات استخر، فرح و نظام و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمه مصلحت وجود دارد. در زیر ویدئویی با عنوان «شعار ای آنکه مذاکره شعارت، استخر فرح در انتظارت، اعتراف ضمنی به قتل رفسنجانی» آمده که مدت زمان آن ۴:۲۴ است. در مقاله عدد ۴۲۴ و کلمات استخر، فرح، دیبا و اعتراف و در قصیده ۱ نظام قاری کلمات شعار، دیبا و قتل و در غزل ۱۵۵۴ امیرخسرو دهلوی کلمه انتظار ذکر شده است. در ترجیع بند و مثنوی ۱ نسیمی و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در قصیده ۱ فضولی و در باب ۱۶ انجیل برنابا کلمه بیان و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی کلمه بیژن وجود دارد. در زیر ویدئو مصاحبه روح الله زم با بیژن فرهودی از کانال شبکه بیان با عنوان «افشاگری های روح الله زم درباره قتل هاشمی رفسنجانی» آمده که آن به شعار «ای آنکه مذاکره شعارت استخر فرح در انتظارت» اشاره شده است. اگر این شعار را به اعداد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۵۷۲۹ میشود. در مقاله بیان شده که ارتفاع هواپیمای مسافربری اوکراین ۷۹۲۵ فوت (۲۴۱۶ متر) ثبت شده است. ارقام عددهای ۵۷۲۹ و ۷۹۲۵ مشترک هستند. در ویدئو کانال بیان روح الله زم به هواپیما اشاره میکند. در این ویدئو روح الله زم به استخر کوشک یا استخر مجمع تشخیص مصلحت نظام اشاره میکند. در شعر ۲۴ مخیل نامه نظام قاری کلمه کوشک وجود دارد. در مقاله استوری از حسین رونقی آمده که در آن ماکت کوسه مشخص است. عنوان خبر زیر از ویراستی «محمد هاشمی رفسنجانی (برادر کوسه غرق شده در استخر فرح) ملت و رهبری #ایران را تهدید کرد» است. در مقاله کلمات برادر، غرق، استخر فرح، رهبر و تهدید و در ترجیع بند ۱ میلی کلمات کوسه و خامه و در باب ۱ کتاب مقدس یوشع و در ترجیع بند ۱ نسیمی و در قصیده ۴۲۲ امیر معزی کلمه رهبر و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در برگ ۲۲۴ کتاب زهیر و در غزل ۱۲۴۸ مولانا کلمه تهدید وجود دارد. در مقاله بیان شده که کلمات خامه و خامنهای شبیه هستند. در ویدئو کانال بیان و در مقاله به مکارم شیرازی اشاره شده است. در ویدئو کانال بیان روح الله زم به مصاحبه فائزه رفسنجانی و ۱۰ برابر بیشتر بودن پولوتونیم از حد مجاز در بدن اکبر هاشمی رفسنجانی اشاره میکند. در مقاله عدد ۱۰ و کلمه بدن در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات ده، بدن و مجازی و خطبه ۱ نهج البلاغه و در شعر ۲۴ مخیل نامه نظام قاری و در برگ ۲۲۴ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه و در رباعی ۱۶ سلمان ساوجی کلمه بدن وجود دارد. در کتابهای نور و نشانهها ویدئوهایی آمده که در آنها فاطمه رفسنجانی در مورد قتل پدرش به بالا بودن رادیو اکتیو در ادرار رفسنجانی اشاره میکند. در ترجیع بند ۱ میلی کلمات پدر، شاشه یا ادرار و کوسه ذکر شدهاند. در ویدئو کانال بیان روح الله زم بیان میکند که در استخر هاشمی رفسنجانی دو قرص پلوتونیوم انداختند. در ترجیع بند ۱ خاقانی و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمه قرص وجود دارد. اگر عبارت «در استخر هاشمی رفسنجانی دو قرص پلوتونیوم انداختند.» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۴۳۳۵ میشود. در مقاله عددهای ۵۳۴ و ۵۴۵۳ ذکر شدهاند. ارقام این عددها مشترک هستند. در ویکیپدیا بیان شده که عدد جرمی پلوتونیم ۲۴۴ است. در توضیحات پلوتونیوم در ویکیپدیا بیان شده: «ذرات بسیار کوچک پلوتونیم در صورت تنفس و رسیدن به ریهها میتواند باعث به وجود آمدن سرطان ریه شود.» در ترجیع بند ۱ نسیمی و در غزل ۱ آشفته شیرازی و در لمعات ۱ عراقی و در قصیده ۲۴ محتشم کاشانی کلمه ذرات و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی کلمه کوچک و در قصیده ۱ سوزنی سمرقندی و در قصیده ۱ خاقانی و در قصیده ۲۴ خاقانی کلمه سرطان وجود دارد. در ویکیپدیا بیان شده: «گاهی از پلوتونیوم با عنوان سمیترین ماده شناخته شده بر انسان نام برده میشود و این در حالی است که یک توافق کلی در میان کارشناسان مبنی بر نادرست بودن این مطلب وجود دارد.» در ترجیع بند ۱ میلی کلمه ماده و در قصیده ۱ طبیب اصفهانی کلمات سم و موافق و در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی کلمه سم و در قصیده ۱ جهان ملک خاتون کلمات سموم و انسان و در عنوان قصیده بعد از قصیده ۱ جهان ملک خاتون کلمه نام وجود دارد. در زیر ویدئو مصاحبه مهدی فلاحتی مجری صدای آمریکا با روح الله زم با عنوان «شواهد قتل احتمالی هاشمی رفسنجانی را بهتر بشناسیم» از برنامه صفحه آخر آمده که در آن روح الله زم به آزمایش سم شناسی اشاره میکند. در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات آزمون و زهر ذکر شده است. در ویدئو کانال بیان روح الله زم بیان میکند که در پاریس دوستی داشته که روس بوده و کمی فارسی صحبت میکرده و برای همدردی با زندانیان موهای روح الله زم را میزند. در مقاله کلمه پاریس و در قصیده ۱ نظام قاری کلمات دوست و روسی و در شعر نامههای فارسی ۱۰۰ قائم مقام فراهانی کلمه روس و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات روس و موی و در ترجیع بند ۱ شاه نعمت الله ولی و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمات دوست و مو و در مقاله کلمه مو ذکر شده است. در ویدئو کانال بیان روح الله زم بیان میکند که دوست روسیش با دوربین از او عکس میگیرد. در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات روس و عکس و در قصیده ۱ حافظ و در لمعات ۱ عراقی و در قصیده ۱ میلی و در قصیده ۱ فضولی و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی و در غزل ۲۴۶۱ بیدل دهلوی کلمه عکس و در قصیده ۱ حزین لاهیجی کلمه دوربین وجود دارد. در برنامه صفحه آخر روح الله زم بیان میکند که محافظین هاشمی رفسنجانی میگویند که حاج آقا به ما گفت که دروبینها را خاموش کنیم. در قصیده ۱ حزین لاهیجی کلمه دوربین و در غزل ۱ حزین لاهیجی کلمه خاموش و در مقاله کلمات دوربین و خاموش ذکر شدهاند. در شعر ۶۱ دفتر چهارم مثنوی و معنوی مولانا کلمه دوربین وجود دارد. در مقاله به نقل از توضیحات مولوی در ویکیپدیا بیان شده از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانستهاند. صادق هدایت نویسنده کتاب «حاجی آقا» است. اگر عبارت «حاجی آقا» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۶ میشود. در ویدئو کانال بیان روح الله زم بیان میکند که شورای عالی امنیت ملی نمیدانسته که محمدباقر قالیباف و حسین نجات، هاشمی رفسنجانی را به قتل رساندند. در لمعات ۱ عراقی کلمات بیان و فرش و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در مثنوی ۱ فرهنگ نامه حزین لاهیجی کلمه گلیم وجود دارد. کلمات فرش، گلیم و قالی هممعنی هستند. در ویکیپدیا بیان شده که آرم سینه محمد باقر قالیباف چتربازی درجه یک است. در مثنوی ۱ حافظ و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی و در قصیده ۱ نظام قاری کلمه آرم و در ترجیع بندهای ۱ خاقانی و اوحدی و در قصیده ۱ حزین لاهیجی و در مثنوی ۱ مطمح الانظار حزین لاهیجی و در غزل ۱ فرخی یزدی و در قصیده ۱ طبیب اصفهانی و در قصیده ۱ میلی و در غزل ۱ مسعود سعدی سلمان و در قصیده ۱ سلیم تهرانی و در غزل ۱ میرزاده عشقی و در غزل ۴۲ آشفته شیرازی و در غزل ۲۲۴ سیدای نسفی و در دوبیتی ۲۴۴ باباطاهر و در غزل ۴۲۲ عطار کلمه سینه و در قصیده ۱ میلی کلمات سینه و چتر و در قصیده ۱ حافظ و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی و در شعر ۴۲ پادشاهی بهرام گور شاهنامه فردوسی کلمه چتر وجود دارد. در باب ۱ کتاب مقدس اشعیاء و در قصیده ۱ جهان ملک خاتون و در مثنوی ۱ مسعود سعدی سلمان و در برگ ۲۴۲ کتاب الف کلمه نجات و در برگ ۲۴۲ کتاب زهیر کلمات نجات و ارمنی وجود دارند. سردار نجات متولد سال ۱۱۲ در گاهشمار بهائی و متولد سال ۱۲۶۴ در گاهشمار ارمنی است. اگر عنوان ویدئو کانال شبکه بیان را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۲۱۱ میشود. ارقام عددهای ۱۱۲ و ۲۱۱ مشترک هستند. در مقاله به نقل از توضیحات رنجبران دریا در ویکیپدیا بیان شده: «داستان کتاب از جایی شروع میشود که شخصی بهنام لوتیری برای نجات کشتی خود از غرق شدن به ناچار اعلام میکند که هر کسی که بتواند از این امر جلوگیری کند میتواند با برادرزاده او ازدواج کند که دختری بهنام دروشت است.» در این مطلب کلمه نجات وجود دارد. درگذشت ویکتور هوگو در سال ۱۲۶۴ بوده است. در غزل ۱۶۴۲ مولانا کلمه غرق و در غزل ۲۶۱۴ مولانا کلمه غرقه وجود دارد. اکبر هاشمی رفسنجانی را غرق کردند. در ویدئو زیر روح الله زم بیان میکند که الان قالیباف فساد مالی دارد و قائم مقامش عیسی شریفی را گرفتهاند. در مقاله کلمات قائم مقام و عیسی و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات مقام و عیسی و در مثنوی ۱ نسیمی کلمات عیسی و شریف و در قصیده ۲۴ محتشم کاشانی کلمه شریف وجود دارد. علی شمخانی متولد سال ۱۳۷۵ قمری است. در مقاله به سال ۱۳۷۵ قمری اشاره شده است. در زمان قتل هاشمی رفسنجانی علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی بوده است. در مقاله عدد ۱۶ ذکر شده است. در بیت ۱۶ قطعه ۱ خاقانی کلمات دبیر و وزیر وجود دارند. علی شمخانی وزیر دفاع و وزیر سپاه نیز بوده است.
دبیر است خازن به اسرارِ پنهان *** وزیر است ضامن به اشکالِ پیدا
ساختمان پلاسکو را منفجر کردند تا علی شمخانی و دیگر مخالفان قتل هاشمی را بترسانند تا آنان از پیگیری پرونده قتل رفسنجانی منصرف شوند و توجه افکار عمومی در آن برهه زمانی به فاجعه پلاسکو جلب گردد و موضوع قتل رفسنجانی به حاشیه رانده شده و در نهایت به فراموشی سپرده شود. در برگ ۲۲۴ کتاب آشنایی با صادق هدایت کلمه ساختمان و در برگ ۲۲۴ کتاب انسان از منظری دیگر و در برگ ۲۴۴ کتاب زهیر کلمه فراموش و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمه حاشیه و در مقاله کلمات حاشیه و فراموش ذکر شدهاند. اعدام علیرضا اکبری به اتهام جاسوسی و انفجار ساختمان پلاسکو برای فشار آوردن به شمخانی و جنگ قدرت بوده است. در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات جاسوس و قدرت وجود دارند. در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمه حجره وجود دارد. در سوره حجرات یا حجرهها کلمات جاسوس و جنگ ذکر شدهاند. در مقاله خبری از ایران اینترنشنال با عنوان ««پایاب شکیبایی»؛ تلاش ظریف برای توجیه علاجگری» آمده که در آن به هاشمی رفسنجانی، اعدام علیرضا اکبری به اتهام جاسوسی، علی شمخانی و امیرکبیر اشاره شده است. در ویدئو صفحه آخر روح الله زم بیان میکند که سر هاشمی رفسنجانی را مانند امیرکبیر زیر آب کردند. در ویدئو زیر عکس محل قتل امیرکبیر در حمام فین کاشان نشان داده میشود. در توضیحات امیرکبیر در ویکیپدیا بیان شده: «امیرکبیر پس از اینکه با دسیسه اطرافیان شاه از جایگاه خود برکنار و به کاشان تبعید شد، در حمام فین به دستور ناصرالدینشاه به قتل رسید. پیکر وی در شهر کربلا به خاک سپرده شده است.» اگر این جمله را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۴۲۲ میشود. در مقاله عدد ۴۲۲ و کلمات کاشان، ناصرالدین شاه، قتل، کربلا و خاک و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات دستور، ناصر دین، پیکر و خاک و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمه ناصرالدین و در تضمین ۱ فروغی بسطامی و در اشعار باقیمانده ۴۲ عسجدی کلمه ناصردین و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» کلمه گرمابه و در برگ ۲۲۴ کتاب پله پله تا ملاقات خدا و در غزل ۴۲۲ عطار کلمه حمام ذکر شده است. در مقاله ذکر شده که آیه ۱۱:۲ کتاب مقدس دوم سموئیل بیان میکند: «یک روز، بعد از ظهر داوود از بستر برخاست و به پشتبام کاخ رفت و به قدم زدن پرداخت. از روی بام نظرش بر زنی افتاد که حمام میکرد. آن زن زیبایی فوقالعادهای داشت.» در این آیه کلمه حمام وجود دارد. در مقاله بیان شده که سردار نجات متولد سال ۱۱۲ در گاهشمار بهائی است. در مقاله عدد ۱۰۰۰ و کلمه رشوه ذکر شده است. در صفحه ۱۰۰۰ کتاب نور بیان شده آیه ۲۷:۲۵ کتاب مقدس تثنیه و ترجمه مژده برای عصر جدید و ویرایش شده بیان میکند: «لعنت بر آن کسی که رشوه بگیرد تا خون بیگناهی را بریزد. همۀ قوم با هم بگویند، 'آمین!'» در مقاله عدد ۷۵۲ ذکر شده است. ارقام عددهای ۷۵۲ و ۲۷:۲۵ مشترک هستند. در مقاله عدد ۶۱۱ ذکر شده است. آیه ۶:۱۱ کتاب مقدس اعمال رسولان و ترجمه معاصر بیان میکند: «پس آنان به چند نفر رشوه دادند تا بگویند ما شنیدیم که استیفان به موسی و به خدا کفر میگفت.» اگر این آیه را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۴۸ میشود. در مقاله عدد ۲۴۸ ذکر شده است. در کتاب مقدس اشعیاء و ترجمه نسخه قدیمی فارسی بیان شده: «اما آنکه به صداقت سالک باشد و به استقامت تکلم نماید و سود ظلم را خوار شمارد و دست خویش را از گرفتن رشوه بیفشاند و گوش خود را از اصغای خون ریزی ببندد و چشمان خود را از دیدن بدیها بر هم کند،» اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۴۸۲ میشود. ارقام عددهای ۲۴۸ و ۴۸۲ مشترک هستند. در کتاب مقدس امثال و ترجمههای معاصر و مژده برای عصر جدید بیان شده: « آدم بدکار، پنهانی رشوه میگیرد و مانع اجرای عدالت میشود.» اگر این آیه را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۲۲۴ میشود. در مقاله عدد ۲۴۴ ذکر شده است. در آیه ۵:۲۳ کتاب مقدس اشعیاء کلمه رشوه وجود دارد. در مقاله عدد ۵۲۳ ذکر شده است. در ویکیپدیا بیان شده: «امیرکبیر در دوران صدراعظمی خود با رشوهخواری به مبارزه برخاست.» اگر این جمله را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۵۷۲۹ میشود. در مقاله بیان شده که اگر شعار «ای آنکه مذاکره شعارت استخر فرح در انتظارت» را به اعداد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۵۷۲۹ میشود. در توضیحات امیرکبیر در ویکیپدیا بیان شده در ذیقعده ۱۲۶۴ ناصرالدینشاه بر تخت نشست و امیر نظام را به صدارت اعظمی تعیین کرد. در مقاله عدد ۱۲۶۴ ذکر شده است. در قطعه ۱ سلیم تهرانی و در قطعه ۱ خاقانی و در برگ ۴۴۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه وزیر و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی و در نامههای فارسی ۱۰۰ قائم مقام فراهانی و در قصیده ۴۲۲ امیر معزی کلمه نظام وجود دارد. در توضیحات امیرکبیر در ویکیپدیا بیان شده: «کربلایی محمدتقی، میرزا محمدتقیخان، مستوفی نظام، وزیر نظام، امیر نظام، امیرکبیر، امیراتابک اعظم، همچنین وی شوهرخواهر ناصرالدینشاه نیز شد.» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۵۳۴ میشود. در مقاله عدد ۵۳۴ ذکر شده است. در ویدئو کانال بیان روح الله زم به شوهرخواهرش اشاره میکند. در مقاله بیان شده: «ژنرال سلیمان که شنبه گذشته هم زمان با سفر بشار اسد به ایران، ترور شد روابط بسیار تیرهای با آصف شوکت خواهر شوهر بشار اسد داشته و این اواخر این تیرگی بسیار شدیدتر هم شده بود.» در این مطلب عبارت خواهرشوهر وجود دارد. امیرکبیر و ژنرال سلیمان ترور شدند. از هوش مصنوعی ChatGPT سوال «چه شواهدی در مورد قتل اکبر هاشمی رفسنجانی وجود دارد؟» پرسیده شده است. اگر این سوال را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۵۷۹ میشود. بیان گردید که اگر شعار «ای آنکه مذاکره شعارت استخر فرح در انتظارت» را به اعداد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۵۷۲۹ میشود. در مقاله بیان شده که سوره فتح ۲۵۹۷ حرف دارد. در سوره فتح کلمات چه، شاهد، در، موردی، وجود و دارد ذکر شدهاند. هوش مصنوعی ChatGPT جواب داده: «با این حال، از همان ابتدا، برخی گمانهزنیها و تردیدهایی درباره علت واقعی مرگ او مطرح شد که بعدها بهصورت شایعه قتل یا ترور مورد بحث قرار گرفت.» اگر این جمله را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۳۵۴ میشود. در مقاله عدد ۳۵۴ ذکر شده است. هوش مصنوعی ChatGPT در ادامه جواب بیان کرده:
«شواهد یا نکات مورد استناد در فرضیه قتل یا مرگ مشکوک:
۱. اظهارات خانواده
• فاطمه هاشمی (دختر اکبر هاشمی) در چند مصاحبه، گفته است که سطح رادیواکتیو بدن پدرش بالا بوده و بهطور رسمی در گزارشها به آن اشاره نشده است. او گفت:
"مسؤولان به ما گفتند میزان رادیواکتیو در بدن پدرم ده برابر حد مجاز بوده اما بعداً گفتند دستگاه خطا کرده است."
• همچنین اشاره کردهاند که لباسها و وسایل شخصی اکبر هاشمی در اختیار خانواده قرار نگرفته است.»
اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۴۵۰ میشود. در مقاله بیان شده که سوره آلعمران ۱۵۴۰۱ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۴۵۰ و ۱۵۴۰۱ مشترک هستند. در سوره آلعمران کلمات بهوش، پاسخ، شواهد، مورد، قتل، مرگ، شک، اظهار، خانواده، دختر، چند، گفته است، سطح، پدر، بالا، بوده، به طور، رسم، به آنها، اشاره، نشده، است. او، گفت، به ما، گفتند، پدر، ده، برابر، حد، بوده، اما، بعد، گفتند، دستگاه، خطای، کرده است، اشاره، کردهاند، وسایل، شخصی، در اختیار، خانواده، قرار و نگرفته است ذکر شدهاند. هوش مصنوعی ChatGPT در ادامه پاسخ بیان کرده:
«تأخیر در اطلاعرسانی و روند درمان
• گفته شد که انتقال او به بیمارستان شهدای تجریش با تأخیر و شرایط غیرعادی انجام شده است.
• برخی منابع غیررسمی مدعیاند که محافظان و همراهان او جلوگیری کردند از تماس سریع با اورژانس، هرچند این ادعاها تأیید نشدهاند.»
اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۶۱۶ میشود. در مقاله عدد ۶۱۶ ذکر شده است. هوش مصنوعی ChatGPT در ادامه پاسخ بیان کرده:
«ابهام در محل مرگ
• محل مرگ (استخر سعدآباد) و اینکه چرا او تنها بوده و چرا هیچ تصویری از حضور یا خروج او در آن روز منتشر نشده، مورد سؤال قرار گرفته است.»
اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۵۳۴ میشود. در مقاله عدد ۵۳۴ ذکر شده است. هوش مصنوعی ChatGPT در ادامه پاسخ بیان کرده: «در حال حاضر، هیچ مدرک قطعی و رسمی درباره قتل اکبر هاشمی رفسنجانی در دست نیست. با این حال، ابهامهایی مانند سطح رادیواکتیو، تأخیر در درمان، پنهانکاری در اطلاعات، و اظهارات خانواده، فرضیه مرگ مشکوک را در فضای عمومی و تحلیلهای سیاسی مطرح کردهاند. برخی نیز آن را نمادی از حذف تدریجی چهرههای منتقد درون نظام ارزیابی میکنند.» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۲۵۳ میشود. در مقاله بیان شده که سوره شوری ۳۵۲۱ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۲۵۳ و ۳۵۲۱ مشترک هستند. در سوره شوری کلمات پاسخ، در حالی، هیچ، قطعا، درباره، قتل، در، دست، نیست، با این، حالی، مانند، تأخیر، اظهار، خانواده، شک، کردهاند، درون، نظام و میکنند ذکر شدهاند. در ویدئو زیر به محمود احمدینژاد و جوانفکر اشاره شده است. در مقاله خبری از دولت بهار با عنوان «متن کامل روشنگری دکتر احمدینژاد درباره بخشی از پشت صحنه حوادث ۸۸ + فیلم» آمده که در آن به محمود احمدینژاد و جوانفکر اشاره شده است. در ویدئو صفحه آخر صدای فردی با عنوان محمدرضا منتظر القائم پخش میشود. در مقاله کلمات صدا، محمدرضا، منتظر و قائم در ترجیع بند ۱ اوحدی کلما صدا و منتظر و در نامههای فارسی ۱۰۰ قائم مقام فراهانی کلمه رضا وجود دارد. در ویدئو زیر روح الله زم به فلاحتی میگوید که با پخش صدای محمدرضا منتظر القائم تیر خلاص را به این بنده خدا زدید. در مقاله به تیر خلاص زدن به جمجمه یا مغز هویدا اشاره شده است. در قطعه ۱ سلیم تهرانی کلمات تیر و خلاص و در شعر ۴۲ پادشاهی بهرام گور شاهنامه فردوسی کلمه تیر وجود دارد. در زیر ویدئو صفحه آخر در یوتیوب شخصی بیت «بهرام که گور میگرفتی همه عمر ، دیدی که چگونه گور بهرام گرفت» از رباعی هفت خیام را کامنت کرده است. در مقاله عدد هفت ذکر شده است. اگر عبارت «رباعی هفت خیام» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۴۲ میشود. در مقاله عدد ۴۲ ذکر شده است. در شعر ۴۲ پادشاهی بهرام گور شاهنامه فردوسی و در مقاله به چین و هند اشاره شده است. در ویدئو صفحه آخر روح الله زم بیان میکند که یک چینی یا هندی بیاد و چاقویی به آدم فرو کند و بعدش بگویند از روی نزاع شخصی کشته شد. در توضیحات مهدی فلاحتی در ویکیپدیا بیان شده: «در اسفند ماه ۱۳۸۸ کتابی تحت عنوان «آواره با ماه» در تهران منتشر شد که مجموعه اشعار مهدی فلاحتی را در بر میگیرد. فلاحتی که در هند تحصیل کرده و با زبان هندی آشنایی دارد شعرهای پریتیش ناندی شاعر نامدار هندی را به زبان فارسی ترجمه کرده و در کتابی با عنوان «اگر باید تبعیدم کنی» گردآوری کرده کردهاست» در توضیحات روح الله زم در ویکیپدیا بیان شده: «زم که در انتخابات ۱۳۸۸ به ستاد انتخاباتی مهدی کروبی نزدیک بود و با تحریریه سحامنیوز (سایت حزب اعتماد ملی) همکاری میکرد، پس از رخدادهای پس از انتخابات آن سال بازداشت و شکنجه شد.» در مقاله عدد ۱۳۸۸ و کلمات مهدی کروبی، تحریر، اعتماد و شکنجه ذکر شدهاند. در ابتدای ويدئو صفحه آخر عبارت کلاهی و کشمیری نوشته است. در مقاله کلمات کلاه و کشمیر ذکر شدهاند.
قتل و شهادت روح الله زم
در مقاله به بستن خدانور لجهایی به میله پرچم اشاره شده است. در توضیحات روح الله زم در ویکیپدیا بیان شده: «او در آن نامه توضیح داده بود که در زمان بازداشت ساعتها به میلههای فلزی بسته شده بود و در حالت خمیده در مکانی نگهداری میشد تا اعترافات مورد نظر بازجویان علیه پدرش، مهدی هاشمی رفسنجانی، غلامحسین کرباسچی، محمد خاتمی و مهدی کروبی از او گرفته شود.» در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمات ساعت، بسته و خمیده و در غزل ۲۴۶۱ بیدل دهلوی کلمه خمیدن و در مقاله کلمات نامه، اعتراف، هاشمی رفسنجانی، محمد خاتمی و مهدی کروبی و در قصیده ۱ سلیم تهرانی کلمات نامه و خاتم و در شعر ۱ در مجلس اول سعدی و در مثنوی ۱ نسیمی و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در قطعه ۱ خاقانی و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در شعر ۱ حیمد الدین بلخی و در قصیده ۲۴ خاقانی کلمه خاتم و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در قصیده ۱ حافظ و در مثنوی ۱ نسیمی کلمه کروبیان و در قصیده ۱ فرخی سیستانی و در قصیده ۱ نظام قاری و در شعر ۲۴ مخیل نامه نظام قاری کلمه کرباس وجود دارد. اگر عبارت «ساعتها به میلههای فلزی بسته شده بود» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۱۱ میشود. سورههای یوسف و اسراء ۱۱۱ آیه دارند. در سوره یوسف کلمات ساعت و بسته شد و در سوره اسراء کلمات بسته، شده و بود ذکر شدهاند. اگر عبارت «صدای ملت را زمانی خواهید شنید که دیر شده است.» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۱۱ میشود. سورههای یوسف و اسراء ۱۱۱ آیه دارند. در سوره یوسف کلمات صدا، را، زمانی، خواهید، شنید، که، و شده است و در سوره اسراء کلمات صدای، ملت، را، زمانی، خواهید، شنیدن، که و شده است. ذکر شدهاند. در توضیحات روح الله زم در ویکیپدیا بیان شده: «در قسمتی از این نامه آمدهاست: «اطمینان کافی دارم شما نیز به مانند شاه سابق ایران، صدای ملت را زمانی خواهید شنید که دیر شدهاست. اما یک فرق اساسی میان شاه فقید و شاه فعلی ایران وجود دارد. او برای آرام نمودن خشم مردم و جلوگیری از کشتار مردم از ایران خارج شد و آینده سیاسی خود را به دست سرنوشت و ملت ایران سپرد، اما شما قصد واگذاری حکومت و سپردن سرنوشت به دست ملت ایران را ندارید.»» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۲۹۷ میشود. سوره انعام ۲۹۷۱ کلمه دارد. ارقام عددهای ۱۲۹۷ و ۲۹۷۱ مشترک هستند. در سوره انعام کلمات مطمئن، دارم، شما، نیز، به، مانند، صدا، ملت، را، زمانی، خواهید، شده است، میان، وجود دارد، او، برای، آرام، نمودند، مردم، از، کشتن، مردم، خارج، شد، خود را، به دست، ملت، سپرده، اما شما، قصد، واگذار، حکومت، سپردن، به دست، ملت، را و ندارد و در مقاله کلمات شاه، صدا، ملت، آرام، خشم، قصد و آینده ذکر شدهاند. در توضیحات روح الله زم در ویکیپدیا بیان شده: «یک روز پس از دستگیری زم نشریه فرانسوی فیگارو در مقالهای مدعی شد تشکیلات امنیتی ایران یک زن جوان به نام شیرین نجفی را برای دیدار با روحالله زم به محل اقامت او در فرانسه فرستاده بودند. شیرین نجفی، زم را متقاعد کرده برای دیدار با سید علی سیستانی به نجف عراق سفر کند و زم پس از ورود به نجف توسط نیروهای امنیتی ایران دستگیر و به داخل کشور منتقل شدهاست. پیشتر علی جوانمردی هم موضوع «ترغیب زم برای سفر به عراق توسط شیرین نجفی از همکاران آمدنیوز» را مطرح کردهبود.» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۸۳۷ میشود. سوره یوسف ۱۷۳۸ کلمه و سوره یونس ۱۷۸۳ کلمه دارد. ارقام عددهای ۱۷۳۸، ۱۷۸۳ و ۱۸۳۷ مشترک هستند. در سوره یوسف کلمات یک، روز، پس از، دستگیری، امنیت، یک، زن، جوان، به نام، را برای، دیدار، با، روح، الله، اقامت، او در، فرستاده، بودند، کرده، برای، دیدار، سفر، کند، پس از، ورود، امنیت، دستگیر، به، داخل، شده است، پیشتر، جوانمردی، هم، موضوع، ترغیب، برای، سفر و آمد و در سوره یونس کلمات یک، روز، پس از، یک، زنان، جوان، به نام، را برای، دیدار، روح، الله، اقامت، او، فرستاده، بودند، کرده، برای، دیدار، کند، پس از، امنیت، شده است، پیشتر، آمد و کرده بودند و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی در قصیده ۱ حزین لاهیجی و در ترجیع بند ۱ میلی کلمه جوانمرد و در قصیده ۱ حافظ و در شعر ۲۴ منوچهر شاهنامه فردوسی کلمه سیستان وجود دارد. یوسف(ع) مدتی زندانی شده بود. در مقاله بیان شده که منظور از حبس شدن صاحب ماهی یا یونس(ع) در دهان، شکم یا سینه ماهی، زندانی و اسیر شدن ایشان توسط ظالمان بوده است. در مسمط ۱ ادیب المملک کلمات سفر، شیرین، خبر و تایید و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمات نشر، خبر و تایید ذکر شدهاند. در توضیحات روح الله زم در ویکیپدیا بیان شده: «مهسا رازانی، همسر روحالله زم تأیید کرد همزمان با سفر زم به عراق، یکی از همکاران سایت آمدنیوز بهنام شیرین نجفی در عراق حضور داشته ولی دستگیر نشدهاست. در پاسخ به این ادعاها شیرین نجفی گفت که در کشاندن زم به عراق هیچ نقشی نداشتهاست و آخرین بار شب قبل از اعلام خبر بازداشت روحالله زم، با او تلفنی گفتگو کردهاست. نجفی در مصاحبه با ایران اینترنشنال گفت که صبح دوشنبه وقتی قصد انتشار خبر در کانال تلگرام آمدنیوز را داشته متوجه شده دسترسیش مسدود شده و همزمان دوستانش در تماس تلفنی به او اطلاع دادهاند که تلویزیون ایران خبر بازداشت زم را اعلام کردهاست. او تأیید کرد که زم قرار بود مهمان دفتر «سیستانی» باشد و با نماینده او دیدار کند.» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۳۷۳۱۵ میشود. روح الله زم متولد سال ۱۳۵۷ خورشیدی است. در مقاله به سال ۱۳۵۷ خورشیدی اشاره شده است. اگر عبارت «شهادت و قتل روح الله زم» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۵۷۳ میشود. ارقام عددهای ۱۳۵۷، ۱۵۷۳ و ۳۷۳۱۵ مشترک هستند. روح الله زم متولد سال ۱۳۹۸ قمری است. در مقاله عدد ۱۳۹۸ ذکر شده است. روح الله زم ۴۲ سال عمر کرد. در مقاله به مهسا امینی اشاره شده است. مهسا امینی و مهسا رازانی همنام هستند. اگر عبارت «شیرین نجفی دروغ» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۴۲ میشود. روح الله زم ۴۲ سال عمر کرده است. در مقاله کلمه دروغ ذکر شده است. اگر عبارت «سودابه خرسند دروغ» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۲۰۲ میشود. در مقاله عدد ۲۰۲۲ ذکر شده است. در ویکیپدیا بیان شده که نام مستعار شیرین نجفی سودابه خرسند است. در مقاله کلمه اعتماد ذکر شده است. در زیر خبری از بیبیسی با عنوان «شیرین نجفی کیست؛ همکار آمد نیوز و 'مورد اعتماد' روحالله زم» آمده است. اگر عنوان این خبر را به عددهای ابجد وسیط و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۴۴ و ۱۶۶ میشود. در مقاله عددهای ۲۴۴ و ۱۶۶ ذکر شدهاند. در خبر بیبیسی بیان شده: «براساس گفتههای افراد مرتبط با روحالله زم، خانم نجفی در تشویق او به سفر از فرانسه به عراق نقش کلیدی داشته است. روح الله زم به حسن فرشتیان، پژوهشگر دینی مقیم فرانسه، گفته بود "یکی از افرادش دو هفته پیش به عراق رفته است و همه چیز را چک و بررسی کرده است و سفرش مشکلی نخواهد داشت." با این حال هنوز در این مورد، جزئیات بیشتر و اطلاعات دقیقتری در این مورد در دست نیست و اطلاعات موجود براساس گفتههای نزدیکان آقای زم است.» اگر این متن را به عددهای ابجد وسیط و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۵۵۴ و ۱۱۱۶ میشود. سوره آل عمران ۱۵۴۰۱ و سوره قاف ۱۵۵۴ حرف و سوره حاقه ۱۱۶۶ حرف دارد. بین عددهای ۱۵۵۴ و ۱۵۴۰۱ چهار رقم مشترک هستند. در سوره آل عمران کلمات بر، اساس، گفته، افراد، ارتباط، با، روح، الله، سفر، داشته، است، حسن، دینی، گفته، بود، یک، از، افراد، پیش، رفته است، همه چیز، کرده است، سفر، مشکلات، نخواهد و داشت و در سوره قاف کلمات بر، اساس، گفته، داشته، است، حسن، گفته، بود، پیش، همه، چیز، کرده، است، نخواهد و داشته و در سوره حاقه کلمات گفته، تشویق، او، گفته، بود، یک، از، پیش، همه، نخواهد و داشت ذکر شدهاند. در خبر بیبیسی بیان شده: «گفته شده که "فال گیری شیرین نجفی در میان دوستانش مشهور بود" و روحالله زم نیز "به فال گیری او باور داشت."» در بیت زیر از شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی و در مقاله کلمات شیرین و فال ذکر شده است.
به چشم شاه، شیرین کن جمالش *** که خود بر نام شیرین است فالش
در خبر بیبیسی بیان شده: «بابک اجلالی، از موسسان آمدنیوز درباره دوران همکاری او با آمد نیوز گفته که به او مشکوک بوده است. آقای اجلالی، از موسسان آمد نیوز، گفته خواستار تحقیق درباره او بوده اما روحالله زم تحقیق درباره خانم نجفی را "فضولی" خوانده و از او خواسته پرسش در اینباره را متوقف کند.» در مثنوی ۱ فرهنگ نامه حزین لاهیجی کلمات خبر و فضولی و در قصیده ۱ فضولی کلمات خبر و تحقیق و مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات خبر، آمد و بابک و در مقاله کلمات بابک و تحقیق ذکر شدهاند. در خبر بیبیسی بیان شده: «یکی از افرادی که با روحالله زم مرتبط بوده و بلافاصله پس از دستگیری او از ایران خارج شده نیز در مصاحبه با بیبیسی فارسی گفت که مدتی پس از ناپدید شدن شیرین نجفی با او چت میکرده و او مدعی بوده در اقلیم کردستان عراق است. این فرد که نخواسته نامش فاش شود همچنین گفته است که خانم نجفی از او میخواسته برایش فایل صوتی بفرستد. او گفت که خانم نجفی از هویت واقعیش اطلاع نداشته و روحالله زم او را با اسم دیگری به شیرین نجفی معرفی کرده بود.» در مقاله کلمات کردستان عراق و هویت و در بیت بالا از نظامی گنجوی کلمات فاش و شیرین ذکر شدهاند. در خبر بیبیسی بیان شده: «حسن فرشتیان به بیبیسی گفته بود که روح الله زم تنها به دلیل تماس شیرین نجفی به عراق نرفته بلکه نیروهای امنیتی قرائنی را برای او فرستاده بودند که او به این اطمینان رسیده بود از طرف آیتالله سیستانی دعوت شده و قرار است با این مرجع تقلید شیعه نیز دیدار کند.» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۲۷۹۱ میشود. سوره انعام ۲۹۷۱ کلمه دارد. ارقام عددهای ۲۹۷۱ و ۱۲۷۹۱ مشترک هستند. در سوره انعام کلمات گفته، بود، که، روح، الله، تنها، به، دلیل، بلکه، امنیت، قرائت، را، برای او، فرستاده، بودند، که او، مطمئن، رسیده، بود، از طرف، دعوت، شده، قرار، است، نیز، دیدار و کند ذکر شدهاند. در خبر بیبیسی خبر دیگری با عنوان «روایت خانواده روحالله زم از آخرین ساعات؛ 'منتظر نماز پای چوبه دار بود'» آمده است. در مقاله به نماز اشاره شده است.
حملات یازده سپتامبر، حمله به یواساس لیبرتی و ترور جان اف کندی
اگر عبارت «کتاب نور، کتاب نشانه، کافران مانند دخان یا دود حقیقت را میپوشانند» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۷۵ میشود. در مقاله عدد ۱۷۵ ذکر شده است. در کتاب نور و کتاب نشانهها و در مقاله «کافران مانند دخان یا دود حقیقت را میپوشانند» که آدرس آنها در ادامه آمده فیلم مستندی از شبکه من و تو قرار دارد که در آن به دمای ذوب آهن یا فولاد، شتاب جاذبه یا نیروی گرانش و مدت زمان سقوط سقفهای ساختمان پلاسکو و برجهای دو قلو آمریکا و بمب گذاری در آنها اشاره شده است. در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات من، تو و آهن و در مطالب زیر از توضیحات هوش مصنوعی درباره ترجیع بند ۱ خاقانی در سایت گنجور کلمات شتاب و زمان و در مسمط ۱ ادیب المماک کلمات مستند، من، تو، شتاب و زمان و در ترجیع بند ۱ مولانا کلمات من، تو و آهن و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» کلمات آهنا، شتاب و زمانه و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات من، تو، شتاب و زمان و در قصیده ۱ حافظ و در ترجیع بند ۱ اوحدی و در قطعه ۱ سلیم تهرانی و در لمعات ۱ عراقی و در شعر ۲۴ سامنامه خواجوی کرمانی کلمات من، تو و زمان و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی کلمات من، تو، شتاب، زمان و برج و در قصیده ۱ امیر معزی کلمه آهن و در غزل ۱ میرزاده عشق عبارت ذوب شده و در قصیده ۲۴ خاقانی کلمات من، تو، آهن و مشتاب و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمات من، تو، شتاب و زمانه و در شعر ۲۴ منوچهر شاهنامه فردوسی کلمات من، تو و زمان و در عنوان شعر قبل از شعر ۲۴ منوچهر شاهنامه فردوسی کلمه شتاب و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی کلمات من، تو، آهن و زمان و در برگ ۴۲۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه فولاد و در مثنوی ۱ نسیمی و در شعر ۱ آغاز کتاب عراقی و در قصیدههای ۱۶ و ۲۴ محتشم کاشانی و در غزل ۲۴ میرزاده عشقی و در غزل ۲۴۴ سعدی کلمه زمان و در آیهای از سوره بقره که در مقاله آمده کلمه سقف وجود دارد. در ادامه مقاله خبری از خبرآنلاین با عنوان «خاطره احمدی نژاد از جلسه با شورای روابط خارجی آمریکا در نیویورک / آنها می خواهند ایران را ۶ قسمت کنند» آمده است. در صفحه ۱۱۶ کتاب نشانهها بیان شده که در این خبر کلمات ژاپن، افغانستان، نیویورک، انگلیس، عربستان، ملک عبدالله، بمب و اسحله ذکر شدهاند. حمله ۱۱ سپتامبر در نیوریورک صورت گرفته است. در کتاب نور و کتاب نشانهها و مقاله «کافران مانند دخان یا دود حقیقت را میپوشانند» شواهد و نشانههای آمده که بیان میکنند حمله ۱۱ سپتامبر را رژیم انگلیس، رژیم عربستان و گروه القاعده برای افزایش قیمت نفت و زمینه سازی فروش سلاح یا هوس طراحی و اجرا کردند. در مقاله به افزایش قیمت نفت اشاره شده است. در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در غزل ۱ فروغی بسطامی و در قصیده ۱ فضولی کلمه قیمت و در غزل ۱ غنی کشمیری و در قصیده ۱ مجد همگر و در قصیده ۱ نظامی قاری و در قصیده ۱ حزین لاهیجی و در مثنوی ۱ مطمح الانظار حزین لاهیجی و در قصیده ۱ طبیب اصفهانی و در شعر ۱۶ گنجینة الاسرار عمان سامانی و در غزل ۲۲۴ حافظ کلمه هوس وجود دارد. در حمله ۱۱ سپتامبر افغانستان قربانی هوسهای رژیم انگلیس، رژیم عربستان و گروه القاعده شده است. ملک عبدالله مسئول حمله ۱۱ سپتامبر است. ملک عبدالله متولد سال 1303 خورشیدی در شهر ریاض است. در غزل ۱ فروغی بسطامی کلمات نخل و خرما و در غزل ۱ آشفته شیرازی کلمه خرما و در قصیده ۱ عراقی و در قصیده ۱ فضولی کلمه ریاض وجود دارد. در «کتابهای نور و نشانهها» بیان شده که در مهر یا نماد شهر ریاض عکس نخل یا درخت خرماست. اگر عبارت «مهر ریاض درخت خرما» را به اعداد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل 3301 می¬شود. ارقام اعداد 1303 و 3301 مشترک هستند. در مقاله به شهر ریاض و عدد ۱۳۳۰ اشاره شده است. در ویکیپدیا نام ملک عبدالله «عبدالله بن عبدالعزیز آل سعود» ذکر شده است. اگر این عبارت را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۵۶۶ میشود. در مقاله عدد ۵۶۶ ذکر شده است. سوره کهف ۶۵۵۰ حرف دارد. بین عددهای ۵۶۶ و ۶۵۵۰ دو رقم مشترک هستند. در سوره کهف کلمات عبد، الله، عبد و عزیز ذکر شدهاند. در مقاله بیان شده که صادق هدایت داستان ژاپنی اوراشیما را ترجمه و در مجله سخن چاپ کرده است. این داستان شبیه داستان اصحاب کهف یا یاران غار است. در صفحه ۱۱۶ کتاب نشانهها بیان شده که مرکز تجارت جهانی را معمار ژاپنی- آمریکایی مینورو یاماساکی طراحی کرده بود. در ویکیپدیا عکس ملک عبدالله با شاهین آمده است. در ویکیپدیا عکس ملک عبدالله با دو شاهین بر دو شانهاش آمده است. در قصیده ۲۴ محتشم کاشانی کلمات دو و شاهین و در غزل ۴۲ آشفته شیرازی کلمه شاهین و در ترجیع بند ۱ نسیمی کلمات دو شانه و در قصیده ۱ سلیم تهرانی و در شعر ۲۴ خسرو شیرین نظامی کلمه شانه وجود دارد. درگذشت ملکعبدالله در سال ۲۴ میلادی بوده است. در مقاله عدد ۲۴ ذکر شده است. در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمات عزیز، مرگ و وی ذکر شدهاند. در مقاله و در توضیحات ملک عبدالله در ویکیپدیا و بخش «واکنشها به مرگ وی» به محمود احمدینژاد، حسن روحانی، اکبر هاشمی رفسنجانی، باراک اوباما و جورج بوش اشاره شده است. در توضیحات ملک عبدالله در ویکیپدیا و بخش «واکنشها به مرگ وی» بیان شده: «حسن روحانی، رئیسجمهوری ایران، طی پیامی، درگذشت وی را تسلیت گفت.» اگر این جمله را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۵۷ میشود. سوره یوسف ۷۵۱۱ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۵۷ و ۷۵۱۱ مشترک هستند. در سوره یوسف کلمات حسن، مرگ، وی و گفت و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمات حسن و روحانی و در ترجیع بند ۱ مولانا و در ترجیع بند ۱ نسیمی و در لمعات ۱ عراقی و در قصیده ۱ مجد همگر و در قصیده ۱ فضولی و در غزل ۱ یغمای جندقی و در قصیده ۱ میلی و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی و در شعر ۶۱ دفتر چهارم مثنوی و معنوی مولانا و در قصیدههای ۲۴ و ۴۲۲ امیرمعزی و در شعر ۴۲ روضة المحبین ابن عماد و در غزل ۴۲ آشفته شیرازی و در غزل ۲۲۴ مولانا کلمه حسن و در برگهای ۲۲۴ و ۲۴۲ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمه روحانی و در مثنوی ۱ نسیمی کلمه روحانیان وجود دارد. اگر عبارت «حسن روحانی» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۴۲ میشود. در صفحه ۱۱ کتاب نور بیان شده که تونی بلر مسئول حمله ۱۱ سپتامبر است. تونی بلر متولد ۱۶ اردیبهشت سال ۱۳۳۲ خورشیدی است. در مقاله عددهای ۱۶ و ۱۳۳۲ ذکر شدهاند. در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمه ناگفته ذکر شده است. در صفحه ۱۱۶ کتاب نور به ویدئویی با عنوان «حقایق ناگفته از حادثه ۱۱ سپتامبر» که در ادامه آمده اشاره شده که بیان می¬کند طبق گفته وزارت خارجه اسرائیل در روز 11 سپتامبر حتی 1 نفر از ۴۰۰۰ کارمند یهودی در برج¬ها حضور نداشتند. در قطعه ۱ سلیم تهرانی و در قصیده ۲۴ محتشم کاشانی کلمه وزارت وجود دارد. در توضیحات هوش مصنوعی در سایت گنجور درباره قطعه ۱ سلیم تهرانی بیان شده: «هوش مصنوعی: در هنگامهای که تو در میان جمع با شجاعت حضور داری، هیچ فردی در زمانهات نیست که به اندازه تو از فضل و دانش برخوردار باشد؛ چرا که دیگران توانایی نوشتن و بیان عقاید را در مقابله با تو ندارند.» در این متن کلمه حضور وجود دارد. اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۵۲۷ میشود. این نشان می¬دهد که رژیم اسرائیل از حمله 11 سپتامبر مطلع بوده است. در مقاله به مطلع بودن حسن روحانی از انهدام پرواز ۷۵۲ اوکراین توسط رژیم سپاه و خامنهای اشاره شده است. طبق منابع تعدادی یهودی در حمله ۱۱ سپتامبر کشته شدند. احتمالا به این افراد اطلاع داده شده و توجه نکردند و یا اطلاع داده نشده است. در مقاله عددهای ۱۰ و ۱۶ ذکر شدهاند. آیه ۱۰ باب ۱۶ انجیل متی و ترجمه نسخه قدیمی فارسی بیان میکند: «و نه آن هفت نان و چهار هزار نفر و چند زنبیلی را که برداشتید؟» در این آیه عدد ۴۰۰۰ وجود دارد. اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۷۷۵ میشود. در ویکیپدیا بیان شده که طول بلندترین برج تجارت جهانی 527 متر است. ارقام عددهای ۵۲۷ و ۲۷۷۵ مشترک هستند. در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی کلمات برج و جهان و در مطلب زیر از توضیحات هوش مصنوعی درباره شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی در سایت گنجور کلمه بلند وجود دارد. در مقاله بیان شده که در صفحه 752 کتاب نور آیه ۴۴ سوره اعراف آمده که نشان می¬دهد بهشتیان از حال دوزخیان مطلع هستند. آیه ۱۰ باب ۱۶ انجیل متی و ترجمه مژده برای عصر جدید بیان میکند: «یا در مورد آن هفت نان و چهارهزار مرد، چند زنبیل جمع كردید؟» اگر این آیه را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۵۷ میشود. در مقاله عدد ۱۵۷ ذکر شده است. کتاب مقدس اعمال و ترجمه نسخه قدیمی فارسی بیان شده: «مگر تو آن مصری نیستی که چندی پیش از این فتنه برانگیخته، چهار هزار مرد قتال رابه بیابان برد؟» اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۵۵۶۰ میشود. در مقاله بیان شده که سوره کهف ۶۵۵۰ حرف دارد. ارقام عددهای ۵۵۶۰ و ۶۵۵۰ مشترک هستند. در سوره کهف کلمات مگر، تو، آن، نیست، که، پیش از، این، فتنه، برانگیختن، مرد و بردند ذکر شدهاند. در انجیل مرقس و ترجمه معاصر بیان شده: «گفت: «وقتی با هفت نان، چهار هزار نفر را سیر کردم، چند زنبیل از خُردهها جمع کردید؟» گفتند: «هفت زنبیل!»» اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۵۵۶۰ میشود. در سوره کهف کلمات گفت، وقتی، با، هفت، نفر، سیر، کردم، چند، جمع، کردید؟، گفتند: و هفت ذکر شدهاند. در کتاب مقدس دوم تواریخ و ترجمه نسخه قدیمی فارسی بیان شده: «و سلیمان چهار هزار آخور به جهت اسبان و ارابهها و دوازده هزار سوار داشت. و آنها را در شهرهای ارابهها و نزد پادشاه دراورشلیم گذاشت.» اگر این آیه را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۴۲۸ میشود. در مقاله عدد ۴۲۸ ذکر شده است. در انجیل مرقس و ترجمه نسخه قدیمی فارسی بیان شده: «و عددخورندگان قریب به چهار هزار بود. پس ایشان رامرخص فرمود.» اگر این آیه را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۶۱ میشود. در انجیل مرقس و ترجمه مژده بیان شده: «آنها در حدود چهار هزار نفر بودند. عیسی ایشان را مرخّص فرمود.» اگر این آیه را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۲۲۴ میشود. در انجیل مرقس و ترجمه مژده برای عصر جدید و ویرایش شده بیان گردیده: «در آنجا حدود چهار هزار نفر بودند. سپس عیسی ایشان را مرخص فرمود» اگر این آیه را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۲۲۴ میشود. در مقاله عدد ۲۲۴ ذکر شده است. اسرائیل از طریق جاسوسانش درباره حمله 11 سپتامبر مطلع شده است. در مقاله به جاسوس اشاره شده است. احتمالا برای اینکه حضور نظامی آمریکا در خاورمیانه افزایش یابد، رژیم اسرائیل حمله 11 سپتامبر را به آمریکا اطلاع نداده است. رژیم اسرائیل گرگ صفت است و جایی که منافعش در میان باشد دوست و دشمن برایش تفاوتی ندارد. در صفحه ۱۱۶ کتاب نشانهها و در مقاله بیان شده که در سوره یوسف کلمات بنیامین و گرگ ذکر شده¬اند. سوره یوسف ۱۱۱ آیه دارد. در آیه ۱۱:۱ کتاب مقدس رومیان و در آیه ۱۱:۱ کتاب مقدس دوم تواریخ کلمات اسرائیل و بنیامین و در آیه ۱:۱ کتاب مقدس ارمیا کلمه بنیامین وجود دارد. ارقام اعداد ۱۱ و ۱۱۱ مشترک هستند. در صفحه ۱۱۶ کتاب نشانهها به خبری از مگ ایران با عنوان «نتانیاهو: حادثه 11 سپتامبر به نفع اسرائیل بود» که در ادامه آمده اشاره شده است. این خبر برای سال ۱۳۸۷ خورشیدی آمده است. در صفحه ۱۱۶ کتاب نشانهها و در مقاله بیان شده که سوره یوسف ۱۷۳۸ کلمه دارد. ارقام عددهای ۱۳۸۷ و ۱۷۳۸ مشترک هستند. رژیم اسرائیل درباره حمله ۱۱ سپتامبر به آمریکا خیانت کرده است. خیانت متضاد وفاداری است. اگر عبارت «یوسف کنعان(ع) نماد وفاداری است.» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۱۱ میشود. سوره یوسف ۱۱۱ آیه دارد. در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات یوسف و وفا و در مسمط ۱ ادیب المماک و در قصیده ۱ سوزنی سمرقندی و در ترجیع بند ۱ نسیمی و در مثنوی ۱ نسیمی و در غزل ۱ یغمای جندقی و در بیت ۶ شعر ۱۱ النوبة الثانیة - سوره انعام میبدی و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی کلمه یوسف و در باب ۱ کتاب مقدس یوشع و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در غزل ۱ غنی کشمیری کلمه کنعان وجود دارد. در خبر مگ ایران و در مقاله و در برگ ۱۱ کتاب مکتوب و در برگهای ۲۲۴ و ۲۴۴ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه به دانشگاه اشاره شده است. در برگ ۱۱ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمه پروفسور و در برگ ۱۱ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه فیزیک وجود دارد. در ویدئو «حقایق ناگفته از حادثه ۱۱ سپتامبر» بیان شده که استیون جونز پروفسور فیزیک آمریکایی باور دارد که عامل اصلی فرو ریختن برجهای دوقلو استفاده از ماده منفجره ترمایت بوده که حرارتش میتواند فولاد را ذوب کند. اگر عبارت «استیون جونز» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۴۴ میشود. اگر عبارت «مرکز تجارت جهانی» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۴۴ میشود. اگر عبارت «حملات ۱۱ سپتامبر» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۴۴ میشود. در صفحه ۱۱ کتاب نشانهها بیان شده که درباره حمله ۱۱ سپتامبر کفر و حقیقتپوشی صورت گرفته است. در صفحه ۱۱ کتاب نشانهها و در مقاله بیان شده که کافران مانند دخان یا دود حقیقت را می¬پوشانند. سوره دخان سوره 44 قرآن است. در عکس زیر دود مشخص است. در صفحه ۱۱۶ کتاب نشانهها بیان شده که مرکز تجارت جهانی را معمار ژاپنی- آمریکایی مینورو یاماساکی طراحی کرده بود. بیان گردید که طول بلندترین برج تجارت جهانی 527 متر است. در مقاله عدد ۵۲۷ ذکر شده است. در ویکیپدیا جمع طول برج¬های دو قلو آمریکا 1054 متر ذکر شده است. بن¬سلمان متولد سال 1405 قمری است. در مقاله عددهای ۱۰۵۴ و ۱۴۰۵ ذکر شده است. بن¬سلمان از نقش داشتن رژیم عربستان در حمله 11 سپتامبر مطلع است. در مقاله به مطلع بودن اشاره شده است. در مقاله به تعطیلی شبکه من و تو و فیلم مستند شبکه من و تو درباره حمله ۱۱ سپتامبر اشاره شده است. در توضیحات «حملات ۱۱ سپتامبر» در ویکیپدیا بیان شده: «۱۰:۴۵ - تعطیلی کلیه ساختمانهای دولت فدرال در واشینگتن، دی.سی.» «۱۰:۵۴ - تعطیلی کلیه اماکن دیپلماتیک اسرائیل در سراسر جهان» در مقاله بیان شده که سوره آل عمران ۱۵۴۰۱ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۰:۵۴ و ۱۵۴۰۱ مشترک هستند. در سوره آل عمران کلمات اسرائیل سراسر و جهان ذکر شدهاند. در توضیحات «حملات ۱۱ سپتامبر» در ویکیپدیا بیان شده: «۱۳:۴۸ - پرواز جورج بوش از پایگاه نیروی دریایی براکس دیل در لوئیزیانا به نقطه نامعلوم» در مقاله بیان شده که سوره آل عمران ۳۴۱۸ کلمه دارد. ارقام عددهای ۱۳:۴۸ و ۳۴۱۸ مشترک هستند. در سوره آلعمران کلمات پرواز و معلوم و در ترجیع بند ۱ اوحدی و در ترجیع بند ۱ میلی و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی و در برگ ۲۲۴ کتاب الف کلمه پرواز و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» کلمه پایگاه و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمه پایگه و در ترجیع بند ۱ و قطعه ۱ خاقانی و در ترجیع بند ۱ نسیمی و در مثنوی ۱ نسیمی و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی کلمه نقطه وجود دارد. در توضیحات «حملات ۱۱ سپتامبر» در ویکیپدیا بیان شده: «۸:۴۲ - اعلام ربوده شدن پرواز شماره ۱۷۵ توسط ۵ هواپیما ربا» اگر این جمله را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۶۶ میشود. در مقاله عددهای ۸۴۲، ۱۷۵ و ۱۶۶ ذکر شدهاند. در مقاله بیان شده که تنها نتیجهای که از مستند شبکه من و تو با عنوان ناگفتههای PS752 می¬توان گرفت این است که رژیم سپاه و خامنه¬ای به عمد پرواز ۷۵۲ اوکراین را منهدم کرده تا مورد حمله آمریکا قرار نگیرد. در کتابهای نور و نشانهها بیان شده که رژیم اسرائیل عمدی به ناو یو اس اس لیبرتی حمله کرده تا مصر را مقصر جلوه دهد و باعث وارد شدن ایالات متحده به جنگ شش روزه شود. اگر عبارت «حمله به یواساس لیبرتی عمدی» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۱۶ میشود. در توضیحات «حمله به یواساس لیبرتی» در ویکیپدیا و بخش «جزئیات مورد اختلاف» بیان شده: «اقدامهای کشتیهای اسرائیلی پس از اصابت اژدر: افسران و مردان لیبرتی میگویند که پس از حمله اژدر و دستور ترک کشتی، قایقهای اژدر موتوری با شلیک گلولههای خودکار به بالای کشتی حمله کردند و از فرار مردان از پایین جلوگیری کردند یا با مسلسل یا توقیف شدند. قایقهای نجات خالی که شناور شده بودند. ارتش اسرائیل میگوید که لیبرتی پس از حمله اژدر مورد شلیک قرار نگرفت و یک قایق نجات هنگام جستجو برای بازماندگان از آب صید شد.» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۶۱۶ میشود. در مقاله بیان شده که سوره حاقه ۱۱۶۶ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۱۶۶ و ۱۶۱۶ مشترک هستند. در سوره حاقه کلمات کشتی و نجات و در مقاله کلمه قایق و در ترجیع بند ۱ میلی کلمه اژدر وجود دارد. اگر عبارت «حمله به یواساس لیبرتی» را به عددهای ابجد وسیط و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۸۸ و ۶۱ میشود. در مقاله عددهای ۸۸ و ۶۱ ذکر شدهاند. در ویکیپدیا بیان شده: «حمله به ناو یو اس اس لیبرتی، حملهای بود به کشتی تجسسی فنی نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا توسط جنگندههای نیروی هوایی اسرائیل و قایقهای موتوری اژدرافکن نیروی دریایی اسرائیل در تاریخ ۸ ژوئن ۱۹۶۷ همزمان با جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل بود.» ارقام عددهای ۸ و ۸۸ مشترک هستند. در ویکیپدیا بیان شده که ناو یو اس اس لیبرتی در سال ۱۹۶۷ و در جنگ بین مصر و رژیم اسرائیل در آبهای بینالمللی دریای مدیترانه در شمال شبهجزیره سینا مورد حمله قرار گرفته است. در مقاله بیان شده که سوره اسراء ۶۷۹۱ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۹۶۷ و ۶۷۹۱ مشترک هستند. در سوره اسراء کلمات کشتی، جنگ، مصر و اسرائیل وجود دارند. در توضیحات «حمله به یواساس لیبرتی» در ویکیپدیا و بخش «جزئیات مورد اختلاف» بیان شده: «نمایان بودن پرچم آمریکا: گزارشهای رسمی اسرائیل حاکی از آن است که خلبانان هواپیماهای شناسایی و جنگنده و کاپیتان قایقهای اژدر هیچ پرچمی روی لیبرتی ندیدهاند. گزارشهای رسمی آمریکا میگویند که لیبرتی پرچم آمریکا را قبل، در حین و بعد از حمله به اهتزاز درمیآورد. تنها استثنا یک دوره کوتاه بود که در آن یک پرچم سرنگون شده بود و با یک پرچم بزرگتر جایگزین شد.» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۵۱۳۲ میشود. در مقاله بیان شده که در آیه ۵۲:۱۳ انجیل برنابا کلمه اسرائیل وجود دارد. ارقام عددهای ۵۲:۱۳ و ۱۵۱۳۲ مشترک هستند. در مقاله کلمات پرچم، آمریکا، گزارش، رسمی، اسرائیل، خلبان، هواپیما، قایق و بزرگ و در ترجیع بند ۱ میلی کلمات بزرگ و اژدر وجود دارند. در باب ۱ کتاب مقدس استر و در قصیده ۱ حافظ و در غزل ۱ ابن یمین در شعر ۴۲ پادشاهی بهرام گور شاهنامه فردوسی و در قصیده ۴۲۲ امیر معزی کلمه افسر و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در قصیده ۱ سوزنی سمرقندی و در بیت ۴ شعر ۲ النوبة الثالثة - سوره ص میبدی کلمه سابق و در قطعه ۱ سلیم تهرانی و در قصیده ۲۴ محتشم کاشانی کلمه وزارت وجود دارد. از هوش مصنوعی ChatGPT سوال «اظهارات بازماندگان و مقامات آمریکایی درباره عمدی بودن حمله به یواساس لیبرتی چیست؟» پرسیده شده است. اگر این سوال را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۴۵۱۵ میشود. در مقاله بیان شده که سوره آلعمران ۱۵۴۰۱ حرف دارد. بین عددهای ۴۵۱۵ و ۱۵۴۰۱ سه رقم مشترک هستند. در سوره آلعمران کلمات بهوش، اظهار، باز، ماندگان، مقامات، درباره، عمد، بودن و حمله ذکر شدهاند. هوش مصنوعی پاسخ داده: «بله، بازماندگان حمله به یواساس لیبرتی و برخی مقامات ارشد نظامی و اطلاعاتی آمریکا، بهویژه در سالهای اخیر، بر عمدی بودن این حمله تأکید کردهاند. در ادامه، اظهارات برخی از این افراد آورده شده است:» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۱۲۳ میشود. در مقاله عدد ۲۱۳۱ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۱۲۳ و ۲۱۳۱ مشترک هستند. هوش مصنوعی در ادامه پاسخ بیان کرده:
«آدمیرال جی. سی. وایلی (J.C. Wylie)
او در یک مصاحبه گفت: «این حمله عمدی بود. نمیدانم چرا این کار را کردند، اما این حمله عمدی بود».»
اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۴۳۵ میشود. در مقاله عدد ۴۳۵ ذکر شده است. هوش مصنوعی به نقل از کاپیتان ویلیام مکگونگل، آدمیرال توماس هینمن مورر، کاپیتان وارد بوستون و جیمز انس نیز بیان کرده که حمله عمدی بوده است. اگر نام این چهار نفر را به عدد ابجد صغیر تبدیل کرده و با یکدیگر جمع کنیم حاصل ۲۱۲ میشود. در مقاله عدد ۲۱۲ ذکر شده است. هوش مصنوعی بیان کرده برای مشاهده اظهارات مستقیم بازماندگان، میتوانید به ویدیویی با عنوان «The Attack on the USS Liberty | Phil Tourney» مراجعه کنید. مدت زمان این ویدئو در نتیجه جستجوی گوکل ۳۵:۳۲ نشان داده میشود در غزل ۳۵۲ سعدی کلمه هوش وجود دارد. ارقام عددهای ۳۵۲ و ۲۵:۳۲ مشترک هستند. مدت زمان ویدئو اصلی ۱ ثانیه با آنچه در نتیجه جستجوی گوگل نشان داده میشود متفاوت است. در زیر ویدئو دیگری آمده که در آن مایرون گینز افسر سابق وزرات امنیت داخلی آمریکا به نقش داشتن رژیم اسرائیل در جاسوسی از آمریکا، حمله ۱۱ سپتامبر، حمله به ناو یو اس اس لیبرتی، کشاندن آمریکا به جنگهای بیپایان و ترور جان اف کندی اشاره میکند. مدت زمان ویدئو زیر ۱:۱۶ است. مایرون گینز افسر متولد ۵/۷ سال ۱۴۱۰ قمری است. در مقاله عددهای ۷۵ و ۱۴۱۰ ذکر شدهاند. جان اف. کندی در سال ۶۱ میلادی به عنوان رئیس جمهور آمریکا سوگند یاد کرده است. جان اف. کندی در دروه نخست وزیری داوید بن گوریون در اسرائیل ترور شده است. داوید بن گوریون متولد ۱۶ اکتبر است. درگذشت داوید بن گوریون در سال ۱۳۵۲ خورشیدی بوده است. در مثنوی ۱ مطمح الانظار حزین لاهیجی کلمه بن وجود دارد. اگر متن مثنوی ۱ مطمح الانظار حزین لاهیجی را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۳۲۱۵۰ میشود. در مقاله بیان شده که در آیه ۵۲:۱۳ انجیل برنابا کلمه اسرائیل وجود دارد. بین عددهای ۱۳۵۲، ۵۲:۱۳ و ۱۳۲۱۵۰ چهار رقم مشترک هستند. در نامههای فارسی ۱۰۰ قائم مقام فراهانی کلمات شیراز و امروز و در مقاله عدد ۱۰۴۵ و کلمه شیراز ذکر شده است. در صفحه ۱۰۴۵ کتاب نور تاریخ و اوقات شرعی امروز شهر شیراز (روزی که این تاریخ در صفحه ۱۰۴۵ کتاب نور قرار داده شده) از سایت Time.ir آمده است. در تاریخی که در صفحه ۱۰۴۵ کتاب نور آمده ساعت اذان صبح ۰۴:۱۵ و ساعت اذان مغرب ۱۷:۳۸ است. در مقاله عدد ۱۷۳۸ ذکر شده است. تاریخی که در صفحه ۱۰۴۵ کتاب نور آمده ۱۱/۶ سال خورشیدی است. در صفحه ۱۰۴۵ کتاب نور به همراه تاریخ جمله تصادفی «هموطنان من، نپرسید کشورم چه کاری برایم می تواند بکند، بپرسید من چه کاری برای کشورم می توانم بکنم.» از جان اف کندی از سایت Time.ir آمده است. اگر این جمله را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۳۵ میشود. در مقاله عدد ۲۳۵ ذکر شده است. در صفحه ۱۰۴۵ کتاب نور به خبر زیر از خبرگزاری دانشجو با عنوان «رابطه اسرائیل با ترور جان کندی چیست؟» اشاره شده است. در صفحه ۱۰۴۵ کتاب نور به نقل از این خبر بیان شده: «یک مفسر سیاسی امریکایی میگوید که اسرائیل در پشت ترور جان اف کندی، رئیس جمهوری سابق امریکا بود، چرا که وی مخالف طرحهای اسرائیل برای تبدیل شدن به یک قدرت هستهای در خاورمیانه بود. دکتر کوین برت معتقد است «هر کسی با هر حس مشترکی میداند که دستیابی اسرائیل به تسلیحات هستهای یک فاجعه بزرگ برای همه جهانیان بود.» برت در ادامه افزود: «اسرائیلیها، افراط گرایان متعصبی هستند که آنها هر کجا که میخواستند، میتوانند بروند و باید بسیار سخت، سرکش و تهاجمی رفتار کنند و آنها باید جهانیان را فریب داده و به آزار و اذیت آنها بپردازند. به طوری که آنها دارای پیشینه وحشتناکی از فریب گسترده، دروغ و خشونت شدید هستند. آنها روانی هستند و احتمالش بسیار زیاد است که از سلاحهای هستهای استفاده کنند.»» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۲۵۲۳ میشود. در مقاله عدد ۲۵۳۲ ذکر شده است. ارقام عددهای ۲۵۲۳ و ۲۵۳۲ مشترک هستند. سلاح هستهای را از اورانیوم ۲۳۵ تولید میکنند. ارقام عددهای ۲۳۵ و ۲۵۲۳ مشترک هستند. در زیر خبری از تسنیم با عنوان «راز دوم در ترور «کندی»/ رد پای صهیونیسم» برای تاریخ ۱۶ آبان آمده است. در خبر تسنیم بیان شده: «لی هاروی اوسوالد دو روز پس از ترور کندی در حالی که دستگیر شده و در حلقه محافظتی ماموران پلیس بود، در برابر دیدگان حاضرین و میلیونها بیننده تلویزیون به دست یک یهودی به نام «جک روبی» با شلیک گلوله کشته شد. دومین راز بزرگی که در اذهان عمومی آمریکا و جهان شکل گرفت و همچنان نیز مطرح است اینکه چگونه یک فرد معمولی توانسته از حلقه های پلیس و دستگاه های امنیتی عبور کرده و اوسوالد را به قتل برساند؟» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۵۷۳ میشود. در مقاله عدد ۱۵۷۳ ذکر شده است. در خبر تسنیم بیان شده که جک لئون روبی در ۲۴ نوامبر لی هاروی اوسوالد را به قتل رساند. در مقاله عدد ۲۴ ذکر شده است. در خبر تسنیم بیان شده که درگذشت جک لئون روبی در سال ۱۹۶۷ میلادی در اثر بیماری سرطان بوده است. در مقاله به سرطان اشاره شده است. در خبر تسنیم بیان شده: «جک لئون روبی با نام یهودی «یعقوب لئون رابنشتین» از پدرومادری یهودی-لهستانی متولد شد. وی مالک یک کلوپ شبانه (شغل متداول یهودیان ازگذشته های دور) در شهر دالاس واقع در ایالت تگزاس آمریکا بود.» در مقاله به لهستان اشاره شده است. اگر عبارت «جک لئون روبی» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۶۱ میشود. در مقاله عدد ۶۱ ذکر شده است. کلمه یعقوب در قرآن ۱۶ بار تکرار شده است. در آیههای ۲:۱۳۲ و ۲:۱۳۳ قرآن (سوره بقره) کلمه یعقوب وجود دارد. در ادامه عددهای ۱۳۲۳ و ۱۲۱۳۳ ذکر شدهاند. ارقام این عددها مشترک هستند. اگر عبارت «یعقوب لئون رابنشتین» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۲۷۹ میشود. در مقاله بیان شده که سوره انعام ۲۹۷۱ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۲۷۹ و ۲۹۷۱ مشترک هستند. در سوره انعام به یعقوب(ع) اشاره شده است. یعقوب(ع) و یعقوب لئون رابنشتین همنام هستند. در سوره انعام کلمه یهود وجود دارد. جک لئون روبی یهودی بوده است. در توضیحات «جان اف. کندی» در ویکیپدیا بیان شده: «کندی در خاطراتش هیتلر را ستودهاست. طبق کتاب جدیدی به زبان آلمانی که دفترچه خاطرات رئیسجمهور آینده را استخراج میکند، جان اف. کندی در جوانی هیتلر را تحسین میکرد و احساس میکرد فاشیسم برای آلمان درست است. همین نیز باعث گمانیزنی ترور وی توسط لابیان یهودی آمریکا گردید.» در سوره حج و ترجمه الهی قمشهای بیان شده: «و آنان که کافرند در (اینکه نزول) قرآن (از جانب خداست یا در وعد و وعید قرآن) همیشه شک دارند تا وقتی که ناگهان ساعت مرگ (یا قیامت) فرا رسد یا عذاب روز عقیم بیخیر (که شب آسایش و خیر و سعادت در پی ندارد) بر آنها فرود آید.» اگر این آیه را به عددهای ابجد کبیر و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۲۱۳۳ و ۵۳۲ میشود. در مقاله بیان شده که سوره قلم ۱۳۲۳ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۲۱۳۳ و ۱۳۲۳ مشترک هستند. در سوره قلم کلمات آنان، که، کافر، قرآن، از، جانب، خداست، وعده، قرآن، قیامت، عذاب، روز، شب، خیر، ندارند، آنها و فرود ذکر شدهاند. در مقاله عدد ۵۳۲ ذکر شده است. در این آیه کلمه عقیم وجود دارد. در مریم و ترجمه الهی قمشهای بیان شده: «و من از این وارثان کنونی (که پسر عموهای من هستند) برای پس از خود بیمناکم (مبادا که پس از من در مال و مقامم خلف صالح نباشند و راه باطل پویند) و زوجه من هم نازا و عقیم است، تو از لطف خاص خود فرزندی به من عطا فرما.» اگر این آیه را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۵۷۲ میشود. در مقاله عدد ۵۷۲ ذکر شده است. در توضیحات کتاب «آلمان باید از بین برود!» در ویکیپدیا بیان شده: «در این کتاب کافمن پیشنهاد نسلکشی آلمانیها از طریق عقیمسازی اجباری همه مردم آلمانی زبان را میدهد.» در توضیحات کتاب «آلمان باید از بین برود!» در ویکیپدیا بیان شده: «انتشار این کتاب در سالهای نخست جنگ جهانی دوم، از عمده دلایل استدلال سران نازی در رابطه با توطئه یهودیان علیه کشور آلمان بود» این نشان میدهد که از دلایلی که هیتلر یهودیان را نسلکشی کرده، اقدامات تحریک کننده یهودیان بوده است. هیتلر میترسیده که کشورش مانند آمریکا بازیچه یهودیان شود؛ اما راه اشتباه را برای جلوگیری از این اتفاق انتخاب کرده است. هیتلر به جای نسلکشی و قتل و عام یهودیان باید به مردم آلمان آگاهی میداد. در مقاله به هیتلر اشاره شده است. در مقاله به کتاب مقدس تثنیه و یوشع(ع) اشاره شده است. در توضیحات کتاب مقدس سفر تثنیه در ویکی¬پدیا بیان شده که یهودیان نویسنده این بخش را یوشع بن نون دانستهاند: «اگر بشنوید مرد یا زنی در یکی از شهرهای سرزمینتان از عهد خدا تخلف نموده، بت یا خورشید و ماه و ستارگان را که من پرستش آنها را اکیداً قدغن کرده¬ام عبادت میکند، اول خوب تحقیق کنید و بعد که معلوم شد چنین گناهی در اسرائیل بوقوع پیوسته است، آنگاه آن مرد یا زن را به بیرون شهر ببرید و سنگسارش کنید تا بمیرد.» هر کس تشویق به بت¬پرستی کرد: «او را بکشید. دست خودتان باید اولین دستی باشد که او را سنگسار میکند و بعد دستهای تمامی قوم اسرائیل. او را سنگسار کنید تا بمیرد، چون قصد داشته است شما را از خداوند، خدایتان که شما را از مصر یعنی سرزمین بردگی بیرون آورد دور کند»» این جمله تحریف شده است. این جمله اینگونه بوده «اگر بشنوید مرد یا زنی در یکی از شهرهای سرزمینتان از عهد خدا تخلف نموده، بت یا خورشید و ماه و ستارگان را که من پرستش آنها را اکیداً قدغن کرده¬ام عبادت میکند، اول خوب تحقیق کنید و بعد که معلوم شد چنین گناهی در اسرائیل بوقوع پیوسته است، آنگاه آن مرد یا زن را آگاه کنید.» در کتاب تثنیه آگاهی دادن را به قتل تحریف کردند. در خبر تسنیم ذکر شده معمر قذافی دیکتاتور سابق لیبی در یکی از سخنرانی هایش پیش از انتخابات ریاست جمهوری، دلیل حمایت اوباما (کاندیدای وقت حزب دموکرتها) از اسرائیل را اینگونه بیان کرد:«اوباما می ترسد که همچون جان اف کندی توسط موساد ترور شود و به همین خاطر از اظهار نظر پیرامون تسلیحات هسته ای اسرائیل خودداری می کند.» باراک اوباما متولد سال ۶۱ میلادی است. در مقاله به برنامه هستهای اشاره شده است. در خبر تسنیم بیان شده: «پس از نقشآفرینی لی هاروی اوسوالد در سناریوی ترور جان اف کندی(بنابر ادعاهای صورت گرفته)، میبایست به اهمیت نقش دوم این ماجرا با بازی یک فرد یهودی همچون جک لئون روبی نیز پرداخته می شد. یکی از فرضیه هایی که در مورد ترور کندی مطرح است اینکه وی شخصیت دلخواه صهیونیسم در آن مقطع نبوده و به همین خاطر در یک طراحی صهیونیستی ترور شده است. ابهامات مطرح شده در خصوص جک لئون نشان می دهد که در هر صورت یهود و صهیونیسم از جمله بازیگران اصلی در ترور کندی بودهاند و نباید این مسئله در حافظه تاریخی اذهان عمومی آمریکا به فراموشی سپرده شود.» اگر این متن را به عددهای ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۲۱۲۳ میشود. در مقاله بیان شده که سوره مجادله ۲۱۳۱ حرف دارد. ارقام عددهای ۲۱۲۳ و ۲۱۳۱ مشترک هستند. در سوره مجادله کلمات پس، از، نقش، صورت، گرفته، فرض، است، اینکه، شخص، خاطر، در، هر، صورت، یهود، فراموش و شود ذکر شدهاند. در خبر تسنیم بیان شده: «1- بسیاری تا به امروز بر این باورند که این قتل خود یک اعدام مناسب برای جلوگیری از بررسی کامل ماجرای ترور کندی بوده و این که به احتمال فراوان، روبی در ترور کندی دست داشته و در واقع این کار برای پوشش دادن واقعیت ماجرا انجام شده است.
2-کشته شدن قاتل رئیس جمهور محبوب آمریکا بدست یک یهودی می توانست یهود را در اذهان عمومی این کشور مثبت جلوه داده و شائبه دست داشتن صهیونیسم را به نوعی رد کند.
3-نقش صهیونیسم در ترور جان اف کندی با از بین بردن قاتل وی می توانست بر ابهامات قضیه بیافزاید که این مسئله تا به امروز نیز مبهم باقی مانده است.» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۸۴۱۴ میشود. در مقاله بیان شده که سوره توبه ۱۱۴۲۸ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۱۴۲۸ و ۲۸۴۱۴ مشترک هستند. در سوره توبه کلمات بسیاری، باور، قتل، کامل، فراوان، دست، داشته، واقعیت، انجام، شده است، کشته، شدن، محبوب، به دست، یهود، عموم، جلوه، داده، نقش، باقی و مانده ذکر شدهاند. در عدد ۱۱۴۲۸ ارقام ۴۲۸ و ۱۱ وجود دارند. در مقاله عددهای ۴۲۸ و ۱۱ ذکر شدهاند. در صفحه ۴۸۲ کتاب نشانهها به خبری از یورونیوز با عنوان «چگونه به آمیب مغز خوار و مسمومیت جیوه مبتلا نشویم؟» که در ادامه آمده اشاره شده است ساعت این خبر ۱۴:۰۱ است. در مقاله عدد ۱۴۰۱ ذکر شده است. در این خبر بیان شده: «هانی الشیخا، متخصص انگلشناسی در دانشگاه ناتینگهام، میگوید: «چند انگل وجود دارد که میتوانند وارد مغز شوند. اگرچه همیشه این اتفاق نمیافتد زیرا بسیاری از انگلها یا توسط سیستم ایمنی از بین میروند یا در روده قرار میگیرند. آنها متغیر هستند و از گونههای معمولی مانند توکسوپلاسما گوندی، که اعتقاد بر این است که حدود ۱۱ درصد از جمعیت بالای ۶ سال در ایالات متحده را آلوده کرده است، تا آمیب تک سلولی که میتواند منجر به مننژیت کشنده شود را در برمیگیرند. دقیقاً مشخص نیست که چه نوع انگلی ممکن است وارد مغز رابرت اف کندی جونیور شده باشد».» در این متن عددهای ۱۱ و ۶ ذکر شدهاند که در کنار یکدیگر عدد ۶۱۱ را ایجاد میکنند. در توضیحات «رابرت اف. کندی جونیور» در ویکیپدیا بیان شده: «او که در خانواده کندی به دنیا آمده، پسر دادستان کل و سناتور رابرت اف. کندی و برادرزاده رئیسجمهور سابق ایالات متحده، جان اف. کندی است» اگر این متن را به عددهای ابجد وسیط و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۴۳۵ و ۳۴۵ میشود. در مقاله عددهای ۴۳۵ و ۳۴۵ ذکر شدهاند. در توضیحات جیوه در ویکیپدیا بیتهای زیر از مولانا آمدهاند که در آنها کلمه ژیوه یا جیوه وجود دارد. اگر بیتهای زیر را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۴۲۸۱ میشود. ارقام عددهای ۴۲۸۱، ۱۱۴۲۸ و ۲۸۴۱۴ مشترک هستند.
آن نقدهای قلب که بنهادهای به پیش *** چون ژیوه میتپند پی کیمیای او (مولانا)
چو ژیوه بود به جنبش، نبود زنده اصلی *** نمود جنبش عاریه، باز رفت و سکون شد (مولانا)
اگر کلمه جیوه را به عددهای ابجد کبیر و وسیط تبدیل کنیم حاصل ۲۴ و ۲۴ میشود. در مقاله عدد ۲۴ ذکر شده است. در قصیده ۲۴ خاقانی و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمه سیماب یا جیوه وجود دارد. در ویکیپدیا بیان شده که سرعت صوت در جیوه ۴/۱۴۵۱ است. در مقاله کلمه سرعت و عددهای ۱۱۵۴ و ۱۵۴۱ ذکر شدهاند. ارقام این عددها مشترک هستند. در قطعه ۱ خاقانی کلمه عطارد وجود دارد. در توضیحات جیوه در ویکیپدیا نماد سیاره عطارد آمده که بیان شده: «نماد سیاره جیوه (☿) که از دوران باستان برای اشاره به این عنصر بکار برده میشد.» اگر این جمله را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۳۱۸۹ میشود. در مقاله عدد ۱۳۸۹ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۳۸۹ و ۳۱۸۹ مشترک هستند. در مثنوی ۱ مطمح الانظار حزین لاهیجی و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی کلمه سیاره وجود دارد. اگر متن مثنوی ۱ مطمح الانظار حزین لاهیجی را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۳۲۱۵۰ میشود. اگر متن شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۵۱۳۳۲ میشود. سیارههایی به نامهای ۱۳۲۱۵۰ و ۲۵۱۳۳۲ وجود دارند که مدارش گردششان دور خورشید و بین مریخ و مشتری است. در قطعه ۱۶ مسعود سعد سلمان در گنجور رومیزی کلمات خورشید و مشتری ذکر شدهاند. در خبر یورونیوز بیان شده: «مشخص نیست که رابرت اف کندی جونیور چگونه به این انگل مبتلا شده است. او به نیویورک تایمز گفته بود که احتمالا در سفر به جنوب آسیا انگل وارد بدنش شده است.» در قطعه ۱ خاقانی کلمه آسیا و در مقاله کلمه نیویورک وجود دارد. در خبر یورونیوز بیان شده: «به گفته آواداش جیها، مصرف ماهیهای بزرگتر، بیشترین خطر را دارد، زیرا آنها در طول زمان با خوردن گونههای کوچکتر، غلظت بیشتری از جیوه را در بدن خود دارد. به همین دلیل، هم EPA و هم سازمان غذا و دارو به زنان باردار توصیه میکنند که از خوردن کوسه، ارهماهی یا کاشی ماهی خودداری کنند، زیرا ممکن است حاوی مقادیر بیشتری جیوه باشند که میتواند بر رشد مغز جنین متولد نشده تأثیر بگذارد.» در مقاله کلمات ماهی، کوسه و مغز و در مثنوی ۱ حافظ کلمات ماهی و مغز ذکر شدهاند. اگر عبارت «ترور جان اف کندی، حملات یازده سپتامبر و حمله به یواساس لیبرتی» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۳۱۲۲ میشود. رابرت اف. کندی جونیور متولد سال ۱۳۳۲ خورشیدی است. در مقاله عدد ۱۳۳۲ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۳۳۲ و ۳۱۲۲ مشترک هستند. جان اف. کندی متولد سال ۱۲۹۶ خورشیدی است. در مقاله عدد ۱۲۹۶ ذکر شده است.
عرفات
رژیم سپاه و خامنهای در استخر اکبر هاشمی رفسنجانی قرص پلوتونیوم انداخته برای اینکه شبیه قتل یاسر عرفات شود تا بتواند اگر در آینده لو رفت اسرائیل را مسئول قتل رفسنجانی اعلام کند. رژیم سپاه و خامنهای قصد دارد که اگر در آینده لو رفت، رژیم اسرائیل را مسئول انفجار ساختمان پلاسکو معرفی کند و به دشمنی ساختگی ایران و اسرائیل دامن بزند. در ترجیع بند ۱ مولانا کلمات قصد و دامن و در قصیده ۱ عراقی و در غزل ۲۴ میرزاده عشقی و در غزل ۱۵۵۴ امیرخسرو دهلوی کلمه قصد و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی و در برگ ۲۲۴ کتاب آشنایی با صادق هدایت کلمات قصد و دشمن و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی و در قصیده ۱ سلیم تهرانی و در غزل ۱ یغمای جندقی و در شعر سایه گیسو رهی معیری و در قصیده ۱ ملک الشعرا و در بابهای ۱۶ و ۶۱ انجیل برنابا و در آیههای ۱:۱۶ و ۲:۴ کتاب مقدس نوحه و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی و در قصیدههای ۲۴ و ۴۲۲ امیر معزی و در قصیده ۴۲۲ امیر معزی و در غزل ۲۶۱۴ مولانا کلمه دشمن و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در قصیده ۱ حزین لاهیجی کلمات دشمن و دامن و در متفرقات ۱ شاه نعمت الله ولی و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در غزل ۱ بیدل دهلوی و در تضمین ۱ فروغی بسطامی و در قصیده ۱ نظام قاری و در قصیده ۱ طبیب اصفهانی و در غزل ۱ میرزاده عشقی و در قصیده ۱ فضولی و در ترجیع بند و قصیده ۱ میلی و در شعر ۴۲ روضة المحبین ابن عماد و در غزل ۲۴۲ عطار و در غزل ۱۵۷۰ امیرخسرو دهلوی و در غزل ۲۴۶۱ بیدل دهلوی کلمه دامن و در حکایت ۱۰ باب اول در سیرت پادشاهان گلستان سعدی کلمه دشمنی و در مطلب زیر از توضیحات هوش مصنوعی در سایت گنجور درباره در حکایت ۱۰ باب اول در سیرت پادشاهان گلستان سعدی کلمه دامن و در برگ ۴۲۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه آینده و در برگ ۲۴۲ کتاب الف کلمات آینده و بازی وجود دارند. نازنین بنیادی در فیلمهای «سه روز آینده» و ۲۴ بازی کرده است. در کتاب نور و کتاب نشانهها مطالب بیشتری در این خصوص بیان شده است. نازنین بنیادی در فیلم «بیمارستان عمومی» بازی کرده است. در مقاله به نشریه فرانسوی فیگارو اشاره شده است. در زیر خبری از فارس با عنوان «سهی عرفات: نابودی پرونده پزشکی عرفات در بیمارستان فرانسه مشکوک است» آمده که در آن سهی عرفات در مصاحبه با روزنامه فرانسوی فیگارو بیان کرده: «همسر عرفات درباره علت عدم درخواست کالبدشکافی از جسد همسرش پس از مرگ وی گفت: «در آن زمان من در شوک از دست دادن عرفات به سر میبردم. از طرفی به پزشکان فرانسوی اعتماد داشتم و مطمئن بودم که تمام حقیقت را به من گفتهاند. اما از سوی دیگر پس از مرگ عرفات جسد وی فورا به رامالله و مقر تشکیلات خودگردان فلسطین منتقل شد. همه چیز به سرعت اتفاق افتاد. پس از آن بود که شایعات آغاز شد. من نمیخواستم به شایعات دامن زده شود اما بر خلاف آنچه بود، گاها نوشته میشد که من با کالبدشکافی جسد همسرم مخالفت نکردهام.» سهی عرفات در ادامه درباره حمایتهای تشکیلات خودگردان از خود گفت: «بله، "محمود عباس" رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین اعلام کرده که آماده بیرون آوردن جسد عرفات از قبر است و تا آخر راه پیش میرود. علاوه بر این، برگزاری یک نشست در سطح وزرای امور خارجه کشورهای عربی در این خصوص نیز برای سپتامبر آینده پیشبینی شده است. من امیدوارم که نهادهای بینالمللی به ویژه سازمان ملل متحد در این جستجوی واقعیت از من حمایت کنند.»» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۴۲۴ میشود. یاسر عرفات متولد ۲۴ یا ۴ اوت است. عددهای ۲۴ و ۴ در کنار یکدیگر عدد ۴۲۴ را ایجاد میکنند. در زیر ویدئویی با عنوان «اسرائیل چگونه عرفات را با سم رادیو اکتیو ترور کرد؟ داستان زندگی یاسر عرفات» آمده که بیان میکند وزن یاسر عرفات قبل از مرگ به ۲۴ کیلوگرم رسید. در قصیده ۲۴ امیر معزی و در مثنوی ۱ حافظ کلمه وزن و در قصیده ۱۶ عطار کلمات وزن و مرگ وجود دارند. در بیت زیر از قصیده ۱۶ عطار کلمه وزن وجود دارد. اگر بیت زیر را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۲۲۴ میشود. ارقام عددهای ۲۴ و ۲۲۴ مشترک هستند.
چه وزن آورد شبهی ای سلیم دل *** جایی که ناپدید شود صد جهان گهر
در خبر فارس بیان شده: «من علاوه بر گزارش پزشکی، شلوار، کلاه، پیراهن و لباس زیر یاسر عرفات را که پیش از مرگش از آن استفاده میکرد نیز به وی تحویل دادم. آنها در صندوقی که من هرگز درب آن را باز نکرده بودم، مرتب چیده شده بودند.»» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۷۵۵ میشود. در مقاله عدد ۷۵۵ و کلمات پزشک، کلاه، پیراهن، لباس و مرگ و در شعر ۱۶ گنجینة الاسرار عمان سامانی کلمه صندوق ذکر شده است. در خبر فارس بیان شده: «من علاوه بر گزارش پزشکی، شلوار، کلاه، پیراهن و لباس زیر یاسر عرفات را که پیش از مرگش از آن استفاده میکرد نیز به وی تحویل دادم. آنها در صندوقی که من هرگز درب آن را باز نکرده بودم، مرتب چیده شده بودند.» وی درباره نظر و عقیده خود درباره مرگ عرفات افزود: «من هنوز هم میگویم که عرفات اسرارآمیز مرده است. من نمیخواهم درباره مسمومیت احتمالی وی فکر کنم چرا که ادعا بدون سند و مدرک خطرناک است اما در عین حال مردم هنوز در خیابان به من میگویند که چگونه بیوه یاسر عرفات میتواند بگذارد مرگ همسرش در هالهای از ابهام باقی بماند؟ پس از آن در بهار در حالیکه تحقیق آغاز شده بود، سویشر بار دیگر به دیدن من آمد و به من گفت که تردید دارد و پس از نتایج آزمایشگاه سوئیس درباره پلوتونیوم بود که من دیگر وارد عمل شدم.»» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۸۳۴ میشود. در مقاله بیان شده که سوره آلعمران ۳۴۱۸ کلمه دارد. ارقام عددهای ۱۸۳۴ و ۳۴۱۸ مشترک هستند. در سوره آلعمران کلمات من، علاوه، زیر، پیش از، مرگ، از آن، استفاده کرده، نیز، وی، دادم، آنها، در، که، من، هرگز، باز، نکرده، بودم، شده بودند، وی، درباره، نظر، خود، درباره، مرگ، افزود، من، هنوز، هم، میگویند، اسرار، آمیز، مرده، است، من، نمیخواهد، درباره، فکر، کنم، چرا، که، ادعا، بدون، خطرناک، است، اما، در، حال، مردم، هنوز، به، من، میگویند، چگونه، میتوانند، بگذارد، مرگ، همسر، باقی مانده، پس از آن، در حالی که، تحقیق، آغاز، شده بودند، بار، دیگر، به، دیدن، من، آمد، به، من، گفت، که، تردید، دارد، پس از، نتیجه، آزمایش، درباره، بود، که، کن، دیگر، وارد، عمل و شد و در مقاله کلمات مرگ، همسر، تحقیق و آغاز و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمه بیوه وجود دارد. در مقاله خبری از ایران اینترنشنال با عنوان ««پایاب شکیبایی»؛ تلاش ظریف برای توجیه علاجگری» آمده که در آن به سوئیس اشاره شده است. در توضیحات یاسر عرفات در ویکیپدیا بیان شده: «براساس یافتههای تحقیقات آزمایشگاهی در سوئیس یاسر عرفات با پولونیوم، مسموم شده بود. فرانسوا بشود، رئیس مؤسسه فیزیک پرتوی در دانشگاه لوزان، گفت تحقیقات بر نمونههای بیولوژیکی متمرکز بود که از وسایل شخصی و لباسهای عرفات در بیمارستان نظامی پاریس گرفته شده و به همسر او سها عرفات، تحویل داده شده بود. آقای بشود به الجزیره گفتهاست: «نتیجه آن شد که آثار پولونیوم روی این نمونهها یافته شد». البته به گفته رئیس تیم تحقیقات آزمایشگاه، برای تأیید قطعی مسمومیت، لازم است که عرفات نبش قبر شود و عنوان داشت: «اگر سهی عرفات (بیوه یاسر عرفات) واقعاً میخواهد بداند چه بر سر همسرش آمده، باید نمونه برداری صورت بگیرد یعنی همسرش نبش قبر شود. خانم عرفات باید نمونهای در اختیار ما بگذارد که غلظت بالای پلونیوم را نشان دهد».» اگر این متن را به عددهای ابجد کبیر و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۴۳۵۳۴ و ۱۸۷۳ میشود. در مقاله عدد ۳۵۴ ذکر شده است. ارقام عددهای ۳۵۴ و ۴۳۵۳۴ مشترک هستند. در مقاله بیان شده که سوره یوسف ۱۷۳۸ کلمه دارد. ارقام عددهای ۱۷۳۸ و ۱۸۷۳ مشترک هستند. در سوره یوسف کلمات یافته، شده بود، رئیس، گفت، شخص، گرفته، شده، همسر، او، داده شده، بود، آقای، گفته، است، نتیجه، آن، شد، که، اثر، روی، یافته، شد، البته، به، گفته، رئیس، برای، قطعی، گور، شود، عنوان، داشت، اگر، واقعا، میخواهی، بداند، چه، بر سر، همسر، آمده، باید، صورت، بگیرد، یعنی، همسر، گور، شود، باید، در اختیار، ما، گذارده، بالای و نشان میدهد و در مسمط ۱ ادیب المماک کلمات یوسف و پیراهن و هوش و در مطلب زیر از توضیحات هوش مصنوعی در سایت گنجور درباره مسمط ۱ ادیب المماک کلمه لباس و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی کلمات پرتو، سها، پیرهن، هوشمندان و در مطلب زیر از توضیحات هوش مصنوعی در سایت گنجور درباره شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمه لباس و در برگ ۲۲۴ کتاب زهیر کلمات لباس و پاریس و در مقاله کلمه فرانسه و در قصیده ۱ نظام قاری کلمات سها، پیراهن، لباس و تحقیق و در ترجیع بند ۱ مولانا کلمه سها و در غزل ۱ فروغی بسطامی کلمه سهی و در قصیده ۱ حافظ و در قصیده ۱ حزین لاهیجی کلمات پرتو و همسر و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمه بیوه و در ترجیع بند ۱ میلی و در بیت ۴ شعر ۲ النوبة الثالثة - سوره ص میبدی کلمه قبر و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمه گورستان و در ترجیع بند ۱ اوحدی و در قصیده ۱۶ عطار و در شعر ۲۴ سام نامه خواجوی کرمانی و در غزل ۱۲۳۵ مولانا کلمه گور و در قصیده ۱ حافظ و در ترجیع بند ۱ اوحدی و در قصیده ۱ میلی و در قصیده ۱ فضولی و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی و در قصیده ۲۴ ظهیر فاریابی کلمه پرتو و در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی کلمه سم و در قصیده ۱ جهان ملک خاتون کلمه سموم وجود دارد. در توضیحات یاسر عرفات در ویکیپدیا بیان شده: «متخصصان سوئیسی پس از آزمایش جسد یاسر عرفات اعلام کردند که در استخوان رهبر فلسطینیها ۱۸ برابر اندازه معمول رادیواکتیو یافتهاند. متخصصان روسیه قبلاً وجود رادیواکتیو در جسد عرفات را انکار کرده بودند. یک سال پس از کالبد شکافی جسد یاسر عرفات، کارشناسان سوئیسی اعلام کردند که در دنده و لگن خاصره عرفات ۱۸ برابر حد معمول ماده رادیواکتیو پولونیوم وجود دارد. آنها همچنین تأکید کردند که حتی در آن قسمت از خاک پیرامون جسد، که مایعات پیکر عرفات را به خود جذب کرده، به همین مقدار ماده رادیواکتیو وجود داشتهاست.» «باغ استخوانها» عنوان قسمتهایی از سریال بازی تاج و تخت هستند. در قصیده ۱ حافظ کلمات تاج، تخت، استخوان و کالبد و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» کلمات اندازه و کالبد و در غزل ۴۲۲ عطار کلمه شکافی و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمه بشکافی و در مثنوی ۱ نسیمی و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی کلمه شکاف و در مسمط ۱ ادیب المماک کلمات بشکاف، ستخوانش و پیکر و در ترجیع بند ۱ میلی کلمات امتحان یا آزمایش، استخوان و ماده و در قصیده ۱ فضولی و در غزل ۱۲۳۵ مولانا و در غزل ۱۵۷۰ امیرخسر دهلوی کلمه استخوان و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمه لگن و در ترجیع بند ۱ اوحدی و در مثنوی ۱ فرهنگ نامه حزین لاهیجی و در بابهای ۱۶ و ۶۱ انجیل برنابا و در نامههای فارسی ۱۰۰ قائم مقام فراهانی و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی و در برگ ۲۲۴ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمه اندازه و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در لمعات ۱ عراقی و در قصیده ۱ مجد همگر و در شعر ۲۴ سام نامه خواجوی کرمانی و در قصیدههای ۲۴ و ۴۲۲ امیر معزی کلمه پیکر وجود دارد. جعفر پناهی کارگردان فیلم کوتاه «آخرین امتحان» است. در غزل ۲۴۶۱ بیدل دهلوی کلمات آخر و امتحان و در قصیده ۱ سلیم تهرانی و در قصیده ۱ مجد همگر و در قصیده ۱ حزین لاهیجی و در ترجیع بند ۱ میلی کلمه امتحان وجود دارد. در ویکیپدیا بیان شده که نقطه ذوب پولونیوم ۵۲۷ درجه کلوین است. در ترجیع بند ۱ و قطعه ۱ خاقانی و در ترجیع بند ۱ نسیمی و در مثنوی ۱ نسیمی و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی کلمه نقطه و در مقاله کلمه ذوب و عدد ۵۲۷ ذکر شده است. پولونیوم در گروه ۱۶ (کالکوژن) قرار دارد. در ویکیپدیا بیان شده که نیمه عمر پولونیم ۴/۱۳۸روز است. در مقاله بیان شده که سوره آل عمران ۳۴۱۸ کلمه دارد. ارقام عددهای ۴/۱۳۸ و ۳۴۱۸ مشترک هستند. در سوره آل عمران کلمات عمر و روز ذکر شدهاند. اگر کلمه پولونیوم را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۴۲ می شود. در ویکیپدیا بیان شده: «پولونیم کاربری کمی دارد، و همه آنها مربوط به رادیواکتیو بودن آن میشود: گرمکننده در کاوشگرهای فضایی، دستگاه آنتی استاتیک و منبع نوترون و پروتوی آلفا. به علت این که پولونیم به شدت رادیو اکتیویته است بسیار سمی و خطرناک محسوب میشود.» در قصیده ۱ میلی کلمات گرم و دستگاه و در ترجیع بند ۱ مولانا و در ترجیع بند ۱ اوحدی و در قصیده ۱ ملک الشعرا و در قصیده ۱ حزین لاهیجی و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی و در قصیده ۲۴ خاقانی و در قصیده ۲۴ امیر معزی و در قصیدههای ۱۶ و ۴۲ محتشم کاشانی کلمه گرم و در مقاله کلمات فضا، سم و خطرناک ذکر شده است. در توضیحات پولونیم در ویکیپدیا بیان شده تقریباً یک از ۱۰۰۰۰۰ انتشار آلفا باعث یک برانگیختگی در هسته اتم میشود. در مقاله عدد صد هزار ذکر شده است. در ویکیپدیا بیان شده: «پولونیم که یک عنصر بسیار کمیاب در طبیعت است در معادن اورانیوم با میزان ۱۰۰ میکروگرم در هر تن یافت میشود.» در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمه عنصر و در قصیده ۱ حزین لاهیجی و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمه معدن و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمه میزان و در مقاله عدد ۱۰۰ ذکر شده است. در مقاله بیان شده که مقدمه رمان «کارخانه مطلقسازی.» اثر کارل چاک را صادق هدایت نوشته است. در ویکیپدیا بیان شده: «کارخانه آمریکایی «فایراستون» از پولونیم در ساخت شمع (خودرو) استفاده میکرد. توجیه این بود که پولونیوم هوا را یونیزه میکند و دراین حال مدت زمان جرقه طولانیتر و کارسازتر میشود.» در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در قصیده ۱ فضولی و در غزل ۲۴۶۱ بیدل دهلوی کلمات هوا و شمع و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات خودروی و هوا و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در غزل ۱ سلیم تهرانی و در غزل ۱ شهریار و در قصیده ۱ جهان ملک خاتون و در مثنوی ۱ مسعود سعدی سلمان و در شعر ۲۴ منوچهر شاهنامه فردوسی و در بیت ۴ شعر ۲ النوبة الثالثة - سوره ص میبدی و در قصیده ۲۴ امیر معزی و در شعر ۴۲ تحفةالاحرار جامی و در برگ ۲۴۴ کتاب زهیر و در غزل ۱۲۶۴ صائب تبریزی کلمه هوا و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی کلمات هوا و زمان و در مقاله کلمات شمع و خودرو و در سوره ۱۰۰ قرآن (عادیات) کلمه جرقه وجود دارد. در مقاله خبری از ایران اینترنشنال با عنوان ««پایاب شکیبایی»؛ تلاش ظریف برای توجیه علاجگری» آمده که بیان میکند: «ظریف البته بلافاصله به تنظیمات کارخانه بازمیگردد و با «دلیرانه» خواندن پذیرش خطا از سوی نیروهای مسلح، اعتراضها و اقدامات حقوقی بریتانیا و کانادا را «جنجال سیاسی» میخواند و طبق معمول به صحرای کربلا میزند که چرا آنها از اسرائیل جانبداری میکنند.» در این متن کلمات کارخانه و اسرائیل ذکر شدهاند. در توضیحات شمع ییسرائل در ویکیپدیا به شباهت شمع ییسرائل با سوره اخلاص اشاره شده است. بیت زیر از شعر ۱ آغاز کتاب عراقی به سوره اخلاص یا سوره توحید اشاره میکند. در توضیحات توحید (سوره) در ویکیپدیا بیت زیر آمده است.
حمد بیحد کردگار احد *** صمد لم یلد و لم یولد
در توضیحات توحید (سوره) در ویکیپدیا آیه «شِمَع ییسرائل، یهوه الوهینو، یهوه احد.» از کتاب مقدس تثنیه آمده است. اگر این آیه را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۶۶ میشود. در مقاله عدد ۱۶۶ ذکر شده است. اگر عبارت «سوره توحید شمع ییسرائل» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۱۶ میشود. در مقاله عدد ۱۱۶ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۱۶ و ۱۶۶ مشترک هستند. اگر عبارت «سوره توحید» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۴۲ میشود. در مقاله عدد ۴۲ ذکر شده است. در توضیحات توحید (سوره) در ویکیپدیا فایل صوتی سوره اخلاص آمده که مدت زمان آن ۲۴ ثانیه است. در مقاله عبارت فایل صوتی و عدد ۲۴ ذکر شده است. در باب ۱ انجیل برنابا و در ترجیع بند ۱ مولانا و در باب ۱۶ انجیل برنابا کلمه اخلاص وجود دارد. در توضیحات شمع ییسرائل در ویکیپدیا بیان شده آیات ۱۵:۳۷ تا ۱۵:۴۱ کتاب مقدس اعداد جزء دعای شمع ییسرائل هستند. در مقاله عددهای ۱۳۵۷ و ۱۱۵۴ ذکر شدهاند. ارقام عددهای ۱۳۵۷ و ۱۵:۳۷ و ارقام عددهای ۱۱۵۴ و ۱۵:۴۱ مشترک هستند. در توضیحات توحید (سوره) در ویکیپدیا عکس «دینار طلا از دوره اسلامی متعلق به عصر عبدالملک بن مروان که بر روی آن برخی آیات سوره توحید ضرب شده است. این سکه در موزه بریتانیا نگهداری میشود.» آمده است. در قصیده ۱ نظام قاری کلمات دینار و موزه و در مقاله کلمات دینار و انگلیس و در غزل غزلهای ۱ سلیمان و در باب ۱ کتاب مقدس استر و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در قصیده ۱ فضولی کلمه طلا و در ترجیع بند و مثنوی ۱ نسیمی و در قصیده ۲۴ خاقانی و در غزل ۲۲۴ ابن یمین کلمه سکه ذکر شده است. جعفر پناهی کارگردان فیلم «طلای سرخ» است. در ویکیپدیا شعاع کووالانسی پولونیوم pm 140±4 ذکر شده است. در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمه شعاع و در مقاله عدد ۱۴۰۴ ذکر شده است. ماری کوری متولد سال ۱۲۴۶ خورشیدی است. در مقاله عدد ۱۲۴۶ ذکر شده است. اگر عبارت «ماری کوری پولونیوم را کشف کرد» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۴۶۲ میشود. ارقام عددهای ۱۲۴۶ و ۱۴۶۲ مشترک هستند. در توضیحات ماری کوری در ویکیپدیا بیان شده: «گفته میشود که آلبرت اینشتین در مورد او بیان کرده است که او احتمالاً تنها فردی است که بهخاطر شهرت، دچار فساد نمیشد.» در مقاله کلمات آلبرت اینشتین، شهرت و فساد و در غزل ۱ غنی کشمیری و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در برگ ۲۴۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه و در غزل ۱۵۷۰ امیرخسر دهلوی کلمه شهرت وجود دارد. آلبرت اینشتین متولد سال ۱۲۹۶ قمری است. در مقاله عدد ۱۲۹۶ ذکر شده است. در ویکیپدیا جمعیت پاریس ۲۲۲۹۶۲۱ ذکر شده است. در مقاله کلمه جمعیت ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۲۹۶ و ۲۲۲۹۶۲۱ مشترک هستند. مساحت پاریس در ویکیپدیا ۱۰۵۴ کیلومتر مربع ذکر شده است. در مقاله عدد ۱۰۵۴ ذکر شده است. در توضیحات ماری کوری در ویکیپدیا بیان شده: «او فعالیت کاری خود را در پاریس و با تحقیق بر روی خواص مغناطیسی فولادهای مختلف شروع کرد که توسط انجمن مشوق صنعت ملی سفارش داده شده بود.» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۵۳۴ میشود. در مقاله عدد ۳۵۴ و کلمات پاریس، تحقیق، مغناطیس، فولاد، انجمن و صنعت و در شعر ۶۱ دفتر چهارم مثنوی و معنوی مولانا کلمات مغناطیس و آهن ذکر شدهاند. ارقام عددهای ۳۵۴ و ۵۳۴ مشترک هستند. در توضیحات ماری کوری در ویکیپدیا بیان شده: «در ۲۴ سالگی به همراه خواهر بزرگترش برونیسواوا، برای تحصیل به پاریس رفت و پس از دریافت مدرک آموزش عالی، کار خود را بر روی پژوهش متمرکز کرد.» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۳۵۴ میشود. در مقاله عددهای ۳۵۴ و ۲۴ و کلمات خواهر، بزرگ و پاریس ذکر شدهاند. در توضیحات ماری کوری در ویکیپدیا بیان شده: «گسترش نظریه پرتوزایی و ترویج آن، توسعه تکنیکهای خالصسازی ایزوتوپهای پرتوزا و شناسایی دو عنصر بهنامهای پولونیوم و رادیوم از جمله دستاوردهای اصلی کوری بهشمار میروند.» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۴۵۳ میشود. درگذشت یاسر عرفات در بیمارستانی در پاریس به دلیل آلودگی به پولونیوم بوده است. در توضیحات پولونیوم در ویکیپدیا بیان شده به افتخار سرزمین مادری ماری کوری، لهستان (به انگلیسی: Poland) این عنصر پولونیم نام گذاری شد. در قصیده ۱ سلیم تهرانی کلمات افتخار و مار و در مقاله کلمه کور و در برگ ۲۴۲ کتاب زهیر کلمه کوری ذکر شده است. در توضیحات لهستان در ویکیپدیا بیان شده: «نام این کشور در بیشتر زبانهای اروپایی صورتی از پُل است.» در مقاله کلمه زبان و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات زبان و پل و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمه پل وجود دارد. در ویکیپدیا بیان شده: «لهستان با حاکمیتی یکپارچه، دارای ۱۶ استان است و پایتخت آن، ورشو نام دارد.» در مقاله عدد ۱۶ ذکر شده است. در ویکیپدیا مختصات شمالی لهستان ۵۲۱۳ ذکر شده است. در ویکیپدیا بیان شده که نقطه جوش پولونیوم ۱۲۳۵ درجه کلوین است. در مثنوی ۱ مطمح الانظار حزین لاهیجی کلمه جوش وجود دارد. اگر متن مثنوی ۱ مطمح الانظار حزین لاهیجی را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۳۲۱۵۰ میشود. بین عددهای ۱۲۳۵، ۵۲۱۳ و ۱۳۲۱۵۰ چهار رقم مشترک هستند. در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در ترجیع بند ۱ اوحدی و در غزل ۲۲۴ مولانا کلمه جوش وجود دارد. در ویکیپدیا بیان شده: «عرفات پس از اینکه بیش از دو سال بهوسیله ارتش اسرائیل در محوطه رامالله خود کمابیش محبوس بود، به کما رفت و درگذشت.» مختصات شرقی رام الله در ویکیپدیا ۳۵۱۲ ذکر شده است. در باب ۱ کتاب مقدس یوشع و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمه شرق و در آیه ۲۳:۵۱ انجیل لوقا کلمه رامه وجود دارد. ارقام عددهای ۲۳:۵۱ و ۳۵۱۲ مشترک هستند. در توضیحات شهر رام الله در ویکیپدیا بیان شده: «رام الله شهری است در کرانه باختری رود اردن. این شهر مرکز تشکیلات خودگردان فلسطین است. یک شهر نسبتا بزرگ در نزدیکی مرز با اسرائیل در کرانه باختری است که به عنوان پایتخت اداری دولت فلسطین عمل میکند.» در قصیده ۱ حافظ و در قصیده ۱ فضولی کلمات قدس و دولت و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی کلمه مرکز و در باب ۱ کتاب مقدس یوشع کلمات رود اردن و اسرائیل و در باب ۱ انجیل مرقس و در آیه ۳۵:۲ انجیل برنابا کلمه رود اردن و در آیه ۵۲:۱۳ انجیل برنابا کلمه اسرائیل وجود دارد. تفاوت عددهای ۳۵:۲، ۲۳:۵۱، ۳۵۱۲ و ۵۲:۱۳ رقم ۱ است. در مثنوی ۱ مطمح الانظار حزین لاهیجی کلمه مرکز وجود دارد. اگر متن مثنوی ۱ مطمح الانظار حزین لاهیجی را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۳۲۱۵۰ میشود. بین عددهای ۲۳:۵۱، ۳۵۱۲، ۵۲:۱۳ و ۱۳۲۱۵۰ چهار رقم مشترک هستند. متنی که درباره رام الله بیان گردید در نسخههای جدید ویکیپدیا پاک شده و در بخش «نمایش تاریخچه» ویکیپدیا و نسخههای قدیمی موجود است. از هوش مصنوعی ChatGPT سوال «چه مطالبی در مورد قتل یاسر عرفات به دست رژیم اسرائیل وجود دارند؟» پرسیده شده است. اگر این سوال را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۶۶ میشود. هوش مصنوعی ChatGPT جواب داده:
«ارزیابی نهایی و چالشها
• هنوز هیچ دادگاه یا مرجع بینالمللی بهطور رسمی اسرائیل را به قتل عرفات متهم نکرده است.
• پیچیدگی فنی پرونده (ویژگیهای پولونیوم، مدتزمان گذشته از مرگ، نبود کالبدشکافی اولیه) روند اثبات حقوقی را دشوار کرده.
• ولی شواهد غیرمستقیم، انگیزههای سیاسی، و یافتههای علمی سوئیسیها همچنان فرضیهی ترور توسط طرف ثالث (و مظنون اصلی اسرائیل) را زنده نگه میدارد.
اگر بخواهی میتوانم منابع یا اسناد رسمی این تحقیقات یا اظهارنظرهای شخصیتهای سیاسی در اینباره را هم برایت گردآوری کنم.» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۹۶۷ میشود. در مقاله بیان شده که سوره اسراء ۶۷۹۱ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۹۶۷ و ۶۷۹۱ مشترک هستند. در سوره اسراء کلمات هوشیار، سوال، جواب، نهایت، هیچ، دادگاه، ملل، به طور، اسرائیل، را به، قتل، اتهام، نکرده است، ویژه، مدت، زمان، گذشته، از مرگ، نبود، بشکافی، اول، روند، ثابت، حقوق، دشوار، کرده، ولی، شاهد، یافته، علم، همچنانکه، طرف، اسرائیل، زنده، میدارد، اگر بخواهیم، نظر، شخص، در این باره و کنم ذکر شدهاند. هوش مصنوعی Gemini گوگل در جواب به سوال «چه مطالبی در مورد قتل یاسر عرفات به دست رژیم اسرائیل وجود دارند؟» بیان کرده:
«اتهامات علیه اسرائیل:
• بسیاری از فلسطینیان و برخی فعالان صلح اسرائیلی، اسرائیل را مسئول مرگ عرفات میدانند. آنها به این نکته اشاره میکنند که آریل شارون، نخستوزیر وقت اسرائیل، به شدت مصمم به حذف عرفات بود و تلاشهای ناموفق قبلی برای ترور او وجود داشته است.
• مقامات فلسطینی و رسانههای فلسطینی همچنان اسرائیل را به مسموم کردن عرفات متهم میکنند. به عنوان مثال، در سال ۲۰۱۷، تلویزیون رسمی فلسطین ویدئویی پخش کرد که نشان میداد اسرائیل "قتل عرفات را با سم" انجام داده است.
• "اوری آونری"، صلحطلب اسرائیلی و دوست نزدیک عرفات، از همان ابتدا معتقد بود که اسرائیل او را مسموم کرده است.»
اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۲۱۴۸ میشود. در مقاله بیان شده که سوره توبه ۱۱۴۲۸ حرف دارد. ارقام عددهای ۲۱۴۸ و ۱۱۴۲۸ مشترک هستند. در سوره توبه کلمات سوال، پاسخ، علیه، بسیاری، مرگ، میدانند، آنها، به این، اشاره، میکنند، نخست، به شدت، موفق، قبل، وجود، داشته است، مقام، همچنانکه، به عنوان، سال، پخش، کرد، نشان، میدادند، قتل، انجام، داده است، دوست، نزدیک، از همان، آغاز، عقیده و بود ذکر شدهاند. در مقاله به نقل از خبری از سایت شبتاب با عنوان «رضا ملک : قاتل هاشمی رفسنجانی، یک تکاور غواص از «گارد آهنین» مجتبی خامنه ای است.» بیان شده: «ملک اضافه میکند که قاتل موقع خروج از استخر بعلت عجله ، لیز خورده و دندانش صدمه دیده است، بعد از اتمام کار و طبق برنامه ی قبلی بسرعت خود را به آن محل ” مخفیگاه ” رسانده و تا آخر شب منتظر کمک برای خروج مانده است ! ضمن آنکه بعد از انتقال جنازه و طبق طرح قبلی ، کنترل و بازرسیِ محل استخر توسط نیروهای خودی صورت گرفته بود.» در ترجیع بندهای ۱ نسیمی و اوحدی کلمات خبر و الف و در مثنوی ۱ نسیمی و در قطعه ۱ خاقانی کلمه الف وجود دارد. در زیر خبری از جامعه خبری تحلیلی الف با عنوان «جزئیات تازه از ترور یاسر عرفات/ مرگ با خمیردندان آغشته به سم ترور» آمده است. در مقاله کلمات ترور، یاسر عرفات، مرگ، دندان و سم ذکر شدهاند. در مقاله بیان شده که کتاب دندانها نوشته مصطفی فرزانه است. در مقاله بیان شده که مصطفی فرزانه نویسنده، فیلمساز و متفکر ایرانی مقیم پاریس بود. درگذشت یاسر عرفات در بیمارستانی در پاریس بوده است. در مقاله کلمات بیمارستان و پاریس ذکر شدهاند. نازنین بنیادی در فیلم «بیمارستان عمومی» بازی کرده است. ساعت خبر جامعه خبری تحلیلی الف ۱۱:۱۱ است. در مقاله عدد ۱۱۱ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۱۱ و ۱۱:۱۱ مشترک هستند. در خبر جامعه خبری تحلیلی الف بیان شده: «به گزارش ایسنا، به نقل از شبکه روسیا الیوم، بسام ابوشریف، مشاور یاسر عرفات در مصاحبه با یک شبکه ماهوارهای اردنی گفت: یاسر عرفات به دلیل وجود سم در خمیردندانی که استفاده میکرد ترور شد. زمانی که او دندانهایش را مسواک میزد مقداری از این سم وارد لثه و بعد وارد خون او شد.» در مقاله کلمات اردن و سم و در قصیده ۱ نظام قاری و در شعر ۴۲ تحفةالاحرار جامی کلمه مسواک و در شعر ۲۴ مخیل نامه نظام قاری و در غزل ۲۲۴ سیدای نسفی کلمات مسواک و خون و در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی کلمات سم و خون و در قصیده ۱ جهان ملک خاتون کلمات سموم و خون و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات زهر و خون و در غزل ۱۵۵۴ امیرخسرو دهلوی کلمات دندان، زهر و خون وجود دارند. در باب ۱۰ کتاب مقدس امثال و ترجمه نسخه قدیمی فارسی بیان شده: «چنانکه سرکه برای دندان و دود برای چشمان است، همچنین است مرد کاهل برای آنانی که او را میفرستند.» اگر این آیه را به عددهای ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۴۱۴۵ میشود. در غزل ۱۵۵۴ امیرخسرو دهلوی کلمات نازنین و دندان ذکر شدهاند. در توضیحات نازنین بنیادی در ویکیپدیا بیان شده: «برای مجازات، بنیادی را به شستن دستشوییها با مسواک مجبور کردند.» اگر این جمله را به عدد ابجد کبیر و وسیط تبدیل کنیم حاصل ۳۲۱۵ میشود. در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی کلمات نازنین و شست وجود دارند. نازنین بنیادی در فیلم ۲۴ بازی کرده است. اگر متن شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۵۱۳۳۲ میشود. ارقام عددهای ۳۲۱۵ و ۲۵۱۳۳۲ مشترک هستند. در مقاله به نقل از توضیحات نازنین بنیادی در ویکیپدیا بیان شده: «آنها به نازنین نشان دادند که دوستپسر او در جلسه اعتراف گفته که به نازنین خیانت کردهاست؛ بنابراین رابطه آنها پایان یافت. پس از آن ارتودنسی دندانهای نازنین را بیرون کشیدند و از فروشگاه بربری بورلی هیز بیست هزار دلار آمریکا برایش لباس خریدند.» در مورد یاسر عرفات نیز به لباس و دندان اشاره گردید. در کتاب نور و کتاب نشانهها بیان شده که یاسر عرفات با خیانت محمد دحلان به قتل رسیده است. در ویدئو زیر بیان شده «2 سال بعد یک نویسنده و خبرنگار فرانسوی با انتشار کتابی مدعی شد که محمد دحلان رئیس سرویس امنیتی فلسطین که رابطه نزدیکی با آمریکا و فلسطین دارد متهم مسموم کردن عرفات است.» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۶۶۵ میشود. در مقاله بیان شده که سوره کهف ۶۵۵۰ حرف دارد. بین عددهای ۶۶۵ و ۶۵۵۰ دو رقم مشترک هستند. در سوره کهف کلمات دو، سال، بعد، یک، خبر، کتابی، ادعا، شد، محمد، که، رابطه، نزدیکی و دارد ذکر شدهاند. محمد دحلان متولد سال ۶۱ میلادی است. در مقاله عدد ۶۱ ذکر شده است. اگر عبارت «عقید محمد یوسف شاکر دحلان» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۱۶ میشود. در مقاله عدد ۱۱۶ ذکر شده است. اگر عبارت «عقید محمد یوسف شاکر دحلان خیانت» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۰۰ میشود. در توضیحات محمد دحلان در ویکیپدیا بیان شده که شایع شد که طرح کودتایی علیه دولت سلام فیاض را در سر دارد. در مقاله کلمات سلام و فیاض در باب ۱ انجیل برنابا و در نامههای فارسی ۱۰۰ قائم مقام فراهانی کلمه سلام و در شعر ۱ خسرو و شیرین نظامی گنجوی و در مثنوی ۱ نسیمی کلمه فیاض وجود دارد. در توضیحات محمد دحلان در ویکیپدیا بیان شده: «اعضای کمیتههای مقاومت مردمی گروه متحد حماس هم که به خانه او یورش برده بودند، اعلام کردند که یک چمدان پر از طلا و گذرنامههای جعلی آمریکائی و پاکستانی را در آن یافتهاند.» اگر این متن را به عددهای ابجد کبیر و وسیط تبدیل کنیم حاصل ۸۴۰۲ و ۶۵۶ میشود. در مقاله عددهای ۲۴۰۸ و ۶۵۶ و کلمات مقاومت، متحد، خانه، طلا، آمریکا و پاکستان ذکر شدهاند. ارقام عددهای ۲۴۰۸ و ۸۴۰۲ مشترک هستند. در توضیحات محمد دحلان در ویکیپدیا بیان شده: «با از بین رفتن قدرت دحلان در غزه پس از جنگ داخلی فلسطین او در هتلی در رامالله منزل گزید» در مقاله به رام الله اشاره شده است. در توضیحات محمد دحلان در ویکیپدیا بیان شده: «او در آن هنگام برای درمان جابجایی یکی از دیسکهای کمرش به اردن، اسرائیل و نهایتاً بلگراد رفته بود و آشوبهایی که در آن هنگام گریبانگیر نوار غزه شده بود به اعتقاد برخی فلسطینیان ناشی از عدم حضور او بود.» در مقاله کلمات درد کمر، اردن، اسرائیل، آشوب و فلسطین ذکر شدهاند. در مقاله به کمردرد جواد ظریف اشاره شده است. مصطفی فرزانه نویسنده کتاب «چار درد» است. در صورت ثابت شدن خیانت، اگر مغایر با حقوق بشر با محمد دحلان برخورد کنید باید در قیامت و جهنم پاسخگو باشید. در خبر جامعه خبری تحلیلی الف بیان شده: «ابوشریف همچنین ادعا کرد، یک خبرنگار اسرائیلی به او از تصمیم اسرائیل برای قتل "دو روباه پیر" خبر داده و منظورش عرفات و آریل شارون، نخستوزیر وقت اسرائیل بودند و شارون نیز به همان روش کشته شد زیرا همان عوارض و نشانههای مسمومیت در او ظاهر شد. یک خبرنگار آمریکایی نیز بعداً گفت که این سم "تالیم" بوده است.» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۰۱۵۳ میشود. در مقاله عددهای ۱۰۳۲۵ و ۲۱۳۵۰ ذکر شدهاند. ارقام این عددها مشترک هستند. در قصیده ۱ نظام قاری کلمه روباه وجود دارد. در خبر جامعه خبری تحلیلی الف بیان شده: «وی افزود: رفتن فلسطینیها به اسلو اشتباه بزرگی بود و توافق با اسرائیلیها در واقع یک دام بود. برخی افراد حقایق را برای عرفات جعل کردند تا او فکر کند که اسلو مسیری برای تشکیل کشور مستقل فلسطین است. اسرائیل هیچ گاه با تشکیل کشور فلسطین موافقت نخواهد کرد. محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین معامله قرن را نمیپذیرد.» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۸۴۲۱ میشود. در مقاله بیان شده که سوره توبه ۱۱۴۲۸ حرف دارد. در نامههای فارسی ۱۰۰ قائم مقام فراهانی عدد ۱۲۴۸ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۲۴۸، ۱۱۴۲۸ و ۱۸۴۲۱ مشترک هستند. در سوره توبه کلمه عباس وجود دارد. در سوره توبه و ترجمه الهی قمشهای بیان شده: «آیا رتبه سقایت و آب دادن به حاجیان (یعنی مقام عباس) و تعمیر کردن مسجد الحرام (یعنی مقام شَیْبه) را با (مقام) آن کس که به خدا و به روز قیامت ایمان آورده و در راه خدا جهاد کرده (چون علی علیه السلام) یکسان شمرید؟ هرگز آنان نزد خدا یکسان نخواهند بود، و خدا ظالمان را هدایت نخواهد کرد.» در ترجیع بند ۱ نسیمی کلمات الهی و سقا و در مقاله کلمات حج، تعمیر، مسجدالحرام، قیامت، علی و هدایت ذکر شدهاند. توافق یاسر عرفات کار درستی بود. این نشان میدهد که طمع رژیم اسرائیل مانع رسیدن به صلح است. اگر عبارت «طمع رژیم اسرائیل مانع رسیدن به صلح است.» را به عددهای ابجد کبیر و وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۷۶۹ و ۱۶۱ میشود. سوره اسراء ۷۶۹۱ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۷۶۹ و ۷۶۹۱ مشترک هستند. در سوره اسراء کلماتت اسرائیل، مانع، رسیدن و است ذکر شدهاند. در مقاله عدد ۱۶۱ ذکر شده است. اسرائیل همواره به اشغال تمام سرزمین فلسطین چشم طمع داشته است، اما تلاشهای یاسر عرفات برای برقراری صلح میان فلسطین و اسرائیل، مانعی در برابر گسترش بیشتر اشغالگری به شمار میرفت. به همین دلیل یاسر عرفات را به قتل رساندند. فرمان ۱۰ لوحهای ده فرمان این است چشم طمع به مال و ناموس همسایه نداشته باش. فرمان ۶ لوحهای ده فرمان این است که قتل نکن. جمع عددهای ۶ و ۱۰ برابر با ۱۶ است. در مقاله عدد ۱۶ ذکر شده است. در کتاب نور و کتاب نشانهها و در مقاله «اگر خشمت را کنترل کنی عصای دستت می شود» که آدرس آنها در ادامه مقاله آمده مطالبی درباره وحدت و صلح فلسطین و اسرائیل بیان شده است. یاسر عرفات برنده جایزه صلح نوبل شده است. در مقاله خبری از ایران اینترنشنال با عنوان ««پایاب شکیبایی»؛ تلاش ظریف برای توجیه علاجگری» آمده که در آن بیان شده: «مذاکرات هستهای او را زیر نورافکن رسانهها برد و حتی سودای جایزه صلح نوبل به سرش افتاد.» اگر این جمله را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۴۲ میشود. یاسر عرفات متولد ۲۴ یا ۴ اوت است. عددهای ۲۴ و ۴ در کنار یکدیگر عدد ۴۲۴ را ایجاد میکنند. ارقام عددهای ۲۴۲ و ۴۲۴ مشترک هستند. در توضیحات یاسر عرفات در ویکیپدیا به یک توافق نهایی برای حل کامل مناقشات دو طرف بر مبنای قطعهنامه ۲۴۲ شورای امنیت اشاره شده است. در توضیحات یاسر عرفات در ویکیپدیا بیان شده: «تأسیس سازمان آزادیبخش فلسطین، از جانب محمدرضا شاه پهلوی محکوم شده بود، زیرا شاه در آن هنگام از اسرائیل حمایت میکرد. ایران و اسرائیل با سازمان آزادیبخش فلسطین به مخالفت برخاستند و شکلگیری چنین سازمانی را تهدیدی برای منطقه خاورمیانه قلمداد کردند. در مقابل، سازمان آزادیبخش با همه مخالفان شاه روابط برقرار کرد، به طوری که بسیاری از اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران را برای آموزش نظامی در اردوگاههای خود پذیرفت.» حمایت محمدرضا شاه پهلوی از رژیم اسرائیل و حمایت یاسر عرفات از اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران خطا و اشتباه بوده است. در ویدئو زیر به حمایت محمدرضاشاه پهلوی از رژیم اسرائیل اشاره شده است. محمدرضا شاه برای بهتر شدن روابط ایران با آمریکا از اسرائیل حمایت کرده است. در زیر پستی آمده که بیان میکند: «حتی شاه هم شرمش میومد بگه دوست اسرائیله. اما امروز بعضیها براش هورا میکشن». پست زیر ۱۷۲۹ کامنت دارد. سوره انعام ۲۹۷۱ کلمه دارد. در سوره انعام کلمات دوست، اسرائیل و امروز ذکر شدهاند. در بالای پست زیر ساعت ۵:۳۲ مشخص است. در مقاله عدد ۵۳۲ ذکر شده است. اگر عبارت «حتی شاه هم شرمش میومد بگه دوست اسرائیله. اما امروز بعضیها براش هورا میکشن» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۴۸۴۲ میشود. سوره نبأ ۸۲۴ حرف دارد. ارقام عددهای ۸۲۴ و ۴۸۴۲ مشترک هستند. در سوره نبأ کلمه امروز و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در قصیده ۱ سلیم تهرانی و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در قصیده ۱ نظام قاری و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی کلمات شاه و شرم و در تضمین ۱ فروغی بسطامی و در قصیده ۱ میلی و در غزل ۲۴ میرزاده عشقی کلمه شرم وجود دارد. در توضیحات یاسر عرفات در ویکیپدیا بیان شده: «در جریان جنگ ایران و عراق، ایران و سوریه به هم نزدیکتر شدند و به دلیل اختلافاتی که با سازمان آزادیبخش فلسطین پیدا کرده بودند، به حمایت از گروههای فلسطینی مخالف یاسر عرفات برخاستند. و یاسر عرفات هم از صدام حسین حمایت کرد. عرفات با وجود قطع روابطش با ایران، روابط خود را با مجاهدین خلق ایران حفظ کرد.» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۱۱۶ میشود. در مقاله عدد ۱۱۱۶ ذکر شده است. در ویدئو زیر به حمایت یاسر عرفات از صدام اشاره شده است. حمایت یاسر عرفات از صدام نیز خطا و اشتباه بوده است. یاسر عرفات نیز به دلیل منافع فلسطین از صدام حمایت کرده است. ظلم و ستم رژیم اسرائیل و صدام آشکار و روشن است. نباید از ظالم حمایت کرد و به دشمنی نیز نباید دامن زد و باید برای صلح تلاش کرد. در عکس زیر محمود عباس عینک دارد. در لمعات ۱ عراقی و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی و در شعر ۴۲ روضة المحبین ابن عماد و در اشعار باقیمانده ۴۲ عسجدی کلمه محمود و در مقاله کلمه عباس و در برگ 24 کتاب مکتوب کلمه عینک وجود دارد. در ویدئو زیر عکس یاسر عرفات با عینک آفتابی و در برگ ۴۲ کتاب نور عکس استاد محمد علی طاهری با عینک آفتابی آمده است.
خبر ۴ - کرههای شمالی و جنوبی
در مقاله عدد ۶۱۱ ذکر شده است. صفحه ۶۱۱ کتاب نور آغاز بخش «خبر 4 - کرههای شمالی و جنوبی» است. اگر عبارت «خبر 4 - کرههای شمالی و جنوبی» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۶۱ میشود. در مقاله عدد ۶۱ ذکر شده است. در صفحه ۶۱۱ کتاب نور خبری از بیبیسی با عنوان «خواهر رهبر کره شمالی به دولت کره جنوبی هشدار داد» برای تاریخ ۱۶ فروردین ۱۴۰۱ خورشیدی آمده است. در مقاله عددهای ۱۶ و ۱۴۰۱ ذکر شدهاند. ساعت این خبر ۱۱:۳۲ است. در مقاله عدد ۱۱۲۳ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۱۲۳ و ۱۱:۳۲ مشترک هستند. در مقاله خبری از سایت دیپلماسی ایرانی با عنوان «ترور شاهد پرونده ترور رفیق حریری و دست راست بشار اسد» آمده که در آن کلمات خواهر، رهبر و کره شمالی ذکر شدهاند. اسم خواهر رهبر کره شمالی کیم یو جونگ است. اگر عبارت «کیم یو جونگ» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۵۷ میشود. در مقاله عدد ۵۷ ذکر شده است. در صفحه ۶۱۱ کتاب نور به نقل از توضیحات کره شمالی در ویکیپدیا بیان شده: «جوچه در سال ۱۹۷۲ در قانون اساسی جدید کره شمالی، ایدئولوژی رسمی دولتی اعلام شد و هرگونه اشارهای به واژههای خارجی مارکسیسم-لنینیسم و کمونیسم از قانون اساسی کره شمالی حذف شد اما همچنان نشان کمونیستی داس و چکش در کنار قلموی مرکب (یا همان قلم خوشنویسی در شرق دور) بر روی تسلیحات نظامی یا آثار جوچه مانند یادبود تأسیس حزب کارگری در پیونگیانگ به عنوان کمونیسم وطنی حفظ شدهاست.» در صفحه ۶۱۱ کتاب نور بیان شده که در انتهای این مطلب به منبع ۱۶ ارجاع داده شده است. در مقاله بیان شده که سوره انعام ۲۹۷۱ کلمه دارد. ارقام عددهای ۱۹۷۲ و ۲۹۷۱ مشترک هستند. در سوره انعام کلمات قوانین، اساس، رسم، هر، گونه، خارج، شد، همچنان، نشان، در، کنار، یا، همان، خوش، دور، بر روی، نظام، یا، آثار، مانند، یاد، به عنوان، حفظ و شده است ذکر شدهاند. متنی که درباره کره شمالی بیان گردید در نسخههای جدید ویکیپدیا پاک شده و در بخش «نمایش تاریخچه» ویکیپدیا و نسخههای قدیمی موجود است. در متنی که بیان گردید کلمات حذف شد و جدید وجود دارند. در این متن کلمه قلم ذکر شده است. در مقاله بیان شده که سوره قلم ۱۳۲۳ کلمه دارد. ارقام عددهای ۱۱:۳۲ و ۱۳۲۳ مشترک هستند. در سوره قلم کلمه قحطی وجود دارد. در توضیحات کره شمالی در ویکیپدیا بیان شده: «در پی سیلهای متعدد و بروز قحطی و خشکسالی در طول تاریخ کره شمالی، بیش از دهها هزار نفر جان خود را در این کشور از دست دادند.» در صفحه ۶۱۱ کتاب نور و در ادامه مقاله به قحطی نان در سال ۱۲۹۷ خورشیدی در گذشته ایران و کمک آمریکا به ایران در این قحطی اشاره شده است. در ادامه در این خصوص به صلح، متفق و متحد شدن آمریکا و ایران اشاره شده است. در مقاله بیان شده که در سوره قلم کلمات یمن، قحطی و قوی ذکر شدهاند. در صفحه ۶۱۱ کتاب نور و در مقاله بیان شده که کشورهای بیگانه به جای حمله به یمن باید به مردم گرفتار قحطی شده یمن کمک کنند تا از این شرایط بحرانی خارج شوند و دولتی دموکراتیک و قوی و تغییرات اساسی و پایدار در کشور ایجاد کنند. در صفحه ۶۱۱ کتاب نور بیان شده که کشورهای بیگانه به جای تحریک و تهدید کره شمالی باید به مردم گرفتار قحطی شده کره شمالی کمک کنند تا از این شرایط بحرانی خارج شوند و دولتی دموکراتیک و قوی و تغییرات اساسی و پایدار در کشور ایجاد کنند. در صفحه ۶۱۱ کتاب نور بیان شده که در گام اول یا قدم اول برای برقراری صلح با کره شمالی و هر کشور دیگری باید از تهدید و تحریک آن کشور دست برداشت. در مقاله کلمات قدم، اول، صلح، تهدید، دست و برداشت و در سوره انعام کلمات گام و اول و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی کلمات قدم و اول و در ترجیع بند ۱ اوحدی کلمات گام و اول و در قصیده ۱ میلی کلمات قدم و گام و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمه گام وجود دارد. دچار قحطی شدن این کشورها نشان میدهد که بار فشارهای خارجی به مردم وارد میشود. همانطور که میبینید این فشارها منجر به تغییر جامعه نشده است. در مقاله بیان شده تحریمی که موجب فقر، بیچارگی و فلاکت در جامعه شود انفعال جامعه را افزایش میدهد؛ چون دغدغه اصلی مردم سیر کردن شکم میشود و تغییر رژیم را به تعویق و تاخیر میاندازد. کشورهای آزادی خواه باید با فراهم کردن راههای دسترسی مردم به اطلاعات آزاد، آگاهی دادن به مردم و با تحریمهای تسلیحاتی، رژیمهای ظالم را تحت فشار قرار دهند. تحریمها باید هوشمند باشند و مستقیما افراد ظالم را هدف قرار دهند. در مقاله به دموکراسی مستقیم و کشور سوئیس اشاره شده است. در سوره انعام کلمه مستقیم وجود دارد. در صفحه ۶۱۱ کتاب نور ذکر شده که نشانهها بیان میکنند که در کره شمالی باید دموکراسی مستقیم و مشابه سوئیس برقرار شود. در صفحه ۶۱۱ کتاب نور به نقل از استاد طاهری بیان شده که حکومت انسان بر انسان حرام و باطل است. در سوره انعام کلمات حکومت، انسان، حرام و باطل ذکر شده¬اند. در سوره انعام بیان شده که حکومت مطلق فقط ویژه خداوند است. در صفحه ۶۱۱ کتاب نور و در مقاله بیان شده که در ابتدای سوره قلم حرف مقطعه نون قرار دارد که بیانگر کاف و نون یا کن فیکون یا حکم خداوند است.
صلح و اتحاد
در ادامه مقاله خبری از خبرآنلاین با عنوان «خاطره احمدی نژاد از جلسه با شورای روابط خارجی آمریکا در نیویورک / آنها می خواهند ایران را ۶ قسمت کنند» آمده که بیان میکند: «ایندیپندنت ترکیه: موضوع بعدی درمورد دخالت ایران در یمن است. شما سیاست ایران در یمن را چگونه ارزیابی می کنید و اینکه چگونه می توان مساله یمن را حل و فصل کرد؟
احمدی نژاد: من قبلا درباره یمن زیاد صحبت کرده ام. همان اصول را شما در نظر بگیرید. عربستان، ایران، امارات، آمریکا و انگلیس، هیچ کدام در امور یمن دخالت نکنند. راهی جز این نیست که اجازه بدهیم مردم یمن خودشان تصمیم بگیرند. تمام کشورهای منطقه، دارند از جنگ یمن ضرر می کنند. عربستان، ایران، امارات و بیش از همه مردم یمن متضرر می شوند. من فکر می کنم اگر ایران و عربستان در کنار هم بنشینند و با هم تفاهم کنند، مساله یمن خیلی زود حل خواهد شد.» در مقاله بیان شده که کشورهای بیگانه به جای حمله به یمن باید به مردم گرفتار قحطی شده یمن کمک کنند تا از این شرایط بحرانی خارج شوند و دولتی دموکراتیک و قوی و تغییرات اساسی و پایدار در کشور ایجاد کنند. در مقاله کلمه نقاشی و در غزل ۱ غنی کشمیری و در نامههای فارسی ۱۰۰ قائم مقام فراهانی کلمه محتسب وجود دارد. در توضیحات محتسب در ویکیپدیا نقاشی یک محتسب در حال وزن کردن نان آمده است. در مقاله عددهای ۱۲۹۶ و ۱۲۹۷ ذکر شدهاند. در توضیحات قحطی سالهای ۱۲۹۶ و ۱۲۹۷ در ویکیپدیا بیان شده: «فروش نان با کیفیت پایین یا به قیمت گزاف توسط بعضی نانواها افرادی که در تهران زیر خط فقر بودند را عصبانی نمود. در نتیجه به عنوان مثال، نقاشان که اخیراً یک صنف تشکیل داده بودند، تظاهراتی را در سال ۱۹۱۹ ترتیب دادند که طی آن مردم به نانواییها و سیلوهای غلات حمله کردند. آنها از دولت درخواست کردند که سهمیه غذایی را افزایش دهد و نرخ نان را تثبیت کند و به علاوه بر روی کیفیت، توزیع و فروش مواد غذایی نظارت داشته باشد. با این حال، در شرایط پس از جنگ، نه دولت مرکزی و نه نیروهای خارجی در موقعیتی نبودند که بتوانند از شدت این فاجعه انسانی بکاهند.» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۳۷۸ میشود. در مقاله بیان شده که سوره یوسف ۱۷۳۸ کلمه دارد. ارقام عددهای ۱۳۷۸ و ۱۷۳۸ مشترک هستند. در سوره یوسف کلمات قحط، نان، گرانقیمتی، افراد، فقر، بودند، نمود، در نتیجه، به عنوان، مثل، داده بود، در، سال، دادند، که، آن، مردم، به، نان، غله، حمله، کردند، آنها، از، دولت، درخواست، کردند، سهمی، جیره غذایی، میافزاییم، نان، ثابت کند، بر روی، مواد غذائی، داشته باشد، با، این، حال، پس از، نه، دولت، نه، نیرومند، خارج، نبود، بتوان، از شدت، این و انسانی و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی و در قصیده ۱ حزین لاهیجی و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی و در قصیده ۲۴ خاقانی و در شعر ۴۲ پادشاهی بهرام گور شاهنامه فردوسی و در برگ ۲۴۲ کتاب زهیر و در غزل ۱۲۴۶ مولانا کلمه نان وجود دارد. ناصر تقوایی کارگردان مستند «نانخورهای بیسواد» است. در توضیحات قحطی نان در ایران در ویکیپدیا بیان شده: «گزارشهایی در مورد کمکهای انساندوستانه سازمانهای غیردولتی آمریکایی به ایران در زمان قحطی وجود دارد. به علاوه گفته شده که پس از درخواست وام یک میلیون تومانی دولت ایران از دولت آمریکا، دولت آمریکا یک وام بلاعوض به ایران دادهاست.» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۱۷۳۸ میشود. در مقاله بیان شده که سوره یوسف ۱۷۳۸ کلمه دارد. ارقام عددهای ۱۷۳۸ و ۱۱۷۳۸ مشترک هستند. در سوره یوسف کلمات در، مورد، انسان، دوستان، غیر، دولت، در، زمانی، قحطی، وجود دارد، گفته شده، پس از، درخواست، یک، دولت و داده است ذکر شدهاند. یوسف(ع) با ذخیره گندم مردم را از قحطی نجات دارد. در شعر ۶۱ دفتر چهارم مثنوی و معنوی مولانا و در غزل ۲۴۴ سعدی کلمه گندم وجود دارد. در زیر خبری از ایرنا با عنوان «بازتاب اعلام آمادگی ایران برای کمک به طوفان زدگان آمریکا» برای سال ۱۳۸۴ خورشیدی آمده است. در مقاله عدد ۱۳۸۴ ذکر شده است. در سوره آل عمران کلمات خبر، سال و آماده ذکر شدهاند. «طوفانزاد» عنوان یکی از قسمتهای سریال بازی تاج و تخت است. اگر عبارت «طوفان کاترینا» را در اینترنت جستجو کنیم در صفحه اول نتایج ویدئو زیر با عنوان «طوفان کاترینا، طوفانی که یک شهر را غرق کرد» قرار دارد که مدت زمان آن ۵۱:۲۳ است. در مقاله بیان شده که سوره شوری ۳۵۲۱ حرف دارد. ارقام عددهای ۳۵۲۱ و ۵۱:۲۳ مشترک هستند. در سوره شوری کلمات شهر و غرق ذکر شدهاند. اگر کلمه کاترینا را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۶ میشود. در مقاله عدد ۱۶ ذکر شده است. در خبر ایرنا بیان شده: «به گزارش روز دوشنبه بی بی سی، "حمیدرضا آصفی" سخنگوی وزارت خارجه ایران، آمادگی مشروط تهران برای ارسال کمک را ابراز کرد.» در مقاله کلمات حمید، رضا و آصف ذکر شدهاند. در خبر ایرنا به کمکهای آمریکا به ایران در زلزله بم و لغو موقت تحریمها اشاره شده است. در مقاله به زلزله، کرمان و تحریم اشاره شده است. زلزله بم در کرمان رخ داده است. در خبر زیر از سایت دیپلماسی ایرانی با عنوان «اعلام آمادگی ایران برای کمک به آمریکا» متن پیام همدردی رئیس جمعیت هلالاحمر کشور با کلیف هولتز رئیس صلیب سرخ آمریکا درباره آتشسوزی گسترده در لسآنجلس بیان شده است. در مقاله به هلال احمر و لسآنجلس اشاره گردیده است. در مقاله خبر دیگری از سایت دپیلماسی ایرانی برای سال ۱۳۸۷ خورشیدی آمده است. سال ۱۳۸۷ خورشیدی سال زمین، سال اروپایی گفتگوی بین فرهنگی و سال جهانی زبان است. در مقاله بیان شده که سوره یوسف ۱۷۳۸ کلمه و سوره یونس ۱۷۳۸ کلمه دارد. ارقام عددهای ۱۳۸۷، ۱۷۳۸ و ۱۷۸۳ مشترک هستند. در سوره یوسف کلمات سال، جهان، زمین، گفتگو و زبان و در سوره یونس کلمات سال، جهان، زمین و زبان و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات یوسف، سال، جهان، زمین، گفتگو و زبان و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمات یوسف، سال، جهان، زمین و زبان و در مسمط ۱ ادیب المماک کلمات یوسف، جهان و زمین و در غزل ۱ سلیم تهرانی کلمات یوسف و جهان و در قصیده ۱ سوزنی سمرقندی کلمات یوسف، سال و زبان و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» کلمات سال، جهان، زمین و گفتگوی و در قصیده ۱ حزین لاهیجی کلمات جهان، گفتگو و زبان و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمات سال، جهان و زمین و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی کلمات سال و زبان و در قصیده ۱ حافظ کلمات سال، جهان و زمین و در مثنوی ۱ حافظ کلمه گفت و گوی و در قصیده ۱ میلی کلمات جهان، زمین و زبان و در غزل ۱ فیض کاشانی و در قصیده ۱ فضولی کلمه سال و در ترجیع بند ۱ مولانا کلمه زمین و در قصیده ۱۶ عطار کلمات سال، جهان، زمین و زبان و در شعر ۱ خیابان دوم شاهدنامه الهامی کرمانشاهی و در شعر ۴۲ پادشاهی بهرام گور شاهنامه فردوسی کلمات جهان و گفتوگوی و در شعر ۱ خسرو و شیرین نظامی گنجوی و در غزل ۱ میرزاده عشقی و در غزل ۴۲۲ عطار کلمات جهان و زبان و در شعر ۱ جاویدنامه اقبال لاهوری و در قطعه ۱ سلیم تهرانی و در قصیده ۱ مجد همگر و در قصیده ۱ امیر معزی و در رباعی ۱۰۰ خیام و در غزلهای ۲۲۴ و ۱۲۳۵ مولانا و در غزل ۱۵۷۰ امیرخسر دهلوی کلمه جهان و در قصیده ۱ امیرخسرو دهلوی و در ترجیع بند ۱ اوحدی و در قصیده ۱ عراقی و در قصیده ۱ نظام قاری و در باب ۱۶ انجیل برنابا و در شعر ۲۴ منوچهر شاهنامه فردوسی و در قصیده ۲۴ محتشم کاشانی و در قصیده ۲۴ ظهیر فاریابی کلمات جهان و زمین و در مقاله کلمات سال، جهان، زمین، گفتگو، فرهنگ و زبان ذکر شدهاند. این نشانهها بیان میکنند که آمریکا و ایران باید با یکدیگر صلح کنند و متحد و متفق شوند. اگر عبارت «صلح و اتحاد» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۴۴ میشود. در مقاله عدد ۴۴ ذکر شده است. در مقاله کلمات صلح و وحدت و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمه متفق وجود دارد. در مقاله کلمات گوهر عشقی، نامه، بهشت و عدد ۱۳۹۸ و در قصیده ۱ نظام قاری کلمه ستار و در شعر ۴۲ پادشاهی بهرام گور شاهنامه فردوسی کلمات بهشت، گوهر، نامه و دوستان و در شعر ۲۴ منوچهر شاهنامه فردوسی کلمات بهشت و گوهر و در تضمین ۱ فروغی بسطامی کلمات بهشتی و دوست و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات گوهر، عشق، نامه، روز و دوست و در ترجیع بند ۱ نسیمی کلمات گوهر، عشق و نامه و در قطعه ۱ سلیم تهرانی کلمات وزارت، گوهر، نامه و روزی و در ترجیع بند ۱ اوحدی کلمات نامه و دوست و در غزل ۱ مسعود سعد سلمان کلمات روز و دوستی و در شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» از بودا(ع) و در منشور کوروش و غزل غزلهای ۱ سلیمان و در غزل ۱ شهریار و در مثنوی ۱ حافظ و در ترجیع بندهای ۱ مولانا و نسیمی و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در غزل ۱ جهان ملک خاتون و در غزل ۱ شهریار و در غزل ۱ فیض کاشانی و در قصیده ۱ طبیب اصفهانی و در باب ۱۶ انجیل برنابا و در رباعی ۱۰۰ خیام و در شعر ۲۴ سام نامه خواجوی کرمانی و در باب ۴۲ انجیل برنابا و در برگ ۲۲۴ کتاب زهیر و در برگهای ۲۲۴ و ۲۴۴ کتاب آشنایی با صادق هدایت و در غزل ۲۴۲ انوری و در برگهای ۲۲۴، ۲۴۴ و ۴۴۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه و در غزل ۱۲۶۴ مولانا کلمه دوست وجود دارد. جعفر پناهی کارگردان فیلم کوتاه «دوست» است. نازنین بنیادی در فیلم «بهترین دوستان برای همیشه» بازی کرده است. فریدون فرهودی کارگردان تله فیلم «خانه دوست» است. در توضیحات ستار بهشتی در ویکیپدیا و بخش «روز دوستی میان مردم ایران و آمریکا» بیان شده: «برایان هوک، نماینده ویژه وزارت خارجه آمریکا در امور ایران، در ۱ شهریور ۱۳۹۸، روز ۱ شهریور مصادف با روز تولد ستار بهشتی را «روز دوستی میان مردم ایران و آمریکا» نامید. این اظهارنظر برایان هوک واکنشی به درخواست گوهر عشقی مادر ستار بهشتی بود که پیشتر در نامهای به دونالد ترامپ خواستار اعلام این روز به عنوان روز دوستی میان مردم ایران با مردم آمریکا شده بود.» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۳۱۲ میشود. در مقاله بیان شده که سوره مجادله ۲۱۳۱ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۳۱۲ و ۲۱۳۱ مشترک هستند. در سوره مجادله کلمات امور، بهشتی، روز، دوستی، میان، مردم، مادر و بهشتی ذکر شدهاند. در مقاله بیان شده اگر عبارت «قاضی رسیدگی به پرونده شهدای غواص عملیات کربلای ۴ با اشاره به حمایتهای مالی، تسلیحاتی و اطلاعاتی آمریکا از رژیم بعث، گفت: زنده به گور کردن غواصان ایرانی با دستان بسته و لبان تشنه نتیجه اقدامات غیرقانونی دولت آمریکا و مقامات و نهادهای آن در حمایت از دولت عراق، جنایت علیه بشریت، جنایت جنگی و نقض کرامت انسانی محسوب میشود.» را به عددهای ابجد کبیر و وسیط تبدیل کنیم حاصل ۲۱۳۳۱ و ۱۲۱۳ میشود. ارقام عددهای ۱۲۱۳، ۱۳۱۲ و ۲۱۳۳۱ مشترک هستند. در مقاله ویدئویی با عنوان «جنگ ایران و عراق چگونه رخ داد؟ همراه با نقشه جنگ» آمده که در آن به اروندرود و کمکهای نظامی آمریکا به صدام اشاره شده است. عملیات کربلای ۴ در اروندرود صورت گرفته است. مدت زمان این ویدئو ۱۵:۳۲ است. گوهر عشقی و دونالد ترامپ متولد سال ۱۳۲۵ خورشیدی هستند. ارقام این عددها مشترک هستند. با برقراری صلح و دوستی میتوان تا حدی اینگونه خطا و اشتباهات را جبران کرد؛ با ادامه دشمنیها خسارات بیشتری وارد میشود. اگر عبارت «روز دوستی میان مردم ایران و آمریکا» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۸۸ میشود. در مقاله عدد ۸۸ ذکر شده است. در انتهای متنی که از توضیحات ستار بهشتی بیان گردید به منبع ۶۱ اشاره شده است. ۱ شهریور معادل ۱/۶ سال خورشیدی است. در مقاله عدد ۶۱ ذکر شده است. آبراهام لینکلن اولین رئیس جمهور حزب جمهوریخواه آمریکا در سال ۶۱ میلادی است. در زیر خبری ایران اینترنشنال با عنوان «عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس: ترامپ چارهای جز توافق ندارد چون کارنامهاش خالی است.» آمده است. در مقاله کلمات مجلس، ترامپ و کارنامه ذکر شدهاند. در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی کلمات امتیاز و دست و در مطلب زیر از توضیحات هوش مصنوعی در سایت گنجور درباره قصیده ۴۲ محتشم کاشانی و در شعر ۶۱ دفتر چهارم مثنوی و معنوی مولانا کلمه خالی و در باب ۱ انجیل برنابا عبارت دست خالی و در برگ ۲۴۴ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمات دست و خالی و در شعر ۱۶ گنجینة الاسرار عمان سامانی کلمات مجلس و خالی وجود دارند. در خبر ایران اینترنشنال بیان شده: «ابوالفضل ظهرهوند، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس در خصوص ادامه مذاکره میان جمهوری اسلامی و آمریکا گفت: «آمریکا چارهای جز توافق ندارد، کارنامه ترامپ در ۱۰۰ روزی که به مردم آمریکا وعده داده بود از امتیاز خالی است و چیزی به دست نیاورده است.»» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۱۶ میشود. در مقاله عددهای ۱۱۶ و ۱۰۰ و کلمات امنیت، مجلس، کارنامه، ترامپ، روز، مردم، آمریکا و وعده ذکر شدهاند. در بیت ۱۶ شعر ۱ النوبة الثالثة - سوره سبا میبدی به سوره صاد اشاره شده است. در آیه ۱۶ سوره صاد بیان شده: «و ادعا كردند كه پروردگارا كارنامه ما را پيش از روز حساب، هر چه زودتر به ما بده» در این آیه کلمه کارنامه وجود دارد. ارقام عددهای ۱۶ و ۱۱۶ مشترک هستند. سوره حاقه ۱۱۶۶ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۱۶ و ۱۱۶۶ مشترک هستند. در سوره حاقه و ترجمه خرمشاهی بیان شده: «سپس هر كس كه كارنامهاش به دست راستش داده شود، [شادمانه] گويد بياييد كارنامه مرا بخوانيد» در این آیه نیز کلمه کارنامه وجود دارد. اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۴۵۱۵ می شود. در مقاله عدد ۱۵۵۴ ذکر شده است. ارقام این عددها مشترک هستند. گفتگوی آمریکا و ایران در عمان آغاز شده است. در مقاله به عمان اشاره شده است. خبر ایران اینترنشنال برای تاریخ ۲۲/۴ سال میلادی است. در زیر خبری از رویداد ۲۴ با عنوان «محبوبیت دونالد ترامپ به پایینترین حد خود رسید» آمده که در آن بیان شده: «رویداد۲۴| بنابر این نظرسنجی که ششروز به طول انجامید، تنها ۴۲ درصد از آمریکاییها عملکرد آقای ترامپ را به عنوان رئیسجمهوری تایید میکنند.» در مقاله عددهای ۲۴ و ۴۲ ذکر شدهاند. خبر رویدا ۲۴ نیز برای تاریخ ۲۲/۴ است. ارقام عددهای ۲۴، ۴۲ و ۲۲/۴ مشترک هستند. اگر عبارت «محبوبیت دونالد ترامپ به پایینترین حد خود رسید» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۸۴۲ میشود. در مقاله عددهای ۲۸۴ و ۸۴۲۲ و کلمه محبوب ذکر شده است. ارقام عددهای ۲۸۴، ۲۸۴۲ و ۸۴۲۲ مشترک هستند. در مقاله کلمات صادق، زیبا و مجلس و در غزل ۱ کشیمری کلمات مجلس و رسایی و در رباعی ۱ حزین لاهیجی کلمه رسایی وجود دارد. در توضیحات صادق زیبا کلام در ویکیپدیا بیان شده: «وی در جریان یک مناظره با حمید رسایی نماینده مجلس ایران گفت: اگر آمریکاستیزی را از نظام و رهبر جمهوری اسلامی بگیریم چه حرفی برای گفتن دارند؟» در شعر سایه گیسو رهی معیری کلمه ساعد وجود دارد. در زیر خبری از ساعد نیوز با عنوان: «ماجرای مذاکره ایران و آمریکا در دولت هاشمی رفسنجانی و بوش پدر / رفسنجانی و خاتمی به دنبال مصالحه با آمریکا بودند» آمده است. اگر عنوان این خبر را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۸۴ میشود. یکی از دلایل به قتل رسیدن هاشمی رفسنجانی این بوده که میخواسته با آمریکا مذاکره کند. در مقاله به خبری از خبر آنلاین با عنوان «خاطره احمدی نژاد از جلسه با شورای روابط خارجی آمریکا در نیویورک / آنها می خواهند ایران را ۶ قسمت کنند» اشاره شده که بیان میکند: «خادم ملت ایران بر قطعی بودن توافق پشت پرده آمریکا، روسیه و چین تاکید کرد و گفت: هر کس با روند مسائل در جهان آشنا باشد، متوجه می شود که سه کشور آمریکا، روسیه و چین دنبال طرح جدیدی برای جهان هستند. اینکه روسیه به اوکراین حمله کرده و چین منتظر است تا نتیجه آن را ببیند و بعد به تایوان حمله کند و همینطور آمریکا به سمت ایران بیاید، خود این امر، نشان می دهد که جهان در حال تغییر است و آنها می خواهند نظم جدیدی را ایجاد کنند.» در مقاله کلمات آمریکا، چین و روسیه ذکر شدهاند. اگر عبارت «آمریکا چین روسیه» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل 616 می¬شود. در مقاله عدد ۶۱۶ ذکر شده است. در خبر خبرآنلاین و بخش «بیشتر بخوانید» خبر دیگری از خبرآنلاین با عنوان «رگبار انتقادهای احمدی نژاد به پوتین : خیال پردازی نکن / سریع جنگ را متوقف کن / نامت را از ورود به فهرست جنایتکاران بزرگ تاریخ نجات بده» آمده است. در این خبر بیان شده: «احمدی نژاد با ابراز اطمینان از مخالفت مردم روسیه، با این جنگ توسعه طلبانه و ضد انسانی گفت: طراحی و هماهنگی آمریکا، روسیه و چین در برنامه حمله به اوکراین، با تصور سقوط زود هنگام آن کشور و سپس تجاوز چین به تایوان و آمریکا به ایران، از دید ملتهای مستقل محکوم است.» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۱۲۷۹ میشود. در مقاله بیان شده که سوره انعام ۲۹۷۱ کلمه دارد. در سوره انعام کلمات مخالفت، مردم، با این، جنگ، ضد، انسانی، گفت، در، برنامه، با، تصور، زود، هنگام، آن، سپس، تجاوز، از، دید، ملتها، محکوم و است ذکر شدهاند. شاید هماهنگی بین آمریکا، روسیه و چین وجود نداشته باشد؛ با این حال باز اتفاقات به گونهای در حال رخ دادن هستند که نشان میدهد پیشبینی احمدینژاد درست است. ایران و آمریکا بر سر موضوع غنیسازی به توافق نرسیدند. در خبر خبرآنلاین بیان شده: «اجازه بدهید یک خاطره دیگر بگویم. من یادم هست که وقتی ایران به غنی سازی صنعتی دسترسی پیدا کرد، اولین کسیکه من به او اطلاع دادم، ملک عبدالله بود که خدا از او راضی باشد. من خبر را به ایشان دادم و گفتم ما به غنی سازی صنعتی دسترسی پیدا کردیم و مطمئن هستم که شما از شنیدن این خبر خوشحال می شوید. صنعت ما متعلق به شماست، ما زیر نظر ماموران آژانس، تمام توانمندی های خودمان را به شما منتقل می کنیم. شما کارشناسان و دانشمندان خودتان را به ایران بفرستید، تا ما تمام اینها را به شما منتقل کنیم چون من معتقدم که تمام کشورهای منطقه باید از نظر صنعت و دانش، پیشرفته باشند نه اینکه بمب داشته باشند. بمب قدرت نمی آورد، بمب وحشی گری می آورد منتهی ما به دنبال علم و صنعت و تکنولوژی هستیم که همه باید داشته باشند. البته شرایط اجازه نداد که این اتفاق بیفتد. فرصت نشد که ما تجربیات مان را به برادران عربستان منتقل کنیم، منتهی نگاه ما این است که همه قدرتمند باشند اما نگاه آنها این است که هیچ کشوری قدرتمند نباشد.» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۲۴۴ میشود. اگر عبارت «خاطره احمدی نژاد از جلسه با شورای روابط خارجی آمریکا در نیویورک / آنها می خواهند ایران را ۶ قسمت کنند» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۴۲ میشود. در مقاله عددهای ۲۴۲ و ۲۲۴۴ ذکر شده است. ارقام عددهای ۲۴۲ و ۲۲۴۴ مشترک هستند. در زیر خبری از ایسنا با عنوان «آمریکا رزمایش در اطراف تایوان را محکوم کرد؛ پکن پاسخ داد» آمده که ساعت آن 11:16 است. ارقام عددهای ۶۱۶ و ۱۱:۱۶ مشترک هستند. در زیر خبری از نورنیوز با عنوان «واشنگتنپست: ترامپ جهان را درباره ایران فریب داد» آمده است. اگر عنوان این خبر را به عددهای ابجد وسیط و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۶۱ و ۱۱۶ میشود. در مقاله به سیما ثابت اشاره شده است. در پست زیر از سیما ثابت به حمله اسرائیل به ایران به علت به توافق نرسیدن آمریکا و ایران در مورد غنیسازی هستهای پس از ۶۱ روز اشاره شده است. پست زیر را حساب کاربری با عنوان mnaseri16 لایک کرده است. در عنوان این حساب کاربری عدد ۱۶ وجود دارد. در ادامه مقاله به نقل از ویکیپدیا بیان شده: «سنگ بنای حزب دموکرات در سال ۱۷۹۲ گذاشته شد. در این سال توماس جفرسون یک جناح در کنگره تشکیل داد که وظیفه آن دفاع از «منشور حقوق» (Bill of Rights) بود.» در توضیحات «منشور حقوق» در ویکیپدیا و در مقاله به منشور کوروش اشاره شده است. منشور کوروش مبین حقوق بشر، نفی بردهداری و نژادپرستی است. حقوق بشر به معنی این است که آنچه برای خود میپسندی برای تمام موجودات بپسندی و آنچه برای خود نمیپسندی برای هیچ موجودی نیز نپسندی و به هیچ موجودی ظلم نکنی. نباید مانع غنیسازی اورانیوم برای مصارف صلح آمیز توسط کشورها شوید؛ در حالی که خودتان غنیسازی را انجام میدهید. کشورها حق غنیسازی اورانیوم برای مصارف صلح آمیز و سوخت هستهای را دارند. کشورها بهتر است در این باره مسائل محیط زیستی و اقتصادی را در نظر بگیرند؛ چون به نظر میرسد راههای بهتری برای تامین انرژی وجود دارند. در این جهان مردم باید خودشان حقشان را بگیرند. مردم هر کشور باید با رایگیری تصمیم بگیرند که پیگیر حقشان باشند یا نه. مردم ایران نیز باید با دموکراسی مستقیم و سیستم دو اکثریتی و مشابه کشور سوئیس تصمیم بگیرند که غنیسازی هستهای را ادامه دهند یا نه. در خبر زیر از خبر آنلاین به غنیسازی و دموکراسی اشاره شده است. آمریکا از نظر ساخت بمب اتم و استفاده کردن از آن غیرقابل اعتمادترین کشور است؛ چون در گذشته از بمب اتم علیه ژاپن استفاده کرده است. در خبر خبرآنلاین به بمب اتمی هیروشیما اشاره شده است. در مقاله بیان شده که صادق هدایت داستان ژاپنی اوراشیما را ترجمه و در مجله سخن چاپ کرده است. این داستان شبیه داستان اصحاب کهف است. در سوره کهف به ذوالقرنین یا کوروش کبیر اشاره شده است. ترامپ نباید از توافق برجام که در دوره ریاست جمهوری باراک اوباما صورت گرفت خارج میشد. باراک اوباما متولد سال ۶۱ میلادی است. توافق برجام در گذشته در وین صورت گرفته است. در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در لمعات و قصیده ۱ عراقی و در غزل ۱ مسعود سعد سلمان و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمه وین وجود دارد. این توافق با مسئولیت محمدجواد ظریف و در دولت روحانی صورت گرفته است. در مقاله به جواد ظریف و حسن روحانی اشاره شده است. در زیر خبری از تابناک با عنوان «افشاگری ظریف درباره روسها در پاسخ به اتهام لاوروف: ماجرای شامپاین!» آمده که ساعت آن ۱۶:۵۰ است. سوره ماه ۱۵۰۶ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۵۰۶ و ۱۶:۵۰ مشترک هستند. در سوره ماه کلمات خبر، در، پاسخ، به و ماجرا ذکر شدهاند. خبر تابناک برای تاریخ ۲۵/۷ سال ۱۴۰۴ خورشیدی است. در مقاله عددهای ۷۲۵ و ۱۴۰۴ ذکر شدهاند. در زیر خبری از ایرنا با عنوان «ظریف: لاوروف درباره اسنپبک خلاف میگوید» آمده است. اگر عنوان این خبر را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۶۱ میشود. در مقاله عدد ۱۶۱ ذکر شده است. در مقاله به خیانت روسیه به ایران اشاره شده است. درگیری رژیم اسرائیل و رژیم سپاه و خامنهای درباره موضوع هستهای است. حمله به ایران باعث افرایش فقر میشود و افزایش فقر انفعال جامعه را افزایش میدهد؛ چون دغدغه اصلی مردم سیر کردن شکم می¬شود و تغییر رژیم را به تعویق و تاخیر می¬اندازد. در مقاله به این موضوع اشاره شده است. در خبر خبرآنلاین بیان شده: «سه و نیم میلیارد فقیر وجود دارد، جنگ ها، تهدیدها و مسابقه تسلیحاتی هست.» در این جمله به فقر و جنگ اشاره شده است. در زیر خبری از رادیو زمانه با عنوان «حمله اسرائیل به پارس جنوبی و پالایشگاه فجر جم» آمده است. اگر عنوان این خبر را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۴۳۸ میشود. در مقاله بیان شده که سوره آلعمران ۳۴۱۸ کلمه دارد. ارقام عددهای ۱۴۳۸ و ۳۴۱۸ مشترک هستند. در سوره آلعمران کلمات حمله، اسرائیل و فقیر ذکر شدهاند. حمله رژیم اسرائیل به زیرساختها باعث فقیرتر شدن مردم میشود و این همان چیزی است که خامنهای میخواهد. خامنهای عمدا مردم را در فقر و فلاکت نگه میدارد. از حمله رژیم اسرائیل به زیرساختهای ایران خامنهای ککش هم نمیگزد. حمله به زیرساختها نشان میدهد رژیم اسرائیل به دنبال کمک کردن به مردم ایران نیست. در مقاله بیان شده که در سوره یوسف کلمات بنیامین و گرگ ذکر شدهاند. بنیامین نتانیاهو و رژیم اسرائیل مانند گرگ در حال قتل و عام و نسلکشی مردم فلسطین هستند. اگر قتل و عام مردم ایران نیز در راستای منافعش باشد؛ این کار را انجام میدهد. سیاستهای جنگ طلبانه خامنهای مردم ایران و فلسطین را بیچاره کرده است. رفتار رژیم اسرائیل مشابه رفتار رژیم روسیه و اشغال اوکراین است. تفاوت این دو موضوع این است که در شرایط کنونی مردم اسرائیل در این کشور ساکن شدند و نمیتوان مردم اسرائیل را از این کشور آواره کرد و باید این شرایط را پذیرفت. مردم فلسطین به جای درگیری و جنگ باید از طریق دادگاههای بین المللی در برابر رژیم اسرائیل میایستادند. در کتابهای نور و نشانهها به کمک نظامی به اوکراین اشاره شده است. تفاوت روش ایستادگی بین اشغالگری رژیم اسرائیل و رژیم روسیه این است که امکان پیروزی در برابر رژیم روسیه وجود دارد؛ ولی امکان پیروزی مردم فلسطین وجود نداشته و متحدان قوی نداشتند و نباید میلیونها آدم را در معرض قتل و عام قرار میدادند. متاسفانه کشورها تا منافعشان در میان نباشد از کشور دیگری حمایت نمیکنند. در زیر خبری از روزنامه همشهری با عنوان «ترامپ: ایران و اسرائیل باید به توافق برسند و به توافق خواهند رسید» آمده که ساعت آن ۱۷:۲۹ است. سوره انعام ۲۹۷۱ کلمه دارد. ارقام عددهای ۱۷:۲۹ و ۲۹۷۱ مشترک هستند. در سوره انعام کلمات اسرائیل، باید و خواهند رسید ذکر شدهاند. ایران باید با اسرائیل تحت شرایطی که مردم موافق باشند به توافق برسد. ترامپ و نتانیاهوی جنایتکار به ناحق به ایران حمله کردند و تعداد زیادی از مردم غیرنظامی ایران را کشتند؛ در حالی که میتوانستند از آن اجتناب کنند. ایران باید در مورد حمله آمریکا و رژیم اسرائیل از طریق شکایت در دادگاههای بین المللی پیگیر مجازات جنایتکاران و گرفتن هزینه خسارات باشد. خداوند در قیامت و جهنم عدالت را درباره بقیه این ماجرا اجرا میکند. مردم آمریکا به دلیل انتخاب ترامپ، در این جنایات شریک هستند و باید در قیامت و جهنم پاسخگو باشند. قانون مصونیت قضائی رئیس جمهور آمریکا قانون اشتباهی است و موجب میشود که قدرت به دست جنایتکارانی مانند ترامپ بیفتد. در خبر زیر از خبرآنلاین بیان شده: «احمدی نژاد: آمریکا در منطقه ما دوگانه بازی می کند. از یک طرف خودش از جریانات تروریستی حمایت می کند، از طرف دیگر مدعی مبارزه با تروریسم می شود. اصلا داعش، مولود دخالت آمریکا در منطقه است والّا ملت های منطقه با هم جنگ ندارند. من امیدوارم نیروهای داعش متوجه این مساله بشوند اما نقشه آمریکا، فعلا تقویت داعش در افغانستان است. می خواهد از داعش برای درگیری کشورهای منطقه با هم استفاده کند. باز تاکید می کنم که امیدوارم نیروهای داعش متوجه این بازی بشوند.» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۶۹۷ میشود. در مقاله بیان شده که سوره اسراء ۶۷۹۱ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۶۹۷ و ۶۷۹۱ مشترک هستند. در سوره اسراء کلمات بازی، یک، طرف، خودش، حمایت، میکند، از، طرف، دیگر، ادعا، ملتها، جنگ، ندارند، من، امیدوار، نیرو، متوجه، شوند، اما، فعلا، تقویت، امیدوارم، نیرو، متوجه، این، بازی و شوند ذکر شدهاند. در کتاب نور و کتاب نشانهها و در مقاله «کافران مانند دخان یا دود حقیقت را میپوشانند» بیان شده که آمریکا، رژیم انگلیس و رژیم اسرائیل داعش را به وجود آوردند. در مقاله «کافران مانند دخان یا دود حقیقت را میپوشانند» خبری از خبرگزاری مشرق با عنوان «پروژه "لانه زنبور"برای خلق داعش چیست؟» آمده که بیان میکند: «همچنین پایگاه اینترنتی "انترسپیت" نیز به نقل ادوارد اسنودن کارمند سابق سازمان اطلاعات آمریکا تاکید کرد: آژانس امنیت ملی آمریکا به همراه سازمان اطلاعات خارجی انگلیس (ام آی 6) وموسسه اطلاعات وعملیات ویژه خارجی اسرائیل (موساد) زمینه شکل گیری داعش را فراهم کردند. این پایگاه اینترنتی به نقل از اسنودن نوشت : فعالیت این سه سازمان در این رابطه به معنای حضور بالفعل ایالات متحده، انگلیس ورژیم صهیونیستی در فرایند خلق این سازمان تروریستی و جذب فعالان افراطی از اقصی نقاط جهان به سوی آن است. بر اساس افشاگریهای اسنودن پروژه عملیات شکل گیری داعش که با نام رمز "لانه زنبور"بین این سه طرف کلید خورد با هدف حمایت از رژیم صهیونیستی انجام گرفت ومقرر شد ساختاری با شعارهای دینی بسیار افراطی در منطقه شکل گرفته وگسترش یابد. اسناد افشا شده اسنودن که در این پایگاه منتشر شده نشان می دهند کارشناسان این سه سازمان اطلاعاتی به این نتیجه رسیدند بهترین راهکار برای حمایت از اسرائیل ، خلق دشمنی پشت مرزهای آن است که سلاح خود را برخلاف جهت وبه سوی کشورهای مخالف بقای این رژیم نشانه بگیرد.» اگر این متن را به عددهای ابجد کبیر و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۵۲۵۱۳ و ۲۴۸۲ میشود. در مقاله بیان شده که سوره شوری ۳۵۲۱ حرف دارد. ارقام عددهای ۳۵۲۱ و ۵۲۵۱۳ مشترک هستند. در سوره شوری کلمات امنیت، ویژه، فراهم، خلق، جهان، گسترش، کلید و دشمن وجود دارند. در مقاله بیان شده که در آیه ۵۲:۱۳ انجیل برنابا کلمه اسرائیل وجود دارد. در مقاله عددهای ۲۴۲۸ و ۸۴۲۲ ذکر شدهاند. ارقام عددهای ۲۴۲۸، ۲۴۸۲ و ۸۴۲۲ مشترک هستند. مطلبی که در خبر مشرق بیان شده در سایت انترسپیت یا اینترسپت و در سندهای منتشر شده ادوارد اسنودن وجود ندارند. احتمالا نویسنده خبر مشرق حدس و گمانش را به دروغ به نقل از ادوارد اسنودن بیان کرده تا به صحبتش اعتبار دهد. شواهد نشان میدهند که حدس و گمان نویسنده خبر مشرق درست است. اصطلاح «لانه زنبور» استعارهای از تحریک عمدی یک منطقه یا گروه برای آغاز درگیری یا جنگ، با هدف بهرهبرداری سیاسی یا ژئوپلیتیک است. احتمالا بر این اساس نویسنده خبر مشرق اسم رمز «لانه زنبور» را انتخاب کرده است. در قصیده ۱ سلیم تهرانی و در نامههای فارسی ۱۰۰ قائم مقام فراهانی کلمات و در غزل ۱۵۵۴ امیرخسرو دهلوی کلمه زنبور وجود دارد. در سوره نحل یا زنبور عسل در آیهای که در آن کلمه نحل ذکر شده تا انتهای کلمه نحل ۱۶ حرف وجود دارد. زنبور عسل ۱۶ کروموزوم دارد. این موضوع درباره انسان، میمون، شتر، اسب، الاغ، سگ و خوک نیز صادق است. در کتاب نشانهها ویدئویی در این خصوص آمده است. در مقاله بیان شده که عیسی(ع) در بازگشت پیروزمندانه به اورشلیم در یکشنبه پیش از عید پاک یا یکشنبه نخل، به جای اسب که نماد پادشاهان بود، سوار بر خر، نماد صلح وارد شهر شد. نشان حزب دموکرات آمریکا خر است. در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در ترجیع بند ۱ شاه نعمت الله ولی و در ترجیع بند ۱ اوحدی و در لمعات ۱ عراقی و در قطعه ۱ خاقانی و در غزل ۱ سوزنی سمرقندی و در شعر ۴۲ تحفةالاحرار جامی و در برگهای ۲۲۴ و ۲۴۲ کتاب پله پله تا ملاقات خدا و در برگ ۲۲۴ کتاب آشنایی با صادق هدایت کلمه نشان و در قصیده ۱ حافظ کلمات نشان و خرگاه و در مقاله کلمه خر ذکر شده است. در توضیحات حزب دموکرات (ایالات متحده آمریکا) در ویکیپدیا بیان شده: «لوگوی متداول این حزب، الاغ است که ریشه در نام خانوادگی اندرو جکسون نخستین رئیسجمهور دموکرات ایالات متحده آمریکا دارد. مخالفان جکسون به خاطر سرسختی اندرو جکسون او را جکاس (jackass) به معنی خر نر و آدم احمق خطاب میکردند. با این حال، دموکراتها مفاهیم عامه پسند را دوست داشتند و این تمسخر را پذیرفتند، بنابراین این تصویر تداوم یافت و تکمیل شد. در ادامه کاریکاتورهای توماس نست از سال ۱۸۷۰ در مجله هارپر تأثیر به سزایی در انتخاب لوگو الاغ داشت.» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۹۶۱۹ میشود. در مقاله عددهای ۶۹۹۲۱ و ۱۷۰۸ ذکر شدهاند. ارقام عددهای ۲۹۶۱۹ و ۶۹۹۲۱ و ارقام عددهای ۱۷۰۸ و ۱۸۷۰ مشترک هستند. در مقاله بیان شده که سوره الرحمن ۱۷۰۸ حرف دارد. در سوره الرحمن کلمه حزب وجود دارد. در ویکیپدیا بیان شده: «سنگ بنای حزب دموکرات در سال ۱۷۹۲ گذاشته شد. در این سال توماس جفرسون یک جناح در کنگره تشکیل داد که وظیفه آن دفاع از «منشور حقوق» (Bill of Rights) بود.» در مقاله بیان شده که سوره انعام ۲۹۷۱ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۷۹۲ و ۲۹۷۱ مشترک هستند. در سوره انعام کلمه حزب وجود دارد. در مقاله بیان شده که قحطی نان در سال ۱۲۹۷ خورشیدی رخ داده است. اگر عبارت «سنگ بنای حزب دموکرات در سال ۱۷۹۲ گذاشته شد. در این سال توماس جفرسون یک جناح در کنگره تشکیل داد که وظیفه آن دفاع از «منشور حقوق» (Bill of Rights) بود.» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۳۵۴ میشود. در مقاله عدد ۳۵۴ ذکر شده است. در توضیحات «منشور حقوق» در ویکیپدیا و در مقاله به منشور کوروش اشاره شده است. منشور کوروش مبین حقوق بشر، نفی بردهداری و نژادپرستی است. در توضیحات حزب جمهوریخواه (ایالات متحده آمریکا) در ویکیپدیا بیان شده که این حزب توسط فعالان ضد بردهداری در آمریکا تأسیس شد. اگر عبارت «توماس جفرسون» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۴۲ میشود. اگر عبارت «دونالد ترامپ» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۴۲ میشود. در مقاله عدد ۴۲ ذکر شده است. ترامپ از حزب جمهوری خواه آمریکا است. نشان حزب جمهوریخواه آمریکا فیل است. در مقاله کلمات نشان و فیل ذکر شدهاند. در مقاله ویدئویی با عنوان «الهی قمشه ای-پیامبر رحمت» آمده که در آن الهی قمشهای به فیل و خر اشاره میکند. فیل نماد اجتماعی بودن، هوش و تدبیر است. سیاستهای جنگ طلبانه حزب جمهوریخواه شباهتی به فیل ندارد. در توضیحات قحطی نان در ویکیپدیا بیان شده: «هر روز بسیاری میمیرند و بسیاری نیز در حال کمکرسانی مردهاند. اکنون که برفها آب شده و بهار آغاز شدهاست، مردم میروند بیرون و مثل گاو در مراتع میچرند». بسیاری از این مردم نگونبخت در حال چریدن در مراتع مردهاند. پارهای از منابع مانند محمدقلی مجد از این فراتر رفتهاند و ادعا نمودهاند که هیچ کشوری مانند ایران از جنگ جهانی آسیب ندیدهاست.» اگر این متن را به عددهای ابجد کبیر و وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۵۷۷۳ و ۱۲۳۵ میشود. در مقاله عددهای ۱۳۵۷ و ۱۲۳۵ ذکر شدهاند. ارقام عددهای ۱۳۵۷ و ۱۵۷۷۳ مشترک هستند. در مقاله کلمات برف، بهار و مجد و در سوره بقره یا گاو کلمات هر روز، بسیاری، مردن، بسیاری، نیز، در حال، کمک، رسانید، مردهاند، اکنون، که، برف، آب، شده، آغاز، شده است، مردم، میروند، بیرون، مثل، گاو، بسیاری، از، این، مردم، تیره بختی، در حال، مردهاند، پارهای، از منابع، مانند، محمد، از این، فراتر، رفتهاند، ادعا، نمودهاند، که، هیچ، مانند، از، جنگ، جهان، آسیب و ندیدید و در قصیده ۱ میلی کلمه گاو وجود دارد. بیت زیر از مسمط ۱ ادیب الممالک به چریدن گاوان اشاره میکند. در بیت زیر کلمه یوسف وجود دارد. در مقاله بیان شده که در سوره یوسف به قحطی اشاره شده است. در سوره یوسف و ترجمه الهی قمشهای بیان شده: «و پادشاه مصر (با ملازمان و دانشمندان دربار خود) گفت: من خوابی دیدم که هفت گاو فربه را هفت گاو لاغر میخورند و هفت خوشه سبز دیدم و هفت خوشه خشک (که خوشههای سبز را نابود کردند)، ای بزرگان ملک مرا به تعبیر این خوابم اگر علم خواب میدانید آگاه گردانید.» اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۶۱۲۹ میشود. قحطی نان از سال ۱۲۹۶ خورشیدی آغاز شده است. ارقام عددهای ۱۲۹۶ و ۱۶۱۲۹ مشترک هستند. قحطی نان در سال ۱۲۹۷ خورشیدی نیز ادامه داشته است. سوره انعام ۲۹۷۱ کلمه دارد. در سوره انعام کلمه گاو ذکر شده است. در سوره انعام و ترجمه الهی قمشهای بیان شده: «و بر یهودان، هر حیوان ناخن دار و از جنس گاو و گوسفند نیز پیه آنها را حرام کردیم مگر آنچه در پشت آنهاست یا به بعض رودهها یا به استخوانها آمیخته است. آنها چون ستم کردند ما به آن حکم آنها را مجازات کردیم، و البته سخنان ما راست است.» اگر این آیه را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۶۱۶ میشود. در مقاله عدد ۶۱۶ ذکر شده است.
گاوان شکم خواره به گلزار چریدند *** گرگان ز پی یوسف بسیار دویدند
رژیم انگلیس و رژیم روسیه مسئول قحطی نان در گذشته هستند. در توضیحات قحطی نان در ویکیپدیا کاریکاتوری آمده که در زیر آن بیان شده کاریکاتوری در یک مجله فکاهی انگلیسی (پانچ)، بازی بزرگ: شیر (انگلیس) به خرس (روس) میگوید: اگر همدیگر را نمیفهمیدیم، شاید میپرسیدم روی رفیق کوچکمان گربه (ایران) چه کار میکنی؟» در مسمط ۱ ادیب المماک کلمات مجلد، شیر و خرس و در برگ ۲۲۴ کتاب آشنایی با صادق هدایت کلمات مجله و خرس و در مقاله کلمه رفیق و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در ترجیع بند ۱ میلی کلمه گربه ذکر شده است. این کاریکاتور ادعا و دروغ است. مار و روباه در طبیعت نماد حیلهگری و دزد هستند. در قصیده ۱ نظام قاری کلمات روباه و دزد و در مقاله کلمه مار ذکر شده است. در مقاله بیان شده که رژیم انگلیس دزد و غارتگر است. گرگ در طبیعت نماد وحشیگری و تجاوز است. در شعر ۱ عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در مسمط ۱ ادیب المماک و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی و در قصیده ۲۴ خاقانی و در غزل ۲۶۱۴ مولانا و در غزل ۱۵۷۰ امیرخسر دهلوی کلمه گرگ و در باب ۱ انجیل مرقس کلمه وحشی و در غزل ۱ محتشم کاشانی کلمه وحش وجود دارد. نقاشی «گرگ و میش» اثر ویکتور هوگو است. رفتار پوتین و رژیم روسیه و حمله به اوکراین شبیه گرگ است. خرس روسی، یکی از نمادهای ملی روسیه است. جعفر پناهی کارگردان فیلم «خرس نیست» است. «خرس و دوشیزه رعنا» و «اژدها و گرگ» عنوان قسمتهای از سریال بازی تاج و تخت هستند. در باب ۱ انجیل برنابا کلمه دوشیزه و در غزل ۱ محتشم کاشانی و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمه رعنا و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمه اژدها وجود دارد. در مقاله به خیام اشاره شده است. در توضیحات خیام در ویکیپدیا به نقل از پوتین بیان شده: «اگر میخواهی حکیمباشی با مردم با ملاطفت رفتار کن، حکمت خود را برای هیچکس ناگوار نکن» جمله پوتین با عملکردش هیچ تناسبی ندارد. در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمات حکیم و عمل و در باب ۱ انجیل مرقس و در باب ۱ کتاب مقدس اشعیاء و در باب ۱ کتاب مقدس استر و در شعر ۱ عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در قصیده ۱ فضولی و در باب ۶۱ انجیل برنابا و در آیه ۴:۲ کتاب مقدس نوحه و در برگ ۲۲۴ کتاب انسان از منظری دیگر و در برگ ۴۲۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه عمل و در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمه اعمال وجود دارد. در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمه لقمان وجود دارد. لقمان به لقمان حکیم معروف است. در مقاله ذکر شده که در توضیحات ماه دی در ویکیپدیا به نقل از ابوریحان بیرونی بیان شده: «دی ماه، نخستین روز آن خرم روز است و این روز و ماه هر دو به نام خداوند است که «هرمز» نامیده میشود، یعنی حکیم و دارای رای و آفریدگار.» در خبر زیر از خبر آنلاین بیان شده: «سران اروپا این فرصت را غنیمت بشمارند و در جهت انجام مسئولیت های اخلاقی، انسانی و نیز وظایف قانونی خود در قبال ملل اروپایی و همه ملت های جهان، برای برپایی عدالت و محو مظاهر شیطانی به پا خیزند و به مسئولیت تاریخی خود، به ویژه در قبال خونهای ده ها میلیون انسان بی گناه که در خلال جنگ های اول و دوم بر زمین ریخته است، عمل کنند. آنان بدانند که جنگ سوم جهانی دندان طمعی است که ابلیس به انسان ها نشان می دهد.» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۱۳۵۲ می شود. در مقاله بیان شده که سوره شوری ۳۵۲۱ حرف دارد. ارقام عددهای ۳۵۲۱ و ۲۱۳۵۲ مشترک هستند. در سوره شوری کلمات انجام، مسئول، انسان، نیز، قوانین، خود، همه، جهان، برای، برپا، عدالت، محو، عمل و کنند ذکر شدهاند. در خبر زیر از خبرآنلاین بیان شده: «ملت ایران با سابقه دیرینه و درخشان و بر اساس میراث تابناک تاریخی و نام نیکش در پاسداشت حقوق بشر و در پیروی از اسوه الهی، پیامبر رحمت حضرت محمد (ص) و در پایبندی به مفاد منشور حقوق بشر رهبر تاریخی و جاودانه خود، کوروش کبیر، ضمن محکومیت صریح جنگ و تجاوز به سرزمین کشور مستقل اوکراین، هیچ بهانه ای را برای این اقدام ضد انسانی نمی پذیرد.» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۸۴۲ میشود. در مقاله عدد ۸۴۲ ذکر شده است. مردم ایران مخالف کمکهای رژیم سپاه و خامنهای به روسیه هستند. در مقاله عکس خبری از بیبیسی با عنوان «آیا با درگیری روسیه در اوکراین، سپاه در سوریه قدرت بیشتری میگیرد؟؟» آمده که در آن عکس پوتین مشخص است. در صفحه ۵۲۷ کتاب نشانهها خبری از ایران اینترنشنال با عنوان «رویترز: روسیه یک پروژه مخفی ساخت و توسعه پهپادهای جنگی را در چین پیش برده است.» آمده که در آن نیز عکس پوتین وجود دارد. اگر عنوان این خبر را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۵۲۵۷ میشود. ارقام عددهای ۵۲۷ و ۵۲۵۷ مشترک هستند. در مقاله به پرواز ۷۵۲ اوکراین اشاره شده است. در خبر ایران اینترنشنال بیان شده: «یکی از این اسناد، گزارشی است که شرکت کوپول در اوایل سال جاری برای وزارت دفاع روسیه ارسال و جزییات کار خود را در آن تشریح کرد. کوپول یکی از شرکتهای تابعه شرکت تسلیحاتی دولتی روسیه آلماز-آنتی است که یک مدل پهپاد جدید به نام «گارپیا-اِی۳» یا «جی-سه» را در چین با کمک متخصصان این کشور توسعه داده و آزمایش کرده است. این شرکت در بهروزرسانی بعدی به وزارت دفاع روسیه گفته قادر است پهپادهایی از جمله جی-سه را در کارخانهای در چین تولید کند تا از این تسلیحات برای جنگ در اوکراین استفاده شوند.» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۸۳۷ میشود. در مقاله بیان شده که سوره یونس ۱۷۸۳ کلمه دارد. ارقام عددهای ۱۷۸۳ و ۱۸۳۷ مشترک هستند. در سوره یونس کلمات سال، جاری و آزمایش و در مقاله کلمات کارخانه، پهباد، چین، روسیه، جنگ و اوکراین و در برگ ۲۴۲ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمه اسناد وجود دارد. در خبر ایران اینترنشنال بیان شده که این پروژه در شهر کاشغر در منطقه خودمختار سینکیانگ چین در حال اجرا است. در قصیده ۱ امیر معزی کلمات چین، کاشغر و ختن و در شعر ۲۴ سام نامه خواجوی کرمانی کلمات چین و ختن ذکر شدهاند. ختن نیز در منطقه خودمختار سینکیانگ قرار دارد. در مقاله توضیحاتی درباره ختن بیان شده است. در صفحه ۵۲۷ کتاب نشانهها بیان شده که حمایت نکردن چین از روسیه در رسیدن به صلح نقش دارد.
انفجار گمرک رجایی بندرعباس
مستی نوح(ع)
اگر عبارت «حلقه شارژ یونی و الکترونی» را در اینترنت جستجو کنیم به ویدئو زیر با عنوان «حلقه شارژ یونی و الکترونی» میرسیم که مدت زمان آن در نتیجه گوگل ۶:۱۶ نشان داده میشود. در مقاله عدد ۶:۱۶ ذکر شده است. مدت زمان ویدئو اصلی ۱ ثانیه با آنچه در نتیجه گوگل نشان داده میشود تفاوت دارد. استاد طاهری در ویدئو زیر توضیحاتی درباره حلقه شارژ یونی و الکترونی بیان میکنند. ارتباط یا حلقه شارژ یونی و الکترونی و میراث نوح(ع) موجب نشاط، سرخوشی و سرمستی میشود. اگر عبارت «حلقه شارژ یونی و الکترونی» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۴۵۰ میشود. در مقاله بیان شده که سوره آل عمران ۱۵۴۰۱ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۴۵۰ و ۱۵۴۰۱ مشترک هستند. در سوره آل عمران کلمات نوح و خوش و در شعر ۱ مجلس سعدی کلمات نوح، هود، قمر، خوش و مست و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات هود، ماه، خوش و مست و در سوره هود کلمات نوح و خوش و در سوره قمر و در مثنوی ۱ نسیمی و در قصیده ۱۶ عطار و در بیت ۶ شعر ۱۱ النوبة الثانیة - سوره انعام میبدی کلمه نوح و در ترجیع بند ۱ نسیمی کلمات قمر و مست و در شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» از بودا(ع) کلمات نشاط و خوش و در غزل ۱ سوزنی سمرقندی کلمه نشاط و در ترجیع بند ۱ اوحدی کلمات نشاط، خوش و مست و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در ترجیع بند ۱ مولانا و در قصیده ۱ امیرخسرو دهلوی و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در قصیده ۱ عراقی و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی و در غزل ۱ غنی کشمیری و در غزل ۱ یغمای جندقی و در ترجیع بند ۱ میلی و در شعر ۱۶ گنجینة الاسرار عمان سامانی و در غزل ۲۲۴ حافظ در مقاله کلمات خوش و مست و در باب ۱ کتاب مقدس استر کلمه سرمست وجود دارد. حلقه شارژ یونی و الکترونی و میراث نوح(ع) باعث همسو شدن میدانهای مغناطیسی بدن انسان و زمین میشود. مصطفی فرزانه نویسنده کتابهای «عنکبوت گویا» و «صادق هدایت در تار عنکبوت» است. در سورههای عنکبوت و آل عمران کلمات نوح، میدان و زمین و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات بدن، میدان و زمین و در قصیده ۲۴ محتشم کاشانی کلمات دهر، میدان و زمین و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمات میدان و زمین و در خطبه ۱ نهج البلاغه و در شعر ۲۴ مخیل نامه نظام قاری کلمات بدن و زمین و در ترجیع بند ۱ میلی کلمات بدن و میدان و در مطلب زیر از توضیحات هوش مصنوعی در سایت گنجور درباره ترجیع بند ۱ میلی کلمه زمین و در برگ ۲۲۴ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه و در رباعی ۱۶ سلمان ساوجی کلمه بدن و در شعر ۶۱ دفتر چهارم مثنوی و معنوی مولانا کلمه مغناطیس وجود دارد. در مقاله بیان شده که نام دیگر سوره انسان سوره دهر است. در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات نور، شفق، رنگ، آسمان، خط، زمین و حلقه و در قصیده ۱ نظام قاری کلمات انوار، شفق، رنگ، آسمان، خط و زمین و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات نور، رنگ، طول، میدان، زمین و حلقه و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات میدان، زمین و رنگ و در ترجیع بند ۱ میلی کلمات میدان و رنگ و در مقاله کلمات نور، قطب، آسمان، زمین، خط و رنگ ذکر شدهاند. در توضیحات شفق قطبی در ویکیپدیا بیان شده: «نورهای قطبی درست همانند تابشهای رنگی در آسمان هستند. نورهای قطبی در اثر الکترونهایی که در طول خطوط نیروی میدان مغناطیسی زمین حلقه میزنند، به وجود میآیند.» آیه ۱۶ سوره انشقاق و ترجمه مکارم شیرازی بیان میکند: «سوگند به شفق!» اگر این آیه را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۴۲ میشود. ویکتور هوگو نویسنده رمان «نغمات شفق» است. در توضیحات «تداخل الکترومغناطیسی» در ویکیپدیا بیان شده: «تداخل میتواند کارایی سیستم را کاسته یا حتی آن را از کار بیندازد. در انتقال دادهها، این اثر به صورت افزایش نرخ خطا در دادهها، یا حتی از دست رفتن همه دادهها بروز میکند. هر منبع طبیعی یا انسانساخته که باعث تغییرات جریان یا ولتاژ شود، میتواند به تداخل الکترومغناطیسی بینجامد. برای نمونه، تولید جرقه در شمعهای خودرو، تلفن همراه، رعدوبرق، توفان خورشیدی و شفق قطبی، نمونههایی از منابع تداخل الکترومغناطیسی ساختۀ انسان یا طبیعی هستند.» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۱۱۶ میشود. در مقاله عدد ۱۱۱۶ و کلمات خطا، جرقه، شمع خودرو، طوفان، خورشید، شفق قطبی و برق، ساخت و انسان و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات خطا، شمع، شفق، صاعقه، ساخته و انس و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمات شمع، رعد، برق، ساخته و دهر و در قصیده ۱ نظام قاری کلمات شفق، رعد و برق و در قصیده ۱ میلی کلمات صاعقه و برق و در مثنوی ۱ مسعود سعد سلمان و در بیت ۴ شعر ۲ النوبة الثالثة - سوره ص میبدی کلمه رعد ذکر شده است. در مقاله بیان شده که نام دیگر سوره دهر سوره انسان است. اگر عبارت «تداخل الکترومغناطیسی» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۸۸ میشود. در مقاله عدد ۸۸ ذکر شده است. در مقاله بیان شده که در سوره عنکبوت کلمات نوح، میدان و زمین ذکر شدهاند. در مقاله به سحابی اشاره شده است. در توضیحات سحابی عنکبوت قرمز در ویکیپدیا بیان شده: «سحابی دارای شکل برجسته ای دو لوب است که احتمالاً به دلیل یک همراه دوتایی یا میدانهای مغناطیسی است و دارای تقارن لوبها به شکل 'S' است - لوبهای مقابل یکدیگر شبیه به هم هستند. اعتقاد بر این است که این امر به دلیل وجود یک همراه با کوتوله سفید مرکزی است. با این حال، دیوارههای گاز دو ساختار لوب به هیچ وجه صاف نیستند، بلکه به روشی پیچیده موج میخورند.» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۲۵۳ میشود. در مقاله به عدد ۱۲۵۳ و میدان مغناطیسی اشاره شده است. در توضیحات جیوه در ویکیپدیا بیان شده: «اتمهای جیوه شرایط متفاوتی را میتواند نسبت به موقعیت مغناطیس، میدان مغناطیس، میدان الکتریکی و دما داشته باشند.» در ادامه مقاله به ارتباط بین خبری از یورونیوز درباره جیوه حاصل از ذوب شدن برفهای قطب و طوفان نوح اشاره شده است. برای انجام حلقه شارژ یونی و الکترونی باید پا برهنه، بدون کفش و مستقیم با زمین در تماس باشد. در سورههای نوح، هود، قمر و عنکبوت و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در قصیده ۱ حافظ و در قطعه ۱ خاقانی کلمات نوح، پا و زمین و در سوره آل عمران کلمات نوح، پا، مستقیم و زمین و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمات پا، مستقیم و زمین و در ترجیع بندهای ۱ مولانا، نسیمی، اوحدی و خاقانی و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در قصیده ۱ میلی و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی و در قصیده ۲۴ محتشم کاشانی و در شعر ۲۴ مخیل نامه نظام قاری و در قصیده ۲۴ امیر معزی و در شعر ۴۲ تحفةالاحرار جامی کلمات پا و زمین و در ترجیع بند ۱ شاه نعمت الله ولی و در غزل ۱ فیض کاشانی و در غزل ۱ ابن یمین و در غزل ۱ غنی کشمیری و در قصیده ۱ طبیب اصفهانی و در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی کلمه پا و در قصیده ۱ امیرخسرو دهلوی کلمه زمین و در باب ۱۰ انجیل برنابا کلمه برهنه و در قصیده ۱ نظام قاری کلمات پا، برهنگی، کفش، صندل، کتان و زمین و در شعر ۴۲ پادشاهی بهرام گور شاهنامه فردوسی و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمات پا، زمین و کفش و در باب ۱ انجیل مرقس و در قصیده ۱ سلیم تهرانی و در غزل ۱ میرزاده عشقی کلمه کفش و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» کلمات پا و کتان وجود دارد. بکتاش آبتین نویسنده مجموعه شعر «و پای من که قلم شد نوشت برگردیم» است. فریدون فرهودی نویسنده فیلم «دختری با کفشهای کتانی» است. در باب ۱ کتاب مقدس استر کلمه کتانی وجود دارد. فرهودی کارگردان تله فیلم «ماه میتابد» است. در سفر پیدایش تورات و ترجمه نسخه قدیمی فارسی بیان شده: «و شراب نوشیده، مست شد، و در خیمه خود عریان گردید.» در مصرع زیر از غزل ۲۴۶۱ بیدل دهلوی کلمه عریانی وجود دارد. اگر مصرع زیر و آیه سفر پیدایش تورات را به عدد ابجد صغیر تبدیل کرده و با یکدیگر جمع کنیم ۲۲۱ میشود. در آیه ۲۱:۱ کتاب مقدس ایوب و ترجمه هزاره نو بیان شده بیان شده: «گفت: «عریان از رَحِم مادر بیرون آمدم و عریان نیز باز خواهم گشت. خداوند داد و خداوند گرفت! نام خداوند متبارک باد!»» در این آیه کلمه عریان وجود دارد. ارقام عددهای ۲۱:۱ و ۲۲۱ مشترک هستند.
جامه عریانی از رنگم قبا خواهد شدن
در غزل ۲۴۶۱ بیدل دهلوی کلمه عریانی وجود دارد. خداوند این حلقه را به نوح(ع) داده تا خوردن مشروبات را کنار بگذارد. اگر عبارت «مستی نوح(ع)» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۴۴ میشود. در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» و در غزل ۱ فیض کاشانی و در شعر ۲۴ سام نامه خواجوی کرمانی و در غزل ۲۴۴ سعدی و در قصیده ۴۲۲ امیر معزی و در غزل ۲۶۱۴ مولانا کلمه کشتی و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمات کشتی و طوفان و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در قطعه ۱ سلیم تهرانی و در غزل ۱ یغمای جندقی و در غزل ۱۲۴۸ مولانا کلمه طوفان وجود دارد. نوح(ع) با ساخت کشتی از طوفان نجات پیدا کرد. در ویدئو زیر استاد طاهری به کشتی اشاره میکنند. طوفان و حکایت زمستان نمایشنامههایی کمدی اثر ویلیام شکسپیر هستند. جعفر پناهی کارگردان فیلم «سال طوفان ابدی» است. «طوفانزاد» عنوان یکی از قسمتهای سریال بازی تاج و تخت است. آیه ۴۴ سوره هود بیان میکند: «و به زمین خطاب شد که ای زمین، فورا آب خود را فرو بر، و به آسمان امر شد که باران را قطع کن، و آب (به یک لحظه) خشک شد و حکم (قهر الهی) انجام یافت و کشتی بر کوه جودی قرار گرفت، و فرمان هلاک ستمکاران در رسید.» در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمات زمین، باران، کشتی و جود ذکر شدهاند. کوه جودی در کردستان و در مرز عراق و ترکیه قرار دارد. در قصیده ۱ حافظ و در قصیده ۲۴ محتشم کاشانی کلمات کوه و جود و در ترجیع بند ۱ شاه نعمت الله ولی و در قطعه ۱ سلیم تهرانی و در قصیده ۲۴ ظهیر فاریابی و در اشعار باقیمانده ۲۴ عسجدی کلمه جود و در مقاله کلمات کردستان، مرز، عراق و ترکیه ذکر شدهاند. در ویکیپدیا مختصات شرقی کردستان عراق ۴۴۲ ذکر شده است. سوره نوح ۲۲۴ کلمه دارد. کلمه نوح ۴۲ بار در قرآن تکرار شده است. در برگ ۲۴۴ کتاب زهیرکلمه تکرار وجود دارد. ارقام عددهای ۴۲، ۲۲۴ و ۴۴۲ مشترک هستند. در آیه ۲۲:۴۲ قرآن (سوره حج) کلمه نوح ذکر شده است. ارقم عددهای ۲۲۴ و ۲۲:۴۲ مشترک هستند. اگر متن عربی آیه ۴۴ سوره هود را به عددهای ابجد کبیر و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۷۲۵۵ و ۲۴۴ میشود. در مقاله عدد ۷۵۲ ذکر شده است. ارقام عددهای ۷۵۲ و ۷۲۵۵ مشترک هستند. اگر آیه ۴۴ سوره هود و ترجمههای انصاریان، خرمشاهی و فولادوند را به عدد ابجد صغیر تبدیل کرده و با یکدیگر جمع کنیم حاصل ۱۵۳۲ میشود. در مقاله بیان شده که سوره شوری ۳۵۲۱ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۵۳۲ و ۳۵۲۱ مشترک هستند. در سوره شوری کلمات کشتی و کوه ذکر شدهاند. اگر آیه ۴۴ سوره هود و ترجمههای انصاریان، خرمشاهی، فولادوند و الهی قمشهای را به عدد ابجد صغیر تبدیل کرده و با یکدیگر جمع کنیم حاصل ۴۴۰۵۱ میشود. در مقاله بیان شده که سوره آل عمران ۱۵۴۰۱ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۵۴۰۱ و ۴۴۰۵۱ مشترک هستند. در سوره آل عمران به نوح(ع) اشاره شده است. در مقاله کلمات نقد، قرآن، کتاب مقدس، افسانه، طوفان، سیل، قدیمی، نسخه، ریشه، خط، بابل، جنوب، عراق، خانه، قایق و نی و در منشور کوروش کلمات دجله و بابل ذکر شدهاند. در توضیحات نقد قرآن در ویکیپدیا بیان شده: «عناصر بینالنهرینی در روایت کتاب مقدس آشکار است و بیشتر محققان پذیرفتهاند که افسانه طوفان ابتدا در آن سرزمین شکل گرفته است. با توجه به وابستگی زندگی مردم بینالنهرین به دو رودخانه بزرگ دجله و فرات، سیل و طوفان و خسارات پس از آن امری رایج در منطقه بوده است و رایج شدن چنین داستانی نزد مردم دور از انتظار نیست. قدیمیترین نسخه داستان باید ریشه در گذشتههای بسیار دور و قبل از اختراع خط داشته باشد. توصیفات جهانِ پیش از طوفان در نسخه بابلی یادآور نیزارهای جنوب عراق است که در آن، خانهها و قایقها از نی ساخته میشدند.» اگر این متن را به عددهای ابجد کبیر و وسیط تبدیل کنیم حاصل ۳۳۵۷۱ و ۱۷۸۳ میشود. سوره یونس ۱۷۸۳ کلمه دارد. در سوره یونس به طوفان نوح اشاره شده است. استاد طاهری متولد سال ۱۳۷۵ قمری است. ارقام عددهای ۱۳۷۵ و ۳۳۵۷۱ مشترک هستند. «استاد طاهری میگویند که گستردگی طوفان نوح در اثر ذوب شدن برفها یا یخهای قطب بود.» اگر این جمله را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۳۲۵ میشود. در مقاله عدد ۳۲۵ ذکر شده است. در خطبه ۱ نهج البلاغه و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات طوفان و گسترده و در غزل ۱ میرزاده عشقی کلمه ذوب و در مقاله کلمه برف و در رباعی ۱ سلیم تهرانی و در برگ ۲۴۲ کتاب زهیر کلمه یخ وجود دارد. در مقاله کلمه کانادا ذکر شده است. کانادا در کنار قطب است. استاد طاهری در سخنرانیها بیان میکنند که چون قصد جان ایشان را کرده بودند مجبور شدند از کشور خارج شوند و به کانادا پناهنده شوند. در توضیحات کانادا در ویکیپدیا بیان شده: «نام کانادا از واژه سرخپوستی Kanata به معنی «دهکده» یا «سرپناه» میآید.» در شعر ۱ خیابان دوم شاهدنامه الهامی کرمانشاهی کلمه پناهنده و عدد ۱۱ و در برگ ۱۱ کتاب مکتوب کلمه کانادا وجود دارد. استاد طاهری متولد کرمانشاه است. در سایت گنجور بیان شده که درگذشت الهامی کرمانشاهی در سال ۱۳۲۵ در کرمانشاه است. در شعر ۱ خیابان دوم شاهدنامه الهامی کرمانشاهی کلمه گنجور و در مقاله عدد ۱۳۲۵ ذکر شده است. در توضیحات یخبندان در ویکیپدیا عکس تار عنکبوت پوشیده از یخ سفید مایل به خاکستری و شبنم یخ زده در یک روز سرد زمستانی آمده است. در توضیحات شبنم در ویکیپدیا عکس شبنم بر روی تار عنکبوت آمده است. در قصیده ۱ عراقی و در غزل ۲۴۶۱ بیدل دهلوی کلمه شبنم و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» و در قصیده ۱ طبیب اصفهانی و در قصیده ۲۴ محتشم کاشانی و در شعر ۴۲ تحفةالاحرار جامی و در شعر ۲۵۳ پیام مشرق اقبال لاهوری کلمه تار و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات روز و سرد و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات سفید، روز و سرد و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی کلمات برف، سفید، روز و سرد و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمات برف سفید، روز و سرد و در باب ۴۲ انجیل برنابا کلمات برف و سفید و در ترجیع بند ۱ میلی کلمات یخ، روز، سرد و تار و در قصیده ۱ نظام قاری کلمات تار، روز، سرد، زمستان و سفید و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در برگ ۲۲۴ کتاب الف کلمه زمستان و در شعر ۶۱ دفتر چهارم مثنوی و معنوی مولانا کلمات روز و سرد و در مثنوی ۱ فرهنگ نامه حزین لاهیجی و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی و در باب ۲۴ انجیل برنابا و در غزل ۴۲۲ عطار و در برگ ۴۲۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه سرد و در غزل ۲۲۴ حافظ کلمه سفید وجود دارد. جعفر پناهی کارگردان فیلم «بادکنک سفید» است. اشو نویسنده کتاب «نیلوفر سفید» است. سوره نوح ۲۲۴ کلمه دارد. آیه ۲:۲۴ وندیداد اوستا بیان میکند: «ای جم! پس از آن زمستان، در پی تازش آب، این سرزمینها بارآور گیاهان باشند؛ اما در پی زمستان و از آن پس که برفها بگدازند، اگر ایدر جای پای رمهای در جهان استومند دیده شود، شگفتی انگیزد.» در مقاله به جمشید اشاره شده است. در زیر خبری از یورنیوز با عنوان «ذوب یخهای دائمی قطب شمال با افزایش دما خطر آزاد شدن یک «بمب جیوهای» را در پی دارد» آمده است. در مقاله کلمات ذوب، یخ، قطب، دما، خطر، آزاد و جیوه ذکر شدهاند. در این خبر بیان شده: «با گرم شدن سیاره زمین، این یخهای دائمی قطب شمال که به نامهای پایایخبندان، خاک همیشه یخزده یا خاک مُنجَمد نیز شناخته میشوند، با سرعت بیشتری در حال فرسایش هستند و فلز سمی جیوه را در محیط آزاد می کنند.» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۱۲۹۷ میشود. در مقاله بیان شده که سوره انعام ۲۹۷۱ کلمه دارد. ارقام عددهای ۲۹۷۱ و ۱۱۲۹۷ مشترک هستند. در سوره انعام کلمات با، گرم، شدن، زمین، این، که، به، نامهای، پایان، همیشه، نیز، نشناختند، میشود، با، سرعت، بیشتر، در حال، هستند، آزاد و میکنند ذکر شدهاند. در خبر یورونیوز بیان شده: «ایزابل اسمیت، دانشجوی دکترای دانشگاه دورنسیف کالیفرنیای جنوبی و نویسنده مسئول این مطالعه میگوید: «در نظر گرفتن همه این عوامل باید تخمین دقیقتری از کل جیوهای به ما بدهد که میتواند با ذوب شدن خاکهای منجمد دائمی در چند دهه آینده آزاد شود.»» نازنین بنیادی در فیلم «سه روز آینده» بازی کرده است. نازنین بنیادی دانشگاه کالیفرنیا، ارواین تحصیل کرده است. در خبر یورونیوز خبری دیگر با عنوان «تعداد کشتههای سیل در اسپانیا به ۲۱۱ نفر رسید، علت این همه قربانی چه بود؟» آمده است. در مقاله کلمه اسپانیا و عدد ۲۱۱ ذکر شده است. در قصیده ۱ سلیم تهرانی و در غزل ۱ محتشم کاشانی و در غزل ۱ فروغی بسطامی و در برگ ۲۴۴ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمه سیل و در مثنوی ۱ مطمح الانظار حزین لاهیجی و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی کلمه سیلاب و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی عبارت سیل طوفان وجود دارد. طوفان نوح به صورت سیل بوده است. امیرعباس هویدا نویسنده کتاب «برف در صحرای سینا» است. آیه ۱۶ سوره سبا و ترجمه فولادوند بیان میکند: «پس روى گردانيدند و بر آن سيل [سد] ع رم را روانه كرديم و دو باغستان آنها را به دو باغ كه ميوه هاى تلخ و شوره گز و نوعى از كنار تنك داشت تبديل كرديم» آیه ۱۶ سوره سبا و ترجمه مکارم شیرازی بیان میکند: «اما آنها (از خدا) روي گردان شدند، و ما سيل ويرانگر را بر آنها فرستاديم و دو باغ (پر بركت)شان را به دو باغ (بي ارزش) با ميوه هاي تلخ، و درختان شوره گز، و اندكي درخت سدر مبدل ساختيم!» اگر این آیه را به عددهای ابجد وسیط و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۵۷۲ و ۴۲۲ میشود. در مقاله عددهای ۵۷۲ و ۴۲۲ ذکر شدهاند. در توضیحات سیل عرم در سایت ویکیشیعه بیان شده: «بنابر پژوهشهای خاورشناسان و باستانشناسان، سیل عرم در شمال شرقی صنعای کنونی در یمن رخ داده است. زمان واقعه مذکور، سال ۵۳۲م دانسته شده است.» در مقاله کلمات صنعا، یمن، واقعه و عدد ۵۳۲ ذکر شدهاند. در بالای توضیحات سیل عرم در سایت ویکیشیعه عبارت «۱۰ زبان» نوشته شده است. در مقاله عدد ۱۰ و کلمه زبان ذکر شده است. در ویدئو زیر و در مقاله به فضا اشاره شده است.
سقراط
اگر کلمه سقراط را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۰ میشود. در مقاله عدد ۱۰ ذکر شده است. در مقاله به برگ ۱ کتاب کیمیاگر نوشته پائولو کوئلیو و ساخت فرید سقراطی اشاره شده است. در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» و در ترجیع بند ۱ اوحدی کلمات جام، آرام و مرغ و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات جام، زهر، آرام، مرغ و شاگرد و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات جام، زهر و مرغ و در شعر «همچون کرگدن تنها سفر کن» بودا(ع) کلمات آرامش و زهر و در ترجیع بند ۱ نسیمی و در شعر ۴۲ پادشاهی بهرام گور شاهنامه فردوسی کلمات جام، آرام و مرغ و در بیت ۴ شعر ۲ النوبة الثالثة - سوره ص میبدی کلمات آرام و مرغ و در شعر ۴۲ تحفةالاحرار جامی کلمات جام و مرغ و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در مثنوی ۱ نسیمی و در غزل ۱ آشفته شیرازی و در غزل ۱ غنی کشمیری و در غزل ۱ فرخی یزدی و در قصیده ۱ میلی و در قصیده ۱۶ عطار و در بیت ۱۶ شعر ۱ النوبة الثالثة - سوره سبا میبدی و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی و در قصیده ۲۴ خاقانی و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی کلمه مرغ یا ماکیان و در ترجیع بند ۱ مولانا کلمات آرام و شاگرد و در بابهای ۱۶، ۶۱ و ۴۲ انجیل برنابا کلمه شاگرد و در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمات آرامش و فراموش و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات مرغان و فراموش و در مقاله کلمه فراموش وجود دارد. کتاب کریتون اثر افلاطون شاگرد سقراط است. در توضیحات سقراط در ویکیپدیا بیان شده: «وقتی سقراط جام زهر را سر کشید، در آرامش تمام به یکی از شاگردانش (کریتون) گفت: «کریتون، ما به آسکِلِپیوس یک ماکیان بدهکاریم، قربانی را فراموش نکن.» این را گفت و چشمهایش را فروبست.» اگر جمله سقراط را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۰۳۲۵ میشود. سوره شوری ۳۵۲۱ حرف دارد. بین عددهای ۳۵۲۱ و ۱۰۳۲۵ چهار رقم مشترک هستند. در سوره شوری کلمات وقتی، در، آرامش، تمام، به، یکی، گفت، فراموش، نکند و یقین ذکر شدهاند. اگر متن شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۵۱۳۳۲ میشود. در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی کلمه مرغ یا ماکیان وجود دارد. بین عددهای ۱۰۳۲۵ و ۲۵۱۳۳۲ چهار رقم مشترک هستند. این مطلب نشان دهنده یقین سقراط به زندگی پس از مرگ است. در خطبه ۱ نهج البلاغه و در شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» از بودا(ع) کلمات یقین، زندگی و مرگ و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در شعر ۱ خسرو و شیرین نظامی گنجوی و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در ترجیع بندهای ۱ اوحدی و فرخی سیستانی و در قصیده ۱ مجد همگر و در نامههای فارسی ۱۰۰ قائم مقام فراهانی و در آیه ۲۴۴ سوره بقره کلمه یقین و در ترجیع بند ۱ نسیمی کلمات یقین و زندگی و در قصیده ۱۶ عطار و در برگ ۲۲۴ کتاب الف کلمات یقین و مرگ و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی کلمات ایقان یا یقین و مرگ و در قطعه ۱ پروین اعتصامی و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در برگ ۲۲۴ کتاب زهیر و در برگ ۲۴۲ کتاب الف و در برگ ۲۴۴ کتاب پله پله تا ملاقات خدا و در برگهای ۲۲۴ و ۴۲۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه زندگی و در بابهای ۱، ۱۶، ۶۱ و ۲۴ انجیل برنابا و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی و در شعر ۴۲ تحفةالاحرار جامی و در غزل ۲۴۶۱ بیدل دهلوی کلمه زندگانی و در قصیده ۱ جهان ملک خاتون و در برگ ۴۴۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمات زندگی و مرگ ذکر شده است. در توضیحات افلاطون در ویکیپدیا بیان شده: «یکی از مضامین اصلی برای افلاطون، پرسش از چگونگی دستیابی به دانش یقینی و تمایز آن از پندار صِرف است. دغدغه اصلی او در رسالههای متقدم این است که با بهرهگیری از روش سقراطی نشان دهد چرا تصورات مرسوم و رایج درباره امور پسندیده و کردار درست، ناکافی یا بیفایدهاند و به این ترتیب به خوانندگان امکان میدهد تا از دانشِ پنداری به جهلِ معترفانه راه بپیمایند.» در این متن کلمات یقین و سقراط ذکر شدهاند. اگر این متن را به عددهای ابجد کبیر و وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۸۷۸۳ و ۱۲۶۹ میشود. در مقاله بیان شده که سوره یوسف ۱۸۳۷ کلمه و سوره یونس ۱۸۷۳ کلمه دارد. در سورههای یوسف و یونس کلمات یقین، زندگی، پس از و مرگ ذکر شدهاند. در مقاله عدد ۱۲۶۹ ذکر شده است. جواد نوربخش تصحیح رساله حقّ الیقین شیخ محمود شبستری را انجام داده است. در آیه نور و ترجمه الهی قمشهای و در ترجیع بند ۱ مولانا و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی کلمات نور و بخش و در قصیده ۱ عراقی و در قصیده ۲۴ خاقانی و در برگ ۲۴۲ کتاب زهیر و در برگ ۲۴۴ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه و در غزل ۱۲۶۴ مولانا کلمه بخش ذکر شده است. در توضیحات «دانم که ندانم» در ویکیپدیا بیان شده: «یکی از معانی که از این جمله برداشت شدهاست، این است که انسان هرگز نمیتواند چیزی را به یقین بداند. پرسشی که اینجا مطرح میشود این است که اگر هیچ نمیتواند بداند، پس چگونه میداند که هیچ چیز نمیداند؟ برخی این تعبیر را تحت عنوان پارادوکس سقراط، نوعی پارادوکس دروغگو برشمردهاند. اما حالت دیگر این است که گفته شود منظور سقراط این بوده که انسان هرگز نمیتواند چیزی راجع به جهان خود را به یقین بداند، اما از احوال درونی خود به یقین میتواند معرفت یابد؛ پس میتواند بگوید که راجع به جهان به یقین چیزی نمیداند و تناقضی پیش نمیآید. همچنین میتواند به این منظور باشد که انسان هرچقدر هم که بداند باز هم چیزهایی هستند که هنوز کشف نشدهاند، و تعداد این چیزهای کشف نشده بسیار زیاد است؛ یعنی ما هرچقدر هم که بدانیم در مقابل چیزی که نمیدانیم بسیار بسیار ناچیز است.» منظور سقراط مورد سوم بوده است. در توضیحات «دانم که ندانم» در ویکیپدیا بیان شده: «تعبیر دیگری که از سخن سقراط ممکن است، این است که منظور او این بوده که او علم ناچیزی دارد، آنقدر ناچیز که در برابر مجهولات او این علم صفر است. چنان که در شرح محاکمه سقراط آمده که سقراط میگوید که یکبار از معبد دلفی درباره داناترین افراد پرسیدهاند و پاسخ آمده که سقراط داناترین است. سقراط خود از این بابت مبهوت و متحیّر است؛ زیرا او میداند که دانشی ندارد؛ و خدا نیز ممکن نیست دروغ بگوید. او سرانجام به این نتیجه میرسد که «فقط خدا داناست.» با این حساب چرا خدا سقراط را داناترین آدمیان دانستهاست؟ سقراط پاسخ میدهد که منظور خدا شخص سقراط نیست، بلکه خدا نام سقراط را برای مثال به کار بردهاست؛ مانند اینکه بگوید «کسی داناست که مانند سقراط بداند که داناییاش هیچ ارزشی ندارد.»» آیه نور و ترجمه الهی قمشهای بیان میکند: «خدا نور (وجودبخش) آسمانها و زمین است، داستان نورش به مشکاتی ماند که در آن روشن چراغی باشد و آن چراغ در میان شیشهای که از تلألؤ آن گویی ستارهای است درخشان، و روشن از درخت مبارک زیتون که (با آنکه) شرقی و غربی نیست (شرق و غرب جهان بدان فروزان است) و بیآنکه آتشی زیت آن را برافروزد خود به خود (جهانی را) روشنی بخشد، پرتو آن نور (حقیقت) بر روی نور (معرفت) قرار گرفته است. و خدا هر که را خواهد به نور خود (و اشراقات وحی خویش) هدایت کند و (این) مثلها را خدا برای مردم (هوشمند) میزند (که به راه معرفتش هدایت یابند) و خدا به همه امور داناست!» آیه نور بیان میکند خدا به همه چیز داناست. منظور سقراط این بوده که دانایی ارزشمند است؛ اما دانایی بشر در برابر دانایی بینهایت خداوند نزدیک به صفر است. در توضیحات «دانم که ندانم» در ویکیپدیا ابیات زیر از خیام آمده که بیانگر این موضوع هستند. در مقاله به خیام اشاره شده است.
هرگز دل من ز علم محروم نشد *** کم ماند ز اسرار که معلوم نشد
هفتادو دو سال فکر کردم شب و روز *** معلومم شد که هیچ معلوم نشد
در توضیحات «دانم که ندانم» در ویکیپدیا بیان شده: «البته ممکن است از نادانی در بالا اشتباه برداشت شود، در بالا منظور از «هیچ» یا «نادانی» آن است که آنقدر نادانستهها بسیار است که دانستههای ما تقریباً چیزی نیست هرکس همین را بداند که نمیداند (چه قدر نمیداند، چون میل به ندانستن (کامل) دارد، چنین میآید که نمیداند) خود ارزشمند است چنان که ابن سینا میگوید با این که دل یک موی (بسیار ناچیز) را شکافت (بسیار به دانستن پرداخت) اما حتی یک موی را هم نتوانست کاملاً بداند یا خیام که میگوید با همه پیگیریهایش برای یادگیری علم (گرچه دانش، علم نیست ولی علم، دانش است) هیچچیز یاد نگرفت. (چون مقدار دانستههایش به صفر میل دارد، هیچ میآید.)» مقاله به نقل از توضیحات خیام در ویکیپدیا بیان شده: «در اوایل دوران زندگی خیام، ابن سینا و ابوریحان بیرونی به پایانِ عمر خود رسیده بودند.» در این مطلب نیز به خیام و ابن سینا اشاره شده است.. در مقاله عدد ۳۵۲ ذکر شده است. آیه ۳:۵۲ قرآن (سوره آل عمران) بیان میکند: «هنگامي كه عيسي از آنان احساس كفر (و مخالفت) كرد، گفت: كيست كه ياور من به سوي خدا (براي تبليغ آيين او) گردد؟ حواريان (شاگردان مخصوص او) گفتند: ما ياوران خداييم، به خدا ايمان آورديم، و تو (نيز) گواه باش كه ما اسلام آوردهايم.» این آیه درباره تبلیغ است. لطفا مقالهها و کتاب نور و کتاب نشانهها که آدرس آنها در ادامه آمده را مطالعه فرمائید و در صورت تمایل به اشتراک بگذارید. بخشهایی از مقالهها در سایت تریبون رادیو زمانه موجود هستند. در شعرهای ۱ شاهنامه فردوسی «فریدون» و «جمشید» و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در ترجیع بند ۱ نسیمی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی و در قطعه ۱ پروین اعتصامی و در قصیده ۱ مجد همگر و در قصیده ۱۶ محتشم کاشانی و در شعر ۲۴ منوچهر شاهنامه فردوسی و در قصیده ۲۴ امیر معزی و در قصیده ۲۴ ظهیر فاریابی و در شعر ۴۲ روضة المحبین ابن عماد و در غزل ۲۴۲ سنایی و در قصیده ۴۲۲ امیر معزی کلمه زمانه وجود دارد. در مقالهها و در کتاب نور و کتاب نشانهها و به ارتباطهایی بین کلمهها و عددها در قرآن، کتابهای مقدس، شعرها و ... اشاره شده است. در خطبه ۱ نهج البلاغه و در بابهای ۱ و ۱۰ انجیل برنابا و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در لمعات ۱ عراقی واژه «کلمه» و در شعر ۱ حمید الدین بلخی واژههای لغت و عدد و در قطعه ۱ خاقانی و در غزل ۱۲۶۴ مولانا کلمه اعداد و در مثنوی ۱ نسیمی و در ترجیع بند ۱ اوحدی و در قصیده ۱ نظام قاری کلمه عدد وجود دارد. در سوره کهف و ترجمه فولادوند بیان شده: «بگو اگر دريا براى كلمات پروردگارم مركب شود پيش از آنكه كلمات پروردگارم پايان پذيرد قطعا دريا پايان مى يابد هر چند نظيرش را به مدد [آن] بياوريم» در این آیه نیز لغت کلمات وجود دارد. اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۷۷۵۷ می شود. در مقاله عددهای ۵۵۷ و ۷۵۵ ذکر شدهاند. ارقام عددهای ۵۵۷، ۷۵۵ و ۷۷۵۷ مشترک هستند.
آدرس دانلود فایل فشرده پیدیاف همه مقالهها در گوگل درایو
آدرس دانلود فایل فشرده پیدیاف کتاب نور و کتاب نشانهها در گوگل درایو
آدرس دانلود فایل فشرده ورد همه مقالهها در گوگل درایو
آدرس دانلود فایل فشرده ورد کتاب نور و کتاب نشانهها در گوگل درایو
کتابها و مقالهها به مرور زمان به روز میشوند.
آدرس مقالهها در سایت بلاگ اسپات
مقاله کتاب نور و کتاب نشانهها
مقاله ارتباط بین کلمهها و عددها در قرآن، کتابهای مقدس، شعرها و ...
مقاله گوشهای از تحریفها در کتابهای مقدس و دینها
مقاله فرمانروایی و حاکمیت مطلق ویژه خداست
مقاله کافران مانند دخان یا دود حقیقت را میپوشانند
مقاله اگر خشمت را کنترل کنی عصای دستت میشود
سعدی » بوستان » در نیایش خداوند » بخش ۱ - سرآغاز
به نام خداوندِ جان آفرین *** حکیمِ سخن در زبان آفرین
خداوند بخشنده دستگیر *** کریم خطابخش پوزشپذیر
عزیزی که هر کز درش سر بتافت *** به هر در که شد هیچ عزّت نیافت
سر پادشاهان گردنفراز *** به درگاه او بر زمینِ نیاز
نه گردنکشان را بگیرد به فور *** نه عذرآوران را براند به جور
وگر خشم گیرد ز کردارِ زشت *** چو بازآمدی ماجرا درنوشت
اگر با پدر جنگ جوید کسی *** پدر بیگمان خشم گیرد بسی
وگر خویش راضی نباشد ز خویش *** چو بیگانگانش براند ز پیش
وگر بنده چابک نباشد به کار *** عزیزش ندارد خداوندگار
وگر بر رفیقان نباشی شفیق *** به فرسنگ بگریزد از تو رفیق
وگر ترکِ خدمت کند لشکری *** شود شاهِ لشکرکُش از وی بری
ولیکن خداوندِ بالا و پست *** به عصیان، درِ رزق بر کس نبست
دو کونش یکی قطره از بحرِ علم *** گنه بیند و پرده پوشد به حلم
ادیمِ زمین، سفره عام اوست *** بر این خوان یغما چه دشمن چه دوست
اگر بر جفاپیشه بشتافتی *** که از دست قهرش امان یافتی؟
بری ذاتش از تهمتِ ضد و جنس *** غنی، ملکش از طاعتِ جن و انس
پرستارِ امرش همه چیز و کس *** بنیآدم و مرغ و مور و مگس
چنان پهن خوان کرم گسترد *** که سیمرغ در قاف قسمت خورد
لطیف کرمگستر کارساز *** که دارای خَلق است و دانای راز
مر او را رسد کبریا و منی *** که ملکش قدیم است و ذاتش غنی
یکی را به سر بر نهد تاج بخت *** یکی را به خاک اندر آرد ز تخت
کلاهِ سعادت یکی بر سرش *** گلیمِ شقاوت یکی در برش
گلستان کند آتشی بر خلیل *** گروهی به آتش بَرَد ز آب نیل
گر آن است، منشورِ احسان اوست *** ور این است، توقیعِ فرمان اوست
پسِ پرده بیند عملهای بد *** هم او پرده پوشد به آلای خَوْد
به تهدید اگر برکشد تیغِ حکم *** بمانند کروبیان صُمّ و بکم
وگر دردهد یک صلای کرم *** عزازیل گوید نصیبی برم
به درگاهِ لطف و بزرگیش بر *** بزرگان نهاده بزرگی ز سر
فروماندگان را به رحمت قریب *** تضرعکنان را به دعوت مجیب
بر احوالِ نابوده، علمش بصیر *** به اسرارِ ناگفته، لطفش خبیر
به قدرت، نگهدارِ بالا و شیب *** خداوندِ دیوانِ روزِ حسیب
نه مستغنی از طاعتش پشت کس *** نه بر حرف او جای انگشت کس
قدیمی نکوکارِ نیکی پسند *** به کلک قضا در رحم نقشبند
ز مشرق به مغرب مه و آفتاب *** روان کرد و بنهاد گیتی بر آب
زمین از تبِ لرزه آمد ستوه *** فروکوفت بر دامنش میخِ کوه
دهد نطفه را صورتی چون پری *** که کردهست بر آب صورتگری؟
نهد لعل و پیروزه در صلبِ سنگ *** گل لعل در شاخ پیروزه رنگ
ز ابر افکند قطرهای سویِ یَم *** ز صلب افکند نطفهای در شکم
از آن قطره لولوی لالا کند *** وز این، صورتی سروبالا کند
بر او علم یک ذره پوشیده نیست *** که پیدا و پنهان به نزدش یکیست
مهیاکنِ روزیِ مار و مور *** اگر چند بیدستوپایاند و زور
به امرش وجود از عدم نقش بست *** که داند جز او کردن از نیست، هست؟
دگر ره به کتمِ عدم در برد *** وز آنجا به صحرای محشر برد
جهان مُتَفِّق بر الهیتش *** فرومانده از کُنهِ ماهیتش
بشر ماورای جلالش نیافت *** بصر منتهای جمالش نیافت
نه بر اوجِ ذاتش پرد مرغِ وهم *** نه در ذیلِ وصفش رسد دستِ فهم
در این ورطه کشتی فرو شد هزار *** که پیدا نشد تختهای بر کنار
چه شبها نشستم در این سِیر، گم *** که دِهشَت گرفت آستینم که قُم
محیط است علم مَلِک بر بسیط *** قیاس تو بر وی نگردد محیط
نه ادراک در کُنهِ ذاتش رسید *** نه فکرت به غورِ صفاتش رسید
توان در بلاغت به سَحبان رسید *** نه در کُنهِ بیچون سُبحان رسید
که خاصان در این ره فَرَس راندهاند *** به لااحصی از تک فروماندهاند
نه هر جای مرکب توان تاختن *** که جاها سپر باید انداختن
وگر سالکی مَحرمِ راز گشت *** ببندند بر وی در بازگشت
کسی را در این بزم ساغر دهند *** که داروی بیهوشیاش دَردهند
یکی باز را دیده بردوختهست *** یکی دیدهها باز و پر سوختهست
کسی ره سوی گنج قارون نَبُرد *** وگر بُرد، ره باز بیرون نبرد
بمردم در این موج دریای خون *** کز او کس نبردهست کشتی برون
اگر طالبی کاین زمین طی کنی *** نخست اسبِ بازآمدن پی کنی
تأمل در آیینه دل کنی *** صفایی بهتدریج حاصل کنی
مگر بویی از عشق مستت کند *** طلبکارِ عهدِ الستت کند
به پای طلب ره بدان جا بری *** وز آنجا به بالِ محبت پری
بِدَرَّد یقین پردههای خیال *** نماند سراپرده إلّا جلال
دگر مرکبِ عقل را پویه نیست *** عنانش بگیرد تَحَیَّر که بیست
در این بحر جز مردِ راعی نرفت *** گم آن شد که دنبال داعی نرفت
کسانی کز این راه برگشتهاند *** برفتند بسیار و سرگشتهاند
خلاف پیمبر کسی ره گزید *** که هرگز به منزل نخواهد رسید
مپندار سعدی که راه صفا *** توان رفت جز بر پی مصطفی
سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۱ - سرآغاز
شنیدم که در وقت نزع روان *** به هرمز چنین گفت نوشیروان
که خاطرنگهدار درویش باش *** نه در بند آسایش خویش باش
نیاساید اندر دیار تو کس *** چو آسایش خویش جویی و بس
نیاید به نزدیک دانا پسند *** شبان خفته و گرگ در گوسفند
برو پاس درویش محتاج دار *** که شاه از رعیّت بوَد تاجدار
رعیّت چو بیخند و سلطان درخت *** درخت، ای پسر، باشد از بیخ سخت
مکُن تا توانی دل خلق ریش *** وگر میکُنی میکَنی بیخ خویش
اگر جادهای بایدت مستقیم *** ره پارسایان امید است و بیم
طبیعت شود مرد را بخردی *** به امّید نیکی و بیم بدی
گر این هر دو در پادشه یافتی *** در اقلیم و مُلکش پنه یافتی
که بخشایش آرَد بر امّیدوار *** به امّید بخشایش کردگار
گزند کسانش نیاید پسند *** که ترسد که در مُلکش آید گزند
وگر در سرشت وی این خوی نیست *** در آن کشور آسودگیبوی نیست
اگر پایبندی رضا پیش گیر *** وگر یکسواری سر خویش گیر
فراخی در آن مرز و کشور مخواه *** که دلتنگ بینی رعیّت ز شاه
ز مستکبران دلاور بترس *** از آن کاو نترسد ز داور بترس
دگر کشور آباد بیند به خواب *** که دارد دل اهل کشور خراب
خرابی و بدنامی آید ز جور *** رسد پیشبین این سخن را به غور
رعیّت نشاید به بیداد کُشت *** که مر سلطنت را پناهند و پشت
مراعات دهقان کن از بهر خویش *** که مزدور خوشدل کند کار بیش
مروّت نباشد بدی با کسی *** کز او نیکویی دیده باشی بسی
شنیدم که خسرو به شیرویه گفت *** در آن دم که چشمش ز دیدن بخفت
بر آن باش تا هرچه نیّت کنی *** نظر در صلاح رعیّت کنی
الا تا نپیچی سر از عدل و رای *** که مردم ز دستت نپیچند پای
گریزد رعیّت ز بیدادگر *** کُنَد نام زشتش به گیتی سمر
بسی برنیاید که بنیاد خوَد *** بکَند آن که بنهاد بنیاد بد
خرابی کُنَد مرد شمشیرزن *** نه چندان که دود دل طفل و زن
چراغی که بیوهزنی برفروخت *** بسی دیده باشی که شهری بسوخت
از آن بهرهورتر در آفاق کیست *** که در ملکرانی به انصاف زیست
چو نوبت رسد زین جهان غربتش *** ترحّم فرستند بر تربتش
بد و نیک مردم چو میبگذرند *** همان به که نامت به نیکی برند
خداترس را بر رعیّت گمار *** که معمار مُلک است پرهیزگار
بداندیش توست آن و خونخوار خلق *** که نفع تو جوید در آزار خلق
ریاست به دست کسانی خطاست *** که از دستشان دستها بر خداست
نکوکارپرور نبیند بدی *** چو بد پروری خصم خون خودی
مکافات موذی به مالش مکُن *** که بیخش برآورد باید ز بن
مکُن صبر بر عامل ظلمدوست *** که از فربهی بایدش کَند پوست
سر گرگ باید هم اوّل بُرید *** نه چون گوسفندان مردم دَرید
چه خوش گفت بازارگانی اسیر *** چو گِردش گرفتند دزدان به تیر
چو مردانگی آید از رهزنان *** چه مردان لشکر، چه خیل زنان
شهنشه که بازارگان را بخَست *** در خیر بر شهر و لشکر ببَست
کی آنجا دگر هوشمندان روند *** چو آوازه رسم بد بشنوند؟
نکو بایدت نام و نیکی قبول *** نکو دار بازارگان و رسول
بزرگان مسافر به جان پرورند *** که نام نکویی به عالم برند
تبه گردد آن مملکت عنقریب *** کز او خاطرآزرده آید غریب
غریبآشنا باش و سیّاحدوست *** که سیّاح جلّاب نام نکوست
نکو دار ضیف و مسافر عزیز *** وز آسیبشان بر حذر باش نیز
ز بیگانه پرهیز کردن نکوست *** که دشمن توان بود در زیِّ دوست
غریبی که پر فتنه باشد سرش *** میازار و بیرون کن از کشورش
تو گر خشم بر وی نگیری رواست *** که خود خوی بد دشمنش در قفاست
وگر پارسی باشدش زاد و بوم *** به صنعاش مفرست و سقلاب و روم
هم آنجا امانش مده تا به چاشت *** نشاید بلا بر دگر کس گماشت
که گویند برگشته باد آن زمین *** کز او مردم آیند بیرون چنین
قدیمان خود را بیفزای قدر *** که هرگز نیاید ز پرورده غدر
چو خدمتگزاریت گردد کهُن *** حق سالیانش فرامش مکُن
گر او را هرم دست خدمت ببست *** تو را بر کرم همچنان دست هست
شنیدم که شاپور دم درکشید *** چو خسرو به رسمش قلم درکشید
چو شد حالش از بینوایی تباه *** نبشت این حکایت به نزدیک شاه
چو بذل تو کردم جوانی خویش *** به هنگام پیری مرانم ز پیش
عمل گر دهی مرد منعم شناس *** که مفلس ندارد ز سلطان هراس
چو مفلس فروبُرد گردن به دوش *** از او برنیاید دگر جز خروش
چو مشرف دو دست از امانت بداشت *** بباید بر او ناظری بر گماشت
ور او نیز درساخت با خاطرش *** ز مشرف عمل برکن و ناظرش
خداترس باید امانتگزار *** امین کز تو ترسد امینش مدار
امین باید از داور اندیشناک *** نه از رفع دیوان و زجر و هلاک
بیفشان و بشمار و فارغ نشین *** که از صد یکی را نبینی امین
دو همجنس دیرینه را همقلم *** نباید فرستاد یک جا به هم
چه دانی که همدست گردند و یار *** یکی دزد باشد، یکی پردهدار
چو دزدان ز هم باک دارند و بیم *** روَد در میان کاروانی سلیم
یکی را که معزول کردی ز جاه *** چو چندی برآید ببخشش گناه
برآوردن کام امّیدوار *** به از قید بندی شکستن هزار
نویسنده را گر ستون عمل *** بیفتد، نبُرَّد طناب امل
به فرمانبران بر شه دادگر *** پدروار خشم آورد بر پسر
گهش میزند تا شود دردناک *** گهی میکُند آبش از دیده پاک
چو نرمی کنی خصم گردد دلیر *** وگر خشم گیری شوند از تو سیر
درشتی و نرمی به هم در به است *** چو رگزن که جرّاح و مرهمنه است
جوانمرد و خوشخوی و بخشنده باش *** چو حق بر تو پاشد تو بر خلق پاش
نیامد کس اندر جهان کاو بماند *** مگر آن کز او نام نیکو بماند
نمرد آن که مانَد پس از وی به جای *** پل و خانی و خان و مهمانسرای
هر آن کاو نماند از پسش یادگار *** درخت وجودش نیاورد بار
وگر رفت و آثار خیرش نماند *** نشاید پس مرگش الحمد خواند
چو خواهی که نامت بود جاودان *** مکُن نام نیک بزرگان نهان
همین نقش برخوان پس از عهد خویش *** که دیدی پس از عهد شاهان پیش
همین کام و ناز و طرب داشتند *** به آخر برفتند و بگذاشتند
یکی نام نیکو ببُرد از جهان *** یکی رسم بد ماند از او جاودان
به سمع رضا مشنو ایذای کس *** وگر گفته آید به غورش برس
گنهکار را عذر نسیان بنه *** چو زنهار خواهند زنهار ده
گر آید گنهکاری اندر پناه *** نه شرط است کُشتن به اوّل گناه
چو باری بگفتند و نشنید پند *** بده گوشمالش به زندان و بند
وگر پند و بندش نیاید بکار *** درختی خبیث است بیخش برآر
چو خشم آیدت بر گناه کسی *** تأمل کنش در عقوبت بسی
که سهل است لعل بدخشان شکست *** شکسته نشاید دگرباره بست
سعدی » مجالس پنجگانه » شماره ۱ - مجلس اول
الحمدلله الذی خلق الوجود من العدم *** فبدت علی صفحاته انوارُ اسرار القدم
شکر آن خدایی را که او هست آفریدهست از عدم *** پس کرد پیدا بر عدم انوار اسرار قدم
ما زال فی آزاله معززا بجلاله *** مستغنیا بکماله لا بالعبید و بالخدم
مأوای هر آواره او بیچارگان را چاره او *** دلدار هر غمخواره او غفار هر صاحب ندم
بهر العقول ظهوره سحر القلوب حضوره *** نور النواظر نوره سهر النفوس بما وسم
درد و غمش مهمان دل نام لطیفش جان دل *** دل زان او او زان دل گر عاشقی در نه قدم
والی علی احبابه اصناف لطف احسانه *** یا سوء کام بلایه بمراسم الکرم الاعم
درویش او را نام نه گر چاشت باشد شام نه *** وندر دلش آرام نه از مهر بر جانش رقم
وافی الحجی عرفانه ما ضلّ فی فردانه *** سبحانه سبحانه ضاق المنی فاق الامم
از هر چه گویم برتری وز هر چه خواهم بهتری *** وز آنچه دانم مهتری ای جان جانها لاجرم
نعت النبی المصطفی لمّا عفی رسم الصفا *** تهدی به اوصافنا برشاده سبل الاعم
ای قوت دلها گفت او مهر هدی بر کفت او *** ما نام قلبی جفت او فخر عرب نور عجم
صلی علیه الله ما ضائت مصابیح السما *** بل زاد خیراً کانما الحی به خیر الامم
عقل آشنای کوی او دل خیربادی سوی او *** جانها فدای روی او او محتشم او محترم
در خبر است از آن مقتدای زمره حقیقت و از آن پیشوای لشکر طریقت، و از آن نگین خاتم جلال، و از آن جوهر عنصر کمال، و از آن اطلسپوشِ والضحی، و از آن قصببندِ واللیل اذا سجی، و از آن طیلساندارِ ولسوف یعطیک ربک فترضی، آن صاحبخبر و للاخرة خیر لک من الاولی، آن مهتری که اگر حرمت برکت قدم او نبودی راه دین از خاک کفر پاک نگشتی، الیوم اکملت لکم دینکم، آن سروری که اگر هیبت دست او نبودی قبای ماه چاک نگشتی که اقتربت الساعة و انشق القمر،
به از این بشنو: آدم ِ صفی خلعتِ صفوت از او یافت، ادریس با تدریس رفعت از او گرفت، روح پر فتوح در قالب نوح به عزت او درآمد، طیلسان صعود بر سر هود او کشید، کمر شمشیر خِلّت بر میان خلیل او بست، منشور امارت به نام اسماعیل او نبشت، خاتم مملکت در انگشت سلیمان او کرد، نعلین قربت در پای موسی او کرد، عمامه رفعت بر سر عیسی او نهاد.
این مهتر و این بهتر و این سیّد و این سرور که شمهای از نعت او شنیدی چنین میفرماید: من جاوَز اربعین سنةً فلم یغلب خیره بشره فلیتجهز الی النّار. یعنی هر آن کس که در این سرای فتور و متاع غرور که تو او را دنیا میخوانی سال او به چهل برسد و خیر او بر شر او غالب نگردد و طاعت او بر معصیت راجح نیاید، او را بگوی که رخت برگیر و راه دوزخ گیر. عظیم وعیدی و بزرگ تهدیدی که مر عاصیان امت احمد راست. عمر عزیز خود را به حبهای حرام فروخته، و خرمن بر آتش معصیت سوخته، و بیقیمت به قیامت آمده. دلیل این کلمه را مثالی بگویم و درّی ثمین از دریای خاطر بجویم.
آن شمع را دیدهای که در لگن برافروختهاند و محبت او در دل اندوخته، و طایفهای به گرد او درآمده و حاضران مجلس با او خوش برآمده، هر کس به مراعات او کمر بسته، و او بر بالای طشت چون سلطان نشسته، که ناگاه صبح صادق بدمد، همین طایفه بینی که دم در دمند، و به تیغ و کارد گردنش بزنند. از ایشان سؤال کنند که ای عجب! همه شب طاعت او را داشتید چه شد که امروز فرو گذاشتید؟ همان طایفه گویند که شمع به نزدیک ما چندان عزیز بود که خود را میسوخت، و روشنایی جهت ما میافروخت اکنون چون صبح صادق تاج افق بر سر نهاد و شعاع خود به عالم داد شمع را دیگر قیمت نباشد و ما را با او نسبت نه.
پس ای عزیز من! این سخن را به مجاز مشنو که خواجگی دنیا بر مثال آن شمع برافروخته است و طایفهای که به گرد او در آمدهاند عیال و اطفال و خدم و حشم اویند، هر یکی به نوعی در مراعات او میپویند و سخن بر مراد او میگویند، که ناگاه صبح صادقِ اجل بدمد و تندباد قهر مرگ بوزد، خواجه را بینی که در قبضه ملکالموت گرفتار گردد، و از تخت مراد بر تخته نامرادی افتد. چون به گورستانش برند اطفال و عیال و بنده و آزاد به یکبار از وی اعراض کنند، از ایشان پرسند که چرا به یکبار روی از خواجه بگردانیدند، گویند خواجه را به نزدیک ما چندان عزّت بود که شمعصفت خود را در لگن دنیا میسوخت، و دانگانه از حلال و حرام میاندوخت، عمر نفیس خود را در معرض تلف میانداخت، و مال و منال از جهت ما خزینه میساخت، اکنون تندباد خزان احزان بیخ عمرش از زمین زندگانی برکند و دست خواجه از گیر و دار کسب و کار فروماند، ما را با او چه نسبت و او را با ما چه مصلحت؟
آوردهاند که در باغی بلبلی بر شاخ درختی آشیانه داشت. اتفاقاً موری ضعیف در زیر آن درخت وطن ساخته و از بهر چند روزه مقام و مسکنی پرداخته. بلبل شب و روز گرد گلستان در پرواز آمده و بربطِ نغماتِ دلفریب در ساز آورده. مور به جمع نفحات لیل و نهار مشغول گشته، و هزاردستان در چمن باغ به آواز خویش غره شده. بلبل با گل رمزی میگفت و باد صبا در میان غمزی میکرد. چون این مور ضعیف ناز گل و نیاز بلبل مشاهده میکرد، به زبان حال میگفت: از این قیل و قال چه گشاید؟ کار در وقت دیگر پدید آید.
چون فصل بهار برفت و موسم خزان درآمد، خار جای گل بگرفت، و زاغ در مقام بلبل نزول کرد. باد خزان در وزیدن آمد، و برگ از درخت ریزیدن گرفت. رخساره برگ زرد شد، و نفس هوا سرد گشت. از کُلهِ ابر دُر میریخت، و از غربیل هوا کافور میبیخت. ناگاه بلبل در باغ آمد، نه رنگ گل دید و نه بوی سنبل شنید. زبانش با هزاردستان لال بماند، نه گل که جمال او بیند و نه سبزه که در کمال او نگرد. از بیبرگی طاقت او طاق شد، و از بینوایی از نوا باز ماند. فرو مانده با یادش آمد که آخر نه روزی موری در زیر این درخت خانه داشت و دانه جمع میکرد، امروز حاجت به درِ او برم و به سبب قرب دار و حق جوار چیزی طلبم.
بلبل گرسنه ده روز، پیشِ مور به دریوزه رفت. گفت: ای عزیز! سخاوت نشان بختیاری است و سرمایه کامکاری، من عمر عزیز به غفلت میگذاشتم، تو زیرکی میکردی و ذخیره میاندوختی، چه شود اگر امروز نصیبی از آن کرامت کنی؟ مور گفت: تو شب و روز در قال بودی و من در حال، تو لحظهای به طراوت گل مشغول بودی و دمی به نظاره بهار مغرور، نمیدانستی که هر بهاری را خزانی و هر راهی را پایانی باشد.
ای عزیزان! قصه بلبل بشنوید و صورت حال خود بدان جمله حمل کنید، و بدانید که هر حیاتی را مماتی از پی است، و هر وصالی را فراقی در عقب، صاف حیات بیدُرد نیست، اطلس بقا بی بُردِ فنا نه، اگر قدم در راه طاعت مینهید ان الابرار لفی نعیم برخوانید که جزای شماست، و اگر رخت در کوی معصیت میکشید و ان الفجّار لفی جَحیم برخوانید که سزای شماست. در بهار دنیا چون بلبل غافل مباشید و در مزرعه دنیا به زراعت اطاعت اجتهاد نمایید که الدنیا مزرعة الاخرة تا چون صرصر خزان موت در رسد، چون مور با دانههای عمل صالح به سوراخ گور در آیید. کارتان فرمودهاند، بیکار مباشید تا در آن روزها که شهباز اذا وقعت الواقعة پرواز کند و پر و بال لیس لوقعتها کاذبة باز کند، و کوس القارعه بجنباند از تبش آفتاب قیامت مغزها در جوش آید، و از هیبت نفخه صور دلها در خروش، معذور باشی و پشت دست تحسّر به دندان تحیّر نبری که چنین روزی در پیش داری و جهد کنی که در این ده روزه مهلت زوادهای حاصل کنی و ذخیرهای بنهی که روز قیامت روزی باشد که خلایق زمین و ملائکه آسمان متحیر و متفکر باشند، و انبیا لرزان و اولیا ترسان و مقربان و حاضران مستعان.
گر به محشر خطاب قهر کند *** انبیا را چه جای معذرت است
پرده از روی لطف گو بردار *** کاشقیا را امید مغفرت است
اگر امروز از مزرعه دنیا توشه برداری فردا به بهشت باقی فرود آیی.
کسی گوی دولت ز دنیا بَرَد *** که با خود نصیبی به عقبی برد
ترجیع بند ۱ مولانا
هم روت خوش هم خوت خوش هم پیچ زلف و هم قفا *** هم شیوه خوش هم میوه خوش هم لطف تو خوش هم جفا
ای صورت عشق ابد وی حسن تو بیرون ز حد *** ای ماه روی سروقد ای جانفزای دلگشا
ای جان باغ و یاسمین ای شمع افلاک و زمین *** ای مستغاث العاشقین ای شهسوار هل اتی
ای خوان لطف انداخته و با لئیمان ساخته *** طوطی و کبک و فاخته گفته ترا خطبه ثنا
ای دیده خوبان چین در روی تو نادیده چین *** دامن ز گولان در مچین مخراش رخسار رضا
ای خسروان درویش تو سرها نهاده پیش تو *** جمله ثنا اندیش تو ای تو ثناها را سزا
ای صبر بخش زاهدان اخلاص بخش عابدان *** وی گلستان عارفان در وقت بسط و التقا
با عاشقانم جفت من امشب نخواهم خفت من *** خواهم دعا کردن ترا ای دوست تا وقت دعا
دارم رفیقان از برون دارم حریفان درون *** در خانه جوقی دلبران بر صفه اخوان صفا
بند ۱
ای رونق باغ و چمن ای ساقی سرو و سمن *** شیرین شدست از تو دهن ترجیع خواهم گفت من
تنها به سیران میروی یا پیش مستان میروی *** یا سوی جانان میروی باری خرامان میروی
در پیش چوگان قدر گویی شدم بیپا و سر *** برگیر و با خویشم ببر گر سوی میدان میروی
از شمس تنگ آید ترا مه تیره رنگ آید ترا *** افلاک تنگ آید ترا گر بهر جولان میروی
بس نادره یار آمدی بس خواب دلدار آمدی *** بس دیر و دشوار آمدی بس زود و آسان میروی
ای دلبر خورشیدرو وی عیسی بیمارجو *** ای شاد آن قومی که تو در کوی ایشان میروی
تو سر به سر جانی مگر یا خضر دورانی مگر *** یا آب حیوانی مگر کز خلق پنهان میروی
ای قبله اندیشهها شیر خدا در بیشهها *** ای رهنمای پیشهها چون عقل در جان میروی
گه جام هش را میبرد پرده حیا برمیدرد *** گه روح را گوید خرد: چون سوی هجران میروی
هجران چه هرجا که تو گردی برای جستوجو *** چون ابر با چشمان تر با ماه تابان میروی
بند ۲
ای نور هر عقل و بصر روشنتر از شمس و قمر *** ترجیع سوم را نگر نیکو برو افگن نظر
یک مسئله میپرسمت ای روشنی در روشنی *** آن چه فسون در می دمی غم را چو شادی میکنی
خود در فسون شیرین لبی مانند داود نبی *** آهن چو مومی میشود بر می کنیش از آهنی
نی بلک شاه مطلقی به گلبرک ملک حقی *** شاگرد خاص خالقی از جمله افسونها غنی
تا من ترا بشناختم بس اسب دولت تاختم *** خود را برون انداختم از ترسها در ایمنی
هر لحظهای جان نوم هردم به باغی میروم *** بیدست و بیدل میشوم چون دست بر من میزنی
نی چرخ دانم نی سها نی کاله دانم نی بها *** با اینک نادانم مها دانم که آرام منی
ای رازق ملک و ملک وی قطب دوران فلک *** حاشا از آن حسن و نمک که دل ز مهمان برکنی
خوش ساعتی کان سرو من سرسبز باشد در چمن *** وز باد سودا پیش او چون بید باشم منثنی
لاله بخون غسلی کند نرگس به حیرت برتند *** غنچه بیندازد کله سوسن فتد از سوسنی
بند ۳
ای ساقی بزم کرم مست و پریشان توم *** وی گلشن و باغ ارم امروز مهمان توم
آن چشم شوخش را نگر مست از خرابات آمده *** در قصد خون عاشقان دامن کمر اندر زده
سوگند خوردست آن صنم کین باده را گردان کنم *** یک عقل نگذارم بمی در والد و در والده
زین بادهشان افسون کنم تا جمله را مجنون کنم *** تا تو نیابی عاقلی در حلقه آدم کده
لیلی ما ساقی جان مجنون او شخص جهان *** جز لیلی و مجنون بود پژمرده و بیفایده
از دست ما یا میبرد یا رخت در لاشی برد *** از عشق ما جان کی برد گر مصطبه گر معبده
گر من نبینم مستیت آتش زنم در هستیت *** بادهت دهم مستت کنم با گیر و دار و عربده
بگذشت دور عاقلان آمد قران ساقیان *** بر ریز یک رطل گران بر منکر این قاعده
آمد بهار و رفت دی آمد اوان نوش و نی *** آمد قران جام و می بگذشت دور مایده
رفت آن عجوز پردغل رفت آن زمستان و وحل *** آمد بهار و زاد ازو صد شاهد و صد شاهده
بند ۴
ترجیع کن هین ساقیا درده شرابی چون بقم *** تا گرم گردد گوشها من نیز ترجیعی کنم
فردوسی » شاهنامه » جمشید » بخش ۱ - پادشاهی جمشید هفتصد سال بود
گرانمایه جمشید فرزند او *** کمر بست یکدل پر از پند او
برآمد بر آن تخت فرّخ پدر *** به رسم کیان بر سرش تاج زر
کمر بست با فرّ شاهنشهی *** جهان گشت سرتاسر او را رهی
زمانه بر آسود از داوری *** به فرمان او دیو و مرغ و پری
جهان را فزوده بدو آبروی *** فروزان شده تخت شاهی بدوی
منم گفت با فرّه ایزدی *** همم شهریاری همم موبدی
بدان را ز بد دست کوته کنم *** روان را سوی روشنی ره کنم
نخست آلت جنگ را دست برد *** در نام جستن به گردان سپرد
به فرّ کیی نرم کرد آهنا *** چو خود و زره کرد و چون جوشنا
چو خفتان و تیغ و چو برگستوان *** همه کرد پیدا به روشن روان
بدین اندرون سال پنجاه رنج *** ببرد و از این چند بنهاد گنج
دگر پنجه اندیشه جامه کرد *** که پوشند هنگام ننگ و نبرد
ز کتّان و ابریشم و موی قز *** قصب کرد پر مایه دیبا و خز
بیاموختشان رشتن و تافتن *** به تار اندرون پود را بافتن
چو شد بافته شستن و دوختن *** گرفتند از او یکسر آموختن
چو این کرده شد ساز دیگر نهاد *** زمانه بدو شاد و او نیز شاد
ز هر انجمن پیشهور گرد کرد *** بدین اندرون نیز پنجاه خورد
گروهی که کاتوزیان خوانیاش *** به رسم پرستندگان دانیاش
جدا کردشان از میان گروه *** پرستنده را جایگه کرد کوه
بدان تا پرستش بود کارشان *** نوان پیش روشن جهاندارشان
صفی بر دگر دست بنشاندند *** همی نام نیساریان خواندند
کجا شیر مردان جنگ آورند *** فروزنده لشکر و کشورند
کز ایشان بود تخت شاهی به جای *** و ز ایشان بود نام مردی به پای
بسودی سه دیگر گره را شناس *** کجا نیست از کس بر ایشان سپاس
بکارند و ورزند و خود بدروند *** به گاه خورش سرزنش نشنوند
ز فرمان تنآزاده و ژندهپوش *** ز آواز پیغاره آسوده گوش
تن آزاد و آباد گیتی بر اوی *** بر آسوده از داور و گفتگوی
چه گفت آن سخنگوی آزاده مرد *** که آزاده را کاهلی بنده کرد
چهارم که خوانند اهتوخوشی *** همان دستورزان ابا سرکشی
کجا کارشان همگنان پیشه بود *** روانشان همیشه پر اندیشه بود
بدین اندرون سال پنجاه نیز *** بخورد و بورزید و بخشید چیز
از این هر یکی را یکی پایگاه *** سزاوار بگزید و بنمود راه
که تا هر کس اندازه خویش را *** ببیند بداند کم و بیش را
بفرمود پس دیو ناپاک را *** به آب اندر آمیختن خاک را
هر آنچ از گل آمد چو بشناختند *** سبک خشت را کالبد ساختند
به سنگ و به گچ دیو دیوار کرد *** نخست از بَرَش هندسی کار کرد
چو گرمابه و کاخهای بلند *** چو ایوان که باشد پناه از گزند
ز خارا گهر جست یک روزگار *** همی کرد از او روشنی خواستار
به چنگ آمدش چند گونه گهر *** چو یاقوت و بیجاده و سیم و زر
ز خارا به افسون برون آورید *** شد آراسته بندها را کلید
دگر بویهای خوش آورد باز *** که دارند مردم به بویش نیاز
چو بان و چو کافور و چون مشک ناب *** چو عود و چو عنبر چو روشن گلاب
پزشکی و درمان هر دردمند *** در تندرستی و راه گزند
همان رازها کرد نیز آشکار *** جهان را نیامد چنو خواستار
گذر کرد از آن پس به کشتی بر آب *** ز کشور به کشور گرفتی شتاب
چنین سال پنجه برنجید نیز *** ندید از هنر بر خرد بسته چیز
همه کردنیها چو آمد به جای *** ز جای مهی برتر آورد پای
به فرّ کیانی یکی تخت ساخت *** چه مایه بدو گوهر اندر نشاخت
که چون خواستی دیو برداشتی *** ز هامون به گردون برافراشتی
چو خورشید تابان میان هوا *** نشسته بر او شاه فرمانروا
جهان انجمن شد بر آن تخت او *** شگفتی فرومانده از بخت او
به جمشید بر گوهر افشاندند *** مر آن روز را روز نو خواندند
سر سال نو هرمز فرودین *** بر آسوده از رنج روی زمین
بزرگان به شادی بیاراستند *** می و جام و رامشگران خواستند
چنین جشن فرخ از آن روزگار *** به ما ماند از آن خسروان یادگار
چنین سال سیصد همی رفت کار *** ندیدند مرگ اندر آن روزگار
ز رنج و ز بدشان نبد آگهی *** میان بسته دیوان به سان رهی
به فرمان مردم نهاده دو گوش *** ز رامش جهان پر ز آوای نوش
چنین تا بر آمد بر این روزگار *** ندیدند جز خوبی از کردگار
جهان سربهسر گشت او را رهی *** نشسته جهاندار با فرّهی
یکایک به تخت مهی بنگرید *** به گیتی جز از خویشتن را ندید
منی کرد آن شاه یزدان شناس *** ز یزدان بپیچید و شد ناسپاس
گرانمایگان را ز لشگر بخواند *** چه مایه سخن پیش ایشان براند
چنین گفت با سالخورده مهان *** که جز خویشتن را ندانم جهان
هنر در جهان از من آمد پدید *** چو من نامور تخت شاهی ندید
جهان را به خوبی من آراستم *** چنان است گیتی کجا خواستم
خور و خواب و آرامتان از من است *** همان کوشش و کامتان از من است
بزرگی و دیهیم شاهی مراست *** که گوید که جز من کسی پادشاست
همه موبدان سرفگنده نگون *** چرا کس نیارست گفتن نه چون
چو این گفته شد فرّ یزدان از اوی *** بگشت و جهان شد پر از گفتوگوی
منی چون بپیوست با کردگار *** شکست اندر آورد و برگشت کار
چه گفت آن سخنگوی با فرّ و هوش *** چو خسرو شوی بندگی را بکوش
به یزدان هر آن کس که شد ناسپاس *** به دلش اندر آید ز هر سو هراس
به جمشید بر تیرهگون گشت روز *** همی کاست آن فرّ گیتیفروز
مثنوی ۱ حافظ (الا ای آهوی وحشی)
اَلا اِی آهویِ وَحشی! کجایی؟ *** مرا با توست چندین آشنایی
دو تنها و دو سرگردان، دو بیکس *** دَد و دامت، کمین از پیش و از پس
بیا تا حال یکدیگر بِدانیم *** مُراد هم بجوییم ار توانیم
که میبینم که این دشتِ مُشَوَّش *** چراگاهی ندارد خُرَّم و خَوش
که خواهد شد، بگویید ای رفیقان *** رفیقِ بیکسان، یارِ غریبان
مَگر خضْرِ مُبارک پی درآید *** ز یُمْنِ همَّتش، کاری گُشاید
مگر وقتِ وفا پَروَردَن آمد *** که فالَم «لا تَذَرْنِی فَرْداً» آمد
چنینم هست یاد از پیرِ دانا *** فراموشم نشد، هرگز همانا
که روزی رهرُوی در سرزمینی *** به لُطفش گفت رِندی رهنشینی
که ای سالک چه در اَنبانه داری؟ *** بیا دامی بِنِه، گر دانه داری
جوابش داد گفتا دام دارم *** ولی سیمرغ میباید شکارم
بگفتا چون به دست آری نشانش *** که از ما بینشان است آشیانش
چو آن سروِ روان شد کاروانی *** چو شاخِ سرو میکن دیدهبانی
مَدِه جامِ مِی و پایِ گُلَ ازْ دست *** ولی غافل مَباشَ ازْ دَهرِ سَرمست
لبِ سَرچشمهای و طَرْفِ جویی *** نَمِ اَشکی و با خود گفت و گویی
نیازِ من چه وزن آرد بدین ساز *** که خورشیدِ غَنی شد کیسهپرداز
به یادِ رفتگان و دوستداران *** موافق گَرد با اَبرِ بهاران
چنان بیرحم زد تیغِ جدایی *** که گویی خود نبوده است آشنایی
چو نالان آمَدَت آبِ رَوان پیش *** مَدَد بَخشَش از آبِ دیده خویش
نکرد آن همدمِ دیرین مُدارا *** مسلمانان مسلمانان خدا را
مگر خضرِ مبارکپِی تواند *** که این تنها بدان تنها رساند
تو گوهر بین و از خَرمُهره بگذر *** ز طرزی، کآن نگَردد شُهره، بگذر
چو من ماهیِ کِلک آرَم به تَحریر *** تو از «نون والقلم» میپُرس تَفسیر
روان را با خِرَد دَرهم سِرِشتم *** وَز آن تخمی، که حاصل بود، کِشتم
فَرَحبَخشی درین ترکیب پیداست *** که نغزِ شعر و مغزِ جانِ اَجزاست
بیا وَز نِکهَتِ این طیبِ اُمّید *** مشامِ جانْ مُعطّر ساز جاوید
که این نافه زِ چینِ جیبِ حورَ است *** نه آن آهو که از مَردم نُفور است
رفیقان، قدرِ یکدیگر بدانید *** چو معلوم است شَرح از بَر مَخوانید
مقالاتِ نصیحتگو همین است *** که سنگاندازِ هجران در کمین است
قصیده ۱ حافظ «در مدح شاه شجاع»
شد عرصه زمین چو بساط ارم جوان *** از پرتو سعادت شاه جهانستان
خاقان شرق و غرب که در شرق و غرب، اوست *** صاحبقران خسرو و شاه خدایگان
خورشید ملکپرور و سلطان دادگر *** دارای دادگستر و کسرای کینشان
سلطاننشان عرصه اقلیم سلطنت *** بالانشین مسند ایوان لامکان
اعظم جلال دولت و دین آنکه رفعتش *** دارد همیشه توسن ایام زیر ران
دارای دهر شاه شجاع آفتاب ملک *** خاقان کامگار و شهنشاه نوجوان
ماهی که شد به طلعتش افروخته زمین *** شاهی که شد به همّتش افراخته زمان
سیمرغ وهم را نبود قوّت عروج *** آنجا که بازِ همّت او سازد آشیان
گر در خیال چرخ فتد عکس تیغ او *** از یکدگر جدا شود اجزای توأمان
حکمش روان چو باد در اطراف بر و بحر *** مهرش نهان چو روح در اعضای انس و جان
ای صورت تو ملک جمال و جمال ملک *** وی طلعت تو جان جهان و جهان جان
تخت تو رشک مسند جمشید و کیقباد *** تاج تو غبن افسر دارا و اردوان
تو آفتاب ملکی و هر جا که میروی *** چون سایه از قفای تو دولت بود دوان
ارکان نپرورد چو تو گوهر به هیچ قرن *** گردون نیاورد چو تو اختر به صد قران
بیطلعت تو جان نگراید به کالبد *** بینعمت تو مغز نبندد در استخوان
هر دانشی که در دل دفتر نیامدهست *** دارد چو آب خامه تو بر سر زبان
دست تو را به ابر که یارد شبیه کرد؟ *** چون بدره بدره این دهد و قطره قطره آن
با پایه جلال تو افلاک پایمال *** وز دست بحر جود تو در دهر داستان
بر چرخ علم ماهی و بر فرق ملک تاج *** شرع از تو در حمایت و دین از تو در امان
ای خسرو منیع جناب رفیع قدر *** وی داور عظیم مثال رفیع شان
علم از تو در حمایت و عقل از تو با شکوه *** در چشم فضل نوری و در جسم ملک جان
ای آفتاب ملک که در جنب همّتت *** چون ذره حقیر بود گنج شایگان
در جنب بحر جود تو از ذره کمتر است *** صد گنج شایگان که ببخشی به رایگان
عصمت نهفته رخ به سراپردهات مقیم *** دولت گشادهرخت بقا زیر کندلان
گردون برای خیمه خورشید فلکهات *** از کوه و ابر ساخته پازیر و سایهبان
وین اطلس مقرنس زردوز زرنگار *** چتری بلند بر سر خرگاه خویش دان
بعد از کیان به ملک سلیمان نداد کس *** این ساز و این خزینه و این لشکر گران
بودی درون گلشن و از پردلان تو *** در هند بود غلغل و در زنگ بُد فغان
در دشت روم خیمه زدی و غریو کوس *** از دشت روم رفت به صحرای سیستان
تا قصر زرد تاختی و لرزه اوفتاد *** در قصرهای قیصر و در خانهای خان
آن کیست کاو به مُلک کند با تو همسری؟ *** از مصر تا به روم و ز چین تا به قیروان؟
سال دگر ز قیصرت از روم باج سر *** وز چینت آورند به درگه خراج جان
تو شاکری ز خالق و خلق از تو شاکرند *** تو شادمان به دولت و ملک از تو شادمان
اینک به طرف گلشن و بستان همیروی *** با بندگان، سمند سعادت به زیر ران
ای ملهمی که در صف کروبیان قدس *** فیضی رسد به خاطر پاکت زمان زمان
ای آشکار پیش دلت هر چه کردگار *** دارد همی به پرده غیب اندرون نهان
داده فلک عنانِ ارادت به دست تو *** یعنی که مرکبم به مراد خودم بران
گر کوششیت افتد، پر دادهام به تیر *** ور بخششیت باید، زر دادهام به کان
خصمت کجاست؟ در کف پای خودش فکن *** یار تو کیست؟ بر سر چشم منش نشان
هم کام من به خدمت تو گشته منتظم *** هم نام من به مدحت تو گشته جاودان
رباعی ۱ خیام
برخیز بتا بیا ز بهر دل ما *** حل کن به جمال خویشتن مشکل ما
یک کوزه شراب تا به هم نوش کنیم *** زآن پیش که کوزهها کنند از گل ما
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱ - سرآغاز
خداوندا درِ توفیق بگشای *** نظامی را رهِ تحقیق بنمای
دلی ده کاو یقینت را بشاید *** زبانی کآفرینت را سراید
مده ناخوب را بر خاطرم راه *** بدار از ناپسندم دست کوتاه
درونم را به نورِ خود برافروز *** زبانم را ثنای خود درآموز
به داوودی، دلم را تازه گردان *** زبورم را بلندآوازه گردان
عروسی را که پروردم به جانش *** مبارکروی گردان در جهانش
چنان کز خواندنش فرخ شود رای *** ز مشک افشاندنش خَلُّخ شود جای
سوادش دیده را پرنور دارد *** سماعش مغز را معمور دارد
مفرحنامه دلهاش خوانند *** کلید بند مشکلهاش دانند
معانی را بدو ده سربلندی *** سعادت را بدو کن نقشبندی
به چشم شاه، شیرین کن جمالش *** که خود بر نام شیرین است فالش
نسیمی از عنایت یار او کن *** ز فیضت قطرهای در کار او کن
چو فیاض عنایت کرد یاری *** بیار ای کانِ معنی تا چه داری
دوبیتی ۱ باباطاهر
ببندم شال و میپوشم قدک را *** بنازم گردش چرخ و فلک را
بگردم آب دریاها سراسر *** بشویم هر دو دست بینمک را
ترجیع بند ۱ شاه نعمت الله ولی
تا لوای حیدری بر طارم خضرا زدند *** کوس غرّش بر فراز عالم اعلا زدند
تا که در خلوت سرای لی مع الله شد مقیم *** ساکنان درگهش زان دم ز او ادنی زدند
جود او مفتاح موجودات کردند آنگهی *** قفل حیرت بر زبان نطق هر گویا زدند
سرفرازان در هوای خاک پایش همچو ما *** از سر همت قدم بر تارک دنیا زدند
پادشاهان از برای حشمت شاهنشهی *** سکه دولت به نامش بر سر زرها زدند
عارفان تا نکته ای خواندند از اسرار او *** طعنها بر گفته های بوعلی سینا زدند
لَمعه ای از آفتاب ذوالفقارش شد پدید *** عارفان تمثال نورش بر ید بیضا زدند
حکم فرمانش بنام انّما کرده نشان *** ابلغ توقیع آل آلش از طه زدند
مقصد و مقصود عالم اوست و ابن عم او *** این ندا روز ازل در گوش جان ما زدند
نفس خیر المرسلین است آن ولی کردگار *** لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار
نور چشم عالمش خوانم علی مرتضی *** محرم راز رسول و ابن عم مصطفی
گوهر دریای عرفان بحر و علم کان وجود *** رهنمون رهروان و پیشوای اتقیا
هادئی کز نسل او مهدی هویدا می شود *** شاید ار گویند او را اهل حق نور هدی
از ولای او ولایت یافته هر کو ولیست *** رو موالی شو که این است اعتقاد اولیا
دوستدار خاندان باش و محب اهلبیت *** تابع دین محمد باش و از بهر خدا
نیست مؤمن هر که دارد با علی یک مو خلاف *** یار مؤمن شو چو ما و تابع آل عبا
از محبت آفتابی بر دل ما تافته *** می نماید نور او آئینه گیتی نما
نفس خیر المرسلین است آن ولی کردگار *** لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار
مسند ملک ولایت درحقیقت آن اوست *** در حریم عصمتش روح القدس دربان اوست
هر کسی از گنج سلطانی عطائی یافته *** نقد گنج کنت کنزأ نزد سید آن اوست
حق تعالی وصف او فرمود در قرآن تمام *** هفت هیکل هر که خواند آیتی در شأن اوست
حاکم او در ولایت اولیا او را مرید *** شاه عالم خوانمش هر کو علی سلطان اوست
یافته حکم ولایت از خدا و مصطفی *** هر چه هست از جزء و کل پیوسته در فرمان اوست
روح اعظم جان عالم عقل کل از جان و دل *** در امامت این امام انس و جان جانان اوست
گرچه عالم از عطای نعمت الله منعمند *** نعمت الله نعمت شایسته از احسان اوست
نفس خیر المرسلین است آن ولی کردگار *** لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار
متفرقات ۱ شاه نعمت الله ولی «هو علی»
ظاهر و باطن ار کنی طاهر *** پاک باشی به باطن و ظاهر
قرة العین همدم ما شو *** سعی کن همچو جد و آبا شو
این دوئی خیال را بگذار *** ای یگانه بیا و یکتا شو
صورت و معنی همه دریاب *** می و جامند همچو آب و حباب
در همه آینه یکی بنگر *** آن یکی نیز بی شکی بنگر
متخلق به خلق او می باش *** گنج اخلاق بر همه می باش
گر تو فانی شوی بقا یابی *** خود ازین بیخودی خدا یابی
دُرد دردش بنوش و درمان جو *** جان به جانان سپار و جانان جو
در همه شی جمال اسما بین *** با همه اسم یک مسما بین
گر خیالش به خواب می بینی *** تو به خوابی حجاب می بینی
ماه دیدی در آفتاب نگر *** آفتابی به ماهتاب نگر
گفته ام من تو را خلیل الله *** خوش خلیلی اگر شوی آگاه
گر ز باطل تمام وارستی *** حق شناسی به حق چو پیوستی
جبر تند و قدر بود ویران *** مرکب خود میانشان می ران
تو ز هستی و نیستی بگذر *** شاید این جا نایستی بگذر
در ولایت ولی کامل جو *** عمر داری ز عمر حاصل جو
جام گیتی نما به دست آور *** دامن اولیا بدست آور
گر ز اسرار حق شدی آگاه *** خوش بگو لا اله الا الله
تابع دین جد خود می باش *** هر چه بینی به این و آن می باش
هر که حق را به عین او بیند *** بد نبیند همه نکو بیند
چون هویت یکیست اسما را *** به هویت یکی بود اسما
دو نظر عالمیست چون سایه *** سایه بنگر به نور همسایه
صفت و ذات و اسم را میدان *** سه یکی و یکی به سه میدان
یک وجود است اگر خبر داری *** عین او بین اگر نظر داری
در ظهور است مظهر و مظهر *** نیک دریاب باطن و ظاهر
نور و او را به نور او بنگر *** در همه آینه نکو بنگر
ابدا علم از خدا می جو *** چون بیابی به طالبان می گو
سخن عارفان خوشی می خوان *** معنیش همچو عارفان می دان
یک حقیقت به اسم بسیار است *** یک هویت هزار آثار است
کثرت و وحدت این چنین گفتم *** دُر توحید را نکو سفتم
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۱ - آغاز
ای خاک تو تاج سربلندان *** مجنون تو عقل هوشمندان
محجوب تو را نهار لیلی *** مکشوف تو را سها سهیلی
خورشید ز توست روشنی گیر *** بی روشنی تو چشمه قیر
بر چشمه قیر اگر بتابی *** گیرد فلکش به آفتابی
ای دست مقربان آگاه *** از دامن عزت تو کوتاه
در راه تو عقل فکرت اندیش *** صد سال اگر قدم نهد پیش
ناآمده از تو رهنمایی *** دور است که ره برد به جایی
هر رو که در آشنایی توست *** از پرتو رهنمایی توست
ای هستی بخش هر چه هست است *** کس بی تو ز نیستی نرسته ست
فرمان تو را درازدستی *** بر عالم نیستی و هستی
خود را ز تو نیست هست دیده *** هست از تو به نیستی رسیده
جز تو همه سرفکنده تو *** هر نیست چو هست بنده تو
ای از خم کاف و حلقه نون *** صد نقش بدیع داده بیرون
آن نور که از شکاف کاف است *** پیدا کن قاف تا به قاف است
بی نقطه نون نگشته دایر *** بر مرکز هستی این دوایر
هر بحر کرم که صرف کردی *** از چشمه این دو حرف کردی
ای در یکی و یگانگی فرد *** با تو نفس از یگانگی سرد
پاکی ز توهم دویی تو *** در حکم خرد همین تویی تو
رقام ازل به کلک تقدیر *** قسام ابد به تیغ تدبیر
دیباچه نویس دفتر عقل *** رخشانی بخش گوهر عقل
پرگار زن محیط افلاک *** بر مرکز تنگ عرصه خاک
کاشانه فروز شب سیاهان *** از مشعل نور صبحگاهان
دراعه طراز کوه و صحرا *** از سبزی حله های خضرا
بر قامت شاهدان نوروز *** بی رشته قبا و پیرهن دوز
شیرازه کن جریده گل *** دمساز جریده خوان بلبل
از کیسه غنچه بند فرسای *** در کاسه لاله مشک تر سای
رخساره نگار هر نگاری *** ناوک زن هر درون فگاری
یاریگر هر ز یار مانده *** همراه هر از دیار رانده
تسکین ده درد بی قراران *** مرهم نه داغ دلفگاران
شورابه گشای چشمه چشم *** صفرا شکن زبانه خشم
دباغ ادیم لاجوردی *** صباغ خزان چهره زردی
از طلعت دلبران طناز *** بر طلعت خویش برقع انداز
خارافکن راه سست رایان *** خارا کن سد تیز پایان
عصیان کاه جنایت آمرز *** اول گیر نهایت آمرز
بگذشت ز حد جنایت من *** تا خود چه شود نهایت من
گر بگدازی گناهکارم *** ور بنوازی امیدوارم
بنگر به امیدواری من *** بگذر ز گناهکاری من
هر چیز که خواهم از تو دارم *** وین نیز که خواهم از تو دارم
مهر کهن مرا نوی ده *** در خواهش خود دلی قوی ده
روزی که قوی نهاد بودم *** بیرون ز طریق داد بودم
کارم نه به وفق عقل و دین بود *** رویم نه به شارع یقین بود
و امروز که رو به ره نهادم *** وز دل گره گنه گشادم
در دست نماند قوت کار *** وز پای برفت زور رفتار
بر سستی و پیریم ببخشای *** بر عجز و فقیریم ببخشای
بنشسته به فرق من سفیدی *** برفیست ز ابر ناامیدی
زین برف فسرده گشت روزم *** زان آتش آه می فروزم
هر برف که بر زمین نشیند *** بهر گل و یاسمین نشیند
زین برف که بر گلم نشسته ست *** بس خار که بر دلم شکسته ست
خاری که شکست در دل من *** روزی که برآید از گل من
خواهم که کند به سویت آهنگ *** در دامن رحمتت زند چنگ
باشد به چو من شکسته رایی *** زین چنگ زدن رسد نوایی
قصیده ۱ امیرخسرو دهلوی
خوش خلعتی است جسم ولی استوار نیست *** خوش حالتی است عمر ولی پایدار نیست
خوش منزلی است عرصه روی زمین دریغ *** کانجا مجال عیش و مقام قرار نیست
دل در جهان مبند که کس را ازین عروس *** جز آب دیده خون جگر در کنار نیست
غره مشو ز جاه مجازی به اعتبار *** کاین جاه را به نزد خدا اعتبار نیست
زنهار اختیار مکن بهر منزلی *** کانجا بدست هیچکس اختیار نیست
غزل ۱ بیدل دهلوی
آیینه بر خاک زد صُنعِ یکتا *** تا وانمودند کیفیتِ ما
بنیادِ اظهار بر رنگ چیدیم *** خود را به هر رنگ کردیم رسوا
در پرده پختیم سودایِ خامی *** چندان که خندید آیینه بر ما
از عالمِ فاش بیپرده گشتیم *** پنهان نبودن، کردیم پیدا
ما و رُعونت، افسانه کیست *** نازِ پری بست گردن به مینا
آیینهواریم محرومِ عبرت *** دادند ما را چشمی که مگشا
درهایِ فردوس وا بود امروز *** از بیدماغی گفتیم فردا
گوهر گره بست از بینیازی *** دستی که شستیم از آبِ دریا
گر جیبِ ناموس تنگت نگیرد *** در چینِ دامن خفتهست صحرا
حیرتطرازیست، نیرنگسازیست *** تمثالِ اوهام آیینه دنیا
کثرت نشد محو از سازِ وحدت *** همچون خیالات از شخصِ تنها
وهمِ تعلّق بر خود مچینید *** صحرانشیناند این خانمانها
موجود نامی است، باقی توهّم *** از عالمِ خضر رو تا مسیحا
زین یأسِ مُنزَل ما را چه حاصل *** همخانه بیدل، همسایه عَنقا
اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۱ - دیباچه
خیال من به تماشای آسمان بود است *** بدوش ماه و به آغوش کهکشان بود است
گمان مبر که همین خاکدان نشیمن ماست *** که هر ستاره جهان است یا جهان بود است
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۱ - دل ما بیدلان بردند و رفتند
دل ما، بیدلان بردند و رفتند *** مثال شعله، افسردند و رفتند
بیا یک لحظه با عامان درآمیز *** که خاصان، بادهها خوردند و رفتند
غزل ۱ غنی کشمیری
جنونی کو که از قید خرد بیرون کشم پا را *** کنم زنجیر پای خویشتن دامان صحرا را
به بزم می پرستان محتسب خوش عزتی دارد *** که چون آید به مجلس شیشه خالی می کند جا را
اگر شهرت هوس داری اسیر دام عزلت شو *** که در پرواز دارد گوشه گیری نام عنقا را
به بزم می پرستان سرکشی بر طاق نه زاهد *** که می ریزند مستان بی محابا خون مینا را
شکست از هر در و دیوار می بارد مگر گردون *** به رنگ چهره ما ریخت رنگ خانه ما را
ندارد ره به گردون روح تا باشد نفس در تن *** رسایی نیست در پرواز مرغ رشته در پا را
غنی روز سیاه پیر کنعان را تماشا کن *** که روشن کرد نور دیده اش چشم زلیخا را
ترجیع بند ۱ اوحدی «له ایضا - (کانچه دل اندر طلبش میشتافت - در پس این پرده نهان بود، یافت)»
تا به کنون پردهنشین بود یار *** هیچ در آن پرده نمیداد بار
خود به طلب دیدم و راهی نبود *** راه طلب داشتم از پرده دار
یار من از پرده همی کرد زور *** دل ز پی پرده همی گشت زار
چون که دل پردهنشین چندگاه *** بر درش آویخته شد پردهوار
گفت: گر از پرده خود بگذری *** زود در آن پرده دهندت گذار
گفتمش :اندر پس این پرده کیست؟ *** گفت: تویی، پرده ز خود برمدار
در پس این پرده شمار یکیست *** گرچه شد این پرده برون از شمار
پرده من جز منی من نبود *** از منی من چو بر آمد دمار
طالب و مطلوب و طلب شد یکی *** پرده آن این عدد مستعار
در پس آن پرده چو ره یافتم *** پرده برانداختم از روی کار
اوحدی این راه چو بیپرده دید *** با زن و با مرد بگفت آشکار:
بند ۱
کانچه دل اندر طلبش میشتافت *** در پس این پرده نهان بود، یافت
عشق خروشی، که عیان دیدهام *** سینه به جوشی، که زیان دیدهام
دل چو ز ناگه به وصالش رسید *** بانگ برآورد که: جان دیدهام
گاه رخش را ز درون جهان *** گاه ز بیرون جهان دیدهام
آنچه مرا طاقت و اندازه بود *** وصل باندازه آن دیدهام
رخ ننمودست به من ذرهای *** کش نه در آن ذره نشان دیدهام
با تو چه گویم که چنین و چنان *** کش نه چنین و نه چنان دیدهام
تا که شد از دیده روان نقش او *** خون دل از دیده روان دیدهام
راست نیاید سخنش در مکان *** چونکه برونش ز مکان دیدهام
در چه زمین و چه زمانم؟ مپرس *** چون نه زمین و نه زمان دیدهام
من به یقینم که جزو نیست هیچ *** تا تو نگویی: به گمان دیدهام
یار مرا دوش نهان رخ نمود *** فاش کنم هرچه نهان دیدهام
بند ۲
کانچه دل اندر طلبش میشتافت *** در پس این پرده نهان بود، یافت
پیر شراب خودم از جام داد *** زان تپش و درد سر آرام داد
طفل بدم، حنظل و صبرم نمود *** کهل شدم، شکر و بادام داد
سایه من گم شد و او باز جست *** مایه من کم شد و او وام داد
گرسنه گشتم، بر خم چاشت شد *** تشنه نشستم ز لبم جام داد
مور مرا خانه بیغم نمود *** مرغ مرا دانه بیدام داد
دل چو درافتاد بحامیم تب *** شربت طاها و الف لام داد
آخر کارم به دعا باز خواند *** گرچه به اول همه دشنام داد
جسم مرا جای درین بوم ساخت *** جان مرا راه درین بام داد
نصرة اودست مرا زور شد *** همت او پای مرا گام داد
خاص شد از حرمت او اوحدی *** رفت و ندا در حرم عام داد:
بند ۳
کانچه دل اندر طلبش میشتافت *** در پس این پرده نهان بود، یافت
آن بت سرکش، که نمیداد دست *** چونکه درآمد ز درم نیم مست
پای مرا از در حیرت براند *** چشم مرا از در غیرت ببست
دل به فغان آمد و خونش بریخت *** تن به میان آمد و جانش بخست
در سرم انداخت نشاط «بلی» *** می، که به من داد ز جام الست
از دل من شاخ امیدی برست *** جان من از داغ جدایی برست
گفتمش : از دست تو بیچارهام *** گفت که: بیچاره نیایم به دست
گفتمش : از وصل خودم هست کن *** گفت : بمیر از خود و از هرچه هست
گفتمش : ای بت، ز تو دورم چرا؟ *** گفت که : از دور بتی میپرست
گفتمش : ار توبه کند دل ز عشق *** گفت که : آن توبه به باید شکست
گفته او آفت جان بود و تن *** لیک چنان گفت که در دل نشست
دیده ز دور آن قد و بالا چو دید *** نعره در انداخت به بالا و پست :
بند ۴
کانچه دل اندر طلبش میشتافت *** در پس این پرده نهان بود، یافت
تاچه کشم من؟ که بدین دست تنگ *** ساغر می خواهم و آواز چنگ
چون می لعلم بچشانی، کنم *** بوسه طلب زان لب یاقوترنگ
عمر چو بادست همی در شباب *** باده بمن ده، که ندارد درنگ
تا بر او زین دل زنگار خورد *** رنگ زدایم به شراب چو زنگ
دوش چو میخوردم و خوابم ربود *** یار به صلح آمد و بگذاشت جنگ
پرده برانداخت ز روی خیال *** دست خوش آن صنم شوخ شنگ
گفتمش : آمد ز غمت دل به جان *** گفت : گرت جان به لب آید ملنگ
دست در آغوش من آورد عور *** آنکه همی داشت ز من عار و ننگ
او شکر افشان ودلم شکر گوی: *** کانچه همی خواستم آمد به چنگ
صبح چو از خواب درآمد سرم *** دست خودم بود در آغوش تنگ
اوحدی این راز چو دانست باز *** در فلک انداخت غریو و غرنگ :
بند ۵
کانچه دل اندر طلبش میشتافت *** در پس این پرده نهان بود، یافت
نشنود از پرده کس آواز من *** تا نکند راست لبش ساز من
من نه به خود گفتم، از آنست عقل *** بیخود و حیران شده در راز من
تا نبری ظن که به بازیچه بود *** دیده شب تا به سحر باز من
بیش نگویی سخن از ناز او *** گر بتو گویم سخن از ناز من
ای که ز گستاخی من غافلی *** خیز و ببین بر لب او گاز من
چند ز شیراز و ز رومم، دگر *** رخت به روم آور و شیراز من
واقعه عشق نگوید به تو *** جز نفس واقعه پرداز من
گر چه منم آخر این کاروان *** نیست پدید آخر و آغاز من
بس دل افسرده سر انداز شد *** از دم چون تیغ سر انداز من
کی به چنان بال رسد، اوحدی *** مرغ تو در غایت پرواز من
من لب خود کرده ز گفتن به مهر *** شهر پر آوازه آواز من :
بند ۶
کانچه دل اندر طلبش میشتافت *** در پس این پرده نهان بود، یافت
عشق برآورد ز جانم خروش *** من نتوانم، تو توانی بپوش
پر مدم، ار دیگ بسر میرود *** او چه کند؟ آتش تیزست و جوش
امشب ازین کوچه بدوشم برند *** گر هم از آن باده دهندم که دوش
در غلطم، یا سخن آشناست *** اینکه مرا میرسد امشب بگوش؟
میروم از خود چو همی آید او *** کیست که آمد؟ که برفتم ز هوش
چون بدر او رسی، ای باد صبح *** گر بدهد نامه، بیاور، بکوش
کو سخن غیر نخواهد شنید *** گر برسالت بفرستی سروش
بر سر بیمار خود، ار میروی *** تا دگرش زنده ببینی بکوش
توش و تنم رفت، مفرمای صبر *** مرد به تن صبر کند، یا به توش
مجلس رندان طرب گرم شد *** دی چو گذشتم بدر میفروش
اوحدی از غایت مستی که بود *** با همه میگفت و نمیشد خموش:
بند ۷
کانچه دل اندر طلبش میشتافت *** در پس این پرده نهان بود، یافت
نور رخ دوست چو پیدا شود *** عقل که باشد که نه شیدا شود
از رخ خورشید چو در وا کنند *** ذره چه گوید که نه در وا شود
بر سر آن کوچه، که تن خاک اوست *** ره نبری، گر نه سرت پا شود
از دو جهان هیچ نبینی جزو *** گر به رخش چشم تو بینا شود
ما همه اوییم، ولی او ز دور *** منتظر ماست، که کی ما شود
بخت نگر: تا ننهد سر به خواب *** رخت، غمی نیست، که یغما شود
حرف مپندار، به حرفت گرای *** تا مگر این اسم مسما شود
قطره به دریا چو دگر باز رفت *** نام و نشانش همه دریا شود
پرتو آن نور، که گفتم، یکیست *** مختلف از منزل و از جا شود
سر چو به این جبه برآورد دوست *** خواست درین قبه که غوغا شود
باز صدای سخن اوحدی *** بر همه کس روشن و پیدا شود
بند ۸
کانچه دل اندر طلبش میشتافت *** در پس این پرده نهان بود، یافت
نفس ترا شد نفس گور کن *** زنده شوی، گر بکنی گور تن
ای شده نومید چنین، بر کجاست *** یاس تو و باغ پر از یاسمن
یا خبری از لب او باز گوی *** بیخبران را سخنی زان دهن
در همه بادیه حییست بس *** و آن دگر آثار طلال و دمن
کوکب لیلی نرود بر ملا *** موکب مجنون چه کند بر علن
از پی آن آهوی وحشی ببین *** سر به هم آورده هزاران رسن
تا کی ازین جبه و دستار و فش *** مرده شو و جامه رها کن بزن
جسم تو گوریست روان ترا *** بر سر این گور چه پوشی کفن
پای برین صفه نه و باز دان *** راز چهل صوفی و یک پیرهن
اوحدی، این تلخ نشستن ز چیست *** شور به شیرین سخنان در فگن
پنج حواست چو یکی بین شدند *** بر ببرش راه و بگو این سخن
بند ۹
کانچه دل اندر طلبش میشتافت *** در پس این پرده نهان بود، یافت
ترجیع بند ۱ نسیمی
ما مظهر ذات کبریاییم *** ما جام جم جهان نماییم
ای تشنه! بیا که در حقیقت *** ما آب حیات جان فزاییم
ای در غلط از ره دوبینی *** آیا تو کجا و ما کجاییم؟
معلوم شود که غیر حق نیست *** از چهره نقاب اگر گشاییم
ما را عدم و فنا نباشد *** زانروی که عالم بقاییم
ای طالب صورت خدایی *** چون بگذری از دویی خداییم
شاهنشه اعظمیم اگرچه *** در کشور نیستی گداییم
زلفت چو دلیل ماست امروز *** در سایه دولت هماییم
ظاهر شود آفتاب وحدت *** از مشرق غیب اگر برآییم
در عالم بی چرا و بی چون *** بی چون و چگونه و چراییم
ای خواجه! اگر تو شمس دینی *** از روی حقیقت آنچه ماییم:
بند ۱
روح القدسیم و اسم اعظم *** روحی که دمیده شد درآدم
ای ساقی روح پرور ما *** لعل تو شراب کوثر ما
رخسار تو: آفتاب عالم *** گفتار تو: شهد و شکر ما
سودای دراز «کنت کنزا» *** زلف تو نهاد در سر ما
فردوس و نعیم جاودان، نیست *** بی وصل رخ تو در خور ما
در ظلمت آفرینش، آمد *** خورشید رخ تو رهبر ما
کی دل بر ما قرار گیرد *** تا هست رخ تو دلبر ما
در بحر محیط عشقت، ای جان! *** پرورده شده است گوهر ما
اندیشه نبست هیچ صورت *** جز روی تو در برابر ما
ای مصحف بخت و فال دولت *** مسعود شد از تو اختر ما
از مهر تو گشت قلب ما زر *** شایسته سکه شد زر ما
ای جوهری ار ز روی معنی *** نشناخته ای تو جوهر ما
بند ۲
روح القدسیم و اسم اعظم *** روحی که دمیده شد در آدم
ای گوهر گنج لامکانی *** جانانه جان و جان جانی
در صورت نطق، آشکارا *** در باطن اگرچه بس نهانی
از عین تو شد ظهور اشیا *** ای گوهر لامکان! چه کانی؟
جانی و جهان و جسم و جوهر *** هرچیز که بود و باشد آنی
بگذر ز خود و ببین خدا را *** کاین است نشان بی نشانی
بر لوح وجود اگرچه حرفی *** آن نقطه تویی که در میانی
چون رفع نقاب کردی از رخ *** بی پرده شد آب زندگانی
ای موسی حق طلب! رها کن *** بحث «ارنی » و«لن ترانی »
اشیا همه ناطقند و گویا *** لیکن به زبان بی زبانی
فانی شو و در بقا وطن ساز *** ای طالب عمر جاودانی!
بر صورت آدمیم، اگرچه *** در خطه عالم معانی:
بند ۳
روح القدسیم و اسم اعظم *** روحی که دمیده شد در آدم
خورشید جمال ما عیان شد *** زان، ظلمت شرک و شک نهان شد
انوار تجلیات حسنش *** بر ذره فتاد و ذره جان شد
بر جسم رمیم چون نظر کرد *** او زنده و حی جاودان شد
بنمود به هرکه چهره خویش *** از شک برهید و بی گمان شد
از نقطه و حرف خط و خالش *** اسرار کلام حق بیان شد
هر ذره که شد قبول فضلش *** مقبول زمین و آسمان شد
چشمی که شد از رخش منور *** بینا به جمال غیب دان شد
تنزیل و کتاب صورت او *** تفسیر حقایق جهان شد
هفت آیت مصحف جمالش *** مفتاح رموز کن فکان شد
آن دل که نشان وصل او یافت *** گم گشت ز خویش و بی نشان شد
چون قوت صوت و نطق ما بود *** امری که وجود و خلق از آن شد
بند ۴
روح القدسیم و اسم اعظم *** روحی که دمیده شد در آدم
شد گنج نهان ما هویدا *** گنجی که از اوست عین اشیا
گنجی که عطای فیض او داد *** یاقوت به کوه و در به دریا
گنجی که ز کاف و نون او شد *** ترکیب وجود عالم انشا
گنجی که از او شد آفریده *** امروز و پریر و دی و فردا
گنجی که نصیب هر که شد دید *** در جنت جاودان خدا را
ای صورت غیر بسته در دل *** سهو و غلط تو هست از اینجا
در ظاهر و باطن دو عالم *** ماییم همه نهان و پیدا
ای بی خبر از جهان وحدت *** بگذر ز دویی و باش یکتا
ای مفلس! اگر به گنج معنی *** خواهی که شوی بصیر و بینا
قطع نظر از وجود خود کن *** از نفی و ثبوت و لا و الا
تا بر تو، چو آفتاب مشرق *** روشن شود این به مغرب ما
بند ۵
روح القدسیم و اسم اعظم *** روحی که دمیده شد در آدم
مخمور می شبانه ماییم *** پیمانه کش مغانه ماییم
مفتاح خزاین سماوات *** مفتوح شرابخانه ماییم
مست لب ساقی «سقاهم» *** در جنت جاودانه ماییم
در کوی قلندران تجرید *** بی ریش و بروت و شانه ماییم
از عالم لامکان و بی کیف *** مرغ الف آشیانه ماییم
چنگ و دف و بر بط و نی و عود *** اشعار تر و ترانه ماییم
آیینه صورت الهی *** در شش جهت زمانه ماییم
ای طالب ذات حق! خدا را *** گر می طلبی نشانه ماییم
بی حد و کرانه ایم، اگرچه *** حد همه و کرانه ماییم
سوزنده شرک و هستی غیر *** آن آتش یک زبانه ماییم
ای خواجه! ز روی واحدیت *** چون در دو جهان یگانه ماییم
بند ۶
روح القدسیم و اسم اعظم *** روحی که دمیده شد در آدم
در خانه نه رواق گردون *** ماییم ز اندرون و بیرون
لیلی نبود بجز رخ ما *** بر چهره خود شدیم مجنون
ای طالب حق! ببین خدا را *** در صورت خوب و حسن موزون
عشق رخ ماست، آنکه آمد *** از هستی هر دو عالم افزون
ای بنده به نفس شوم تا کی؟ *** دنیی طلبی ز همت دون
روزی که برای آفرینش *** پیوسته نبود کاف با نون
ماییم در این زمانه، ماییم *** در عالم بی چرا و بی چون
ماییم که بوده ایم و هستیم *** بر حسن جمال خویش مفتون
کی به شود، ای مریض شهوت! *** رنج تو ز فرفیون و افیون
دیوی که تو را زد، او نخواهد *** رام تو شدن، چه خوانی افسون؟
ای بی خبر از حقیقت ما! *** واقف شو از این اشارت اکنون:
بند ۷
روح القدسیم و اسم اعظم *** روحی که دمیده شد در آدم
ماییم جهان «لی مع الله» *** ما اعظم شأنی، الله الله
هستیم ز عاریت فقیری *** در هردو جهان به فضل حق شاه
یک قطره ز هفت کشور ماست *** از ماهی هفت بحر تا ماه
«ای سرو بلندقامت دوست» *** دور از تو همیشه دست کوتاه
آیینه ماه تیره گردد *** گر زانکه ز دل برآوریم آه
با تو غم دل چگونه گویم *** چون نیستی از غم دل آگاه
ماییم عزیز مصر معنی *** چون یوسف دل برآمد از چاه
ای گوشه نشین! مزن دم از عشق *** زانرو که نه ای تو مرد این راه
عشق تو به خود کشید ما را *** چون جذبه کهربا، تن کاه
ای صوفی! اگر چو باده صافی *** می نوش و مکن ز باده اکراه
تا چون خط او شود محقق *** پیش تو که ما به کام دلخواه:
بند ۸
روح القدسیم و اسم اعظم *** روحی که دمیده شد در آدم
ای رهبر ما به عالم ذات *** روی تو به حق سبع آیات
شایسته تاج سروری نیست *** آن سر که نشد فتاده در پات
ای مشرق آفتاب رویت *** مشکوة وجود جمله ذرات
بی اسب و رخ و پیاده و فیل *** فرزین تو کرده شاه را مات
ای سی و دو حرف خط و خالت *** در ارض اله و در سماوات
انی لعطشت ایها الروح *** من راحکم قم اسقنی هات
آن زمره که لات می پرستند *** انوار تو دیده اند در لات
در عشق رخ تو عاشقی، کو *** ما صار شهیدا انه مات
ای در طلبش نرفته گامی *** خواهی که رسی به کام هیهات
ای صوفی عمر داده بر باد *** می نوش و بیا که ما مضی فات
ماییم چو عین «کنت کنزا» *** ماییم چو نار و نور و مشکات
بند ۹
روح القدسیم و اسم اعظم *** روحی که دمیده شد در آدم
برقع ز رخ قمر برانداز *** اسرار نفهته را درانداز
از زلف و رخ آتشی و آبی *** در جان و دل مه و خور انداز
صد فتنه و شور و شر برانگیز *** آوازه روز محشر انداز
ظن همه را به حق یقین کن *** بنیاد شک از جهان برانداز
بویی به خطا فرست و آتش *** در نافه مشک و عنبر انداز
هردم ز برای فتنه، رسمی *** از غالیه بر گل تر انداز
ای عاشق سروقامت دوست! *** در پای مبارکش سر انداز
گنج و گهر است عشق جانان *** خود را تو به گنج و گوهر انداز
ای ساقی سلسبیل و کوثر *** پیمانه در آب کوثر انداز
بگشا سر خم که تشنه گشتند *** این باده کشان ساغر انداز
ای طایر عالم هویت *** وی سی و دو مرغ شهپر انداز
بند ۱۰
روح القدسیم و اسم اعظم *** روحی که دمیده شد در آدم
ماییم امین سر اسما *** ماییم حقیقت مسما
در صورت آب و خاک پنهان *** در خال و خط نگار پیدا
ای حسن تو در جهان خوبی *** بی شبه و شریک و مثل و همتا
ماییم سفینه ای که در وی *** جمع آمده است هفت دریا
عین همه گر نه ای، چرا نیست *** غیر از تو حقیقتی در اشیا
ای طالب گوهر حقیقت! *** در بحر دل است، دیده بگشا
نظاره صورت خدا کن *** در سی و دو خط وجه زیبا
ای در طلب لقای محبوب *** دل صاف کن، آینه مصفا
هیهات که حق نبینی امروز *** ای غره به وعده های فردا
جز روی تو بت نمی پرستیم *** ای کعبه حسن و قبله ما
چون از گل آدم، ای نسیمی *** ترکیب وجود ما شد انشا
بند ۱۱
روح القدسیم و اسم اعظم *** روحی که دمیده شد در آدم
مثنوی ۱ نسیمی
آن شه والای گرامی گهر *** واقف اسرار قضا و قدر
عالم تنزیل و کتاب کریم *** عارف تأویل کلام قدیم
مظهر اسرار الهی بود *** مظهر انوار کماهی بود
مرغ خرد طوطی بستان او *** روح قدس طفل دبستان او
پادشه ملک ولایت بود *** والی اقلیم هدایت بود
ما کشف از فضل علیم و قدیم *** بر دل او سر الف لام میم
عقل که افراخت به دانش لوا *** خواند به لوحش الف و با و تا
هرچه بر این لوح زبرجد بود *** در نظرش تخته ابجد بود
چون قلم قدرت حی قدیم *** کرد کتابت الف و لام و میم
بر رخ چون ماه تمامش نگاشت *** راز که در تخته ابداع داشت
طینت او را چو خدا می سرشت *** بر رخ او سی و دو خط می نوشت
از رخ او آتش موسی عیان *** از دم او معجز عیسی بیان
آینه روی خدا روی او *** خط خدا سلسله موی او
مصحف مجد است سراپای او *** عرش خدا هم دل دانای او
هیکل او مصحف مجد خداست *** چار کتاب است بدین بر گواست
کعبه مثال بدن پاک اوست *** عرش مثال دل دراک اوست
خیمه افلاک بدین زیب و برگ *** خیمه اقبال ورا نیم ترگ
خیمه میعاد ورا شامی است *** بارگه فضل ورا شاهی است
علت غایی وجود همه *** مقصد و مقصود ز بود همه
واسطه سلسله کاینات *** رابطه ضابطه ممکنات
مبداء این دایره و منتهی است *** مصدر فیضی که بلا انتهی است
مایه از او یافت جهان وجود *** سایه او بود وجودی که بود
جنبش این سلسله از مهر اوست *** جوشش این بحر مودت ز اوست
گوهر او مشرق خورشید ذات *** عنصر او مطلع نور و صفات
قفل گشای در گنج هدی *** راه نمای همه سوی خدا
مصدر هر فیض که فیاض راست *** مظهر حق مظهر ذات خداست
عرش برین گرچه سریر خداست *** در نظرش یافته نور و صفاست
سدره اگرچه به بسی منتهی است (؟)*** از عددش یافته نشو و نماست
دیده در آیینه حق روبرو *** گشت منور همه از نور او
حکمت ابداع همه ممکنات *** سر وجود همه کاینات
هم غرض گردش چرخ برین *** هم سبب سکه سطح زمین
هم سبب مبداء و اصل مآب *** هم غرض بودن یوم الحساب
آنچه در این دایره شش در است *** آنچه در این سلسله بی سر است
کرد به یک حرف بیان همه *** داد به یک نقطه نشان همه
علم که بود از همه اندر حجاب *** گشت بر او کشف بلا ارتیاب
علم که خاص است به دانای غیب *** در نظرش هست بلا شک و ریب
دوستی اش حبل متین یقین *** بندگیش عروه وثقی وتین
بنده او جمله کروبیان *** مجلس او مجلس روحانیان
کاشف اسرار ابد از ازل *** عارف ذات احد لم یزل
حبل و دادش ز پی اعتصام *** عروه وثقی است بلا انفصام
شمع هدی قوت عین خلیل *** فضل خدا قوت دین خلیل
فهم کن از اسم شریف و جمیل *** آمدن یوشع عمآنویل
هادی دین یحیی یوسف بیان *** مظهر حق نوح سلیمان مکان
خضر بیان موسی دریا شکاف *** واسطه دوده عبد مناف
قطب زمان آدم احمد نسب *** فخر جهان آدم عیسی حسب
مستغنی عن الالقاب والثناء *** ذلک فضل الله یوتی من یشاء
پادشه دنیی و دین، فضل حق *** برده ز مجموع به دانش سبق
فاتحه دفتر «کن » اسم او *** خاتمه نسخه حق جسم او
نیک تأمل کنی از آدم اوست *** کشف همه قاعده خاتم اوست
فاش کنم راز و بگویم صریح *** بوالبشر است این و ذبیح ذبیح
آنچه بر او رفت همه دیده بود *** سر خدا جمله پسندیده بود
گفت به تصریح و به نص کلام *** دیدن حور است مرا در خیام
دیدن حورا نبود بی حتوف *** هست جنان تحت ظلال سیوف
فهم کن از ذکر کلام قدیم *** نص «فدیناه بذبح عظیم«
بهر خلاص همه بندگان *** آنچه رسیدند هم آیندگان
کرد جدا جان و تن پاک را *** کرد رها مصطبه خاک را
فرخی سیستانی » دیوان اشعار » ترجیعات » شماره ۱ - در مدح امیر ابویعقوب یوسف بن ناصرالدین
زباغ ای باغبان ما را همی بوی بهار آید *** کلیدباغ ما را ده که فردامان به کار آید
کلید باغ را فردا هزاران خواستار آید *** تو لختی صبر کن چندانکه قمری بر چنار آید
چواندر باغ تو بلبل به دیدار بهار آید *** ترا مهمان ناخوانده بروزی صد هزار آید
کنون گر گلبنی را پنج شش گل در شمار آید *** چنان دانی که هر کس را همی زو بوی یار آید
بهار امسال پنداری همی خوشتر ز پار آید *** ازین خوشتر شود فردا که خسرو از شکار آید
بند ۱
بدین شایستگی جشنی بدین بایستگی روزی *** ملک را در جهان هر روز جشنی باد و نوروزی
کنون در زیر هر گلبن قنینه در نماز آید *** نبیند کس که از خنده دهان گل فراز آید
زهر بادی که برخیزد گلی با می به راز آید *** به چشم عاشق از می تابه می عمری دراز آید
به گوش آواز هر مرغی لطیف و طبعساز آید *** به دست می زشادی هر زمان ما را جواز آید
هوا خوش گردد و بر کوه برف اندر گداز آید *** علمهای بهاری از نشیبی بر فراز آید
کنون ما را بدان معشوق سیمین بر نیاز آید *** به شادی عمر بگذاریم اگر معشوق باز آید
بند ۲
بدین شایستگی جشنی بدین بایستگی روزی *** ملک را در جهان هر روز جشنی بادو نوروزی
زمین از خرمی گویی گشاده آسمانستی *** گشاده آسمان گویی شکفته بوستانستی
به صحرا لاله پنداری ز بیجاده دهانستی *** درخت سبز را گویی هزار آوا زبانستی
به شب در باغ گویی گل چراغ باغبانستی *** ستاک نسترن گویی بت لاغر میانستی
درخت سیب ار گویی ز دیبا طیلسانستی *** جهان گویی همه پر وشّی و پر پرنیانستی
مرا دل گر نه اندر دست آن نامهربانستی *** به دو دستم بشادی بر، می چون ارغوانستی
بند ۳
بدین شایستگی جشنی بدین بایستگی روزی *** ملک را در جهان هر روز جشنی بادو نوروزی
دلا باز آی تا با تو غم دیرینه بگسارم *** حدیثی از تو بنیوشم نصیبی از تو بردارم
دلا گرمن به آسانی ترا روزی به چنگ آرم *** چو جان دارم ترا زیرا که بی تو خوارم وزارم
دلا تا تو زمن دوری نه درخوابم نه بیدارم *** نشان بیدلی پیداست از گفتار و کردارم
دلا تا تو زمن دوری ندانم بر چه کردارم *** مرا بینی چنان بینی که من یکساله بیمارم
دلا با تو وفا کردم کزین بیشت نیازارم *** بیا تا این بهاران را به شادی باتو بگذارم
بند ۴
بدین شایستگی جشنی بدین بایستگی روزی *** ملک را در جهان هر روز جشنی بادو نوروزی
چه کرد آن سنگدل باتو به سختی صبر چون کردی *** چرا یکبارگی خود را چنین خوارو زبون کردی
چنین خو داشتی همواره یا این خو کنون کردی *** دوبهر از خویشتن بگداختی یک بهره خون کردی
نمودی خوار خود را و مرا چون خود زبون کردی *** ترا هر چند گفتم کم کن این سودا فزون کردی
نخستم برگراییدی و لختی آزمون کردی *** چو گفتم هر چه خواهی کن فسار از سر برون کردی
برفتی جنگجویی را سوی من رهنمون کردی *** چو گل خندنده گشت ای بت مرا گرینده چون کردی
بند ۵
بدین شایستگی جشنی بدین بایستگی روزی *** ملک را در جهان هر روز جشنی باد و نوروزی
ترا گرهمچنین شاید بگوی آن سرو سیمین را *** بگوی آن سرو سیمین رابگوی آن ماه و پروین را
بگو آن توده گل را بگو آن شاخ نسرین را *** بگو آن فخر خوبان را نگار چین و ماچین را
که دل بردی و دعوی کرده ای مرجان شیرین را *** کم از رویی که بنمایی من مهجور مسکین را
بیا تاشاد بگذاریم ما بستان غزنین را *** مکن بر من تباه این جشن نوروز خوش آیین را
همی بر تو شفیع آرم ثنای گوهر آگین را *** ثنای میر عالم یوسف بن ناصرالدین را
بند ۶
بدین شایستگی جشنی بدین بایستگی روزی *** ملک را در جهان هر روز جشنی بادو نوروزی
نبینی باغ را کز گل چگونه خوب و دلبر شد *** نبینی راغ را کز لاله چون زیبا و در خور شد
زمین از نقش گوناگون چون دیبای ششتر شد *** هزار آوای مست اینک به شغل خویشتن در شد
تذرو جفت گم کرده کنون با جفت همبر شد *** جهان چون خانه پر بت شد و نوروز بتگرشد
درخت روداز دیبا و از گوهر توانگر شد *** گوزن از لاله اندر دشت بابالین و بستر شد
زهر بیغوله و باغی نوای مطربی بر شد *** دگر باید شدن ما را کنون کآفاق دیگر شد
بند ۷
بدین شایستگی جشنی بدین بایستگی روزی *** ملک را در جهان هر روز جشنی با دو نوروزی
می اندر خم همی گوید که یاقوت روان گشتم *** درخت ارغوان بشکفت و من چون ارغوان گشتم
اگر زین پیش تن بودم کنون پاکیزه جان گشتم *** به من شادی کند شادی، که شادی را روان گشتم
مرا زین پیش دیدستی نگه کن تا چسان گشتم *** نیم زان سان که من بودم دگر گشتم جوان گشتم
زخوشرنگی چوگل گشتم ز خوشبویی چو نان گشتم *** ز بیم بادو برف دی به خم اندر نهان گشتم
بهار آید برون آیم که از وی با امان گشتم *** روانهارا طرب گشتم طربها را روان گشتم
بند ۸
بدین شایستگی جشنی بدین بایستگی روزی *** ملک را در جهان هر روز جشنی بادو نوروزی
می اندرگفتگو آمد پس از گفتار جنگ آمد *** خم و خمخانه اندر چشم من تاریک و تنگ آمد
به گوش من همی از باغ بانگ نای و چنگ آمد *** کس ار می خورد بی آواز نی بر سرش سنگ آمد
مرا باری همه مهر از می بیجاده رنگ آمد *** زمرد را روان خواهم چواز روی پرنگ آمد
به خاصه کزهوا شبگیر آواز کلنگ آمد *** زکاخ میر بانگ رود بو نصر پلنگ آمد
کنون هر عاشقی کو را می روشن به چنگ آمد *** به طرف باغ همدم با نگاری شوخ و شنگ آمد
بند ۹
بدین شایستگی جشنی بدین بایستگی روزی *** ملک را در جهان هر روز جشنی باد و نوروزی
ملک یوسف کنون در کاخ خود چون رودزن خواند *** ندیمان را و خوبان را به نزد خویشتن خواند
من بیجاده گون خواهد بت سیمین ذقن خواند *** بتی خواند که اورا شاخ باغ نسترن خواند
گروهی ماهرویان را به خدمت بر چمن خواند *** نگاری از چگل خواند نگاری از ختن خواند
ز خوب آیت الکرسی سه ره بر تن به تن خواند *** مرا گر آرزوش آید میان انجمن خواند
گهی اشعار من خواند گهی ابیات من خواند *** وگر شیرین سخن گویم مرا شیرین سخن خواند
بند ۱۰
بدین شایستگی جشنی بدین بایستگی روزی *** ملک را در جهان هر روز جشنی باد و نوروزی
امیر این گویدم زیرا که او دلها نگه دارد *** به نزد خویشتن هرکهتری را پایگه دارد
چه باشد گرچو من مداح در هر شهرو ده دارد *** ز مدح اندر نماندهر که از رادی سپه دارد
به نزد میر ابو یعقوب نیک ایمن نگه دارد *** زبهر زایر آوردن به ره برمرد ره دارد
عدو را بند و چه دارد ولی را تاج و گه دارد *** همیشه روز بدخواهان دولت را سیه دارد
نه چاهی را به گه دارد نه گاهی را به چه دارد *** زعفوش بهره ورتر هر که افزون ترگنه دارد
بند ۱۱
بدین شایستگی جشنی بدین بایستگی روزی *** ملک را در جهان هر روز جشنی بادو نوروزی
امیرا! باهنر میرا خداوندت معین بادا *** ز ایزد بر تن و جانت هزاران آفرین بادا
به دست تو همیشه جام و شمشیرو نگین بادا *** کمینه چاکری زان تو بیش از مستعین بادا
کسی کو بر زمین عیب تو جوید در زمین بادا *** همه شغل تو با نیکان و سالاران دین بادا
ره آموز تو اندر کارها روح الامین بادا *** همه ساله چنین بادی همه روزه چنین بادا
زمانه دشمنت را وقت کین اندر کمین بادا *** زعدل توجهان همواره چون خلد برین بادا
بند ۱۲
بدین شایستگی جشنی بدین بایستگی روزی *** ملک را در جهان هر روز جشنی بادونوروزی
گر از ده فضل تو شاها یکی در آفتابستی *** همانا در پرستیدنش هر کس را شتابستی
ور آن رادی که اندر دست توست اندر سحابستی *** ز بارانش زمین پر گوهر و پر زرّ نابستی
ور این پاکی که اندر مذهب توست اندر آبستی *** به آب اندر نگه کردن همه مزد و ثوابستی
ور این آرام کاندر حلم توست اندر ترابستی *** حدیث زلزله کردن به چشم خلق خوابستی
ور این خوشی که اندر خلق توست اندر شرابستی *** علاج دردها را چون دعای مستجابستی
بند ۱۳
بدین شایستگی جشنی بدین بایستگی روزی *** ملک را در جهان هر روز جشنی باد و نوروزی
امیرا ! گرجوانمردی به کار آید، جوانمردی *** وگر مردی همی باید، به مردی در جهان فردی
همی پاید ز تو رادی همی پوید ز تو مردی *** خزانه درخروش آمد چو آگه شد که می خوردی
ز غم بفزاید اندر گونه دینارها زردی *** به هر هفته جهانی را بپیمایی وبنوردی
چو گفتی صید خواهم کرد ،کردی و عجب کردی *** به صحرا شیر افکندی ز بیشه کرگ آوردی
بلی شاگرد سلطانی و لیکن نیک شاگردی *** نباید روزگاری دیر کاستاد جهان گردی
بند ۱۴
بدین شایستگی جشنی بدین بایستگی روزی *** ملک را در جهان هر روز جشنی بادو نوروزی
امیرا ! تابه زین کردی به غزنین اسب تازی را *** دو پای اندر تکاپو یست گرگانی و رازی را
اگر زان سو فروتازی تماشا را و بازی را *** نه شامی رادل اندرتن بماندنه حجازی را
به تک بردی نشیبی را برآوردی فرازی را *** بر آوردی حقیقی را فروبردی مجازی را
امیرا ! کارسازی تو و زینی کارسازی را *** نیندیشی بلندی را نیندیشی فرازی را
به مردی شادمان کردی روان میر غازی را *** بدنی خوشنود کردستی نظام دین تازی را
بند ۱۵
بدان شایستگی جشنی بدین بایستگی روزی *** ملک را در جهان هر روز جشنی باد و نوروزی
طراز جامه شاهان همی بینم به نام تو *** بر اسبان برفکنده خلعتی زین و ستام تو
همی ترسند جباران عالم از حسام تو *** ستاره از فلک رشوت فرستد زی سهام تو
مه و خورشید را رشک آید ای خسرو ز جام تو *** خطایی کس نیابد هیچگه اندر کلام تو
نظام عالمی بنهاد یزدان در نظام تو *** به شکر اندر جهان ماندهست هر کس زیر وام تو
سزد بر مهتران فخر آورد کهتر غلام تو *** منظم کشور و لشکر بود از انتظام تو
بند ۱۶
بدین شایستگی جشنی بدین بایستگی روزی *** ملک را در جهان هر روز جشنی باد و نوروزی
کجا اندر جهان میری و سالاری همی بینم *** ز شکر منتت بر گردنش باری همی بینم
نه اندرمردمی کردن ترا یاری همی بینم *** نه جز آزادگی کردن ترا کاری همی بینم
زتو خوبی به جای خلق بسیاری همی بینم *** کریمی را بر تو تیز بازاری همی بینم
ز کردار تو هر کس را به گفتاری همی بینم *** ز نیکویی به هر دم از تو کرداری همی بینم
بر دیگر کسان با هر گلی خاری همی بینم *** ترابر جایگه بیخار گلزاری همی بینم
بند ۱۷
بدین شایستگی جشنی بدین بایستگی روزی *** ملک را در جهان هر روز جشنی باد و نوروزی
امیرا! بر نتابد پیل خفتان گرانت را *** زگردان کس به زه کردن نداند مرکمانت را
نگه کن تا کمر بینی که چون زیبد میانت را *** یقین بخردان بنگر که چون ماند گمانت را
همی رشوت پذیردجان جباران سنانت را *** همی دعوی کند پایندگی بخت جوانت را
چنان خوداده ای بر چیز بخشیدن بیانت را *** که در بخشیدن گنجی نرنجاند زبانت را
زمانه آشکارا کرد نتواندنهانت را *** همه آسایش و شادی تنت را باد وجانت را
بند ۱۸
بدین شایستگی جشنی بدین بایستگی روزی *** ملک را در جهان هر روز جشنی بادو نوروزی
ترا عار آیدار جز گرد مردی پر جگر گردی *** کنون معروفی و فردا ازین معروفتر گردی
تو آن شاهی که اندر صید گرد شیر نر گردی *** به میدان گر سالاران بازور و هنر گردی
به نام نیکو ودولت فریدون دگرگردی *** به مردی چون پدر گشتی به شاهی چون پدر گردی
شه فرخنده پی هستی شه پیروز گر گردی *** بزرگی را و شاهی را درخت بارور گردی
چو اسکندر به پیروزی جهان را گرد بر گردی *** به داد و عدل در گیتی چو نوشیروان سمر گردی
بند ۱۹
بدین شایستگی جشنی بدین بایستگی روزی *** ملک را در جهان هر روز جشنی باد و نوروزی
امیرا باش تا سلطان ترا طبل و علم سازد *** ز بهر جنگ بدخواهان ترا خیل و حشم سازد
سپاهی از عرب خواهد سپاهی از عجم سازد *** ترا اندر سپهداری مکان روستم سازد
در آن کشور که تو خواهی ترا باغ ارم سازد *** چوایوان مداین مر ترا ایوان جم سازد
ز بهر خدمتت مردان مرد محتشم سازد *** زمال خویشتن یک یک ز بهر تو نعم سازد
به مدح تو عطا بخشد بنام تو درم سازد *** نه آن خسرو ز فرزندان همی یک خوب کم زد
بند ۲۰
بدین شایستگی جشنی بدین بایستگی روزی *** ملک را در جهان هر روز جشنی باد ونوروزی
بسازد کار تو زیرا که شاه کارسازست او *** امیر حق شناسست او، شه کهتر نوازست او
جهان او را ست و ز شاهان گیتی بی نیازست او *** خداوند نشیبست اوخداوند فراز ست او
گهی کهتر نوازست او گهی دشمن گدازست *** به رادی چون سحابست اوبه پاکی چون نماز ست او
حجاز او گر ترا بخشد خداوند حجازست او *** وگر گویی طرازم ده خداوند طراز ست او
به طاعت خلق را ز ایزد سوی جنت جو از ست او *** ترا از آشکارا یکدل و پاکیزه رازست او
بند ۲۱
بدین شایستگی جشنی بدین بایستگی روزی *** ملک را در جهان هر روز جشنی باد و نوروزی
دگر نوروز را خیل از در مشکوی بگذاری *** به هنجاری که کاری تو گل خودروی بگذاری
وز آن سوخان وزین سورای را یکسوی بگذاری *** نه آنجا رنگ بگذاری نه اینجا بوی بگذاری
قضای تیغها را بر سر بدگوی بگذاری *** به نیرو زورمندان را بر و بازوی بگذاری
نه تاب اندر تن شیر نر از نیروی بگذاری *** نه طاقت در روان دشمن بدخوی بگذاری
کجا چوگان به کف گیری ز کیوان گوی بگذاری *** به نیزه موی بشکافی به ناوک روی بگذاری
بند ۲۲
بدین شایستگی جشنی بدین بایستگی روزی *** ملک رادر جهان هر روز جشنی بادو نوروزی
همی تا بر جهان فضلست فرزندان آدم را *** چو بر هر چشمه ای، حیوان وبر هر چاه، زمزم را
همی تابرخزان باشد بهی نوروز خرم را *** چو بر خلدی وبر کرباس دیبار او ملحم را
همیشه تابه گیتی شادیی از پی بود غم را *** چنان چون کز پی هر سور دارد دهر ماتم را
همی تا بر هنرهر جای بستایند رستم را *** چنان کاندر جهانداری و اندر مرتبت جم را
مقدم بادی اندر پادشاهی هر مقدم را *** مطیع خویش گردانیده جباران عالم را
بند ۲۳
بدین شایستگی جشنی بدین بایستگی روزی *** ملک را در جهان هر روزجشنی بادو نوروزی
سپه را پشتبان بادی جهان را پادشا بادی *** جهان را پادشا بادی طرب را آشنا بادی
امیر کاردان بادی شه فرمانروا بادی *** عجم را روستم بادی عرب را مرتضا بادی
مخالف را شقا بادی موافق را بقا بادی *** معین مؤمنان بادی امید اولیا بادی
خداوند سخن بادی خداوند سخا بادی *** خداوند نعم بادی خداوند عطا بادی
شفای هر غمی بادی و دفع هر بلا بادی *** بزرگی را بقا بادی بقا را منتها بادی
بند ۲۴
بدین شایستگی جشنی بدین بایستگی روزی *** ملک را در جهان هر روز جشنی باد و نوروزی
مثنوی ۱ مسعود سعد سلمان «توصیف بر شکال»
برشکال ای بهار هندستان *** ای نجات از بلای تابستان
دادی از تیر مه بشارت ها *** باز رستیم از آن حرارت ها
هر سو از ابر لشکری داری *** در امارت مگر سری داری
بادهای تو میغ ها دارند *** میغ های تو تیغ ها دارند
رعدهای تو کوس هاکوبند *** چرخ گویی همی که بکشوبند
طبع و حال هوا دگر کردی *** دشت ها را همه شمر کردی
سبزه ها را طراوتی دادی *** عمرها را حلاوتی دادی
راغ را گل زمردین کردی *** باغ را شاخ بسدین کردی
ای شگفتی نکونگار گری *** رنگ طبعی نکو به کار بری
تو بدین حمله ای که افکندی *** بیخ خشکی ز خاک برکندی
تیر بگذشت ناگهان بر ما *** منهزم گشت لشکر گرما
تن ما زیر جامه های تنگ *** گشت تازه ز بادهای خنک
اینت راحت که رنج گرما نیست *** پس ازین جز امید سرما نیست
حبذا ابرهای پر نم تو *** حبذا سبزه های خرم تو
عیش و عشرت کنون توان کردن *** می شادی کنون توان خوردن
که ز گرمی خبر نگردد جان *** نشود همچو چوب خشک دهان
جام باده بجوشد اندر کف *** چون سر دیگ بر نیارد کف
گرچه دور اوفتد ز چشم ترم *** من به وهم اندرو همی نگرم
غزل ۱ مسعود سعد سلمان
ای ترکِ لالهرخ بده آن لالهگون شراب *** تابان ز جامِ چون رخِ لعل از قَصَب نقاب
من گویمی گلاب است آن مِی که میدهی *** گر هیچگونه گونه گل داردی گلاب
جز دوستیِّ ناب نیابی ز من همی *** واجب بوَد که از تو بیابم نَبیدِ ناب
تیره نکردش آتش آنگه که آب بود *** اکنون که آتش است ضعیفش مکن به آب
آب است و آتش است و ازو شد خراب غم *** نشگفت ار آب و آتش جایی کُنَد خراب
آسایش است و خرّمی از آبْ دیده را *** این است و زان بلی که کُنَد دیده را به خواب
از لطف بردوید به سر وین شگفت نیست *** روح است و روح را سویِ بالا بوَد شتاب
در مغز و طبعم افتاد آتش ز بهرِ آنک *** دستِ تو بر نَبید و بلور است و آفتاب
تا ندهیام نَبیدی چون دیده خروس *** باشد به رنگِ روزم چون سینه غُراب
قصیده ۱ سلیم تهرانی
اگر برم به سوی چشم اشکبار انگشت *** چو ماه نو شود آلوده ی غبار انگشت
ز ریشه شانه ی عاج است ناخنم گویی *** ز بس گزیده ام از دست روزگار انگشت
نچیده ام چو گلی یارب از کجا دارد *** مرا به دست چو ماهی هزار خار انگشت
ز بس به سر زدم از غم، عجب نباشد اگر *** کند چو نی به کفم ناله های زار انگشت
گرهگشایی کار مرا هنوز کم است *** به کف چو شانه اگر باشدم هزار انگشت
ز بس که می گزدم نام خویشتن از ننگ *** ز خاتم است مرا در دهان مار انگشت
مرا که هیچ به دستم نمانده، حیرانم *** که چون گرفته چنینم به کف قرار انگشت
مبند شرط برای شمردن غم من *** که باخت خاتم خود را درین قمار انگشت
به راه شوق ز بس با کف تهی رفتم *** به دست بود عصای من فگار انگشت
زمانه تافته دست من آنچنان که مرا *** به کف چو شاخ غزال است تابدار انگشت
به روی آینه ی خاطرم ز دور فلک *** نشسته بر سر هم گرد غم، چهار انگشت
به من کسی ننماید ره گریز، افسوس *** که نیست در کف یک کس درین دیار انگشت
به این جهان ز عدم آمدن پشیمان است *** ازان همیشه گزد طفل شیرخوار انگشت
مجوی کام دل از روزگار و فارغ باش *** به ذوق مهره مکن در دهان مار انگشت
ز آرزوی یک انگشت انگبین چون طفل *** مکن به خانه ی زنبور، زینهار انگشت
چو غنچه کز قلم زنبق آشکار شود *** برای حرف من آرد قلم به بار انگشت
ز خون همیشه به چشمم مژه حنا دارد *** بدان صفت که به سرپنجه ی نگار انگشت
مکن به حلقه ی آن زلف تابدار انگشت *** که هیچ کس نکند در دهان مار انگشت
ز بس به حرف من انگشت آن نگار نهاد *** به دست او شده رنگین چو لاله زار انگشت
ز شوق او شدم آشفته گو، ازان دایم *** قلم نهاده به حرف من فگار انگشت
دلم به سینه ز شوق لب تو می لرزد *** چنان که در کف می خواره از خمار انگشت
چگونه پرده ز رویت کشم، که درگیرد *** ز تاب آتش روی تو شمع وار انگشت
اشاره ی تو مرا می کشد، فغان که چو تیر *** به صیدگاه تو می افکند شکار انگشت
ز آب و رنگ گل باغ عارضت گلچین *** گمان بری که مگر بسته در نگار انگشت
ز ابروی تو سراغ دل حزین کردم *** دراز کرد سوی زلف تابدار انگشت
به قمریان چمن تا ترا سراغ دهد *** چو بید شد همه تن سرو جویبار انگشت
برای آن که ز من صد سخن به دل گیری *** چه می زنی به لبم باز صفحه وار انگشت
شکن ز موی تو افتاده شیشه ی دل را *** گره ز زلف تو دارد به یادگار انگشت
قلم ز شرح حساب غمم شود عاجز *** چنان که از کرم شاه کامکار انگشت
شه سریر ولایت، علی ولی الله *** که می کند به کفش کار ذوالفقار انگشت
ایا شهی که بود گلستان همت را *** کف تو گلبن احسان و شاخسار انگشت
برد به پایه ی قدر تو آسمان حسرت *** گزد ز حیرت جاه تو روزگار انگشت
به کشوری که سپاه تو رو نهد چون سیل *** ز گردباد برآرد به زینهار انگشت
ز ذوق عهد تو خیزد صدای چینی ازو *** ز برق، ابر زند چون به کوهسار انگشت
ز فیض بخشی عهد تو خوبرویان را *** چو سرخ بید برآرد ز خود نگار انگشت
کف نوال تو دریای همت است و ازو *** بود روانه به هرسو چو جویبار انگشت
نسیم ز آتش قهرت خبر به گلشن برد *** بود به رعشه ازان در کف چنار انگشت
به زیر سر چونهد دست دشمنت در خواب *** شود برای سرش نیزه لاله وار انگشت
چنان محیط کفت در سخا تلاطم کرد *** که همچو موج ازو رفت برکنار انگشت
پی اطاعت رای تو تا نهد بر چشم *** دمیده پنجه ی خورشید را هزار انگشت
به خاک کشته ی تیغ تو شمع کی باشد؟ *** به زینهار برآورده از مزار انگشت
بود ز مایه ی بحر کف تو در عالم *** گهرفشان چو رگ ابر نوبهار انگشت
به انقیاد ضمیر تو گر نهد بر چشم *** برد ز دیده ی اعمی برون غبار انگشت
محبت تو دم مرگ دستگیر بود *** چنان که اهل هنر را به وقت کار انگشت
ازین که مدح ترا می کند به صفحه رقم *** به عضوهای دگر دارد افتخار انگشت
به سر چو تاج خروس است جای پنجه ی من *** ز بس گرفته ز مدح تو اعتبار انگشت
همان به صفحه ثنای ترا رقم سازم *** به دست اگر شودم خشک، خامه وار انگشت
ز گردباد شد از روشنایی مدحت *** بلند در طلب من ز هر دیار انگشت
عجب که وادی مدح تو طی تواند کرد *** به سعی خامه چو طفلان نی سوار انگشت
شها منم که بر خصم، طبع من هرگز *** به پشت چشم نمالیده شرمسار انگشت
ز اعتراض کلامم همیشه حاسد را *** خزیده در شکن آستین چو مار انگشت
ورق ز گفته ی رنگین من حنایی شد *** مگر نهاده به حرف من آن نگار انگشت؟
به گلستان ثنای تو چون گل صد برگ *** ازین قصیده به دستم بود هزار انگشت
بلندتر بود از آفتاب در معنی *** رباعی ام که به صورت بود چهار انگشت
به معنی سخنم نارسیده، نیست عجب *** نهد به حرف من ار خصم بی وقار انگشت
مقرر است که از بهر امتحان، اول *** نهند بر دم شمشیر آبدار انگشت
سلیم، عرض هنر پیش شاه بی ادبی ست *** بکش عنان قلم را، نگاه دار انگشت
برآر دست دعا پیش ازان که از سخنت *** زبان برآورد از بهر زینهار انگشت
همیشه تا که شود پنجه از حنا رنگین *** مدام تا که ببندند در نگار انگشت
جهان به زیر نگین تو باد و چون خاتم *** کند به چشم حسود تو روزگار انگشت
قطعه ۱ سلیم تهرانی «در تهنیت وزارت یافتن اسلام خان»
ای سواد هند از کلکت نگارستان چین *** کار و بار ملک هرگز این سر و سامان نداشت
نامه ی اقبال پیش از کلک دولت پرورت *** داشت گرچه رونقی، اما به این عنوان نداشت
رشک بر شاه جهان آید سکندر را که او *** چون تو دستوری خرداندیش و حکمت دان نداشت
از خطت فرمان شه شد چون نگارستان چین *** این قدر خیل پری، جمشید در فرمان نداشت
پادشاهی آنچنان را این چنین باید وزیر *** آنچه می بایست، شد، زین خوبتر امکان نداشت
کار دولت شد قوی از کلک محکم کار تو *** خوب شد، آری ستونی این بلندایوان نداشت
از دواتت عافیت را ساز شد سامان کار *** کز برای سینه های ریش، مرهمدان نداشت
چون تو دستوری ندارد هفت اقلیم جهان *** این گمان هرگز به بخت خویش، هندستان نداشت
با شجاعت جمع در عهد تو شد دانشوری *** در زمان هیچ کس تیر قلم پیکان نداشت
مصرع شمشیر از کلک تو شد بیتی تمام *** هیچ دیوانی دو مصرع این چنین چسبان نداشت
پشت شمشیر تو از دلگرمی کلکت قوی ست *** قطره ی آبی وگرنه این همه طوفان نداشت
کرد او را خامه ات از وادی حیرت خلاص *** رهنمایی خضر سوی چشمه ی حیوان نداشت
نامت از سرچشمه ی خورشید آبش می دهد *** آبرویی کاین زمان دارد نگین در کان نداشت
شد کف دست تو دل ها را مقام عافیت *** گوهر این آسودگی در مخزن عمان نداشت
تا صلای عام، دست گوهرافشانت نداد *** جامه همچون پوست بر تن خلق را دامان نداشت
مهر جودت بر برات رزق اشیا تا نبود *** موج دریا بی دهن بود و صدف دندان نداشت
صاحبا! عزم سفر میمون و فرخ فال باد *** بی تو خیل شاه را فتح و ظفر امکان نداشت
کرده بیماری مرا نوعی ضعیف و ناتوان *** کاین تن رنجور، پنداری که هرگز جان نداشت
غربت و بیماری ام پامال حیرت کرده است *** هیچ کس را همچو من، دور جهان حیران نداشت
چند روزی رخصتم ده تا کنم درمان خود *** گرچه هرگز درد بیماران دل، درمان نداشت
مختصر کردم حدیث حال خود در خدمتت *** ورنه چون اوصاف تو، درددلم پایان نداشت
غزل ۱ سلیم تهرانی
دلا تویی که به کار خودت گزیده خدا *** برای عشق بتانت نیافریده خدا
ازین عزیزی خود را قیاس کن که جهان *** ترا فروخته چون یوسف و خریده خدا
وجود خاکی ما مهر سجده ملک است *** به حیرتم که درین مشت گل چه دیده خدا
به تنگنای حبابی محیط چون گنجد؟ *** به دل ز قدرت خویش است آرمیده خدا
هوای وصل بتان است عیب دل چو حباب *** براو ز لطف، ازآن پرده ای کشیده خدا
ز حرف وصل بتان آنچه گفته ایم به دل *** شنیده و ز کرم کرده ناشنیده خدا
چو گل، سلیم همه پرده گر شود، رسواست *** کسی که پرده ی ناموس او دریده خدا
غزل ۱ شهریار
گذار آرد مَهِ من گاهگاه از اشتباه اینجا *** فدای اشتباهی کآرد او را گاهگاه اینجا
مگر رَه گم کند کو را گذار افتد به ما یارب *** فراوان کن گذارِ آن مَهِ گمکردهراه اینجا
کُلَه جا ماندش این جا و نیامد دیگرش از پی *** نیاید فیالمثل آری گرش افتد کلاه اینجا
نگویم جمله با من باش و ترک کامکاران کن *** چو هم شاهی و هم درویش گاه آنجا و گاه اینجا
هوای ماه خرگاهی مکن ای کلبه درویش *** نگنجد موکب کیوان شکوه پادشاه اینجا
شبی کان ماه با من بود میگفتم کلید صبح *** به چاه افکندهایم امشب که دربند است ماه اینجا
ندانستم که هم از نیمهشب تازد برون خورشید *** که نگذارد ز غیرت ماه را تا صبحگاه اینجا
تویی آن نوسفر سالک که هر شب شاهد توفیق *** چراغت پیش پا دارد که راه اینجا و چاه اینجا
به کوی عشق یا قصر شهان یا کلبه درویش *** فروغ دوست میخواهی تو خواه آنجا و خواه اینجا
بیا کز دادخواهی آن دل نازک نرنجانیم *** کدورت را فرامُش کرده با آیینه آه اینجا
سفر مپسند هرگز شهریار از مکتب حافظ *** که سیر معنوی اینجا و کنج خانقاه اینجا
غزل ۱ آشفته شیرازی
ای تو ز آغاز و انتها همه دانا *** قدرت تو کرده خاک مرده توانا
بال فرو ریخت مرغ وهم ز اوجت *** لال به وصفت زبان فکرت دانا
قطره باران کجا و چشمه خورشید *** قطره کجا میشود محیط به دریا
در رحم و در صدف ز قطره ناچیز *** در سخنگو کنی و لؤلؤ لالا
وصف تو از وسعت عقول منزه *** ذات تو ز آلایش صفات مبرا
گه کنی از خاک کیمیای سعادت *** لعل بدخش آوری ز صخره صما
می تند از کرم پیله تار بریشم *** گلبن و آب آورد ز خار و ز خارا
من که به کفران نعمت اندرم امروز *** بر نکنم سر زخجلت تو به فردا
چاشنی قدرتت دهد چه حلاوت *** نوش ز نیش و زخار آرد خرما
ساخته حلوا ز غوره مشک ترازخون *** آورد از آب گنده صورت زیبا
حیف که ذرات عالمند چو خفاش *** نور تو چون آفتاب بر همه پیدا
چون بپرد در هوای اوج جلالت *** کسوت فقرت کند چو راست بر اعضا
تاج به سلطان دهد کرامت درویش *** پشه لاغر کند شکار ز عنقا
در خور آشفته نیست ذکر مدیحت *** کامده احمد به عجز معترف آنجا
لمعات ۱ عراقی «بسم الله الرحمن الرحیم»
الحمدلله الذی نور وجه حبیبه بتجلیات الجمال فتلالامنه نوراً، و ابصر فیه غایات الکمال ففرح به سروراً، فصدره علی یده و صافاه و آدم لم یکن شیئاًمذکورا و لا القلم کاتباً و لااللوح مسطوراً، فهو مخزن کنزالوجود و مفتاح خزاین الجود و قبلة الواجد و الموجود و صاحب لواء الحمد و المقام المحمود، الذی لسان مرتبته یقول:
وانیو ان کنت بن آدم صورة *** فلیفیه معنی شاهد بابوتی
گفتا به صورت ار چه ز اولاد آدمم *** از روی مرتبت به همه حال برترم
چون بنگرم در آینه عکس جمال خویش *** گردد همه جهان به حقیقت مصورم
خورشید آسمان ظهورم، عجب مدار *** ذرات کاینات اگر گشت مظهرم
ارواح قدس چیست؟ نمودار معنیم *** اشباح انس چیست؟ نگهدار پیکرم
بحر محیط رشحهای از فیض فایضم *** نور بسیط لمعهای از نور ازهرم
از عرش تا به فرش همه ذرهای بود *** در پیش آفتاب ضمیر منورم
روشن شود ز روشنی ذات من جهان *** گر پردۀ صفات خود از هم فرو درم
آبی که زنده گشت از او خضر جاودان *** آن آب چیست؟ قطرهای از حوض کوثرم
آن دم کزو مسیح همی مرده زنده کرد *** یک نفخه بود از نفس روح پرورم
فی الجمله مظهر همه اشیاست ذات من *** بل اسم اعظمم، به حقیقت چو بنگرم
صلوات الله و سلامه علیه و علی اصحابه و صحبه اجمعین.
اما بعد: کلمهای چند در بیان مراتب عشق بر سنن سوانح بزبان وقت املاء کرده میشود، تا آینه معشوق هر عاشق آید، با آنکه رتبت عشق برتر از آنست که بقوت فهم وبیان پیرامن سراپردۀ جلال او توان گشت، یا بدیدۀ کشف و عیان بجمال حقیقت او نظر توان کرد.
تعالی العشق عن فهم الرجال *** و عن وصف التفرق و الوصاف
متیماجل شیئیعن خیال *** یجل عن الاحاطة و المثال
به تتق عزت محتجب است و بکمال استغنا متفرد، حجب ذات او صفات اوست و صفاتش مندرج در ذات، و عاشق جمال او جلال اوست و جمالش مندمج در جلال؛ علی الدوام خود با خود عشق میبازد و بغیر نپردازد. هر لحظه از روی معشوقی پرده براندازد و هر نفس از راه عاشقی پردۀ آغاز زد.
عشق در پرده مینوازد ساز *** عاشقی کو که بشنود آواز؟
هر نفس پردهایدگر سازد *** هر زمان زخمهایکند آغاز
همه عالم صداینغمه اوست *** که شنید این چنین صدایدراز؟
راز او از جهان برون افتاد *** خود صدا کینگاه دارد راز؟
سر او از زبان هر ذره *** خود تو بشنو که من نیم غماز
هر زمان بهر زبان راز خود باسمع خود گوید، هردم بهر گوش سخن از زبان خود شنود، هر لحظه بهر دیده حسن خود را بر نظر خود عرضه دهد، هر لمحه بهر روی وجود خود را بر شهود خود جلوه دهد، وصف او از من شنو:
یحدثنی فی صامت ثم ناطق *** و غمزعیون ثم کسر الحواجب
دانی چه حدیث میکند در گوشم؟ میگوید:
عشقم که در دو کون مکانم پدید نیست *** عنقای مغربم که نشانم پدید نیست
ز ابرو و غمزه هر دو جهان صید کردهام *** منگر بدان که تیر و کمانم پدید نیست
چون آفتاب در رخ هر ذره ظاهرم *** از غایت ظهور عیانم پدید نیست
گویم بهر زبان و بهر گوش بشنوم *** وین طرفهتر که گوش و زبانم پدید نیست
چون هرچه هست در همه عالم همه منم *** مانند در دو عالم از آنم پدید نیست
قصیده ۱ عراقی
ای صبا جلوه ده گلستان را *** با نوا کن هزاردستان را
بر کن از خواب چشم نرگس را *** تا نظاره کند گلستان را
دامن غنچه را پر از زر کن *** تا دهد بلبل خوشالحان را
گل خوی کرده را کنی گر یاد *** کند ایثار بر تو مرجان را
ژاله از روی لاله دور مکن *** تا نسوزد ز شعله بستان را
مفشان شبنم از سر سبزه *** به خضر بخش آب حیوان را
تا معطر شود همه آفاق *** بگشائید زلف جانان را
بهر تشویش خاطر ما را *** برفشان طره پریشان را
سر زلف بتان به رقص درآر *** تا فشانیم بر سرت جان را
برقع از روی نیکویان به ربای *** تا ببینم ماه تابان را
ور تماشای خلد خواهی کرد *** بطلب راه کوی جانان را
بگذر از روضه قصد جامع کن *** تا ببینی ریاض رضوان را
نرمکی طره از رخش وا کن *** بنگر آن آفتاب تابان را
حسن رخسار یار را بنگر *** گر به صورت ندیدهای جان را
مجلس وعظ واعظ اسلام *** حل کن مشکلات قرآن را
اوست اوحد حمید احمد خلق *** کز جلالش نمود برهان را
پیش تو ای صبا، چه گویم مدح *** گر توانی ادا کنی آن را
برسان از کرم زمین بوسم *** ور توانی بگوی ایشان را
خدمت ما بدو رسان و بگو *** کای فراموش کرده یاران را
ای ربوده ز من دل و جان را *** وی به تاراج داده ایمان را
در سر آن دو زلف کافر تو *** دل و دین رفت این مسلمان را
چشم تو میکند خرابی و ما *** بر فلک میزنیم تاوان را
گر خرابی همی کند چه عجب؟ *** خود همین عادت است مستان را
مردم چشم تو سیه کارند *** وین نه بس نسبت است انسان را
همه جایی تو را خوش است ولیک *** بی تو خوش نیست اهل ملتان را
شاد کن آرزوی دلها را *** بزدای از صدور احزان را
قصه درد من بیا بشنو *** مینیابم، دریغ، درمان را
باز سرگشتهام همی خواهد *** تا چه قصد است چرخ گردان را
خواهدم دور کردن از یاران *** خود همین عادت است دوران را
ما چه گویی، قضا چو چوگانی *** چه از آنجا که گوست چوگان را؟
میکند خاطرم پیاپی عزم *** که کند یک نظاره جانان را
دیده امیدوار میباشد *** تا ببیند جمال خوبان را
منتظر ماندهام قدوم تو را *** هین وداعی کن این گران جان را
آخر ای جان، غریب شهر توام *** خود نپرسی غریب حیران را؟
هر غریبی که در جهان بینی *** عاقبت باز یابد اوطان را
جز عراقی که نیست امیدش *** تا ببیند وصال کمجان را
من نگویم که حسنت افزون باد *** چون بدان راه نیست نقصان را
باد عمرت فزون و دولت یار *** تا بود دور چرخ گردان را
عراقی » عشاقنامه » آغاز کتاب » بخش ۱ - سر آغاز
هر که جان دارد و روان دارد *** واجب است آنکه درد جان دارد
حمد بیحد کردگار احد *** صمد لم یلد و لم یولد
آنکه ذاتش بری است از آهو *** الذی لا اله الا هو
مالک الملک قادر بیعیب *** صانع عالم شهادت و غیب
ربنا جل قدره و علا *** آنکه از بدو فطرت اولی
خلق در دست قدرت او بود *** قدرتش دستبرد صنع نمود
صانعی، کز مطالع ابداع *** او برآرد حقایق انواع
پس چهل طورشان در آن اشکال *** برد از جا به جا و حال به حال
روحها داد روح را زان راح *** به صبوحی اربعین صباح
امر او بر طریق کن فیکون *** هم چنان کاف نارسیده به نون
آفریننده زمان و مکان *** در جهات طبایع و ارکان
خلق را در جهان کون و فساد *** هست او مبدا و بدوست معاد
زان پدر هفت کرد و مادر چار *** تا سه فرزند را بود اظهار
صنعش از آب و خاک و آتش و باد *** جسم را طول و عرض و عمق او داد
زان طرف روشنی و نزدیکی *** زین طرف بعد بود و تاریکی
چون شد از خاک تیره طینت تن *** کرد امرش به نور جان روشن
غزل ۱ محتشم کاشانی
زلف و قدت راست ای بت سرکش، چشم و رخت راست ای گل رعنا *** سنبل و شمشاد هندو و چاکر، نرگس و لاله بنده و لالا
ساخته ظاهر معجز لعلت ز آتش سوزان چشمه حیوان *** کرده هویدا صنع جمالت در گل سوری عنبر سارا
آتش آهم ز آتش رویت سیل سرشگم بی مه رویت *** این ز درون زد شعله بگردون وان ز برون شد تا به ثریا
محو ستادند عابد و زاهد مست فتادند راکع و ساجد *** دوش که افکند در صف رندان جام هلالی شور علالا
وقت مناجات کز ته دل شد جانب گردون نعره مستان *** پرده دریدی گر نشنیدی شمع حریفان بانگ سمعنا
مایه دولت پایه رفعت نقد هدایت گنج سعادت *** هست در این ره ای دل گمره دانش دانا دانش دانا
حسن ازل را بهر طلبکار هست ظهوری کز رخ مقصود *** پرده بر افتد گر کند از میل وحش خیالی چشم به بالا
محتشم اکنون کز کشش دل نیست گذارم جز بدر او *** پیش رقیبان همچو غریبان نیست بدادم جز به مدارا
غزل ۱ فیض کاشانی
فیض نور خداست در دل ما *** از دل ماست نور منزل ما
نقل ما نقل حرف شیرینش *** یاد آن روی شمع محفل ما
در دل از دوست عقده مشکل *** در کف اوست حلّ مشکل ما
تخم محنت بسینه ما کشت *** آنکه مهرش سرشته در گل ما
سالها در جوار او بودیم *** سایه دوست بود منزل ما
در محیط فراق افتادیم *** نیست پیدا کجاست ساحل ما
مهر بود و وفا که میکشتیم *** از چه جور و جفاست حاصل ما
دست و پا بس زدیم بیهوده *** داغ دل گشت سعی باطل ما
دل بتیغ فراق شد بسمل *** چند خواهد طپید بسمل ما
چونکه خواهد فکند در پایش *** سر ما دستمزد قاتل ما
طپش دل ز شوق دیدار است *** به از این چیست فیض حاصل ما
در سفر تا به کِی تپد دل ما *** نیست پیدا کجاست منزل ما
بوی جان میوزد در این وادی *** ساربانا بدار محمل ما
هر کجا میرویم او با ماست *** اوست در جان ما و در دل ما
جان چو هاروت و دل چو ماروتست *** ز آسمان اوفتاده در گل ما
زهره ماست زهره دنیا *** شهواتست چاه بابل ها
از الم های این چه بابل *** نیست واقف درون غافل ما
کچک درد تا بسر نخورد *** نرود فیل نفس کاهل ما
فیض از نفس خویشتن ما را *** نیست ره سوی شیخ کامل ما
ترجیع بند ۱ خاقانی «در مدح جلال الدین اخستان شروان شاه»
جام ز می دو قله کن خاص برای صبحدم *** فرق مکن دو قبله دان جام و صفای صبحدم
بر تن چنگ بند رگ وز رگ خم گشای خون *** کهآتش و مشک زد به هم نافهگشای صبحدم
جام چو دور آسمان در ده و زمین فشان *** جرعه چنان که برچکد خون به قفای صبحدم
چرخ قرابه تهی است پاره خاک در میان *** پری آن قرابه ده جرعه برای صبحدم
حلق و لب قنینه بین سرفهکنان و خنده زن *** خنده بهار عیش دان، سرفه نوای صبحدم
ساقی اگر نه سیب تر بر سر آتش افکند *** این همه بوی چون دهد می به هوای صبحدم؟
صورت جام و باده بین معجز دست ساقیان *** ماه نو و شفق نگر نور فزای صبحدم
باده به گوشماهییی بیش مده که در جهان *** هیچ نهنگ بحرکش نیست سزای صبحدم
صبح شد از وداع شب با دم سرد و خون دل *** جامه دران گرفت کوه، اینت وفای صبحدم
شمع که در عنان شب زرده بش سیاه بود *** از لگد براق جم، مرد بقای صبحدم
موکب صبح را فلک دید رکابدار شه *** داد حلی اختران نعل بهای صبحدم
بند ۱
شاه معظم اخستان شهر گشای راستین *** داد ده ظفر ستان، ملک خدای راستین
رطل کشان صبح را نزل و نوای تازه بین *** زخمه زنان بزم را ساز و نوای تازه بین
رنگ بشد ز مشک شب، بوی نماند لاجرم *** باد بر آبگون صدف غالیهسای تازه بین
بید بسوز و باده کن راوق و لعل باده را *** چون دم مشک و عود تر عطر فزای تازه بین
سوخته بید و بادهبین رومی و هندویی بهم *** عشرت زنگیانه را برگ و نوای تازه بین
نافه چین کلید زد صبح و کلید عیش را *** بر در عدهدار خم قفل گشای تازه بین
ترک سلاحپوش را زلف چو بر هم اوفتد *** عقل صلاح کوش را مست هوای تازه بین
شاهد روز کز هوا غالیهگون غلاله شد *** شاهد توست جام می زو تو هوای تازه بین
نیست جهان تنگ را جای طرب که دم زنی *** ز آن سوی خیمه فلک خم زن و جای تازه بین
زیر پل فلک مجوی آب وفا ز جوی کس *** بگذر از این پل کهن آب وفای تازه بین
لهجه راوی مرا منطق طیر در زبان *** بر در شاه جم نگین، تحفه دعای تازه بین
قلعه گلستان شه قله بوقبیس دان *** حصن شما خیش حرم کعبه سرای تازه بین
بند ۲
رستم کیقباد فر حیدر مصطفی ظفر *** همره رخش و دل دلش فتح و غزای راستین
بر ره قول کاسهگر نوای نو زند *** بر سر خوانچه طرب مرغ صلای نو زند
مرغ قنینه چون زبان در دهن قدح کند *** جان قدح به صد زبان لاف صفای نو زند
طاس چو بحر بصره بین جزر و مدش به جرعهای *** ساحل خاک را ز در موج عطای نو زند
بزم چو هشت باغ بین باده چهار جوی دان *** خاصه که ساز عاشقان حور لقای نو زند
سنگ به لشکر افکند منهی عقل و آخرش *** قاضی لشکر مغان حد جفای نو زند
و آن می عقل دزد هم نقب زند سرای غم *** لاجرمش صفیر خوش چنگ سرای نو زند
چنگ بریشمین سلب کرده پلاس دامنش *** چون تن زاهدان کز او بوی ریای نو زند
نای چو زاغ کنده پر نغز نوا چو بلبلان *** زاغ که بلبلی کند طرفه نوای نو زند
دست رباب را مجس تیز و ضعیف و هر نفس *** نبضشناس بر رگش نیش عنای نو زند
بربط اگر دم از هوا زد به زبان بیدهان *** نی به دهان بیزبان دم ز هوای نو زند
چنبر دف شود فلک مطرب بزم شاه را *** ماه دو تا سبو کشد زهره ستای نو زند
بند ۳
شاه خزر گشای را هند و خزر شرف دهد *** بر پسر سبکتکین هند گشای راستین
جام و تنوره بین به هم باغ و سرای زندگی *** ز آتش و می بهار و گل زاده برای زندگی
بر در درج خط قدح از افق تنوره بین *** عکس دو آفتاب را نورفزای زندگی
حجره آهنین نگر، حقه آبگینه بین *** لعل در این و زر در آن، کیسهگشای زندگی
جام پری در آهن است از همه طرفهتر ولی *** نقش پری به شیشه بین سحرنمای زندگی
دایره تنوره بین ریخته نقطههای زر *** کرده چو سطح آسمان خط سرای زندگی
شبه سپید باز بین بر سر کوه پر طلا *** باز سپید روز بین بسته قبای زندگی
قطره و میغ تیره بین شیره سفید و تخمه کان *** عالم دردمند را کرده دوای زندگی
سال نو است و قرص خور خوانچه ماهی افکند *** وز بره خوان نو نهد بهر نوای زندگی
تابه زر ندیدهای بر سر ماهی آمده *** چشمه خور به حوت بین وقت صفای زندگی
ابر چو پیل هندوان آمد و باد پیلبان *** دیمه روس طبع را کشته به پای زندگی
روز یکم ز سال نو جشن سکندر دوم *** خاک ز جمره سوم کرده قضای زندگی
بند ۴
شاه سکندر هدی، چشمه خضر رای او *** بیظلمات چشمه بین زاده ز رای راستین
ای به هزار جان دلم مست وفای روی تو *** خانه جان به چار حد وقف هوای روی تو
رشته جان برون کشم هر مژه سوزنی کنم *** دیده بدوزم از جهان بهر وفای روی تو
تا چو کبوتران مرا بام تو نقش دیده شد *** کافرم ار طلب کنم کعبه به جای روی تو
گرچه چو پشت آینه حلقه به گوش تو شدم *** آینه کردم اشک را خاص برای روی تو
از همه تا همه مرا نیم دل است و یک نفس *** هر دو به مهر کردهام بهر رضای روی تو
قفل به سینه برزدم کوست خزینه غمت *** قفل خزینه ساختم دستگشای روی تو
غمزه زنان چو بگذری سنبله موی و مه قفا *** روی بتان قفا شود پیش صفای روی تو
چون به قفای جان دود عمر به پای روز و شب *** عمر فشان همیدود جان به قفای روی تو
هر که نظاره تو شد دست بریده میشود *** یوسف عهدی و جهان نیم بهای روی تو
هستی خاقنی اگر نیست شد از تو جو به جو *** بر دل او به نیم جو باد بقای روی تو
سمع خدایگان شود چون دهن تو گنج در *** چون به زبان من رود مدح و ثنای روی تو
بند ۵
پانصد هجرت از جهان هیچ ملک چنو نزاد *** از خلفای سلطنت تا خلفای راستین
نیست به پای چون منی راه هوای چون تویی *** خود نرسد به هر سری تیغ جفای چون تویی
دل چه سگ است تا بر او قفل وفای تو زنم *** کی رسد آن خرابه را قفل وفای چون تویی
بوسهخرانت را همه زر تر است در دهن *** وانِ من است خشک جان بوسه بهای چون تویی
گرچه چراغ در دهن زر عیار دارمی *** کی شودی لبم محک از کف پای چون تویی
گه گه اگر زکات لب بوسه دهی، به بنده ده *** تا به خراج ری زنم لاف عطای چون تویی
همچو سپند پیش تو سوزم و رقص میکنم *** خود به فدا چنین شود مرد برای چون تویی
گفتی اگرچه خستهای غم مخور این سخن سزد *** خود به دلم گذر کند غم به بقای چون تویی
با همه خستگی دلم بوسه رباید از لبت *** گربه شیردل نگر لقمه ربای چون تویی
نوبه خواجگی زنم بهر هوای تو مگر *** نشکند از شکستگان قدر هوای چون تویی
بر سر خاقانی اگر دست فرو کنی سزد *** کوست دلی و نیم جان روی نمای چون تویی
از تو به بارگاه شه لاف دو کون میزنم *** کم ز خراج این دوده نزل گدای چون تویی
بند ۶
از شه عیسوی نفس عازر ملک زنده شد *** معجزه را همین قدر هست گوای راستین
اهل نماند بر زمین، اینت بلای آسمان *** خاک بر آسمان فشان هم ز جفای آسمان
چون پس هر هزار سال اهل دلی نیاورد *** این همه جان چه میکند دور برای آسمان
ای مه مگو کهآسمان اهل برون نمیدهد *** اهل که نامد از عدم چیست خطای آسمان
کوه کوه میرسد، چون نرسد دل به دل؟ *** غصه بیدلی نگر هم ز عنای آسمان
با همه دل شکستگی روی به آسمان کنم *** آه که قبله دگر نیست ورای آسمان
محنت و حال ناپسند، اینت فتوح روز و شب *** پلپل و چشم دردمند، اینت دوای آسمان
باد دریغ در دلم کشت چراغ زندگی *** بوی چراغ کشته شد سوی هوای آسمان
بر سر پای جان کنان گردم و طالع مرا *** پا و سری پدید نه چون سر و پای آسمان
گرچه به مویی آسمان داشتهاند بر سرم *** موی به موی دیدهام تعبیههای آسمان
زعم من است کهآسمان سجده سگدلان کنم *** زان چو دم سگان بود پشت دوتای آسمان
بس که قفای آسمان خوردم و یافتم ادب *** تا ادب اذ السما کوفت قفای آسمان
جیب دریده میرود گرد قواره زمین *** بو که رسم به محرمی زیر وطای آسمان
نیست فرود آسمان محرم هیچ نالهای *** ناله خاقانی از آن رفت ورای آسمان
یا کند آسمان قضا عمر مرا که شد به غم *** یا کنم از بقای شه دفع قضای آسمان
بند ۷
از گهر یزیدیان زاده علی شجاعتی *** کز سر ذوالفقار او زاده قضای راستین
تاجور جهان چو جم تخت خدای مملکت *** خاتم دیوبند او بند گشای مملکت
انس و پریش چون ملک زلهربای مائده *** دام و ددش چو مورچه هدیه فزای مملکت
دیودلان سرکشش حامل عرش سلطنت *** مرغ پران ترکشش پیک سبای مملکت
افسر گوهر کیان، گوهر افسر سران *** خاک درش چو کیمیا بیش بهای مملکت
عقل که دید طلعتش حرز بر او دمید و گفت *** اینت شه ملک سپه، عرش لوای مملکت
گفت جهانش ای ملک تو ز کیانی از کیان *** گفت ز تخم آرشم نجل بقای مملکت
گفت به تیغش آسمان کای گهری تو کیستی *** گفت من آتش اجل زهر گیای مملکت
گرچه به باطل اختران افسر عاجزان برند *** اوست مظفری به حق خانه خدای مملکت
مار به ظلم اگر برد خایه موش ناسزا *** جان پلنگ چون برد کوست سزای مملکت
مشتری از پی ملک کرد سجل خط بقا *** بست بنات نعش را عقد برای مملکت
بدر ستاره لشکر است اوج طراز آسمان *** بحر نهنگ خنجر است ابر سخای مملکت
بند ۸
بدر چو شعری سیم بحر چو کسری دوم *** دولت ظلم کاه او عدل فزای راستین
چون شه پیلتن کشد تیغ برای معرکه *** غازی هند را نهد پیل به جای معرکه
بینی از اژدها دلان صف زدگان چو مورچه *** خایه مورچه شده چرخ ورای معرکه
تیغ نیام بفکند چون گه حشر تن کفن *** راست چو صور دردمند از سر نای معرکه
اسب به چار صولجان گوی زمین کند هبا *** طاق فلک به پا کند هم به هبای معرکه
بیشه ستان نیزهها ایمن از آتش سنان *** شیردلان ز نیزهها بیشه فزای معرکه
قلزم تیغها زده موج به فتح باب کین *** زاده ز موج تیغها صاعقه زای معرکه
تیغ کبود غرق خون صوفی کار آب کن *** زاغ سیاه پوش را گفته صلای معرکه
مغز سران کدوی خشک اشک یلان زرشک تر *** زین دو به تیغ چون نمک پخته ابای معرکه
تخته خاک رزم را جذر اصم شده ظفر *** خنجر شه چو هندوئی جذر گشای معرکه
رایت شه تذرو وش لیک عقاب حملهبر *** پرچم شه غراب گون لیک همای معرکه
رشته جان دشمنان مهره پشت گردنان *** چون به هم آورد کند عقد برای معرکه
بند ۹
حلقه تن عدوی او بر سر شه ره اجل *** شه چو سماک نیزهور حلقه ربای راستین
عرش نگر به جای تخت آمده پای شاه را *** کعبه نگر به قبله درساخته جای شاه را
جام کیان به دست شه زمزم مکیان شده *** بر مکیان زکات چین گنج عطای شاه را
برده مهندس بقا ز آن سوی خطه فلک *** خندق حصن ملک را حد سرای شاه را
چون ز سواد شابران سوی خزر سپه کشد *** روس والان نهند سر خدمت پای شاه را
ور به سریر بگذرد رایت شاه صاحبش *** تاج و سریر خود نهد نعل بهای شاه را
هود هدایت است شاه اهل سریر عادیان *** صرصر رستخیز دان قوت رای شاه را
چرخ چو باز ازرق است این شب و روز چون دو سگ *** باز و سگاند نامزد صید و هوای شاه را
مرغ که آبکی خورد سر سوی آسمان کند *** گوئی اشارتی است آن بهر دعای شاه را
دهر شکست پشت من نیست به رویش آب شرم *** ورنه چنین نداشتی مدح سرای شاه را
چرخ چرا به خاک زد گوهر شب چراغ من *** کافسر گوهران کنم در ثنای شاه را
دیده شرق و غرب را بر سخنم نظر بود *** آه که نیست این نظر عین رضای شاه را
بند ۱۰
دزد بیان من بود هرکه سخنوری کند *** شاه سخنوران منم شاه ستای راستین
باد مثال را حکم قضای ایزدی *** بر سر هر مثال او مهر رضای ایزدی
هفت فلک به خدمتش یکدل و تا ابد زده *** چار ملک سه نوبتش در دو سرای ایزدی
رخنه ز دست هیبتش ناخن شیر آسمان *** ناخن دست همتش بحر عطای ایزدی
باد دل جهانیان واله نور طلعتش *** چون نظر بهشتیان مست لقای ایزدی
قوت روان خسروان شمه خاک درگهش *** چون غذی ملائکه باد ثنای ایزدی
باد چو باد عیسوی گرد سم براق او *** ای پی چشم درد جان شاف شفای ایزدی
خامه مار پیکرش باد رقیب گنج دین *** مهره و زهر در سرش درد و دوای ایزدی
کرده ضمان ازو ظفر فتح و سریر و روس را *** او به فزودن ظفر شکرفزای ایزدی
چرخ ز خنجر زحل ساخته درع دولتش *** آینههای درع او فر و بهای ایزدی
دهر ز چرخ اطلسش کرده ردای کبریا *** نقش طراز آن ردا عین بقای ایزدی
بند ۱۱
شاه جهان گشای را از شب و روز آن جهان *** باد هزار سال عمر، اینت دعای راستین
قطعه ۱ خاقانی
مرا شاه بالایِ خواجه نشانده است *** از آن خواجه آزرده برخاست از جا
چه بایستش آزردن از سایه حق *** که نوری است این سایه از حق تعالی
نه زیرِ قلم جایِ لوح است چونان *** که بالایِ کرسی است عرشِ مُعَلّا
نداند که از دورِ پرگارِ قدرت *** بوَد نقطه کل بر از خطِّ اجزا
معمّا بر از ابجد آمد به معنی *** چو معنی که هم برتر آمد ز اسما
بخور از برِ عنبر آمد به مجلس *** عقول از برِ انفس آمد به مبدا
کواکب بوَد زیرِ پایِ ملایک *** حواری بوَد بر زبردستِ حورا
ببین نُه طبق برتر از هفت قلعه *** ببین هفت خاتون بر از چار ماما
زمین زیر به کو کثیف است و ساکن *** فلک به زبر کو لطیف است و دروا
الف را بر اعداد مرقوم ببینی *** که اعداد فرعند و او اصل و والا
نه شاخ از برِ بیخ باشد مرتَّب *** نه بار از برِ برگ باشد مهیّا
قیاس از درختانِ بُستان چه گیری *** ببین شاخ و بیخِ درختانِ دانا
هنرمند کی زیرِ نادان نشنید *** که بالایِ سرطان نشسته است جوزا
نه لعل از برِ خاتمِ زر نشیند *** نه لعل و زر کل چنین است عمدا
دبیری چو من زیردستِ وزیری *** ندارند حاشا که دارند حاشا
دبیر است خازن به اسرارِ پنهان *** وزیر است ضامن به اشکالِ پیدا
دبیری ورایِ وزیری است یعنی *** عطارد ورایِ قمر یافت ماوا
چو ریگی است تیره گرانسایه نادان *** چو آبی است روشن سبکروح دانا
نه آب از برِ ریگ باشد به چشمه *** نه عنبر بر از آب باشد به دریا
گرانسایه زیرِ سبکروح بهتر *** چو سنگِ سیه زیرِ آبِ مصفّا
دو سنگ است بالا و زیر آسیا را *** گرانسِیر زیر و سبکسِیر بالا
قصیده ۱ جهان ملک خاتون «فی التوحید»
ای ز امر کن فکانت گشته پیدا کاینات *** ذات بی چون تو را ترک صفت عین صفات
با کمال قدرتت کار دو گیتی بی محل *** با ثبات ملکتت ملک دو عالم بی ثبات
شمّه ای از فیض فضلت عذرخواه غافلان *** لمعه ای از تاب قهرت کارساز حادثات
نیست در فکرم ز مرگ و زندگی امّید و بیم *** بیم و امّیدم تویی ای خالق موت و حیات
بادی از لطف تو گر بر صحن غبرا بگذرد *** عیسی مریم شود هر ریزه از عظم رُفات
گر چکد از ابر احسانت بر انسان قطره ای *** از نهاد مؤمن و مشرک بشوید سیئات
ور سموم صرصر عَنف تو آید در وجود *** محو گردد صورت هستی ز لوح کاینات
آنکه شد در راه عرفان با هوایت یک جهت *** گشت در دنیا و دین فارغ ز تشویش جهات
وآنکه با گنج قناعت شد مقیم کنج فقر *** سوی گنج حاصل کونین ننمود التفات
یا رب از من خدمتی شایسته ناید در جهان *** کز نکوکاری توانم داشت امّید نجات
عفو کن جرمم مکن محرومم از رحمت که من *** تکیه بر لطف تو میدارم نه بر صوم و صلات
غزل ۱ جهان ملک خاتون
نه توان پیشِ تو آمد نه تو آیی بر ما *** کیست پیغامرسان من و تو غیر صبا؟
بیش از این طاقتِ بارِ شبِ هجرانم نیست *** ای عزیز از سر لطفت ز در بنده درآ
بنده خسته بیچاره به وصلت بنواز *** تا به کی بر منِ بیدل رَوَد این جور و جفا؟
دردم از حد بِگُذشت و جگرم خون بِگِرفت *** چون طبیب دلِ مایی ز که جوییم دوا؟
جز جفا نیست نصیبِ من دلخسته ز دوست *** برگرفتند ز عالم مگر آیینِ وفا؟
شمعِ جمعی تو و پروانه رخسارِ تو دل *** نیست در مجلس ما بی رخ تو نور و صفا
خبرت نیست که بیچاره تنِ من به جهان *** بنده خاص تو از جان شده بی روی و ریا
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شماره ۱ - آتش دل
به لاله نرگس مخمور گفت وقت سحر *** که هر که در صفِ باغ است صاحب هنریست
بنفشه مژده نوروز میدهد ما را *** شکوفه را ز خزان و ز مهرگان خبریست
بجز رُخ تو که زیب و فرش ز خونِ دل است *** بهر رخی که درین منظر است زیب و فَریست
جواب داد که من نیز صاحبِ هنرم *** درین صحیفه ز من نیز نقشی و اثریست
میان آتشم و هیچگه نمیسوزم *** هَماره بر سرم از جور آسمان شرریست
علامت خطر است این قَبای خون آلود *** هر آنکه در ره هستی است در ره خطریست
بریخت خونِ من و نوبتِ تو نیز رسد *** بِدستِ رهزن گیتی هَماره نیشتریست
خوش است اگر گلِ امروز خوش بود فردا *** ولی میانِ ز شب تا سحر گهان اگریست
از آن، زمانه به ما ایستادگی آموخت *** که تا ز پای نیفتیم، تا که پا و سریست
یکی نظر به گل افکند و دیگری بگیاه *** ز خوب و زشت چه منظور؟ هر که را نظریست
نه هر نسیم که اینجاست بر تو میگذرد *** صبا صباست، به هر سبزه و گلش گذریست
میان لاله و نرگس چه فرق، هر دو خوشند *** که گل بِطرف چمن هر چه هست عشوهگریست
تو غرق سیم و زر و من ز خون دل رنگین *** بفقر خلق چه خندی، تو را که سیم و زریست
ز آب چشمه و باران نمیشود خاموش *** که آتشی که در اینجاست آتش جگریست
هنر نمای نبودم بدین هنرمندی *** سخن حدیث دگر، کار قصه دگریست
گل از بساط چمن تنگدل نخواهد رفت *** بدان دلیل که مهمانِ شامی و سحریست
تو روی سَخت قضا و قدر ندیدستی *** هنوز آنچه تو را مینماید آستریست
از آن، دراز نکردم سخن درین معنی *** که کار زندگی لاله کار مختصریست
خوش آنکه نام نکوئی بیادگار گذاشت *** که عمر بی ثمر نیک، عمر بی ثمریست
کسیکه در طلب نام نیک رنج کشید *** اگرچه نام و نشانیش نیست، ناموریست
غزل ۱ فروغی بسطامی
صف مژگان تو بشکست چنان دلها را *** که کسی نشکند این گونه صف اعدا را
نیش خاری اگر از نخل تو خواهم خوردن *** کافرم ، کافر، اگر نوش کنم خرما را
گر ستاند ز صبا گرد رهت را نرگس *** ای بسا نور دهد دیده نابینا را
بیبها جنس وفا ماند هزاران افسوس *** که ندانست کسی قیمت این کالا را
حالیا گر قدح باده تو را هست بنوش *** که نخوردهست کس امروز غم فردا را
کسی از شمع در این جمع نپرسید آخر *** کز چه رو سوخته پروانه بیپروا را
عشق پیرانه سرم شیفته طفلی کرد *** که به یک غمزه زند راه دو صد دانا را
سیلی از گریه من خاست ولی میترسم *** که بلایی رسد آن سرو سَهی بالا را
به جز از اشک فروغی که ز چشم تو فتاد *** قطره دیدی که نیارد به نظر دریا را؟
تضمین ۱ فروغی بسطامی
ای بهشتی رخ طوبی قد خورشید لقا *** بشنو این بیت خوش از خسرو جاوید لقا
«تو اگر پای به دشت آری شیران دژم *** بگریزند ز پیش تو چو آهوی ختا»
با دو زلفت سخن از مشک ختن محض غلط *** با دو چشمت مثل از آهوی چین عین خطا
چشم پر خواب تو هم خسته و هم خسته نواز *** زلف پر تاب تو هم عقده و هم عقده گشا
هم فکندی سر یک قوم به شمشیر ستم *** هم شکستی دل یک جمع به بازوی جفا
مدعا در دل من هیچ نماند از دهنت *** بس که دشنام شنیدم به مکافات دعا
دوش حرفی زدم از گوشه به چمن *** تا ننازد پس از این نرگس بی شرم و حیا
خون مژگان تو امروز گذشت از سر من *** تا دگر پا نگذارم به سر کوی وفا
دست خالی نتوان رفت به خاک در دوست *** قدمی همرهم ای چشم گهربار بیا
بر سر طالب اگر تیغ ببارد ز سپهر *** نکند دامن مطلوب خود از چنگ رها
بیدل شیفته هرگز نخروشد ز گزند *** عاشق دلشده هرگز نگریزد ز بلا
گر فروغی لب خسرو مددی ننماید *** من کجا نکته شیرین شکربار کجا
شرف کعبه اسلام ملک ناصردین *** آن که جان آمده در حضرتش از بهر فدا
آن شهنشاه کرم پیشه که بر خاک درش *** شیوه بنده بود گاه دعا، گاه ثنا
قصیده ۱ مجد همگر
جهان به کام شود عشق کامران ترا *** فلک غلام شود حسن جاودان ترا
مدار فخر بود بهر او که مهر فلک *** ستاید این دل با مهر تو امان ترا
سپهر پیر کند همچو سرو سرسبزی *** چو حسن جلوه دهد سرو نوجوان ترا
خرد سجود کند صورت جمالت را *** روان نماز برد قامت روان ترا
کمال و علم تو بحریست بیکران و عمیق *** چگونه وصف کنم بحر بیکران ترا
زلال چشمه حیوان که کیمیای بقاست *** رهی ست از بن دندان لب و دهان ترا
میان ندیده ترا نیشکر چرا در تست *** میان پرستیش آن شکًرین میان ترا
اگر ز دیده نهان است صورت دهنت *** به آشکار چرا عاشقم نهان ترا
به شکل سرو ببالد قد تو تا چشمم *** گلاب تازه دهد شاخ خیزران ترا
به رنگ لاله برآید رخ تو با دل من *** زخون دیده دهد آب گلستان ترا
چنین که بر هدف دل گشاده ای زه و شست *** زمانه حکم قضا می نهد کمان ترا
چو آفتاب عمیم است و رایگان لطفت *** زمانه ارج نهد لطف رایگان ترا
چنین که تاخته ای بر زمانه اسب وفا *** قدر نیارد بر تافتن عنان ترا
گداخت پیکر سیمین تیز تاز فلک *** در آن هوس که ببوسد رکاب و ران ترا
ازان دری ... کانس و جان ازدل *** فدا کنند تن و جان خویش جان ترا
به باز دادن دل بر من امتحان چه کنی *** که آن متاع نیرزد خود امتحان ترا
مباد خوشدلی آن سفله را که دل دهدش *** که دل ز جان ندهد زلف دلستان ترا
ترا نشانه ز من دل بسی ست در سر زلف *** مرا ز زلف تو یک موی بس نشان ترا
مکن فسوس بر این خسته دل اگر بگریست *** چو دیده خنده آن نیم ناردان ترا
ز شام تا به سحر خاکبوس و لابه کنم *** که جان و دل بدهم رشوه پاسبان ترا
بدان امید که دستور باشدم که شبی *** ز دیده آب زنم خاک آستان ترا
به خوان لطف تو دل گشته میهمان و سنرد *** که اهل دل بنوازند میهمان ترا
که کوه با عظمت را جگر ز غم خون شد *** چو دید نازکی لعل درفشان ترا
حقیقتی ست بسی آشکار گر که زنند *** رقم به دفتر عین الیقین گمان ترا
مرا بگو به زبان یک رهی که زان توام *** که این حدیث ندارد زیان زبان ترا
و گر زیان رسدت زین سخن بگوی که من *** نخواهم از قبل سود خود زیان ترا
نصیحتی دل نا مهربانت را فرمای *** که تا به کین نکشد یار مهربان ترا
تو میهمانی و ذات قدیم مهماندار *** عقول پی نبرد ذات میزبان ترا
مکن، ز دستان کم کن و گرنه مجد به نظم *** به دفتر آرد دستان و داستان ترا
قصیده ۱ نظام قاری
نیست پوشیده بر اهل خرد و استبصار *** زانکه(الناس لباس) است کلام اخیار
ای که از اطعمه سیری زپی البسه رو *** که تن از رخت عزیز است و شکم پرور خوار
خور شست و کنش و پوشش و ارباب تمیز *** نیستشان هیچ ازنیگونه گزیری ناچار
خلعتی دوخته ام برقد اشعار چنان *** که نه پوشیده و نه کهنه شود لیل و نهار
درزیش درزی معنی و خرداستاد است *** رنگرز دست خیالست و تفکر قصار
شستن رخت مرا چرخ حصین چون صابون *** ابر لیفست و بپرداخت کدنیه اشجار
گوش کن تا که بدوشت کنم اینجامه نو *** برکن از خویشتن آنجامه پار و پیرار
هست در البسه هر چیز که در آفاقست *** برضمیر تو کنم چند نظیرش اظهار
آسمان خرگه وزیلوست زمین خارا کوه *** اطلس و تافته دان مهرومه پر انوار
ابرکرباس و شفق خسقی و شامست سمور *** صبح قاقم شمرو حبر پر از موج بحار
لوح سجاده و مسواک قلم میزر عرش *** صندلی کرسی و فرشست فراش از آثار
صوف گرما بودو جنس حصیری سرما *** رخت زردست خزان جامه سبزست بهار
شش جهت چاک پس و پیشت و جیب و دامن *** و آستین هردو که آنست ترا دست افزار
چون ترا پنج حواسست کزان داری خط *** پنج وصله است ز تو جامه چنان برخوردار
هفت کویست گریبان ترازان هفت است *** عدد ارض و سماوات و نجوم سیار
چار عنصر زمن ارزانکه بپرسی هریک *** با تو گویم که بمانی عجبم در گفتار
نوع والا که وراباد صبا میخوانند *** بادت آن آتش والای برنک گلنار
اطلس ماویت آبست روان و ین دریاب *** مله خاک که آنست لباس ابرار
برش جامه قضا و قدرش کز گردون *** اجل وحادثه ببریدن و زخم ای هشیار
پوشش ماتم و سورست دو کون ای سرور *** ورسوالت ز سه روحست بدان این اسرار
روحی ابریشم و روحیست دگر پنبه زوصف *** سیومین روح بود پشم بگفتم یکبار
مبدات پنبه بتحقیق و معادست کفن *** تن و جان تو درین کارکه این پود آن تار
جسم رختست جواهر عرض آن الوان *** ستر آن جمله محیطست و سجافست مدار
صفت روز و شبت نیز شب اندر روزست *** نقش دوزیت در اثواب کواکب انگار
زیر و بالانه دوتا کارگهش نساج است؟ *** عالم سفلی و علویت بدان زاستحضار
وصف تشریح زسرتا قدمت بنمودم *** هم در آن خواب اگر زانکه بعقلی بیدار
جنتت جامه پاکست و عذابت دوزخ *** هست پیراهن چرکین چو ضمیر اشرار
نیست معلوم صراطت بجز از پای انداز *** چون قیامت که بود برهنگی برتن زار
باز جلپاره مرقع صفت طفلی تست *** نخ دیبای ثمینت چوشبابت پندار
کهلی آنروز که ریشت شمرند ابیاری *** پیریت صوف سفیدست که استغفار
صورت دیو پلاسست و پری کمسان دوز *** نیک و بد شال و حریرست نبرد احرار
مغربت چیست دواج شب تار و مشرق *** جیب خرقه است سر از جیب خرافات برآر
خشم و قهر و غضبت جوشن و جیه است و زره *** شهوتت جامه خوابست و لباست شب تار
پیشوازست زن و مرد قبا وانچه درو *** چاک پس هست مخنث بود و بی هنجار
اطلس است امردو ابیاری سبزست بخط *** پوسیتن صاحب ریشست و در آن هم اطوار
در خور ریش سفیدست چو شیخان کامو *** وان سیه بره سیه ریش بخاطر میدار
قندس آنست که او ریش کندرنک مدام *** چند نیرنک چو روباه کنی ایطرار
داری اخلاق پسندیده قماشات نفیس *** گر بدانی چه قماشی نکنی استکبار
خانه را که دروهست مقامت شب و روز *** هم درین جامه بگویم صفت او هموار
سربا مست گریبان یقه با مقلب *** آن کنیسه که زدند از پی دفع امطار
حد آن و ربدن و تیرز آن لنگیها *** جیب پهلو بود و چاک درو روزن دار
آستین شاه نشینها که برون میدارند *** چارسو خشتک و ایزاره فراویز انگار
جفت زلفین بدر آن انگله و گوی بود *** بخیها جمله در آن باب مثال مسمار
کس ازین جنس نفیسی ننمودست انفس *** گرچه گفتند در آفاق و در انفس بسیار
هر که او وصله معنی برد از جامه من *** علم دزدی او باد عیان روز شمار
بلباس دگر این طرز حدیثم بشنو *** دستبردی چو نمودم بجهان زین اشعار
سرور جمله اثواب ز روی معنی *** هست برد یمنی لبس رسول مختار
جبه برد که او جنه برد آمده است *** پشت گرمی وی از پینه زروی پندار
بابرک گفت که دوزم عسلی تو بدوش *** که بسرما نکنم حرب بگاه پیکار
از پی حرب عدوی تو زره بافدابر *** آسمان جبه وانجم همه بر وی مسمار
مه سپر مهر کلاخود و کمان قوس قزح *** ناوکت تیر و سماکست و سها نیزه گذار
ابرمانند عروسیست سپیدش چادر *** انکه از برق پدید آمده سرخی ازار
شسته کرباس که پرداخته در می پیچند *** کاغذی دان که زقر طاس به پیچد طومار
موج در صوف مربع نگرای اهل تمیز *** دل بدریا فکن وزر ببهایش بشمار
گرچه ماشاه و سقرلاط بهم مشتبهند *** هریکی رابحد خویش شناسد ابصار
ایکه بامیرزی و چکمه برک حاجت نیست *** پیشتر پازگلیم خودت آخر مگذار
پوستین بخیه چو از جیب نماید بندند *** تسمه از گوز گره بر بن ریشش ناچار
نخوت شرب بوالا که زپر مکس است *** چیست در باغ چو طاوس مگس هست بکار
خصم میخک نکند فرق زکمخاورنه *** کارگاهیست مرا از همه جنسی دربار
نیش شاخی که بقیقاج بود دانی چیست *** گلستانی که به بندند بگردش انهار
صاحبی را که زکتان هوس کیسه است *** کیسه از سیم بپرداز بگو در بازار
زوده نرم ستان از جهت پیراهن *** کانچه در زیر بود نرم به از استظهار
متکا درکله با صندلی اینمعنی گفت *** که توئی بغچه کش وتکیه بمن دارد یار
صندلی داد جوابش که توئی آلت طیش *** صندلی و قتلی چند نهی شرمی دار
جامه حبر و دروگوی زمرواریدست *** راست چون بحر کز و خاسته در شهوار
تانهم بالش زین گرد قطیفه چو صدف *** بهر آن راحت جانست دو چشم من چار
گر غرض معنی دستار بکسمه است ترا *** نو خطان پیش که بندند چو کسمه دستار
نرمدستی که بهجرانش شب اندر روزم *** تافته روزمن و مانده بعشقش افکار
چادر آن صنم ابرست و قصاره رعدش *** آتش برق نمودست زگلگون شلوار
خط الوانست بدستارچه یزدی لیک *** یزد یانرا بخط سبز کشد دل بسیار
ایکه پهلو بشکم داری و سنجاب و سمور *** انکه بر پوستکی خفته ز حالش یاد آر
نقش والای لطیف قلغی گربیند *** قالبک زن سز نقش نخواند در کار
گر سقرلاط ترا هست و نمد میپوشی *** سردیست این بنمدمال چه عیبست و عوار
در بر آن کسوت سنجاب نه دور از کارست *** آبگرمی بزمستان چه کند رغبت یار
رخت ابیاری و مثقالی و تابستانی *** ساده در زیر و خط آورده ببالا پندار
فکرکتان چه کنی چون بزمستان برسی *** پوستین را چه کنی غم چو رسد فصل بهار
مریم ای یا رنه رشتست یکی شیرین باف *** بسر خود بخر ارهست گزی صد دینار
قفسه هر که بمدفون علادینی دید *** مرغ مدفون بقفس یافته ای خوب شعار
التفات ار بمجرح نکند دارائی *** پادشاهیست چودارا زگدا دارد عار
چشمهای الجه باز بروی مله ایست *** همچو عاشق که کند دیده بروی دلدار
نازکت چار شب اولیست که بالا افکن *** چون درشتست و قوی میرسدت زان آزار
در نماز آر بسجاده شطرنجی رخ *** تابری دست بطاعت زصغار و زکبار
از سر مردم شهری هوس پوشی رفت *** تا که این عقد سپیچ آمده اکنون بشمار
گرد آن پرده گلگون چو مشلشل دیدم *** آمدم یاداران زلف و زان رنگ و عذار
ایکه یکتائیت از زیر دو توئی بمی است *** اینچنین زیر و بمی برد زما صبر و قرار
حبذا بخت نهالی که نهالی چون تو *** خیزدش هر سحری تازه و خرم زکنار
گلهایی که بر آن بالش زردوز افتاد *** همچنانست که بر تخته دیبا دینار
گر سربسته والا بگشاید خاتون *** بوی نسرین و قرنفل برود در اقطار
جبه سان گر ببر آن سرو قبا پوش آرم *** فرجی یابم و از بخت شوم برخوردار
اطلس قرمزی ارآل بود طغرایش *** شرب بادال نگر مهر برو با خوددار
اطلس یزدی و کاشی و ختائی دیدم *** مثل شاه وامیرست و سپاهی دربار
جامه سرخ نگر بر قد آن سرو ملیح *** ای که باور نکنی (فی الشجر الاخضرنار)
کافرار دامک شلوارزر افشان بیند *** جای آنست که دردم بگشاید زنار
این همه نقش بدیدار در آرایشها *** نظر آنکو نکند نقش بود بر دیوار
نه بخود در حرکت آلت آغا پنبه است *** در پس پرده یکی هست چو بینی درکار
رختهایی که تو بینی همه با دوست نکوست *** جامها را چو محل گر نبود در بریار
تا جهانست کم از مفرش اصحاب مباد *** سی و یک چیز ز افضال خدالیل و نهار
صوفک و خاصک و تن جامه و بیت و برتنک *** گلی و گلفتن و سالوو روسی انصار
ارمک وقطنی و عین البقر و رومی باف *** مله میلک ولالائی بی حد و شمار
صوف سته عشری قبرسی و تفصیله *** کستمانی حلبی حبر و غزی بسیار
قلمی فوطه و کرباس و ندافی و قدک *** یقلق و طاقیه و موزه و کفش و دستار
در لباس این سخنان گفت نظام قاری *** که او زکرم هم تو بپوش ای ستار
قصیده ۱ حزین لاهیجی «نیایش و عرض شکوی»
پرتو روی تو را نیست جهان پرده دار *** امتلأ الخافقین شارق ضوء النهار
ای من و بهتر ز من، بنده فرمان تو *** گر دل و گر دین بری، این لنا الاختیار؟
عالم اگر دشمن است چون تو پناهی چه غم؟ *** رد شطاط الذی، عند ذوی الاقتدار
لطف تو بیگانه نیست، از چه شفیع آورم؟ *** بائسک المستجیر، عزتک المستجار
لاله گلزار توست، سینه اخگرفروز *** واله دیدار توست دیده اخترشمار
زاهد گر باهشی، باده کش و توبه کن *** از خرد دوربین وز هوس نابکار
گوش به حکم توایم، مرد زبان نیستیم *** طاعت اگر ردکنی، حاش لنا الاختیار
عربده افزون کند حادثه با گوشه گیر *** لطمه زند بیشتر، موج به دریا کنار
وه که ندارد درنگ، گردش گردنده چرخ *** شهد کند در شرنگ، ساغر لیل و نهار
زحمت بیهوده دید ناخن اندیشه ام *** آه که جز باد نیست، در گره روزگار
این به دمی بسته است وان به غمی می رود *** هستی بد عهد بین، شادی بی اعتبار
همسر دیرینه اند، دیده گشا و ببین *** خنده رنگین گل، گریه ابر بهار
آه چه سازد کسی با تب و تابی چنین؟ *** چهره روز آتشین، طره شب تابدار
خار به چشمم خلد، از گل و ربحان او *** روی جهان دیدنی نیست درین روزگار
از فلک پشت خم، شد قد دونان علم *** کار جهان شد بهم، گشت هنر عیب و عار
تافت به فن زال دهر، دست قوی چیرگان *** همچو کمان حلقه شد، بازوی خنجرگذار
تاب تحمّل نماند، یا لجاالهاربین *** علم ستیرالجبین، جهل خلیع العذار
پشت جوانمرد را بار لئیمان شکست *** ریخت جو برگ خزان، پنجه گوهرنثار
بار خران چون برد، دوش غزال حرم؟ *** شیر ژیان چون کشد ناز سگ جیفه خوار؟
هر طرفی یکّه تاز، کودن دون فطرتی ست *** تکیه زنان هر خری ست جای صدور کبار
خامه همان به که رو تابد ازین گفتگو *** نیست به شکر نکو، حنظل ناخوشگوار
رونق بستان بود شور صفیرت حزین *** بلبل دستان شود، چون تو یکی از هزار
چون که پی امتحان با مژه خون چکان *** خامه نهی در بنان، صفحه کشی در کنار
مایه به معدن دهد کلک جواهر رقم *** نکته به دامن برد طبع بدایع نگار
صبح قیامت دمید از جگر سوخه *** خوشترم آمد درین گرم صفیر اختصار
مثنوی ۱ فرهنگ نامه حزین لاهیجی «فرهنگ نامه»
به نام نگارنده هست و بود *** فرازنده این رواق کبود
سر داستان، نام فرخنده ای ست *** که عقل از ثنایش فروماندهایست
خرد در کوی کوتهی و کمی ست *** زبان روستازاده اعجمی ست
سپاسش نشاید به اندیشه گفت *** به خس، کی توان کوه البرز سفت؟
خردگر چه خضر بیابان بود *** سراسیمه راه یزدان بود
دل و جان اگر دانش آسا بود *** همین بس که خود را شناسا بود
ازل تا ابد گر به بالا پرد *** ز حدّ خود اندیشه برنگذرد
طلسم حقیقت نباید شکست *** حصاری بود، در گهر هر چه هست
به بینش قدم را درین کهنه دِه *** اگر مرد راهی به اندازه نِه
نیابی خدا را به جویندگی *** بکش پا، ز بیهوده پویندگی
مپوی و چو آب گهر تازه باش *** اگر خودشناسی، به اندازه باش
تو را برتر از حد خود، راه نیست *** که نقش از نگارنده، آگاه نیست
جهولی، به گرد فضولی مگرد *** ز جاهل فضولی ست، کردار سرد
فضولی کند قطره را منفصل *** فراخ است دریا و تو تنگدل
شعور تو، ای پای بستِ غرور *** یکی کور موش است و تابنده هور
کند خیرگی دیده جان تو *** عدم زاده است آخشیجان تو
خبر نیست امروز را از پریر *** جوان نیست تاریخی چرخ پیر
کجا تار ممکن به واجب تند؟ *** لعاب عناکب، ذباب افکند؟
عبث دام در راه عنقا مکش *** زیاد، از گلیم خودت پا مکش
نه پیداست راه و تویی طفل دی *** درین ورطه، گولی به از بخردی
به این خیرگی خوش عنانی مکن *** زبان بسته ای، ترجمانی مکن
پی مصطفی گیر، اگر می روی *** ره راست این است اگر بگروی
مثنوی ۱ مطمح الانظار حزین لاهیجی
ای دل افسرده خروشت کجاست؟ *** خامشی از زمزمه، جوشت کجاست؟
ملک سخن زیر لوای تو بود *** رامش دلها ز نوای تو بود
طنطنه پرده گشاییت کو؟ *** دبدبه نغمه سراییت کو؟
زمزمه سینه خراشت چه شد؟ *** ناله ی الماس تراشت چه شد؟
طرز نوایت زده از تازگی *** مقرعه، بر کوس خوش آوازگی
زیر نگین، ملک سخن داشتی *** معجز هاروت شکن داشتی
شور قیامت ز نیت می دمید *** فیض طرب در چمنت می چمید
بود تو را خامه مشکین رقم *** ملک گشاتر، ز کیانی علم
رعشه قلم را ز بنانت فکند *** صرصر دی سرو جوانت فکند
آتش غم ناله جانکاه سوخت *** در نفس آباد گلو، آه سوخت
آتش پنهان تو را دود نیست *** لعل لبت خون دل آلود نیست
شعله برافروزی داغت نماند *** پیهِ دماغی به چراغت نماند
آوخ ازین کلفت و افسردگی *** با همه آتش نفسی، مردگی
محرم دل کو؟ که سرایم غمی *** همنفسی کو؟ که برآرم دمی
خاک نشین است حزین، اخگرت *** خاک نهاده ست به بالین سرت
مرکز خاکی نپذیرد ثبات *** خیز ازبن رهگذر حادثات
صاف سلوکش همه آلایش است *** رفتن ازین مرحله آسایش است
چون تو همایی، پر همّت برآر *** این ده ویرانه به جغدان گذار
هان نشوی از هوس دیده تنگ *** شیفته لیل و نهار دو رنگ
ز ابرص روز و شب این کهنه دهر *** غیر دو رنگی نتوان یافت بهر
دیده پهناور بینش فروز *** باز کن و دیده حیلت بسوز
پرده شب باز به پیش چراغ *** شعبده انگیز بود در دماغ
باصره کالیوه، کند، هوش دنگ *** لعبت این پرده بود ریو و رنگ
لولی دنیا چه وفایی کند؟ *** گردش گردون چه بقایی کند؟
عهد سبکسر نکشیده ست دیر *** مهر فلک سست و جهان زود سیر
از رَهِ سیلاب، خطر داشتن *** ناگزران است گذر داشتن
ره سپر عمر ز پنجه گذشت *** خاتمه بر دفتر هستی نوشت
نیر شیب تو دمید از شباب *** صبح برافکند ز عارض نقاب
سبزه خزان گشت و سمن زار رست *** موی چو مشک تو به کافور شُست
شمع فروزنده سیّاره نیست *** هوش به سر، نور به نظّاره نیست
گوهر ارزنده ات از تاج رفت *** خیز که سرمایه به تاراج رفت
جلوه تو شمع سحرگاهی است *** قافله سالار نفس راهی است
در دلت آن شعله که افروخت درد *** جسم گدازان تو را جمله خورد
شمع صفت، تیرگیت نور شد *** بوته خارت شجر طور شد
پرده به دستان دگر ساز کن *** خطبه دیوان نو آغاز کن
تازه نما، بار بدی پرده را *** شهد چشان، کام جگر خورده را
خیمه به رامشگهِ تجرید زن *** وجدکنان نغمه توحید زن
غزل ۱ حزین لاهیجی
ای نام تو زینت زبانها *** حمد تو طراز داستانها
تا دام گشاد، چین زلفت *** افتاد خراب، آشیانها
در رقص بود به گرد شمعت *** فانوس خیال آسمانها
بگشای نقاب تا برآیند *** از قالب جسم تیره، جانها
مقصد تویی از سلوک عالم *** شوق تو دلیل کاروانها
در وصف کمال کبریایت *** ابکم شده کلک نکتهدانها
خاموش حزین که برنتابد *** افسانه عشق را زبانها
غزل ۱ ابن یمین
آمدم بار دگر بر سر پیمان شما *** که ندارم پس ازین طاقت هجران شما
بر سرم افسر شاهی نبود خوشتر از آنک *** دست و پا بسته بزنجیر بزندان شما
چون دوات ار چکد از دیده من خون سیاه *** سر نه پیچم چو قلم از خط فرمان شما
سرمه روشنی دیده غمدید کنم *** گرد خاک کف پای سگ دربان شما
صدف گوهر شهوار کند جزع مرا *** چون شود خنده زنان لعل درافشان شما
گر ز سودا نبود پس ز چه روی ابن یمین *** میکشد این همه صفرا ز رقیبان شما
قصیده ۱ فضولی
ماییم درد پرور دنیای بی وفا *** با درد کرده خوشده مستغنی از دوا
هرگز نکرده درد دل اظهار ما طلب *** هر جا که دیده خط زده بر نسخه شفا
مطلق وفا ندیده ز ابنای روزگار *** بر خود در آرزوی وفا کرده صد جفا
وحشت گزیده از همه عالم چه جای غیر *** با خویش هم نگشته درین وحشت آشنا
ماییم فرقه که همیشه مدار چرخ *** انداخته است تفرقه در میان ما
سیل دمادم از مژه هر سو گشوده لیک *** بسته زبان چو شمع در افشای ماجرا
ماییم آن گروه پریشان که چون حباب *** صورت نبسته جمعیت ما بهیج جا
از گردباد حادثه بر باد داده باز *** هر جا که کرده بهر امل خانه بنا
جسته طریق مهر ز دور فلک ولی *** زان آینه ندیده بجز عکس مدعا
پرکار سان دویده درین دایره بسی *** بهر علو منزلت از سر نموده پا
لیکن در انتهای تردد نیافته *** غیر از همان مقام که بوده در ابتدا
ماییم همچو قطره باران ز جرم خاک *** عمری بریده میل شده پیرو هوا
اول بسیر عالم علوی نهاده روی *** آخر بطبع سفلی خود کرده اقتدا
ماییم همچو عکس بر آیینه وجود *** غافل ز خود بصورت انسان غلط نما
نه آگه از فساد نه واقف ز حال کون *** نه در غم فنا نه در اندیشه بقا
کیفیت بقاست ولیکن کمال ذات *** کی ذات ما کند بچنین رتبه اقتضا
در ممکنات شرط فنا جز وجود نیست *** ما را وجود کو که بود قابل فنا
من آن نیم که می رسد از من بگوش خلق *** در هر نفس هزار صدای فرح فزا
اما چنان نیم که شناسم مذاق درد *** باشد مرا هم آرزوی ذوق آن صدا
از روی کفر صورت بی معنیم شده است *** چون بت همیشه زیور بتخانه ریا
خلقی بطعنه من و من بی خبر ز حال *** حیرت گرفته راه دلم راه ره ادا
تدبیر طعن خلق سرانجام کار خود *** با آن گذاشته که چنین ساخته مرا
بر رخت اعتبار خود آتش زدم هنوز *** از دست قید چرخ نشد دامنم رها
چون رشته . . . فتادست صد گره *** بر کارم از سپهر و ندارم گره گشا
لیکن امید هست که همچون فروغ صبح *** بگشاید این گره اثر مهر مرتضا
شاهی که تا ازو نزند دم نمی شود *** آسان گشودن گره غنچه بر صبا
شاهی که بی ارادت او مشکل او کشد *** از چهره صباح فلک پرده سنا
شاهی که گلبن کرم او به اهل فقر *** در هر نفس رسانده ز هر برگ صد نوا
بخشیده سنگ را نظرش قیمت گهر *** پوشیده فقر را کرمش کسوت غنا
شاهنشه سریر ولایت ولی حق *** سلطان دین امام مبین شاه اولیا
اصل تمیز شرع نبی از طریق کفر *** وجه تفوق نبی ما بر انبیا
از ذات پاک او صدف کعبه پر گهر *** وز فیض خاک او شرف ارض بر سما
از نسخه کرامت عامش سیاهه ایست *** شرح شب مبارک معراج مصطفا
وز لاله زار حرمت آتش حدیقه *** خاک بخون سرشته صحرای کربلا
ریک نجف ز پرتو میل مزار او *** در چشم مردمست مکرم چو توتیا
بر اهل دولتی اگر ز آسمان فیض *** خورشید مهر او فکند ذره ضیا
حایل بران نشانه بی دولتی بود *** آن حایل ار بود بمثل سایه هما
حاجت گهیست کعبه درگاه او که نیست *** آنجا برای حاجت او حاجت دعا
ای درگه تو کعبه حاجت روای خلق *** وی گشته حاجت همه از درگهت روا
هر حکمتی که بوده نهان در حجاب غیب *** رایت کشیده از رخ آن پرده خفا
زایی اگر برای وقوع قضیه ای *** بسته هزار سال گره در دل قضا
ممکن نبود این که تواند وقوع یافت *** تا رای انور تو ندارد بدان رضا
آدم کز آفرینش او مدعا نبود *** جز اتباع امر حق و طاعت خدا
در ابتدا حال امامی چو تو نداشت *** خالی نبود طاعتش از شبهه خطا
حالا باقتدای تو عمریست در نجف *** طاعات فوت کرده خود می کند قضا
تیغ تو صیقلیست که داده هر آینه *** از زنگ شرک آینه شرع را جلا
از دین عبارتیست بحکم تو اتباع *** وز کفر شبهه ایست ز فرمان تو ابا
هر کس که بر مطالب دینی و عقبیش *** باشد ارادتی بحقیقت بود گدا
از بی نیازی که ترا هست در دو کون *** تحقیق شد که نیست بغیر از تو پادشا
در لشکری که چون تو چراغیست پیش رو *** نصرت چو سایه می رسد البته از قفا
در زیر هر لوا که بود چون تو نور پاک *** بر مهر و ماه می فکند سایه لوا
خوف از چه دارد آنکه بدست دلش دهد *** حبل المتین مهر تو سر رشته ز جا
یا مرتضا ورای تو ما را ملاذ نیست *** درهر کجا که هست تویی ملجا ورا
مطلق نمی کنیم بغیر تو اعتماد *** هرگز نمی بریم بغیر از تو التجا
ورزیده ام مهر تو . . . ماست *** روزی که حق بحسن عمل می دهد جزا
داریم تکیه بر عمل خود بصد امید *** چون سنگ آستان تو ماراست متکا
رخسار ما بسده زرین درگهت *** کاهیست متصل متعلق بکهربا
بر خاک درگه تو نهادیم روی زرد *** آن خاک را ز قدر گرفتیم در طلا
کردیم گرچه صرف جوانی بخدمتت *** خوش نیست گر کنیم بدین خدمت اکتفا
پیرانه سر بدرگهت آن به که افکنیم *** قد خم استخوان شکسته چو بوریا
با نیت دوام اقامت بر آوریم *** طاق دگر بدرگهت از قامت دو تا
یا مرتضا فضولی بیچاره بی کس است *** قطع نظر نموده ز اقران و اقربا
آن راست رو میانه جمعیست مختلف *** مایل بهیج فرد نه چون خط استوا
وقتست لطف شامل احوال او کنی *** وان دردمند را برهانی ازین بلا
او طوطیست در صفت تو شکر شکن *** او از کجا و صحبت زاغ و زغن کجا
او بلبلست از چمن قدس باغ انس *** او از کجا و قید چنین تیره ترک را
فرعون چند رشته مکر از کمال سحر *** تا کی بچشم او بنمایند اژدها
وقتست ز آستین ید بیضا برون کنی *** باز افکنی بمعرکه ساحران عصا
میل نمی کنند باعجاز موسوی *** گوساله می پرستند این قوم بی حیا
وقتست دل بتفرقه کافران نهی *** تیغ دو سر کشیده کنی نیت قضا
بر عادتی که هست ترا بر طریق دین *** حق را بحسن سعی ز باطل کنی جدا
تا در ریاض حسن فصاحت بکام دل *** باشد زبان طوطی طبعم سخن سرا
روزی مباد این که برای توقعی *** از من بغیر آل علی سر زند ثنا
در عمر خویش غیر ثنای علی و آل *** از هر چه کرده ایم بیان توبه ربنا
غزل ۱ فرخی یزدی
گلرنگ شد در و دشت، از اشکباری ما *** چون غیر خون نبارد، ابر بهاری ما
با صد هزار دیده، چشم چمن ندیده *** در گلستان گیتی، مرغی به خواری ما
بیخانمان و مسکین، بدبخت و زار و غمگین *** خوب اعتبار دارد، بیاعتباری ما
این پردهها اگر شد، چون سینه پاره دانی *** دل پرده پرده خون است، از پردهداری ما
یک دسته منفعتجو، با مشتی اهرمنخو *** با هم قرار دادند، بر بیقراری ما
گوش سخن شنو نیست، روی زمین وگرنه *** تا آسمان رسیده است، گلبانگ زاری ما
بیمهر روی آن مه، شب تا سحر نشد کم *** اخترشماری دل، شبزندهداری ما
بس در مقام جانان، چون بنده جان فشاندیم *** در عشق شد مسلم، پروردگاری ما
از فر فقر دادیم، فرمان به باد و آتش *** اسباب آبرو شد، این خاکساری ما
در این دیار باری، ای کاش بود یاری *** کز روی غمگساری، آید به یاری ما
شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی «مسمط»
شبِ دوشین که شبی بود شبیهِ شبِ قدر *** همچو نوروز درآمد ز در آن سمینصدر
ابرویش بود به رخ همچو هلالی درِ بدر *** بر خَدَش زلف چو آویخته صدقی با عذر
بند ۱
در خطش لعل چو آمیخته سَم با تریاق
آمد از مهر چه آن ماه رخ چهاردهسال *** داشت بر چهره نکو خالی و در پا خلخال
کرد در پای بسی فتنه ز خلخال و ز خال *** از دو رخسار سپید آیتی از صبح وصال
بند ۲
وز دو گیسوی سیه جلوهای از شام فراق
به جفاکاری، هرچند بُد آن مَه موصوف *** لیک شد عمر به امّیدِ وفایش مَصروف
عارِضش از دو طرف در شکنِ مو مَحفوف *** راستی هم چو یکی مهر اسیر دو کسوف
بند ۳
یا که یک ماه گرفتار میان دو مُحاق
چه دهم شرح ز طنّازیِ آن تُرکِ چِگِل *** که زِ رو آفت جان بود و به مو غارت دل
سختکین، سُستوفا، دیرصفا، زودگُسِل *** خسروِ دل به شکر خنده قندش مایل
بند ۴
همچو فرهاد به گلگونرخِ شیرین مشتاق
عمر من کوته از آن سلسله زلف بلند *** که سراپاست شکنج و گره و بند و کمند
دین از آن رفته و جان شیفته و دل دربند *** علم الله دو رخت خورده به جنّت سوگند
بند ۵
لک طوبی دو لبت بسته به کوثر میثاق
باری آمد چو به کاشانهام آن حادِثِ ذوق *** خون یک خلق به گردن بُدش از حلقه طوق
خشمگین بود چه شد تکیهزن مسندِ فوق *** آنچنانی که به یک لحظه چنین الفتِ شوق
بند ۶
سربهسر گشت مبدل به یکی کلفت شاق
گفتمش چیست بتا امشب این گفت و شنفت *** عیش بیطیش نبایست نهاد از کف مفت
چون شنید این سخن از من مُتِبَسِّم شد و گفت *** طاق ابروی مرا از چه جهت گفتی جفت
بند ۷
جفت گیسوی مرا از چه جهت خواندی طاق
مسمط ۱ ادیب الممالک
برخیز شتربانا بربند کجاوه *** کز چرخ همی گشت عیان رایت کاوه
در شاخ شجر برخاست آوای چکاوه *** وز طول سفر حسرت من گشت علاوه
بگذر به شتاب اندر، از رود سماوه *** در دیده من بنگر دریاچه ساوه
بند ۱
وز سینه ام آتشکده پارس نمودار
از رود سماوه ز ره نجد و یمامه *** بشتاب و گذر کن سوی ارض تهامه
بردار پس آن گه گهرافشان سر خامه *** این واقعه را زود نما نقش به نامه
در ملک عجم بفرست با پر حمامه *** تا جمله ز سر گیرند دستار و عمامه
بند ۲
جوشند چو بلبل به چمن کبک به کهسار
بنویس یکی نامه به شاپور ذوالاکتاف *** کز این عربان دست مبر نایژه مشکاف
هشدار که سلطان عرب داور انصاف *** گسترده به پهنای زمین دامن الطاف
بگرفته همه دهر ز قاف اندر تا قاف *** اینک بدرد خشمش پشت و جگر و ناف
بند ۳
آن را که درد نامهاش از عجب و ز پندار
با ابرهه گو خیر به تعجیل نیاید *** کاری که تو میخواهی از فیل نیاید
رو تا به سرت جیش ابابیل نیاید *** بر فرق تو و قوم تو سجیل نیاید
تا دشمن تو مهبط جبریل نیاید *** تا کید تو در مورد تضلیل نیاید
بند ۴
تا صاحب خانه نرساند به تو آزار
زنهار بترس از غضب صاحب خانه *** بسپار به زودی شتر سبط کنانه
برگرد از این راه و مجو عذر و بهانه *** بنویس به نجاشی اوضاع شبانه
آگاه کنش از بد اطوار زمانه *** وز طیر ابابیل یکی بر به نشانه
بند ۵
کآنجا شودش صدق کلام تو پدیدار
بوقحف چرا چوب زند بر سر اشتر *** کاشتر به سجود آمده با ناز و تبختر
افواج ملک را نگر ای خواجه بهادر *** کز بال همی لعل فشانند و ز لب در
وز عدتشان سطح زمین یکسره شد پر *** چیزی که عیان است چه حاجت به تفکر
بند ۶
آن را که خبر نیست فکار است ز افکار
زی کشور قسطنطین یک راه بپویید *** وز طاق ایاصوفیه آثار بجویید
با پطرک و مطران و بقسیس بگویید *** کز نامه انگلیون اوراق بشویید
مانند گیا بر سر هم خاک مرویید *** وز باغ نبوت گل توحید ببویید
بند ۷
چونان که ببویید مسیحا به سر دار
این است که ساسان به دساتیر خبر داد *** جاماسب به روز سوم تیر خبر داد
بر بابک برنا پدر پیر خبر داد *** بودا به صنمخانه کشمیر خبر داد
مخدوم سرائیل به ساعیر خبر داد *** وآن کودک ناشسته لب از شیر خبر داد
بند ۸
ربیون گفتند و نیوشیدند احبار
از شق سطیح این سخنان پرس زمانی *** تا بر تو بیان سازند اسرار نهانی
گر خواب انوشروان تعبیر ندانی *** از کنگره کاخش تفسیر توانی
بر عبد مسیح این سخنان گر برسانی *** آرد به مداین درت از شام نشانی
بند ۹
بر آیت میلاد نبی سید مختار
فخر دو جهان خواجه فرخ رخ اسعد *** مولای زمان مهتر صاحبدل امجد
آن سید مسعود و خداوند مؤید *** پیغمبر محمود ابوالقاسم احمد
وصفش نتوان گفت به هفتاد مجلد *** این بس که خدا گوید ماکان محمد
بند ۱۰
بر منزلت و قدرش یزدان کند اقرار
اندر کف او باشد از غیب مفاتیح *** و اندر رخ او تابد از نور مصابیح
خاک کف پایش به فلک دارد ترجیح *** نوش لب لعلش به روان سازد تفریح
قدرش ملک العرش به ما ساخته تصریح *** وین معجزهاش بس که همی خواند تسبیح
بند ۱۱
سنگی که ببوسد کف آن دست گهربار
ای لعل لبت کرده سبک سنگ گهر را *** وی ساخته شیرین کلمات تو شکر را
شیروی به امر تو درد ناف پدر را *** انگشت تو فرسوده کند قرص قمر را
تقدیر به میدان تو افکنده سپر را *** و آهوی ختن نافه کند خون جگر را
بند ۱۲
تا لایق بزم تو شود نغز و بهنجار
موسی ز ظهور تو خبر داده به یوشع *** ادریس بیان کرده به اخنوخ و همیلع
شامول به یثرب شده از جانب تبع *** تا بر تو دهد نامه آن شاه سمیدع
ای از رخ دادار برانداخته برقع *** بر فرق تو بنهاده خدا تاج مرصع
بند ۱۳
در دست تو بسپرده قضا صارم تبار
تا کاخ صمد ساختی ایوان صنم را *** پرداختی از هر چه به جز دوست حرم را
برداشتی از روی زمین رسم ستم را *** سهم تو دریده دل دیوان دژم را
کرده تهی از اهرمنان کشور جم را *** تایید تو بنشانده شهنشاه عجم را
بند ۱۴
بر تخت چو بر چرخ برین ماه ده و چار
ای پاکتر از دانش و پاکیزهتر از هوش *** دیدیم ترا کردیم این هر دو فراموش
دانش ز غلامیت کشد حلقه فراگوش *** هوش از اثر رای تو بنشیند خاموش
از آن لب پرلعل و از آن باده پرنوش *** جمعی شده مخمور و گروهی شده مدهوش
بند ۱۵
خلقی شده دیوانه و شهری شده هشیار
برخیز و صبوحی زن بر زمره مستان *** کاینان ز تو مستند در این نغز شبستان
بشتاب و تلافی کن تاراج زمستان *** کو سوخته سرو چمن و لاله بستان
داد دل بستان ز دی و بهمن بستان *** بین کودک گهواره جداگشته ز پستان
بند ۱۶
مادرش به بستر شده بیمار و نگونسار
ماهت به مُحاق اندر و شاهت به غَری شد *** وز باغ تو ریحان و سپرغم سپری شد
انده ز سفر آمد و شادی سفری شد *** دیوانه به دیوان تو گستاخ و جری شد
و آن اهرمن شوم به خرگاه پری شد *** پیراهن نسرین تن گلبرگ طری شد
بند ۱۷
آلوده به خون دل و چاک از ستم خار
مرغان بساتین را منقار بریدند *** اوراق ریاحین را طومار دریدند
گاوان شکم خواره به گلزار چریدند *** گرگان ز پی یوسف بسیار دویدند
تا عاقبت او را سوی بازار کشیدند *** یاران بفرختندش و اغیار خریدند
بند ۱۸
آوخ ز فروشنده دریغا ز خریدار
ماییم که از پادشهان باج گرفتیم *** زان پس که از ایشان کمر و تاج گرفتیم
دیهیم و سریر از گهر و عاج گرفتیم *** اموال و ذخایرشان تاراج گرفتیم
وز پیکرشان دیبه دیباج گرفتیم *** ماییم که از دریا امواج گرفتیم
بند ۱۹
و اندیشه نکردیم ز طوفان و ز تیار
در چین و ختن ولوله از هیبت ما بود *** در مصر و عدن غلغله از شوکت ما بود
در اندلس و روم عیان قدرت ما بود *** غرناطه و اشبیلیه در طاعت ما بود
صقلیه نهان در کنف رایت ما بود *** فرمان همایون قضا آیت ما بود
بند ۲۰
جاری به زمین و فلک و ثابت و سیار
خاک عرب از مشرق اقصی گذراندیم *** وز ناحیه غرب به افریقیه راندیم
دریای شمالی را بر شرق نشاندیم *** وز بحر جنوبی به فلک گرد فشاندیم
هند از کف هندو ختن از ترک ستاندیم *** ماییم که از خاک بر افلاک رساندیم
بند ۲۱
نام هنر و رسم کرم را به سزاوار
امروز گرفتار غم و محنت و رنجیم *** در داو فره باخته اندر شش و پنجیم
با ناله و افسوس در این دیر سپنجیم *** چون زلف عروسان همه در چین و شکنجیم
هم سوخته کاشانه و هم باخته گنجیم *** ماییم که در سوگ و طرب قافیهسنجیم
بند ۲۲
جغدیم به ویرانه هزاریم به گلزار
ای مقصد ایجاد سر از خاک به در کن *** وز مزرع دین این خس و خاشاک به در کن
زین پاک زمین مردم ناپاک به در کن *** از کشور جم لشکر ضحاک به در کن
از مغز خرد نشئه تریاک به در کن *** این جوق شغالان را از تاک به در کن
بند ۲۳
وز گله اغنام بران گرگ ستمکار
افسوس که این مزرعه را آب گرفته *** دهقان مصیبتزده را خواب گرفته
خون دل ما رنگ می ناب گرفته *** وز سوزش تب پیکرمان تاب گرفته
رخسار هنر گونه مهتاب گرفته *** چشمان خرد پرده ز خوناب گرفته
بند ۲۴
ثروت شده بیمایه و صحت شده بیمار
ابری شده بالا و گرفته است فضا را *** از دود و شرر تیره نموده است هوا را
آتش زده سکان زمین را و سما را *** سوزانده به چرخ اختر و در خاک گیا را
ای واسطه رحمت حق بهر خدا را *** زین خاک بگردان ره طوفان بلا را
بند ۲۵
بشکاف ز هم سینه این ابر شرربار
چون بره بیچاره به چوپانش نپیوست *** از بیم به صحرا در نه خفت و نه بنشست
خرسی به شکار آمد و بازوش فروبست *** با ناخن و دندان ستخوانش همه بشکست
شد بره ما طعمه آن خرس زبردست *** افسوس از آن بره نوزاده سرمست
بند ۲۶
فریاد ز آن خرس کهنسال شکمخوار
چون خانه خدا خفت و عسس ماند ز رفتن *** خادم پی خوردن شد و بانو پی خفتن
جاسوس پس پرده پی راز نهفتن *** قاضی همه جا در طلب رشوه گرفتن
واعظ به فسون گفتن و افسانه شنفتن *** نه وقت شنفتن ماند نه موقع گفتن
بند ۲۷
و آمد سر همسایه برون از پس دیوار
ای قاضی مطلق که تو سالار قضایی *** وی قائم بر حق که در این خانه خدایی
تو حافظ ارضی و نگهدار سمایی *** بر لوح مه و مهر فروغی و ضیایی
در کشور تجرید مهین راهنمایی *** بر لشکر توحید امیرالامرایی
بند ۲۸
حق را تو ظهیرستی و دین را تو نگهدار
در پرده نگویم سخن خویش علی الله *** تا چند در این کوه و در آن دشت و در آن چه
برخیز که شد روز شب و موقع بیگه *** بشتاب که دزدان بگرفتند سر ره
آن پرده زرتار که بودی به درِ شه *** تاراج حوادث شد با خیمه و خرگه
بند ۲۹
در دار نمانده است ز یاران تو دیار
با فر خداوند تعالی و تقدس *** از لوث زلل پاک کن این خاک مقدس
در دولت شاهی که در این کاخ مسدس *** با تاج مرصع شد و با تخت مقرنس
پرداخت صف باغ ز هر خار و ز هر خس *** بر او دو جهان اندک و او بر دو جهان بس
بند ۳۰
بسیار برش اندک و زو اندک بسیار
شاه ملکان حامی دین شاه مظفر *** کز او شده بر پا علم دین پیمبر
از داد، نگین دارد و از دانش افسر *** ماهست به چرخ اندر و شاهست به کشور
چون او نه یکی شاه درین توده اغبر *** چون او نه یکی ماه بر این طارم اخضر
بند ۳۱
وین هر دو پدید است ز گفتار و ز دیدار
با فر تو ای شاه رعیت نخورد غم *** با خوی خوشت ابر بهاری نزند دم
از شرم کف راد تو گوهر ندهد یم *** جز بر در تو گردن گردون نشود خم
از مهر تو جسته است بشر جان و شجر نم *** از بیم تو کرده است قدر خوف و قضا رم
بند ۳۲
وز هول تو گشته است تعب زار و ستم خوار
تو سایه آن ذات همایون قدیمی *** پیروزگر از فره یزدان کریمی
بگزیده آن داور رحمان رحیمی *** بر خلق جهان حاکم و در کار حکیمی
از بهر پناهنده به از کهف و رقیمی *** دارای عصاوید بیضای کلیمی
بند ۳۳
هم دشمن جادویی و هم آفت سحار
این ملک خداداده خداوند ترا داد *** وین تاج رسول عربی بر تو فرستاد
تا شاخ ستم را بکنی ریشه ز بنیاد *** وین ملک ز داد تو شود خرم و آباد
در دولت خود تازه کنی رسم و ره داد *** با تیغ عدالت بزنی گردن بیداد
بند ۳۴
وز دست حوادث ببری خاتم زنهار
زنهارخوران را فکنی ریشه به خون بر *** بیدادگران را کنی از تخت نگون بر
ای بسته دل عشق به زنجیر جنون بر *** دانش بر کلکت پی تعلیم فنون بر
آن را که به کار تو بگوید چه و چون بر *** ایزد شودش سوی فنا راهنمون بر
بند ۳۵
کاندر دو جهان نیست ترا جز به خدا کار
دستور خردمند ترا بخت قرین است *** زیرا که امین شه و فرزند امین است
بر ملک امین است و بر اسلام معین است *** پرورده اخلاق ملک ناصر دین است
میراث تو زان پادشه عرش مکین است *** او را به سر و جان تو ای شاه یمین است
بند ۳۶
کز مهر تو زار آید و از غیر تو بیزار
خویش به رخ ما، در فردوس گشوده است *** عدلش همه گیتی را فردوس نموده است
کلکش همه جا غالیه و عنبر سوده است *** دین در کنفش رخت کشیده است و غنوده است
قهرش سر بیدینان با تیغ دروده است *** تا تیرگی از آینه ملک زدوده است
بند ۳۷
وز صارم دین شسته و پرداخته زنگار
قصیده ۱ امیر معزی
با نصرت و فتح و ظفر و دولت والا *** بنگر علم شاه جهان بر سر بالا
لشکر شده آسوده و تِرمَذ شده ایمن *** نصرت شده پیوسته و دولت شده والا
فتح آمده و تهنیت آورده جهان را *** سلطان جهانگیر به این فتح مهنا
بشکفته به دین داری او جان پیمبر *** نازنده به فرزندی او آدم و حوا
بهروزی او در همه گیتی شده معروف *** پیروزی او در همه عالم شده پیدا
رزمش همه با نصرت و رسمش همه نیکو *** روزش همه با دولت و کارش همه زیبا
ای شاه غلامان تو دارند به اقطاع *** چین و خُتَن و کاشغر و خَلُخٌ و یغما
بر بیعت و پیمان تو صد نامه رسیدست *** از مکه و غزنین و سمرقند و بخارا
از موکب تو کوه نماید همه هامون *** وز لشکر تو شهر نماید همه صحرا
آنجاکه تَف توست چه جیحون و چه هامون *** وانجا که صف توست چه جنگ و چهتماشا
تاگَرد سپاه تو برآمد ز خراسان *** یک باره به اِدبار فرو شد سر اعدا
زین نصرت و زین فتح که دیدند و شنیدند *** دیگر به خراسان نبود غارت و غوغا
نشگفت اگر از بیم توشیران بگریزند *** کز هیبت تو موم شود آهن و خارا
تا دست تو دریا بود و تیغ تو آتش *** نشگفت نهیب و خطر از آتش و دریا
هر شاه که یک راه زتیغ تو بترسد *** از ملک و ولایت نبود نیز شکیبا
سودش نکند تعبیه قلعه و لشکر *** آن به که کند با سرِ تیغِ تو مدارا
گر تعبیهسازی بهسوی روم دگر بار *** زُنّار چو افسار کنی بر سر ترسا
فرمان تو مسجد کند از خانه رُهبان *** شمشیر تو خَرزین کند از چوبِ چلیپا
شاها، مَلِکا، جمله آفاق تو داری *** شد دیده دین از ظفر و فتح تو بینا
بیم است ز شیران جهان وز تو رعایت *** عذرست ز شاهان جهان وز تو مُحابا
شادند و سرافراز به عدل تو خداوند *** چه خویش و چه بیگانه و چه پیر و چه برنا
تا، بنده معزی ز فتوح تو سخن گفت *** زیر قدمش گشت ثَری همچو ثُریا
هر شعر پسندیده که در مدح تو گوید *** باشد چو یکی عقد پر از لؤلؤِ لالا
تا عقل شناسنده تمام است به دانش *** تا مهر فروزنده بلندست به جَوزا
زیر علم فتح تو بادا همه عالم *** زیر قدم عدل تو بادا همه دنیا
شمشیر تو برنده و دست تو دهنده *** فرمان تو پاینده و بخت تو توانا
قصیده ۱ ملک الشعراء بهار «شکوه از حسود»
ز شعر قدر و بها یافتند اگر شعرا *** منم که شعر ز من یافتهاست قدر و بها
به پیش نادان گر قدر من بود پنهان *** به پیش دانا باشد مقام من پیدا
همی نشاید گفتن که تیره شد خورشید *** اگر نیاید روشن به دیده اعمی
شگفت نیست گرم آفتاب سجده برد *** به پیش طبع سخنگوی و خاطر دانا
ولی دریغ که بر من ز شاعری نرسید *** مگر فزونی خصم و تطاول اعدا
چه حیله سازم با دشمنان بیآزرم *** چه گوی بازم با روزگار بیپروا
وفا ندیدم زین روزگار عهدگسل *** کدام مرد بدیدهاست ازین عجوز وفا
به پتک جور سپهرا سرم به خیره مکوب *** به سنگ کینه جهانا تنم به خیره مسا
به بند خویش بسی ماندی این تن رنجور *** کنون نمودی در بند دشمنانش رها
جلیس من به مه و سال، جسم محنتکش *** ندیم من به شب و روز، چشم خونپالا
به بردباری آن یک چو سد اسکندر *** به خونفشانی این یک چو پهلوی دارا
برون زحد و حصا رنج بینم اندر دهر *** که هست خصم و حسودم برون ز حد و حصا
حسود چیره شود هرکه را فزود کمال *** مگس پذیره شود هرکجا بود حلوا
میرزاده عشقی » دیوان اشعار » غزلیات و قصاید » شماره ۱ - کوه الوند و شهر همدان
کوهِ الوند که شهرِ همدان دامنش است *** جامه سبز به بر دارد و طوطیمنش است
صبحدم تازه چو خورشید، بدو تابد نور *** سنگهایش زر و آبش همهسو نقرهوش است
آبشار از کمرِ کوه، چو ریزد به نظر *** نقره ذوبشده، از سرِ زر در پرش است
دورِ شهر از دو طرف، رشته کُهساری آن *** چون دو دستیست که معشوقه، در آغوشکش است
در پناهِ صفِ کُهسار، طبیعت همهسوی *** از زُمُرُّد قلمی در کفش و نقشهکش است
همهسو دایه جوییست، که در تربیت است *** همهجا طفلِ گیاهیست که در پرورش است
وه! از آنگه که یکی تند نسیم، از پس که *** تند و چالاک چو یک دشت سپه، در یورش است
هر درختی به مصافش، سری آورد فرود *** یا که در کُرنش و یا درصدد کشمکش است
وه! چه سخت است که انسان به زبانش آرد *** آنچه از نقشه ایوانِ جهان، در سرش است
تپه (پیر مصلی)، ز جوانی یادش *** از فرِ سنجر و از شوکتِ اهخامنش است
خفته با بالش و با ناله چنین میگوید *** گرچه اندر نظرِ ساده دهانِ خَمُش است
که نیرزد به همه لذتِ پیری خوشیای *** در جوانی که چراغانی مشتی کلش است
نوشی از لذتِ آنی، خوانی نیش است *** تو چه دانی همه عمرت پس از آن در عطش است؟
در چنین خرگه خوش، خیمه زشتِ همدان *** همچو در سینه گُرجی، دلِ خلقِ حبش است
قصیده ۱ طبیب اصفهانی «در لذت غم و مدح رسول اکرم (ص) با تجدید مطلع گوید»
حاشا که کشم بهر طرب ساغر جم را *** از غم چه شکایت من خو کرده بغم را
هیهات کز ایام حیاتش بشمارم *** روزی که نیابم بدل آسیب الم را
زنهار که می نوشم و بیهوده بخندم *** تا یافته ام چاشنی زهر ستم را
ای عشرتیان اینهمه انکار ز غم چیست *** رفتم بچشانم بشما لذت غم را
ذوق الم از سینه خونین جگران پرس *** کافسرده دلان قدر بدانند الم را
آن قدر شناسم که چو شبها ستم و غم *** سازند بسر منزل من رنجه قدم را
از ذوق زنم بوسه و بر دیده گذارم *** شکرانه آن پای غم و دست ستم را
از بسکه چو دیرینه رفیقان موافق *** دانیم غنیمت من و غم صحبت هم را
زان بیم که افتد بمیان طرح جدائی *** غم دامن من گیرد و من دامن غم را
غم نیست اگر برشکند محفل عشرت *** یارب که شکستی نرسد مجلس غم را
یاران غم آشام چو با هم بنشینند *** تا باز نمایند بهم طاقت هم را
افتد چو بمن دور بگویند که دوران *** از حوصله افزون دهدم ساغر جم را
دی برد فریب هوسم جانب گلشن *** گفتم بصبا کز چه کنم چاره غم را
حاشا که دگر لب بشکر خنده گشایم *** آن به که کنم صرف غمی این دو سه دم را
از باده اگر تائبم از زهد و ورع نیست *** ای آنکه بمن عرضه کنی ساغر جم را
ساقی اگرم دوست بود بوسم و نوشم *** ریزد همه گر در قدحم شربت سم را
دوشینه که پنهان ز خرد بود خیالم *** تا یاد کنم چاره جگر کاوی غم را
رفتم به خرابات و چو پیر خردم دید *** در پای خم افتاده و درباخته دم را
گفتا که زته جرعه جم دل نگشاید *** بگذار ز کف ساغر و بردار قلم را
اوراق معانیت فراموش و تو خاموش *** مپسند ازین بیش نگهبانی دم را
تاری دو سه از زلف عروسان سخن کش *** شیرازه کن این دفتر پاشیده ز هم را
این نغمه چو شد گوشزد شاهد طبعم *** بگذاشت درین عرصه دلیرانه قدم را
گفتم بود آن به که بآرایش عنوان *** مدحی کنم و تحفه برم فخر امم را
آسوده یثرب شه لولاک محمد(ص) *** کز قرب حریمش شرف افزوده حرم را
قصیده ۱ سوزنی سمرقندی «در توحید»
ای خداوندی که از لطف تو جاه آوردهام *** ز آنچه بودستم گرفته بارگاه آوردهام
هست روشن هست نور روشنی چندین دلیل *** هفت شاه از چرخ و از اَنجُم سپاه آوردهام
گر کسی خواهد گواه از شرق عالم تا به غرب *** بندگانت را خداوندا گواه آوردهام
ز آنکه حی لایموتی و نداری شبه و مثل *** از صفات پاک اینک احتباه آوردهام
لااله آورده را اثبات الاالله ز من *** عشق الاالله و صدق لااله آوردهام
تو یکی اندر حساب و من به شرط بندگی *** با دل یکتای خود پشت دوتاه آوردهام
پادشاها رشته اندر گردن خود کردهام *** یاغی در بندگی پادشاه آوردهام
هیچگه روزی به خدمت نامدم پنجاه سال *** رو به سوی درگه تو گاه گاه آوردهام
بیرهان بودند همراهان من در راه دین *** گمرهی کردند لیکن من به راه آوردهام
گر خطا کردم به دل وز دیده اکنون از ندم *** گویی از دل بار و از دیده میاه آوردهام
گرچه از حشمت به فرق من کلاه بندگی است *** دیده گریان و فرق بیکلاه آوردهام
کیمیایی بود طاعت چون گیاهی معصیت *** چون ستوران رخ همی سوی گیاه آوردهام
آتش و آب از دل و چشمم پدید آید چنانکه *** گوییا از دوزخ و دریا سپاه آوردهام
وقت برنایی به نعمت هایهویی کردمی *** های و هویم را کنون صد آه آه آوردهام
عذر برنایی بخواهم وقت پیری گفتمی *** چون فرو ماندم زبان عذرخواه آوردهام
کوه که گردان به فضلت کاه گه گردان به لطف *** گر گنه چون کوه و طاعت همچو کاه آوردهام
نیست پنهان از همه خلق و تو میدانی که من *** برگ توحید از برای عِزّ و جاه آوردهام
چار چیز آوردهام شاها که در گنج تو نیست *** نیستی و حاجت و عذر و گناه آوردهام
پادشاها این مناجات از میان جان به صدق *** چون گهر از بحر و چون یوسف ز چاه آوردهام
در سمرقند از دل پاک این صفات پاک تو *** از اسد چون شمس و از سرطان چو ماه آوردهام
سوزنی القاب دارم لیک بوبکرم به نام *** خوب نامستم گنه کردم پناه آوردهام
گر ز رحمت درگذاری کردههای سابقم *** من ز عفو سابقت اینک گواه آوردهام
غزل ۱ سوزنی سمرقندی «باده پیش آر»
ساقیا پیش آر باز آن آب آتشفام را *** جام گردان کن ببر غمهای بیانجام را
زآنکه ایام نشاط و عشرت و شادی شده است *** بد بود بیهوده ضایع کردن این ایام را
مجلسی در ساز در بستان و هر سوئی نشان *** لعبتان گلرخ و حوران سیم اندام را
باده پیش آور که هنگامست اینک باده را *** هیچگون روی محابا نیست این هنگام را
خام طبع است آنکه میگوید بچنگ و کف نگیر *** زلفکان خم خم و جام نبید خام را
مجلس عیش و طرب برساز و چون برساختی *** پیش خوان آن مطرب مه روی طوبی نام را
هر کجا طوبی بود آنجا بود خلد برین *** نزد ما پیغمبر آورده است این پیغام را
غزل ۱ یغمای جندقی
زهی تجلی نموده حسنت، به چشم وامق، ز روی عذرا *** به یک کرشمه ربوده چشمت توان یوسف دل زلیخا
سواد مویت شکنج سنبل، صفات رویت ورق ورق گل *** کشیده مستان قدح قدح مل، ز جام لعلت به جای صهبا
به ملک ایجاد اگر نبودی فروغ مهرت کجا نمودی *** به چشم هستی ز بی وجودی، وجود آدم نمود حوا
ظهور خود خواست جمال بیچون، به کسوت غیر ز غیر بیرون *** گهی در آمد به چشم مجنون گهی بر آمد به حسن لیلی
هم اوست عاشق هم اوست معشوق، هم اوست طالب هم اوست مطلوب *** هم اوست خسرو، هم اوست شیرین، هم اوست وامق هم اوست عذرا
فقیه ما را ز می ملامت، مکن خدا را برو سلامت *** که در حقیقت گناه پنهان ز طاعتی به که آشکارا
چمن طرب خیز بهار دلکش، نسیم گل بیز شراب بی غش *** چو هست فرصت بخواه و درکش، به روی ساقی می مصفا
به جام هستی می الستی، بریز ساقی ز روی مستی *** ترانه سر کن چو خوش نشستی به رغم دشمن به کام یغما
چو عشق بازی مدار یغما غم از ملامت ز جور خوبان *** چه بیم دارد ز موج طوفان کسی که باشد غریق دریا
ترجیع بند ۱ میلی » ترجیع فیالهجو
الحذر الحذر که دیگر بار *** اژدر خامهام شد آتشبار
آنچنان کرده نیش دندان تیز *** که ازو زینهار جوید مار
از پی نیش جان آنکه زند *** بهر دینار، خویش را بر نار
کیسه پر زر، دفینه پر گوهر *** گنج را گشته مار و گل را خار
جیب او پر چو کیسه غنچه *** کف او کفچه همچو دست چنار
چون شترمرغ، لیک در پرواز *** همچو اشتر، ولی گسسته مهار
لکلک مادهای که بهر نشست *** احتیاجی نباشدش به منار
بند ۱
پسر سرفراز سلطان است *** نام او میرزا علیخان است
زشت و بدنفس چون سگ مسلخ *** چرب و چرکین چو گربه مطبخ
تُنُک و سست همچو بال مگس *** خشک و کجواج همچو پای ملخ
زنخ سردِ زردِ بیمویش *** شیشه شاشهای که بندد یخ
ریش از بیم دیدن رویش *** سر نیارد برون ز چاه زنخ
دست و پا چون ره دراز عدم *** بندهایش علامت فرسخ
بدنی همچو سوزن و... نی *** که در او وصله خر است چونخ
شاخ چوب دراز اگر خواهند *** که بکاوند آتش دوزخ
بند ۲
پسر سرفراز سلطان است *** نام او میرزا علیخان است
همچو شاشه سبک، چو شیشه تُنُک *** همچو شبهای دی دراز و خُنُک
همچو قارورهایست آگنده *** رنگ زرد و طبیعت نازک
رود آن ماده استر بدراه *** همچو یابوی اوزبکی لُکلُک
به دو زانو دمی که بنشیند *** همچو آروانهایست کو زده چک
با گرانخیزیاش توان گفتن *** خر درگل فتاده را چابک
آنکه چون روده سگ تازیست *** که شد از استخوان خر، لُک و پک
وانکه چون خامهایست سوختهدل ***...ن گشاد و درون سیاه و سبک
بند ۳
پسر سرفراز سلطان است *** نام او میرزا علیخان است
جرعهخواری به بزم همّت...س *** کاسه لیسی به خوان نعمت...س
بسته آن پیرحیز خواجهسرا *** همچو...م کمر به خدمت...س
بهر روزی، چو خر شبانروزی *** مانده در زیر بار منّت...س
...س گرفتار شد به نکبت او *** گرچه عالم گرفت نکبت...س
بشکند خُرد، گردن مردی *** که بزرگی کند به دولت...س
شرمم آید ز روی...س که کنم *** با چنان روی کوسه، نسبت...س
آنکه از وی شد امتحان قلم *** چون رقم میزدند صورت...س
بند ۴
پسر سرفراز سلطان است *** نام او میرزا علیخان است
مادرش را پدر چو می...ـایید *** گوه میخورد و ژاژ میخایید
وصله نیمخیز در مستی *** گه به پس، گه به پیش میسایید
مادر از بیم شوهران دگر ***...ر میخورد و راه میپایید
جای انزال، شاشه زور آورد *** ریخت در موضعی که می...ـایید
خورد آن قحبه مسهلی،وز...ن *** طرفه ماهیّتی فرو زایید
کیست آن ننگ مرد و زن که ازو *** دامن عالمی ببالایید؟
بند ۵
پسر سرفراز سلطان است *** نام او میرزا علیخان است
زند آن خر چو در شترغو چنگ *** جمع گردند عقرب و خرچنگ
روی زرد و دراز و باریکش *** کهنه تیغی که شد نهان در زنگ
قلم موی در دو انگشتش *** چون زبانیست در دهان کلنگ
صورت ناموجّهی که کند *** رنگآمیزیاش به صد نیرنگ،
جای آن است اگر به صورت او *** اهل معنی ریند رنگارنگ
کهنه چنگ سپهر را تاری *** کز درازی فتاده از آهنگ
ناجوانمرد پیر خنثایی *** که زن و مرد راست از وی ننگ
بند ۶
پسر سرفراز سلطان است *** نام او میرزا علیخان است
بس که تریاک خورده آن ناپاک *** میخورد گوه و میرید تریاک
...ر سختی ز دور چون بیند *** کش بود میل دیده ادراک،
بر وی از حکّه آنچنان پیچد *** که مگر بر درخت پیچد تاک
مردمان مار در کفن بینند *** افکنندش چو با کفن در خاک
بهر او قبر چون ککنند، ز ننگ *** خاک خواهد زدن گریبان چاک
ای خوش آن دم که بر سر خاکش *** گویم این کهنه مرده بوناک
بند ۷
پسر سرفراز سلطان است *** نام او میرزا علیخان است
میخ میخواهمش به...ن تا بیخ *** چون کلنگی که میکشند به سیخ
تا نگوید نصاب ناخوانده *** سیْب تُفّاح و خربزه بطّیخ
روی زردش ز داغهای برص *** چون سفالی پر آهک و زرنیخ
قد او همچو سیخ آتشکاو *** سر چو سرگین فتاده بر سر سیخ
ای خوش آن دم که بر سر میدان *** زند از رنج چوب قیلقه ریخ
چون بگوید کسی علیخان رید *** اتّفاقاً همان بود تاریخ!
قصیده ۱ میلی «در مدح ابراهیم میرزای صفوی»
به سینه تیری ازان غمزه خوردهام کاری *** که برنیایدم از دل مگر به دشواری
ز بس که غمزه او خوار و زار میکشدم *** به عجز میطلبم هر دم از اجل یاری
اجل که شیوه او بیگنه کشیست، کند *** به پشتگرمی آن غمزه این ستمکاری
به عشوهها که ازو بوی خون همی آید *** مبر دلم، که نمیآید از تو دلداری
مگر سرایت خون دل شهیدان است *** که گرمخون شدهای با وجود خونخواری
ز بیم آن مژه شادم به قید طرّه، که صید *** به زیر تیغ ندارد غم گرفتاری
به یک کرشمه توانی جهان جهان بکشی *** که از اجل نکشی منّت مددکاری
دلا نگفتم ازان بیوفا فریب مخور؟ *** کنون به آنچه ازو میکشی سزاواری
فغان که از تو پر آزار شد چنان دلها *** که نیست خوی ترا قدرت دلآزاری
ز بیخودی شدهام گرم شکوه، میخواهم *** که هرچه میشنوی، ناشنیده انگاری
ز رفتن تو دلم را کجا دهد تسکین *** بهانهای که پذیرفتهام به ناچاری
ز بس ترا دل بیگانهخو حجاب آموخت *** ز آشنا چه، که از خویش شرم میداری
بر آستان شهنشه مگر نهادی روی *** که سر ز ناز به گردون فرو نمیآری
جهان پناه فلک دستگاه، ابراهیم *** که انسب است به او منصب جهانداری
شهی که بر سر گنجینه سخاوت او *** کند به جای شرر، اژدها گهرباری
توان ز گرد ره کبریای او، افراشت *** فراز تارک خورشید، چتر جبّاری
کسی ز ننگ، حیات ابد نمیطلبد *** ز بس که بسته سخایش در طلبکاری
ز خنده، از فرح عهد او، نبندد لب *** اگر به سودهنمک زخم را بینباری
دمد گلی که نباشد به آب حاجتمند *** به یاد لطفش اگر دانه از شرر کاری
زهی ز حلم تو گیتی به زیر بار، چنان *** که کوه را نشمارد مگر به سرباری
کنی ز قدر چو عیسی بر آسمان منزل *** اگر ز حلم، قدم بر زمین نیفشاری
به خلق اگر نفست مژده حیات دهد *** اجل کند پس ازین خسته را پرستاری
درو به چشم تصرّف کجا تواند دید *** اگر به دزد اجل نقد عمر بسپاری
به بحر حلم تو گر کوه را دراندازند *** چو کاه بر سر آب آید از سبکباری
عقاب عزم تو گر پر دهد به بال خدنگ *** کند چو مرغ هوایی به خویش طیّاری
خیال پاس تو گر دیده را به خواب آید *** سزد که خواب شود پاسبان بیداری
به هر زمین که وقار تو سایه اندازد *** شود کبود تن خاک از گرانباری
به دور حفظ تو چون مهر، عکس بنماید *** به روی آتش اگر آب را کنی جاری
توان به عهد تو دیدن ز پرتو توفیق *** جمال توبه در آیینه گنهکاری
چه آتشیست سمندت که گر برانگیزی *** دهد به صاعقه تعلیم گرم رفتاری
به جنب سرعت او، چرخ دایمالحرکت *** همان به گام نخستین، چو گاو عصّاری
به گاه پویه ازو قطره عرق که چکد *** علیالدّوام کند چون ستاره، سیّاری
چو برق در پی جستن به اضطراب آید *** اگر عنانش به دست نسیم بسپاری
به دست برق سپاری عنان سرعت او *** دمی ز رفتن اگر خواهیاش نگهداری
جهان پناها! اگر میروم ازین درگاه *** خدای را ز قصور وفا نپنداری
گمان مبر که به آسانی از تو میگذرم *** که پای ذوق ز پی میکشم به دشواری
نه از شه است تغافل، نه از رهی تقصیر *** گرم ز خیل غلامان خویش نشماری
به مجمع تو که جمعند اهل فضل و هنر *** کیم من و چو منی را چرا نگهداری
سفر گزیدم اگر، عاری از هنر بودم *** که آستان تو باشد ز بیهنر عاری
به هر کجا که روم، بنده تو خواهم بود *** کنند اگر دگرانم به جان خریداری
ببند بهر دعا میلی از فسانه زبان *** که بیش ازین نتوان کرد هرزه گفتاری
همیشه دست قضا تا به دستیاری حسن *** کند عمارت این کهنه چاردیواری
به اتّفاق دعاهای مستجاب، کند *** بنای عمر ترا روزگار، معماری
شعر ۱ حمیدالدین بلخی «مقدمه کتاب»
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدالله الذی شرفنا بالعلم الراسخ و عرفنا بالدین الناسخ و علمنا حقایق الاحکام و حملنا دقائق الحلال و الحرام، میزنا من الانعام و خصنا بمزایا الانعام، الذی انشاء فی الهواء من السحب امواجا و ابدع فی السماء من الشهب افواجا و انزل من المعصرات ماء ثجاجا دارت الافلاک بتدویره و سارت الاملاک بتقدیره؛
له الفضل و الافضال و القدرة و الکمال، لا اله الا هو الکبیرالمتعال نشهد به لا عن ارتیاب و نؤمن به لا عن اختلاب و نتوکل علیه فیه جیئة و ذهاب، ایمان من اعترف بذنوبه و ایقان من اغترف بعیوبه و نشهد ان محمدا خیر عباده و سید البشر فی بلاده صاحب القضیت و السنان الخضیب و راکب البراق الی المعراج السباق؛
الذی انقذنا من تیه الحیرة بمصابیح جبینه و فتح لنا ابواب المناجح بمفاتیح یمینه و علمنا دقایق شرعه و دینه، صلی الله علیه و علی الذاهبین فی سبیل الله و المهاجرین و الانصار و سلم کثیرا.
سپاس خداوندی را که بیاراست ارواح ما را به وجود اصل و بپیراست اشباح ما را به سجود وصل و در ما پوشید حِله زندگی و بر ما کشید رقم بندگی، کسوت جان بر نهاد ما نهاد بی ضَنَّتی و خلعت ایمان در سر ما افکند بی منتی؛
سواد دل ما را با شمع نور معرفت آشنایی داد و در اطباق احداق ما به کمال قدرت روشنایی نهاد، خاتم انبیاء و سید اصفیاء را دلیل راه و شفیع گناه ما کرد تا شرع شریعت ما نمود و زنگ ضلالت از آئینه طبیعت ما بزدود، و درود و تحیت نامحدود بر وی و اصحاب وی باد و رضوان و مغفرت بر احباب وی، بمنه و جوده.
فصل ترکیب این اصول را علتی ظاهر بود و ترتیب این فصول را برهانی باهر و جلوه این عروس را شهرتی در پایان و تجرع این کئوس را نعمتی در میان، خنده این برق بی طربی و فرحی نبود و خروش این رعد بی تعبی و ترحی نبود.
مرد باید که باب مقصد خویش *** میگشاید به عقل و میبندد
رفتن بی مراد، نستاید *** گفتن بر گزاف نپسندد
ابر باشد که یافه می گیرید *** برق باشد که خیره می خندد
سخن از عبر کنعانی و حکم لقمانی باید تا بر حاشیه اوراق روزگار بپاید و ارواح متفکر ازو بیاساید و اشباح متحیر بدو بیاراید.
در سخن عندلیب باید بود *** در فصاحت خطیب باید بود
به سخن های دلربای غریب *** در زمانه غریب باید بود
به نصابی که از هنر باشد *** عالمی را نصیب باید بود
بهر دلخستگان گوشه خاک *** همچو عیسی طبیب باید بود
تهیج و تموج این بحر زاخر در اواخر جمادی آخر بود به وقتی که جرم آفتاب روز افزون از چرم بزغاله گردون میتافت و صورت ماه تابان بر چرخ گردان از گوشه قبضه کمال نظاره میکرد و سحاب سنجاب گون عقد مروارید بر بساط زمین میبارید و گام چمن در عشق وصال سمن میخارید.
وزش نسیم عنبر بیز در باغ سپید گلیم اثری نداشت و عندلیبِ خوشگوی از گل خوشبوی خبری نداشت، حوضها چون صرح مُمَّرد و جوشن مُزرد بود و بساط نوبت بهمن چون دولت بهمن مُمَهد؛
در چنین وقتی این اتفاق افتاد که آئینه طبع بیکار از تطاول روزگار زنگار داشت و چرخ منقلب و دهر متغلب سر جنگ و پیکار، شب آبستن هنوز بر فراش حبل بود و نفس با حوادث در مصاف حمل، نفس را در نامرادی دمی به لب میرسید و در مطالعه کتب روزی به شب میکشید و از کتب نفیس جلیس وحشت و انیس وحدت ساخته میشد و با فلک شطرنج محابا و نرد مدارا باخته میآمد.
تا وقتی به حُسن اتفاق در نشر و طی آن اوراق، به مقامات بدیع همدانی و ابوالقاسم حریری رسیدم و آن دو درج غرر و درر بدیدم، با خود گفتم: صد هزار رحمت بر نفسی باد که از انفاس او چنین نفایس یادگار بماند و چندین عرایس در کنار روزگار ماند.
فقلت سقی الله ارواحهم *** کانی الی شخصهم ناظر
فما مات من خیره واصل *** و ماغاب من ذکره حاضر
در اثنای این اجتناء و اقتناء بفرمود مرا آنکه امتثال امر او بر جان فرض عین بود و انقیاد حکم او قرض دین بود، که این هر دو مقاله سابق و لاحق که به عبارت تازی و لغت حجازی ساخته و پرداخته شده است اگرچه بر هر دو مزید نیست، اما عوام عجم را مفید نیست.
اگر مشک و عود این بخور معنبر شدی دماغ عقل از ابن مثلث معطر شدی و اگر این کاس مثنی سه گانه گشتی، عقد او ناسخ گوهر کانی شدی، چه اگر هر یک در فصاحت کانیست و در ملاحت جانی، امنا هر دو را ترکیب و ترتیب از حروف تازیست و ابا و حلوا در ظروف حجازی است اهل عجم از آن نکات غریب بی نصیبند و پارسیان از آن لغات عجیب بی نصاب، فسانه بلخیان به لغت کرخیان خوش نیاید و سمر رازیان به عبارت تازیان دلکش ننماید.
با یار نو از غم کهن باید گفت *** لابد بزبان او سخن باید گفت
لا نفعل و افعل نکند چندین سود *** چون با عجمی کن و مکن باید گفت
پس به ضرورت این اقتراح صورت این الواح پیش بایست نهاد و این قفل عقیل را بدین مفتاح ببایست گشاد و معول از این تلفیق روحانی بر توفیق یزدانی است و عدت و آلت در ترتیب این مقالت بر مدد آسمانی امید میدارد که سورت تیسر ناسخ سورت تعسر آید و حکم تقدیر بر وفق اندیشه و تدبیر زاید ان شاء الله تعالی.
به حل و عقد سخن هم به کدخدایی عقل *** هر آنچه کلک تکلف بدو رسد بکنم
به عون ایزد و تأیید بخت و مایه فضل *** هر آنچه دست تصرف بدو رسد بکنم
که دنیا خانه عیب جویان است و آشیانه غیب گویان، عیب نابوده بجویند و غیب ناشنوده بگویند، همه عالم ناقد اخفش و صراف اعمش اند که آنچه در شهر خود گم کرده اند در برزن دیگران میجویند و جو خود نایافته ارزن دیگران می طلبند. به شب تاریک ،خس باریک در دیده یاران دیده و به روز روشن، کوه معایب خود نادیده.
در شب چه روی در ره باریکتر از موی *** چون روز همی بر در خود راه نبینی؟
چون بر در خود چشم تو بر کوه نیفتد *** در چشم کسان چه بود اگر کاه ببینی؟
و نیز شرط اوفق و رکن اوثق آن است که در میدان این تسوید اسب خود تازم و بر بساط این تمهید نرد خود بازم و در جمله این تصنیف با سرمایه خود سازم، الا مصراعی چند بر سبیل شهادت، نه بر وجه افادت .
و در جمله آن ابیات که رفیق ره باشد به عدد کم از ده باشد، که عروس را به پیرایه همسایه، یک شب بیش نتوان پیراست و از آرایش دو روزه به سؤال دریوزه نتوان آراست:
با مایه خود بساز و چون بی هنران *** سرمایه به عاریت مخواه از دگران
و در این اصل فصل تازی با پارسی بیامیختم و غرر عربی و درر دری از گوشوار سخن درآویختم، تا خوانندگان بدانند در آلت قصوری نیست و در حالت فتوری نه، و من الله العون و اتوفیق فی هذا الجمع و التفریق انه حسبنا و نعم الرفیق.
شعر سایه گیسو رهی معیری
ای مشک سوده گیسوی آن سیمگونتنی؟ *** یا خرمن عبیری یا پار سوسنی؟
سوسن نهای که بر سر خورشید افسری *** گیسو نهای که بر تن گلبرگ جوشنی
زنجیر حلقهحلقه آن فتنهگستری *** شمشاد سایهگستر آن تازهگلشنی
بستی به شب ره من مانا که شبروی *** بردی ز ره دل من مانا که رهزنی
گه در پناه عارض آن مشتری رخی *** گه در کنار ساعد آن پرنیانتنی
گر ماه و زهره شب به جهان سایه افکنند *** تو روز و شب به زهره و مه سایه افکنی
دلخواه و دلفریبی دلبند و دلبری *** پرتاب و پرشکنجی پرمکر و پرفنی
دامی تو یا کمند؟ ندانم به راستی *** دانم همی که آفت جان و دل منی
از فتنهات سیاه بود صبح روشنم *** ای تیرهشب که فتنه بر آن ماه روشنی
همرنگ روزگار منی ای سیاهفام *** مانند روزگار مرا نیز دشمنی
ای خرمن بنفشه و ای توده عبیر *** ما را به جانگدازی چون برق خرمنی
ابر سیه نهای ز چه پوشی عذار ماه؟ *** دست رهی نهای ز چه او را به گردنی؟
سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شماره ۱۰
بر بالینِ تربتِ، یحیی، پیغامبر عَلَیْهِالسّلامُ، معتکف بودم در جامع دِمشق که یکی از ملوکِ عرب که به بیانصافی منسوب بود اتّفاقاً به زیارت آمد و نماز و دعا کرد و حاجت خواست.
درویش و غنی بنده این خاک درند *** و آنان که غنیترند محتاجترند
آنگه مرا گفت: از آن جا که همّتِ درویشان است و صدقِ معاملت ایشان، خاطری همراه من کنید که از دشمنی صعب، اندیشناکم. گفتمش: بر رعیّتِ ضعیف رحمت کن تا از دشمنِ قوی زحمت نبینی.
به بازوانِ توانا و قوّتِ سرِ دست *** خطاست پنجه مسکینِ ناتوان بشکست
نترسد آن که بر افتادگان نبخشاید؟ *** که گر ز پای در آید کسش نگیرد دست؟
هر آن که تخمِ بدی کشت و چشمِ نیکی داشت *** دِماغِ بیهده پخت و خیالِ باطل بست
ز گوش پنبه برون آر و دادِ خلق بده *** وگر تو میندهی داد، روزِ دادی هست!
بنی آدم اعضایِ یکدیگرند *** که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار *** دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنتِ دیگران بیغمی *** نشاید که نامت نهند آدمی
رباعی ۱۰ خیام
امروز تو را دسترس فردا نیست *** واندیشه فردات به جز سودا نیست
ضایع مکن این دم ار دلت شیدا نیست *** کاین باقی عمر را بها پیدا نیست
رباعی ۱۰ سلمان ساوجی
من با کمر تو در میان کردم دست *** پنداشتمش که در میان چیزی هست
پیداست کز آن میان چه بر بست کمر *** تا من ز کمر چه طرف بر خواهم بست
رباعی ۱۰۰ سلمان ساوجی
نی دولت آنکه یار غارت بینم *** نی فرصت آنکه در کنارت بینم
ماهی که همه وقت ز دورت بینم *** عمری که همیشه در گذارت بینم
رباعی ۱۰۰ خیام
از بودنی ای دوست چه داری تیمار *** وز فکرت بیهوده دل و جان افکار
خرم بزی و جهان به شادی گذران *** تدبیر نه با تو کردهاند اول کار
قائم مقام فراهانی » منشآت » نامههای فارسی » شماره ۱۰۰ - نامة ولیعهد که از خراسان به آصف الدوله نوشته
ارجمندی آصف الدوله بداند: که اسمعیل فرستاده ایلچی روس به تاریخ غره ذی الحجه وارد شد و اگرچه هیچ عریضه و کاغذ از آن ارجمند نداشت، لیکن عالیجاه ملک الکتاب تفاصیلی که لازم بود نوشته بود و بعرض والا رسید.
امروز کاری عمده که در عهدة آن ارجمند است کار ایلچی است و بس که ان شاءالله تعالی تا ورود موکب مسعود ما بایست بواسطه مهمات متعلقه باو زحمت و تصدیعی بخدام دربار شوکت مدار ظل اللهی نرسد تا که خود وارد شویم، بفضل خدا وتوجه شاهنشاه کشورگشا روح العالمین فداه طوری خواهیم کرد که بکمال خورسندی و سرافرازی از آستانه خلافت مرخص شود.
این اوقات که میهمان برادر خجسته اختر کامکار است در لوازم میزبانی و احترام او جهد و اهتمامی افزون از اندازه و حساب لازم است؛ باید آن ارجمند از جانب ما بعالیجاه محمد جعفرخان تاکید نموده خود نیز هر شب و هر روز در آن قرب جوار غافل نشود؛ غایت رضامندی ما از محمد جعفرخان همین خواهد بود که آدم های سیما ناویج از برادر کامکار ما اظهار تشکر نمایند و او خود کمال خوشنودی داشته باشد.
به میرزا صالح حکم کرده ایم که از آن طرف هم به سخت گیری رفتار نشود و امیر نظام خاطرجمعی بسیار در این باب نوشته بود. اسمعیل بیک که آمد ایلچی اصراری در باب مس تجار ولایات خودشان کرده که همراهان شجاع السلطن در اردکان تاخت کرده اند، قدری از آن بکاظم خان سوادکوهی رسیده که در حیات نیست و باقی نزد حسین خان زنبورکچی است که بالفعل در دارالخلافه طهران است؛ باید آن ارجمند اگر صلاح داند قبل از ورود ما این کار را در خاک پای اقدس همایون بگذراند و اگر تعجیل را مصلحت نداند ایلچی را بتوسط میرزا صالح چندان اطمینان و آرام بدهد که ما خود ان شاءالله بخاک بوس دربار اشرف اعلی سرافراز شویم.
دیگر چون ملک الکتاب شرح و بسطی در سفارش سیف الملوک و سیف الدوله میرزا نوشته بود، یقین داریم که آن ارجمند چشم براه خواهد بود که از احوال و اوضاع آنها باخبر شود. لهذا بوجازت و اختصار مرقوم میداریم که اگر چه سیف الملوک نه آن است که ما دیده بودیم و سیف الدوله میرزا را میخواهد مثل خود بکند و میرعبدالعظیم خرج محاسبه را بسیف الدوله میرزا میاندازد و او میگوید میرزا و محاسب با خود ندارم و سیف الملوک میگوید میرزا علی رضا در شیراز است و من خود سررشته ندارم، ما هم معلوم است که بسیاق همین احوال؛ محتسب خم شکست و من سر او. رفتاری داریم نمیتوانیم جاهل ها را بهوای نفس خود بگذاریم، لکن چون هر چه بکنیم برای خیر و خوبی فرزندان است اگر حالا تلخ دانند آخر شیرینی آن را خواهند یافت.
چه خوش گفت آن مرد دارو فروش *** شفا بایدت داروی تلخ نوش
تحریرا فی ذی حجه ۱۲۴۸ والسلام
رباعی ۸۸ اوحدی
شد در پی اوباش چو ننگیش نبود *** در خوی و سرشت ساز و سنگیش نبود
ایشان چو شدند سیر و ترکش کردند *** آمد بر من ولیک رنگیش نبود
فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۲۴
زد نای مهراب و بربست کوس *** بیاراست لشکر چو چشم خروس
ابا ژندهپیلان و رامشگران *** زمین شد بهشت از کران تا کران
ز بس گونه گون پرنیانی درفش *** چه سرخ و سپید و چه زرد و بنفش
چه آوای نای و چه آوای چنگ *** خروشیدن بوق و آوای زنگ
تو گفتی مگر روز انجامش است *** یکی رستخیز است گر رامش است
همی رفت ازین گونه تا پیش سام *** فرود آمد از اسپ و بگذارد گام
گرفتش جهان پهلوان در کنار *** بپرسیدش از گردش روزگار
شه کابلستان گرفت آفرین *** چه بر سام و بر زال زر همچنین
نشست از بر باره تیزرو *** چو از کوه سر برکشد ماه نو
یکی تاج زرین نگارش گهر *** نهاد از بر تارک زال زر
به کابل رسیدند خندان و شاد *** سخنهای دیرینه کردند یاد
همه شهر ز آوای هندی درای *** ز نالیدن بربط و چنگ و نای
تو گفتی دد و دام رامشگرست *** زمانه به آرایشی دیگرست
بش و یال اسپان کران تا کران *** بر اندوده پر مشک و پر زعفران
برون رفت سیندخت با بندگان *** میان بسته سیصد پرستندگان
مر آن هر یکی را یکی جام زر *** به دست اندرون پر ز مشک و گهر
همه سام را آفرین خواندند *** پس از جام گوهر برافشاندند
بدان جشن هر کس که آمد فراز *** شد از خواسته یک به یک بینیاز
بخندید و سیندخت را سام گفت *** که رودابه را چند خواهی نهفت
بدو گفت سیندخت هدیه کجاست *** اگر دیدن آفتابت هواست
چنین داد پاسخ به سیندخت سام *** که ازمن بخواه آنچه آیدت کام
برفتند تا خانه زرنگار *** کجا اندرو بود خرم بهار
نگه کرد سام اندران ماه روی *** یکایک شگفتی بماند اندروی
ندانست کش چون ستاید همی *** برو چشم را چون گشاید همی
بفرمود تا رفت مهراب پیش *** ببستند عقدی برآیین و کیش
به یک تختشان شاد بنشاندند *** عقیق و زبرجد برافشاندند
سر ماه با افسر نام دار *** سر شاه با تاج گوهرنگار
بیاورد پس دفتر خواسته *** یکی نسخت گنج آراسته
برو خواند از گنجها هر چه بود *** که گوش آن نیارست گفتی شنود
برفتند از آنجا به جای نشست *** ببودند یک هفته با می به دست
وز ایوان سوی باغ رفتند باز *** سه هفته به شادی گرفتند ساز
بزرگان کشورش با دست بند *** کشیدند بر پیش کاخ بلند
سر ماه سام نریمان برفت *** سوی سیستان روی بنهاد تفت
ابا زال و با لشکر و پیل و کوس *** زمانه رکاب ورا داد بوس
عماری و بالای و هودج بساخت *** یکی مهد تا ماه را در نشاخت
چو سیندخت و مهراب و پیوند خویش *** سوی سیستان روی کردند پیش
برفتند شادان دل و خوش منش *** پر از آفرین لب ز نیکی کنش
رسیدند پیروز تا نیمروز *** چنان شاد و خندان و گیتی فروز
یکی بزم سام آنگهی ساز کرد *** سه روز اندران بزم بگماز کرد
پس آنگاه سیندخت آنجا بماند *** خود و لشکرش سوی کابل براند
سپرد آن زمان پادشاهی به زال *** برون برد لشکر به فرخنده فال
سوی گرگساران شد و باختر *** درفش خجسته برافراخت سر
شوم گفت کان پادشاهی مراست *** دل و دیده با ما ندارند راست
منوچهر منشور آن شهر بر *** مرا داد و گفتا همی دار و خوار
بترسم ز آشوب بد گوهران *** به ویژه ز گردان مازنداران
بشد سام یکزخم و بنشست زال *** می و مجلس آراست و بفراخت یال
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۴ - گریختن شیرین از نزد مهینبانو به مداین
چو برزد بامدادان خازن چین *** به دُرج گوهرین بر قفل زرین
برون آمد ز دُرج آن نقش چینی *** شدن را کرده با خود نقش بینی
بتان چین به خدمت سر نهادند *** بسان سرو بر پای ایستادند
چو شیرین دید روی مهربانان *** به چربی گفت با شیرین زبانان
که بسمالله به صحرا میخرامم *** مگر بسمل شود مرغی به دامم
بتان از سر سراغج باز کردند *** دگرگون خدمتش را ساز کردند
به کردار کلهداران چون نوش *** قبا بستند بکرانِ قصبپوش
که رسمی بود کآن صحرا خرامان *** به صید آیند بر رسم غلامان
همه در گرد شیرین حلقه بستند *** چو حالی بر نشست او، بر نشستند
به صحرایی شدند از صحن ایوان *** به سرسبزی چو خضر از آب حیوان
در آن صحرا روان کردند رهوار *** و زان صحرا به صحراهای بسیار
شدند آن روضه، حوران دلکَش *** به صحرایی چو مینو خرم و خوش
زمین از سبزه نزهتگاه آهو *** هوا از مشک پُر، خالی ز آهو
سرانجام اسب را پرواز دادند *** عنان خود به مرکب باز دادند
بت لشگرشکن بر پشت شبدیز *** سواری تند بود و مرکبی تیز
چو مرکب گرم کرد از پیش یاران *** برون افتاد از آن همتک سواران
گمان بردند که اسبش سر کشیدهست *** ندانستند کاو سر در کشیدهست
بسی چون سایه دنبالش دویدند *** ز سایه در گذر، گَردَش ندیدند
به جستن تا به شب دمساز گشتند *** به نومیدی هم آخر باز گشتند
ز شاه خویش هر یک دور مانده *** به تن رنجه، به دل رنجور مانده
به درگاه مهینبانو شبانگاه *** شدند آن اختران بیطلعت ماه
به دیده پیش تختش راه رفتند *** به تلخی حال شیرین باز گفتند
که سیاره چه شببازی نمودش *** تک طیاره چون اندر ربودش
مهینبانو چو بشنید این سخن را *** صلا در داد غمهای کهن را
فرود آمد ز تخت خویش غمناک *** به سر بر خاک و سر هم بر سر خاک
از آن غم دستها بر سر نهاده *** ز دیده سیل طوفان بر گشاده
ز شیرین یاد، بیاندازه میکرد *** بدو سوگ برادر تازه میکرد
به آب چشم گفت ای نازنین ماه *** ز من چشم بدت بربود ناگاه
گلی بودی که باد از بارت افکند *** ندانم بر کدامین خارت افکند
چه افتادت که مهر از ما بریدی *** کدامین مهربان بر ما گزیدی؟
چو آهو زین غزالان سیر گشتی *** گرفتار کدامین شیر گشتی؟
چو ماه از اخترانِ خود جدایی *** نه خورشیدی چنین تنها چرایی؟
کجا سرو تو کز جانم چمن داشت؟ *** به هر شاخی رگی با جان من داشت
رخت ماهست، تا خود بر که تابد *** منش گم کردهام تا خود که یابد
همه شب تا به روز این نوحه میکرد *** غمش بر غم فزود و درد بر درد
چو مهر آمد برون از چاه بیژن *** شد از نورش جهان را دیده روشن
همه لشگر به خدمت سر نهادند *** به نوبتگاهِ فرمان ایستادند
که گر بانو بفرماید به شبگیر *** پی شیرین برانیم اسب چون تیر
مهینبانو به رفتن میل ننمود *** نه خود رفت و نه کس را نیز فرمود
چو در خواب این بلا را بود دیده *** که بودی بازی از دستش پریده
چو حسرت خورد از پرواز آن باز *** همان باز آمدی بر دست او باز
بدیشان گفت اگر ما باز گردیم *** و گر با آسمان همراز گردیم
نشد ممکن که در هیچ آبخوَردی *** بیابیم از پی شبدیز گردی
نشاید شد پی مرغ پریده *** نه دنبال شکارِ دامدیده
کبوتر چون پرید، از پس چه نالی؟ *** که وا برج آید ار باشد حلالی
بلی چندان شکیبم در فراقش *** که برقی یابم از نعل براقش
چو زان گمگشته گنج آگاه گردم *** دیگر ره با طرب همراه گردم
به گنجینه سپارم گنج را باز *** بدین شکرانه گردم گنج پرداز
سپه چون پاسخ بانو شنیدند *** به از فرمانبری کاری ندیدند
وزان سویِ دگر شیرین به شبدیز *** جهان را مینوَشت از بهر پرویز
چو سیاره شتابآهنگ میبود *** ز ره رفتن به روز و شب نیآسود
قبا در بسته بر شکل غلامان *** همی شد دِه به دِه سامان به سامان
نبود ایمن ز دشمن گاه و بیگاه *** به کوه و دشت میشد راه و بیراه
رونده کوه را چون باد میراند *** به تک در باد را چون کوه میماند
نپوشد بر تو آن افسانه را راز *** که در راهی زنی شد جادوییساز
یکی آیینه و شانه درافکند *** به افسونی به راهش کرد دربند
فلک این آینه وان شانه را جست *** کزین کوه آمد و زان بیشه بر رُست
زنی کاو شانه و آیینه بِفْکنْد *** ز سختی شد به کوه و بیشه مانند
شده شیرین در آن راه از بس اندوه *** غبارآلود چندین بیشه و کوه
رُخش سیمای کمرختی گرفته *** مزاج نازکش سختی گرفته
نشان میجست و میرفت آن دلافروز *** چو ماه چارده، شب چارده روز
جنیبت را به یک منزل نمیماند *** خبر پرسان خبر پرسان همیراند
تکاور دستبرد از باد میبرد *** زمین را دور چرخ از یاد میبرد
سپیدهدم چو دم بر زد سپیدی *** سیاهی خواند حرف ناامیدی
هزاران نرگس از چرخ جهانگرد *** فرو شد تا بر آمد یک گل زرد
شتابان کرد شیرین بارگی را *** به تلخی داد جان یکبارگی را
پدید آمد چو مینو، مرغزاری *** در او چون آب حیوان چشمهساری
ز شرم آب آن رخشندهخانی *** شده در ظلمت، آب زندگانی
ز رنج راه بود اندام خسته *** غبار از پای تا سر برنشسته
به گِرد چشمه جولان زد زمانی *** دَه اندر دَه ندید از کس نشانی
فرود آمد، به یکسو بارگی بست *** ره اندیشه بر نظارگی بست
چو قصد چشمه کرد آن چشمه نور *** فلک را آب در چشم آمد از دور
سهیل از شعر شکرگون برآورد *** نفیر از شعری گردون برآورد
پرندی آسمانگون بر میان زد *** شد اندر آب و آتش در جهان زد
فلک را کرد کحلیپوش پروین *** مُوَصّل کرد نیلوفر به نسرین
حصارش نیل شد یعنی شبانگاه *** ز چرخ نیلگون سر بر زد آن ماه
تن سیمینش میغلطید در آب *** چو غلطد قاقمی بر روی سنجاب
عجب باشد که گل را چشمه شوید *** غلط گفتم که گل بر چشمه روید
در آب انداخته از گیسوان شست *** نه ماهی بلکه ماه آورده در دست
ز مشک آرایش کافور کرده *** ز کافورش جهان کافورخورده
مگر دانسته بود از پیش دیدن *** که مهمانی نواَش خواهد رسیدن
در آب چشمهسار آن شکرِ ناب *** ز بهر میهمان میساخت جلاب
رباعی ۲۴ خیام
چون ابر به نوروز رخِ لاله بِشُسْت *** برخیز و به جامِ باده کن عزمِ دُرُسْت
کاین سبزه که امروز تماشاگهِ توست *** فردا همه از خاک تو برخواهد رُسْت
دوبیتی ۲۴ باباطاهر
گیج و ویجِم که کافر گیج میراد *** چنان گیجِم که کافر هم مَویناد
بر این آئین که مو را جان و دل داد *** شمع و پروانه را پرویج میداد
خواجوی کرمانی » سام نامه » بخش ۲۴ - در جواب گفتن لشکر سام را
چو آگه نه اید از دل ریش من *** مرانید ازین سان سخن پیش من
مرا نقش دیوار دانید و بس *** که ناید به چشمم کنون نقش کس
مه عالم آرا به طلعت نکوست *** ولی جان ندارد بر نقش دوست
دلم را نباشد جز او دلپذیر *** که از جان گریز است زو ناگزیر
دلم فتنه آن پریپیکر است *** که در عین معنی به چشم و سراست
به وصلش کجا باشدم دست رس *** که در چشم عنقا نیاید مگس
نه آنم که برگردم از بهر دوست *** که من نقش دیوارم و جانم اوست
پیامم بر پیر مادر برید *** دل دردمندش به دست آورید
بگوئید کان کت جگر گوشه بود *** دلت را ز خون جگر توشه بود
به خون جگر پرورانیدیش *** نمیزیستی گر نمیدیدیش
کنون رفت و جان را به جانان سپرد *** کزین گونه نخجیرش از راه برد
روان گشت و راه ختا برگرفت *** چه باشد ختا راه دیگر گرفت
اگر پرسد از من منوچهر شاه *** بگوئید کان شاه گیتیپناه
که سام نریمان چو پر برگشاد *** روان گشت روزی خطا بر نهاد
یکی گورش از راه بیرون فکند *** به چشم چو آهوش در خون فکند
چو باد بهار از قفایش ببرد *** چو آهوی چین تا ختایش ببرد
یکی لعبت از پرده بنمود چهر *** دل از پرده بیرون فتادش ز مهر
چو زلف کجش بر زمین اوفتاد *** برآشفت وانگه به چین اوفتاد
خطا کرد و راه ختن برگرفت *** دل خسته از جان و تن برگرفت
به چین شد به بوی سر زلف یار *** که در چین توان یافت مشک تتار
ازین ره کجا جان به منزل برد *** وزین ورطه کشتی به ساحل برد
ولیکن اگر بخت یاری کند *** غم دلبرش غمگساری کند
به چین حلقه زلف چون عنبرش *** به دست آورد یا رود بر سرش
وگر زان که او را سرآید زمان *** تو ای شاه فیروز جاویدمان
بگفت این و بر کرد مرکب ز جای *** به پیش اندر آورد راه ختای
قصیده ۲۴ محتشم کاشانی «ایضا فی مدح مختارالدوله میرزا شاه ولی»
سده آصفیش بود سلیمان به سجود *** میرزا شاه ولی والی اقلیم وجود
آن که از واسطه باس خلایق خالق *** قامت دولتش آراست به تشریف خلود
وانکه از بهر نگهبانی ذاتش همه را *** کرد پا بست و داد ابدی حی ودود
آن که خاک در کاخش متغیر شده است *** بس که رخساره خود سوده به رو چرخ کبود
کسوت دولت او را ز بقای ابدی *** گشته ایام و لیالی همه تار و همه پود
بدر گردید هلال از پی تحصیل کمال *** بس که بر نعل سم توسن او ناصیه سود
خط آزادی خود خواسته کیوان از وی *** که به این جرم رخش کرده قضا قیراندود
جود شاهانهاش آن دم که کند قسمت مال *** پشت شاهین ترازو خمد از بار نقود
مادر دهر چو زادش به بزرگی و بهی *** برخیا زاده آصف لقب اقرار نمود
بود سرگشته به میدان وزارت گوئی *** دولت او ز کنار آمد و آن گوی ربود
ای مه بار گه افروز که هر صبح کند *** آفتابت ز کمال ادب از دور سجود
از ضمیر تو چراغ شب و روز افروزند *** گر نتابد مه و خورشید نباشد موجود
بود در ناصیه شان تو پیدا که خدا *** کارفرمائی دوران به تو خواهد فرمود
بر در قصر وزارت فلک ار ضابطه زد *** قفل دشوار گشائی که به نام تو گشود
کار آن نیست که سازند به خواهش ز عباد *** کار آنست که بیخواست بسازد معبود
نصب و عزل همه تقدیر چو میکرد رقم *** عزل را از پی نصب تو خطا دید و زدود
نیست ز افسانه موحش غمش از خواب ملال *** چشم بخت تو که هرگز نتوانست غنود
صحن درگاه جلالت فلک از مساحی *** به خط نامتناهی نتواند پیمود
از اجلای جهان هرچه درین مدت کاست *** بعد الحمد که بر شان تو معبود فزود
بود در شان تو ای اشرف اشراف زمین *** هر درودی که سروش از فلک آورد فرود
تا نهاده است قضا قاعده طاعت تو *** راستان را همه دم کار قیام است و قعود
قیمت گوهر ذات تو کسی میداند *** کافریده است وجودت همه از گوهر جود
آن چه بر عظم تو جا کرده درین دایره تنگ *** پای افشردن دیوار جهانست و حدود
ثقل بر روی زمین گر نپسندد رایت *** کوه گردد متصاعد به سبک خیزی دود
گر گدائی شود از صدق ستاینده تو *** پادشاهان جهانش همه خواهند ستود
محتشم گرچه زد امروز ثنای تو رقم *** مدح خود دوش ز سکان سماوات شنود
چه شور گو تو هم از جایزه مدحت خویش *** رفعت پایه قدرش بنمائی به حسود
تا کمین ذره ذرات وجودش گردد *** نجم خورشید طلوع و مه برجیس صعود
گرچه دیوان وی آمد دو جهان را زینت *** مدحت ای زیب جهان زینت آن خواهد بود
بهنوازش که شود تا ابدت مدح سرا *** رود را چون بنوازی کند آغاز سرود
تا ز تاثیر عدالت که زوالش مرساد *** خلق در سایه حکام توانند آسود
بر سر خلق خدا سایه عدل تو بود *** تا زمان ابد انجام قیامت ممدود
قصیده ۲۴ خاقانی «در تحسر و تالم از مرگ کافی الدین عمربن عثمان عموی خود گوید»
راه نفسم بسته شد از آه جگر تاب *** کو هم نفسی تا نفسی رانم ازین باب
از هم نفسان نیست مرا روزی ازیراک *** در روزن من هم نرود صورت مهتاب
بی هم نفسی خوش نتوان زیست به گیتی *** بیدست شناور نتوان رست ز غرقاب
امید وفا دارم و هیهات که امروز *** در گوهر آدم بود این گوهر نایاب
جز ناله کسی همدم من نیست ز مردم *** جز سایه کسی همره من نیست ز اصحاب
آزرده چرخم نکنم آرزوی کس *** آری نرود گرگ گزیده ز پی آب
امروز منم روز فرو رفته و شب نیز *** سرگشته ازین بخت سبکپای گران خواب
نالنده و دل مرده تر از مرغ به شبگیر *** لرزنده و نالندهتر از تیر به پرتاب
گرم است دمم چون نفس کوره آهن *** تنگ است دلم چون دهن کوزه سیماب
با این همه امید به بهبود توان داشت *** کان قطره تلخ است که شد لولو خوشاب
راحت ز عنا زاید و شک نی که به نسبت *** زان حصرم خام است چنین پخته میناب
از داده دهر است همه زاده سلوت *** از بخشش چاه است همه ریزش دولاب
ای مرد سلامت چه شناسد روش دهر *** از مهر خلیفه که نویسد زر قلاب
از حادثه سوزم که برآورد ز من دود *** وز نائبه نالم که فرو برد به من ناب
سرگشته چه گویم که سر و پای ندارم *** خسته به گه خرط و شکسته گه طبطاب
بیمارم و چون گل که نهی در دم کوره *** گه در عرقم غرقه و گه در تبم از تاب
حاجت به جو آب است و جوم نیست ولیکن *** دل هست بنفشه صفت و اشک چو عناب
چون زال به طفلی شدهام پیر ز احداث *** زآن است که رد کرده احرارم و احباب
خرسندی من دل دهدم گر ندهد خلق *** سیمرغ غم زال خورد گر نخورد باب
همت به سرم گفت که جاه آمد مپذیر *** عزلت به درم کوفت که فقر آمد دریاب
زان دل که در او جاه بود ناید تسلیم *** زان نی که ازو نیشه کنی ناید جلاب
مگزین در دونان چو بود صدر قناعت *** منگر مه نخشب چو بود ماه جهان تاب
ایام به نقصان و تو را کوشش بیشی *** خورشید به سرطان و تو را پوشش سنجاب
کی فربهی عیش دهد آخور ایام *** کی پرورش پیل بود جانب سقلاب
تکیه نکند بر کرم دهر خردمند *** سکه ننهد بر درم ماهی ضراب
دهرا چه کشی دهره به خون ریختن من *** خود ریخته گردد تو مکش دهره و مشتاب
قصاب چه آری ز پی کشتن ماهی *** خود کشته شود ماهی بیحربه قصاب
هان ای دل خاقانی اگرچه ستم دهر *** برتافتنی نیست مشو تافته برتاب
نقدی که قدر بخشد چه قلب، چه رایج *** لفظی که قضا راند چه سلب، چه ایجاب
خط بر خط عالم کش و در خط مشو از کس *** دل طاق کن از هستی و بر طاق نه اسباب
جاهل نرسد در سخن ژرف تو آری *** کف بر سر بحر آید پیدا نه به پایاب
تحقیق سخن گوی نخیزد ز سخن دزد *** تعلیق رسن باز نیاید ز رسن تاب
کو آنکه سخندان مهین بود به حکمت *** کو آنکه هنر بخش بهین بود به آداب
کو صدر افاضل شرف گوهر آدم *** کو کافی دین واسطه گوهر انساب
کو آنکه ولی نعمت من بود و عم من *** عم نه که پدر بود و خداوند به هر باب
آن فخر من و مفتخر ماضی اسلاف *** آن صدر من و مصدر مستقبل اعقاب
آن خاتمه کار مرا خاتم دولت *** آن فاتحه طبع مرا فاتح ابواب
در دولت عم بود مرا مادت طبعم *** آری ز دماغ است همه قوت اعصاب
زو دیو گریزنده و او داعی انصاف *** زو حکمت نازنده و او منهی الباب
زآن عقل بدو گفته که ای عمر عثمان *** هم عمر خیامی و هم عمر خطاب
ادریس قضا بینش و عیسای شفا بخش *** داده لقبش در دو هنر واضح القاب
از نعش بُدی تختش و از تیر فلک میل *** وز قوس قزح زیجش وز ماه سطرلاب
دانم که دگرباره گهر دزدد ازین عقد *** آن طفل دبستان من آن مردک کذاب
هندو بچهای سازد ازین ترک ضمیرم *** زآن تا نشناسند بگرداند جلباب
چون خیمه ابیات چهل پنج شد از نظم *** بگسست طناب سخن از غایت اطناب
قصیده ۲۴ ظهیر فاریابی
چون کوکبه عید به آفاق درآمد *** در باغ سعادت گل دولت به برآمد
آن وعده که تقدیر همی داد وفا شد *** وان کار که ایام همی خواست برآمد
آسود جهان از تف خورشید حوادث *** چون در کنف عدل شه دادگر آمد
اقبال غلامانه میان بست به خدمت *** در بارگه خسرو جمشید فر آمد
فرمان ده شاهان جهان اعظم اتابک *** کز صدمت رمحش فلک از پای در آمد
شاهنشه ابوبکر محمد که جهان را *** از حضرت او مژده عدل عمر آمد
آن شاه جهان گیر جوانبخت که گردون *** در موکب او همچو زمین پی سپر آمد
نام ولقب و کنیت عالیش خرد را *** درکام به شیرینی شهد و شکر آمد
بنهاد به پیشش کله کبر و کمر بست *** هر شه که سزاوار کلاه و کمر آمد
در طلعت او نور الهی به عیان دید *** آنکس که ز انوار خرد بهره ور آمد
ای دوخته عالم را قدر تو قبایی *** کورا نهمین طاق فلک آستر آمد
زان سینه تهی کرد کمانت که عدو را *** هر تیر که انداخت همه بر جگر امد
شمشیر تو در ظلمت شبهای حوادث *** چون پرتو خورشید و طلوع سحر آمد
اقبال تو زیر و زبر چرخ بپیمود *** در چشم جلال تو همه مختصر آمد
جود تو تر و خشک جهان جمله بهم کرد *** بر مایده همت تو ماحضر آمد
توقیع همایون تو بر صفحه منشور *** خطیست که بر گرد عذرا ظفر آمد
سر بر خط حکم تونهد هر که یکی دم *** در دایره حکم قضا و قدر آمد
بر درگه تقدیر فلک چرخ زنان است *** زان روز که پروانه ملکت به در آمد
از بهر تماشای تو بر داشت زمانه *** چندانکه ز آفاق مرا در نظر آمد
در عرصه میدان تو افزود سعادت *** آن خطه که جولانگه شمس و قمر آمد
خصمت که پرستنده سُمّ خر عیسی است *** اندر نظر عقل چو دنبال خر آمد
بر بوک ومگر عمر بسر برد حسودت *** ور حادثه بر جانش مفاجا حشر آمد
این مایه ندانست که بر هیچ نپاید *** هر کار که در معرض بوک و مگر آمد
شاها منم آنکس که ز مدح تو زبانم *** چون صفحه تیغ تو سراسر گهر آمد
تو شاه هنر پرور و من بنده هنرمند *** این هردو بیکباره چرا بی اثر آمد
دوران فلک سخره فرمان تو بادا *** کز عدل تو دوران حوادث به سر آمد
بگذار چنین عید هزاران که جهانرا *** هر لحظه ز اقبال تو عیدی دگر آمد
قصیده ۲۴ امیر معزی
چو آتش فلکی شد نهفته زیر حجاب *** زدود بست فلک بر رخ زمانه نقاب
درآمد از در من برگرفته دلبر من *** ز روی خویش نقاب و ز موی خویش حجاب
خبر گرفته که من بر عزیمت سفرم *** فرو نهادم و برداشتم دل از اَحباب
عرق گرفته جبینش ز داغ فُرقَتِ من *** چو بر چکیده به گلبرگ قطرههای گلاب
کشیده زلف گره گیر در میان دو لب *** چو خوشه عِنَب اندر میانه عَنّاب
به سرو برشده دارد ز مشک تافته خم *** به تیر آخته دارد ز شیر تافته تاب
فرو زده به دو بادام صدهزار الماس *** برون شده سر الماسها به دُرّ خوشاب
ز های و هوی غریوش هزار دل چو دلم *** بر آتش غم و تیمار بیش گشته کباب
دراز کرد زبان عتاب وگفت مرا *** که ای به لفظ خطا با فراق کرده خطاب
تورا که گفت که اندر حضر بهاین زودی *** ز وصل عزم بگردان، ز دوست روی بتاب
شباب و یار مساعد خوشست هر دو به هم *** مبر ز یار مساعد به روزگار شباب
بباش و رنجه مکن دست را بهبند عنان *** بپا و رنجه مکن پای را به رنج رکاب
بهکوه و دشت چه تازی میان ژاله و برق *** که وقت طارَم خرگاه و آتش است و شراب
همی نبینی کز باد بهمنی در و دشت *** شدست معدن کافور و چشمه سیماب
جواب دادم و گفتم که ای شکر لب من *** مکن دراز به خشم اندرون زبان عِتاب
نخست کس نه تویی کز فراق دیدستم *** نخست کس نه منم کز سفر کشید عذاب
سفر اگر همه دشت است باشدش پایان *** فراق اگر همه بحرست باشدش پایاب
زنم چرا نزنم دست در عِنان صلاح *** کنم چرا نکنم پای در رکاب صواب
ز باد و بهمن و سرما چه باک بود مرا *** که هست در دل و طبع من از دو آتش آب
یکی ز عشق تو و دیگر از تفکر شعر *** شعاع و شعله هر دو رسیده تا به سحاب
من از خدای به شکرم تو صبر کن که دهد *** مرا به شکر جزای و تو را به صبر ثواب
بیا و دست در آگوش من حمایل کن *** که دیرگشت و بپا ایستادهاند اصحاب
دوید تا بر من پشت کرد چون چوگان *** دلم ز بیم جدایی چو گوی در طَبطَاب
فرو سِتُرد ز رخسار خون دیده بهدست *** به خون دیده ده انگشت خویشکرد خَضاب
وداع کردم و بر جان و دل نگاریدم *** حساب وصلش و دیدم شبی چو روز حساب
شبی که بود ز بس تیرگی زمین و هوا *** چو روز بازپسین سر به سر سیاهی ناب
خمیده ماه به شکل کمان زرّین نور *** جهنده رَجم شیاطین چو بُسّدین نشاب
خیال نور کواکب میان ظلمت شب *** چنانکه پَرّ حواصِل میان پرّ غُراب
بساط پروین گفتی میان نَطع کبود *** پیالههای بلورست درکف لعّاب
بَناتِ نَعش پراکنده بر کران سپهر *** چو بیضههای شترمرغ در میان سراب
نجوم جَوزا همچون حمایل زرّین *** فرو گذاشته از روی جامه حُجّاب
مَجرّه همچو رهی کاشکاره شد در بحر *** چو زد کلیم پیمبر عصای خویش بر آب
ستور من به چنین شب همی نمود هنر *** همی نوشت شَخ و سنگ بر نشیب و عقاب
به نیکویی چو تَذَرو و به فرّخی چو همای *** به رهبری چو کلنگ و به سرکشی چو عقاب
دوندهتر گه رفتن ز باد برگردون *** جهنده ترگه جستن ز تیر در پرتاب
دو چشم او چو دو لؤلؤ برآمده ز صدف *** دو گوش او چو دو خنجر برآخته ز قِراب
دلیروار به پیش اندرون گرفت رهی *** همه نشیمن افعیّ و خوابگاه ذِئاب
گه اندرو زد مه بیم و گه ز باد بلا *** گهی زشیر نهیب وگهی ز دزد نهاب
فتاده ناله غولان گمره اندر دشت *** چنانکه نعره شیران شَرزَه اندر غاب
به روی سنگ سیه بر نشسته برف سفید *** چو موی قاقم بر روی جامه سنجاب
نموده دیو به چشمم ز دور پیکر خویش *** چو در جحیم دل کافران بهروز عقاب
گذر نکرد به پیش دلم چو دید که هست *** دلم سپهر و شهاب اندرو مدیح شهاب
شهابِ دینِ خدا مُقْتَدی مؤیّد ملک *** ظهیر دولت و پیرایه اولوالالباب
کریم بار خدایی که اهل حکمت را *** به حکم عقل ز درگاه او سزد محراب
کتاب و کِلک همه کاتبان ستوده شود *** چو کلک او بنگارد صحیفه بهکتاب
چو نیزه گیرد و شمشیر ازو بیاموزند *** یلان رزم و سران سپه طعان و ضراب
به بخشش کف او ساعتی وفا نکند *** اگر ستاره درم گردد و فلک ضراب
بود چو فایده در لفظ اگر نگاه کنی *** ز نیکویی لقبش در میانه القاب
بود چو واسطه در عِقد اگر قیاس کنی *** ز روشنی نسبش در میانه انساب
ایا ز غایت احسانت گرم گشته قلوب *** و یا ز قوّت فرمانت نرم گشته رقاب
شعاع بخت تو تا آدم است بر اسلاف *** لباس جاه تو تا محشرست بر أعقاب
به زیر هر هنرت جوهری است از حکمت *** به زیر هر سخنت دفتری است از آداب
به طبع جغد شود هر که دشمن تو بود *** که جغدوار نجوید مگر دیار خراب
بر ضمیر تو زیبد منجمان تو را *** مَجرّه تخته و ماه دو هفته اُسطُرلاب
هزار دانه گوهر بود به بیداری *** ز ابر جود تو یک قطره دیدن اندر خواب
اگر سؤال کند سائلی ز رجعت روح *** کفِ جواد تو او را کفایت است جواب
اگر تُراب ز دست تو یابدی باران *** به جای سبزه زَبَرجَد برون دمد ز تراب
بر آن زمین که تو را آرزوی صید بود *** حسود را حسد آید در آن زمین ز کِلاب
ز خیمه ظفرت نقش نسترد گردون *** چگونه یارد از دشمنی گسست طناب
مجالسند به لفظ اندرون ولیّ وعدوت *** که آن همیشه مُصیب است و این همیشه مُصاب
در آفرین تو ماند به روی حورالعین *** قصیدههای چو آب من از ملاحت و آب
چون من به مدح تو مشکین کنم صحیفه سیم *** سبب کند به معانی مُسَبّب الاسباب
ز بهر روی تو فالی گرفتم از مُصحَف *** برآمد آیت «طوبی لَهُم و حُسن مآب»
به وقت آن که به حج حاجیان شتاب کنند *** چو حاجیان سوی درگاهت آمدم به شتاب
اگر قبول کنی خویشتن به موسم حج *** کنم ز بهر تو قربان برین مبارک باب
اگرچه هست به چشمت مرا ز تو اعزاز *** وگرچه هست به نعمت مرا ز تو اَنجاب
بدین قصیده سزد گر زیادتی یابم *** که لفظهاش بدیع است و وصفهاش عِجاب
به وزن وقافیت آن که عَسجُدی گوید: *** «غلاموار میان بسته و گشاده نقاب»
همیشه تا که به عشق اندرون خبر گویند *** ز حال عُروه و عَفرا و حال دَعد و رُباب
به شش دلیل طرب مجلس تو خرّم باد *** به نای و بربط و تنبور و طبل و چنگ و رباب
همیشه تا که به وصف اندرون مجرّه بود *** چو جوی شیر و فلک چون زمردین دولاب
سر عدوت چو دولاب باد گرداگرد *** دو جوی خون به رخش پر ز درد و حسرت و تاب
بنان تو گه بخشش مُقَسّمُ الارزاق *** نهان تو گه کوشش مفتح الابواب
سرای مادح تو چون خزاین مَلِکان *** ز بَدرههای زر سرخ و رزمههای ثیاب
عسجدی » اشعار باقیمانده » شماره ۲۴ - از قصیده ای
زهی بزرگ عطائی که در مضیق نیاز *** امل پناه بدان دست درفشان آورد
ز بیم جود تو کان خاک در دهان افکند *** ز یاد دست تو بحر آب در دهان آورد
نظام قاری » دیوان البسه » مخیلنامه (در جنگ صوف و کمخا) » بخش ۲۴ - رزم کمخا بصوف
سه روز و سه شب درهم آویختند *** بسی گرد از فتنه انگیختند
چهارم نخ خور چو شد بافته *** بچرخ این قزآل شد تافته
به پیچیده شد سالوی ساغری *** زته باز شد معجر چنبری
خزسیم دوزی شده زیر سنگ *** قبای زرافشان بر آمد زتنگ
همی گفت ازان رختها موی بند *** معلق بیکموی باشیم چند
یکی تسمه گفتش که ای نابکار *** نهادی همی پای بردم مار
قبارا در آنحرب با ترس و باک *** شد از تیغ مقراض دل چاک چاک
زچرخ قزآوازه سوره خاست *** زدفین فغان بهر ماسوره خاست
چه از گرد بالش چه ازمتکا *** زدند از دو سر طبل مرجنک را
کشیدند موئینها جمله تیغ *** زکرباس خیمه هوا گشت میغ
ززیلوو خرگه در آن رزمگه *** زمین هشت شد آسمان گشت ده
قواره سری بود بی ور بدن *** زمی لکه بر جامه خون ریختن
بنوبت زدن بهر والا ولنج *** زده میخ حمل از دو جانب صرنج
سر سرخ سوزن چو می برفراشت *** زانگشتوانه یکی خود داشت
گو جیب پهلو شده کینه جو *** همی برد دسمال یک یک فرو
ببست کارد زاندم که خود بر کمر *** زپهلوی او خود جهان معتبر
که در حب پس کرده خونخوار بود *** هرانچه او نه او کشته مردار بود
ببریدن رخت درزی فتاد *** چکاچاک مقراض و گزوانهاد
در آن قلبگه قیفک اول گریخت *** پس و پیش شلوار والا گسیخت
میان بندرا شد علم سرنگون *** شدند اطلس و شرب و خارا زبون
نمیدید کمخا در آن حرب گاه *** بجز قلعه کوشک دیگر پناه
خود و همبرانش بدانجا شدند *** جدا زاستر جمله روها شدند
ازان دگمها بسکه میتاختند *** همه بچه خرد انداختند
چو سجاده پروای مسواک داشت *** جرزدان عصا هم بره واگذاشت
زتنبان نمودند از آنجا سلیح *** عبائی ازینجا بگفتا ملیح
سه روز و سه شب بود جنگ حصار *** بسی جامها شد ازان زخم دار
چنین گفت زیلوی ابریشمیین *** بارمک که ای نامدار گزین
زکمخا تو داری زروئی جهت *** من از صوف دارم زوجهی صفت
باین هردو باشد که صلحی دهی *** کنم چون نمد تکیه ات همرهی
فروپیچی این قصه جنگ و کین *** بگیریم یکبارگی بر زمین
غزل ۲۴ میرزاده عشقی
ای دختران ترک! خدا را، حیا کنید *** باری در این معامله، شرم از خدا کنید!
یا رخ نهان کنید که دل نابرید یا *** با عاشقان دلشده کمتر جفا کنید
یا وعده نادهید که با ما وفا کنید *** یا برقرار وعده، خودتان وفا کنید
یغما نموده اید دل و دین ما بلی *** کی عادت قدیمی خود رها کنید؟
ترک ختا همیشه به یغما به نام بود *** یک چندهم رواست که ترک خطا کنید
جائی کشید کار ز یغما که این زمان *** یغمای شت، پیمبر پیشین ما کنید؟
زرتشت دل نبود که آن را توان ربود! *** حاشا قیاس دل، ز چه با انبیا کنید؟
زرتشت بردنی نبود، این طمع چه سود؟ *** تنها همان، ببردن دل اکتفا کنید!
امروز قصد بردن پیغمبران، کنید: *** فردا بعید نیست که قصد خدا کنید!
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۴۲
پس آگاه شد شنگل از کار شاه *** ز دختر که شد شاه را پیشگاه
به دیدار ایران بدش آرزوی *** بر دختر شاه آزادهخوی
فرستاد هندی فرستادهای *** سخنگوی مردی و آزادهای
یکی عهد نو خواست از شهریار *** که دارد به خان اندرون یادگار
به نوی جهاندار عهدی نوشت *** چو خورشید تابان به باغ بهشت
یکی پهلوی نامه از خط شاه *** فرستاده آورد و بنمود راه
فرستاده چون نزد شنگل رسید *** سپهدار قنوج خطش بدید
ز هندوستان ساز رفتن گرفت *** ز خویشان چینی نهفتن گرفت
بیامد به درگاه او هفت شاه *** که آیند با رای شنگل به راه
یکی شاه کابل دگر هند شاه *** دگر شاه سندل بشد با سپاه
دگر شاه مندل که بد نامدار *** همان نیز جندل که بد کامگار
ابا ژنده پیلان و زنگ و درای *** یکی چتر هندی به سر بر به پای
همه نامجوی و همه نامدار *** همه پاک با طوق و با گوشوار
همه ویژه با گوهر و سیم و زر *** یکی چتر هندی ز طاوس نر
به دیبا بیاراسته پشت پیل *** همی تافت آن لشکر از چند میل
ابا هدیه شاه و چندان نثار *** که دینار شد خوار بر شهریار
همی راند منزل به منزل سپاه *** چو زان آگهی یافت بهرامشاه
بزرگان ز هر شهر برخاستند *** پذیره شدن را بیاراستند
بیامد شهنشاه تا نهروان *** خردمند و بیدار و روشنروان
دو شاه گرانمایه و نیکساز *** رسیدند پس یک به دیگر فراز
به نزدیک اندر فرود آمدند *** که با پوزش و با درود آمدند
گرفتند مر یکدگر را به بر *** دو شاه سرافراز با تاج و فر
پیاده شده لشکر از هر دو روی *** جهانی سراسر پر از گفتوگوی
دو شاه و دو لشکر رسیده بهم *** همی رفت هرگونه از بیش و کم
به زین بر نشستند هر دو سوار *** همان پرهنر لشکر نامدار
به ایوانها تخت زرین نهاد *** برو جامه خسرو آیین نهاد
به ره بر بره مرغ بریان نهاد *** به یک تیر پرتاب بر خوان نهاد
می آورد و برخواند رامشگران *** همه جام پر از کران تا کران
چو نان خورده شد مجلس شاهوار *** بیاراست پر بوی و رنگ و نگار
پرستندگان ایستاده به پای *** بهشتی شده کاخ و گاه و سرای
همه آلت می سراسر بلور *** طبقهای زرین ز مشک و بخور
ز زر افسری بر سر میگسار *** به پای اندرون کفش گوهرنگار
فروماند زان کاخ شنگل شگفت *** به می خوردن اندیشه اندر گرفت
که تا این بهشتست یا بوستان *** همی بوی مشک آید از دوستان
چنین گفت با شاه ایران به راز *** که با دخترم راه دیدار ساز
بفرمود تا خادمان سپاه *** پدر را گذراند نزدیک ماه
همی رفت با خادمان نامدار *** سرای دگر دید چون نوبهار
چو دخترش را دید بر تخت عاج *** نشسته به آرام با فر و تاج
بیامد پدر بر سرش بوسه داد *** رخان را به رخسار او برنهاد
پدر زار بگریست از مهر اوی *** همان بر پدر دختر ماهروی
همی دست بر سود شنگل به دست *** ازان کاخ و ایوان و جای نشست
سپینود را گفت اینت بهشت *** برستی ز کاخ بتآرای زشت
همان هدیهها را که آورده بود *** اگر بدره و تاج و گر برده بود
بدو داد با هدیه شهریار *** شد آن خرم ایوان چو باغ بهار
وزان جایگه شد به نزدیک شاه *** همی کرد مرد اندر ایوان نگاه
بزرگان چو خرم شدند از نبید *** پرستار او خوابگاهی گزید
سوی خوابگه رفتن آراستند *** ز هرگونهای جامهها خواستند
چو پیدا شد این چادر مشکرنگ *** ستاره بروبر چو پشت پلنگ
بکردند میخوارگان خواب خوش *** همه ناز را دست کرده بکش
چنین تا پدید آمد آن زرد جام *** که خورشید خوانی مر او را به نام
بینداخت آن چادر لاژورد *** بگسترد بر دشت یاقوت زرد
به نخچیر شد شاه بهرام گرد *** شهنشاه هندوستان را ببرد
چو از دشت نخچیر باز آمدند *** خجسته پی و بزمساز آمدند
چنین هم بگوی و به نخچیر و سور *** زمانی نبودی ز بهرام دور
رباعی ۴۲ خیام
گویند مرا که دوزخی باشد مست *** قولیست خلاف، دل در آن نتوان بست
گر عاشق و میخواره به دوزخ باشند *** فردا بینی بهشت همچون کف دست
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۴۲ - مقاله یازدهم در نشان دادن از حال صوفیان که نشان ایشان بی نشانی است و زندگانی ایشان در جان فشانی
ای ز صفت تیره دلان خم زده *** وز صفت اهل صفا دم زده
دل نشده صاف ز نام آوری *** نام برآورده به صوفیگری
شیوه صوفی چه بود نیستی *** چند تو بر هستی خود ایستی
گم شو ازین هستی پر اشتلم *** بلکه شو از گم شدگی نیز گم
ناشده از خویش تهی همچو نی *** دم زدنت زانکه نه یی تا به کی
گر تو نیی این همه آوازه چیست *** هر نفس این زمزمه تازه چیست
نی چه بود آن که به دستان خویش *** دم نزند جز ز نیستان خویش
بادیه هستی خود بسپرد *** پی به نیستان عدم آورد
چون ز نیستان شکرافشان شود *** بهر حریفان شکرستان شود
از شکرستان چو برآرد نفس *** طوطی جان ها شود آنجا مگس
بر لبت این لاف که چون نی نیم *** در دلت اندیشه که جز کی کیم
قالب تو رومی و دل زنگی است *** رو که نه این شیوه یکرنگی است
با تن رومی دل زنگی که چه *** رنگ یکی گیر دو رنگی که چه
رنگ دو رنگی به دو رنگان گذار *** زانکه دو رنگی همه عیب است و عار
به که شفا جو ز مسیحا شوی *** بو که ازین عیب مبرا شوی
خشک ز روزه شکمت طبلسان *** گشته علم بر کتفت طیلسان
سر نزده از دلت انصاف فقر *** چند بدین طبل و علم لاف فقر
خرقه صد پاره که داری به دوش *** بر سر صد عیب بود پرده پوش
دلق ورع را چو بود تار سست *** کی شود از خرقه پاره درست
رشته تسبیح تو دام ریاست *** مهره آن دانه مرغ هواست
دانه و دام از پی آن گستری *** تا غذی از گرسنه مرغی خوری
هست ز مسواک چه سوهان تو *** تیز به خوان همه دندان تو
تیزی دندانت به سوهان بسای *** از سر هر سفره مشو لقمه خای
شرح محاسن چو دهد شانه ات *** سر به قبایح نهد افسانه ات
نیست به روی تو یکی مو سیاه *** چند کنی نامه سیاه از گناه
شکل کمان راست قدت شرح ده *** بهر کمان تو عصا گشته زه
تا به کمانت فلک این چله بست *** تیر جوانیت برون شد ز شست
نوبت پیریست جوانی مکن *** میل سوی نیل امانی مکن
بر سر سجاده چو پا سایدت *** پا ز رعونت به زمین نایدت
رخ به زمین سای به وقت نماز *** زانکه مصلاست حجاب نیاز
از کجی و کجروی اندیشه کن *** پیروی راستروان پیشه کن
مدعیی خرقه تقوا مپوش *** متقیی جام تمنا منوش
زهد می آلوده نیرزد به هیچ *** مس زراندوده نیرزد به هیچ
صورت و معنیت به هم راست دار *** تات شوند اهل صفا خواستگار
یا ز سرت خرقه تقوا بکش *** یا قدم از راه تمنا بکش
قصیده ۴۲ محتشم کاشانی «وله ایضا من لطف انفاسه فی مدح اعتمادالدوله میرزا سلمان جابری»
در وثاق خاص خود گرد یساق افشاند باز *** آصف کرسی نشین مسند فراز سرفراز
باشکوه دور باش صولت هیبت لزوم *** با فروغ آفتاب دولت حاسد گداز
وه چه آصف آن که در حصر صفاتش لازم است *** با علو فطرت و طی لسان عمر دراز
اصل قانون بزرگی میرزا سلمان که هست *** بینوایان را ز کوچک پروریها دلنواز
از دعای او به آهنگ اجابت در عراق *** راست جوش کاروانست از صفاهان تا حجاز
ترک و تازی از مخالف تا مؤالف نسپرند *** راه ایوان همایون گر ازو نبود جواز
رای ملک آرا که کرد از دانش عالم فروز *** بیمشقت بر رخ دشمن در عالم فروز
گر نبودی سد او بودی چو سیلاب نگون *** ظلم را بر ملک عیش ترک و تازی ترکنار
هست نازش بر نیاز پادشاهان دور نیست *** گر به ایجاد چنین ذاتی بنازد بینیاز
کارسازیهای او در سازگار سلطنت *** هست نقش منتخب از نقش دان کارساز
محض اعجاز است در اثنای حکم دار و گیر *** از تعدی اجتناب و از تطاول احتراز
بر خلاف رای او گر آسمان را از کمان *** تیر تدبیری جهد گرداندش تقدیر باز
خوانده خوان نوال از همت او جن و انس *** رانده ملک وجود از بخشش او حرص و آز
ای صبا در گوش شه گو کای سلیمان زمان *** بر سلیمان ناز کن اما به این آصف بناز
میشود ز آهنگ دور اما محل نفخ صور *** بهر دفع ظلم قانونی که عدلش کرده ساز
در حقیقت آن قدرها از مزاج اوست فرق *** بر مزاج پادشاهان کز حقیقت بر مجاز
ای مهین آصف که بر گرد سرت در گردشست *** مرغ روح آصفبن برخیا از اهتزاز
برخی از اوصاف ذاتت طبع ازین طرز جدید *** تا نکرد تا انشا به کام دل نشد دیوان طراز
نیست روزی کز برای ضبط گیتی نشنود *** گوش تقدیر از زبان شخص تدبیر تو راز
آستانت را خرد با آسمان سنجید و یافت *** عرش آن را در نشیب وفرش این را برفراز
گر کنی در ایلغاری حکم بیمهلت روند *** بختیان آسمان در زیر بارت بیجهاز
هست در چنگال عصفور تو عنقای فلک *** راست چون پر کنده گنجشکی به چنگ شاهباز
مصر دولت را عزیزی و به منت میکشند *** یوسفان با آن همه نازک دلیها از تو ناز
بس که با یک یک ز مملوکان خویشی مهربان *** کار عشق افتاده یک محمود را با صد ایاز
خصم کج بنیاد اگر زد با تو لاف همسری *** راستان را در میان باز است چشم امتیاز
در مشام جان خیال عطر نرگس پخته عشق *** گو علم برمیفراز از خامی سودا پیاز
ناتوان بازار رشک از بهر خصم ناتوان *** گرم می ساز و بهر وجهش که خواهی میگداز
دشمن آهن دلت از سختی اندر بغض و کین *** کام خواهد یافتن آخر ولی در کام گاز
داری اندر جمله معنی هزاران پردگی *** همچو من شیدای هر یک صد هزاران عشقباز
نظم لعب آیین ما نسبت به آن لفظ متین *** چون معلقهای طفلانست در جنب نماز
تا ره خواهش به دست آز پوید پای فقر *** تا در دلها ز تاب فقر کوبد دست آز
چون در رزق خدا بر روی درویش و غنی *** بر گدا و محتشم بادا در لطف تو باز
رباعی ۴۲ سلمان ساوجی
در معرض رویت قمر آمد بشکست *** در رشته لعلت شکر آمد به شکست
موی تو ز بالا به قفا باز افتاد *** ناگاه سرش بر کمر آمد به شکست
شعر ۴۲ روضة المحبین ابن عماد «مثل»
یک روز شنیدهام که بلبل *** میگفت ز شاخ سرو با گل
کای غره به حسن و شوکت خویش *** از نالۀ زار من بیندیش
بر گریۀ من مباش خندان *** کاین عمر دوروزه نیست چندان
هم دور زمانه را وفا نیست *** هم دولت و حسن را بقا نیست
من نیز چو بلبل سحرخوان *** تاکی ز غمت برآرم افغان
وقت است که خار غم برآری *** از پای دلم به غمگساری
گر جان به لب آید از فراقت *** ور سر برود در اشتیاقت
من ترک محبتت نگویم *** جز راه مودتت نپویم
جز وصل تو از خدا نخواهم *** این است دعای صبحگاهم
تا کام نیابم از دهانت *** تا سر ننهم بر آستانت
گر بر سر خاک من خرامان *** آیی مفشان ز خاک دامان
چون خون بگرفت گردنت را *** گو خاک بگیر دامنت را
عسجدی » اشعار باقیمانده » شماره ۴۲ - مدح سلطان محمود
شاه ابوالقاسم بن ناصر دین *** آن نبردی ملک نبرده سوار
غزل ۴۲ آشفته شیرازی
به صید خلق بتان تا گشاده بازو را *** شکار شیر بیاموختند آهو را
کند ز تیر نظر صید رستم دستان *** کمان سخت ببینید و زور بازو را
محیط ماه و خوری ای خطوط ریحانی *** ببین چه خاصیت است این طلسم جادو را
اسیر چنگل شاهین حکم تو شد چرخ *** چنان که چرخ بگیرد دراج و تیهو را
کمان حسن تو را ماه آسمان نکشد *** کشیدهای چه به خورشید تیغ ابرو را
عبث به لجه عمان چه میرود غواص *** مگر به درج عقیقش ندیده لؤلؤ را
تو را که قلعه دلها گشوده شد ز نظر *** به رخ متاب خدا را کمند گیسو را
ز موی فرق و میان تو فرق میباید *** گشودهای ز قفا از چه سنبل مو را
فریب سینه سیمین مهوشان مخورید *** که دل زسنگ بود یار آینه رو را
محک ز مهر علی جستهایم آشفته *** ازین تمیز داد زشت و نیکو را
غزل ۲۲۴ مولانا
چه خیره مینگری در رخ من ای برنا *** مگر که در رخمست آیتی از آن سودا
مگر که بر رخ من داغ عشق میبینی *** میان داغ نبشته که نحن نزلنا
هزار مَشک همیخواهم و هزار شکم *** که آب خضر لذیذست و من در استسقا
وفا چه میطلبی از کسی که بیدل شد *** چو دل برفت برفت از پیش وفا و جفا
به حق این دل ویران و حسن معمورت *** خوش است گنج خیالت در این خرابه ما
غریو و ناله جانها ز سوی بیسویی *** مرا ز خواب جهانید دوش وقت دعا
ز ناله گویم یا از جمال ناله کنان *** ز ناله گوش پرست از جمالش آن عینا
قرار نیست زمانی تو را برادر من *** ببین که میکشدت هر طرف تقاضاها
مثالِ گویی اندر میان صد چوگان *** دوانه تا سر میدان و گه ز سر تا پا
کجاست نیت شاه و کجاست نیت گوی *** کجاست قامت یار و کجاست بانگ صلا
ز جوش شوق تو من همچو بحر غریدم *** بگو تو ای شه دانا و گوهر دریا
غزل ۲۲۴ حافظ
خوشا دلی که مدام از پِی نظر نرود *** به هر دَرَش که بخوانند بیخبر نرود
طمع در آن لبِ شیرین نکردَنَم اولی *** ولی چگونه مگس از پِی شکر نرود
سوادِ دیده غمدیدهام به اشک مشوی *** که نقشِ خالِ توام هرگز از نظر نرود
ز من چو بادِ صبا بویِ خود دریغ مدار *** چرا که بی سرِ زلفِ توام به سر نرود
دلا مباش چنین هرزه گَرد و هرجایی *** که هیچ کار ز پیشت بدین هنر نرود
مکن به چشمِ حقارت نگاه در منِ مست *** که آبرویِ شریعت بدین قَدَر نرود
منِ گدا هوس سروقامتی دارم *** که دست در کمرش جز به سیم و زر نرود
تو کز مکارمِ اخلاق عالَمی دگری *** وفایِ عهدِ من از خاطرت به در نرود
سیاه نامهتر از خود کسی نمیبینم *** چگونه چون قلمم دودِ دل به سر نرود
به تاجِ هدهدم از رَه مَبَر که بازِ سفید *** چو باشه در پِی هر صیدِ مختصر نرود
بیار باده و اول به دستِ حافظ ده *** به شرطِ آن که ز مجلس سخن به در نرود
دوبیتی ۲۲۴ باباطاهر
دو چشمم را ته خون پالا کنی ته *** کلاه عقلم از سر وا کنی ته
اگر لیلی بپرسه حال مجنون *** نظر او را سوی صحرا کنی ته
غزل ۲۲۴ سیدای نسفی
ساقی مجلس ما آن بت بی باک نشد *** تا به خون روی نشستیم دلش پاک نشد
خط برآورد و به گرد دل عشاق نگشت *** طفل ما پیر شد و صاحب ادراک نشد
گوش بر گفته من آن لب خاموش نکرد *** تا زبان در دهنم چون سر مسواک نشد
روزیی سفله زر و سیم نگردد هرگز *** رزق گرداب به غیر از خس و خاشاک نشد
حاجت خویش مبر پیش بلند اقبالان *** گره هیچ کسی باز ز افلاک نشد
دل مگو آنکه چو گل سینه خود پاره نکرد *** بشکن آن دست که زو پیرهنی چاک نشد
می شود نام هنرمند پس از مرگ علم *** دانه سر سبز نشد تا به ته خاک نشد
در چنین فصل که می گل کند از نشتر خار *** پنجه ام سلسله جنبان رگ تاک نشد
سیدا این غزل صایب شیرین سخن است *** صاف با ما دل آن شعله بی باک نشد
غزل ۲۲۴ ابن یمین
آصف ثانی علاء دولت و دین *** چون سلیمان جهان بکام تو باد
تا بود عمر جاودانت چو خضر *** چشمه آبحیات جام تو باد
زهره ازهر کنیز مجلس تست *** خسرو سیارگان غلام تو باد
زینت و زیب و بهای سکه ملک *** از لقب فرخ و ز نام تو باد
گفته قضا تیغ آبدار ترا *** جفن عدو کمترین نیام تو باد
خصم جگر تشنه را در آتش غم *** آبخور از چشمه حسام تو باد
هر شفق و صبح کز افق بدمد *** فرخی فال صبح و شام تو باد
تا که بود سبز خنک چرخ شموس *** ابلق تند زمانه رام تو باد
وز کرمت زیر پای ابن یمین *** باره رهوار خوش لکام تو باد
غزل ۲۴۲ عطار
مرد ره عشق تو از دامن تر ترسد *** آن کس که بود نامرد از دادن سر ترسد
گر با تو دوصد دریا آتش بودم در ره *** نه دل ز خود اندیشد نه جان ز خطر ترسد
جانی که بر افروزد از شمع جمال تو *** میدان که ز پروانه کفر است اگر ترسد
جایی که جگر سوزد مردان و جگرخواران *** در خون جگر میرد هر کو ز جگر ترسد
گفتی دلت از هجرم میترسد و میسوزد *** بی وصل تو هر ساعت دلسوختهتر ترسد
از آه دل عطار آخر به نمیترسی *** کانکس که خبر دارد از آه سحر ترسد
غزل ۲۴۲ سنائی
به دردم به دردم که اندیشه دارم *** کز آن یاسمین بر تهی شد کنارم
به وقتی که دولت بپیوست با من *** بپیوست هجرش به غم روزگارم
که داند که حالم چگونست بی تو *** که داند که شبها همی چون گذارم
خیالش ربودست خواب از دو چشم *** گرفتنش باید همی استوارم
ز من برد نرمک همی هوشیاری *** کنون با غم او نه بس هوشیارم
اگر غمگنان را غم اندر دل آمد *** چرا غمگنم من چو من دل ندارم
چون آن گوهر پاک از من جدا شد *** سزد گر من از چشم یاقوت بارم
وگر من نپایم به آزاد مردی *** ببینند مردم که چون بی قرارم
همی داد ندهد زمانه مهان را *** اگر داد دادی نرفتی نگارم
چو من یادگارش دل راد دارم *** دهد هجر گویی به جان زینهارم
غزل ۲۴۲ انوری
آتش ای دلبر مرا بر جان مزن *** در دل مسکین من دندان مزن
شرط و پیمان کردهای در دوستی *** دوستی کن شرط بر پیمان مزن
هجر و وصلت درد و درمان منست *** مردمی کن وصل بر هجران مزن
دیده بخت مرا گریان مکن *** گردن بخت مرا خندان مزن
چشم را گو در رخم خنجر مکش *** زلف را گو بر دلم چوگان مزن
پرده یاقوت بر پروین مبند *** خیمه سنجاب بر سندان مزن
جان و دل چون هر دو همراه تواند *** گر مسلمانی ره ایشان مزن
غزل ۲۴۴ سعدی
یار با ما بیوفایی میکند *** بیگناه، از من جدایی میکند
شمع جانم را بکشت آن بیوفا *** جای دیگر روشنایی میکند
میکند با خویش خود بیگانگی *** با غریبان آشنایی میکند
جوفروش است آن نگار سنگدل *** با من او گندم نمایی میکند
یار من اوباش و قلاش است و رند *** بر من او خود پارسایی میکند
ای مسلمانان به فریادم رسید *** کآن فلانی بیوفایی میکند
کشتی عمرم شکسته است از غمش *** از من مسکین جدایی میکند
آنچه با من میکند اندر زمان *** آفت دور سمایی میکند
سعدی شیرین سخن در راه عشق *** از لبش بوسی گدایی میکند
دوبیتی ۲۴۴ باباطاهر
غمت در سینه مو خانه دیره *** چو جغدی جای در ویرانه دیره
فلک هم در دل تنگم نهد باز *** هر آن انده که در انبانه دیره
غزل ۲۲۴ بلند اقبال
ریزم از بس خون زچشم اندرکنار *** لاله زاری سازم اندر هر کنار
شدکنارم چشمه ساری زاشک چشم *** تا زمن بگرفت آن دلبر کنار
از پی وصل نگاری سیمتن *** رخ چو زردارم پر ازگوهر کنار
من دگر آسوده دل خواهم نشست *** با دلم آید نگارم گر کنار
شانه کش بر زلف مشکین تا همی *** پرکنم از مشک واز عنبر کنار
زاهدا با ما نشین پیمانه کش *** خرقه وسجاده را نه برکنار
دولت عشقم بلنداقبال کرد *** ریخت از اشکم بسکه لؤلؤ درکنار
غزل ۴۲۲ بلند اقبال
روبروی آفتاب آئینه بر رو بسته ای *** یاگرو رخشندگی را با رخ او بسته ای
نیست کس را تاب کاندازد نظر بر آفتاب *** برقع از گیسوی خود بیهوده بر روبسته ای
گر ز حنا دلبران سر پنجه رنگین می کنند *** تو خضاب از خون دلها تا به بازو بسته ای
رهزنان از یک طرف بندند ره بر کاروان *** تو پی تاراج دلها ره ز هر سو بسته ای
از سر کویت به دیگر جای نتوانیم رفت *** همچو اشتر بندها ما را به زانو بسته ای
هیچ می دانی پریشان گشته گیسویت چرا *** بسکه دلهای پریشان را به گیسو بسته ای
گفتمش اندر برم بنشین بگفتاجای کو *** در کنار از اشک چشم از هر طرف جو بسته ای
ز آتش غم ای بلند اقبال اگر سوزی سزد *** زآنکه دل بر عشق ترکی آتشین خو بسته ای
غزل ۴۲۲ عطار
منم اندر قلندری شده فاش *** در میان جماعتی اوباش
همه افسوسخواره و همه رند *** همه دُردیکش و همه قلّاش
ترک نیک و بد جهان گفته *** که جهان خواه باش و خواه مباش
دام دیوانگی بگسترده *** تا به دام اوفتاده عقل معاش
ساقیا چند خسبی آخر؟ خیز *** که سپهرت نمیدهد خشخاش
بنشان از دلم غبار به می *** که تویی صحن سینه را فراش
گر تو در معرفت شکافی موی *** ور زبان تو هست گوهرپاش
یک سر موی بیش و کم نشود *** زانچه بنگاشت در ازل نقاش
تو چه دانی که در نهاد کثیف *** آفتاب است روح یا خفاش
عاشقی خواه اوفتاده ز شوق *** بر سر فرش شمع همچو فراش
چه کنی زاهدی که از سردی *** بجهد بیست رش ز بیم رشاش
زاهد خام خویشبین هرگز *** نشود پخته گر نهی در داش
هست زاهد چو آن دروگر بد *** که کند سوی خود همیشه تراش
مرد ایثار باش و هیچ مترس *** که نترسد ز مردگان، نبّاش
من نیام خردهگیر و خردهشناس *** که ندارم ز خرده هیچ قماش
دور باشید از کسی که مدام *** کفر دارد نهفته، ایمان فاش
چون نیام زاهد و نیام فاسق *** از چه قومم؟ بدانمی ای کاش
چه خبر داری این دم ای عطار *** تا قدم درنهی درین ره باش
قصیده ۴۲۲ امیر معزی
سمنبری که فسونگر شدست عبهر او *** همی خلد دل من عبهر فسونگر او
اگر خلیدن و افسون نباشد از عَبهر *** چرا خلنده و افسونگر است عبهر او
زعطر خویش همی بند و جادویی سازد *** دو زلف کوته جادو فریب دلبر او
به من نگه کن و بنگر که بسته چون شدهام *** به بند جادویی اندر ز بوی عنبر او
صنوبرست به قد آن نگار و طرفه بود *** صنوبری که گل نسترن بود بر او
چنار بود تن من به پیکر آکنده *** چو شاخ بید شد اندر غم صنوبر او
بتی که در سر او هست بارنامه حسن *** زشور عشق شدست این دلم مسخر او
نه بر مجازست این شور عشق در دل من *** نه بر محال است این بارنامه بر سر او
اگر چه خصم من است آن صنم نگویم من *** به هیچ خال که یارب تو باش داور او
هزار سجده کنم پیش آن دو عارض خوب *** اگر سه بوسه دهم بر لب چو شَکّر او
دلم ربود و به جان گر طمع کند شاید *** که هست رخت دل من به جمله بر خر او
چه آفت استکه از مادرش رسید به من *** مرا بکشت چو او را بزاد مادر او
ز بهر فتنه همی مادرش بیاراید *** به عقدهای گرانمایه گردن و بر او
ز عِقد گوهر او آفتاب را حسد است *** مگر مدیح امیرست عِقْدگوهر او
ظهیر دولت ابوبکر بن نظامالملک *** که روشناند همه اختران ز اختر او
اگر خلاف کند باهواش چرخ فلک *** زهم گشاده شود بیخلاف چنبر او
ز بهر حشمت نامش سزد به گردون بر *** مه دو هفته خطیب و مجره منبر او
گرش مراد بود کافسری نهد بر سر *** زقدر و مرتبه عیوق باید افسر او
زخنجرش که چو در رزم آذر افروزد *** مکابره ببرد آب دشمن آذر او
چه آذری که زمانی همی جدا نشود *** زدیده و دل بدخواه دود و اخگر او
چو پیکرش بدرخشد زقلب لشکر میر *** قوی شود سوی پیکار قلب لشکر او
زمانه را عجب آید چو آهنین گردد *** به کارزار درون باره تکاور او
تکاوری که به کشتی همی کنم صفتش *** لگام و نعل بود بادبان و لنگر او
به گاه جولان همچون عروس جلوه کند *** زطرف گوهر و زرین ستام زیور او
چو سرفرازد وگردش کند به میدان در *** سپهر وار بود گردش مدور او
به ابر ماند چون پی نهاد و نعره گشاد *** بود زگام درخش و زکام تندر او
گرش برانی باد وگرش بداری کوه *** مرکب است مگر زین دو چیز گوهر او
که دید کوه که ماند به باد جنبش او *** که دید باد که ماند به کوه پیکر او
بهگاه حمله به شبدیز و رخش ماند راست *** ظهیر دولت پرویز و رستم از بر او
بزرگوار امیری که راد مردان را *** چو حلقه درکعبه است حلقه در او
چنانکه نور دهد بر سپهر مهر به ماه *** به مهر نور دهد طلعت منور او
اگرچه منظر خوبان بود بدیعالوصف *** ز منظر همه خوبان به است منظر او
وگرچه مخبر نیکان بود رفیع القدر *** ز مخبر همه نیکان بِه است مخبر او
اگرچه دریا در فعل خویش هست سخی *** سخیتر است ز دریا دل توانگر او
به سان خلد برین است مجلسشگه بزم *** به مجلس اندر چون کوثرست ساغر او
بتان خَلخ و یغما چو حور عین زده صف *** میان خلد برین چون کنار کوثر او
اگرچه در صفت شاعری و صنعت شعر *** شدست قدرت من در سخن مقرر او
چو وقت شکر بود طبع شعرگستر من *** همی خجل شود از طبع جودگستر او
ضمیر روشن او بر مثال خورشیدست *** چراغ من ندهد نور در برابر او
همیشه تا که بود جنبش ستاره و چرخ *** زمانه تابع او باد و بخت رهبر او
ز شاه حشمت و اقبال باد روز و شبش *** که هست حشمت و اقبال شاه در خور او
میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۳۸- سورة ص- مکیة » ۲ - النوبة الثالثة (بیت ۴)
«وَ هَلْ أَتاکَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرابَ..» چون آن فریشتگان بر صورت خصمان با داود سخن گفتند و آن گه بر آسمان شدند، داود بدانست که ایشان فرستاده حق بودند تا گناه داود فرا پیش وی برند، داود در کار خود بدید و بتضرع و زاری در آمد، چهل روز سر بر زمین نهاد بسان ساجدان بر نعت تضرّع، و کان لا یرفع رأسه الّا لحاجة و لوقت صلاة مکتوبة و لا یأکل و لا یشرب و هو یبکی حتّی نبت العشب حول رأسه و هو ینادی ربه عزّ و جلّ و یسئله التّوبة و کان من دعائه فی سجوده: سبحان الملک الاعظم الّذی یبتلی الخلق بما یشاء، سبحان خالق النّور، الهی انت خلقتنی و کان فی سابق علمک ما انا الیه صائر، سبحان خالق النّور، الهی الویل لداود اذا کشف عنه الغطاء فیقال هذا داود الخاطیء، سبحان خالق النّور، الهی بایّ عین انظر الیک یوم القیمة و بایّ قدم اقوم امامک یوم تزلّ اقدام الخاطئین، سبحان خالق النّور، الهی من این یطلب العبد المغفرة الّا من عند سیّده، سبحان خالق النّور، الهی انا الّذی لا اطیق حرّ شمسک فکیف اطیق حرّ نارک، سبحان خالق النّور، الهی انا الّذی لا اطیق صوت رعدک فکیف اطیق صوت جهنّم، سبحان خالق النور، الهی الویل لداود من الذّنب العظیم الّذی اصاب، سبحان خالق النّور، الهی قد تعلم سرّی و علانیتی فاقبل معذرتی، سبحان خالق النّور، الهی برحمتک اغفر لی ذنبا و لا تباعدنی من رحمتک لهوائی، سبحان خالق النّور، الهی فررت الیک بذنوبی و اعترفت بخطیئتی لا تجعلنی من القانطین و لا تخزنی یوم الدّین، سبحان خالق النور. بعد از چهل روز وحی آمد از حق جل جلاله که یا داود ترا آمرزیدم امّا بسر خاک اوریا شو واو را بر خوان تا من آواز تو او را بشنوانم و از وی حلالی بخواه. داود پلاسی در پوشید با چشمی پر آب و دلی پردرد و جانی پر حسرت آمد بسر خاک اوریا شد و او را بخواند، بلبّیک جواب داد و گفت: من هذا الّذی قطع علیّ لذّتی و ایقظنی کیست اینکه لذّت خواب خوش از من وابرید؟ گفت: منم داود، گفت: بچه آمدی یا نبیّ اللَّه؟ گفت: آمدهام تا مرا در حل کنی بهر چه از من بتو رسید، گفت: ترا بحل کردم و در گذاشتم. داود چون آن سخن شنید ارامی و سکونی در وی آمد و بازگشت دیگر با روحی آمد که یا داود نمیدانی که من داوری بعدل و انصاف کنم نه بتعنّت، بازگرد و با وی بگوی: من زن تو بخواستم و بوی رسیدم از من راضی شو و مرا بحل کن. داود بازگشت و این سخن بگفت، اوریا چون این سخن شنید خاموش گشت و نیز جواب داود نداد، داود هم بر سر قبر وی خاک بر سر نهاد و بزاری و خواری نوحه در گرفت که: الویل لداود ثمّ الویل الطّویل لداود اذا نصبت الموازین بالقسط یوم القیمة فیؤخذ داود و یدفع الی المظلوم، سبحان خالق النور، الویل لداود ثمّ الویل الطویل لداود حین یسحب علی وجهه مع الخاطئین الی النّار، سبحان خالق النّور. چون تضرّع و زاری داود بغایت رسید، از آسمان عزّت ندای وحی آمد از بارگاه قدم آواز کرم آمد که: ای داود دعای تو نیوشیدیم، گناهت بعفو خود بپوشیدیم، توبه تو پذیرفتیم و بر تو رحمت کردیم. داود گفت: الهی کیف و صاحبی لم یعف عنّی! چون آرام گیرم و خصم از من ناخشنود و دلم از بیم خصمی وی پر آتش و پر دود! ندا آمد که: یا داود انی استوهبک منه فیهبک لی و اعطیه من الثواب ما لم تر عیناه و لم تسمع اذناه. فیقول یا ربّ من این لی هذا و لم یبلغ عملی؟ فاقول هذا عوض من عبدی داود، فقال داود: یا ربّ الآن عرفت انک قد غفرت لی، فذلک قوله: «فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ» وهب منبه گفت: داود پس از آنکه توبه او قبول کردند سی سال میگریست که از گریستن نیاسود نه بشب نه بروز، گهی در میان بیابان نوحه کردی بزاری و بنالیدی از خواری، مرغان هوا و وحوش صحرا در گریستن او را مساعدت کردندی، گهی در میان کوهان سنگ و کلوخ و درختان او را مساعدت کردندی، گهی در ساحل دریاها ماهیان و جانوران دریا در گریه او را مساعدت کردندی، چون بخانه باز آمدی سوگوار پلاس در پوشیدی و بر خاک نشستی و راهبان بسیار قریب چهار هزار گرد وی
میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۳۴- سورة سبا- مکیة » ۱ - النوبة الثالثة (بیت ۱۶)
گفتند: ای داود نهمار بیشفقتی بر گناهکاران! باش تا محمد عربی قدم در دایره وجود نهد و بر گناه ناکرده امّت استغفار کند که: «اغفر لی ما قدّمت و ما اخّرت»، و لسان قدر میگوید که: ای داود تو در بند پاکی خود ماندهای باش تا از دست قضا و قدر قفا خوری آن گه بدانی که چه گفتی و کجا ایستادهای، و جبرئیل در راه آمده که ای داود تیر قضا از کمان قدر جدا شد هان خود را نگهدار! اگر توانی، داود از سر تحیّر و پشیمانی در محراب نشسته دیده بر زبور داشته و با ذکر و عبادت پرداخته تا حدیث مرغ در پیش آمد و نظر وی بزن اوریا افتاد، و این قصه در سوره ص بشرح گفته آید ان شاء اللَّه، پس بعاقبت داود میگفت: اللّهم اغفر للمذنبین فعسی ان تغفر لداود فیما بینهم.
میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۶- سورة الانعام » ۱۱ - النوبة الثانیة (بیت ۶)
کُلًّا هَدَیْنا یعنی للایمان و النبوة، «وَ نُوحاً هَدَیْنا مِنْ قَبْلُ» یعنی: من قبل ابراهیم و ولده. میگوید: پیش از ابراهیم و فرزندان وی نوح را راه نمودیم، و نبوّت دادیم. «وَ مِنْ ذُرِّیَّتِهِ» یعنی: و من ذرّیّة نوح، و از فرزندان نوح. آن گه تفسیر کرد که ایشان کهاند: داود، و هو داود بن ایشا، هفتم هفت پسر بود، کهینه ایشان، کشنده جالوت. و قصّه وی معروف. و سلیمان پسر داود از زن اوریا زاده بود، و داود و سلیمان از سبط یهودا بودند، و ایّوب، و میگویند ایّوب از فرزندان روم بن عیص بن اسحاق بن ابراهیم بود، و در عصر خویش ملک بود، و ده پسر داشت از دختر میشا بن یوسف بن یعقوب، و در روزگار یوسف بود، و قصّه وی معروف. و یوسف، و هو یوسف بن یعقوب بن اسحاق بن ابراهیم، و فیه
رباعی ۱۶ خیام
این کوزه که آبخواره مزدوریست *** از دیده شاهی و دل دستوریست
هر کاسه می که بر کف مخموریست *** از عارض مستی و لب مستوریست
قصیده ۱۶ عطار
ای پردهساز گشته درین دیر پرده در *** تا کی چو کرم پیله نشینی به پرده در
چون کرم پیله پرده خود را کند تمام *** زان پرده گور او کند این دیر پرده در
چون وقت کار توست چه غافل نشستهای *** برخیز و وقت کار غم خویشتن بخور
چون کرم پیله بر تن خود بیش ازین متن *** خرسند گرد و رنج جهان بیش ازین مبر
چون دانه و زمین بود و آب بر سری *** آن به که کشت و زر کند مرد برزگر
گر وقت کشت خوش بنشیند میان ده *** دانی که حال چون بودش وقت برگ و بر
کی بر دل تو نقش حقیقت شود پدید *** کز نقش نفس هست دلت هر نفس بتر
از دل طمع مدار که صد گونه شهوت است *** نقش دل چو سنگ تو کالنقش فیالحجر
اندر نهاد بوالعجبت هفت دوزخ است *** از راه پنج حس تو فروبند هفت در
پس بر صراط شرع روان گرد و هوش دار *** زیرا که هست زیر صراط آتش سقر
بیدار گرد ای دل غافل که در جهان *** همچون خران نیامدهای بهر خواب و خور
تو خفتهای ز جهل و مرا هست صبر آنک *** تا خلق روز حشر شود گرد تو حشر
کو صد هزار گونه زبان ذره ذره را *** تا بر دریغ کار تو باشند نوحه گر
برخیز زود و هرچه تو را هست بیش و کم *** بر باد ده چو خاک به یک ناله سحر
گل کن ز خون دیده همه خاک سجدهگاه *** زان پیش کز گل تو همی بردمد خضر
خواهی که ره بری تو به نوری که اصل اوست *** رو گرد عجز گرد که عجز است راهبر
چیزی که صد هزار ملک غرق نور اوست *** آخر بدان چگونه رسد قوت بشر
پنداشتی که ناگذرانی تو در جهان *** پندار تو بس است عذاب تو ای پسر
چه کم شود چه بیش گر از تندباد مرگ *** موری بمرد در همه اقصای بحر و بر
چه وزن آورد شبهی ای سلیم دل *** جایی که ناپدید شود صد جهان گهر
انگشت باز نه به لب و دم مزن از آنک *** بودند پیشتر ز تو مردان پر هنر
گر مرد راهبین شدهای عیب کس مبین *** از زاغ چشمبین و ز طاووس پر نگر
بر عمر اعتماد مکن زانکه عمر تو *** یک لحظه بیش نیست و آن هست ماحضر
سالی هزار نوح بزیست و به عاقبت *** شد شش هزار سال که کرد از جهان گذر
تو هم یقین بدان که تو را همچو کعبتین *** در ششدر فنا فکند چرخ پاک بر
زاری تو همچو کاه و اگر کوه گیرمت *** چون با اجل شوی تو بدین زور کارگر
از فتنه و بلا نتوانی گریختن *** گر فیالمثل چو مرغ برآری هزار پر
فرزند آدم است که هرجا که فتنهای است *** در هر دو کون هست سوی او نهاده سر
صد گونه رنج و محنت و بیماری و بلا *** صد گونه قهر و غصه و جور و غم و ضرر
در وقت خشم از دلش آتش چنان جهد *** کاندر سخن معاینه میافکند شرر
در وقت حرص تا که به دست آورد جوی *** گویی که گشت هر سر موییش دیدهور
در وقت حقد اگر بودش بر حسود دست *** قهرش چنان کند که هبا گردد و هدر
صد بار خون خویش کند خلق را حلال *** تا لقمه حرام به دست آورد مگر
اینجاش این همه غم و آنجاش بر سری *** چندان عذاب و حسرت و اندیشه دگر
اول سؤال گور و عذابی که دور باد *** وانگه به زیر خاک شدن خاک رهگذر
بیدار باش ای دل بیچاره غریب *** بر جان خود بترس و بیندیش الحذر
چندین هزار دام بلا هست در رهت *** خود را نگاه دار ازین دام پر خطر
آن کاسه سری که پر از باد عجب بود *** خاکی شود که گل کند آن خاک کوزهگر
وانگه به روز حشر به پیش جهانیان *** واخواستش کنند بلاشک ز خیر و شر
نیک و بدی که کرد درآید به گرد او *** وآرند هرچه کرد بد و نیک در شمر
راه صراط تیزتر از تیغ پیش او *** دوزخ به زیر او در و او میرود ز بر
او در میان خوف و رجا میتپد ز بیم *** تا زان دو جایگاه کدامش بود مقر
جانم بسوخت چاره خموشی است چون کنم *** چون در چنین مقام سخن نیست معتبر
درمان آدمی به حقیقت فنای اوست *** تا لذتی بیابد و عمری برد به سر
ای اهل خاک این چه خموشی است چند ازین *** ما را ز حال خویش کنید اندکی خبر
در زیر خاک با دل پر خون چگونهاید *** تا کی کنید در شکم خاک خون زبر
آخر نگه کنید که بعد از هزار سال *** زیر قدم چگونه بماندید پی سپر
آگاه میشدید چو موری همیگذشت *** چون شد که گشت چشم شما مور را ممر
زین پیش بودهاید جگر گوشه جهان *** اکنون چه شد که آب ندارید در جگر
زین پیش در شما اثری کرد هر سخن *** پس چون که از شما نه خبر ماند و نه اثر
زین پیش تاب گرد و غباری نداشتید *** امروز جمله گرد و غبارید سر به سر
شخصی که او ز ناز نگنجید در جهان *** در گور تنگ و تیره چه سازد زهی خطر
آن کو نخورد هیچ طعامی که بوی داشت *** اکنون ببین که خورد تنش کرم مختصر
آن کو ز عز و ناز نمیکرد چشم باز *** افتاده چشم خانه زیبای او به در
چه محنت است این و چه درد است و چه دریغ *** خود این چه کاروان و چه راه است و چه سفر
یارب ز هیبت تو و اندیشه مدام *** هم اشک من چو سیم شد و هم رخم چو زر
از بیم قهر تو دل عطار خسته شد *** از روی لطف در من دلخسته کن نظر
چیزی که دیدی از من آشفته روزگار *** ای ناگزیر از سر آن جمله در گذر
هر کو ز صدق دل به دعاییم یاد داشت *** یارب به فضل پرده او پیش کس مدر
قصیده ۱۶ محتشم کاشانی
دهندهای که به گل نکهت و به گل جان داد *** به هرکس آن چه سزا بود حکمتش آن داد
به عرش پایه عالی به فرش پایه پست *** ز روی مصلحت و رای مصلحتدان داد
به دهر ظل خرد آن قدر که بود ضرور *** ز پرتو حرکات سپهر گردان داد
به ابر قطره چکاندن به باد قره زدن *** برای نزهت دیرین سرای دوران داد
دو کشتی متساوی اساس را در بحر *** یکی رساند به ساحل یکی به طوفان داد
دو سالک متشابه سلوک را در عشق *** یکی ز وصل بشارت یکی ز هجران داد
هزار دایه طلب را ز حسرت افزائی *** رساند بر سر گنج و به کام ثعبان داد
هزار خسته جگر را ز صبر فرمائی *** گداخت جان ز غم آنگه نوید جانان داد
گدای کوچه و سلطان شهر را از عدل *** عدیل وار حیات و ممات یکسان داد
درین مقاسمهاش نیز بود مصلحتی *** که مسکنت به گدا سلطنت به سلطان داد
زبان بسته که بد حکمتی نهفته در آن *** به کمترین طبقات صنوف حیوان داد
عزیز کرده زبانی که وقت قسمت فیض *** دریغ داشت ز جن و ملک به انسان داد
به شکرین دهنان داد از سخن نمکی *** که چاشنی به نباتات شکرستان داد
به قد سروقدان کرد جنبشی تعلیم *** که خجلت قد رعنای سرو بستان داد
بر ابروان مقوس زهی ز قدرت بست *** که سهم چرخ مقوس ز تیرپران داد
ز باغ حسن سیه نرگسی چو چشم انگیخت *** به آن بلای سیه خنجری چو مژگان داد
به چشمهای سیه شیوهای ز ناز آموخت *** که هر که خواست به آن شیوه دل دهد جان داد
به ناز داد سکونی که وصف نتوان کرد *** به عشوه طی لسانی که شرح نتوان داد
به هر که لایق اسباب کامرانی بود *** سرور و مسند و خر گاه چتر و چوگان داد
بهر که در طلب گنج لایزالی بود *** گلیم مختصر فقر و گنج ویران داد
به هر یکی ز سلاطین به صورتی دیگر *** بسیط عرصهای اندر بساط دوران داد
چو پادشاهی اقلیم صورت و معنی *** زیاده دید از ایشان بمیر میران داد
غیاث ملت و دین کافتاب دولت او *** ز خاک یزد ضیا تا به عرش یزدان داد
سمی والد سامی محمد عربی *** که داد رونق دین و رواج ایمان داد
خدایگان سلاطین که چتر سلطنتش *** به سایه جای هزاران خدیو و خاقان داد
بذره تربیتش کار آفتاب آموخت *** به مور تقویتش قدرت سلیمان داد
قیام رکن جلالش که قایم ابدیست *** بسی مدد به قوام چهار ارکان داد
نه ابر ریخت به دشت و نه بحر داد به بر *** به سایل آن چه کفش آشکار و پنهان داد
دلش ز جوهر احیا توان گریست کریم *** که هرچه مرگ ز مردم گرفت تاوان داد
قضا زد آتش غیرت به مهر و ماه آن دم *** که پاسبانی ایوان او به کیوان داد
سپهر بر در او در مراتب خدمت *** نخست پایه به سلطان چهارم ایوان داد
چو گشت لشگریش فارس زمانه به او *** قضا ز هفت فلک هفت گونه خفتان داد
پلاس پوش درش خلعت مریدی خویش *** به شاه و خسرو و خاقان و خان و سلطان داد
به تو شمال وی از صحن پر کواکب چرخ *** فلک فراخور شیلان او نمکدان داد
بگرد رفت هزار ازدحام حشر آن جا *** که میزبان سخایش صلای مهمان داد
به شرق و غرب جهان زینتی که شاه ربیع *** دهد ز سبزه و گل او ز سفره و خوان داد
به جای سبزه زبرجد دمد ز خاک اگر *** توان خواص کف او به ابر نیسان داد
کرم بر اوست مسلم که آن چه وقت سؤال *** گذشت در دل سایل هزار چندان داد
برای آن که ز طول حیات داد حضور *** تواند آن شه خرم دل طرب ران داد
اگر زمانه کند کوتهی قضا خواهد *** به بازگشت زمان گذشته فرمان داد
سخای او که ز احسان به منعم و مفلس *** هر آنچه داد بری از فتور و نقصان داد
به جیب محتشمان لعل و در به دامان ریخت *** به دست بی درمان سیم و زر به میان داد
چو پا نهاد ز دشت عدم به ملک وجود *** به جود دست برآورد و داد احسان داد
فتاد زلزله در گور حاتم از غیرت *** چو شخص همت او رخش جود جولان داد
لب صدف پر ترجیح دست او بر ابر *** گشوده گشت و گواهی ز بحر عمان داد
به ملک مصر مگر داده باشد از یوسف *** ازو به خطه یزد آن شرف که یزدان داد
ایا بلند جنابی که آستان تو را *** فلک گرانی قدر از جباه شاهان داد
توئی ز معدلت آن کسرئی که در عهدت *** رواج عدل از ایران اثر به توران داد
تو در ممالک قدس آن شهی که مالک ملک *** و گر تو را ز ملایک هزار دربان داد
نخست رابطه انگیزی از ولای تو کرد *** مهیمنی که به ارواح ربط ابدان داد
شکوه سنج تو را عالم ثقیل و خفیف *** ز سطحهای فلک کفههای میزان داد
خدا شناس که مادون ذات واجب را *** به ممکنات قرار از کمال ایقان داد
تو را به دور تو بر ممکنات فایق دید *** تو را به عهد تو بر کائنات رجحان داد
اگر ازین فلک تیز رو سکون طلبی *** چو خاک بایدت از طوع تن به فرمان داد
و گر برین کره آرمیده بانگ زنی *** به او قرار و سکون تا به حشر نتوان داد
کسی نظیر تو باشد که وضع پست و بلند *** به عکس یابد اگر در زمانه سامان داد
تواند از زبر و زیر کردن گیتی *** به زیر هفت زمین جای این نه ایوان داد
کسی عدیل تو باشد که گر به نوع دگر *** به پایدش نسق گرم و سرد دوران داد
ز فیض قرب جنابت که کیمیا اثر است *** فلک به عالی و سافل خواص چندان داد
که خاک رهگذر کمترین منازل یزد *** بدیدهها اثر سرمه صفاهان داد
ز خاک پای سگان در تو یک ذره *** به حاصل دو جهان هر که داد ارزان داد
حیات را تو اگر پاس داری اندر دهر *** ممات را نتوان احتمال امکان داد
به خصم تشنه جگر هم رساند دست تو فیض *** که آبش از مطر قطرههای باران داد
ملک حشم ملکا محتشم که قادر فرد *** ز لطف بر سخنش اقتدار سحبان داد
نمود ساز ز اقسام نظم قانونی *** که مالش حسن و گوشمال حسان داد
اگرچه از اثر بخت واژگون اکثر *** مقدمات ثنایش نتیجه خسران داد
دل تو آن محک آمد که از مراتب فرد *** ز مخزن کرمش راتب نمایان داد
به حال جمعی اگر برد از سخای تو رشک *** ولی به نعمت هر ساله رشک ایشان داد
چو بود عیب گدای تو محض گیرائی *** ز التفات تو هم نان گرفت و هم نان داد
همیشه تا به کف روزگار در و گهر *** توان ز موهبت بحر و کان فراوان داد
ز اقتدار تواند کف به خلق جهان *** عطیه بیش ز بحر و زیاده از کان داد
دو بیتی ۱۶ باباطاهر
خرم کوه و خرم صحرا خرم دشت *** خرم آنانکه این آلالیان کشت
بسی هند و بسی شند و بسی یند *** همان کوه و همان صحرا همان دشت
عمان سامانی » گنجینة الاسرار » بخش ۱۶
در بیان تعرض آن شمع انجمن حقیقت از پروانگان هوسناک و تجاهل آن گل گلشن معرفت از بلبلان مشوش ادراک، خانۀ حقیقت را از اغیار مجازی، خالی ساختن، و بوستان معرفت را از خس و خاشاک ناقابلان پرداختن، و مستمعان بلا را صلادادن و دراز صندوق حقیقت گشادن و شرذمهیی از قابلیت اهل و لاوصاحبان مراتب «قالوا بلی، الذین بذلوا مهجهم دون الحسین(ع)» که در سلک «وعلی الارواح اللتی حلت بفنائک» منسلک آمدند:
هرکه بیرونی بد از مجلس گریخت *** رشتهی الفت ز همراهان گسیخت
دور شد از شکرستانش مگس *** وز گلستان مرادش، خار و خس
خلوت از اغیار شد پرداخته *** وز رقیبان، خانه خالی ساخته
پیر میخواران، بصدر اندر نشست *** احتیاط خانه کرد و در ببست
محرمان راز خود را خواند؛پیش *** جمله را بنشاند، پیرامون خویش
با لب خود گوششان انباز کرد *** در ز صندوق حقیقت، باز کرد
جمله را کرد از شراب عشق، مست *** یادشان آورد آن عهد الست
گفت شاباش این دل آزادتان *** باده خوردستید، بادا یادتان
یادتان باد ای فرامش کردهها *** جلوهی ساقی ز پشت پردهها
یادتان باد ای بدلتان، شورمی *** آن اشارتهای ساقی پی زپی
اینک از هر گوشهیی، جم غفیر *** مر شما را میزند ساقی، صفیر
کاین خمار آن باده را بد در قفا *** هان و هان آن وعده را باید وفا
گوشه چشمی مینماید گاه گاه *** سوی مستان میکند، خوش خوش نگاه
رباعی ۱۶ سلمان ساوجی
ای سایه سنبلت سمن پرورده، *** یاقوت تو را در عدن پرورده،
همچون لب خود مدام جان میپرور *** ز آن راح که روحی است بدن پرورده
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۶۱ - نصیحت دنیا اهل دنیا را به زبان حال و بیوفایی خود را نمودن به وفا طمع دارندگان ازو
گفت بنمودم دغل لیکن ترا *** از نصیحت باز گفتم ماجرا
همچنین دنیا اگر چه خوش شکفت *** بانگ زد هم بیوفایی خویش گفت
اندرین کون و فساد ای اوستاد *** آن دغل کون و نصیحت آن فساد
کون میگوید بیا من خوشپیم *** وآن فسادش گفته رو من لا شیام
ای ز خوبی بهاران لب گزان *** بنگر آن سردی و زردی خزان
روز دیدی طلعت خورشید خوب *** مرگ او را یاد کن وقت غروب
بدر را دیدی برین خوش چار طاق *** حسرتش را هم ببین اندر محاق
کودکی از حسن شد مولای خلق *** بعد فردا شد خرف رسوای خلق
گر تن سیمینتنان کردت شکار *** بعد پیری بین تنی چون پنبهزار
ای بدیده لوتهای چرب خیز *** فضله آن را ببین در آبریز
مر خبث را گو که آن خوبیت کو *** بر طبق آن ذوق و آن نغزی و بو
گوید او آن دانه بد من دام آن *** چون شدی تو صید شد دانه نهان
بس انامل رشک استادان شده *** در صناعت عاقبت لرزان شده
نرگس چشم خمار همچو جان *** آخر اعمش بین و آب از وی چکان
حیدری کاندر صف شیران رود *** آخر او مغلوب موشی میشود
طبع تیز دوربین محترف *** چون خر پیرش ببین آخر خرف
زلف جعد مشکبار عقلبر *** آخرا چون دم زشت خنگ خر
خوش ببین کونش ز اول باگشاد *** وآخر آن رسواییش بین و فساد
زانک او بنمود پیدا دام را *** پیش تو بر کند سبلت خام را
پس مگو دنیا به تزویرم فریفت *** ورنه عقل من ز دامش میگریخت
طوق زرین و حمایل بین هله *** غل و زنجیری شدست و سلسله
همچنین هر جزو عالم میشمر *** اول و آخر در آرش در نظر
هر که آخربینتر او مسعودتر *** هر که آخوربینتر او مطرودتر
روی هر یک چون مه فاخر ببین *** چونک اول دیده شد آخر ببین
تا نباشی همچو ابلیس اعوری *** نیم بیند نیم نی چون ابتری
دید طین آدم و دینش ندید *** این جهان دید آن جهانبینش ندید
فضل مردان بر زنان ای بو شجاع *** نیست بهر قوت و کسب و ضیاع
ورنه شیر و پیل را بر آدمی *** فضل بودی بهر قوت ای عمی
فضل مردان بر زن ای حالیپرست *** زان بود که مرد پایان بینترست
مرد کاندر عاقبتبینی خمست *** او ز اهل عاقبت چون زن کمست
از جهان دو بانگ میآید به ضد *** تا کدامین را تو باشی مستعد
آن یکی بانگش نشور اتقیا *** وان یکی بانگش فریب اشقیا
من شکوفه خارم ای خوش گرمدار *** گل بریزد من بمانم شاخ خار
بانگ اشکوفهش که اینک گلفروش *** بانگ خار او که سوی ما مکوش
این پذیرفتی بماندی زان دگر *** که محب از ضد محبوبست کر
آن یکی بانگ این که اینک حاضرم *** بانگ دیگر بنگر اندر آخرم
حاضریام هست چون مکر و کمین *** نقش آخر ز آینه اول ببین
چون یکی زین دو جوال اندر شدی *** آن دگر را ضد و نا درخور شدی
ای خنک آنکو ز اول آن شنید *** کش عقول و مسمع مردان شنید
خانه خالی یافت و جا را او گرفت *** غیر آنش کژ نماید یا شگفت
کوزه نو کو به خود بولی کشید *** آن خبث را آب نتواند برید
در جهان هر چیز چیزی میکشد *** کفر کافر را و مرشد را رشد
کهربا هم هست و مغناطیس هست *** تا تو آهن یا کهی آیی بشست
برد مغناطیست ار تو آهنی *** ور کهی بر کهربا بر میتنی
آن یکی چون نیست با اخیار یار *** لاجرم شد پهلوی فجار جار
هست موسی پیش قبطی بس ذمیم *** هست هامان پیش سبطی بس رجیم
جان هامان جاذب قبطی شده *** جان موسی طالب سبطی شده
معده خر که کشد در اجتذاب *** معده آدم جذوب گندم آب
گر تو نشناسی کسی را از ظلام *** بنگر او را کوش سازیدست امام
رباعی ۶۱ خیام
از رنج کشیدن آدمی حر گردد *** قطره چو کشد حبس صدف در گردد
گر مال نماند سر بماناد به جای *** پیمانه چو شد تهی دگر پر گردد
وصلت نامه ۶۱ عطار «و له ایضاً»
در حبس وجود از چه افتادم من *** کز ننگ وجودخود بفریادم من
چون میمردم بصد هزاران زاری *** از مادر خویشتن چرا زادم من
دو بیتی ۶۱ باباطاهر
فلک! زار و نزارِم کِردی آخِر *** جدا از گلعذارِم کِردی آخِر
میان تخته نرد محبت *** شش و پنجی به کارِم کردی آخر
رباعی ۶۱ سلمان ساوجی
دی سرو به باغ سرفرازی میکرد *** سوسن به چمن زبان درازی میکرد
در غنچه نسیم صبحدم میپیچید *** با بید و چنار دست بازی میکرد
غزل ۱۲۴۸ مولانا
ساقیا بیگه رسیدی می بده مردانه باش *** ساقی دیوانگانی همچو می دیوانه باش
سر به سر پر کن قدح را موی را گنجا مده *** وان کز این میدان بترسد گو برو در خانه باش
چون ز خود بیگانه گشتی رو یگانه مطلقی *** بعد از آن خواهی وفا کن خواه رو بیگانه باش
درهای باصدف را سوی دریا راه نیست *** گر چنان دریات باید بیصدف دردانه باش
بانگ بر طوفان بزن تا او نباشد خیره کش *** شمع را تهدید کن کای شمع چون پروانه باش
کاسه سر را تهی کن وانگهی با سر بگو *** کای مبارک کاسه سر عشق را پیمانه باش
لانه تو عشق بودست ای همای لایزال *** عشق را محکم بگیر و ساکن این لانه باش
غزل ۱۲۴۶ مولانا
دوش رفتم در میان مجلس سلطان خویش *** بر کف ساقی بدیدم در صراحی جان خویش
گفتمش ای جان جان ساقیان بهر خدا *** پر کنی پیمانه را و نشکنی پیمان خویش؟
خوش بخندید و بگفت ای ذوالکرم خدمت کنم *** حرمتت دارم به حق و حرمت ایمان خویش
ساغری آورد و بوسید و نهاد او بر کفم *** پرمی رخشنده همچون چهره رخشان خویش
سجده کردم پیش او و درکشیدم جام را *** آتشی افکند در من می ز آتشدان خویش
چون پیاپی کرد و بر من ریخت زان سان جام چند *** آن می چون زر سرخم برد اندر کان خویش
از گل رخسار او سرسبز دیدم باغ خویش *** ز ابروی چون سنبل او پخته دیدم نان خویش
بخت و روزی هر کسی اندر خراباتی روید *** من کیم غمخوارگی را یافتم من آن خویش
بولهب را دیدم آن جا دست میخایید سخت *** بوهریره دست کرده در دل انبان خویش
بولهب چون پشت بود و رو نبیند هیچ پشت *** بوهریره روی کرده در مه و کیوان خویش
بولهب در فکر رفته حجت و برهان طلب *** بوهریره حجت خویش است و هم برهان خویش
نیست هر خم لایق می هین سر خم را ببند *** تا برآرد خم دیگر ساقی از خمدان خویش
بس کنم تا میر مجلس بازگوید با شما *** داستان صد هزاران مجلس پنهان خویش
غزل ۱۶۴۲ مولانا
ساقیا ما ز ثریا به زمین افتادیم *** گوش خود بر دم شش تای طرب بنهادیم
دل رنجور به طنبور نوایی دارد *** دل صدپاره خود را به نوایش دادیم
به خرابات بدستیم از آن رو مستیم *** کوی دیگر نشناسیم در این کو زادیم
ساقیا زین همه بگذر بده آن جام شراب *** همه را جمله یکی کن که در این افرادیم
همه را غرق کن و بازرهان زین اعداد *** مزهای بخش که ما بیمزه اعدادیم
دل ما یافت از این باده عجایب بویی *** لاجرم از دم این باده لطیف اورادیم
از برون خسته یاریم و درون رسته یار *** لاجرم مست و طربناک و قوی بنیادیم
همه مستیم و خرابیم و فنای ره دوست *** در خرابات فنا عاقله ایجادیم
هله خاموش بیارام عروسی داریم *** هله گردک بنشینیم که ما دامادیم
غزل ۲۶۱۴ مولانا
ما مینرویم ای جان زین خانه دگر جایی *** یا رب چه خوش است این جا هر لحظه تماشایی
هر گوشه یکی باغی هر کنج یکی لاغی *** بیولوله زاغی بیگرگ جگرخایی
افکند خبر دشمن در شهر اراجیفی *** کو عزم سفر دارد از بیم تقاضایی
از رشک همیگوید والله که دروغ است آن *** بیجان کی رود جایی بیسر کی نهد پایی
من زیر فلک چون او ماهی ز کجا یابم *** او هر طرفی یابد شوریده و شیدایی
مه گرد درت گردد زیرا که کجا یابد *** چو چشم تو خماری چون روی تو صحرایی
این عشق اگر چه او پاک است ز هر صورت *** در عشق پدید آید هر یوسف زیبایی
بیعشق نه یوسف را اخوان چو سگی دیدند *** وز عشق پدر دیدش زیبا و مطرایی
گر نام سفر گویم بشکن تو دهانم را *** دوزخ کی رود آخر از جنت مأوایی
من بیسر و پا گشتم خوش غرقه این دریا *** بیپای همیگردم چون کشتی دریایی
از در اگرم رانی آیم ز ره روزن *** چون ذره به زیر آیم در رقص ز بالایی
چون ذره رسن سازم از نور و رسن بازم *** در روزن این خانه در گردش سودایی
بنشین که در این مجلس لاغر نشود عیسی *** برگو که در این دولت تیره نشود رایی
بربند دهان برگو در گنبد سر خود *** تا ناله در آن گنبد یابی تو مثنایی
شمس الحق تبریزی از لطف صفات خود *** از حرف همیگردد این نکته مصفایی
غزل ۱۲۶۴ صائب تبریزی
رحمت ایزد نصیب مردم هشیار نیست *** پیش ارباب کرم جرمی چو استغفار نیست
ریشه کرده است آشیان ما چو سنبل در چمن *** بلبل ما را هوای رفتن از گلزار نیست
بوته خاری چو مجنون افسر خود می کنند *** شعله مغزان را سری با پیچش دستار نیست
زلف از بی رویی خط دست ازان رخسار داشت *** هیچ شمشیری بتر از حرف پهلودار نیست
غیر صائب کز نوا در پیش دارد چرخ را (کذا) *** بلبل خوش نغمه ای امروز در گلزار نیست
غزل ۲۴۶۱ بیدل دهلوی
گر حنا بر خاک پایت جبهه ساخواهد شدن *** خون صدگلزار پا مال حنا خواهد شدن
ما اسیران را به سامانگاه اقبال فنا *** تیغ قاتل سایه بال هما خواهد شدن
از رعونت بگذر ای غافلکه آخر شعله را *** سرکشیها زیر دست نقش پا خواهد شدن
خودنماییگر به این خجلت عرق سامان شود *** عکس در آیینه غواص حیا خواهد شدن
نیست غمگر آب و رنگ این چمن بر باد رفت *** شبنم ما نیز اجزای هوا خواهد شدن
از نوید پیریام بر زندگانی نازهاست *** کز خمیدن قامتم زلف دوتا خواهد شدن
نیستم غفلت سواد نسخه هستی چو شمع *** یکسر این اجزا به چشمم توتیا خواهد شدن
گر چنین داردکمین عافیت سرگشتگی *** سنگ اینکهسار یکسر آسیا خواهد شدن
دامن الفت زگرد این و آن افشاندهگیر *** رنگ و بو آخر ز برگ گل جدا خواهد شدن
امتحانی گر ز جولانگاه طاقت گل کند *** سعی ما از سایه دامن زبر پا خواهد شدن
در جنون سامان جیب و دامنی درکار نیست *** جامه عریانی از رنگم قبا خواهد شدن
شوق طاووس است بیدل بیضه میباید شکست *** صد در فردوست از یک عقده وا خواهد شدن
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۵۳ - بیا که بلبل شوریده نغمه پرداز است
بیا که بلبل شوریده نغمه پرداز است *** عروس لاله سراپا کرشمه و ناز است
نوا ز پرده غیب است ای مقام شناس *** نه از گلوی غزل خوان نه از رگ ساز است
کسی که زخمه رساند به تار ساز حیات *** ز من بگیر که آن بنده محرمراز است
مرا ز پردگیان جهان خبر دادند *** ولی زبان نگشایم که چرخ کج باز است
سخن درشت مگو در طریق یاری کوش *** که صحبت من و تو در جهان خدا ساز است
کجاست منزل این خاکدان تیره نهاد *** که هر چه هست چو ریگ روان به پرواز است
تنم گلی ز خیابان جنت کشمیر *** دل از حریم حجاز و نوا ز شیراز است
غزل ۳۵۲ سعدی
جانا هزاران آفرین بر جانت از سر تا قدم *** صانع خدایی کاین وجود آورد بیرون از عدم
خورشید بر سرو روان دیگر ندیدم در جهان *** وصفت نگنجد در بیان نامت نیاید در قلم
گفتم چو طاووسی مگر عضوی ز عضوی خوبتر *** میبینمت چون نیشکر شیرینی از سر تا قدم
چندان که میبینم جفا امّید میدارم وفا *** چشمانت میگویند «لا» ابروت میگوید «نعم»
آخر نگاهی بازکن وآن گه عتاب آغاز کن *** چندان که خواهی ناز کن چون پادشاهان بر خدم
چون دل ببردی دین مبر هوش از من مسکین مبر *** با مهربانان کین مبر لاتقتلوا صید الحرم
خار است و گل در بوستان هرچ او کند نیکوست آن *** سهل است پیش دوستان از دوستان بردن ستم
او رفت و جان میپرورد این جامه بر خود میدرد *** سلطان که خوابش میبرد از پاسبانانش چه غم
میزد به شمشیر جفا میرفت و میگفت از قفا *** سعدی بنالیدی ز ما مردان ننالند از الم
غزل ۱۲۳۵ مولانا
نگاری را که میجویم به جانش *** نمیبینم میان حاضرانش
کجا رفت او میان حاضران نیست *** در این مجلس نمیبینم نشانش
نظر میافکنم هر سو و هر جا *** نمیبینم اثر از گلستانش
مسلمانان کجا شد نامداری *** که میدیدم چو شمع اندر میانش
بگو نامش که هر کی نام او گفت *** به گور اندر نپوسد استخوانش
خنک آن را که دست او ببوسید *** به وقت مرگ شیرین شد دهانش
ز رویش شکر گویم یا ز خویش *** که کفو او نمیبیند جهانش
زمینی گر نیابد شکل او چیست *** که میگردد در این عشق آسمانش
بگو القاب شمس الدین تبریز *** مدار از گوش مشتاقان نهانش
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شماره ۵۷
عین چون در میان صاد نهی *** نام آن سرو سیمتن گردد
غزل ۱۵۷۰ امیرخسرو دهلوی
ای دل به چشم عبرت نظاره جهان کن *** ظاهر نهان چه بینی؟ نظاره نهان کن
پرواز کن به همّت، برپر به اوج عزّت *** جبریل اوجِ خود شو، بر سدره آشیان کن
چشمت چو تندگیری چون پردههای دیده *** بگشای پرده دل، سرپوش از آن روان کن
زان زر که کم خوری گر دامن گرانت ماند *** بر دار خاک و خارا دامان خود گران کن
عمر رونده خواهی پاینده تا قیامت *** زنهار نام نیکو با عمر همعنان کن
گر تخت عاج خواهی، خود را بلند منگر *** در خاک تست بادی، زان مشت استخوان کن
بر خویهای ناخوش نه باد برد، باری *** داری رمی ز گرگان زر ابروی شبان کن
ور در صدف چنانی کآرند روی در تو *** آیینههای خود را آیینه جهان کن
رخ سوی شاه دل نه، کش در غزا خرد را *** پس اسپ عشق در ران، فرزینش رایگان کن
بین شمع کش ز سوزش کشتهست جان روشن *** گر روشنیت باید، تن را بسوز جان کن
خسرو به ملک شهرت، چندت زبان هرزه؟ *** عالم همه گرفتی، شمشیر در میان کن
غزل ۱۵۵۴ امیرخسرو دهلوی
باش تا مشکت ز برگ یاسمین آید برون *** بینی از تن چند جان نازنین آید برون
تیر زهر آلود چشمت قصد جانم می کند *** همچو زنبوری که ناگه از کمین آید برون
مانده در زیر زمین خورشید، آخر رخ بپوش *** تا مگر خورشید از زیر زمین آید برون
چون به پشت زین نشینی، گر ندیدستی ببین *** کز میان بید سر در آستین آید برون
گر لب چون انگبینت را به دندان برکنم *** خون از او بیرون نیاید، انگبین آید برون
زهره من بس که از دست جفاهایت نشد *** خون همی از چشمه چشم انگبین آید برون
نقش تو بر دیده خسرو نشست از انتظار *** گر نیایی، چشم من با همنشین آید برون
سایت نویدک برای محاسبه ابجد
سایت بلاگ اسپات برای محاسبه ابجد
https://noorvaneshaneha.blogspot.com/p/blog-page_17.html
در برخی موارد سایت نویدک در محاسبه ابجد اشتباه میکند. به عنوان مثال سایت نویدک حرف «ك» را ۲۰، ۲۰ و ۲۰ به ابجد کبیر، وسیط و صغیر تبدیل میکند، در حالی که باید مشابه حرف «ک» ۲۰، ۸ و ۲ باشد. برای محاسبه ابجد از آدرسی که در سایت بلاگ اسپات آمده یا از فایل اکسل که همراه فایل فشرده پیدفاف مقالهها موجود است استفاده کنید. بنده در هنگام نوشتن کتابها در ابتدا از سایت نویدک استفاده میکردم و ممکن است در کتابها و مقالهها این اشتباه وجود داشته باشند و تلاش میکنم که این اشتباهها بر طرف شوند.
| حرف | ابجد کبیر | ابجد وسیط | ابجد صغیر |
|---|---|---|---|
| ا | ۱ | ۱ | ۱ |
| ﺁ | ۱ | ۱ | ۱ |
| أ | ۱ | ۱ | ۱ |
| ب | ۲ | ۲ | ۲ |
| ج | ۳ | ۳ | ۳ |
| د | ۴ | ۴ | ۴ |
| ه | ۵ | ۵ | ۵ |
| ة | ۵ | ۵ | ۵ |
| و | ۶ | ۶ | ۶ |
| ز | ۷ | ۷ | ۷ |
| ح | ۸ | ۸ | ۸ |
| ط | ۹ | ۹ | ۰ |
| ی | ۱۰ | ۱۰ | ۱ |
| ئ | ۱۰ | ۱۰ | ۱ |
| ي | ۱۰ | ۱۰ | ۱ |
| ک | ۲۰ | ۸ | ۲ |
| ك | ۲۰ | ۸ | ۲ |
| ل | ۳۰ | ۶ | ۳ |
| م | ۴۰ | ۴ | ۴ |
| ن | ۵۰ | ۲ | ۵ |
| س | ۶۰ | ۰ | ۶ |
| ع | ۷۰ | ۱۰ | ۷ |
| ف | ۸۰ | ۸ | ۸ |
| ص | ۹۰ | ۶ | ۰ |
| ق | ۱۰۰ | ۴ | ۱ |
| ر | ۲۰۰ | ۸ | ۲ |
| ش | ۳۰۰ | ۶ | ۳ |
| ت | ۴۰۰ | ۴ | ۴ |
| ث | ۵۰۰ | ۸ | ۵ |
| خ | ۶۰۰ | ۰ | ۶ |
| ذ | ۷۰۰ | ۴ | ۷ |
| ض | ۸۰۰ | ۸ | ۸ |
| ظ | ۹۰۰ | ۰ | ۰ |
| غ | ۱۰۰۰ | ۴ | ۱ |
| گ | ۲۰ | ۸ | ۲ |
| چ | ۳ | ۳ | ۳ |
| پ | ۲ | ۲ | ۲ |
| ژ | ۷ | ۷ | ۷ |
| ء | ۰ | ۰ | ۰ |






















































نظرات
ارسال یک نظر