کافران مانند دخان یا دود حقیقت را می پوشانند
بنام خداوند رحمتگر مهربان
ذکر یکتایی خداوند در استوانه کوروش
در آیه نور کلمات الله، خداوند، خدا، نور و حقیقت و در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمات الله، خداوند، خدا، یگانه و نور و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی «سرآغاز» کلمات خداوند و خداوندگار و در شعر ۱ باب اول عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی «سرآغاز» کلمات خدا و کردگار و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات الله، خدا، نور، انوار، حقیقت و مجاز و در مثنوی ۱ نسیمی کلمات الله، خدا، احد، پادشه، نور و انوار و در قصیده ۱ نسیمی کلمات الله، خدا، خالق و حقیقت و در ترجیع ۱ شاه نعمت الله ولی کلمات الله، خدا، کردگار، نور و حقیقت و در لمعات ۱ عراقی کلمات الله، نور و حقیقت و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات الله، خداوند، خدا، یزدان، ایزد و نور و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمات الله، خداوند، یزدان، ایزد و نور و در قصیده ۱ حافظ کلمات خالق، کردگار و نور و در بابهای ۱ و ۱۱۱ کتاب مقدس زبور و در شعر ۱ آغاز کتاب شاهنامه فردوسی کلمه خداوند و در شعر ۱ خسرو و شیرین نظامی گنجوی کلمات خداوندا و نور و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات خدا، ایزد، ساقی و نور و در قصیده ۱ اوحدی کلمات یکتا و نور و در غزل ۱ بیدل دهلوی کلمه یکتا و در شعر ۱ پس چه باید کرد؟ اقبال لاهوری و در قصیده ۱ مجد همگر کلمه حقیقت و در باب ۱ کتاب مقدس یوشع کلمات خداوند، خدا و یهوه و در باب ۱ انجیل مرقس کلمات خداوند، خدا و پادشاه و و در غزل ۱ سلیم تهرانی و در باب ۱ کتاب مقدس جامعه و در بابهای ۱ و ۱۱ انجیل برنابا و در قصیده ۱ امیرخسرو دهلوی و در غزل ۱۱ نسیمی و در حکایت ۲ باب هشتم در شکر بر عافیت در شعر ۲۵۳ پیام مشرق اقبال لاهوری و در غزل ۳۵۲ سعدی کلمه خدا و در باب ۱۱ انجیل مرقس کلمات خداوند، خدا و پدر آسمانی و در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی و در غزل ۱ فیض کاشانی و در باب ۱۱ کتاب مقدس جامعه کلمات خدا و نور و در باب ۱۱ کتاب مقدس زبور و در باب ۱۱۱ انجیل برنابا کلمات خداوند و خدا و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی کلمات نور و یگانگی و در غزل ۱۱ شاه نعمت الله ولی کلمات الله، پادشاه و نور و در ترجیع بند ۱ مولانا کلمات خدا، ساقی و نور و در غزل ۱۳۲۸ صائب تبریزی کلمات الله و ساقی و در قصیده ۱ طبیب اصفهانی و در غزلهای ۱ و ۱۱۱ حافظ کلمه ساقی و در غزل ۱۱ حافظ کلمات ساقی و نور و در شعر گوهر عشق رضی الدین آرتیمانی کلمات خدا و یزدان و در قصیده ۲ ملک الشعراء بهار کلمات خدا، ایزد و یزدان و در باب ۲ کتاب مقدس زبور و در باب ۲ کتاب مقدس جامعه کلمات خداوند و خدا و در باب ۲ انجیل مرقس کلمه خدا و در غزل ۲ سلمان ساوجی و در شعر ۲ دفتر اول مثنوی و معنوی مولانا کلمات خدا، پادشاه و حقیقت و در حکایت ۲۰ باب سوم در فضیلت قناعت گلستان سعدی کلمات خداوند و پادشاه و در باب ۲۰ کتاب مقدس زبور کلمات خداوند، خدا و یهوه و در غزل ۲۰ حافظ کلمه ایزد و در غزل ۲۲ حافظ و در شعر ۴ بخش سیزده مصیبت نامه عطار کلمه الله و در باب ۲۲ کتاب مقدس زبور و در باب ۲۲ انجیل برنابا کلمات خداوند و خدا و در باب ۴ کتاب مقدس زبور کلمات خداوند، خدا، یگانه و نور و در باب ۴ انجیل مرقس و در باب ۴ انجیل برنابا کلمات خدا و نور و در قصیده ۱۱۴ خاقانی کلمات الله، خدا و برهمن و در قطعه ۱ خاقانی و در غزل ۱ فروغی بسطامی و در غزل ۱ کشیمری و در غزل ۱۷۲ سعدی و در شعر ۲۷۶ پیام مشرق اقبال لاهوری کلمه نور و در غزل ۱۳۹۵ مولانا کلمات ساقی و احد و در غزل ۱۲۰۷ مولانا کلمات خدا و حقیقت ذکر شده است. شعر «خدا» سروده ویکتور هوگو است. در ادامه مقاله پستی آمده که در آن الهی قمشهای به ویکتور هوگو اشاره کرده است. خداوند حقیقت است و مخلوقات مجاز هستند. در قصیده ۱ امیرخسرو دهلوی کلمه مجازی وجود دارد. خداوند نور است و مخلوقات سایه نور هستند. در قصیده ۱ حافظ و در غزل ۱ بیدل دهلوی و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در قطعه ۱ خاقانی و در مثنوی ۱ نسیمی و در غزل ۱ فیض کاشانی و در غزلهای ۱۳۹۵ و ۱۸۷۶ مولانا کلمه سایه وجود دارد. صادق هدایت نویسنده کتاب «سایه روشن» است. در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات صادق و روشنایی و در آیه نور کلمات هدایت و روشن و در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمات هدایت، کتاب و روشن و در غزل ۱ محتشم کاشانی کلمه هدایت و در مثنوی ۱ نسیمی کلمات هدایت و کتاب و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمه نویسنده و در برگ ۱۱ کتاب والکیریها نوشته پائولو کوئلیو کلمات نویسنده، کتاب و روشن و در برگ ۱۱ کتاب آشنایی با صادق هدایت نوشته مصطفی فرزانه کلمات نویسنده و روشن و در شعر ۲ سبحةالابرار جامی کلمه صادق و در برگ ۲۰ کتاب آشنایی با صادق هدایت کلمات صادق هدایت، نویسنده و کتاب و در برگ ۱۱ کتاب عطیه برتر نوشته پائولو کوئلیو و در برگ ۲ کتاب الف کلمات نویسنده و کتاب و در برگهای ۱۱۱ و ۲۲ کتاب آشنایی با صادق هدایت کلمات صادق هدایت و کتاب و در قصیده ۱۱۴ خاقانی کلمات صادق و کتاب و در برگ ۱۱ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمات کتاب و روشن و در ترجیع بند ۱ مولانا و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در قصیده ۱ نسیمی و در لمعات ۱ عراقی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در غزل ۱ کشیمری و در غزل ۱۱ شاه نعمت الله ولی و در برگ ۱۱۱ کتاب مکتوب و در شعر ۴ بخش دوازده الهی نامه عطار و در شعر ۴ بخش سیزده مصیبت نامه عطار و در باب ۴ انجیل مرقس و در بابهای ۱۱ و ۲ کتاب مقدس جامعه و در برگ ۲۰ کتاب پله پله تا ملاقات خدا و در برگ ۲۲ کتاب الف و در قصیده ۲۷۶ ملک الشعراء بهار و در غزلهای ۱۲۰۷ و ۱۸۷۶ مولانا و در غزل ۳۲۹۵ صائب تبریزی کلمه روشن در قطعه ۱ خاقانی کلمات سایه و روشن وجود دارند. شعر «پرتوها و سایهها» سروده ویکتور هوگو است. در قصیده ۱ حافظ و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در غزل ۱۱ عبید زاکانی کلمه پرتو وجود دارد. اشو نویسنده کتاب «آفتاب در سایه» است. در قصیده ۱ حافظ کلمات آفتاب و سایه و در باب ۱ کتاب مقدس جامعه و در باب ۱ انجیل مرقس و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در ترجیع ۱ شاه نعمت الله ولی و در لمعات ۱ عراقی و در قصیدههای ۱ عراقی و مجد همگر و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در غزلهای ۱۱ شاه نعمت الله ولی و فروغی بسطامی و در برگ ۱۱ کتاب کیمیاگر و در شعر ۴ بخش سیزده مصیبت نامه عطار و در بابهای ۲، ۴ و ۱۱ کتاب مقدس جامعه و در غزل ۲ حافظ و در قصیده ۲ ملک الشعراء بهار و در حکایت ۲۰ سعدی باب پنجم گلستان سعدی و در برگ ۲۰ کتاب مکتوب و در برگهای ۲۰ و ۲۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه و در قصیده ۱۱۴ خاقانی و در غزل ۱۹۴ عراقی و در غزل ۱۲۷۰ صائب تبریزی کلمه آفتاب وجود دارد. در برگ ۲۰ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمات الله و «نور آسمان و زمین» ذکر شدهاند. آیه نور بیان میکند: «خدا نور آسمانها و زمین است؛ وصف نورش مانند چراغدانی است که در آن، چراغ پر فروغی است، و آن چراغ در میان قندیل بلورینی است، که آن قندیل بلورین گویی ستاره تابانی است، [و آن چراغ] از [روغن] درخت زیتونی پربرکت که نه شرقی است و نه غربی افروخته می شود، [و] روغن آن [از پاکی و صافی] نزدیک است روشنی بدهد گرچه آتشی به آن نرسیده باشد، نوری است بر فراز نوری؛ خدا هر کس را بخواهد به سوی نور خود هدایت می کند، و خدا برای مردم مثل ها می زند [تا حقایق را بفهمند] و خدا به همه چیز داناست.» در آیه نور بیان شده که خدا به همه چیز داناست. در منشور کوروش کلمات مردوک و دانا و در شعر ۱ آغاز کتاب شاهنامه فردوسی کلمات خداوند و دانا و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در مثنوی ۱ نسیمی و در بابهای ۱ و ۲ انجیل برنابا و در قصیده ۲ ملک الشعراء بهار کلمات خدا و دانا و در قطعه ۱ خاقانی و در غزلهای ۱ محتشم کاشانی و فروغی بسطامی و در غزل ۴ حافظ و در قصیده ۲۷۶ ملک الشعراء بهار و در غزل ۱۸۷۶ مولانا کلمه دانا وجود دارد. در خط ۱ منشور کوروش کبیر عبارت «مردوک، پادشاه همه آسمان و زمین» بیانگر یکتایی خدا و احاطه داشتن و محیط بودن خداوند بر همه چیز است. در مطلب زیر از توضیحات هوش مصنوعی درباره شعر ۱ مجلس اول سعدی در سایت گنجور کلمه پادشاه و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات همه، آسمان، زمین و منشور و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمات همه چیز، زمین و منشور و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات همه، آسمان، زمین و خط و در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمات همه، آسمانها و زمین و در باب ۱ انجیل مرقس و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمات همه، آسمان و زمین و در قصیده ۱ نسیمی کلمات خط، همه، آسمان، زمین و هوش و در مثنوی ۱ نسیمی کلمات خط و همه و در قطعه ۱ خاقانی و در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی و در غزل ۱۱ نسیمی و در برگ ۱۱ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه و در غزل ۱۳۲۸ صائب تبریزی کلمه خط و در باب ۱ کتاب مقدس جامعه و در برگ ۲۲ کتاب کیمیاگر کلمات پادشاه و همه چیز و در باب ۴ انجیل مرقس و در باب ۱۱ کتاب مقدس جامعه و در برگ ۱۱ کتابهای الف، زهیر و تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه و در باب ۱۱۱ انجیل برنابا و در برگ ۱۱۱ کتابهای پله پله تا ملاقات خدا و والکیریها و در برگ ۲۲ کتاب عطیه برتر و در برگ ۲۰ کتاب کیمیاگر عبارت همه چیز و در لمعات ۱ عراقی عبارت همه عالم و در غزل ۱ حافظ و در قصیده ۱ عراقی و در قصیده ۱ طبیب اصفهانی و در غزل ۱۱ عبید زاکانی و در غزل ۱۱۱ حافظ و در قطعه ۱۱۱ سنایی و در برگ ۱۱۱ کتابهای زهیر و والکیریها نوشته پائولو کوئلیو و در برگ ۱۱ کتاب الف و در بابهای ۱، ۱۱، ۱۱۱، ۲ و ۲۰ کتاب مقدس زبور و در باب ۲ انجیل مرقس و در باب ۲ کتاب مقدس جامعه و در شعر ۴ بخش دوازده الهی نامه عطار و در برگ ۴ کتاب کیمیاگر نوشته پائولو کوئلیو و ساخت فرید سقراطی و در بابهای ۱، ۴ و ۲۰۰ انجیل برنابا و در حکایت ۲۰ سعدی باب پنجم گلستان سعدی و در برگ ۲۲ کتابهای الف، والکیریها و زهیر و آشنایی با صادق هدایت و در برگهای ۲۰ و ۲۰۰ کتاب پله پله تا ملاقات خدا و در برگ ۲۰۰ کتابهای الف و والکیریها و در غزل ۱۳۹۵ مولانا و در پستی از الهی قمشهای که در ادامه مقاله آمده کلمه همه و در باب ۲۰ انجیل برنابا و در باب ۲۲ کتاب مقدس زبور کلمات همه و احاطه و در باب ۱۱ انجیل مرقس کلمات همه چیز و احاطه و در غزل ۱ سلیم تهرانی کلمات همه و محیط و در قصیده ۱۱۴ خاقانی کلمات همه، آسمان، زمین و خط و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی کلمات همه، عالم و هوشمندان و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات همه و هوش و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمه هوشمندان و در مطلب زیر از توضیحات هوش مصنوعی درباره شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی در سایت گنجور عبارت همه چیز و در برگ ۲۰۰ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه هوشمندی و در غزل ۳۵۲ سعدی و در غزل ۲۵۳۹ صائب تبریزی کلمه هوش وجود دارد. اگر عبارت «ذکر یکتایی خداوند در استوانه کوروش» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۳۲۹۵ میشود. ارقام عددهای ۲۵۳۹ و ۳۲۹۵ مشترک هستند. در قطعه ۱ خاقانی و در مثنوی ۱ نسیمی کلمه ابجد ذکر شده است. برای محاسبه ابجد از سایت نویدک و جدولی که در انتهای مقاله آمده استفاده کنید. در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی بیان شده:
محیط است علم مَلِک بر بسیط *** قیاس تو بر وی نگردد محیط
در این بیت منظور از مَلِک خداوند است. در سوره ناس عبارت «مَلِكِ النَّاسِ» ذکر شده که منظورش خداوند است. در قصیده ۱۱۴ خاقانی کلمه الناس وجود دارد. در قصیده ۱ نسیمی بیان شده:
خداست قادر و خالق، دگر همه مخلوق *** خداست بر همه اشیا محیط و راهنما
در شعر ۴ بخش هفده الهی نامه عطار کلمه منشور و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمات منشور و میخ و در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمه میخ و در قصیده ۲۷۶ ملک الشعراء بهار کلمه میخ وجود دارد. منشور کوروش به خط میخی است. در منشور کوروش به رود دجله اشاره شده است. در ویکیپدیا مختصات شرقی رود دجله ۳۹۲۵۰ ذکر شده است. بین عددهای ۳۲۹۵ و ۳۹۲۵۰ چهار رقم مشترک هستند. در ویکیپدیا حداکثر تخلیه رود دجله ۲۷۷۹ متر مکعب بر ثانیه ذکر شده است. در ادامه مقاله عددهای ۲۷۹۹ و ۲۹۷۷ ذکر شدهاند. ارقام این عددها مشترک هستند. در ویکیپدیا حداکثر تخلیه رود دجله ۹۸۱۳۹ فوت مکعب بر ثانیه ذکر شده است. در ادامه مقاله عددهای ۱۳۹۸ و ۱۹۸۳ ذکر شدهاند. ارقام عددهای ۱۳۹۸، ۱۹۸۳ و ۹۸۱۳۹ مشترک هستند. در توضیحات دجله در ویکیپدیا بیان شده: «دِجله رودی است که از دامنههای جنوبی رشته کوه توروس در شرق ترکیه سرچشمه میگیرد. پس از ورود به کشور عراق از میان شهرهای بزرگی چون بغداد و موصل عبور کرده به فرات و سرانجام هر دو به کارون میپیوندد که اروندرود را تشکیل میدهند و در پایان به خلیج فارس سرازیر میشوند.» در ادامه مقاله به ترکیه، عراق و خلیج فارس و در باب ۱ کتاب مقدس یوشع به فرات اشاره شده است. در توضیحات کوروش بزرگ در ویکیپدیا بیان شده: «کوروش، فقط تنها فاتح و مدیر بزرگ نبود؛ بلکه در ذهن مردم پارسی، او همان جایگاهی داشت که رمولوس و رموس برای رومیها و موسی برای بنی اسرائیل داشت. چگونگی تحویل کوروش نوزاد به چوپان و پرورش او، یادآور رها کردن موسی در نیزار در مصر و به زیر کشیدن پدربزرگ دیکتاتورش، توسط او (موسی) است که در متون افسانهای و اساطیری دیگر هم بازتاب یافته است.» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۷۳۲۱ میشود. در ادامه مقاله عددهای ۱۲۷۳ و ۱۳۷۲ ذکر شدهاند. ارقام عددهای ۱۲۷۳، ۱۳۷۲ و ۱۷۳۲۱ مشترک هستند. در منشور کوروش کلمات بزرگ و شبان یا چوپان و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات پارس، روم، موسی، کلیم، مصر، چوپان، پرورده و افسانه و در قصیده ۱۱۴ خاقانی کلمات فتوح و مصر و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات فتوح و بزرگ و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمه فتح و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات فتح و روم و در برگ ۴ کتاب کیمیاگر کلمات فاتح و چوپان و در قصیده ۱ حافظ کلمات مصر، روم و پرور و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمات پارسی، روم، شبان و پروری و در برگ ۱۱ کتاب آشنایی با صادق هدایت و در برگ ۲۰۰ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمه پرورش و در باب ۱ انجیل مرقس و در ادامه مقاله کلمات بزرگ و موسی و در برگ ۴ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمات رها و ذهن و در برگ ۱۱۱ کتاب والکیریها کلمه ذهن و در غزل ۱ بیدل دهلوی و در برگ ۱۱۱ کتاب پله پله تا ملاقات خدا و در برگ ۲۰ کتاب آشنایی با صادق هدایت کلمه افسانه ذکر شده است. شعرهای «فن پدربزرگی» و «افسانه قرون» سروده ویکتور هوگو هستند. در توضیحات کوروش بزرگ در ویکیپدیا بیان شده: «کوروش در نزد بابلیان، برگزیده مردوک، در نزد یهودیان، مسح شده خداوند بود و به نظر نمیرسد که مادها او را سروری بیگانه فرض کرده باشند. هرودوت میگوید که پارسیان از او چونان یک پدر سخن میگفتند، زیرا وی مهربان بود و از آنچه برای ایرانیان نیکو بود، کوتاهی نمیکرد؛ در عین حال هرودوت وی را مردی زود خشم میداند.» در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات پدر، سخن، پارس، زود و خشم و در مقاله کلمات سخن، مهربان، ایران، نیک و یهودیان و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در باب ۱۱۱ کتاب مقدس زبور و در غزل ۲ فرخی یزدی کلمه بیگانه و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمات پارسیان و فرض و در غزل ۲۰ حافظ کلمه فرض و در غزل ۱ فیض کاشانی کلمه بابل و در منشور کوروش کلمات بابل و خشم و در شعر ۴ بخش دوازده الهی نامه عطار کلمات بزرگ و خشم و در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمات بزرگ، بیگانه و خشم و در حکایت ۲۰ سعدی باب پنجم گلستان سعدی کلمه بزرگ و خشم و در باب ۲۰ انجیل برنابا و در برگ ۲۲ کتاب عطیه برتر و در بابهای ۲ و ۴ کتاب مقدس زبور و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در برگ ۱۱ کتاب الف و در باب ۱۱۱ انجیل برنابا کلمه خشم و در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی کلمه خشمگین وجود دارد. اشو نویسنده کتاب «بیگانه در زمین» است. «سفر بیگانه» عنوان یکی از قسمتهای سریال بازی تاج و تخت است. سریال بازی تاج و تخت با اقتباس از کتاب «ضیافتی برای کلاغها» ساخته شده است. در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات صادق، تاج، تخت و زاغ یا کلاغ و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات هدایت، تاج، تخت و زاغ و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات تاج، تخت و پیر و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در غزل ۱ کشیمری و در قصیده ۱ طبیب اصفهانی کلمه پیر وجود دارد. صادق هدایت مترجم کتاب کلاغ پیر نوشته الکساندر لانژکیلاند است. در سایت کتابراه که آدرس آن در زیر آمده درباره کتاب کلاغ پیر بیان شده: «داستان از زبان یک کلاغ روایت میشود. او گرسنه است و به دنبال تکه غذایی میگردد که سالها پیش آن را در جایی پنهان کرده بود. در طی پروازش به سمت آن تکه گوشت، چیزهایی در شهر میبیند که باعث خشم او میشود. کلاغ پیر بهشدت از دست انسانها عصبانی میشود. چراکه سرزمینی که او در آن بود زمانی برای کلاغها و دیگر حیوانات ساخته شده بود و حالا انسانها آن را تصرف کرده بودند.» در این مطلب نیز به خشم اشاره شده است. در باب ۱ انجیل برنابا کلمات گوشت و گرسنه و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در غزل ۱۳۹۵ مولانا کلمه گرسنه وجود دارد. در قصیده ۱۱۴ خاقانی کلمه نیزه و در مطلب زیر از توضیحات هوش مصنوعی درباره قصیده ۱۱۴ خاقانی در سایت گنجور کلمه شاهین و در غزل ۱۳۲۸ صائب تبریزی کلمه شهباز و در غزل ۲۵۳۹ صائب تبریزی و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در شعر ۴ بخش هفده الهی نامه عطار کلمات شهباز و بال و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمات بال و پادشاهان و در مسمط ۱ ادیب المماک کلمات بال و پادشهان و در غزل ۱۱ فرخی یزدی و در برگ ۱۱ کتابهای پله پله تا ملاقات خدا و مکتوب و در برگ ۲ کتاب الف و در برگ ۲۰ کتاب کیمیاگر و در برگهای ۲۰، ۲۲ و ۱۱۱ کتاب آشنایی با صادق هدایت کلمه ایران وجود دارد. در توضیحات درفش شهباز به نقل از گزنفون، مورخ یونانی بیان شده: «درفش کوروش شاهینی بود زرین با بالهای گشاده که بر نیزه بلندی برافراشته بود. درفش پادشاهان ایران هنوز هم بدینگونه است.» در برگ ۲۲ کتاب زهیر کلمه فیلم وجود دارد. فیلمهای وقایع ایرانی، مینیاتورهای ایرانی و کوروش کبیر ساخته مصطفی فرزانه هستند. در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات سخن، تاج و تخت و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمات سخن، تاج، تخت و قسمت و در غزل ۱۱ فروغی بسطامی و در برگ ۱۱ کتاب پله پله تا ملاقات خدا و در برگ ۲۲ کتاب آشنایی با صادق هدایت کلمه قسمت و در قصیده ۱ حافظ کلمات تاج و تخت و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی کلمه تاج و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات تاج، تخت، سخن و تیره و در قصیده ۱۱۴ خاقانی و در پستی از الهی قمشهای که در ادامه مقاله آمده و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمات سخن و تاج و در شعر ۱ آغاز کتاب شاهنامه فردوسی و در قصیدههای ۱ نسیمی و مجد همگر و در تضمین ۱ فروغی بسطامی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در قصیده ۱ طبیب اصفهانی و در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی و در برگ ۱۱ کتاب پله پله تا ملاقات خدا و در باب ۱۱۱ انجیل برنابا و در برگ ۱۱۱ کتاب عطیه برتر و در بابهای ۲ و ۴ انجیل مرقس و در برگ ۴ کتاب کیمیاگر و در حکایت ۲۰ سعدی باب پنجم گلستان سعدی و در غزل ۲۲ حافظ و در برگ ۲۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه و در بابهای ۲۲ و ۲۰۰ انجیل برنابا و در قصیده ۲۷۶ ملک الشعراء بهار و در غزلهای ۳۲۵۹ و ۳۵۲۹ صائب تبریزی کلمه سخن و در خطبه ۱ نهج البلاغه و در شعر ۲۵۳ پیام مشرق اقبال لاهوری و در غزلهای ۲۵۳۹ و ۲۰۰ صائب تبریزی کلمات بال و سخن و در غزل ۳۲۹۵ صائب تبریزی کلمات سخن و تیره و در شعر ۲۷۶ پیام مشرق اقبال لاهوری و در شعر ۴ بخش سیزده مصیبت نامه عطار و در برگ ۱۱۱ کتاب والکیریها و در ترجیع بند ۱ مولانا و در قصیده ۱ اوحدی و در قطعه ۱ خاقانی کلمه تیره وجود دارد. «بالهای تیره، سخنان تیره» عنوان یکی از قسمتهای سریال بازی تاج و تخت است. اشو نویسنده کتاب «ریشهها و بالها» است. در باب ۴ انجیل مرقس کلمه ریشه و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات ریشه و بال وجود دارند.. در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمه سکندر وجود دارد. در مطلب زیر از سایت طرفداری با عنوان «میدونستید چرا اسکندر از خراب کردن مقبره ی کوروش بزرگ منصرف شد؟ ...» عبارت تاج و تخت وجود دارد. در ویکیپدیا مختصات شمالی پاسارگاد آرامگاه کوروش کبیر ۵۳۱۰۲۰۲ ذکر شده است. در باب ۱ انجیل مرقس و در ترجیع بند ۱ مولانا کلمه ساعت وجود دارد. ساعت مطلب زیر ۲۳:۵۱ است. مطلب زیر ۱۵۱۲۳ مشاهده دارد. در سوره شوری کلمات ساعت و مشاهده و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در باب ۴ کتاب مقدس زبور و در باب ۴ کتاب مقدس جامعه کلمه مشاهده وجود دارد. سوره شوری ۳۵۲۱ حرف دارد. در توضیحات پاسارگاد در ویکیپدیا بیان شده: «اسکناسهای سبز رنگ پنجاه ریالی ایران از سال ۱۳۵۲ خورشیدی تا ۱۳۵۷ با نقشی از پاسارگاد چاپ و نشر میشد.» بین عددهای ۱۳۵۲، ۲۳:۵۱، ۳۵۲۱، ۱۵۱۲۳ و ۵۳۱۰۲۰۲ چهار رقم مشترک هستند. در ادامه مقاله بیان شده که مختصات شرقی رامه یا رام الله در ویکی پدیا ۳۵۱۲ ذکر شده است. ارقام عددهای ۲۳:۵۱، ۳۵۱۲، ۳۵۲۱ و ۱۵۱۲۳ مشترک هستند. در ادامه مقاله بیان شده که مختصات شمالی رام الله در ویکیپدیا ۳۱۵۴ ذکر شده است. رام الله جزء قلمرو کوروش کبیر بوده است. در منشور کوروش و در باب ۱ کتاب مقدس یوشع کلمه قلمرو وجود دارد. آیه ۴۵:۱۳ کتاب مقدس اشعیاء بیان میکند: «من کوروش را برانگیختم تا هدف مرا پیاده و عدالت را اجرا کند. من تمام راههای او را راست میگردانم. او شهر من، اورشلیم، را بازسازی و اسیران را آزاد خواهد کرد. هیچکس برای این کار به او مزد یا رشوهای نداده است.» خداوند متعال چنین گفته است.» در سوره اسراء به اشعیاء(ع) اشاره شده است. در ادامه مقاله بیان شده که سوره اسراء ۱۵۳۴ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۵۳۴، ۳۱۵۴ و ۴۵:۱۳ مشترک هستند. در ادامه مقاله بیان شده که رام الله در کنار اورشیلم است. در آیه ۱ سوره اسراء به مسجدالاقصی اشاره شده که در اورشلیم است. در سوره اسراء کلمه خورشید وجود دارد. کوروش به معنی خورشید است. در سوره کهف کلمات ذوالقرنین و خورشید و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمه کهف و در قصیده ۱ حافظ و در ترجیع بند ۱ مولانا و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در تضمین ۱ فروغی بسطامی و در لمعات ۱ عراقی در قصیده ۱ اوحدی و در خطبه ۱ نهج البلاغه و در برگ ۱۱۱ کتاب عطیه برتر و در باب ۴ انجیل مرقس و در شعر ۴ بخش سیزده مصیبت نامه عطار و در برگهای ۲۰ کتاب پله پله تا ملاقات خدا و مکتوب و در غزل ۳۵۲ سعدی و در غزل ۱۳۹۵ مولانا و در غزل ۳۲۹۵ صائب تبریزی کلمه خورشید وجود دارد. اشو نویسنده کتاب «با خورشید شامگاه» است. اگر کلمه خورشید را به عددهای ابجد کبیر و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۱۲۰ و ۲۲ میشود. در برگ ۲۲ کتاب کیمیاگر کلمه خورشید وجود دارد. در ادامه مقاله بیان شده که خاقانی متولد سال ۱۱۲۰ میلادی است. در مقاله به قصیده ۲۲ خاقانی اشاره شده است. در قصیده ۱۱۴ خاقانی کلمات ذوالقرنین و خورشید ذکر شدهاند. در مطلب زیر به سه پند زردشت(ع) و میراث کوروش، پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک اشاره شده است. این سه پند بیانگر مقام صالح هستند. در شکل راه کمال که در ادامه مقاله آمده مقام صالح یا صلح نشان داده شده است. در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمات پند و نیک و در قصیده ۱۱۴ خاقانی کلمات نیک و صالح و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در مثنوی ۱ نسیمی و در قصیده ۱ عراقی و در باب ۱ انجیل برنابا و در بابهای ۱ و ۱۱ کتاب مقدس زبور و در باب ۱۱ کتاب مقدس جامعه و در غزل ۱۱۱ حافظ و در قصیده ۲۲ خاقانی و در شعر ۴ بخش دوازده الهی نامه عطار و در شعر گوهر عشق رضی الدین آرتیمانی و در غزل ۳۵۲ سعدی کلمه نیک و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمه صالح و در قصیده ۲ ملک الشعراء بهار کلمه صلح وجود دارد.این نشان از رسیدن کوروش کبیر به مقام صالح است. در قصیده ۱۱۴ خاقانی عبارت آب حیات و در غزل ۱ محتشم کاشانی و در قصیده ۱ مجد همگر عبارت چشمه حیوان وجود دارد. منظور از آب حیات یا آب زندگی عشق است. مرحله عشق بعد از مقام صالح قرار دارد. در شکل راه کمال که در ادامه مقاله آمده این موضوع مشخص شده است. در توضیحات آب زندگانی در ویکیپدیا بیان شده: «در روایاتهای اسلامی نیز نام سه تن آمده است که در پی آب زندگانی رفتهاند. دو تن از ایشان از آن آشامیده و زندگی جاودان یافتهاند و یکی ناکام بازگشته است: الیاس، خضر و ذوالقرنین.» این نشان میدهد که الیاس(ع) و خضر(ع) به مقام عشق رسیدهاند اما ذوالقرنین به این مقام نرسیده است. در منشور کوروش کلمات نیک، صلح و کبوتر و در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمات پند، نیک و کبوتران و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمه کبوتران و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمه حمامه یا کبوتر ذکر شده است. در آیه نور به درخت زیتون و در باب ۱۱ انجیل مرقس به شاخه زیتون و کبوتر و در باب ۱ انجیل مرقس و در غزل ۱۱ سلمان ساوجی به کبوتر اشاره شده که نماد صلح هستند. در سوره کهف یا یاران غار به خضر(ع) به عنوان بندهای خاص از بندگان خداوند اشاره شده است. در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات خضر، بنده و خاص و در ترجیع بند ۱ مولانا و در غزل ۱ بیدل دهلوی و در قصیدههای ۱ نسیمی و عراقی و در لمعات ۱ عراقی و در قصیده ۱۱۴ خاقانی و در غزل ۱۸۷۶ مولانا کلمه خضر و در حکایت ۲۰ سعدی باب پنجم گلستان سعدی کلمات یاران، خاصان و بندگان وجود دارند. صادق هدایت داستان ژاپنی اوراشیما را ترجمه و در مجله سخن چاپ کرده است. در مقاله کلمات صادق هدایت و سخن ذکر شدهاند. این داستان شبیه داستان اصحاب کهف است. در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات کهف و یاران و در خطبه ۱ نهج البلاغه و در قصیده ۱ عراقی و در قصیده ۱ طبیب اصفهانی و در حکایت ۲۰ سعدی باب پنجم گلستان سعدی کلمه یاران و در ترجیع بند ۱ مولانا و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در قصیدههای ۱ نسیمی و مجد همگر و در منشور کوروش و در شعر ۲۵۳ پیام مشرق اقبال لاهوری و در غزل ۱۳۹۵ مولانا کلمه یار و در قصیده ۱۱۴ خاقانی کلمات یار و غار ذکر شدهاند. غار سیکلوپها اثر ویکتور هوگو است. اصحاب کهف یا یارن غار در شهر افسوس ترکیه بودند. در مسمط ۱ ادیب المماک کلمات کهف، ترک و افسوس ذکر شدهاند. در توضیحات یوحنا(ع) در ویکیپدیا بیان شده: «به نظر میرسد که اورشلیم، چند سالی جای سکونت اصلی یوحنا بوده باشد. بر اساس روایتی معتبر، او سالهای پایانی عمر را در افسوس گذراند» در باب ۱ انجیل مرقس و در باب ۲۰۰ انجیل برنابا کلمات یوحنا و اورشلیم و در ادامه مقاله کلمات یوحنا، اورشلیم و ترکیه و در باب ۱ کتاب مقدس جامعه کلمه اورشلیم و در قطعه ۱ خاقانی کلمات حواری، ساکن و اصل و در منشور کوروش و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات پایانی و عمر و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در برگ ۱۱ کتابهای عطیه برتر، والکیریها و زهیر و در برگ ۲۰ کتاب کیمیاگر و در برگ ۲۲ کتابهای مکتوب و آشنایی با صادق هدایت کلمه پایان و در برگ ۱۱۱ کتاب عطیه برتر و در برگ ۲۰ کتاب پله پله تا ملاقات خدا عبارت پایان عمر و در باب ۱ کتاب مقدس یوشع عبارت تمام عمر و در قصیده ۱ امیرخسرو دهلوی و در قصیده ۱ عراقی و در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی و در قطعه ۱۱۱ سنایی و در برگ ۱۱۱ کتاب الف و در باب ۲ انجیل برنابا و در غزل ۲ سلمان ساوجی و در غزل ۲۲ و ۴ حافظ و در حکایت ۲۰ سعدی باب پنجم گلستان سعدی و در قصیده ۲۷۶ ملک الشعراء بهار کلمه عمر و در قصیده ۱۱۴ خاقانی کلمات عمر، حواری و مسیح و در غزل ۱ فروغی بسطامی و در غزل ۱۳۲۸ صائب تبریزی کلمه افسوس ذکر شده است. یوحنا(ع) از حواریون مسیح(ع) بوده است. در ترجیع بند ۱ خاقانی و در غزلهای ۱ محتشم کاشانی و فروغی بسطامی و در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمه صف وجود دارد. در سوره صف به حواریون اشاره شده است. در ویکیپدیا بیان شده که نماد یوحنا(ع) کتاب، جام، عقاب و دیگ است. در مقاله کلمه کتاب و در باب ۱ کتاب مقدس زبور و در مثنوی ۱ نسیمی و در برگ ۱۱۱ کتابهای پله پله تا ملاقات خدا و والکیریها و در برگهای ۱۱ و ۴ کتاب کیمیاگر و در برگ ۴ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه و در برگ ۲۲ کتاب زهیر کلمه کتاب و در غزلهای ۱۱۱ و ۱۱ حافظ و در غزل ۱۱ نسیمی و در غزل ۱ محتشم کاشانی و در ترجیع بند ۱ مولانا کلمه جام و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات جام و عقاب و در غزل ۱۱ سلمان ساوجی و در برگ ۱۱ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه عقاب وجود دارد. در قصیده ۱ حافظ به دارا اشاره شده است. در توضیحات داریوش سوم در ویکیپدیا بیان شده: «در شاهنامه فردوسی و تاریخ سنتی ایرانیان، داریوش سوم با نام «دارا» شناخته میشود (ولی در دارابنامه و اسکندرنامه وی با نام «داراب» شناخته میشود) و هجدهمین پادشاه ایران و نهمین پادشاه کیانی است که چهارده سال پادشاهی کرد؛ پدر او داراب، مادرش تمروسیه و اسکندر مقدونی برادر ناتنیاش معرفی شدهاست.» در این مطلب نیز به اسکندر اشاره شده است. در توضیحات داریوش سوم در ویکیپدیا بیان شده: «مادر دارا طبق روایتهای نخستین «ماهناهید» دختر هزارمرد بود هنگامی که منابع متاخر مادرش را تَمروسیا، زنی یونانی که دختر فاستابیکون و همسر پیشین پادشاه عمان بود، نامیدهاند.» در شعر ۱ آغاز کتاب شاهنامه فردوسی کلمات ماه و ناهید و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات ماه و زهره یا ناهید و در غزل ۱ فیض کاشانی و در غزل ۱۱ مولانا و در غزل ۴ حافظ کلمه زهره وجود دارد.
توضیحات سایت کتابراه درباره کتاب کلاغ پیر
https://www.ketabrah.ir//book/59091
دلیل انتخاب کتابها و اشعار
اگر عبارت «دلیل انتخاب کتابها و اشعار» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۱۳۵ میشود. در مقاله عددهای ۲۳:۵۱، ۳۵۱۲ ذکر شدهاند. ارقام این عددها مشترک هستند. در خطبه ۱ نهج البلاغه و در ترجیع ۱ شاه نعمت الله ولی و در قصیدههای ۱ نسیمی و عراقی و در قصیده ۱۱۴ خاقانی کلمه قرآن وجود دارد. در مقاله از آیات و کلمات قرآن در متن عربی و ترجمههای الهی قمشهای، انصاریان، خرمشاهی، فولادوند و مکارم شیرازی کمک گرفته شده است. در مقاله از آیات و کلمات کتابهای مقدس و ترجمههای هزاره نو، معاصر، نسخه قدیمی فارسی، مژده برای عصر جدید و مژده برای عصر جدید و ویرایش شده کمک گرفته شده است. در قصیده ۲ ملک الشعراء بهار کلمه انجیل و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمه انگلیون یا انجیل وجود دارد. در مقاله به انجیل اشاره شده است. در برگ ۲۲ کتاب کیمیاگر به کتاب مقدس جامعه اشاره شده است. در مقاله به بابهای ۱، ۱۱، ۲، ۴ کتاب مقدس جامعه اشاره شده است. در ادامه پستی آمده که در آن الهی قمشهای به امرسون اشاره کرده است. رالف والدو امرسون نویسنده کتاب «جامعه و فرد» است. در مثنوی ۱ نسیمی و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمه یوشع وجود دارد. در مقاله به باب ۱ کتاب مقدس یوشع اشاره شده است. در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمه هود وجود دارد. در مقاله به سوره هود اشاره شده است. سوره هود سوره ۱۱ قرآن است. ارقام عددهای ۱ و ۱۱ مشترک هستند. در ادامه مقاله به آیه ۱۱ سوره الرحمن اشاره شده است. در سوره الرحمن و در سوره ۱۱ قرآن (سوره هود) کلمات نعمت، الله و ولی و در خطبه ۱ نهج و در باب ۱ انجیل برنابا و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در حکایت ۲۰ سعدی باب پنجم گلستان سعدی کلمات نعمت و الله و در قصیده ۱ حافظ کلمات شاه و نعمت و در غزل ۱۱ حافظ و در برگ ۱۱ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه و در حکایت ۲۰ باب سوم گلستان سعدی کلمه نعمت و در ادامه مقاله کلمه شاه ذکر شده است. در مقاله به ترجیع ۱ و غزل ۱۱ شاه نعمت الله ولی اشاره شده است. در آیه نور و در شعر ۴ بخش سیزده مصیبت نامه عطار کلمه فروغی و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات نور و فروغی و در غزل ۱ شهریار و در قصیده ۱ اوحدی و در غزل ۱۱۱ حافظ کلمه فروغ وجود دارد. در مقاله به تضمین ۱ و غزلهای ۱ و ۱۱ فروغی بسطامی اشاره شده است. در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمه سرآغاز و در باب ۱ انجیل مرقس و در لمعات ۱ عراقی و در برگ ۱۱ کتاب والکیریها و در برگهای ۱۱ و ۲ کتاب کیمیاگر و در غزل ۱۳۲۸ صائب تبریزی کلمه آغاز و در غزل ۳۵۲ سعدی کلمات آغاز و بوستان وجود دارند. در مقاله به شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و شعر ۱ باب اول در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و شعر ۱ خسرو و شیرین نظامی با عنوان سرآغاز اشاره شده است. در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمه حکایت و در ادامه مقاله کلمه گلستان و در غزل ۲۰۰ عراقی کلمه قناعت وجود دارد. در مقاله به حکایت ۲۰ باب سوم در فضیلت قناعت گلستان سعدی اشاره شده است. در مقاله به غزل ۳۵۲ سعدی اشاره شده است. در شعر ۲۵۳ پیام مشرق اقبال لاهوری کلمه شیراز وجود دارد. سعدی متولد شیراز است. ارقام عددهای ۲۵۳ و ۳۵۲ مشترک هستند. در مقاله به غزل ۱۷۲ سعدی اشاره شده است. اگر متن غزل ۱۷۲ سعدی را به عددهای ابجد وسیط و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۳۵۲ و ۹۱۱ میشود. در مقاله عددهای ۱۳۵۲ و ۹۱۱ ذکر شدهاند. در ادامه مقاله و در قطعه ۱ خاقانی و در قصیده ۱۱۴ خاقانی کلمه مجلس و در خطبه ۱ نهج البلاغه و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در غزل ۱ حافظ و در باب ۱ کتاب مقدس زبور و در باب ۱ کتاب مقدس جامعه و در باب ۱۱ انجیل مرقس و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در برگ ۱۱ کتابهای کیمیاگر و والکیریها و در برگ ۱۱۱ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه و در برگ ۲۰۰ کتاب والکیریها کلمه اول وجود دارد. در مقاله به شعر ۱ مجلس اول سعدی اشاره شده است. در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمه محتشم وجود دارد. در مقاله به غزل ۱ محتشم کاشانی اشاره شده است. در در قصیده ۱ حافظ و شعر ۱ خسرو و شیرین نظامی و در مثنوی و قصیده ۱ نسیمی و در لمعات ۱ عراقی کلمه فیض ذکر شده است. در مقاله به غزل ۱ فیض کاشانی اشاره شده است. در منشور کوروش کلمه شهریار وجود دارد. در مقاله به غزل ۱ شهریار اشاره شده است. در توضیحات شهریار در ویکیپدیا بیان شده: «شهریار نسبت به علی بن ابیطالب ارادتی ویژه داشت و همچنین شیفتگی بسیاری نسبت به حافظ و فردوسی داشته است.» در مقاله به خطبه ۱ نهج البلاغه اشاره شده است. در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات علی و عدالت و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات علی و عدل وجود دارند. عدل علی(ع) مشهور است. در قصیده ۱ نسیمی و در قصیده ۱۱۴ خاقانی کلمه علی و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات علی و شیر و در ترجیع ۱ شاه نعمت الله ولی کلمات علی، حیدر و مرتضی و ذوالفقار ذکر شدهاند. «دو شمشیر» و «شیر و گل سرخ» عنوان قسمتهایی از سریال بازی تاج و تخت هستند. علی(ع) ملقب به شیر خداست. در شعر ۱ اسرار خودی اقبال لاهوری کلمات رستم و شیر خدا و در غزل ۱۳۹۵ مولانا کلمه رستم و در ترجیع بند ۱ مولانا عبارت شیر خدا و در تضمین ۱ فروغی بسطامی کلمه شیر در قصیده ۱ طبیب اصفهانی کلمه دلیرانه وجود دارد. رستم، علی(ع) و شیر مظهر شجاعت، مردانگی و آزادگی هستند. علی(ع) در هنگام نماز خواندن در شب قدر با ضربت شمشیر زهرآگین ابن ملجم مرادی به قتل و شهادت رسیده است. در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات علی، حیدر، قدر و زهر و در قصیده ۱ نسیمی کلمات علی و صلوة و در باب ۱ نجیل برنابا کلمه نماز و در قصیده ۱ طبیب اصفهانی کلمات قدر، زهر و سم و در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی کلمات شب قدر و سم و در قطعه ۱۱۱ سنایی کلمه زهر و در مقاله کلمه شمشیر ذکر شده است. در غزل ۲۷۹۷ مولانا کلمه خیبر وجود دارد. در توضیحات غزوه خیبر در ویکیپدیا بیان شده: «خیبر فتح نمیشد، فرماندهان یکی پس از دیگری شکست میخوردند و فرار میکردند، این خبر به محمد رسید، او بسیار ناراحت شد و گفت: لَأُعطِیَنَّ الرایَةَ غَداً رَجُلاً یُحب الله و رَسوله یُحِبُّهُ اللهُ و رَسولُهُ کَرارٌ غیر فرارٍ لا یرجِعُ حتی یَفتَحُ اللهُ عَلی یَدَیهِ؛ فردا این پرچم را به مردی خواهم داد که خدا و رسول او را دوست دارند و او خدا و رسولش را دوست دارد، هجوم کننده است و فرار کننده نیست، از حمله برنمیگردد تا خدا به دست او قلعه را فتح کند. فردای آن روز که همه انتظار به دست گرفتن پرچم و این مقام را داشتند، محمد، علی را خواست، پرچم را به دست او داد و علی توانست خیبر را فتح کند. » در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات مصطفی، علی، فتح، قلعه، پرچم و شکست و در مقاله کلمات محمد، علی، فتح و فرماندهان و در قصیده ۱ نسیمی و در برگ ۲۰ کتاب کیمیاگر کلمه قلعه و در باب ۲۰ کتاب مقدس زبور کلمه پرچم ذکر شده است. اگر عبارت «غزوه خیبر» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۸۳۰ میشود. در ادامه مقاله عدد ۱۸۳۰ ذکر شده است. در مقاله به شعر ۱ آغاز کتاب شاهنامه فردوسی اشاره شده است. در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات ابوالقاسم وفردوس و در غزل ۱ بیدل دهلوی کلمه فردوس و در برگ ۲۲ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمه خراسان وجود دارد. آرامگاه فردوسی در خراسان است. عنوان غزل ۱ شهریار مکتب حافظ است. در مقاله به قصیده ۱ و غزلهای ۱، ۱۱، ۱۱۱، ۴، ۲، ۲۰ و ۲۲ حافظ اشاره شده است. در انتهای مختصات شمالی حافظیه در ویکیپدیا عدد ۳۱۴۵ ذکر شده است. تاریخ ثبت ملی حافظیه در سال ۱۳۵۴ خورشیدی است. در مقاله بیان شده که سوره اسراء ۱۵۳۴ کلمه دارد. ارقام عددهای ۱۳۵۴، ۱۵۳۴ و ۳۱۴۵ مشترک هستند. در سوره اسراء کلمات حافظ، ثبت و خورشید و در آیه ۱ سوره زنان که در ادامه مقاله آمده و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در برگ ۲۰ کتاب آشنایی با صادق هدایت کلمه حافظ و در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمات حافظان و خورشید و در غزل ۱۱ حافظ کلمه ثبت وجود دارد. تاریخ ثبت ملی آرامگاه خیام در استان خراسان و شهر نیشابور نیز در سال ۱۳۵۴ خورشیدی است. در مثنوی ۱ نسیمی کلمه خیام و در برگ ۲۰ کتاب آشنایی با صادق هدایت عبارت رباعیات خیام وجود دارد. در مقاله به رباعیهای ۱ و ۲۰ خیام اشاره شده است. در توضیحات شوریده شیرازی در ویکیپدیا بیان شده: «شوریده در هفتسالگی به علت ابتلای به بیماری آبله از هردو چشم نابینا و چهرهاش آبلهگون شد. او از نابینا بودن و آبلهرویی خود به حسرت یاد میکرد». در شعر ۲۵۳ پیام مشرق اقبال لاهوری کلمات شوریده و شیراز و در شعر ۴ بخش هفده الهی نامه عطار کلمه شوریده و در شعر ۴ بخش دوازده الهی نامه عطار کلمات شوریده و چشم و در خطبه ۱ نهج البلاغه و در ترجیع بند ۱ مولانا و در قصیده ۱ حافظ و در شعر ۱ در تدبیر عدل و رای بوستان سعدی و در شعر ۱ خسرو و شیرین نظامی و در ترجیع ۱ شاه نعمت الله ولی و در قصیدههای ۱ نسیمی، سلیم تهرانی، اوحدی و عراقی و در غزل ۱ محتشم کاشانی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در ادامه مقاله کلمه چشم و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در غزل ۱ کشیمری و در غزل ۱۱ مولانا کلمات چشم و چهره و در غزل ۱ فروغی بسطامی کلمات چشم و نابینا و در شعر ۴ بخش سیزده مصیبت نامه عطار کلمات چشم و کوری و در ادامه مقاله کلمه کور و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات چشم، بیمار و حسرت و در باب ۱ انجیل مرقس کلمه بیمار و در غزل ۳۵۴۱ صائب تبریزی کلمه آبله و در قطعه ۱۱۱ سنایی و در غزل ۲۰۰ عراقی کلمه حسرت وجود دارد. در توضیحات خیام در ویکیپدیا بیان شده: «همچنین گفته میشود که خیام هنگامی که سلطان سنجر، پسر ملکشاه در کودکی به آبله گرفتار بوده وی را درمان نموده است.» در غزل ۱۷۲ سعدی و در غزل ۱ جهان ملک خاتون کلمه طبیب وجود دارد. در مقاله به قصیده ۱ طبیب اصفهانی با عنوان «در لذت غم و مدح رسول اکرم (ص) با تجدید مطلع گوید» اشاره شده است. اگر عنوان قصیده ۱ طبیب اصفهانی را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۱۹ میشود. در مقاله عدد ۱۱۹ ذکر شده است. اگر متن قصیده ۱ طبیب اصفهانی را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۰۲۸۰۳ میشود. در مقاله عددهای ۱۲۳۸، ۱۲۸۳ و ۱۳۲۸ ذکر شدهاند. بین عددهای ۱۲۳۸، ۱۲۸۳، ۱۳۲۸ و ۱۰۲۸۰۳ چهار رقم مشترک هستند. در شعر ۱ خسرو و شیرین نظامی و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمه فرخ وجود دارد. در مقاله به شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی و غزلهای ۱۱ و ۲ فرخی یزدی اشاره شده است. عنوان شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی مسمط است. در مقاله به مسمط ۱ ادیب الممالک اشاره شده است. اگر کلمه مسمط را به عددهای ابجد کبیر و وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۴۹ و ۱۷ میشود. در مقاله عددهای ۱۴۹ و ۱۷ ذکر شدهاند. در مقاله کلمه جام و در ترجیع بند ۱ مولانا کلمات جام و لیلی و مجنون ذکر شدهاند. در مقاله به شعر ۱ لیلی و مجنون جامی «آغاز» اشاره شده است. در غزل ۲ فرخی یزدی و در شعر ۲ سبحةالابرار جامی کلمه سبحه و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمه الابرار ذکر شده است. در مقاله به شعر ۲ سبحةالابرار جامی (جامی که قوی شکسته حال است) اشاره شده است. اگر متن شعر ۱ لیلی و مجنون جامی را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۳۹۳۱۵ میشود. در مقاله عددهای ۱۳۹۵ و ۵۹۳۱ ذکر شداند. ارقام عددهای ۱۳۹۵، ۵۹۳۱ و ۱۳۹۳۱۵ مشترک هستند. در غزل ۱۱ فرخی یزدی کلمه عریان وجود دارد. در مقاله به دوبیتی ۱۱۱ باباطاهر عریان اشاره شده است. در توضیحات آرامگاه باباطاهر (همدان) در ویکیپدیا بیان شده: «برج آرامگاه بر قاعدهای هشت ضلعی واقع شده که ارتفاع آن از سطح فوقانی تپه ۲۰/۳۵ متر و از کف خیابان ۲۵/۳۰ متر میباشد.» در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در حکایت ۲۰ باب پنجم گلستان سعدی کلمه همدان و در ادامه مقاله عدد ۲۰۳۵ ذکر شده است. ارقام عددهای ۲۰۳۵، ۲۵/۳۰ و ۲۰/۳۵ مشترک هستند. در مقاله به شعر گوهر عشق رضی الدین آرتیمانی اشاره شده است. در قصیده ۱۱۴ خاقانی کلمات گوهر، رضی و الدین و در برگ ۲۲ کتاب آشنایی با صادق هدایت کلمه رضی وجود دارد. در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمه سلیم و در ادامه مقاله کلمه تهران ذکر شده است. در مقاله به غزل ۱ سلیم تهرانی اشاره شده است. در توضیحات محمدقلی سلیم تهرانی در ویکیپدیا بیان شده: «شعر او را به «نازکی خیال، خلق مضمونهای دقیق تازه و سعی در ارسال مثل و تمثیل» وصف کردهاند. به دیدگاه ذبیحالله صفا، زبانش در شعر ساده و گاه (بهویژه در قصیده و مثنوی) تا حدی سست و نزدیک به زبان عامیانه است «و این بیشتر از آنجاست که سلیم تحصیل مدرسهای کافی نداشت و گویا تتبع او هم در دیوانهای استادان گذشته کم بود و بیشتر به نیروی استعداد شاعری میکرد.»» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۳۲۵ میشود. در مقاله بیان شده که سوره شوری ۳۵۲۱ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۳۲۵ و ۳۵۲۱ مشترک هستند. در سوره شوری کلمات زبان، گویا و مثل و در مقاله کلمه زبان ذکر شده است. در ویکیپدیا بیان شده سلیم تهرانی چندسالی در اصفهان بسر برد سپس به شیراز کوچ کرد. در مقاله کلمات اصفهان، شیراز و کوچ ذکر شدهاند. درگذشت سلیم تهرانی در کشمیر بوده است. در مقاله به کشمیر اشاره شده است. در برگ ۲۰۰ کتاب الف کلمه صائب و در پستی از الهی قمشهای که در ادامه مقاله آمده کلمه تبریزی ذکر شده است. در مقاله به غزلهای ۲۰۰، ۱۲۷۰، ۲۵۳۹، ۳۲۵۹، ۳۲۹۵، ۳۵۲۹ و ۵۹۳۲ صائب تبریزی اشاره شده است. در ادامه مقاله دلیل انتخاب این غزلها مشخص شده است. در شعر ۱ خسرو و شیرین نظامی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در غزلهای ۱۱ مولانا و سلمان ساوجی و در غزلهای ۱۲۷۰ و ۳۲۹۵ صائب تبریزی کلمه نسیم وجود دارد. در مقاله به مثنوی و قصیده ۱ نسیمی و غزل ۱۱ نسیمی اشاره شده است. در مثنوی ۱ نسیمی کلمه مجد وجود دارد. در مقاله به قصیده ۱ مجد همگر اشاره شده است. در مثنوی ۱ نسیمی کلمه اقبال وجود دارد. در مقاله به شعرهای ۱ اسرار خودی، زبور عجم، جاویدنامه و پس چه باید کرد؟ و شعر ۲۵۳ پیام مشرق اقبال لاهوری اشاره شده است. در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی کلمه دیباچه وجود دارد. عنوان شعر ۱ جاویدنامه اقبال لاهوری دیباچه است. در مسمط ۱ ادیب الممالک و در شعر ۲۵۳ پیام مشرق اقبال لاهوری کلمه کشمیر وجود دارد. در مقاله به غزل ۱ غنی کشمیری اشاره شده است. در توضیحات کشمیر در ویکیپدیا بیان شده: «کشمیر منطقهای در شمال غربی شبهقاره هند است که از ایالت جامو و کشمیر تحت کنترل هند، ایالت کشمیر آزاد تحت کنترل پاکستان و منطقه اقصی چین تحت کنترل جمهوری خلق چین تشکیل میشود.» در ادامه مقاله به هند و چین اشاره شده است. در توضیحات کشمیر در ویکیپدیا بیان شده: «ناحیه کشمیر مورد ادعای هند و پاکستان است. هر دو کشور بهطور جداگانه بخشهایی از این منطقه را اداره میکنند و این مناطق توسط خط کنترل از هم جدا شدهاند. این مناطق از زمان استقلال پاکستان، مورد منازعه هند و پاکستان بوده و چند دفعه باعث درگیری بین دو کشور شدهاست پاکستان این مناطق را جزئی از خود میداند در صورتی که این مناطق هندو نشین است و هند خواستار آزادی یا الحاق به خاک خود شدهاست گاندی رهبر هند نیز در زمان حیاتش خواستار این بود که خود مردم کشمیر تصمیم بگیرند به کدام کشور الحاق میشوند اما اکنون دولت های هند و پاکستان برای منافع بسیار زیاد این مناطق از انتخابات سرباز میزند» در ادامه مقاله به گاندی اشاره شده است. در زیر خبری از تسنیم با عنوان «کلیپ صوتی وعده گاندی به مردم کشمیر برای اولین بار منتشر شد» آمده که ساعت آن ۱۰:۱۲ است. در ادامه مقاله عدد ۱۰:۱۲ ذکر شده است. در خبر تسنیم بیان شده: «در این کلیپ گاندی به صراحت می گوید: هند و پاکستان نباید برای کشمیر تصمیم بگیرند بلکه این مردم کشمیر هستند که آزادانه تصمیم می گیرند که به کدام کشور ملحق شوند.» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۷۱۸۳ میشود. در مقاله بیان شده که سوره یوسف ۱۷۳۸ کلمه دارد. ارقام عددهای ۱۷۳۸ و ۷۱۸۳ مشترک هستند. در سوره یوسف کلمات مردم، آزاد، رای و تصمیم، ملحق و شوند ذکر شدهاند. در خبر تسنیم بیان شده: «فیاض الحسن چوهان ضمن انتقاد از عملکرد دولت کنونی هند گفت: آنها حتی حاضر نیستند به سخنان و وعده های بنیانگذاران کشورشان عمل کنند.» اگر این متن را به عددابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۹۲۱۷ میشود. در مقاله بیان شده که سوره انعام ۲۹۷۱ حرف دارد. ارقام عددهای ۲۹۷۱ و ۹۲۱۷ مشترک هستند. در سوره انعام کلمات حاضر، نیستند، سخنان، وعده، عمل و کنند و در شعر خسرو و شیرین نظامی گنجوی و در مثنوی ۱ نسیمی کلمه فیاض وجود دارد. در خبر تسنیم بیان شده: «گفتنی است پیش از این نیز در اخبار به صورت مکتوب سخنان گاندی در خصوص کشمیر منتشر شده بود ولی صدای وی موجود نبود. این در حالی است که از «جواهر لعل نهرو» اولین نخست وزیر هند نیز سخنانی با همین مضمون وجود دارد که کلیپ صوتی آن نیز منتشر شده است.» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۵۱۳۷ میشود. در ادامه مقاله عدد ۱۳۵۷ و کلمات صدا، لعل، اول، وزیر و هند و در باب ۱ انجیل مرقس و در لمعات ۱ عراقی و در غزل ۱۱ مولانا و در برگ ۱۱۱ کتابهای زهیر و والکیریها و در برگ ۴ کتاب کیمیاگر و در غزل ۲۲ حافظ و در برگ ۲۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه و در برگ ۲۰ کتاب پله پله تا ملاقات خدا و در برگ ۲۰۰ کتاب الف کلمه صدا و در غزل ۱ محتشم کاشانی کلمه هند و در قطعه ۱ خاقانی کلمه وزیر وجود دارد. ارقام عددهای ۱۳۵۷ و ۱۵۱۳۷ مشترک هستند. اگر عبارت «گاندی کشمیر هند پاکستان» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۶۶ میشود. اگر عبارت «جواهر لعل نهرو» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۶۶ میشود. در مقاله عدد ۶۶ ذکر شده است. در توضیحات دساتیر در ویکیپدیا بیان شده: «دَساتیر یا دساتیر آسمانی نام نسکی (کتابی) از یکی از پارسیان هند به نام آذرکیوان است که در سده دهم هجری قمری در زمان اکبر شاه گورکانی (همزمان با سلسله صفوی) نوشته شده است.آذر کیوان این کتاب را به پیامبری بنام «ساسان پنجم» نسبت داده است که به زبانی است که هیچ همسانی و خویشاوندیای با زبانهای دیگر ندارد اینگونه برمیآید که این زبان برساخته خود آذرکیوان بوده است.» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۷۸۱۳ میشود. در مقاله بیان شده که سوره یوسف ۱۷۳۸ کلمه دارد. ارقام عددهای ۱۷۳۸ و ۱۷۸۱۳ مشترک هستند. در سوره یوسف کلمات کتاب، آسمانی و زبان و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات دساتیر، ساسان، پارس و هند و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمه پارسیان و در حکایت ۲ باب هشتم در شکر بر عافیت بوستان سعدی کلمه آذر و در غزل ۱ شهریار کلمه کیوان وجود دارد. مصطفی فرزانه نویسنده کتاب «بنبست: نامههای مرتضی کیوان» است. در مسمط ۱ ادیب الممالک و در ادامه مقاله کلمه نامه و در قصیده ۱۱۴ خاقانی کلمات نامه و کیوان وجود دارد. در ادامه مقاله به عراق اشاره شده است. در مقاله به لمعات و قصیده ۱ عراقی و غزلهای ۱۹۴ و ۲۰۰ عراقی اشاره شده است. در قصیده ۱ عراقی کلمه اوحد وجود دارد. در مقاله به قصیده ۱ اوحدی اشاره شده است. در غزل ۱۱ نسیمی کلمه عبید وجود دارد. در مقاله به غزل ۱۱ عبید زاکانی اشاره شده است. در برگ ۲۰۰ کتاب پله پله تا ملاقات خدا به ابوسعید ابوالخیر اشاره شده است. در مقاله به رباعیهای ۲۰۰، ۲۰، ۱۱۱ و ۱۱ ابوسعید ابوالخیر اشاره شده است. در ترجیع بندهای ۱ مولانا و خاقانی و در تضمین ۱ فروغی بسطامی کلمات خسرو و بیدل و در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی کلمه خسرو و در غزل ۱ جهان ملک خاتون کلمه بیدل وجود دارد. در مقاله به قصیده ۱ امیرخسرو دهلوی و غزل ۱ بیدل دهلوی اشاره شده است. در توضیحات امیرخسرو دهلوی در ویکیپدیا بیان شده: «آرامگاه او در یکی از محلههای شلوغ و پرتراکم دهلی که بنام نظامالدین اولیاء معروف است و نزدیک به ایستگاه قطار شهری بمبئی به نام ایستگاه قطار نظامالدین و در نزدیکی آرامگاه همایون واقع شده میزبان جمع کثیری از مردم و زیارتگاه مسلمانان و اهل تصوف است.» در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات هند، همایون، جمعی و مردم ذکر شدهاند. درگذشت بیدل دهلوی در سال ۱۷۲۰ میلادی است. مولانا متولد سال ۱۲۰۷ میلادی است. ارقام عددهای ۱۲۰۷ و ۱۷۲۰ مشترک هستند. اگر کلمه بیدل را به عدد ابجد وسط تبدیل کنیم حاصل ۲۰ میشود. در مقاله به ترجیع بند ۱ و غزلهای ۱۱، ۱۲۰۷، ۱۳۹۵، ۱۸۷۶ و ۲۷۹۷ مولانا اشاره شده است. دلیل انتخاب این شعرها در ادامه مقاله مشخص شده است. در توضیحات مولوی در ویکیپدیا بیان شده از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانستهاند. در مسمط ۱ ادیب الممالک و در قصیده ۱ طبیب اصفهانی و در غزل ۱۱ مولانا و در غزل ۲۵۳۹ صائب تبریزی کلمه خاموش و در غزل ۲۲ حافظ کلمه خموش وجود دارد. در توضیحات مولانا در ویکیپدیا بیان شده مجموعه مواعظ و مجالس مولانا یعنی سخنانی است که به وجه اندرز و به طریق تذکیر بر سر منبر بیان کرده است. در این خطبهها رومی آیات قرآن و احادیث را تفسیر میکند. وی همچنین از اشعار سنائی، عطار و دیگر شاعران، منجمله آثار خود در این خطبهها استفاده میکند. در مقاله کلمه خطبه ذکر شده است. در توضیحات مولانا در ویکیپدیا بیت زیر آمده که به سنایی و عطار اشاره میکند. در مقاله به قطعه ۱۱۱ سنایی و شعر ۴ بخش دوازده الهی نامه عطار «حکایت شوریده دل بر سر گور» و شعر ۴ بخش هفده الهی نامه عطار «حکایت جواب آن شوریده حال در کار جهان» ودر شعر ۴ بخش سیزده مصیبت نامه عطار «الحكایة و التمثیل» اشاره شده است. اگر عبارت «حکایت شوریده دل بر سر گور» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۶۶ میشود. اگر عبارت «الحكایة و التمثیل» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۶۶ میشود. در ادامه مقاله عدد ۶۶ ذکر شده است.
عطار روح بود و سنائی دو چشم او *** ما از پی سنائی و عطار میرویم
در برگ ۱۱ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمه مولانا و در برگ ۱۱ کتاب کیمیاگر کلمه بلخ و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمه بلخیان وجود دارد. مولانا متولد بلخ است. در توضیحات بلخ در ویکیپدیا بیان شده: «شهر بَلخ (باختری: بخلو، (Baxlo)؛ آوانویسی اوستایی: باخذی (bāxδi)؛ پارسی باستان: باختریش (𐎲𐎠𐎧𐎫𐎼𐎡𐏁- Bāxtriš)؛ پارسی میانه: بخل (Baxl)؛ یونانی باستان: باکتریانه Βακτριανή؛ لاتین: باکتریانا Bactriana یا به طور سادهتر باکتریا Bactria) که به نام زریاسپه (Zariaspa) نیز آمده است، از شهرهای مهم افغانستان که امروزه در فاصله ۲۰ کیلومتری از مزار شریف مرکز ولایت بلخ در شمال افغانستان واقع شدهاست.» در این مطلب نیز خط میخی مشخص است. در غزل ۲ فرخی یزدی و در پستی از الهی قمشهای که در ادامه مقاله آمده کلمه باختر و در برگ ۱۱ کتاب والکیریها کلمه فاصله و در شعر ۱ مجلس اول سعدی عدد ۲۰ و در مثنوی ۱ نسیمی کلمه ولایت و در برگهای ۲۰ و ۲۲ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمه بلخ و در باب ۱ کتاب مقدس جامعه و در باب ۱ کتاب مقدس یوشع کلمه شمال وجود دارد. اگر کلمه مولانا را به عددهای ابجد وسیط و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۰ و ۲۰ میشود. اگر کلمه مولوی را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۰ میشود. در غزل ۵۹۳۲ صائب تبریزی و در شعر ۲۵۳ پیام مشرق اقبال لاهوری و در رباعی ۲۰ ابوسعید ابوالخیر و در غزل ۲ فرخی یزدی و در برگ ۲۲ کتاب زهیر و در برگ ۱۱۱ کتاب پله پله تا ملاقات خدا و در غزل ۱ جهان ملک خاتون و در بابهای ۱۱ و ۱ انجیل مرقس و در غزلهای ۱۱ و ۱ حافظ و در شعر ۴ بخش سیزده مصیبت نامه عطار کلمه خبر و در سوره ۱۱ قرآن و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در حکایت ۲۰ سعدی باب پنجم گلستان سعدی کلمات خبر و فردا و در غزلهای ۱ و ۱۱ فروغی بسطامی و در غزل ۲ سلمان ساوجی و در غزل ۲۰۰ عراقی و در برگ ۲۰۰ کتاب والکیریها و در قصیده ۲۷۶ ملک الشعراء بهار کلمه فردا و در غزل ۱۱ مولانا کلمات افغان و زعفران ذکر شدهاند. در زیر خبری از رادیو فردا با عنوان «زعفران افغانستان برای چهارمین بار مقام بهترین زعفران دنیا را بدست آورد» آمده است. صادق هدایت نویسنده داستان «فردا» است. در خبر رادیو فردا بیان شده: «از این سه تن به عنوان نخستین زعفران کاران افغانسنان یاد میشود. محمد اکبر در ماه سنبله امسال فوت کرد و موسی خان نیز چند سال پیش از دنیا رفت. عبدالرزاق تنها بازمانده آن مثلث است که میگوید زعفران را جایگزین تریاک در غرب کشور کردند. او می گوید: "ما از سهصد متر مربع شروع کردیم به همکاری موسسه محترم داکار و همین قسم پیش رفتیم. در آن زمان همه تریاک کشت می کردند در هرات زعفران جایگزین کشت تریک شد و هم قیمت آن زیاد است و هم حلال است."وزارت صنعت و تجارت میگوید امسال زعفران افغانستان برای چهارمین بار بهترین ذایقه زعفران دنیا را از سوی انستیتیوت جهانی ذایقه اتحادیه اروپا بدست آورده است.» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۲۱۷۰ میشود. در مقاله عدد ۲۱۷۰ و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمه سنبله و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمه مثلث و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در قصیده ۱۱۴ خاقانی کلمه تریاک وجود دارد. مردم افغانستان باید به جای کشت خشخاش گیاهانی مانند زعفران که نیاز به آب کم دارد را بکارند. در شعر ۱ عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی بیان شده:
که سهل است لعل بدخشان شکست *** شکسته نشاید دگرباره بست
در توضیحات ولایت بدخشان افغانستان در ویکیپدیا بیان شده بدخشان در اشعار بیشتر شاعران به کیفیت لعل خویش مشهور است. در غزل ۱ بیدل دهلوی کلمه کیفیت و در شعر در نیایش خداوند سعدی و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی و در قطعه ۱ خاقانی و در قصیده ۱ مجد همگر و در غزل ۱ محتشم کاشانی و در غزل ۱۱ فروغی بسطامی کلمه لعل وجود دارد. مولانا متولد سال ۱۲۰۷ میلادی است. در ادامه مقاله پستی آمده که در آن الهی قمشهای به غزل ۱۲۰۷ مولانا اشاره میکند. درگذشت مولانا در سال ۱۲۷۳ میلادی است. در ادامه مقاله بیان شده که احمدشاه مسعود متولد سال ۱۳۷۲ قمری است. ارقام عددهای ۱۲۷۳ و ۱۳۷۲ مشترک هستند. احمدشاه مسعود نیز متولد افغانستان است. در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات احمد، شاه مسعود و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در مثنوی ۱ نسیمی کلمات احمد و شاه ذکر شدهاند. درگذشت مولانا در سال ۶۷۲ هجری قمری است. در مقاله به شعر ۲۶۷ پیام مشرق اقبال لاهوری اشاره شده است. ارقام عددهای ۲۶۷ و ۶۷۲ مشترک هستند. در توضیحات اقبال لاهوری بیت زیر از لاهوری آمده که به مولانا اشاره میکند. در توضیحات اقبال لاهوری در ویکیپدیا بیان شده: «اقبال در حالی که با فردریش نیچه و هانری برگسون آشنا بود، اندکی پیش از عزیمت به انگلستان، مولانا را کشف کرد و مثنوی را به دوستش سوامی راما تیرتا، که در ازای آن سانسکریت را به او آموزش داد، آموزش داد.» در برگهای ۴، ۱۱ و ۲۰ و ۲۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه به نیچه و در مقاله به انگلستان اشاره شده است.
ز اشعار جلال الدین رومی *** به دیوار حریم دل بیاویز (اقبال لاهوری)
آرامگاه مولانا در شهر قونیه ترکیه است. در برگهای ۱۱۱ و ۲۰۰ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمات مولانا و قونیه و در غزلهای ۱۲۰۷ و ۱۸۷۶ مولانا و در مثنوی ۲ دفتر اول مثنوی و معنوی مولانا و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی کلمه ترک و در برگ ۲۲ کتاب الف و در برگ ۱۱ کتاب مکتوب کلمه ترکیه وجود دارد. در مقاله به قصیده ۲۷۶ ملک الشعراء بهار اشاره شده است. ارقام عددهای ۲۶۷، ۲۷۶ و ۶۷۲ مشترک هستند. در بالای توضیحات محمد تقی بهار در ویکیپدیا عبارت «۲۲ زبان» نوشته شده است. در مقاله به قصیده ۲۲ خاقانی و ترجیع بند و قطعه ۱ خاقانی اشاره شده است. اگر کلمه خاقانی را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۷۶۲ میشود. ارقام عددهای ۲۶۷، ۲۷۶، ۶۷۲ و ۷۶۲ مشترک هستند. در قصیده ۱ حافظ کلمه خاقان وجود دارد. در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در قصیده ۱ حافظ و در شعر ۱ آغاز کتاب شاهنامه فردوسی و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در شعر ۱ خسرو و شیرین نظامی و در ترجیع ۱ شاه نعمت الله ولی و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در قصیدههای ۱ نسیمی و مجد همگر و در لمعات ۱ عراقی و در غزل ۱۱ سلمان ساوجی و در باب ۱ کتاب مقدس جامعه و در خطبه ۱ نهج البلاغه و در برگ ۱۱ کتاب پله پله تا ملاقات خدا و در غزل ۱۱۱ حافظ و در برگ ۴ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه و در برگ ۲۰ کتابهای کیمیاگر و آشنایی با صادق هدایت و در باب ۲۲ کتاب مقدس زبور و در برگ ۲۲ کتابهای الف و آشنایی با صادق هدایت و در شعر ۲۵۳ پیام مشرق اقبال لاهوری و در غزل ۲۵۳۹ تبریزی کلمه زبان وجود دارد. مصطفی فرزانه نویسنده کتاب «زبان سرخ» است. شاعران و نویسندگان زبان را غنی کردهاند. در قطعه ۱ خاقانی کلمه خاتون وجود دارد. در مقاله به قصیده و غزل ۱ جهان ملک خاتون اشاره شده است. در توضیحات جهان ملک خاتون در ویکیپدیا بیان شده: «یکی از نخستین کسانی که به معرفی جهانملک خاتون پرداخت، ادوارد براون بود، هرچند او به نسخهای ناقص از دستنویس دیوان جهان دسترسی داشتهاست. سپس سعید نفیسی و ذبیحالله صفا در آثارشان به دو نسخه از دیوان جهان در کتابخانه ملی پاریس اشاره کردهاند.» در غزل ۱ جهان ملک خاتون کلمه صفا و در مقاله کلمه پاریس ذکر شده است. در قصیده ۱ عراقی کلمه حمید الدین و در مقاله کلمه بلخ ذکر شده است. در مقاله به شعر ۱ حمید الدین بلخی «مقدمه کتاب» اشاره شده است. در قصیده ۱۱۴ خاقانی کلمات بوحنیفه و کوفه ذکر شدهاند. در توضیحات شهر بلخ در ویکیپدیا و بخش افراد مشهور دیگر به ابوحنیفه اشاره شده است. در ویکیپدیا بیان شده که نُعمان بن ثابت بن زوطا بن مرزبان مُکنّا و مشهور به ابوحَنیفه فقیه و متکلم نامدار کوفه و پایهگذار مذهب حنفی از مذاهب چهارگانه اهل سنت است. در برگ ۱۱ کتاب والکیریها و در برگ ۱۱۱ کتاب الف کلمه سنت وجود دارد. در توضیحات بلخ در ویکیپدیا بیان شده: «اسکندر مقدونی سغدیانه و پارس را فتح کرد. با این حال، در جنوب، قبل از اینکه به آمودریا برسد، با مقاومت شدیدی برخورد نمود. » در مقاله کلمات اسکندر و فتح و در باب ۱ کتاب مقدس یوشع کلمات جنوب و مقاومت ذکر شدهاند. در توضیحات جیحون در ویکیپدیا بیان شده: «در فرهنگ دهخدا چنین آمده: آمو: رود آموی. آمُل. آمویه. جیحون. آمودریا. اُقسوس. آمون. آب. رود. آبهی. نهر. ورز. سرچشمه این رود بلورکوه است به مشرق بدخشان، و در سابق این رود به خزرها میریخته و مغولان گاهِ جنگ (هنگام نبرد) با خوارزمشاه مجرای آن بگردانیدند به دریاچه آرال.» در مقاله کلمه بدخشان و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمه کلمه خزر وجود دارد. در آیه ۱:۳۸ کتاب مقدس اول پادشاهان کلمه جیحون یا آمودریا ذکر شده است. در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در ترجیع ۱ شاه نعمت الله ولی و در حکایت ۲۰ باب سوم گلستان سعدی و در غزل ۳۵۲ سعدی کلمه پادشاهان و در ادامه مقاله عدد ۱۳۸ ذکر شده است. آیه ۱:۳۸ کتاب مقدس پادشاهان بیان میکند: «پس صادوق کاهن، ناتان نبی، بِنایا پسر یِهویاداع و محافظین سلطنتی رفتند و سلیمان را بر قاطر داوود پادشاه سوار کرده به جیحون بردند.» اگر این آیه را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۳۲۷ میشود. در ادامه مقاله عدد ۳۷۲ ذکر شده است. ارقام عددهای ۳۲۷ و ۳۷۲ مشترک هستند. در ادامه مقاله به سلیمان(ع) و داوود(ع) اشاره شده است. در ادامه مقاله بیان شده که عیسی(ع) در بازگشت پیروزمندانه به اورشلیم در یکشنبه پیش از عید پاک یا یکشنبه نخل، به جای اسب که نماد پادشاهان بود، سوار بر خر، نماد صلح وارد شهر شد. در قصیده ۱ حافظ و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمه کیقباد وجود دارد. در توضیحات کیقباد در ویکیپدیا بیان شده: «در تاریخ بلعمی از کیقباد و فرزندانش چنین یاد شدهاست: «و (کیقباد) دخترِ مهتری از مهتران ترکستان به زنی کرده بود. و او را از آن زن پنج فرزند آمد؛ نامهای ایشان یکی کیافنه و کیکاووس و کیآرش و کیپشین و کیبیه و کی به زبانِ پهلوی نیکو بود و این همه فرزندانِ کیقباد بودند. وی مَلکِی با عدل و داد بود و جهان آباد کرد و خراج نستد مگر عُشر. پس نشست به بلخ داشتی، به لبِ جیحون بدان حد که میان او بود و میان ترکان. و صد سال پادشاهی کرد. و آن قصههای بنیاسرائیل که از پسِ موسی بود همه در عهد کیقباد بود»» در مقاله کلمات بلخ، جیحون و موسی ذکر شدهاند. اگر کلمه کیقباد را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۱ میشود. در ویکیپدیا بیان شده که سلطنت کیقباد ۲۵۳۲ سال پس از کیومرث بوده است. در قصیده ۱ حافظ و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات کیقباد و سلطنت و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در غزل ۱۸۷۶ مولانا کلمه سلطنت و در ادامه مقاله عددهای ۲۵۳، ۳۵۲ و ۲۳۲۵ ذکر شده است. ارقام عددهای ۲۵۳، ۳۵۲، ۲۳۲۵ و ۲۵۳۲ مشترک هستند. سال سلطنت کیقباد اشتباه است. تعداد شاهان ایران بسیار بیشتر از آنچه در شاهنامه بیان شده بوده است. چون فردوسی اسامی تمام شاهان را نمیدانسته مدت سلطنت آنها را زیادتر بیان کرده است. در کتاب نور و کتاب نشانهها که آدرس آنها در ادامه مقاله آمده بر اساس اعداد سورههای قرآن سال سلطنت کیومرث و جمشید و سال تولد زردشت(ع) مشخص شده است. در قصیده ۱ حافظ به جمشید و در ادامه مقاله به زردشت(ع) اشاره شده است. در ویکیپدیا مختصات شمالی تخت جمشید ۲۹۹۳۵ ذکر شده است. در مقاله عددهای ۲۵۳۹ و ۳۲۹۵ ذکر شده اند. ارقام این عددها مشترک هستند. در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمه کیمیا و در قصیده ۱ مجد همگر و در قصیده ۲۲ خاقانی کلمه کیمیایی وجود دارد. در برگ ۱۱ کتابهای عطیه برتر و والکیریها به کتاب کیمیاگر اشاره شده است. در این مقاله به برگهای ۲، ۲۲، ۲۰، ۴ و ۱۱ کتاب کیمیاگر اشاره شده است. در برگ ۲۰۰ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمه مکتوب و در برگ ۱۱۱ کتاب مکتوب کلمه عطیه و در برگ ۱۱۱ کتاب عطیه برتر عبارت عطیه برتر و در مثنوی ۱ نسیمی و در قطعه ۱ خاقانی کلمه الف وجود دارد. در مقاله به برگهای ۲، ۲۲، ۲۰، ۲۰۰، ۴، ۱۱ و ۱۱۱ کتابهای مکتوب، عطیه برتر و الف نوشته پائولو کوئلیو اشاره شده است. دلیل انتخاب شماره این برگها این است که بارها در مقاله تکرار شدهاند. علاوه بر این ارقام عددهای ۲ و ۲۲ و ارقام عددهای ۲۰ و ۲۰۰ و ارقام عددهای ۱۱ و ۱۱۱ مشترک هستند. در برگ ۲ کتاب الف و در برگهای ۲۲ و ۱۱۱ کتاب والکیریها به پائولو کوئلیو و در برگ ۱۱ کتاب مکتوب به سال تولد پائولو کوئلیو اشاره شده است. پائولو کوئلیو متولد سال ۶۶ قمری است. در ادامه مقاله عدد ۶۶ ذکر شده است. در برگ ۲۰ کتاب کیمیاگر و در برگ ۲۰۰ کتاب الف و در برگ ۲۲ کتاب آشنایی با صادق هدایت و در برگ ۱۱۱ کتابهای الف، مکتوب و پله پله تا ملاقات خدا کلمه ملاقات وجود دارد. در مقاله به برگهای ۲، ۲۲، ۲۰، ۲۰۰، ۴، ۱۱ و ۱۱۱ کتاب پله پله تا ملاقات خدا نوشته عبدالحسین زرینکوب اشاره شده است. درگذشت عبدالحسین زرینکوب در سال ۱۳۷۸ خورشیدی بوده است. در ادامه مقاله بیان شده که سوره یوسف ۱۷۳۸ کلمه دارد. ارقام عددهای ۱۳۷۸ و ۱۷۳۸ مشترک هستند. در سوره یوسف کلمه زرین وجود دارد. در مقاله به برگهای ۲۰، ۲۲، ۱۱ و ۱۱۱ کتاب آشنایی با صادق هدایت نوشته مصطفی فرزانه اشاره شده است. در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در غزل ۱۱ مولانا کلمه آشنا و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در غزل ۴ حافظ و در قصیده ۲۲ خاقانی کلمه آشنایی و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات آشنای و صادق و در برگ ۲۰ کتاب کیمیاگر کلمه فرزانه وجود دارد. در توضیحات مصطفی فرزانه در ویکیپدیا بیان شده: «فرزانه سال اول حقوق را در تهران، و روانشناسی و مردمشناسی را در سوربن گذراند و تحصیل حقوق را تا دکتری حقوق بینالملل در پاریس و تولوز ادامه داد.» اگر این جمله را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۸۲۳۲ میشود. در ادامه مقاله عددهای ۲۲۳۸ و ۳۸:۲۲ ذکر شدهاند. ارقام عددهای ۲۲۳۸، ۳۸:۲۲ و ۸۲۳۲ مشترک هستند. در مقاله کلمات سال، اول، حقوق، تهران، دکتر و پاریس ذکر شدهاند. در خطبه ۱ نهج البلاغه و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمه تفسیر وجود دارد. در مقاله به برگهای ۲، ۲۲، ۲۰، ۲۰۰، ۴، ۱۱ و ۱۱۱ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه اشاره شده است.
https://da.azadiradio.com/a/31049500.html
خسرو
در توضیحات محمدتقی بهار در ویکیپدیا بیان شده: «بهاره ضرابی مینویسد «پایم را در خرابههای استخر بگذارید، سَرم را به ویرانههای تیسپون! چشمانم را در بلخ، در دخمه کهن نو وَهار دستم را به دیاربکر، در ستیغ کوهاش… که من همه ایرانم» این عبارات میهن دوستانه که خبر از عشق عمیق به کشور و تمامیت آن میدهد از نظر استراتژیک میتواند از دهان یک فرد با پختگی سیاسی بیرون بیاید اما باید خاطر نشان کرد به تاریخچه این خاندان قدیمی اشاره دارد. نقشهای که در این عبارات شاعرانه ترسیم میشود فرای مرزهای کنونی ایرانزمین است و یادآور ایرانشهر است. استخر که از دید من با دلسوزی به ویرانی آن اشاره شده خاستگاه این دودمان است، او میگوید سرم را به تیسپون بگذارید، تیسپون زمانی مرکز علم و دانش و فلسفه بوده و به خواست خسرو انوشیروان دانشگاهی بزرگ و پر آوازه در آن احداث شده بود. چشمانم را در بلخ، در دخمه کهن نو وَهار (بگذارید) این همان ناحیه است که ملکالشعرا با تفاخر تخلص خود را از آن وام میگیرد. و بعد به ستیغ کوه دیاربکر اشاره میشود، دست نماد ساختن است که با بلندپروازی با ستیغ کوه همنشین میشود. برج و باروهای مستحکم دیاربکر مشهور است.» در شعر ۱ عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمه کهن و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی کلمات کهن و نو و در باب ۲ کتاب مقدس جامعه کلمه استخر وجود دارد. اگر کلمه خسرو را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۰ میشود. در شعر ۱ عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمات خسرو، نوشیروان و دادگر و در قصیده ۱ حافظ کلمات خسرو و دادگر وجود دارند. در ویکیپدیا بیان شده که خسرو یکم مشهور به اَنوشیرَوان دادگَر یا اَنوشهرَوان دادگَر است. در ویکیپدیا بیان شده: «خسرو در اوستا به صورت hu-sravah (هوُ-سْرَوَه؛ به معنای «نیک سروده شده»؛ «نیکنام»، «مشهور»)، در سانسکریت به صورت sushravas و در زبان پهلوی به صورت husraw/xusraw به معنای خوشآوازه و نیکنام آمده است و در پازند به شکل xosrau آمده است. و لقب خسرو انوشیروان یا «انوشگ روان» است که به معنای روح و روان جاویدان است.» در شعر ۱ عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمات خسرو، انوشیروان، روان، جاودان، نام نیکو، خوش و آوازه و در ترجیع بند ۱ مولانا کلمات خسروان، نیک، خوش و روح و در قصیده ۱ حافظ کلمات خسرو، روح، روان و جاودان و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات خسروان، خوش و روان و در تضمین ۱ فروغی بسطامی کلمات خسرو جاوید و خوش و در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی کلمه خسرو و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات انوشروان، خوش و روان و در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمات نیک، روح و روان و در قصیده ۱ عراقی و در حکایت ۲۰ باب پنجم گلستان سعدی کلمات نیک و خوش و در بابهای ۴، ۱۱، ۲۰ و ۲۲ کتاب مقدس زبور و در غزل ۴ حافظ کلمه سرود و در غزل ۳۵۲ سعدی کلمات نام و نیک و در مقاله کلمه نیک و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در قصیده ۱ امیرخسرو دهلوی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در بابهای ۱ و ۴ کتاب مقدس زبور و در باب ۱۱ کتاب مقدس جامعه و در غزلهای ۱۱ مولانا، حافظ و شاه نعمت الله ولی و در شعر گوهر عشق رضی الدین آرتیمانی و در شعر ۴ بخش سیزده مصیبت نامه عطار و در بابهای ۴ و ۲ انجیل برنابا و در غزلهای ۲ و ۲۲ حافظ و در رباعی ۲۰ ابوسعید ابوالخیر و در غزل ۱۲۰۷ مولانا و در غزل ۳۵۲۹ صائب تبریزی کلمه خوش و در شعر ۱ خسرو و شیرین نظامی کلمه آوازه و در غزل ۱ کشیمری کلمات نام، خوش و روح و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در قطعه ۱ خاقانی و در غزل ۱۳۲۸ صائب تبریزی و در غزل ۱۸۷۶ مولانا کلمه روح و در لمعات ۱ عراقی کلمات روح و جاودان و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در غزل ۱۱ عبید زاکانی و در برگ ۱۱۱ کتابهای پله پله تا ملاقات خدا و زهیر و در قصیده ۲ ملک الشعراء بهار و در بابهای ۱ و ۲۰ انجیل برنابا و در شعر ۲۵۳ پیام مشرق اقبال لاهوری و در غزل ۳۵۲ سعدی و در غزلهای ۱۲۷۰ و ۳۵۲۹ صائب تبریزی کلمه روان و در غزل ۱۳۹۵ مولانا کلمات نیک، خوش و روان و در منشور کوروش و در قصیده ۱ مجد همگر کلمات روان و جاودان و در پستی از الهی قمشهای که در ادامه مقاله آمده کلمه جاودانگی و در برگ ۱۱ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه جاودانه وجود دارد. اشو نویسنده کتاب «گلهای جاودانگی» است. در توضیحات خسرو انوشیروان در ویکیپدیا بیان شده: «پادشاهی خسرو انوشیروان یکی از درخشانترین دوران ساسانیان است.» در آیه نور و ترجمههای الهی قمشهای، خرمشاهی و فولادوند و در منشور کوروش و در باب ۴ انجیل برنابا و در آیه ۲۲ سوره طه کلمه درخشان و در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمات درخشان و درخشنده وجود دارند. در توضیحات خسرو انوشیروان در ویکیپدیا بیان شده: «طبق آنچه در خدای نامه آمده، مادر خسرو، دختر دهقانی از دودمانهای قدیم بود که قباد در دوران فرار خود با وی ازدواج کرده بود.» در شعر ۱ عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمات خسرو، انوشیروان و دهقان و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات انوشروان، دهقان، قدیم و مادر و در غزل ۱۱ فرخی یزدی کلمه دهقان و در ادامه مقاله کلمات مادر و فرار و در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمه ازدواج وجود دارد. در برگ ۱۱ کتاب آشنایی با صادق هدایت و در برگ ۲۰۰ کتاب والکیریهای به داستایفسکی اشاره شده است. داستایفسکی نویسنده کتاب «ماری دهقان» است. در توضیحات خسرو انوشیروان در ویکیپدیا بیان شده: «مهمترین کالایی که رومیان خواستار آن بودند ابریشم بود و تلاش میکردند تا کالاها را ارزانتر تهیه کنند. رومیان وقتی دیدند که تجار و بازرگانان ایرانی برای تهیه ابریشم راهی چین میشوند، تلاش کردند تا مانند ایرانیان عمل کنند.» در شعر ۱ عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمات خسرو، نوشیروان، روم و بازارگان و در قصیده ۱ حافظ کلمات خسرو، روم و چین و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات خسروان، روم، بریشمن و چین و در تضمین ۱ فروغی بسطامی کلمات خسرو و چین و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات انوشروان، روم و چین و در ترجیع بند ۱ مولانا و در غزل ۱ بیدل دهلوی کلمه چین ذکر شده است. در توضیحات خسرو انوشیروان در ویکیپدیا بیان شده: «در زمان انوشیروان وقتی کشوری فرمانبر و زیر سلطه بود، علاوهبر اینکه خراجگزاری میکرد، هدایایی نیز میفرستاد. پادشاه هند علاوه بر این که هدیه را فرستاد، یک بازی نیز همراه آن ارسال کرد و به فرستاده انوشیروان گفت اگر خسرو فلسفه شطرنج را متوجه شود، خراج سالیانه را خواهم داد در غیر این صورت خراج را نخواهم پرداخت. خسرو این کار را به وزیر خود بزرگمهرمیسپارد و بزرگمهر نیز فلسفه شطرنج را درمییابد و هندوستان موظف به پرداخت خراج میشود. بزرگمهر در برابر شطرنج، تخته نرد را اختراع کرد و به دربار هندوستان فرستاد، ولی آنها نتوانستند متوجه شیوه بازی آن شوند و از خسرو خواستند که برای آنها توضیح دهد. در نهایت هندوستان خود را موظف دانست که خراجی بیش از پیش بپردازد و هدیههای بیشتری نیز به دربار بفرستد.» در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات خسروان، هند، تخته و هدیه و در غزل ۱۸۷۶ مولانا کلمه هند و در مقاله کلمات هند و وزیر و در مثنوی و قصیده ۱ نسیمی کلمه تخته و در قصیده ۲۲ خاقانی کلمه تخته نرد و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمات نرد و شطرنج و در شعر ۴ بخش هفده الهی نامه عطار کلمه شطرنج و در غزل ۱۳۹۵ مولانا کلمات فلسفه و هدیه و در منشور کوروش کلمه هدیه وجود دارد. «هدیه» عنوان یکی از قسمتهای سریال بازی تاج و تخت است. در غزل ۳۵۲ سعدی کلمه طاووس وجود دارد. طاووس نماد کشور هند است. در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمه بصره و در ادامه مقاله کلمه عراق ذکر شده است. در توضیحات بصره در ویکیپدیا بیان شده: «همچنین «بصرا» نام یک نوع بازی ماهیگیری (بازی کارتی) میباشد که در خاورمیانه در قهوهخانهها بازی میکردند. بصره/ باصرا را بعضیها سرزمین صخره معنی کردهاند و آن را واژه سریانی دانستهاند.» در ادامه مقاله کلمات ماهی و صخره و در برگ ۲۰۰ کتاب الف کلمه صخره ذکر شده است. در توضیحات بصره در ویکیپدیا بیان شده: «نام پیشین شهر بصره که امروزه بخشی از خاک عراق است، وهشتآباد اردشیر بودهاست. این نام گویای ساخته شدن و آباد شدن این شهر به فرمان اردشیر بابکان، بنیادگذار شاهنشاهی ساسانی است.» صادق هدایت کارنامه اردشیر بابکان را ترجمه کرده است. در توضیحات کارنامه اردشیر بابکان در ویکیپدیا بیان شده: «درونمایه این اثر شامل نسبنامه و کودکی اردشیر، اقامت او در دربار اردوان چهارم، واپسین شاهنشاه اشکانی، گریز او از دربار اردوان، تشکیل سپاه، جنگهای پشتسرهم با اردوان و امیران محلی که همه با کامیابی اردشیر و کشتهشدن دشمنانش به پایان رسیدند و در آخر شرح حالی فشرده از شاپور و هرمز، بهترتیب پسر و نوه اردشیر میشود.» در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمات شاپور و هرمز و در قصیده ۱ حافظ کلمه اردوان و در مثنوی ۱ نسیمی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمه روحانی و در مقاله کلمات زردشت و هند ذکر شدهاند. در توضیحات اردشیر بابکان در ویکیپدیا بیان شده: «اردشیر برای یادبود پیروزیهایش، اقدام به نقر سنگنگاره در فیروزآباد (شهر گور یا اردشیرخوره)، نقش رجب و نقش رستم کرده است؛ در سنگنگاره وی در نقش رستم، اردشیر و اهورامزدا سوار بر اسب در برابر یکدیگرند و جسد اردوان و اهریمن زیر سم اسبان اردشیر و اهورامزدا تصویر شده است.» در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات نقش، رستم، سنگ، سم و اسب وجود دارد. نقاشی اهورامزدا اثر صادق هدایت است. در شعر ۴ بخش دوازده الهی نامه عطار کلمه نقاش ذکر شده است. در توضیحات کارنامه اردشیر بابکان در ویکیپدیا بیان شده: «نسخه آغازین کارنامه اردشیر بابکان احتمالاً در اواخر دوره ساسانی و در پارس بهنگارش درآمده است. اشاره اثر به بازیهای شطرنج (چترنگ) و تخته نرد (نیواردشیر) نشان میدهد که قدمت نخستین نسخه، پیشتر از روزگار زمامداری خسرو انوشیروان نیست؛ چراکه ورود شطرنج به ایران و پیدایش بازی تخته نرد، هردو به زمانه این شاهنشاه ساسانی منسوباند. تئودور نولدکه، خاورشناس آلمانی، احتمال داده که نگارش کارنامه در زمان خسرو پرویز صورت گرفته باشد. نولدکه همچنین افسانههای پارسی مربوط به زندگی کوروش بزرگ که در روایت کتزیاس بازتاب یافته را کهنالگویی برای ساخت روایت این کتاب دانسته است.» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۴۹۳ میشود. در مقاله عددهای ۱۳۴۹ و ۱۹۴۳ ذکر شدهاند. ارقام این عددها مشترک هستند. در توضیحات تخته نرد در ویکیپدیا بیان شده «برخی از مراجع شیعه تخته نرد را حرام میدانند و برخی دیگر آن را در حالی که به نیت قمار نباشد جایز میدانند.» در آیات مختلف قرآن حرام بودن قمار و خوردن شراب در کنار یکدیگر بیان شده است. در برگ ۱۱۱ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمات قمار و الکل و در باب ۱۱۱ انجیل برنابا و در رباعی ۱ خیام و در ترجیع بند ۱ مولانا و در باب ۲ انجیل مرقس و در حکایت ۲۰ باب پنجم گلستان سعدی و در غزل ۲۲ حافظ و در غزلهای ۱۲۷۰ و ۳۲۹۵ صائب تبریزی کلمه شراب و در خطبه ۱ نهج البلاغه و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمه حرام وجود دارد. در باب ۱ انجیل برنابا بیان شده: «پس بازدار از او خمر و مسکر و هر گوشت ناپاک را؛ زیرا آن کودک قدوس خداست.» قمار و خوردن مشروبات الکلی دو موضوع اختیاری هستند. قمار باعث میشود که فرد به کسب در آمد از روشهای بیهوده و بدون سود و فایده برای جامعه عادت کند. در بابهای ۱، ۱۱ و ۲ کتاب مقدس جامعه و در باب ۲ کتاب مقدس زبور و در غزل ۱ فیض کاشانی و در غزل ۱۱ فروغی بسطامی و در حکایت ۲۰ سعدی باب پنجم گلستان سعدی و در غزل ۳۱۸ سعدی و در غزل ۵۹۳۲ صائب تبریزی کلمه بیهوده و در غزل ۱۱ عبید زاکانی و در برگ ۴ کتاب کیمیاگر کلمه عادت و در قصیده ۱ طبیب اصفهانی کلمات بیهوده و آسیب وجود دارند. مشروبات الکی نیز به فرد آسیب میرسانند. ممنوعیت قمار و خوردن مشروبات الکلی مورد پذیرش جامعه قرار نمیگیرند. تجربه نیز این را نشان داده است. در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمات ممنوع و تجربه ذکر شدهاند. در کتاب عطیه برتر ۱۱ بار کلمه تجربه تکرار شده است. در کتاب کیمیاگر نیز ۱۱ بار کلمه تجربه تکرار شده است. در برگ ۱۱ کتاب آشنایی با صادق هدایت کلمه تکرار و در باب ۱ کتاب مقدس جامعه کلمات تکرار و تجربه و در باب ۲ کتاب مقدس جامعه کلمات تجربه و شراب وجود دارند. داستایفسکی نویسنده کتاب «قمارباز» است. رالف والدو امرسون نویسنده کتاب «طبیعت، اتکا به نفس، تجربه» است. در اکثر شعرها منظور از شراب آگاهی و عشق است. در ادامه مقاله به فرود فولادوند اشاره شده است. فرود فولادوند کارگردان فیلم «شهر شراب» است. در توضیحات فرود فولادوند در ویکیپدیا بیان شده: «کتاب از مدینه تا تیسفون تنها کتابیاست که از فرود فولادوند منتشر شده است. او در این کتاب به بررسی و گردآوری چگونگی و رویدادهای حمله اعراب به ایران با استناد به آثار مورخان و پژوهشگران تاریخ اسلام همچون الواقدی، البلاذری، جرجی زیدان، ابن خلدون، طبری، ابن الثیر، ابن قتیبه و… پرداختهاست.» در مقاله به حمله اعراب به ایران اشاره شده است. در ادامه مقاله بیان شده که خمینی با اعدام فرماندهان، افسران و نگهبانان بالیاقت، ایران را ضعیف کرد و موجب گردید که صدام از رژیم بعث عراق به کشور حمله کند. در توضیحات خسرو پرویز در ویکیپدیا بیان شده: «ضعف ساسانیان موجب طمعورزی اعراب و در نتیجه تعرضات و دستاندازیهای گاهوبیگاه آنها به ایرانشهر در پایان حکومت ساسانی شد، و اندکی بعد در دوره جانشینان نالایق و ناتوان خسرو، ایران به دست اعراب مسلمان افتاد و عمر شاهنشاهی چهارصد ساله ساسانی به پایان رسید.» خداوند در آیات مختلف قرآن فرموده که با کسانی وارد جنگ شوید که با شما میجنگند و تجاوز نکنید. بعد از وفات پیامبر(ص) اعراب به آیات قرآن گوش ندادند و به ایران حمله کردند. در زیر ویدئویی با عنوان «اولین حمله اعراب به ایران قسمت ۱» آمده است. اگر عنوان این ویدئو را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۱۱ میشود. مدت زمان این ویدئو ۱۷:۰۲ است. در مقاله عددهای ۱۷۰۲ و ۲۰۱۷ ذکر شدهاند. ویدئو زیر ۳۶۹۱۳ بازدید دارد. در مقاله عدد ۱۳۹۶ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۳۹۶ و ۳۶۹۱۳ مشترک هستند. در توضیحات حمله اعراب به ایران در ویکیپدیا بیان شده: «اندکی پس از درگذشت محمد بن عبدالله، ابوبکر لشکری را به سرزمینهای جنوب رود فرات و شهر حیره در غرب قلمرو ساسانیان (عراق کنونی) فرستاد و آنجا را فتح کرد. پس از بازپسگیری و جابجا شدن این شهر میان مسلمانان و ساسانیان در زمان عمر، سرانجام لشکر سلطنتی ایران به فرماندهی رستم فرخزاد در نبرد قادسیه با اعراب درگیر شد که نتیجه آن پیروزی اعراب بود. سپس تیسفون، پایتخت ساسانیان، پس از یک محاصره کوتاه تسخیر و غارت شد و سپس در نبرد جلولا اشغال عراق تکمیل شد.» در مقاله کلمات محمد، ابوبکر، فرات، ساسانی، عراق، فتح، عرب و غارت ذکر شدهاند. در توضیحات حمله اعراب به ایران در ویکیپدیا بر اساس نهج البلاغه به مشاوره دادن علی(ع) به عمر در جنگ با ایران اشاره شده است. در مقاله به علی(ع) و نهج البلاغه اشاره شده است. مشاوره دادن علی(ع) به عمر برای جنگ با ایران و حمله اعراب به ایران خطا و اشتباه بوده است. در قصیده ۱ نسیمی کلمات علی و خطا و در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمه اشتباه و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در قصیده ۱ نسیمی و در تضمین ۱ فروغی بسطامی و در باب ۱۱۱ انجیل برنابا و در غزل ۲۰ حافظ و در برگ ۲۰۰ کتاب والکیریها و در باب ۲ کتاب مقدس جامعه و در غزل ۱۲۷۰ صائب تبریزی کلمه خطا وجود دارد. در حکایت ۲۰ سعدی باب پنجم گلستان سعدی کلمات خبر، پایگاهی و عرب ذکر شدهاند. در خبر زیر از پایگاه اطلاع رسانی حوزه با عنوان«حمله اعراب به ایران و نقش حضرت علی (ع)» بیان شده: «در جریان جنگ قادسیه که مبارزین مسلمان از عمر طلب کمک خواستند. خلیفه از امام(ع) خواست که به عنوان فرماندۀ جنگ به سوی جبهۀ جنگ با ایرانیان حرکت کند، ولی امام(ع) نپذیرفت و از این رو خلیفه، سعد بن ابی وقاص را به فرماندهی برگزید.» اگر این متن را به عددهای ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۰۵۲۳ میشود. در مقاله عددهای ۲۳:۵۱ و ۳۵۱۲ ذکر شدهاند. بین عددهای ۲۳:۵۱، ۳۵۱۲ و ۱۰۵۲۳ چهار رقم مشترک هستند. علی(ع) نتوانسته مانع حمله اعراب به ایران شود و در شرایطی که به ناچار در آن قرار گرفته برای اینکه اعراب شکست نخورند به عمر مشاوره داده است. در خطبه ۱ نهج البلاغه و در باب ۴ کتاب مقدس زبور و در برگ ۲۲ کتاب کیمیاگر و در برگ ۲۰۰ کتاب الف کلمه دروغ وجود دارد. افلاطون نویسنده کتاب دروغ است. مصطفی فرزانه نویسنده کتاب «راست و دروغ» است. در زیر ویدئویی با عنوان «داستان دروغین ابرهه و اصحاب فیل - انتشار داستان واقعی ابابیل برای اولین بار» آمده که مدت زمان آن در نتیجه جستجوی گوگل ۲۵:۳۹ نشان داده میشود. در مقاله عددهای ۲۵۳۹، ۳۲۵۹، ۳۲۹۵ و ۵۹۳۲ ذکر شدهاند. ارقام این عددها مشترک هستند. در ویدئو زیر بیان شده ابابیل بر روی سپاه ابرهه سجیل یا سرگین ریختند و از این طریق بیماری آبله را به سپاه ابرهه منتقل کردند که باعث هلاکت آنها تا قبل از رسیدن به ایران گردید. در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات ابابیل، فیل و ابرهه و در غزل ۱۳۹۵ مولانا کلمات ابابیل و پیل و در غزل ۱ فیض کاشانی کلمه فیل و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمه پیل وجود دارد. بیت زیر از مسمط ۱ ادیب الممالک به جیش یا ادرار ابابیل اشاره میکند.
رو تا به سرت جیش ابابیل نیاید *** بر فرق تو و قوم تو سجیل نیاید
در بیت زیر از مسمط ۱ ادیب الممالک به شامول و یثرب یا مدینه اشاره شده است. در مطلب زیر از سایت دانشنامه حوزوی ویکیفقه با عنوان «قوم تبّع (فرهنگنامه علوم قرآنی)» بیان شده: «در روایتى آمده است هنگامى که (تبع) در یکى از سفر هاى کشور گشائى خود نزدیک (مدینه) آمد براى علماى یهود که ساکن آن سر زمین بودند پیام فرستاد که من این سر زمین را ویران مى کنم تا هیچ یهودى در آن نماند، و آئین عرب در اینجا حاکم شود. (شامول) یهودى که اعلم علماى یهود در آنجا بود گفت اى پادشاه این شهرى است که هجرت گاه پیامبرى از دودمان اسماعیل است که در مکه متولد مى شود، سپس بخشى از اوصاف پیامبر اسلام (ص) را بر شمرد، تبع که گویا سابقه ذهنى در این باره داشت گفت : بنابر این من اقدام به تخریب این شهر نخواهم کرد.» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۲۲۰ میشود. در مقاله عددهای ۱۱:۰۲ و ۲۰۱۱ ذکر شده است. ارقام عددها ۱۱:۰۲، ۱۲۲۰ و ۲۰۱۱ مشترک هستند. در سایت دانشنامه حوزوی ویکیفقه در ادامه این مطلب بیان شده: «در روایتی دیگر نویسنده(اعلام قرآن) چنین نقل کرده است که: ضمن یکى از لشکر کشی ها وارد مکه شد، و قصد داشت کعبه را ویران کند، بیماری شدیدى به او دست داد که اطباء از درمان او عاجز شدند. در میان ملازمان او جمعى از دانشمندان بودند، و رئیس آنان حکیمى به نام (شامول) بود، او گفت ، بیمارى تو به خاطر قصد سوء درباره خانه کعبه است ، و هر گاه از این فکر منصرف گردى و استغفار کنى شفا خواهى یافت . (تبع) از تصمیم خود باز گشت و نذر کرد خانه کعبه را محترم دارد و هنگامى که بهبودى یافت پیراهنى از برد یمانی بر کعبه پوشاند.» احتمالا روایت دوم بر اساس ماجرای ابابیل ساخته شده است و روایت اول واقعیت دارد. در روایت دوم نیز به بیماری اشاره شده است. در مقاله کلمه قاف ذکر شده است. در سوره قاف به قوم تبع اشاره شده است. در سوره قاف و ترجمه انصاریان بیان شده: «و اصحاب ایکه و قوم تُبّع همگی پیامبران را تکذیب کردند، پس تهدیدم [به نزول عذاب] بر آنان محقق و ثابت شد.» اگر این آیه را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۵۳ میشود. در مقاله عدد ۲۵۳ ذکر شده است. متن عربی این آیه بیان میکند: «وَأَصْحَابُ الْأَيْكَةِ وَقَوْمُ تُبَّعٍ كُلٌّ كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ وَعِيدِ» اگر متن عربی این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۱۷۰ میشود. در مقاله عددهای ۱۲۰۷ و ۱۲۷۰ ذکر شدهاند. ارقام این عددها مشترک هستند.
شامول به یثرب شده از جانب تبع *** تا بر تو دهد نامه آن شاه سمیدع
در مسمط ۱ ادیب المماک کلمات فیل، دندان و هوش و در مطلب زیر از توضیحات هوش مصنوعی در سایت گنجور درباره مسمط ۱ ادیب الممالک کلمه علف و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در حکایت ۲۰ سعدی باب پنجم گلستان سعدی کلمه دندان وجود دارد. در سوره فیل و ترجمه الهی قمشهای بیان شده «و تنشان را چون علفی زیر دندان حیوان خرد گردانید.» در سوره فیل و ترجمه انصاریان بیان شده: «سرانجام همه آنان را چون کاه جویده شده قرار داد.» اگر این آیه را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۱۹ میشود. در مقاله عدد ۱۱۹ ذکر شده است. در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات پیل و کاه و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در قصیده ۱ اوحدی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در غزل ۱۱ مولانا کلمه کاه وجود دارد. آیه ۱۱۹ سوره آل عمران و ترجمه انصاریان بیان میکند: « آگاه باشید! این شمایید که آنان را دوست دارید، و آنان شما را دوست ندارند. و شما به همه کتاب ها [یِ آسمانی] ایمان دارید [ولی آنان ایمان ندارند]. و چون با شما دیدار کنند، می گویند: ایمان آوردیم. و زمانی که با یکدیگر خلوت نمایند از شدت خشمی که بر شما دارند، سر انگشتان خود را می گزند. بگو: به خشمتان بمیرید. یقیناً خدا به آنچه در سینه هاست، داناست.» در این آیه کلمه دندان وجود دارد. اگر این آیه را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۰۸۳ میشود. در مقاله عدد ۱۰۸۳ ذکر شده است. آیه ۱۱۹ سوره آل عمران و ترجمه مکارم شیرازی بیان میکند: « شما كساني هستيد كه آنها را دوست ميداريد، اما آنها شما را دوست ندارند، در حالي كه شما به همه كتابهاي آسماني ايمان داريد (اما آنها به كتاب آسماني شما ايمان ندارند) و هنگامي كه شما را ملاقات ميكنند (به دروغ) ميگويند ايمان آورده ايم، اما هنگامي كه تنها ميشوند از شدت خشم بر شما سر انگشتان خود را به دندان ميگزند، بگو: بميريد با همين خشمي كه داريد، خدا از (اسرار) درون سينه ها آگاه است.» اگر این ایه را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۰۷۲ میشود. در مقاله عدد ۱۰۷۲ ذکر شده است. در آیه ۲۵:۳۰ انجیل متی و ترجمه معاصر بیان شده: «حالا این خدمتگزار را که به درد هیچ کاری نمیخورد، بگیرید و در تاریکی بیندازید، تا در آنجا از شدت گریه، دندانهایش را بر هم بفشارد.“» در مقاله عدد ۲۰۳۵ ذکر شده است. ارقام عددهای ۲۰۳۵ و ۲۵:۳۰ مشترک هستند. کتاب مقدس یوئیل و ترجمه مژده برای عصر جدید بیان میکند: «امّتی که بسیار قوی و بیشمارند بر سرزمین من هجوم آوردهاند. دندانهای ایشان مانند دندان شیر، تیز است.» اگر این آیه را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۵۳ میشود. در مقاله عدد ۲۵۳ ذکر شده است. در آیه ۱۳:۲۸ انجیل لوقا و ترجمه مژده برای عصر جدید و ویرایش شده بیان گردیده: «شما ابراهیم و اسحاق و یعقوب و تمام انبیا را در پادشاهی خدا خواهید دید درحالیکه خودتان بیرون رانده شدهاید. در آن زمان چقدر گریه خواهید کرد و دندان بر دندان خواهید فشرد.» در این آیه کلمه دندان وجود دارد. در مقاله عدد ۱۳۲۸ ذکر شده است. در آیه ۷:۵۴ کتاب مقدس اعمال رسولان کلمه دندان وجود دارد. در مقاله عدد ۷۵۴ ذکر شده است. آیه ۵۷:۴ کتاب مقدس زبور بیان میکند: « مردم درندهخو مانند شیر مرا محاصره کردهاند. دندانهای آنها همچون نیزه و پیکان و زبانشان مانند شمشیر، تیز و برّان است.» اگر این آیه را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۳۱۸ میشود. در مقاله عدد ۳۱۸ ذکر شده است. در غزل غزلهای ۶:۶ سلیمان(ع) کلمه دندان وجود دارد. در مقاله عدد ۶۶ ذکر شده است. آیه ۲۹:۱۷ کتاب مقدس ایوب و ترجمه نسخه قدیمی فارسی بیان میکند: «دندانهای آسیای شریر را میشکستم و شکار را ازدندانهایش میربودم.» اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۳۴۵۱ میشود. در مقاله عددهای ۲۹۷۱ و ۱۵۳۴ ذکر شدهاند. ارقام عددهای ۲۹:۱۷ و ۲۹۷۱ و ارقام عددهای ۱۵۳۴ و ۳۴۵۱ مشترک هستند. آیه ۲۹:۱۷ کتاب مقدس ایوب و ترجمه مژده برای عصر جدید بیان میکند: «دندانهای نیش ظالمان را میشکستم و شکار را از دهنشان میگرفتم.» اگر این آیه را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۴۹ میشود. در سوره فیل و ترجمه فولادوند بیان شده: «و [سرانجام خدا] آنان را مانند كاه جويده شده گردانيد» اگر این آیه را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۴۹ میشود. در مقاله عدد ۱۴۹ ذکر شده است. این آیه به زخم شدن تن سپاه ابرهه در اثر بیماری آبله اشاره میکند. در برگ ۲۲ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمه زخم وجود دارد. در ادامه مقاله بیان شده که شعرهای شاعران بزرگ مزد اشتیاق آنها در راه کمال است. در سوره یوسف کلمات مزد و شوق وجود دارند. خداوند اشعار را بر اساس مطالبی که شاعر با آنها آشناست به او وحی میکند. آگاهی و وسعت مطالعات شاعر بر کیفیت شعری که به او وحی میشود تاثیر میگذارد. شاعر آنچه به او وحی میشود را عینا بیان میکند. از این جهت شاعر همانند طوطی است. در ترجیع بند ۱ مولانا و در قصیده ۱ نسیمی و در قطعه ۱۱۱ سنایی به طوطی اشاره شده است. سوره یوسف ۱۱۱ آیه دارد. در توضیحات امیرخسرو دهلوی در ویکیپدیا بیان شده: «امیرخسرو به زبانهای فارسی، عربی، ترکی و سانسکریت چیرگی داشت و به سعدی هند معروف بود و او در اوایل حال به «سلطانی» و سپس به «طوطی» تخلص میکرد.» در مقاله کلمات زبان، فارسی، عربی، ترک، سعدی، هند، معروف، سلطان و طوطی ذکر شدهاند. اشعار لزوما مطالب صحیحی را بیان نمیکنند؛ چون خداوند بر اساس دیدگاه و نظرات شاعر، شعر را وحی میکند و ممکن است دیدگاه شاعر اشتباه باشد. به عنوان مثال در قطعه ۱۱۱ سنایی بیان شده:
در مکه دین ابرهه نفس علم زد *** تو طیر ابابیل ورا زخم حجر باش
مصرع اول بیت بالا اشتباه است. مصرع دوم بیت بالا نشان میدهد که ابابیل در حجر یا حجرالیمامه یا ریاض کنونی دچار بیماری آبله شدند. به عنوان مثالی دیگر مصرع زیر از مسمط ۱ ادیب الممالک اشتباه است.
چونان که ببویید مسیحا به سر دار
در سوره زنان و ترجمه انصاریان بیان شده: «و به سبب گفتارِ [سراسر دروغ] شان که ما عیسی بن مریم فرستاده خدا را کشتیم. در صورتی که او رانکشتند و به دار نیاویختند، بلکه بر آنان مُشتبه شد [به این خاطر شخصی را به گمان اینکه عیسی است به دار آویختند و کشتند]؛ و کسانی که درباره او اختلاف کردند، نسبت به وضع وحال او در شک هستند، و جز پیروی از گمان و وهم، هیچ آگاهی و علمی به آن ندارند، و یقیناً او را نکشتند.» اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۲۱۰۷ میشود. در مقاله عددهای ۱۲۰۷ و ۱۲۷۰ ذکر شدهاند. ارقام این عددها مشترک هستند. در سوره زنان و ترجمه خرمشاهی بیان شده: «و ادعايشان كه ما مسيح عيسى بن مريم پيامبر خدا را كشتهايم و حال آنكه نه او را كشتند و نه بر دار كردند، بلكه [حقيقت امر] بر آنان مشتبه شد، و كسانى كه در اين امر اختلاف كردند از آن در شكاند و به آن علم ندارند، فقط پيروى از حدس و گمان مىكنند و او را به يقين نكشتهاند.» اگر این آیه را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۰۲۱ میشود. در مقاله عددهای ۱۱:۰۲، ۲۰۱۱ و ۲۱۰۱ ذکر شدهاند. ارقام این عددها مشترک هستند. در کتاب نور و کتاب نشانهها و در مقالهای با عنوان «گوشهای از تحریفها در کتاب های مقدس و دینها» که آدرس آنها در ادامه آمده مطالبی درباره تحریف تصلیب عیسی(ع) بیان شده است. اگر عبارت «گوشهای از تحریفها در کتاب های مقدس و دینها» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۱۴ میشود. در مقاله عدد ۱۱۴ ذکر شده است. تفاوت قرآن و شعرها این است که قرآن بر خلاف شعرها مطالب کاملا صحیحی را بیان کرده است. در نوشتار قرآن تحریفی صورت نگرفته اما معنا و مفهوم آیات تحریف شدهاند. به عنوان مثال رژیم سپاه و خامنهای معنا و مفهوم آیه نور را تحریف کرده و عبارت نه شرقی و نه غربی را عامل نفاق و تفرقه قرار داده است. در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات نور، شرق، غرب، دو کون یا مکان و خامه و در قصیده ۱ حافظ کلمات نور، شرق، غرب، لامکان، خامه و شبیه و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در قصیده ۱ نسیمی کلمه خامه و در غزل ۲۰ حافظ کلمه نفاق وجود دارد. کلمات خامه و خامنهای شبیه هستند. تحریفی که رژیم سپاه و خامنهای در مفهوم آیه نور انجام داده و تحریفی که قریش در ماجرای ابابیل انجام داده باعث نفاق و تفرقه شده است. اگر عبارت «قریش تحریف ابابیل» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۳۵۴ میشود. در مقاله عددهای ۱۵۳۴ و ۴۵:۱۳ ذکر شدهاند. در آیه نور منظور از عبارت نه شرقی و نه غربی لامکان است. در قصیده ۱ حافظ کلمات نور، شرق، غرب و لامکان ذکر شدهاند. برخی از آیات قرآن خاص زمان گذشته بوده و در شرایط کنونی کاربرد ندارند. برای حل این مشکل باید آیات را با حقوق بشر انطابق داد و آیات مغایر با حقوق بشر را کنار گذاشت. در بیت از قصیده ۱ عراقی بیان شده:
مجلس وعظ واعظ اسلام *** حل کن مشکلات قرآن را
حرف مقطعه المر و منشور کوروش مبین حقوق بشر، نفی بردهداری و نژادپرستی هستند. در کتاب نور و کتاب نشانهها که آدرس آنها در ادامه مقاله آمده مطالبی در این خصوص بیان شده است. در نوشتار کتابهای مقدس تحریف گستردهای صورت گرفته است. اگر کلمه ابابیل را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۲۲ میشود. در مقاله عدد ۲۲ ذکر شده است. در آیه ۲۲ باب سی و هشت کتاب مقدس حزقیال کلمه طاعون وجود دارد. در ویدئو زیر بیان شده که بیماری آبله در زمان حمله ابابیل مشاهده شده و فرق بین طاعون و آبله را نمیدانستند و اولین بار رازی متوجه این تفاوت شده است. در غزل ۱ حافظ کلمه رازی وجود دارد. اگر کلمه رازی را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۱ میشود. در مقاله عدد ۱۱ ذکر شده است. رازی متولد شهر ری است. در مقاله به شهر ری اشاره شده است. در توضیحات زکریای رازی در ویکیپدیا بیان شده: «رازی آثار ماندگاری در زمینه پزشکی و شیمی و فلسفه نوشت و بهعنوان کاشف الکل، جوهر گوگرد (اسید سولفوریک) و نفت سفید شناخته میشود. وی همچنین درباره کیهانشناسی، منطق و ریاضیات نیز آثار ارزندهای دارد.» در مقاله کلمههای پزشک، شیمیایی، فلسفه، الکل، گوگرد، نفت، منطق و ریاضی در قصیده ۲۷۶ ملک الشعراء بهار و در غزل ۱۳۹۵ مولانا کلمه فلسفه ذکر شده است. در ویدئو زیر بیان شده که معادل انگلیسی کلمه طاعون پلاگ است. کلمات پلاگ و پلنگ شبیه هستند. لکههای پوست پلنگ شبیه آبله است. در ترجیع بند ۱ خاقانی و در قصیده ۲ ملک الشعراء بهار کلمه پلنگ وجود دارد. در توضیحات ابابیل در ویکیپدیا بیان شده: «عایشه میگوید: ابابیل شبیه خطاطیف (پرستوها) هستند و نیز گفته شده: آنها شبیه وطاویط (خفّاشهای سرخ و سیاه) بودند» در شعر ۴ بخش سیزده مصیبت نامه عطار کلمات خفاش و سیاه و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در قصیده ۱ اوحدی و در غزل ۱ کشیمری و در حکایت ۲۰ سعدی باب پنجم گلستان سعدی کلمه سیاه و در برگ ۲۰۰ کتاب الف و در برگ ۱۱۱ کتاب آشنایی با صادق هدایت کلمه سرخ ذکر شده است. در توضیحات زکریای رازی در ویکیپدیا بیان شده: «غلام سرور هندی در تاریخ وفات او سروده است:
چون شد از دنیا به فردوس برین *** حضرت بوبکر رازی اهل راز
وصل او بوبکر محبوب حبیب *** هست هم صوفیّ کامل پاکباز»
در ابیات بالا کلمه بوبکر وجود دارد. عایشه دختر ابوبکر است. در مقاله به حمله ابوبکر به ایران اشاره شده است. در ویدئو زیر بیان شده ابرهه به ایران حمله کرده است. حمله ابرهه به انوشیروان بوده است. در غزل ۱۳۹۵ کلمه ابابیل و در غزل ۱۱۱ خاقانی کلمات ابابیل و حجر و در مسمطات ۱ ادیب الممالک کلمات ابابیل و یمامه ذکر شدهاند. در ادامه مقاله به حجر یا حجرالیمامه یا ریاض کنونی اشاره شده است. نام سوره حجر از حجرالیمامه گرفته شده است. در ادامه مقاله بیان شده که سوره قصص ۵۹۳۱ حرف دارد. ارقام اعداد ۱۳۹۵ و ۵۹۳۱ مشترکند. در ادامه مقاله بیان شده که در ابتدای سوره قصص حرف مقطعه طسم قرار دارد. در توضیحات شهر ریاض در ویکیپدیا بیان شده که تاریخ (حجر الیمامه) به دوران دو قبیله مشهور طسم و جدیس بر میگردد که دوران پیش از اسلام میزیستهاند. در ادامه مقاله به نقل از ویکیپدیا بیان شده: ««الریاض جمع روضه و أرض المکان و أروض أی کثرة روضه» بمعنای: گلزار و باغ که آن را گلستان نیز گویند و بستان مخفف بوستان است و آن جایی را گویند که بوی گل و ریاحین در آنجا بسیار باشد. جایی که آب باران جمع شود و پس از آن گلهای رنگارنگ و خوشبو بروید.» در غزل ۱۳۹۵ مولانا کلمات باغ، گل و بوی و آب ذکر شدهاند. حجر الیمامه یا ریاض کنونی در مسیر یمن به ایران قرار دارد. کعبه و مکه در مسیر یمن به ایران قرار ندارند. سوره بعد از سوره فیل سوره قریش یا سوره ایلاف است. در توضیحات کلمه ایلاف در لغتنامه دهخدا بیان شده: «ایلاف قریش؛ عبارت از این بوده است که هاشم به حمایت پادشاه شام و عبدالشمس به حمایت پادشاه حبشه و مطلب به حمایت والی یمن و نوفل به حمایت شاهنشاه ایران درآمده بودند و این چهار برادر سفر تجارت کردندی و در امان بودندی و در قلمروهای چهارگانه مذکور کس متعرض ایشان نمیشد. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).» در قصیده ۱ حافظ کلمه حمایت و در مقاله کلمه برادر وجود دارد. آیه ۲ سوره قریش و ترجمه انصاریان بیان میکند: «[و نیز] به سفرهای [تجارتی] زمستانی و [سفرهای تجارتی] تابستانی پیوند و انس دهد [تا در آرامش و امنیت، امر معاششان را تأمین کنند.]» در این آیه نیز به سفر تجاری اشاره شده است. خداوند قصد داشته با ضعیف کردن سپاه ابرهه از جنگ بین یمن و ایران جلوگیری کند. قریشیان به جای کمک گرفتن از این ماجرا برای ایجاد اتحاد بین قریش و ایران آن را تحریف کردند. بیان این ماجرا در قرآن باعث وحدت بین ایران و عربستان میشده است. در ویکیپدیا بیان شده: «ابرهه بن صباح حبشی حاکم یمن در قرن ششم میلادی از طرف پادشاه حبشه بود.» در مقاله به یمن و حبشه اشاره شده است. منشا ویروس کرونا خوردن خفاشها در چین بوده است. در مقاله به چین اشاره شده است. در زیر خبری از تسنیم با عنوان «کشف گونه جدید ویروس کرونا در خفاشهای چین» آمده است. اگر عنوان این خبر را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۳۲۵ میشود. در مقاله عدد ۲۵۳۲ ذکر شده است. ارقام عددهای ۲۳۲۵ و ۲۵۳۲ مشترک هستند. در زیر خبری از ایران اینترنشنال با عنوان «محققان چینی گونه تازهای از ویروس کرونا را در خفاشها کشف کردند» آمده است. اگر عنوان این خبر را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۳۵۱۴ میشود. در مقاله بیان شده که در غزل ۳۵۴۱ صائب تبریزی کلمه آبله وجود دارد. ارقام عددهای ۳۵۱۴ و ۳۵۴۱ مشترک هستند. سرگین ابابیل موجب بیماری آبله شده و خوردن خفاشها موجب بیماری کرونا شده است. در مقاله بیان شده که شوریده شیرازی در اثر بیماری آبله نابینا شده است. در توضیحات فیل در ویکیپدیا بیان شده: «امروزه جهت درمان بعضی از بیماریهای انسانی از فیلها استفاده میشود. پزشکان در تایلند از فیلها برای بهبود کودکان مبتلا به اوتیسم و نیز کودکان نابینا کمک گرفتهاند تا این کودکان که از ارتباطات اجتماعی گریزان هستند، وارد تعاملات شوند.» در توضیحات دریاچه ساوه در ویکیپدیا بیان شده: «بیشتر شهرهای بزرگ پیش از اسلام این منطقه، پیرامون این دریاچه شکل گرفته بودهاند، کشتیهای کوچک نیز در این دریاچه به ویژه میان ساوه و ورامین که دو شهر مهم بودهاند، رفتوآمد میکردهاند. از این جهت برای راهنمایی آنها میلهای راهنما (چیزی شبیه فانوس دریایی) ساخته شده بود که برخی از آنها هنوز هم موجود است و بر اساس آنها مسیر فرضی حرکت کشتیها بهدست آمدهاست. این میلهای راهنما به ترتیب عبارتند از میل تپه گبری، میل ورامین، میل چشمه شور در کنار آزاد راه تهران-قم، میل دژ زاویه و میل ساوه.» در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات دریاچه ساوه و راهنمایی و در ادامه مقاله کلمه کشتی ذکر شده است. نقاشی «فانوس دریایی» اثر ویکتور هوگو است. در توضیحات دریاچه ساوه در ویکیپدیا بیان شده: «دریاچه ساوه نام دریاچهای در ایران باستان بوده که امروزه خشک شدهاست. حدود آن از یکسو تا ساوه و از سوی دیگر تا ورامین امتداد داشته و هماکنون دریاچه نمک و دریاچه حوض سلطان از بقایای آن بهشمار میرود. این دریاچه در متون تاریخی با نام های قدیمی تر نظیر فراخ کرت شناخته می شد. در حال حاضر طی دو دهه گذشته زمین شناسانی همچون هادی جراحی تحقیقات متمرکز بر روی این موضوع داشته و نام جدید "ابر دریاچه باستانی ری" را برای آن پیشنهاد داده اند. وسعت این دریاچه معادل 1.7 برابر دریای خز است.» در مثنوی ۱ نسیمی کلمات دریا، فراخ و هادی و در قصیده ۱ نسیمی کلمه هادی و در مقاله کلمه ری و عدد ۱۷ و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات ری و خزر ذکر شدهاند. سوره ۱۷ قرآن سوره اسراء است. در سوره اسراء کلمات دریا و خشک وجود دارد. در مقاله بیان شده که سوره اسراء ۶۷۹۱ حرف دارد. اگر عبارت «فراخکرت دریاچه ساوه» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۷۹۶ میشود. ارقام عددهای ۱۷۹۶ و ۶۷۹۱ مشترک هستند. اگر عبارت «دریاچه فراخکرت دریاچه ساوه» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۱۱ میشود. سوره اسراء ۱۱۱ آیه دارد. سوره ۷۱ قرآن سوره نوح است. در سوره نوح و در مثنوی ۱ نسیمی کلمات دریا و فراخ و در شعر ۱ عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در قصیده ۱ حافظ کلمه فراخ ذکر شدهاند. در توضیحات دریاچه ساوه در ویکیپدیا بیان شده: «زکریای قزوینی در آثارالبلاد و اخبارالعباد چنین نوشته که: «در زمانهای قدیم دریاچهای نزدیک ساوه بود که مقارن ولادت حضرت رسول اکرم خشکیده و به زمین زراعتی تبدیل گشتهاست»» عربها موضوع خشک شدن دریاچه ساوه مقارن با ولادت رسول اکرم(ص) را با تحریف ساختهاند تا توجیهی برای حمله به ایران داشته باشند. اگر عبارت «زکریای قزوینی در آثارالبلاد و اخبارالعباد چنین نوشته که: «در زمانهای قدیم دریاچهای نزدیک ساوه بود که مقارن ولادت حضرت رسول اکرم خشکیده و به زمین زراعتی تبدیل گشتهاست» تحریف» را به عددهای ابجد کبیر و وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۱۰۰۲ و ۷۱۲ میشود. در مقاله عددهای ۱۱:۰۲ و ۷۱۲ ذکر شدهاند. ارقام عددهای ۱۱:۰۲ و ۱۱۰۰۲ مشترک هستند. در زیر ویدئویی با عنوان «نامه پیامبر اکرم (ص) به خسرو پرویز پادشاه ایران» آمده که مدت زمان آن ۱۵:۳۹ است. ارقام عددهای ۱۳۹۵، ۱۵:۳۹ و ۵۹۳۱ مشترک هستند. در ویدئو زیر به نقل از تاریخ یعقوبی بیان شده که خسرو پرویز جواب نامه پیامبر(ص) را به همراه هدیههای مشک و حریر نزد ایشان میفرستد. در مقاله کلمات یعقوب، نامه و هدیه و در شعر ۱ خسرو و شیرین نظامی گنجوی و در قصیده ۱ نسیمی و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمه مشک و در شعر ۱ حیمد الدین بلخی کلمات مشک و حریر وجود دارند. در ویدئو زیر سخنران به اشتباه مشک را کافور بیان میکند. در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در غزل ۱۲۷۰ صائب تبریزی کلمه کافور وجود دارد. در ویدئو زیر بیان شده که رابطه پیامبر(ص) و خسرو پرویز حسنه بوده است. در ویدئو زیر بیان شده که جواب دادن پاسخ نامه با خاک وقتی بوده که عمر به یزدگرد دوم حمله کرده و پیکها با بیادبی با یزدگرد دوم صحبت کردند. احتمالا منظور از جواب دادن با خاک این بوده که خاکی باشید و دچار غرور نشوید. در ویدئو زیر به کینه عربها به ایران اشاره شده است. در ترجیع بندهای ۱ مولانا و خاقانی و در قصیده ۱ مجد همگر و در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی و در شعر ۴ بخش هفده الهی نامه عطار و در غزل ۳۵۲ سعدی کلمه کین وجود دارد. در ویدئو زیر بیان شده که رسول اکرم(ص) بدون اینکه نامه خسرو پرویز را بخواند محتوای آن را به پیکها میگوید؛ وقتی خسرو پرویز جواب نامه پیامبر(ص) را دریافت میکند نامهای برای باذان در یمن میفرستد که پیامبر(ص) را نزد خسرو پرویز آورد. در مقاله به یمن اشاره شده است. در ویدئو زیر بیان شده که آوردن پیامبر(ص) به اجبار و کت بسته تحریف شده و دروغشان از اینجا روشن میشود که اگر قرار بود به اجبار و زور رسول اکرم(ص) را بیاورند به جای دو نفر یک لشکر میفرستادند. در توضیحات باذان در ویکیپدیا بیان شده که این دو نفر بابویه و خُرَّهخسرو بودند. اگر عبارت «بابویه خُرَّهخسرو» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۶۹۷ میشود. در ادامه مقاله بیان شده که سوره اسراء ۶۷۹۱ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۶۹۷ و ۶۷۹۱ مشترک هستند. در سوره اسراء کلمات محمد، دو نفر، اجبار، زور، لشکر و دروغ و در مقاله کلمات لشکر و دروغ ذکر شدهاند. در ویدئو زیر بیان شده که پیامبر(ص) فرستادههای یمنی را به سلمان فارسی میسپارد. در قطعه ۱۱۱ سنایی و در ادامه مقاله به سلمان فارسی اشاره شده است. در ویدئو زیر بیان شده که پیامبر(ص) به فرستادههای یمنی میگوید که چرا سبیل شما بلند است. پیکها میگویند که خدا به ما گفته که سبیل بلند قرار دهیم. پیامبر(ص) میگویند که خدا به ایشان گفته که سبیل کوتاه و ریش بلند قرار دهم. در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمه سبیل و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در قصیده ۲۷۶ ملک الشعراء بهار و در غزل ۱۳۹۵ مولانا کلمه ریش وجود دارد. در ویدئو زیر بیان شده که پیامبر(ص) به پیکها میگوید که در نامه جواب به باذان بنویسید که شیرویه خسرو پرویز را کشته است. در بیت زیر از شعر ۱ عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمات خسرو و شیرویه ذکر شدهاند. بیت زیر از مسمط ۱ ادیب المماک به قتل خسرو پرویز توسط شیرویه اشاره میکند.
شنیدم که خسرو به شیرویه گفت *** در آن دم که چشمش ز دیدن بخفت
شیروی به امر تو درد ناف پدر را *** انگشت تو فرسوده کند قرص قمر را
پیکها میگویند که اگر در نامه این را بنویسیم باذان خشمگین میشود. در مقاله کلمه خشم ذکر شده است. پیکها نزد باذان برگشته و ماجرا را تعریف میکنند. باذان تا رخدادن این پیشبینی صبر میکند، پس از آن که درست بودن آن ثابت شد، باذان و ایرانیان یمن ایمان میآورند. در توضیحات شاپور دوم در ویکیپدیا بیان شده: «به استناد منابع دوره ساسانی، چون شاپور دوم شانزده ساله شد (۳۲۵ م)، فتنه قبایل عرب را فرونشاند و امنیت را در مرزهای شاهنشاهی برقرار کرد. در آغاز به قبیله ایادِ ساکن شواد تاخت و سپس از خلیج فارس گذشت و به الخط، ناحیه ساحلی بحرین و قطر رسید. پس از آن به هجر حمله کرد که مسکن قبایل بنی تمیم، بکر بن وائل و عبدالقیس بود. از این قبایل بسیاری را کشت و برای تنبیه بیشتر آنها چاههای آب را ویران کرد تا مانع دستیابی آنها به آب شود. سپس به شرق عربستان، سوریه و شهرهای یمامه، بکر و بنی تغلب تاخت. در متن بندهش (دانشنامه زرتشتی) نیز به جنگ شاپور اشاره شدهاست: در دوران شاهی شاهپور، پسر هرمز، تازیان آمدند و اول خُرِگرودبار را گرفتند و طی سالها اهانت، به تازش روی آوردند، تا شاپور به پادشاهی رسید؛ آن تازیان را تارومار کرد، شهر از ایشان پس گرفت، تازیان بسیاری را نابود کرد و شانههایشان را درآورد. شاپور دوم را ذوالاکتاف (صاحب شانهها) لقب دادند، زیرا کتفهای اعراب را سوراخ کرد.» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۱۰۱ میشود. در مقاله عددهای ۳۲۵ و ۲۱۰۱ و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات شاپور ذوالاکتاف و یمامه و در غزل ۱۳۹۵ مولانا و در غزل ۲۳۵۹ و ۳۵۲۹ صائب تبریزی کلمه شانه و در غزل ۲ فرخی یزدی کلمات شانه و سوراخ و در شعر ۴ بخش دوازده الهی نامه عطار کلمه سوراخ ذکر شده است. اقدام شاپور دوم و فرونشاندن فتنه عربها کار درستی بوده؛ اما حمله و تجاوز به کشورهای دیگر، ویران کردن چاههای آب و سوراخ کردن شانه عربها خطا و اشتباه بوده است. در توضیحات شاپور دوم در ویکیپدیا بیان شده: «واژه ذوالاکتاف در عربی به معنای «دارای شانهها» میباشد.» اگر عبارت «دارای شانهها» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۴۴ میشود. در مقاله عدد ۴۴ ذکر شده است. در توضیحات شاپور دوم در ویکیپدیا بیان شده: «شاپور بعضی از قبایل عرب را کوچاند و در قلمرو شاهنشاهی اسکان داد. قبیله تغلب در دارین (بندری در بحرین) و الخط، قبیله عبدالقیس و بنی تمیم در هجر، قبیله بکر بن وائل در کرمان و بنی حنظله در رَمیله (در نزدیکی اهواز) ساکن شدند. شاپور دوم، برای جلوگیری از یورش اعراب، سیستم دفاعی تشکیل داد که «دیوار تازیان» نام گرفت. این دیوار ظاهراً در نزدیکی شهر حیره واقع و به خندق شاپور معروف بود.» در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمه خندق ذکر شده است. در بیت زیر از مسمط ۱ ادیب الممالک خطاب به شاپور ذوالاکتاف بیان شده که به عربها ظلم نکن.
بنویس یکی نامه به شاپور ذوالاکتاف *** کز این عربان دست مبر نایژه مشکاف
این نشان میدهد که بین ایران و عربستان دشمنی بوده است. دشمنی که باعث نابودی هر دو کشور شده است. در مسمط ۱ ادیب الممالک به پدر بابک خرمدین اشاره شده است. در توضیحات بابک خرمدین در ویکیپدیا بیان شده: «در تمامی منابع نام بابک یافت میشود، اما مسعودی نام او را حسن ذکر کرده است. مورخان ارمنی بابک خرمدین را گاهی «باب»، گاهی «بابن» و گاهی «بابک» ضبط کردهاند. «بنابر برخی روایات پدر بابک مرد مسلمانی بود به نام عبدالله یا عامر بن عبدالله یا عامر بن احد از شهر مدائن که روغن فروشی میکرد؛ و مادرش زنی تک چشم بود که «ماهرو» نام داشت و از اهالی آذربایجان بود. نام اصلی که بر بابک (در دوران تولد) گذاشته شده بود، حسن بود؛ و برادران بابک، عبدالله و معاویه (به گزارش طبری) و اسحاق (نقل شده در فرق بین الفرق بغدادی) بودند که نشان میدهد که نامهای آنها اسلامی بود. به اعتقاد کرون، حسن هنگام ورود به دژ بذ، نام بابک را بر خود برگزید. چرا که بابک یا پاپک به معنی پدر است و نام نیای ساسانیان نیز بوده است.» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۳۱۴۳۱ میشود. در مقاله عددهای ۱۴۳۴ و ۱۴۴۳ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۴۳۴، ۱۴۴۳ و ۳۱۴۳۱ مشترک هستند. در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات بابک، مادر، مداین، مسعود و فروشنده و در شعر ۴۲ پادشاهی بهرام گور شاهنامه فردوسی و در ترجیع بند ۱ مولانا کلمه ماهروی و در آیه نور کلمه روغن وجود دارد. در مقاله به هدیه هند به انوشیروان اشاره شده است. در توضیحات بابک خرمدین در ویکیپدیا بیان شده که رژهای در هفته بعد برگزار شد، که در آن بابک با لباسی از دیبا و کلاهی از سمور، سوار بر فیل - که هدیه پادشاه هند به مأمون بود - ظاهر گشت، در حالی که برادرش همانند بابک با لباس و کلاه سوار بر شتر ظاهر شده بود. در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات بابک، فیل و شتر و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمه کلاه و در ترجیع بند ۱ مولانا و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در غزل ۱ شهریار کلمه کُله و در غزل ۱ فیض کاشانی کلمه فیل و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمه پیل وجود دارد. بابک خرمدین بر ضد خلفای عباسی پس از حمله اعراب به ایران مبارزه کرده است. بیت زیر از مسمط ۱ ادیب الممالک به خواب انوشیروان اشاره میکند. اگر این بیت را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۲۱۷ میشود.
گر خواب انوشروان تعبیر ندانی *** از کنگره کاخش تفسیر توانی
در زیر مطلبی از سایت تاریخ ما با عنوان «ماجرای خواب عجیب خسرو انوشیروان پادشاه ساسانی چه بود؟» آمده که در آن بیان شده: «در یکی از سال های واپسین سلطنت انوشیروان بزرگ که امپراتوری ساسانی در اوج قدرت به سر می برد، انوشیروان در شبی خواب عجیبی دید که با وحشت از خواب پرید و بلافاصله دستور داد تا وزیر وی یعنی بزرگمهر که مردی دانا و با فضیلت بود را به پیش وی بخوانند.
پس از آنکه بزرگمهر به پیشگاه انوشیروان آمد، انوشیروان خواب خویش را هنوز هم برایش رنگ واقعیت داشت را برای بزرگمهر بازگو کرد.
انوشیروان گفت که در خواب دیده است که یک سپاه چند صد هزار نفری از تازیان (اعراب) به ایران زمین حمله کرده اند و از اروندرود موفق به عبور می شوند و با تمام خوی وحشی گری و بی رحمی تمام مردم را می کشند و تمام شهرهای ایران را به آتش می کشند و تمامی شهرهای ایران ویران شده و دود سیاهی از همه طرف بلند می شود و تمامی آتشکده ها ویران می شوند و تمامی جشن های ایرانیان نیز از بین می رود و قصر انوشیروان نیز ویران می شود. فردوسی بزرگ آن را چنین سروده است:
چنان دید کز تازیان صد هزار
هیونان مست و گسسته مهار
گذر یافتندی با روند رود
نماندی برین بوم بر تار و پود
به ایران و بابل نه کشت و درود
به چرخ زحل برشدی تیره دود
هم آتش به مردی به آتشکده
شدی تیره نوروز و جشن سده
از ایوان شاه جهان کنگره
فتادی به میدان او یکسره»
اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۵۵۹۱۳ میشود. در مقاله بیان شده که سوره قصص ۵۹۳۱ حرف دارد. ارقام عددهای ۵۹۳۱ و ۵۵۹۱۳ مشترک هستند. در سوره قصص کلمات حمله و عرب ذکر شدهاند. در ابتدای سوره قصص حرف مقطعه طسم قرار دارد. در ادامه مقاله به نقل از توضیحات ریاض در ویکیپدیا بیان شده تاریخ (حجر الیمامه) به دوران دو قبیله مشهور طسم و جدیس بر میگردد که دوران پیش از اسلام میزیستهأند. در ادامه مطلب سایت تاریخ ما بیان شده: «بزرگمهر معنی این خواب را چنین بازگو می کند که در آینده نزدیک خاندان ساسانیان سقوط خواهند کرد و اعراب به سوی ایران حمله می کنند و ایرانیان شکست می خورند. خسرو انوشیروان با شنیدن این سخنان برای مدت طولانی دچار نگرانی شد و بزرگمهر در صدد دلداری خسرو گفت که برای تو چه فرقی می کند که ایرانیان شکست بخورند در حالی که در آن زمان تو زنده نیستی!
فردوسی بزرگ در زمان سقوط ایران نیز از زبان یزدگرد سوم چنین گفته است:
که نوشین روان دیده بود این به خواب
کزین تخت به پراگند رنگ و آب
کنون خواب راپاسخ آمد پدید
ز ما بخت گردن بخواهد کشید
شود خوار هرکس که هست ارجمند
فرومایه را بخت گردد بلند
پراگنده گردد بدی در جهان
گزند آشکارا و خوبی نهان
بهر کشوری در ستمگارهای
پدید آید و زشت پتیارهای
نشان شب تیره آمد پدید
همی روشنایی بخواهد پرید»
در مطلبی که از سایت تاریخ ما بیان گردید و در مقاله به بزرگمهر اشاره شده است. در توضیحات خسرو انوشیروان در ویکیپدیا بیان شده: «ذنواس، پادشاه حمیریان یمن که خود فردی یهودی بود، دست به کشتار و آزار مسیحیان یمن زد و کتاب مقدس آنان یعنی انجیل را نیز به آتش کشید. کشتن مسیحیان یمنی، باعث خشم دو فرمانروای مسیحی از جمله ژوستینین امپراتور روم و نجاشی پادشاه حبشه شد. ژوستینین به سبب دوری از یمن نمیتوانست شخصاً و به سرعت وارد عمل شود؛ در نتیجه ژوستینین سپاه، کمکهای جنگی و همچنین کشتیهای جنگی خود را برای پادشاه حبشه فرستاد و از او خواست تا یمن را از تصرف ذنواس آزاد کند. در این لشکرکشی سپاه حبشه به فرماندهی اریاط، موفق شد یمن را تصرف کند و حمیریان را شکست دهد و ذنواس نیز در این نبرد کشته شد. بهانه ژوستینین برای این لشکرکشی خونخواهی مسیحیان بود ولی دلیل اصلی آن مسائل سیاسی و اقتصادی بود؛ زیرا تلاش میکرد که راههای دریایی که به اقیانوس هند میرفت را دردست بگیرد و در جنوب عربستان نفوذ سیاسی خود را برای مقابله با ساسانیان افزایش دهد. حبشیان همچنین میخواستند حمیریانی را که معترض کاروانهای بازرگانی و تجاری حبشیان بودند را از بین ببرند.» در شعر ۱ عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمات خسرو، نوشیروان، روم، صنعا، کاروان، بازارگان، لشکر، شکست، آزار و خشم و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات انوشروان، هند، نجاشی، آتش، خشم، آزار، لشکر و شکست و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمات کشتی، لشکر و خشم و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات خسروان، هند، روم، لشکر و شکست و در قصیده ۱ حافظ کلمات خسرو، هند، روم و لشکر و در تضمین ۱ فروغی بسطامی کلمات خسرو و شکست و در قصیدههای ۱ نسیمی و اوحدی و در غزل ۱۱ حافظ و در برگ ۱۱ کتاب زهیر و در باب ۲۰ انجیل برنابا کلمه کشتی و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمه لشکر و در مقاله کلمات هند، عربستان، مسیح، کتاب مقدس، انجیل، آتش و خشم ذکر شده است. صادق هدایت کتاب «هنر ساسانی در غرفه مدالها» نوشته لور مورگنشترن و کتاب «مرداب حبشه» نوشته گاستون شرو را ترجمه کرده است. صَنعاء پایتخت کشور یمن و پرجمعیتترین شهر این کشور است. در مقاله کلمه جمعیت ذکر شده است. در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمات صنعا و معمار و در قصیده ۱۱۴ خاقانی کلمه معمار و در پستی از الهی قمشهای که در ادامه مقاله آمده کلمه معماری و در مقاله کلمه مروارید ذکر شده است. در توصیحات صنعا در ویکیپدیا بیان شده: «شهر صنعا، پایتخت یمن، یکی از قدیمیترین پایتختهای جهان است. این شهر که به «مروارید یمن» معروف است، دارای تاریخ و فرهنگ غنی است و به دلیل معماری منحصر به فرد خود شناخته میشود.» در ویکیپدیا ارتفاع شهر صنعا ۲۳۸۲ متر ذکر شده است. در ادامه مقاله عددهای ۲۲۳۸ و ۳۸:۲۲ ذکر شدهاند. ارقام این عددها مشترک هستند. در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در قطعه ۱ خاقانی و در مثنوی ۱ نسیمی و در لمعات ۱ عراقی و در قصیده ۱ طبیب اصفهانی و در غزل ۳۵۲ سعدی و در مقاله کلمه قلم وجود دارد. در سوره قلم کلمات یمن، کتاب، آتش و خشم ذکر شدهاند. در قطعه ۱ خاقانی و کلمات قلم و ریگ و شعر ۲۵۳ پیام مشرق اقبال لاهوری و در غزلهای ۱۲۷۰ و ۳۵۲۹ تبریزی کلمه ریگ و در برگ ۲۰۰ کتاب الف کلمه شن و در سوره احقاف کلمه ریگستان وجود دارد. احقاف به معنی شنزار یا ریگزار است. رالف والدو امرسون نویسنده کتاب «لنگرگاهی در شن روان» است. در توضیحات سوره احقاف در ویکیپدیا بیان شده احقاف به معنی شنزار است و سرزمین قوم عاد در جنوب عربستان را احقاف نامیدهاند چرا که این سرزمین پوشیده از شن بود. در ادامه مقاله به قوم عاد در عربستان اشاره شده است. در توضیحات احقاف (سرزمین) در ویکیپدیا بیان شده: «أَحقاف دهستان مخروبه و قدیمی از توابع استان حضرموت در کشور یمن و در شبه جزیره عربستان واقع میباشد. این مکان تاریخی در شمال «حضرموت» واقع شده است.» در باب ۱ کتاب مقدس جامعه کلمات قدیمی و شمال ذکر شدهاند. در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی کلمه سهیل وجود دارد. در توضیحات سهیل در ویکیپدیا بیان شده: «قدیمیان درباره آن میگفتند که ستارهای است در جانب جنوب که اهل یمن نخست آن را میبینند و با برآمدن آن میوهها میرسند.» در توضیحات سهیل در ویکیپدیا بیت زیر از فردوسی آمده که به ستاره سهیل و یمن اشاره میکند. در مقاله به فردوسی اشاره شده است.
ز سر تا بپایش گلست و سمن *** به سرو سهی بر سهیل یمن
https://www.youtube.com/watch?v=oVwHnb7rJzs
آدرس توضیحات کلمه ایلاف در لغتنامه دهخدا
https://www.iranintl.com/2025022202180
https://www.tasnimnews.com/fa/news/1403/12/04/3262636
https://www.aparat.com/v/r70uz68
https://hawzah.net/fa/Question/View/65390
https://www.aparat.com/v/6VUwQ
تغییر قبله
در باب ۲۲ کتاب مقدس زبور و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمه گاوان وجود دارد. در سوره ۲ قرآن (بقره یا گاو) به تغییر قبله اشاره شده است. اگر عبارت «تغییر قبله» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۰ میشود. در قصیده ۱۱۴ خاقانی کلمات کعبه و دو قبله و در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمات کعبه و قبله و در غزل ۱۱ نسیمی کلمه قبله و در برگ ۱۱ کتاب کیمیاگر و در برگ ۲۰۰ کتاب والکیریها و در غزل ۳۵۲۹ صائب تبریزی کلمه تغییر وجود دارد. منطقی این بوده که قبله مسلمانان در عربستان باشد تا مسلمانان به آن دسترسی آسان و راحت داشته باشند. در سوره بقره کلمات منطقی، قبله، دسترسی، آسان و راحت و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات منطق، قبله و مکیان و در قطعه ۱۱۱ سنایی کلمه مکه و در برگ ۲۰ کتاب آشنایی با صادق هدایت کلمه منطقی و در ترجیع بند ۱ مولانا کلمات قبله و آسان و در غزل ۱ حافظ و در باب ۲ انجیل مرقس و در باب ۴ کتاب مقدس جامعه و در برگ ۱۱ کتاب والکیریها و در غزل ۱۳۲۸ صائب تبریزی کلمه آسان و در غزل ۳۵۲ سعدی کلمه سهل وجود دارد. در عربستان بودن قبله محوریت قویتری برای وحدت مسلمانان بوده است. در سوره بقره کلمه قویتر و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی کلمات قوی و قوت و در باب ۱ کتاب مقدس یوشع و در باب ۲ انجیل مرقس و در شعر سبحةالابرار ۲ و در برگ ۲۰ کتاب پله پله تا ملاقات خدا و در شعر ۴ بخش دوازده الهی نامه عطار و در قصیده ۱۱۴ خاقانی کلمه قوی و در باب ۲ انجیل برنابا و در بابهای ۲۰ و ۲۲ کتاب مقدس زبور و در برگ ۲۰ کتاب کیمیاگر و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در قصیده ۱ نسیمی و در قصیده ۱ حافظ کلمه قوت و در لمعات ۱ عراقی کلمات قوت و قبله و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات قوت، قبله و کعبه و در مثنوی ۱ نسیمی و در غزل ۱۳۹۵ مولانا کلمات قوت و کعبه وجود دارند. منطقی این بوده که قبله مسلمانان کعبه باشد اما اول قبله بیت المقدس اعلام شده که باعث ایجاد وحدت و پیوند بین مسلمانان، مسیحیان و یهودیان شود. در سوره بقره کلمات منطقی، قبله، مسلمانان، کعبه، اما، اول، قبله، بیت المقدس، اعلام، پیوند، مسلمانان، یهود و نصاری و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات کعبه و دو قبله و در غزل ۲ سلمان ساوجی کلمات مسلمان و ترسا و در غزل ۱۸۷۶ مولانا کلمه ترسا یا مسیحی و در بابهای ۱ و ۲۰۰ انجیل برنابا کلمه یهود و در غزل ۲۰۰ صائب تبریزی و در پستی از الهی قمشهای که در ادامه مقاله آمده کلمه پیوند وجود دارد. در تضمین ۱ فروغی بسطامی و در رباعی ۲۰ ابوسعید ابوالخیر و در غزل ۵۹۳۲ صائب تبریزی کلمه کعبه و در آیه ۱ سوره اسراء کلمات مسجدالحرام و مسجدالاقصی و در غزل ۱ بیدل دهلوی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در قصیده ۲۲ خاقانی و در غزل ۱۸۷۶ مولانا کلمه وحدت ذکر شده است. معبد هیکل سلیمان بر روی تپه موریا قرار داشته است. هم اکنون مسجدالاقصی و قبه الصخره بر روی این تپه قرار دارند. در ترجیع ۱ شاه نعمت الله ولی کلمه هیکل و در مثنوی ۱ نسیمی کلمات هیکل و سلیمان و در قصیده ۱ حافظ کلمه سلیمان و در برگ ۲۰۰ کتاب الف کلمه صخره وجود دارد. نقاشی «صخره امرتاج در یک منظره خیالی» اثر ویکتور هوگو است. در باب ۲ کتاب مقدس زبور عبارت صهیون کوه مقدس و در باب ۲۰ کتاب مقدس زبور کلمه صهیون وجود دارد. در ویکیپدیا بیان شده «کوه صهیون تپهای در جنوبِ غرب اورشلیم است که در خارج دیوارهای شهر قدیمی قرار دارد. پرستشگاه اورشلیم و بعدها مسجدالاقصی بر روی این تپه ساخته شدهاند.» در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی کلمه نوروز و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات سال نو و بهار و در مطلب زیر از توضیحات هوش مصنوعی درباره در ترجیع بند ۱ خاقانی در سایت گنجو عبارت سفره نوروزی وجود دارد. در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات گل و سنبل و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات گل و سنبله در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمات گل و سفره ذکر شدهاند. گل سنبل را در سفره هفت سین نوروز قرار میدهند. کعبه، مسجدالحرام، مسجدالاقصی و عید نوروز نماد وحدت هستند.
خُلق عظیم
در توضیحات رالف والدو امرسون در ویکیپدیا بیان شده: «او میگوید شما شخصیتهای بزرگی را مثل محمد پیامبر اسلام به من بشناسانید تا تأثیر آنهارا درتحول در تاریخ برای شما بازگو کنم.» در قرآن کلمه محمد ۴ بار تکرار شده است. در مقاله به عدد ۴ و سوره قلم اشاره شده است. آیه ۴ سوره قلم بیان میکند: «و در حقیقت تو به نیکو خلقی عظیم آراستهای.» در بیت ۴ قصیده ۲ ملک الشعراء بهار بیان شده:
خُلق محمدی شده مستنکر *** دستور ایزدی شده مستثنی
عدد ۴ در باب ۲ انجیل مرقس وجود دارد. در باب ۴ کتاب مقدس جامعه عدد ۲ ذکر شده است. در شعر ۴ بخش هفده الهی نامه عطار عدد ۲ ذکر شده است. در برگ ۴ کتاب کیمیاگر عدد ۲ وجود دارد. در مسمط ۱ ادیب المماک کلمات محمد، احمد و اخلاق و در غزل ۴ حافظ کلمه خُلق و در برگ ۲۰۰ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه اخلاقیات و در ادامه مقاله کلمه عظیم ذکر شده است. اگر عبارت «خُلق عظیم» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۲ میشود. در مقاله عدد ۲۲ ذکر شده است. شماره نزول سوره قلم ۲ است. ارقام عددهای ۲ و ۲۲ مشترک هستند. در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات مصطفی، خنده، لب و گردن و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات محمد، احمد، عرب و گردن و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات المصطفی و گردن و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمات محمد و خنده و در غزل ۱۱ فروغی بسطامی کلمه خندان و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در قصیده ۱ مجد همگر و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در قصیده ۱ طبیب اصفهانی و در باب ۱۱۱ انجیل برنابا و در غزل ۱۱۱ حافظ و در باب ۲ کتاب مقدس جامعه و در حکایت ۲۰ سعدی باب پنجم گلستان سعدی کلمه خنده و در باب ۲ کتاب مقدس زبور کلمه میخندد و در غزل ۱ بیدل دهلوی و در برگ ۱۱۱ کتاب زهیر و در برگ ۲۲ کتاب والکیریها کلمه خندید و در قصیده ۲۷۶ ملک الشعراء بهار کلمه شکرخنده و در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی کلمات خنده و گردن و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در غزل ۱ بیدل دهلوی کلمه گردن و در ترجیع بند ۱ اوحدی کلمه درنگ ذکر شده است. رمان «مردی که میخندد» نوشته ویکتور هوگو است. در توضیحات آیه خلق عظیم در سایت ویکیشیعه بیان شده: «در شأن نزول این آیه گفته شده پیامبر(ص)، هنگام راه رفتن، عبایی از پارچۀ نجرانی بر تن داشت و در راه فردی از پشت، گوشه آن را گرفت و به شدت کشید، به طوری که لباس به گردن پیامبر(ص) پیچیده شد. آن فرد به پیامبر(ص) گفت ای محمد مستمری مرا از بیت المال بده. پیامبر(ص) برگشت نگاهی به آن عرب کرد و در حالتی که لبخندی بر لبانش نقش بسته بود بیدرنگ فرمان داد مقرری او را از بیتالمال پرداختند. آنگاه این آیه نازل شد.» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۱۳۵۰ میشود. در مقاله عدد ۱۰۵۲۳ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۰۵۲۳ و ۲۱۳۵۰ مشترک هستند. الهی قمشهای بیان میکنند که علم کشف زیبایی، هنر ارائه زیبایی و اخلاق عمل به زیبایی است. در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات علم، هنر و اخلاق و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در قصیده ۱ حافظ و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمات علم و هنر و و در قطعه ۱ خاقانی کلمه هنرمند وجود دارد. در مسمط ۱ ادیب الممالک به میلاد پیامبر(ص) اشاره شده است. در توضیحات میلاد پیامبر در ویکیپدیا بیان شده: «این جشنها برای اولین بار به صورت عمومی در مصر در سال ۱۱۰۰ میلادی (اواخر قرن پنجم هجری) برگزار شد. خلفای فاطمی مذهب اسماعیلیه شیعه، ولادت پیامبر، علی بن ابیطالب، فاطمه زهرا، و خلیفه وقت فاطمی را جشن میگرفتند. این جشنها به صورت اهدای هدیه و ایراد خطبهها انجام میشد. بعدها این جشنها تقریباً به فراموشی سپرده شدند. منشأ بسیاری از جشنهای مسلمانان سنی به سال ۱۲۰۷ میلادی برمیگردد که در آن مظفرالدین گوکبری (شوهرخواهر صلاحالدین ایوبی) در اربیل به مدت یک ماه جشنهایی را برای میلاد پیامبر برگزار کرد. اگرچه رهبران مذهبی این جشن را به رسمیت نشناختند، به تدریج این عید به مناطق دیگر مسلماننشین منتشر شد.» در مقاله کلمات پیامبر، علی، ایوب و جشن و هدیه و عددهای ۱۱۰۰ و ۱۲۰۷ ذکر شدهاند. در مقاله به آیه نور اشاره شده است. در توضیحات آیه نور در ویکیپدیا بیان شده که منظور از کلمه مشکاة در آیه نور فاطمه(ع) است.
توضیحات آیه خلق عظیم در سایت ویکی شیعه
https://fa.wikishia.net/view/%D8%A2%DB%8C%D9%87_%D8%AE%D9%84%D9%82_%D8%B9%D8%B8%DB%8C%D9%85
غار ثور
در بابهای ۱و ۲ انجیل مرقس و در حکایت ۲۰ سعدی باب پنجم گلستان سعدی و در غزل ۲۵۳۹ صائب تبریزی کلمه توبه وجود دارد. در سوره توبه به پناه بردن رسول اکرم(ص) به غار ثور اشاره شده است. در روایات به پناه بردن رسول اکرم(ص) و ابوبکر به غار ثور و تخم گذاشتن کبوتر و تندن تار عنکبوت بر دهانه غار اشاره شده است. در مقاله کلمات غار، تخم و کبوتر ذکر شدهاند. مصطفی فرزانه نویسنده کتابهای «صادق هدایت در تار عنکبوت» و «عنکبوت گویا» است. در ویکیپدیا مختصات شرقی کوه ثور ۳۹۵۱۰۳ ذکر شده است. در ادامه مقاله بیان شده که در ویکیپدیا مساحت کشور انگلستان ۱۳۰۳۹۵ کیلومتر مربع ذکر شده است. ارقام این دو عدد مشترک هستند. در این ماجرا رسول اکرم(ص) از طریق جاسوسان عبدالمطلب عموی خود از نقشه قبایل قریش در مورد قتلش مطلع میشود و به غار ثور و بعد به مدینه پناه میبرد. در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات جاسوس و یثرب ذکر شدهاند. داستایفسکی نویسنده کتاب «رویای عموجان» است. در سوره توبه و در ادامه مقاله کلمه جاسوس ذکر شده است. قریشیان از طریق ردپا و جای کفش بر روی زمین به غار ثور رسیدند. در ادامه به خبری از جامعه تحلیلی الف اشاره شده که در عنوان آن کلمه ردپا وجود دارد. رسول اکرم(ص) در برابر قریش اپوزیسیون بوده است. در توضیحات اپوزیسیون در ویکیپدیا عکس جای کفش بر زمین آمده است. بر روی کفشها عکس فیل است. در سوره قریش کلمات فیل و پیل و در غزل ۱ فیض کاشانی کلمه فیل و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمه پیل وجود دارد. اپوزیسیون به معنی ضد است. در سوره توبه و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در ادامه مقاله کلمه ضد ذکر شده است. در غزل ۱۲۰۷ مولانا بیان شده: «گَرد کفش خاک پای مصطفی را سرمه ساز» در قصیده ۱۱۴ خاقانی بیان شده:
شاه سنجر شدی به هر هفته *** به سلام دو کفش گر یک بار
در این بیت عددهای ۲ و ۱ و کلمه سلام ودر لمعات ۱ عراقی کلمه سلام وجود دارد. پیام رسول اکرم(ص) سلام، صلح و دوستی است. در مقاله کلمات صلح و دوستی ذکر شدهاند. اگر عبارت «غار ثور» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۷ میشود. سوره قریش ۱۷ کلمه و ۴ آیه دارد. در این ماجرا قبایل قریش قرار میگذارند که از هر قبیله یک نفر انتخاب شده و ضربهای به رسول اکرم(ص) بزند. نقشه قبایل قریش شبیه فصل پنجم فیلم بازی تاج و تخت و کشتن جان اسنو است. در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمات مصطفی، تاج، تخت و جان و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات المصطفی، تاج، تخت و جان و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات محمد، تاج، تخت، جان وجود دارند. در بیت زیر از مسمط ۱ ادیب الممالک کلمه اشتر وجود دارد. اگر بیت زیر را به عدد ابجد وسیط و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۹۹ و ۱۷۲ میشود. در مقاله عددهای ۱۱۹ و ۱۷۲ ذکر شدهاند. ارقام عددهای ۱۱۹ و ۱۹۹ مشترک هستند.
بوقحف چرا چوب زند بر سر اشتر *** کاشتر به سجود آمده با ناز و تبختر
در باب ۱ انجیل مرقس کلمه شتر یا ناقه و در ادامه مقاله کلمه گوشت ذکر شده است. در توضیحات ناقه صالح در سایت ویکیشیعه که آدرس آن در زیر آمده بیان شده: «در روایتی در کافی آمده که فردی به نام قُدار او را کشت و قوم صالح(ع) گرد آمدند و همه به ناقه ضربهای زدند و گوشتش را تقسیم کردند و همگی از آن خوردند. صالح(ع) به آنان سه روز مهلت توبه داد و پس از آن عذاب نازل شد.» این ماجرا شبیه نقشه قبایل قریش است. در سوره قمر به معجزه ناقه صالح(ع) و معجزه رسول اکرم(ص) و شق القمر یا تقسیم شدن ماه اشاره شده است. در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات صالح و انشق القمر و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات محمد، معجزه، شق، قمر و شتر ذکر شدهاند. در قصیده ۱ نسیمی و در غزل ۱۱ نسیمی به معجزه شق القمر محمد(ص) اشاره شده است. در برگهای ۱۱۱ و ۲۰۰ کتاب والکیریها کلمه معجزه وجود دارد. در توضیحات کوه ابوقبیس در سایت ویکیشیعه که آدرس آن در ادامه آمده بیان شده: «بنابر روایتی، در هنگام شق القمر، نیمی از ماه بر فراز ابوقبیس و نیمی بر بالای قعیقعان دیده شد» در ویکیپدیا ارتفاع کوه ابوقبیس ۱۳۸۰ فوت ذکر شده است. در حکایت ۲۰ باب سوم گلستان سعدی کلمه ارتفاع و در ادامه مقاله عدد ۱۳۸۰ ذکر شده است. معجزه پیامبر(ص) و شق القمر اینگونه بوده که مردم آن ناحیه یا منطقه تصور کردند که ماه دو نیم شده است. در برگ ۱۱ کتاب کیمیاگر کلمه تصور وجود دارد.
آدرس توضیحات ناقه صالح در سایت ویکیشیعه
آدرس توضیحات کوه ابوقبیس در سایت ویکیشیعه
ارتباط بین معراج رسول اکرم(ص) و عروج مسیح(ع)
بیت زیر بیان میکند که خداوند آنچنان جهان گستردهای خلق کرده است که سیمرغ در دوردسترین مکان یعنی قاف نیز به سهم خود میرسد. بنابراین قاف یا کوه قاف دوردستترین جای ممکن در راه کمال است. منظور از کوه قاف آسمان هفتم یا آخرین مرحله کمال یا جهانهای عدم است. در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی کلمه قاف و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات قاف و عرش و در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمات آخر، هفت آسمان و عرش و در قطعه ۱ خاقانی کلمات عرش و کرسی و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات آخر، الاخرة و عدم و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات آخر، عدم، عرش و لقا و در غزل ۱۱ مولانا و در غزل ۳۵۲ سعدی کلمات آخر و عدم و در شعر ۴ بخش دوازده الهی نامه عطار و در برگ ۱۱ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه آخرت و در غزل ۱ حافظ و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در قصیده ۱ عراقی و در غزل ۱ فروغی بسطامی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در غزل ۲ سلمان ساوجی و در غزل ۲۰۰ عراقی و در قصیده ۱۱۴ خاقانی و در غزلهای ۱۱ و ۱۸۷۶ مولانا کلمه آخر و در برگ ۴ کتاب کیمیاگر و در برگ ۲۰ کتاب زهیر و در برگ ۲۲ کتاب آشنایی با صادق هدایت کلمه آخرین و در غزل ۲۰۰ صائب تبریزی کلمات عرش و قاف و در باب ۱۱ کتاب مقدس زبور کلمات تخت خدا یا عرش خدا و کوه و در باب ۲۲ کتاب مقدس زبور کلمه تخت و در باب ۱۱ انجیل مرقس کلمه عرش و در مثنوی ۱ نسیمی و در غزل ۱۱ نسیمی کلمات عرش و عارف و در ترجیع بند ۱ مولانا و در غزل ۱ جهان ملک خاتون و در غزل ۱۱۱ حافظ و در برگ ۲۰۰ کتاب پله پله تا ملاقات و در برگ ۲۰ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه عارف و در غزل ۱۱ حافظ کلمه وصل و در شعر ۱ مجلس اول در نیایش خداوند بوستان سعدی و در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی و در غزل ۲ حافظ و در غزل ۱۳۹۵ مولانا کلمه وصال وجود دارد. منظور از وصال خداوند، مقام عارف و مقام فنا رسیدن به عرش یا جهانهای عدم یا آخرین مرحله کمال است. در غزل ۱۱ شاه نعمت الله ولی کلمات فنا و انتها ذکر شدهاند. در بیت زیر از قصیده ۱ حافظ کلمات سیمرغ و عروج ذکر شدهاند. منظور از عروج رفتن به جهانهای عدم است.
چنان پهن خوان کرم گسترد *** که سیمرغ در قاف قسمت خورد (شعر ۱ در نیایش خداوند در نیایش خداوند بوستان سعدی «سرآغاز»)
سیمرغ وهم را نبود قوّت عروج *** آنجا که بازِ همّت او سازد آشیان (قصیده ۱ حافظ)
در آیه نور عبارت «آسمانها و زمین» ذکر شده است. جهان مادی ۱ آسمان دارد. اشو نویسنده کتابهای «فقط یک آسمان» و «راه کمال» است. در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات راه و کمال ذکر شدهاند. منظور از آسمانها راه کمال است. منظور از «آسمانهای و زمین» کل راه کمال یا آخرین مرحله کمال یا جهانهای عدم است. در شکل راه کمال که در ادامه مقاله آمده این موضوع مشخص شده است. آیه ۱ سوره انفطار و ترجمه فولادوند بیان میکند: «آنگاه كه آسمان زهم بشكافد» این آیه به آسمان جهان مادی در روز قیامت اشاره میکند. اگر متن عربی این آیه را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۴۴ میشود. در مقاله عدد ۴۴ ذکر شده است. فرود فولادوند کارگران فیلم «وقتی که آسمان بشکافد» است. اگر عبارت «وقتی که آسمان بشکافد» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۱۰۰ میشود. منظور آیه ۱ سوره اسراء یا آیه معراج این است که رسول اکرم(ص) جهانهای عدم را مشاهده یا تماشا کرده است. در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمات و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات عدم و مصطفی و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات عرش، محمد و احمد و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات عدم، فنا، المصطفی و مشاهده و در ترجیع ۱ شاه نعمت الله ولی کلمات محمد و مصطفی و در برگ ۲۰ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمات عروج در آفاق آسمانها، عرش، مشاهده و تماشا و در برگ ۲۲ کتاب مکتوب و در باب ۱ انجیل مرقس و در قصیده ۱ عراقی و در شعر ۱ جاویدنامه اقبال لاهوری و در غزل ۱ کشیمری کلمه تماشا ذکر شده است. در قصیده ۲۷۶ ملک الشعراء بهار و در غزل ۱۳۹۵ مولانا کلمه انجم وجود دارد. در سوره نجم به معراج رسول اکرم(ص) اشاره شده است. در برگ ۱۱ کتاب والکیریها کلمه متفاوت و در برگ ۱۱ کتاب کیمیاگر و در غزل ۲ حافظ و در برگ ۲۲ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمه تفاوت وجود دارد. تفاوت کلمات انجم و نجم حرف الف است. الف حرف شماره ۱ حروف الفبای فارسی است. در برگ ۲ کتاب الف و در برگهای ۲۰ و ۲۲ کتاب آشنایی با صادق هدایت کلمه فارسی وجود دارد. بیت زیر از قصیده ۱ نسیمی به سوره نجم و معراج محمد(ص) اشاره میکند.
بدان محمد امی که در شب معراج *** قدم نهاد و گذشت از مقام «اوادنی«
در شعر ۱ حمید الدین بلخی نیز به معراج محمد(ص) اشاره شده است. مصرع «که غبار براق من بر عرش» از قصیده ۱۱۴ خاقانی به معراج رسول اکرم(ص) به عرش یا جهانهای عدم اشاره میکند. در لمعات ۱ عراقی عبارت «از عرش تا به فرش» و در غزل ۲۰۰ صائب تبریزی کلمات عرش و فرش و در حکایت ۲۰ سعدی باب پنجم گلستان سعدی و در باب ۲۰۰ انجیل برنابا کلمه فرش و در برگ ۲۰ کتاب کیمیاگر عبارت فرشی ایرانی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمه گلیم و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمات گلیم و الهی و در شعر گوهر عشق رضی الدین آرتیمانی و در مثنوی و قصیده ۱ نسیمی و در باب ۲ انجیل برنابا کلمه الهی وجود دارد. در زیر آدرس پستی با عنوان «از عرش تا فرش» آمده که در آن الهی قمشهای بیان کرده:
"از عرش تا فرش"
زيبايى، يادآور خاطراتى است كه آدميان از ساحت پيشين هستى با خود آوردهاند و هنر جلوههای گوناگون از این خاطرات است که در جامه موسیقی و نقاشی و رقص و معماری و هنرهای دستی در سراسر تاریخ همهجا به آدمیان رخ نموده است:
ما همه اولاد آدم بودهایم *** در بهشت آن نغمهها بشنودهایم
گر چه بر ما ریخت آب و گل شکی *** یادمان آید از آنها اندکی
مولانا
این سخن مولانا با گفته نخبگان و نادرگان هنر و اندیشه در جهان چون افلاطون و میکلآنژ و داوینچی و شکسپیر و هوگو و گوته و تاگور و امرسن در خاور و باختر همآهنگ است و چنین است عشق ما به نیکویی و دانایی که آنها نیز هریک گونهای از یادآوری عشق و پیوند با عرصههای پیشین است که از آن به سرشت و فطرت و طبیعت تعبیر میکنند و هر چند ما در این سراچه خاک احساس غربت و دلتنگی میکنیم و چون حافظ آه و ناله سر میدهیم که:
به یاد یار و دیار آنچنان بگریم زار *** که از جهان ره و رسم سفر براندازم
اما همچنین جای شکر و سپاس نیز هست که عشق ما به زیبایی و خوبی هر دم از گوشهای سر بر میکند و به هزار کرشمه جان ما را مینوازد و روز ما را میسازد و با نقشهای آشنا روح را از رنج این غربت غربیه میرهاند.
و از طرفهها و عجایب جهان یکی همین است که آدمی برای فرشی که خواهد در زیر پای افکند و لگد کند “سمفونی قالی اردبیل” را با ترکیبات همآهنگ از طرح و رنگ اجرا میکند که اصحاب ذوق یعنی همه آدمیان زیباپرست، آن را از زیر پای برمیکشند و با افتخار بالای سر میآویزند و چون تاج بر تارک “موزه ویکتوریا و آلبرت” مینشانند این است کرامت و اعجاز آدمیزاد که اصحاب صورت در توجیه آن فرو میمانند و هیچ چارهای نمییابند جز آنکه به دامن افلاطون پناه برند. فرش ایرانی یکی از عرشها و اریکههای هنر است که هزار منکر خاکپرست را انگشت بر دهان نگاه میدارد تا ایمان بیاورند به اصالت و جاودانگی “زیبایی” که بیهیچ نیاز زیستن و انتخاب احسن و فارغ از برهان وجودیِ آنسِلم قدیس و دکارت، در پیش چشم آدمیان هویدا شده است و اگر منکران معنویت و الهیتِ هنر را هیچ برهانی غیر از همین فرش تبریزی که آن را "قالی اردبیل" نامند نبود، بسنده بود که همه زبان فرو بندند و سر تسلیم فرود آورند در پیشگاه آن فرش فاخر که بالای آن نوشته است:
جز آستان توام در جهان پناهی نیست *** سر مرا بجز این در حوالهگاهی نیست
حافظ
نوشته حسین الهی قمشهای ۱۴۰۱/۶/۱۳ تصویر قالی اردبیل
عنوان پست زیر از الهی قمشهای «خروس عرشی» است. این پست برای تاریخ ۱۱/۱۱ است. در مقاله به آیه ۱ سوره اسراء یا آیه معراج اشاره گردید. ارقام عددهای ۱ و ۱۱/۱۱ مشترک هستند. در روایات بیان شده که رسول اکرم(ص) در معراج خروسی را مشاهده کرده است. در پست زیر الهی قمشهای به غزل ۳۱۸ سعدی درباره خروس اشاره میکند. در بالای پست زیر ساعت ۱:۳۸ مشخص است. ارقام عددهای ۱:۳۸ و ۳۱۸ مشترک هستند. در پست زیر الهی قمشهای غزل ۱۲۰۷ مولانا را درباره خروس میخواند. در ادامه مقاله عددهای ۱۷۰۲ و ۱۷۲۰ ذکر شدهاند. ارقام عددهای ۱۲۰۷، ۱۷۰۲ و ۱۷۲۰ مشترک هستند. در پست زیر الهی قمشهای شعری از نظامی گنجوی درباره خروس را میخواند. در مقاله به نظامی گنجوی اشاره شده است. در خبر زیر از روزنامه جهان صنعت با عنوان «رمزگشایی از نمادهای حیوانی تاریخ ایران» بیان شده: «خروس در باورهای ایرانی پاسبان شب است و در سپیده دم صبح با دیو خواب و تنبلی «بوشاسب» مبارزه میکند تا مردم را بیدار نگاه دارد.» در برگ ۲۲ کتاب آشنایی با صادق هدایت کلمه روزنامه و در ادامه مقاله کلمات روزنامه، جهان، نماد، تاریخ، ایران، پاسبان، شب و صبح و در غزل ۱۱ فرخی یزدی کلمه صنعت و در حکایت ۲۰ سعدی باب پنجم گلستان سعدی کلمات خروس، شحنه یا پاسبان، شب، صبح، خواب و بیدار و در باب ۱ کتاب مقدس یوشع و در غزل ۱ محتشم کاشانی و در قصیده ۱ مجد همگر و در برگ ۲۰۰ کتاب الف و در قصیده ۲۷۶ ملک الشعراء بهار و در غزل ۱۸۷۶ مولانا کلمه حیوان و در ترجیع بند ۱ مولانا و در قصیده ۱ عراقی کلمات حیوان و خواب و در غزل ۱۲۰۷ مولانا کلمات خروس و خواب و در غزل ۱۲۷۰ صائب تبریزی و در قصیده ۱۱۴ خاقانی کلمات صبح، خواب و بیدار و و در باب ۱ انجیل مرقس کلمات صبح، خواب، حیوان و دیو و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات خواب و دیو و در غزل ۳۵۲۹ صائب تبریزی کلمات صبح و خواب و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات صبح و دیو و در قطعه ۱۱۱ سنایی کلمه دیو و در غزل ۵۹۳۲ تبریزی و در غزل ۳۵۲ سعدی و در شعر ۴ بخش سیزده مصیبت نامه عطار و در باب ۴ کتاب مقدس زبور و در باب ۴ کتاب مقدس جامعه و در بابهای ۴ و ۲ انجیل برنابا و در رباعی ۲۰ ابوسعید ابوالخیر و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در تضمین ۱ فروغی بسطامی و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در برگ ۱۱۱ کتاب الف و در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمه خواب و در بابهای ۱۱۱ و ۲۰ انجیل برنابا و در باب ۴ انجیل مرقس کلمات خواب و بیدار و در برگ ۲۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمات خفته و بیدار و در برگ ۲۰ کتاب پله پله تا ملاقات خدا و در باب ۱۱ انجیل مرقس و در باب ۱۱ کتاب مقدس جامعه و در غزلهای ۱۱ فروغی بسطامی و سلمان ساوجی و در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در غزل ۱ شهریار کلمه صبح وجود دارد. در آیه ۱ سوره مدثر خداوند به رسول اکرم(ص) فرموده: «اي در بستر خواب آرميده!» در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات محمد، بستر و خواب و در باب ۱ انجیل برنابا و در باب ۲ انجیل مرقس و در باب ۴ کتاب مقدس زبور کلمه بستر ذکر شده است. در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات محمد، تفکر، خاموش و خفتن ذکر شدهاند. در آیه ۱ سوره مزمل خداوند به رسول اکرم(ص) فرموده: «الا ای رسولی که در جامه (فکرت و خاموشی) خفتهای.» اگر این آیه را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۱۹ میشود. در مقاله عدد ۱۱۹ ذکر شده است. در حکایت ۲۰ سعدی باب پنجم گلستان سعدی و در غزل ۳۱۸ سعدی کلمات خروس، بیدار و بانگ و در قصیده ۱۱۴ خاقانی و در باب ۲۰ کتاب مقدس زبور و در برگ ۲۰ کتاب پله پله تا ملاقات خدا و در غزل ۱ محتشم کاشانی و در باب ۱ انجیل مرقس کلمه بانگ وجود دارد. خروس بانگ سر میدهد. منصور حلاج جهانهای عدم را مشاهده یا تماشا کرده است و خود را با تمام مخلوقات در وحدت دیده و از این جهت بانگ انا الحق سر داده است. در غزل ۱۸۷۶ مولانا بیان شده: «بی جا شو در وحدت در عین فنا جا کن» منظور از فنا نیز جهانهای عدم است. در توضیحات منصور حلاج در ویکیپدیا بیان شده: «کرامتی در همین زمینه از خود نشان داده است. از کنار یک انبار پنبه میگذشت، اشاره کرد و دانه از پنبه بیرون آمد.» و در برگ ۱۱۱ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمه کرامات و در شعر گوهر عشق رضی الدین آرتیمانی و در پستی از الهی قمشهای که در مقاله آمده کلمه کرامت و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات کرامت و دانه و در غزلهای ۱۱ مولانا و حافظ و در غزل ۲ فرخی یزدی و در غزل ۲۰۰ صائب تبریزی و در باب ۴ انجیل مرقس و در قصیده ۱۱۴ خاقانی کلمه دانه و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در ترجیع بند ۱ مولانا و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در قصیده ۱ نسیمی و در غزل ۱ کشیمری و در منشور کوروش و در بابهای ۱، ۱۱ و ۲ انجیل مرقس و در برگهای ۱۱ و ۱۱۱ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه و در برگ ۴ کتاب کیمیاگر و در غزل ۳۵۲ سعدی کلمه بیرون و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمه برون وجود دارد. عیسی(ع) از بالای کوه زیتون در بیت المقدس عروج کرده است. در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات عدم و عیسی و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات عرش، کوه، قاف و مسیح و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات عدم، عیسوی، پسر و کوه و در باب ۱ انجیل مرقس کلمات عیسی و اورشلیم و در باب ۱۱ انجیل مرقس کلمات عیسی، مسیح، کوه زیتون و اورشلیم و در باب ۱۱ انجیل برنابا کلمات یسوع، کوه و اورشلیم و در باب ۲۰۰ انجیل برنابا کلمات یسوع و اورشلیم و در باب ۲۲ انجیل برنابا کلمات یسوع و فلسطین و در غزل ۴ حافظ کلمات مسیح و کوه و در قصیده ۱۱۴ خاقانی کلمات عیسی، مسیح و کوه و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمات عیسی و کوه و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در قصیده ۱ حافظ و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در خطبه ۱ نهج البلاغه و در قصیده ۱ اوحدی و در برگ ۱۱ کتاب مکتوب و در برگ ۲۰ کتاب کیمیاگر کلمه کوه وجود دارد. در مثنوی ۱ نسیمی کلمه تین و در قصیده ۱ نسیمی کلمات ظاهر و باطن و قطعه ۱۱۱ سنایی کلمه باطن وجود دارد. در آیه ۱ سوره تین کلمات انجیر و زیتون معنای ظاهری و باطنی دارند. معنای ظاهری این کلمات میوههای انجیر و زیتون است و معنای باطنی آنها دو کوهی است که در دمشق پایتخت سوریه و بیت المقدس قرار دارند. این دو کوه درختان انجیر و زیتون داشتند. در باب ۱۱ انجیل مرقس کلمات انجیر و زیتون و در باب ۱ کتاب مقدس زبور و در باب ۲ کتاب مقدس جامه کلمه میوه و در حکایت ۲۰ باب پنجم گلستان کلمات میوه و ظاهر و در ترجیع بند ۱ مولانا کلمات میوه و یاسیمن و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی کلمه یاسمین وجود دارد. نماد شهر دمشق گل یاسیمن است. در آیه نور و در باب ۲۰۰ انجیل برنابا به درخت زیتون اشاره شده است. در ویکیپدیا ارتفاع کوه زیتون ۲۷۱۰ فوت ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۲۰۷، ۱۲۷۰ و ۲۷۱۰ مشترک هستند. اگر عبارت «ارتباط بین معراج محمد مصطفی(ص) و کوچ مریم مقدس » را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۱۱ میشود. سوره اسراء ۱۱۱ آیه دارد. سوره اسراء ۶۷۹۱ حرف دارد. در آیه ۹۷:۱۶ انجیل برنابا به محمد(ص) اشاره شده است. ارقام عددهای ۶۷۹۱ و ۹۷:۱۶ مشترک هستند. سال ۱۹۷۶ میلادی معادل سال ۱۳۵۴ خورشیدی است. سوره اسراء ۱۵۳۴ کلمه دارد. در سوره اسراء کلمه خورشید وجود دارد. در انجیل برنابا نوید ظهور محمد(ص) بیان شده است. در انجیلهای دیگر نوید ظهور محمد(ص) را پاک کردند. در ادامه مقاله به پاک کردن اشاره شده است. در قصیده ۱ حافظ کلمات صف و پاک و در آیه ۱ سوره صف و در آیه ۱ سوره اسراء کلمه پاک وجود دارد. در سوره صف نوید ظهور محمد(ص) توسط مسیح(ع) بیان شده است. در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمات صف، ظهور و محمد و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات صف، ظهور، محمد و احمد و در غزل ۱ محتشم کاشانی کلمات صف و ظهور و در غزل ۱ فروغی بسطامی و در شعر ۴ بخش هفده الهی نامه عطار کلمه صف و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات صف و مصطفی و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات ظهور و احمد و در باب ۱ انجیل مرقس و در لمعات ۱ عراقی کلمه ظهور وجود دارد. در سوره صف و در قصیده ۱۱۴ خاقانی و در قصیده ۱ نسیمی کلمات محمد و احمد و در مثنوی ۱ نسیمی و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در قصیده ۱ عراقی کلمه احمد وجود دارد.
ارتباط بین معراج محمد مصطفی(ص) و کوچ مریم مقدس
اگر عبارت «ارتباط بین معراج محمد مصطفی(ص) و کوچ مریم مقدس » را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۱۱ میشود. سوره اسراء ۱۱۱ آیه دارد. آیه ۱ سوره اسراء و ترجمه الهی قمشهای بیان میکند: «منزه و پاک است آن [خدایی] که شبی بنده اش] محمد (صلی الله علیه وآله وسلم)] را از مسجدالحرام به مسجد الاقصی که پیرامونش را برکت دادیم، سیر [و حرکت] داد، تا [بخشی] از نشانه هایِ [عظمت و قدرت [خود را به او نشان دهیم؛ یقیناً او شنوا و داناست.» در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمات خدا، محمد، بندگی، مبارک، نعمت، اسرار و بینا و در قطعه ۱ خاقانی کلمات اسرار و سیر ذکر شدهاند. در غزل ۱ جهان ملک خاتون کلمه پیغام و در بابهای ۱، ۲ و ۴ انجیل مرقس و در غزل ۱۱ حافظ و در برگ ۱۱۱ کتاب مکتوب کلمه پیام وجود دارد. دلیل اینکه در آیه ۱ سوره اسراء به سیر رسول اکرم(ص) از مسجد الحرام در عربستان به مسجد الاقصی در بیت المقدس اشاره گردیده، انتقال یک پیام بوده است. وطن اول مریم مقدس نیز رامه در کنار بیت المقدس یا اورشلیم بوده و به حجرالیمامه یا اوفیر یا ریاض کنونی در عربستان کوچ کرده و مسیح(ع) در حجرالیمامه متولد شده است. در آیه ۱ باب ۱ کتاب مقدس اول سموئیل کلمه رامه وجود دارد. سوره اسراء ۱۵۳۴ کلمه دارد. مختصات شمالی رامه یا رام الله در ویکیپدیا ۳۱۵۴ ذکر شده است. در باب ۱ کتاب مقدس یوشع کلمه شمال و در آیه ۱۵:۴۳ کتاب مقدس مرقس و در آیه ۱۵:۳۴ کتاب مقدس سموئیل کلمه رامه وجود دارد. ارقام عددهای ۱۵۳۴، ۱۵:۴۳ و ۳۱۵۴ مشترک هستند. مختصات شرقی رام الله در ویکی پدیا ۳۵۱۲ ذکر شده است. در باب ۱ کتاب مقدس یوشع کلمه شرق و در آیه ۲۳:۵۱ انجیل لوقا کلمه رامه وجود دارد. ارقام عددهای ۲۳:۵۱ و ۳۵۱۲ مشترک هستند. در باب ۱ انجیل مرقس کلمات عیسی، اورشلیم و رود اردن و در باب ۱ انجیل برنابا کلمات عیسی و رود اردن و در باب ۱ کتاب مقدس یوشع کلمات رود اردن و اسرائیل و در باب ۲۲ انجیل برنابا کلمات یسوع و فلسطین و در قصیده ۱ حافظ کلمات قدس و دولت و در مقاله کلمات شهر، بزرگ، اسرائیل، و دولت و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی کلمه مرکز و در آیه ۳۵:۲ انجیل برنابا کلمه رود اردن و در آیه ۵۲:۱۳ انجیل برنابا کلمه اسرائیل وجود دارد. تفاوت عددهای ۳۵:۲، ۲۳:۵۱، ۳۵۱۲ و ۵۲:۱۳ رقم ۱ است. در توضیحات شهر رام الله در ویکیپدیا بیان شده: «رام الله شهری است در کرانه باختری رود اردن. این شهر مرکز تشکیلات خودگردان فلسطین است. یک شهر نسبتا بزرگ در نزدیکی مرز با اسرائیل در کرانه باختری است که به عنوان پایتخت اداری دولت فلسطین عمل میکند.» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۴۰۹۹ میشود. در ادامه مقاله عدد ۱۴۹۹ ذکر شده است. بین عددهای ۱۴۹۹ و ۱۴۰۹۹ چهار رقم مشترک هستند. متنی که درباره رام الله بیان گردید در نسخههای جدید ویکیپدیا پاک شده و در بخش «نمایش تاریخچه» ویکیپدیا و نسخههای قدیمی موجود است. در برگ ۲ کتاب الف و در برگ ۲۲ کتاب آشنایی با صادق هدایت و در غزل ۱۳۲۸ صائب تبریزی کلمه نسخه و در مثنوی ۱ نسیمی کلمات نسخه، قدیم و پاک و در مقاله کلمات تاریخچه، قدیمی، جدید و پاک کردن و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در قصیده ۱ نسیمی کلمات قدیم و پاک و در قصیده ۱ مجد همگر کلمه قدیم وجود دارد. اگر عبارت «رامه حجر» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۴۵۷ میشود. در مقاله عدد ۴۵۷ ذکر شده است. در کتاب مقدس مزامیر و ترجمه مژده برای عصر جدید و ویرایش شده بیان گردیده: «دختران پادشاهان، ندیمههای دربار تو هستند، ملکه، مُزیّن به طلای اوفیر، در سمت راست تخت تو ایستاده است.» اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۷۷۴۵ میشود. ارقام عددهای ۴۵۷ و ۷۷۴۵ مشترک هستند. در این آیه به اوفیر یا حجر یا حجر الیمامه اشاره شده است. در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات مسیح، ساعیر یا بیت المقدس، یمامه و نجد ذکر شدهاند. در مصرع زیر از مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات اقصی و عرب ذکر شدهاند. اگر مصرع زیر را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۷۶۷ میشود. در مقاله عددهای ۲۶۷ و ۲۷۶ ذکر شدهاند. ارقام عددهای ۲۶۷، ۲۷۶ و ۲۷۶۷ مشترک هستند. در ادامه مقاله مطلبی درباره یمامه آمده که در آن عدد ۲۶ـ۲۷ ذکر شده است. ارقام عددهای ۲۶ـ۲۷ و ۲۷۶۷ مشترک هستند.
خاک عرب از مشرق اقصی گذراندیم
مسیح(ع) در یمامه متولد شده است. در دو بیت زیر از مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات مسیح و یمامه ذکر شدهاند. اگر دو بیت زیر به عدد ابجد صغیر تبدیل کرده و با یکدیگر جمع کنیم حاصل ۳۲۵ میشود. در مقاله عدد ۳۲۵ ذکر شده است.
بر عبد مسیح این سخنان گر برسانی *** آرد به مداین درت از شام نشانی
از رود سماوه ز ره نجد و یمامه *** بشتاب و گذر کن سوی ارض تهامه
در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمه ایاصوفیه وجود دارد. در توضیحات ایاصوفیه در ویکیپدیا بیان شده: «این بنا یادگار امپراتوری روم شرقی و شاهکار معماری بیزانسی است و یک کلیسای مسیحیت شرقی بود که ساختمان فعلی آن در دوره امپراتوری بیزانس به سال ۵۳۲ میلادی بنا به دستور امپراطور روم ژوستینین یکم، ساخته شدهاست او بعد از قیامی که مردم روم راه انداختند برای نشان دادن شکون مسیحیت و قدرت امپراطوری روم دستور ساخت داد کلیسایی که او در ذهن داشت کاملا سبکی جدید بود و از معماری کلیساهای ان زمانکه به سبک باسیلیسکایی بود کاملا جدا بود.» در مقاله کلمه کلیسا و عددهای ۳۲۵ و ۳۵:۲ ذکر شدهاند. ارقام عددهای ۳۲۵، ۳۵:۲ و ۵۳۲ مشترک هستند. در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمه مطران وجود دارد. در توضیحات مطران در ویکیپدیا بیان شده: «در کلیساهای مسیحی به اسقف اعظم یک کلانشهر مَطران (به انگلیسی: Metropolitan bishop) گفته میشود. در اصل، این اصطلاح به اسقف شهر اصلی یکی از استانهای تاریخی روم باستان گفته میشد که شورای نخست نیقیه (۳۲۵ پس از میلاد) اقتدار او را در رابطه با دیگر اسقفهای استان به رسمیت شناخته بود. مطران از حقوق خاصی بر سایر اسقفهای استان برخوردار بود که بعدها اسقفیار نامیده شدند.» اگر این مطلب را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۹۶۶۷ میشود. در مقاله بیان شده که سوره اسراء ۶۷۹۱ حرف دارد. ارقام عددهای ۶۷۹۱ و ۱۹۶۶۷ مشترک هستند. در مقاله بیان شده که دلیل اینکه در آیه ۱ سوره اسراء به سیر رسول اکرم(ص) از مسجد الحرام در عربستان به مسجد الاقصی در بیت المقدس اشاره گردیده، انتقال یک پیام بوده است. وطن اول مریم مقدس نیز رامه در کنار بیت المقدس یا اورشلیم بوده و به حجرالیمامه یا اوفیر یا ریاض کنونی در عربستان کوچ کرده و مسیح(ع) در حجرالیمامه متولد شده است. مختصات شرقی رام الله در ویکی پدیا ۳۵۱۲ ذکر شده است. در آیه ۲۳:۵۱ انجیل لوقا کلمه رامه وجود دارد. تفاوت عددهای ۲۳:۵۱، ۳۵۱۲ و ۳۲۵ و ۳۵۲ رقم ۱ است. به آیه ۱ سوره اسراء اشاره گردید. اگر عبارت «رامه تحریف بیت لحم» را به اعداد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۴۳۴ میشود. در مقاله عدد ۱۴۳۴ ذکر شده است. تولد عیسی(ع) در بیت لحم توسط کلیسای مهد تحریف شده است. به این دلیل رامه را به بیت لحم تغییر دادند. در ادامه مقاله کلمه کلیسا و در حکایت ۲ باب هشتم در شکر بر عافیت بوستان سعدی کلمه مهد وجود دارد. در ویکیپدیا بیان شده «کلیسای مهد (به عربی: کنیسة المهد؛ به ارمنی: Սուրբ Ծննդյան տաճար؛ به یونانی: Βασιλική της Γεννήσεως؛ به لاتین: Basilica Nativitatis) نام یکی از مقدسترین اماکن مذهبی مسیحیان و از مکانهای گرامی نزد مسلمانان است که در بخش قدیمی شهر بیتلحم در دولت فلسطین قرار گرفته است. بر باور مسیحیان، این کلیسا، زادگاه دقیق عیسی مسیح بوده است.» اگر عبارت «کلیسای مهد تحریف مکان تولد عیسی مسیح(ع)» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۸۳ میشود. در مقاله عددهای ۱:۳۸ و ۳۱۸ ذکر شدهاند. ارقام این عددها مشترک هستند. در کتاب مقدس ایوب و ترجمه نسخه قدیمی فارسی بیان شده: «به زر خالص اوفیر آن را قیمت نتوان کرد، و نه به جزع گرانبها و یاقوت کبود.» اگر این آیه را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۸۳ میشود. در این آیه به اوفیر یا ریاض کنونی اشاره شده است. در باب ۲۲ کتاب مقدس ایوب و ترجمه هزاره نو بیان شده: «اگر طلای خود را در خاک نَهی، و طلای اوفیر را میان سنگهای نهرها بگذاری،» اگر این آیه را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۲۷۱ میشود. در مقاله عدد ۲۷۱ ذکر شده است. در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در ترجیع ۱ شاه نعمت الله کلمه پادشاهان وجود دارد. در آیه ۱۰:۱۱ کتاب مقدس اول پادشاهان به اوفیر اشاره شده است. اگر کلمه ریاض را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۰۱۱ میشود. اگر از عدد ۱۰۱۱ رقم صفر را کنار بگذاریم به عدد ۱۱۱ میرسیم. در مقاله عدد ۱۱۱ ذکر شده است. در آیه ۱۰:۱۱ کتاب مقدس اول پادشاهان و ترجمه مژده برای عصر جدید بیان شده: «(ناوگان حیرام نیز از سرزمین اوفیر طلا و جواهرات و مقدار زیادی چوب صندل آورد» اگر این آیه را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۰۰ میشود. در مقاله عدد ۲۰۰ ذکر شده است. در کتاب مقدس سفر پیدایش تورات و ترجمه نسخه قدیمی فارسی بیان شده: «و اوفیر و حویله و یوباب را. این همه پسران یقطان بودند.» اگر این آیه را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۲۰۰ میشود. در کتاب مقدس سفر پیدایش تورات و ترجمه هزاره نو بیان شده: «اوفیر، حَویلَه و یوباب بود. اینان همه پسران یُقطان بودند.» اگر این آیه را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۹۴ میشود. در کتاب مقدس سفر پیدایش تورات و ترجمه معاصر بیان شده: «اوفیر، حویله و یوباب بود. اینان همه از نسل یُقطان بودند.» اگر این آیه را به عددهای ابجد کبیر و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۹۴۱ و ۱۴۹ میشود. اگر عبارت «ارتباط بین معراج محمد(ص) و تولد مسیح(ع)» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۴۹ میشود. در ادامه مقاله عدد ۱۴۹ ذکر شده است. در کتاب نور که آدرس آن در ادامه مقاله آمده شماره بخش آخرت یا جهانهای عدم عدد ۱۴۹ را ایجاد میکند. در غزل ۱۹۴ عراقی کلمه عرش ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۴۹ و ۱۹۴ مشترک هستند.
https://www.instagram.com/p/DGGUWuXoytB/
ارتباط بین کوچ مریم مقدس به اوفیر و امیرعباس هویدا
در ترجیع ۱ شاه نعمت الله کلمه هویدا و در پست الهی قمشهای کلمات هویدا و غریبه و در غزل ۱ محتشم کاشانی کلمات هویدا و غریبان و در برگ ۱۱ کتاب کیمیاگر کلمه غریبی و در برگ ۱۱۱ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمه غریبه و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در قصیده ۱ عراقی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در برگ ۱۱۱ کتاب زهیر کلمه غریب و در حکایت ۲۰ سعدی باب پنجم گلستان سعدی کلمات پسر، بلاد عرب و غریب و در برگ ۲۲ کتاب کیمیاگر کلمات سرزمین و عربی وجود دارند. امیر عباس هویدا نویسنده کتابهای «در سرزمین غریبه»، «اعراب چه میخواهند» و «برف در صحرای سینا» است. عنوان این کتابها به کوچ، عربستان و مصر اشاره میکنند. کلیسا در انجیل فرار مریم مقدس و نامزدش یوسف به اوفیر را به مصر تحریف کرده است. در برگ ۱۱۱ کتاب والکیریها کلمات کلیسا و نامزدش ذکر شدهاند. کلیسا برای ایجاد نفاق و تفرقه این تحریف را انجام داده است. در برگ ۴ کتاب الف و در برگ ۲۲ کتاب کیمیاگر و در برگ ۲۰۰ کتاب والکیریها کلمه کلیسا و در غزل ۲۰ حافظ کلمه نفاق وجود دارد. در آیه ۴۱:۵۳ قرآن (سوره فصلت) کلمه هویدا وجود دارد. در مقاله بیان شده که سوره اسراء ۱۵۳۴ کلمه دارد. ارقام عددهای ۱۵۳۴ و ۴۱:۵۳ مشترک هستند. در مقاله آیه ۱ سوره اسراء آمده که به مسجدالحرام اشاره میکند. کعبه در مسجدالحرام است. در ویکیپدیا عکس هویدا در حال طواف کعبه آمده است. این عکس در نسخههای جدید ویکیپدیا پاک شده و در بخش «نمایش تاریخچه» ویکیپدیا و نسخههای قدیمی موجود است. در سوره ۲۲ قرآن (سوره حج) کلمات هویدا طواف و کعبه وجود دارند. در توضیحات امیرعباس هویدا در ویکیپدیا بیان شده: «با اعلام بیطرفی ارتش به دستور ارتشبد عباس قرهباغی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ خورشیدی، به نگهبانان زندان که همگی عضو ساواک بودند دستور داد هویدا را از زندان آزاد کنند و به هویدا هم توصیه کنند که فرار کند و برای کمک به هویدا، کلید یک اتومبیل و یک قبضه هفتتیر در اختیارش قرار دادند. هویدا توصیه قره باغی را نادیده گرفته و با دختر خالهاش خانم دکتر فرشته انشاء تماس گرفته و میگوید: میخواهد خود را تسلیم مقامهای دولت جدید کند. فرشته انشاء نیز بنابر درخواست هویدا، با داریوش فروهر تماس میگیرد.» در ترجیع ۱ شاه نعمت الله ولی و در غزل ۱ محتشم کاشانی کلمات هویدا و دولت و در قصیده ۱ طبیب اصفهانی و در مقاله کلمه نگهبان و در باب ۴ کتاب مقدس جامعه کلمات زندان و آزاد و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در قصیده ۲۲ خاقانی و در برگ ۲۰۰ کتاب والکیریها کلمه زندان و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در برگ ۱۱ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه و در بابهای ۱۱۱ و ۲ کتاب مقدس زبور و در برگ ۲ کتاب کیمیاگر و در غزل ۳۵۲۹ صائب تبریزی کلمه آزاد و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات دولت و کلید و در شعر ۱ خسرو و شیرین نظامی و در غزل ۱ شهریار و در برگ ۱۱۱ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه کلید و در برگ ۱۱ کتاب مکتوب و در قصیده ۲ ملک الشعراء بهار کلمه توصیه و در برگ ۲۰۰ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمات آزادی و فرار و در باب ۱۱ کتاب مقدس زبور کلمه فرار و در برگ ۱۱ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمه خانم و در برگ ۲۰۰ کتاب الف کلمه دکتر و در خطبه ۱ نهج البلاغه و در بابهای ۱، ۲ و ۴ انجیل برنابا کلمه فرشته و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمه قبضه و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمات انشاء، قبضه، دولت و بهمن و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات امیر، دولت و بهمن و در پستی از الهی قمشهای که در مقاله آمده کلمات هویدا و تسلیم و در برگ ۱۱۱ کتابهای پله پله تا ملاقات خدا و والکیریها کلمه تسلیم و در ترجیع بند ۱ مولانا و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در غزل ۱ محتشم کاشانی و در قصیده ۱ عراقی و در شعر ۱ زبور عجم اقبال لاهوری و در قصیده ۱۱۴ خاقانی و در غزل ۱۷۲ سعدی کلمه دولت و در باب ۱ انجیل مرقس کلمات زندان، فرشته و جدید و در برگ ۴ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمات دکتر و جدید وجود دارند. شعر «اغانی جدید» سروده ویکتور هوگو است. صادق هدایت نویسنده کتاب «علویه خانم» است. داستایفسکی نویسنده کتاب «خانم صاحبخانه» است. فرود فولادوند کارگردان فیلم «خانوم خانوما» است. اشو نویسنده کتاب «زبان فرشتگان» است. پیکره «فرشته زانو زده» اثر میکلآنژ است. در پست الهی قمشهای کلمه میکلآنژ و در باب ۱ انجیل مرقس کلمات فرشته و زانو و در ادامه مقاله کلمه زانو ذکر شده است. در غزل ۱۱ فروغی بسطامی کلمه پیکان وجود دارد. در توضیحات هویدا در ویکیپدیا به تولید اولین اتومبیل پیکان در ایران اشاره شده است. دو بیتی ۱۱۱ باباطاهر بیان میکند:
از آن انگشتنمای روزگارم *** که دور افتاده از یار و دیارم
ندونم قصد جان کردن به ناحق *** بهجز بر سر زدن چاره ندارم
استاد طاهری محمد علی طاهری بنیانگذار عرفان حلقه در سخنرانیها بیان میکنند که چون قصد جان ایشان را داشتند مجبور شدند از کشور خارج شوند و به کانادا پناهنده شوند. در توضیحات کانادا در ویکیپدیا بیان شده: «نام کانادا از واژه سرخپوستی Kanata به معنی «دهکده» یا «سرپناه» میآید.» در برگ ۱۱ کتاب مکتوب به کانادا اشاره شده است. در ویکیپدیا بیان شده که قانون اساسی کانادا در ۱ ژوئیه ۱۸۶۷ تصویب شده است. در مقاله عبارت قانون اساسی و عدد ۱۸۷۶ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۸۶۷ و ۱۸۷۶ مشترک هستند. در ویکیپدیا شاخص جینی کانادا ۸/۳۱ ذکر شده است. در مقاله عدد ۳۱۸ ذکر شده است. اگر عبارت «استاد محمدعلی طاهری کانادا پناهنده» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۲۷ میشود. در مقاله عدد ۱۲۷ ذکر شده است. اگر عبارت «استاد طاهری کانادا پناهنده» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۶۶ میشود. احتمالا اگر استاد طاهری از ایران خارج نمیشدند به سرنوشت امیرعباس هویدا دچار میشدند. تفاوت کلمات طاهری و باباطاهر کلمه بابا است. در مقاله کلمه تفاوت و در قصیده ۲ ملک الشعراء بهار کلمه بابا و در حکایت ۲۰ باب سوم در فضیلت قناعت گلستان سعدی کلمه بطاهر وجود دارد. فرود فولادوند سرپرست گویندگان فیلم «طاهر» است. در بابهای ۴ و ۱۱ انجیل مرقس و در برگ ۱۱ کتابهای پله پله تا ملاقات خدا و والکیریها و در برگ ۲۰ کتاب کیمیاگر و در برگهای ۲۰ و ۲۲ کتاب مکتوب و در برگ ۴ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه استاد و در ترجیع ۱ شاه نعمت الله ولی و در قصیده ۱ نسیمی کلمه عرفان و در ترجیع بند ۱ مولانا و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی و در برگ ۱۱ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه و در باب ۲ انجیل مرقس و در غزل ۲ سلمان ساوجی کلمه حلقه ذکر شده است. در ترجیع بند ۱ خاقانی و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات یوسف و نامزد و در مثنوی ۱ نسیمی و در غزل ۱۳۹۵ مولانا کلمه یوسف و در باب ۱ کتاب مقدس یوشع و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در غزل ۱ کشیمری کلمه کنعان وجود دارد. یوسف نامزد مریم مقدس و یوسف کنعان همنام هستند. سوره یوسف ۱۱۱ آیه دارد. در توضیحات سوره یوسف در ویکیپدیا بیان شده منظور قرآن از «مادر یوسف» خاله او بوده است. در سوره یوسف در قرآن کلمه أَبَوَيْهِ ذکر شده که به معنی والدین است. در برگ ۲۰ کتاب مکتوب کلمه والدین وجود دارد. در مطلبی که درباره هویدا بیان گردید کلمه خاله وجود دارد. در سوره ۲۲ قرآن (سوره حج) کلمات هویدا و مادر ذکر شدهاند. شعر «شرقیها» سروده ویکتور هوگو است. صادق هدایت نویسنده داستان «نمایشگاه شرقی» است. در باب ۱ کتاب مقدس جامعه کلمه طلوع و در خطبه ۱ نهج البلاغه و در برگ ۲۰ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه ستاره و در آیه نور کلمات ستاره و شرقی و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات ستاره، اختر و شرق و در قصیده ۱ حافظ کلمات اختر و شرق و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در مثنوی ۱ نسیمی کلمه مشرق و در باب ۱ کتاب مقدس یوشع و در برگ ۲ کتاب کیمیاگر کلمه شرق وجود دارد. آیه ۲:۲ انجیل متی بیان میکند: «پرسیدند: «کجاست آن نوزاد که باید پادشاه یهود گردد؟ ما طلوعِ ستاره او را در شرق دیدهایم و آمدهایم تا او را بپرستیم.»» این آیه تحریف شده و اینگونه بوده: «پرسیدند: «كجاست مادر آن نوزاد که پادشاه یهود است؟ ما طلوع ستاره او را دیده و برای پرستش او آمدهایم.» در این آیه کلمه مادر را پاک کردند. در سوره ۲۲ قرآن (سوره حج) و در سورههای مریم و یوسف کلمات مادر و پاک و در باب ۲ انجیل برنابا کلمات مریم، یوسف، مادر و پاک و در برگ ۲۲ کتاب آشنایی با صادق هدایت کلمه مریم و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات یوسف، مادر، پاک، نوزاد، اختر، مشرق اقصی و در قصیده ۲ ملک الشعراء بهار و در باب ۱ انجیل مرقس و در باب ۱ انجیل برنابا کلمات مادر و پاک و در مثنوی ۱ نسیمی کلمات یوسف و پاک و در آیه ۱ سوره اسراء و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در باب ۱۱ کتاب مقدس جامعه و در بابهای ۱۱ و ۲۲ انجیل برنابا و در شعر ۲ سبحةالابرار جامی و در شعر گوهر عشق رضی الدین آرتیمانی و در حکایت ۲۰ باب سوم در فضیلت قناعت گلستان سعدی و در قصیده ۱۱۴ خاقانی کلمه پاک و در حکایت ۲ باب هشتم در شکر بر عافیت بوستان سعدی و در باب ۲۲ کتاب مقدس زبور و در غزل ۱۱ فرخی یزدی و در غزل ۲۵۳۹ صائب تبریزی کلمه مادر وجود دارد. در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات تاج، تخت و مادر ذکر شدهاند. «آمرزگاری مادر» عنوان یکی از قسمتهای سریال بازی تاج و تخت است. در خطبه ۱ نهج البلاغه و در ترجیع بند ۱ مولانا و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در قطعه ۱ خاقانی و در قصیده ۱ مجد همگر و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در غزلهای ۱۱ حافظ و فروغی بسطامی و در رباعی ۲۰ خیام و در قطعه ۱۱۱ سنایی کلمه فلک و در قصیده ۱ حافظ و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در قصیده ۱۱۴ خاقانی کلمات فلک و ماهی و در باب ۱ انجیل مرقس و در غزل ۱۲۷۰ صائب تبریزی و در غزل ۱۸۷۶ مولانا کلمه ماهی وجود دارد. در توضیحات صورت فلکی ماهی در ویکیپدیا بیان شده: «پیش از آن که تیتونوس بتواند به آنها برسد، مادر و پسر به دریا پریدند و خود را به شکل دو ماهی درآوردند.» «عیسی مسیح(ع)، در دوران ابتدایی مسیحیت با این صورت فلکی ارتباط داده میشد.» در این مطلب نیز کلمه مادر وجود دارد. باب ۲ انجیل متی و باب ۲ انجیل لوقا بیان میکنند که مسیح(ع) در بیت لحم متولد شده است. باب ۲ انجیل متی بیان میکند که بعد از تولد مسیح(ع) در بیت لحم مریم مقدس و نامزدش یوسف به مصر فرار کردند. آیه ۲۲ سوره مریم بیان میکند که قبل از تولد مسیح(ع) مریم مقدس به نقطه دوردستی رفت. این نیز نشان میدهد که درباره تولد مسیح(ع) در انجیل تحریف صورت گرفته است. منظور از نقطه دور در آیه ۲۲ سوره مریم اوفیر یا حجرالیمامه یا ریاض کنونی است. در قطعه ۱۱۱ سنایی کلمات ایوب و حجر وجود دارند. در باب ۲۲ کتاب مقدس ایوب و در باب ۲۲ کتاب مقدس اول پادشاهان به اوفیر اشاره شده است. آیه ۲۲ سوره مریم و ترجمه الهی قمشهای بیان میکند: «پس مریم (به مشاهده جبرئیل، در گریبانش نسیم اهتزازی یافت و) به آن پسر بار برداشت و (برای آنکه از سرزنش قوم جاهل برکنار باشد) با آن به مکانی دور خلوت گزید.» در باب ۱ انجیل برنابا کلمات مریم، پسر و جبرئیل و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات مسیح و جبرئیل و در شعر ۲۷۶ پیام مشرق اقبال لاهوری کلمه جبرئیل و در مقاله کلمات مشاهده و نسیم و در باب ۱ کتاب مقدس جامعه کلمات پسر و جهالت و در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمه جاهلیت و در قصیده ۱ نسیمی کلمه جهل و در باب ۲ کتاب مقدس جامعه کلمات جهالت و جاهل ذکر شدهاند. آیه ۲۲ سوره مریم و ترجمه مکارم شیرازی بیان میکند: «سرانجام (مريم) باردار شد و او را به نقطه دوردستي برد.» در غزل ۲۰۰ صائب تبریزی و در مثنوی ۱ نسیمی کلمه نقطه و در خطبه ۱ نهج البلاغه عبارت نقطه دور و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در قطعه ۱ خاقانی کلمات نقطه و دور و در قصیده ۱ نسیمی کلمات نقطه و ریاض وجود دارند. در باب ۴ انجیل برنابا بیان شده: «زیرا بتحقیق متولد شده در شهر داوود طفلی که پیغمبر خداست و زود است فراهم آورد برای خانهی اسرائیل خلاص بزرگی را» در باب ۴ انجیل برنابا نیز کلمه مادر را پاک کردند. در سوره ۴ قرآن کلمات مادر، پاک و تحریف ذکر شدهاند. این آیه تحریف شده و اینگونه بوده: «زیرا بتحقیق مادری حامله شده در رامه به طفلی که پیغمبر خداست و زود است فراهم آورد برای خانهی اسرائیل خلاص بزرگی را» در توضیحات شهر داوود در ویکیپدیا بیان شده: «مجموعه باستانشناسی در شهر اورشلیم است که پیشبینی میشود هسته اصلی اورشلیم باستان بوده است. برای اولین بار به صورت رسمی اکتشافات باستانشناسی این منطقه در قرن نوزدهم با حفاریهای انجام شده توسط چارلز وارن در سال ۱۸۶۷ آغاز شد.» در برگ ۴ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه عدد نوزده و عبارت سال ۱۸۶۷ و در برگ ۴ کتاب کیمیاگر کلمه سال ذکر شده است. سوره ۴ قرآن ۱۶۷۸۰ حرف دارد. بین اعداد ۱۸۶۷، ۱۸۷۶ و ۱۶۷۸۰ چهار رقم مشترک هستند. در سوره ۴ قرآن و در مقاله به زبور داوود(ع) اشاره شده است. در بابهای ۴، ۲۰ و ۲۲ کتاب مقدس زبور کلمه داوود و در باب ۱ کتاب مقدس زبور کلمه داوری و در قصیده ۱ حافظ و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات داور، اغنام و بره و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمات داور و گوسفند وجود دارند. در آیه ۴ باب پانزدهم انجیل لوقا به داوری داوود(ع) درباره گوسفندان اشاره شده است. باب ۴ انجیل برنابا و باب ۲ انجیل لوقا به بشارت شبانها درباره حامله شدن مریم مقدس در رامه یا رام الله اشاره میکنند. در برگ ۴ کتاب کیمیاگر کلمات چوپان و پشم گوسفند و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمات شبان و گوسفند و در برگ ۱۱ کتاب کیمیاگر کلمات پیرمرد و پشم گوسفند و در باب ۱ انجیل مرقس کلمه پشم و در باب ۲۲ انجیل برنابا و در برگهای ۲۲ و ۲۰ کتاب کیمیاگر کلمه گوسفند وجود دارد. در توضیحات رام الله در ویکیپدیا عکس پیرمردی در حال ریسیدن پشم گوسفند و عکس یک زن آمده است. سوره ۴ قرآن سوره زنان است. در برگ ۴ کتاب کیمیاگر کلمه زنانه و در برگ ۴ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه زنان و در بابهای ۲ و ۲۲ انجیل برنابا و در برگ ۱۱ کتاب الف و در برگ ۱۱۱ کتابهای مکتوب و والکیریها کلمه کلمه زن وجود دارد. نقش برجسته مریم پلهها و تندیس داوود اثر میکل آنژ هستند. در بابهای ۱، ۱۱، ۲۲ و ۲۰۰ انجیل برنابا و در بابهای ۲ و ۱۱ انجیل مرقس و در باب ۱ کتاب مقدس جامعه و در ترجیع بند ۱ مولانا کلمه داوود و در غزل ۱۱ شاه نعمت الله ولی و در برگ ۱۱ کتاب الف کلمه محبوب ذکر شده است. داود به معنی محبوب است. اگر عبارت «ارتباط بین کوچ مریم مقدس به اوفیر و امیرعباس هویدا» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۲۷ میشود. در ادامه مقاله عدد ۱۲۷ ذکر شده است.
تولد مسیح(ع) در شب قدر و ماه رمضان
کلمه مسیح ۱۱ بار در قرآن تکرار شده است. در باب ۱۱ انجیل برنابا کلمات فرود و یسوع و در باب ۱ انجیل مرقس کلمات فرود، عیسی، آسمان، زمین و قدر و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات فرود، عیسوی، پسر، آسمان، زمین و قدر و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات فرود، عیسی، آسمان و زمین و در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمات فرود، آسمان و زمین و در قصیده ۱۱۴ خاقانی کلمات عیسی، مسیح، آسمان، زمین، شب و قدر و در غزل ۴ حافظ کلمات مسیح و قدر و در غزل ۱۱ نسیمی عبارت شب قدر و در باب ۲۰ انجیل برنابا کلمات یسوع و آسمان و در باب ۲۲ انجیل برنابا کلمات یسوع و فرود و در برگهای ۲۰ و ۲۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه و در برگ ۲۰۰ کتاب الف کلمه فرود وجود دارد. در توضیحات سوره قدر در ویکیپدیا بیان شده: «منظور از پایین آمدن در واقع فرود عیسی از آسمان به زمین است، نه قرآن.» منظور از پایین آمده در سوره قدر هم فرود عیسی(ع) و هم نزول قرآن است. آیه ۱ سوره قدر و ترجمه فولادوند بیان میکند: «ما [قرآن را] در شب قدر نازل كرديم» اگر این آیه را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۲۷ میشود. اگر عبارت «تولد مسیح(ع) در شب قدر و ماه رمضان» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۲۷ میشود. در مقاله عدد ۱۲۷ ذکر شده است. آیه ۱ سوره قدر و ترجمه الهی قمشهای بیان میکند: «ما این قرآن عظیم الشأن را در شب قدر نازل کردیم.» اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۳۲۲۸ می شود. در مقاله عددهای ۲۲۳۸ و ۳۸:۲۲ ذکر شدهاند. ارقام این عددها مشترک هستند. اگر متن عربی آیه ۱ سوره قدر را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۶۶ میشود. در مقاله عدد ۶۶ ذکر شده است. در توضیحات سوره قدر در ویکیپدیا شعر «این شبزندهداری را همچون جشنی معمولی تصور نکنید. این جشنی است که ارزشش از صد جشن بیشتر است. فرشتگان مقرب و دیگر فرشتگان در آن روز پایین آمدند تا حمد (گلوریا) تازهای بخوانند» از افرایم سوری آمده که به بشارت شبانها درباره حامله شدن مریم مقدس در رامه یا رام الله اشاره میکند. در غزل ۱ محتشم کاشانی کلمه سوری وجود دارد. در مقاله به ارتباط بین شبان یا چوپان و شهر رامه اشاره گردید. آیه ۱:۱ کتاب مقدس اول سموئیل و ترجمه هزاره نو بیان میکند: « مردی بود از رامَهتایِمصوفیم، از کوهستان اِفرایِم، به نام اِلقانَه، پسر یِروحام، پسر اِلیهو، پسر توحو، پسر صوف. او اِفرایِمی بود.» در این آیه به رامه و افرایم اشاره شده است. اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۴۶۸۶ میشود. آیه ۴۸:۶ کتاب مقدس حزقیال و ترجمه هزاره نو بیان میکند: «مجاور قلمرو اِفرایِم، از جانب شرقی تا جانب غربی، یک سهم برای رِئوبین.» در این آیه کلمه افرایم و در ادامه مقاله عدد ۸۴۶ ذکر شده است. ارقام عددهای ۴۸:۶، ۸۴۶ و ۴۶۸۶ مشترک هستند. اگر آیه ۴۸:۶ کتاب مقدس حزقیال و ترجمه هزاره نو را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۳۸ میشود. آیه ۱۳:۸ کتاب مقدس اعداد بیان میکند: «از قبیلۀ اِفرایِم، هوشع پسر نون؛» در این آیه نیز کلمه افرایم وجود دارد. در مقاله عدد ۱۳:۸ و کلمه هوشع پسر نون و در آیه ۱۳:۸ کتاب مقدس اعداد کلمه هوشع پسر نون ذکر شده است.
قبیله طسم
در مقاله بیان شده که وطن اول مریم مقدس رامه در کنار بیت المقدس یا اورشلیم بوده و به حجرالیمامه یا اوفیر یا ریاض کنونی در عربستان کوچ کرده و مسیح(ع) در حجرالیمامه متولد شده است. در توضیحات ریاض در ویکیپدیا بیان شده تاریخ (حجر الیمامه) به دوران دو قبیله مشهور طسم و جدیس بر میگردد که دوران پیش از اسلام میزیستهأند. اگر عبارت «قبیله طسم» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۲ میشود. حرف مقطعه طسم در ابتدای ۲ سوره قرآن قرار دارد. در آیات ۱ سورههای قصص و شعراء حرف مقطعه طسم قرار دارد. در سوره قصص کلمات عیسی، وطن، اول، آواره شویم، مهر، عرب و ویران و در سوره شعراء کلمات کوچ، فلسطین، عرب، قوم، عاد، ثمود، نخل و درخت خرما و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات عیسی، وطن، مهر و عرب و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات عیسوی، پسر، هجرت، عادیان، مهر و عکس و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمات عیسی، مهاجرین و عربی و در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمات کوچ و تولد و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات مسیح، یمامه، نجد، عرب و مهر و در لمعات ۱ عراقی کلمات مسیح و عکس و در قصیده ۱ حافظ کلمات مهر و عکس و در غزلهای ۱۱ و ۱۱۱ حافظ و در برگ ۱۱۱ کتاب والکیریها کلمه عکس و در غزل ۱ فروغی بسطامی کلمات نخل و خرما و در قصیده ۱ نسیمی کلمات عیسی، ریاض و مهر و در مثنوی ۱ نسیمی کلمات عیسی و مهر و در غزل ۴ حافظ کلمات مسیح و مهر و در قصیده ۱۱۴ خاقانی کلمات عیسی، مسیح، مهر، نخل، و الریاض و در شعر ۴ بخش سیزده مصیبت نامه عطار کلمات وطن و عکس و در باب ۲۰ انجیل برنابا کلمات وطن و یسوع و در باب ۲۰۰ انجیل برنابا کلمات یسوع، نخل و خرما و در برگ ۲۰۰ کتاب والکیریها کلمه مسیح و در قصیده ۲۷۶ ملک الشعراء بهار کلمات وطن و مهر و در سوره ۱۱ قرآن و در برگ ۱۱۱ کتاب زهیر و در غزل ۱۳۹۵ مولانا کلمه وطن و در غزل ۱۲۰۷ مولانا کلمه عرب و در شعر ۱ آغاز کتاب شاهنامه فردوسی و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در غزل ۱ سلیم تهرانی و در غزل ۱ فیض کاشانی و در قصیده ۱ مجد همگر و در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی و در غزل ۱۱ عبید زاکانی و در حکایت ۲ باب هشتم در شکر بر عافیت بوستان سعدی و در غزل ۲۵۳۹ صائب تبریزی کلمه مهر و در برگ ۱۱ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه نماد و در منشور کوروش و در غزل ۳۵۲۹ صائب تبریزی کلمه ویران و در غزل ۱۳۲۸ صائب تبریزی کلمه ویرانه وجود دارد. در ادامه مقاله خبری از جامعه تحلیلی الف آمده که در آن کلمات مریم، مهر و عربستان ذکر شدهاند. در مهر یا نماد شهر ریاض پایتخت عربستان عکس نخل یا درخت خرماست. در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات مسیح، یمامه، نجد، عرب و مهر ذکر شدهاند. ریاض در فلات نجد قرار دارد. در ویکیپدیا بیان شده که ریاض بر ویرانههای شهر تاریخی حجرالیمامه ساخته شده است. در سوره حجر کلمات اصحاب حجر، ثمود و شهر ویران ذکر شدهاند. سوره حجر ۲۷۶۰ حرف دارد. نام سوره حجر از سرزمین حجرالیمامه گرفته شده است. در ویکیپدیا جمعیت رام الله ۲۷۴۶۰ نفر ذکر شده است. تفاوت عددهای ۲۷۶۰ و ۲۷۴۶۰ رقم ۴ است. ۴ رقم در عددهای ۲۷۶۰ و ۲۷۴۶۰ مشترک هستند. دو رقم ۴ در کنار یکدیگر عدد ۴۴ را ایجاد میکنند. تراکم جمعیت رام الله در ویکیپدیا ۴۴/۰ در مایل مربع ذکر شده است. شماره نزول سوره مریم ۴۴ است. در برگ ۲۲ کتاب کیمیاگر کلمات عربی و برجها ذکر شدهاند. نماد شهر ریاض برج المملکه و برج الفیصلیه است. قوم عاد همان قبیله طسم بوده است. قبایل طسم و جدیس معاصر بودند و قوم ثمود جانشین آنها شده است. در سوره قصص و در غزل ۱۳۹۵ مولانا کلمه وطن وجود دارد. در مقاله بیان شده که سوره قصص ۵۹۳۱ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۳۹۵ و ۵۹۳۱ مشترک هستند. در باب ۱ انجیل برنابا و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در قصیده ۱ اوحدی و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمه رحمت و در باب ۱ کتاب مقدس زبور و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در مثنوی ۱ نسیمی و در قطعه ۱ خاقانی کلمه برگ وجود دارد. رمان «برگهای خزان» نوشته ویکتور هوگو است. آیه ۱۱ سوره الرحمن یا رحمت بیان میکند: «که در آن میوههای گوناگون و نخل خرمای با پوشش برگ و شکوفه و غلاف است.» در غزل ۱۱ مولانا کلمه خرم و در ادامه مقاله کلمه شاه ذکر شده است. اگر آیه ۱ سوره اسراء و ترجمه خرمشاهی را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۸۵۸۳ میشود. سوره مریم ۳۸۳۵ حرف دارد. در مطلبی با عنوان «حنیفة بن لجیم» از سایت دانشنامه جهان اسلام که آدرس آن در زیر آمده بیان شده: «گفته شده است که قبیله حنیفةبن لجیم از حجاز به یمامه، که فرهنگ و تمدن دیرین آن نابود شده بود، به قصد یافتن مرتع و آب کوچیدند. گروهی از ایشان به ریاست عُبَیدبن ثعلبه، از نسل دولبن حنیفه، به جایی که حَجر نامیده شد و حاصلخیز، رفتند و در کاخها و خانههایی که در آنجا بر جای مانده بود، منزل گزیدند. سپس گروه دیگری از قبیله حنیفه به ریاست زیدبن یربوع، عموی عبیدبن ثعلبه، که بادیهنشین بودند، با دیگر افراد بکربن وائل به یمامه رفتند و در نواحی اطراف حجر، در خیمهها جای گرفتند و همه به کاشت نخل پرداختند (رجوع کنید به بکری، ج ۱، ص ۸۳ـ۸۵؛ یاقوت حموی، ذیل «حَجر»؛ نیز رجوع کنید به د. اسلام، چاپ دوم، ذیل مادّه؛ برّو، ص ۲۶ـ۲۷).» ارقام عددهای ۳۸۳۵، ۸۵۸۳ و ۸۳ـ۸۵ مشترک هستند. در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات جهان، اسلام، یمامه، کاخ، خانه، خیمه و گروهی و در قصیده ۱ عراقی کلمات جهان و اسلام و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمات حجاز و خانه و در برگ ۲۰ کتاب آشنایی با صادق هدایت کلمه فرهنگ و در برگ ۲۰۰ کتاب الف کلمه تمدن و در باب ۱ انجیل مرقس کلمات خانه و منزل و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در غزل ۱ حافظ و در غزل ۱ فیض کاشانی و در شعر ۲۵۳ پیام مشرق اقبال لاهوری کلمات حجاز و منزل و در ترجیع بند خاقانی کلمات خانه و خیمه و در قصیده ۱ حافظ و در مثنوی ۱ نسیمی کلمه خیمه و در قصیده ۲۷۶ ملک الشعراء بهار کلمات منزل و خیمه و در قصیده ۱ امیرخسرو دهلوی و در قصیده ۱ طبیب اصفهانی کلمه منزل و در ترجیع ۱ شاه نعمت الله ولی کلمه نسل و در مقاله کلمات عبید، نسل، بوحنیفه و یاقوت و در شعر گوهر عشق رضی الدین آرتیمانی کلمه یاقوت و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمه ریاست وجود دارد. در مقاله به قصیدههای ۲ و ۲۷۶ ملک الشعراء بهار اشاره شده است. اعداد ۲ و ۲۷۶ در کنار یکدیگر عدد ۲۷۶۲ را ایجاد میکنند. ارقام عددهای ۲۷۶۲ و ۲۶ـ۲۷ مشترک هستند. در ویکیپدیا بیان شده: ««الریاض جمع روضه و أرض المکان و أروض أی کثرة روضه» بمعنای: گلزار و باغ که آن را گلستان نیز گویند و بستان مخفف بوستان است و آن جایی را گویند که بوی گل و ریاحین در آنجا بسیار باشد. جایی که آب باران جمع شود و پس از آن گلهای رنگارنگ و خوشبو بروید.» در ترجیع بند ۱ مولانا کلمات عیسی، باغ، گلستان و آب و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات عیسوی، پسر، باغ، گلستان، رنگ، بوی، و آب و در مثنوی ۱ نسیمی کلمات عیسی و بستان و در قصیده ۱ نسیمی کلمات عیسی، ریاض و رنگ و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمات عیسی، باغ، گل و جمع و در غزل ۱۱ مولانا کلمات عیسی، آب و باران و در غزل ۱ بیدل دهلوی کلمات مسیحا و رنگ و در قصیده ۱ عراقی کلمات ریاض، روضه، بستان، گلستان، گل و آب و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمات گلستان، گل، رنگ، بوی و آب و در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمات رنگ، بو، آب و جمع و در غزل ۱ حافظ کلمات رنگین و بوی و در قطعه ۱ خاقانی کلمات بستان و آب و در شعر گوهر عشق رضی الدین آرتیمانی کلمات باغ، گلستان و گل و در پستی از الهی قمشهای که در مقاله آمده کلمات گل و رنگ و در غزلهای ۱ محتشم کاشانی و سلیم تهرانی و در برگ ۱۱۱ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه و در شعر ۲۵۳ پیام مشرق اقبال لاهوری کلمه گل و در غزل و تضمین ۱ فروغی بسطامی و در غزل ۱ جهان ملک خاتون و در برگ ۱۱ کتاب عطیه برتر کلمه جمع و در باب ۱۱ کتاب مقدس زبور و در باب ۱۱ کتاب مقدس جامعه و در آیه ۲۲ باب سی و هشت کتاب مقدس حزقیال که در ادامه مقاله به آن اشاره شده کلمه باران و در باب ۱ کتاب مقدس زبور کلمات آب و جمع و در باب ۲ انجیل برنابا کلمات مریم و باران و در قصیده ۲ ملک الشعراء بهار کلمات عیسی، باغ و گلستان و در برگ ۲۰ کتاب کیمیاگر کلمه باغ و در غزل ۱ کشیمری و در برگهای ۲۰ و ۱۱۱ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمه رنگ و در باب ۴ انجیل مرقس کلمات عیسی و آب و در غزل ۴ حافظ کلمات مسیح، گل و رنگ و در غزل ۳۵۲ سعدی کلمات گلستان، بوستان و گل و در غزل ۱۲۷۰ صائب تبریزی کلمات گل، ریحان و بوی و در غزلهای ۲ و ۱۱ سلمان ساوجی و در غزل ۲۰۰ عراقی و در غزل ۳۲۹۵ صائب تبریزی کلمه بوی و در غزل ۲۵۳۹ صائب تبریزی کلمه گلستان و در غزل ۱۸۷۶ مولانا کلمه بستان و در قصیده ۱۱۴ خاقانی کلمات عیسی، مسیح، الریاض، گل، آب و جمع و در مطلب زیر از توضیحات هوش مصنوعی درباره قصیده ۱۱۴ خاقانی در سایت گنجور کلمه باران و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات عیسی، باغ، گلستان، گل، رنگ، بوی، جمع و تاج و تخت و در مطلب زیر از توضیحات هوش مصنوعی درباره شعر ۱ مجلس اول سعدی در سایت گنجور کلمه باران وجود دارد. «پسران دوم»، «پسران هارپی»، «باغ استخوانها» و «باران کستمیر» عنوان قسمتهایی از سریال بازی تاج و تخت هستند. در قصیده ۱ حافظ کلمات تاج، تخت و استخوان ذکر شدهاند. در بابهای ۱و ۲ انجیل مرقس کلمات عیسی، پسر، آب و جمع و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات مسیح، غلام، باغ، بستان، ریاحین، ریحان، گل، رنگ، آب و جمع و در شعر ۲ دفتر اول مثنوی و معنوی مولانا کلمات مسیح، غلام، آب و جمع و در باب ۲ کتاب مقدس جامعه کلمات غلام، باغ، گل، آب و جمع و در قصیده ۱ مجد همگر کلمات غلام، گلستان، آب و رنگ و در قطعه ۱۱۱ سنایی کلمات پسر و بو و در باب ۱۱۱ انجیل برنابا کلمات یسوع، غلام و جمع و در باب ۱ انجیل برنابا کلمات یسوع، پسر و مریم و در باب ۲۰۰ انجیل برنابا کلمات یسوع و پسر و در برگ ۲۲ کتاب کیمیاگر و در باب ۲ کتاب مقدس زبور و در باب ۴ کتاب مقدس جامعه و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در حکایت ۲۰ باب پنجم گلستان سعدی و در منشور کوروش کلمه پسر و در برگ ۲۰ کتاب کیمیاگر کلمات پسر و زبان وجود دارند. کلمه غلام در زبان عربی به معنی پسر است. شعر «دسته گل آخرین» سروده ویکتور هوگو است. در ادامه مقاله عکس گل آمده است. اشو نویسنده کتاب «گلهای جاودانگی» است. در توضیحات شهر ریاض در ویکیپدیا بیان شده: «چون شهر ریاض در میان این درهها واقع شدهاست، و در مواسم باران و بهار سرسبز از گلهای رنگارنگ و ریاحین میشود، تاریخنگار معروف (الهمذانی) در کتاب خود که به نام (صفة جزیرة العرب) معروف است، شهر «ریاض» (خضراء حجر) را نامگذاری کردهاست.» در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی کلمات گل و خضرا و در ترجیع ۱ شاه نعمت الله ولی و در غزل ۱۸۷۶ مولانا کلمه خضراء وجود دارد. در ادامه مقاله به آیه ۱۷ سوره رعد اشاره شده است. در آیه ۱۷ سوره رعد و ترجمههای انصاریان و مکارم شیرازی و در برگ ۲۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه دره وجود دارد. در توضیحات یمامه در دانشنامه اسلامی بیان شده: «گویا اینجا بازمانده شهری بر سر راه کاروان رو بین یمن و خلیج فارس و عراق از راه نجد بوده است. به نوشته برترام توماس در یمامه چاههای «عویفره» نزدیک به فاو قرار داشته که همان محل اوفیر است که در تورات آمده و به زر و طاووس اشتهار داشته است.» در مقاله کلمات کاروان، یمن، خلیج فارس، عراق و تورات و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات یمامه و نجد و در غزل ۳۵۲ سعدی کلمه طاووس وجود دارد. در توضیحات یمامه در دانشنامه اسلامی بیان شده: «نام عربی آن عفر بوده که در ترجمه به یونانی و عبری اوفیر شده است. این محل به معادن طلا نزدیک است. یکی از وادی های یمامه به نام عرض یا عارض است که به نوشته ابن خرداذبه کسی که از کوفه به سوی طایف رود ابتدا به عرض و سپس به طایف می رسد. همو در ضمن وصف راه یمامه تا مکه، عرض را نیز نام می برد و می گوید: عرض دره ای است که یمامه را دو قسمت می کند و در این درّه روستاهای منفوحه، وبره... توضح و مقراة قرار دارد. بعضی از این روستاها مانند توضح و مقراة همانهایی است که شاعر معروف و صاحب معلّقه، امرؤالقیس، بدانها اشاره کرده است. به نوشته یاقوت، عرض درّه ای است در یمامه، خرم و بارور و دارای روستاها و کشتزارها. این درّه شاید بازمانده آبی روان بوده است. از وادی های دیگر یمامه، وادی حنیفه و عرض شمام است.» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۲۵۵۳ میشود. در مقاله عدد ۳۵:۲ و کلمات عربی، دره، معدن، طلا، یاقوت و مکه و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در برگ ۲۲ کتاب کیمیاگر و در برگ ۲۰ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه طلا وجود دارد. ارقام عددهای ۳۵:۲ و ۲۵۵۳ مشترک هستند. در کتاب مقدس دوم تواریخ و ترجمه معاصر بیان شده: «(ملوانان کشتیهای حیرام پادشاه و سلیمان پادشاه از اوفیر، طلا، سنگهای گرانبها و چوب صندل آوردند.» اگر این آیه را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۳۵ می شود. اراقم عددهای ۲۳۵ و ۲۵۵۳ مشترک هستند. در کتاب مقدس ایوب و ترجمه مژده برای عصر جدید و ویرایش شده بیان گردیده: «از طلای اوفیر گرانبهاتر است و از جواهرات نفیستر.» اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر و وسیط تبدیل کنیم حاصل ۳۱۲۵ می شود. در مقاله عددها ۳۵۱۲ ذکر شده است. ارقام عددهای ۳۱۲۵ و ۳۵۱۲ مشترک هستند. در آیه ۱۰:۱۱ کتاب مقدس اول پادشاهان و ترجمه نسخه قدیمی فارسی بیان شده: «و به پادشاه صد و بیست وزنه طلا وعطریات از حد زیاده و سنگهای گرانبها داد، ومثل این عطریات که ملکه سبا به سلیمان پادشاه داد، هرگز به آن فراوانی دیگر نیامد.» در آیه ۲ سوره سبا و ترجمه الهی قمشهای بیان شده: «او هر چه درون زمین رود (از اموات و بذرها و هستهها و قطرات) و هر چه از زمین به درآید (از درختان و حبوبات و چشمهها و معادن) و هر چه از آسمان فرود آید (از فرشتگان و ارواح و ارزاق) و هر چه در آسمان بالا رود (از اعمال صالح و ارواح پاک) همه را میداند و اوست که بسی مهربان و بخشاینده است.» در این آیه نیز کلمه معادن وجود دارد. در توضیحات امرؤالقیس در ویکیپدیا بیان شده: «اصل او از یمن و زادگاهش نجد بود. پدرانش از اشراف عرب بودند. او در جوانی پیشه ای نداشت جز شعر گفتن، شراب خواری و آمیزش با زنان. وقتی قبیله بنی اسد پدرش را کشت، او زندگی پیشین خود را رها کرد و به خونخواهی پدرش روی آورد. اما شکست خورد و به قیصر روم پناه برد و از او یاری خواست. ولی کمک قیصر نیز کارساز نشد تا اینکه در شهر آنقره (آنکارا) درگذشت.» در قصیده ۱ حافظ به قیصر اشاره شده است. در ویکیپدیا مختصات شرقی آنکارا ۳۲۵۲ ذکر شده است. ارقام عددهای ۲۵۵۳ و ۳۲۵۲ مشترک هستند. مختصات شمالی آنکارا ۳۹۵۲ است. در مقاله عددهای ۳۲۵۹ و ۳۲۹۵ ذکر شدهاند. ارقام این عددها مشترک هستند. در سوره شعراء و ترجمه مکارم شیرازی بیان شده: «(پيامبر شاعر نيست) شعرا كساني هستند كه گمراهان از آنان پيروي ميكنند!» این آیه خطاب به شاعرانی مانند امرؤالقیس است. در توضیحات امرؤالقیس در ویکیپدیا بیان شده: «وی با آن که پسر بزرگ پدرش نبود و به واسطه بدنامی و زشت رفتاری از طرف پدر به حضرموت جایی که برخی عموهایش میزیستند تبعید شده بود تنها پسری بود که وقتی خبر قتل پدرش را شنید ابتدا گریه نکرد و در حال مستی گفت که امروز روز خمر است و فردا روز امر است ولی بعداً از شرمساری این که بلافاصله عزادار پدرش نشده خونخواهی او را بر عهده گرفت و برای جبران رفتارش شدت زیادی در انتقام به خرج داد. وی از اجداد اشعث بن قیس زمان علی در کوفه بود. امرُؤُالقَیس ابوالحارث جندح بن حجر کندی (ملک ضلیل) در حدود یک قرن قبل از اسلام میزیست.» در مقاله کلمات حضرموت، عمو، تبعید، مست، امروز، فردا، علی و حجر و در غزل ۱۱ فرخی یزدی کلمه انتقام وجود دارد. در باب ۱۱ انجیل مرقس و در باب ۲۰۰ انجیل برنابا به یکشنبه نخل اشاره شده است. نامگذاری یکشنبه نخل به این دلیل است که هنگام ورود عیسی(ع) به اورشلیم مردم با شاخههای نخل به استقبال وی رفتند. مردم نماد حجرالیمامه، زادگاه عیسی(ع) را در دست داشتند. عیسی(ع) از ناصره به اورشلیم بازگشته است. در باب ۱ انجیل مرقس به ناصره اشاره شده است. عیسی(ع) در بازگشت پیروزمندانه به اورشلیم در یکشنبه پیش از عید پاک یا یکشنبه نخل، به جای اسب که نماد پادشاهان بود، سوار بر خر، نماد صلح وارد شهر شد. در غزل ۲۰ حافظ و در قصیده ۱۱۴ خاقانی کلمات عیسی، مسیح، عید و پاک و در غزل ۲۰ حافظ و در قطعه ۱۱۱ سنایی کلمه عید و در مقاله کلمات پاک، نخل، نماد و پادشاهان و در باب ۲۰۰ انجیل برنابا کلمات یسوع، اورشلیم، نخل و خر و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در ترجیع بند ۱ مولانا و در قصیده ۱ اوحدی و در قصیده ۱ مجد همگر و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمه اسب و در باب ۲۰ کتاب مقدس زبور کلمات پیروزی و اسب و در قصیده ۱ حافظ و در قصیده ۱ نسیمی و در شعر ۲ دفتر اول مثنوی و معنوی مولانا و در قصیده و قطعه ۲ ملک الشعراء بهار کلمه خر وجود دارد. صادق هدایت نویسنده داستان «زبان حال یک الاغ در وقت مرگ» است. شعر «خر» سروده ویکتور هوگو است. در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمه سحاب وجود دارد. میل سحابی اسب تاریک ۰۷۲۱ است. در مقاله عددهای ۱۰۲۷ و ۱۰۷۲ ذکر شدهاند. ارقام این عددها مشترک هستند. در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمه شاپور وجود دارد. در توضیحات شاپور یکم در ویکیپدیا بیان شده: «زمانی که یهودیان در یک مناظره بیان کرده بودند که مسیح سوار بر الاغ میآید، شاپور اسب سپید خود را برای مسیح پیشنهاد کرده بود و دستور داده بود که اسب را تقدیم به مسیح کنند.» در توضیحات شاپور یکم در ویکیپدیا بیان شده: «نام شاپور برگرفته شده از ریشه ایرانی باستان xšāyaθiyahyā-puθra به معنی «پسر پادشاه» است و در اصل باید عنوانی برای کسانی باشد که بعدها در قرن ۲ میلادی به عنوان نام شخصی بهکار گرفته شدهاست. اگر چه در اسامی پادشاهان پارتی در تواریخ عربی - ایرانی (همچون ابوریحان بیرونی) نیز دیده میشود.» در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمات شاپور، پسر و پادشه ذکر شدهاند. در ادامه مقاله به ابوریحان بیرونی اشاره شده است. در توضیحات لئوناردو داوینچی در ویکیپدیا بیان شده: «اما در عرصه پیکر تراشی، لئوناردو طراحیهای متعددی از پیکرههای عظیم سوار بر اسب از خود برجای گذاشت، که یکی از آنها به مراحل کمال رسید و به صورت مدلی برای یادبود خاندان اسفورتسا درآمد؛ این پیکره سوار بر اسب که از سوی فرانسویان به هنگام اشغال میلان در ۱۴۹۹ هدفگیری شده بود تکهتکه شد.» در مقاله به لئوناردو داوینچی و عددهای ۱۹۴۹ و ۱۹۹۴ اشاره شده است. ارقام عددهای ۱۴۹۹، ۱۹۴۹ و ۱۹۹۴ مشترک هستند. در آیه ۱۱ باب ۲۰۰ انجیل برنابا و ترجمه علامه حیدرقلی سردار کابلی بیان شده: «پس چون یسوع به شهر رسید مردم جامههای خود را زیر پای ماده خر فرش نموده: مترنم شدند فرخنده باد آنکه بسوی ما به نام پروردگار و خدای میآید! مرحبا به پسر داوود!» در باب ۲۲ کتاب مقدس زبور کلمات داوود و جامه و در غزل ۲۰۰ صائب تبریزی و در پستی از الهی قمشهای که در مقاله آمده کلمات جامه و فرش ذکر شدهاند. در باب ۲۰۰ انجیل برنابا بعد از آیه ۱۱ بیان شده: «پس فریسیان یسوع را سرزنش نموده و گفتند: مگر نمیبینی به اینان که چه میگویند؟ بفرما به ایشان که خاموش شوند. آن وقت یسوع فرمود: ((سوگند بر هستی خدائی که جانم در حضورش میایستد، اگر اینان خاموش شدندی، هر آینه سنگها به فریاد بر آمدندی به کفر شریران بد.)) همین که یسوع این بفرمود سنگهای اورشلیم همگی به فریاد در آمدند به آواز بلند که فرخنده باد آنکه بسوی ما به نام پروردگار و خدای میآید. با این همه فریسیان بر بیایمانی خود اصرار نمودند. بعد از آنکه گرد آمدند مشورت کردند که به سخن او بگیرند او را» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۲۹۷ میشود. سوره انعام ۲۷۹۱ حرف دارد. در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در غزل ۱۱۱ حافظ و در حکایت ۲۰ سعدی باب پنجم گلستان سعدی کلمه انعام وجود دارد. در سوره انعام کلمات عیسی و سخن و در مقاله کلمات سخن و اورشلیم و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در قطعه ۱ خاقانی و در باب ۴ انجیل مرقس و در شعر ۴ بخش دوازده الهی نامه عطار و در غزل ۳۲۹۵ تبریزی کلمه سنگ و در باب ۱ انجیل مرقس کلمات عیسی، سخنان، اورشلیم و فریاد و در غزل ۱ حافظ و در قصیده ۲ ملک الشعراء بهار و در بابهای ۲۲ و ۴ کتاب مقدس زبور و در غزل ۵۹۳۲ صائب تبریزی کلمه فریاد و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمه آواز و در غزل ۲۰۰ صائب تبریز عبارت آواز بلند وجود دارد. آیه ۴۴ سوره آلعمران و ترجمه انصاریان بیان میکند: «این [حقایق] از خبرهای غیبی است که به تو وحی می کنیم. و تو هنگامی که آنان قلم های خود را [به عنوان قرعه زدن در آب] می انداختند که کدامیک از آنان سرپرستی مریم را عهده دار شود، و نیز زمانی که [برای کفالت او] با یکدیگر جدال و ستیز می کردند، نزد آنان نبودی.» در این آیه به کفالت مریم مقدس اشاره شده است. در سوره آل عمران بیان شده که کفالت مریم مقدس به زکریا(ع) داده شده است. آیه ۴ سوره مریم درباره زکریا(ع) است. آیه ۴۴ سوره آلعمران خطاب به رسول اکرم(ص) بیان شده است. در آیه ۴۴ سوره آل عمران کلمه قلم وجود دارد. در مقاله به آیه ۴ سوره قلم یا آیه خلق عظیم اشاره شده که درباره رسول اکرم(ص) است. کفالت زکریا(ع) برای پروروش اخلاقی مریم مقدس بوده است. در سوره آلعمران بیان شده: «[ای پیامبر!] پس به مهر و رحمتی از سوی خدا با آنان نرم خوی شدی، و اگر درشت خوی و سخت دل بودی از پیرامونت پراکنده می شدند؛ بنابراین از آنان گذشت کن، و برای آنان آمرزش بخواه، و در کارها با آنان مشورت کن، و چون تصمیم گرفتی بر خدا توکل کن؛ زیرا خدا توکل کنندگان را دوست دارد.» اگر این ایه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۷۵۳۳ میشود. در مقاله عدد ۱۳۷۵ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۳۷۵ و ۱۷۵۳۳ مشترک هستند. آیه ۴ سوره مریم و ترجمه انصاریان بیان میکند: «گفت: پروردگارا! به راستی استخوانم سست شده و [مویِ] سرم از پیری سپید گشته، و پروردگارا! هیچ گاه درباره دعا به پیشگاهت [از اجابت] محروم و بی بهره نبودم.» اگر این آیه را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۵۲۳ میشود. در مقاله عدد ۳۵:۲ ذکر شده است. ارقام عددهای ۳۵:۲ و ۵۲۳ مشترک هستند.
https://rch.ac.ir/article/Details/8105
زادگاه زردشت(ع) در شهر ری
در توضیحات خیام در ویکیپدیا بیان شده: «خیام شاگرد ریاضیدان زرتشتی، بهمنیار، بود.» در ترجیع بند ۱ مولانا کلمه شاگرد و در برگ ۲۰ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه زردشت وجود دارد. خیام ستاره شناس بوده است. آیه ۲:۲ انجیل متی درباره آمدن مغان یا مجوسان به اورشلیم به کمک ستاره است. در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات مغان و ستاره ذکر شدهاند. با طلوع ستاره در آسمان نمیتوان مکان را مشخص کرد. مجوسان یا مغان در رویا یا خواب طلوع ستاره را دیدند. اگر عبارت «مجوسان خواب ستاره» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۴۳۵ میشود. در مقاله بیان شده که مختصات شمالی رامه یا رام الله در ویکیپدیا ۳۱۵۴ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۴۳۵ و ۳۱۵۴ مشترک هستند. اگر عبارت «مجوسان رویا» را به عددهای ابجد وسیط و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۴۱ و ۳۵ میشود. این دو عدد در کنار یکدیگر عدد ۳۵۴۱ را ایجاد میکنند. در دوره اشکانی و ساسانی مغ برای موبدان زردشتی به کار میرفت. در غزلهای ۲ و ۲۲ حافظ کلمه مغان و در غزل ۱ حافظ کلمه پیر مغان و در برگ ۱۱ کتابهای مکتوب و والکیریها کلمه مغ وجود دارد. نقاشی «ستایش مغان» اثر لئوناردو داوینچی است. در مقاله به ارتباط بین آیه ۲:۲ انجیل متی و سوره ۲۲ قرآن (سوره حج) و تولد عیسی(ع) اشاره گردید. در قرآن تنها در آیه ۱۷ سوره حج بعد از چند دین توحیدی کلمه مجوس آمده که به زردشتیان اشاره میکند. در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمات، حج، دین و توحید و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات دین و توحید و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات دین و مغان و در ترجیع ۱ شاه نعمت الله ولی و در قصیده ۱ عراقی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی و در بابهای ۱، ۱۱ و ۲ انجیل مرقس و در قطعه ۱۱۱ سنایی و در قصیده ۱۱۴ خاقانی و در قصیده ۲۷۶ ملک الشعراء بهار و در غزل ۳۵۲ سعدی و در غزل ۱۸۷۶ مولانا کلمه دین و در شعر ۲۷۶ پیام مشرق اقبال لاهوری کلمه زردشتی وجود دارد. افلاطون نویسنده کتاب دینداری است. شعر «ادیان و دین» سروده ویکتور هوگو است. ذکر شدهاند. آیه ۱۷ سوره حج و ترجمه خرمشاهی بیان میکند: «همانا خداوند در ميان مؤمنان و يهوديان و صابئين و مسيحيان و مجوس و مشركان در روز قيامت داورى خواهد كرد، بىگمان خداوند بر همه چيز گواه است.» آیه ۱۷ سوره حج و ترجمه الهی قمشهای بیان میکند: «البته خدا بین اهل ایمان و یهود و صابئان و نصاری و گبران و آنان که به خدا شرک آوردند محققا روز قیامت جدایی افکند (و هر کس را به جایگاه استحقاقش برد) که خدا بر (احوال و پاداش) همه موجودات عالم (بصیر و) گواه است.» در مقاله کلمه جمع ذکر شده است. اگر آیه ۱۷ سوره حج و ترجمههای خرمشاهی و الهی قمشهای را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم و با یکدیگر جمع کنیم حاصل ۱۵۱۴۳ میشود. مختصات شرقی شهر ری در ویکیپدیا ۵۱۴۳۱ ذکر شده است. در مقاله بیان شده که تاریخ ثبت ملی آرامگاه خیام در سال ۱۳۵۴ خورشیدی است. ارقام عددهای ۱۳۵۴، ۱۵۱۴۳ و ۵۱۴۳۱ مشترک هستند. مختصات شمالی شهر ری در ویکیپدیا ۳۵۵۸۳ ذکر شده است. ارقام عددهای ۳۸۳۵، ۸۵۸۳ و ۳۵۵۸۳ مشترک هستند. در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمه ری وجود دارد. زردشت(ع) متولد شهر ری است. در توضیحات زردشت(ع) در ویکیپدیا بیان شده: «منسوب کردن زرتشت به رگ فقط در سپندنسک که از بخشهای متاخر اوستا بوده و امروز از بین رفته، دیده شده است. مورخان معمولاً این مکان را با ری در ماد تطبیق دادهاند اما نیولی و گرنت معتقدند منطقه ذکر شده در اوستا باید مانند باقی مکانها در شرق ایران واقع شده باشد. در بخشی از اوستا، آمده که ردان (رئیسان) همه سرزمینها پنج تن هستند، به جز در رگ که چهار نفرند و زرتشت از همه ردان بالاتر است. نتیجتاً آن را «رگ زرتشتی» لقب دادهاند. این موضوع باعث شده تا حتی نویسنده آلمانی هومباخ این را مطرح کند که «ری نوعی واتیکان مزدایی بوده و زرتشت نقش پاپ را داشته است.» اینگونه بوده که ری را از دیرباز زادگاه زرتشت در نظر گرفتهاند.» در مقاله به پاپ فرانسیس اشاره شده است. در این متن عبارت «رگ زرتشتی» در گیومه نوشته شده است. اگر عبارت «رگ زرتشتی» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۵۳۷ میشود. در مقاله عدد ۱۳۷۵ ذکر شده است. در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در شعر ۲۵۳ پیام مشرق اقبال لاهوری و در غزل ۱۳۹۵ مولانا و در غزل ۳۲۹۵ صائب تبریزی کلمه رگ وجود دارد. اگر عبارت «زادگاه زردشت(ع) در شهر ری» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۶۶ میشود. در ادامه مقاله به آیه ۶۶ سوره انفال اشاره شده است. در سوره انفال کلمه فرقان وجود دارد. در کتاب نور و کتاب نشانهها که آدرس آنها در ادامه مقاله آمده درباره اعداد سوره فرقان به مدت عمر، سال تولد و تولد زردشت(ع) در شهر ری اشاره شده است. در مقاله کلمات عمر، سال و تولد ذکر شدهاند. در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمات حروف، جمع و تفریق ذکر شدهاند. جمع تعداد حروف سورههای فرقان و حج برابر با ۹۱۰۱ است. تفریق تعداد حروف سوره فرقان و حج برابر با ۱۱۹۰ است. اگر عبارت «زادگاه زردشت(ع)» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۰۱۹ میشود. اگر کلمه زردشت را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۹۱۱ میشود. بین عددهای ۹۱۱، ۱۰۱۹، ۱۱۹۰ و ۹۱۰۱ سه رقم مشترک هستند. در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمات بدیع همدانی و زبان وجود دارند. در بالای توضیحات بدیع الدین همدانی در ویکیپدیا عبارت «۲۲ زبان» نوشته شده است. در توضیحات بدیع الدین همدانی در ویکیپدیا بیان شده در سن ۲۲ سالگی به ری و به محضر صاحب بن عباد درآمد. در این مطلب نیز به عدد ۲۲ و شهر ری اشاره شده است. بدیع الزمان همدانی متولد سال ۳۵۸ قمری است. در مقاله بیان شده که مختصات شمالی شهر ری در ویکیپدیا ۳۵۵۸۳ ذکر شده است. ارقام عددهای ۳۵۸ و ۳۵۵۸۳ مشترک هستند. در توضیحات گاتاها در ویکیپدیا بیان شده: «جهان به نیکی آفریده شده است و رو به تکامل پیشروی میکند چنانکه آفریدگار آن اهورامزدا میخواهد.» زردشت(ع) به تکامل اشاره کرده است. نقاشی اهورامزدا اثر صادق هدایت است. اگر عبارت «زردشت فرگشت» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۹۱۱ میشود. ارقام عددهای ۹۱۱ و ۱۹۱۱ مشترک هستند. شعر «پاپ» سروده ویکتور هوگو است. در مقاله به پاپ فرانسیس اشاره شده است. در توضیحات پاپ فرانسیس در ویکیپدیا بیان شده: «رهبر کلیسای کاتولیک همچنین تصریح کرد: «تکامل در طبیعت است و موید وجود آفریدگار است، نه نافی آن. بیگبنگ هم نمیتواند نافی وجود آفریدگاری الهی باشد، بلکه نیازمند وجود آن است.» به رغم پررنگ بودن نیروهای الهی در جهانبینی پاپ، بسیاری از مخاطبان بیان این دیدگاهها را «گام بزرگ کلیسای کاتولیک به جلو» خواندهاند.» در توضیحات «فرگشت انسان» در ویکیپدیا و در بخش «جدا شدن دودمان انسان از سایر کپیهای بزرگ» به خط استوا اشاره شده است. انسانهای اولیه در نزدیکی خط استوا تکامل پیدا کردهاند. در قصیده ۱ نسیمی کلمات خط و استسوا و در غزل ۱۱ نسیمی کلمات خط و استوا و در برگ ۲۲ کتاب کیمیاگر کلمات آفریقا و عبور وجود دارند. خط استوا از آفریقا عبور میکند. در توضیحات زردشت(ع) در ویکیپدیا بیان شده که زردشت(ع) در یک سرود مانوی به زبان پارتی رهایی بخش پارسا نامیده شده است. در غزل ۴ حافظ کلمه سرود و در مقاله کلمه زبان و در برگ ۲۲ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمات زبان و پارسایی در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمه پارسایان و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمات زبان و پارسیان وجود دارند. اشو نویسنده کتاب «زردشت پیامبر خندان» است. در مقاله کلمه خندان ذکر شده است. رمان «مردی که میخندد» نوشته ویکتور هوگو است. در توضیحات خاقانی در ویکیپدیا بیان شده خاقانی به امید دیدار استادان خراسان و دربارهای مشرق روی به عراق نهاد و تا ری رفت. در آنجا بیمار شد، و والی ری او را از ادامه سفر بازداشت و خاقانی مجبور به بازگشت به «حبسگاه شروان» گشت. پس از مدتی توقف در شروان به قصد حج و دیدن امرای عراقین از شروانشاه اجازه سفر گرفت و در زیارت مکه و مدینه چندین قصیده سرود. در این مطلب به شهر ری و حج اشاره شده است. در مقاله بیان شده تفریق تعداد حروف سوره فرقان و حج برابر با ۱۱۹۰ است. درگذشت خاقانی در سال ۱۱۹۰ میلادی است. در قصیده ۱۱۴ خاقانی به شهر ری اشاره شده است. خاقانی متولد سال ۱۱۲۰ میلادی است. در ادامه مقاله عددهای ۱۱:۰۲، ۲۰۱۱ و ۲۱۰۱ ذکر شدهاند. ارقام این عددها مشترک هستند. در ویکیپدیا بیان شده که قصاید و غزلیات خاقانی شروانی با تصحیح عزیزالله علیزاده ۳۸۵۳ بیت دارد. در مقاله عدد ۳۸۳۵ ذکر شده است. ارقام عددهای ۳۸۳۵ و ۳۸۵۳ مشترک هستند. در باب ۱ انجیل مرقس و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در غزل ۱ جهان ملک خاتون و در غزل ۱ سلیم تهرانی و در برگ ۱۱۱ کتاب الف کلمه عزیز و در غزل ۲۲ حافظ و در قصیده ۱۱۴ خاقانی کلمات عزیز و الله ذکر شدهاند. در توضیحات خاقانی در ویکیپدیا بیان شده که از معاصران خاقانی میان او و نظامی گنجوی به سبب نزدیکی محل زندگی، دوستی برقرار بود و وقتی خاقانی درگذشت، نظامی در رثایش چنین سرود:
به خود گفتم که خاقانی دریغاگوی من باشد *** دریغا من شدم آخر دریغاگوی خاقانی
در مقاله به نظامی گنجوی و دوست اشاره شده است. در توضیحات خاقانی در ویکیپدیا بیان شده: «خاقانی از بلندپایهترین شاعران پارسیگوی و از جمله ادیبانی است که مورد استقبال و اقتباس دیگر شاعران قرار گرفته است. شاعران بلندپایهای مانند سعدی و حافظ بسیاری از ابداعات و مضامین او را استقبال و تضمین نمودهاند. هماکنون بسیاری از خیابانهای ایران به نام این شاعر بزرگ نامگذاری شدهاند که از جمله آنها میتوان خیابان خاقانی در شهرستان ساری را نام برد.» در مقاله به سعدی و حافظ اشاره شده است. در برگ ۱۱۱ کتاب والکیریها کلمه تلفن وجود دارد. در ویکیپدیا پیش شماره تلفن شهر ساری ۱۱ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۱ و ۱۱۱ مشترکند. مردم ساری به ۲ زبان صحبت میکنند. در مقاله عدد ۲ و کلمه زبان ذکر شده است. در توضیحات خاقانی در ویکیپدیا بیان شده از القاب مهم وی حَسّان العجم است. در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمه عجم وجود دارد. در توضیحات رالف والدو امرسون در ویکیپدیا بیان شده: «امرسون از یونیتاریستهای معروف و بانفوذ آمریکا است. امرسون به سعدی علاقه زیادی داشت، تا جایی که نوشتههای وی را با انجیل متی مقایسه نمود. امرسون در مدح حافظ شیرازی نیز مقالاتی نوشت.» در این مطلب نیز به سعدی و حافظ اشاره شده است. در مقاله به انجیل متی اشاره گردیده است.
گوته
در توضیحات سعدی در ویکیپدیا بیان شده: «گوته، شاعر بلندآوازه آلمانی، یکی از شاعران اروپایی است که در خلق آثار خود به ادبیات شرقی و بهطور خاص، ادبیات فارسی توجه ویژهای داشت. گوته، سعدی را میشناخته و در خلق آثار خود از سعدی تأثیر پذیرفته است. یکی از کتابهای وی با نام دیوان غربی-شرقی، اگرچه بهطور مشهودی تحت تأثیر اشعار حافظ سرودهشده و در هیچکجای کتاب نامی از سعدی برده نشده؛ اما بخشهایی از آن نیز حاوی اشعاری است که از بوستان و گلستان سعدی اقتباس شده است. یکی از این اقتباسها، داستان قطره بارانی است که با دیدن دریا، خود را ناچیز میشمارد و به سبب این فروتنی، صدفی او را در بر میگیرد و تبدیل به یک مروارید میشود. این داستان، بی کموکاست از قطعهای با مطلع «یکی قطره باران ز ابری چکید…» در بوستان اقتباس شده است. گوته، این دیوان خود را با نقل فارسی و ترجمه آلمانی یکی از اشعار گلستان به پایان برده است.» در این مطلب نیز به سعدی و حافظ و در پست الهی قمشهای که در مقاله آمده به گوته اشاره شده است. در شعر ۱ خسرو و شیرین نظامی کلمه بلندآوازه و در مقاله کلمات شاعر، فارسی، بوستان، گلستان، قطره، باران و دریا و در ترجیع بند ۱ مولانا کلمات گلستان و ابر و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمات قطره و ابر و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمات ابر و مروارید وجود دارند. اگر کلمه گوته را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۷ میشود. اگر کلمه حافظ را به عددهای ابجد وسیط و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۷ و ۱۷ میشود. در مقاله عدد ۱۷ ذکر شده است. اگر عبارت «یوهان ولفگانگ فون گوته» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۸۴۶ میشود. در ادامه مقاله عدد ۸:۴۶ ذکر شده است. در مقاله به نیچه اشاره شده است. در توضیحات نیچه در ویکیپدیا بیان شده: «در نوشتههای نیچه نامِ حافظ در بیشتر موارد در کنار نامِ گوته میآید و نیچه هر دو را به عنوانِ قلههای خردمندیِ ژرف میستاید.» در شعر ۱ آغاز کتاب شاهنامه فردوسی کلمات خرد و ژرف ذکر شدهاند. گوته متولد ۲۲ مارس سسال ۱۸۳۲ میلادی است. در مقاله عددهای ۲۲ و ۱۲۳۸ و ۱۳۲۸ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۲۳۸، ۱۳۲۸ و ۱۸۳۲ مشترک هستند. در توضیحات «یوهان ولفگانگ فون گوته» در ویکیپدیا بیان شده پس از سال ۱۷۶۸، گوته به زادگاهش بازگشت و مدتی نیز در دارمشتات بود. در مقاله به غزل ۱۸۷۶ مولانا اشاره شده است. ارقام عددهای ۱۷۶۸ و ۱۸۷۶ مشترک هستند.
سلمان فارسی
در قطعه ۱۱۱ سنایی به سلمان فارسی و در مقاله به سلمان ساوجی اشاره شده که همنام هستند. در قصیده ۱ طبیب اصفهانی کلمات رسول اکرم(ص)، محمد(ص) و یثرب ذکر شدهاند. در توضیحات سلمان فارسی در ویکیپدیا بیان شده: «او بهعنوان یک زرتشتی، بیشتر زندگی اولیهاش را وقف تحصیل کرد تا مغ شود، اگرچه بعداً مشغول سفر به سراسر آسیای غربی برای گفتگوی بین ادیان با سایر گروههای مذهبی شد. جست و جوهای او در نهایت باعث گرویدن او به مسیحیت و بعداً مسلمان شدن او گردید که پس از دیدار و دوستی وی با محمد در شهر یثرب رخ داد. او از صحابی برجسته غیر عرب و از نزدیکترین دوستان محمد بود.» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۳۴۹ میشود. در مقاله عدد ۱۳۴۹ ذکر شده است. در مقاله کلمات زردشت و مغ ذکر شدهاند. در توضیحات سلمان فارسی در ویکیپدیا بیان شده: «پیش از غزوه خندق در سال ۶۲۷ میلادی، سلمان به محمد و دیگر مسلمانان نخستین پیشنهاد داد که خندق (کَندَک) بزرگی را در پیرامون یثرب بِکَنَند (ترفندی که معمولاً بهدست ارتش ساسانی استفاده میشد) تا در برابر یورش قریش که از مکه اردوکشی کرده بودند، پایداری کنند.» در مقاله عددهای ۲۶۷ و ۲۷۶ و کلمات محمد، بزرگ و ساسانی و در قطعه ۱۱۱ سنایی کلمات سلمان و مکه و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات مکیان و خندق ذکر شدهاند. ارقام عددهای ۲۶۷، ۲۷۶ و ۶۲۷ مشترک هستند. در توضیحات سلمان فارسی در سایت ویکیشیعه بیان شده: «سلمان پس از غزوه خندق در همه جنگهای دوران پیامبر شرکت کرد و حضوری موثر داشت؛ از جمله اینکه او در جنگ احزاب پیشنهاد حفر خندق، گرداگرد مدینه و در جنگ طائف استفاده از منجنیق را ارائه داد.» در قطعه ۱۱۱ سنایی کلمات سلمان و نمرود ذکر شدهاند. نمرود با منجنیق ابراهیم(ع) را در آتش انداخت. در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در مثنوی ۱ نسیمی و در غزل ۱۳۹۵ مولانا کلمه خلیل و در قصیده ۱ نسیمی کلمه ابراهیم وجود دارد. در توضیحات سلمان فارسی در ویکیپدیا بیان شده: «سلمان در آغاز در ایران با باورهای میترایی آشنا بود و سپس باورهای زرتشتی و سپستر باورهای مانوی و بدینگونه با حکمت و خرد ایران باستان آشنا بود. به غرب رفت و با باورهای مسیحی آشنا شد و سالها در آنجا در خدمت کلیسا بود و با باورهای یهودی بیشتر آشنا شد. در یثرب محمد را دید و با اسلام آشنا گردید.» در مقاله کلمات زردشت، مسیح و محمد ذکر شدهاند. در توضیحات سلمان فارسی در ویکیپدیا بیان شده: «راهب عموریه، در واپسین لحظات زندگیاش به سلمان خبر داد که زمان ظهور پیامبری نزدیک است که در سرزمین حجاز و در منطقهای میان دو حرّه، جایی با نخلستان، ظهور خواهد کرد. راهب ویژگیهای این پیامبر را چنین برشمرد: «او هدیه را میپذیرد اما صدقه نمیخورد و میان دو شانهاش نشانهای از نبوت وجود دارد.» در مقاله کلمات ظهور، پیامبر، حجاز، نخل، هدیه و شانه ذکر شدهاند. در توضیحات سلمان فارسی در سایت ویکیشیعه بیان شده: «روی کفن سلمان شعری نوشته شده بود که برخی کتابت آن را به سلمان و بعضی دیگر به علی(ع) نسبت دادهاند؛ آن شعر چنین بود:
وَفَدتُ علی الکریم بغیر زادٍ *** مِن الحسنات و القلب السلیم
و حَمْل الزاد اَقبحُ کل شیء ***اذا کان الوُفود علی الکریم
در بیت بالا و در مقاله کلمه سلیم ذکر شده است. در توضیحات سلمان فارسی در ویکیپدیا بیان شده: «سپس مرد یهودی وقتی متوجه میشود او دوستدار محمد است او را به زنی از قبیله بنی سلیم میفروشد تا آنکه روزی هفت نفر که ابری سایبان آنها بود پیش سلمان میآید. سلمان از سایبان ابر متوجه میشود که پیامبر در میان آنهاست و از آنجا که میدانسته پیامبر صدقه نمیخورد برای اینکه بداند کدامیک از آنها پیامبر است با اذن مالکش یک طبق خرما به نام صدقه نزد آنها میگذارد ولی محمد به زید بن حارث امر میکند که از آن بخورد. سپس طبقی دیگر به نام هدیه نزد آنها میگذارد و محمد بسم الله گفته و از آن میخورد. سپس محمد وی را به نام اصلیاش خطاب میکند و میگوید ای روزبه طالب مهر نبوت هستی؟ روزبه اظهار رغبت میکند و سپس محمد جامهاش را از دوشش برداشته و به سلمان میدهد و او بر روی دوشش گذاشته به پای محمد میافتد و اسلام میآورد» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۸۰۳ میشود. در مقاله عددهای ۱۳۰۸، ۱۳۸۰، ۱۸۰۳ و ۱۸۳۰ ذکر شدهاند. ارقام این عددها مشترک هستند. در ویکیپدیا کلمه ابر که در زیر آن خط کشیده شده به اشتباه امر نوشته شده است. در مقاله کلمات مرد، یهودی، محمد، زن، سلیم، اسلام، بسم الله، خرما و مهر ذکر شدهاند. مطلبی که درباره سلمان فارسی از ویکیپدیا بیان گردید از منبع «ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب نویسنده: محمدعلی مدرس تبریزی، جلد۴، صفحه۲۷۱» است. در مقاله عددهای ۴ و ۲۷۱ ذکر شدهاند. در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمات مصطفی، ابر، صلای و سنگ و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات المصطفی، پیمبر، عیسی، ابر و درخت و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات مصطفی، عیسوی، ابر، صلای و سنگ و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات محمد، احمد، پیمبر، مسیح، ابر، سایه، شاخ شجر و سنگ و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمات محمد، عیسی و ابر و در ترجیع بند ۱ مولانا و در قصیدههای ۱ حافظ، سلیم تهرانی و جهان ملک خاتون و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در غزل ۳۵۴۱ صائب تبریزی کلمه ابر و در مقاله کلمه سایه وجود دارد. در توضیحات بحیرا در سایت ویکیشیعه بیان شده: «بحیرا با دیدن برخی نشانههای غیرطبیعی چون تعظیم و صلای سنگها بر پیامبر(ص)، ابری که همواره بر سر پیامبر حرکت میکرده و بر وی سایه میافکنده، و درختی که به مجرد نشستن پیامبر(ص) در پناه آن، شاخههای خود را به سوی او میگشوده است، محمد(ص) را در میان کاروانیان میشناسد.» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۴۹۴۳ می شود. در مقاله عدد ۱۳۴۹ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۳۴۹ و ۱۴۹۴۳ مشترک هستند. در توضیحات بحیرا در سایت ویکیشیعه بیان شده: «برخی از منابع ماجرای دیدار بحیرا و محمد(ص) را مربوط به سفر آن حضرت با ابوبکر به شام میدانند که در جوانی آن دو صورت گرفته ذکر شده است. در روایت این منابع نیز وقایعی شبیه به رخدادهای روایت نخستین واقع میشود. بحیرا آسودن پیامبر(ص) را در زیر درختی که تنها حضرت عیسی(ع) پیشتر در زیر آن آرمیده بود، میبیند و او را میشناسد و نبوتش را پیشگویی میکند. به هر حال، این روایت که ابنمنده نقل کرده، با سند ضعیفی، به ابن عباس منتهی میشود و اگر وقوع این سفر صحیح باشد، باید آن را دومین سفر پیامبر(ص) محسوب داشت.» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۸۴۱۲ میشود. سوره توبه ۱۱۴۲۸ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۱۴۲۸ و ۲۸۴۱۲ مشترک هستند. در مقاله بیان شده که در سوره توبه به پناه بردن رسول اکرم(ص) و ابوبکر به غار ثور اشاره شده است. در سوره توبه کلمات نخستین، سفر، جوان، رسول، عیسی، درخت، میشناسد و عباس و در مقاله کلمات محمد، ابوبکر، سفر، شام، عیسی، سند، ضعیف و عباس و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات محمد، نبوت، مسیح، سفر و شام ذکر شدهاند. در قطعه ۱۱۱ سنایی عبارت بوذر و سلمان وجود دارد. در توضیحات ابوذر غفاری در ویکیپدیا بیان شده: «در منابع به خضوع و ساده زیستی ابوذر اشاره شده و این مهم وی را به عیسی بن مریم همانند کردهاست.» در توضیحات «حدیث مردان فارسی» در ویکیپدیا به نقل از رسول اکرم(ص) بیان شده:
لو کان العلم معلقا بالثریا لتناوله رجال من ابناء الفارس
«جعفر عن أبیه أن رسولالله ص قال لو کان العلم منوطا بالثریا لتناولته رجال من فارس».
«اگر دانش [یا ایمان] به ستاره ثریا بسته باشد و در آسمانها آرام گیرد، مردانی از سرزمین ایران بدان دست مییابند.»
اگر عبارت «لو کان العلم معلقا بالثریا لتناوله رجال من ابناء الفارس» را به عددهای ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۵۳۵ میشود. اگر عبارت «سلمان فارسی» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۵۳۲ میشود. در مقاله عددهای ۲۵۳ و ۳۵۲ ذکر شدهاند. ارقام عددهای ۲۵۳، ۳۵۲، ۵۳۲ و ۲۵۳۵ مشترک هستند. منظور رسول اکرم(ص) در «حدیث مردان فارسی» سلمان فارسی بوده است. در ابیات زیر از وفایی شوشتری که در توضیحات سلمان فارسی در سایت ویکیشیعه آمده و در مقاله به لعل بدخشان اشاره شده است.
توضیحات سلمان فارسی در سایت ویکیشیعه
نه هرکس شد مسلمان می توان گفتش که سلمان شد ***کز اول بایدش سلمان شود و آنگه مسلمان شد
نه هر سنگ ار بدخشان است، لعلش می توان گفتن *** بسی خون جگر باید که تا لعل بدخشان شد
توضیحات بحیرا در سایت ویکیشیعه
موسی(ع) و ید بیضا
اگر عبارت «موسی(ع) و ید بیضا» را به عددهای ابجد کبیر و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۰۱۹ و ۷۱ میشود. ارقام عددهای ۱۰۱۹، ۱۱۹۰ و ۹۱۰۱ مشترک هستند. اگر عبارت «ید بیضا» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۷ میشود. اگر کلمه موسی را به عددهای ابجد وسیط و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۰ و ۱۷ میشود. در مقاله عدد ۲۰ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۷ و ۷۱ مشترک هستند. سوره اسراء سوره ۱۷ قرآن است. در سوره اسراء به معجزات موسی(ع) اشاره شده است. در بیت زیر از ترجیع ۱ شاه نعمت الله ولی عبارت ید بیضا وجود دارد. اگر بیت زیر را به عدد ابجد کبیر و وسیط تبدیل کنیم حاصل ۵۴۱۳ و ۲۷۱ میشود. در مقاله بیان شده که سوره اسراء ۱۵۳۴ کلمه دارد.
لَمعه ای از آفتاب ذوالفقارش شد پدید *** عارفان تمثال نورش بر ید بیضا زدند
در غزل ۱۸۷۶ مولانا بیان شده: «از سر تو قدم سازش قصد ید بیضا کن» اگر این مصرع را به عددهای ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۱۱ میشود. سوره اسراء ۱۱۱ آیه دارد. در مقاله عدد ۱۱۱ ذکر شده است. ترجیع ۱ شاه نعمت الله ولی کلمات طه و ید بیضا ذکر شدهاند. آیه ۲۲ سوره طه و ترجمه خرمشاهی بیان میکند: «و دستت را در بغلت كن، تا سپيد و درخشان بدون هيچ بيمارى [پيسى] بيرون آيد كه اين نيز معجزه ديگرى است» اگر این آیه را به عددهای ابجد وسیط و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۳۵۸ و ۲۷۱ میشود. ارقام عددهای ۳۵۸، ۳۸۳۵، ۸۵۸۳ و ۳۵۵۸۳ مشترک هستند. در مقاله عدد ۱۲۷ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۲۷ و ۲۷۱ مشترک هستند. در باب ۱ کتاب مقدس یوشع و در مثنوی و قصیده ۱ نسیمی و در قصیده ۲ ملک الشعراء بهار و در غزل ۱۸۷۶ مولانا کلمه موسی و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات موسی و کلیم و در غزل ۱۳۲۸ صائب تبریزی کلمه کلیم الله و در شعر ۲۷۶ پیام مشرق اقبال لاهوری کلمات موسی، کلیم و هارون وجود دارند. نام دیگر سوره طه «کلیم» است؛ چون در آن درباره موسی و چگونگی گفتگویش با خداوند سخن گفته شده است. در ۴ آیه سوره طه به هارون(ع) برادر موسی(ع) اشاره شده است. در مقاله عدد ۴ و کلمه بردار ذکر شده است. کلمه هارون ۲۰ بار در قرآن تکرار شده است. سوره طه نیز سوره ۲۰ قرآن است. در باب ۴ سفر خروج بیان شده: «خداوند بار دیگر به موسی فرمود: «دست خود را به داخل ردایت ببر.» موسی اطاعت كرد و وقتی آن را بیرون آورد دستش به مرضی مبتلا شده پُر از لکههای سفید، مانند برف گردیده بود.» در غزل ۱۱ فرخی یزدی کلمه لکه و در برگ ۲۲ کتاب کیمیاگر کلمه سفید و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در مقاله کلمات سفید و برف ذکر شدهاند. در ترجمههای دیگر آیهای از باب ۴ سفر خروج که به آن اشاره شده کلمه جذام وجود دارد. در باب ۱ انجیل مرقس به شفای فردی مبتلا به بیماری جدام توسط مسیح(ع) اشاره شده است. در مقاله به سورههای شعراء، قصص، اعراف و مورچه اشاره شده است. در سورههای شعراء، قصص، اعراف و نمل نیز به معجزه ید بیضا موسی(ع) اشاره شده است. در سوره اعرف و ترجمه فولادوند بیان شده: « و دست خود را [از گريبان] بيرون كشيد و ناگهان براى تماشاگران سپيد [و درخشنده] بود.» اگر این آیه را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۱۷ میشود. در سوره اعرف و ترجمه انصاریان بیان شده: «و دستش را از گریبانش بیرون کشید که ناگاه دست برای بینندگان سپید و درخشان گشت.» اگر این آیه را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۹۱ میشود. در مقاله عددهای ۱۱۹ و ۹۱۱ ذکر شده است. ارقام این عددها مشترک هستند. در سوره اعرف و ترجمه الهی قمشهای بیان شده: « و دست (از گریبان خود) برآورد که ناگاه بینندگان را سپید و رخشان بود.» اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۳۵۱۹ میشود. در سوره قصص و ترجمه انصاریان بیان شده: «دستت را در گریبانت ببر تا بدون هیچ عیبی سفید و درخشان بیرون آید، و برای [از بین رفتن] ترسی که دچارش شده ای دو دستت را بر سینه بگذار، پس این دو معجزه از ناحیه پروردگار توست به سوی فرعون و اشراف و سران او که همواره مردمی نافرمان هستند.» اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۳۹۵۱ میشود. در ادامه مقاله بیان شده که سوره قصص ۵۹۳۱ حرف دارد. سال ۱۸۷۶ میلادی معادل سال ۱۵۹۳ در گاهشمار قبطی است. ارقام عددهای ۱۵۹۳، ۵۹۳۱ و ۱۳۹۵۱ مشترک هستند. در سوره قصص و ترجمه خرمشاهی بیان شده: «دستت را در گريبانت كن، تا سپيد و درخشان بدون هيچ بيمارى [پيسى] بيرون آيد، و بازوى خود را از ترس جمع كن، بدان كه اين دو، دو برهان از سوى پروردگارت هستند براى فرعون و بزرگان قومش، كه ايشان قومى نافرمان هستند» اگر این آیه را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۷۱۲ میشود. در حکایت ۲۰ سعدی باب پنجم گلستان سعدی کلمات دست، بازو و بزرگان و در تضمین ۱ فروغی بسطامی کلمات بازو و جمع ذکر شدهاند. در سوره نمل و ترجمه الهی قمشهای بیان شده: «و دست در گریبان خود کن تا چون بیرون آید نه از مرض (برص، بلکه از نظر لطف خدا) سپید و روشن (چون ماه تابان) گردد، آن گاه با نه معجز الهی (یعنی عصا و ید بیضا و ملخ و قمّل و ضفدع و خون و شکافتن دریا و کوه و طوفان) به سوی فرعون و قومش که گروهی فاسق و نابکارند به رسالت روانه شو.» اگر این را به عددهای ابجد کبیر و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۵۳۵۷ و ۷۳۲ میشود. در مقاله عددهای ۱۳۵۷ و ۳۷۲ ذکر شدهاند. ارقام عددهای ۱۳۵۷ و ۱۵۳۵۷ و ارقام عددهای ۳۷۲ و ۷۳۲ مشترک هستند. در سوره نمل و ترجمه مکارم شیرازی بیان شده: «و دستت را در گريبانت داخل کن؛ هنگامي که خارج مي شود، سفيد و درخشنده است بي آنکه عيبي در آن باشد؛ اين در زمره معجزات نُه گانه اي است که تو با آنها بسوي فرعون و قومش فرستاده مي شوي؛ آنان قومي فاسق و طغيانگرند!» اگر این آیه را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۷۲۳ میشود. ارقام عددهای ۷۲۳ و ۷۳۲ مشترک هستند. سال ۱۸۷۶ میلادی معادل سال ۱۳۲۵ در گاهشمار ارمنی است. در مقاله عددهای ۲۳:۵۱ و ۳۵۱۲ ذکر شدهاند. ارقام عددهای ۱۳۲۵، ۲۳:۵۱ و ۳۵۱۲ مشترک هستند. سال ۱۸۷۶ میلادی معادل سال ۱۲۸۳ در گاهشمار بنگالی و معادل سال ۱۲۳۸ در گاهشمار سنتی برمهای است. ارقام عددهای ۱۲۳۸، ۱۲۸۳ و ۱۳۲۸ مشترک هستند. سال ۱۸۷۶ میلادی معادل سال ۴۵۱۳ در گاهشمار چینی است. ارقام عددهای ۱۵۳۴، ۳۱۵۴ و ۴۵۱۳ مشترک هستند. مجسمه موسی ساخته میکلآنژ اشاره به سفر خروج دارد. در باب ۲ انجیل برنابا عبارت ناموس موسی و در غزل ۱ بیدل دهلوی و در غزل ۱ سلیم تهرانی کلمه ناموس وجود دارد. یهودیان کتابهای پنجگانه موسی(ع) را ناموس موسی(ع) مینامند. سفر خروج و سفر پیدایش تورات جز ناموسی موسی(ع) هستند. در ادامه مقاله به سفر پیدایش تورات اشاره شده است. در باب ۱ انجیل مرقس و در قصیده ۱ نسیمی و در غزل ۱ شهریار و در غزل ۱ فیض کاشانی و در برگ ۱۱ کتاب زهیر و در قطعه ۱۱۱ سنایی و در غزل ۲ سلمان ساوجی و در باب ۲۰ انجیل برنابا و در برگ ۲۲ کتابهای پله پله تا ملاقات خدا، الف، کیمیاگر و زهیر و در برگ ۲۰۰ کتاب الف و در قصیده ۱۱۴ خاقانی و در غزل ۱۳۹۵ مولانا و در پستی از الهی قمشهای که در مقاله آمده کلمه سفر و در قصیده ۲ ملک الشعراء بهار کلمه تورات ذکر شده است. یکی از کتابهای افلاطون نوامیس است. نام دیگر این کتاب قانونگذاری است. در برگ ۱۱۱ کتاب والکیریها کلمه قانون وجود دارد. صادق هدایت کتاب «جلو قانون» نوشته فرانتس کافکا را ترجمه کرده است. فرود فولادوند در دوبله فیلم «مرد قانون» نقش داشته است.
آزادی عقیده، باور و دین
در سوره شوری و ترجمه خرمشاهی بیان شده: «پس اگر رويگردان شدند بدان كه تو را نگهبان ايشان نفرستادهايم، بر تو جز پيامرسانى نيست، و ما چون از جانب خويش به انسان رحمتى بچشانيم، به آن شاد شود، و اگر به خاطر كار و كردار پيشينشان به ايشان بلايى رسد، آنگاه است كه انسان ناسپاس است.» اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۲۱۰۱ میشود. در مقاله بیان شده که سوره انفال ۱۲۱۰ کلمه دارد. ارقام عددهای ۱۲۱۰ و ۱۲۱۰۱ مشترک هستند. در سوره انفال کلمات پس اگر، رویگردان، شدند، بدان، که تو را، ایشان، نفرستاد، چون، از، جانب، خویش، انسان، رحمت، بچشید، به آن، شادی، شود، اگر، به خاطر، کار، کردار، پیشینیان، به، ایشان، بلایی، رسد، آنگاه، است، که، انسان، سپاس و است ذکر شدهاند. در سوره شوری و ترجمه انصاریان بیان شده: «پس اگر [از دعوتت] روی برگردانند [اندوهگین مباش] ما تو را بر آنان نگهبان و مراقب نفرستاده ایم [تا آنان را به اجبار در دایره هدایت قرار دهی]، جز رساندن [پیام وحی] بر عهده تو نیست، و هنگامی که ما از سوی خود رحمتی [چون سلامت، امنیت و ثروت] به انسان بچشانیم، به آن سرمست و مغرور می شود، و اگر به سبب گناهانی که مرتکب شده اند آسیبی به آنان رسد [رحمت حق را فراموش می کنند]، بی تردید انسان بسیار ناسپاس است.» اگر این آیه را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۲۶۹ میشود. در مقاله عدد ۱۶۲۹ ذکر شده است. ارقام این عددها مشترک هستند. در باب ۱ انجیل مرقس کلمه مژده وجود دارد. در سوره شوری و ترجمه فولادوند بیان شده: «پس اگر روى برتابند ما تو را بر آنان نگهبان نفرستاده ايم بر عهده تو جز رسانيدن [پيام] نيست و ما چون رحمتى از جانب خود به انسان بچشانيم بدان شاد و سرمست گردد و چون به [سزاى] دستاورد پيشين آنها به آنان بدى رسد انسان ناسپاسى مى كند» اگر این آیه را به عددابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۶۲۷ میشود. در مقاله عدد ۶۲۷ ذکر شده است. در سوره بقره و ترجمه فولادوند بیان شده: «در دين هيچ اجبارى نيست و راه از بيراهه بخوبى آشكار شده است پس هر كس به طاغوت كفر ورزد و به خدا ايمان آورد به يقين به دستاويزى استوار كه آن را گسستن نيست چنگ زده است و خداوند شنواى داناست» اگر این آیه را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۶۲۷ میشود. در سوره نحل و ترجمه انصاریان بیان شده: «[مردم را] با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن، و با آنان به نیکوترین شیوه به بحث [و مجادله] بپرداز، یقیناً پروردگارت به کسانی که از راه او گمراه شده اند و نیز به راه یافتگان داناتر است.» اگر این آیه را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۴۸۶ میشود. در مقاله عدد ۴۸۶ ذکر شده است. در باب ۱ انجیل مرقس کلمه مژده وجود دارد. در باب ۱ انجیل مرقس و ترجمه مژده برای عصر جدید بیان شده: «مردم از طرز تعلیم او حیران ماندند، زیرا برخلاف علمای یهود، او با اقتدار و اختیار به آنها تعلیم میداد.» در باب ۱ انجیل مرقس نیز به اختیاری بودن دین اشاره شده است. زردشت(ع) آزادی و اختیار انسان در انتخاب بین خیر و شر را بیان کرده است. در مقاله کلمات زردشت، آزادی و دین و در قصیده ۱ امیرخسرو دهلوی کلمه اختیار و در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمات اختیار، حق و باطل و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات خیر و شر و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمات نیک و بد ذکر شدهاند. آزادی و اختیار انسان در انتخاب خیر و شر بیانگر آزادی و اختیار در عقیده، باور و دین است. اگر عبارت «آزادی عقیده، باور و دین» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۴۹۱ میشود. در مقاله عدد ۴۹۱ ذکر شده است.
همدستی رژیم انگلستان با خمینی
در مقاله به عبید زاکانی اشاره شده است. در بالای توضیحات عبید زاکانی در ویکیپدیا عبارت «۲۰ زبان» نوشته شده است. در مقاله عدد ۲۰ و کلمه زبان ذکر شده است. در توضیحات عبید زاکانی در ویکیپدیا بیان شده: «وی در شیراز به دانش اندوزی پرداخت و در این شهر در نزد بهترین استادان پرورش یافت، اما بعد از اتمام تحصیلاتش به شهر خود قزوین بازگشت و تا پایان عمر در این شهر ماند.» اگر این جمله را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۳۵۸ میشود. در مقاله عدد ۳۵۸ ذکر شده است. در مقاله کلمات شیراز، استاد، پایان و عمر و در غزل ۱ محتشم کاشانی کلمه دانش وجود دارد. عکس عبید زاکانی در سایت گنجور خندان است. در غزل ۲۷۹۷ مولانا کلمات رهی و نخندی و در مقاله کلمه خندان ذکر شده است. رهی معیری شعرهای ستاره خندان، خنده مستانه، خنده برق و لبخند صبحدم را سروده است. در توضیحات عبید زاکانی در ویکیپدیا بیان شده: «گویند مردی با دوستش گفت: «مرا چشم درد میکند، تدبر چیست؟» دوستش پاسخ داد: «مرا پارسال دندان درد میکرد، برکندم.» در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات دوست، چشم، درد و دندان و در حکایت ۲۰ سعدی باب پنجم گلستان سعدی کلمات دوست، چشم و دندان و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در قصیده ۱ مجد همگر و در غزل ۳۵۲۹ صائب تبریزی کلمه دندان وجود دارد. کتاب دندانها نوشته مصطفی فرزانه است. ریش نامه بخشی از دیوان عبید زاکانی است. عکس عبید زاکانی با ریش در سایت گنجور قرار دارد. در مقاله کلمه ریش ذکر شده است. خمینی بیان کرده: «تراشیدن ریش و یا ماشین زدنی که در حکم تراشیدن باشد، حرام است علی الاحوط.» مردم با طناب فردی با اینگونه عقیدهها در چاه رفتند. شواهد نشان میدهد که مردم به پیشرفتهای دوران محمدرضا شاه قانع نبودند و به حرفهای پوچ خمینی طمع کردند و بدون اندیشه و آگاهی و همانند افراد کر، لال و کور به فتنه خمینی رای آری دادند. در برگ ۱۱ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمه محمدرضا و در ادامه مقاله کلمه شاه و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمات اندیشناک، بداندیش، جاه، فتنه و رای و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی کلمات اندیش، آگاه و حرف و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات آگاه، تفکر، اندیشه و رای و در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمات بدون، فکر و اندیشه و در قصیده ۱ عراقی کلمه دوران و در ترجیع بند ۱ مولانا کلمات دوران، شاه و اندیشه و در برگ ۱۱ کتاب زهیر کلمه توقع و در برگ ۱۱ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه عبارت متوقع بودن و در برگ ۱۱ کتاب آشنایی با صادق هدایت کلمات توقع، آگاه و آری و در غزل ۱۱ عبید زاکانی و در غزلهای ۱۱۱ و ۲ حافظ کلمه طمع و در قصیده ۱ امیرخسرو دهلوی و در برگ ۲۲ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمه جاه و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در مثنوی ۱ نسیمی و در غزل ۱ فیض کاشانی و در غزل ۱ سلیم تهرانی و در برگ ۱۱ کتابهای الف و کیمیاگر و در برگ ۱۱۱ کتاب والکیریها و در برگهای ۲۲ و ۲۰۰ کتاب الف کلمه حرف و در برگ ۱۱۱ کتابهای الف و زهیر کلمات حرف و بله و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در برگ ۱۱۱ کتاب عطیه برتر و در منشور کوروش و در پستی از الهی قمشهای که در مقاله آمده و در باب ۲ انجیل مرقس و در برگ ۲۲ کتاب کیمیاگر و کلمه اندیشه و در شعر ۱ آغاز کتاب شاهنامه فردوسی کلمات اندیشه و رای و در برگهای ۲۲ و ۲۰ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه ناآگاه و در حکایت ۲۰ سعدی باب پنجم گلستان سعدی کلمات آگهی، طمع، رای و فتنه و در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی و در غزل ۲ سلمان ساوجی و در غزل ۲۲ حافظ و در غزل ۳۱۸ سعدی و در غزل ۱۸۷۶ مولانا کلمه فتنه و در غزلهای ۱۳۹۵ کلمات شاه و فتنه و در غزل ۵۹۳۲ صائب تبریزی کلمات قانع، اندیشه و فتنه و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمات حرف، صم و بکم و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمه لال و در غزل ۱ فروغی بسطامی کلمه نابینا و در برگ ۲۰ کتاب مکتوب کلمه کور و در قصیده ۲ ملک الشعراء بهار کلمات کور و کر و رای و در شعر ۴ بخش سیزده مصیبت نامه عطار کلمات کوری و آری و در قصیده ۲۷۶ ملک الشعراء بهار کلمه بیبصری و در شعر ۱ خسرو و شیرین نظامی و در حکایت ۲ باب هشتم در شکر بر عافیت بوستان سعدی کلمه رای و در قصیده ۱۱۴ خاقانی کلمات حرف، جاه، کوری، رای و آری و در تضمین ۱ فروغی بسطامی کلمات حرف و آری و در باب ۱ کتاب مقدس یوشع و در قصیده ۱ اوحدی و در غزل ۱ شهریار و در باب ۲۲ انجیل برنابا کلمه آری و در برگ ۲۲ کتاب زهیر و در بابهای ۲ و ۱ کتاب مقدس جامعه و در برگ ۱۱۱ کتاب آشنایی با صادق هدایت کلمه بله ذکر شده است. اشو نویسنده کتابهای «الماس آگاهی» و «بگو آری!» است. درگذشت خمینی و اشو در سال ۱۳۶۸ خورشیدی است. در برگ ۱۱ کتاب زهیر عدد ۱۸۶۳ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۳۶۸ و ۱۸۶۳ مشترک هستند. صادق هدایت نویسنده کتاب «بوف کور» است. در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در حکایت ۲۰ باب پنجم گلستان سعدی و در غزل ۲۲ حافظ کلمات فتنه و خطا و در تضمین ۱ فروغی بسطامی کلمات آری و خطا و در مقاله کلمات خطا و اشتباه ذکر شدهاند. فتنه خمینی خطا و اشتباه بوده است. در برگ ۱۱ کتاب مکتوب کلمه نمایشنامه و در غزل ۱ شهریار و در برگ ۱۱۱ کتاب الف کلمه اشتباه وجود دارد. کمدی اشتباهات نمایشنامهای کمدی اثر ویلیام شکسپیر است. در پستی که در مقاله آمده الهی قمشهای به شکسپیر اشاره میکند. در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات هدایت و هما و در قصیده ۲۲ خاقانی کلمه هما و در قصیده ۱ نسیمی و در لمعات ۱ عراقی کلمه ناطق و در قصیده ۱۱۴ خاقانی و در شعر ۴ بخش دوازده الهی نامه عطار و در شعر ۴ بخش سیزده مصیبت نامه عطار و در شعر ۲ دفتر اول مثنوی و معنوی مولانا و در غزل ۲ سلمان ساوجی و در غزل ۱ محتشم کاشانی و در ترجیع ۱ شاه نعمت الله ولی کلمه نقد و در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمات اندیشه و پشیمان و در قصیده ۲ ملک الشعراء بهار کلمه سیاسیون و در برگ ۲۰ کتاب کیمیاگر کلمه قاشق و در حکایت ۲۰ سعدی باب پنجم گلستان سعدی کلمه خیانت وجود دارد. در توضیحات هما ناطق در ویکیپدیا بیان شده: «ناطق در این سالها به نقد اندیشهها و کردههای سیاسی خود بهویژه در دوران انقلاب پرداخت و از مشارکت خود در آن اظهار پشیمانی کرد. وی در این باره با بیان اینکه پرونده او با توجه به اینکه هم مدرّس بود و هم محقّق نابخشودنیتر است، گفته بود: گه زدم. و به قول صادق هدایت اکنون آن گه را «قاشق قاشق» میخورم و پشیمان از خیانت به ایران، گوشهای خزیدهام تا چه پیش آید.» هما ناطق متولد سال ۱۹۳۴ میلادی است. درگذشت هما ناطق در سال ۱۳۹۴ خورشیدی است. اگر عبارت «آری بدون تفکر و اندیشه» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۳۴۹ میشود. در مقاله عددهای ۱۳۴۹ و ۱۹۳۴ ذکر شدهاند. ارقام این عددها مشترک هستند. درگذشت هما ناطق در فرانسه بوده است. خمینی مدتی به فرانسه و پاریس تبعید شده بود.در توضیحات محمد مصدق در ویکیپدیا بیان شده: «مصدق از طرفداران انقلاب مشروطه ایران بود و معتقد بود که مقام سلطنت مقام عالی تشریفاتی است. او در دوران نخستوزیری کوشید تا قدرت شاه را محدود به چارچوب مشخصشده آن در قانون اساسی مشروطه کند و نهادهای مدنی را تقویت کرد.» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۳۴۹۱ میشود. ارقام عددهای ۱۴۳۹ و ۱۳۴۹۱ مشترک هستند. مردم باید از افرادی مانند محمد مصدق حمایت میکردند. درگذشت محمد مصدق در سال ۱۹۶۷ میلادی بوده است. در مقاله بیان شده که سوره اسراء ۶۷۹۱ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۹۶۷ و ۶۷۹۱ مشترک هستند. در سوره اسراء و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی کلمه صدق وجود دارد. کلمات صدق و مصدق هممعنی هستند. درگذشت محمد مصدق در سال ۱۳۴۵ خورشیدی بوده است. سوره اسراء ۱۵۳۴ کلمه دارد. در مقاله عدد ۱۳۴۵ ذکر شده است. درگذشت محمد مصدق در سال ۱۳۸۶ قمری بوده است. در مقاله عدد ۱۳۶۸ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۳۶۸ و ۱۳۸۶ مشترک هستند. در مسمط ۱ ادیب الممالک و در غزل ۱۱ فرخی یزدی کلمه توده و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات خزر و ماهی و در مقاله کلمه ماهی وجود دارد. در توضیحات حزب توده ایران در ویکیپدیا بیان شده تصمیمِ مصدق برای عدم تمدید امتیازِ به پایان رسیده شوروی برای ماهیگیری در دریای خزر، موجب نکوهش حزب توده شد. «فلکلر یا فرهنگ توده» نوشته صادق هدایت است. در مقاله بیان شده که مصطفی فرزانه نویسنده کتاب «بنبست: نامههای مرتضی کیوان» است. در ویکیپدیا بیان شده که مرتضی کیوان شاعر، منتقد هنری، روزنامهنگار و فعّال سیاسی عضو حزب توده ایران بود. در توضیحات مرتضی کیوان در ویکیپدیا بیان شده: «کیوان اولین ویراستار ایرانی و پایهگذار انجمن ادبی شمع سوخته بوده است. او همچنین کارمند و بعدها در دوران وزارت دکتر فاطمی، معاون وزیر در وزارت راه دولت مصدق بود. کیوان به ادبیات روسیه تسلط کامل داشت و نوشتارهای بسیاری درباره آن نوشت.» در ویکیپدیا بیان شده که مرتضی کیوان در زندان قصر تیرباران شده است. در مقاله به تیرباران شدن در زندان قصر اشاره شده است. با فتنه خمینی افراد وطندوست و خادم و با سابقه درخشان در سازندگی ایران مانند ملکه فرح پهلوی و محمدرضا شاه پهلوی مجبور به ترک کشور شدند و دولت به دست جنایتکاران و قاتلان افتاد. «عدالت ملکه» عنوان یکی از قسمتهای سریال بازی تاج و تخت است. در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمه فرح و در مسمط ۱ ادیب المماک کلمات ملک، دیبه، شاه و خادم و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمات شاه، خدمت و مور و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات شاه، خدمت و مورچه و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمات شاه، خدمت، خدمتگزار و فتنه و در برگهای ۴ و ۲۲ کتاب کیمیاگر و در حکایت ۲ باب هشتم در شکر بر عافیت بوستان سعدی کلمه مور و در قصیده ۱ حافظ و در شعر ۱خسرو و شیرین نظامی و در قطعه ۱ خاقانی و در قصیده ۱۱۴ خاقانی کلمات شاه و خدمت و در قصیده ۱ اوحدی و در شعر ۲ دفتر اول مثنوی و معنوی مولانا کلمه شاه و در خطبه ۱ نهج البلاغه و در باب ۱ انجیل مرقس و در قصیده ۱ عراقی و در باب ۲ کتاب مقدس زبور و در حکایت ۲۰ سعدی باب پنجم گلستان سعدی و در بابهای ۲، ۲۲ و ۲۰۰ انجیل برنابا و در برگ ۲۰۰ کتاب پله پله تا ملاقات و در برگ ۴ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه خدمت و در باب ۱ کتاب مقدس یوشع کلمه خدمتگزار و در مقاله کلمه درخشان ذکر شده است. مورچه نماد خدمت است. در ترجیع بند ۱ مولانا کلمات باغ ارم، دولت و شاه و در مقاله کلمه باغ و در قصیده ۱ حافظ کلمات ارم، دولت و شاه و شهنشاه و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات باغ، دولت، شاهی، بانو، دیبه، خریدند و در باب ۱ انجیل مرقس و در غزل ۳۵۲۹ تبریزی کلمه تعمیر وجود دارد. در توضیحات باغ ارم در ویکیپدیا بیان شده: «باغ ارم به وسیله دولت و کمکهای مادی شاهنشاه و شهبانو خریداری و تعمیر و به دانشگاه شیراز اهدا شده است.» در لمعات ۱ عراقی کلمات بسم الله الرحمن الرحیم و اسم اعظم و در شعر ۱ حمید الدین بلخی بسم الله الرحمن الرحیم و در غزل ۱ فیض کاشانی کلمه بسمل ذکر شده است. در توضیحات باغ ارم در ویکیپدیا بیان شده: «در بالا و در پیشانی سر در کتیبهای به خط نستعلیق بر روی کاشی معرق نصب شد. نصر من الله و فتح قریب در زیر کتیبه کاشی کتیبهای از سنگ مرمر لیمویی رنگ قرار دارد که در سطر اول آن کلمه شریفه بسم الله الرحمن الرحیم و سپس یک بیت شعر با خط نستعلیق در زیر آن بر روی سنگ حجاری شده که چنین خوانده میشود: از وزیر شه نصیرالملک راد / دائماً باغ ارم آباد باد» اگر عبارت «باغ ارم» را به عددهای ابجد صغیر و وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۱ و ۲۰ میشود. در ویکیپدیا بیان شده که باغ ارم در سال ۲۰۱۱ خورشیدی جزء میراث جهانی یونسکو ثبت شده است. در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات باغ، میراث و جهان و در باب ۱ کتاب مقدس یوشع کلمه میراث وجود دارد. در ویکیپدیا بیان شده که شماره ثبت باغ ارم در میراث جهانی یونسکو ۱۳۷۲ است. در مقاله عدد ۱۳۷۲ ذکر شده است. در ویکیپدیا بیان شده: «در زمان سلطنت ناصرالدین شاه قاجار عمارتی دیگر توسط حسین علی خان نصیرالملک پی ریزی شد که با مرگ وی خواهر زاده او ابوالقاسم خان نصیرالملک امور باغ ارم را به دست گرفت و عمارت نیمه کاره را تکمیل کرد.» در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات باغ، ناصر الدین و ابوالقاسم و در تضمین ۱ فروغی بسطامی کلمه ناصردین و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمه ابوالقاسم وجود دارد. در غزل ۱۳۲۸ صائب تبریزی عبارت باغ دلگشا و در ترجیع بند ۱ مولانا کلمات باغ و دلگشا ذکر شدهاند. در توضیحات باغ دلگشا در ویکیپدیا بیان شده: «باغ دلگشا در بخش شمال شرقی شهر شیراز در ضلع جنوبی تنگ آب خان و در دامنه کوهستان قرار دارد. این باغ در کنار قنات سعدی و در منطقه دژی به نام کهن دژ جای گرفته است و فاصله آن تا آرامگاه سعدی چند گامی بیشتر نیست.» در مقاله به سعدی اشاره شده است. در توضیحات باغ دلگشا در ویکیپدیا بیان شده: «پیشینه آبادانی و دیرینگی این باغ به دوران پیش از اسلام و زمان فرمانروایی ساسانیان میرسد.» در مقاله به دوره ساسانی اشاره شده است. اگر عبارت «باغ دلگشا» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۷ میشود. خمینی برای رسیدن به پول، قدرت و میل پرستیده شدن یا مقدسنمایی فتنه سال ۱۳۵۷ را به راه انداخت. در برگ ۲۲ کتاب کیمیاگر کلمه پول و در برگ ۱۱۱ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه عبارت پول و قدرت و در باب ۱ انجیل مرقس و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در مثنوی ۱ نسیمی و در قطعه ۱ خاقانی و در غزل ۱ سلیم تهرانی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در باب ۴ کتاب مقدس جامعه و در بابهای ۱۱۱ و ۲۰ کتاب مقدس زبور و در برگ ۲۰۰ کتاب والکیریها کلمه قدرت وجود دارد. اگر عبارت «خمینی پول قدرت مقدسنمایی» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۶۶ میشود. در مقاله عدد ۶۶ ذکر شده است. شماره شناسنامه خمینی ۱۲۷۹ است. در ادامه مقاله بیان شده که امیرعباس هویدا متولد سال ۱۲۷۹ خورشیدی است. هویدا به دست خمینی به قتل و شهادت رسیده است. در عکس شناسنامه خمینی که در ویکیپدیا آمده بیان شده که خمینی متولد شهر خمین بخش ۲ است. در مقاله عدد ۲ ذکر شده است. محل حوزه تنظیم شناسنامه خمینی ۲ است. تاریخ تنظیم شناسنامه خمینی ۲۰ بهمن است. در مقاله کلمه بهمن ذکر شده است. در ویکیپدیا بیان شده که شهر خمین در سال ۱۳۲۸ خورشیدی شهر شده است. در ادامه مقاله به سال ۱۳۲۸ خورشیدی اشاره شده است. در ویکیپدیا بیان شده که ارتفاع شهر خمین به طور میانگین ۱۸۳۰ متر است. در مقاله عدد ۱۳۸۰ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۳۸۰ و ۱۸۳۰ مشترک هستند. خمینی مدتی به فرانسه و پاریس تبعید شده بود. در برگ ۱۱ کتاب مکتوب و در برگ ۲۲ کتاب زهیر و در ادامه مقاله کلمه فرانسه و در برگ ۲۲ کتاب آشنایی با صادق هدایت و در غزل ۱۱ فرخی یزدی کلمه پاریس و در برگ ۴ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه تبعید وجود دارد. مصطفی فرزانه نویسنده کتاب «خانه تبعید» است. مصطفی فرزانه نویسنده، فیلمساز و متفکر ایرانی مقیم پاریس بود. مصطفی فرزانه متولد ۱ مهر سال ۱۳۰۸ خورشیدی است. ارقام عددهای ۱۳۰۸، ۱۳۸۰ و ۱۸۳۰ مشترک هستند. در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در قطعه ۱ خاقانی و در غزل ۱۱۱ حافظ کلمه پرگار وجود دارد. در زیر مصاحبه استاد طاهری با برنامه پرگار بیبیسی با عنوان «عرفان حلقه، پاسخ به نقدها توسط محمدعلی طاهری، پرگار» آمده که ایشان به دریافت جایزه یا هدیه از امیرعباس هویدا اشاره میکنند. در مقاله کلمه هدیه ذکر شده است. در ویدئو مصاحبه استاد طاهری با برنامه پرگار هدف مجری برنامه تخریب عرفان حلقه است و نیت خیری ندارد. در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمات نیت و خیر ذکر شدهاند. در عکسی که از این مستند در ادامه آمده استاد طاهری و داریوش کریمی مشخص هستند. استاد طاهری و داریوش کریمی متولد کرمانشاه هستند. فامیل مجری برنامه پرگار بیبیسی کریمی است. در توضیحات امیرعباس هویدا در ویکیپدیا بیان شده که شخصی به نام کریمی تیر خلاص به جمجمه یا مغز هویدا زد. در غزل ۱ محتشم کاشانی کلمه هویدا و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات امیر، کریمی، مغز و تیر و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در قصیده ۱ نسیمی و در قطعه ۲ ملک الشعراء بهار کلمه کریم و در مثنوی ۱ نسیمی کلمات کریم و خلاص و در قصیده ۱ حافظ کلمات تیر و مغز و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در لمعات ۱ عراقی و در باب ۱۱ کتاب مقدس زبور و در قصیدههای ۲ و ۲۷۶ ملک الشعراء بهار و در قصیده ۱۱۴ خاقانی و در غزل ۲۰۰ صائب تبریزی و در غزل ۱۳۹۵ مولانا کلمه تیر و در حکایت ۲۰ سعدی باب پنجم گلستان سعدی کلمه خلاص و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در شعر ۱ خسرو و شیرین نظامی و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در برگ ۲۰۰ کتاب الف و در غزل ۲۵۳۹ صائب تبریزی کلمه مغز وجود دارد. در مقاله بیان شده که سوره انعام ۲۹۷۱ کلمه دارد. هویدا متولد سال ۱۲۹۷ خورشیدی است. ارقام اعداد ۱۲۹۷ و ۲۹۷۱ مشترکند. در سوره انعام کلمات هویدا و مغز وجود دارند. آوردن رژیمی بدون تفکر و اندیشه باعث کشته شدن بسیاری از انسانها گردید. در توضیحات ضحاک در ویکیپدیا بیان شده: «در شاهنامه، فردوسی او را مردی شناسانده که دو مار به انگیزه بوسه اهریمن از شانههایش درآمده بود و سالیان دراز در ایران به ستمکاری و کشتار جوانان ایران و سودجویی از مغز آنان برای خورش مارهای روی شانههایش میپرداخت، تا سرانجام با رستاخیز کاوه آهنگر و فریدون پور آبتین، ضحاک دستگیر و در البرزکوه زندانی گردید. واژه اژدها یک واژه اسطورهای است و آن باید کوه آتشفشان ویرانگر و نابودکننده باشد.» منظور از خوردن مغز جوانان، جلوگیری از تفکر و اندیشه است. در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات کاوه، مغز و ضحاک و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمات جوان، سالیان و زندان و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمات دستگیر و مار و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات بوسه، مغز و مار و در حکایت ۲۰ سعدی باب پنجم گلستان سعدی کلمات بوس و مار وجود دارند. «کوه و افعی» عنوان یکی از قسمتهای سریال بازی تاج و تخت است. در توضیحات حسین منصور حلاج در ویکیپدیا ابیات زیر از حافظ و اقبال لاهوری آمدهاند که در آنها کلمات هویدا و فتنه ذکر شدهاند.
گفت آن یار کزو گشت سر دار *** بلند جرمش این بود که اسرار هویدا میکرد (حافظ)
کم نگاهان فتنهها انگیختند *** بنده حق را بدار آویختند (اقبال لاهوری)
امیر عباس هویدا قربانی فتنه خمینی گردید. در زیر خبری از بیبیسی با عنوان «هویدا قربانی محمدرضا شاه یا آیتالله خمینی؟» آمده است. اگر عنوان این خبر را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۷۲ میشود. اینکه هویدا قربانی خمینی جنایتکار شده موضوعی آشکار است و با این وجود بیبیسی از این عنوان استفاده کرده است. بیبیسی نیت خیری ندارد. در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمات نیت و خیر ذکر شدهاند. بیبیسی معنای آیت الله را میداند و با این وجود به خمینی جنایتکار آیت الله میگوید. به آخوندهای جنایتکار آیت الله نگویید. در خبر بیبیسی بیان شده: «هویدا در نوجوانی پدرش را از دست داد و بعد از آن تحت تربیت مادرش افسرالملوک از نتیجههای عزتالدوله خواهر ناصرالدین شاه قاجار قرار گرفت که زنی مذهبی و معتقد به شیعه اثنیعشری بود.» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۴۸۶ میشود. در مقاله عددهای ۴۸:۶، ۸۴۶ ذکر شدهاند. ارقام این عددها مشترک هستند. در قصیده ۱ حافظ کلمه نوجوان و در مقاله کلمات مادر، افسر و شیعه و در تضمین ۱ فروغی بسطامی کلمه ناصردین وجود دارد. در مقاله و در خبر زیر از بیبیسی به ارتشبد قرهباغی اشاره شده است. در توضیحات بیبیسی فارسی در ویکیپدیا بیان شده: «ارتشبد عباس قرهباغی به ویلیام سالیوان سفیر وقت آمریکا، گفته بود: «یک طرح عملیات براندازی کامل علیه دولت ایران اجرا میشود و روزبروز هم شدیدتر میگردد. این همه تبلیغات که به وسیله بیبیسی علیه دولت و به نفع مخالفان و آقای خمینی صورت میگیرد چیست؟». قرهباغی در ملاقاتش با آنتونی پارسونز نیز مسئله تبلیغات رادیو بیبیسی علیه دولت ایران را مطرح میکند و میگوید با روابط حسنه دو کشور مغایرت دارد آیا ممکن است به نشانه دوستی متقابل، درباره برنامه این رادیو اقدام کنید تا دولت حاضر در انجام برنامههای اصلاحی خود موفق گردد؟ سفیر در جواب اظهار داشت: متأسفانه این مطلب صحیح است ولی رادیو بیبیسی یک رادیوی آزاد است اگر چه بودجه و هزینهاش را دولت انگلستان میپردازد، ولی در کیفیت برنامههای آن، دولت نمیتواند دخالت داشته باشد. حتی غالباً علیه خود دولت انگلستان هم مطلب پخش مینماید و همیشه بهطور آزاد عمل میکند!. قرهباغی مینویسد: «جریان مذاکرات و اظهارات سفیر بریتانیا را به اعلیحضرت عرض کردم. در مورد بیبیسی فرمودند: «بلی، متأسفانه همیشه همین جواب را دادهاند.»» در برگ ۲۲ کتاب زهیر کلمات بله، متاسف و جواب و در برگ ۲۲ کتاب آشنایی با صادق هدایت کلمه متاسفانه و در برگ ۲۰ کتاب آشنایی با صادق هدایت کلمه تاسف وجود دارد. در توضیحات فتنه خمینی در ویکیپدیا و بخش نقش خارجیها بیان شده: «سپهبد امیرحسین ربیعی به هایزر یک نمونه ارائه داده بود: شب قبل بیبیسی به دروغ گزارش دادهاست که ربیعی قصد استعفا دارد. این دروغ در سراسر کشور شنیده شده و در میان غیرنظامیان و نظامیان ایجاد نگرانی کردهاست.» اگر این جمله را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۳۳۴۹ میشود. درگذشت سپهبد ربیعی در ۱۱ رمضان سال ۱۳۴۹ قمری است. در مقاله کلمه خدمت ذکر شده است. در توضیحات رابرت هایزر در ویکیپدیا بیان شده که خدمت هایزر در سال ۱۹۴۳ پایان یافته است. ارقام عددهای ۱۳۴۹، ۱۹۴۳ و ۱۳۳۴۹ مشترک هستند. در مقاله عدد ۱۱ و کلمه رمضان ذکر شده است. در مقاله کلمه دروغ ذکر شده است. اگر عبارت «رابرت هایزر» را در اینترنت جستجو کنیم نتیجه اول ویدئو زیر با عنوان «ژنرال هایزر که بود و چگونه سرنوشت ایران را تغییر داد؟» است. مدت زمان این ویدئو در نتیجه گوگل ۲۹۳۵ نشان داده میشود. در مقاله عددهای ۲۵۳۹، ۳۲۵۹ و ۳۲۹۵ ذکر شدهاند. ارقام این عددها مشترک هستند. در این ویدئو به سپهبد ربیعی، قرهباغی و بختیار اشاره شده است. در ویدئو بیان شده که سپهبد ربیعی در محاکمهاش به قضات گفت ژنرال هایزر شاه را مثل یک موش مرده به خارج از کشور پرتاب کرد. در ترجیع بند ۱ و در قصیده ۱۱۴ خاقانی کلمه موش و در لمعات ۱ عراقی و در غزل ۲ حافظ و در حکایت ۲۰ باب سوم در فضیلت قناعت گلستان سعدی کلمه مرده وجود دارد. در ویدئو زیر به کودتای نظامی اشاره شده است. کودتای نظامی اشتباه بوده و باعث کشته شدن مردم میشده است. در ویدئو به درخواست شاه مبنی بر توقف پخش برنامههای بیبیسی فارسی اشاره شده است. در شعر ۱ عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمات دزدان، همدست و فتنه و در حکایت ۲۰ سعدی باب پنجم گلستان سعدی کلمات فتنه، دزد و حسودان و در برگ ۲۲ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمه همدست و در برگ ۲۲ کتاب عطیه برتر کلمه حسد و در شعر گوهر عشق رضی الدین آرتیمانی و در قصیده ۱ حافظ و در برگ ۲۰ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه رشک یا حسادت و در خطبه ۱ نهج البلاغه و در باب ۴ کتاب مقدس جامعه کلمه حسادت وجود دارد. دلیل همدستی رژیم انگلیس و بیبیسی با فتنه خمینی حسادت به عظمت تاریخ ایران و پیشرفتهای ایران در دوران محمدرضاشاه پهلوی بوده است. در توضیحات فتنه ۱۳۵۷ در ویکیپدیا و بخش نقش خارجیها بیان شده که در دوره نهضت ملی نفت ایران بیبیسی از شاه در برابر مصدق حمایت کرده است. دلیلش این بوده که مصدق علنا با استعمار رژیم انگلیس و کشورهای بیگانه مخالف بوده است. در توضیحات فتنه ۱۳۵۷ در ویکیپدیا و بخش نقش خارجیها بیان شده که شبکه بیبیسی در جریان فتنه ۱۳۵۷ حمایت گسترده از خمینی انجام داد. دلیل این حمایت افزایش قیمت نفت توسط محمدرضاشاه پهلوی و حسادت به عظمت تاریخ ایران و پیشرفتهای دوران محمدرضا شاه پهلوی بوده است. رژیم انگلیس چشم طمع به منابع ایران داشته است. فرمان دهم لوحهای ده فرمان این است که چشم طمع به مال و ناموس همسایه نداشته باش. در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات لوح، ده، فرمان، موسی و همسایه و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمات الواح و همسایه و در مثنوی ۱ نسیمی و در برگ ۱۱ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه لوحهای و در قطعه ۱ خاقانی و در غزل ۲۰۰ صائب تبریزی کلمه لوح و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی کلمات ده و فرمان و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در خطبه ۱ نهج البلاغه و در شعر ۱ آغاز کتاب شاهنامه فردوسی و در ترجیع ۱ شاه نعمت الله ولی و در بابهای ۱ و ۴ انجیل مرقس و در غزل ۵۹۳۲ صائب تبریزی کلمه فرمان و در حکایت ۲۰ باب سوم در فضیلت قناعت گلستان سعدی کلمات فرمان و چشم و در مقاله کلمات چشم، طمع و ناموس ذکر شدهاند. اگر عبارت «همدستی رژیم انگلستان با خمینی» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۱۰۱ میشود. در مقاله عددهای ۱۱:۰۲ و ۲۰۱۱ ذکر شدهاند. ارقام عددهای ۱۱:۰۲، ۲۰۱۱ و ۲۱۰۱ مشترک هستند. رژیم انگلیس دزد و غارتگر است. اگر عبارت «انگلستان دزد» را به اعداد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل 627 میشود. در مقاله عدد ۶۲۷ ذکر شده است. در سوره مائده و ترجمه خرمشاهی بیان شده: «دستان مرد و زن دزد را به كيفر كارى كه كردهاند ببريد كه عقوبتى الهى است و خداوند پيروزمند فرزانه است» در این آیه کلمه الهی وجود دارد. آیه ۱ سوره مسد و ترجمه الهی قمشهای بیان کند: «ابو لهب (که دایم در پی آزار و دشمنی پیغمبر بود با تمام اقتدار و دارایی) نابود شد و دو دستش (که سنگ به رسول میافکند) قطع گردید.» بر اساس آیهای از سوره مائده که به آن اشاره گردید دست دزد را قطع میکنند. اگر طبق سوره مائده دست دزد قطع شود، طبق سوره مسد باید دست هر کسی که سنگ میاندازد نیز قطع شود! دست در این دو آیه معنای حقیقی و مجازی میدهند. حقیقت آیه سوره مائده کوتاه کردن دست دزد از امکان دزدی است؛ نه اینکه دست دزد به طور فیزیکی قطع شود. در حکایت ۲۰ باب پنجم گلستان سعدی کلمات عبارت «کوتاه کن دست» و دزد و در شعر ۱ خسرو و شیرین نظامی عبارت دست کوتاه و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی کلمات دست و کوتاه وجود دارند. سوره مسد سوره ۱۱۱ قرآن است. در مقاله بیان شده که سوره یوسف ۱۱۱ آیه دارد. در سوره یوسف کلمات دست، دزد و کوتاهی ذکر شدهاند. در مقاله بیان شده که رژیم انگلیس دزد و غارتگر است. دست رژیم انگلیس را نمیتوان به طور فیزیکی قطع کرد. باید جلوی امکان دزدی را گرفت. در ویکیپدیا بیان شده ابولهب مثل ابولحیة و به معنای «پدر ریش/مرد ریشو» است. در مقاله بیان شده که خمینی بیان کرده: «تراشیدن ریش و یا ماشین زدنی که در حکم تراشیدن باشد، حرام است علی الاحوط.» در توضیحات سید روحالله خمینی در ویکیپدیا بیان شده: «من تا اُنجایی که بتوانم، تا اُنجایی که اخلاق اسلامی اقتضا میکند که همه اینها را به آرامش دعوت کنم، همه گروهها و گروهکها را به آرامش دعوت کنم، همه افراد را به آرامش اِ دعوت کنم، عمل خواهم کرد، نصیحت خواهم کرد، نصیحت برادرانه خواهم کرد، نصیحت خاضعانه خواهم کرد، لکن این را باید همه بدانند اُن روزی که من احساس خطر برای جمهوری اسلامی بکنم، اُن روزی که من احساس خطر برای اسلام بکنم، اُن روز اینطور نیست که بَز ما باز من بشینم نصیحت کنم؛ دست همه را قطع خواهم کرد.» داستایفسکی نویسنده کتابهای «شوهر حسود» و «دزد شرافتمند» است. در قصیده ۱۱۴ خاقانی کلمات حسود و دزد و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمه یغما و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات تاراج و دزدان در قصیده ۱ عراقی کلمات تاراج و ربوده و در شعر ۲ دفتر اول مثنوی و معنوی مولانا کلمه ربود و در باب ۲۲ و ۱۱۱ انجیل برنابا و در باب ۱۱ انجیل مرقس کلمه دزد و در غزل ۱۱ فرخی یزدی کلمه غارت و در غزل ۱۸۷۶ مولانا کلمات یغما و دزد و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمات فتنه و دزد و در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی کلمات فتنه و غارت وجود دارند. در خبر زیر از پیشخوان با عنوان «قربانی ملکه حسود» بر اساس روزنامه وطن امروز و فیلم اسپنسر به حسادت الیزابت دوم به دایانا اسپنسر اشاره شده است. در بابهای ۴ و ۲۰ کتاب مقدس زبور و در برگ ۲۰ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمه قربانی و در برگ ۲۲ کتاب آشنایی با صادق هدایت کلمه روزنامه و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات وطن، امروز و تاج و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات خبر، امروز و تاج و در مقاله کلمه تاج ذکر شده است. در خبر پیشخوان به سریال تاج درباره الیزابت دوم اشاره شده است. تاجگذاری الیزابت دوم در ۲ ژوئن ۱۹۵۳ است. درگذشت محمدرضا شاه پهلوی در سال ۱۳۵۹ خورشیدی بوده است. در غزل ۱۳۹۵ مولانا کلمات شاه و فتنه و در سوره قصص کلمه فتنه وجود دارد. سوره قصص ۵۹۳۱ حرف دارد. رقمهای اعداد ۱۳۵۹، ۱۹۵۳ و ۵۹۳۱ مشترک هستند. در مقاله به سوره قصص اشاره شده است. سوره قصص ۱۴۴۳ کلمه دارد. الیزابت دوم متولد سال ۱۳۴۴ هجری قمری است. رقمهای اعداد ۱۳۴۴ و ۱۴۴۳ مشترک هستند. الیزابت دوم متولد سال ۱۹۲۶ میلادی است. در مقاله عدد ۱۶۲۹ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۶۲۹ و ۱۹۲۶ مشترک هستند. درگذشت الیزابت دوم در سال ۲۰۲۲ میلادی بوده است. در ادامه مقاله به سال ۲۰۲۲ میلادی اشاره شده است. در سوره قصص به قارون اشاره شده است. در ویکیپدیا بیان شده: «قارون از افراد بنیاسرائیل (مصر باستان)، معاصر موسی پیامبر و به قولی پسرعموی وی بود. قارون جاهطلب، بخیل، حسود و بسیار ثروتمند بود، آنچنانکه چند تن زورمند زیر بار کلیدهای مخازن و دفاتر حساب اموالش زانو میزدند. هرچند او را اندرز میدادند که به مال دنیا مغرور نشود، و آن را در راه خیر مردم صرف کند، نمیپذیرفت.» در برگ ۱۱ کتاب مکتوب و در برگ ۲۰ کتاب آشنایی با صادق هدایت کلمه معاصر و در مقاله کلمات معاصر، موسی، کلید، دفتر، جاه و حسود و در باب ۱ انجیل مرقس کلمات موسی و زانو و در برگ ۲۲ کتاب کیمیاگر.و در غزل ۲۵۳۹ صائب تبریزی کلمه زانو و در لمعات ۱ عراقی کلمه مخزن و در قصیده ۱ حافظ و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمه خزینه و در قطعه ۱ خاقانی کلمه خازن و در شعر ۴ بخش هفده الهی نامه عطار کلمات مغرور و مال وجود دارند. در توضیحات قارون در ویکیپدیا بیان شده: «خدا زلزلهای سخت پدیدآورد و زمین «قارون، خانه و گنجش» را به کام خود کشید» در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمه قارون و عبارت «زمین از تب لرزه» و در خطبه ۱ نهج البلاغه عبارت لرزش زمین و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات زمین و لرزان و در قصیده ۱ حافظ کلمات زمین و لرزه ذکر شده است. شعر «صدای درونی» سروده ویکتور هوگو است. در زیر خبری از صدای آمریکا با عنوان «اختلاس با طعم «چای دبش» در سایه سکوت مجلس؛ واکنشها: از «جیب مردم» است» آمده است. در باب ۱ انجیل مرقس کلمات خبر، صدای و ساکت و در مقاله کلمات خبر، صدا، آمریکا، سایه و مجلس و در برگ ۱۱۱ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه آمریکا و در برگ ۲۰ کتاب کیمیاگر کلمه چای و در برگ ۲۲ کتاب کیمیاگر کلمات چای و جیب و در غزل ۱ بیدل دهلوی و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در غزل ۱۱ فروغی بسطامی کلمه جیب و در باب ۴ انجیل مرقس کلمات مردم و ساکت و در باب ۴ کتاب مقدس زبور و در برگ ۱۱۱ کتاب عطیه برتر کلمات مردم و سکوت و در برگ ۱۱۱ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمات سکوت و مجلس وجود دارند. اشو نویسنده کتابهای «یک فنجان چایی» و «صوفی مرد راه: آوازه سکوت» است. در خبر زیر بیان شده: «بهنام امینی، فعال سیاسی، با یادآوری سخنی از امیرعباس هویدا، نخستوزیر دوره محمدرضا شاه پهلوی که دوره کار او با رشد و شکوفایی اقتصادی همراه بود، در رسانه اجتماعی ایکس نوشت: «به قلههای فساد نزدیک شدهاند، رکورد اختلاس دزدی و فساد در تاریخ ایران با یک چای دبش شکسته شد، این ادعای خامنهای که به قلهها نزدیک شدهایم را مقایسه کنید با سخن هویدا نازنین که میگفت ما نمیخواهیم مردم را ناراحت کنیم!»» داستایفسکی نویسنده کتاب «نازنین» است. در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات سخن، امیر و امین و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان کلمه امین و در مقاله کلمه سخن و در غزلهای ۱۱ و ۱۲۰۷ مولانا کلمه نازنین و در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمات امینان و قله و در برگ ۲۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه قله و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات قله و دزد و در قصیده ۲ ملک الشعراء بهار کلمه فساد و در مقاله کلمه دزد وجود دارد. در زیر عکس داریوش کریمی مجری برنامه پرگار بیبیسی آمده است. در توضیحات داریوش کریمی در ویکیپدیا و بخش نقدها بیان شده: «شاهین نجفی: «مقاله کارمند بیبیسی در قیاس اسما اسد و شهبانو فرح در ادامه عقدهگشایی و کینه همیشگی از پهلویست. این عقده درونی و دیرینه راه را بر اندیشه مستقل و نقد منصفانه تاریخی میبندد. اما جایگاه شهبانو فرح در قلب میلیونها ایرانی و در دل تاریخ هنر مدرن ما ثابت شده است.» در مقاله کلمات نقد، شاهین، فرح پهلوی، راه، اندیشه، قلب و کینه و در مسمطات ۱ ادیب الممالک کلمات راه، اندیشه، انصاف، دل و ثابت و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در غزل ۱۲۷۰ صائب تبریزی و در غزل ۲۷۹۷ مولانا کلمه انصاف و غزل ۱ فیض کاشانی و در تضمین ۱ فروغی بسطامی و در حکایت ۲۰ باب پنجم گلستان سعدی کلمه عقده وجود دارد. تک آهنگ بیبی بیبیسی اثر شاهین نجفی است. در مقاله به سحابی و عدد ۱۸۳ اشاره شده است. قدر ظاهری سحابی قلب ۳/۱۸ است. در مطلبی که درباره فرح پهلوی بیان گردید کلمه قلب وجود دارد. قدر ظاهری سحابی مورچه ۸/۱۳ است. ارقام عددهای ۸/۱۳ و ۳/۱۸ مشترک هستند. در مقاله بیان شده که مورچه نماد خدمت است. در مقاله به خدمات ملکه فرح پهلوی اشاره شده است. اگر عبارت «اسما اسد» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۱ میشود. اسما اسد متولد ۱۱ اوت است. اسما اسد متولد سال ۱۳۵۴ خورشید است. در مقاله به سال ۱۳۵۴ خورشیدی اشاره شده است. اسما اسد متولد سال ۱۳۹۵ قمری است. در مقاله عدد ۱۳۹۵ ذکر شده است. اسما اسد متولد لندن است. در برگ ۲۰۰ کتاب الف به لندن پایتخت انگلیس اشاره شده است. در ویکیپدیا مساحت انگلستان ۱۳۰۳۹۵ کیلومتر مربع ذکر شده است. تفاوت عددهای ۱۳۹۵ و ۱۳۰۹۵ رقم صفر است. در ویکیپدیا بیان شده که اسما اسد در حال درمان بیماری سرطان است. در قطعه ۱ خاقانی کلمه سرطان وجود دارد. اسما اسد همسر بشار اسد است. در قصیده ۱ حافظ کلمه همسر وجود دارد. عکسی از خبر بیبیسی که در ادامه آمده چند سال قبل گرفته شده است. در کنار خبر بیبیسی خبر دیگری با عنوان «آیا با درگیری روسیه در اوکراین، سپاه در سوریه قدرت بیشتری میگیرد؟» آمده که در آن عکس بشار اسد مشخص است. در مقاله به بشار اسد، روسیه، اوکراین و سپاه اشاره شده است. بشار اسد بلند قد و لاغر است. در ترجیع بند ۱ مولانا و در قصیده ۱ مجد همگر و در تضمین ۱ فروغی بسطامی و در غزل ۱۳۹۵ مولانا کلمه قد و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در شعر ۱ پس چه باید کرد؟ اقبال لاهوری کلمه قامت و در غزل ۳۵۴۱ صائب تبریزی کلمات قامت و بلند و در ادامه مقاله کلمه بلند و در قصیده ۱ اوحدی کلمه لاغر وجود دارد. در روزنامه وطن امروز که در خبر سایت پیشخوان آمده عکس ابراهیم رئیسی مشخص است. در سال ۲۲ یا ۲۰۲۲ میلادی ابراهیم رئیسی مردم معترض را مگس خطاب کرد. در مقاله به سوره حج اشاره شده است. سوره حج سوره ۲۲ قرآن است. در سوره حج و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در حکایت ۲ باب هشتم در شکر بر عافیت بوستان سعدی کلمه مگس و در شعر ۴ بخش سیزده مصیبت نامه عطار کلمه پشه وجود دارد. جمله ابراهیم رئیسی باعث شده مردم با مگس یاد ابراهیم رئیسی میافتند. در مقاله بیان شده که کلمات خامنهای و خامه شبیه هستند. مگس یا پشه اطراف خامه میچرخد. در باب ۱ انجیل برنابا و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در برگ ۱۱ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه و در قصیده ۲۷۶ ملک الشعراء بهار کلمه پست وجود دارد. در کتاب نور که آدرس آن در ادامه مقاله آمده پستی از اینستاگرام ایران اینترنشنال با عنوان «پهباد آکینجی پس از جست و جو برای بالگرد رئیسی روی دریاچه وان پرچم ترکیه را رسم کرد» قرار دارد. در منشور کوروش کلمات جستجو و دریا یا دریاچه و در مقاله کلمات ترکیه و جستجو و در باب ۱ انجیل مرقس کلمات دریاچه و جستجو و در باب ۴ انجیل مرقس کلمات دریاچه و دریا و در بابهای ۲ و ۱۱ انجیل مرقس و در باب ۱ کتاب مقدس جامعه و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در خطبه ۱ نهج البلاغه و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در قطعه ۱ خاقانی و در مثنوی و قصیده ۱ نسیمی و در غزل ۱ فروغی بسطامی و در غزل ۱۱ شاه نعمت الله ولی و در غزلهای ۱۱ و ۲ حافظ و در باب ۲۰ انجیل برنابا و در برگ ۲۰ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه و در برگ ۲۲ کتاب کیمیاگر و در قصیده ۲۷۶ ملک الشعراء بهار و غزل ۱۸۷۶ مولانا و در غزلهای ۱۳۲۸ و ۵۹۳۲ صائب تبریزی کلمه دریا و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات دریا، دریاچه، ترک و رسم و در غزل ۲ سلمان ساوجی کلمات دریا و وان و در غزل ۱ محتشم کاشانی و در غزل ۱۳۹۵ مولانا کلمه وان و در باب ۲۰ کتاب مقدس زبور کلمه پرچم و در قصیده ۲ ملک الشعراء بهار کلمات دریا و رسم و در برگ ۲۲ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمات ترکستان و رسم و در برگ ۲۰۰ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمات ترک و رسم و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در پستی از الهی قمشهای که در مقاله آمده کلمه رسم وجود دارد. رمانهای «کارگران دریا» و «رنجبران دریا» نوشته ویکتور هوگو هستند. نقاشی «فانوس دریایی» اثر ویکتور هوگو است. فرود فولادوند در دوبله فیلم «رئیس بزرگ» نقش داشته است. فرود فولادوند در ترکیه ناپدید شده است. در توضیحات فرود فولادوند در ویکیپدیا بیان شده: «فولادوند پس از ترکیه به لندن مهاجرت کرد و در ابتدا مدتی با مطبوعات فارسیزبان همکاری داشت اما در سالهای نخست دهه ۱۳۸۰ انجمنی سیاسی به نام «انجمن پادشاهی ایران» را پایهگذاری کرد.» ابراهیم رئیسی متولد سال ۱۳۸۰ قمری است. در مقاله عدد ۱۳۸۰ ذکر شده است. اگر عبارت «پهباد آکینجی پس از جست و جو برای بالگرد رئیسی روی دریاچه وان پرچم ترکیه را رسم کرد» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۳۵۱۷ میشود. در مقاله به فتنه ۱۳۵۷ خمینی اشاره شده است. ارقام عددهای ۱۳۵۷ و ۳۵۱۷ مشترک هستند. در شعر مجلس اول سعدی و در غزل ۱ غنی کشمیری و در قصیده ۱۱۴ خاقانی و در شعرهای ۲۵۳ و ۲۶۷ پیام مشرق اقبال لاهوری و در غزل ۱۳۲۸ صائب تبریزی و در غزل ۱۸۷۶ مولانا کلمه پرواز وجود دارد. در کتاب نور خبری از یورونیوز با عنوان ««پرواز با هلیکوپترهای شاه»؛ بالگرد حامل ابراهیم رئیسی تا چه حد مناسب پرواز بود؟» آمده که بیان میکند بالگرد حامل ابراهیم رئیسی در اختیار جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران بوده است. در مقاله کلمات جمعیت و هلال و در شعر گوهر عشق رضی الدین آرتیمانی کلمه احمر ذکر شده است. روزی که هلیکوپتر ابراهیم رئیسی سقوط کرد مصادف با روز جمعیت بود. در خبر یورونیوز بیان شده که هلیکوپتر رئیسی از نوع بل بوده است. در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در لمعات ۱ عراقی کلمه بل وجود دارد. در روزنامه وطن امروز بیان شده که قبض گاز مشترکان پرمصرف (حدود ۴ درصد کل مشترکان) ۴ برابر میشود. در خطبه ۱ نهج البلاغه و در شعر ۲ دفتر اول مثنوی و معنوی مولانا کلمه قبض و در ادامه مقاله کلمه گاز و عدد ۴ ذکر شده است.
https://www.pishkhan.com/news/248095
https://ir.voanews.com/a/financial-corruption-embezzlement-iran-economy-poverty/7385429.html
حرف مقطعه الر
در قصیده ۱۱۴ خاقانی منظور از مصرع «بسم بین هر سه حرف والله چار» بسم الله الرحمن الرحیم است. در توضیحات بسم الله الرحمن الرحیم در ویکیپدیا به امیرعباس هویدا اشاره شده است. در مقاله به ارتباط بین امیرعباس هویدا و سوره یوسف و حجرالیمامه یا حجر اشاره گردید. در آیه ۱ سورههای یوسف و حجر حرف مقطعه الر به بسم الله الرحمن الرحیم اشاره میکند. در ابتدای کلمات الرحمن الرحیم حرف مقطعه الر قرار دارد. در مقاله بیان شده که سوره انعام ۲۹۷۱ کلمه دارد. هویدا متولد سال ۱۲۹۷ خورشیدی است. ارقام اعداد ۱۲۹۷ و ۲۹۷۱ مشترکند. در سوره انعام و در پستی از الهی قمشهای که در مقاله آمده کلمات هویدا و تسلیم و در برگ ۱۱۱ کتابهای پله پله تا ملاقات خدا و والکیریها کلمه تسلیم و در قصیده ۱ عراقی و در غزل ۲ سلمان ساوجی کلمه مسلمان وجود دارد. بسم الله الرحمن الرحیم ۲۷ حرف باطن و ۱۹ حرف اول دارد. این دو عدد در کنار یکدیگر عدد ۱۹۲۷ را ایجاد میکنند. در ادامه مقاله بیان شده که بسم الله الرحمن الرحیم به مرحله روح الله یا روح القدس یا مقام تسلیم یا مسلمانی اشاره میکند. این نشان از رسیدن امیرعباس هویدا به مقام تسلیم است. در کتاب نور و کتاب نشانهها که آدرس آنها در ادامه کتاب آمده مطالبی درباره رسیدن امیرعباس هویدا و سپهبد ربیعی به مقام تسلیم بیان شده است. در شکل راه کمال که در ادامه مقاله آمده این مرتبه از کمال نشان داده شده است. رمان «آخرین روزهای یک محکوم به اعدام» نوشته ویکتور هوگو است. در زیر مستندی از شبکه من و تو درباره فتنه خمینی با عنوان مدرسه اعدام آمده که در آن سپهبد ربیعی بیان کرده: «و اسلام عمیقا در قلب و جان و ما نفوذ دارد.» در مسمط ۱ ادیب المماک کلمات مستند، من، تو، اسلام، دل و جان و در تضمین ۱ فروغی بسطامی کلمات اسلام، دل و جان و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات من، تو، قلب، دل و جان و در ادامه مقاله کلمات من و تو و در غزل ۳۵۲۹ صائب تبریزی کلمات من، تو و شحنه یا پاسبان یا نگهبان و در حکایت ۲۰ سعدی باب پنجم گلستان سعدی کلمات من، تو، شحنه و دل و در قصیده ۱ طبیب اصفهانی کلمه نگهبان و در غزل ۱۸۷۶ مولانا کلمات مدرسه و فتنه و در برگهای ۲۲ و ۱۱۱ کتاب پله پله تا ملاقات خدا و در برگ ۴ کتابهای کیمیاگر و تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه مدرسه و در ترجیع بند ۱ مولانا و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در غزل ۱ جهان ملک خاتون و در باب ۲۲ کتاب مقدس زبور و در غزل ۱۳۹۵ مولانا کلمات من، تو، دل و جان و در شعر ۲۵۳ پیام مشرق اقبال لاهوری کلمات من، تو و دل و در قصیده ۱ مجد همگر کلمات من، تو، عمیق، دل، جان و پاسبان و در قصیده ۱۱۴ خاقانی کلمات افسر، دل و جان و در باب ۴ انجیل مرقس کلمات عمق، عمیق، قلب و دل و در برگ ۱۱ کتاب الف کلمه عمیق و در برگ ۱۱ کتاب آشنایی با صادق هدایت و در برگ ۱۱۱ کتاب زهیر کلمه عمق و در برگ ۲۰ کتاب آشنایی با صادق هدایت کلمه اعماق و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در غزل ۱ سلیم تهرانی و در شعر ۱ خسرو و شیرین نظامی و در غزل ۱ فیض کاشانی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی و در غزلهای ۱۱ مولانا، فروغی بسطامی و عبید زاکانی و در شعر ۴ بخش دوازده الهی نامه عطار و در قصیدههای ۲۷۶ و ۲ ملک الشعراء بهار و در غزل ۲ سلمان ساوجی و در غزلهای ۲۲ و ۲۰ حافظ و در غزلهای ۲۰۰ و ۱۹۴ عراقی و در غزل ۳۵۲ سعدی و در غزلهای ۱۳۲۸ و ۲۵۳۹ صائب تبریزی کلمات دل و جان و در قصیده ۱ اوحدی و در باب ۴ کتاب مقدس زبور و در برگهای ۱۱۱ و ۲۰۰ کتاب والکیریها و در برگ ۲۰ کتاب کیمیاگر کلمه قلب و در برگ ۲۰ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمات قلب، جان و نفوذ و در ادامه مقاله کلمه نفوذ ذکر شده است. اشو نویسنده کتاب «ضربان قلب، حقیقت مطلق» است. در مسمط ۱ ادیب الممالک و در قصیده ۱۱۴ خاقانی کلمه مطلق وجود دارد. صفات خداوند یا روح خداوند در دل انسانهای عاشق خداوند جای میگیرد. کلمات قلب، دل و جان بیانگر مرحله کمال روح الله یا روح القدس یا مقام تسلیم یا مسلمانی هستند. در باب ۱ انجیل مرقس کلمات روح خدا یا روح الله، روح القدس و دل در ترجیع ۱ شاه نعمت الله ولی کلمات روح القدس، دل و جان و در مثنوی ۱ نسیمی کلمات روح قدس، دل و جان در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در تضمین ۱ فروغی بسطامی کلمات عاشق و دل وجود دارند. از مستند شبکه من و تو چند سال قبل عکس گرفته شده است. بعد از تعطیلی شبکه من و تو مستند زیر از سایت این شبکه پاک شده است. در مقاله به تعطیلی و پاک کردن اشاره شده است. در قصیده ۱ مجد همگر و در بابهای ۴ و ۲۲ انجیل برنابا و در غزل ۳۵۲ سعدی کلمه پاسبان و در سوره انعام کلمات نگهبان و تسلیم ذکر شدهاند. «و اینک نگهبانی او پایان یافت» عنوان یکی از قسمتهای سریال بازی تاج و تخت است. سپهبد ربیعی افسر و فرمانده نیروی هوایی ارتش شاهنشاهی و نگهبان و پاسبان ایران بود که در فتنه خمینی و در زندان قصر تیرباران و شهید گردید. در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات افسر، شاه و لاله و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در غزل ۱ محتشم کاشانی و در قصیده ۱ عراقی و در شعر ۲۵۳ پیام مشرق اقبال لاهوری کلمه لاله ذکر شده است. گل لاله در ایران نماد شهادت است. در قصیده ۱ حافظ کلمات افسر، شهنشاه و قصر و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمه شهنشه و در تضمین ۱ فروغی بسطامی کلمه شهنشاه و در مقاله کلمه زندان و در غزل ۱ شهریار و در برگ ۲۰ کتاب کیمیاگر و در برگ ۲۰۰ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه قصر وجود دارد. در توضیحات امیر حسین ربیعی در ویکیپدیا بیان شده: «او پس از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ دستگیر، توسط خلخالی به مرگ محکوم و در زندان قصر اعدام شد.» در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی کلمات فتنه و خلخال وجود دارند. فرخی یزدی نیز در زندان قصر بوده است. در غزل ۱۱ فرخی یزدی کلمه انتقام وجود دارد. اعدام انتقام جویی است. خمینی با اعدام فرماندهان، افسران و نگهبانان بالیاقت، ایران را ضعیف کرد و موجب گردید که صدام از رژیم بعث عراق به کشور حمله کند. در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات افسر و لایق و در ترجیع ۱ شاه نعمت الله ولی کلمه شایسته و در باب ۱ انجیل مرقس و در حکایت ۲۰ باب سوم گلستان سعدی کلمه لایق و در برگ ۲۰۰ کتاب والکیریها کلمات لایق و ضعف و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات افسر و ضعیف و در برگ ۲۰۰ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه و در شعر ۴ بخش سیزده مصیبت نامه عطار و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمه ضعیف و در برگ ۱۱ کتاب والکیریها کلمه ضعف و در قصیده ۱۱۴ خاقانی کلمه بغداد وجود دارد. در مقاله به غزلهایی از عراقی اشاره شده است. در ادامه مقاله خبری از مگ ایران آمده که به عراق اشاره میکند. در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمه شاپور کلمه شاپور و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمه بختیاری وجود دارد. در توضیحات شاپور بختیار در ویکیپدیا و بخش «شاپور بختیار و جنگ ایران و عراق» بیان شده: «از سوی دیگر ارتش بر اثر اقدامات خمینی به شدت تضعیف و تحقیر شده و دیگر آن انسجام لازم را ندارد.» در توضیحات شاپور بختیار در ویکیپدیا بیان شده: «تیمور بختیار، پسرعموی شاپور، ۴ سال ریاست ساواک را بر عهده داشت. از دیگر خویشاوندان بختیار ثریا اسفندیاری (دخترعموی بختیار)، لوئیز صمصام بختیاری و محمدعلی قطبی هستند.» در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمات شاپور و ریاست و در مقاله کلمات بختیاری، ساواک، عمو، محمدعلی و قطب و در غزل ۱ محتشم کاشانی کلمه ثریا وجود دارد. در ادامه مقاله خبری از سایت جامعه خبری تحلیلی الف آمده که در آن عکسهای زیر از تخته سفید و یک کاغذ قرار دارند که بر روی آنها بسم الله الرحمن الرحیم ذکر شده است. در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمه تخته و در مقاله کلمه سفید و در برگ ۲۲ کتاب والکیریها و در برگ ۱۱۱ کتاب آشنایی با صادق هدایت کلمه کاغذ وجود دارد. استاد طاهری بیان میکنند که بسم الله الرحمن الرحیم را میتوانیم به دو بخش بسم الله و دیگری الرحمن و الرحیم تقسیم کنیم. بسم الله یعنی به نام الله که همان تجلیات خداوند یا وجه الله است. «فاینما تولوا فثم وجه الله» هرجا نگاه کنیم وجه و جمال خداست. در رباعی ۱ خیام و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در قصیده ۱ حافظ و در شعر ۱ خسرو و شیرین نظامی و در غزل ۱ محتشم کاشانی و در قصیده ۱ مجد همگر و در غزل ۱۱ نسیمی و در برگ ۲۰ کتاب آشنایی با صادق هدایت و در لمعات و قصیده ۱ عراقی و در غزلهای ۲۰۰ و ۱۹۴ عراقی کلمه جمال وجود دارد. هر مخلوقی را نگاه کنیم نامی دارد و هر نام، نام خداست. اسامی خداوند در جهان هستی به صورت زیبایی تجلی پیدا کردهاند. زیبایی جنبه معشوقیت خداوند است. در جهان هستی ماه نماد زیبایی است. در شعر ۱ آغاز کتاب شاهنامه فردوسی کلمه ماه و در غزلهای ۳۲۵۹ و ۳۵۲۹ صائب تبریزی کلمه مهتاب و در قصیده ۲ ملک الشعراء بهار کلمات مهتاب و زیبا و در قصیده ۱ نسیمی کلمات ماه و زیبا و در برگهای ۲، ۲۰ و ۱۱ کتاب کیمیاگر و در برگ ۱۱ کتاب زهیر و در غزل ۴ حافظ و در باب ۲ کتاب مقدس جامعه و در غزل ۲۰۰ عراقی و در برگ ۲۰۰ کتاب الف و در قصیده ۲۷۶ ملک الشعراء بهار و در پستی از الهی قمشهای که در مقاله آمده کلمه زیبا وجود دارد. افلاطون نویسنده کتاب زیبا است. الرحمن و الرحیم، رحمت عام و خاص خداوند هستند که بخشندگی و مهربانی خداوند را نشان میدهند. در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمات رحمت، عام و خاص و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمات رحمت، عام و بخشنده و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمه بخشنده و در باب ۱۱۱ کتاب مقدس زبور عبارت رحیم و مهربان و در قصیده ۱ مجد همگر و در برگ ۲۲ کتاب عطیه برتر و در غزل ۳۵۲ سعدی کلمه مهربان و در غزل ۱۱۱ حافظ کلمه عام و در ترجیع بند ۱ مولانا و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در مثنوی ۱ نسیمی و در غزل ۱ جهان ملک خاتون و در برگ ۲۲ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمه خاص وجود دارد. عاشق بخشنده و مهربان است و از این جهت الرحمن و الرحیم جنبه عاشقی خداوند را مطرح میکنند. در جهان هستی خورشید مظهر بخشندگی و مهربانی است. زمانی که معشوق در برابر عاشق قرار گیرد عشق پدیدار میشود. بسم الله الرحمن الرحیم جمع معشوق و عاشق و بیانگر عشق ماه و خورشید یا بالاترین مرتبه عشق در جهان دوقطبی نیک و بد یا مرحله روح الله یا روح القدس یا صفات خداوند است. در لمعات ۱ عراقی و در غزل ۲ فرخی یزدی و در شعر ۴ بخش دوازده الهی نامه عطار کلمات معشوق و عاشق و در شعر ۲ دفتر اول مثنوی و معنوی مولانا و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در قصیدههای ۱ مجد همگر و نسیمی و در تضمین ۱ فروغی بسطامی و در غزلهای ۱۱ نسیمی و عبید زاکانی و در قصیده ۲۷۶ ملک الشعراء بهار و در غزلهای ۱۳۹۵ و ۱۸۷۶ مولانا و در غزل ۳۲۹۵ صائب تبریزی کلمه عاشق وجود دارد. در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی به شیرین و فرهاد یا معشوق و عاشق اشاره شده است. در قصیده ۱ امیرخسرو دهلوی و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در قصیده ۱ طبیب اصفهانی و در شعر ۲۵۳ پیام مشرق اقبال لاهوری کلمه عروس و در باب ۲ انجیل مرقس کلمات عروس و داماد یا معشوق و یا عاشق ذکر شدهاند. ماه و شب نماد معشوق یا زن هستند. در قصیده ۱ اوحدی و در غزل ۱ شهریار و در غزل ۱۱ شاه نعمت الله ولی کلمات ماه و شب و در غزل ۱۲۷۰ صائب تبریزی کلمات مه و شب ذکر شدهاند. صادق هدایت نویسنده کتاب «سرگذشت ماه» و مصطفی فرزانه نویسنده کتاب «ماه گرفته» است. نقاشیهای «زنی با سبد» و «زن کوبیسم» آثار صادق هدایت هستند. «شب دراز» و «زن سرخ» عنوان قسمتهایی از سریال بازی تاج و تخت هستند. در باب ۲ کتاب مقدس جامعه کلمات شب و زن و در برگ ۲۰۰ کتاب الف کلمات شب، زن و سرخ و در مقاله و در برگ ۱۱۱ کتاب آشنایی با صادق هدایت کلمه سرخ وجود دارد. داستایفسکی نویسنده کتاب «شبهای روشن» است. خورشید و روز نماد عاشق یا مرد هستند. در توضیحات کتاب کیمیاگر در ویکیپدیا نقاشی زیر آمده که قرینه آن شبیه راه کمال که در ادامه آمده است. در سمت راست قرینه این نقاشی خورشید و شمشیر قرار دارند. در این نقاشی نماد مرد با شمشیر نشان داده شده است. انتخاب این نماد برای مرد اشتباه است. در سمت چپ قرینه این نقاشی ماه و زن قرار دارند. در شعر ۱ خسرو و شیرین نظامی کلمات زبور و داوود و در باب ۱ انجیل برنابا کلمه داوود و در بابهای ۱ و ۲۲ کتاب مقدس زبور داوود(ع) و در قصیده ۱ طبیب اصفهانی و در حکایت ۲۰ سعدی باب پنجم گلستان سعدی کلمات شب و روز و در باب ۱ کتاب مقدس یوشع کلمات شب و روز، زنان و مردان و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات یوشع و شب و روز و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات روز و شب، ماه و آفتاب و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات شب و روز، لیل و نهار، ماه و آفتاب و در در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی کلمات شب، روز، لیل و نهار در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمات شب، روز، ماه و آفتاب و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمات مه و آفتاب و در غزل ۱۱ شاه نعمت الله ولی کلمات ماه و آفتاب و در ترجیع بند ۱ مولانا و در مثنوی ۱ نسیمی و در قصیده ۱ اوحدی و در غزل ۱ شهریار و در آیه ۲ سوره رعد که در ادامه مقاله آمده کلمات خورشید و ماه و در غزل ۱۳۹۵ مولانا کلمه مه و خورشید و در قصیده ۲ ملک الشعراء بهار و در غزل ۱۲۷۰ صائب تبریزی کلمات ماهتاب و آفتاب و در برگ ۲۰ کتاب پله پله تا ملاقات خدا و در غزل ۲۰۰ صائب تبریزی عبارت روز و شب و در رباعی ۲۰ خیام کلمات لیل و نهار و در شعر ۴ بخش سیزده مصیبت نامه عطار کلمات روز، شب، خورشید و قمر و در غزل ۱۲۰۷ مولانا کلمات شب و روز و در قصیده ۱۱۴ خاقانی کلمات ماه، خورشید، شب، روز، لیل و نهار ذکر شدهاند. منظور از شب قدر و روز الست مرحله روح الله یا روح القدس یا رب است. در سوره قدر کلمات شب قدر، روح و جبرئیل ذکر شدهاند. جبرئیل همان پروردگار یا روح الله یا روح القدس یا صفات خدا است. در سوره قدر و ترجمه انصاریان بیان شده: «فرشتگان و روح در آن شب به اذن پروردگارشان برای [تقدیر و تنظیم] هر کاری نازل می شوند.» اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۶۸۳۷ میشود. سوره زنان ۳۶۸۷ کلمه دارد. ارقام عددهای ۳۶۸۷ و ۶۸۳۷ مشترک هستند. در آیهای از سوره قدر که به آن اشاره گردید کلمه شب وجود دارد. در مقاله بیان شده که شب نماد زن است. آیه ۱۷۲ سوره اعراف بیان میکند: «و به یاد آر هنگامی که خدای تو از پشت فرزندان آدم ذرّیّه آنها را برگرفت و آنها را بر خودشان گواه ساخت که آیا من پروردگار شما نیستم؟ همه گفتند: بلی، ما گواهی دهیم. (برخی مفسرین گفتند: مراد ظهور ارواح فرزندان آدم است در نشأه ذرّ و عالم روح و گواهی آنها به نور تجرّد و شهود به توحید خدا و ربّانیت او در عوالم ملک و ملکوت.) (و ما این گواهی گرفتیم) که دیگر در روز قیامت نگویید: ما از این واقعه غافل بودیم.» آیه ۱۷۲ سوره اعراف به روز الست اشاره میکند. در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی عبارت «عهدِ الستت» و در غزل ۱۱۱ حافظ عبارت «عهد ازل» وجود دارد. خداوند در روز الست یا در ازل از همه عهد گرفته که وفادار و تسلیم صفات خداوند باشند. در قصیده ۲۲ خاقانی کلمات وفا و نیک عهدی و در غزل ۱۱ نسیمی کلمه صفات وجود دارد. بسم الله الرحمن الرحیم به معنی تسلیم بودن در برابر صفات خداوند است. منظور از مسلمانی رسیدن به مقام تسلیم است. در مقاله به سوره توبه اشاره شده است. در قرآن تنها سوره توبه با بسم الله الرحمن الرحیم آغاز نشده است. ذکر نشدن بسم الله الرحمن الرحیم در ابتدای سوره توبه اشاره به کسانی دارد که به عهد و پیمان خود وفادار نیستند. در آیه ۱ سوره توبه یا در آغاز سوره توبه بیان شده: «[ این اعلام بیزاری خدا و رسول اوست به مشرکانی که شما مسلمین با آنان عهد بستهاید (و آنان عهد شکستند).» «پیمان شکن» عنوان قسمتی از سریال بازی تاج و تخت است. در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمات توبه، عهد و «وفاداری به پیمان فطرت» ذکر شدهاند. منظور از فطرت صفات خداوند است که به صورت امانت یا بالقوه به آدم و به ما به عنوان سلولی از تن واحد آدم داده شدهاند. در غزل ۱۸۷۶ مولانا بیان شده:
در مدرسه آدم با حق چو شدی محرم *** بر صدر ملک بنشین تدریس ز اسما کن
این بیت نشان میدهد که منظور از آدم اسما خداوند یا مرحله روح الله یا روح القدس است. در داستان آفرینش حوا به زن یا معشوق و آدم به مرد یا عاشق تشبیه شده است. آیه ۱ زنان بیان میکند که مرد و زن از یک تن (تن واحد آدم) آفریده شدهاند. در باب ۱ انجیل مرقس کلمات روح خدا یا روح الله، روح القدس زن و مرد و در مثنوی ۱ نسیمی کلمات روح قدس و آدم و در قصیده ۱ نسیمی کلمات آدم و حوا وجود دارند. در باب ۱ انجیل برنابا و در ترجیع بند ۱ مولانا و در لمعات ۱ عراقی به آدم اشاره شده است. آیه ۱ سوره زنان بیان میکند: «ای مردم! از [مخالفت با فرمان هایِ] پروردگارتان بپرهیزید، آنکه شما را از یک تن آفرید و جفتش را [نیز] از [جنس] او پدید آورد و از آن دو تن، مردان و زنان بسیاری را پراکنده و منتشر ساخت. و از خدایی که به نام او از یکدیگر درخواست می کنید، پروا کنید و از [قطع رابطه با] خویشاوندان بپرهیزید. یقیناً خدا همواره بر شما حافظ و نگهبان است.» در ترجیع ۱ شاه نعمت الله ولی عبارت «کنت کنزا» ذکر شده که به حدیث «کُنْتُ کَنْزاً مَخْفِیّاً فَاحْبَبْتُ أنْ أُعْرَفُ وَ خَلَقْتُ الْخَلْقَ لِکَیْ أُعْرَفَ؛ من گنجی پنهان بودم، دوست داشتم شناخته شوم، خلائق را آفریدم تا شناخته شوم.» اشاره میکند. در این حدیث منظور از گنج پنهان صفات خداوند است که توسط بشر به عنوان جزء و سلولی از تن واحد آدم شناخته و درک میشوند. در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی به عناصر چهارگانه زمین اشاره شده است. در ترجیع بند ۱ مولانا و در قصیده ۱ عراقی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در غزلهای ۱۱ مولانا و عبید زاکانی و در برگ ۱۱ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه و در بابهای ۲ و ۲۲ کتاب مقدس زبور و در باب ۴ انجیل مرقس و در حکایت ۲۰ باب سوم گلستان سعدی و در رباعی ۲۰ خیام و در برگهای ۲۰ و ۲۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه و در قصیده ۲۲ خاقانی و در برگ ۲۰۰ کتاب والکیریها و در قصیده ۲۷۶ ملک الشعراء بهار و در غزل ۱۸۷۶ مولانا و در غزل ۲۵۳۹ صائب تبریزی کلمه زمین و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در مثنوی ۱ نسیمی کلمات زمین و عنصر ذکر شدهاند. در شکل راه کمال که در ادامه آمده عناصر چهارگانه زمین مشخص شدهاند. در عناصر چهارگانه زمین منظور از باد عشق در جهان دوقطبی است. در خطبه ۱ نهج البلاغه و در ترجیع بند ۱ مولانا و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در غزلهای ۱۱ حافظ و مولانا و در باب ۱۱۹ انجیل برنابا کلمات باد و عشق و در قصیده ۱ حافظ و در قصیده ۱ عراقی و در بابهای ۱، ۱۱ و ۱۱۱ کتاب مقدس زبور و در بابهای ۱، ۱۱، ۲ و ۴ کتاب مقدس جامعه و در بابهای ۱، ۲۰ و ۲۰۰ انجیل برنابا و در باب ۴ انجیل مرقس و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در برگ ۱۱۱ کتاب پله پله تا ملاقات خدا و در قصیده ۲ ملک الشعراء بهار و در غزلهای ۲ و ۴ حافظ و در قصیده ۱۱۴ خاقانی کلمه باد و در شعر گوهر عشق رضی الدین آرتیمانی و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در قصیدههای ۱ نسیمی و مجد همگر و در غزلهای ۱ شهریار، سلیم تهرانی و فروغی بسطامی و در لمعات ۱ عراقی و در شعر ۱ زبور عجم اقبال لاهوری و در غزلهای ۱۱ عبید زاکانی و سلمان ساوجی و در برگ ۱۱ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه و در برگ ۱۱۱ کتابهای الف و عطیه برتر و در غزلهای ۱، ۱۱۱ و ۲۲ حافظ و در برگ ۲۲ کتابهای الف و عطیه برتر و در برگ ۲۰۰ کتاب والکیریها و در قصیده ۲۷۶ ملک الشعراء بهار و در غزلهای ۱۲۰۷، ۱۳۹۵ و ۱۸۷۶ مولانا و در غزلهای ۱۳۲۸ و ۳۵۲۹ صائب تبریزی و در پستی از الهی قمشهای که در مقاله آمده کلمه عشق وجود دارد. افلاطون نویسنده کتاب «میهمانی عشق» است. درد بیهوده عشق نمایشنامهای کمدی اثر ویلیام شکسپیر است. «بادهای زمستان» و «شیر و گل سرخ» عنوان قسمتهایی از سریال بازی تاج و تخت هستند. گل سرخ نماد عشق است. در غزل ۱ محتشم کاشانی به گل سوری یا گل سرخ اشاره شده است. در غزل ۱۹۴ عراقی عبارت «ابجد عشق» وجود دارد. اگر کلمه عشق را به عددهای ابجد وسیط و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۰ و ۱۱ میشود. در منشور کوروش و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در ترجیع بند ۱ مولانا و در غزل ۱۱ حافظ و در برگ ۱۱۱ کتابهای پله پله تا ملاقات خدا و آشنایی با صادق هدایت و در بابهای ۱ و ۲ انجیل مرقس و در شعر ۲ دفتر اول مثنوی و معنوی مولانا و در رباعی ۲۰ ابوسعید ابوالخیر و در برگ ۲۰ کتابهای آشنایی با صادق هدایت و تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه و در باب ۲۲ کتاب مقدس زبور و در دوبیتی ۱۱۴ باباطاهر و در قصیده ۱۱۴ خاقانی و در غزلهای ۱۲۷۰، ۳۲۵۹ و ۳۵۲۹ صائب تبریزی کلمه آب و در مقاله کلمه آگاهی ذکر شده است. منظور از آب آگاهی است. در برگ ۴ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه شوپنهاور و در برگ ۱۱ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه عبارت ضد هگل وجود دارد. آرتور شوپنهاور هجونامهای ضد هگل را نوشته است. اگر عبارت «گئورگ ویلهلم فریدریش هگل» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۶۶ میشود. در مقاله عدد ۶۶ ذکر شده است. درگذشت هگل در سال ۱۲۱۰ خورشیدی است. در ادامه مقاله عدد ۱۲۱۰ ذکر شده است. در ویکیپدیا بیان شده هگل در سال ۱۸۳۰ رئیس دانشگاه برلین شد. در مقاله عدد ۱۸۳۰ و کلمه دانشگاه ذکر شده است. در توضیحات هگل در ویکیپدیا بیان شده: «از نظر هگل «خدا مطلق است و مطلق مجموع اشیاء تکامل یافته. خدا عقل است و عقل نسج و بنای قانونی طبیعی است که حیات و روح به موجب آن در حرکت است. خدا روح است و روح زندگی است، تاریخ تکامل روح یعنی رشد حیات است. حیات در آغاز نیروی مبهمی بود که از خود آگاه نبود. جریان تاریخ عبارت از این است که حیات یا روح از خودآگاهی یابد و آزاد شود. آزادی جوهر حیات است همچنانکه کشش جوهر آب است. تاریخ، رشد و تکامل آزادی است و غایتش آن است که روح کاملاً و با آگاهی از خود آزاد گردد». هگل به دایره جهان دوقطبی و رسیدن از ناآگاهی به آگاهی اشاره میکند. هگل آب را به آگاهی تشبیه کرده است. در مقاله کلمه میوه و در غزل ۱۳۹۵ مولانا کلمات نیک و بد ذکر شدهاند. هدف از خوردن میوه درخت نیک و بد در سمت راست دایره جهان دوقطبی، رسیدن به درخت آگاهی در سمت چپ دایره جهان دوقطبی است. در شکل راه کمال که در ادامه مقاله آمده این موضوع مشخص است. آب یا آگاهی باعث شکل پذیری و تغییر و تحول در خاک میشود. ویژگی خاک باروری و تبدیل شدن به شکلهای دیگر است. گل از ترکیب خاک و آب ایجاد میشود. در غزل ۱ سلیم تهرانی کلمات گل و خاک و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در خطبه ۱ نهج البلاغه و در ترجیع ۱ شاه نعمت الله ولی و در مثنوی و قصیده ۱ نسیمی و در قصیده ۱ مجد همگر و در شعر ۱ جاویدنامه اقبال لاهوری و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در تضمین ۱ فروغی بسطامی و در غزلهای ۱۱ نسیمی و فروغی بسطامی و در غزل ۲ حافظ و و در برگ ۲۲ کتابهای پله پله تا ملاقات خدا، الف و کیمیاگر و در باب ۴ انجیل مرقس و در شعر ۴ بخش دوازده الهی نامه عطار و در قصیده ۱۱۴ خاقانی و در غزل ۲۵۳۹ صائب تبریزی و در پستی از الهی قمشهای که در مقاله آمده کلمه خاک و در غزل ۱۱ مولانا کلمات آب و گل وجود دارند. بیت زیر از غزل ۱۱ مولانا به آفرینش آدم از گل اشاره میکند. نقاشی آفرینش آدم اثر میکلآنژ است.
چون تو سرافیلِ دلی، زندهکنِ آب و گلی *** دردم ز راه مقبلی در گوش ما نفخه خدا (غزل ۱۱ مولانا)
آتش باعث پختگی و دوام در گل میشود. در واقع آتش یا شیطان باعث پختگی و بادوامتر شدن آگاهیها میشود. شعر «عاقبت شیطان» سروده ویکتور هوگو است. در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در ترجیع بند ۱ مولانا و در مثنوی ۱ نسیمی و در غزل ۱ محتشم کاشانی و در باب ۱۱ کتاب مقدس زبور و در غزلهای ۱۱ فرخی یزدی و سلمان ساوجی و در برگ ۱۱۱ کتاب پله پله تا ملاقات خدا و در شعر ۲ دفتر اول مثنوی و معنوی مولانا و در قصیده ۲ ملک الشعراء بهار و در برگ ۲۲ کتاب عطیه برتر و در غزل ۲۲ حافظ و در برگ ۲۰۰ کتاب والکیریها و در شعر گوهر عشق رضی الدین آرتیمانی و در رباعی ۱۱۹ ابوسعید ابوالخیر و در غزل ۱۹۴ عراقی و در غزل ۱۸۷۶ مولانا و درغزلهای ۲۵۳۹ و ۳۲۹۵ صائب تبریزی کلمه آتش و در باب ۱ انجیل مرقس و در باب ۱۱۱ انجیل برنابا و در برگ ۱۱۱ کتاب والکیریها و در برگ ۴ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه شیطان و در باب ۴ انجیل مرقس کلمات شیطان و دوام و در غزل ۱۱ حافظ کلمه دوام و در مقاله کلمه آگاهی و در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمات شیطان، آتش و آگاهی ذکر شدهاند. در خطبه ۱ نهج البلاغه به سجده نکردن شیطان اشاره شده است. استاد طاهری بیان میکنند که در داستان آفرینش منظور از سجده نکردن شیطان به وجود آمدن جهان دوقطبی تضاد یا خیر و شر است. در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمه متضاد و وجود دارد. استاد طاهری در کتاب «چکیده کتابها» که آدرس آن در زیر آمده راز آفرینش آدم از گل و عناصر چهارگانه زمین را با مثال کوزه رمزگشایی کردهاند. شکل گرفتن کوزه نیز شامل مراحل خاک، آب و آتش است. در باب ۲ کتاب مقدس زبور و در شعر ۲ دفتر اول مثنوی و معنوی مولانا و در غزل ۱۳۹۵ مولانا کلمه کوزه و در باب ۲۲ کتاب مقدس زبور کلمه سفال وجود دارد. در رباعی ۱ خیام به آفرینش آدم از گل کوزه اشاره شده است. در برگ ۱۱ کتاب مکتوب کلمه ترانه وجود دارد. ترانههای خیام کتابی تحقیقی - ادبی از صادق هدایت است. عنوانی یکی از کتابهای صادق هدایت افسانه آفرینش است. در توضیحات خیام در ویکیپدیا به نقل از صادق هدایت بیان شده: «گویا ترانههای خیام در زمان زیستنش به دلیل خشک مغزی مردم پنهان بوده و دستهبندی نشده و تنها بین یکدسته از دوستان همرنگ و صمیمی او شهرت داشته یا در حاشیه جنگها و کتب اشخاص با ذوق به گونهای قلمانداز چند رباعی از او ضبط شده، و پس از مرگش منتشر گردیده است.» در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات صادق و مغز و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات هدایت، خشک و مغز و در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمات هدایت و خشک و در بابهای ۴ و ۱۱ انجیل مرقس و در برگ ۱۱ کتاب کیمیاگر و در شعر ۲ دفتر اول مثنوی و معنوی مولانا و در غزل ۱۲۷۰ صائب تبریزی کلمه خشک و در مقاله کلمه قلم و در منشور کوروش و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمه جنگ وجود دارد. رالف والدو امرسون نویسنده کتاب «جنگ» است. «جنگهای پیش رو» عنوان قسمتی از سریال بازی تاج و تخت است. آفرینش آدم از گل و دمیدن روح در آدم بیانگر مرحله اله و شروع دایره جهانهای دو قطبی است که بخشی از صفات خداوند به صورت امانت یا بالقوه به آدم داده میشود. در قصیده ۱ نسیمی و در شعر ۴ بخش سیزده مصیبت نامه عطار کلمه اله و در خطبه ۱ نهج البلاغه و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمه امانت وجود دارد. این صفات در مرحله رب یا روح الله یا روح القدس و انتهای دایره جهانهای دو قطبی به فعلیت میرسند. در شکل راه کمال که در زیر آمده این موضوع مشخص است. در ترجیع بند ۱ خاقانی و در مثنوی ۱ نسیمی و در غزل ۱۱۱ حافظ و در برگ ۱۱ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه دایره و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی کلمه دوایر وجود دارد. مصرع اول بیت زیر از قصیده ۱ نسیمی به شروع دایره جهان دوقطبی و مرحله اله اشاره میکند. مصرع دوم بیت زیر به انتهای دایره جهان دوقطبی و مرحله روح الله یا روح القدس اشاره میکند.
به آدمی که ز فضل اله دانا شد *** به آدمی که خدا گفت: علم الاسما
الهی قمشهای بیان میکند منظور از حمد، ستایش و بندگی آراسته شدن به صفات خداوند است. در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمات الهی، صفات و بنده و در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمات الهی، صفات و بندگی و در بابهای ۱۱۱ و ۲۲ کتاب مقدس زبور کلمه ستایش و در برگ ۲۲ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمه ستایش و در شعر ۱ خسرو و شیرین نظامی کلمه ثنا یا ستایش و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در غزل ۱ محتشم کاشانی و در تضمین ۱ فروغی بسطامی و در شعر ۱ پس چه باید کرد؟ اقبال لاهوری و در غزل ۱ جهان ملک خاتون و در برگ ۱۱ کتاب پله پله تا ملاقات خدا و در بابهای ۱۱۱ و ۲۲ انجیل برنابا و در شعر ۲۵۳ پیام مشرق اقبال لاهوری و در غزل ۱۳۹۵ مولانا و کلمه بنده و در باب ۲۰ انجیل برنابا کلمه بندگان و در شعر ۱ آغاز کتاب شاهنامه فردوسی و در قصیده ۱ اوحدی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در باب ۲ کتاب مقدس زبور و در غزل ۱۸۷۶ مولانا کلمه بندگی وجود دارد. هدف از بندگی رسیدن به مرحله پروردگار یا رب یا صفات خداوند است. منظور از پروردگار خداوند نیست. صفات خداوند مخلوق خداوند هستند. صفات خداوند پروردگار یا پرورش دهنده یا رب یا مربی آدم هستند. در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات رب و پرورده و در قصیده ۱ حافظ و در حکایت ۲۰ سعدی باب پنجم گلستان سعدی کلمات پرور و بندگان و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمه پرور و در شعر ۱ خسرو و شیرین نظامی کلمه پروردم و در برگ ۲۰۰ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمات پرورش و مربی و در برگ ۲۰ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمه مربی وجود دارد. آیه ۱ سوره ابراهیم بیان میکند: «الر كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ» اگر این آیه را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۳۲۵ میشود. در مقاله عدد ۳۲۵ ذکر شده است. در این آیه کلمات الر و الحمید ذکر شدهاند. بیان گردید که الر به بسم الله الرحمن الرحیم اشاره میکند و بسم الله الرحمن الرحیم بیانگر مرحله روح الله یا روح القدس یا صفات خداوند است. منظور از حمد، ستایش و بندگی آراسته شدن به صفات خداوند است. کلمه حمید صفت فعل حمد یا ستایش کردن است. در قصیده ۱ نسیمی کلمه سبع المثانی (از اسامی سوره حمد) و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمه الحمد و در قصیده ۱۱۴ خاقانی کلمه حمد و در مثنوی ۱ نسیمی و در غزل ۱۱ نسیمی کلمه فاتحه ذکر شده است. در آیه ۱ سوره حمد یا فاتحه عبارت «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ» و در خطبه ۱ نهج البلاغه و در بیت ۱ شعر مجلس اول سعدی و در لمعات ۱ عراقی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در حکایت ۲۰ سعدی باب پنجم گلستان سعدی کلمه الحمدلله ذکر شده است. این عبارت به تجلی خداوند یا صفات و اسما خداوند در مرحله رب یا روح الله یا روح القدس اشاره میکند. در مرحله رب تنها صفات خداوند حضور دارند و صفات شیطان حضور ندارند. از این جهت این مرحله یک جهان ۱ قطبی است. در باب ۱۱۹ انجیل برنابا کلمات هستی خدا یا صفات خدا، حضور و شیطان وجود دارند. در شکل راه کمال که در ادامه آمده یکی از مراحل رب یا مراحل وجود به شکل خورشید نشان داده شده است. در سوره نوح و ترجمه فولادوند بیان شده: «مگر ملاحظه نكرده ايد كه چگونه خدا هفت آسمان را توبرتو آفريده است» «و ماه را در ميان آنها روشنايى بخش گردانيد و خورشيد را [چون] چراغى قرار داد» اگر این دو آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کرده با یکدیگر جمع کنیم حاصل ۱۰۳۳۸ میشود. در مقاله عدد ۱۳۸۰ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۳۸۰ و ۱۰۳۳۸ مشترک هستند. در سوره نوح و ترجمه الهی قمشهای بیان شده: «آیا ندیدید که خدا چگونه هفت آسمان را به طبقاتی (بسیار منظم و محکم) خلق کرد،» «و در آن آسمانها ماه شب را فروغی تابان و خورشید روز را چراغی فروزان ساخت؟» اگر این دو آیه را به عدد ابجد وسیط تبدیل کرده و با یکدیگر جمع کنیم حاصل ۴۹۱ میشود. در مقاله عدد ۱۴۹ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۴۹ و ۴۹۱ مشترک هستند. در این آیات منظور از هفت آسمان جهانهای عدم و منظور از ماه و خورشید مرحله روح الله یا روح القدس است. در سوره نوح در ادامه این آیات بیان شده: «و خدا شما را مانند نباتات مختلف از زمین برویانید.» «آن گاه بار دیگر (پس از مرگ) به زمین باز گرداند و دیگر بار هم شما را (از خاک به روز حساب) برانگیزد.» این آیات نشان دهنده شکل دایرهای راه کمال هستند. در مقاله به سوره تین اشاره شده است. در سوره تین بیان شده: «ما انسان را در نیکوترین صورت (در مراتب وجود) بیافریدیم.» این آیه به آفرینش انسان (به عنوان سلولی از تن واحد آدم) از خاک یا گل به صورت نمادین در مرحله اله یا شروع حلقه جهان دوقطبی اشاره میکند. در سوره تین بیان شده: «سپس او را به پائينترين مرحله بازگردانديم.» بازگرداندن یعنی قبلا در این مرحله بوده است. این نشان دهنده دایرهای شکل بودن راه کمال است. پائينترين مرحله یا اسفل سافلین در شکل راه کمال نشان داده شده است. در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در قصیده ۱ حافظ و در شعر ۱ آغاز کتاب شاهنامه فردوسی و در غزل ۱ بیدل دهلوی و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در لمعات ۱ عراقی و در غزل ۱ محتشم کاشانی و در غزل ۱ سلیم تهرانی و در شعر ۱ زبور عجم اقبال لاهوری و در غزلهای ۱۱ و ۲۲ حافظ و در برگ ۲۰ کتاب پله پله تا ملاقات خدا و در غزل ۱۳۲۸ صائب تبریزی کلمه پرده و در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمات پرده، حد و مرز و در شعر ۲۵۳ پیام مشرق اقبال لاهوری کلمات پرده و مقام و در ترجیع بند ۱ مولانا کلمات پرده و رضا و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در غزل ۱۱ عبید زاکانی کلمه رضا و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمات رضا و مرز وجود دارند. پرده بیانگر مقام رضای خداوند و حد واسط و مرز جهانهای عدم و مرحله روح الله یا روح القدس است. در شکل راه کمال که در ادامه آمده این مرتبه از کمال نشان داده شده است. در آیه ۱۷۲ سوره اعراف بیان شده که در روز الست که مرحلهای بالاتر از روز قیامت است، عهدی گرفته شده که بشر (سلولهای تن واحد آدم) در روز قیامت بهانهای نداشته باشند. این نشان میدهد که مسیر کمال دایرهای شکل است و تکرار میشود. در قصیده ۲۷۶ ملک الشعراء بهار کلمه مدور یا دایرهای شکل وجود دارد. در شکل زیر جهان دو قطبی خیر و شر به صورت دایره یا حلقه نشان داده شده است. در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات خیر و شر و در شعر گوهر عشق رضی الدین آرتیمانی عبارت نیک و بد و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی عبارت بد و نیک وجود دارد. در قصیده ۱۱۴ خاقانی به یمین و یسار یا گروههای خیر و شر اشاره شده است. شکل راه کمال شبیه نمادهای نجومی است. در ادامه مقاله شکلی در این خصوص آمده است. شکل جهان دوقطبی هم شبیه زمین و هم شبیه هلال ماه است. در برگ ۴ کتاب الف و در غزل ۱۱ حافظ کلمه هلال و در غزل ۱ محتشم کاشان و در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی کلمات هلال و مه و در قصیده ۱۱۴ خاقانی کلمات ماه و هلال ذکر شدهاند. در مقاله به سحابی و عددهای عددهای ۱۲۳۸ و ۱۲۸۳ شاره شده است. در ویکیپدیا بیان شده که میل سحابی هلال ۳/۳۸۲۱ است. ارقام عددهای ۱۲۳۸، ۱۲۸۳ و ۳/۳۸۲۱ مشترک هستند. بعد سحابی هلال ۲۰۱۲۷ است. در مقاله عددهای ۱۰۲۷ و ۱۰۷۲ ذکر شدهاند. ارقام عددهای ۱۰۲۷، ۱۰۷۲ و ۲۰۱۲۷ مشترک هستند. شکل دایرهای راه کمال نشان میدهد که تعداد العالمین یا جهانهای دو قطبی مربوط به هر مرحله وجود یا رب محدود هستند. در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمه محدود وجود دارد. از دید ناظری که در مرحله عدم قرار دارد بینهایت مرحله رب وجود دارد. هر مرحله رب شامل بخشی از صفات خداوند است. در خطبه ۱ نهج البلاغه عبارت «پروردگارى كه براى صفات او حدّ و مرزى وجود ندارد» ذکر شده است. در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمه لااحصی وجود دارد. در لغت نامه دهخدا بیان شده: «لااحصی به معنی شمار نکنم. و اشارت است به حدیث نبوی ص : لااُحصی ثناء علیک انت کما اثنیت علی نفسک ؛ یعنی شمار نتوانم کرد صفات را بر تو، آنی که خود صفت کردی ذات خود را:» ابیات زیر از شعر ۱ مجلس اول سعدی و شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی نشان میدهند که جهانهای عدم، جمع جهانهای وجود یا جهانهای رب هستند. در مقاله به کلمه جمع اشاره گردید.
الحمدلله الذی خلق الوجود من العدم *** فبدت علی صفحاته انوارُ اسرار القدم (شعر ۱ مجلس اول سعدی)
شکر آن خدایی را که او هست آفریدهست از عدم ***. پس کرد پیدا بر عدم انوار اسرار قدم (شعر ۱ مجلس اول سعدی)
به امرش وجود از عدم نقش بست *** که داند جز او کردن از نیست، هست؟ (شعر ۱ در نیایش خداوند در نیایش خداوند بوستان سعدی «سرآغاز»)
در مقاله به سوره حج اشاره گردید. حج نمادی از جهانهای عدم است. در زیر آدرس مقاله استاد طاهری با عنوان «معراج حج» آمده که بیان میکند: «حج، عروجی به هفت آسمان، یعنی هفت گنجینه ی آگاهی های هستی، آن هم در میان جمع است. در این حرکت، با گم شدن در سیل خروشان و یکپارچهی حج گزاران، محو شدن هم تجربه می شود؛ اما هدف، بالاتر از این یکپارچگی و بالاتر از این محو شدن است و کسی به آن میرسد که با آمادگی عازم این مسیر شده باشد.» در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی و در غزل ۳۲۵۹ تبریزی کلمه کوثر وجود دارد. منظور از چشمه کوثر جهانهای عدم است. چشمه در آخر رود قرار دارد. در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات آخر، چشمه و عدم ذکر شدهاند. در توضیحات کوثر در سایت ویکیشیعه که آدرس آن در زیر امده بیت زیر از حافظ قرار دارد. این بیت نشان میدهد کوثر بالاتر از مرحله بهشت عدن در راه کمال قرار دارد. در توضیحات سلسبیل در سایت ویکیشیعه که آدرس آن در زیر آمده بیان شده: «در گزارشهای روایی دیگر آمده است محل جاری شدن سلسبیل از زیر عرش است و از آنجا روانه بهشت عدن (بالاترین مقام در بهشت) میشود و در ادامه وارد مناطق دیگر بهشت میشود.» عرش، کوثر و سلسبیل بیانگر جهانهای عدم و بهشت عدن بیانگر بالاترین مرحله در جهان دوقطبی یا مرحله روح الله یا روح القدس است. در مسمط ۱ ادیب الممالک به شهر عدن اشاره شده است. در توضیحات عدن در ویکیپدیا بیان شده «عَدَن یکی از جنوبیترین شهرهای یمن و مرکز استان عَدَن در کشور یمن در شبه جزیره عربستان است.» در مقاله به یمن و عربستان اشاره شده است. در مقاله به سوره نجم و جبرئیل و در مثنوی ۱ نسیمی به سدره اشاره شده است. در سوره نجم بیان شده: «و به راستى كه بار ديگر هم او [جبرئيل] را ديد. در نزديكى سدرة المنتهى.» منظور از سدرة المنتهی و جبرئیل مرحله روح الله یا روح القدس است. در ویکیپدیا بیان شده سدرة المنتهی منتهای رسیدن جبرئیل است و محمد(ص) توانست از آن بگذرد. محمد(ص) جهانهای عدم را مشاهده کرده که بالاتر از مرحله روح الله یا روح القدس یا جبرئیل یا سدرة المنتهی است. در مقاله آیه ۲۲ سوره مریم آمده که بیان میکند مریم مقدس جبرئیل را مشاهده کرد. منظور از جبرئیل روح الله یا روح القدس است. در قرآن بیان شده که مریم مقدس روح خدا یا روح الله را مشاهده کرده است.
بهشت عدن اگر خواهی بیا با ما به میخانه *** که از پای خمت روزی به حوض کوثر اندازیم (حافظ)
توضیحات کوثر در سایت ویکیشیعه
توضیحات سلسبیل در سایت ویکیشیعه
در سوره توبه و در شعر ۱ حمید الدین بلخی لا اله الا هو ذکر شده است. لا اله الا الله بیانگر جهانهای عدم است. «لا اله» یعنی جهانهای عدم مرحله اله یا وجود نیست. الا الله یعنی بعد از جهانهای عدم خداوند مانده است. جهانهای عدم بین مرحله اله (لا اله) و خداوند (الا الله) قرار دارد. در توضیحات هگل در ویکیپدیا بیان شده: «وی روح جهانی (world spirit) یا عقل جهانی را مجموعه مظاهر انسانی میداند. حقیقت را در ذهن انسان میداند در نتیجه حقیقت مافوق عقل انسان را نفی میکند.» این گفته هگل اشتباه است. همواره تجلی خداوند بالاتر از محدوده عقل، ادارک و شناخت بشر است. حتی در اوج کمال یعنی جهانهای عدم نیز عقل بشر به جهانهای عدم اشراف کامل ندارد. جهانهای عدم غیر قابل وصف یا سبحانی هستند؛ چون جهانهای عدم از دید ناظر بینهایت هستند. در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمات عدم و سبحان و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات عدم، سبحان و نظاره وجود دارند. در شکل زیر از جزوه دوره چهارم عرفان حلقه این موضوع مشخص است. شکل راه کمال به کمک شکل زیر از از جزوه دوره چهار عرفان حلقه کشیده شده است. خداوند جهانهای عدم را از دید ناظری که در آن است بینهایت خلق کرده تا ناظر عظمت خداوند را درک کند. در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در قصیده ۱ عراقی کلمات دیده و نظاره و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمات دیده، ناظر و نظاره و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات نظاره و عدم و در غزل ۱۷۲ سعدی و در برگ ۲۰۰ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمه ناظر و در منشور کوروش کلمه نظاره و در آیه ۱ سوره اسراء و ترجمه انصاریان و در خطبه ۱ نهج البلاغه و در برگ ۲۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه عظمت و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات عدم و عظیم و در قصیده ۱ حافظ و در مثنوی ۱ نسیمی و در برگ ۱۱ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه و در باب ۱۱۱ کتاب مقدس زبور و در باب ۲۰ انجیل برنابا و در باب ۲۰ کتاب مقدس زبور و در برگ ۲۰ کتاب کیمیاگر و در برگ ۲۰۰ کتاب والکیریها کلمه عظیم وجود دارد. در قطعه ۱۱۱ سنایی کلمه لا حول ذکر شده که به عبارت «لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم؛ هیچ نیرو و توانى جز از سوى خداوند بلندمرتبه و بزرگ نیست» اشاره میکند. در این عبارت نیز به عظمت خداوند اشاره شده است. از دید خداوند جهانهای عدم محدود است. فقط خداوند بینهایت است. در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمه نامحدود و در مثنوی ۱ نسیمی عبارت بلا انتهی و در غزل ۱۱ سلمان ساوجی کلمه بیمنتها وجود دارد. الله اکبر بیان میکند که فقط خداوند بینهایت است. در خطبه ۱ نهج البلاغه عبارت خدای سبحان وجود دارد. خداوند به دلیل بینهایت بودن، سبحان یا غیر قابل وصف است.
معصومیت موضوعی ساختگی
در مقاله بیان شده که عنوانی یکی از کتابهای صادق هدایت افسانه آفرینش است. در توضیحات کتاب افسانه آفرینش در ویکیپدیا بیان شده: «بی تردید قصد نویسنده این بوده که آفرینش و نحوه تشکیل آن را از دیدگاه ادیان سامی با استفاده از زبان طنز به باد انتقاد بگیرد؛ که تقریباً هیچ عضوی از آفرینش، از خدا و فرشتگان گرفته تا شیطان را از قلم نیشدار خود در امان نمیگذارد. نمایشنامه با عشق زمینی آدم و حوا پایان میپذیرد. بازیگران این خیمهشببازی عبارت اند از: خالق اف، جبرائیل پاشا، میکائیل افندی، ملا عزرائیل، اسرافیل بیک، مسیو شیطان، بابا آدم، ننه حوا، حوریها، غلمانها، فیل، شتر مرغ و ... . بر روی جلد اول کتاب این بیت از حافظ به چشم میخورد: پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت / آفرین بر نظر پاک خطا پوشش باد» بیت حافظ بیان میکند که آفرینش خطا نبوده است اما بشر خطا میکند و خداوند خطا پوشی میکند. در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی بیان شده: «خداوند بخشنده دستگیر *** کریم خطابخش پوزشپذیر» خطای بشر به دلیل داشتن اختیار و کامل نبودن است. فقط خداوند کامل است. اگر انسان به اوج کمال خود و وصال خداوند برسد باز هم ناقص است؛ چون بر همه چیز احاطه ندارد. در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمات اوج، محیط، همه چیز و خطا و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات اوج، همه و خطا و در قصیده ۱ عراقی و در شعر ۴ بخش سیزده مصیبت نامه عطار کلمه نقصان و در مقاله کلمات خطا و اشتباه وجود دارند. کمدی اشتباهات نمایشنامهای کمدی اثر ویلیام شکسپیر است. یک موجود ناقص حتما خطا و اشتباه میکند مگر اینکه اختیاری از خود نداشته باشد. تنها خداوند و موجوداتی که خداوند آفریده و اختیاری از خود ندارند معصوم هستند. معصوم در نظر گرفتن انسان به معنی مقام خدایی دادن به انسان است. این موضوع شرک است. در قصیده ۱ حافظ کلمه عصمت و در قصیده ۱ نسیمی کلمه معصوم و در قصیده ۱ جهان ملک خاتون کلمه مشرک وجود دارد. در آیه ۷۱ سوره مریم و ترجمه فولادوند بیان شده: «و هيچ كس از شما نيست مگر [اينكه] در آن وارد مى گردد اين [امر] همواره بر پروردگارت حكمى قطعى است.» این آیه نیز نشان میدهد که هیچکس معصوم نیست. اگر این آیه را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۷۱ میشود. در مقاله عددهای ۷۱ و ۲۷۱ ذکر شدهاند. برخی تصور میکنند که عقیده داشتن به عصمت به معنی داشتن عقیده برتر است در حالی که اینگونه نیست. این افراد با این تصور عقیده و باور خود را به دیگران تحمیل میکنند. عقیده اشتباه مقام خدایی دادن به مسیح(ع) نیز باید مشابه عقیده اشتباه عصمت به وجود آمده باشد. در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات خدا، مسیح ذکر شدهاند. برخی عقیده خدا بودن مسیح(ع) را به وجود آوردند و با این بهانه که عقیده برتری دارند، عقیدهشان را بر دیگران تحمیل کردند و کتابهای مقدس را تحریف کردند. این عقیدهها برای برتری جویی به وجود آمدهاند. در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در باب ۲ کتاب مقدس جامعه کلمه برتری و در شعر گوهر عشق رضی الدین آرتیمانی و در شعر ۱ آغاز کتاب شاهنامه فردوسی و در قطعه ۱ خاقانی در لمعات ۱ عراقی و در باب ۲۲ انجیل برنابا و در برگ ۲۲ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمه برتر وجود دارد. در سوره کهف و ترجمه انصاریان بیان شده: «و [نیز] کسانی را که گفتند: خدا [برای خود] فرزندی گرفته است، [به آتش دوزخ] بیم دهد.» اگر این آیه را به عددهای ابجد کبیر، صغیر و وسیط تبدیل کنیم حاصل ۵۳۲۹، ۲۷۱ و ۲۱۷ میشود. در مقاله عددهای ۵۹۳۲، ۲۷۱ و ۲۱۷ ذکر شدهاند. ارقام عددهای ۵۳۲۹ و ۵۹۳۲ مشترک هستند. در سوره کهف و ترجمه خرمشاهی بیان شده: «و تا كسانى را كه مىگويند خداوند فرزندى برگزيده است، بيم دهد» اگر این آیه را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۹۹ میشود. در مقاله عدد ۱۹۹ ذکر شده است. در سوره مائده و ترجمه الهی قمشهای بیان شده: «و (یاد کن) آن گاه که (در قیامت) خدا گوید: ای عیسیِ مریم، آیا تو مردم را گفتی که من و مادرم را دو خدای دیگر سوای خدای عالم اختیار کنید؟ عیسی گوید: خدایا، تو منزهی، هرگز مرا نرسد که چنین سخنی به ناحق گویم، چنانچه من این گفته بودمی تو میدانستی، که تو از سرائر من آگاهی و من از سرّ تو آگاه نیستم، همانا تویی که به همه اسرار غیب جهانیان کاملاً آگاهی.» اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۶۷۹۶ میشود. در مقاله بیان شده که سوره اسراء ۶۷۹۱ حرف دارد. ارقام عددهای ۶۷۹۱ و ۱۶۷۹۶ مشترک هستند. در سوره اسراء به عیسی(ع) اشاره شده است. در سوره صافات و ترجمه انصاریان بیان شده: «که خدا فرزند آورده! و بی تردید آنان دروغگویند.» اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۳۲۲۵ میشود. در مقاله عددهای ۲۳۲۵ و ۲۵۳۲ ذکر شدهاند. ارقام این عددها مشترک هستند. در سوره جن و ترجمه الهی قمشهای بیان شده: «و البته سفیهان و بیخردان ما به خدا دروغ میبستند (که به او فرزندی مسیح و عزیر و فرشتگان را نسبت دادند).» اگر این آیه را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۳۵۲ میشود. در سوره جن و ترجمه انصاریان بیان شده: «و اینکه سبک مغز و نادان ما همواره درباره خدا سخنی دور از حق می گفت [که او دارای همسر و فرزند است!]» اگر این آیه را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۳۲۵ میشود. ارقام عددهای ۳۲۵، ۳۵۲ و ۳۲۲۵ مشترک هستند. در مقاله به سوره توبه و عیسی(ع) اشاره شده است. در سوره توبه به تحریف مقام عیسی(ع) اشاره شده است. در مقاله کلمات پسر و عیسی ذکر شدهاند. منظور از پسر جهانهای عدم و وصال خداوند و مقام عیسی(ع) و بسیاری از بزرگان دیگر است. در تثلیت یا عبارت پدر، پسر و روح القدس منظور از پدر، پدر آسمانی یا خداوند یکتا است. منظور از پسر مرحله کمال جهانهای عدم و منظور از روح القدس مرحله کمال روح الله است. در مقاله بیان شده که «پسران دوم»، «پسران هارپی» و «باغ استخوانها» عنوان قسمتهایی از سریال بازی تاج و تخت هستند. در قصیده ۱ حافظ کلمات تاج، تخت و استخوان ذکر شدهاند. در توضیحات ویلیام شکسپیر در ویکیپدیا بیان شده: «او حتی قطعهای ادبی نیز برای روی سنگ قبر خود گفته که بر آن حک شده است:
تو را به مسیح از کندن خاکی که اینجا را دربرگرفته دست بدار!
خجسته باد آنکه این خاک را فروگذارد، و نفرین بر آنکه استخوانهایم بردارد!»
آرامگاه شکسپیر در کلیسای تثلیث مقدس است. در مقاله بیان شده اگر عبارت «ارتباط بین معراج رسول اکرم(ص) و عروج مسیح(ع)» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۱۱ میشود. عروج به معنی رفتن به جهانهای عدم است. مقام عیسی(ع) و بسیاری از بزرگان دیگر جهانهای عدم است. به ارتباط بین تحریف مقام عیسی(ع) و معصومیت اشاره گردید. اگر عبارت «معصومیت موضوعی ساختگی» را به عدد ابجد وسیط کنیم حاصل ۱۱۱ میشود.
رند
در مقاله پستی آمده که در آن الهی قمشهای به انسلم قدیس اشاره کرده است. درگذشت انسلم قدیس در سال ۱۱۰۹ میلادی است. در مقاله عددهای ۱۱۹۰ و ۹۱۰۱ ذکر شدهاند. ارقام این عددها مشترک هستند. در توضیحات انسلم در ویکیپدیا بیان شده: «آنسلم معتقد بود که ذات خدا بسیط است و به سبب این بساطت ذات، وجودش در همه مکانها و زمانها حاضر است؛ این در حالی است که در نظر او وجود خداوند خارج از زمان و مکان است و در هیچ چیز به صورت جوهری وجود ندارد. هر چه موجود است از برکت حضور اوست و با حضور او حمایت میشود و اگر او نباشد موجودات وجود خود را از دست خواهند داد و معدوم خواهند شد.» در مقاله به بسیط و محیط بودن خداوند بر همه چیز اشاره شده است. در ویکیپدیا بیان شده: «آنسلم دو نوع برهان ارائه کرد: برهان پیش از تجربه و برهان پس از تجربه.» در مقاله کلمه تجربه ذکر شده است. در توضیحات انسلم در ویکیپدیا بیان شده: «بمکتب ترتیب آنسلم به پیروی از سنت پولسی - یوحنایی خلقت را از عدم دانست.» راه کمال از عدم شروع شده و به عدم باز میگردد. منظور از عدم نیستی یا نبودن نیست. عدم به معنی غیر قابل وصف است. در مقاله بیان شده که جهانهای عدم غیر قابل وصف یا سبحانی هستند؛ چون جهانهای عدم از دید ناظر بینهایت هستند. در مقاله به اخلاق اشاره شده است. در توضیحات انسلم در ویکیپدیا بیان شده: «بر همین مبنا میتوان اخلاق را از منظر آنسلم کانتربری تعریف کرد: اخلاق، شناخت خیر و خواستن آن برای خود خیر است.» الهی قمشهای بیان میکند که علم کشف زیبایی، هنر ارائه زیبایی و اخلاق عمل به زیبایی است. در توضیحات انسلم در ویکیپدیا بیان شده: «قرن یازدهم میلادی دورهای است که اکثر متفکرین غرب مشغول بررسی عقلانی اعتقادات بودند. عدهای عقل را ارجح بر ایمان میپنداشتند و عدهای ایمان را ارجح بر عقل. در این دوران آنسلم از رابطه عقل و ایمان سخن بهمیانمیآورد. آنسلم از سویی در پی ادراک خداوند و هستی به وسیله ایمان بود و از سوی دیگر به فکر سنجش منطقی و دیالکتیکی اندیشههایش افتاده بود. با وجود این که آنسلم گاهی هدف خود را یافتن حقایق بدون رجوع به کتاب مقدس میدانست، اما در بسیاری از رسالاتش ایمان و حجیت متون مقدس را برتر از استدلال عقلی عنوان کردهاست. این بدان معناست که اگر عقل استنتاجی بدیهی کند که با کتاب مقدس سازگار باشد، عقل به خودی خود درباره آن موضوع حجت است. اما اگر عقل حکمی را بدیهی بداند که کتاب مقدس آن را نمیپذیرد، در این صورت استدلال عقلی حقیقت نبوده و حجت کتاب مقدس خواهد بود. از نظر آنسلم دو نوع شناخت وجود دارد: شناخت عقلانی و شناخت ایمانی بر این اساس ابتدا باید ایمان آورد پس از آن میتوان از عقل به صورت گسترده و نامحدود سود جست.» این روش اشتباه است. باید همواره عقل را در اولویت قرار داد و جایی که دست عقل کوتاه است از کتابها، شعرها و دریافتهای آسمانی استفاده کرد. باید از شناخت عقلانی به ایمان رسید. شناخت منجر به ایمان میشود. ایمان به معنی این است که همواره مدافع حق و آماده تغییر، تحول و پذیرش حق باشیم. اگر کلمه رند را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۱ میشود. در غزلهای ۲ و ۲۰ حافظ و در غزل ۲ سلمان ساوجی کلمه رندی و در غزل ۱ محتشم کاشانی کلمه رندان وجود دارد. در توضیحات حافظ در ویکیپدیا بیان شده: «مکتب حافظ رندی است و رند و رندی اساسیترین اصطلاح در شعر و جهانبینی حافظ است؛ از اینرو، شناخت رندیْ شناخت جهانبینی و اندیشه و هنر حافظ را نتیجه میدهد.» عنوان غزل ۱ شهریار مکتب حافظ است. در برگ ۲۰ کتاب پله پله تا ملاقات خدا و در غزل ۱۹۴ عراقی کلمه مکتب وجود دارد. استاد طاهری بیان میکنند که رندی به معنی این است که تنها بر پله عقل تکیه نکنیم و از دریافتهای آسمانی نیز بهره ببریم. دریافتهای آسمانی بر پایه پله عشق و بر اساس شور، شوق، اشتیاق و ذوق فرد حاصل میشود. در مصاحبه استاد طاهری با برنامه پرگار بیبیسی ایشان بیان میکنند که دریافتهای ایشان به دلیل شوق و اشتیاق فراوان بوده است. در مقاله به سوره یوسف اشاره شده است. در سوره یوسف و در غزل ۱ فیض کاشانی و در شعر ۴ بخش دوازده الهی نامه عطار و در برگ ۲۰ کتاب پله پله تا ملاقات خدا و در غزل ۳۲۵۹ صائب تبریزی کلمه شوق و در غزل ۱۳۹۵ مولانا کلمات یوسف و شور و در غزل ۵۹۳۲ صائب تبریزی و در شعر گوهر عشق رضی الدین آرتیمانی و در برگ ۱۱ کتابهای الف و زهیر و در غزل ۱ محتشم کاشانی و در برگ ۲۲ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمه شور و در غزل ۱۷۲ سعدی کلمات شوق و ذوق و در برگ ۲۰۰ کتاب پله پله تا ملاقات کلمات شور و شوق و در باب ۲ کتاب مقدس جامعه کلمه اشتیاق و در برگ ۱۱۱ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمات شور و ذوق و در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی کلمات مشتاق و ذوق و در پستی از الهی قمشهای که در مقاله آمده و در قصیده ۱ طبیب اصفهانی و در غزل ۱۱ فروغی بسطامی و در برگ ۲۰ کتاب آشنایی با صادق هدایت کلمه ذوق و در باب ۲۰۰ انجیل برنابا کلمه مشتاق وجود دارد. اگر در زمینه مثبتی شور و شوق داشته باشیم یا به عبارتی به زمینه مثبتی عشق بورزیم فیض، لطف و رحمت خداوند در آن زمینه شامل حالمان میشود. در سوره شعراء کلمات شوق، ذوق، لطف و رحمت و خداوند و در سوره یوسف عبارت رحمت و لطف خدا و در غزل ۱۳۹۵ مولانا کلمات یوسف و لطف و در مقاله کلمه رحمت و در باب ۱ انجیل برنابا و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمات رحمت و لطف و در ترجیع بند ۱ مولانا و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در غزل ۱ جهان ملک خاتون و در غزل ۱ سلیم تهرانی و در قصیده ۱ مجد همگر و در غزلهای ۱۱ نسیمی و عبید زاکانی و در برگ ۱۱۱ کتاب مکتوب و در غزلهای ۱۱۱ و ۴ حافظ و در حکایت ۲۰ سعدی باب پنجم گلستان سعدی کلمه لطف و در مقاله کلمه فیض ذکر شده است. بنابراین رندی به معنی تیکه کردن به هر دو پله عقل و عشق است. در سوره شعراء و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در قصیده ۱ حافظ و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در ترجیع ۱ شاه نعمت الله ولی و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در خطبه ۱ نهج البلاغه و در غزل ۱ شهریار در برگ ۱۱ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه و در قطعه ۲ ملک الشعراء بهار و در باب ۲ کتاب مقدس زبور و در باب ۲ کتاب مقدس جامعه و در باب ۲۲ انجیل برنابا و در رباعی ۱۱۹ ابوسعید ابوالخیر کلمه عقل و در قطعه ۱ خاقانی کلمه عقول و در غزل ۲ فرخی یزدی کلمه عاقل و و در سوره یوسف و در شعر گوهر عشق رضی الدین آرتیمانی و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در ترجیع بند ۱ مولانا و در حکایت ۲۰ سعدی باب پنجم گلستان سعدی و در غزل ۱۸۷۶ مولانا کلمات عقل و عشق و در قصیده ۱ مجد همگر کلمات عقول و عشق و در مقاله کلمه عشق ذکر شده است. شعرهای شاعران بزرگ مزد اشتیاق آنها در راه کمال است. در سوره شعراء کلمات شعر، شاعر، بزرگ، مزد، شوق و ذوق، راه و کمال و در سوره یوسف کلمات مزد و شوق و در قصیده ۱۱۴ خاقانی کلمه مزد و در غزل ۳۲۵۹ تبریزی کلمه شوق و در غزل ۳۵۲۹ صائب تبریزی و در برگ ۲۰۰ کتابهای الف و والکیریها و در برگ ۲۲ کتاب مکتوب و در بابهای ۲ و ۱۱ کتاب مقدس جامعه و در غزلهای ۱ و ۲ حافظ و در شعر ۲ دفتر اول مثنوی و معنوی مولانا و در حکایت ۲ باب هشتم در شکر بر عافیت و در قصیده ۲ ملک الشعراء بهار و در برگ ۱۱۱ کتاب الف و در غزل ۱۱ مولانا و در برگ ۱۱ کتابهای والکیریها و زهیر و در باب ۱ کتاب مقدس زبور و در باب ۱ انجیل مرقس و در شعر ۱ آغاز کتاب شاهنامه فردوسی و در شعر ۱ خسرو و شیرین نظامی و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در مثنوی ۱ نسیمی و در غزلهای ۱ شهریار و فروغی بسطامی و در شعر ۱ زبور عجم اقبال لاهوری و در قصیده ۱ اوحدی و در شعر گوهر عشق رضی الدین آرتیمانی و در منشور کوروش و در شعر ۴ بخش دوازده الهی نامه عطار و در شعر ۴ بخش سیزده مصیبت نامه عطار کلمه راه و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در لمعات ۱ عراقی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمات راه و کمال و در قصیده ۱ مجد همگر کلمه کمال وجود دارد. خداوند اشعار را بر اساس مطالبی که شاعر با آنها آشناست به او وحی میکند. در سوره شعراء کلمات شاعر و وحی ذکر شدهاند. خداوند از طریق روشهای ظریفی که حتی در برخی موارد خود ما متوجه آن نمیشود شرایط را برای رسیدن به زمینه مثبتی که در آن شور و اشتیاق داریم مهیا میکند. فرضیه یا یک رابطه ریاضی که به صورت جرقه ذهنی برای یک دانشمند مشخص میگردد نیز نوعی از وحی است. در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در غزل ۲۰ حافظ کلمه فرض و در سورههای یوسف و شعراء کلمات دانشمندان و وحی و در قصیده ۱۱۴ خاقانی کلمه وحی وجود دارد. به عنوان مثال اسحاق نیوتن با افتادن سیب بر روی سرش، در ذهنش جرقهای زده میشود و شتاب جاذبه را کشف میکند. در سوره یوسف کلمات شتاب و کشف و و در سوره شعراء کلمه شتاب و در باب ۲ انجیل برنابا کلمات یوسف و کشف و در مثنوی و قصیده ۱ نسیمی و در لمعات ۱ عراقی کلمه کشف و در غزل ۲ سلیمان(ع) کلمه سیب و در غزل ۲ حافظ کلمات سیب و شتاب و در آیه ۲ سوره عادیات و ترجمههای انصاریان و مکارم شیرازی کلمه جرقه وجود دارد. آیه ۲ سوره عادیات و ترجمه خرمشاهی بیان میکند: «و سوگند به اخگرانگيزان [از برخورد سمها]» اگر این آیه را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۲۷ میشود. آیه ۲ سوره عادیات و ترجمه الهی قمشهای بیان میکند: «و در تاختن از سم خود بر سنگ آتش افروختند.» اگر این آیه را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۲۷ میشود. در مقاله عدد ۱۲۷ ذکر شده است. سوره عادیات سوره صد قرآن است. در ترجیع بند ۱ مولانا و در غزل ۱۱ مولانا و در باب ۴ انجیل مرقس و در برگ ۲۰ کتاب آشنایی با صادق هدایت و در غزل ۲۲ حافظ و در غزل ۳۵۲۹ صائب تبریزی عدد صد و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در شعر ۱ زبور عجم اقبال لاهوری و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در غزل ۱ فروغی بسطامی و در قصیده ۲ ملک الشعراء بهار و در قصیده ۱۱۴ خاقانی و در دوبیتی ۱۱۴ باباطاهر عددهای صد و ۲ و در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی عدد ۲ و کلمه چهره و در منشور کوروش و در برگهای ۴ و ۲۲ کتاب کیمیاگر و در غزلهای ۱۱ مولانا و عبید زاکانی و در غزل ۲۵۳۹ صائب تبریزی کلمه چهره وجود دارد. در کتاب صد، موثرترین چهرههای جهان بیان شده که نفر شماره ۲ اسحاق نیوتن کاشف شتاب جاذبه است. در قصیده ۲۷۶ ملک الشعراء بهار عدد ۲ و کلمه جاذبه وجود دارد. درگذشت نیوتن در تقویم نگاری قدیمی ۲۰ مارس سال ۱۷۲۶ میلادی است. تفاوت عددهای ۲۷۶ و ۱۷۲۶ رقم ۱ است. در مقاله کلمه تفاوت و عدد ۱ ذکر شده است. عنوان شعر ۲۶۷ اقبال لاهوری حکیم اینشتین است. آلبرت اینشتین نظریه نسبیت را ارائه کرده است. نسبیت عام و نسبیت خاص قانون جهانی گرانش نیوتن را تعمیم میدهد و توصیفی یکتا از گرانش، به عنوان یک ویژگی هندسی فضا و زمان (فضازمان) به دست میدهد. در برگ ۲۲ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمات جاذبه و خاص و در مقاله کلمات عام و خاص و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات فضا و زمان و و در غزل ۲۲ حافظ کلمه فضا ذکر شده است. در مقاله پستی آمده که در آن الهی قمشهای به تاگور اشاره کرده است. در توضیحات تاگور در ویکیپدیا عکس ایشان در کنار آلبرت اینشتین آمده است. در توضیحات رابیندرانات تاگور در ویکیپدیا بیان شده: «ملکالشعرای بهار در ستایش تاگور مثنویِ بلندی سروده است.» در قصیده ۲۷۶ ملک الشعراء بهار کلمه جاذبه وجود دارد. عنوان شعر ۲۶۷ اقبال لاهوری حکیم اینشتین است. ارقام عددهای ۲۶۷ و ۲۷۶ مشترک هستند. تاگور متولد کلکته، راج انگلیس است. در مقاله به هند و انگلیس اشاره شده است. در مقاله به خیام و اینشتین اشاره شده است. در توضیحات خیام در ویکیپدیا بیان شده یکی دیگر از آثار ریاضی خیام رسالة فی شرح ما اشکل من مصادرات اقلیدس است. او در این کتاب اصول موضوعه هندسه اقلیدسی اصل موضوعه پنجم اقلیدس را درباره قضیه خطوط متوازی که شالوده هندسه اقلیدسی است، مورد مطالعه قرار داد و اصل پنجم را اثبات کرد. خیام در این کتاب نسبت به اصول هندسه اقلیدسی که صدها سال کتاب درسی سراسر دنیا بود، شک کرد. باید قبول کرد که ایجاد هندسه غیراقلیدسی برای آن دوره بسیار زود بوده است؛ زیرا تمامی مسائل آن زمان با استفاده از هندسه اقلیدسی قابل حل بودند. همان روش خیام مبنای کار لباچفسکی ساختن هندسه غیر اقلیدسی قرار گرفت که با فاصله کمی مورد استفاده اینشتین قرار گرفت. در توضیحات آیزاک نیوتن در ویکیپدیا بیان شده: «نیوتن نخستین تلسکوپ بازتابی کاربردی را ساخت و نظریه پیشرفتهای از نور مبنی بر مشاهده تجزیه نور سفید در منشور به طیفهای مرئی، ایجاد کرد.» در مقاله به ارتباط بین سوره نور و منشور کوروش اشاره شده است. در مقاله و در شعر گوهر عشق رضی الدین آرتیمانی و در باب ۲۲ کتاب مقدس زبور و در باب ۱۱۱ انجیل برنابا و در غزل ۳۵۲۹ صائب تبریزی و در مقاله کلمه استخوان و در مسمط ۱ ادیب المماک کلمات نشانه و ستخوانش ذکر شده است. در نشان خاندان نیوتن عکس استخوان است. در توضیحات آیزاک نیوتن در ویکیپدیا بیان شده: «حال او میتوانست چهار سال دیگر در کالج ترینیتی تحصیل کند. او مایل بود از این پس به مسئله جاذبه بپردازد. اما در این سال طاعون در انگلستان شایع شد. بههمین دلیل دانشگاه تعطیل شد و نیوتن به آدرسلنشر بازگشت.» در آیه ۲۲ باب سی و هشت کتاب مقدس حزقیال که در مقاله به آن اشاره شده کلمه طاعون و در مقاله کلمات انگلستان و تعطیل ذکر شدهاند. در قصیده ۲۲ خاقانی کلمه کرکس و در قصیده ۱۱۴ خاقانی کلمه هاری وجود دارد. در توضیحات کرکس در ویکیپدیا بیان شده نابودی کرکسهای هند باعث افزایش شیوع بیماریهایی چون هاری، سیاهزخم و طاعون در این کشور شد. در توضیحات کرکس در ویکیپدیا بیان شده: «یکم سپتامبر از سوی انجمن حفاظت از پرندگان شکاری آفریقای جنوبی و انجمن حفاظت از شاهین بریتانیا به عنوان «روز جهانی آگاهسازی در مورد کرکسها» نامگذاری شدهاست.» در غزل ۱۳۹۵ مولانا کلمه انجمن و در مقاله کلمات سپتامبر، آفریقا، شاهین، بریتانیا و آگاه و در باب ۱ کتاب مقدس جامعه کلمه جنوب ذکر شده است. در توضیحات کرکس در ویکیپدیا بیان شده: «مهمترین خطر برای کرکسها سموم آفتکش و داروهایی است که کرکسها به آنها به شدت حساس هستند و خوردن کمترین مقدار آن باعث مرگ آنها میشود.» در قصیده ۱۱۴ خاقانی کلمه آفت وجود دارد. در توضیحات کرکس در ویکیپدیا بیان شده: «نابودی کرکسها حتی باعث افزایش حملات پلنگ به دامهای اهلی و ورود آنها به روستاها و کشته شدن انسانها بر اثر حمله پلنگ نیز شدهاست. چرا که با افزایش شدید جمعیت سگهای ولگرد، سگها یک طعمه اصلی برای پلنگ شدهاند و پلنگها برای شکار آنها وارد روستاها میشوند و در آنجا احتمال دارد به دامهای اهلی هم حمله کنند. این موضوع حتی جمعیت پلنگها را نیز در خطر قرار داده، چون آنها نیز در مقابل هاری آسیبپذیر هستند.» در مقاله کلمه پلنگ ذکر شده است. صادق هدایت نویسنده کتاب «سگ ولگرد» است. در حکایت ۲۰ سعدی باب پنجم گلستان سعدی و در باب ۲۲ انجیل برنابا و در باب ۲۲ کتاب مقدس زبور و در قصیده ۱۱۴ خاقانی کلمه سگ وجود دارد. اکنون هند پرجمعیتترین کشور جهان است. جمعیت حیوانات نسبت مستقیم با جمعیت انسانها دارد. باید جمعیت انسانها را با تشویق خانوادهها به داشتن فرزند کمتر کاهش دارد. در مقاله کلمه تشویق و در باب ۲۲ انجیل برنابا و در برگ ۲۲ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمه خانواده وجود دارد. نقاشی دونی توندو یا خانواده مقدس اثر میکلآنژ است. این موضوع باعث بهبود کیفیت زندگی و کمک به زمین، طبیعت و حیوانات و در نهایت خود انسان میشود. در مقاله کلمات زمین و حیوان ذکر شدهاند. عنوان قصیده ۲۷۶ ملک الشعراء بهار راز طبیعت است. در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در برگ ۱۱ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه طبیعت و در پستی از الهی قمشهای که در مقاله آمده کلمات طبیعت و امرسون ذکر شدهاند. رالف والدو امرسون نویسنده کتاب «طبیعت» است. در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمه گیا و در قصیده ۲۲ خاقانی کلمه گیائی وجود دارد. در توضیحات گیاهخواری در ویکیپدیا به نقل از صادق هدایت بیان شده: «انسان نقش برادر بزرگتر را برای حیوانات دارد؛ نه حق دژخیمی و ستمگری بر آنان را» در مقاله کلمه انسان و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمات انس و نقش و در شعر ۱خسرو و شیرین نظامی و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در غزل ۱۱۱ حافظ و در غزل ۱۳۹۵ مولانا و در غزل ۳۲۹۵ صائب تبریزی کلمه نقش و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در شعر ۴ بخش دوازده الهی نامه عطار کلمات نقش و بزرگ و در باب ۱۱ انجیل برنابا کلمات انسان و بردار و در باب ۴ کتاب مقدس جامعه و در باب ۲۰۰ انجیل برنابا کلمه برادر و در برگ ۲۰۰ کتاب والکیریها و در باب ۱ انجیل مرقس کلمات برادر و بزرگ و در مقاله کلمه بزرگ ذکر شده است. در غزل ۲۵۳۹ صائب تبریزی و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات نقش و آهوان و در تضمین ۱ فروغی بسطامی و در قصیده ۱۱۴ خاقانی کلمه آهو وجود دارد. نقاشیهای «آهوی کوهی» و «آهوی تنها» اثر صادق هدایت هستند. در غزل ۴ حافظ کلمه غزال وجود دارد. آهو و غزال هممعنی هستند. بیشترین درصد گیاهخواری در هند است. گاندی نیز گیاهخوار بوده است. گاندی بیان کرده که بزرگی یک ملت را می توان از نحوه رفتار آنها با حیوانات سنجید. در مقاله به عکسی از تاگور که در ویکیپدیا آمده اشاره شده است. در توضیحات رابیندرانات تاگور در ویکیپدیا عکس ایشان در کنار گاندی آمده است. در باب ۱ انجیل مرقس کلمات قربانی و حیوانات و در مقاله کلمات قربانی و گوشت و در بابهای ۲، ۱و ۱۱۱ انجیل برنابا کلمه گوشت و در برگ ۲۲ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمه فقیران و در قصیده ۱ نسیمی و در برگ ۲۰ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه فقرا و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در برگ ۱۱ کتاب زهیر و در باب ۴ کتاب مقدس جامعه کلمه فقیر وجود دارد. داستایفسکی نویسنده کتاب «درخت کریسمس برای بچههای فقیر» است. قربانی کردن و کشتن حیوانات تنها در صورت مجبور بودن و غذا دادن به فقرا صحیح است و اگر غیر از این باشد کارمای منفی دارد. در باب ۲۲ کتاب مقدس زبور بیان شده: «نذرهای خود را در مقابل ترسندگانت ادا خواهم کرد. فقیران هر قدر که بخواهند خواهند خورد و سیر خواهند شد.» در مقاله خبری از بیبیسی آمده که در آن بیان شده: «
«برادر خورشید، خواهر ماه (فرانکو زفیرلی، ۱۹۷۲)
اگر دوست دارید بدانید چرا پاپ تازه درگذشته لقب فرانسیس را برای خود برگزید، حتما این فیلم را ببینید. این فیلم زندگینامهای، داستان زندگی فرانسیس آسیزی، قدیس حامی حیوانات و سرسلسله فرقه فرانسیسکن را نشان میدهد. فرانسیس، در پی یک کشف و شهود، از زندگی پر نازونعمت خانوادگی خود فاصله میگیرد و خود را وقف آموزههای مسیحیت و سادهزیستی میکند. در این راه بسیاری او را نکوهش میکنند، اما کمکم طرفدارانی هم پیدا میکند. هرچند «برادر خورشید، خواهر ماه» از سوی برخی از افراد مذهبی بهخاطر بازنمایی اشرافیت در کلیسا نکوهش شد، اما این فیلم اثری دلپذیر است که سادگی زندگی را به بیننده یادآور میشود.» در مقاله بیان شده که سوره انعام ۲۹۷۱ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۹۷۲ و ۲۹۷۱ مشترک هستند. در سوره انعام کلمات مسیح، برادر، خورشید، ماه، شهود، حیوانات، زندگی و ناز و نعمت ذکر شدهاند. در سوره انعام به خوردن گوشت حیوانات اشاره شده است. در سوره انعام کلمه فقیر وجود دارد. در سوره انعام کلمه میوه ذکر شده است. در حکایت ۲۰ باب پنجم گلستان سعدی کلمات انعام و میوه ذکر شدهاند. باید به سمت گیاهخواری رفت. در عربستان آن زمان گیاهخواری مورد پذیرش جامعه قرار نمیگرفته است؛ به این دلیل در قرآن مستقیما بیان نشده که قربانی کردن حیوانها برای غذا دادن به فقیرها است. در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمه مائده وجود دارد. آیه ۱ سوره مائده و ترجمه خرمشاهی بیان میکند: «اى مؤمنان به پيمانها[ى خود] وفا كنيد، [گوشت] چارپايان بر شما حلال است مگر آنچه حكمش بر شما خوانده شود، و [به شرط آنكه] در حال احرام، حلال دارنده صيد نباشيد، خداوند هر حكمى كه بخواهد مقرر مىدارد.» اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۹۶۱۷ میشود. در مقاله بیان شده که سوره اسراء ۶۷۹۱ حرف دارد. ارقام عددهای ۶۷۹۱ و ۹۶۱۷ مشترک هستند. در سوره اسراء کلمات مومنان و عهد و پیمان وفا کنید ذکر شدهاند. در این آیه بیان شده که در زمان احرام صید حرام است. آیه ۱ سوره مائده نشان میدهد که شکار و خوردن حیوانها کار درستی نیست. خدا به بهانه احرام مدتی مانع شکار و خوردن گوشت حیوانها شده است؛ چون مردم در گذشته قبول نمیکردند که تنها در صورت اجبار و غذا دادن به فقیرها گوشت حیوانها را بخورند. در مقاله بیان شده که ممنوعیت قمار و مصرف مشروبات الکلی مورد پذیرش جامعه قرار نمیگیرد. سوره زلزال بیان میکند اگر ذرهای کار نیک یا بد انجام دهیم نتیجه آن را میبینم و حساب و کتاب در جهان وجود دارد. این مطلب بیانگر کارما است. در خطبه ۱ نهج البلاغه و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در قصیده ۱ نسیمی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در غزل ۱۱ شاه نعمت الله ولی کلمه انبیاء وجود دارد. در سورههای انبیاء و صاد به ذوالکفل(ع) اشاره شده است. جمع حروف سورههای انبیاء و صاد برابر با ۷۸۶۱ میشود. ارقام عددهای ۱۸۷۶ و ۷۸۶۱ مشترک هستند. جمع آیات سورههای انبیاء و صاد ۲۰۰ میشود. در مقاله عدد ۲۰۰ ذکر شده است. جمع شماره نزول سورههای انبیاء و صاد ۱۱۱ میشود. در مقاله عدد ۱۱۱ ذکر شده است. در قرآن ۲ بار کلمه ذا الکفل تکرار شده است. در برگهای ۲۲ و ۲۰۰ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه به گوتام بودا(ع) اشاره شده است. ارقام عددهای ۲ و ۲۲ مشترک هستند. ذوالکفل(ع) همان بودا(ع) است. اشو نویسنده کتابهای «زندگی به روایت بودا» و «زوربای بودایی» است. در توضیحات بودا(ع) در ویکیپدیا ویکیپدیا بیان شده: «گوتاما بودا ملقب به ساکیامونی یا رئیس قبیله ساکی در هند بود و نام یک شاهزاده ساکی از قوم سکا میباشد.» در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات بودا و هند و در مقاله کلمه هند ذکر شده است. در سوره انبیاء به ذو الکفل(ع) و بر طرف شدن رنج اشاره شده است. در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات بودا و رنج و در شعر ۲ دفتر اول مثنوی و معنوی مولانا در و حکایت ۲ باب هشتم در شکر بر عافیت بوستان سعدی و در قصیده ۲۷۶ ملک الشعراء بهار کلمه رنج وجود دارد. عقاید بودایی بیان میکنند که راه رهایی از رنج کنار گذاشتن تعلقات و وابستگیها است. در توضیحات گوتاما بودا در ویکیپدیا بیان شده «واژه بودا یعنی بیدار شده یا به عبارت دیگر، کسی که به روشنی رسیدهاست» در مقاله کلمات بیدار و روشن ذکر شدهاند. در توضیحات گوتاما بودا در ویکیپدیا بیان شده «بودا در زیر یک درخت انجیر به روشنضمیری نائل شد.» در مقاله به درخت انجیر اشاره شده است. اسحاق نیوتن نیز در زیر درخت سیب جرقهای در ذهنش زده میشود و نیروی جاذبه را کشف میکند. در توضیحات انجیر در ویکیپدیا بیان شده که در صد گرم انجیر ۲ میلیگرم ویتامین ث وجود دارد. در مقاله به عددهای صد و ۲ درباره اسحاق نیوتن اشاره شده است. در ادامه مقاله به ویتامین ث اشاره شده است. در توضیحات سیب در ویکیپدیا بیان شده که سیب در رده گیاهان توصیفشده در سال ۱۷۶۸ میلادی قرار دارد. در سال ۱۶۸۷ میلادی ریاضیدان انگلیسی آیزاک نیوتن اصول قانون جاذبه را مطرح و منتشر کرد. ارقام عددهای ۱۶۸۷، ۱۷۶۸ و ۱۸۷۶ مشترک هستند. در توضیحات «رده:گیاهان توصیفشده در ۱۷۶۸ (میلادی)» در ویکیپدیا بیان شده که ابرویی عنکبوتی، بلوط سمی اطلس، چوب استخوانی آمریکایی، زعفران دوگله، سرو لوسیتانی و ونوس مگسخوار در این رده هستند. در مقاله کلمات عنکبوت، استخوان، آمریکا، زعفران و مگس و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات گیا، چوب و ستخوان و در ترجیع بند ۱ مولانا و در غزل ۱ فروغی بسطامی و در قصیده ۱ مجد همگر و در غزل ۱۱ حافظ و در حکایت ۲۰ باب پنجم گلستان سعدی و در غزل ۳۵۲ سعدی و در غزل ۱۳۹۵ مولانا و در غزلهای ۲۰۰ و ۳۵۲۹ صائب تبریزی کلمه سرو و در برگ ۱۱ کتاب الف کلمه بلوط و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمه اطلس ذکر شده است.
ختنه
در باب ۲۲ انجیل برنابا بیان شده: «یسوع جواب داد: ((حق میگویم به شما که سگ برتر است از مرد ختنه نشده.))» در باب ۲۲ انجیل برنابا بیان شده: «آن وقت یسوع فرمود : ((حالا بنیکی بنگرید که چه بزرگ است آنچه به انسان داده تا ببیند چه ناسپاس است او از برای وفا ننمودن به پیمان خدای و بندهاش ابراهیم» سگ نماد وفاداری است. منظور عیسی(ع) از تشبیه به سگ جنبه وفا داری بوده است. در توضیحات ختنه در ویکیپدیا بیان شده: «ختنه شدن در یهودیت بسیار مهم است. در هنگامی که خداوند در تورات با ابراهیم در کتاب پیدایش فصل ۱۷ عهد میبندد به او میگوید که او و تمامی مردان در خانه او باید ختنه شوند.» در مقاله به سفر پیدایش تورات و عدد ۱۷ اشاره شده است. در توضیحات ختنه در ویکیپدیا بیان شده: «یک پژوهش در سال ۲۰۱۷ توسط بوریس و همکاران نشان داد که با توجه به محل قرارگیری گیرندههای جنسی بر روی آلت مردانه ختنه پسران هیچگونه تأثیر سوءی بر روی عملکرد جنسی ندارد» در مقاله عدد ۲۰۱۷ و در برگ ۱۱۱ کتاب زهیر کلمه جنسی و در شعر ۱ آغاز کتاب شاهنامه فردوسی کلمه آلت و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمات آلت و مرد ذکر شده است. در توضیحات ختنه در ویکیپدیا برخی از فواید و مضرات ختنه کردن مردان بیان شده است. حتما فواید ختنه کردن مردان بیشتر بوده که خداوند به آن توصیه کرده است. در باب ۱۷ سفر پیدایش تورات به ختنه کردن زنان اشاره نشده که نشان میدهد زنان نباید ختنه شوند. در هر صورت ختنه کردن یا نکردن یک موضوع اختیاری است. اگر کلمه ختنه را به عددهای ابجد وسیط و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۱ و ۲۰ میشود. در توضیحات ختنه در ویکیپدیا بیان شده رواج ختنه در برخی ایالات آمریکا حدوداً از ابتدای قرن ۲۰ شروع شد. در مقاله کلمه آمریکا و عدد ۲۰ ذکر شده است. در توضیحات ختنه در ویکیپدیا بیان شده: «از مخالفان ختنه میتوان به هربرت اسنو (پزشک انگلیسی) در دهه آخر قرن نوزده اشاره کرد. داگلاس گایردنر Douglas_Gairdner نویسنده مقالهای در سال ۱۹۴۹ در این مورد نوشت که این مقاله باعث کاهش رواج ختنه در انگلستان شد.» در ادامه مقاله بیان شده که دوره مسئولیت تونی بلر رئیس جمهور سابق انگلستان از سال ۱۹۹۴ میلادی شروع شده است. در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمه سابق وجود دارد. در برگ ۲۲ کتاب آشنایی با صادق هدایت به سال ۱۹۴۹ میلادی اشاره شده است. ارقام عددهای ۱۹۴۹ و ۱۹۹۴ مشترک هستند. در برگ ۱ کتاب نشانهها خبری از ایران اینترنشنال با عنوان «اسقف واشینگتن خطاب به ترامپ: به کودکان همجنسگرا، لزبین و ترنس رحم کنید» برای ۱۱ ساعت پیش است. اگر عنوان این خبر را به اعداد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۹۴ میشود. ارقام اعداد ۱۹۴ و ۱۹۹۴ مشترک هستند. در برگ ۱ کتاب نشانهها بیان شده که خبر ایران اینترنشنال برای امروز است. در ترجیع بند ۱ مولانا و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در سوره ۱۱ قرآن و در حکایت ۲۰ سعدی باب پنجم گلستان سعدی و در قصیده ۱۱۴ خاقانی کلمات خبر و امروز و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در غزل ۱ بیدل دهلوی و در تضمین ۱ فروغی بسطامی و در غزلهای ۱ و ۱۱ فروغی بسطامی و در برگ ۱۱۱ کتاب مکتوب و در باب ۲ کتاب مقدس زبور و در حکایت ۲ باب هشتم در شکر بر عافیت بوستان سعدی و در غزل ۲۰۰ عراقی و در غزل ۱۷۲ سعدی و در قصیده ۲۷۶ ملک الشعراء بهار کلمه امروز وجود دارد. در همان روزی که خبر ایران اینترنشنال منتشر شده از آن عکس گرفته شده و در برگ ۱ کتاب نشانهها قرار داده شده است. در زیر خبری از باشگاه خبرنگاران جوان با عنوان «"تونی بلر" نماد و سفیر حقوق همجنس گرایان شد» آمده است. در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمات جوان و همجنس و در حکایت ۲۰ سعدی باب پنجم گلستان سعدی کلمات خبر و جوان و در قصیده ۱ حافظ و در حکایت ۲ باب هشتم در شکر بر عافیت بوستان سعدی و در برگ ۱۱۱ کتاب عطیه برتر و در بابهای ۴ و ۱۱ کتاب مقدس جامعه و در برگهای ۴، ۱۱ و ۲۰ کتاب کیمیاگر و در برگ ۲۲ کتاب والکیریها و در برگ ۲۰۰ کتابهای پله پله تا ملاقات و تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه جوان و در برگ ۲۰ کتاب زهیر کلمات خبرنگاری و جوان وجود دارند. داستایفسکی نویسنده کتاب «جوان خام» است. اگر عنوان خبر باشگاه خبرنگاران جوان را به اعداد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۱۰۷ میشود. در ادامه مقاله مستندی از شبکه من و تو درباره حمله ۱۱ سپتامبر آمده که مدت زمان آن ۱۷۰۲ است. ارقام عددهای ۱۷۰۲ و ۲۱۰۷ مشترک هستند. در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمه هود وجود دارد. سوره ۱۱ قرآن سوره هود است. در سوره ۱۱ قرآن کلمات خبر و جوانان وجود دارند. در سوره ۱۱ قرآن به همجنسگرایی قوم لوط(ع) اشاره شده است. آیه ۱۷:۲۹ انجیل لوقا بیان میکند: «تا صبح روزی که لوط از شهر سدوم بیرون آمد و آتش و گوگرد از آسمان بارید و همه چیز را از بین برد.» در باب ۱۱ کتاب مقدس زبور کلمات آتش، گوگرد و آسمان ذکر شدهاند. در مقاله بیان شده که سوره انعام ۲۹۷۱ کلمه دارد. در سوره انعام به لوط(ع) اشاره شده است. ارقام عددهای ۱۷:۲۹ و ۲۹۷۱ مشترک هستند. در سوره ۱۱ قرآن (سوره هود) و ترجمه انصاریان بیان شده: «[سنگ هایی] که نزد پروردگارت نشانه دار بود و آن سنگ ها از ستمکاران دور نیست.» اگر این آیه را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۹۹ میشود. در مقاله عدد ۱۹۹ ذکر شده است. در سوره ۱۱ قرآن (سوره هود) و ترجمه خرمشاهی بیان شده: «كه [هر يك] نزد پروردگارت نشان كرده بود و آن از ستمكاران [مشرك] دور نيست.» اگر این آیه را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۷۱ میشود. در مقاله عدد ۲۷۱ ذکر شده است. در سوره ۱۱ قرآن (سوره هود) و ترجمه الهی قمشهای بیان شده: «که آن سنگها از امر خدا نشاندار و معین بود و البته چنین هلاکتی از ظالمان عالم دور نخواهد بود.» اگر این آیه را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۵۳ میشود. در مقاله عدد ۲۵۳ ذکر شده است. در حکایت ۲۰ باب پنجم گلستان کلمات سنگ، هلاک و عالم ذکر شدهاند. در سوره ۱۱ قرآن (سوره هود) و ترجمه مکارم شیرازی بیان شده: «(سنگهائي كه) نزد پروردگارت نشاندار بود و آن از ستمگران دور نيست.» اگر این آیه را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۳۷ میشود. در مقاله عدد ۲۳۷ ذکر شده است. در قرآن بیان شده که قبل از نازل کردن عذاب، فرشتگان لوط(ع) و خانوادهاش را از شهر فراری دادند. اگر فرشتگان این کار را نمیکردند، لوط(ع) و خانوادهاش به دلیل رفتار قومش به هر حال مجبور به فرار از شهر میشدند. معمولا وقتی به شخصی سنگ پرتاب میکنند که قصد فراری دادنش را داشته باشند. خداوند بر این اساس عذاب سنگباران را به قوم لوط(ع) نازل کرده است. دلیل سنگباران یا سنگسار قوم لوط(ع) مسائل جنسی نبوده است. در قرآن تهدید به سنگسار شدن موسی(ع)، ابراهیم(ع)، نوح(ع)، شعیب(ع)، پطرس(ع)، پولس(ع)، برنابا(ع) و اصحاب کهف(ع) توسط ظالمان بیان شده است. این نشان دهنده بار منفی سنگسار و مخالفت قرآن با سنگسار است. در زیر خبری از رادیو فردا با عنوان «يک کشيش همجنس گرای کليساي آنگليکن در بريتانيا به سمت يکي از بالاترين مقامهاي کليسای انگلستان برگزيده شد» آمده که در آن به دفتر تونی بلر اشاره شده است. در مقاله کلمات خبر، رادیو فردا، کلیسا، انگلستان و دفتر و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در قصیده ۱ اوحدی و در مثنوی ۱ نسیمی و در قصیده ۱ طبیب اصفهانی و در قصیده ۱ مجد همگر و در برگ ۲۰۰ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمه دفتر وجود دارد. در خبر رادیو فردا عدد ۲۰۰۰ وجود دارد. در ادامه مقاله درباره حمله ۱۱ سپتامبر به عدد ۲۰۰۰ اشاره شده است. ارقام عددهای ۲۰، ۲۰۰ و ۲۰۰۰ مشترک هستند. در خبر رادیو فردا بیان شده: «بطوريکه اسقف اعظم رهبر روحاني کليساي انجيلي گفته است انتخاب يک اسقف همجنسگرا، مي تواند پيامدهاي جدي از جمله انشعاب در پي داشته باشد.» در توضیحات پاپ فرانسیس در ویکیپدیا بیان شده: «پاپ فرانسیس رسما اجازه داد تا کشیشها برای زوجهای همجنس مراسم مذهبی برگزار کنند. او پیشنهاد کرد که برای اینکه مراسم برای زوجهای همجنس با مراسم «ازدواج مقدس» اشتباه گرفته نشود، میتوان آن را برگزار و برای زوجها آرزوی برکت در زندگی کرد.» در برگ ۴ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه و در برگ ۱۱ کتاب والکیریها کلمه کشیش و در برگ ۱۱ کتاب الف کلمه ازدواج و در قصیده ۱ عراقی و در شعر ۱ اسرار خودی اقبال لاهوری و در قصیده ۲ ملک الشعراء بهار و در باب ۲۰ کتاب مقدس زبور کلمه آرزو و در برگ ۲۰ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در برگ ۱۱۱ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه برکت و در برگ ۲۰۰ کتاب الف کلمه برکات وجود دارد. همجنسگرایی با فلسفه آفرینش زن و مرد مغایرت دارد اما از سوی دیگر همجنسگرایی یک موضوع اختیاری است. نباید مانع ازدواج همجنسگرایان شد. در عکسی از مستند شبکه من و تو که در ادامه آمده زن و مرد مشخص هستند. در برگ ۲۲ کتاب کیمیاگر.و در برگ ۱۱ کتاب عطیه برتر کلمات زنان و مردان و در غزلهای ۱۱ مولانا و نسیمی عبارت مرد و زن و در باب ۱ انجیل مرقس و در غزل ۱۱ فرخی یزدی و در باب ۲ کتاب مقدس جامعه و در باب ۲۲ انجیل برنابا و در برگهای ۲۲ و ۲۰۰ کتاب الف و در برگهای ۲۲، ۲۰ و ۱۱ کتاب زهیر کلمات مرد و زن . در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمات مرد، زن و دو همجنس وجود دارند. پاپ فرانسیس متولد ۱۷ دسامبر ۱۹۳۶ است. آیه ۱۱۹ سوره زنان و ترجمه فولادوند بیان میکند: «و آنان را سخت گمراه و دچار آرزوهاى دور و دراز خواهم كرد و وادارشان مى كنم تا گوشهاى دامها را شكاف دهند و وادارشان مى كنم تا آفريده خدا را دگرگون سازند و[لى] هر كس به جاى خدا شيطان را دوست [خدا] گيرد قطعا دستخوش زيان آشكارى شده است» اگر این آیه را به عددهای ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۳۹۱۶ میشود. ارقام عددهای ۱۹۳۶ و ۱۳۹۱۶ مشترک هستند. آیه ۱۱۹ سوره زنان نیز به همجنسگرایی اشاره میکند. در ادامه مقاله بیان شده که در بالای توضیحات تونی بلر در ویکیپدیا عبارت «۱۱۹ زبان» نوشته شده است. حمله ۱۱ سپتامبر ۱۱/۹ خوانده میشود. ارقام عددهای ۱۱۹ و ۱۱/۹ مشترک هستند. در ادامه مقاله بیان شده که تونی بلر مسئول حمله ۱۱ سپتامبر است.
https://www.radiofarda.com/a/318592.html
حمله یازده سپتامبر
زمان یک قید است که ما را در لحظه اکنون محدود میکند. در مقاله کلمه زمان و در غزل ۱ کشیمری و در برگ ۱۱ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمه قید و در برگ ۲۰ کتاب کیمیاگر کلمات لحظه و اکنون و در لمعات ۱ عراقی کلمات زمان و لحظه و در برگ ۲۲ کتاب زهیر و در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی و در ترجیع بند ۱ مولانا و در باب ۱ انجیل مرقس کلمه لحظه و در برگ ۲۲ کتاب کیمیاگر و در باب ۲ کتاب مقدس زبور و در باب ۲ انجیل مرقس و در بابهای ۴ و ۲۰ کتاب مقدس زبور و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در غزل ۱ محتشم کاشانی و در غزلهای ۱۱ مولانا، نسیمی کلمه اکنون و در غزل ۱۱ سلمان ساوجی و در قصیدههای ۲۲ و ۱۱۴ خاقانی کلمه کنون وجود دارد. در واقع زمان دسترسی ما به آگاهی را محدود میکند. در مقاله کلمات زمان، دسترسی، آگاهی و محدود ذکر شدهاند. یکی از اهداف زمان سادهتر کردن یک مسئله بزرگ است. در ریاضیات نیز برای سادهتر کردن یک مسئله بزرگ قیودی در نظر گرفته میشود. در برگ ۱۱ کتاب الف کلمات زمان و بزرگ و در منشور کوروش و در خطبه ۱ نهج البلاغه و در باب ۱ کتاب مقدس یوشع و در باب ۱ انجیل مرقس و در بابهای ۱، ۱۱۱، ۲، ۲۲ و ۴ انجیل برنابا و در باب ۲ کتاب مقدس جامعه و در بابهای ۲۰ و ۲۲ کتاب مقدس زبور و در برگهای ۱۱۱ و ۲۰ کتاب پله پله تا ملاقات خدا و در برگهای ۴، ۱۱، ۲۰ و ۲۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه و در برگ ۲۲ کتاب آشنایی با صادق هدایت کلمه بزرگ و در برگ ۲۰۰ کتاب والکیریها کلمات بزرگ و ساده و در غزل ۲۰۰ صائب تبریزی و در برگ ۲۰۰ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه و در برگ ۲۲ کتابهای الف و آشنایی با صادق هدایت و در برگ ۱۱۱ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمه ساده و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی بزرگ و قید وجود دارند. آیه ۱۱ سوره فصلت بیان میکند: «سپس به آسمان پرداخت كه به صورت دودى [/بخارى] بود، به آن و به زمين فرمود خواه يا ناخواه رام شويد، [به زبان حال] گفتند البته رام و تسليم هستيم» شتاب جاذبه یا نیروی گرانش است که سیارات، ستارهها، کهکشانها، سحابیها و کیهان را از غبار یا دود شکل میدهد. در مقاله کلمات شتاب جاذبه و ستاره و در قصیده ۱۱۴ خاقانی کلمات اختر و غبار و در برگ ۲۰ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمات ستارگان و غبار و در شعر ۱ جاویدنامه اقبال لاهوری کلمات ستاره و کهکشان و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمه سحاب وجود دارد. در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمه رعد و در برگ ۲۰۰ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه صاعقه یا رعد وجود دارد. آیه ۲ سوره رعد و ترجمه فولادوند بیان میکند: «خدا [همان] كسى است كه آسمانها را بدون ستونهايى كه آنها را ببينيد برافراشت آنگاه بر عرش استيلا يافت و خورشيد و ماه را رام گردانيد هر كدام براى مدتى معين به سير خود ادامه مى دهند [خداوند] در كار [آفرينش] تدبير مى كند و آيات [خود] را به روشنى بيان مى نمايد اميد كه شما به لقاى پروردگارتان يقين حاصل كنيد» در آیه ۲ سوره رعد منظور از ستونهایی که دیده نمیشوند، شتاب جاذبه یا نیروی گرانش است. در خطبه ۱ نهج البلاغخ بیان شده: «آسمان پايين را چون موج مهار شده، و آسمان هاى بالا را مانند سقفى استوار و بلند قرار داد، بى آن كه نيازمند به ستونى باشد يا ميخ هايى كه آنها را استوار كند. » در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمه ستون وجود دارد. آیه ۱۷ سوره رعد و ترجمه الهی قمشهای بیان میکند: «خدا از آسمان آبی نازل کرد که در هر رودی به قدر وسعت و ظرفیتش سیل آب جاری شد و بر روی سیل کفی بر آمد چنانکه فلزاتی را نیز که برای تجمل و زینت (مانند طلا و نقره) یا برای اثاث و ظروف (مانند آهن و مس) در آتش ذوب کنند مثل آب کفی برآورد، خدا به مثل این (آب و فلزات و کف روی آنها) برای حق و باطل مثل میزند که (باطل چون) آن کف به زودی نابود میشود و اما (حق چون) آن آب و فلز که به خیر و منفعت مردم است در زمین درنگ میکند. خدا مثلها را بدین روشنی بیان میکند.» در این آیه و در باب ۲ کتاب مقدس جامعه کلمات طلا و نقره ذکر شدهاند. در آیه ۱۷ سوره رعد به ذوب آهن اشاره شده است. در زیر فیلم مستندی از شبکه من و تو آمده که در آن به دمای ذوب آهن یا فولاد، شتاب جاذبه یا نیروی گرانش و مدت زمان سقوط سقفهای ساختمان پلاسکو و برجهای دو قلو آمریکا و بمب گذاری در آنها اشاره شده است. در سوره رعد کلمات من، تو، شتاب و زمان و در سوره ۱۱ قرآن کلمات من، تو، شتاب، نیرو و زمان و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات مستند، من، تو، شتاب و زمان و در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمات نیرو، شتاب، زمان، سقوط و سقف و در غزل ۲ سلمان ساوجی و در غزل ۲۰ حافظ و در باب ۲۲ انجیل برنابا عبارت من و تو و در غزل ۱۱ فروغی بسطامی و در غزل ۳۵۲۹ صائب تبریزی کلمات من و تو و در حکایت ۲ باب هشتم در شکر بر عافیت بوستان سعدی و در برگ ۱۱۱ کتاب مکتوب کلمه نیرو و در باب ۱ کتاب مقدس جامعه و در برگ ۱۱ کتاب زهیر و در رباعی ۲۰ ابوسعید ابوالخیر کلمه شتاب و در باب ۱۱ کتاب مقدس جامعه کلمه سقوط و در برگ ۲۲ کتاب کیمیاگر کلمات کتاب جامعه، شتاب و برجها و در باب ۲ انجیل مرقس کلمات سقف و زمان و در باب ۲۲ کتاب مقدس زبور کلمه سقف و در قصیده ۱ حافظ و در قصیده ۱ نسیمی کلمات من، تو و زمان و در باب ۱ انجیل مرقس و در مثنوی ۱ نسیمی و در قصیده ۱ اوحدی و در لمعات ۱ عراقی و در شعر ۲ دفتر اول مثنوی و معنوی مولانا و در باب ۲۰ انجیل برنابا و در برگ کتاب کیمیاگر و در برگهای ۲۰ و ۲۰۰ کتاب پله پله تا ملاقات خدا و در برگ ۲۲ کتابهای مکتوب و والکیریها و در غزل ۱۱ شاه نعمت الله ولی و در برگ ۱۱۱ کتابهای الف و عطیه برتر و در شعر ۴ بخش دوازده الهی نامه عطار و در برگهای ۴، ۲۰ و ۱۱ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه و در قصیده ۱۱۴ خاقانی و در غزل ۲۵۳۹ تبریزی کلمه زمان و در قصیده ۲۷۶ ملک الشعراء بهار کلمات جاذبه و زمان و در ترجیع بند ۱ مولانا کلمات من، تو و آهن و در باب ۲ کتاب مقدس زبور و در قصیده ۲ ملک الشعراء بهار کلمه آهن و در برگ ۱۱ کتاب مکتوب کلمه ایالات متحده و در برگ ۱۱۱ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه آمریکا وجود دارد. در حکایت ۲۰ باب پنجم گلستان سعدی کلمات من، تو و آهنین وجود دارد. اگر متن حکایت ۲۰ سعدی را به عددهای ابجد کبیر و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۶۶۰۷۶ و ۱۱۲۷۷ میشود. تفاوت عددهای ۲۷۶ و ۲۶۶۰۷۶ رقم صفر است. تفاوت عددهای ۱۷۰۲ و ۱۱۲۷۷ رقم صفر است. در حکایت ۲۰ سعدی باب پنجم گلستان سعدی کلمه تفاوت وجود دارد. «تخت آهنین» عنوان قسمتی از سریال بازی تاج و تخت است. در آیه ۱۱ سوره اسراء کلمه شتاب وجود دارد. آیه ۱۱ سوره اسراء و ترجمه انصاریان بیان میکند: «و انسان به همان صورت که نیکی ها را می طلبد [بدون توجه به عواقب امور و به سبب جهل به مصالح و مفاسد خویش، گزند و آسیب و] بدی ها را می طلبد و انسان بسیار شتاب زده و عجول است.» اگر این آیه را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۵۴۷ میشود. در مقاله عدد ۵۴۷ ذکر شده است. آیه ۱۱ سوره اسراء و ترجمه فولادوند بیان میکند: « و انسان [همان گونه كه] خير را فرا مى خواند [پيشامد] بد را مى خواند و انسان همواره شتابزده است.» اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۵۲۳۳ میشود. در مقاله عددهای ۲۳۲۵ و ۲۵۳۲ ذکر شدهاند. ارقام این عددها مشترک هستند. آیه ۱۱ سوره اسراء و ترجمه الهی قمشهای بیان میکند: «انسان با شوق و رغبتی که خیر و منفعت خود را میجوید (چه بسا به نادانی) با همان شوق و رغبت شر و زیان خود را میطلبد، و انسان بسیار بیصبر و شتابکار است.» اگر این آیه را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۳۵۲ میشود. در مقاله عدد ۳۵۲ ذکر شده است. ارقام عددهای ۳۵۲ و ۵۲۳۳ مشترک هستند. مدت زمان فیلم مستند شبکه من و تو ۱۷۰۲ ثانیه است. در مقاله به ارتباط بین آیات ۲ و ۱۷ سوره رعد و این مستند اشاره گردید. شماره این آیات در کنار یکدیگر عدد ۱۷۲ را ایجاد میکنند. اگر از عدد ۱۷۰۲ رقم صفر را کنار بگذاریم به عدد ۱۷۲ میرسیم. در برگ ۱۷۲ کتاب والکیریها عبارت من و تو وجود دارد. بعد از تعطیلی شبکه من و تو مستند زیر از سایت این شبکه پاک شده است. در مقاله به تعطیلی و پاک کردن اشاره شده است. در توضیحات حمله ۱۱ سپتامبر در ویکیپدیا به ساعت ۱۷:۲۰ اشاره شده است. ارقام عددهای ۱۷۰۲ و ۱۷۲۰ مشترک هستند. اگر آیه ۲ سوره رعد و ترجمه فولادوند را به عددهای ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۰۸۳ میشود. عقاب سر سفید پرنده ملی آمریکا است. در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمه سحاب و در مقاله کلمه عقاب ذکر شده است. در توضیحات سحابی عقاب در ویکیپدیا بیان شده: «هر دو نام یعنی «عقاب» و «ملکه ستاره» به برداشتهای بصری از شبح تاریک نزدیک مرکز سحابی اشاره دارند، منطقه ای که به عنوان " ستونهای آفرینش " معروف شده و توسط تلسکوپ فضایی هابل تصویربرداری شدهاست. این سحابی شامل چندین منطقه گاز و غبار ستارهساز فعال است، از جمله ستونهای آفرینش یادشده.» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۵۹۳۵ میشود. در مقاله بیان شده که تاجگذاری الیزابت دوم ملکه انگلیس در ۲ ژوئن ۱۹۵۳ است. ارقام عددهای ۱۹۵۳ و ۱۵۹۳۵ مشترک هستند. در ادامه مقاله بیان شده که الیزابت دوم از نقش داشتن رژیم انگلیس در حمله ۱۱ سپتامبر و حمله شیمیایی غوطه مطلع بوده است. بیان گردید که در آیه ۲ سوره رعد منظور از ستونهایی که دیده نمیشوند، شتاب جاذبه یا نیروی گرانش است. مختصات میل سحابی عقاب در ویکیپدیا ۱۳۴۹ ذکر شده است. در مقاله عدد ۱۳۴۹ وجود دارد. حمله ۱۱ سپتامبر به آمریکا در سال ۱۳۸۰ خورشیدی صورت گرفته است. رقمهای اعداد ۱۰۸۳و ۱۳۸۰ مشترک هستند. اگر از عدد ۱۳۸۰ رقم صفر را کنار بگذاریم به عدد ۱۳۸ میرسیم. بلندی ساختمان پلاسکو ۱۳۸ فوت بوده است. در مقاله و در برگ ۲۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه بلندی و در منشور کوروش و در برگ ۲۲ کتابهای کیمیاگر و والکیریها و در باب ۴ انجیل مرقس و در باب ۴ کتاب مقدس جامعه در باب ۱ انجیل برنابا و در شعر ۱ خسرو و شیرین نظامی و در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی و در برگ ۱۱۱ کتاب زهیر و در حکایت ۲۰ سعدی باب پنجم گلستان سعدی و در شعر ۲۷۶ پیام مشرق اقبال لاهوری کلمه بلند وجود دارد. در ویکیپدیا بیان شده که الکترونگاتیوی آهن در مقیاس پائولینگ ۸۳/۱ است. ارقام عددهای ۱۳۸ و ۸۳/۱ مشترک هستند. در ویکیپدیا بیان شده که آهن در جدول تناوبی در دوره ۴ است. در مقاله عبات دوره ۴ ذکر شده است. سختی موس آهن ۴ است. در باب ۴ انجیل مرقس و در بابهای ۴ و ۱ کتاب مقدس جامعه و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در شعر ۱ آغاز کتاب شاهنامه فردوسی و در منشور کوروش و در برگ ۲۰ کتاب الف و در باب ۲۲ کتاب مقدس زبور و در برگ ۲۲ کتاب والکیریها و در برگ ۲۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه سخت وجود دارد. در توضیحات آهن در ویکیپدیا بیان شده: «فراوانی آهن در سیارههای زمینسان و دیگر کرههای سنگی مانند ماه، به خاطر پدیده همجوشی هستهای در ستارهها است به این معنی که در فرایند همجوشی، آهن آخرین عنصریاست که با آزادسازی انرژی، پیش از فروپاشی انفجاری آن ستاره به صورت یک نو اختر یا ابرنواختر، و پراکندن آهن در فضا، ایجاد میشود.» در مقاله کلمات زمین، ماه، ستاره، آهن، آخرین، انفجار، اختر و فضا و در برگ ۲۲ کتاب الف و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمه عنصر و در برگ ۱۱۱ کتاب الف کلمه انرژی ذکر شده است. در ویکیپدیا بیان شده که سطح آهن تازه سطحی نقرهای-خاکستری درخشان به نظر میرسد. در مقاله کلمات نقره، خاکستری و درخشان ذکر شدهاند. در ویکیپدیا بیان شده: «گوشت مرغ و ماهی و گوشت قرمز خصوصاً ویتامین ث، به جذب آهن کمک فوقالعادهای میکنند. همچنین چای و قهوه نیز مانع از جذب آهن میشوند.» در مقاله کلمات گوشت، مرغ، ماهی، چای و مانع و در برگ ۲۲ کتاب کیمیاگر کلمات چای و قهوه و در برگ ۲۲ کتابهای زهیر تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه و در برگ ۲۰ کتاب آشنایی با صادق هدایت کلمه مانع وجود دارد. در ویکیپدیا بیان شده که حمله ۱۱ سپتامبر در ساعت ۸:۴۶ صورت گرفته است. ساعت ۸:۴۶ اشتباه است و حمله ۱۱ سپتامبر در ساعت ۸:۴۵ انجام شده است. در قصیده ۱ اوحدی و در برگ ۱۱ کتاب الف و در برگهای ۴، ۲۰ و ۲۲ کتاب کیمیاگر و در قصیده ۲ ملک الشعراء بهار کلمه ساعت وجود دارد. سوره رعد ۸۴۵ کلمه دارد. سوره منافقون ۱۱ آیه و ۸۴۵ حرف دارد. در سوره منافقون به ۲ رویی اشاره شده است. در شعر ۲ دفتر اول مثنوی و معنوی مولانا و در قصیده ۲ ملک الشعراء بهار و در برگ ۲۰ کتابهای کیمیاگر و زهیر و در باب ۲۰۰ انجیل برنابا و در برگ ۲۲ کتاب آشنایی با صادق هدایت و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در باب ۱۱ انجیل مرقس و در مثنوی و قصیده ۱ نسیمی و در غزل ۱۱ نسیمی و در برگ ۱۱ کتاب کیمیاگر و در برگ ۱۱۱ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه و در قصیده ۱۱۴ خاقانی و در غزل ۱۹۴ عراقی و در غزل ۱۸۷۶ مولانا عدد ۲ وجود دارد. در حمله ۱۱ سپتامبر افغانستان قربانی هوسهای رژیم انگلیس، رژیم عربستان و گروه القاعده شده است. در مقاله کلمات افغانستان، قربانی، انگلیس و عربستان و در قصیده ۱ مجد همگر و در قصیده ۱ طبیب اصفهانی و در غزل ۱ کشیمری و در باب ۴ انجیل مرقس کلمه هوس ذکر شده است. حمله ۱۱ سپتامبر را رژیم انگلیس، رژیم عربستان و گروه القاعده برای افزایش قیمت نفت و زمینه سازی فروش سلاح یا هوس طراحی و اجرا کردهاند. در برگ ۱۱۱ کتاب والکیریها و در برگ ۲۲ کتاب پله پله تا ملاقات خدا و در باب ۴ کتاب مقدس جامعه کلمه حمله و در مقاله کلمات سپتامبر، انگلیس و عربستان و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در برگ ۱۱۱ کتاب زهیر و در برگ ۲۲ کتاب کیمیاگر و در غزل ۱۲۰۷ مولانا کلمه عرب و در سوره ۱۱ قرآن کلمات عرب و گروه و در برگ ۱۱ کتاب عطیه برتر و در برگ ۱۱۱ کتاب والکیریها و در باب ۱ انجیل برنابا و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در باب ۴ انجیل مرقس و در باب ۴ کتاب مقدس جامعه و در بابهای ۴ و ۲۰ انجیل برنابا و در بابهای ۲۰ و ۲۲ کتاب مقدس زبور و در برگ ۲۰ کتاب کیمیاگر کلمه گروه و در قصیده ۲ ملک الشعرا بهار کلمات گروه و قاعده و در برگ ۲۲ کتاب والکیریها و در ترجیع بند ۱ مولانا و در مثنوی ۱ نسیمی کلمه قاعده و در برگ ۲۲ کتاب آشنایی با صادق هدایت کلمه قاعدتا و در قطعه ۲ ملک الشعرا بهار و در غزل ۱ فروغی بسطامی و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمه قیمت و در شعر ۲ دفتر اول مثنوی و معنوی مولانا کلمه نفت و در برگهای ۲۰ و ۴ کتاب کیمیاگر و در برگ ۲۰ کتاب آشنایی با صادق هدایت و در باب ۱۱ انجیل مرقس کلمه فروش و در قصیده ۱۱۴ خاقانی کلمه سلاح و در باب ۱ کتاب مقدس یوشع کلمه مسلح و در قصیده ۱ طبیب اصفهانی و در قصیده ۲۷۶ ملک الشعراء بهار کلمه طرح وجود دارد. اگر عبارت «حمله یازده سپتامبر عربستان انگلیس گروه القاعده» را به عددهای ابجد وسیط و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۸۳ و ۱۴۱ میشود. بین عددهای ۱۳۸، ۱۸۳ و ۱۳۸۰ سه رقم مشترک هستند. ارقام عددهای ۱۱۴ و ۱۴۱ مشترک هستند. در قصیده ۱۱۴ خاقانی کلمه سعود وجود دارد. اگر عبارت «یازده سپتامبر عربستان سعودی انگلستان گروه القاعده» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۷۱۹ میشود. در مقاله به ارتباط بین آیه ۱۷:۲۹ انجیل لوقا و تونی بلر اشاره شده است. ارقام عددهای ۱۷:۲۹ و ۲۷۱۹ مشترک هستند. اگر عبارت «یازده سپتامبر رژیم عربستان رژیم انگلیس گروه القاعده» را به عدد ابجد صغیر کنیم حاصل ۱۴۹ میشود. در ادامه مقاله درباره حمله ۱۱ سپتامبر به عدد ۱۴۹ اشاره شده است. اگر عبارت «حمله یازده سپتامبر سلاح» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۹۱۴ میشود. ارقام عددهای ۱۴۹ و ۹۱۴ مشترک هستند. در برگ ۲۰۰ کتاب الف به لندن پایتخت انگلیس اشاره شده است. بنلادن در ۲ مه ۲۰۱۱ کشته شده است. در برگ ۲ کتاب الف به سال ۲۰۱۱ میلادی اشاره شده است. ۱۱ سپتامبر معادل ۲۰ شهریور است. در توضیحات حمله ۱۱ سپتامبر در ویکیپدیا درباره ساعت ۱۱:۰۲ بیان شده: «درخواست رودی جولیانی شهردار نیویورک برای ماندن شهروندان در منازل» در مقاله کلمه منزل ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۱:۰۲ و ۲۰۱۱ مشترک هستند. در خبر زیر از بیبیسی با عنوان «افبیای اولین اسناد محرمانه مربوط به ۱۱ سپتامبر و عربستان را منتشر کرد» بیان شده: «هواپیماربایان در سال ۲۰۰۰ به عنوان دانشجو وارد آمریکا شدند.» در برگ ۱۱ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمه دانشجو و در آیه ۶۶ سوره انفال عدد ۲۰۰۰ ذکر شده است. آیه ۶۶ سوره انفال به جهاد و تشویق حقطلبان به مبارزه با ظالمان و پیروزی حقطلبان بر ظالمان اشاره میکند. جهاد دفاع در برابر متجاوز و مبارزه مدنی با ظالمان است. احتمالا به بهانه جهاد هواپیماربایان را فریب دادند. سوره انفال ۱۲۱۰ کلمه دارد. ارقام عددهای ۱۱:۰۲، ۱۲۱۰ و ۲۰۱۱ مشترک هستند. در آیه ۱ سوره عادیات به جهاد اشاره شده است. سوره عادیات ۱۱ آیه دارد. حمله ۱۱ سپتامبر در نیویورک صورت گرفته است. لقب نیویورک سیب بزرگ است. در مقاله بیان شده که اسحاق نیوتن با افتادن سیب بر روی سرش، در ذهنش جرقهای زده میشود و شتاب جاذبه را کشف میکند. در سوره عادیات کلمه جرقه وجود دارد. در مقاله به ارتباط بین شتاب جاذبه و حمله ۱۱ سپتامبر اشاره شده است. در سال ۱۶۸۷ میلادی ریاضیدان انگلیسی آیزاک نیوتن اصول قانون جاذبه را مطرح و منتشر کرد. در غزل ۱۸۷۶ مولانا کلمات یغما، دزد و قاعده ذکر شدهاند. ارقام اعداد ۱۶۸۷ و ۱۸۷۶ مشترکند. در مقاله بیان شده که رژیم انگلیس دزد و غارتگر است. در بیت زیر از مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات بشتاب و دزدان ذکر شدهاند. اگر بیت زیر را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۲۳۷ میشود. در مقاله عددهای ۲۳:۷ و ۳۷۲ ذکر شدهاند. ارقام این عددها مشترک هستند.
برخیز که شد روز شب و موقع بیگه *** بشتاب که دزدان بگرفتند سر ره
در زیر خبری از خبرآنلاین با عنوان «اسناد جدید افبیآی درباره ارتباط عربستان با حادثه ۱۱ سپتامبر» آمده که ساعت آن ۱۰:۱۲ است. ارقام عددهای ۱۰:۱۲ و ۱۱:۰۲ مشترک هستند. در این خبر بیان شده: «البیومی که به عربستان سعودی بازگشته است، طی سالها مصاحبههای متعددی با مجریان قانون انجام داده است، اما اظهارات وی در پرونده مدنی خانوادههای قربانیان ۱۱ سپتامبر همچنان مهر و موم است. مشخص نیست که آیا از او در مورد نمودار سؤال شده است یا خیر، اما به سختی می توان فهمید که چگونه می توان سؤال اصلی دخالت عربستان در ۱۱ سپتامبر را بدون گزارش کامل و معتبر از اقدامات او حل کرد.» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۲۰۱ میشود. ارقام عددهای ۱۰:۱۲ و ۱۲۰۱ مشترکند. در سوره ۲ قرآن کلمات عرب، سال، قانون، اظهار، خانواده، قربانی، مهر، مشحص، نیست، در مورد، نمودار، سوال، شده است، خیر، به سخت، میتوان، نمیفهمید، چگونه، میتوان، سوال، اصلی، عرب، اقدام، حل و کرد ذکر شدهاند. در این خبر بیان شده: «در کنار نمودار فرمولی وجود دارد که برای محاسبه فاصله تا هدف استفاده می شود. نموداری که یک هواپیما را در کنار یک فرمول ریاضی در حال فرود نشان می دهد. در میان وسایل البیومی، بازرسان بریتانیایی نقشهای از هواپیما در حال فرود به سمت هدف را کشف کردند - و معادلهای که به گفته یک منبع اف بی آی برای محاسبه "ارتفاع هواپیما لازم برای دیدن یک هدف" استفاده شده است.» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۳۷۸ میشود. در مقاله بیان شده که سوره یوسف ۱۷۳۸ کلمه دارد. ارقام عددهای ۱۳۷۸ و ۱۷۳۸ مشترک هستند. در سوره یوسف کلمات در حالی، فرود، بازرسی، نقشه و کشف و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات یوسف و نمودار و در لمعات ۱ عراقی کلمه نمودار و در مقاله کلمه ریاضی ذکر شده است. در مقاله بیان شده که یمامه ریاض کنونی است. در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات یمامه و نمودار ذکر شدهاند. در خبر خبرآنلاین بیان شده: «این کمابیش همان چیزی است که کمیسیون ۱۱ سپتامبر به این نتیجه رسید اما دولت عربستان همچنان در بیانیه های رسمی اعلام کرد که ریاض هیچ ارتباطی با این جنایت وحشتناک نداشته است.» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۴۱۹ میشود. در ادامه مقاله درباره حمله ۱۱ سپتامبر به عددهای ۱۴۹ و ۹۱۴ اشاره گردید. ارقام این عددها مشترک هستند. در خبر خبرآنلاین بیان شده: «اما طی چند ماه گذشته، مجموعه ای از اسناد جدید منتشر شده توسط دولت های آمریکا و انگلیس نشان می دهد که کمیسیون ۱۱ سپتامبر اشتباه کرده است. یک یادداشت افبیآی که در ماه مارس از طبقهبندی خارج شد، در پاسخ به فرمان اجرایی رئیسجمهور جو بایدن، گزارش داد که البیومی حقوق ماهیانهای از اطلاعات سعودی دریافت میکند. به عبارت دیگر او دانشجو نبود بلکه جاسوس بود. بر اساس یادداشت افبیآی، مورخ ۱۴ ژوئن ۲۰۱۷، بیومی وظیفه جمعآوری اطلاعات «در مورد افراد مورد علاقه در جامعه سعودی» و انتقال اطلاعات به شاهزاده بندر بن سلطان آل سعود، سفیر وقت عربستان سعودی را داشت.» در مقاله کلمات «دستگاه اطلاعاتی عمومی عربستان»، دانشجو، جاسوس و عدد ۲۰۱۷ ذکر شده است. در خبر خبرآنلاین بیان شده: «شواهدی که توسط دولت بریتانیا از طبقه بندی محرمانه خارج شده است همچنین شامل ویدئوهایی است که نشان می دهد البیومی در حال فیلمبرداری از خود و حلقه اش در طول مدت اقامتش در سن دیگو است که او انور العولقی، فرد مرتبط با القاعده را در آغوش گرفته است. العولقی نیز مانند البیومی به هواپیماربایان نزدیک بود. او در سال ۲۰۱۱ در حمله پهپادهای آمریکایی در یمن کشته شد. ویدئوی دوم خالد المحضر، یکی از دو هواپیماربای سن دیگو را در آشپزخانه آپارتمانی نشان می دهد که البیومی در اجاره آن به او کمک کرد.» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۲۰۷ میشود. در مقاله عددهای ۱۲۰۷، ۲۰۱۱ و کلمات حلقه و یمن و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات دولت، حلقه و طول و در شعر ۱ جاویدنامه اقبال لاهوری کلمه آغوش وجود دارد. در ادامه مقاله به نقل از توضیحات «قتل جمال خاشقچی» در ویکیپدیا بیان شده: «به نوشته الوقت محمد بن سلمان آل سعود به ژنرال احمد العسیری، ریاست دستگاه اطلاعاتی عمومی عربستان و سخنگوی سابق مداخله نظامی در یمن به رهبری عربستان سعودی، دستور میدهد که خاشقجی را در استانبول اعدام کند.» در خبر زیر از خبرآنلاین بیان شده: «انتشار این اسناد جدید در زمان نامناسبی برای دولت بایدن صورت می گیرد. ایالات متحده خواهان نفت ارزان، تداوم حقوق پایگاه های نظامی و احیای توافق هسته ای با ایران است. عربستان سعودی میخواهد به همه بحثها درباره قتل جمال خاشقچی توسط دولت پایان دهد و دست خود را برای ادامه جنگ نیابتی وحشیانه خود در یمن باز کند. آخرین چیزی که هر کدام از این کشورها می خواهند، بحث دوباره درباره نقش عربستان در ۱۱ سپتامبر است. روسینی، مامور سابق افبیآی، گفت: «حقیقت غمانگیز این است که به دلیل مسائل ژئوپلیتیکی، بهویژه نفت، ما هرگز دنبال سعودیها نمیرویم یا آنها را پاسخگو نمیدانیم» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۴۳۴ میشود. در مقاله بیان شده که سوره قصص ۱۴۴۳ کلمه دارد. ارقام عددهای ۱۴۳۴ و ۱۴۴۳ مشترک هستند. در سوره قصص کلمات عرب، ارزان، حقیقت، غم، هرگز، عرب و پاسخ و در سوره ۲ قرآن کلمات سند، عرب، خواهان، ارزان، حقوق، حقیقت، غمگین، هرگز، دنبال، عرب، نرویم و پاسخ و در سوره ۲۰ قرآن کلمات حقیقت، غمگین، هرگز، دنبال، عربی و پاسخ و در حکایت ۲۰ سعدی باب پنجم گلستان سعدی کلمات عرب و پایگاهی ذکر شدهاند. در مقاله بیان شده که در ابتدای سوره قصص حرف مقطعه طسم قرار دارد. در توضیحات ریاض در ویکیپدیا بیان شده تاریخ (حجر الیمامه) به دوران دو قبیله مشهور طسم و جدیس بر میگردد که دوران پیش از اسلام میزیستهأند. در ادامه مقاله خبری از انصاف نیوز با عنوان «قتل خاشقجی دام آمریکاییها برای محمد بن سلمان است» آمده که بیان میکند آمریکا به دنبال مهار کردن بنسلمان است. در واقع آمریکا از اسناد و مدارکی که بر علیه بنسلمان در مورد شهادت و قتل خاشقچی دارد برای فشار آوردن به بنسلمان و کنترل و رام کردنش استفاده میکند. در خبر انصاف نیوز بیان شده که ثبات و امنیت کشور عربستان برای دولت واشنگتن بسیار مهم است و این تلاطمهای سیاسی متناسب با استراتژی ثبات ساز آمریکا در عربستان نیست. ثبات در عربستان تضمینی برای مفت بودن نفت است. در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی کلمه مفت وجود دارد. قیمت نفت عربستان را آمریکا تعیین میکند. در خبر خبرآنلاین بیان شده: «برای بیش از ۲۰ سال، روسای جمهور متوالی ایالات متحده از عربستان سعودی این سوال را پرسیدند که آیا دولت پادشاهی با حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر ارتباطی داشته است یا خیر.» در مقاله عدد ۲۰ ذکر شده است. اگر عبارت «اسناد جدید افبیآی درباره ارتباط عربستان با حادثه ۱۱ سپتامبر» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۹۱ میشود. در بالای توضیحات تونی بلر، دیوید کامرون، و گروه القاعده در ویکیپدیا عبارت «۱۱۹ زبان» و در بالای توضیحات ملکسلمان در ویکیپدیا عبارت «۹۱ زبان» نوشته شده است. حمله ۱۱ سپتامبر ۱۱/۹ خوانده میشود. ارقام عددهای ۹۱، ۱۱۹ و ۱۱/۹ مشترک هستند. در مقاله کلمه زبان ذکر شده است. چند سال قبل از بالای توضیحات تونی بلر، دیوید کامرون، ملکسلمان و گروه القاعده در ویکیپدیا عکس گرفته شده و در این مقاله آورده شده است. عبارتهای «۱۱۹ زبان» و «۹۱ زبان» اکنون تغییر کردند. این عکسها هنگام نوشتن کتاب نور و کتاب نشانهها که آدرس آنها در ادامه آمده گرفته شدهاند. سوره بقره سوره ۲ قرآن است. در آیه ۱۱۹ سوره بقره و ترجمه انصاریان کلمه مسئول وجود دارد. اگر آیه ۱۱۹ سوره بقره و ترجمه انصاریان را به اعداد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۳۷۲ میشود. تونی بلر متولد سال ۱۳۷۲ قمری است. تفاوت اعداد ۳۷۲ و ۱۳۷۲ رقم ۱ است. تونی بلر مسئول حمله ۱۱ سپتامبر است. در سوره ۱۱ قرآن و در برگ ۲۰ کتاب مکتوب و در برگ ۲۲ کتاب والکیریها و در برگ ۲۰۰ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه مسئولیت و در برگ ۲۰۰ کتاب والکیریها کلمه مسئول وجود دارد. در مقاله به خبرهایی درباره تونی بلر و همجنسگرایی اشاره شده است. در مقاله بیان شده که آیه ۱۱۹ سوره زنان به همجمسگرایی اشاره میکند. آیه ۲۳:۷ کتاب مقدس ۲ پادشاهان بیان میکند: «محل سکونت لواطیان را که در معبد بزرگ بود و زنها در آنجا برای الهه اشره لباس میبافتند، ویران کرد.» در این آیه به همجنسگرایی اشاره شده است. ارقام عددهای ۲۳:۷ و ۳۷۲ مشترک هستند. در برگ ۱۱ کتاب مکتوب به سال ۱۹۹۴ میلادی اشاره شده است. دوره مسئولیت تونی بلر از سال ۱۹۹۴ میلادی شروع شده است. تونی بلر در دوره مسئولیتش رهبر حزب کارگر بوده است. ۱ مه روز جهانی کارگر است. در باب ۱ انجیل مرقس و در غزل ۱۱ فرخی یزدی کلمه کارگر وجود دارد. رمان «کارگران دریا» نوشته ویکتور هوگو است. درباره حمله ۱۱ سپتامبر کفر و حقیقت پوشی صورت گرفته است. کافران مانند دخان یا دود حقیقت را میپوشانند. در برگ ۲۲ کتاب کیمیاگر و در باب ۲۰۰ انجیل برنابا کلمه کفر و در حکایت ۲۰ باب سوم گلستان سعدی و در قصیده ۱ عراقی و در غزل ۱ فروغی بسطامی و در سوره ۱۱ قرآن کلمه کافر و در آیه ۱۱ سوره فصلت که در مقاله آمده و در غزل ۱۱ سلمان ساوجی و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در رباعی ۱۱۹ ابوسعید ابوالخیر و در غزل ۱۹۴ عراقی کلمه دود وجود دارد. اگر عبارت «کافران مانند دخان یا دود حقیقت را میپوشانند» را به عددهای ابجد وسیط و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۴۹ و ۱۱۹ میشود. ارقام عددهای ۱۴۹، ۱۹۴ و ۱۹۹۴ مشترک هستند. در مقاله به سوره توبه اشاره شده است. بخش زیادی از سوره توبه درباره کافران یا حقیقتپوشان است. سوره توبه در جزء ۱۱ قرآن قرار دارد. شماره نزول سوره توبه ۱۱۴ است. در دوبیتی ۱۱۴ باباطاهر کلمه کافر وجود دارد. در توضیحات عبدالله بن عبدالعزیز آل سعود در ویکیپدیا عکس عبدالله بن عبدالعزیز در جوانی با شاهین بر روی شانههایش آمده است. در مقاله کلمات عکس، جوان و شاهین و در غزل ۲ فرخی یزدی و در غزل ۱۳۹۵ مولانا و در غزل ۳۲۵۹ و ۳۵۲۹ صائب تبریزی کلمه شانه وجود دارد. در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمات عزیز، مرگ و وی ذکر شدهاند. در توضیحات عبدالله بن عبدالعزیز آل سعود در ویکیپدیا و در بخش واکنش به مرگ وی بیان شده: «دیوید کامرون، نخستوزیر بریتانیا، دیگر همپیمان نزدیک غرب به ریاض، گفته از شنیدن این خبر «شدیداً اندوهگین» شدهاست.» در مقاله به دیوید کامرون اشاره شده است. دیوید کامرون متولد سال ۶۶ میلادی یا سال ۱۳۸۶ قمری است. در مقاله عددهای ۱۳۶۸ و ۱۸۶۳ ذکر شدهاند. ارقام این عددها مشترک هستند. در قصیده ۱ مجد همگر کلمه کامران و «او» ذکر شدهاند. تفاوت کلمات کامران و کامرون حرف الف و واو است که در کنار یکدیگر کلمه «او» را ایجاد میکنند. در ادامه مقاله به باراک اوباما اشاره شده است. در توضیحات عبدالله بن عبدالعزیز آل سعود در ویکیپدیا و در بخش واکنش به مرگ وی بیان شده: «باراک اوباما، رئیسجمهوری ایالات متحده، ساعتی پس از اعلام خبر درگذشت ملک عبدالله، او را رهبری رک توصیف کرد که در مورد باورهای خود شجاعت داشت.» اگر این جمله را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۵۴۸ میشود. در مقاله بیان شده که حمله ۱۱ سپتامبر در ساعت ۸:۴۵ انجام شده است. ارقام عددهای ۵۴۸ و ۸:۴۵ مشترک هستند. ملکسلمان متولد سال ۱۹۳۵ میلادی است. تونی بلر متولد سال ۱۹۵۳ میلادی است. ساختمان پلاسکو در سال ۱۳۹۵ خورشیدی توسط رژیم سپاه و خامنهای منفجر شده است. در منشور کوروش و در قصیده ۱ اوحدی و در شعر ۱ پس چه باید کرد؟ اقبال لاهوری و در غزل ۱۱ سلمان ساوجی کلمه سپاه و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمه سپه وجود دارد. سوره قصص ۵۹۳۱ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۳۹۵، ۱۹۵۳، ۱۹۳۵ و ۵۹۳۱ مشترک هستند. نام دیگر سوره قصص موسی(ع) و فرعون است. این افراد فرعونهای زمانه هستند. در قصیده ۱ مجد همگر و در شعر ۱ پس چه باید کرد؟ اقبال لاهوری و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در شعر سبحةالابرار ۲ کلمه زمانه وجود دارد. در مقاله به موسی(ع) اشاره شده است. در مقاله به ارتباط بین سوره قصص و حجرالیمامه یا ریاض کنونی اشاره گردید. ملکسلمان متولد شهر ریاض است. سلمان ساوجی و ملکسلمان همنام هستند. مساحت کشور انگلستان در ویکیپدیا ۱۳۰۳۹۵ کیلومتر مربع ذکر شده است. تفاوت اعداد ۱۹۵۳ و ۱۳۰۳۹۵ رقم صفر است. در غزل ۱۳۹۵ مولانا به میمنه اشاره شده است. در توضیحات میمنه در ویکیپدیا بیان شده: «در قرونوسطی آن را یهودان و یهودیه میگفتند و غالباً مرکز جوزجان شمرده میشد. یاقوت که آن را یهودان بزرگ نامیدهاست، مؤلف شهرهای آریانا مینویسد: «میمنه بار اول از طرف اسرائیلیهایی که (بخت النصر) فرستاده بود، آباد گردید. ولی بعداً مسلمانان به فال نیک گرفته، میمنه گفتند که معنی شهر ‹خجسته› را میرساند.» در مقاله کلمه یاقوت و در شعر ۲ سبحةالابرار جامی کلمات فال و خجسته و در شعر ۱ خسرو و شیرین نظامی کلمه فال و در قصیده ۱ نسیمی کلمه خجسته وجود دارد. در زیر خبری از شبکه اطلاع رسانی افغانستان با عنوان «رابطه مسعود و اسرائیل با یازده سمپتامبر» آمده که بیان میکند: «این مستندساز ترور شهید احمدشاه مسعود در دو روز قبل از حادثه را نیز با این مطالب مربوط دانسته و اظهار داشته: که مقامات آمریکایی از نفوذ احمد شاه مسعود در افغانستان خبر داشتند و همچنین میدانستند که وی با خصوصیات بن لادن آشنایی کامل دارد. لذا اگر آمریکایی بعد از حادثه به اولین هدف خود یعنی افغانستان برای نابودی القاعده لشکرکشی کنند، اولین کسی که پرده از راز آنان برمیدارد، شهید مسعود است. زیرا همه روحیه وطن دوستی و مبارزه با اشغالگران را دارد، هم از طریق واسطه های خود می تواند با بن لادن تماس حاصل کند و از کم و کیف ماجرا مطلع شود. لذا از بین بردن مسعود قبل از حادثه ضروری بود.» اگر در این متن به جای کلمه آمریکایی کلمه انگلیس را قرار دهیم به این متن میرسیم: «این مستندساز ترور شهید احمدشاه مسعود در دو روز قبل از حادثه را نیز با این مطالب مربوط دانسته و اظهار داشته: که مقامات انگلیس از نفوذ احمد شاه مسعود در افغانستان خبر داشتند و همچنین می دانستند که وی با خصوصیات بن لادن آشنایی کامل دارد. لذا اگر آمریکایی بعد از حادثه به اولین هدف خود یعنی افغانستان برای نابودی القاعده لشکرکشی کنند، اولین کسی که پرده از راز آنان برمیدارد، شهید مسعود است. زیرا همه روحیه وطن دوستی و مبارزه با اشغالگران را دارد، هم از طریق واسطه های خود می تواند با بن لادن تماس حاصل کند و از کم و کیف ماجرا مطلع شود. لذا از بین بردن مسعود قبل از حادثه ضروری بود.» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۳۲۷۱۳ میشود. بیان گردید که تونی بلر رئیس جمهور سابق انگلیس متولد سال ۱۳۷۲ خورشیدی است. ارقام عددهای ۱۳۷۲ و ۳۲۷۱۳ مشترک هستند. احمدشاه مسعود متولد سال ۱۳۷۲ قمری است. احمدشاه مسعود متولد ۲ سپتامبر سال ۱۹۵۳ میلادی است. احمدشاه مسعود ۲ روز قبل از حمله ۱۱ سپتامبر ترور شده است. در خبر شبکه اطلاع رسانی افغانستان بیان شده: «این مستند ساز فرانسوی اظهار داشت: در ابتدا تحقیقم به مدارکی مبنی بر وجود نانوترمیت که یک ماده آتشزا و انفجاري پيشرفته است كه ميتواند به سرعت فلزات را ذوب كند، در خرابه های برجهای دوقلو دست یافتم که نشان میداد این مواد اشتعال زا بودهاند که باعث تخریب طبقات پایین برجها شدهاند.» در منشور کوروش و در باب ۱ انجیل مرقس و در ترجیع بند ۱ مولانا و در غزل ۱۱ نسیمی و در برگ ۱۱ کتاب الف و در برگ ۲۰ کتاب مکتوب و در برگهای ۲۰۰ و ۲۲ کتاب پله پله تا ملاقات خدا و در برگ ۲۰۰ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه جست و جو و در برگ ۲۰۰ کتاب والکیریها کلمات جستجو و اول و در مقاله کلمه اول و در برگ ۲۲ کتاب مکتوب کلمه ویدئو وجود دارد. اگر عبارت «۱۱ سپتامبر» را در اینترنت جستجو کنیم نتیجه اول ویدئویی با عنوان «حقایق ناگفته از حادثه ۱۱ سپتامبر» است. . در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمه ناگفته ذکر شده است. مدت زمان این ویدئو ۳:۱۸ است. بیان گردید که حمله ۱۱ سپتامبر در سال ۱۳۸۰ خورشیدی صورت گرفته است. تفاوت اعداد ۳:۱۸ و ۱۳۸۰ رقم صفر است. در ویدئو زیر بیان شده که طبق گفته وزارت خارجه اسرائیل در روز ۱۱ سپتامبر حتی ۱ نفر از ۴۰۰۰ کارمند یهودی در برجها حضور نداشتند. این نشان میدهد که رژیم اسرائیل از حمله ۱۱ سپتامبر مطلع بوده است. در مثنوی ۱ نسیمی و در قصیده ۱ طبیب اصفهانی و در مقاله کلمه مطلع و در برگ ۱۱۱ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه و در برگ ۲۲ کتاب زهیر کلمه اطلاع ذکر شده است. در انجیل متی و ترجمه مژده برای عصر جدید بیان شده: «یا در مورد آن هفت نان و چهارهزار مرد، چند زنبیل جمع كردید؟» در این آیه عدد ۴۰۰۰ وجود دارد. اگر این آیه را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۲۱۷ میشود. در مقاله عدد ۲۱۷ ذکر شده است. در آیه ۲۱:۳۸ کتاب مقدس اعمال و ترجمه مژده برای عصر جدید و ویرایش شده بیان گردیده: «پس تو آن مصریای نیستی که چندی پیش شورشی برپا کرد و چهارهزار آدمکش را با خود به بیابان برد؟» در مقاله بیان شده که بنیامین نتانیاهو متولد سال ۱۳۲۸ خورشیدی است. ارقام عددهای ۱۳۲۸ و ۲۱:۳۸ مشترک هستند. اگر آیه ۲۱:۳۸ کتاب مقدس اعمال را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۳۲۷ میشود. در مقاله عدد ۳۲۷ ذکر شده است. در انجیل متی و ترجمه معاصر بیان شده: « تعداد کسانی که خوراک خوردند، غیر از زنها و بچهها، چهار هزار مرد بود.» اگر این آیه را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۲۳۷ میشود. ارقام عددهای ۲۳۷ و ۳۲۷ مشترک هستند. در انجیل متی و ترجمه مژده برای عصر جدید و ویرایش شده بیان گردیده: «علاوه بر زنها و کودکان، چهارهزار مرد از آن خوراک خوردند.» اگر این آیه را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۲۰۰ میشود. در مقاله عدد ۲۰۰ ذکر شده است. در کتاب مقدس دوم تواریخ و ترجمه هزاره نو بیان شده: «سلیمان چهار هزار اصطبل برای اسبان و ارابههایش داشت؛ نیز دوازده هزار اسبسوار داشت، که آنها را در شهرهای ارابهها و نزد پادشاه در اورشلیم مستقر ساخته بود.» اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۷۹۲۲ میشود. در مقاله عددهای عددهای ۲۷۹۷، ۲۹۷۲ و ۲۹۷۷ ذکر شدهاند. ارقام این عددها مشترک هستند. در انجیل مرقس و ترجمه معاصر بیان شده: «تعداد افراد در آنجا حدود چهار هزار نفر بود. سپس عیسی جماعت را مرخص کرد» اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۳۹۵۱ میشود. در مقاله بیان شده که سوره قصص ۵۹۳۱ حرف دارد. ارقام عددهای ۳۹۵۱ و ۵۹۳۱ مشترک هستند. در سوره قصص کلمات عیسی و جماعت ذکر شدهاند. در انجیل مرقس و ترجمه مژده برای عصر جدید و ویرایش شده بیان گردیده: «در آنجا حدود چهار هزار نفر بودند. سپس عیسی ایشان را مرخص فرمود» اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۳۱۹۴ میشود. در مقاله عدد ۱۳۴۹ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۳۴۹ و ۳۱۹۴ مشترکند. رژیم اسرائیل از طریق جاسوسانش از حمله ۱۱ سپتامبر مطلع شده است. اگر عبارت «اسرائیل جاسوس حمله یازده سپتامبر مطلع» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۱۰ میشود. اگر عبارت «حقایق ناگفته از حادثه ۱۱ سپتامبر» را ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۱۰ میشود. در ویدئو «حقایق ناگفته از حادثه ۱۱ سپتامبر» به برجهای ۱۱۰ طبقهای تجارت جهانی اشاره شده است. در اگر از عدد ۱۱۰ رقم صفر را کنار بگذاریم به عدد ۱۱ میرسیم. در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمه حجره وجود دارد. در سوره حجرات یا حجرهها و در مقاله کلمه جاسوس وجود دارد. در مقاله به سورههای انفال و توبه اشاره شده است. در این سورهها کلمه جاسوس و در باب ۱ کتاب مقدس جامعه و در بابهای ۱، ۲ و ۲۲ انجیل برنابا و در باب ۲۲ کتاب مقدس زبور کلمه اسرائیل و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات جاسوس و سرائیل و یوشع وجود دارند. آیه ۱ باب ۲ کتاب مقدس یوشع بیان میکند: «پس یوشع پسر نون دو نفر جاسوس را محرمانه از اردوگاه شِطّیم به کنعان فرستاد و گفت: «بروید و وضعیّت و شرایط آنجا، مخصوصاً شهر اریحا، را بررسی کنید.» آن دو نفر به آنجا رفته شب را در خانۀ زن فاحشهای به نام راحاب به سر بردند.» در این آیه کلمه جاسوس و عدد ۲ وجود دارد. اگر آیه ۱ باب ۲ کتاب مقدس یوشع را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۲۰۸۳ میشود. تفاوت اعداد ۱۳۸۰ و ۱۲۰۸۳ رقم ۲ است. بنیامین نتانیاهو متولد سال ۱۳۲۸ خورشیدی است. تفاوت عددهای ۱۳۲۸ و ۱۲۰۸۳ رقم صفر است. در بیتهای زیر از مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات سرائیل و جاسوس ذکر شدهاند. اگر بیتهای زیر را به عدد ابجد کبیر تبدیل کرده و با یکدیگر جمع کنیم حاصل ۸۱۲۳ میشود. ارقام عددهای ۱۳۲۸ و ۸۱۲۳ مشترک هستند.
مخدوم سرائیل به ساعیر خبر داد *** وآن کودک ناشسته لب از شیر خبر داد
جاسوس پس پرده پی راز نهفتن *** قاضی همه جا در طلب رشوه گرفتن
احتمالا برای اینکه حضور نظامی آمریکا در خاورمیانه افزایش یابد، رژیم اسرائیل حمله ۱۱ سپتامبر را به آمریکا اطلاع نداده است. رژیم اسرائیل گرگ صفت است و جایی که منافعش در میان باشد دوست و دشمن برایش تفاوتی ندارد. به تفاوت رقم صفر درباره بنیامین نتانیاهو اشاره گردید. در مقاله به سوره یوسف اشاره شده است. در سوره یوسف کلمات بنیامین و گرگ و در مسمط ۱ ادیب المماک کلمات یوسف، سرائیل و گرگ و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در شعر ۲ دفتر اول مثنوی و معنوی مولانا و در قصیده ۲ ملک الشعراء بهار کلمه گرگ وجود دارد. در پستی از الهی قمشه که در کتاب آمده ایشان به یوسف(ع) و گرگ اشاره میکنند. سوره یوسف ۱۱۱ آیه دارد. در آیه ۱۱:۱ کتاب مقدس رومیان و در آیه ۱۱:۱ کتاب مقدس دوم تواریخ کلمات اسرائیل و بنیامین و در آیه ۱:۱ کتاب مقدس ارمیا و در آیه ۱۱:۱۰ کتاب مقدس دوم تواریخ کلمه بنیامین وجود دارد. در مقاله عدد ۱۰۱۱ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۰۱۱ و ۱۱:۱۰ مشترک هستند. در آیه ۱:۱۹ کتاب مقدس عوبَدیا کلمه بنیامین وجود دارد. در مقاله عدد ۱۱۹ ذکر شده است. در آیه ۱۰:۲۱ کتاب مقدس اول سموئیل کلمه بنیامین وجود دارد. در مقاله عددهای ۱۱:۰۲، ۱۲۱۰ و ۲۰۱۱ ذکر شدهاند. ارقام این عددها مشترک هستند. در آیه ۲۰:۱۷ کتاب مقدس داوران کلمه بنیامین وجود دارد. در مقاله عددهای ۱۷۰۲، ۱۷۲۰ و ۲۱۰۷ ذکر شدهاند. ارقام این اعداد مشترک هستند. در آیه ۱۷:۲۶ کتاب مقدس ارمیا کلمه بنیامین وجود دارد. در مقاله عدد ۱۷۲۶ ذکر شده است. در آیه ۳۷:۱۲ کتاب مقدس ارمیا کلمه بنیامین وجود دارد. در مقاله عدد ۱۳۷۲ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۳۷۲ و ۳۷:۱۲ مشترک هستند. در آیه ۴۳:۱۴ سفر پیدایش تورات کلمه بنیامین وجود دارد. در مقاله به سفر پیدایش تورات و عددهای ۱۳۴۴، ۱۴۳۴ و ۱۴۴۳ اشاره شده است. ارقام این عددها مشترک هستند. در آیه ۴۳:۱۵ سفر پیدایش تورات کلمه بنیامین وجود دارد. در مقاله عددهای ۱۵۳۴ و ۳۱۵۴ ذکر شدهاند. ارقام این عددها مشترک هستند. در آیه ۴۵:۱۳ کتاب مقدس اشعیاء و در آیه ۱۵:۳۴ کتاب مقدس ایوب کلمه رشوه و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات رشوه و سرائیل و در مقاله کلمه فساد ذکر شده است. در توضیحات بنیامین نتانیاهو در ویکیپدیا بیان شده: «دادستانی کل اسرائیل همچنین بنیامین نتانیاهو را به مشارکت در یک پرونده فساد تازه متهم کرده است. یودیت تیروش از دفتر دادستانی کل اسرائیل در دادگاهی در تلآویو گفته است، نتانیاهو مظنون است که به یک شرکت مخابراتی وعده داده در صورت باز کردن «یک صفحه اینترنتی و گزارشدهی بهتر» میتواند از طریق وزارت ارتباطات، مزایای حقوقی دریافت کند. دادستانی کل اسرائیل مورد جدید اتهامی نتانیاهو را از «موارد بسیار سنگین» در زمینه «رشوه و رشوهخواری» نامیده است.» اگر این متن را به عددهای ابجد کبیر و وسیط تبدیل کنیم حاصل ۲۷۳۱۰ و ۱۷۰۲ میشود. اگر از این عدد رقم صفر را کنار بگذاریم به عدد ۲۷۳۱ میرسیم. در مقاله بیان شده که در بیتهای زیر از مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات سرائیل و رشوه ذکر شدهاند. اگر بیتهای زیر را به عدد ابجد کبیر تبدیل کرده و با یکدیگر جمع کنیم حاصل ۸۱۲۳ میشود. بنیامین نتانیاهو متولد سال ۱۳۲۸ خورشیدی است. ارقام عددهای ۱۳۲۸ و ۸۱۲۳ مشترک هستند.
مخدوم سرائیل به ساعیر خبر داد *** وآن کودک ناشسته لب از شیر خبر داد
جاسوس پس پرده پی راز نهفتن *** قاضی همه جا در طلب رشوه گرفتن
در ادامه خبری از مگ ایران با عنوان «نتانیاهو: حادثه ۱۱ سپتامبر به نفع اسرائیل بود» آمده که برای سال ۱۳۸۷ خورشیدی است. سوره یوسف ۱۷۳۸ کلمه دارد. ارقام اعداد ۱۳۸۷ و ۱۷۳۸ مشترکند. در لمعات ۱ عراقی و در غزل ۴ حافظ و در حکایت ۲۰ باب پنجم گلستان سعدی کلمه حبیب وجود دارد. مالک ساختمان پلاسکو حبیب الله القانیان است. در ویکیپدیا بیان شده که صادق خلخالی به اتهام جاسوسی به نفع رژیم اسرائیل ایشان را در زندان قصر به اعدام محکوم کرده و تیرباران شده است. در مقاله به تیرباران شدن در زندان قصر اشاره شده است. در توضیحات حبیب الله القانیان در ویکیپدیا بیان شده: «در دادگاه به اسنادی اشاره شد که ساواک پیرامون ارتباط وی و بسیاری دیگر از سران یهودیان ایران با اسرائیل داشته و به سرمایهگذاریهای گسترده در آنجا پرداخته بودند.» در مقاله به ساواک اشاره شده است. در مقاله کلمات روزنامه و اطلاعات و در برگ ۲۰۰ کتاب الف کلمه اطلاعات ذکر شده است. در توضیحات حبیب الله القانیان روزنامه اطلاعات با عنوان «۲ سند درباره همکاری القانیان با صهیونیسم» آمده است. در روزنامه اطلاعات به سرمایه گذاری القانیان در اسرائیل اشاره شده است. دادگاه به دلیل سرمایهگذاری القانیان در اسرائیل به ایشان اتهام جاسوسی وارد کرده است. در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمه تهمت وجود دارد. در روزنامه اطلاعات عدد ۲۵۱۵۳ ذکر شده است. در مقاله بیان شده که در آیه ۵۲:۱۳ انجیل برنابا کلمه اسرائیل وجود دارد. ارقام عددهای ۳۵۱۲ و ۲۵۱۵۳ مشترک هستند. در روزنامه اطلاعات آگهی پوکه معدنی در شیراز آمده است. در آیه ۲ سورههای سبا و زلزال کلمه معادن و در مقاله کلمه شیراز ذکر شده است. در توضیحات حبیب الله القانیان در ویکیپدیا بیان شده: «برج شیمشون، ساختمان بورس الماس اسرائیل در شمال تلآویو را هم القانیان ساختهاست». در مقاله کلمات برج، الماس و اسرائیل ذکر شدهاند. در برگ ۴ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه و در برگ ۱۱ کتاب مکتوب و در خبر مگ ایران و در مقاله به دانشگاه اشاره شده است. در برگ ۱۱ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمه پروفسور و در برگ ۱۱ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه فیزیک وجود دارد. در ویدئو «حقایق ناگفته از حادثه ۱۱ سپتامبر» بیان شده که استیون جونز پروفسور فیزیک آمریکایی باور دارد که عامل اصلی فرو ریختن برجهای دوقلو استفاده از ماده منفجره ترمایت بوده که حرارتش میتواند فولاد را ذوب کند. اگر عبارت «استیون جونز» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۴۴ میشود. اگر عبارت «مرکز تجارت جهانی» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۴۴ میشود. اگر عبارت «حملات ۱۱ سپتامبر» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۴۴ میشود. در صفحه ۱۱ کتاب نشانهها بیان شده که درباره حمله ۱۱ سپتامبر کفر و حقیقتپوشی صورت گرفته است. در صفحه ۱۱ کتاب نشانهها و در مقاله بیان شده که کافران مانند دخان یا دود حقیقت را میپوشانند. سوره دخان سوره 44 قرآن است. در ادامه عکس ویدئو «حقایق ناگفته از حادثه ۱۱ سپتامبر» آمده که در آن دود مشخص است. مدت زمان این ویدئو ۳:۱۸ است. کتاب «دانشمند آمریکایی» نوشته امرسون نویسنده آمریکایی است. امرسون متولد سال ۱۸۰۳ میلادی است. حمله ۱۱ سپتامبر در سال ۱۳۸۰ خورشیدی صورت گرفته است. در ویدئو «حقایق ناگفته از حادثه ۱۱ سپتامبر» که به آن اشاره گردید و در ترجیع بند ۱ مولانا و شعر ۱ مجلس اول سعدی و در برگ ۱۱ کتاب عطیه برتر و در غزل ۳۵۲۹ صائب تبریزی به بهار اشاره شده است. در مقاله به ملک الشعراء بهار اشاره شده است. در خبر خبری از بیبیسی با عنوان: «اعضای سابق نیروهای ویژه بریتانیا سکوت خود را درباره «جنایات جنگی» همرزمانشان شکستند» آمده است. اگر عنوان این خبر با به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۳۱۸ میشود. در مقاله بیان شده که حمله ۱۱ سپتامبر در سال ۱۳۸۰ خورشیدی صورت گرفته است. بین عددهای ۳۱۸ و ۱۳۸۰ سه رقم مشترک هستند. در مقاله مطالبی درباره نقش رژیم انگلیس در حمله ۱۱ سپتامبر بیان شده است. در خبر بیبیسی به جنگ افغانستان اشاره شده که به دلیل حمله ۱۱ سپتامبر صورت گرفته است. در خبر بیبیسی بیان شده: «پانوراما همچنین برای نخستین بار فاش میکند که در دوران نخستوزیری دیوید کامرون، او بارها از اتهامات مربوط به کشتار غیرنظامیان به دست نیروهای ویژه بریتانیا در افغانستان مطلع شده بود.» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۳۰۲۵ میشود. در مقاله عددهای ۱۰۵۲۳ و ۲۱۳۵۰ ذکر شدهاند. ارقام این عددها مشترک هستند. در خبر بیبیسی بیان شده: «یکی از شاهدانی که در یگان اسایاس خدمت کرده بود، گفت کشتن میتوانست به «کاری اعتیادآور» تبدیل شود و افزود برخی از اعضای این یگان نخبه در افغانستان «مفتون این احساس شده بودند». او گفت «تعداد زیادی قاتل روانپریش» آنجا بود. او گفت: «در بعضی عملیاتها، نیروها وارد ساختمانهای شبیه مهمانخانه میشدند و همه افراد حاضر را میکشتند. به محض ورود، به همه کسانی که در آنجا خواب بودند شلیک میکردند. کشتن آدمها در خواب قابل توجیه نیست.»» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۷۳۷۱ میشود. در مقاله عدد ۱۳۷۲ و کلمات شاهد، خدمت، افغانستان، کشتن، اعتیاد، روان، ساختمان، آدم و خواب و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمه مهمانسرای و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در ترجیع بند ۱ مولانا و در قصیده ۱ مجد همگر کلمه مهمان وجود دارد. در خبر بیبیسی بیان شده: «سرباز سابقی که در نیروهای ویژه اسبیاس خدمت کرده بود، به بیبیسی گفت که پس از کنترل یک منطقه، چندین سرباز وارد آنجا میشدند و هر کسی را که روی زمین میدیدند میکشتند، اجساد را بررسی میکردند و اگر کسی هنوز زنده بود، کارش را تمام میکردند. او گفت: «انتظار همین کار میرفت، چیز پنهانی نبود. همه میدانستند.»» اگر این متن را به عددهای ابجد کبیر و وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۳۹۳۶ و ۱۱۰۲ میشود. در مقاله عددهای ۱۳۹۶ و ۱۱:۰۲ کلمات سرباز، سابق، خدمت، اجساد، زمین و زنده ذکر شدهاند. ارقام عددهای ۱۳۹۶ و ۱۳۹۳۶ مشترک هستند. در مقاله بیان شده که سوره انفال ۱۲۱۰ کلمه دارد. ارقام عددهای ۱۱۰۲ و ۱۲۱۰ مشترک هستند. در سوره انفال کلمات نیرو، ویژه، زمین و زنده ذکر شدهاند. در خبر بیبیسی بیان شده: «طبق شهادت افراد، اعضای رده پایینتر تیمهای تهاجمی، از نیروهای باسابقهتر اسایاس دستور میگرفتند که بازداشتیهای مرد را بکشند. آنها دستوراتی شبیه این میدادند که «او با ما به پایگاه برنمیگردد» یا «مطمئن شو که این بازداشتی از محل عملیات خارج نمیشود».» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۹۱۴ میشود. در مقاله عدد ۹۱۴ ذکر شده است. در خبر بیبیسی بیان شده: «یک افسر سابق اسایاس گفت: «یک نارنجک تقلبی همراه خود به محل عملیات میبردند که قابلیت انفجار نداشت.» کهنهسرباز دیگری گفت که نیروها تفنگهای کلاشینکف با قنداق تاشو حمل میکردند، چون هم راحتتر در کولهپشتیشان جا میشد و هم «راحتتر میشد آنها را به محل عملیات برد و کنار جسد قرار داد».» در ادامه مقاله به سلاح کلاشینکف اشاره شده است. در خبر بیبیسی بیان شده: «دکتر رنگین دادفر سپنتا، مشاور سابق امنیت ملی افغانستان، به پانوراما گفت آقای کرزی «همواره و به دفعات این موضوع را مطرح کرده بود». او گفت که آقای کامرون نمیتوانست هیچ تردیدی داشته باشد که اتهاماتی درباره کشته شدن غیرنظامیان، از جمله کودکان، در جریان عملیاتهای نیروهای ویژه بریتانیا مطرح بوده است.» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تدبیل کنیم حاصل ۷۶۲ میشود. در مقاله عدد ۷۶۲ و در غزل ۱ حافظ کلمه رنگین و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمه کودک و در مثنوی ۱ نسیمی و در مثنوی ۱ نسیمی و در غزل ۱ فروغی بسطامی و در غزل ۱۹۴ عراقی و در قصیده ۱۱۴ خاقانی کلمه طفل و درقصیده ۲ ملک الشعراء بهار کلمه بچه وجود دارد. در برگ ۲۷۱ کتاب نشانهها که آدرس آن در ادامه مقاله آمده بیان شده که مختصات شمالی افغانستان در ویکیپدیا 3431 ذکر شده است. در مقاله عدد ۱۴۴۳ ذکر شده است. ارقام این عددها مشترک هستند. در صفحه ۲۷۱ کتاب نشانهها توضیحات افغانستان در ویکیپدیا آمده که در بالای آن عبارت «۲۷۱ زبان» نوشته شده است.
https://www.manototv.com/episode/5402
https://www.khabaronline.ir/news/1628646
https://www.bbc.com/persian/world-58535107
https://www.afghanpaper.com/nbody.php?id=41261
https://www.magiran.com/article/1603786
https://www.bbc.com/persian/articles/c4gexzjwpevo
شارمهد
در توضیحات جمشید شارمهد در ویکیپدیا بیان شده: «به گفته آنان جمشید شارمهد قرار بوده برای کار به دبی و سپس هند برود که بهدلیل کرونا سفرش با مشکل مواجه شد. دختر او در مصاحبه با بیبیسی فارسی میگوید بعد از نشان دادن ردیاب گوشی در عمان، دیگر از او خبری نمیگیرند. به گفته دخترش او مشکل قند و دیابت دارد و بدون مصرف قرص نمیتواند «پاهایش را حرکت دهد».» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۱۰۱ میشود. در مقاله عدد ۱۰۱۱ و کلمات هند، کرونا، سفر، عمان و بیبیسی و در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی و در قصیده ۱۱۴ خاقانی کلمه قند و در ترجیع بند ۱خاقانی و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمه قرص وجود دارد. اگر کلمه شارمهد را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۹ میشود. در مقاله به کرونا و کووید ۱۹ اشاره شده است. در مقاله عدد ۲۷۱ ذکر شده است. در صفحه ۷۲۱ کتاب نشانهها که آدرس آن در ادامه مقاله آمده به نقل از توضیحات شارل دو مونتسکیو در ویکیپدیا بیان شده «شهرت سریع منتسکیو با نوشتن «نامههای ایرانی» در سال ۱۷۲۱ میلادی بالا گرفت.» ارقام عددهای ۲۷۱، ۷۲۱ و ۱۷۲۱ مشترک هستند. در صفحه ۲۷۱ کتاب نشانهها بیان شده که شارل دو مونتسکیو متولد سال ۱۱۰۰ قمری است. در مقاله عددهای ۱۱۰۰ و ۱۷۲۹ ذکر شدهاند. در صفحه ۲۷۱ کتاب نشانهها به نقل از ویکیپدیا بیان شده که شارل دو مونتسکیو در سال ۱۷۲۹ در بریتانیا اقامت داشته است. در صفحه ۲۷۱ کتاب نشانهها جملهای تصادفی از سایت Time.ir و از شال دو مونتسکیو با این مضمون آمده است: «آبادی یک کشور از روی میزان آزادیش سنجیده میشود، نه از روی حاصلخیزیش» در این جمله کلمه میزان وجود دارد. در صفحه ۲۷۱ کتاب نشانهها خبری از ایران اینترنشنال با عنوان «جمشید شارمهد، شهروند ایرانی-آلمانی، اعدام شد» آمده است. اگر عنوان این خبر را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۷۲ میشود. ساعت خبر ایران اینترنشنال 7:12 است. در مقاله به جمشید اشاره شده است. در صفحه ۲۷۱ کتاب نشانهها بیان شده که جمشید و جمشید شارمهد همنام هستند. در صفحه ۲۷۱ کتاب نشانهها به نقل از ویکیپدیا بیان شده: «جمشید شارمهد فعال سیاسی ایرانی-آلمانی و از اعضای انجمن پادشاهی ایران بود که مدیریت رادیو تندر را پساز ناپدیدشدن فرود فولادوند بر عهده داشت.» در مقاله کلمات جمشید، فعال، سیاسی، اعضا، انجمن، پادشاهی، ایران، مدیریت، رادیو، رعد یا تندر، فرود و فولادوند ذکر شدهاند. در مقاله به سوره رعد یا تندر اشاره شده است. در صفحه ۲۷۱ کتاب نشانهها بیان شده که شماره نزول سوره رعد یا تندر ۹۶ است. جمشید شارمهد در ۶۹ سالگی اعدام شده است. ارقام عددهای 69 و 96 مشترک هستند. اعدام مغایر با حقوق بشر است. در صفحه ۲۷۱ کتاب نشانهها بیان شده که حرف مقطعه المر در ابتدای سوره رعد و منشور کوروش مبین حقوق بشر، نفی بردهداری و نژادپرستی هستند. در مقاله نیز این موضوع بیان شده است. تاریخی که در صفحه ۲۷۱ کتاب نشانهها آمده روز کوروش کبیر است. در صفحه ۲۷۱ کتاب نشانهها به نقل از توضیحات انجمن پادشاهی در ویکیپدبیا بیان شده ناظم اشمیت (با نام مستعار «سیمرغ») از اعضای اصلی انجمن است. در مقاله کلمات ناظم، سیمرغ، اعضا، اصلی و انجمن و در غزل ۱۷۲ سعدی کلمه سیمرغ وجود دارد. در خبر ایران اینترنشنال که در صفحه ۲۷۱ کتاب نشانهها آمده بیان شده: «خبرگزاری میزان وابسته به قوه قضاییه جمهوری اسلامی دوشنبه ۲۱ اسفند گزارش داد که حکم این جریمه نقدی در پروندهای که «پرونده بمبگذاری حسینیه سیدالشهدا شیراز» خوانده شده، صادر شده است.» اگر این جمله را به عددهای ابجد وسیط و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۶۸۴ و ۴۸۶ میشود. در صفحه ۲۷۱ کتاب نشانهها و در مقاله بیان شده که ساعت ۸:۴۶ اشتباه است و حمله ۱۱ سپتامبر در ساعت ۸:۴۵ انجام شده است. ارقام عددهای 486، 684 و ۸:۴۶ مشترک هستند. اقدام جمشید شارمهد شبیه جنایت رژیم انگلیس، رژیم عربستان، گروه القاعده، حمله ۱۱ سپتامبر و بمبگذاری برجهای دو قلو تجارت جهانی آمریکا و شبیه جنایت رژیم سپاه و خامنهای و بمبگذاری ساختمان پلاسکو بوده است. در توضیحات مونتسکیو در ویکیپدیا بیان شده مونتسکیو بر این باور بود که شورش و خونریزی کاری از پیش نمیبرد. جمشید شارمهد میخواسته که با قتل و عام مردم رژیم را تغییر دهد! در صفحه ۲۷۱ کتاب نشانهها بیان شده که در بالای توضیحات جمشید شارمهد در ویکیپدیا عبارت «۱۱ زبان» نوشته شده است. در صفحه ۷۲۱ کتاب نشانهها به نقل از توضیحات «بمبگذاری ۱۳۸۷ شیراز» در ویکیپدیا بیان شده: «به گفته رسانهها بمب ۸ پوندی منفجر شده ساخت انگلیس و کنترل از راه دور و برای کشتن هزار نفر کافی بودهاست اما کار گذاشتن بمب در کنار ستون و نحوه ریزش ساختمان تلفات را محدود کردهاست.» در صفحه ۷۲۱ کتاب نشانهها و در مقاله بیان شده که در آیه 2 سوره رعد یا تندر برافراشتن آسمانها بر ستونهایی که دیده نمیشوند بیان شده است. منظور از ستونهایی که دیده نمیشوند، شتاب جاذبه یا نیروی گرانش است که سیارات، ستارهها، کهکشانها، سحابیها و کیهان را از غبار شکل میدهد. در آیه 17 سوره رعد به ذوب آهن یا فولاد اشاره شده است. این دو عدد در کنار یکدیگر عدد 172 را ایجاد میکنند. به نقل از ویکیپدیا بیان گردید «جمشید شارمهد فعال سیاسی ایرانی-آلمانی و از اعضای انجمن پادشاهی ایران بود که مدیریت رادیو تندر را پساز ناپدیدشدن فرود فولادوند بر عهده داشت.» در این مطلب کلمات تندر یا رعد و فولادوند ذکر شدهاند. در صفحه ۷۲۱ کتاب نشانهها و در مقاله به فیلم مستند شبکه من و تو، دمای ذوب آهن یا فولاد، شتاب جاذبه یا نیروی گرانش، زمان سقوط سقفهای ساختمان پلاسکو و برجهای دو قلو آمریکا و بمبگذاری در آنها اشاره شده است. در صفحه ۷۲۱ کتاب نشانهها به نقل از توضیحات «بمبگذاری ۱۳۸۷ شیراز» در ویکیپدیا بیان شده: «وزیر اطلاعات ارتباط داشتن بمبگذاری با گروههای اسلامی (خصوصاً با توجه به تهدیدات القاعده) را رد کرد و آن را به گروههای سلطنت طلب و با حمایت «کشورهای داعیه دار حقوق بشر و دفاع از حقوق ملتها و ضدتروریسم» نسبت داد.» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۵۲۳ میشود. در مقاله عدد ۵۲۳ و کلمات وزیر، اطلاعات، بمبگذاری، تهدید، القاعده، سلطنت و حقوق بشر ذکر شدهاند. در صفحه ۷۲۱ کتاب نشانهها به نقل از توضیحات «بمبگذاری ۱۳۸۷ شیراز» در ویکیپدیا بیان شده: «هاشمی رفسنجانی نیز گفت: «گرچه مسئولان امنیتی در روزهای اول منکر بودند که این تخریب است، شاید به خاطر مصالحی که خود تشخیص داده بودند، و ظلم کردند به مردمی که آنجا مجروح شدند، ۲۰۰ نفر آسیب دیدند و کسانی که واقعاً شهید شده بودند آنها را شهید نشناختند، ولی خب وزیر اطلاعات دیروز مسئله را حل کرد و گفت تخریب است و یک عقده از دل مردم شیراز که میدیدند نظریه اول درست نیست، باز کرد.»» در مقاله عدد ۲۰۰ و کلمات مجروح، آسیب، شهید، روز، اول، وزیر، اطلاعات، عقده، دل و شیراز ذکر شده است. در صفحه ۷۲۱ کتاب نشانهها کتاب بیان شده که ساختمان پلاسکو را منفجر کردند تا علی شمخانی را بترسانند که پیگیر قتل اکبر هاشمی رفسنجانی نشود و قتل رفسنجانی به حاشیه رود و فراموش شود. در صفحه ۷۲۱ کتاب نشانهها به ویدئو مصاحبه بیژن فرهودی با روح الله زم با عنوان «افشاگری های روح الله زم درباره قتل هاشمی رفسنجانی» از کانال شبکه رسانهای بیان اشاره شده که در آن روح الله زم بیان میکند که شورای امنیت ملی و علی شمخانی نمیدانسته که محمدباقر قالیباف و حسین نجات، هاشمی رفسنجانی را به قتل رساندند. در خبر زیر از ایران اینترنشنال به روح الله زم اشاره شده است. در خبر زیر از ایران اینترنشنال کلمات روح الله زم و نجات و در مقاله کلمات نجات و قالی ذکر شدهاند. در ویکیپدیا بیان شده که آرم سینه محمد باقر قالیباف چتربازی درجه یک است. در قصیده ۱ حافظ کلمه چتر وجود دارد. در مقاله «لذت حقیقت» که آدرس آن در ادامه آمده مطالبی درباره قتل اکبر هاشمی رفسنجانی بیان شده است. اگر عبارت «لذت حقیقت» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۴۴ میشود. در مقاله عدد ۴۴ ذکر شده است. اگر کلمه شمخانی را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۰۰۱ میشود. ارقام عددهای ۱۰۰۱ و ۱۱۰۰ مشترک هستند. در صفحه ۷۲۱ کتاب نشانهها ذکر شده که خبر ایران اینترنشنال بیان میکند جمشید شارمهد در تماسی کوتاه به همسر خود گفته بود تنها دو دندان برایش باقی مانده اما به دلیل ریختن دندانهایش اشاره نکرده است. در صفحه ۷۲۱ کتاب نشانهها به خبری از سایت شبتاب با عنوان «رضا ملک : قاتل هاشمی رفسنجانی، یک تکاور غواص از «گارد آهنین» مجتبی خامنه ای است.» اشاره شده که بیان میکند: «قاتل موقع خروج از استخر بعلت عجله ، لیز خورده و دندانش صدمه دیده.» اگر این جمله را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۹۴ میشود. در مقاله عدد ۱۹۴ و کلمه دندان ذکر شده است. در قصیده ۱۱۱ سنایی کلمه غواص وجود دارد. خبر سایت شبتاب برای سال ۲۰۱۷ میلادی است. در صفحه ۷۲۱ کتاب نشانهها بیان شده که اکبر هاشمی رفسنجانی در سال 2017 میلادی به قتل رسیده است. در مقاله عدد ۱۷۰۲ ذکر شده است. ارقام اعداد ۱۷۰۲ و ۲۰۱۷ مشترک هستند. در زیر خبری از ایران اینترنشنال با عنوان «اطلاعات مبهم درباره چگونگی مرگ شارمهد؛ غزاله شارمهد: به آلمان گفتهاند او مرد» آمده که بیان میکند: «به گفته این حقوقدان، ممکن است شارمهد در اثر شکنجه در زندان جان خود را از دست داده باشد یا حتی به دست مقامات و ماموران امنیتی در زندان کشته شده باشد: «اگرچه شواهد و مدارکی در دست نیست اما هم ربوده شدن و هم مرگ او، مصداق ناپدیدسازی قهری است.» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل 13404 میشود. در صفحه ۲۷۱ کتاب نشانهها بیان شده که جمشید شارمهد متولد سال ۱۳۳۴ خورشیدی است. در مقاله عدد ۱۳۴۴ ذکر شده است. بین عددهای ۱۳۳۴، ۱۳۴۴ و ۱۳۴۰۴ چهار رقم مشترک هستند. در مقاله به شکنجه اشاره شده است. ساعت به روز شده خبر ایران اینترنشنال ۱۲:۰۱ است. در مقاله عدد ۱۲۰۱ ذکر شده است. در کتاب نشانهها این خبر با عنوان «اطلاعات مبهم از سرنوشت جمشید شارمهد؛ غزاله شارمهد: گفتند او مرد» آمده است. شبکه ایران اینترنشنال بعدی از مدتی عنوان خبر را تغییر داده و ساعت به روز شده نیز به تبع تغییر کرده است. اگر عبارت «اطلاعات مبهم درباره چگونگی مرگ شارمهد؛ غزاله شارمهد: به آلمان گفتهاند او مرد» و عبارت «اطلاعات مبهم از سرنوشت جمشید شارمهد؛ غزاله شارمهد: گفتند او مرد» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کرده و با یکدیگر جمع کنیم حاصل ۵۲۳ می شود. در مقاله عدد ۵۲۳ ذکر شده است. در خبر ایران اینترنشنال بیان شده: «شارمهد به وبسایت ایراناینترنشنال گفت پس از انتشار گزارشهای خبرگزاری میزان، وابسته به قوه قضاییه جمهوری اسلامی، از دولتهای آمریکا و آلمان با او تماس گرفتهاند اما هیچ حرفی برای گفتن نداشتهاند چون برای نجات پدرش «تلاش موثری» انجام ندادهاند.» احتمالا دلیل اینکه آمریکا و آلمان تلاش موثری انجام ندادند این بوده که میدانستند که جمشید شارمهد مقصر است. در مقاله عدد ۷۶۲ ذکر شده است. در صفحه ۷۶۲ کتاب نور ویدئویی با عنوان «فیلم محاکمه جمشید شامهد/ بغض خانواده قربانیان در دادگاه ترکید» آمده که مدت زمان آن ۶:۲۷ است. اگر عنوان این ویدئو را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۲۳۷ میشود. در مقاله عدد ۲۳۷ ذکر شده است. در این ویدئو جمشید شارمهد قبل از دستگیری و بدون اجبار اعتراف میکند که بمبگذاری شیراز را انجام داده است. در مقاله کلمه اعتراف ذکر شده است. در این ویدئو بیان شده که برای جمشید شارمهد از سوی پلیس اینترپل اعلان قرمز اعلام شده است. در مقاله کلمه قرمز ذکر شده است. در این ویدئو به طرح راه کوروش و طرح فتح تهران در یک روز اشاره شده است. در مقاله بیان شده که عددهای سوره فتح به کوروش کبیر اشاره میکنند. در مقاله به سورههای عنکبوت و مورچه و در این ویدئو به عنکبوت و مورچه اشاره شده است. جمع تعداد حروف سورههای عنکبوت و مورچه ۹۰۰۰ میشود. در خبر زیر از ایران اینترنشنال به ۹۰۰ روز حبس شارمهد اشاره شده است. علی نوروزی، غلام موسوی، عرفان انتظامی، محمد جواد یاقوت، مسعود رضایی، محمد مهدوی، محمد جوکار، علی نصیری، محمد جواد علوی، مروجی هاشمی، محمد شاهچراغی، راضیه کشاورز از قربانیان بمبگذاری ۱۳۸۷ شیراز بودند. در مقاله کلمات علی، نوروز، غلام، عرفان، محمد، یاقوت، مسعود، رضا، محمد، هاشمی، شاهچراغ و کشاورز ذکر شدهاند. مردم برای نماز به حسینیه رفته بودند. در مقاله به نماز اشاره شده است. در صفحه ۲۷۱ کتاب نشانهها اوقات شرعی شهر شیراز آمده که اذان مغرب ساعت ۱۷:۳۲ است. در مقاله عددهای ۱۲۳۷ و ۱۲۷۳ ذکر شدهاند. ارقام این عددها مشترک هستند. در صفحه ۷۲۱ کتاب نشانهها بیان شده که در بالای توضیحات «بمبگذاری ۱۳۸۷ شیراز» در ویکیپدیا عبارت «2 زبان» نوشته شده است. در مقاله عدد ۱۳۸۷ و ۲ ذکر شدهاند. در صفحه ۷۲۱ کتاب نشانهها به نقل از توضیحات «بمبگذاری ۱۳۸۷ شیراز» در ویکیپدیا بیان شده «اتحادیه اروپا وقوع این حادثه را به ملت و دولت ایران تسلیت گفت.» اگر این جمله را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۷۲ میشود. در صفحه ۷۲۱ کتاب نشانهها و در ادامه مقاله بیان شده که سال 1387 خورشیدی سال زمین، سال اروپایی گفتگوی بین فرهنگی و سال جهانی زبان است. سوره یوسف ۱۷۳۸ کلمه دارد. ارقام اعداد ۱۳۸۷ و ۱۷۳۸ مشترک هستند. در سوره یوسف کلمات سال، جهان، زمین، گفتگو و زبان ذکر شدهاند.
https://www.iranintl.com/202411012008
ارتباط حملات شیمیایی غوطه و حملات 1396 تهران
حمله شیمیایی غوطه دمشق در سال ۱۴۳۴ قمری صورت گرفته است. سوره قصص ۱۴۴۳ کلمه دارد. ارقام اعداد ۱۴۳۴ و ۱۴۴۳ مشترکند. در سوره قصص کلمات سفید و عرب ذکر شدهاند. حمله شیمیایی غوطه دمشق توسط کلاه سفیدها، رژیم انگلیس، رژیم عربستان و داعش صورت برای زمینه سازی فروش سلاح یا هوس صورت گرفته است. در قصیده ۱ نسیمی کلمه غوطه و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در قصیده ۱ اوحدی کلمه کلاه و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمه کُلهِ و در غزل ۱ شهریار کلمات کله و کلاه و در مقاله کلمه سفید ذکر شده است. در ترجیع بند ۱ مولانا کلمات یاسیمن، جولان و کله ذکر شدهاند. نماد شهر دمشق پایتخت سوریه گل یاسمین است. بلندیهای جولان خاک سوریه بوده که رژیم اسرائیل اشغال کرده است. در حکایت ۲۰ سعدی باب پنجم گلستان سعدی کلمات خبر و مشرق و در مقاله کلمه مشرق ذکر شده است. در زیر خبری از مشرق نیوز با عنوان «همسویی کلاه سفیدها با تروریستها در سوریه» آمده است. اگر عنوان این خبر را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۱۹ میشود. در مقاله عدد ۱۱۹ ذکر شده است. اگر عبارت «غوطه سلاح» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۱۱۹ میشود. ارقام عددهای ۱۱۹ و ۱۱۱۹ مشترک هستند. ساعت خبر مشرق نیوز ۱۸:۳۰ است. در مقاله عدد ۱۸۳۰ ذکر شده است. در خبر مشرق نیوز بیان شده: «منشاء اصلی درآمد «کلاه سفیدها» مشخص نیست. البته این واقعیتی است که موسس این سازمان "جیمز لو میجرر" افسر سابق اطلاعاتی انگلیسی و رئیس سازمان «میدی رسکیو» است که مسلما بخشی از بودجه آن توسط این سازمان تامین میشود.» اگر این متن را به عدد ایجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۰۲۷۰ میشود. در مقاله عدد ۱۷۰۲ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۷۰۲ و ۱۰۲۷۰ مشترک هستند. اگر عبارت «کلاه سفید انگلیس عربستان داعش» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۵۳۹ میشود. در مقاله بیان شده که تاجگذاری الیزابت دوم در ۲ ژوئن ۱۹۵۳ است. ارقام عددهای ۱۵۳۹ و ۱۹۵۳ مشترک هستند. در ویکیپدیا مساحت انگلستان ۱۳۰۳۹۵ کیلومتر مربع ذکر شده است. تفاوت عدد ۱۵۳۹ و ۱۳۰۹۵ رقم صفر است. الیزابت دوم متولد سال ۱۳۴۴ هجری قمری است. الیزابت دوم از نقش داشتن رژیم انگلیس در حمله ۱۱ سپتامبر و حمله شیمیایی غوطه مطلع بوده است. در مقاله کلمه مطلع ذکر شده است. در توضیحات حمله ۱۱ سپتامبر در ویکیپدیا به ساعت ۱۳:۴۴ اشاره شده است. در مقاله کلمات الماس، نیویورک، کانادا، قربانی، بریتانیا، حمله، یازده و سپتامبر ذکر شده است. در توضیحات الیزابت دوم و بخش جوبیلی الماسی و یاقوت کبود بیان شده: «در جریان بازدیدش از نیویورک که پس از تور کانادا اتفاق افتاد، او باغچه یادبودی برای قربانیان بریتانیایی حملات یازدهم سپتامبر افتتاح کرد.» حمله شیمیایی غوطه ساعات اول صبح صورت گرفته است. در مقاله کلمات ساعت، اول و صبح ذکر شدهاند. در توضیحات «حملات شیمیایی غوطه» در ویکیپدیا و بخش حدس و گمان بیان شده: «برخی انگیزه و زمان این حملات را در صورت مسئول فرض کردن دولت سوریه مورد تردید قرار میدهند، زیرا هتل محل اقامت بازرسان سازمان ملل متحد تنها چند کیلومتر از این حملات فاصله داشت. گزارشگری از سیانان به این واقعیت اشاره کرد که به نظر نمیرسید در آن نواحی که بنبستی ایجاد شده بود و خطر شکست قریبالوقوع نیروهای دولتی وجود نداشت، نیروهای دولتی دست به چنین اقدامی بزنند. وی ریسک کردن ارتش سوریه را چون که میتوانست مداخله بینالمللی را موجب شود؛ مورد تردید قرار داد. این گزارشگر این که ارتش سوریه در چند کیلومتر آن سو تر از مرکز دمشق در یک روز بادی از گاز سارین استفاده کند را مورد تردید قرار داد.» در مقاله کلمات زمان، حملات، مسئول، فرض، بنبست، دولت، سوریه، شکست، دمشق، روز، باد، گاز، سارین و در برگ ۲۲ کتاب زهیر کلمه بازرس وجود دارد. چون روز بادی بوده، بازرسان متوجه بوی گاز میشدند. در مقاله کلمه بوی ذکر شده است. در توضیحات «حملات شیمیایی غوطه» در ویکیپدیا بیان شده: «یکی از خبرنگاران دیلیتلگراف نیز، زمان این حملات را پرسشبرانگیز معرفی میکند، زیرا این حملات هنگامی صورت گرفت که قوای دولتی، شورشیان را از حومه دمشق عقب رانده بودند و اراضی را مجدداً تسخیر کرده بودند. وی گفت: «استفاده از سلاح شیمیایی ممکن است وقتی دارید میبازید معنی بدهد، ولی چرا وقتی دارد به هر صورت میبرد دست به حمله شیمیایی بزند؟» این گزارشگر این که حملات فقط سه روز پس از ورود بازرسان به سوریه انجام شده باشد را هم مورد تردید قرار داد.» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۷۳۸ میشود. در مقاله عدد ۱۷۳۸ ذکر شده است. در ویکیپدیا بیان شده که به ادعای ارتش آزاد سوریه تعداد کشتههای حمله شیمیایی غوطه دمشق ۱۷۲۹ نفر است. در ادامه مقاله به ارتباط بین آیه ۱۷:۲۹ انجیل لوقا و حمله شیمیایی غوطه اشاره شده است. در توضیحات «حملات شیمیایی غوطه» در ویکیپدیا بیان شده: «صالح مسلم رهبر حزب اتحاد دموکراتیک کردستان سوریه که هم در حال جنگ با دولت سوریه و هم شورشیان است، گفت بعید است حملات کار دولت سوریه باشد، چون موقعی اتفاق افتاده که در نبرد به برتری رسیده بودند.» در مقاله کلمات صالح، کردستان و برتری ذکر شدهاند. در توضیحات «حملات شیمیایی غوطه» در ویکیپدیا بیان شده: «اظهارات شاهدان از علائم حملات به گاردین شامل مواردی از این قبیل میشد، «افرادی که در منازل خود خواب بودن در تختهای خود جان باخته بودند،» سر درد و استفراغ، «خروج کف از دهان و بینی قربانیان»، «انتشار بویی شبیه به بوی سرکه و تخممرغ گندیده»، «تغییر رنگ بدن اجساد به آبی»، «بوی شبیه به گاز خوراکپزی» و قرمزی و خارش چشم. ریچارد اسپنسر اظهارات شاهدان برای دیلی تلگراف چنین خلاصه کرده بود، «مواد سمی… باعث مرگ صدها نفر شده است، اما علائم انقباض عضلانی، غش و گیجی در بازماندگان باقیمانده است.» در مقاله کلمات خواب، تخت، جان، قربانیان، بوی، تخم، مرغ، تغییر و رنگ و در برگ ۱۱۱ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه سر درد و در برگ ۱۱۱ کتاب والکیریها کلمه سرگیجه ذکر شده است. در توضیحات «حملات شیمیایی غوطه» در ویکیپدیا بیان شده: «در تاریخ ۲۲ اوت، مرکز اسناد تجاوزات سوریه شهادتهای متعددی را منتشر ساخت که خلاصهای از توصیفات پزشکان و پیراپزشکان از علائم قربانیان را شامل میشد، در این شهادتها عمده علائم عبارتند بودن از: «استفراغ، ترشح بزاق کفآلود، تحریک شدید، تنگی مردمکها، قرمزی چشم، تنگی نفس، تشنجهای عصبی، نارسایی قلبی تنفسی، خونریزی از دهان و بینی و در برخی موارد توهم و از دست دادن حافظه.»» در باب ۲۰ کتاب مقدس زبور و در برگ ۲۲ کتاب کیمیاگر و در برگ ۱۱۱ کتاب آشنایی با صادق هدایت کلمه تنگ و در رباعی ۲۰ خیام کلمات مردمک و چشم و در ترجیع بند ۱ مولانا کلمات تنگ و چشم و در شعر گوهر عشق رضیالدین آرتیمانی و در خطبه ۱ نهج البلاغه و در ترجیع ۱ شاه نعمت الله ولی و در غزل ۱ بیدل دهلوی و در شعر ۱ خسرو و شیرین نظامی و در غزلهای ۱ محتشم کاشانی و فروغی بسطامی و در تضمین ۱ فروغی بسطامی و در شعر ۱ زبور عجم اقبال لاهوری و در قصیدههای ۱ اوحدی، عراقی و مجد همگر و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در غزلهای ۱۱ مولانا و حافظ و در رباعی ۱۱۱ و ۲۰۰ ابوسعید ابوالخیر و در شعر ۲ دفتر اول مثنوی و معنوی مولانا و در حکایت ۲ باب هشتم در شکر بر عافیت بوستان سعدی و در حکایت ۲۰ باب پنجم گلستان سعدی و در قصیده ۱۱۴ خاقانی و در شعر ۲۶۷ پیام مشرق اقبال لاهوری و در غزلهای ۳۱۸ و ۳۵۲ سعدی و در غزل ۱۲۷۰ صائب تبریزی کلمه چشم و در برگ ۲۲ کتاب والکیریها کلمه عصبی وجود دارد. مطالبی که درباره توضیحات «حملات شیمیایی غوطه» در ویکیپدیا بیان گردید در نسخههای جدید ویکیپدیا پاک شدند و در بخش «نمایش تاریخچه» ویکیپدیا و نسخههای قدیمی موجود هستند. در مقاله به نسخههای قدیمی ویکیپدیا اشاره شده است. اگر عبارت «حملات شیمیایی غوطه» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۴۴ میشود. در مقاله عدد ۴۴ ذکر شده است. در زیر خبری از سایت جامعه خبری تحلیلی الف با عنوان «گزارشی از کارگاه شیمیایی تروریستها در غوطه؛ رد پای عربستان در ساخت سلاحهای کشتارجمعی+تصاویر» بیان شده: «در عمق غوطه شرقی و در حومه شهرک «الشفونیه» که اخیرا ارتش سوریه آن را آزاد کرده بود، وارد کارگاه ساخت مواد و سلاح شیمیایی شدیم، جایی که تروریستها این سلاحها را علیه ملت سوریه مورد استفاده قرار میدادند، این کارگاه که ارتش در جریان عملیات جستوجوی منطقه پس از آزادی آن کشف کرد، یک کیلومتر از شهر دوما به عنوان قلعه و دژ باند جیشالاسلام فاصله دارد که این گروه از حمایت مستقیم پادشاهی سعودی برخوردار است.» در مقاله کلمات جامعه، الف، عمق، شرقی، ملت، ارتش، آزاد، سوریه، سلاح، جستوجوی، کشف و در قصیده ۱ نسیمی و در برگ ۲۰ کتاب کیمیاگر کلمه قلعه و در برگ ۲ کتاب الف کلمه حمایت و در برگ ۱۱۱ کتاب زهیر کلمه مستقیم ذکر شده است. در ویکیپدیا جمعیت الشفونیه ۲۹۵۳ نفر ذکر شده است. در غزلهای ۳۲۵۹ و ۵۹۳۲ تبریزی و در باب ۲ انجیل مرقس کلمه جمعیت وجود دارد. در غزل ۲۵۳۹ تبریزی کلمات غوطه و مجنون و در غزل ۳۲۹۵ تبریزی و در ترجیع بند ۱ مولانا کلمه مجنون و در غزل ۱ کشیمری و در غزل ۳۲۵۹ تبریزی کلمه جنون و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات جنون و دیوانه و در غزل ۳۵۲۹ تبریزی و در رباعی ۱۱۹ ابوسعید ابوالخیر و در غزلهای ۲ سلمان ساوجی و فرخی یزدی و در شعر گوهر عشق رضی الدین آرتیمانی و در برگ ۱۱۱ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه و در باب ۱ انجیل مرقس کلمه دیوانه و در شعر ۱ پس چه باید کرد؟ اقبال لاهوری و در غزل ۱۱ سلمان ساوجی کلمات جنون و شیشه و در برگ ۱۱ کتاب مکتوب کلمه جنون و در غزل ۱۸۷۶ مولانا کلمات شیشه و مجنون در غزل ۱۳۹۵ مولانا کلمه شیشه و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی کلمات مجنون و یاسمین وجود دارد. در مقاله بیان شده که نماد شهر دمشق پایتخت سوریه گل یاسمین است. اعضای داعش ماده مخدر شیشه مصرف میکنند و دچار جنون و دیوانگی میشوند. در زیر خبری از پرستیوی با عنوان: «عناصر گروه تروریستی داعش به ماده مخدر شیشه اعتیاد دارند» آمده که ساعت آن ۷:۱۲ است. در مقاله عدد ۱۷۲ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۷۲ و ۷:۱۲ مشترک هستند. در توضیحات فنیتیلین در ویکیپدیا بیان شده: «کاپتاگن بهدستِ داعش و در جنگ داخلی سوریه نقشِ بزرگی بازی کرده است. در ماه اوت سال ۲۰۱۷ فاش شد که ستیزهجویان داعش از ماده مخدری با نام کاپتاگُن که به «شجاعت شیمیایی» معروف است برای حفظ روحیه جنگطلبی خود استفاده میکنند.» در غزل ۱ بیدل دهلوی و در مثنوی ۱ نسیمی کلمه فاش و در مقاله کلمات جنگ، نقش، بزرگ، بازی و عدد ۲۰۱۷ ذکر شده است. بین اعداد ۷:۱۲ و ۲۰۱۷ سه رقم مشترک هستند. اگر متنی که درباره فنیتیلین بیان گردید را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۲۷۶۶ میشود. در مقاله عدد ۱۷۲۶ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۷۲۶ و ۱۲۷۶۶ مشترک هستند. در خبر پرستیوی بیان شده: «به گزارش سایت العربیه در کالبدشکافی عامل تروریست حملهی انتحاری داعش به مسجد کویت در بدن وی مادهی مخدر شیشه کشف شده است.» در قصیده ۱ حافظ کلمه کالبد و در غزل ۲ سلمان ساوجی و در برگ ۲۲ کتاب پله پله تا ملاقات خدا و در غزل ۱۱۱ حافظ و در غزل ۳۱۸ سعدی کلمه مسجد و در حکایت ۲۰ سعدی باب پنجم گلستان سعدی کلمات مسجد و دینار و در رباعی ۲۰۰ ابوسعید ابوالخیر و در غزل ۲۰۰ عراقی کلمه کویت وجود دارد. واحد پول عراق و کویت دینار است. در قصیده ۱۱۴ خاقانی کلمات بغداد، دینار و زبان وجود دارند. در بالای توضیحات دینار در ویکیپدیا عبارت «۶۶ زبان» نوشته شده است. در خبر جامعه الف بیان شده: «یک فرمانده میدانی میگوید : هنگام پیشروی در این منطقه و پس از آزادسازی آن از چنگال تروریستهای مسلح حاضر در منطقه الشفونیه و مزارع آن، این کارگاه ساخت مواد شیمیایی سمی کشف شد، این مکان از سه طبقه تشکیل شده و در میان مزارع ساخته شده تا قابل شناسایی نباشد.» در مقاله کلمات فرمانده و میدان و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمه زراعت وجود دارد. در خبر جامعه خبری تحلیلی الف بیان شده: «عربستان سعودی نقش و حضور پررنگی در این کارگاه دارد به طوری که بسیاری از مواد اولیه منشاء سعودی دارد، همچنین بسیاری از کتابها و راهنماییهای مربوط به شیوه ساخت مواد شیمیایی، مُهر پادشاهی عربستان سعودی بر آن زده شده است.» در مقاله بیان شده که در مهر یا نماد شهر ریاض پایتخت عربستان عکس نخل یا درخت خرماست. اگر عبارت «مهر ریاض نخل» را به اعداد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۹۳۶ میشود. خبر جامعه خبری تحلیلی الف برای سال ۱۳۹۶ خورشیدی است. ارقام اعداد ۱۳۹۶و ۱۹۳۶ مشترک هستند. در قصیده ۱ حافظ و در مثنوی و قصیده ۱ نسیمی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در غزل ۱۱ نسیمی و در حکایت ۲۰ سعدی باب پنجم گلستان سعدی کلمه فضل و در مقاله کلمه مریم وجود دارد. در خبر جامعه خبری تحلیلی الف بیان شده «سرتیپ «فضل مریم» کارشناس امور شیمیایی ارتش سوریه میگوید: ماده کلور در حد خود یک ماده زیانآور برای ریههاست و به آنها ضربه میزند، که این نوع ماده سمی بر ضد ارتش سوریه به کار گرفته شده است، همچنین موادی وجودی دارد که حاوی گوگرد است و بر ضد ارتش سوریه به کار گرفته شده است، ما تمام این مواد را در این کارگاه پیدا کردیم، که به عنوان مواد اولیهای که امکان ترکیب و در نتیجه ساخت مواد شیمیایی وجود دارد، مورد استفاده قرار داشته است.» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۴۹۵۳ میشود. تفاوت اعداد ۳۲۹۵ و ۲۴۹۵۳ رقم ۴ است. در بالای توضیحات الشفونیه در ویکیپدیا عبارت «۴ زبان» نوشته شده است. در خبر سایت جامعه خبری تحلیلی الف ۴ بار عکس کامیون وجود دارد. در کتاب والکیریها ۴ بار کلمه کامیون تکرار شده است. در خبر سایت جامعه خبری تحلیلی الف عکسهای دارو و غربیل وجود دارند. در مقاله کلمه عکس و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمه دارو و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمه غربیل وجود دارد. در خبر سایت جامعه خبری تحلیلی الف عکس درخت شکوفه کرده و مزرعه وجود دارد. در مقاله کلمات درخت و شکوفه و در باب ۱۱ انجیل مرقس کلمات درخت و مزارع و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات درخت و مزرعه و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در باب ۴ انجیل مرقس کلمه مزرعه در باب ۲ انجیل مرقس کلمه کشتزار ذکر شده است. در خبر جامعه خبری تحلیلی الف ۲ بار کلمه خبرنگار تکرار شده است. در مقاله عدد ۲ و کلمه خبرنگار ذکر شده است. در توضیحات گوگرد در ویکیپدیا بیان شده «تیوسولفات آمونیوم یا سدیم به عنوان عامل ثابتکننده در عکاسی کاربرد دارد.» در مقاله کلمات ثابت و عکس ذکر شدهاند. سختی موس گوگرد ۲ است. در قصیده ۲۲ خاقانی و در آیه ۲۲ باب سی و هشت کتاب مقدس حزقیال و در باب ۲۰ مکاشفه یوحنا و در آیه ۲۰ باب نوزده مکاشفه یوحنا و در باب ۱۱ کتاب مقدس مزامیر و در آیه ۱۷:۲۹ انجیل لوقا کلمه گوگرد وجود دارد. در برگ ۲۰ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمه مکاشفه و در مقاله کلمه یوحنا ذکر شده است. نماد گوگرد شبیه کلید است. در مقاله کلمات نماد و کلید ذکر شدهاند. در ویکیپدیا بیان شده: «گوگرد یک نافلز بدبو، بدمزه و چند ظرفیتی است که به وفور به شکل بلورهای زرد رنگ یافت میشود. » در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمات بد و بو و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات زرد و رنگ و در مقاله کلمه رنگ ذکر شده است. در ویکیپدیا بیان شده «بیشترین مصرف گوگرد در سالهای پیشین در صنایع کشاورزی و تهیه کودهای فسفاتیک بودهاست» در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات وطن، امروز و زراعت یا کشاورزی و در باب ۴ انجیل مرقس کلمه کشاورز و در باب ۱۱ کتاب مقدس جامعه کلمه کشت یا کشاورزی وجود دارد. در مقاله عکسی از روزنامه وطن امروز آمده که در آن کلمه کشاورزان ذکر شده است. در توضیحات گوگرد در ویکیپدیا بیان شده گاز طبیعی و نفت مهمترین ذخایر گوگرد در جهان امروز به شمار میآیند. در مقاله به نفت اشاره شده است. در خبر زیر از سایت Daily record بیان شده که انگلیس ۱۰ ماه بعد از شروع جنگ سوریه مواد شیمیایی گاز اعصاب به سوریه فروخته است و از مواد شیمیایی فروخته شده قابلیت ساخت گاز سارین وجود دارد. در قطعه ۲ ملک الشعراء بهار و در غزل ۲۰ حافظ کلمه فروش و در برگ ۲۲ کتاب والکیریها کلمه عصبی وجود دارد. در عکس روزنامه وطن امروز که در مقاله آمده کلمه گاز وجود دارد. حمله شیمیایی غوطه دمشق با گاز سارین صورت گرفته است. در ویکیپدیا بیان شده در دمای ۲۰ درجه سانتیگراد چگالی سارین ۱۰۲/۱ گرم بر سانتی متر مکعب است. در مقاله عددهای ۱۱:۰۲، ۱۲۱۰ و ۲۰۱۱ ذکر شدهاند. ارقام این عددها مشترک هستند. در مقاله کلمات دما و ذوب ذکر شدهاند. در ویکیپدیا بیان شده دمای ذوب گاز سارین ۲۱۷ درجه کلوین است. ساعت انتشار خبر Daily record ۷:۲۱ است. در مقاله عدد ۱۷۲ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۷۲، ۲۱۷ و ۷:۲۱ مشترک هستند. در توضیحات سارین در ویکیپدیا بیان شده که ارتش عراق در حمله به شهر کردنشین حلبچه واقع در نزدیکی مرزهای این کشور با ایران از عوامل شیمیایی مختلفی شامل وی ایکس، تابون، سارین، و خردل استفاده کرد. در مقاله به جنگ ایران و رژیم بعث عراق اشاره شده است. در ویکیپدیا بیان شده که چگالی خردل ۲۷/۱ گرم بر میلیلیتر (در حالت مایع) است. در ویکیپدیا بیان شده که دمای جوش خردل ۲۱۷ درجه سلسیوس است. در مقاله کلمه دما و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در غزل ۲۰ حافظ و در برگ ۲۰ کتاب کیمیاگر و در غزل ۱۳۹۵ مولانا کلمه جوش ذکر شده است. در مقاله به سوره انبیاء اشاره شده است. در سوره انبیاء و در باب ۴ انجیل مرقس کلمه خردل وجود دارد. در خبر سایت Daily record به دیوید کامرون اشاره شده است. دیوید کامرون مسئول حمله شیمیایی غوطه دمشق است. در ویکیپدیا بیان شده: «دیوید کامرون جوانترین نخستوزیر بریتانیا در ۲۰۰ سال گذشته بودهاست». در این مطلب کلمه جوان و عدد ۲۰۰ ذکر شده است. ارقام عددهای ۲۰، ۲۰۰ و ۲۰۰۰ مشترک هستند. داعش در سال ۲۰۱۷ میلادی یا سال ۱۳۹۶ خورشیدی به مجلس ایران حمله کرده است. اگر عبارت «ارتباط حملات شیمیایی غوطه و حملات ۱۳۹۶ تهران» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۷۲ میشود. در مقاله عدد ۱۷۲ ذکر شده است. اگر عبارت «ملکسلمان» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۷۱ میشود. اگر عبارت «بنسلمان» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۷ میشود. در ویکیپدیا بیان شده که حمله داعش به مجلس ۲۲ کشته و ۱۷ قربانی داشته است. در مقاله عدد ۱۷ و کلمه قربانی ذکر شده است. حمله داعش به مجلس در ۱۷ خرداد سال ۱۳۹۶ خورشیدی صورت گرفته است. در توضیحات حملات ۱۳۹۶ تهران در ویکیپدیا بیان شده: «محمد بن سلمان آل سعود معاون ولیعهد عربستان در اردیبهشت سال ۱۳۹۶ ایران را به قصد داشتن در کنترل گرفتن مکه، مقدسترین شهر اسلامی متهم کردهبود و تهدید کرده بود «ما صبر نمیکنیم تا جنگ به عربستان سعودی برسد. به جای آن ما سعی میکنیم که نبرد برای آنها در ایران باشد، نه در عربستان سعودی». این سخنان از سوی جواد ظریف وزیر امور خارجه محکوم شدهبود.» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۹۰۰ میشود. در مقاله عدد ۹۰۰ ذکر شده است. در مقاله بیان شده که جمع حروف سورههای عنکبوت و مورچه ۹۰۰۰ میشود. در سورههای عنکبوت و مورچه به مکه اشاره شده است. در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در مثنوی ۱ نسیمی و در قصیده ۱ طبیب اصفهانی و در غزل ۱ کشیمری و در برگهای ۱۱۱ و ۲۲ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمه مجلس و در قصیده ۱ عراقی کلمات مجلس و ریاض و در حکایت ۲۰ باب پنجم گلستان سعدی کلمات مجلس، معامله، دزد و عرب وجود دارند. در مقاله بیان شده که رژیم انگلیس دزد و غارتگر است. رژیم انگلیس و رژیم عربستان با داعش لابیگری و معامله کرده و به ازای کمکشان به داعش در حمله شیمیایی غوطه دمشق از داعش خواستهاند که به مجلس ایران حمله کند. در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمات دزدان و خصم و در قصیده ۱ حافظ و در قصیده ۱۱۴ خاقانی کلمه خصم وجود دارد. این نشان از خصم و خصومت این رژیمها با ایران است. مختصات شمالی حمله داعش به مجلس در ویکیپدیا ۳۵۴۱۴۶ ذکر شده است. در ابتدای این عدد رقم ۳۵۴۱ مشخص است. ملکسلمان متولد سال ۱۳۵۴ قمری و دیوید کامرون متولد سال ۱۳۴۵ خورشیدی است. ارقام عددهای ۱۳۴۵، ۱۳۵۴ و ۳۵۴۱ مشترک هستند. مختصات شرقی حمله داعش به مجلس در ویکیپدیا ۵۱۲۵۲۳ ذکر شده است. در مقاله عددهای ۲۳:۵۱ و ۳۵۱۲ ذکر شدهاند. ارقام عددهای ۲۳:۵۱، ۳۵۱۲ و ۵۱۲۵۲۳ مشترک هستند. در توضیحات حملات ۱۳۹۶ تهران در ویکیپدیا درباره ساعت ۱۱:۰۰ بیان شده: «تیراندازی مهاجمان، مجروح شدن ۳ مأمور و کشته شدن یک کارگر» در این مطلب عبارت ۱ کارگر وجود دارد. در مقاله بیان شده که ۱ مه روز جهانی کارگر است. اگر از عدد ۱۱:۰۰ رقم صفر را کنار بگذاریم به عدد ۱۱ میرسیم. در مقاله عدد ۱۰۱۱ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۱۰۰ و ۱۰۱۱ مشترک هستند. در مسمط ۱ ادیب الممالک و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در قصیده ۲۷۶ ملک الشعراء بهار کلمه دهر و در قصیده ۱ حافظ کلمات دهر و انس وجود دارند. نام دیگر سوره دهر سوره انسان است. در مستند انسان یک پیرمرد آفریقایی میگوید قبلا تنها در اثر مریضی و بیماری میمردیم و آدمهای کمی میمردند. امروزه چیزی که ما را میکشد کلاشینکف و اسلحه است و دعواها و جنگها به نسلکشی تبدیل شده است. افلاطون نویسنده کتاب «حقیقت انسان» است. کتابهای «روح انسان» و «پیرمرد گالز» نوشته ویکتور هوگو هستند. در خطبه ۱ نهج البلاغه و در قصیده ۱ عراقی و در شعر ۱ اسرار خودی اقبال لاهوری و در بابهای ۱ و ۲۲ انجیل برنابا و در باب ۱۱ و ۲ انجیل مرقس و در بابهای ۱ و ۲ کتاب مقدس جامعه و در باب ۲۲ کتاب مقدس زبور و در برگ ۱۱ کتابهای الف و والکیریها و در برگهای ۱۱، ۱۱۱، ۴، ۲۰ و ۲۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه و در برگ ۲۰ کتاب مکتوب و در برگ ۲۰۰ کتاب والکیریها کلمه انسان و در قصیده ۲۲ خاقانی و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمه انس و در برگ ۲۲ کتاب کیمیاگر.کلمات انسان، پیرمرد و آفریقا و در برگ ۲۰ کتاب الف و در برگ ۱۱ کتاب کیمیاگر کلمه پیرمرد و در مقاله کلمات مستند، انسان، آفریقا، آدم، جنگ و نسلکشی و در قصیده ۲۷۶ ملک الشعراء بهار کلمه دعوا و در شعر ۲۷۶ پیام مشرق اقبال لاهوری و در باب ۱ انجیل برنابا و در بابهای ۱ و ۴ کتاب مقدس جامعه و در باب ۲۲ کتاب مقدس زبور و در برگ ۲۲ کتاب والکیریها کلمه نسل و در ترجیع بند ۱ مولانا و در بابهای ۱ و ۲ انجیل مرقس و در شعر ۲ دفتر اول مثنوی و معنوی مولانا و در قصیده ۲۲ خاقانی و در قصیده ۱۱۴ خاقانی و در برگهای ۴ و ۲۰۰ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه و در غزل ۳۲۹۵ صائب تبریزی کلمه بیمار وجود دارد. داعش با سلاح کلاشنیکف به مجلس حمله کرده است. در توضیحات مستند انسان در ویکیپدیا بیت زیر از مولانا آمده که در آن کلمه مجنون وجود دارد. در مقاله بیان شده که اعضای داعش ماده مخدر شیشه مصرف میکنند و مجنون و دیوانه میشوند. در توضیحات انسان (مستند) در ویکیپدیا بیان شده: « موسیقی تیتراژ آغازین این مستند آهنگی با آواز سالار عقیلی است.» در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی کلمه آهنگ و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در غزلهای ۲۰۰ و ۱۳۲۸ صائب تبریزی کلمه آواز و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در حکایت ۲ باب هشتم در شکر بر عافیت بوستان سعدی کلمه سالار و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمه عقیل وجود دارد. در توضیحات انسان (مستند) در ویکیپدیا بیان شده که این فیلم توسط یک تیم ۲۰ نفره ساخته شد که با بیش از ۲۰۰۰ نفر مصاحبه کردند. در مقاله عددهای ۲۰ و ۲۰۰۰ ذکر شدهاند. در برگ ۱۱ کتاب مکتوب کلمه کارگردان وجود دارد. کارگردان مستند انسان یان آرتوس برتراند زاده فرانسه و اهل کومور یا اتحاد قُمُر است. در مقاله کلمه فرانسه و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در قطعه ۱ خاقانی و در غزل ۱۱ نسیمی و در قطعه ۱۱۱ سنایی و کلمه قمر وجود دارد. در ویکیپدیا مختصات جنوبی کومور ۱۲۱۰ ذکر شده است. در مقاله عدد ۱۲۱۰ ذکر شده است. سرانه تولید ناخالصی کومور در ویکیپدیا ۲۷۹۹ دلار ذکر شده است. تعداد قربانیان حمله ۱۱ سپتامبر ۲۹۷۷ نفر بوده است. ارقام عددهای ۲۷۹۹ و ۲۹۷۷ مشترک هستند. در مقاله بیان شده که حمله ۱۱ سپتامبر برای زمینه سازی فروش سلاح بوده است. در توضیحات کومور در ویکیپدیا بیان شده: «اسلام برای اولین بار توسط مردمانی از سواحل خلیج فارس و از جمله تجار موسوم به شیرازی (یا شیرازیها) به مردمان این جزیره معرفی شد.» در مقاله کلمات اسلام و شیراز و در برگ ۱۱ کتاب زهیر کلمه جزیره و در برگ ۲۰ کتاب کلمه تاجران و در برگهای ۱۱ و ۴ کتاب کیمیاگر کلمه بازرگان و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمه بازارگان وجود دارد. تاجر ونیزی یا داستان شورانگیز بازرگان وندیکی نمایشنامهای کمدی اثر ویلیام شکسپیر است. داعش به شاهچراغ در شیراز نیز حمله کرده است. در آیه نور و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در غزل ۱ شهریار و در شعر ۱ اسرار خودی اقبال لاهوری و در غزل ۲ حافظ و در حکایت ۲ باب هشتم در شکر بر عافیت بوستان سعدی و در باب ۴ انجیل مرقس و در غزل ۱۷۲ سعدی و در غزل ۱۹۴ عراقی و در غزل ۱۲۷۰ صائب تبریزی کلمه چراغ وجود دارد. اشو نویسنده کتابهای «انتقال چراغ» و «چراغ راه خود باش» است. در مقاله به عکسهایی از تاگور که در ویکیپدیا آمده اشاره شده است. در توضیحات رابیندرانات تاگور در ویکیپدیا عکس ایشان در کنار نمایندگان مجلس ایران آمده است. در ویکیپدیا بیان شده تاگور در دیدار از تهران و شیراز با بسیاری از نویسندگان و سخنگویان ایرانی دوست شد. در توضیحات حملات ۱۳۹۶ تهران در ویکیپدیا بیان شده: «در تاریخ بیستویکم ماه مه «ابو محمد عدنانی»، سخنگوی داعش در شبکه اجتماعی توئیتر نوشت: «مهیا شوید، آماده باشید!»، طولی نکشید که بمبگذاریهای منچستر و لندن به وقوع پیوست. با پایان یافتن حملات پایتخت انگلستان این گروه موفقیت خود را در شبکههای اجتماعی جشن گرفت و در یک توئیت دیگر اعلام کرد: «رمضان ماه فتح و جهاد است.» و حمله به ایران صورت گرفت.» اگر عبارت «داعش منچستر لندن انگلیس خودزنی» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۱۱۰ میشود. در مقاله کلمه لندن و عددهای ۱۱:۰۲، ۱۲۱۰ و ۲۰۱۱ ذکر شدهاند. ارقام این عددها مشترک هستند. رژیم انگلیس خودزنی کرده تا بهش شک نکنند. در مثنوی ۱ نسیمی و در باب ۱۱ انجیل مرقس و در برگ ۱۱۱ کتاب زهیر و در قصیده ۲۷۶ ملک الشعراء بهار و در مقاله کلمه شک ذکر شده است. در باب ۲۰ انجیل برنابا کلمه ایلیا وجود دارد. در قرآن کلمه الیاس ۲ بار تکرار شده است. در توضیحات الیاس(ع) در ویکیپدیا بیان شده: «آنها از صبح تا ظهر بدون موفقیت دعا میکنند و الیاس آنها را مسخره میکند. آنها خودزنی کرده و خون خود را بر روی قربانگاه میریزند.» در این مطلب به خودزنی اشاره شده است. در بابهای ۱ و ۲ کتاب مقدس زبور کلمه تمسخر و در باب ۲۲ کتاب مقدس زبور کلمه مسخره وجود دارد. در مقاله پستی آمده که در آن الهی قمشهای به دکارت اشاره کرده است. در توضیحات رنه دکارت در ویکیپدیا بیان شده: «میان همه فرزندانم، تنها از این یکی راضی نیستم. مجبور بودم پسری به دنیا بیاورم که چنان مسخره باشد که خود را با پوست گوساله مشغول کند؟» در این مطلب نیز به مسخره کردن اشاره شده است. در مقاله کلمات پوست و گاو ذکر شدهاند. در توضیحات رنه دکارت در ویکیپدیا بیان شده: «من میتوانم در همه چیز شک کنم، اما در این واقعیت که شک میکنم، نمیتوانم تردیدی داشته باشم؛ بنابراین شک کردن من امری است یقینی؛ و از آنجا که شک، یک نحوه از حالات اندیشه و فکر است، پس واقعیت این است که من میاندیشم. چون شک میکنم، پس فکر دارم و چون میاندیشم، پس کسی هستم که میاندیشم.» در این مطلب نیز به شک اشاره شده است. اگر کلمه نسیمی را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۷ میشود. در توضیحات عمادالدین نسیمی در ویکیپدیا بیان شده: «ادعا گردید که سخنان نسیمی اشخاص جاهل را فریب داده، زندیق کرده است. سپس ابن الشنقشی الحنفی در حضور علما و قضات شهر طرح دعوی کرد. سپس نائب او را گفت: اگر نتوانی ادعای خود را به اثبات رسانی، کشته میشوی؛ و او از ادعای خود درگذشت. نسیمی هم چیزی نگفت. تنها کلمه شهادت بر زبان آورد و [این] ادعا را رد کرد. سپس شیخ شهاب الدین ابن هلال در دادگاه حاضر شد و در کنار قاضی مالکی نشست. او گفت که نسیمی زندیق است و توبهاش را نمیتوان پذیرفت و باید به قتل رسد. سپس به قاضی مالکی رو کرد و پرسید: چرا او را نمیکشی؟ مالکی گفت: آیا تو به دست خود مینویسی که او محکوم به قتل است؟ گفت: مینویسم! و نوشت؛ و نوشتهاش را به شیخنا ابن خطیب الناصریه و دیگر قضات تقدیم کرد. قضات و علما زیر بار نرفتند و بلند شدند و آن جا را ترک گفتند. مالکی پرسید: وقتی قضات و علما سر باز میزنند، چگونه میتوان او را کشت؟ او گفت: من نمیکشم. سلطان من را مأمور کرده است که این کار را سریع تمام کنم تا امریهاش صادر شود. آن گاه مجلس به پایان رسید و نسیمی را دیگر بار در قلعه حبس کردند؛ و آن گاه فرمان سلطان مؤید صادر شد که: پوستش کنده شود، جنازهاش هفت روز در شهر حلب گردانده شود، سپس شقه گردد و شقههایش به علی بن ذی الآذر، برادرش ناصر الدین و عثمان قارایولوق فرستاده شود. این شاعر لطیف سخن را چنین کشتند.» » اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۷۳۱۲۱ میشود. در مقاله عددهای ۱۲۷۳، ۱۳۷۲ و ۱۷۳۲۱ ذکر شدهاند. ارقام این عددها مشترک هستند. در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات لطیف و سخن و در قطعه ۱ خاقانی کلمات لطیف و قلعه و در غزل ۱۱ نسیمی کلمه شهید و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمات شهادت و زبان و در مقاله کلمات زبان، حنیفه، توبه و مجلس و هلال و در مطلب زیر از توضیحات هوش مصنوعی در سایت گنجور درباره ترجیع بند ۱ خاقانی کلمه نسیم و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات زبان، قلعه، قاضی و سلطان و در قصیده ۱ حافظ کلمات زبان و سلطان و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات سخن، قاضی، سلطان و ناصر دین و در تضمین ۱ فروغی بسطامی کلمه ناصردین و در حکایت ۲۰ باب پنجم گلستان سعدی کلمات قلعه، قاضی و سلطان و در غزل ۲ فرخی یزدی و در برگ ۲۰۰ کتاب پله پله تا ملاقات و در غزل ۱۱ حافظ و در غزل ۱ فیض کاشانی و در شعر ۱ اسرار خودی اقبال لاهوری کلمه شیخ و در شعر گوهر عشق رضی الدین آرتیمانی و در باب ۱۱ کتاب مقدس جامعه کلمه قضاوت و در برگ ۲۲ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمات قاضی و سلطان و در ترجیع ۱ شاه نعمت الله ولی کلمات زبان و سلطان و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمات سلطان و پوست و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در شعر ۴ بخش سیزده مصیبت نامه عطار و در غزل ۳۵۲ سعدی کلمه سلطان و در باب ۲ انجیل مرقس کلمه مامور و در باب ۲۲ انجیل برنابا و در برگ ۲۰ کتاب کیمیاگر کلمه پوست و در برگ ۱۱ کتاب پله پله تا ملاقات خدا عبارت پوست کنده وجود دارند. داعش از اینگونه جنایات مرتکب شده است.
https://www.mashreghnews.ir/news/1399805
https://www.dailyrecord.co.uk/news/uk-world-news/revealed-britain-sold-nerve-gas-2242520
https://www.alef.ir/news/3961229004.html
https://www.presstv.ir/Detail/2015/07/06/418975/saudi-isis-kuwet-cristal-drugs-
هر ذره که در هوا و در هامونست *** نیکو نگرش که همچو ما مجنونست (مولانا)
داعش مرغ تخم طلای آمریکا
در مقاله کلمه مشرق ذکر شده است. در زیر خبری از خبرگزاری مشرق با عنوان «پروژه "لانه زنبور"برای خلق داعش چیست؟» آمده که برای تاریخ ۲۰ شهریور است. ساعت این خبر ۱۲:۰۱ است. مقاله عددهای ۱۱:۰۲، ۱۲۱۰ و ۲۰۱۱ ذکر شدهاند. ارقام این عددها مشترک هستند. در مقاله کلمه کلید و در غزل ۱۷۲ سعدی و در قصیده ۱۱۴ خاقانی و در برگ ۲۰ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمات زنبور و عسل و در باب ۱ انجیل مرقس کلمه عسل و در باب ۱۱ انجیل مرقس عبارت لانه دزدان وجود دارد. در مقاله بیان شده که رژیم انگلیس دزد و غارتگر است. در خبر مشرق بیان شده: «همچنین پایگاه اینترنتی "انترسپیت" نیز به نقل ادوارد اسنودن کارمند سابق سازمان اطلاعات آمریکا تاکید کرد: آژانس امنیت ملی آمریکا به همراه سازمان اطلاعات خارجی انگلیس (ام آی 6) وموسسه اطلاعات وعملیات ویژه خارجی اسرائیل (موساد) زمینه شکل گیری داعش را فراهم کردند. این پایگاه اینترنتی به نقل از اسنودن نوشت : فعالیت این سه سازمان در این رابطه به معنای حضور بالفعل ایالات متحده، انگلیس ورژیم صهیونیستی در فرایند خلق این سازمان تروریستی و جذب فعالان افراطی از اقصی نقاط جهان به سوی آن است. بر اساس افشاگریهای اسنودن پروژه عملیات شکل گیری داعش که با نام رمز "لانه زنبور"بین این سه طرف کلید خورد با هدف حمایت از رژیم صهیونیستی انجام گرفت ومقرر شد ساختاری با شعارهای دینی بسیار افراطی در منطقه شکل گرفته وگسترش یابد. اسناد افشا شده اسنودن که در این پایگاه منتشر شده نشان می دهند کارشناسان این سه سازمان اطلاعاتی به این نتیجه رسیدند بهترین راهکار برای حمایت از اسرائیل ، خلق دشمنی پشت مرزهای آن است که سلاح خود را برخلاف جهت وبه سوی کشورهای مخالف بقای این رژیم نشانه بگیرد.» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۵۲۵۱۳ میشود. در مقاله بیان شده که سوره شوری ۳۵۲۱ حرف دارد. ارقام عددهای ۳۵۲۱ و ۵۲۵۱۳ مشترکند. در سوره شوری کلمات امنیت، ویژه، فراهم، خلق، جهان، گسترش، کلید و دشمن وجود دارند. در خبر مشرق بیان شده: «این پایگاه اینترنتی به نقل از اسنودن نوشت : فعالیت این سه سازمان در این رابطه به معنای حضور بالفعل ایالات متحده، انگلیس ورژیم صهیونیستی در فرایند خلق این سازمان تروریستی و جذب فعالان افراطی از اقصی نقاط جهان به سوی آن است. بر اساس افشاگریهای اسنودن پروژه عملیات شکل گیری داعش که با نام رمز "لانه زنبور"بین این سه طرف کلید خورد با هدف حمایت از رژیم صهیونیستی انجام گرفت و مقرر شد ساختاری با شعارهای دینی بسیار افراطی در منطقه شکل گرفته وگسترش یابد.» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۷۳۸ میشود. در مقاله بیان شده سوره یوسف ۱۷۳۸ کلمه دارد. در سوره یوسف کلمات بنیامین و گرگ ذکر شدهاند. بنیامین نتانیاهو مانند گرگ در حال قتل و عام و نسلکشی مردم فلسطین است. ادوارد اسنودن متولد سال ۱۹۸۳ است. در ادامه مقاله عدد ۱۳۹۸ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۳۹۸ و ۱۹۸۳ مشترک هستند. ادوارد اسنودن به روسیه پناهنده شده است. در مقاله کلمات پناهنده و روسیه ذکر شدهاند. در مقاله بیان شده که استاد طاهری به کانادا پناهنده شده است. در خبر مشرق بیان شده: «مایکل چاسودوفسکی استاد دانشگاه اتاوای کانادا که به عنوان کارشناس امور سیاسی با موسسه پژوهشهای گلوبال ریسرچ هم همکاری می کند تاکید دارد آنچه که به عنوان فعالیت گروههای سلفی تکفیری از سوریه و عراق تا افغانستان و بقیه کشورهای خاورمیانه شاهد آن هستیم، در واقع خدمات استراتژیکی است که گروههای زیر مجموعه القاعده به دولت آمریکا تقدیم میکنند. این کارشناس غربی در پژوهشی در این زمینه با ارائه دلایل و مدارک بسیاری تاکید میکند: گروههای سلفی و به ویژه داعش در واقع بازو و مشت آهنین کاخ سفید برای تحقق اهداف سیاسی خود در منطقه است و به تعبیری واضحتر امروز داعش مرغ تخم طلای آمریکا در منطقه خاور میانه محسوب می شود.» در مقاله کلمات استاد، دانشگاه، کانادا، سیاسی، گروه، سوریه، عراق، افغانستان، القاعده، آمریکا، داعش، آهن، سفید و امروز و در ترجیع بند خاقانی کلمات آهن، سفید، مرغ، تخم و طلا و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در مثنوی ۱ نسیمی و در غزل ۱ کشیمری و در غزل ۱۱ حافظ و در شعر ۲ دفتر اول مثنوی و معنوی مولانا و در رباعی ۲۰۰ ابوسعید ابوالخیر و در قصیده ۱۱۴ خاقانی و در غزل ۱۲۰۷ مولانا و در غزل ۲۵۳۹ صائب تبریزی کلمه مرغ و در غزل ۱ فیض کاشانی و در قصیده ۲۲ خاقانی کلمه تخم و در برگ ۲۲ کتاب کیمیاگر و در برگ ۲۰ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه طلا وجود دارد. «مرغ مقلد» عنوان قسمتی از سریال بازی تاج و تخت است. اگر عبارت «داعش مرغ تخم طلای آمریکا» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۹۷۷ میشود. در مقاله عدد ۲۹۷۷ ذکر شده است. ارقام عددهای ۲۹۷۷ و ۲۷۹۷ مشترک هستند. در غزل ۲۷۹۷ مولانا و در حکایت ۲۰ باب سوم گلستان سعدی کلمه جهود وجود دارد. در توضیحات کلمه جهود در لغتنامه دهخدا عبارت «جهود دعاش را آورده.» ذکر شده است. حروف کلمات دعاش و داعش مشترک هستند. اگر در این عبارت به جای کلمه دعاش لغت داعش را قرار دهیم به عبارت «جهود داعش را آورده.» میرسیم. در غزل ۲۷۹۷ مولانا کلمات جهود و جعفر طیار ذکر شدهاند. در توضیحات جعفر طیار در ویکیپدیا بیان شده: «داعش اندکی پس از تخریب آرامگاه عبدالسلام الاسمر از نوادگان امام دوم شیعیان (حسن مجتبی) در لیبی، آرامگاه جعفر طیار نیز در اردن آتش زدند.» جعفر طیار برادر بزرگ علی(ع) است. در مقاله عبارت برادر بزرگ ذکر شده است. در باب ۱ انجیلهای برنابا و مرقس و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در غزل ۱ محتشم کاشانی و در شعر ۲۶۷ پیام مشرق اقبال لاهوری کلمه ظهور و در مقاله کلمات ظهور و سقوط وجود دارند. در زیر خبری از ایرنا با عنوان «ظهور و سقوط داعش،'لانه زنبور' موساد و سیا» برای تاریخ ۲ آبان سال ۱۳۹۶ خورشیدی آمده که ساعت آن ۱۱:۰۱ است. در مقاله عددهای ۲، ۱۳۹۶ و ۱۰۱۱ ذکر شدهاند. در صفحه ۵۳۲ کتاب نور که آدرس آن در ادامه مقاله آمده توضیحات باراک اوباما در ویکیپدیا آمده است. در صفحه ۵۳۲ کتاب نور اوقات شرعی شیراز آمده که اذان صبح ساعت ۵:۳۲ و نیمه شب شرعی ساعت ۲۳:۲۵ و اذان ظهر ساعت ۱۲:۰۷ و اذان مغرب ساعت ۱۷:۳۵ است. در مقاله کلمه شیراز و عددهای ۵۳۲، ۲۳۲۵، ۱۲۰۷ و ۱۳۷۵ ذکر شدهاند. ارقام عددهای ۱۳۷۵ و ۱۷:۳۵ مشترک هستند. اوقات شرعی که در صفحه ۵۳۲ کتاب نور آمده برای ۱۹/۱۰ سال خورشیدی است. در مقاله عدد ۱۰۱۹ ذکر شده است. در صفحه ۵۳۲ کتاب نور خبر زیر از شبکه العالم با عنوان «افشای دروغ اوباما درباره حمله شیمیایی در سوریه» آمده که در آن به گاز خردل اشاره شده است. در مقاله بیان شده که در سوره انبیاء کلمه خردل وجود دارد. در سوره انبیاء کلمات خبر، عالم، دروغ، زیاد، طریق و خردل و در سوره نحل یا زنبور عسل کلمات خبر، عالم، دروغ، زیاد و طریق و و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی کلمات یاسمین، عالم، طریق و دروغ و در شعر ۱مجلس اول سعدی و در غزل ۱۱ حافظ و در غزل ۲ فرخی یزدی و در قصیده ۱۱۴ خاقانی و در قصیده ۲۷۶ ملک الشعراء بهار کلمات خبر و عالم و در شعر ۲ دفتر اول مثنوی و معنوی مولانا و در شعر ۲ سبحةالابرار جامی و غزل ۲۰ حافظ و در باب ۲۲ کتاب مقدس زبور و در قصیده ۲۲ خاقانی و در شعر گوهر عشق رضیالدین آرتیمانی و در غزل ۱ بیدل دهلوی و در مثنوی و قصیده ۱ نسیمی و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در ترجیع ۱ شاه نعمت الله ولی و در قصیده ۱ اوحدی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در غزل ۱ جهان ملک خاتون و در برگ ۱۱۱ کتاب پله پله تا ملاقات خدا و در شعر ۴ بخش سیزده مصیبت نامه عطار و در غزل ۱۹۴ عراقی و در غزل ۲۵۳۹ صائب تبریزی کلمه عالم و در مقاله کلمه دروغ ذکر شده است. در مقاله بیان شده که نماد شهر دمشق پایتخت سوریه گل یاسمین است. در خبر شبکه العالم به زیاد طریق احمد کارشناس شیمیایی سابق در ارتش عراق اشاره شده است. در مقاله به رژیم بعث عراق اشاره شده است. در ترجیع بند ۱ مولانا کلمات یاسمین، جولان و قاعده ذکر شدهاند. بلندیهای جولان خاک سوریه بوده که رژیم اسرائیل اشغال کرده است. در خبر العام به جبهه النصره اشاره شده است. ابومحمد الجولانی یا احمد حسین الشرع رهبری جبهه النصره، شاخه القاعده در سوریه را بر عهده داشت. احمد حسین الشرع و زیاد طریق احمد همنام هستند. در حکایت ۲۰ سعدی باب پنجم گلستان سعدی کلمات خبر، عالم، طریق و شرع و در قصیده ۱۱۴ خاقانی کلمات احمد و شرع و در قصیده ۱ حافظ و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمه شرع وجود دارد. در توضیحات ابومحمد الجولانی در ویکیپدیا بیان شده جنگجویانش را به نپذیرفتن کمک از غرب در نبردشان با داعش فرا خواند. این نشان میدهد که غرب به گروه النصره کمک میکرده است. در ویکیپدیا بیان شده: «جولانی همچنین اعلام کرد که آنها هیچ برنامهای برای حمله به آمریکا و اروپا ندارند و ایمن الظواهری رهبر القاعده تأکید کرده که سوریه را پایگاه حمله به آمریکا و اروپا نکنیم.» در خبر مشرق بیان شده: «به گفته این کارشناسان اگر اسامه بن لادن و حتی ایمن الظواهری و اسلافشان که در دورههای متفاوت به عنوان سرکردگان القاعده معروف ترین گروه تکفیری شناخته میشدند ، گاه گداری اشارهای به صهیونیستها و یهودیان کرده و ادعای تلاش برای مبارزه با آنها را هم مطرح میکردند (گرچه بر اساس اسناد موثق این گروهها حتی یک گلوله هم به سوی رژیم صهیونیستی شلیک نکردهاند) اما گروه داعش رسما و علنا اعلام میکند مشکلی با رژیم صهیونیستی نداشته و اصولا وظیفه اصلی خود را پاکسازی اسلام از مسلمانانی اعلام می کند که با این گروه از لحاظ فکری اختلاف نظر دارند.» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۸۲۳۰ میشود. در مقاله به آیه ۳۸:۲۲ کتاب مقدس حزقیال اشاره شده است. تفاوت عددهای ۳۸:۲۲ و ۲۸۲۳۰ رقم صفر است. در منشور کوروش و در ترجیع بند ۱ مولانا کلمه ایمن و در مقاله کلمه ربیع و در قصیده ۱ نسیمی و در غزل ۱ محتشم کاشانی و در لمعات ۱ عراقی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در برگ ۱۱۱ کتاب آشنایی با صادق هدایت و در بابها ۱ و ۴ انجیل مرقس و باب ۲۲ انجیل برنابا و در غزل ۵۹۳۲ صائب تبریزی کلمه ظاهر وجود دارد. کلمه ظواهر جمع کلمه ظاهر است. در مقاله کلمه جمع ذکر شده است. در باب ۲ انجیل مرقس و در مقاله کلمه پزشک ذکر شده است. ایمن محمد ربیع الظواهری پزشک بوده است. احمد حسین الشرع ۲ سال در رشته پزشکی در دمشق تحصیل کرده است. در خبر العالم به نیمه تابستان اشاره شده است. رؤیای شبِ نیمۀ تابستان نمایشنامهای کمدی اثر ویلیام شکسپیر است. در مقاله به بشار اسد اشاره شده است. در کتاب نور و کتاب نشانهها که آدرس آنها در ادامه مقاله آمده نشانههایی درباره اینکه برخی از حملات شیمیایی سوره توسط بشار اسد صورت گرفته ارائه شده است. در بالای توضیحات مقتدی صدر در ویکیپدیا عبارت «۴۴ زبان» نوشته شده است. در مقاله عدد ۴۴ و کلمه زبان ذکر شده است. اگر عبارت «مقتدی صدر» را به عددهای ابجد وسیط و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۴۴ و ۲۰ میشود. در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمه مقتدای و در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی و در قصیده ۱۱۴ خاقانی و در غزل ۱۸۷۶ مولانا کلمه صدر و در مقاله کلمات عراق و سوریه ذکر شدهاند. در زیر خبری از سایت سرپوش سیاسی با عنوان «مقتدی صدر: عراق نباید در سوریه دخالت کند» آمده که ساعت آن ۲۱:۵۳ است. در مقاله عددهای ۱۳۲۵، ۲۳:۵۱ و ۳۵۱۲ ذکر شدهاند. ارقام این عددها مشترک هستند. داعش جزئی از عراق و سوریه بوده و کشورهای بیگانه نباید در جنگ داخلی عراق و سوریه دخالت و به طرفهای درگیر کمک میکردند. سوریه جولانگاه نظامی کشورهای بیگانه شده بود. اگر کشورهای بیگانه در جنگ داخلی سوریه دخالت نمیکردند این تعداد از انسانها کشته نمیشدند. کشورهای آزادی خواه باید با فراهم کردن راههای دسترسی مردم به اطلاعات آزاد، آگاهی دادن به مردم و با تحریمهای تسلیحاتی رژیمهای ظالم را تحت فشار قرار دهند. تحریمها باید هوشمند باشند و مستقیما افراد ظالم را هدف قرار دهند. در مقاله کلمه هوشمند ذکر شده است. تحریمی که موجب فقر، بیچارگی و فلاکت در جامعه شود انفعال جامعه را افزایش میدهد؛ چون دغدغه اصلی مردم سیر کردن شکم میشود و تغییر رژیم را به تعویق و تاخیر میاندازد. در مقاله کلمه فقر و در غزل ۳۵۲۹ صائب تبریزی کلمه سیر و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در غزل ۱۱ مولانا کلمه شکم وجود دارد. کشورهای آزادی خواه باید به اپوزیسیونی که دنبال درگیری نظامی نباشد برای تشکیل یک دولت دموکراتیک و قوی کمک کنند. این نوع تغییر پایدار است. در مقاله کلمات اپوزیسیون، قوی، تغییر و پایدار ذکر شدهاند. سوره تحریم سوره ۶۶ قرآن است. در مقاله عدد ۶۶ ذکر شده است.
https://www.mashreghnews.ir/news/343829
شهادت خاشقچی
در توضیحات جمال خاشقچی در ویکیپدیا بیان شده که در ۱۱ دسامبر مجله تایم خاشقچی را «نگهبان حقیقت» خواند. در برگ ۱۱ کتاب مکتوب کلمه مجله و در مقاله کلمات نگهبان و حقیقت ذکر شدهاند. جمال خاشقچی متولد سال ۱۳۷۸ قمری است. در مقاله عدد ۱۷۳۸ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۳۷۸ و ۱۷۳۸ مشترک هستند. جمال خاشقچی متولد شهر مدینه است. در مقاله به مدینه اشاره شده است. جمال خاشقچی روزنامه نگار بود. در برگ ۱۱ کتاب مکتوب کلمه روزنامه نگاری و در مقاله کلمه روزنامه ذکر شده است. جمال خاشقچی در سفارت عربستان در ترکیه به دست بنسلمان به قتل و شهادت رسیده است. در غزل ۱۱ نسیمی و در مقاله کلمات جمال و شهید و در قصیده ۱ عراقی کلمات جمال و ریاض و در مقاله کلمه ترکیه و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمه بن و در غزل ۱۱ سلمان ساوجی کلمه سلمان ذکر شده است. ریاض پایتخت عربستان است. اگر عبارت «شهادت خاشقچی» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۴۴ میشود. در مقاله عدد ۴۴ ذکر شده است. در مقاله بیان شده که آرامگاه مولانا در شهر قونیه ترکیه است. در توضیحات مولوی در ویکیپدیا بیت زیر آمده که در آن کلمه جمال وجود دارد.
همه کردند رو به فرزندش *** که تویی در جمال مانندش
در سوره ۱۱ قرآن کلمات خبر، انصاف و دام و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات خبر و انصاف و در مقاله و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در بابهای ۱۱ و ۱۱۱ زبور و در غزل ۱۲۷۰ صائب تبریزی و در غزل ۲۷۹۷ مولانا کلمه انصاف و در شعر ۱ اسرار خودی اقبال لاهوری و در غزل ۱ کشیمری و در باب ۱۱ انجیل مرقس و در غزلهای ۱۱، ۱۱۱ حافظ و در غزل ۱۷۲ سعدی و در غزل ۱۳۲۸ صائب تبریزی کلمه دام و در غزل ۴ حافظ کلمات دام و جمال وجود دارند. در زیر خبری از انصاف نیوز با عنوان «قتل خاشقجی دام آمریکاییها برای محمد بن سلمان است» آمده است. خبر انصاف نیوز برای تاریخ ۲۲ مهر است. در مقاله عدد ۲۲ و کلمه مهر ذکر شده است. در خبر انصاف نیوز بیان شده که زمان تقریبی مطالعه خبر ۲ دقیقه است. در مقاله عدد ۲ و در برگ ۲۰ کتاب مکتوب و در برگ ۲۰۰ کتاب الف کلمه دقیقه و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمه دقایق ذکر شده است. خبر انصاف نیوز بیان میکند که آمریکا به دنبال مهار کردن بنسلمان است. در واقع آمریکا از اسناد و مدارکی که بر علیه بنسلمان در مورد شهادت و قتل خاشقچی دارد برای فشار آوردن به بنسلمان و کنترل و رام کردنش استفاده میکند. در آیه ۱۱ سوره فصلت و در آیه ۲ سوره رعد که در مقاله آمدهاند کلمه رام وجود دارد. رام کردن زن سرکش نمایشنامهای کمدی اثر ویلیام شکسپیر است در خبر انصاف نیوز بیان شده که ثبات و امنیت کشور عربستان برای دولت واشنگتن بسیار مهم است و این تلاطمهای سیاسی متناسب با استراتژی ثبات ساز آمریکا در عربستان نیست. ثبات در عربستان تضمینی برای مفت بودن نفت است. در غزل ۲۷۹۷ مولانا کلمه ارزان وجود دارد. قیمت نفت عربستان را آمریکا تعیین میکند. در سوره ۱۱ قرآن کلمات عرب، ثابت و امنیت و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات انصاف، عرب و ثابت و در بابهای ۱ و ۲ انجیل مرقس و در برگ ۲۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه ثابت و در باب ۴ کتاب مقدس زبور کلمه امنیت وجود دارد. در مقاله به قیمت نفت اشاره شده است. آمریکا به جای طمع باید به دنبال مجازات بنسلمان طبق حقوق بشر باشد. در مقاله کلمه طمع و در سوره ۱۱ قرآن کلمه مجازات ذکر شده است. «قدمگاه مجازات» عنوان قسمتی از سریال بازی تاج و تخت است. در توضیحات جمال خاشقچی در ویکیپدیا بیان شده: «پس از شروع بازداشت شاهزادگان سعودی توسط بن سلمان، این روزنامهنگار برای مدتی سکوت اختیار کرد و فعالیتهای رسانهایش را محدود کرد اما سرانجام سال گذشته، بهطور داوطلبانه به تبعید خودخواسته در واشینگتن تن داد. پس از استقرار در واشینگتن، یادداشتهای انتقادی متعددی علیه ولیعهد عربستان و سیاستهای داخلی و خارجی او، بهخصوص جنگ یمن نوشت.» در مقاله کلمات روزنامه، سکوت، محدود، تبعید، نقد، عربستان، سیاست و جنگ ذکر شدهاند. افلاطون نویسنده کتاب سیاست است. در لمعات ۱ عراقی کلمات جمال و وقت و در ترجیع بند ۱ مولانا و در شعر ۱ عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در غزل ۱ محتشم کاشانی و در غزل ۱۱ نسیمی و در برگ ۱۱ کتاب الف و در حکایت ۲ باب هشتم در شکر بر عافیت و در غزل ۲۰ حافظ و در باب ۲۲ انجیل برنابا و در برگ ۲۲ کتابهای والکیریها و زهیر و در بابهای ۴، ۲۰ و ۲۰۰ انجیل برنابا و در برگ ۲۰۰ کتاب پله پله تا ملاقات خدا و در قصیده ۱۱۴ خاقانی و در غزل ۳۱۸ سعدی کلمه وقت و در برگ ۲۰۰ کتاب الف و در مقاله کلمه اطلاعات وجود دارد. در توضیحات «قتل جمال خاشقچی» در ویکیپدیا بیان شده: «به نوشته الوقت محمد بن سلمان آل سعود به ژنرال احمد العسیری، ریاست دستگاه اطلاعاتی عمومی عربستان و سخنگوی سابق مداخله نظامی در یمن به رهبری عربستان سعودی، دستور میدهد که خاشقجی را در استانبول اعدام کند.» در سوره ۲ قرآن کلمات نوشته، وقت، اطلاع، سخن، سابق، رهبر و دستور و در حکایت ۲۰ سعدی باب پنجم گلستان سعدی کلمات وقت، اطلاع، عرب و اتابک ذکر شدهاند. اتابک یک کلمه ترکی است. در غزل ۱۳۹۵ مولانا کلمات جمال، وقت و وان ذکر شدهاند. در مقاله به دریاچه وان ترکیه اشاره شده است. در مقاله به سوره قلم اشاره شده است. در سوره قلم به یمن اشاره شده است. شماره نزول سوره قلم ۲ است. در توضیحات «اعدامهای ۲۰۲۲ عربستان» در ویکیپدیا بیان شده: «علی الدبیسی، رئیس سازمان اروپایی - سعودی حقوق بشر: «این اعدامها خلاف عدالت است». طبق معیارهایی که عربستان سعودی علنی کردهاست، هیچ اتهامی مستحق مجازات اعدام نیست. برخی از اعدامها تنها به شرکت در اعتراضات حقوق بشر متهم شده بودند. وی گفت: در اتهامات بسیاری از متهمان حتی یک قطره خون نبودهاست.» افلاطون نویسنده کتاب عدالت است. کلمه عدالت در کتاب کیمیاگر ۴ بار و در کتاب الف ۲ بار تکرار شده است. در مقاله عددهای ۴ و ۲ ذکر شدهاند. در باب ۲ انجیل مرقس کلمه عادل و در غزل ۲ فرخی یزدی و در باب ۱۱۱ کتاب مقدس زبور کلمه عدالت و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در غزل ۱۳۹۵ مولانا کلمه عدل و در برگ ۱۱۱ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمه اعتراض و در برگ ۲۲ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمات اعتراض و حقوق و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمات تهمت، قطره و خون و در قصیده ۱ حافظ و در شعر ۱ خسرو و شیرین نظامی و در غزل ۱ فروغی بسطامی و در برگ ۲۰ کتاب کیمیاگر کلمه قطره و در ترجیع بند ۱ مولانا و در غزل ۱ حافظ و در قصیده ۱ امیرخسرو دهلوی و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در قصیده ۱ طبیب اصفهانی و در تضمین ۱ فروغی بسطامی و در غزل ۱ جهان ملک خاتون و در غزلهای ۱۱ سلمان ساوجی و در رباعی ۱۱۱ ابوسعید ابوالخیر و فرخی یزدی و در شعر گوهر عشق رضی الدین آرتیمانی و در غزل ۱۳۹۵ مولانا و در غزلهای ۲۵۳۹ و ۳۲۹۵ صائب تبریزی و در شعر ۲ دفتر اول مثنوی و معنوی مولانا و در قصیده ۲ ملک الشعراء بهار و در آیه ۲۲ باب سی و هشت کتاب مقدس حزقیال و در قصیده ۲۲ خاقانی و در برگ ۲۲ کتاب الف و در غزلهای ۲۲ و ۲۰ حافظ کلمه خون وجود دارد. اعداد ۲۲ و ۲۰ در کنار یکدیگر عدد ۲۰۲۲ را ایجاد میکند. صادق هدایت نویسنده کتاب «سه قطره خون» است. «هم خون من» عنوان یکی از قسمتهای سریال بازی تاج و تخت است. این افراد با شمشیر گردن زده شدهاند. در برگ ۲۰ کتاب پله پله تا ملاقات خدا و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمات گردن و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمات خون، گردن و شمیشیر و در تضمین ۱ فروغی بسطامی کلمات خون و شمشیر و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در غزل ۱۱۱ حافظ و در باب ۲۲ کتاب مقدس زبور و در آیه ۲۲ باب سی و هشت کتاب مقدس حزقیال و در برگ ۲۲ کتاب کیمیاگر و در غزل ۳۵۲ سعدی و در غزل ۱۸۷۶ مولانا و در غزل ۳۵۲۹ صائب تبریزی کلمه شمشیر وجود دارد. در مقاله نماد شهر ریاض آمده که در آن عکس شمشیر وجود دارد. «دو شمشیر» عنوان قسمتی از سریال بازی تاج و تخت است. گردن زدن این افراد با شمشیر در یک روز برای ایجاد ترس، مانع حق طلبی مردم شده، حقیقت پوشی و کفر بوده است. در باب ۱ کتاب مقدس یوشع و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در منشور کوروش و در بابهای ۱، ۲ و ۴ انجیل برنابا و در بابهای ۴ و ۱۱ انجیل مرقس و در باب ۱۱۱ کتاب مقدس زبور و در غزلهای ۱۱ حافظ و فروغی بسطامی و در برگ ۱۱ کتاب والکیریها و در غزل ۲ سلمان ساوجی و در باب ۲۲ کتاب مقدس زبور و در غزل ۱۸۷۶ مولانا کلمه ترس و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در باب ۲ کتاب مقدس زبور و در قصیده ۲۲ خاقانی و در برگ ۲۰۰ کتاب والکیریها و در غزل ۲۵۳۹ صائب تبریزی کلمه وحشت و در مقاله کلمات کفر و حقیقتپوشی ذکر شدهاند. در مقاله به نقل از توضیحات احقاف (سرزمین) در ویکیپدیا بیان شده: «أَحقاف دهستان مخروبه و قدیمی از توابع استان حضرموت در کشور یمن و در شبه جزیره عربستان واقع میباشد. این مکان تاریخی در شمال «حضرموت» واقع شده است.» در این مطلب نیز به یمن و عربستان اشاره شده است. شماره نزول سوره احقاف ۶۶ است. در مقاله به آیه ۶۶ سوره انفال اشاره شده است. آیه ۶۶ سوره انفال به جهاد و تشویق حقطلبان به مبارزه با ظالمان و پیروزی حقطلبان بر ظالمان اشاره میکند. جهاد دفاع در برابر متجاوز و مبارزه مدنی با ظالمان است. مردم عربستان باید با مبارزات مدنی رژیم ظالم بنسلمان و ملکسلمان را تغییر دهند. این نوع تغییر پایدار است. کشورهای بیگانه به جای حمله به یمن باید به مردم گرفتار قحطی شده یمن کمک کنند تا از این شرایط بحرانی خارج شوند و دولتی دموکراتیک و قوی و تغییرات اساسی و پایدار در کشور ایجاد کنند. در سوره قلم کلمات یمن، قحطی و قوی و در غزل ۱۳۲۸ صائب تبریزی کلمه قحط و در مقاله کلمات قوی و تغییر و در سوره احقاف و در باب ۱۱۱ کتاب مقدس زبور و در قصیده ۱ امیرخسرو دهلوی و در منشور کوروش کلمه پایدار وجود دارد.
وحدت و صلح آمریکا و ایران
در مقاله کلمه نقاشی و در غزل ۱ غنی کشمیری کلمه محتسب وجود دارد. در توضیحات محتسب در ویکیپدیا نقاشی یک محتسب در حال وزن کردن نان آمده است. در مقاله کلمه قحطی و در غزل ۱۱ حافظ و در باب ۲ انجیل مرقس و در باب ۲۲ انجیل برنابا و در حکایت ۲۰ باب پنجم گلستان سعدی و در برگ ۲۰ کتاب آشنایی با صادق هدایت و در برگ ۲۰۰ کتاب والکیریها و در قصیده ۲۷۶ ملک الشعراء بهار کلمه نان وجود دارد. در سال ۱۲۹۷ خورشیدی قحطی نان در ایران اتفاق افتاده است. در مقاله به سال ۱۲۹۷ خورشیدی اشاره شده است. در توضیحات این قحطی در ویکیپدیا بیان شده: «گزارشهایی در مورد کمکهای انساندوستانه سازمانهای غیردولتی آمریکایی به ایران در زمان قحطی وجود دارد. به علاوه گفته شده که پس از درخواست وام یک میلیون تومانی دولت ایران از دولت آمریکا، دولت آمریکا یک وام بلاعوض به ایران دادهاست.» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۱۷۳۸ میشود. در مقاله بیان شده که سوره یوسف ۱۷۳۸ کلمه دارد. ارقام عددهای ۱۷۳۸ و ۱۱۷۳۸ مشترک هستند. در سوره یوسف کلمات قحطی و نان ذکر شدهاند. یوسف(ع) با ذخیره گندم مردم را از قحطی نجات دارد. در باب ۲ انجیل مرقس و در غزل ۱۱ مولانا کلمه گندم وجود دارد. در مقاله عددهای ۱۲۳۸، ۱۲۸۳ و ۱۳۲۸ و کلمه زلزله و در غزل ۱۱ مولانا کلمه بم وجود دارد. در توضیحات «زمینلرزه ۱۳۸۲ بم» در ویکیپدیا بیان شده: «یکی از آثار این زلزله بهبود روابط ایران و آمریکا بود. حکومت ایران ابتدا پیشنهاد کمک آمریکا را رد کرد اما مدتی بعد آن را پذیرفت. بطوریکه یک هواپیمای نظامی آمریکا برای اولین بار در بیش از ۲۰ سال پیش از زلزله در ایران فرود آمد.» در کتاب والکیریها ۲ بار کلمه هواپیما تکرار شده است. زلزله بم ۲۰۰۰۰۰ زخمی داشته است. در مقاله عدد ۲۰۰۰ و در برگ ۲۲ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمه زخم ذکر شده است. ارقام این دو عدد مشترک هستند. در ویکیپدیا بیان شده: «پیش از این حادثه شهر بم ۱۱۰۰۰۰ جمعیت داشت که در جریان زمینلرزه تعداد زیادی از آن ساکنان کشته شدند.» در مقاله کلمه جمعیت و عدد ۱۱۰۰ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۱۰۰ و ۱۱۰۰۰ مشترک هستند. بزرگی زلزله بم ۶/۶ ریشتر بوده است. در مقاله عدد ۶۶ ذکر شده است. در زیر خبری از تابناک با عنوان «آمادگی ایران برای کمک به طوفان زدگان آمریکا» برای تاریخ ۱۱ آبان آمده است. ساعت این خبر ۱۰:۲۱ است. در مقاله عدد ۱۰:۲۱ ذکر شده است. در خطبه ۱ نهج البلاغه و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در باب ۴ انجیل مرقس و در غزل ۱۱ فرخی یزدی کلمه طوفان وجود دارد. «طوفانزاد» عنوان یکی از قسمتهای سریال بازی تاج و تخت است. در مقاله به هلال احمر اشاره شده است. در زیر خبری از ایسنا با عنوان «اعلام آمادگی هلالاحمر برای کمک به طوفانزدگان آمریکا» اگر عنوان این خبر را به عددهای ابجد وسیط و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۱۷ و ۱۲۷ میشود. در مقاله عددهای ۲۱۷ و ۱۲۷ ذکر شدهاند. در حکایت ۲۰ باب پنجم گلستان کلمات خبر و عصر ذکر شدهاند. در زیر خبری از عصر ایران با عنوان «آمادگی هلال احمر ایران برای کمک به مردم آمریکا (فیلم)» آمده است. اگر عنوان این خبر را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۲۱۷ میشود. در زیر خبری از تسنیم با عنوان «صلیب سرخ آمریکا از آمادگی ایران برای کمک به طوفان زدگان قدردانی کرد» آمده است. اگر عنوان این خبر را به عددهای ابجد کبیر و وسیط تبدیل کنیم حاصل ۲۷۳۱ و ۲۷۱ میشود. در مقاله عدد ۱۳۲۷ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۳۲۷ و ۲۷۳۱ مشترک هستند. سال ۱۳۸۷ خورشیدی سال زمین، سال اروپایی گفتگوی بین فرهنگی و سال جهانی زبان است. سوره یوسف ۱۷۳۸ کلمه دارد. ارقام اعداد ۱۳۸۷ و ۱۷۳۸ مشترکند. در سوره یوسف کلمات سال، جهان، زمین، گفتگو و زبان و و در مسمط ۱ ادیب المماک کلمات یوسف، جهان و زمین و در غزل ۱ سلیم تهرانی کلمات یوسف و جهان و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمات سال، جهان و زمین و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات سال و زبان و در غزل ۱ فیض کاشانی و در غزل ۱۱ فروغی بسطامی و در برگ ۱۱ کتابهای الف و زهیر و در برگ ۴ کتاب کیمیاگر و در برگهای ۱۱، ۲۲، ۲۰ و ۲۰۰ کتاب پله پله تا ملاقات خدا و در برگهای ۲۰ و ۲۲ کتابهای مکتوب و آشنایی با صادق هدایت و در برگ ۲۲ کتاب زهیر و در برگ ۲۰۰ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه و در غزل ۳۵۲۹ صائب تبریزی کلمه سال و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در باب ۱۱ کتاب مقدس جامعه کلمات سال و زمین و در برگ ۲ کتاب الف کلمات سال و زبان و در قصیده ۱۱۴ خاقانی کلمات سال، جهان، زمین و زبان و در برگ ۱۱ کتاب مکتوب و در برگ ۲۰ کتاب کیمیاگر کلمات سال و جهان و در شعر ۱خسرو و شیرین نظامی و در پستی از الهی قمشهای که در مقاله آمده کلمات جهان و زبان و در باب ۱۱۱ انجیل برنابا کلمات جهان و زمین و در شعر گوهر عشق رضی الدین آرتیمانی و در غزلهای ۱۱ حافظ، نسیمی و فرخی یزدی و در غزل ۲۲ حافظ و در قصیده ۲۲ خاقانی و در باب ۲۰۰ انجیل برنابا و در برگ ۲۰۰ کتاب والکیریها و در برگ ۴ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه جهان و در قصیده ۱ نسیمی کلمات زمین، گفت و گوی و زبان و در مقاله کلمات سال، جهان، زمین، گفتگو، فرهنگ و زبان ذکر شدهاند. این نشانهها بیان میکنند که آمریکا و ایران باید با یکدیگر صلح کنند و متحد و متفق شوند. در مقاله به وحدت و صلح اشاره شده است. اگر عبارت «وحدت و صلح آمریکا و ایران» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۶۶ میشود. در توضیحات ستار بهشتی در ویکیپدیا بیان شده: «برایان هوک، نماینده ویژه وزارت خارجه آمریکا در امور ایران، در ۱ شهریور ۱۳۹۸، روز ۱ شهریور مصادف با روز تولد ستار بهشتی را «روز دوستی میان مردم ایران و آمریکا» نامید. این اظهارنظر برایان هوک واکنشی به درخواست گوهر عشقی مادر ستار بهشتی بود که پیشتر در نامهای به دونالد ترامپ خواستار اعلام این روز به عنوان روز دوستی میان مردم ایران با مردم آمریکا شده بود.» در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در پستی از الهی قمشهای که در مقاله آمده و در برگ ۴ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه و در قصیده ۱۱۴ خاقانی و در غزل ۱۷۲ سعدی کلمه بهشت و در تضمین ۱ فروغی بسطامی کلمات بهشتی و دوست و مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات گوهر، عشق، نامه، روز و دوست و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در غزل ۳۵۲۹ صائب تبریزی کلمات گوهر و عشق و در غزلهای ۳۲۵۹ و ۵۹۳۲ صائب تبریزی و در شعر ۱ آغاز کتاب شاهنامه فردوسی و در قصیده ۱ حافظ و در غزل ۱ بیدل دهلوی و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در مثنوی ۱ نسیمی کلمه گوهر و در مقاله کلمات عشق و مادر و در قصیده ۱۱۴ خاقانی کلمات گوهر و نامه و در شعر ۱ خسرو و شیرین نظامی و در قصیده ۱ اوحدی کلمه نامه و در برگهای ۱۱ و ۲۰۰ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمات نامه و دوست و در منشور کوروش و در غزل ۱ شهریار و در تضمین ۱ فروغی بسطامی و در غزل ۲ حافظ و در شعر ۲ مثنوی و معنوی مولانا و در حکایت ۲۰ سعدی باب پنجم گلستان سعدی و در غزل ۲۰۰ عراقی و در برگ ۴ کتاب کیمیاگر و در بابهای ۴، ۱۱ و ۲۰ کتاب مقدس زبور و در ترجیع بند ۱ مولانا و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در غزل ۱ جهان ملک خاتون و در غزل ۱ فیض کاشانی و در قصیده ۱ طبیب اصفهانی و در غزل ۱۱ سلمان ساوجی و در باب ۱۱۱ انجیل برنابا و در رباعی ۱۱۱ ابوسعید ابوالخیر و در برگ ۱۱۱ کتاب زهیر و در قصیده ۲۷۶ ملک الشعراء بهار و در غزل ۳۱۸ سعدی کلمه دوست وجود دارد. داستایفسکی نویسنده کتاب «رمان در نه نامه» است. افلاطون نویسنده کتاب دوستی است. گوهر عشقی و دونالد ترامپ متولد سال ۱۳۲۵ خورشیدی هستند. در مقاله عدد ۱۳۲۵ ذکر شده است. رژیم انگلیس و رژیم روسیه مسئول قحطی نان در گذشته هستند. در توضیحات صادق زیبا کلام در ویکیپدیا بیان شده: «وی در جریان یک مناظره با حمید رسایی نماینده مجلس ایران گفت: اگر آمریکاستیزی را از نظام و رهبر جمهوری اسلامی بگیریم چه حرفی برای گفتن دارند؟» در مقاله کلمات صادق، زیبا، مجلس و حمید و در غزل ۱ کشیمری کلمات مجلس و رسایی و در قصیده ۱ نسیمی کلمات زیبا و کلام و در مثنوی ۱ نسیمی و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمه کلام ذکر شده است. صادق زیبا کلام متولد ۲۲ خرداد سال ۱۳۲۷ خورشیدی در شهر ری است. در مقاله به عدد ۲۲، سال ۱۳۲۷ خورشیدی و شهر ری اشاره شده است. در مقاله عکسی از تخته سفید آمده که بر روی آن عبارت «حسبنا الله و نعم الوکیل» نوشته است. در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمات تخته، سپید و «انه حسبنا و نعم» ذکر شده است. منظور این عبارت «حسبنا الله و نعم الوکیل» است. اگر عبارت «حسبنا الله و نعم الوکیل» را در اینترنت جستجو کنیم، نتیجه دوم خبر زیر از اقتصاد نیوز با عنوان «معنی حسبنا الله و نعم الوکیل در پست اینستاگرامی عراقچی چه بود؟» است. در این خبر بیان شده: «سیدعباس عراقچی پس صحبتهای رهبر انقلاب و حمایت ایشان از مذاکرات وین نوشت: «حسبنا الله و نعم الوکیل»» در لمعات و قصیده ۱ عراقی و در قصیده ۱ حافظ و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در قصیده ۲ ملک الشعراء بهار و در غزل ۲۰ حافظ و در قصیده ۱۱۴ خاقانی کلمه وین وجود دارد. مذاکرات وین درباره رسیدن به توافق هستهای بوده است. در توضیحات «مذاکرات هستهای ایران» در ویکیپدیا بیان شده: «در این مذاکرات ریاست هیئت ایرانی را حسن روحانی و کمال خرازی بر عهده داشتند.» در ترجیع بند ۱ مولانا و در قصیدههای ۱ مجد همگر و عراقی و در غزل ۱ محتشم کاشانی و در غزلهای ۱۱ نسیمی و عبید زاکانی و در غزل ۱۱۱ حافظ و در قصیده ۱۱۴ خاقانی و در غزل ۳۲۵۹ صائب تبریزی کلمه حسن و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمات حسن، روحانی و کمال ذکر شدهاند. حسن روحانی متولد سال ۱۳۲۷ خورشیدی است. در مقاله عدد ۱۳۷۲ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۳۲۷ و ۱۳۷۲ مشترک هستند. در زیر خبری از ایران اینترنشنال با عنوان «جمهوریخواهان سنای آمریکا: ایران نیازی به غنیسازی اورانیوم ندارد، مگر برای سلاح هستهای» آمده است. اگر عنوان این خبر را به عددهای ابجد کبیر و وسیط تبدیل کنیم حاصل ۴۴۳۱ و ۳۲۷ میشود. در مقاله عددهای ۱۴۴۳ و ۳۲۷ ذکر شدهاند. ارقام عددهای ۱۴۴۳ و ۴۴۳۱ مشترک هستند. در خبر ایران اینترنشنال بیان شده: «صفحه جمهوریخواهان مجلس سنای آمریکا در رسانه اجتماعی ایکس نوشت که آنان «از کارزار فشار حداکثری رییسجمهور آمریکا علیه رژیم تروریستی ایران حمایت میکنند.» در این پیام آمده که دونالد ترامپ رییسجمهور آمریکا «کاملا حق دارد که خواستار برچیده شدن کامل برنامه هستهای ایران شود».» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۴۴۳۴ می شود. ارقام عددهای ۴۴۳۱ و ۱۴۴۳۴ مشترک هستند. تمام کشورها باید سلاحهای هستهای را از بین ببرند و از بین بردن سلاحهای هستهای را مشروط به از بین بردن سلاحهای هستهای توسط کشورهای دیگر نکنند. بر فرض که کشوری به کشور دیگر حمله هستهای کند؛ آیا راه درست این است که پاسخ آن با حمله هستهای داده شود و میلیونها انسان کشته شوند؟! انسانهای دیوانه که قصد نابودی بشر را دارند به دنبال سلاحهای اتمی میروند. در توضیحات خلع سلاح در ویکیپدیا بیان شده: «خلع سلاح به عمل کاهش، محدودسازی، یا ممنوع کردن جنگافزارها گفته میشود و معمولاً به نیروی نظامی یک کشور خاص یا نوعی خاص از اسلحه اشاره دارد. عبارت خلع سلاح برای اشاره به نابودی کامل جنگافزارهای کشتارجمعی مانند جنگافزارهای هستهای بهکار میرود. مجمع عمومی سازمان ملل «خلع سلاح کامل و عمومی» را به شکل نابودی همه جنگافزارهای کشتارجمعی به همراه «کاهش معتدلانه نیروهای مسلح و سلاحهای متداول، بر پایه اصل امنیت پایدار همه طرفها و در نظر گرفتن حق کشورها برای محافظت از امنیتشان» تعریف میکند.» باید این موضوع را عملی کرد. اگر متنی که درباره خلع سلاح از ویکیپدیا بیان گردید را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۳۲۷ میشود. در توضیحات خلع سلاح در ویکیپدیا عکس شمشیر خمیده آمده است. در مقاله کلمه شمشیر ذکر شده است. در خبر ایران اینترنشنال بیان شده: «در ادامه آمده است: «ایران در حال توسعه برنامهای موشکی است که قادر است به ایالات متحده حمله کند. این نه فقط تهدیدی برای متحدان ما، بلکه تهدیدی مستقیم برای خود ماست.» کشورها حق دارند که برای محافظت از خودشان موشک تولید کنند؛ اما کل کشورها باید به سمت کاهش تولید سلاح بروند. تولید و انباشت سلاح عاملی برای شروع جنگها است. کشورهای تولید کننده سلاح معمولا جنگها را برای فروش سلاح به راه میاندازند. حقوق بشر به معنی این است که آنچه برای خود میپسندی برای تمام موجودات بپسندی و آنچه برای خود نمیپسندی برای هیچ موجودی نیز نپسندی و به هیچ موجودی ظلم نکنی. نباید مانع غنیسازی اورانیوم برای مصارف صلح آمیز توسط کشورها شوید؛ در حالی که خودتان غنیسازی را انجام میدهید. کشورها حق غنیسازی اورانیوم برای مصارف صلح آمیز و سوخت هستهای را دارند. کشورها بهتر است در این باره مسائل محیط زیستی و اقتصادی را در نظر بگیرند؛ چون به نظر میرسد راههای بهتری برای تامین انرژی وجود دارند. در این جهان مردم باید خودشان حقشان را بگیرند. مردم هر کشور باید با رایگیری تصمیم بگیرند که پیگیر حقشان باشند یا نه. در توضیحات «انرژی هستهای» در ویکیپدیا بیان شده: «آلمان تصمیم گرفته است که تا سال ۲۰۲۲ تمام رآکتورهای خود را غیرفعال کند و ایتالیا نیز انرژی هستهای را تحریم کرده است. پس از واقعه فوکوشیما در سال ۲۰۱۱، آژانس بینالمللی انرژی اتمی تصمیم گرفته است که ظرفیت تولید انرژی هستهای را تا سال ۲۰۳۵ به نصف کاهش دهد. » در مقاله کلمات آلمان و ژاپن و عددهای ۲۰۱۱ و ۲۰۲۲ ذکر شدهاند. واقعه فوکوشیما در اثر زلزله رخ داده است. در مقاله به زلزله اشاره شده است. در توضیحات «انرژی هستهای» در ویکیپدیا بیان شده که اگر چه مقدار زباله رادیو اکتیوی تولید شده در نیروگاه تولید برق هستهای بسیار کم است اما بسیار ماده خطرناکی است و دفع آن نیز به شیوه صحیح و درست به مراتب از سوختهای دیگر پر هزینهتر میباشد. در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمه برق وجود دارد. باید به سمت انرژیهای پاک و بیخطر مانند انرژی خورشیدی رفت. رفتن به سمت این انرژیها سرمایه گذاری برای آیندگان و به نفع کل بشر است. در مقاله کلمات پاک و خورشید و در مثنوی ۱ نسیمی کلمات پاک، خورشید و آیندگان ذکر شدهاند. دلیل اصلی نرفتن به سمت انرژیهای پاک ارزان بودن قیمت نفت است. در مقاله به قیمت نفت اشاره شده است. باید طمع را کنار گذاشت و راه درست را انتخاب کرد. خداوند برای دوران گذر و سرعت گرفتن پیشرفت بشر نفت را قرار داده است. در مقاله کلمه سرعت وجود دارد. در زمان کنونی بشر به پیشرفت کافی رسیده و میتواند مصرف نفت را کاهش دهد. افراد زیادی این مطالب را گفتهاند ولی مشکل اینجاست که عملی نشدهاند. باید این کارها را عملی کرد. نشان حزب دموکرات آمریکا خر است. در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در لمعات ۱ عراقی و در قطعه ۱ خاقانی کلمه نشان و در قصیده ۱ حافظ کلمات نشان و خرگاه و در غزل ۱ شهریار کلمه خرگاه وجود دارد. صادق هدایت نویسنده داستان «زبان حال یک الاغ در وقت مرگ» است. در ویکیپدیا بیان شده: «سنگ بنای حزب دموکرات در سال ۱۷۹۲ گذاشته شد. در این سال توماس جفرسون یک جناح در کنگره تشکیل داد که وظیفه آن دفاع از «منشور حقوق» (Bill of Rights) بود.» در مقاله بیان شده که سوره انعام ۲۹۷۱ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۷۹۲ و ۲۹۷۱ مشترک هستند. در سوره انعام کلمه حزب وجود دارد. در مقاله بیان شده که قحطی نان در سال ۱۲۹۷ خورشیدی رخ داده است. در توضیحات «منشور حقوق» در ویکیپدیا و در مقاله به منشور کوروش اشاره شده است. منشور کوروش مبین حقوق بشر، نفی بردهداری و نژادپرستی است. در توضیحات حزب جمهوریخواه (ایالات متحده آمریکا) در ویکیپدیا بیان شده که این حزب توسط فعالان ضد بردهداری در آمریکا تأسیس شد. ترامپ از حزب جمهوری خواه آمریکا است. نشان حزب جمهوریخواه آمریکا فیل است. در قصیده ۱ حافظ و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در لمعات ۱ عراقی و در قطعه ۱ خاقانی و در ترجیع بند ۱ شاه نعمت الله کلمه نشان و در مقاله کلمات نشان و فیل ذکر شده است. فیل نماد اجتماعی بودن، هوش، تدبیر است. سیاستهای جنگ طلبانه حزب جمهوریخواه شباهتی به فیل ندارد. در توضیحات قحطی نان در ویکیپدیا بیان شده: «هر روز بسیاری میمیرند و بسیاری نیز در حال کمکرسانی مردهاند. اکنون که برفها آب شده و بهار آغاز شدهاست، مردم میروند بیرون و مثل گاو در مراتع میچرند». بسیاری از این مردم نگونبخت در حال چریدن در مراتع مردهاند. پارهای از منابع مانند محمدقلی مجد از این فراتر رفتهاند و ادعا نمودهاند که هیچ کشوری مانند ایران از جنگ جهانی آسیب ندیدهاست.» اگر این متن را به عددهای ابجد کبیر و وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۵۷۷۳ و ۱۲۳۵ میشود. در مقاله عددهای ۱۳۵۷ و ۱۲۳۵ ذکر شدهاند. ارقام عددهای ۱۳۵۷ و ۱۵۷۷۳ مشترک هستند. در مقاله کلمات برف، بهار و مجد ذکر شدهاند. بیت زیر از مسمط ۱ ادیب الممالک به چریدن گاوان اشاره میکند. در بیت زیر کلمه یوسف وجود دارد. در مقاله بیان شده که در سوره یوسف به قحطی اشاره شده است. در سوره یوسف و ترجمه الهی قمشهای بیان شده: «و پادشاه مصر (با ملازمان و دانشمندان دربار خود) گفت: من خوابی دیدم که هفت گاو فربه را هفت گاو لاغر میخورند و هفت خوشه سبز دیدم و هفت خوشه خشک (که خوشههای سبز را نابود کردند)، ای بزرگان ملک مرا به تعبیر این خوابم اگر علم خواب میدانید آگاه گردانید.» اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۶۱۲۹ میشود. قحطی نان از سال ۱۲۹۶ خورشیدی آغاز شده است. در مقاله عدد ۱۹۲۶ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۲۹۶، ۱۹۲۶ و ۱۶۱۲۹ مشترکند.
گاوان شکم خواره به گلزار چریدند *** گرگان ز پی یوسف بسیار دویدند
رژیم انگلیس و رژیم روسیه مسئول قحطی نان در گذشته هستند. در توضیحات قحطی نان در ویکیپدیا کاریکاتوری آمده که در زیر آن بیان شده «کاریکاتوری در یک مجله فکاهی انگلیسی (پانچ) در سال ۱۹۱۱ م، بازی بزرگ: شیر (انگلیس) به خرس (روس) میگوید: اگر همدیگر را نمیفهمیدیم، شاید میپرسیدم روی رفیق کوچکمان گربه (ایران) چه کار میکنی؟» در مقاله عدد ۱۹۱۱ و کلمات مجله، انگلیس، روسیه، بازی و بزرگ و در مسمط ۱ ادیب المماک کلمات مجلد، شیر و خرس و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمه رفیق وجود دارد. این کاریکاتور ادعا و دروغ است. مار و روباه در طبیعت نماد حیلهگری و دزد هستند. در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در برگ ۱۱ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه و در قصیده ۱۱۴ خاقانی و در غزل ۱۸۷۶ مولانا کلمه مار وجود دارد. «کوه و افعی» عنوان قسمتی از سریال بازی تاج و تخت است. رژیم انگلیس دزد و غارتگر است. گرگ در طبیعت نماد وحشیگری و تجاوز است. در مقاله کلمه گرگ و در باب ۱ انجیل مرقس و در باب ۲۲ کتاب مقدس زبور کلمه وحشی و در غزل ۱ محتشم کاشانی و در برگ ۱۱۱ کتاب والکیریها و در قصیده ۲۲ خاقانی کلمه وحش وجود دارد. رفتار پوتین و رژیم روسیه و حمله به اوکراین شبیه گرگ است. خرس روسی، یکی از نمادهای ملی روسیه است. در باب ۲۲ انجیل برنابا کلمات خرس و گرگ ذکر شدهاند. «خرس و دوشیزه رعنا» و «اژدها و گرگ» عنوان قسمتهای از سریال بازی تاج و تخت هستند. در باب ۱ انجیل برنابا کلمه دوشیزه و در غزل ۱ محتشم کاشانی در غزل ۴ حافظ و کلمه رعنا و در غزل ۱۱ مولانا کلمه اژدها وجود دارد. نقاشی گرگ و میش اثر ویکتور هوگو است. در مقاله عکس خبری از بیبیسی با عنوان «آیا با درگیری روسیه در اوکراین، سپاه در سوریه قدرت بیشتری میگیرد؟؟» آمده که چند سال قبل گرفته شده است. در این خبر عکس پوتین مشخص است. پوتین متولد سال ۱۳۷۲ هجری قمری است. در مقاله عدد ۱۳۷۲ ذکر شده است. داستایفسکی نویسنده روسی متولد سال ۱۲۳۷ قمری است. ارقام عددهای ۱۲۳۷ و ۱۳۷۲ مشترک هستند. در برگ ۲۰۰ کتاب والکیریها به داستایفسکی و در برگ ۲۰۰ کتاب الف به مسکو پایتخت و پرجمعیتترین شهر کشور روسیه اشاره شده است. در مقاله به خیام اشاره شده است. در مثنوی و قصیده ۱ نسیمی کلمه حکمت وجود دارد. در توضیحات خیام در ویکیپدیا به نقل از پوتین بیان شده: «اگر میخواهی حکیمباشی با مردم با ملاطفت رفتار کن، حکمت خود را برای هیچکس ناگوار نکن» جمله پوتین با عملکردش هیچ تناسبی ندارد. در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمات حکیم و عمل و در باب ۱ کتاب مقدس یوشع و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در قصیده ۱ اوحدی و در غزل ۱۳۹۵ مولانا کلمه عمل و در قصیده ۱ نسیمی کلمه بیعمل وجود دارد. در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمه لقمان و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در شعر ۲۷۶ پیام مشرق اقبال لاهوری کلمه حکیم وجود دارد. لقمان به لقمان حکیم معروف است. در توضیحات ماه دی در ویکیپدیا به نقل از ابوریحان بیرونی بیان شده: «دی ماه، نخستین روز آن خرم روز است و این روز و ماه هر دو به نام خداوند است که «هرمز» نامیده میشود، یعنی حکیم و دارای رای و آفریدگار.» در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات دی، خرم، روز، حکیم و رای و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمه هرمز وجود دارد.
https://www.tabnak.ir/fa/news/282273
پانترکیسم عقیدهای نژادپرستانه
در مقاله کلمات پاپ فرانسیس، سفر، یابود، نسلکشی، ارمنی، ترکیه، عثمانی، جنگ، جهان، دو، کبوتر، سفید، آزاد و کوه ذکر شدهاند. در توضیحات پاپ فرانسیس در ویکیپدیا بیان شده: «پاپ فرانسیس برای انجام یک سفر سه روزه به ایروان، پایتخت ارمنستان سفر کرد تا در مراسم یادبود نسلکشی ارمنیها شرکت کند. پاپ فرانسیس در جریان این سفر از بنای یادمان نسلکشی ارمنیها در دوران حکومت ترکیه عثمانی در زمان جنگ جهانی اول دیدار کرد. وی همچنین در جریان این سفر دو کبوتر سفید را به سوی کوه آرارات، که گفته میشود کشتی نوح در آن جا است، آزاد کرد.» اگر این متن را به اعداد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۲۷۹ میشود. سوره انعام ۲۹۷۱ کلمه دارد. ارقام عددهای ۱۲۷۹ و ۲۹۷۱ مشترک هستند. در سوره انعام کلمات سفر، نسل، جنگ، اول، جهان، نوح و آزاد و در باب ۱۱ انجیل مرقس دو، کبوتر و کوه و در باب ۱ انجیل مرقس کلمات دو و کبوتر ذکر شدهاند. در توضیحات نسلکشی ارمنیها در ویکیپدیا بیان شده «وینستون چرچیل در کتاب بحران جهانی مینویسد: در این شکی نیست که طرح این جنایت و اجرای آن به دلایل سیاسی بوده است. فرصتی پیش آمده بود تا یک نژاد مسیحی مذهب را که با نظرات دولت ترکیه مخالف بود و حتی آرزوهایی در سر میپروراندند که برآوردن آنها جز به زیان ترکیه امکانپذیر نبود و از دیدگاه جغرافیایی نیز حایل بین ترکان عثمانی و ملتهای مسلمان قفقاز بود، از بین ببرند. بعید نیست که حمله انگلستان به تنگه بسفر و داردانل خشم بیرحمانه دولت ترکیه را برانگیخته باشد. پیروان پانترکیسم فکر کردهاند که حتی اگر قسطنطنیه سقوط کند و ترکیه در جنگ مغلوب شود، از بین بردن ارمنستان مزیتی همیشگی برای آینده نژاد تُرک در برخواهد داشت.» در مقاله کلمات کتاب، جهان، شک، طرح، سیاسی، مسیحی، دولت، ترکیه، آرزو، عثمانی، ملت، مسلمان، حمله، انگلستان، خشم، سقوط و جنگ و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات مسیح، دولت، ترک، قسطنطین و خشم و قصیده ۱ عراقی و در غزل ۱۱ فرخی یزدی و در بابهای ۲ و ۲۲ کتاب مقدس زبور و در قصیده ۲ ملک الشعراء بهار و در برگ ۲۲ کتاب آشنایی با صادق هدایت کلمه ملت و در برگ ۲۰ کتابهای پله پله تا ملاقات خدا و کیمیاگر و در باب ۱۱ انجیل مرقس کلمه فرصت در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی کلمه جنایت وجود دارد. در توضیحات پانترکسیم در ویکیپدیا بیان شده: «ساختن و مطرح کردن این اندیشه از سوی وامبری و بریتانیا در اصل به منظور ایجاد یک کمربند از آلتاییزبانها در جنوب روسیه بود تا مانعی شود برای گسترش و رخنه روسها به مستعمرات انگلیس در هندوستان. بعدها یهودیها و صهیونیستهای دیگری کار وامبری را ادامه دادند از آن جمله لئون کاهون که در کتاب خود «مقدمهای بر تاریخ آسیا ترکان و مغولان» و آرتور ل. دیوید که در مقدمه کتابِ «دستور زبان ترکی» خود کوشید به ترکها حس برتری نژادی بدهد. به شکلدهی پانترکیسم کمک کردند. این ایده در اوایل سده بیستم از طریق ترکان جوان در امپراتوری عثمانی شکل گرفت.» در مقاله کلمات اندیشه، زبان، جنوب، روسیه، مانع، انگلیس، هند، یهود، صهیونیست، کتاب، بیست، ترکیه، برتری، جوان و عثمانی و در قطعه ۱ خاقانی کلمات آسیا و برتر و در غزل ۳۵۲۹ صائب تبریزی کلمه رخنه وجود دارد. در مقاله بیان شده که بنیامین نتانیاهو مانند گرگ در حال نسل کشی مردم فلسطین است. نشان پانترکیسم گرگ خاکستری است. در غزل ۲۵۳۹ تبریزی و در ادامه مقاله کلمه خاکستری ذکر شده است. صهیونیسم و پانترکسیم عقیدههای نژادپرستانه هستند. اگر عبارت «پانترکیسم عقیدهای نژادپرستانه» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۱۹ میشود. در مقاله عدد ۱۱۹ ذکر شده است. در مقاله به سوره رعد اشاره شده است. حرف مقطعه المر در ابتدای سوره رعد و منشور کوروش مبین حقوق بشر، نفی بردهداری و نژادپرستی هستند. در کتاب نور و کتاب نشانهها مطالبی درباره حرف مقطعه المر بیان شده است. در توضیحات چرچیل در ویکیپدیا بیان شده: «چرچیل دوستی نزدیکی با الیزابت دوم برقرار کرد و در بهار ۱۹۵۳ به درخواست او نشان بند جوراب را پذیرفت.» در مقاله کلمات دوست، الیزابت دوم، بهار و عدد ۱۹۵۳ و در منشور کوروش کلمات دوست و بند و در باب ۱ انجیل مرقس و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در شعر ۱ خسرو و شیرین نظامی و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در غزل ۱ شهریار و در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی و در غزل ۱۱ سلمان ساوجی و در غزل ۴ حافظ و در قصیده ۱۱۴ خاقانی و در بابهای ۲ و ۲۲ کتاب مقدس زبور و در باب ۲۰۰ انجیل برنابا و در غزل ۱۲۷۰ صائب تبریزی کلمه بند ذکر شده است. وینستون چرچیل متولد سال ۱۲۵۳ خورشیدی است. در مقاله عددهای ۱۳۲۵، ۲۳:۵۱ و ۳۵۱۲ ذکر شدهاند. ارقام این عددها مشترک هستند.
محل قرار گرفتن کشتی نوح
اگر عبارت «محل قرار گرفتن کشتی نوح» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۷۱ میشود. سوره نوح سوره ۷۱ قرآن است. در مقاله عدد ۷۱ ذکر شده است. اگر عبارت «کشتی نوح» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۴۴ میشود. در مقاله عدد ۴۴ ذکر شده است. آیه ۴۴ سوره ۱۱ قرآن و ترجمه الهی قمشهای بیان میکند: «و به زمین خطاب شد که ای زمین، فورا آب خود را فرو بر، و به آسمان امر شد که باران را قطع کن، و آب (به یک لحظه) خشک شد و حکم (قهر الهی) انجام یافت و کشتی بر کوه جودی قرار گرفت، و فرمان هلاک ستمکاران در رسید.» آیه ۴۴ سوره ۱۱ قرآن و ترجمه مکارم شیرازی بیان میکند: «و گفته شد اي زمين آبت را فرو بر، و اي آسمان خودداري كن، و آب فرو نشست و كار پايان يافت، و (كشتي) بر (دامنه كوه) جودي پهلو گرفت و (در اين هنگام) گفته شد: دور باد قوم ستمگر!» اگر آیه ۴۴ سوره هود و ترجمههای الهی قمشهای و مکارم شیرازی را به عدد ابجد وسیط تبدیل کرده و با یکدیگر جمع کنیم حاصل ۱۳۵۹ میشود. در مقاله بیان شده که سوره قصص ۵۹۳۱ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۳۵۹ و ۵۹۳۱ مشترک هستند. در سوره قصص کلمات نوح و کوه و در باب ۲۰ انجیل برنابا و در غزل ۱۱ حافظ و در برگ ۱۱ کتاب زهیر و در قصیده ۱ اوحدی و در غزل ۱۳۲۸ صائب تبریزی کلمه کشتی و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمه نوح و در قصیده ۱ نسیمی کلمات نوح و کشتی و در قصیده ۱ حافظ کلمات کوه و جود و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در مقاله کلمه کوه ذکر شده است. در آیه ۴۴ سوره قصص و در قصیده ۲۷۶ ملک الشعراء بهار به کوه طور اشاره شده است. کوه جودی در کردستان و در مرز عراق و ترکیه قرار دارد. در مقاله کلمات کردستان، مرز، عراق و ترکیه ذکر شدهاند. در ویکیپدیا مختصات شمالی کوه جودی ۳۷۲۲۱۰ ذکر شده است. در مقاله عدد ۱۳۷۲ ذکر شده است. بین اعداد ۱۳۷۲ و ۳۷۲۲۱۰ چهار رقم مشترک هستند. در ویکیپدیا بیان شده که ارتفاع کوه آرارات ۵۱۳۷ متر است. در قصیده ۱۱۴ خاقانی کلمات ارتفاع و کوه و در مقاله عدد ۱۳۵۷ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۳۵۷ و ۵۱۳۷ مشترک هستند. در تضمین ۱ فروغی بسطامی کلمات غلط و خطا ذکر شدهاند. اگر عبارت «کشتی نوح آرارات غلط» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۴۴ میشود. اگر عبارت «کشتی نوح کوه آرارات خطا» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۲۳۸ میشود. سوره صافات ۳۸۲۳ حرف دارد. در سوره صافات کلمات کشتی، نوح، کوه و خطا ذکر شدهاند. در مقاله به آیه ۳۸:۲۲ کتاب مقدس حزقیال اشاره شده است. ارقام عددهای ۲۲۳۸، ۳۸:۲۲ و ۳۸۲۳ مشترک هستند. اگر عبارت «کشتی نوح کوه آرارات ترکیه اشتباه» را به عدد ابجد کبیر بدیل کنیم حاصل ۲۹۷۲ میشود. در مقاله عددهای ۲۹۷۷ و ۲۷۹۷ ذکر شدهاند. ارقام عددهای ۲۷۹۷، ۲۹۷۲ و ۲۹۷۷ مشترک هستند. در ویکیپدیا ارتفاع کوه جودی ۶۸۵۴ فوت و ارتفاع کوه آرارات ۱۶۸۵۴ فوت ذکر شده است. تفاوت عددهای ۶۸۵۴ و ۱۶۸۵۴ رقم ۱ است. در مقاله عدد ۱ ذکر شده است. «طوفانزاد» عنوان یکی از قسمتهای سریال بازی تاج و تخت است. در غزل ۱ محتشم کاشانی و در آیه ۱۷ سوره رعد که در مقاله آمده و در باب ۲۰ انجیل برنابا و در غزل ۳۲۹۵ صائب تبریزی کلمه سیل وجود دارد. طوفان نوح به صورت سیل بوده است. نقاشیهای «مست کردن نوح» و «سیل بزرگ» اثر میکلآنژ است. استاد طاهری متولد سال ۱۳۷۵ قمری است. ارقام عددهای ۱۳۵۷، ۱۳۷۵ و ۵۱۳۷ مشترک هستند. در مقاله بیان شده که استاد طاهری به کانادا پناهنده شدهاند. کانادا در کنار قطب است. استاد طاهری بیان میکنند که گستردگی طوفان نوح در اثر ذوب شدن برفها یا یخهای قطب بوده است. امیرعباس هویدا نویسنده کتاب «برف در صحرای سینا» است. در خطبه ۱ نهج البلاغه و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات طوفان و گسترده و در مثنوی ۱ نسیمی کلمات نوح و قطب و در مقاله کلمات ذوب و برف و در غزل ۱۳۹۵ مولانا کلمه برف و در ترجیع بند ۱ مولانا و در قصیده ۱۱۴ خاقانی کلمه قطب وجود دارد. اگر عبارت «گستردگی طوفان نوح ذوب شدن برفهای قطب» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۳۹۵ میشود. در غزل ۲۵۳۹ صائب تبریزی کلمات شفق، میدان و زمین و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات نور، شفق، رنگ، آسمان، خط، زمین و حلقه و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات نور، رنگ، طول، میدان، زمین و حلقه و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات شفق و زمین و در شعر ۴ بخش سیزده مصیبت نامه عطار کلمه شفق و در ترجیع بند ۱ مولانا و در قصیده ۱ حافظ و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمات میدان و زمین و در غزل ۱۱ فروغی بسطامی کلمه میدان و در مقاله کلمه زمین ذکر شده است. در توضیحات شفق قطبی در ویکیپدیا بیان شده: «نورهای قطبی درست همانند تابشهای رنگی در آسمان هستند. نورهای قطبی در اثر الکترونهایی که در طول خطوط نیروی میدان مغناطیسی زمین حلقه میزنند، به وجود میآیند.» ارقام عددهای ۲۳۹۵ و ۲۵۳۹ مشترک هستند. رمان «نغمات شفق» نوشته ویکتور هوگو است. در توضیحات یخبندان در ویکیپدیا عکس تار عنکبوت پوشیده از یخ سفید مایل به خاکستری و شبنم یخ زده در یک روز سرد زمستانی آمده است. در قصیده ۱ عراقی کلمه شبنم و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات روز و سرد و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات سفید، روز و سرد و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمه زمستان وجود دارد. طوفان و حکایت زمستان نمایشنامههایی کمدی اثر ویلیام شکسپیر هستند. در غزل ۳۲۹۵ صائب تبریزی و در قصیده ۲۲ خاقانی و در برگ ۱۱ کتاب عطیه برتر کلمه سرد و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی کلمات برف، سرد و سفید و در مقاله کلمات سفید، خاکستری و زمستان ذکر شدهاند. اشو نویسنده کتاب «نیلوفر سفید» است. در توضیحات شبنم در ویکیپدیا عکس شبنم بر روی تار عنکبوت آمده است. در مقاله خبری از بیبیسی با عنوان «اعضای سابق نیروهای ویژه بریتانیا سکوت خود را درباره «جنایات جنگی» همرزمانشان شکستند» آمده که امروز در بخش گزارش و تحلیل آن خبر دیگری با عنوان «پاپ فرانسیس و سینما؛ یک دوستی صمیمانه» برای تاریخ ۱۱ مه قرار دارد. در مقاله به پاپ فرانسیس و عدد ۱۱ اشاره شده است. اگر عنوان این خبر را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۰۱ میشود. در مقاله عدد ۱۱۰ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۰۱ و ۱۱۰ مشترک هستند. در عکس خبر بیبیسی پاپ فرانسیس و شخصی با لباس مرد عنکبوتی مشخص است. در ادامه مقاله به ارتباط بین مطلبی از توضیحات پاپ فرانسیس در ویکیپدیا در مورد محل کشتی نوح، طوفان نوح و سوره عنکبوت اشاره شده است. «مرد عنکبوتی راهی به خانه نیست» عنوان یکی از قسمتهای فیلم مرد عنکبوتی است. در سوره عنکبوت کلمات مرد، عنکبوت، راه، خانه و نیست ذکر شدهاند.
در خبر بیبیسی بیان شده: «نور زمستانی (اینگمار برگمان، ۱۹۶۳)
اینگمار برگمان یکی از مذهبیترین فیلمسازان تاریخ سینماست. اما مذهب و خدا در فیلمهای برگمان حضوری غیرمستقیم و فلسفی دارند. «نور زمستانی»، راوی ترسها و تنهاییهای یک کشیش سوئدی است که احساس میکند از معنویت و از خدا دور شده است. او تلاش میکند دریابد چطور میتواند خدمتگزار خدا و مردم باشد و عشق را در وجود خود جاری کند.» در این مطلب نیز به زمستان اشاره شده است. اگر عبارت «نور زمستانی» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۴۴ میشود. در مقاله عدد ۴۴ ذکر شده است. در مقاله بیان شده که پاپ فرانسیس متولد سال ۱۹۳۶ میلادی است. ارقام عددهای ۱۹۳۶ و ۱۹۶۳ مشترک هستند. در خبر بیبیسی بیان شده: «ما یک پاپ داریم (نانی مورتی، ۲۰۱۱)
نانی مورتی، طنزپرداز ایتالیایی و دوست پاپ فرانسیس، در این فیلم داستان انتخاب یک پاپ جدید را تصویر میکند. هرچند این پاپ تازه، احساس میکند که چندان به مقام ریاست کلیسا تعلق ندارد و باید در میان مردم باشد تا به آنها خدمت کند.» در مقاله به سال ۲۰۱۱ اشاره شده است.
تحریف کشتی یعقوب(ع) با خدا در سفر پیدایش تورات
در مقاله به ماه و در برگ ۱۱ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه به آپولو اشاره شده است. در توضیحات برنامه فضایی آپولو در ویکیپدیا بیان شده: «پروژه فضایی آپولو یکی از پروژههای فضایی ناسا در زمان مسابقه فضایی میان شوروی و آمریکا بود که کوشش میکرد تا نخستین انسان را بر روی سطح کره ماه فرود بیاورد.» در مقاله کلمات روسیه، آمریکا، انسان و فرود ذکر شدهاند. برنامه فضایی آپولو در سال ۱۹۷۲ میلادی پایان یافته است. در مقاله بیان شده که سوره انعام ۲۷۹۱ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۹۷۲ و ۲۷۹۱ مشترک هستند. در مقاله کلمات ماه و زمین و عدد ۳۷۲ و در شعر مجلس اول سعدی کلمات ماه، زمین و شعاع ذکر شدهاند. شعاع ماه ۲۷۳/۰ برابر زمین است. ارقام عددهای ۲۷۳/۰ و ۳۷۲ مشترک هستند. در سوره انعام کلمات ماه، برنامه، فضای و پایان ذکر شدهاند. در ویکیپدیا بیان شده که برنامه آپولو ۲ بار شکست خورده است. در سوره ۲ قرآن (بقره) و در سوره انعام کلمات ماه، برنامه، دو، بار و شکست و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در قصیده ۱ طبیب اصفهانی و در برگ ۲۲ کتاب مکتوب کلمات دو و شکست و در غزل ۱ فروغی بسطامی کلمه بشکست و در غزل ۱ کشیمری و در برگ ۱۱۱ کتاب والکیریها کلمه شکست ذکر شده است. الهی قمشهای در سخنرانیها بیان میکنند که یک معدنچی با دیدن شکوه و زیبایی ماه در آسمان که تا آن لحظه به آن توجه نکرده ایمان میآورد. در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در خطبه ۱ نهج البلاغه و در مثنوی و قصیده ۱ نسیمی کلمه الهی و در آیههای ۲ سورههای سبا و زلزل و در آیه ۴ سوره انشقاق و در آیه ۲۶۷ سوره ۲ قرآن (سوره بقره) کلمه معادن و در قصیده ۱ حافظ کلمات شکوه و ماه و در مقاله کلمه ماه و در قصیده ۱ نسیمی کلمات ماه و زیبا و در باب ۱ انجیل مرقس و در قصیده ۱ عراقی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمه ایمان وجود دارد. در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمه سنجاب ذکر شده است. الهی قمشهای در سخنرانیها بیان میکنند که یک سنجاب برای ایمان آوردن تمام مردم دنیا به خداوند کافی است. در زیر خبری از ایران اینترنشنال با عنوان «رییس سازمان حفاظت محیط زیست: خرید و فروش و قاچاق حیوانات وحشی زیاد شده است» آمده است. اگر عنوان این خبر را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۱۷ میشود. در مقاله عدد ۲۱۷ ذکر شده است. در غزل ۱۳۲۸ صائب تبریزی کلمه خودداری وجود دارد. در خبر ایران اینترنشنال بیان شده: «انصاری در هشدار خود به مردم برای خودداری از خرید گونههایی از حیوانات که جزو حیات وحش هستند، از سنجابها مثال زد که به وفور خرید و فروش میشوند.» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۵۴۷ میشود. در مقاله عددهای ۴۵۷ و ۷۵۴ ذکر شدهاند. ارقام این عددها مشترک هستند. در آیه ۱:۱ کتاب مقدس یعقوب و در آیه ۱:۱ سفر خروج و در قطعه ۱۱۱ سنایی و در غزل ۱۳۹۵ مولانا کلمه یعقوب وجود دارد. در مقاله عدد ۱۱ ذکر شده است. در آیه ۱:۱۹ کتاب مقدس غلاطیان کلمه یعقوب وجود دارد. در مقاله عدد ۱۱۹ ذکر شده است. در آیه ۶:۴۸ قرآن (سوره انعام) و در آیه ۴۶:۸ سفر پیدایش تورات کلمه یعقوب ذکر شده است. در مقاله عدد ۸:۴۶ ذکر شده است. ارقام عددهای ۴۶:۸، ۶:۴۸ و ۸:۴۶ مشترک هستند. در آیه ۱۲:۳۸ قرآن (سوره یوسف) و در آیه ۱۳:۲۸ انجیل لوقا که در مقاله آمده کلمه یعقوب ذکر شده است. در مقاله عدد ۱۲:۳۸ ذکر شده است. در آیه ۱۳۵:۴ کتاب مقدس مزامیز کلمه یعقوب وجود دارد. در مقاله عدد ۱۳۵۴ ذکر شده است. در آیه ۱۹:۴۹ قرآن (سوره یوسف) کلمه یعقوب ذکر شده است. در مقاله عدد ۱۹۴۹ ذکر شده است. در آیه ۲۹:۲۷ قرآن (سوره عنکبوت) کلمه یعقوب ذکر شده است. در مقاله عددهای ۲۹۷۷ و ۲۷۹۷ ذکر شدهاند. ارقام این عددها مشترک هستند. یعقوب(ع) با انسان عادی کشتی گرفته و سفر پیدایش تورات تحریف شده است. اگر عبارت «تحریف کشتی یعقوب(ع) با خدا در سفر پیدایش تورات» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۲۰۰ میشود. در مقاله عدد ۲۰۰ ذکر شده است. در قصیده ۱ حافظ و در قصیده ۱ مجد همگر کلمه ران وجود دارد. در سفر پیدایش تورات و ترجمه نسخه قدیمی فارسی بیان شده: «و چون او دید که بر وی غلبه نمی یابد، کف ران یعقوب را لمس کرد، وکف ران یعقوب در کشتی گرفتن با او فشرده شد.» اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۵۷۱۳ میشود. در مقاله عددهای ۱۳۵۷ و ۱۳۷۵ ذکر شدهاند. ارقام این عددها مشترک هستند. آیه ۳۲:۲۸ سفر پیدایش تورات بیان میکند: «آن مرد گفت: «بعد از این اسم تو یعقوب نخواهد بود. تو با خدا و انسان مبارزه كردی و پیروز شدی. پس بعد از این اسم تو اسرائیل خواهد بود.» در مقاله عدد ۳۸:۲۲ ذکر شده است. ارقام عددهای ۳۲:۲۸ و ۳۸:۲۲ مشترک هستند. اگر آیه ۳۲:۲۸ سفر پیدایش تورات را به اعداد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۶۱۸۳ میشود. بنیامین نتانیاهو متولد سال ۱۳۶۸ قمری است. در مقاله عدد ۱۳۶۸ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۳۶۸ و ۶۱۸۳ مشترک هستند. این آیه تحریف شده و اینگونه بوده: «آن مرد گفت: «بعد از این اسم تو یعقوب نخواهد بود. تو نماد اسرائیل هستی. پس بعد از این اسم تو اسرائیل خواهد بود.» اکنون بنیامین نتانیاهو نماد اسرائیل است. در مقاله آیه ۲۳:۷ کتاب مقدس ۲ پادشاهان آمده است. آیه ۲۳:۷ کتاب مقدس ۲ پادشاهان بیان میکند: «او محل سکونت روسپیان زن و مرد را که در معبدِ بزرگ بود، ویران کرد. این همان جایی بود که زنان برای پرستش نماد الهه اَشیرَه لباس میبافتند.» در این آیه کلمه نماد وجود دارد. در کتاب نور که آدرس آن در ادامه مقاله آمده مطالبی درباره ارتباط این آیه و بنیامین نتانیاهو و رژیم اسرائیل بیان شده است. نوید افکاری کشتیگیر شیرازی متولد سال ۱۳۷۲ است. در مقاله عدد ۱۳۷۲ ذکر شده است. بین عددهای ۲۳:۷ و ۱۳۷۲ سه رقم مشترک هستند. در توضیحات نوید افکاری در ویکیپدیا بیان شده: «نوید افکاری در نامهای که منتشر کرده نوشته است که همه اعترافات وی تحت شکنجه روحی و جسمی بوده، از جمله اینکه «روی صورتش پلاستیک کشیده بودند» و او «تا مرز خفگی و مرگ پیش رفته»» در مقاله کلمات نوید، افکاری، نامه و در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمات افکاری، اعتراف و مرگ و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات افکار، نامه، شکنجیم و هوش و در مطلب زیر از توضیحات هوش مصنوعی در سایت گنجور درباره مسمط ۱ ادیب الممالک کلمه اعتراف و در قصیده ۱۱۴ خاقانی کلمه افکار و در باب ۱ انجیل مرقس کلمه اعتراف و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمه اعترف وجود دارد. در توضیحات نوید افکاری در ویکیپدیا بیان شده: «یک بار «با پاره کردن گردنش توسط شیشه» اقدام به خودکشی کرد.» در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمات افکاری و گردن و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات افکار و گردن و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمات رگزن و گردن و در غزل ۱۳۹۵ مولانا کلمات رگ و شیشه و در غزل ۳۲۹۵ صائب تبریزی کلمه رگ و در مقاله کلمات گردن و شیشه ذکر شدهانددر توضیحات نوید افکاری در ویکیپدیا و بخش «نامه خانواده» به ابراهیم رئیسی اشاره شده است. در مقاله کلمات نامه، خانواده و ابراهیم رئیسی ذکر شدهاند. در باب ۱ انجیل مرقس به یعقوب(ع) پسر زبدی از حواریون عیسی(ع) اشاره شده که با یعقوب(ع) پدر یوسف(ع) همنام است. در ویکیپدا بیان شده که درگذشت یعقوب(ع) پسر زبدی در سال ۴۴ میلادی بوده است. در مقاله عدد ۴۴ ذکر شده است. در مقاله به سوره اسراء اشاره شده است. در آیه ۴ سوره اسراء کلمه الهی وجود دارد. آیه ۴ سوره اسراء و ترجمه الهی قمشهای بیان میکند: «و در کتاب (تورات، یا در لوح محفوظ و کتاب تکوین الهی) خبر دادیم و چنین مقدر کردیم که شما بنی اسرائیل دو بار حتما در زمین فساد و خونریزی میکنید و تسلط و سرکشی سخت ظالمانه مییابید (یک بار به قتل اشعیا و مخالفت ارمیا، و بار دیگر به قتل زکریا و یحیی).» در آیه ۴ سوره اسراء عددهای ۲ و ۱ وجود دارند. در مقاله عددهای ۴ و ۲ و ۱ ذکر شدهاند. در قصیده ۱ نسیمی و در باب ۲ و ۱۱ انجیل مرقس کلمه یحیی و در باب ۱ انجیل مرقس کلمات یحیی و اشعیاء و در باب ۲۲ کتاب مقدس زبور کلمه بنیاسرائیل و در مقاله کلمات تورات، لوح، خبر، بنیاسرائیل، زمین، فساد و قتل ذکر شدهاند. اگر کلمه یحیی را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۱ میشود. در آیه ۴ سوره اسراء و در آیه ۴ سوره زخرف به لوح محفوظ اشاره شده است. منظور از لوح محفوظ جهان دو قطبی است که کلیه آگاهیها در آن ثبت و ضبط هستند. آیه ۴ سوره زخرف و ترجمه انصاریان بیان میکند: «و همانا که آن در امِّ الکتاب [که لوح محفوظ است] نزد ما بلند مرتبه و حکیم است.» اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۳۸۲۲ میشود. در مقاله به آیه ۳۸:۲۲ کتاب مقدس حزقیال اشاره شده است. در توضیحات سفر حزقیال در ویکیپدیا بیان شده: «کتاب حزقیال یکی از کتب تنخ میباشد. این کتاب در کنار کتاب اشعیا و ارمیا یکی از سه کتاب اصلی پیامبران در تنخ است.» در آیه ۴ سوره اسراء به اشعیا(ع) و ارمیا(ع) اشاره شده است. نقاشی ارمیای نبی اثر میکلآنژ است. نقاشی «یحیای تعمیده دهنده» اثر لئوناردو داوینچی است. در مقاله بیان شده که در سوره صف به حواریون اشاره شده است. در مقاله عدد ۳۵۲ ذکر شده است. آیه ۳:۵۲ قرآن (سوره آل عمران) بیان میکند: «هنگامي كه عيسي از آنان احساس كفر (و مخالفت) كرد، گفت: كيست كه ياور من به سوي خدا (براي تبليغ آيين او) گردد؟ حواريان (شاگردان مخصوص او) گفتند: ما ياوران خداييم، به خدا ايمان آورديم، و تو (نيز) گواه باش كه ما اسلام آوردهايم.» این آیه درباره تبلیغ است. لطفا ۲ کتاب نور و نشانهها و مقالههایی که آدرسهای در ادامه آمده را مطالعه فرمایید و در صورت تمایل به اشتراک بگذارید. در کتاب نور و کتاب نشانهها و مقالهها به ارتباطهایی بین کلمهها و عددها در قرآن، کتابهای مقدس، شعرها و ... اشاره شده است. در خطبه ۱ نهج البلاغه و در باب ۱ انجیل برنابا و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در لمعات ۱ عراقی واژه کلمه و در شعر ۱ حمید الدین بلخی واژههای لغت و عدد و در مثنوی ۱ نسیمی واژه عدد و در قطعه ۱ خاقانی واژه اعداد وجود دارد. مقالهها در سایت تریبون رادیو زمانه قرار دارند. در مسمط ۱ ادیب الممالک و در قصیده ۱ مجد همگر و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در شعر ۲ سبحةالابرار جامی کلمه زمانه وجود دارد.
https://www.iranintl.com/202503306079
آدرس دانلود فایل فشرده پیدیاف مقالهها
https://drive.google.com/file/d/1X5ck-iy3dqp-PjzysPILRZOW5b-X5VN9/view?usp=sharing
آدرس دانلود فایل فشرده پیدیاف کتاب نور، کتاب نشانهها و مقالهها
https://drive.google.com/file/d/19eYpxNENpNbQ6MyDMlNgkgJod5kEVDOz/view?usp=share_link
آدرس چند مقاله درباره کتاب نور و کتاب نشانهها در سایتهای رادیو زمانه و بلاگ اسپات
https://www.tribunezamaneh.com/archives/author/d92580
https://noorvaneshaneha.blogspot.com/p/blog-page_8.html
سعدی » بوستان » در نیایش خداوند » بخش 1 - سرآغاز
به نام خداوندِ جان آفرین *** حکیمِ سخن در زبان آفرین
خداوند بخشنده دستگیر *** کریم خطابخش پوزشپذیر
عزیزی که هر کز درش سر بتافت *** به هر در که شد هیچ عزّت نیافت
سر پادشاهان گردنفراز *** به درگاه او بر زمینِ نیاز
نه گردنکشان را بگیرد به فور *** نه عذرآوران را براند به جور
وگر خشم گیرد ز کردارِ زشت *** چو بازآمدی ماجرا درنوشت
اگر با پدر جنگ جوید کسی *** پدر بیگمان خشم گیرد بسی
وگر خویش راضی نباشد ز خویش *** چو بیگانگانش براند ز پیش
وگر بنده چابک نباشد به کار *** عزیزش ندارد خداوندگار
وگر بر رفیقان نباشی شفیق *** به فرسنگ بگریزد از تو رفیق
وگر ترکِ خدمت کند لشکری *** شود شاهِ لشکرکُش از وی بری
ولیکن خداوندِ بالا و پست *** به عصیان، درِ رزق بر کس نبست
دو کونش یکی قطره از بحرِ علم *** گنه بیند و پرده پوشد به حلم
ادیمِ زمین، سفره عام اوست *** بر این خوان یغما چه دشمن چه دوست
اگر بر جفاپیشه بشتافتی *** که از دست قهرش امان یافتی؟
بری ذاتش از تهمتِ ضد و جنس *** غنی، ملکش از طاعتِ جن و انس
پرستارِ امرش همه چیز و کس *** بنیآدم و مرغ و مور و مگس
چنان پهن خوان کرم گسترد *** که سیمرغ در قاف قسمت خورد
لطیف کرمگستر کارساز *** که دارای خَلق است و دانای راز
مر او را رسد کبریا و منی *** که ملکش قدیم است و ذاتش غنی
یکی را به سر بر نهد تاج بخت *** یکی را به خاک اندر آرد ز تخت
کلاهِ سعادت یکی بر سرش *** گلیمِ شقاوت یکی در برش
گلستان کند آتشی بر خلیل *** گروهی به آتش بَرَد ز آب نیل
گر آن است، منشورِ احسان اوست *** ور این است، توقیعِ فرمان اوست
پسِ پرده بیند عملهای بد *** هم او پرده پوشد به آلای خَوْد
به تهدید اگر برکشد تیغِ حکم *** بمانند کروبیان صُمّ و بکم
وگر دردهد یک صلای کرم *** عزازیل گوید نصیبی برم
به درگاهِ لطف و بزرگیش بر *** بزرگان نهاده بزرگی ز سر
فروماندگان را به رحمت قریب *** تضرعکنان را به دعوت مجیب
بر احوالِ نابوده، علمش بصیر *** به اسرارِ ناگفته، لطفش خبیر
به قدرت، نگهدارِ بالا و شیب *** خداوندِ دیوانِ روزِ حسیب
نه مستغنی از طاعتش پشت کس *** نه بر حرف او جای انگشت کس
قدیمی نکوکارِ نیکی پسند *** به کلک قضا در رحم نقشبند
ز مشرق به مغرب مه و آفتاب *** روان کرد و بنهاد گیتی بر آب
زمین از تبِ لرزه آمد ستوه *** فروکوفت بر دامنش میخِ کوه
دهد نطفه را صورتی چون پری *** که کردهست بر آب صورتگری؟
نهد لعل و پیروزه در صلبِ سنگ *** گل لعل در شاخ پیروزه رنگ
ز ابر افکند قطرهای سویِ یَم *** ز صلب افکند نطفهای در شکم
از آن قطره لولوی لالا کند *** وز این، صورتی سروبالا کند
بر او علم یک ذره پوشیده نیست *** که پیدا و پنهان به نزدش یکیست
مهیاکنِ روزیِ مار و مور *** اگر چند بیدستوپایاند و زور
به امرش وجود از عدم نقش بست *** که داند جز او کردن از نیست، هست؟
دگر ره به کتمِ عدم در برد *** وز آنجا به صحرای محشر برد
جهان مُتَفِّق بر الهیتش *** فرومانده از کُنهِ ماهیتش
بشر ماورای جلالش نیافت *** بصر منتهای جمالش نیافت
نه بر اوجِ ذاتش پرد مرغِ وهم *** نه در ذیلِ وصفش رسد دستِ فهم
در این ورطه کشتی فرو شد هزار *** که پیدا نشد تختهای بر کنار
چه شبها نشستم در این سِیر، گم *** که دِهشَت گرفت آستینم که قُم
محیط است علم مَلِک بر بسیط *** قیاس تو بر وی نگردد محیط
نه ادراک در کُنهِ ذاتش رسید *** نه فکرت به غورِ صفاتش رسید
توان در بلاغت به سَحبان رسید *** نه در کُنهِ بیچون سُبحان رسید
که خاصان در این ره فَرَس راندهاند *** به لااحصی از تک فروماندهاند
نه هر جای مرکب توان تاختن *** که جاها سپر باید انداختن
وگر سالکی مَحرمِ راز گشت *** ببندند بر وی در بازگشت
کسی را در این بزم ساغر دهند *** که داروی بیهوشیاش دَردهند
یکی باز را دیده بردوختهست *** یکی دیدهها باز و پر سوختهست
کسی ره سوی گنج قارون نَبُرد *** وگر بُرد، ره باز بیرون نبرد
بمردم در این موج دریای خون *** کز او کس نبردهست کشتی برون
اگر طالبی کاین زمین طی کنی *** نخست اسبِ بازآمدن پی کنی
تأمل در آیینه دل کنی *** صفایی بهتدریج حاصل کنی
مگر بویی از عشق مستت کند *** طلبکارِ عهدِ الستت کند
به پای طلب ره بدان جا بری *** وز آنجا به بالِ محبت پری
بِدَرَّد یقین پردههای خیال *** نماند سراپرده إلّا جلال
دگر مرکبِ عقل را پویه نیست *** عنانش بگیرد تَحَیَّر که بیست
در این بحر جز مردِ راعی نرفت *** گم آن شد که دنبال داعی نرفت
کسانی کز این راه برگشتهاند *** برفتند بسیار و سرگشتهاند
خلاف پیمبر کسی ره گزید *** که هرگز به منزل نخواهد رسید
مپندار سعدی که راه صفا *** توان رفت جز بر پی مصطفی
سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۱ - سرآغاز
شنیدم که در وقت نزع روان *** به هرمز چنین گفت نوشیروان
که خاطرنگهدار درویش باش *** نه در بند آسایش خویش باش
نیاساید اندر دیار تو کس *** چو آسایش خویش جویی و بس
نیاید به نزدیک دانا پسند *** شبان خفته و گرگ در گوسفند
برو پاس درویش محتاج دار *** که شاه از رعیّت بوَد تاجدار
رعیّت چو بیخند و سلطان درخت *** درخت، ای پسر، باشد از بیخ سخت
مکُن تا توانی دل خلق ریش *** وگر میکُنی میکَنی بیخ خویش
اگر جادهای بایدت مستقیم *** ره پارسایان امید است و بیم
طبیعت شود مرد را بخردی *** به امّید نیکی و بیم بدی
گر این هر دو در پادشه یافتی *** در اقلیم و مُلکش پنه یافتی
که بخشایش آرَد بر امّیدوار *** به امّید بخشایش کردگار
گزند کسانش نیاید پسند *** که ترسد که در مُلکش آید گزند
وگر در سرشت وی این خوی نیست *** در آن کشور آسودگیبوی نیست
اگر پایبندی رضا پیش گیر *** وگر یکسواری سر خویش گیر
فراخی در آن مرز و کشور مخواه *** که دلتنگ بینی رعیّت ز شاه
ز مستکبران دلاور بترس *** از آن کاو نترسد ز داور بترس
دگر کشور آباد بیند به خواب *** که دارد دل اهل کشور خراب
خرابی و بدنامی آید ز جور *** رسد پیشبین این سخن را به غور
رعیّت نشاید به بیداد کُشت *** که مر سلطنت را پناهند و پشت
مراعات دهقان کن از بهر خویش *** که مزدور خوشدل کند کار بیش
مروّت نباشد بدی با کسی *** کز او نیکویی دیده باشی بسی
شنیدم که خسرو به شیرویه گفت *** در آن دم که چشمش ز دیدن بخفت
بر آن باش تا هرچه نیّت کنی *** نظر در صلاح رعیّت کنی
الا تا نپیچی سر از عدل و رای *** که مردم ز دستت نپیچند پای
گریزد رعیّت ز بیدادگر *** کُنَد نام زشتش به گیتی سمر
بسی برنیاید که بنیاد خوَد *** بکَند آن که بنهاد بنیاد بد
خرابی کُنَد مرد شمشیرزن *** نه چندان که دود دل طفل و زن
چراغی که بیوهزنی برفروخت *** بسی دیده باشی که شهری بسوخت
از آن بهرهورتر در آفاق کیست *** که در ملکرانی به انصاف زیست
چو نوبت رسد زین جهان غربتش *** ترحّم فرستند بر تربتش
بد و نیک مردم چو میبگذرند *** همان به که نامت به نیکی برند
خداترس را بر رعیّت گمار *** که معمار مُلک است پرهیزگار
بداندیش توست آن و خونخوار خلق *** که نفع تو جوید در آزار خلق
ریاست به دست کسانی خطاست *** که از دستشان دستها بر خداست
نکوکارپرور نبیند بدی *** چو بد پروری خصم خون خودی
مکافات موذی به مالش مکُن *** که بیخش برآورد باید ز بن
مکُن صبر بر عامل ظلمدوست *** که از فربهی بایدش کَند پوست
سر گرگ باید هم اوّل بُرید *** نه چون گوسفندان مردم دَرید
چه خوش گفت بازارگانی اسیر *** چو گِردش گرفتند دزدان به تیر
چو مردانگی آید از رهزنان *** چه مردان لشکر، چه خیل زنان
شهنشه که بازارگان را بخَست *** در خیر بر شهر و لشکر ببَست
کی آنجا دگر هوشمندان روند *** چو آوازه رسم بد بشنوند؟
نکو بایدت نام و نیکی قبول *** نکو دار بازارگان و رسول
بزرگان مسافر به جان پرورند *** که نام نکویی به عالم برند
تبه گردد آن مملکت عنقریب *** کز او خاطرآزرده آید غریب
غریبآشنا باش و سیّاحدوست *** که سیّاح جلّاب نام نکوست
نکو دار ضیف و مسافر عزیز *** وز آسیبشان بر حذر باش نیز
ز بیگانه پرهیز کردن نکوست *** که دشمن توان بود در زیِّ دوست
غریبی که پر فتنه باشد سرش *** میازار و بیرون کن از کشورش
تو گر خشم بر وی نگیری رواست *** که خود خوی بد دشمنش در قفاست
وگر پارسی باشدش زاد و بوم *** به صنعاش مفرست و سقلاب و روم
هم آنجا امانش مده تا به چاشت *** نشاید بلا بر دگر کس گماشت
که گویند برگشته باد آن زمین *** کز او مردم آیند بیرون چنین
قدیمان خود را بیفزای قدر *** که هرگز نیاید ز پرورده غدر
چو خدمتگزاریت گردد کهُن *** حق سالیانش فرامش مکُن
گر او را هرم دست خدمت ببست *** تو را بر کرم همچنان دست هست
شنیدم که شاپور دم درکشید *** چو خسرو به رسمش قلم درکشید
چو شد حالش از بینوایی تباه *** نبشت این حکایت به نزدیک شاه
چو بذل تو کردم جوانی خویش *** به هنگام پیری مرانم ز پیش
عمل گر دهی مرد منعم شناس *** که مفلس ندارد ز سلطان هراس
چو مفلس فروبُرد گردن به دوش *** از او برنیاید دگر جز خروش
چو مشرف دو دست از امانت بداشت *** بباید بر او ناظری بر گماشت
ور او نیز درساخت با خاطرش *** ز مشرف عمل برکن و ناظرش
خداترس باید امانتگزار *** امین کز تو ترسد امینش مدار
امین باید از داور اندیشناک *** نه از رفع دیوان و زجر و هلاک
بیفشان و بشمار و فارغ نشین *** که از صد یکی را نبینی امین
دو همجنس دیرینه را همقلم *** نباید فرستاد یک جا به هم
چه دانی که همدست گردند و یار *** یکی دزد باشد، یکی پردهدار
چو دزدان ز هم باک دارند و بیم *** روَد در میان کاروانی سلیم
یکی را که معزول کردی ز جاه *** چو چندی برآید ببخشش گناه
برآوردن کام امّیدوار *** به از قید بندی شکستن هزار
نویسنده را گر ستون عمل *** بیفتد، نبُرَّد طناب امل
به فرمانبران بر شه دادگر *** پدروار خشم آورد بر پسر
گهش میزند تا شود دردناک *** گهی میکُند آبش از دیده پاک
چو نرمی کنی خصم گردد دلیر *** وگر خشم گیری شوند از تو سیر
درشتی و نرمی به هم در به است *** چو رگزن که جرّاح و مرهمنه است
جوانمرد و خوشخوی و بخشنده باش *** چو حق بر تو پاشد تو بر خلق پاش
نیامد کس اندر جهان کاو بماند *** مگر آن کز او نام نیکو بماند
نمرد آن که مانَد پس از وی به جای *** پل و خانی و خان و مهمانسرای
هر آن کاو نماند از پسش یادگار *** درخت وجودش نیاورد بار
وگر رفت و آثار خیرش نماند *** نشاید پس مرگش الحمد خواند
چو خواهی که نامت بود جاودان *** مکُن نام نیک بزرگان نهان
همین نقش برخوان پس از عهد خویش *** که دیدی پس از عهد شاهان پیش
همین کام و ناز و طرب داشتند *** به آخر برفتند و بگذاشتند
یکی نام نیکو ببُرد از جهان *** یکی رسم بد ماند از او جاودان
به سمع رضا مشنو ایذای کس *** وگر گفته آید به غورش برس
گنهکار را عذر نسیان بنه *** چو زنهار خواهند زنهار ده
گر آید گنهکاری اندر پناه *** نه شرط است کُشتن به اوّل گناه
چو باری بگفتند و نشنید پند *** بده گوشمالش به زندان و بند
وگر پند و بندش نیاید بکار *** درختی خبیث است بیخش برآر
چو خشم آیدت بر گناه کسی *** تأمل کنش در عقوبت بسی
که سهل است لعل بدخشان شکست *** شکسته نشاید دگرباره بست
سعدی » مجالس پنجگانه » شماره ۱ - مجلس اول
الحمدلله الذی خلق الوجود من العدم *** فبدت علی صفحاته انوارُ اسرار القدم
شکر آن خدایی را که او هست آفریدهست از عدم *** پس کرد پیدا بر عدم انوار اسرار قدم
ما زال فی آزاله معززا بجلاله *** مستغنیا بکماله لا بالعبید و بالخدم
مأوای هر آواره او بیچارگان را چاره او *** دلدار هر غمخواره او غفار هر صاحب ندم
بهر العقول ظهوره سحر القلوب حضوره *** نور النواظر نوره سهر النفوس بما وسم
درد و غمش مهمان دل نام لطیفش جان دل *** دل زان او او زان دل گر عاشقی در نه قدم
والی علی احبابه اصناف لطف احسانه *** یا سوء کام بلایه بمراسم الکرم الاعم
درویش او را نام نه گر چاشت باشد شام نه *** وندر دلش آرام نه از مهر بر جانش رقم
وافی الحجی عرفانه ما ضلّ فی فردانه *** سبحانه سبحانه ضاق المنی فاق الامم
از هر چه گویم برتری وز هر چه خواهم بهتری *** وز آنچه دانم مهتری ای جان جانها لاجرم
نعت النبی المصطفی لمّا عفی رسم الصفا *** تهدی به اوصافنا برشاده سبل الاعم
ای قوت دلها گفت او مهر هدی بر کفت او *** ما نام قلبی جفت او فخر عرب نور عجم
صلی علیه الله ما ضائت مصابیح السما *** بل زاد خیراً کانما الحی به خیر الامم
عقل آشنای کوی او دل خیربادی سوی او *** جانها فدای روی او او محتشم او محترم
در خبر است از آن مقتدای زمره حقیقت و از آن پیشوای لشکر طریقت، و از آن نگین خاتم جلال، و از آن جوهر عنصر کمال، و از آن اطلسپوشِ والضحی، و از آن قصببندِ واللیل اذا سجی، و از آن طیلساندارِ ولسوف یعطیک ربک فترضی، آن صاحبخبر و للاخرة خیر لک من الاولی، آن مهتری که اگر حرمت برکت قدم او نبودی راه دین از خاک کفر پاک نگشتی، الیوم اکملت لکم دینکم، آن سروری که اگر هیبت دست او نبودی قبای ماه چاک نگشتی که اقتربت الساعة و انشق القمر،
به از این بشنو: آدم ِ صفی خلعتِ صفوت از او یافت، ادریس با تدریس رفعت از او گرفت، روح پر فتوح در قالب نوح به عزت او درآمد، طیلسان صعود بر سر هود او کشید، کمر شمشیر خِلّت بر میان خلیل او بست، منشور امارت به نام اسماعیل او نبشت، خاتم مملکت در انگشت سلیمان او کرد، نعلین قربت در پای موسی او کرد، عمامه رفعت بر سر عیسی او نهاد.
این مهتر و این بهتر و این سیّد و این سرور که شمهای از نعت او شنیدی چنین میفرماید: من جاوَز اربعین سنةً فلم یغلب خیره بشره فلیتجهز الی النّار. یعنی هر آن کس که در این سرای فتور و متاع غرور که تو او را دنیا میخوانی سال او به چهل برسد و خیر او بر شر او غالب نگردد و طاعت او بر معصیت راجح نیاید، او را بگوی که رخت برگیر و راه دوزخ گیر. عظیم وعیدی و بزرگ تهدیدی که مر عاصیان امت احمد راست. عمر عزیز خود را به حبهای حرام فروخته، و خرمن بر آتش معصیت سوخته، و بیقیمت به قیامت آمده. دلیل این کلمه را مثالی بگویم و درّی ثمین از دریای خاطر بجویم.
آن شمع را دیدهای که در لگن برافروختهاند و محبت او در دل اندوخته، و طایفهای به گرد او درآمده و حاضران مجلس با او خوش برآمده، هر کس به مراعات او کمر بسته، و او بر بالای طشت چون سلطان نشسته، که ناگاه صبح صادق بدمد، همین طایفه بینی که دم در دمند، و به تیغ و کارد گردنش بزنند. از ایشان سؤال کنند که ای عجب! همه شب طاعت او را داشتید چه شد که امروز فرو گذاشتید؟ همان طایفه گویند که شمع به نزدیک ما چندان عزیز بود که خود را میسوخت، و روشنایی جهت ما میافروخت اکنون چون صبح صادق تاج افق بر سر نهاد و شعاع خود به عالم داد شمع را دیگر قیمت نباشد و ما را با او نسبت نه.
پس ای عزیز من! این سخن را به مجاز مشنو که خواجگی دنیا بر مثال آن شمع برافروخته است و طایفهای که به گرد او در آمدهاند عیال و اطفال و خدم و حشم اویند، هر یکی به نوعی در مراعات او میپویند و سخن بر مراد او میگویند، که ناگاه صبح صادقِ اجل بدمد و تندباد قهر مرگ بوزد، خواجه را بینی که در قبضه ملکالموت گرفتار گردد، و از تخت مراد بر تخته نامرادی افتد. چون به گورستانش برند اطفال و عیال و بنده و آزاد به یکبار از وی اعراض کنند، از ایشان پرسند که چرا به یکبار روی از خواجه بگردانیدند، گویند خواجه را به نزدیک ما چندان عزّت بود که شمعصفت خود را در لگن دنیا میسوخت، و دانگانه از حلال و حرام میاندوخت، عمر نفیس خود را در معرض تلف میانداخت، و مال و منال از جهت ما خزینه میساخت، اکنون تندباد خزان احزان بیخ عمرش از زمین زندگانی برکند و دست خواجه از گیر و دار کسب و کار فروماند، ما را با او چه نسبت و او را با ما چه مصلحت؟
آوردهاند که در باغی بلبلی بر شاخ درختی آشیانه داشت. اتفاقاً موری ضعیف در زیر آن درخت وطن ساخته و از بهر چند روزه مقام و مسکنی پرداخته. بلبل شب و روز گرد گلستان در پرواز آمده و بربطِ نغماتِ دلفریب در ساز آورده. مور به جمع نفحات لیل و نهار مشغول گشته، و هزاردستان در چمن باغ به آواز خویش غره شده. بلبل با گل رمزی میگفت و باد صبا در میان غمزی میکرد. چون این مور ضعیف ناز گل و نیاز بلبل مشاهده میکرد، به زبان حال میگفت: از این قیل و قال چه گشاید؟ کار در وقت دیگر پدید آید.
چون فصل بهار برفت و موسم خزان درآمد، خار جای گل بگرفت، و زاغ در مقام بلبل نزول کرد. باد خزان در وزیدن آمد، و برگ از درخت ریزیدن گرفت. رخساره برگ زرد شد، و نفس هوا سرد گشت. از کُلهِ ابر دُر میریخت، و از غربیل هوا کافور میبیخت. ناگاه بلبل در باغ آمد، نه رنگ گل دید و نه بوی سنبل شنید. زبانش با هزاردستان لال بماند، نه گل که جمال او بیند و نه سبزه که در کمال او نگرد. از بیبرگی طاقت او طاق شد، و از بینوایی از نوا باز ماند. فرو مانده با یادش آمد که آخر نه روزی موری در زیر این درخت خانه داشت و دانه جمع میکرد، امروز حاجت به درِ او برم و به سبب قرب دار و حق جوار چیزی طلبم.
بلبل گرسنه ده روز، پیشِ مور به دریوزه رفت. گفت: ای عزیز! سخاوت نشان بختیاری است و سرمایه کامکاری، من عمر عزیز به غفلت میگذاشتم، تو زیرکی میکردی و ذخیره میاندوختی، چه شود اگر امروز نصیبی از آن کرامت کنی؟ مور گفت: تو شب و روز در قال بودی و من در حال، تو لحظهای به طراوت گل مشغول بودی و دمی به نظاره بهار مغرور، نمیدانستی که هر بهاری را خزانی و هر راهی را پایانی باشد.
ای عزیزان! قصه بلبل بشنوید و صورت حال خود بدان جمله حمل کنید، و بدانید که هر حیاتی را مماتی از پی است، و هر وصالی را فراقی در عقب، صاف حیات بیدُرد نیست، اطلس بقا بی بُردِ فنا نه، اگر قدم در راه طاعت مینهید ان الابرار لفی نعیم برخوانید که جزای شماست، و اگر رخت در کوی معصیت میکشید و ان الفجّار لفی جَحیم برخوانید که سزای شماست. در بهار دنیا چون بلبل غافل مباشید و در مزرعه دنیا به زراعت اطاعت اجتهاد نمایید که الدنیا مزرعة الاخرة تا چون صرصر خزان موت در رسد، چون مور با دانههای عمل صالح به سوراخ گور در آیید. کارتان فرمودهاند، بیکار مباشید تا در آن روزها که شهباز اذا وقعت الواقعة پرواز کند و پر و بال لیس لوقعتها کاذبة باز کند، و کوس القارعه بجنباند از تبش آفتاب قیامت مغزها در جوش آید، و از هیبت نفخه صور دلها در خروش، معذور باشی و پشت دست تحسّر به دندان تحیّر نبری که چنین روزی در پیش داری و جهد کنی که در این ده روزه مهلت زوادهای حاصل کنی و ذخیرهای بنهی که روز قیامت روزی باشد که خلایق زمین و ملائکه آسمان متحیر و متفکر باشند، و انبیا لرزان و اولیا ترسان و مقربان و حاضران مستعان.
گر به محشر خطاب قهر کند *** انبیا را چه جای معذرت است
پرده از روی لطف گو بردار *** کاشقیا را امید مغفرت است
اگر امروز از مزرعه دنیا توشه برداری فردا به بهشت باقی فرود آیی.
کسی گوی دولت ز دنیا بَرَد *** که با خود نصیبی به عقبی برد
شعر ۱ آغاز کتاب شاهنامه فردوسی
به نام خداوند جان و خرد *** کز این برتر اندیشه بر نگذرد
خداوندِ نام و خداوندِ جای *** خداوندِ روزیدِهِ رهنمای
خداوند کیوان و گَردانسپهر *** فروزنده ماه و ناهید و مهر
ز نام و نشان و گمان برتر است *** نگارنده برشده پیکر است
به بینندگان آفریننده را *** نبینی مرنجان دو بیننده را
نیابد بدو نیز اندیشه راه *** که او برتر از نام و از جایگاه
سخن هر چه زین گوهران بگذرد *** نیابد بدو راه جان و خرد
خرد گر سخن برگزیند همی *** همان را گزیند که بیند همی
ستودن نداند کس او را چو هست *** میانْ بندگی را ببایدْت بست
خرد را و جان را همیسَنجد اوی *** در اندیشه سَخته کِی گُنجد اوی؟
بدین آلت رای و جان و زبان *** ستود آفریننده را کِی توان؟
به هستیش باید که خستو شوی *** ز گفتار بیکار یکسو شوی
پرستنده باشیّ و جوینده راه *** به ژرفی به فرمانْش کردن نگاه
توانا بود هر که دانا بود *** ز دانش دل پیر برنا بود
از این پرده برتر سخنگاه نیست *** ز هستی مر اندیشه را راه نیست
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱ - سرآغاز
خداوندا در توفیق بگشای *** نظامی را ره تحقیق بنمای
دلی ده کاو یقینت را بشاید *** زبانی کافرینت را سراید
مده ناخوب را بر خاطرم راه *** بدار از ناپسندم دست کوتاه
درونم را به نور خود برافروز *** زبانم را ثنای خود درآموز
به داوودی دلم را تازه گردان *** زبورم را بلندآوازه گردان
عروسی را که پروردم به جانش *** مبارکروی گردان در جهانش
چنان کز خواندنش فرخ شود رای *** ز مشک افشاندنش خَلُّخ شود جای
سوادش دیده را پر نور دارد *** سماعش مغز را معمور دارد
مفرحنامه دلهاش خوانند *** کلید بند مشکلهاش دانند
معانی را بدو ده سربلندی *** سعادت را بدو کن نقشبندی
به چشم شاهْ شیرین کن جمالش *** که خود بر نام شیرین است فالش
نسیمی از عنایت یار او کن *** ز فیضت قطرهای در کار او کن
چو فیاض عنایت کرد یاری *** بیار ای کان معنی تا چه داری
ترجیع بند ۱ مولانا
هم روت خوش هم خوت خوش هم پیچ زلف و هم قفا *** هم شیوه خوش هم میوه خوش هم لطف تو خوش هم جفا
ای صورت عشق ابد وی حسن تو بیرون ز حد *** ای ماه روی سروقد ای جانفزای دلگشا
ای جان باغ و یاسمین ای شمع افلاک و زمین *** ای مستغاث العاشقین ای شهسوار هل اتی
ای خوان لطف انداخته و با لئیمان ساخته *** طوطی و کبک و فاخته گفته ترا خطبه ثنا
ای دیده خوبان چین در روی تو نادیده چین *** دامن ز گولان در مچین مخراش رخسار رضا
ای خسروان درویش تو سرها نهاده پیش تو *** جمله ثنا اندیش تو ای تو ثناها را سزا
ای صبر بخش زاهدان اخلاص بخش عابدان *** وی گلستان عارفان در وقت بسط و التقا
با عاشقانم جفت من امشب نخواهم خفت من *** خواهم دعا کردن ترا ای دوست تا وقت دعا
دارم رفیقان از برون دارم حریفان درون *** در خانه جوقی دلبران بر صفه اخوان صفا
بند ۱
ای رونق باغ و چمن ای ساقی سرو و سمن *** شیرین شدست از تو دهن ترجیع خواهم گفت من
تنها به سیران میروی یا پیش مستان میروی *** یا سوی جانان میروی باری خرامان میروی
در پیش چوگان قدر گویی شدم بیپا و سر *** برگیر و با خویشم ببر گر سوی میدان میروی
از شمس تنگ آید ترا مه تیره رنگ آید ترا *** افلاک تنگ آید ترا گر بهر جولان میروی
بس نادره یار آمدی بس خواب دلدار آمدی *** بس دیر و دشوار آمدی بس زود و آسان میروی
ای دلبر خورشیدرو وی عیسی بیمارجو *** ای شاد آن قومی که تو در کوی ایشان میروی
تو سر به سر جانی مگر یا خضر دورانی مگر *** یا آب حیوانی مگر کز خلق پنهان میروی
ای قبله اندیشهها شیر خدا در بیشهها *** ای رهنمای پیشهها چون عقل در جان میروی
گه جام هش را میبرد پرده حیا برمیدرد *** گه روح را گوید خرد: چون سوی هجران میروی
هجران چه هرجا که تو گردی برای جستوجو *** چون ابر با چشمان تر با ماه تابان میروی
بند ۲
ای نور هر عقل و بصر روشنتر از شمس و قمر *** ترجیع سوم را نگر نیکو برو افگن نظر
یک مسئله میپرسمت ای روشنی در روشنی *** آن چه فسون در می دمی غم را چو شادی میکنی
خود در فسون شیرین لبی مانند داود نبی *** آهن چو مومی میشود بر می کنیش از آهنی
نی بلک شاه مطلقی به گلبرک ملک حقی *** شاگرد خاص خالقی از جمله افسونها غنی
تا من ترا بشناختم بس اسب دولت تاختم *** خود را برون انداختم از ترسها در ایمنی
هر لحظهای جان نوم هردم به باغی میروم *** بیدست و بیدل میشوم چون دست بر من میزنی
نی چرخ دانم نی سها نی کاله دانم نی بها *** با اینک نادانم مها دانم که آرام منی
ای رازق ملک و ملک وی قطب دوران فلک *** حاشا از آن حسن و نمک که دل ز مهمان برکنی
خوش ساعتی کان سرو من سرسبز باشد در چمن *** وز باد سودا پیش او چون بید باشم منثنی
لاله بخون غسلی کند نرگس به حیرت برتند *** غنچه بیندازد کله سوسن فتد از سوسنی
بند ۳
ای ساقی بزم کرم مست و پریشان توم *** وی گلشن و باغ ارم امروز مهمان توم
آن چشم شوخش را نگر مست از خرابات آمده *** در قصد خون عاشقان دامن کمر اندر زده
سوگند خوردست آن صنم کین باده را گردان کنم *** یک عقل نگذارم بمی در والد و در والده
زین بادهشان افسون کنم تا جمله را مجنون کنم *** تا تو نیابی عاقلی در حلقه آدم کده
لیلی ما ساقی جان مجنون او شخص جهان *** جز لیلی و مجنون بود پژمرده و بیفایده
از دست ما یا میبرد یا رخت در لاشی برد *** از عشق ما جان کی برد گر مصطبه گر معبده
گر من نبینم مستیت آتش زنم در هستیت *** بادهت دهم مستت کنم با گیر و دار و عربده
بگذشت دور عاقلان آمد قران ساقیان *** بر ریز یک رطل گران بر منکر این قاعده
آمد بهار و رفت دی آمد اوان نوش و نی *** آمد قران جام و می بگذشت دور مایده
رفت آن عجوز پردغل رفت آن زمستان و وحل *** آمد بهار و زاد ازو صد شاهد و صد شاهده
بند ۴
ترجیع کن هین ساقیا درده شرابی چون بقم *** تا گرم گردد گوشها من نیز ترجیعی کنم
غزل ۱ حافظ
اَلا یا اَیُّهَا السّاقی اَدِرْ کَأسَاً و ناوِلْها *** که عشق آسان نمود اوّل ولی افتاد مشکلها
به بویِ نافهای کآخِر صبا زان طُرّه بُگشاید *** ز تابِ جَعدِ مشکینش چه خون افتاد در دلها
مرا در منزلِ جانان چه امنِ عیش، چون هر دَم *** جَرَس فریاد میدارد که بَربندید مَحمِلها
به مِی سجّاده رنگین کُن گَرَت پیرِ مُغان گوید *** که سالِک بیخبر نَبْوَد ز راه و رسمِ منزلها
شبِ تاریک و بیمِ موج و گِردابی چنین هایل *** کجا دانند حالِ ما سبکبارانِ ساحلها؟
همهْ کارم ز خودکامی به بدنامی کشید آخر *** نهان کِی مانَد آن رازی کَزو سازند مَحفلها؟
حضوری گر همی خواهی از او غایب مشو حافظ *** مَتی ما تَلْقَ مَنْ تَهْوی دَعِ الدُّنْیا وَ اَهْمِلْها
قصیده ۱ حافظ «در مدح شاه شجاع»
شد عرصه زمین چو بساط ارم جوان *** از پرتو سعادت شاه جهانستان
خاقان شرق و غرب که در شرق و غرب، اوست *** صاحبقران خسرو و شاه خدایگان
خورشید ملکپرور و سلطان دادگر *** دارای دادگستر و کسرای کینشان
سلطاننشان عرصه اقلیم سلطنت *** بالانشین مسند ایوان لامکان
اعظم جلال دولت و دین آنکه رفعتش *** دارد همیشه توسن ایام زیر ران
دارای دهر شاه شجاع آفتاب ملک *** خاقان کامگار و شهنشاه نوجوان
ماهی که شد به طلعتش افروخته زمین *** شاهی که شد به همّتش افراخته زمان
سیمرغ وهم را نبود قوّت عروج *** آنجا که بازِ همّت او سازد آشیان
گر در خیال چرخ فتد عکس تیغ او *** از یکدگر جدا شود اجزای توأمان
حکمش روان چو باد در اطراف بر و بحر *** مهرش نهان چو روح در اعضای انس و جان
ای صورت تو ملک جمال و جمال ملک *** وی طلعت تو جان جهان و جهان جان
تخت تو رشک مسند جمشید و کیقباد *** تاج تو غبن افسر دارا و اردوان
تو آفتاب ملکی و هر جا که میروی *** چون سایه از قفای تو دولت بود دوان
ارکان نپرورد چو تو گوهر به هیچ قرن *** گردون نیاورد چو تو اختر به صد قران
بیطلعت تو جان نگراید به کالبد *** بینعمت تو مغز نبندد در استخوان
هر دانشی که در دل دفتر نیامدهست *** دارد چو آب خامه تو بر سر زبان
دست تو را به ابر که یارد شبیه کرد؟ *** چون بدره بدره این دهد و قطره قطره آن
با پایه جلال تو افلاک پایمال *** وز دست بحر جود تو در دهر داستان
بر چرخ علم ماهی و بر فرق ملک تاج *** شرع از تو در حمایت و دین از تو در امان
ای خسرو منیع جناب رفیع قدر *** وی داور عظیم مثال رفیع شان
علم از تو در حمایت و عقل از تو با شکوه *** در چشم فضل نوری و در جسم ملک جان
ای آفتاب ملک که در جنب همّتت *** چون ذره حقیر بود گنج شایگان
در جنب بحر جود تو از ذره کمتر است *** صد گنج شایگان که ببخشی به رایگان
عصمت نهفته رخ به سراپردهات مقیم *** دولت گشادهرخت بقا زیر کندلان
گردون برای خیمه خورشید فلکهات *** از کوه و ابر ساخته پازیر و سایهبان
وین اطلس مقرنس زردوز زرنگار *** چتری بلند بر سر خرگاه خویش دان
بعد از کیان به ملک سلیمان نداد کس *** این ساز و این خزینه و این لشکر گران
بودی درون گلشن و از پردلان تو *** در هند بود غلغل و در زنگ بُد فغان
در دشت روم خیمه زدی و غریو کوس *** از دشت روم رفت به صحرای سیستان
تا قصر زرد تاختی و لرزه اوفتاد *** در قصرهای قیصر و در خانهای خان
آن کیست کاو به مُلک کند با تو همسری؟ *** از مصر تا به روم و ز چین تا به قیروان؟
سال دگر ز قیصرت از روم باج سر *** وز چینت آورند به درگه خراج جان
تو شاکری ز خالق و خلق از تو شاکرند *** تو شادمان به دولت و ملک از تو شادمان
اینک به طرف گلشن و بستان همیروی *** با بندگان، سمند سعادت به زیر ران
ای ملهمی که در صف کروبیان قدس *** فیضی رسد به خاطر پاکت زمان زمان
ای آشکار پیش دلت هر چه کردگار *** دارد همی به پرده غیب اندرون نهان
داده فلک عنانِ ارادت به دست تو *** یعنی که مرکبم به مراد خودم بران
گر کوششیت افتد، پر دادهام به تیر *** ور بخششیت باید، زر دادهام به کان
خصمت کجاست؟ در کف پای خودش فکن *** یار تو کیست؟ بر سر چشم منش نشان
هم کام من به خدمت تو گشته منتظم *** هم نام من به مدحت تو گشته جاودان
رباعی ۱ خیام
برخیز بتا بیا ز بهر دل ما *** حل کن به جمال خویشتن مشکل ما
یک کوزه شراب تا به هم نوش کنیم *** زآن پیش که کوزهها کنند از گل ما
ترجیع ۱ شاه نعمت الله ولی
تا لوای حیدری بر طارم خضرا زدند *** کوس غرّش بر فراز عالم اعلا زدند
تا که در خلوت سرای لی مع الله شد مقیم *** ساکنان درگهش زان دم ز او ادنی زدند
جود او مفتاح موجودات کردند آنگهی *** قفل حیرت بر زبان نطق هر گویا زدند
سرفرازان در هوای خاک پایش همچو ما *** از سر همت قدم بر تارک دنیا زدند
پادشاهان از برای حشمت شاهنشهی *** سکه دولت به نامش بر سر زرها زدند
عارفان تا نکته ای خواندند از اسرار او *** طعنها بر گفته های بوعلی سینا زدند
لَمعه ای از آفتاب ذوالفقارش شد پدید *** عارفان تمثال نورش بر ید بیضا زدند
حکم فرمانش بنام انّما کرده نشان *** ابلغ توقیع آل آلش از طه زدند
مقصد و مقصود عالم اوست و ابن عم او *** این ندا روز ازل در گوش جان ما زدند
نفس خیر المرسلین است آن ولی کردگار *** لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار
نور چشم عالمش خوانم علی مرتضی *** محرم راز رسول و ابن عم مصطفی
گوهر دریای عرفان بحر و علم کان وجود *** رهنمون رهروان و پیشوای اتقیا
هادئی کز نسل او مهدی هویدا می شود *** شاید ار گویند او را اهل حق نور هدی
از ولای او ولایت یافته هر کو ولیست *** رو موالی شو که این است اعتقاد اولیا
دوستدار خاندان باش و محب اهلبیت *** تابع دین محمد باش و از بهر خدا
نیست مؤمن هر که دارد با علی یک مو خلاف *** یار مؤمن شو چو ما و تابع آل عبا
از محبت آفتابی بر دل ما تافته *** می نماید نور او آئینه گیتی نما
نفس خیر المرسلین است آن ولی کردگار *** لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار
مسند ملک ولایت درحقیقت آن اوست *** در حریم عصمتش روح القدس دربان اوست
هر کسی از گنج سلطانی عطائی یافته *** نقد گنج کنت کنزأ نزد سید آن اوست
حق تعالی وصف او فرمود در قرآن تمام *** هفت هیکل هر که خواند آیتی در شأن اوست
حاکم او در ولایت اولیا او را مرید *** شاه عالم خوانمش هر کو علی سلطان اوست
یافته حکم ولایت از خدا و مصطفی *** هر چه هست از جزء و کل پیوسته در فرمان اوست
روح اعظم جان عالم عقل کل از جان و دل *** در امامت این امام انس و جان جانان اوست
گرچه عالم از عطای نعمت الله منعمند *** نعمت الله نعمت شایسته از احسان اوست
نفس خیر المرسلین است آن ولی کردگار *** لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۱ - آغاز
ای خاک تو تاج سربلندان *** مجنون تو عقل هوشمندان
محجوب تو را نهار لیلی *** مکشوف تو را سها سهیلی
خورشید ز توست روشنی گیر *** بی روشنی تو چشمه قیر
بر چشمه قیر اگر بتابی *** گیرد فلکش به آفتابی
ای دست مقربان آگاه *** از دامن عزت تو کوتاه
در راه تو عقل فکرت اندیش *** صد سال اگر قدم نهد پیش
ناآمده از تو رهنمایی *** دور است که ره برد به جایی
هر رو که در آشنایی توست *** از پرتو رهنمایی توست
ای هستی بخش هر چه هست است *** کس بی تو ز نیستی نرسته ست
فرمان تو را درازدستی *** بر عالم نیستی و هستی
خود را ز تو نیست هست دیده *** هست از تو به نیستی رسیده
جز تو همه سرفکنده تو *** هر نیست چو هست بنده تو
ای از خم کاف و حلقه نون *** صد نقش بدیع داده بیرون
آن نور که از شکاف کاف است *** پیدا کن قاف تا به قاف است
بی نقطه نون نگشته دایر *** بر مرکز هستی این دوایر
هر بحر کرم که صرف کردی *** از چشمه این دو حرف کردی
ای در یکی و یگانگی فرد *** با تو نفس از یگانگی سرد
پاکی ز توهم دویی تو *** در حکم خرد همین تویی تو
رقام ازل به کلک تقدیر *** قسام ابد به تیغ تدبیر
دیباچه نویس دفتر عقل *** رخشانی بخش گوهر عقل
پرگار زن محیط افلاک *** بر مرکز تنگ عرصه خاک
کاشانه فروز شب سیاهان *** از مشعل نور صبحگاهان
دراعه طراز کوه و صحرا *** از سبزی حله های خضرا
بر قامت شاهدان نوروز *** بی رشته قبا و پیرهن دوز
شیرازه کن جریده گل *** دمساز جریده خوان بلبل
از کیسه غنچه بند فرسای *** در کاسه لاله مشک تر سای
رخساره نگار هر نگاری *** ناوک زن هر درون فگاری
یاریگر هر ز یار مانده *** همراه هر از دیار رانده
تسکین ده درد بی قراران *** مرهم نه داغ دلفگاران
شورابه گشای چشمه چشم *** صفرا شکن زبانه خشم
دباغ ادیم لاجوردی *** صباغ خزان چهره زردی
از طلعت دلبران طناز *** بر طلعت خویش برقع انداز
خارافکن راه سست رایان *** خارا کن سد تیز پایان
عصیان کاه جنایت آمرز *** اول گیر نهایت آمرز
بگذشت ز حد جنایت من *** تا خود چه شود نهایت من
گر بگدازی گناهکارم *** ور بنوازی امیدوارم
بنگر به امیدواری من *** بگذر ز گناهکاری من
هر چیز که خواهم از تو دارم *** وین نیز که خواهم از تو دارم
مهر کهن مرا نوی ده *** در خواهش خود دلی قوی ده
روزی که قوی نهاد بودم *** بیرون ز طریق داد بودم
کارم نه به وفق عقل و دین بود *** رویم نه به شارع یقین بود
و امروز که رو به ره نهادم *** وز دل گره گنه گشادم
در دست نماند قوت کار *** وز پای برفت زور رفتار
بر سستی و پیریم ببخشای *** بر عجز و فقیریم ببخشای
بنشسته به فرق من سفیدی *** برفیست ز ابر ناامیدی
زین برف فسرده گشت روزم *** زان آتش آه می فروزم
هر برف که بر زمین نشیند *** بهر گل و یاسمین نشیند
زین برف که بر گلم نشسته ست *** بس خار که بر دلم شکسته ست
خاری که شکست در دل من *** روزی که برآید از گل من
خواهم که کند به سویت آهنگ *** در دامن رحمتت زند چنگ
باشد به چو من شکسته رایی *** زین چنگ زدن رسد نوایی
قصیده ۱ امیرخسرو دهلوی
خوش خلعتی است جسم ولی استوار نیست *** خوش حالتی است عمر ولی پایدار نیست
خوش منزلی است عرصه روی زمین دریغ *** کانجا مجال عیش و مقام قرار نیست
دل در جهان مبند که کس را ازین عروس *** جز آب دیده خون جگر در کنار نیست
غره مشو ز جاه مجازی به اعتبار *** کاین جاه را به نزد خدا اعتبار نیست
زنهار اختیار مکن بهر منزلی *** کانجا بدست هیچکس اختیار نیست
غزل ۱ بیدل دهلوی
آیینه بر خاک زد صُنعِ یکتا *** تا وانمودند کیفیتِ ما
بنیادِ اظهار بر رنگ چیدیم *** خود را به هر رنگ کردیم رسوا
در پرده پختیم سودایِ خامی *** چندان که خندید آیینه بر ما
از عالمِ فاش بیپرده گشتیم *** پنهان نبودن، کردیم پیدا
ما و رُعونت، افسانه کیست *** نازِ پری بست گردن به مینا
آیینهواریم محرومِ عبرت *** دادند ما را چشمی که مگشا
درهایِ فردوس وا بود امروز *** از بیدماغی گفتیم فردا
گوهر گره بست از بینیازی *** دستی که شستیم از آبِ دریا
گر جیبِ ناموس تنگت نگیرد *** در چینِ دامن خفتهست صحرا
حیرتطرازیست، نیرنگسازیست *** تمثالِ اوهام آیینه دنیا
کثرت نشد محو از سازِ وحدت *** همچون خیالات از شخصِ تنها
وهمِ تعلّق بر خود مچینید *** صحرانشیناند این خانمانها
موجود نامی است، باقی توهّم *** از عالمِ خضر رو تا مسیحا
زین یأسِ مُنزَل ما را چه حاصل *** همخانه بیدل، همسایه عَنقا
مثنوی ۱ نسیمی
آن شه والای گرامی گهر *** واقف اسرار قضا و قدر
عالم تنزیل و کتاب کریم *** عارف تأویل کلام قدیم
مظهر اسرار الهی بود *** مظهر انوار کماهی بود
مرغ خرد طوطی بستان او *** روح قدس طفل دبستان او
پادشه ملک ولایت بود *** والی اقلیم هدایت بود
ما کشف از فضل علیم و قدیم *** بر دل او سر الف لام میم
عقل که افراخت به دانش لوا *** خواند به لوحش الف و با و تا
هرچه بر این لوح زبرجد بود *** در نظرش تخته ابجد بود
چون قلم قدرت حی قدیم *** کرد کتابت الف و لام و میم
بر رخ چون ماه تمامش نگاشت *** راز که در تخته ابداع داشت
طینت او را چو خدا می سرشت *** بر رخ او سی و دو خط می نوشت
از رخ او آتش موسی عیان *** از دم او معجز عیسی بیان
آینه روی خدا روی او *** خط خدا سلسله موی او
مصحف مجد است سراپای او *** عرش خدا هم دل دانای او
هیکل او مصحف مجد خداست *** چار کتاب است بدین بر گواست
کعبه مثال بدن پاک اوست *** عرش مثال دل دراک اوست
خیمه افلاک بدین زیب و برگ *** خیمه اقبال ورا نیم ترگ
خیمه میعاد ورا شامی است *** بارگه فضل ورا شاهی است
علت غایی وجود همه *** مقصد و مقصود ز بود همه
واسطه سلسله کاینات *** رابطه ضابطه ممکنات
مبداء این دایره و منتهی است *** مصدر فیضی که بلا انتهی است
مایه از او یافت جهان وجود *** سایه او بود وجودی که بود
جنبش این سلسله از مهر اوست *** جوشش این بحر مودت ز اوست
گوهر او مشرق خورشید ذات *** عنصر او مطلع نور و صفات
قفل گشای در گنج هدی *** راه نمای همه سوی خدا
مصدر هر فیض که فیاض راست *** مظهر حق مظهر ذات خداست
عرش برین گرچه سریر خداست *** در نظرش یافته نور و صفاست
سدره اگرچه به بسی منتهی است (؟)*** از عددش یافته نشو و نماست
دیده در آیینه حق روبرو *** گشت منور همه از نور او
حکمت ابداع همه ممکنات *** سر وجود همه کاینات
هم غرض گردش چرخ برین *** هم سبب سکه سطح زمین
هم سبب مبداء و اصل مآب *** هم غرض بودن یوم الحساب
آنچه در این دایره شش در است *** آنچه در این سلسله بی سر است
کرد به یک حرف بیان همه *** داد به یک نقطه نشان همه
علم که بود از همه اندر حجاب *** گشت بر او کشف بلا ارتیاب
علم که خاص است به دانای غیب *** در نظرش هست بلا شک و ریب
دوستی اش حبل متین یقین *** بندگیش عروه وثقی وتین
بنده او جمله کروبیان *** مجلس او مجلس روحانیان
کاشف اسرار ابد از ازل *** عارف ذات احد لم یزل
حبل و دادش ز پی اعتصام *** عروه وثقی است بلا انفصام
شمع هدی قوت عین خلیل *** فضل خدا قوت دین خلیل
فهم کن از اسم شریف و جمیل *** آمدن یوشع عمآنویل
هادی دین یحیی یوسف بیان *** مظهر حق نوح سلیمان مکان
خضر بیان موسی دریا شکاف *** واسطه دوده عبد مناف
قطب زمان آدم احمد نسب *** فخر جهان آدم عیسی حسب
مستغنی عن الالقاب والثناء *** ذلک فضل الله یوتی من یشاء
پادشه دنیی و دین، فضل حق *** برده ز مجموع به دانش سبق
فاتحه دفتر «کن » اسم او *** خاتمه نسخه حق جسم او
نیک تأمل کنی از آدم اوست *** کشف همه قاعده خاتم اوست
فاش کنم راز و بگویم صریح *** بوالبشر است این و ذبیح ذبیح
آنچه بر او رفت همه دیده بود *** سر خدا جمله پسندیده بود
گفت به تصریح و به نص کلام *** دیدن حور است مرا در خیام
دیدن حورا نبود بی حتوف *** هست جنان تحت ظلال سیوف
فهم کن از ذکر کلام قدیم *** نص «فدیناه بذبح عظیم«
بهر خلاص همه بندگان *** آنچه رسیدند هم آیندگان
کرد جدا جان و تن پاک را *** کرد رها مصطبه خاک را
قصیده ۱ نسیمی
به ذات پاک خدای کریم بی همتا *** که از اراده او گشت سر «کن » پیدا
به خالقی که منزه ز کل مخلوق است *** به عاشقی که به عشق لقا بود شیدا
به حاکمی که به حکمت متابعت فرمود *** که با صلوة حضر با سفر دگر وسطا
(کنند روی) توجه به قلعه ای که ملک *** سجود کرد و بر آن است هر صباح و مسا
به آدمی که ز فضل اله دانا شد *** به آدمی که خدا گفت: علم الاسما
به آدمی که معلم بد او ملائک را *** به لام و بی که کلام خداست در همه جا
به هر نبی که به مظهر درآمد و بگذشت *** به هر ولی که وصی بوده او به قول خدا
بدان محمد امی که در شب معراج *** قدم نهاد و گذشت از مقام «اوادنی«
که مظهر ولی الله علی ابوطالب *** حقیقتا ز محمد، علی نبود جدا
علی کلام خدا و علی ولی خدا *** علی وصی رسول و علی امام هدی
علی است فضل الهی که مظهر تام است *** به هرچه گفت و بگوید، مگو که چون و چرا
علی است آدم و هم او محمد و مهدی *** علی محمد امی و موسی و عیسی
به حکم آنکه علی گفت: «انا کلام الله « *** کلام، دست تصرف نهاده در همه جا
به حکم «نفسک نفسی » نبی علی را گفت *** به حکم «دمک دمی » علی است نقطه با
به حکم «کنت مع الانبیاء سرا» اوست *** به حکم «صرت معی » گفت: یا علی، جهرا
بجز خدا که شناسد چنانکه هست علی *** بجز علی که شناسد چنانکه هست خدا
علی است خضر نبی و علی است ابراهیم *** علی است نوح و سلیمان، علی بود یحیی
چه در سواد و بیاض و چه در وحوش و طیور *** چه در زمین و چه در آسمان و بینهما
همه کلام خدایند ناطق و صامت *** اناس و جمله اشیا به حکم «انطقنا»
مسبح است به ذات خدا، کلام قدیم *** به هر صفت که برآید چنانکه در حصبا
وجود آدم خاکی که مظهر حق است *** مثال علم الهی بود ز سر تا پا
نوشته خط الهی که خط خوبان است *** صحیح باشد و سالم ز صرف علت ها
به وجه آدم خاکی نوشته سی و دو خط *** بجز خدای که خواند چنان خط زیبا
چو مشک ناب: معطر، چو زلف خوبان: جعد *** به روی روز درآورده چون شب یلدا
ز روی دوست خط مشک رنگ عنبربوی *** بخوان که خط صواب است آن نه خط خطا
کسی که خط الهی نخواند هیچ نخواند *** بمانده است به جهل اندر و چو خر به خلا
کسی که روی حقیقت ندید هیچ ندید *** همیشه چشم مثالش بدین بود اعمی
بمانده تا به قیامت به جهل خویش مقیم *** به هیچ روی ندیده به دیده روی شما
خجسته طالع آن کس که دیده بگشاید *** ز روی ظاهر و باطن به حق شود بینا
به حکم «من عرف نفسه » به قول رسول *** بدین «فقد عرف ربه » علی گویا
سواد وجه محمد که در حدیث آمد *** چنانکه سبع مثانی است از رخ حوا
اگر تو معرفت نفس خود نمی دانی *** بدان که گفته ام از گفته علی علا:
اگرچه ذات خدا از صفات منفک نیست *** چه داند آنکه نداند حقیقت اشیا
خداست قادر و خالق، دگر همه مخلوق *** خداست بر همه اشیا محیط و راهنما
ترا که ره ننمودند چگونه ره یابی *** دلیل: علم الهی، ز پیر و از برنا
مرا رسد که دم از علم حق زنم که مرا *** دلی است عالم و در کنه علم «او ادنی »
حدیث من ز کلام خدای بیرون نیست *** به معنی این سخن آیینه ای است روی نما
مرا ز فضل الهی است دیده روشن *** مرا ز نطق الهی زبان بود گویا
به مدحت ولی الله، به ذکر حی قدیم *** به نظم و نثر مزین چو لؤلؤ لا لا
ز بعد احمد مختار امام من علی است *** که عالم است به قرآن و سر کشف غطا
پس از علی، حسن بن علی است رهبر دین *** دگر حسین علی کوست سید شهدا
امام زین عباد است و باقر و صادق *** چنانکه موسی کاظم، دگر علی رضا
محمد تقی آن کو به زهد مشهور است *** دگر علی نقی آن امام ماه لقا
ز بعدشان حسن عسکری شیردل است *** که بود یار احبا و قاتل اعدا
محمد بن حسن، صاحب زمان مهدی *** که اوست صاحب تأویل و مفخر فقرا
نمود روی چو ماه دو هفت و کرد آنگه *** بیان شق قمر را ز خط استسوا
چو در مقام توجه به علم می رفتم *** گهی به قوت و گاهی به نطق و گه به هدی
به گوش هوش من خسته دل ز عالم غیب *** ز فیض فضل الهی چنین رسید ندا:
نسیمیا! ز نسیم ریاض معرفتت *** همی دمد دم عرفان چو خیری از خارا
تو در محیط بقایی چو خضر روشندل *** ترا چه غم که به موج اندر است بحر فنا
در این بدم که دگر ره خطاب لم یزلی *** رسید بر دلم از فیض عالم بالا
چو در محیط فنا غوطه بقا خوردم *** نصیب، سی و دو در شد مرا ز یک دریا
یقین بدان که مرا جز به چارده معصوم *** نبود و نیست و نخواهد بدن دگر ملجا
مراست دست ارادت به دامن حیدر *** که اوست ناصر و هادی من به روز جزا
به چارده خط امرد که بر رخ حور است *** به هفت خامه نوشته چو عنبر سارا،
که کشتی تنم ار بشکند حوادث موج *** رسان تو تخته جان در کنار آل عبا
که در میان دل و جان سرشته مهر علی است *** بدین مقید و وارث ز جد و از آبا
اگرچه تیغ اجل سر ز تن جدا سازد *** روان ز مهر علی ذره سان بود دروا
مباش غره به علم و به گفت و گوی و شناخت *** که بی عمل نتوان شد به جنت المأوی
به خوان جنت اگر علم بود از آن عمل است *** به علم مرد عمل کرده می رسد به خدا
ترجیع بند ۱ خاقانی «در مدح جلال الدین اخستان شروان شاه»
جام ز می دو قله کن خاص برای صبحدم *** فرق مکن دو قبله دان جام و صفای صبحدم
بر تن چنگ بند رگ وز رگ خم گشای خون *** کهآتش و مشک زد به هم نافهگشای صبحدم
جام چو دور آسمان در ده و زمین فشان *** جرعه چنان که برچکد خون به قفای صبحدم
چرخ قرابه تهی است پاره خاک در میان *** پری آن قرابه ده جرعه برای صبحدم
حلق و لب قنینه بین سرفهکنان و خنده زن *** خنده بهار عیش دان، سرفه نوای صبحدم
ساقی اگر نه سیب تر بر سر آتش افکند *** این همه بوی چون دهد می به هوای صبحدم؟
صورت جام و باده بین معجز دست ساقیان *** ماه نو و شفق نگر نور فزای صبحدم
باده به گوشماهییی بیش مده که در جهان *** هیچ نهنگ بحرکش نیست سزای صبحدم
صبح شد از وداع شب با دم سرد و خون دل *** جامه دران گرفت کوه، اینت وفای صبحدم
شمع که در عنان شب زرده بش سیاه بود *** از لگد براق جم، مرد بقای صبحدم
موکب صبح را فلک دید رکابدار شه *** داد حلی اختران نعل بهای صبحدم
بند ۱
شاه معظم اخستان شهر گشای راستین *** داد ده ظفر ستان، ملک خدای راستین
رطل کشان صبح را نزل و نوای تازه بین *** زخمه زنان بزم را ساز و نوای تازه بین
رنگ بشد ز مشک شب، بوی نماند لاجرم *** باد بر آبگون صدف غالیهسای تازه بین
بید بسوز و باده کن راوق و لعل باده را *** چون دم مشک و عود تر عطر فزای تازه بین
سوخته بید و بادهبین رومی و هندویی بهم *** عشرت زنگیانه را برگ و نوای تازه بین
نافه چین کلید زد صبح و کلید عیش را *** بر در عدهدار خم قفل گشای تازه بین
ترک سلاحپوش را زلف چو بر هم اوفتد *** عقل صلاح کوش را مست هوای تازه بین
شاهد روز کز هوا غالیهگون غلاله شد *** شاهد توست جام می زو تو هوای تازه بین
نیست جهان تنگ را جای طرب که دم زنی *** ز آن سوی خیمه فلک خم زن و جای تازه بین
زیر پل فلک مجوی آب وفا ز جوی کس *** بگذر از این پل کهن آب وفای تازه بین
لهجه راوی مرا منطق طیر در زبان *** بر در شاه جم نگین، تحفه دعای تازه بین
قلعه گلستان شه قله بوقبیس دان *** حصن شما خیش حرم کعبه سرای تازه بین
بند ۲
رستم کیقباد فر حیدر مصطفی ظفر *** همره رخش و دل دلش فتح و غزای راستین
بر ره قول کاسهگر نوای نو زند *** بر سر خوانچه طرب مرغ صلای نو زند
مرغ قنینه چون زبان در دهن قدح کند *** جان قدح به صد زبان لاف صفای نو زند
طاس چو بحر بصره بین جزر و مدش به جرعهای *** ساحل خاک را ز در موج عطای نو زند
بزم چو هشت باغ بین باده چهار جوی دان *** خاصه که ساز عاشقان حور لقای نو زند
سنگ به لشکر افکند منهی عقل و آخرش *** قاضی لشکر مغان حد جفای نو زند
و آن می عقل دزد هم نقب زند سرای غم *** لاجرمش صفیر خوش چنگ سرای نو زند
چنگ بریشمین سلب کرده پلاس دامنش *** چون تن زاهدان کز او بوی ریای نو زند
نای چو زاغ کنده پر نغز نوا چو بلبلان *** زاغ که بلبلی کند طرفه نوای نو زند
دست رباب را مجس تیز و ضعیف و هر نفس *** نبضشناس بر رگش نیش عنای نو زند
بربط اگر دم از هوا زد به زبان بیدهان *** نی به دهان بیزبان دم ز هوای نو زند
چنبر دف شود فلک مطرب بزم شاه را *** ماه دو تا سبو کشد زهره ستای نو زند
بند ۳
شاه خزر گشای را هند و خزر شرف دهد *** بر پسر سبکتکین هند گشای راستین
جام و تنوره بین به هم باغ و سرای زندگی *** ز آتش و می بهار و گل زاده برای زندگی
بر در درج خط قدح از افق تنوره بین *** عکس دو آفتاب را نورفزای زندگی
حجره آهنین نگر، حقه آبگینه بین *** لعل در این و زر در آن، کیسهگشای زندگی
جام پری در آهن است از همه طرفهتر ولی *** نقش پری به شیشه بین سحرنمای زندگی
دایره تنوره بین ریخته نقطههای زر *** کرده چو سطح آسمان خط سرای زندگی
شبه سپید باز بین بر سر کوه پر طلا *** باز سپید روز بین بسته قبای زندگی
قطره و میغ تیره بین شیره سفید و تخمه کان *** عالم دردمند را کرده دوای زندگی
سال نو است و قرص خور خوانچه ماهی افکند *** وز بره خوان نو نهد بهر نوای زندگی
تابه زر ندیدهای بر سر ماهی آمده *** چشمه خور به حوت بین وقت صفای زندگی
ابر چو پیل هندوان آمد و باد پیلبان *** دیمه روس طبع را کشته به پای زندگی
روز یکم ز سال نو جشن سکندر دوم *** خاک ز جمره سوم کرده قضای زندگی
بند ۴
شاه سکندر هدی، چشمه خضر رای او *** بیظلمات چشمه بین زاده ز رای راستین
ای به هزار جان دلم مست وفای روی تو *** خانه جان به چار حد وقف هوای روی تو
رشته جان برون کشم هر مژه سوزنی کنم *** دیده بدوزم از جهان بهر وفای روی تو
تا چو کبوتران مرا بام تو نقش دیده شد *** کافرم ار طلب کنم کعبه به جای روی تو
گرچه چو پشت آینه حلقه به گوش تو شدم *** آینه کردم اشک را خاص برای روی تو
از همه تا همه مرا نیم دل است و یک نفس *** هر دو به مهر کردهام بهر رضای روی تو
قفل به سینه برزدم کوست خزینه غمت *** قفل خزینه ساختم دستگشای روی تو
غمزه زنان چو بگذری سنبله موی و مه قفا *** روی بتان قفا شود پیش صفای روی تو
چون به قفای جان دود عمر به پای روز و شب *** عمر فشان همیدود جان به قفای روی تو
هر که نظاره تو شد دست بریده میشود *** یوسف عهدی و جهان نیم بهای روی تو
هستی خاقنی اگر نیست شد از تو جو به جو *** بر دل او به نیم جو باد بقای روی تو
سمع خدایگان شود چون دهن تو گنج در *** چون به زبان من رود مدح و ثنای روی تو
بند ۵
پانصد هجرت از جهان هیچ ملک چنو نزاد *** از خلفای سلطنت تا خلفای راستین
نیست به پای چون منی راه هوای چون تویی *** خود نرسد به هر سری تیغ جفای چون تویی
دل چه سگ است تا بر او قفل وفای تو زنم *** کی رسد آن خرابه را قفل وفای چون تویی
بوسهخرانت را همه زر تر است در دهن *** وانِ من است خشک جان بوسه بهای چون تویی
گرچه چراغ در دهن زر عیار دارمی *** کی شودی لبم محک از کف پای چون تویی
گه گه اگر زکات لب بوسه دهی، به بنده ده *** تا به خراج ری زنم لاف عطای چون تویی
همچو سپند پیش تو سوزم و رقص میکنم *** خود به فدا چنین شود مرد برای چون تویی
گفتی اگرچه خستهای غم مخور این سخن سزد *** خود به دلم گذر کند غم به بقای چون تویی
با همه خستگی دلم بوسه رباید از لبت *** گربه شیردل نگر لقمه ربای چون تویی
نوبه خواجگی زنم بهر هوای تو مگر *** نشکند از شکستگان قدر هوای چون تویی
بر سر خاقانی اگر دست فرو کنی سزد *** کوست دلی و نیم جان روی نمای چون تویی
از تو به بارگاه شه لاف دو کون میزنم *** کم ز خراج این دوده نزل گدای چون تویی
بند ۶
از شه عیسوی نفس عازر ملک زنده شد *** معجزه را همین قدر هست گوای راستین
اهل نماند بر زمین، اینت بلای آسمان *** خاک بر آسمان فشان هم ز جفای آسمان
چون پس هر هزار سال اهل دلی نیاورد *** این همه جان چه میکند دور برای آسمان
ای مه مگو کهآسمان اهل برون نمیدهد *** اهل که نامد از عدم چیست خطای آسمان
کوه کوه میرسد، چون نرسد دل به دل؟ *** غصه بیدلی نگر هم ز عنای آسمان
با همه دل شکستگی روی به آسمان کنم *** آه که قبله دگر نیست ورای آسمان
محنت و حال ناپسند، اینت فتوح روز و شب *** پلپل و چشم دردمند، اینت دوای آسمان
باد دریغ در دلم کشت چراغ زندگی *** بوی چراغ کشته شد سوی هوای آسمان
بر سر پای جان کنان گردم و طالع مرا *** پا و سری پدید نه چون سر و پای آسمان
گرچه به مویی آسمان داشتهاند بر سرم *** موی به موی دیدهام تعبیههای آسمان
زعم من است کهآسمان سجده سگدلان کنم *** زان چو دم سگان بود پشت دوتای آسمان
بس که قفای آسمان خوردم و یافتم ادب *** تا ادب اذ السما کوفت قفای آسمان
جیب دریده میرود گرد قواره زمین *** بو که رسم به محرمی زیر وطای آسمان
نیست فرود آسمان محرم هیچ نالهای *** ناله خاقانی از آن رفت ورای آسمان
یا کند آسمان قضا عمر مرا که شد به غم *** یا کنم از بقای شه دفع قضای آسمان
بند ۷
از گهر یزیدیان زاده علی شجاعتی *** کز سر ذوالفقار او زاده قضای راستین
تاجور جهان چو جم تخت خدای مملکت *** خاتم دیوبند او بند گشای مملکت
انس و پریش چون ملک زلهربای مائده *** دام و ددش چو مورچه هدیه فزای مملکت
دیودلان سرکشش حامل عرش سلطنت *** مرغ پران ترکشش پیک سبای مملکت
افسر گوهر کیان، گوهر افسر سران *** خاک درش چو کیمیا بیش بهای مملکت
عقل که دید طلعتش حرز بر او دمید و گفت *** اینت شه ملک سپه، عرش لوای مملکت
گفت جهانش ای ملک تو ز کیانی از کیان *** گفت ز تخم آرشم نجل بقای مملکت
گفت به تیغش آسمان کای گهری تو کیستی *** گفت من آتش اجل زهر گیای مملکت
گرچه به باطل اختران افسر عاجزان برند *** اوست مظفری به حق خانه خدای مملکت
مار به ظلم اگر برد خایه موش ناسزا *** جان پلنگ چون برد کوست سزای مملکت
مشتری از پی ملک کرد سجل خط بقا *** بست بنات نعش را عقد برای مملکت
بدر ستاره لشکر است اوج طراز آسمان *** بحر نهنگ خنجر است ابر سخای مملکت
بند ۸
بدر چو شعری سیم بحر چو کسری دوم *** دولت ظلم کاه او عدل فزای راستین
چون شه پیلتن کشد تیغ برای معرکه *** غازی هند را نهد پیل به جای معرکه
بینی از اژدها دلان صف زدگان چو مورچه *** خایه مورچه شده چرخ ورای معرکه
تیغ نیام بفکند چون گه حشر تن کفن *** راست چو صور دردمند از سر نای معرکه
اسب به چار صولجان گوی زمین کند هبا *** طاق فلک به پا کند هم به هبای معرکه
بیشه ستان نیزهها ایمن از آتش سنان *** شیردلان ز نیزهها بیشه فزای معرکه
قلزم تیغها زده موج به فتح باب کین *** زاده ز موج تیغها صاعقه زای معرکه
تیغ کبود غرق خون صوفی کار آب کن *** زاغ سیاه پوش را گفته صلای معرکه
مغز سران کدوی خشک اشک یلان زرشک تر *** زین دو به تیغ چون نمک پخته ابای معرکه
تخته خاک رزم را جذر اصم شده ظفر *** خنجر شه چو هندوئی جذر گشای معرکه
رایت شه تذرو وش لیک عقاب حملهبر *** پرچم شه غراب گون لیک همای معرکه
رشته جان دشمنان مهره پشت گردنان *** چون به هم آورد کند عقد برای معرکه
بند ۹
حلقه تن عدوی او بر سر شه ره اجل *** شه چو سماک نیزهور حلقه ربای راستین
عرش نگر به جای تخت آمده پای شاه را *** کعبه نگر به قبله درساخته جای شاه را
جام کیان به دست شه زمزم مکیان شده *** بر مکیان زکات چین گنج عطای شاه را
برده مهندس بقا ز آن سوی خطه فلک *** خندق حصن ملک را حد سرای شاه را
چون ز سواد شابران سوی خزر سپه کشد *** روس والان نهند سر خدمت پای شاه را
ور به سریر بگذرد رایت شاه صاحبش *** تاج و سریر خود نهد نعل بهای شاه را
هود هدایت است شاه اهل سریر عادیان *** صرصر رستخیز دان قوت رای شاه را
چرخ چو باز ازرق است این شب و روز چون دو سگ *** باز و سگاند نامزد صید و هوای شاه را
مرغ که آبکی خورد سر سوی آسمان کند *** گوئی اشارتی است آن بهر دعای شاه را
دهر شکست پشت من نیست به رویش آب شرم *** ورنه چنین نداشتی مدح سرای شاه را
چرخ چرا به خاک زد گوهر شب چراغ من *** کافسر گوهران کنم در ثنای شاه را
دیده شرق و غرب را بر سخنم نظر بود *** آه که نیست این نظر عین رضای شاه را
بند ۱۰
دزد بیان من بود هرکه سخنوری کند *** شاه سخنوران منم شاه ستای راستین
باد مثال را حکم قضای ایزدی *** بر سر هر مثال او مهر رضای ایزدی
هفت فلک به خدمتش یکدل و تا ابد زده *** چار ملک سه نوبتش در دو سرای ایزدی
رخنه ز دست هیبتش ناخن شیر آسمان *** ناخن دست همتش بحر عطای ایزدی
باد دل جهانیان واله نور طلعتش *** چون نظر بهشتیان مست لقای ایزدی
قوت روان خسروان شمه خاک درگهش *** چون غذی ملائکه باد ثنای ایزدی
باد چو باد عیسوی گرد سم براق او *** ای پی چشم درد جان شاف شفای ایزدی
خامه مار پیکرش باد رقیب گنج دین *** مهره و زهر در سرش درد و دوای ایزدی
کرده ضمان ازو ظفر فتح و سریر و روس را *** او به فزودن ظفر شکرفزای ایزدی
چرخ ز خنجر زحل ساخته درع دولتش *** آینههای درع او فر و بهای ایزدی
دهر ز چرخ اطلسش کرده ردای کبریا *** نقش طراز آن ردا عین بقای ایزدی
بند ۱۱
شاه جهان گشای را از شب و روز آن جهان *** باد هزار سال عمر، اینت دعای راستین
قطعه ۱ خاقانی
مرا شاه بالایِ خواجه نشانده است *** از آن خواجه آزرده برخاست از جا
چه بایستش آزردن از سایه حق *** که نوری است این سایه از حق تعالی
نه زیرِ قلم جایِ لوح است چونان *** که بالایِ کرسی است عرشِ مُعَلّا
نداند که از دورِ پرگارِ قدرت *** بوَد نقطه کل بر از خطِّ اجزا
معمّا بر از ابجد آمد به معنی *** چو معنی که هم برتر آمد ز اسما
بخور از برِ عنبر آمد به مجلس *** عقول از برِ انفس آمد به مبدا
کواکب بوَد زیرِ پایِ ملایک *** حواری بوَد بر زبردستِ حورا
ببین نُه طبق برتر از هفت قلعه *** ببین هفت خاتون بر از چار ماما
زمین زیر به کو کثیف است و ساکن *** فلک به زبر کو لطیف است و دروا
الف را بر اعداد مرقوم ببینی *** که اعداد فرعند و او اصل و والا
نه شاخ از برِ بیخ باشد مرتَّب *** نه بار از برِ برگ باشد مهیّا
قیاس از درختانِ بُستان چه گیری *** ببین شاخ و بیخِ درختانِ دانا
هنرمند کی زیرِ نادان نشنید *** که بالایِ سرطان نشسته است جوزا
نه لعل از برِ خاتمِ زر نشیند *** نه لعل و زر کل چنین است عمدا
دبیری چو من زیردستِ وزیری *** ندارند حاشا که دارند حاشا
دبیر است خازن به اسرارِ پنهان *** وزیر است ضامن به اشکالِ پیدا
دبیری ورایِ وزیری است یعنی *** عطارد ورایِ قمر یافت ماوا
چو ریگی است تیره گرانسایه نادان *** چو آبی است روشن سبکروح دانا
نه آب از برِ ریگ باشد به چشمه *** نه عنبر بر از آب باشد به دریا
گرانسایه زیرِ سبکروح بهتر *** چو سنگِ سیه زیرِ آبِ مصفّا
دو سنگ است بالا و زیر آسیا را *** گرانسِیر زیر و سبکسِیر بالا
قصیده ۱ جهان ملک خاتون «فی التوحید»
ای ز امر کن فکانت گشته پیدا کاینات *** ذات بی چون تو را ترک صفت عین صفات
با کمال قدرتت کار دو گیتی بی محل *** با ثبات ملکتت ملک دو عالم بی ثبات
شمّه ای از فیض فضلت عذرخواه غافلان *** لمعه ای از تاب قهرت کارساز حادثات
نیست در فکرم ز مرگ و زندگی امّید و بیم *** بیم و امّیدم تویی ای خالق موت و حیات
بادی از لطف تو گر بر صحن غبرا بگذرد *** عیسی مریم شود هر ریزه از عظم رُفات
گر چکد از ابر احسانت بر انسان قطره ای *** از نهاد مؤمن و مشرک بشوید سیئات
ور سموم صرصر عَنف تو آید در وجود *** محو گردد صورت هستی ز لوح کاینات
آنکه شد در راه عرفان با هوایت یک جهت *** گشت در دنیا و دین فارغ ز تشویش جهات
وآنکه با گنج قناعت شد مقیم کنج فقر *** سوی گنج حاصل کونین ننمود التفات
یا رب از من خدمتی شایسته ناید در جهان *** کز نکوکاری توانم داشت امّید نجات
عفو کن جرمم مکن محرومم از رحمت که من *** تکیه بر لطف تو میدارم نه بر صوم و صلات
غزل ۱ جهان ملک خاتون
نه توان پیشِ تو آمد نه تو آیی بر ما *** کیست پیغامرسان من و تو غیر صبا؟
بیش از این طاقتِ بارِ شبِ هجرانم نیست *** ای عزیز از سر لطفت ز در بنده درآ
بنده خسته بیچاره به وصلت بنواز *** تا به کی بر منِ بیدل رَوَد این جور و جفا؟
دردم از حد بِگُذشت و جگرم خون بِگِرفت *** چون طبیب دلِ مایی ز که جوییم دوا؟
جز جفا نیست نصیبِ من دلخسته ز دوست *** برگرفتند ز عالم مگر آیینِ وفا؟
شمعِ جمعی تو و پروانه رخسارِ تو دل *** نیست در مجلس ما بی رخ تو نور و صفا
خبرت نیست که بیچاره تنِ من به جهان *** بنده خاص تو از جان شده بی روی و ریا
قصیده ۱ طبیب اصفهانی «در لذت غم و مدح رسول اکرم (ص) با تجدید مطلع گوید»
حاشا که کشم بهر طرب ساغر جم را *** از غم چه شکایت من خو کرده بغم را
هیهات کز ایام حیاتش بشمارم *** روزی که نیابم بدل آسیب الم را
زنهار که می نوشم و بیهوده بخندم *** تا یافته ام چاشنی زهر ستم را
ای عشرتیان اینهمه انکار ز غم چیست *** رفتم بچشانم بشما لذت غم را
ذوق الم از سینه خونین جگران پرس *** کافسرده دلان قدر بدانند الم را
آن قدر شناسم که چو شبها ستم و غم *** سازند بسر منزل من رنجه قدم را
از ذوق زنم بوسه و بر دیده گذارم *** شکرانه آن پای غم و دست ستم را
از بسکه چو دیرینه رفیقان موافق *** دانیم غنیمت من و غم صحبت هم را
زان بیم که افتد بمیان طرح جدائی *** غم دامن من گیرد و من دامن غم را
غم نیست اگر برشکند محفل عشرت *** یارب که شکستی نرسد مجلس غم را
یاران غم آشام چو با هم بنشینند *** تا باز نمایند بهم طاقت هم را
افتد چو بمن دور بگویند که دوران *** از حوصله افزون دهدم ساغر جم را
دی برد فریب هوسم جانب گلشن *** گفتم بصبا کز چه کنم چاره غم را
حاشا که دگر لب بشکر خنده گشایم *** آن به که کنم صرف غمی این دو سه دم را
از باده اگر تائبم از زهد و ورع نیست *** ای آنکه بمن عرضه کنی ساغر جم را
ساقی اگرم دوست بود بوسم و نوشم *** ریزد همه گر در قدحم شربت سم را
دوشینه که پنهان ز خرد بود خیالم *** تا یاد کنم چاره جگر کاوی غم را
رفتم به خرابات و چو پیر خردم دید *** در پای خم افتاده و درباخته دم را
گفتا که زته جرعه جم دل نگشاید *** بگذار ز کف ساغر و بردار قلم را
اوراق معانیت فراموش و تو خاموش *** مپسند ازین بیش نگهبانی دم را
تاری دو سه از زلف عروسان سخن کش *** شیرازه کن این دفتر پاشیده ز هم را
این نغمه چو شد گوشزد شاهد طبعم *** بگذاشت درین عرصه دلیرانه قدم را
گفتم بود آن به که بآرایش عنوان *** مدحی کنم و تحفه برم فخر امم را
آسوده یثرب شه لولاک محمد(ص) *** کز قرب حریمش شرف افزوده حرم را
قصیده ۱ اوحدی «له فیالمناجات»
راه گم کردم، چه باشد گر به راه آری مرا؟ *** رحمتی بر من کنی وندر پناه آری مرا؟
مینهد هر ساعتی بر خاطرم باری چو کوه *** خوف آن ساعت که با روی چو کاه آری مرا
راه باریکست و شب تاریک، پیش خود مگر *** با فروغ نور آن روی چوماه آری مرا
رحمتی داری، که بر ذرات عالم تافتست *** با چنان رحمت عجب گر در گناه آری مرا
شد جهان در چشم من چون چاه تاریک از فزع *** چشم آن دارم که بر بالای چاه آری مرا
دفتر کردارم آن ساعت که گویی: بازکن *** از خجالت پیش خود در آهآه آری مرا
من که چون جوزا نمیبندم کمر در بندگی *** کی چو خورشید منور در کلاه آری مرا؟
اسب خیرم لاغرست و خنجر کردار کند *** آن نمیارزم که در قلب سپاه آری مرا؟
لاف یکتایی زدم چندان، که زیر بار عجب *** بیم آنستم که با پشت دو تاه آری مرا
هر زمان از شرم تقصیری که کردم در عمل *** همچو کشتی ز آب چشم اندر شناه آری مرا
خاطرم تیره است و تدبیرم کژ و کارم تباه *** با چنین سرمایه کی در پیشگاه آری مرا؟
گر حدیث من به قدر جرم من خواهی نوشت *** همچو روی نامه با روی سیاه آری مرا
بندگی گرزین نمط باشد که کردم، اوحدی *** آه از آن ساعت که پیش تخت شاه آری مرا!
قصیده ۱ مجد همگر
جهان به کام شود عشق کامران ترا *** فلک غلام شود حسن جاودان ترا
مدار فخر بود بهر او که مهر فلک *** ستاید این دل با مهر تو امان ترا
سپهر پیر کند همچو سرو سرسبزی *** چو حسن جلوه دهد سرو نوجوان ترا
خرد سجود کند صورت جمالت را *** روان نماز برد قامت روان ترا
کمال و علم تو بحریست بیکران و عمیق *** چگونه وصف کنم بحر بیکران ترا
زلال چشمه حیوان که کیمیای بقاست *** رهی ست از بن دندان لب و دهان ترا
میان ندیده ترا نیشکر چرا در تست *** میان پرستیش آن شکًرین میان ترا
اگر ز دیده نهان است صورت دهنت *** به آشکار چرا عاشقم نهان ترا
به شکل سرو ببالد قد تو تا چشمم *** گلاب تازه دهد شاخ خیزران ترا
به رنگ لاله برآید رخ تو با دل من *** زخون دیده دهد آب گلستان ترا
چنین که بر هدف دل گشاده ای زه و شست *** زمانه حکم قضا می نهد کمان ترا
چو آفتاب عمیم است و رایگان لطفت *** زمانه ارج نهد لطف رایگان ترا
چنین که تاخته ای بر زمانه اسب وفا *** قدر نیارد بر تافتن عنان ترا
گداخت پیکر سیمین تیز تاز فلک *** در آن هوس که ببوسد رکاب و ران ترا
ازان دری ... کانس و جان ازدل *** فدا کنند تن و جان خویش جان ترا
به باز دادن دل بر من امتحان چه کنی *** که آن متاع نیرزد خود امتحان ترا
مباد خوشدلی آن سفله را که دل دهدش *** که دل ز جان ندهد زلف دلستان ترا
ترا نشانه ز من دل بسی ست در سر زلف *** مرا ز زلف تو یک موی بس نشان ترا
مکن فسوس بر این خسته دل اگر بگریست *** چو دیده خنده آن نیم ناردان ترا
ز شام تا به سحر خاکبوس و لابه کنم *** که جان و دل بدهم رشوه پاسبان ترا
بدان امید که دستور باشدم که شبی *** ز دیده آب زنم خاک آستان ترا
به خوان لطف تو دل گشته میهمان و سنرد *** که اهل دل بنوازند میهمان ترا
که کوه با عظمت را جگر ز غم خون شد *** چو دید نازکی لعل درفشان ترا
حقیقتی ست بسی آشکار گر که زنند *** رقم به دفتر عین الیقین گمان ترا
مرا بگو به زبان یک رهی که زان توام *** که این حدیث ندارد زیان زبان ترا
و گر زیان رسدت زین سخن بگوی که من *** نخواهم از قبل سود خود زیان ترا
نصیحتی دل نا مهربانت را فرمای *** که تا به کین نکشد یار مهربان ترا
تو میهمانی و ذات قدیم مهماندار *** عقول پی نبرد ذات میزبان ترا
مکن، ز دستان کم کن و گرنه مجد به نظم *** به دفتر آرد دستان و داستان ترا
لمعات ۱ عراقی «بسم الله الرحمن الرحیم»
الحمدلله الذی نور وجه حبیبه بتجلیات الجمال فتلالامنه نوراً، و ابصر فیه غایات الکمال ففرح به سروراً، فصدره علی یده و صافاه و آدم لم یکن شیئاًمذکورا و لا القلم کاتباً و لااللوح مسطوراً، فهو مخزن کنزالوجود و مفتاح خزاین الجود و قبلة الواجد و الموجود و صاحب لواء الحمد و المقام المحمود، الذی لسان مرتبته یقول:
وانیو ان کنت بن آدم صورة *** فلیفیه معنی شاهد بابوتی
گفتا به صورت ار چه ز اولاد آدمم *** از روی مرتبت به همه حال برترم
چون بنگرم در آینه عکس جمال خویش *** گردد همه جهان به حقیقت مصورم
خورشید آسمان ظهورم، عجب مدار *** ذرات کاینات اگر گشت مظهرم
ارواح قدس چیست؟ نمودار معنیم *** اشباح انس چیست؟ نگهدار پیکرم
بحر محیط رشحهای از فیض فایضم *** نور بسیط لمعهای از نور ازهرم
از عرش تا به فرش همه ذرهای بود *** در پیش آفتاب ضمیر منورم
روشن شود ز روشنی ذات من جهان *** گر پردۀ صفات خود از هم فرو درم
آبی که زنده گشت از او خضر جاودان *** آن آب چیست؟ قطرهای از حوض کوثرم
آن دم کزو مسیح همی مرده زنده کرد *** یک نفخه بود از نفس روح پرورم
فی الجمله مظهر همه اشیاست ذات من *** بل اسم اعظمم، به حقیقت چو بنگرم
صلوات الله و سلامه علیه و علی اصحابه و صحبه اجمعین.
اما بعد: کلمهای چند در بیان مراتب عشق بر سنن سوانح بزبان وقت املاء کرده میشود، تا آینه معشوق هر عاشق آید، با آنکه رتبت عشق برتر از آنست که بقوت فهم وبیان پیرامن سراپردۀ جلال او توان گشت، یا بدیدۀ کشف و عیان بجمال حقیقت او نظر توان کرد.
تعالی العشق عن فهم الرجال *** و عن وصف التفرق و الوصاف
متیماجل شیئیعن خیال *** یجل عن الاحاطة و المثال
به تتق عزت محتجب است و بکمال استغنا متفرد، حجب ذات او صفات اوست و صفاتش مندرج در ذات، و عاشق جمال او جلال اوست و جمالش مندمج در جلال؛ علی الدوام خود با خود عشق میبازد و بغیر نپردازد. هر لحظه از روی معشوقی پرده براندازد و هر نفس از راه عاشقی پردۀ آغاز زد.
عشق در پرده مینوازد ساز *** عاشقی کو که بشنود آواز؟
هر نفس پردهایدگر سازد *** هر زمان زخمهایکند آغاز
همه عالم صداینغمه اوست *** که شنید این چنین صدایدراز؟
راز او از جهان برون افتاد *** خود صدا کینگاه دارد راز؟
سر او از زبان هر ذره *** خود تو بشنو که من نیم غماز
هر زمان بهر زبان راز خود باسمع خود گوید، هردم بهر گوش سخن از زبان خود شنود، هر لحظه بهر دیده حسن خود را بر نظر خود عرضه دهد، هر لمحه بهر روی وجود خود را بر شهود خود جلوه دهد، وصف او از من شنو:
یحدثنی فی صامت ثم ناطق *** و غمزعیون ثم کسر الحواجب
دانی چه حدیث میکند در گوشم؟ میگوید:
عشقم که در دو کون مکانم پدید نیست *** عنقای مغربم که نشانم پدید نیست
ز ابرو و غمزه هر دو جهان صید کردهام *** منگر بدان که تیر و کمانم پدید نیست
چون آفتاب در رخ هر ذره ظاهرم *** از غایت ظهور عیانم پدید نیست
گویم بهر زبان و بهر گوش بشنوم *** وین طرفهتر که گوش و زبانم پدید نیست
چون هرچه هست در همه عالم همه منم *** مانند در دو عالم از آنم پدید نیست
قصیده ۱ عراقی
ای صبا جلوه ده گلستان را *** با نوا کن هزاردستان را
بر کن از خواب چشم نرگس را *** تا نظاره کند گلستان را
دامن غنچه را پر از زر کن *** تا دهد بلبل خوشالحان را
گل خوی کرده را کنی گر یاد *** کند ایثار بر تو مرجان را
ژاله از روی لاله دور مکن *** تا نسوزد ز شعله بستان را
مفشان شبنم از سر سبزه *** به خضر بخش آب حیوان را
تا معطر شود همه آفاق *** بگشائید زلف جانان را
بهر تشویش خاطر ما را *** برفشان طره پریشان را
سر زلف بتان به رقص درآر *** تا فشانیم بر سرت جان را
برقع از روی نیکویان به ربای *** تا ببینم ماه تابان را
ور تماشای خلد خواهی کرد *** بطلب راه کوی جانان را
بگذر از روضه قصد جامع کن *** تا ببینی ریاض رضوان را
نرمکی طره از رخش وا کن *** بنگر آن آفتاب تابان را
حسن رخسار یار را بنگر *** گر به صورت ندیدهای جان را
مجلس وعظ واعظ اسلام *** حل کن مشکلات قرآن را
اوست اوحد حمید احمد خلق *** کز جلالش نمود برهان را
پیش تو ای صبا، چه گویم مدح *** گر توانی ادا کنی آن را
برسان از کرم زمین بوسم *** ور توانی بگوی ایشان را
خدمت ما بدو رسان و بگو *** کای فراموش کرده یاران را
ای ربوده ز من دل و جان را *** وی به تاراج داده ایمان را
در سر آن دو زلف کافر تو *** دل و دین رفت این مسلمان را
چشم تو میکند خرابی و ما *** بر فلک میزنیم تاوان را
گر خرابی همی کند چه عجب؟ *** خود همین عادت است مستان را
مردم چشم تو سیه کارند *** وین نه بس نسبت است انسان را
همه جایی تو را خوش است ولیک *** بی تو خوش نیست اهل ملتان را
شاد کن آرزوی دلها را *** بزدای از صدور احزان را
قصه درد من بیا بشنو *** مینیابم، دریغ، درمان را
باز سرگشتهام همی خواهد *** تا چه قصد است چرخ گردان را
خواهدم دور کردن از یاران *** خود همین عادت است دوران را
ما چه گویی، قضا چو چوگانی *** چه از آنجا که گوست چوگان را؟
میکند خاطرم پیاپی عزم *** که کند یک نظاره جانان را
دیده امیدوار میباشد *** تا ببیند جمال خوبان را
منتظر ماندهام قدوم تو را *** هین وداعی کن این گران جان را
آخر ای جان، غریب شهر توام *** خود نپرسی غریب حیران را؟
هر غریبی که در جهان بینی *** عاقبت باز یابد اوطان را
جز عراقی که نیست امیدش *** تا ببیند وصال کمجان را
من نگویم که حسنت افزون باد *** چون بدان راه نیست نقصان را
باد عمرت فزون و دولت یار *** تا بود دور چرخ گردان را
غزل ۱ محتشم کاشانی
زلف و قدت راست ای بت سرکش، چشم و رخت راست ای گل رعنا *** سنبل و شمشاد هندو و چاکر، نرگس و لاله بنده و لالا
ساخته ظاهر معجز لعلت ز آتش سوزان چشمه حیوان *** کرده هویدا صنع جمالت در گل سوری عنبر سارا
آتش آهم ز آتش رویت سیل سرشگم بی مه رویت *** این ز درون زد شعله بگردون وان ز برون شد تا به ثریا
محو ستادند عابد و زاهد مست فتادند راکع و ساجد *** دوش که افکند در صف رندان جام هلالی شور علالا
وقت مناجات کز ته دل شد جانب گردون نعره مستان *** پرده دریدی گر نشنیدی شمع حریفان بانگ سمعنا
مایه دولت پایه رفعت نقد هدایت گنج سعادت *** هست در این ره ای دل گمره دانش دانا دانش دانا
حسن ازل را بهر طلبکار هست ظهوری کز رخ مقصود *** پرده بر افتد گر کند از میل وحش خیالی چشم به بالا
محتشم اکنون کز کشش دل نیست گذارم جز بدر او *** پیش رقیبان همچو غریبان نیست بدادم جز به مدارا
غزل ۱ فیض کاشانی
فیض نور خداست در دل ما *** از دل ماست نور منزل ما
نقل ما نقل حرف شیرینش *** یاد آن روی شمع محفل ما
در دل از دوست عقده مشکل *** در کف اوست حلّ مشکل ما
تخم محنت بسینه ما کشت *** آنکه مهرش سرشته در گل ما
سالها در جوار او بودیم *** سایه دوست بود منزل ما
در محیط فراق افتادیم *** نیست پیدا کجاست ساحل ما
مهر بود و وفا که میکشتیم *** از چه جور و جفاست حاصل ما
دست و پا بس زدیم بیهوده *** داغ دل گشت سعی باطل ما
دل بتیغ فراق شد بسمل *** چند خواهد طپید بسمل ما
چونکه خواهد فکند در پایش *** سر ما دستمزد قاتل ما
طپش دل ز شوق دیدار است *** به از این چیست فیض حاصل ما
در سفر تا به کِی تپد دل ما *** نیست پیدا کجاست منزل ما
بوی جان میوزد در این وادی *** ساربانا بدار محمل ما
هر کجا میرویم او با ماست *** اوست در جان ما و در دل ما
جان چو هاروت و دل چو ماروتست *** ز آسمان اوفتاده در گل ما
زهره ماست زهره دنیا *** شهواتست چاه بابل ها
از الم های این چه بابل *** نیست واقف درون غافل ما
کچک درد تا بسر نخورد *** نرود فیل نفس کاهل ما
فیض از نفس خویشتن ما را *** نیست ره سوی شیخ کامل ما
غزل ۱ سلیم تهرانی
دلا تویی که به کار خودت گزیده خدا *** برای عشق بتانت نیافریده خدا
ازین عزیزی خود را قیاس کن که جهان *** ترا فروخته چون یوسف و خریده خدا
وجود خاکی ما مهر سجده ملک است *** به حیرتم که درین مشت گل چه دیده خدا
به تنگنای حبابی محیط چون گنجد؟ *** به دل ز قدرت خویش است آرمیده خدا
هوای وصل بتان است عیب دل چو حباب *** براو ز لطف، ازآن پرده ای کشیده خدا
ز حرف وصل بتان آنچه گفته ایم به دل *** شنیده و ز کرم کرده ناشنیده خدا
چو گل، سلیم همه پرده گر شود، رسواست *** کسی که پرده ی ناموس او دریده خدا
غزل ۱ شهریار «مکتب حافظ»
گذار آرد مَهِ من گاهگاه از اشتباه اینجا *** فدای اشتباهی کآرد او را گاهگاه اینجا
مگر رَه گم کند کو را گذار افتد به ما یارب *** فراوان کن گذارِ آن مَهِ گمکردهراه اینجا
کُلَه جا ماندش این جا و نیامد دیگرش از پی *** نیاید فیالمثل آری گرش افتد کلاه اینجا
نگویم جمله با من باش و ترک کامکاران کن *** چو هم شاهی و هم درویش گاه آنجا و گاه اینجا
هوای ماه خرگاهی مکن ای کلبه درویش *** نگنجد موکب کیوان شکوه پادشاه اینجا
شبی کان ماه با من بود میگفتم کلید صبح *** به چاه افکندهایم امشب که دربند است ماه اینجا
ندانستم که هم از نیمهشب تازد برون خورشید *** که نگذارد ز غیرت ماه را تا صبحگاه اینجا
تویی آن نوسفر سالک که هر شب شاهد توفیق *** چراغت پیش پا دارد که راه اینجا و چاه اینجا
به کوی عشق یا قصر شهان یا کلبه درویش *** فروغ دوست میخواهی تو خواه آنجا و خواه اینجا
بیا کز دادخواهی آن دل نازک نرنجانیم *** کدورت را فرامُش کرده با آیینه آه اینجا
سفر مپسند هرگز شهریار از مکتب حافظ *** که سیر معنوی اینجا و کنج خانقاه اینجا
شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی «مسمط»
شبِ دوشین که شبی بود شبیهِ شبِ قدر *** همچو نوروز درآمد ز در آن سمینصدر
ابرویش بود به رخ همچو هلالی درِ بدر *** بر خَدَش زلف چو آویخته صدقی با عذر
بند ۱
در خطش لعل چو آمیخته سَم با تریاق
آمد از مهر چه آن ماه رخ چهاردهسال *** داشت بر چهره نکو خالی و در پا خلخال
کرد در پای بسی فتنه ز خلخال و ز خال *** از دو رخسار سپید آیتی از صبح وصال
بند ۲
وز دو گیسوی سیه جلوهای از شام فراق
به جفاکاری، هرچند بُد آن مَه موصوف *** لیک شد عمر به امّیدِ وفایش مَصروف
عارِضش از دو طرف در شکنِ مو مَحفوف *** راستی هم چو یکی مهر اسیر دو کسوف
بند ۳
یا که یک ماه گرفتار میان دو مُحاق
چه دهم شرح ز طنّازیِ آن تُرکِ چِگِل *** که زِ رو آفت جان بود و به مو غارت دل
سختکین، سُستوفا، دیرصفا، زودگُسِل *** خسروِ دل به شکر خنده قندش مایل
بند ۴
همچو فرهاد به گلگونرخِ شیرین مشتاق
عمر من کوته از آن سلسله زلف بلند *** که سراپاست شکنج و گره و بند و کمند
دین از آن رفته و جان شیفته و دل دربند *** علم الله دو رخت خورده به جنّت سوگند
بند ۵
لک طوبی دو لبت بسته به کوثر میثاق
باری آمد چو به کاشانهام آن حادِثِ ذوق *** خون یک خلق به گردن بُدش از حلقه طوق
خشمگین بود چه شد تکیهزن مسندِ فوق *** آنچنانی که به یک لحظه چنین الفتِ شوق
بند ۶
سربهسر گشت مبدل به یکی کلفت شاق
گفتمش چیست بتا امشب این گفت و شنفت *** عیش بیطیش نبایست نهاد از کف مفت
چون شنید این سخن از من مُتِبَسِّم شد و گفت *** طاق ابروی مرا از چه جهت گفتی جفت
بند ۷
جفت گیسوی مرا از چه جهت خواندی طاق
مسمط ۱ ادیب الممالک
برخیز شتربانا بربند کجاوه *** کز چرخ همی گشت عیان رایت کاوه
در شاخ شجر برخاست آوای چکاوه *** وز طول سفر حسرت من گشت علاوه
بگذر به شتاب اندر، از رود سماوه *** در دیده من بنگر دریاچه ساوه
بند ۱
وز سینه ام آتشکده پارس نمودار
از رود سماوه ز ره نجد و یمامه *** بشتاب و گذر کن سوی ارض تهامه
بردار پس آن گه گهرافشان سر خامه *** این واقعه را زود نما نقش به نامه
در ملک عجم بفرست با پر حمامه *** تا جمله ز سر گیرند دستار و عمامه
بند ۲
جوشند چو بلبل به چمن کبک به کهسار
بنویس یکی نامه به شاپور ذوالاکتاف *** کز این عربان دست مبر نایژه مشکاف
هشدار که سلطان عرب داور انصاف *** گسترده به پهنای زمین دامن الطاف
بگرفته همه دهر ز قاف اندر تا قاف *** اینک بدرد خشمش پشت و جگر و ناف
بند ۳
آن را که درد نامهاش از عجب و ز پندار
با ابرهه گو خیر به تعجیل نیاید *** کاری که تو میخواهی از فیل نیاید
رو تا به سرت جیش ابابیل نیاید *** بر فرق تو و قوم تو سجیل نیاید
تا دشمن تو مهبط جبریل نیاید *** تا کید تو در مورد تضلیل نیاید
بند ۴
تا صاحب خانه نرساند به تو آزار
زنهار بترس از غضب صاحب خانه *** بسپار به زودی شتر سبط کنانه
برگرد از این راه و مجو عذر و بهانه *** بنویس به نجاشی اوضاع شبانه
آگاه کنش از بد اطوار زمانه *** وز طیر ابابیل یکی بر به نشانه
بند ۵
کآنجا شودش صدق کلام تو پدیدار
بوقحف چرا چوب زند بر سر اشتر *** کاشتر به سجود آمده با ناز و تبختر
افواج ملک را نگر ای خواجه بهادر *** کز بال همی لعل فشانند و ز لب در
وز عدتشان سطح زمین یکسره شد پر *** چیزی که عیان است چه حاجت به تفکر
بند ۶
آن را که خبر نیست فکار است ز افکار
زی کشور قسطنطین یک راه بپویید *** وز طاق ایاصوفیه آثار بجویید
با پطرک و مطران و بقسیس بگویید *** کز نامه انگلیون اوراق بشویید
مانند گیا بر سر هم خاک مرویید *** وز باغ نبوت گل توحید ببویید
بند ۷
چونان که ببویید مسیحا به سر دار
این است که ساسان به دساتیر خبر داد *** جاماسب به روز سوم تیر خبر داد
بر بابک برنا پدر پیر خبر داد *** بودا به صنمخانه کشمیر خبر داد
مخدوم سرائیل به ساعیر خبر داد *** وآن کودک ناشسته لب از شیر خبر داد
بند ۸
ربیون گفتند و نیوشیدند احبار
از شق سطیح این سخنان پرس زمانی *** تا بر تو بیان سازند اسرار نهانی
گر خواب انوشروان تعبیر ندانی *** از کنگره کاخش تفسیر توانی
بر عبد مسیح این سخنان گر برسانی *** آرد به مداین درت از شام نشانی
بند ۹
بر آیت میلاد نبی سید مختار
فخر دو جهان خواجه فرخ رخ اسعد *** مولای زمان مهتر صاحبدل امجد
آن سید مسعود و خداوند مؤید *** پیغمبر محمود ابوالقاسم احمد
وصفش نتوان گفت به هفتاد مجلد *** این بس که خدا گوید ماکان محمد
بند ۱۰
بر منزلت و قدرش یزدان کند اقرار
اندر کف او باشد از غیب مفاتیح *** و اندر رخ او تابد از نور مصابیح
خاک کف پایش به فلک دارد ترجیح *** نوش لب لعلش به روان سازد تفریح
قدرش ملک العرش به ما ساخته تصریح *** وین معجزهاش بس که همی خواند تسبیح
بند ۱۱
سنگی که ببوسد کف آن دست گهربار
ای لعل لبت کرده سبک سنگ گهر را *** وی ساخته شیرین کلمات تو شکر را
شیروی به امر تو درد ناف پدر را *** انگشت تو فرسوده کند قرص قمر را
تقدیر به میدان تو افکنده سپر را *** و آهوی ختن نافه کند خون جگر را
بند ۱۲
تا لایق بزم تو شود نغز و بهنجار
موسی ز ظهور تو خبر داده به یوشع *** ادریس بیان کرده به اخنوخ و همیلع
شامول به یثرب شده از جانب تبع *** تا بر تو دهد نامه آن شاه سمیدع
ای از رخ دادار برانداخته برقع *** بر فرق تو بنهاده خدا تاج مرصع
بند ۱۳
در دست تو بسپرده قضا صارم تبار
تا کاخ صمد ساختی ایوان صنم را *** پرداختی از هر چه به جز دوست حرم را
برداشتی از روی زمین رسم ستم را *** سهم تو دریده دل دیوان دژم را
کرده تهی از اهرمنان کشور جم را *** تایید تو بنشانده شهنشاه عجم را
بند ۱۴
بر تخت چو بر چرخ برین ماه ده و چار
ای پاکتر از دانش و پاکیزهتر از هوش *** دیدیم ترا کردیم این هر دو فراموش
دانش ز غلامیت کشد حلقه فراگوش *** هوش از اثر رای تو بنشیند خاموش
از آن لب پرلعل و از آن باده پرنوش *** جمعی شده مخمور و گروهی شده مدهوش
بند ۱۵
خلقی شده دیوانه و شهری شده هشیار
برخیز و صبوحی زن بر زمره مستان *** کاینان ز تو مستند در این نغز شبستان
بشتاب و تلافی کن تاراج زمستان *** کو سوخته سرو چمن و لاله بستان
داد دل بستان ز دی و بهمن بستان *** بین کودک گهواره جداگشته ز پستان
بند ۱۶
مادرش به بستر شده بیمار و نگونسار
ماهت به مُحاق اندر و شاهت به غَری شد *** وز باغ تو ریحان و سپرغم سپری شد
انده ز سفر آمد و شادی سفری شد *** دیوانه به دیوان تو گستاخ و جری شد
و آن اهرمن شوم به خرگاه پری شد *** پیراهن نسرین تن گلبرگ طری شد
بند ۱۷
آلوده به خون دل و چاک از ستم خار
مرغان بساتین را منقار بریدند *** اوراق ریاحین را طومار دریدند
گاوان شکم خواره به گلزار چریدند *** گرگان ز پی یوسف بسیار دویدند
تا عاقبت او را سوی بازار کشیدند *** یاران بفرختندش و اغیار خریدند
بند ۱۸
آوخ ز فروشنده دریغا ز خریدار
ماییم که از پادشهان باج گرفتیم *** زان پس که از ایشان کمر و تاج گرفتیم
دیهیم و سریر از گهر و عاج گرفتیم *** اموال و ذخایرشان تاراج گرفتیم
وز پیکرشان دیبه دیباج گرفتیم *** ماییم که از دریا امواج گرفتیم
بند ۱۹
و اندیشه نکردیم ز طوفان و ز تیار
در چین و ختن ولوله از هیبت ما بود *** در مصر و عدن غلغله از شوکت ما بود
در اندلس و روم عیان قدرت ما بود *** غرناطه و اشبیلیه در طاعت ما بود
صقلیه نهان در کنف رایت ما بود *** فرمان همایون قضا آیت ما بود
بند ۲۰
جاری به زمین و فلک و ثابت و سیار
خاک عرب از مشرق اقصی گذراندیم *** وز ناحیه غرب به افریقیه راندیم
دریای شمالی را بر شرق نشاندیم *** وز بحر جنوبی به فلک گرد فشاندیم
هند از کف هندو ختن از ترک ستاندیم *** ماییم که از خاک بر افلاک رساندیم
بند ۲۱
نام هنر و رسم کرم را به سزاوار
امروز گرفتار غم و محنت و رنجیم *** در داو فره باخته اندر شش و پنجیم
با ناله و افسوس در این دیر سپنجیم *** چون زلف عروسان همه در چین و شکنجیم
هم سوخته کاشانه و هم باخته گنجیم *** ماییم که در سوگ و طرب قافیهسنجیم
بند ۲۲
جغدیم به ویرانه هزاریم به گلزار
ای مقصد ایجاد سر از خاک به در کن *** وز مزرع دین این خس و خاشاک به در کن
زین پاک زمین مردم ناپاک به در کن *** از کشور جم لشکر ضحاک به در کن
از مغز خرد نشئه تریاک به در کن *** این جوق شغالان را از تاک به در کن
بند ۲۳
وز گله اغنام بران گرگ ستمکار
افسوس که این مزرعه را آب گرفته *** دهقان مصیبتزده را خواب گرفته
خون دل ما رنگ می ناب گرفته *** وز سوزش تب پیکرمان تاب گرفته
رخسار هنر گونه مهتاب گرفته *** چشمان خرد پرده ز خوناب گرفته
بند ۲۴
ثروت شده بیمایه و صحت شده بیمار
ابری شده بالا و گرفته است فضا را *** از دود و شرر تیره نموده است هوا را
آتش زده سکان زمین را و سما را *** سوزانده به چرخ اختر و در خاک گیا را
ای واسطه رحمت حق بهر خدا را *** زین خاک بگردان ره طوفان بلا را
بند ۲۵
بشکاف ز هم سینه این ابر شرربار
چون بره بیچاره به چوپانش نپیوست *** از بیم به صحرا در نه خفت و نه بنشست
خرسی به شکار آمد و بازوش فروبست *** با ناخن و دندان ستخوانش همه بشکست
شد بره ما طعمه آن خرس زبردست *** افسوس از آن بره نوزاده سرمست
بند ۲۶
فریاد ز آن خرس کهنسال شکمخوار
چون خانه خدا خفت و عسس ماند ز رفتن *** خادم پی خوردن شد و بانو پی خفتن
جاسوس پس پرده پی راز نهفتن *** قاضی همه جا در طلب رشوه گرفتن
واعظ به فسون گفتن و افسانه شنفتن *** نه وقت شنفتن ماند نه موقع گفتن
بند ۲۷
و آمد سر همسایه برون از پس دیوار
ای قاضی مطلق که تو سالار قضایی *** وی قائم بر حق که در این خانه خدایی
تو حافظ ارضی و نگهدار سمایی *** بر لوح مه و مهر فروغی و ضیایی
در کشور تجرید مهین راهنمایی *** بر لشکر توحید امیرالامرایی
بند ۲۸
حق را تو ظهیرستی و دین را تو نگهدار
در پرده نگویم سخن خویش علی الله *** تا چند در این کوه و در آن دشت و در آن چه
برخیز که شد روز شب و موقع بیگه *** بشتاب که دزدان بگرفتند سر ره
آن پرده زرتار که بودی به درِ شه *** تاراج حوادث شد با خیمه و خرگه
بند ۲۹
در دار نمانده است ز یاران تو دیار
با فر خداوند تعالی و تقدس *** از لوث زلل پاک کن این خاک مقدس
در دولت شاهی که در این کاخ مسدس *** با تاج مرصع شد و با تخت مقرنس
پرداخت صف باغ ز هر خار و ز هر خس *** بر او دو جهان اندک و او بر دو جهان بس
بند ۳۰
بسیار برش اندک و زو اندک بسیار
شاه ملکان حامی دین شاه مظفر *** کز او شده بر پا علم دین پیمبر
از داد، نگین دارد و از دانش افسر *** ماهست به چرخ اندر و شاهست به کشور
چون او نه یکی شاه درین توده اغبر *** چون او نه یکی ماه بر این طارم اخضر
بند ۳۱
وین هر دو پدید است ز گفتار و ز دیدار
با فر تو ای شاه رعیت نخورد غم *** با خوی خوشت ابر بهاری نزند دم
از شرم کف راد تو گوهر ندهد یم *** جز بر در تو گردن گردون نشود خم
از مهر تو جسته است بشر جان و شجر نم *** از بیم تو کرده است قدر خوف و قضا رم
بند ۳۲
وز هول تو گشته است تعب زار و ستم خوار
تو سایه آن ذات همایون قدیمی *** پیروزگر از فره یزدان کریمی
بگزیده آن داور رحمان رحیمی *** بر خلق جهان حاکم و در کار حکیمی
از بهر پناهنده به از کهف و رقیمی *** دارای عصاوید بیضای کلیمی
بند ۳۳
هم دشمن جادویی و هم آفت سحار
این ملک خداداده خداوند ترا داد *** وین تاج رسول عربی بر تو فرستاد
تا شاخ ستم را بکنی ریشه ز بنیاد *** وین ملک ز داد تو شود خرم و آباد
در دولت خود تازه کنی رسم و ره داد *** با تیغ عدالت بزنی گردن بیداد
بند ۳۴
وز دست حوادث ببری خاتم زنهار
زنهارخوران را فکنی ریشه به خون بر *** بیدادگران را کنی از تخت نگون بر
ای بسته دل عشق به زنجیر جنون بر *** دانش بر کلکت پی تعلیم فنون بر
آن را که به کار تو بگوید چه و چون بر *** ایزد شودش سوی فنا راهنمون بر
بند ۳۵
کاندر دو جهان نیست ترا جز به خدا کار
دستور خردمند ترا بخت قرین است *** زیرا که امین شه و فرزند امین است
بر ملک امین است و بر اسلام معین است *** پرورده اخلاق ملک ناصر دین است
میراث تو زان پادشه عرش مکین است *** او را به سر و جان تو ای شاه یمین است
بند ۳۶
کز مهر تو زار آید و از غیر تو بیزار
خویش به رخ ما، در فردوس گشوده است *** عدلش همه گیتی را فردوس نموده است
کلکش همه جا غالیه و عنبر سوده است *** دین در کنفش رخت کشیده است و غنوده است
قهرش سر بیدینان با تیغ دروده است *** تا تیرگی از آینه ملک زدوده است
بند ۳۷
وز صارم دین شسته و پرداخته زنگار
غزل ۱ فروغی بسطامی
صف مژگان تو بشکست چنان دلها را *** که کسی نشکند این گونه صف اعدا را
نیش خاری اگر از نخل تو خواهم خوردن *** کافرم ، کافر، اگر نوش کنم خرما را
گر ستاند ز صبا گرد رهت را نرگس *** ای بسا نور دهد دیده نابینا را
بیبها جنس وفا ماند هزاران افسوس *** که ندانست کسی قیمت این کالا را
حالیا گر قدح باده تو را هست بنوش *** که نخوردهست کس امروز غم فردا را
کسی از شمع در این جمع نپرسید آخر *** کز چه رو سوخته پروانه بیپروا را
عشق پیرانه سرم شیفته طفلی کرد *** که به یک غمزه زند راه دو صد دانا را
سیلی از گریه من خاست ولی میترسم *** که بلایی رسد آن سرو سَهی بالا را
به جز از اشک فروغی که ز چشم تو فتاد *** قطره دیدی که نیارد به نظر دریا را؟
تضمین ۱ فروغی بسطامی
ای بهشتی رخ طوبی قد خورشید لقا *** بشنو این بیت خوش از خسرو جاوید لقا
«تو اگر پای به دشت آری شیران دژم *** بگریزند ز پیش تو چو آهوی ختا»
با دو زلفت سخن از مشک ختن محض غلط *** با دو چشمت مثل از آهوی چین عین خطا
چشم پر خواب تو هم خسته و هم خسته نواز *** زلف پر تاب تو هم عقده و هم عقده گشا
هم فکندی سر یک قوم به شمشیر ستم *** هم شکستی دل یک جمع به بازوی جفا
مدعا در دل من هیچ نماند از دهنت *** بس که دشنام شنیدم به مکافات دعا
دوش حرفی زدم از گوشه به چمن *** تا ننازد پس از این نرگس بی شرم و حیا
خون مژگان تو امروز گذشت از سر من *** تا دگر پا نگذارم به سر کوی وفا
دست خالی نتوان رفت به خاک در دوست *** قدمی همرهم ای چشم گهربار بیا
بر سر طالب اگر تیغ ببارد ز سپهر *** نکند دامن مطلوب خود از چنگ رها
بیدل شیفته هرگز نخروشد ز گزند *** عاشق دلشده هرگز نگریزد ز بلا
گر فروغی لب خسرو مددی ننماید *** من کجا نکته شیرین شکربار کجا
شرف کعبه اسلام ملک ناصردین *** آن که جان آمده در حضرتش از بهر فدا
آن شهنشاه کرم پیشه که بر خاک درش *** شیوه بنده بود گاه دعا، گاه ثنا
شعر ۱ حمیدالدین بلخی «مقدمه کتاب»
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدالله الذی شرفنا بالعلم الراسخ و عرفنا بالدین الناسخ و علمنا حقایق الاحکام و حملنا دقائق الحلال و الحرام، میزنا من الانعام و خصنا بمزایا الانعام، الذی انشاء فی الهواء من السحب امواجا و ابدع فی السماء من الشهب افواجا و انزل من المعصرات ماء ثجاجا دارت الافلاک بتدویره و سارت الاملاک بتقدیره؛
له الفضل و الافضال و القدرة و الکمال، لا اله الا هو الکبیرالمتعال نشهد به لا عن ارتیاب و نؤمن به لا عن اختلاب و نتوکل علیه فیه جیئة و ذهاب، ایمان من اعترف بذنوبه و ایقان من اغترف بعیوبه و نشهد ان محمدا خیر عباده و سید البشر فی بلاده صاحب القضیت و السنان الخضیب و راکب البراق الی المعراج السباق؛
الذی انقذنا من تیه الحیرة بمصابیح جبینه و فتح لنا ابواب المناجح بمفاتیح یمینه و علمنا دقایق شرعه و دینه، صلی الله علیه و علی الذاهبین فی سبیل الله و المهاجرین و الانصار و سلم کثیرا.
سپاس خداوندی را که بیاراست ارواح ما را به وجود اصل و بپیراست اشباح ما را به سجود وصل و در ما پوشید حِله زندگی و بر ما کشید رقم بندگی، کسوت جان بر نهاد ما نهاد بی ضَنَّتی و خلعت ایمان در سر ما افکند بی منتی؛
سواد دل ما را با شمع نور معرفت آشنایی داد و در اطباق احداق ما به کمال قدرت روشنایی نهاد، خاتم انبیاء و سید اصفیاء را دلیل راه و شفیع گناه ما کرد تا شرع شریعت ما نمود و زنگ ضلالت از آئینه طبیعت ما بزدود، و درود و تحیت نامحدود بر وی و اصحاب وی باد و رضوان و مغفرت بر احباب وی، بمنه و جوده.
فصل ترکیب این اصول را علتی ظاهر بود و ترتیب این فصول را برهانی باهر و جلوه این عروس را شهرتی در پایان و تجرع این کئوس را نعمتی در میان، خنده این برق بی طربی و فرحی نبود و خروش این رعد بی تعبی و ترحی نبود.
مرد باید که باب مقصد خویش *** میگشاید به عقل و میبندد
رفتن بی مراد، نستاید *** گفتن بر گزاف نپسندد
ابر باشد که یافه می گیرید *** برق باشد که خیره می خندد
سخن از عبر کنعانی و حکم لقمانی باید تا بر حاشیه اوراق روزگار بپاید و ارواح متفکر ازو بیاساید و اشباح متحیر بدو بیاراید.
در سخن عندلیب باید بود *** در فصاحت خطیب باید بود
به سخن های دلربای غریب *** در زمانه غریب باید بود
به نصابی که از هنر باشد *** عالمی را نصیب باید بود
بهر دلخستگان گوشه خاک *** همچو عیسی طبیب باید بود
تهیج و تموج این بحر زاخر در اواخر جمادی آخر بود به وقتی که جرم آفتاب روز افزون از چرم بزغاله گردون میتافت و صورت ماه تابان بر چرخ گردان از گوشه قبضه کمال نظاره میکرد و سحاب سنجاب گون عقد مروارید بر بساط زمین میبارید و گام چمن در عشق وصال سمن میخارید.
وزش نسیم عنبر بیز در باغ سپید گلیم اثری نداشت و عندلیبِ خوشگوی از گل خوشبوی خبری نداشت، حوضها چون صرح مُمَّرد و جوشن مُزرد بود و بساط نوبت بهمن چون دولت بهمن مُمَهد؛
در چنین وقتی این اتفاق افتاد که آئینه طبع بیکار از تطاول روزگار زنگار داشت و چرخ منقلب و دهر متغلب سر جنگ و پیکار، شب آبستن هنوز بر فراش حبل بود و نفس با حوادث در مصاف حمل، نفس را در نامرادی دمی به لب میرسید و در مطالعه کتب روزی به شب میکشید و از کتب نفیس جلیس وحشت و انیس وحدت ساخته میشد و با فلک شطرنج محابا و نرد مدارا باخته میآمد.
تا وقتی به حُسن اتفاق در نشر و طی آن اوراق، به مقامات بدیع همدانی و ابوالقاسم حریری رسیدم و آن دو درج غرر و درر بدیدم، با خود گفتم: صد هزار رحمت بر نفسی باد که از انفاس او چنین نفایس یادگار بماند و چندین عرایس در کنار روزگار ماند.
فقلت سقی الله ارواحهم *** کانی الی شخصهم ناظر
فما مات من خیره واصل *** و ماغاب من ذکره حاضر
در اثنای این اجتناء و اقتناء بفرمود مرا آنکه امتثال امر او بر جان فرض عین بود و انقیاد حکم او قرض دین بود، که این هر دو مقاله سابق و لاحق که به عبارت تازی و لغت حجازی ساخته و پرداخته شده است اگرچه بر هر دو مزید نیست، اما عوام عجم را مفید نیست.
اگر مشک و عود این بخور معنبر شدی دماغ عقل از ابن مثلث معطر شدی و اگر این کاس مثنی سه گانه گشتی، عقد او ناسخ گوهر کانی شدی، چه اگر هر یک در فصاحت کانیست و در ملاحت جانی، امنا هر دو را ترکیب و ترتیب از حروف تازیست و ابا و حلوا در ظروف حجازی است اهل عجم از آن نکات غریب بی نصیبند و پارسیان از آن لغات عجیب بی نصاب، فسانه بلخیان به لغت کرخیان خوش نیاید و سمر رازیان به عبارت تازیان دلکش ننماید.
با یار نو از غم کهن باید گفت *** لابد بزبان او سخن باید گفت
لا نفعل و افعل نکند چندین سود *** چون با عجمی کن و مکن باید گفت
پس به ضرورت این اقتراح صورت این الواح پیش بایست نهاد و این قفل عقیل را بدین مفتاح ببایست گشاد و معول از این تلفیق روحانی بر توفیق یزدانی است و عدت و آلت در ترتیب این مقالت بر مدد آسمانی امید میدارد که سورت تیسر ناسخ سورت تعسر آید و حکم تقدیر بر وفق اندیشه و تدبیر زاید ان شاء الله تعالی.
به حل و عقد سخن هم به کدخدایی عقل *** هر آنچه کلک تکلف بدو رسد بکنم
به عون ایزد و تأیید بخت و مایه فضل *** هر آنچه دست تصرف بدو رسد بکنم
که دنیا خانه عیب جویان است و آشیانه غیب گویان، عیب نابوده بجویند و غیب ناشنوده بگویند، همه عالم ناقد اخفش و صراف اعمش اند که آنچه در شهر خود گم کرده اند در برزن دیگران میجویند و جو خود نایافته ارزن دیگران می طلبند. به شب تاریک ،خس باریک در دیده یاران دیده و به روز روشن، کوه معایب خود نادیده.
در شب چه روی در ره باریکتر از موی *** چون روز همی بر در خود راه نبینی؟
چون بر در خود چشم تو بر کوه نیفتد *** در چشم کسان چه بود اگر کاه ببینی؟
و نیز شرط اوفق و رکن اوثق آن است که در میدان این تسوید اسب خود تازم و بر بساط این تمهید نرد خود بازم و در جمله این تصنیف با سرمایه خود سازم، الا مصراعی چند بر سبیل شهادت، نه بر وجه افادت .
و در جمله آن ابیات که رفیق ره باشد به عدد کم از ده باشد، که عروس را به پیرایهٔ همسایه، یک شب بیش نتوان پیراست و از آرایش دو روزه به سؤال دریوزه نتوان آراست:
با مایه خود بساز و چون بی هنران *** سرمایه به عاریت مخواه از دگران
و در این اصل فصل تازی با پارسی بیامیختم و غرر عربی و درر دری از گوشوار سخن درآویختم، تا خوانندگان بدانند در آلت قصوری نیست و در حالت فتوری نه، و من الله العون و اتوفیق فی هذا الجمع و التفریق انه حسبنا و نعم الرفیق.
غزل ۱ غنی کشمیری
جنونی کو که از قید خرد بیرون کشم پا را *** کنم زنجیر پای خویشتن دامان صحرا را
به بزم می پرستان محتسب خوش عزتی دارد *** که چون آید به مجلس شیشه خالی می کند جا را
اگر شهرت هوس داری اسیر دام عزلت شو *** که در پرواز دارد گوشه گیری نام عنقا را
به بزم می پرستان سرکشی بر طاق نه زاهد *** که می ریزند مستان بی محابا خون مینا را
شکست از هر در و دیوار می بارد مگر گردون *** به رنگ چهره ما ریخت رنگ خانه ما را
ندارد ره به گردون روح تا باشد نفس در تن *** رسایی نیست در پرواز مرغ رشته در پا را
غنی روز سیاه پیر کنعان را تماشا کن *** که روشن کرد نور دیده اش چشم زلیخا را
غزل ۱۱ مولانا
ای طوطی عیسی نفس وی بلبل شیرین نوا *** هین زُهره را کالیوه کن زان نغمههای جانفزا
دعوی خوبی کن بیا تا صد عدو و آشنا *** با چهرهای چون زعفران با چشم تر آید گوا
غم جمله را نالان کند تا مرد و زن افغان کند *** که داد ده ما را ز غم، کاو گشت در ظلم اژدها
غم را بدرانی شکم با دورباشِ زیر و بم *** تا غلغل افتد در عدم از عدل تو ای خوش صدا
ساقی تو ما را یاد کن صد خیک را پرباد کن *** ارواح را فرهاد کن در عشق آن شیرین لقا
چون تو سرافیلِ دلی، زندهکنِ آب و گلی *** دردم ز راه مقبلی در گوش ما نفخه خدا
ما همچو خرمن ریخته گندم به کاه آمیخته *** هین از نسیم بادِ جان، که را ز گندم کن جدا
تا غم به سوی غم رود خرم سوی خرم رود *** تا گل به سوی گل رود تا دل برآید بر سما
این دانههای نازنین محبوس مانده در زمین *** در گوش یک باران خوش موقوف یک باد صبا
تا کار جان چون زر شود با دلبران همبر شود *** پا بود اکنون سر شود، که بود اکنون کهربا
خاموش کن آخر دمی دستور بودی گفتمی *** سرّی که نفکندهست کس در گوش اخوان صفا
غزل ۱۱ حافظ
ساقی به نورِ باده برافروز جامِ ما *** مطرب بگو که کارِ جهان شُد به کامِ ما
ما در پیاله عکس رخِ یار دیدهایم *** ای بیخبر ز لَذَّتِ شُربِ مُدامِ ما
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق *** ثبت است بر جَریده عالم دوامِ ما
چندان بُوَد کرشمه و نازِ سَهیقدان *** کآید به جلوه سروِ صنوبرخَرامِ ما
ای باد اگر به گُلشنِ اَحباب بُگذری *** زِنهار، عَرضه دِه بَرِ جانان پیامِ ما
گو نامِ ما زِ یاد به عمدا چه میبری؟ *** خود آید آن که یاد نیاری ز نامِ ما
مستی به چشمِ شاهدِ دلبندِ ما خوش است *** زآن رو سپردهاند به مستی زمامِ ما
ترسم که صَرفهای نَبَرَد روزِ بازخواست *** نانِ حلالِ شیخ ز آبِ حرامِ ما
حافظ ز دیده دانه اشکی همیفشان *** باشد که مُرغِ وصل کُند قصدِ دامِ ما
دریای اَخضَرِ فَلَک و کَشتی هِلال *** هستند غرقِ نعمتِ حاجیقوامِ ما
غزل ۱۱ شاه نعمت الله ولی
هر شب چون ماه میبینیم ما *** آفتابی می نماید مه لقا
چشم ما از نور او خوش روشن است *** دیدهایم آئینه گیتی نما
یک زمان با ما در این دریا نشین *** عین ما میبین به عین ما چو ما
خواجه محبوبست و می گوئی محب *** پادشاه است او و می خوانی گدا
از فنا و از بقا آسودهایم *** فارغیم از ابتدا و انتها
نعمت الله هیچ میدانی که کیست *** یادگار انبیا و اولیا
رباعی ۱۱ ابوسعید ابوالخیر
گر بر درِ دیر مینشانی ما را *** گر در رهِ کعبه میدوانی ما را
اینها همگی لازمه هستی ماست *** خوش آن که ز خویش وارهانی ما را
غزل ۱۱ نسیمی
ای رخ جانفزای تو جام جم جهان نما *** گشته عیان ز روی تو ذات و صفات کبریا
حسن خط جمال تو هست چو عین ذات حق *** ذات حق از جمال تو گشت عیان و رونما
عرش خدا چو روی او بود نمود روی از او *** سی و دو نطق موبه مو در شب قدر ز استوا
روز قیام شد عیان از رخ بدرت ای جوان *** شق قمر چو کرده ای، شد سر زلف تو دو تا
سی و دو خط چو رخ نمود روز عبید از رخت *** سی و دو نطق شد عیان زان خط روی جانفزا
هرکه سجود روی تو همچو ملک کند یقین *** جنت روی تو شود روز جزا ورا جزا
سجده کنم به روی تو زان که تو قبله منی *** وقت نماز می کنم سوز و نیاز را ادا
فاتحه رخ ترا چون به نماز خوانده ام *** طاعت من قبول شد یافته ام ز حق لقا
سجده بجز به روی تو نیست قبول پیش حق *** بهر همین سجود من نیست بجز رخ ترا
قاری مصحف رخت بود خدا چو خود نوشت *** گشت شهید حسن خود خواند چو سوره شفا
عین وجود جمله شد شاهد و هم شهید خود *** عارف ذات خود چو شد یافت ز ذات حق لقا
بود همیشه ذات او عاشق حسن سی و دو *** داشت همیشه جست و جو خویش به خویش دایما
گشت عیان کنون، تمام، ذات خدای لاینام *** مفتعلن مفاعلن تا له تلا و تا له لا
فضل قدیم ذوالمنن خالق خلق مرد و زن *** عارف وجه خویشتن بود همیشه از خدا
سجده روی فضل کن چونکه ز لطف در ازل *** فضل ز فضل خود سرشت جان و تنت نسیمیا
گرچه نسیمی خاک شد در ره آن صنم ولی *** بر سر دیده می کشند اهل نظر چو توتیا
غزل ۱۱ فروغی بسطامی
من که مشتاقم به جان برگشته مژگان تو را *** کی توانم برکشید از سینه پیکان تو را
گر بدینسان نرگس مست تو ساغر میدهد *** هوشیاری مشکل است البته مستان تو را
وعده فردای زاهد قسمت امروز نیست *** بهر حور از دست نتوان داد دامان تو را
جز سر زلف پریشانت نمیبینم کسی *** کاو به خاطر آورد خاطر پریشان تو را
ای دریغ از تیغ ابرویت که خون غیر ریخت *** سالها بیهوده رفتم خاک میدان تو را
هرگز از جیب فلک سر بر نیارد آفتاب *** صبحدم بیند اگر چاک گریبان تو را
دامن آفاق را پر عنبر سارا کنند *** گر بر افشانند زلف عنبر افشان تو را
چشم گریان مرا از گریه نتوان منع کرد *** تا به کام دل نبوسم لعل خندان تو را
آه سوزان را فروغی اندکی آهسته تر *** ترسم آسیبی رسد شمع شبستان تو را
غزل ۱۱ عبید زاکانی
لطف تو از حد برون حسن تو بی منتهاست *** نیش تو نوش روان درد تو درمان ماست
عشق تو بر تخت دل حاکم کشور گشای *** مهر تو بر ملک جان والی فرمانرواست
پرتو رخسار تو مایه مهر منیر *** چهره پرچین تو جادوی معجز نماست
نرگس فتان تو لعبت مردم فریب *** غمزه غماز تو جادوی معجز نماست
از تو همه سرکشی وز طرف ما هنوز *** روی امل بر زمین دست طمع بر دعاست
گر کشدت ای عبید سر بنه و دم مزن *** عادت خوبان ستم چاره عاشق رضاست
غزل ۱۱ فرخی یزدی
سرپرست ما که مینوشد سبک رطل گران را *** میکند پامال شهوت دسترنج دیگران را
پیکر عریان دهقان را در ایران یاد نارد *** آنکه در پاریس بوسد روی سیمینپیکران را
شد سیه روز جهان، از لکه سرمایهداری *** باید از خون شُست یکسر باختر تا خاوران را
انتقام کارگر ای کاش آتش برفروزد *** تا بسوزد سربهسر این توده تنپروران را
غارتِ غارتگران گردید بیتالمالِ ملّت *** باید از غیرت به غارت داد این غارتگران را
مادر ایران عقیم آمد برای مرد زادن *** همچو زنها پیروی کن صنعت رامشگران را
نوک کلک فرخی در آمه خون شد شناور *** تا که طوفانی نماید، این محیط بیکران را
غزل ۱۱ سلمان ساوجی
ز درد عشق، دل و دیده خون گرفت مرا *** سپاه عشق، درون و برون گرفت مرا
گرفت دامن من اشک و بر درش بنشاند *** کجا روم ز درد او که خون گرفت مرا
کبوتر حرمم من، گرفت بر من نیست *** عقاب عشق ندانم، که چون گرفت مرا
به سر همی رودم دود و من نمیدانم *** چه آتش است که در اندرون گرفت مرا
زبانه میزند، آتش درون من زبان *** از آنکه دوست به غایت، زبون گرفت مرا
ز بند زلف تو زد، بر دماغ من بویی *** نسیم صبح ز سودا، جنون گرفت مرا
غم تو بود که سلمان نبود در دل او *** بر آن مباش، که این غم کنون گرفت مرا
غزل ۱۱۱ حافظ
عکسِ رویِ تو چو در آینه جام افتاد *** عارف از خنده مِی در طمعِ خام افتاد
حُسن رویِ تو به یک جلوه که در آینه کرد *** این همه نقش در آیینه اوهام افتاد
این همه عکسِ می و نقشِ نگارین که نمود *** یک فروغِ رخِ ساقیست که در جام افتاد
غیرتِ عشق، زبانِ همه خاصان بِبُرید *** کز کجا سِرِّ غمش در دهنِ عام افتاد؟
من ز مسجد به خرابات نه خود افتادم *** اینم از عهدِ ازل حاصلِ فرجام افتاد
چه کند کز پی دوران نرود چون پرگار؟ *** هر که در دایره گردشِ ایام افتاد
در خَمِ زلفِ تو آویخت دل از چاهِ زَنَخ *** آه، کز چاه برون آمد و در دام افتاد
آن شد ای خواجه که در صومعه بازم بینی *** کار ما با رخِ ساقیّ و لبِ جام افتاد
زیرِ شمشیرِ غمش رقصکُنان باید رفت *** کـآن که شد کشته او نیک سرانجام افتاد
هر دَمَش با منِ دلسوخته لطفی دگر است *** این گدا بین که چه شایسته انعام افتاد
صوفیان جمله حریفند و نظرباز ولی *** زین میان حافظِ دلسوخته بدنام افتاد
دو بیتی ۱۱۱ باباطاهر
از آن انگشتنمای روزگارم *** که دور افتاده از یار و دیارم
ندونم قصد جان کردن به ناحق *** بهجز بر سر زدن چاره ندارم
رباعی ۱۱۱ ابوسعید ابوالخیر
شب آمد و باز رفتم اندر غم دوست *** هم بر سر گریهای که چشمم را خوست
از خون دلم هر مژهای پنداری *** سیخیست که پاره جگر بر سر اوست
قطعه ۱۱۱ سنایی
ای مرد سفر در طلب زاد سفر باش *** بشکن شبه شهوت و غواص درر باش
از سیرت سلمان چه خوری حسرت و راهش *** بپذیر و تو خود بوذر و سلمان دگر باش
هر چند که طوطی دلت کشته زهرست *** آن زهر دهان را تو همه شهد و شکر باش
چون تو به دل زهر شکر داری از خود *** زهر تن او گردد تو مرد عبر باش
در مکه دین ابرهه نفس علم زد *** تو طیر ابابیل ورا زخم حجر باش
نمرود هوای خانه باطن و ز بت آگند *** او رفت سوی عید تو در عیش نظر باش
گر خلق جهان ابرهه دین تو باشد *** تو بر فلک سیرت ایشان چو قمر باش
آن کس که مر ایوب ترا گرم غم آورد *** تو دیده یعقوب ورا بوی پسر باش
ور دیو ز لا حول تو خواهی که گریزد *** از زرق تبرا کن و با دلق عمر باش
عطار » الهی نامه » بخش هفدهم » (۴) حکایت جواب آن شوریده حال در کار جهان
یکی شوریده میشد سحرگاه *** سر خاک بزرگی دید در راه
بسی سنگ نکو بر هم نهاده *** یکی نقش قوی محکم نهاده
زمانی نیک چون آنجا باستاد *** دل خود پیش جان او فرستاد
چنین گفت او که این شخصی که خفتست *** ندارد هیچ، ازان کارش نهفست
چنین مردی قوی جان عزیزش *** نمیبینم درین ره هیچ چیزش
جز این سنگی که بر گورش نهادند *** نصیبی از همه کَونش ندادند
بدو گفتند روشن کن تو ما را *** چنان کین راز گردد آشکارا
چنین گفت او که این مردیست خفته *** بترک دنیی و عقبی گرفته
نه دنیا دارد و نه آخرت نیز *** که او بودست خواهان دگر چیز
ولی چه سود کان چیزیست کز عز *** بکس نرسید و نرسد نیز هرگز
پس او گر راستی ور پیچ دارد *** همه از دست داده هیچ دارد
جهانی را که چندین ضرّ و نفعست *** ببین تا حدِّ او از خفض و رفعست
بروز این جمله در چشمت نهد راست *** شبت در خشم گرداند کم و کاست
بینداز این جهان پیچ بر پیچ *** چو بر خوان جهانی هیچ بر هیچ
تو این بنهادن و برداشتن بین *** ز هیچی این همه پنداشتن بین
طریقت چیست نقد جان فکندن *** که خود را در غلط نتوان فکندن
چو چشمت نیست دایم در غلط باش *** که نقش راه زن آمد ز نقّاش
اگرچه دردِ بی اندازه هستست *** بکلی کی دهد معشوق دستست
که تا عاشق بوَد پیوسته سوزان *** وزو پیوسته معشوقش فروزان
همه کس را چو در خوردست معشوق *** بکلی کی رسد هرگز بمخلوق
نباشد آگهی در خورد ما را *** ز شوق او بماند درد مارا
توئی عاشق ترا بِه دل که سوزد *** تو دل میسوز تا او میفروزد
اگر داری سر این گر نداری *** جز این ره هیچ ره دیگر نداری
درو معدوم شو ای گشته موجود *** تو واو در نمیگنجد چه مقصود
عطار » الهی نامه » بخش هفدهم » (۴) حکایت جواب آن شوریده حال در کار جهان
یکی پرسید آن شوریدهجان را *** که چون میبینی این کار جهان را
چنین گفت این جهان پُر غم و رنج *** به عینه آیدم چون نطعِ شطرنج
گهی آرایشی بیند بصف در *** گهی بر هم زنندش چون دو صفدر
یکی را میبرند از خانه خویش *** دگر را مینهند آن خانه در پیش
گهی بر شه درآیند از حوالی *** به صد زاری کنندش خانه خالی
چنین پیوسته تا آنگه که دانند *** که این نطع مزخرف برفشانند
چنان لهو و لعب کردست مغرور *** شدی مشغولِ مال و ملک و منشور
تو شهبازی، گشاده کن پر و بال *** بپر زین دامگاه لعب اطفال
عطار » مصیبت نامه » بخش سیزدهم » بخش ۴ - الحكایة و التمثیل
سایلی خفاش را گفت ای ضعیف *** بیخبر ماندی ز خورشید شریف
ای همه روزت شب تیره شده *** از فروغی چشم تو خیره شده
در شب تیره بسی گردیده تو *** رشته تائی روشنی نادیده تو
گر تو با خورشید میآمیزئی *** از فروغ او چنین نگریزئی
چند در سوراخها سازی وطن *** در نگر در آفتاب موج زن
تا ببینی آفتاب آتشین *** ذره با او شوی خلوت نشین
ای عجب خفاش گفت ای بیخبر *** من چه خواهم کرد خورشید و قمر
آفتابی را که خواهد شد سیاه *** وز غروبش بر لوش دادند راه
روی زرد و جامه ماتم به بر *** در تک و پوئی بمانده در به در
تشنه تر از دیگران صد باره او *** وز شفق آغشته خونخواره او
گر چنین خورشید ناید در نظر *** گو میا چون هست خورشیدی دگر
تو مخسب ای مرد یک شب زنده دار *** تا بشب خورشید بینی آشکار
روز من ای مرد غافل هر شبست *** کآفتاب ینزل اللّه در شبست
چون پدید آید بشب آن آفتاب *** خلق عالم را کند مشغول خواب
آفتاب از عکس چندانی ضیا *** روی در پوشد به جلباب حیا
در گریز آید ز تشویر ای عجب *** روز و شب خوش میکند از بیم شب
لیک هرکو همچو من محرم بود *** آفتابش در شب ماتم بود
چون چنین خورشید در شب حاصلست *** گر زکوری میبخسبی مشکلست
من نخفتم جمله شب تا بروز *** گرد آن خورشید میپرم ز سوز
چون نماید روی خورشید مجاز *** ما بظلمت آشیان کردیم باز
چون بشب نقدست خورشید اله *** آن چنان خورشید دیدن نیست راه
گر چو بازان همتی آری بدست *** دست سلطانت بود جای نشست
ور چو پشه باشی از دون همتی *** همچو پشه باشی از بیحرمتی
لاجرم چون پشه نقصان باشدت *** بود با نابود یکسان باشدت
غزل ۴ حافظ
صبا به لُطف بگو آن غزالِ رَعنا را *** که سر به کوه و بیابان تو دادهای ما را
شِکرفُروش که عمرَش دراز باد چرا *** تَفَقُّدی نکُند طوطیِ شِکرخا را؟
غرورِ حُسنت اجازَت مَگَر نداد اِی گُل *** که پُرسِشی نکُنی عَندَلیب شیدا را؟
به خُلق و لطف توان کرد صیدِ اهلِ نظر *** به بند و دام نگیرند مرغِ دانا را
ندانم از چه سبب رنگِ آشنایی نیست *** سَهیقَدانِ سیَهچشمِ ماهسیما را
چو با حبیب نِشینی و باده پِیمایی *** به یاد دار مُحِبّانِ بادپیما را
جُز این قَدَر نَتوان گفت در جَمالِ تو عیب *** که وضع مِهر و وفا نیست رویِ زیبا را
در آسمان نه عجب گَر به گفته حافظ *** سُرودِ زُهره به رقص آورد مسیحا را
غزل ۲ حافظ
صلاحِ کار کجا و منِ خراب کجا *** ببین تفاوتِ رَه کز کجاست تا به کجا
دلم ز صومعه بگرفت و خِرقِه سالوس *** کجاست دِیرِ مُغان و شرابِ ناب کجا
چه نسبت است به رندی صَلاح و تقوا را *** سماعِ وَعظ کجا نغمه رَباب کجا
ز رویِ دوست دلِ دشمنان چه دریابد؟ *** چراغِ مُرده کجا شمعِ آفتاب کجا
چو کُحلِ بینشِ ما خاکِ آستانِ شماست *** کجا رویم بفرما ازین جناب کجا
مَبین به سیبِ زَنَخدان که چاه در راه است *** کجا همی رَوی ای دل بدین شتاب کجا
بِشُد! که یادِ خوشش باد روزگارِ وصال *** خود آن کِرِشمه کجا رفت و آن عِتاب کجا؟
قرار و خواب ز حافظ طمع مدار ای دوست *** قرار چیست صبوری کدام و خواب کجا؟
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲ - عاشق شدن پادشاه بر کنیزک رنجور و تدبیر کردن در صحت او
بشنوید ای دوستان این داستان *** خود حقیقت نقد حال ماست آن
بود شاهی در زمانی پیش ازین *** ملک دنیا بودش و هم ملک دین
اتفاقا شاه روزی شد سوار *** با خواص خویش از بهر شکار
یک کنیزک دید شه بر شاهراه *** شد غلام آن کنیزک پادشاه
مرغ جانش در قفس چون میتپید *** داد مال و آن کنیزک را خرید
چون خرید او را و برخوردار شد *** آن کنیزک از قضا بیمار شد
آن یکی خر داشت و پالانش نبود *** یافت پالان گرگ خر را در ربود
کوزه بودش آب مینامد بدست *** آب را چون یافت خود کوزه شکست
شه طبیبان جمع کرد از چپ و راست *** گفت جان هر دو در دست شماست
جان من سهلست جان جانم اوست *** دردمند و خستهام درمانم اوست
هر که درمان کرد مر جان مرا *** برد گنج و در و مرجان مرا
جمله گفتندش که جانبازی کنیم *** فهم گرد آریم و انبازی کنیم
هر یکی از ما مسیح عالمیست *** هر الم را در کف ما مرهمیست
گر خدا خواهد نگفتند از بطر *** پس خدا بنمودشان عجز بشر
ترک استثنا مرادم قسوتیست *** نه همین گفتن که عارض حالتیست
ای بسا ناورده استثنا به گفت *** جان او با جان استثناست جفت
هرچه کردند از علاج و از دوا *** گشت رنج افزون و حاجت ناروا
آن کنیزک از مرض چون موی شد *** چشم شه از اشک خون چون جوی شد
از قضا سرکنگبین صفرا فزود *** روغن بادام خشکی مینمود
از هلیله قبض شد اطلاق رفت *** آب آتش را مدد شد همچو نفت
سعدی » بوستان » باب هشتم در شکر بر عافیت » بخش ۲ - حکایت
جوانی سر از رای مادر بتافت *** دل دردمندش به آذر بتافت
چو بیچاره شد پیشش آورد مهد *** که ای سست مهر فراموش عهد
نه گریان و درمانده بودی و خرد *** که شبها ز دست تو خوابم نبرد؟
نه در مهد نیروی حالت نبود *** مگس راندن از خود مجالت نبود؟
تو آنی کز آن یک مگس رنجهای *** که امروز سالار و سرپنجهای
به حالی شوی باز در قعر گور *** که نتوانی از خویشتن دفع مور
دگر دیده چون برفروزد چراغ *** چو کرم لحد خورد پیه دماغ؟
چو پوشیده چشمی ببینی که راه *** نداند همی وقت رفتن ز چاه
تو گر شکر کردی که با دیدهای *** وگر نه تو هم چشم پوشیدهای
معلم نیاموختت فهم و رای *** سرشت این صفت در نهادت خدای
گرت منع کردی دل حق نیوش *** حقت عین باطل نبودی به گوش
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۲ - جامی که قوی شکسته حال است
جامی که قوی شکسته حال است *** وز دست زمانه پایمال است
چون فال زنان ناخردمند *** گرد آورده ست مهره ای چند
باشد نظر خجسته فالی *** افتد به چنان شکسته حالی
یارب به مسبحان افلاک *** صادق نفسان عالم پاک
کین سبحه که جمله تاب و پیچ است *** هر چند که در حساب هیچ است
با اهل صفاش رو به ره دار *** وز دست معاندان نگهدار
غزل ۲ سلمان ساوجی
امشب من و تو هر دو، مستیم، ز می اما *** تو مست می حسنی، من، مست می سودا
از صحبت من با تو، برخاست بسی فتنه *** دیوانه چو بنشیند، با مست بود غوغا
آن جان که به غم دادم، از بوی تو شد حاصل *** وان عمر که گم کردم، در کوی تو شد پیدا
ای دل! به ره دیده، کردی سفر از پیشم *** رفتی و که میداند، حال سفر دریا؟
انداخت قدت دل را، بشکست به یکباره *** چون نشکند آخر نی، افتاد از آن بالا؟
تا چند زنم حلقه؟ در خانه به غیر از تو *** چون نیست کسی دیگر، برخیز و درم بگشا
از بوی تو من مستم، ساقی مدهم ساغر *** بگذار که میترسم، از درد سر فردا
در رهگذر مسجد، از مصطبه بگذشتم *** رندی به کفم برزد، دامن، که مرو ز اینجا
نقدی که تو میخواهی، در کوی مسلمانی *** من یافتهام سلمان؟ در میکده ترسا
قصیده ۲ ملک الشعراء بهار
فریاد از این جهان و از این دنیا *** وین رسم ناستوده نازیبا
برباد رفته قاعده موسی *** و از یاد رفته توصیه عیسی
توراه گشته توریه بدعت *** انجیل گشته واسطه دعوا
خُلق محمدی شده مستنکر *** دستور ایزدی شده مستثنی
هامون به خود نبیند جزکوشش *** دریا به خود نبیند جز غوغا
گرد قتال خیزد از این هامون *** طوفان مرگ خیزد از این دربا
بر ماهتاب، تیر زند کتان *** بر آفتاب، تیغ کشد حربا
خون میچکد زکلک سیاسیون *** جان میطپد ز رای ذویالارا
جور و فساد سرزده درگیتی *** صلح و سدادگم شده از دنیا
قومی پلنگ خوی ز هرگوشه *** درهم فتادهاند پلنگآسا
گرگان آدمی رخ و آدمخوار *** دیوان آهنین دل و آهنخا
آن خون این مکد ز ره پلتیک *** این جان آن کند به ره یاسا
ملک خدای گشته دو صدپاره *** هر ملک را گروهی گنجآرا
وآنکه به خیره بر زبر هرگنج *** میران نشستهاند چو اژدرها
هریک به دل گرفته بسی امید *** هریک به سر نهفته بسی سودا
هر ساعتی به آرزوی این قوم *** صد جوی خون روان شد ازصحرا
اوکام دل نیافته وز هر سوی *** بینی نشسته با دل خون پالا
چندین هزار مادر بیفرزند *** چندین هزار بچه بیبابا
ای خود بر نهاده پی پرخاش *** وی تیغ برکشیده پی هیجا
این خون پاک ملت یزدان است *** چندین چنین چهپزی بیپروا
این باغ ایزد است و درختانش *** با دست حق دمیده چنین زیبا
ای خیره باغ را چه زنی آتش *** وی خر درخت را چهخوری بیجا
مشکن درخت یزدان را مشکن *** منما تهی گلستان را، منما
هان ای حکیم چندکنی لابه ***هان ای ادیب چند کنی غوغا
لابه به پیش کور نیارد مرد *** غوغا به پیش کر نکند دانا
مردم کرند نیمی و نیمی کور *** ازکور وکر، چه خواهی جز حاشا
آنکو شنید، باد بر او نفرین *** گر خود شنید وکارنبست آن را
وانکو بدید، باد بر او توبیخ *** گر زانکه دید و بار نبست آنجا
قطعه ۲ ملک الشعراء بهار
باشدکه پای سفله به گنجی فرو رود *** زان گنج، قیمتی نفزاید لئیم را
بیقیمت است گرچه به زر برکشی لئیم *** ارزنده است اگر بفروشی کریم را
هرگز بهای خر نفزاید به نزد عقل *** گر برنهی به خر طبق زرّ و سیم را
غزل ۲ فرخی یزدی
دوش یارم زد چو بر زلف پریشان شانه را *** موبهمو بگذاشت زیر بار دلها شانه را
نیست عاقل را خبر از عالم دیوانگی *** گر ز نادانی ملامت میکند، دیوانه را
در عزای عاشق خود شمع سوزد تا به حشر *** خوب معشوق وفاداری بود، پروانه را
جز دل سوراخ سوراخش نبود از دست شیخ *** دانهدانه چون شمردم سبحه صد دانه را
این بنای داد یارب چیست کز بیداد آن *** دادها باشد به گردون محرم و بیگانه را
از در و دیوار این عدلیه بارد ظلم و جور *** محو باید کرد یکسر این عدالتخانه را
غزل ۲۰ حافظ
وزه یک سو شد و عید آمد و دلها برخاست *** می ز خُمخانه بهجوش آمد و میباید خواست
نوبه زهدفروشانِ گرانجان بگذشت *** وقتِ رندی و طرب کردنِ رندان پیداست
چه ملامت بُوَد آن را که چنین باده خورَد؟ *** این چه عیب است بدین بیخردی؟ وین چه خطاست؟
بادهنوشی که در او روی و ریایی نَبُوَد *** بهتر از زهدفروشی که در او روی و ریاست
ما نه رندانِ ریاییم و حریفانِ نفاق *** آنکه او عالِم سِرّ است، بدین حال گواست
فرضِ ایزد بگزاریم و به کس بد نکنیم *** وان چه گویند روا نیست، نگوییم رواست
چه شود گر من و تو چند قدح باده خوریم؟ *** باده از خونِ رزان است، نه از خون شماست
این چه عیب است کز آن عیب، خلل خواهد بود؟ *** ور بُوَد نیز چه شد؟ مردم بیعیب کجاست؟
سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایت شماره ۲۰
گدایی هول را حکایت کنند که نعمتی وافر اندوخته بود.
یکی از پادشاهان گفتش: همینمایند که مالِ بیکران داری و ما را مهمّی هست، اگر به برخی از آن دستگیری کنی چون ارتفاع رسد وفا کرده شود و شُکر گفته.
گفت: ای خداوندِ روی زمین! لایقِ قَدرِ بزرگوارِ پادشاه نباشد دستِ همّت به مالِ چون من گدایی آلوده کردن که جو جو به گدایی فراهم آوردهام.
گفت: غم نیست که به کافر میدهم، اَلْخَبیثاتُ لِلْخَبیثین.
گر آبِ چاهِ نَصرانی نه پاک است *** جهودِ مُرده میشویی چه باک است؟
قالوُا عَجِینُ الْکِلْسِ لَیْسَ بِطاهِرٍ *** قُلْنا نَسُدُّ بِهِ شُقوُقَ الْمَبْرَزِ
شنیدم که سر از فرمانِ ملک باز زد و حُجَّت آوردن گرفت و شوخچشمی کردن.
بفرمود تا مَضمونِ خِطاب از او به زجر و توبیخ مُخَلَّص کردند.
به لطافت چو برنیاید کار *** سر به بیحرمتی کِشَد ناچار
هرکه بر خویشتن نبخشاید *** گر نبخشد کسی بر او، شاید
رباعی ۲۰ خیام
پیش از من و تو لیل و نهاری بودهست *** گردنده فلک نیز به کاری بوده است
هر جا که قدم نهی تو بر روی زمین *** آن مردمک چشم نگاری بودهست
رباعی ۲۰ ابوسعید ابوالخیر
در دیده به جای خواب، آب است مرا *** زیرا که به دیدنت شتاب است مرا
گویند بخواب تا به خوابش بینی *** ای بیخبران! چه جای خواب است مرا؟
غزل ۲۲ حافظ
چو بشنوی سخنِ اهلِ دل، مگو که خطاست *** سخنشناس نهای جان من خطا این جاست
سرم به دنیی و عقبی فرو نمیآید *** تبارک الله ازین فتنهها که در سرِ ماست
در اندرونِ منِ خستهدل ندانم کیست *** که من خموشم و او در فغان و در غوغاست
دلم ز پرده برون شد کجایی ای مطرب؟ *** بنال، هان که از این پرده کارِ ما به نواست
مرا به کارِ جهان هرگز التفات نبود *** رخِ تو در نظرِ من چنین خوشش آراست
نخفتهام ز خیالی که میپزد دلِ من *** خمارِ صد شبه دارم شرابخانه کجاست؟
چنین که صومعه آلوده شد ز خونِ دلم *** گَرَم به باده بشویید حق به دستِ شماست
از آن به دیرِ مغانم عزیز میدارند *** که آتشی که نمیرد همیشه در دلِ ماست
چه ساز بود که در پرده میزد آن مطرب *** که رفت عمر و هنوزم دماغ پُر ز هواست
ندای عشق تو دیشب در اندرون دادند *** فضایِ سینه حافظ هنوز پر ز صداست
قصیده ۲۲ خاقانی
تا جهان است از جهان اهل وفائی برنخاست *** نیک عهدی برنیامد، آشنائی برنخاست
گوئی اندر کشور ما بر نمیخیزد وفا *** یا خود اندر هفت کشور هیچ جائی برنخاست
خون به خون میشوی کز راحت نشانی مانده نیست *** خود به خود می ساز کز همدم وفائی برنخاست
از مزاج اهل عالم مردمی کم جوی از آنک *** هرگز از کاشانه کرکس همائی برنخاست
باورم کن کز نخستین تخم آدم تاکنون *** از زمین مردمی مردم گیائی برنخاست
وحشتی داری برو با وحش صحرا انس گیر *** کز میان انس و جان وحشت زدائی برنخاست
کوس وحدت زن درین پیروزه گنبد کاندراو *** از نوای کوس وحدت به نوائی برنخاست
درنورد از آه سرد این تخت نرد سبز را *** کاندر او تا اوست خصل بیدغائی برنخاست
میل در چشم امل کش تا نبیند در جهان *** کز جهان تاریکتر زندان سرائی برنخاست
از امل بیمار دل را هیچ نگشاید از آنک *** هرگز از گوگرد تنها کیمیائی برنخاست
از کس و ناکس ببر خاقانی آسا کز جهان *** هیچ صاحب درد را صاحب دوائی برنخاست
غزل ۲۰۰ صائب تبریزی
جا به عرش دوش خود دادم سبوی باده را *** فرش کردم در ره می دامن سجاده را
چون سبو تا هست نم از زندگی در پیکرت *** دستگیری کن می آشامان عاشق باده را
این سخن را سرو می گوید به آواز بلند *** جامه از پیکر بروید مردم آزاده را
روز و شب از صافی خاطر کدورت می کشم *** ما چه می کردیم چون آیینه لوح ساده را؟
نقطه قاف قناعت دانه من گشته است *** بال عنقا بادزن زیبد من افتاده را
زهد و مستی را به هم پیوند جانی داده ام *** بسته ام بر دامن خم دامن سجاده را
صائب آن ابرو کمان رو بر هدف افکند تیر *** دیگر از بهر چه داری سینه بگشاده را؟
رباعی ۲۰۰ ابوسعید ابوالخیر
من زنده و کس بر آستانت گذرد؟ *** یا مرغ به گرد سر کویت بپرد؟
خار گورم شکسته در چشم کسی *** کو از پس مرگ من به رویت نگرد
غزل ۲۰۰ عراقی
تا کی از دست فراق تو ستمها بینیم؟ *** هیچ باشد که تو را بار دگر وابینیم
دل دهیم، از سر زلف تو چو بویی یابیم *** جان فشانیم، اگر آن رخ زیبا بینیم
روی خوب تو که هر دم دگران میبینند *** چه شود گر بگذاری تو دمی ما بینیم؟
ما که دور از تو ز هجرانت به جان آمدهایم *** از فراق تو بگو: چند بلاها بینیم؟
خورد زنگار غمت آینه دل به فسوس *** نیست ممکن که جمال تو در آنجا بینیم
گم شد آخر دل ما، بر در تو آمدهایم *** تا بود کان دل گمکرده خود وابینیم
گر بیابیم دلی، بر سر کویت یابیم *** ور ببینیم رخی، در دل بینا بینیم
روی بنمای، که امروز ندیدیم رخت *** ای بسا حسرت و اندوه که فردا بینیم!
روی زیبای تو، ای دوست، به کام دل خویش *** تا عراقی بنمیرد نه همانا بینیم
غزل ۱۹۴ عراقی
گر ز شمعت چراغی افروزیم *** خرمن خویش را بدان سوزیم
در غمت دود آن به عرش رسد *** آتشی، کز درون برافروزیم
آفتاب جمال بر ما تاب *** زانکه ما بیرخت سیه روزیم
تا ببینیم روی خوبت را *** از دو عالم دو دیده بردوزیم
مایه جان و دل براندازیم *** به ز عشقت چه مایه اندوزیم؟
همچو طفلان به مکتب حسنت *** ابجد عشق را بیاموزیم
در غم عشق اگر رود سر ما *** ای عراقی، برو، که بهروزیم
رباعی ۱۱۹ ابوسعید ابوالخیر
زآن می خوردم که روح پیمانه اوست *** زآن مست شدم که عقل دیوانه اوست
دودی به من آمد آتشی با من زد *** زآن شمع که آفتاب پروانه اوست
رضیالدین آرتیمانی » گوهر عشق
الهی سوختم بیغم الهی *** کرامت کن نم اشکی و آهی
چه اشک، اشکی که چون ریزد ز مژگان *** شود دامان ازو رشک گلستان
چه آه آهی که چون از دل زند سر *** بسوزاند دل یاقوت احمر،
دل بیعشق بر جان بس گران است *** سر بیشور مشتی استخوان است
تو را خلد و مرا باغ و چمن عشق *** تو را حور و مرا گور و کفن عشق
ز عشق از هر چه برتر میتوان شد *** خدا گر نه، پیمبر میتوان شد
اگر یزدان پاک از لات عشق است *** جهان را قاضی الحاجات عشق است
نداند عقل راه خانه عشق *** که عقل کل بود دیوانه عشق
خراب عشق آبادی ندارد *** بد و نیک و غم و شادی ندارد
نداند دوست از دشمن گل از خار *** برش یکسان بود تسبیح و زنار
ز لذتهای عالم گر کنم یاد *** به جز خون جگر چشمم مبیناد
مبادا مرهم داغم جز آتش *** رضی خواهی بعالم گر دلی خوش
قصیده ۱۱۴ خاقانی » مطلع سوم
بخ ای بخت و خه خه ای دل دار *** هم وفادار و هم جفا بردار
من تو را زان سوی جهان جویان *** تو بدین سو سرم گرفته کنار
طفل میخواندمت، زهی بالغ *** مست میگفتمت، زهی هشیار
من تو را طفل خفته چون خوانم *** که تویی خواب دیده بیدار
یا شبانگه لقات چون دانم *** تو چنین تازه صبح صادق وار
دست بر سر زنی گرت گویم *** کن بهین عمر رفته باز پس آر
ور تو خواهی در اجری امسال *** آوری خط محو کرده پار
هر چه بخشم به دست مزد از من *** نپذیری و بس کنی پیکار
من ز بیکاری ارچه در کارم *** به سلاح تو میکنم پیکار
سر نیزه زد آسمان در خاک *** که تویی آفتاب نیزه گذار
شهره مرغی به شهر بند قفس *** قفس آبنوس لیل و نهار
طیرانت چو دور فکرت من *** بر ازین نه مقرنس دوار
عهد نامه وفات زیر پر است *** گنج نامه بقات در منقار
دانه از خوشه فلک خوردی *** که به پرواز رستی از تیمار
تشنه دارند مرغ پروازی *** که چو سیراب گشت ماند از کار
تو ز آب حیات سیرابی *** که چو ماهی در آبی از پروار
هدهدی کز عروس ملک مرا *** خبر آور تویی و نامه سپار
گلبن تازهای و نیست تو را *** چون گل نخل بند تیزی خار
شاه باز سپید روزی از آنک *** شویی از زاغ شب سیاهی قار
اینت شه باز کز پی چو منی *** صید نسرین کردهای نهمار
که مرا در سه ماه با دو امام *** به یکی سال دادهای دیدار
دو امام زمان، دو رکن الدین *** دو قوی رکن کعبه اسرار
به موالات این دو رکن شریف *** هم تمسک کنم هم استظهار
که به عمر دراز هست مرا *** خدمت هر دو رکن پذرفتار
آری این دولتی است سال آورد *** چه عجب سال دولت آرد بار
دو فتوح است تازه در یک وقت *** دو لطیفه است سفته در یک تار
هر دو رکن جهان مرد میاند *** آدمی مجتبی و عیسی یار
هر دو رکن افسر وجود آرای *** هر دو رکن اختر سعود نگار
شدم از سعد اتصال دو رکن *** خالالسیر ز آفت اشرار
این چو رکن هوا لطافت پاش *** و آن چو رکن زمین خلافت دار
وهم این رکن چون مقوم روح *** چار ارکان جسم را معیار
کلک آن رکن چون مهندس عقل *** پنج دکان شرع را معمار
این زخوی حاکمی ملک عصمت *** و آن ز ری عالمی فلک مقدار
نام خوی زین چو روی ری تازه *** کار ری ز آن چو نقد خوی به عیار
روی این در ری آفتاب اشراق *** خوی او در خوی او رمزد آثار
رکن خوی حبر شافعی توفیق *** رکن ری صدر بوحنیفه شعار
با وجود چنین دو حجت شرع *** ری و خوی کوفه دان و مصر شمار
هاری از حلم رکن خوی در تب *** هان خوی سردش آنک آب بحار
ری از آن رکن مصر ریان است *** اوست ریان ز علم و هم ناهار
این حدیث نبی کند تلقین *** وان علوم رضی کند تکرار
مجلس هر دو رکن را خوانند *** کعب احبار و کعبه اخبار
هر دو فتاح و رمز را مفتاح *** هر دو سردار و علم را بندار
دو علی عصمت و دو جعفر جاه *** این یکی صادق آن دگر طیار
وز سوم جعفر ار سخن رانم *** بر مک از آن خویش دارد عار
هر دو از هیبت و هبت به دو وقت *** همچو گل خاضع و چو مل جبار
هر دو برجیس علم و کیوان حلم *** هر دو خورشید جود و قطب وقار
خود بر این هر دو قطب میگردد *** فلک شرع احمد مختار
شرع را زین دو قطب نیست گزیر *** که فلک راست بر دو قطب مدار
هر دو چون کوه و گنج خانه علم *** هر دو بحر از درون ول زخار
بحر در کوه بین کنون پس از آنک *** کوه در بحر دیدهای بسیار
هر دو زنبور خانه شهوات *** کرده غارت چو حیدر کرار
چون علی کاینه نگاه کند *** دو علی بین به علم وحی گزار
هر دو رکنند راعی دل من *** عمر آن بین مراعی عمار
این به تبریز ز آب چشمه خضر *** کرده جلاب جان و من ناهار
آن بری قالب مرا چو مسیح *** داد تریاک و روح من بیمار
این مرا زائر، آن مرا عائذ *** این مرا مخلص، آن مرا دل دار
چه عجب کامده است ذو القرنین *** به سلام برهمنی در غار
بر در پیر شاه مرو گشای *** ارسلان آمد و ندادش بار
شاه سنجر شدی به هر هفته *** به سلام دو کفش گر یک بار
شمس نزد اسد رود مادام *** روح سوی جسد رود هموار
ذره را آفتاب بنوازد *** گر برش قدر نیست در مقدار
کنم از حمد و مدح این دو امام *** ری و خوی را ز محمدت دو ازار
به خدایی که هم ز عطسه خوک *** موش را در جهان کند دیدار
که کرمشان به عطسه ماند راست *** کید الحمد واجب آخر کار
گرچه قبله یکی است خاقانی *** روی و خوی دان دو قبلهٔ زوار
ربع مسکو ز شکر پر کردی *** هم نشد گفته عشری از اعشار
من به ری مکرمی دگر دارم *** بکر افلاک و حاصل ادوار
صدر مشروح صدر تاج الدین *** کوست صدر صدور و فخر کبار
چون خط جود خوانی از اشراف *** چون دم زهد رانی از اخیار
تاج را طوق دار و مملو کند *** مالک طوق و مالک دینار
تیر گردون دهان گشاده بماند *** پیش تیغ زبانش چون سوفار
خلف صالح امین صالح *** که سلف را به ذات اوست فخار
حبر اکرم هم اسطقس کرم *** نیر اعظم، آیت دادار
هو روح الوری و لاتعجب *** فالیواقت مهجة الاحجار
دل پاکش محل مهر من است *** مهر کتف نبی است جای مهار
مهر او تازیم ز مصحف دل *** چون ده آیت نیفکنم به کنار
تاج دین جعفر و امین یحیی است *** این بهین درج و آن مهینه شمار
تاج دین صاعد و امین عالی است *** سر کتاب و افسر نظار
هست امین چار حرف و تاج سه حرف *** بسم بین هر سه حرف والله چار
این یمین مراست جای یمین *** وان یسار مراست حرز یسار
شمس ملک آمد و ظلال ملوک *** عید گوهر شد و هلال تبار
امدح العید والهلال معا *** بقریض نتیجة الافکار
مذ رایت الهلال فی سفری *** صرت افدی اهلة الاسفار
تا به رویش گرفتهام روزه *** جز به یادش نکردهام افطار
کنت بالری فاستقت غللی *** من غوادی سحابه مدرار
و ارتفاعی به فیض همته *** کارتفاع الریاض بالامطار
لوقضی بالنوال لی وطرا *** قضیت بالثناله اوطار
زنده مانداز تعهد چو منی *** نام او بالعشی و الابکار
آهو ار سنبل تتار چرید *** نه به مشک است زنده نام تتار
تاری از رای او چو بغداد است *** از عزیزی به کرخ ماند خوار
بل که تاز آن عزیز ری مصر است *** خوار صد قاهره است و قاهره خوار
اوست عیسی و من حواری او *** که حیاتم دهد به حسن جوار
خود ندارد حواری عیسی *** روز کوری و حاجت شب تار
خصم خواهد که شبه او گردد *** شبه عیسی کجا رود بر دار
نیک داند که فحل دورانم *** دلم از چرخ ماده طبع افکار
نشکند قدر گوهر سخنم *** نظم هر دیو گوهر مهذار
سگ آبی کدام خاک بود *** که برد آب قندز بلغار
منم امروز سابق الفضلین *** نتوان گفت لاحقند اغیار
که غبار براق من بر عرش *** میرود وین خسان حسود غبار
این جدل نیست با نوآمدگان *** که ز دیوان من خورند ادرار
بل مرا این مراست بار قدما *** که مجلی منم در این مضمار
همه دزدان نظم و نثر مننند *** دزد را چو ننهد محل نقار
لیک دزدی که شوختر باشد *** بانگ دزدان برآورد ناچار
لیک غماز اوست نطق چنانک *** عطسه دزد و سرفه طرار
گرچه حاسد به خاطرم زنده است *** خاطرم کشت خواهد او را زار
مار صد سال اگر که خاک خورد *** عاقبت خورد خاک باشد مار
این قصیده ز جمع سبعیات *** ثامنه است از غرایب اشعار
از در کعبه گر درآویزند *** کعبه بر من فشاندی استار
زد قفانبک را قفائی نیک *** وامرء القیس را فکند از کار
کردم اطناب و گفتهاند مثل *** حاطب اللیل مطنب مکثار
آخر نامه نام تاج کنم *** که عسل باشد آخر انهار
هست طومار شکل جوی به خلد *** چار جوی بهشت از این طومار
مردم مطلق است از آن نامش *** آخر است از صحیفة الاذکار
عذر من بین در آخر قرآن *** لفظ الناس را مکن انکار
تا به روز قیام یاد تو باد *** واهب الروح، وارث الاعمار
دو بیتی ۱۱۴ باباطاهر
کافرم گر منی آلاله کارم *** کافرم گر منی آبش بدارم
کافرم گر منی نامش برم نام *** دو صد داغ دل از آلاله دارم
قصیده ۲۷۶ ملک الشعراء بهار » راز طبیعت
دوش در تیرس عزلت جانفرسایی *** گشت روشن دلم از صحبت روشنرایی
هرچهپرسیدم ازآن دوست مراداد جواب *** چه به از لذت هم صحبتی دانایی
آسمان بود بدانگونه که از سیم سپید *** میخها کوفته باشد به سیه دیبایی
یا یکی خیمه صد وصله که از طول زمان *** پاره جایی شده و سوخته باشد جایی
گفتم از رازطبیعت خبرت هست؟ بگو *** منتهایی بودش، یا بودش مبدایی؟
گفت از اندازه ذرات محیطش چه خبر؟ *** حیوانی که بجنبد به تک دریایی
گفتم آن مهر منور چه بود؟ گفت: بود *** در بر دهر، دل سوخته شیدایی
گفتماین گویمدورکهزمینخوانی چیست؟ *** گفت سنگی است کهن خورده برو تیپایی
گفتم این انجم رخشنده چه باشد بهسپهر *** گفت: بر ریش طبیعت، تف سربالایی
گفتمش هزل فرو نه سخن جد فرمای *** کفت: والاتر از این دنیی دون دنیایی
گفتمش قاعدهٔ حرکت واین جاذبه چیست؟ *** کفت: از اسرار شکآلود ازل ایمایی
گفتم اسرار ازل چیست بگو گفت که گشت *** عاشق جلوه خود، شاهد بزمآرایی
گشت مجذوب خود و دور زد و جلوه نمود *** شد از آن جلوه به پا شوری و استیلایی
سربهسر هستی ازین عشق و ازین جاذبه خاست *** باشد این قصه ز اسرار ازل افشایی
گفتمش چیست جدال وطن و دین، گفتا *** بر یکی خوان پی نان همهمه و غوغایی
گفتم امید سعادت چه بود در عالم؟ *** گفت با بیبصری، عشق سمن سیمایی
گفتم این فلسفه و شعر چه باشد گفتا *** دست و پایی شل وانگه نظر بینایی
گفتمش مرد ریاست که بود گفت کسی *** کز پی رنج و تعب طرح کند دعوایی
گفتم از علم نظر علم یقین خیزد؟ گفت *** نظر علم و یقین نیست جز استهزایی
گفتمش چیست به گیتی ره تقوی؟ گفتا *** بهتر از مهر و محبت نبود تقوایی
گفتم آیین وفا چیست درین عالم؟ گفت *** گفته مبتذلی، یا سخن بیجایی
گفتم این چاشنی عمر چه باشد؟ گفتا *** از لب مرگ شکرخنده پرمعنایی
گفتم آن خواب گران چیست به پایان حیات *** گفت سیریست به سرمنزل ناپیدایی
گفتمش صحبت فردای قیامت چه بود؟ *** گفت کاش از پس امروز بود فردایی
گفتمش چیست بدین قاعده تکلیف بهار *** گفت اگر دست دهد عشق رخ زیبایی
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۶۷ - حکیم اینشتین
جلوه ئی میخواست مانند کلیم ناصبور *** تا ضمیر مستنیر او گشود اسرار نور
از فراز آسمان تا چشم آدم یک نفس *** زود پروازی که پروازش نیاید در شعور
خلوت او در زغال تیره فام اندر مغاک *** جلوتش سوزد درختی را چو خس بالای طور
بی تغیّر در طلسم چون و چند و بیش و کم *** برتر از پست و بلند و دیر و زود و نزد و دور
در نهادش تار و شید و سوز و ساز و مرگ و زیست *** اهرمن از سوزِ او و سازِ او جبریل و حور
من چه گویم از مقام آن حکیم نکته سنج *** کرده زردشتی ز نسل موسی و هارون ظهور
شعر ۱ زبور عجم اقبال لاهوری
میشود پرده چشمم پر کاهی گاهی *** دیدهام هردو جهان را به نگاهی گاهی
وادی عشق بسی دور و دراز است ولی *** طی شود جاده صدساله به آهی گاهی
در طلب کوش و مده دامن امید ز دست *** دولتی هست که یابی سر راهی گاهی
شعر ۱ اسرار خودی اقبال لاهوری
دی شیخ با چراغ همیگشت گرد شهر *** کز دام و دد ملولم و انسانم آرزوست
زاین همرهان سستعناصر دلم گرفت *** شیر خدا و رستم دستانم آرزوست
گفتم که یافت مینشود جستهایم ما *** گفت آنچه یافت مینشود آنم آرزوست
شعر ۱ جاویدنامه اقبال لاهوری «دیباچه»
خیال من به تماشای آسمان بود است *** بدوش ماه و به آغوش کهکشان بود است
گمان مبر که همین خاکدان نشیمن ماست *** که هر ستاره جهان است یا جهان بود است
غزل ۱۷۲ سعدی
هر آن ناظر که منظوری ندارد *** چراغ دولتش نوری ندارد
چه کار اندر بهشت آن مدعی را *** که میل امروز با حوری ندارد؟
چه ذوق از ذکر پیدا آید آن را *** که پنهان شوق مذکوری ندارد؟
میان عارفان صاحبنظر نیست *** که خاطر پیش منظوری ندارد
اگر سیمرغی اندر دام زلفی *** بماند تاب عصفوری ندارد
طبیب ما یکی نامهربانست *** که گویی هیچ رنجوری ندارد
ولیکن چون عسل بشناخت سعدی *** فغان از دست زنبوری ندارد
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۵۳ - بیا که بلبل شوریده نغمه پرداز است
بیا که بلبل شوریده نغمه پرداز است *** عروس لاله سراپا کرشمه و ناز است
نوا ز پرده غیب است ای مقام شناس *** نه از گلوی غزل خوان نه از رگ ساز است
کسی که زخمه رساند به تار ساز حیات *** ز من بگیر که آن بنده محرمراز است
مرا ز پردگیان جهان خبر دادند *** ولی زبان نگشایم که چرخ کج باز است
سخن درشت مگو در طریق یاری کوش *** که صحبت من و تو در جهان خدا ساز است
کجاست منزل این خاکدان تیره نهاد *** که هر چه هست چو ریگ روان به پرواز است
تنم گلی ز خیابان جنت کشمیر *** دل از حریم حجاز و نوا ز شیراز است
غزل ۳۵۲ سعدی
جانا هزاران آفرین بر جانت از سر تا قدم *** صانع خدایی کاین وجود آورد بیرون از عدم
خورشید بر سرو روان دیگر ندیدم در جهان *** وصفت نگنجد در بیان نامت نیاید در قلم
گفتم چو طاووسی مگر عضوی ز عضوی خوبتر *** میبینمت چون نیشکر شیرینی از سر تا قدم
چندان که میبینم جفا امّید میدارم وفا *** چشمانت میگویند «لا» ابروت میگوید «نعم»
آخر نگاهی بازکن وآن گه عتاب آغاز کن *** چندان که خواهی ناز کن چون پادشاهان بر خدم
چون دل ببردی دین مبر هوش از من مسکین مبر *** با مهربانان کین مبر لاتقتلوا صید الحرم
خار است و گل در بوستان هرچ او کند نیکوست آن *** سهل است پیش دوستان از دوستان بردن ستم
او رفت و جان میپرورد این جامه بر خود میدرد *** سلطان که خوابش میبرد از پاسبانانش چه غم
میزد به شمشیر جفا میرفت و میگفت از قفا *** سعدی بنالیدی ز ما مردان ننالند از الم
در ازل پرتوِ حُسنت ز تجلی دَم زد *** عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
جلوهای کرد رُخَت دید مَلَک عشق نداشت *** عینِ آتش شد از این غیرت و بر آدم زد
عقل میخواست کز آن شعله چراغ افروزد *** برق غیرت بدرخشید و جهان برهم زد
مدعی خواست که آید به تماشاگَهِ راز *** دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد
دیگران قرعه قسمت همه بر عیش زدند *** دل غمدیده ما بود که هم بر غم زد
جانِ عِلْوی هوسِ چاهِ زنخدان تو داشت *** دست در حلقه آن زلفِ خَم اندر خَم زد
حافظ آن روز طربنامه عشق تو نوشت *** که قلم بر سرِ اسبابِ دلِ خُرَّم زد
غزل ۳۱۸ سعدی
امشب مگر به وقت نمیخواند این خروس *** عشاق بس نکرده هنوز از کنار و بوس
پستان یار در خم گیسوی تابدار *** چون گوی عاج در خم چوگان آبنوس
یک شب که دوست فتنه خفتهست زینهار *** بیدار باش تا نرود عمر بر فسوس
تا نشنوی ز مسجد آدینه بانگ صبح *** یا از در سرای اتابک غریو کوس
لب بر لبی چو چشم خروس ابلهی بود *** برداشتن به گفته بیهوده خروس
غزل ۱۲۷۰ صائب تبریزی
شسته ام از چشمه مه رو به آبم کار نیست *** شیر مست ماهتابم با شرابم کار نیست
ماهتاب از شمع کافوری ندارد کوتهی *** با چراغ خیره چشم آفتابم کار نیست
کرده ام تر از گل شب بوی بیداری دماغ *** با نسیم غفلت ریحان خوابم کار نیست
مستم اما در پی آزار کم ظرفان نیم *** موج بی پروایم اما با حبابم کار نیست
بارها بند قبای صبح را واکرده ام *** با چنین دستی به دامان نقابم کار نیست
آسمان گو کشتی انصاف بر خشکی ببند *** ماهی ریگ روانم من، به آبم کار نیست
نسبت من با خطا دورست از فهمیدگی *** صائبم صائب به جز فکر صوابم کار نیست
غزل ۱۲۰۷ مولانا
نیمشب از عشق تا دانی چه میگوید خروس *** خیز شب را زنده دار و روز روشن نستکوس
پرها بر هم زند یعنی دریغا خواجهام *** روزگار نازنین را میدهد بر آنموس
در خروش است آن خروس و تو همی در خواب خوش *** نام او را طیر خوانی نام خود را اثر بوس
آن خروسی که تو را دعوت کند سوی خدا *** او به صورت مرغ باشد در حقیقت انگلوس
من غلام آن خروسم کو چنین پندی دهد *** خاک پای او به آید از سرواسلیوس
گَرد کفش خاک پای مصطفی را سرمه ساز *** تا نباشی روز حشر از جمله کالویروس
رو شریعت را گزین و امر حق را پاس دار *** گر عرب باشی و گر ترک و وگر سراکنوس
غزل ۱۳۲۸ صائب تبریزی
لنگر تن روح را نتواند از پرواز داشت *** موج دریا دیده را نتوان به ساحل بازداشت
ساقی ما در مروت هیچ خودداری نکرد *** نشأه انجام را در ساغر آغاز داشت
در جهان آب و گل، ویرانه ای از من نماند *** شغل خودسازی مرا از خانه سازی باز داشت
ساعد سیمین او را تا کلیم الله دید *** نسخه افسوس شد دستی که در اعجاز داشت
من چه دارم در نظر تا جان به آسانی دهم؟ *** کبک، باغ دلگشا از سینه شهباز داشت
عندلیب مست ما روزی که فارغبال بود *** هر طرف چندین کباب شعله آواز داشت
زنگ بر آیینه ام از قحط روشنگر نماند *** منت صیقل مرا محروم از پرداز داشت
یاد ایامی که در دریای بی پایان عشق *** کشتی ما بادبان از پرده های راز داشت
در غبار خط نهان چون دام زیر خاک شد *** زلف مشکینی که در هر موی چندین ناز داشت
بیش ازین صائب نمی آید ز من اخفای عشق *** شد مشبک پرده دل بس که پاس راز داشت
غزل ۱۳۹۵ مولانا
مطرب عشق ابدم زخمه عشرت بزنم *** ریش طرب شانه کنم سبلت غم را بکنم
تا همه جان ناز شود چونک طرب ساز شود *** تا سر خم باز شود گل ز سرش دور کنم
چونک خلیلی بدهام عاشق آتشکدهام *** عاشق جان و خردم دشمن نقش وثنم
وقت بهارست و عمل جفتی خورشید و حمل *** جوش کند خون دلم آب شود برف تنم
ای مه تابان شدهای از چه گدازان شدهای *** گفت گرفتار دلم عاشق روی حسنم
عشق کسی می کشدم گوش کشان می بردم *** تیر بلا می رسدم زان همه تن چون مجنم
گرچه در این شور و شرم غرقه بحر شکرم *** گرچه اسیر سفرم تازه به بوی وطنم
یار وصالی بدهام جفت جمالی بدهام *** فلسفه برخواند قضا داد جدایی به فنم
تا که رگی در تن من جنبد من سوی وطن *** باشم پران و دوان ای شه شیرین ذقنم
دم به دم آن بوی خوشش وان طلب گوش کشش *** آب روان کرد مرا ساقی سرو و سمنم
همره یعقوب شدم فتنه آن خوب شدم *** هدیه فرستد به کرم یوسف جان پیرهنم
الحق جانا چه خوشی قوس وفا را تو کشی *** در دو جهان دیده بود هیچ کسی چون تو صنم
بر بر او بربزنم گرچه برابر نزنم *** شیشه بر آن سنگ زنم بنده شیشه شکنم
پیل به خرطوم جفا قاصد کعبه شده است *** من چو ابابیل حقم یاور هر کرگدنم
صیقل هر آینهام رستم هر میمنهام *** قوت هر گرسنهام انجم هر انجمنم
معنی هر قد و خدم سایه لطف احدم *** کعبه هر نیک و بدم دایه باغ و چمنم
آتش بدخوی بود سوزش هر کوی بود *** چونک نکوروی بود باشد خوب ختنم
گر تو بدین کژ نگری کاسه زنی کوزه خوری *** سایه عدل صمدم جز که مناسب نتنم
وقت شد ای شاه شهان سرور خوبان جهان *** که به کرم شرح کنی آنک نگوید دهنم
غزل ۱۸۷۶ مولانا
بی جا شو در وحدت در عین فنا جا کن *** هر سر که دوی دارد در گردن ترسا کن
اندر قفس هستی این طوطی قدسی را *** زان پیش که برپرد شکرانه شکرخا کن
چون مست ازل گشتی شمشیر ابد بستان *** هندوبک هستی را ترکانه تو یغما کن
دردی وجودت را صافی کن و پالوده *** وان شیشه معنی را پرصافی صهبا کن
تا مار زمین باشی کی ماهی دین باشی *** ما را چو شدی ماهی پس حمله به دریا کن
اندر حیوان بنگر سر سوی زمین دارد *** گر آدمیی آخر سر جانب بالا کن
در مدرسه آدم با حق چو شدی محرم *** بر صدر ملک بنشین تدریس ز اسما کن
چون سلطنت الا خواهی بر لالا شو *** جاروب ز لا بستان فراشی اشیاء کن
گر عزم سفر داری بر مرکب معنی رو *** ور زانک کنی مسکن بر طارم خضرا کن
می باش چو مستسقی کو را نبود سیری *** هر چند شوی عالی تو جهد به اعلا کن
هر روح که سر دارد او روی به در دارد *** داری سر این سودا سر در سر سودا کن
بی سایه نباشد تن سایه نبود روشن *** برپر تو سوی روزن پرواز تو تنها کن
بر قاعده مجنون سرفتنه غوغا شو *** کاین عشق همیگوید کز عقل تبرا کن
هم آتش سوزان شو هم پخته و بریان شو *** هم مست شو و هم می بیهر دو تو گیرا کن
هم سر شو و محرم شو هم دم زن و همدم شو *** هم ما شو و ما را شو هم بندگی ما کن
تا ره نبرد ترسا دزدیده به دیر تو *** گه عاشق زناری گه قصد چلیپا کن
دانا شدهای لیکن از دانش هستانه *** بی دیده هستانه رو دیده تو بینا کن
موسی خضرسیرت شمس الحق تبریزی *** از سر تو قدم سازش قصد ید بیضا کن
غزل ۲۷۹۷ مولانا
تا بنستانی تو انصاف از جهود خیبری *** جان به جانان کی رسانی دل به حضرت کی بری
جعفر طیاروار ار آب و از گل کی رهی *** تا نخندی اندر آتش همچو زر جعفری
دل نبیند آنک باشد جسم و جان را او حجاب *** سر ندارد آنک بنهد پا در این ره سرسری
تا دو چشمت بسته باشد اندر این بازارگاه *** سخت ارزان میفروشی لیک انبان میخری
غزل ۳۵۴۱ صائب تبریزی
دست تاک از اثر نشأه صهباست بلند *** این رگ ابر ز سرچشمه میناست بلند
محمل لیلی ازین بادیه چون برق گذشت *** همچنان گردن آهو به تماشاست بلند
سطری از دفتر سرگشتگی مجنون است *** گردبادی که ازین دامن صحراست بلند
جرأت خصم شود از سپر عجز افزون *** خار از افتادگی آبله پاست بلند
با تو خورشید فلک یوسف چاهی باشد *** پایه حسن تو بنگر چه قدرهاست بلند
گرد کلفت چه خیال است کند قامت راست؟ *** در حریمی که کله گوشه میناست بلند
به تماشای سر زلف نخواهی پرداخت *** گر بدانی که چه مقدار شب ماست بلند
جای رحم است نه غیرت، که بود شاهد عجز *** دست هرکس که درین قلزم خضر است بلند
دست بی حاصل ما صائب اگر کوتاه است *** دامن دولت آن زلف چلیپاست بلند
غزل ۲۵۳۹ صائب تبریزی
هر که اوقات گرامی صرف خودسازی کند *** خانه اش سازست چون جان خانه پردازی کند
همچو اخگر زود خاکسترنشین خواهد شدن *** هر سبک مغزی که چون آتش سرافرازی کند
هر که خواهد بر سر زانوی خوبان جای خود *** به که چون آیینه چندی خانه پردازی کند
غوطه در خون شفق زد مهر از تیغ زبان *** این سزای آن که با عالم زبان بازی کند
آهوان را وحشت مجنون زوحشت توبه داد *** چون بود میدان تهی هر کس سبکتازی کند
شد کف خاکستری بلبل زسوز ناله ام *** وای بر خاری که با آتش زبان بازی کند
آن که از آیینه می پوشید رخسار از حیا *** این زمان در ساغر می چهره پردازی کند
خودنمایی لازم نودولتان افتاده است *** خون چو گردد مشک ناچارست غمازی کند
دلربایی شیوه هر مرغ کوته بال نیست *** نقش بندد بر زمین کبکی که شهبازی کند
بلبلان چون غنچه بر لب مهر خاموشی زنند *** در گلستانی که صائب نغمه پردازی کند
غزل ۳۲۵۹ صائب تبریزی
هرکه باریک شد از فکر، سخنور گردد *** رشته شیرازه جمعیت گوهر گردد
بیش ازین تاب ندارم، به جنون خواهم زد *** شانه تا چند در آن زلف، سراسر گردد؟
دیدنش می برد از هوش نظر بازان را *** دیده هرکه ز روی تو منور گردد
حسن در هر نظری جلوه دیگر دارد *** سخن تازه محال است مکرر گردد
صحبت زنده دلان جو که گرانقدر شود *** آب بی قیمت اگر در دل گوهر گردد
چون خس و خار درین بحر سبک کن خود را *** تا ترا موج خطر دامن مادر گردد
شوق پروانه ز مهتاب شود بیش به شمع *** تشنه تر تشنه دیدار ز کوثر گردد
از قناعت نشود هرکه توانگر صائب *** نیست ممکن به زر و سیم توانگر گردد
غزل ۳۲۹۵ صائب تبریزی
عاشق از طعنه اغیار چه پروا دارد؟ *** آتش از سرزنش خار چه پروا دارد؟
سنگ را سرمه کند نقش پی گر مروان *** پای مجنون ز خس و خار چه پروا دارد؟
سخن سرد نسیم جگر سوخته است *** از نصیحت دل افگار چه پروا دارد؟
بوی خون سنگ ره بیجگران می گردد *** سیل از وادی خونخوار چه پروا دارد؟
سر مژگان تو در کاوش دل بی پرواست *** نیشتر از رگ بیمار چه پروا دارد؟
دامن تر نکند تیره دل روشن را *** تیغ خورشید ز زنگار چه پروا دارد؟
سخن تلخ شراب است جگرداران را *** صائب از طعنه اغیار چه پروا دارد؟
غزل ۳۵۲۹ صائب تبریزی
چشم خود خواجه اگر سیر به تدبیر کند *** به ازان است که صد گرسنه را سیر کند
سالها شد دل خوش مشرب ما ویران است *** کیست در راه حق این بتکده تعمیر کند؟
تربیت یافته عشق جوانمردم من *** چرخ نامرد که باشد که مرا پیر کند!
سخن عشق اثر در دل زهاد نکرد *** نفس صبح چه با غنچه تصویر کند؟
می تواند به هم آمیزش ما و تو دهد *** آن که مهتاب و کتان را شکر و شیر کند
هیچ تشریف جهان را به از آزادی نیست *** رخت خود سرو محال است که تغییر کند
گره از موی به دندان نگشوده است کسی *** شانه چون رخنه در آن زلف گرهگیر کند؟
خسته را در جگر گرم اگر صدقی هست *** استخوان سوخته هم کار طباشیر کند
شحنه دیده وری کو، که درین فصل بهار *** هرکه دیوانه نگشته است به زنجیر کند
چشم مخمور تو در خواب جهانی را کشت *** پشت شمشیر تو کار دم شمشیر کند
همه دانند که مظلوم که و ظالم کیست *** مس بدگوهر اگر ناز به اکسیر کند
نبرد تشنگی از ریگ روان صائب آب *** در جگرسوختگان باده چه تاثیر کند؟
غزل ۵۹۳۲ صائب تبریزی
ما طالع جمعیت اسباب نداریم *** روزی که هوا هست می ناب نداریم
روی دل ما در حرم کعبه بود فرش *** در ظاهر اگر روی به محراب نداریم
فریاد که از گردش بیهوده درین بحر *** جز خار و خسی چند چو گرداب نداریم
آه قدر انداز به فرمان دل ماست *** در قبضه اگر تیغ سیه تاب نداریم
قانع به هواداری دریا چو حبابیم *** ما حوصله گوهر سیراب نداریم
چون ماهی لب بسته درین بحر پر آشوب *** اندیشه ز گیرایی قلاب نداریم
کفران بود از فتنه خوابیده شکایت *** ما شکوه ای از بخت گرانخواب نداریم
آن بلبل مستیم درین باغچه صائب *** کز شور محبت خبر از خواب نداریم
سایت نویدک برای محاسبه ابجد
حرف |
ابجد کبیر |
ابجد وسیط |
ابجد صغیر |
ا |
۱ |
۱ |
۱ |
ﺁ |
۱ |
۱ |
۱ |
أ |
۱ |
۱ |
۱ |
ب |
۲ |
۲ |
۲ |
ج |
۳ |
۳ |
۳ |
د |
۴ |
۴ |
۴ |
ه |
۵ |
۵ |
۵ |
ة |
۵ |
۵ |
۵ |
و |
۶ |
۶ |
۶ |
ز |
۷ |
۷ |
۷ |
ح |
۸ |
۸ |
۸ |
ط |
۹ |
۹ |
۰ |
ی |
۱۰ |
۱۰ |
۱ |
ئ |
۱۰ |
۱۰ |
۱ |
ي |
۱۰ |
۱۰ |
۱ |
ک |
۲۰ |
۸ |
۲ |
ك |
۲۰ |
۸ |
۲ |
ل |
۳۰ |
۶ |
۳ |
م |
۴۰ |
۴ |
۴ |
ن |
۵۰ |
۲ |
۵ |
س |
۶۰ |
۰ |
۶ |
ع |
۷۰ |
۱۰ |
۷ |
ف |
۸۰ |
۸ |
۸ |
ص |
۹۰ |
۶ |
۰ |
ق |
۱۰۰ |
۴ |
۱ |
ر |
۲۰۰ |
۸ |
۲ |
ش |
۳۰۰ |
۶ |
۳ |
ت |
۴۰۰ |
۴ |
۴ |
ث |
۵۰۰ |
۸ |
۵ |
خ |
۶۰۰ |
۰ |
۶ |
ذ |
۷۰۰ |
۴ |
۷ |
ض |
۸۰۰ |
۸ |
۸ |
ظ |
۹۰۰ |
۰ |
۰ |
غ |
۱۰۰۰ |
۴ |
۱ |
گ |
۲۰ |
۸ |
۲ |
چ |
۳ |
۳ |
۳ |
پ |
۲ |
۲ |
۲ |
ژ |
۷ |
۷ |
۷ |
ء |
۰ |
۰ |
۰ |
نظرات
ارسال یک نظر