کعبه، مسجد الحرام، مسجد الاقصی و نوروز نماد وحدت

 در سوره بقره به تغییر قبله اشاره شده است. در باب ۱ کتاب مقدس استر و در برگ ۲۲۴ کتاب زهیر و در برگ ۴۲۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه تغییر وجود دارد. منطقی این بوده که قبله مسلمانان در عربستان باشد تا مسلمانان به آن دسترسی آسان و راحت داشته باشند. در سوره بقره کلمات منطقی، قبله، دسترسی، آسان و راحت و در قصیده ۱ فضولی کلمات کعبه و آسان و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات منطق، قبله و مکیان و در ترجیع بند ۱ مولانا کلمات قبله و آسان و در شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» از بودا(ع) و در غزل ۱‍ حافظ و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی و در قصیده ۱ میلی کلمه آسان و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمه سهل و در برگ ۲۲۴ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمات سهل و آسان و در برگ ۲۴۲ کتاب الف کلمه منطقی وجود دارد. در عربستان بودن قبله محوریت قوی‌تری برای وحدت مسلمانان بوده است. در سوره بقره کلمه قوی‌تر و در قطعه ۱ سلیم تهرانی و در قصیده ۱ نظام قاری و در قصیده ۱ حزین لاهیجی و در غزل ۱۲۶۴ مولانا کلمه قوی و در باب ۱ کتاب مقدس یوشع و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در حکایت ۱۰ باب اول در سیرت پادشاهان گلستان سعدی کلمات قوی و قوت و در قصیده ۱ حافظ و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در آیه ۱:۶ کتاب مقدس نوحه و در قصیده ۱۶ عطار و در شعر ۶۱ دفتر چهارم مثنوی و معنوی مولانا و در قصیده ۲۴ خاقانی و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمه قوت و در مثنوی ۱ نسیمی و در لمعات ۱ عراقی کلمات قبله و قوت و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات قوت و کعبه و در قصیده ۴۲۲ امیر معزی کلمات قوی و کعبه و در برگ ۲۲۴ کتاب انسان از منظری دیگر کلمات کعبه و قبله و در قصیده ۱ فضولی و در تضمین ۱ فروغی بسطامی کلمه کعبه وجود دارد. منطقی این بوده که قبله مسلمانان کعبه باشد اما اول قبله بیت المقدس اعلام شده که باعث ایجاد وحدت و پیوند بین مسلمانان، مسیحیان و یهودیان شود. در سوره بقره کلمات منطقی، قبله، مسلمانان، کعبه، اما، اول، قبله، بیت المقدس، اعلام، پیوند، مسلمانان، یهود و نصاری و در خطبه ۱ نهج البلاغه کلمات کعبه و قبله و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات کعبه و دو قبله و در غزل ۱ بیدل دهلوی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمه اتحاد و در قصیده ۱ عراقی و در غزل ۲۴۲ انوری و در غزل ۱۲۳۵ مولانا کلمه مسلمان و در باب ۱ انجیل مرقس کلمه یهود و در مقاله کلمه مسیحی وجود دارد. کعبه در مکه و در مسجدالحرام قرار دارد. در مقاله به آیه ۱ سوره اسراء اشاره گردید. در آیه ۱ سوره اسراء به مسجدالحرام و مسجدالاقصی و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در قطعه ۱ پروین اعتصامی و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی و در شعر ۱ دیگر سروده‌های فرخی یزدی و در رباعی ۲۴ خیام به نوروز اشاره شده است. کعبه، مسجدالحرام، مسجدالاقصی و عید نوروز نماد وحدت هستند. اگر عبارت «کعبه مسجد الحرام، مسجد الاقصی و نوروز نماد وحدت» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۶۱۱ می‌شود. در ادامه مقاله عدد ۱۶:۱۱ ذکر شده است. معبد هیکل سلیمان بر روی تپه موریا قرار داشته ‌است. هم‌ اکنون مسجدالاقصی و قبه الصخره بر روی این تپه قرار دارند. در مثنوی ۱ نسیمی کلمات هیکل و سلیمان و در ترجیع بند ۱ شاه نعمت الله ولی کلمه هیکل و در غزل ۱ آشفته شیرازی کلمه صخره و در غزل ۱ میرزاده عشقی کلمه تپه وجود دارد. نقاشی «صخره امرتاج در یک منظره خیالی» اثر ویکتور هوگو است. در آیه‌های ۱:۶، ۲:۴، ۴:۲ و ۴:۲۲ کتاب مقدس نوحه کلمه صهیون وجود دارد. در توضیحات کوه صهیون در ویکی پدیا بیان شده: «کوه صهیون (عبری: הַר צִיוֹן هار صیون، عربی: جبل صهیون) تپه‌ای در جنوبِ غرب اورشلیم است که در خارج دیوارهای شهر قدیمی قرار دارد. پرستش‌گاه اورشلیم و بعدها مسجدالاقصی بر روی این تپه ساخته شده‌اند. داود پادشاه اسرائیل بر کوه صهیون دفن شده‌است و برای یهودیان مکانی مقدس است. جنبش ملی‌گرای صهیونیسم نام خود را از این مکان به وام گرفته‌است. از کوه صهیون در استعاره به معادل انجیلی اورشلیم و سرزمین مقدس نیز یاد می‌شود.» در توضیحات صهیونیسم در ویکی‌پدیا بیان شده مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال ۷۵ قطعنامه‌ای را با ۷۵ رای موافق به تصویب رساند که در آن «صهیونیسم شکلی از نژادپرستی و تبعیض نژادی معرفی شده» بود. اگر عبارت «صهیونیسم شکلی از نژادپرستی و تبعیض نژادی معرفی شده»را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۵۷ می‌شود. در مقاله عددهای ۷۵ و ۱۵۷ ذکر شده‌اند. صهیونیسم عقیده‌ای نژادپرستانه است. در مقاله به منشور یا استوانه کوروش اشاره شده است. منشور کوروش مبین حقوق بشر، نفی ‌برده‌داری و نژادپرستی است. کوروش کبیر یهودیان بابل را از اسارت و بردگی آزاد کرد. اگر عبارت «استوانه کوروش صهیونیسم» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۷۵ می‌شود. در ویکی‌پدیا بیان شده که استوانه کوروش در اسفند ۵۷ توسط هُرمُزد رَسام در جریان کاوش‌های او در بابِل، بر تپه موسوم به عَمران یافت شد. عجیب است یهودیان که نژادپرستی هیتلر را تجربه کردند؛ رفتاری مشابه را نسبت به مردم فلسطین تکرار می‌کنند! یهودیان از ظلم هیتلر به فلسطین پناه آورند و مانند هیتلر به مردم فلسطین ظلم و ستم کردند. یهودیان در فلسطین مهمان‌های ناخوانده بودند. در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی عبارت «مهمان ناخوانده» وجود دارد. در شعر ۲۴ منوچهر شاهنامه فردوسی کلمات سیندخت، رودابه، مهراب و زال ذکر شده‌اند. در توضیحات سیندخت در ویکی‌پدیا بیان شده: « وقتی که مهراب از مهمانی زال برگشت سیندخت از او درباره مهمان ناخوانده پرسید، که چگونه مردیست، آیا برازنده تاج و تخت هست، خوی و خصلت آدمی دارد، دنباله‌رو اساطیر و نام‌آوران گذشته می‌باشد و هر آنچه که زیبنده یک پادشاه مقبول بود راجع به زال از مهراب پرسید. ظاهراً بحث فوق با حضور رودابه انجام شد و او نیز پاسخ پدر را می‌شنید.» در مقاله عدد ۵۷ و کلمات کتاب مقدس، داوود، ریشه، عبری، عربی، قلعه، زمین و خشک ذکر شده‌اند. در توضیحات کوه صهیون در ویکی پدیا بیان شده: «معنی لغوی واژه صهیون مشخص نیست. در کتاب مقدس این واژه در کتاب ساموئل (دوم ساموئل ۵:۷) به کار رفته‌است و نام قلعه‌ای است که توسط داوود تسخیر می‌شود. ممکن است ریشه آن واژه عبری صیون به معنی قلعه یا واژه عربی صیا به معنی زمین خشک باشد.» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۶۱۱ می‌شود. در ادامه مقاله بیان شده که در آیه‌های ۶:۱، ۶:۱۶، ۱۶:۱، ۱۶:۶، ۱۶:۱۱ و ۱۶:۱۶ کتاب مقدس دوم سموئیل کلمه داوود و در آیه ۱۱:۶ کتاب مقدس دوم سموئیل کلمات داود و اوریای حِتی وجود دارند. شماره این آیه‌ها مشترک هستند. در توضیحات کوه صهیون در ویکی‌پدیا بیان شده: «بر اساس کتاب ساموئل کوه صهیون محل قلعه جبوسیتها بود که قلعه صهیون نام داشت و توسط داوود تسخیر شد و کاخ او و شهر او گردید. این محل در کتاب اشعیا، مزامیر و مکابی مورد اشاره قرار گرفته‌است. بعد از تسخیر این محل آن به قسمتهای کوچکتری تقسیم شد. بالاترین قسمت آن در شمال محل ساخت معبد سلیمان گردید. در زمان معبد سلیمان شهر به سمت غرب گسترش یافت. در زمان معبد دوم اورشلیم یوسفوس فلاویوس کوه صهیون را کوهی در سمت غرب شهر می‌داند. از این رو کوه صهیون معمولاً کوه غربی شهر در نظر گرفته می‌شود.» در مقاله کلمات ساموئل، قلعه، داوود، کاخ، اشعیا، مزامیر، معبد سلیمان و اورشلیم ذکر شده‌اند. در ادامه مقاله ذکر شده که آیه ۱۱:۲ کتاب مقدس دوم سموئیل بیان می‌کند: «یک روز، بعد از ظهر داوود از بستر برخاست و به پشت‌بام کاخ رفت و به قدم زدن پرداخت. از روی بام نظرش بر زنی افتاد که حمام می‌کرد. آن زن زیبایی فوق‌العاده‌ای داشت.» در این آیه به کاخ داوود(ع) اشاره شده است. در برگ ۲۴۴ کتاب آشنایی با صادق هدایت کلمه شهید نورائی وجود دارد. درگذشت حسن شهید نورایی در سال ۱۳۳۰ خورشیدی بوده است. در ادامه مقاله بیان شده که درگذشت صادق هدایت در سال ۱۳۳۰ خورشیدی است. در توضیحات حسن شهید نورایی در ویکی‌پدیا بیان شده: «او در این رساله که به زبان فرانسه نوشته شده و نیز گفتارهای دیگری که به زبان فارسی در مجلات داخلی ایران و از جمله مجله «سخن» منتشر شد، ایدئولوژی نازی را «عقایدی خردستیز و غیرعقلانی و مجموعه‌ای از داده‌های مبهم و اثبات‌نشدنی که مبنایی جز ایمان ندارند» معرفی می‌کند و در پیشگفتار آن می‌نویسد:

«اینجا هم همچون همه نظام‌های مستبد فراگیر و تمامیت‌طلب، در خدمت تحقق بخشیدن به یک هدف مشخص و معین است: تأمین تفوق و سیطره نژاد برتر. مبنای همه چیز صلاح و مصلحت ملت آلمان است و هدف همه چیز هم تأمین عظمت، تفوق و توسعه آن. ناسیونال سوسیالیسم همه را مطیع و گوش به فرمان می‌خواهد. هیچ استثنایی را نمی‌پذیرد. نه علم جهانی وجود دارد و نه حق و حقوق عام و فراگیر. علم ملی است و ملت هم خون است و نژاد. حقیقت اول و آخر همین است و بس. فرد و شخص و بشر و آدمی وجود ندارد که از حقی برخوردار باشد. هر کس به فراخور خون و نژاد ملتش حقی دارد و البته آن ملت که از نژاد برتر است، برترین حقوق را دارد و این حقوق را هم خود تعیین و تعریف می‌کند و نه مرجع و مقامی دیگر، اعم از فراملی یا بین‌المللی. ناسیونال سوسیالیسم، جهان‌بینی خودکامگی ناب و تمامیت‌خواهی تام است. با خرد و خردگرایی در ستیز است، نه آدمی را می‌شناسد و نه آدمیت را. توسعه‌طلب است و جهان‌گستر و رسالت دارد تا سیطره خود را بر جهان و جهانیان استوار سازد. پاکی بیاورد و پلیدی بزداید. همچون هر نظام تمامیت‌طلب، ناسیونال سوسیالیسم جنگ و جهاد و قهر و سرکوب و نابرابری و استبداد را در ذات خود دارد».» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۳۵۱۲ می‌شود. در مقاله عددهای ۱۳۵۲ و ۳۵۲۱ ذکر شده‌اند. ارقام این عددها مشترک هستند. در این مطلب نیز به نژادپرستی حزب نازی و هیتلر اشاره شده است. در توضیحات حسن شهید نورایی در ویکی‌پدیا بیان شده: «شهیدنورایی از دوستان و مریدان صادق هدایت بود و در چاپ کتاب‌هایش به او کمک می‌کرد. بهزاد شهیدنورایی فرزند وی در مورد رابطه پدرش با صادق هدایت می‌گوید:

«برای من خیلی مشکل است که در این باره نظر بدهم، برای اینکه هر دو برای من مثل سایه‌هایی بی‌صدا هستند. همان‌طور که در مقدمه کتاب هشتاد و دو نامه گفته‌ام، هدایت برای من یک پیرمرد غمگین است با سبیل و لبخندی غمگین، یک پیرمرد ساکت. در خاطرات کودکی هدایت برایم چنین است. هنگام بیماری پدرم، هدایت هر روز به خانه ما می‌آمد و روی یک صندلی ساکت می‌نشست.»» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۱۴۰ می‌شود. در مقاله عدد ۱۱۴۰ و کلمات سایه، صدا، ساکت، نامه، لبخند و غمگین و در برگ ۴۴۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمات صدا و پیرمرد و در برگ ۲۴۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمات پیرمرد و لبخند ذکر شده‌اند. «پیرمرد گالز» و «مردی که می‌خندد» آثار ویکتور هوگو هستند. در قصیده ۱ حافظ کلمات ملک سلیمان و جمشید ذکر شده‌اند. ملک سلیمان آرمان شهر یا دروان طلایی فلسطین یا اورشلیم بوده است. الهی قمشه‌ای بیان می‌کنند که دوران جمشید دوران طلایی ایران بوده است. در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات گل و سنبل و در غزل ۱ یغمای جندقی کلمات و در غزل ۱۲۴۶ مولانا گل و سنبل و در رباعی ۱۶ سلمان ساوجی و در غزل ۴۲ آشفته شیرازی و در غزل ۱۲۶۴ صائب تبریزی کلمه سنبل و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمات گل و سفره و در شعر ۴۲ تحفة‌الاحرار جامی کلمه سفره وجود دارد. گل سنبل را در سفره هفت سین نوروز قرار می‌دهند. در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات هفت، سال نو، بهار، گل و سنبله و در مطلب زیر از توضیحات هوش مصنوعی درباره در ترجیع بند ۱ خاقانی در سایت گنجو عبارت سفره نوروزی وجود دارد. در مقاله به زردشت(ع) اشاره شده است. نوروز یک جشن زردشتی است. اشو نویسنده کتاب «زردشت پیامبر خندان» است. در مقاله کلمه خندان ذکر شده است. در توضیحات نوروز در ویکی‌پدیا بیان شده: «پدیدآوری نوروز در شاهنامه، بدین گونه روایت شده است که: جم(یما) در حال گذشتن از آذربایجان، بر روی ارگ جمشید (تخت جمشید) فرود آمد و با تاجی زرین بر روی تخت نشست با رسیدن نور خورشید به تاج زرین او، جهان نورانی شد و مردم شادمانی کردند و آن روز را روز نو و جم را جمشید نامیدند.» در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» این موضوع بیان شده است. در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات نوروز، روز، پیروزی و بزرگ ذکر شده‌اند. در توضیحات نوروز در ویکی‌پدیا بیان شده: «مهم‌ترین چهره‌های اسطوره‌ای مانند جمشید، سیاوش و کیخسرو پیوندی نزدیک با نوروز دارند. نوروز روز پیروزی بزرگ جمشید بر دیوان است که نماد پلیدی‌هایی چون سرما، تاریکی، جهالت و خشونت بودند. عروج جمشید و عروج کیخسرو در این روز اتفاق افتاد که تفاسیر گوناگونی را به همراه دارد.» در مقاله به عروج کیخسرو اشاره شده است. در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات گاوان، شیر، تخت و جم وجود دارند. در توضیحات نوروز در ویکی‌پدیا عکسی آمده که در زیر آن بیان شده: «سنگ‌نگارهای در تخت جمشید که نمادی از نوروز زرتشتیان را نشان می‌دهد. در اعتدال بهاری در روز نخست نوروز، نیرو و توان شیر و گاو در حال نبرد برابر است. شیر نماد ایزد مهر یا خورشید و گاو نماد زمین است.» گاو نماد زمین نیست. گاو نماد جهان‌های عدم است. در هات ۱ اوستا کلمه گوشورون وجود دارد. گوشورون به معنی گاو است. منظور از گوشورون جهان‌های عدم است. در کتاب نور و کتاب نشانه‌ها مطالبی در این خصوص بیان شده است. اگر عبارت «سنگ‌نگارهای در تخت جمشید که نمادی از نوروز زرتشتیان را نشان می‌دهد. در اعتدال بهاری در روز نخست نوروز، نیرو و توان شیر و گاو در حال نبرد برابر است. شیر نماد ایزد مهر یا خورشید و گاو نماد جهان‌های عدم است.» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۲۹۶۰ می‌شود. در مقاله بیان شده که اگر آیه نور و ترجمه خرمشاهی را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۹۱۰۶ می‌شود. در مقاله بیان شده که اگر آیه ۱ سوره انعام و ترجمه الهی قمشه‌ای به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۰۲۹۶ می‌شود. ارقام عددهای ۱۰۲۹۶ و ۲۹۱۰۶ مشترک هستند. در آیه نور و در آیه ۱ سوره انعام عبارت «آسمان‌ها و زمین» وجود دارد. منظور از «آسمان‌ها و زمین» کل راه کمال یا آخرین مرحله کمال یا جهان‌های عدم است. در مقاله خبری از ایران اینترنشنال با عنوان «سال ۱۴۰۴ با شعارهای اعتراضی مردم در اماکن تاریخی آغاز شد.» آمده که بیان می‌کند: «بر اساس ویدیوهای دریافتی، شمار زیادی از شهروندان نوروز را در تخت جمشید جشن گرفتند.» در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمات نوروز و بهار و در ترجیع بند ۱ مولانا و در مثنوی ۱ حافظ و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در قصیده ۱ سلیم تهرانی و در مثنوی ۱ مسعود سعد سلمان و در قصیده ۱ نظام قاری و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در غزل ۱ یغمای جندقی و در قصیده ۱ حزین لاهیجی و در غزل ۱ فرخی یزدی و در شعر ۲۴ منوچهر شاهنامه فردوسی و در شعر ۴۲ پادشاهی بهرام گور شاهنامه فردوسی و در شعر ۶۱ دفتر چهارم مثنوی و معنوی مولانا کلمه بهار وجود دارد. عید نوروز در آغاز فصل بهار است. در قطعه ۱ پروین اعتصامی کلمه مهرگان وجود دارد. در توضیحات مهرگان در ویکی‌پدیا بیان شده: «عیار اصلی سنجش این جشن، زمان برابری شب و روز یا اعتدال پاییزی بوده است، همان‌گونه که نوروز بر اساس اعتدال بهاری تعیین می‌شود.» در توضیحات مهرگان در ویکی‌پدیا بیان شده: «زمان برگزاری آیین قالی شویان در مشهد اردهال را جلال آل احمد، با مهرگان هم پیوند می‌داند. صدرالدین عینی در یادداشت‌ها، از جشنی در تاجیکستان و سمرقند یاد می‌کند که هر سال در ماه میزان برگزار می‌شد. جشنی که می‌تواند، با همهً دگرگونی‌ها، بازماندهً جشن مهرگان باشد.» در مقاله کلمات سمرقند و قالی ذکر شده‌اند. در توضیحات مهرگان در ویکی‌پدیا بیان شده: «مهر یا میترا در زبان فارسی به معنای «فروغ، روشنایی، دوستی، پیوستگی، پیوند و محبت» است و ضد دروغ، دروغ گویی، پیمان‌شکنی و نامهربانی کردن است.» در برگ ۲۴۴ کتاب پله پله تا ملاقات خدا عبارت زبان فارسی و در مقاله کلمات مهر، فروغ، روشنایی، پیوند، ضد، دروغ و عهد شکستند ذکر شده‌اند. در توضیحات مهرگان در ویکی‌پدیا بیان شده: «با توجه به بند ۱۱۶ مهر یشت:

... مهر میان دو برادر نود و میان پدر و پسر صد درجه است و میان پیروان ده هزار درجه است.» در مقاله عدد ۱۱۶ و کلمات پدر، پسر، برادر، مهر و صد و در ترجیع بند ۱ اوحدی عدد ده هزار ذکر شده است. در توضیحات مهرگان در ویکی‌پدیا بیان شده: «حکیم فردوسی در شاهنامه روز مهرگان را روزی می‌داند که فریدون در آن به پادشاهی نشست و تاج بر سر گذاشت. نیز بیشتر مورخان روزی را که فریدون بر ضحاک غلبه کرد و او را در کوه دماوند به بند کشید، روز مهرگان شمرده‌اند.» در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمه فریدون و در مقاله کلمه ضحاک ذکر شده است. در توضیحات مهرگان در ویکی‌پدیا بیان شده: «این جشن در مهر روز آغاز می‌شود و شش روز به درازا می‌انجامد و در روز رام روز به پایان می‌رسد. نخستین روز جشن، «مهرگان عامه یا همگانی» و واپسین روز جشن، «مهرگان خاصه یا ویژه» نامیده می‌شود، که به مهرگان ویژه «روز جشن مُغان» نیز می‌گویند. در زمان ساسانیان بر این باور بودند که اهوره‌مزدا یاقوت را در روز نوروز و زبرجد را در روز مهرگان آفریده است و از دیر باز ایرانیان بر این باور بودند که در این روز کاوه آهنگر علیه ضحاک به پاخاست و فریدون بر اژی دهاک (ضحاک) غلبه کرد.» در مقاله کلمه یاقوت و در باب ۱ کتاب مقدس حزقیال کلمات یاقوت و زبرجد و در مثنوی ۱ نسیمی و در شعر ۲۴ منوچهر شاهنامه فردوسی و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمه زبرجد ذکر شده است. اگر کلمه زبرجد را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۲۴ می‌شود. اگر کلمه یاقوت را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۵۱۷ می‌شود. در مقاله عدد ۱۷۵ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۷۵ و ۵۱۷ مشترک هستند. در باب ۱ کتاب مقدس اشعیاء به جشن‌های ماه نو و عید‌های مذهبی اشاره شده است. جشن‌ها نیز محوریتی برای وحدت مردم هستند. حلقه وحدت و میراث بودا(ع) انسان را به سوی خداوند و وحدت معطوف می‌کند و باعث اشتیاق، شور، شوق، ذوق، صفای دل، سبکروحی، محبت، معرفت، بینش، خرد، تغییر و تحول می‌شود. در سوره انبیاء کلمات ذوالکفل، شوق و بصیر و در مقاله کلمات انبیاء، وحدت، شور، شوق، ذوق و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمات انبیاء و وحدت و در قصیده ۱ فضولی کلمات انبیاء و ذوق و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمات انبیاء و معرفت و در شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» از بودا(ع) و کلمات مشتاق و محبت و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات بودا، خردمند و هند و در برگ ۲۲۴ کتاب انسان از منظری دیگر کلمات وحدت و معرفت و در ترجیع بند ۱ نسیمی کلمات وحدت و بصیر و تغییر و در قصیده ۱ سلیم تهرانی کلمات شوق، ذوق و محبت و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمات محبت، صفا و بصیر و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در ترجیع بند ۱ عراقی و در باب ۱۶ انجیل برنابا و در شعر ۴۲ روضة المحبین ابن عماد کلمه محبت و در شعر ۴۲ تحفة‌الاحرار جامی و در برگ ۲۲۴ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمه صفا و در قصیده ۱ خاقانی کلمه سبک‌روح و در غزل ۴۲۲ عطار کلمات شوق و معرفت و در قصیده ۱ حزین لاهیجی کلمات شور و خرد و در مثنوی ۱ حزین لاهیجی کلمات بینش و خرد و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» و در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در قصیده ۱ طبیب اصفهانی و در غزل ۱ غنی کشمیری و در شعر ۲۴ مخیل نامه نظام قاری و در قصیده ۲۴ ظهیر فاریابی و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی و در آیه ۲۴۲ سوره بقره کلمه خرد و در قطعه ۱ سلیم تهرانی و در قصیده ۲۴ خاقانی و در شعر ۴۲ پادشاهی بهرام گور شاهنامه فردوسی کلمات خرد و هند و در مقاله کلمه هند وجود دارد. بودا(ع) هندی است. در شعر ۴۲ پادشاهی بهرام گور شاهنامه فردوسی کلمات هند، خردمند و بیدار و در مقاله کلمه بیدار ذکر شده است. در ویکی‌پدیا بیان شده که بودا به معنی «فرد بیدار» است. اگر عبارت «فرد بیدار» را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۴ می‌شود. حلقه‌ها میراث عرفانی بشر و مزد شور، شوق، ذوق و اشتیاق زنان و مردان عاشق خداوند یا انبیاء هستند که به ما ارث رسیده‌اند. در مقاله کلمات حلقه، مزد، شور، شوق، ذوق، مرد و زن و در ترجیع بند ۱ مولانا و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در تضیمن ۱ فروغی بسطامی کلمه عاشق و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات عاشق و انبیاء و در قصیده ۱ فضولی کلمات ذوق و انبیاء و در خطبه ۱ نهج البلاغه و در قصیده ۱ شاه نعمت الله ولی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در غزل ۲۴ میرزاده عشقی کلمه انبیاء و در باب ۱ کتاب مقدس یوشع کلمه میراث و در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات یوشع و میراث وجود دارند. ارتباط‌های مختلفی در عرفان کیهانی حلقه وجود دارند که در تمام جنبه‌های مثبت زندگی به فرد کمک می‌کنند و مسیر رشد و تعالی فرد را هموار می‌کنند. در این خصوص به کتاب «انسان از منظری دیگر» نوشته استاد محمد علی طاهری مراجعه فرمایید که آدرس آن در ادامه آمده است. استاد طاهری بیان می‌کنند که الرحمن در بسم الله الرحمن الرحیم بیانگر رحمت عام خدا یا ارتباط با خدا یا حلقه یا عروة الوثقی یا حبل الله یا ریسمان خدا یا سلسله موی دوست است. در لمعات ۱ عراقی کلمات بسم الله الرحمن الرحیم و اسم اعظم و در غزل ۱ فیض کاشانی کلمه بسمل و در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمات بسم الله الرحمن الرحیم، رحمت و حبل و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی کلمات بسم الله، بسمل و حلقه و در مثنوی ۱ نسیمی کلمات عروة الوثقی، حبل المتین یا ریسمان خدا و سلسله موی و در قصیده ۲۴ امیر معزی کلمه عروه و در قصیده ۱ فضولی کلمات عام و حبل و در خطبه ۱ نهج البلاغه و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمات رحمت و عام و در ترجیع بند ۱ اوحدی و در قطعه ۱ سلیم تهرانی و در شعر ۱ ارمغان حجاز اقبال لاهوری و در برگ ۲۴۴ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمه عام و در مقاله کلمات رحمت و حلقه و در باب ۱ کتاب مقدس استر کلمات حلقه و ریسمان و در شعر ۱ دیگر سروده‌های فرخی یزدی کلمات حلقه و سلسله زلف وجود دارند. علی سیستانی نویسنده شرح کتاب العروة الوثقی است. استاد طاهری بیان می‌کنند که الرحیم در بسم الله الرحمن الرحیم بیانگر رحمت خاص خداوند یا مرگ است که حرکت در راه کمال را تضمین می‌کند. در خطبه ۱ نهج البلاغه و در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی کلمات رحمت و خاص و در ترجیع بندهای ۱ مولانا، اوحدی و خاقانی و در مثنوی ۱ نسیمی و در غزل ۱ جهان ملک خاتون و در شعر ۱ ارمغان حجاز اقبال لاهوری و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی و در برگ ۲۴۴ کتاب پله پله تا ملاقات خدا و در برگ ۴۲۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه خاص و در باب ۱ کتاب مقدس یوشع و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در قصیده ۱۶ عطار و در شعر ۶۱ دفتر چهارم مثنوی و معنوی مولانا و در برگ ۲۲۴ کتاب پله پله تا ملاقات خدا و در برگ ۲۴۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه و در غزل ۱۲۳۵ مولانا کلمه مرگ وجود دارد. نسبت دادن عقیده تناسخ به بودا(ع) دروغ است. در مقاله کلمه دروغ ذکر شده است. در توضیحات باززایی (آیین بودایی) در ویکی‌پدیا بیان شده که اعتقاد به تناسخ (یا تولد مجدد پس از مرگ) با آیین بودایی شروع نشده است. تناسخ یا باززایی عقیده‌ای خطا و اشتباه است. اگر عبارت «باززایی (آیین بودایی) خطا» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۷۵۲ می‌شود. در مقاله عدد ۷۵۲ ذکر شده است. تناسخ دایره یا چرخه جهان دوقطبی را محدود به این جهان می‌کند؛ در حالی چرخه جهان دو قطبی مشابه شکل راه کمال که در ادامه مقاله آمده است. در مقاله به عدالت اشاره شده است. در این جهان عدالت خداوند کامل برقرار نمی‌شود؛ باید جهان‌های دیگری نیز برای اجرای کامل عدالت خداوند وجود داشته باشند. اشو نویسنده کتاب‌های «زندگی به روایت بودا» و «زوربای بودایی» است. در سوره انبیاء به ذو الکفل(ع) و بر طرف شدن رنج اشاره شده است. عقاید بودایی بیان می‌کنند که راه رهایی از رنج کنار گذاشتن وابستگی‌ها، تعلقات و عادت‌ها است. در مسمط ۱ ادیب الممالک کلمات بودا و رنج و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» و در ترجیع بند ۱ نسیمی و در قصیده ۱ طبیب اصفهانی و در قصیده و غزل ۱ ملک الشعرا و در مثنوی ۱ مسعود سعد سلمان و در ترجیع بند ۱ میلی و در قصیده ۱۶ عطار و در رباعی ۶۱ خیام و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی و در قصیده ۲۴ امیر معزی و در باب ۴۲ انجیل برنابا و در برگ ۲۲۴ کتاب پله پله تا ملاقات خدا و در برگ ۲۴۲ کتاب الف و در برگ ۴۴۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه رنج و در شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» از بودا(ع) کلمات رنج و ترک و در غزل ۱ بیدل دهلوی کلمه تعلق و در قصیده ۱ فضولی و در برگ ۲۴۴ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه و در مقاله کلمه عادت ذکر شده است. در سوره صاد و ترجمه انصارن بیان شده: «و اسماعیل والیسع وذوالکفل را یاد کن و همه از نیکان اند.» اگر این آیه را عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۵۷ می‌شود. در مقاله عدد ۱۵۷ ذکر شده است. در سوره صاد و ترجمه خرمشاهی بیان شده: «و ياد كن اسماعيل و اليسع و ذوالكفل را كه همه از نيكان بودند» اگر این آیه را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۸۳۴ می‌شود. در مقاله بیان شده که سوره آل‌عمران ۳۴۱۸ کلمه دارد. ارقام عددهای ۱۸۳۴ و ۳۴۱۸ مشترک هستند. در سوره آل‌عمران کلمات یاد کنید، اسماعیل، را که، همه از، نیکان و بودند ذکر شده‌اند. در شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» از بودا(ع) کلمات کردار و نیک ذکر شده‌اند. در مقاله بیان شده که پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک بیانگر مقام صالح است. در توضیحات گوتاما بودا در ویکی‌پدیا بیان شده: «این «راه میانی» که او را در خروج از رنج و عذاب یاری نمود در اولین سخنان بودا در هشت نکته ارائه شده‌است:

درک درست

فکر درست

صحبت درست

کردار درست

گذران زندگی درست

کوشش درست

اندیشه درست

تمرکز درست

پیروی از این هشت نکته باعث فهمیدن چهار حقیقتی می‌شود که باعث خروج انسان از چرخه مرگ و زندگی و رسیدن به نیروانا می‌گردد.» این هشت نکته را می‌توان به پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک مختصر کرد. در قطعه ۱ پروین اعتصامی و در قصیده ۱۶ عطار و در غزل ۲۲۴ حافظ کلمات نیک و مختصر و در قصیده ۲۴ ظهیر فاریابی کلمه مختصر و در قصیده ۱ حزین لاهیجی و در نامه‌های فارسی ۱۰۰ قائم مقام فراهانی کلمه اختصار و در برگ ۲۴۴ کتاب آشنایی با صادق هدایت کلمه خلاصه ذکر شده است. در این جمله منظور از چهار حقیقت عناصر چهارگانه زمین هستند که بعد از آن‌ها و در انتهای دایره جهان‌های دوقطبی مرحله نیروانا یا روح الله یا روح القدس قرار دارد. در شکل راه کمال که در ادامه مقاله آمده این مطلب مشخص شده است. در ادامه مقاله توضیحاتی درباره مرحله روح الله یا روح القدس بیان شده است. در توضیحات نیروانا در ویکی‌پدیا بیان شده: «بودا، «نیروانا» را به صورت‌های متعددی تعریف کرده‌است به صورت شادی عظیم، صلح و آرامش، فناناپذیری، بدون شکل و قالب، آنسوی زمین، آنسوی آب، آنسوی آتش، آنسوی هوا، آنسوی خورشید و ماه، پایان‌ناپذیر و بیکران و همچنین رهایی از درگیری و منی و ریشه کن کردن حرص و طمع، کینه و دشمنی و فریب و تمامی خصوصیات نازیبا، به عبارت دیگر نیروانا پاکی محض و آرامش مطلق است.» در ادامه مقاله بیان شده که بسم الله الرحمن الرحیم جمع معشوق و عاشق و بیانگر عشق ماه و خورشید یا بالاترین مرتبه عشق در جهان دوقطبی نیک و بد یا مرحله روح الله یا روح القدس است. احتمالا منظور بودا(ع) از «آنسوی خورشید و ماه» «جمع خورشید و ماه» بوده است. اگر متن «بودا، «نیروانا» را به صورت‌های متعددی تعریف کرده‌است به صورت شادی عظیم، صلح و آرامش، فناناپذیری، بدون شکل و قالب، آنسوی زمین، آنسوی آب، آنسوی آتش، آنسوی هوا، جمع خورشید و ماه، پایان‌ناپذیر و بیکران و همچنین رهایی از درگیری و منی و ریشه کن کردن حرص و طمع، کینه و دشمنی و فریب و تمامی خصوصیات نازیبا، به عبارت دیگر نیروانا پاکی محض و آرامش مطلق است.» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۳۲۵ می‌شود. در مقاله بیان شده که سوره شوری ۳۵۲۱ حرف دارد. ارقام عددهای ۱۳۲۵ و ۳۵۲۱ مشترک هستند. در سوره شوری و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در ترجیع بند ۱ نسیمی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در غزل و تضمین ۱ فروغی بسطامی و در قطعه ۱ سلیم تهرانی و در قصیده ۱ فضولی و در قصیده و ترجیع بند ۱ میلی و در باب ۱۶ انجیل برنابا و در نامه‌های فارسی ۱۰۰ قائم مقام فراهانی کلمه جمع وجود دارد. بودا(ع) بیان کرده: «نیروانا پاکی محض و آرامش مطلق است.» در ادامه مقاله بیان شده که در مرحله رب یا پروردگار یا روح الله یا روح القدس تنها صفات خداوند حضور دارند و صفات شیطان حضور ندارند. از این جهت این مرحله یک جهان ۱ قطبی است. شماره نماد نجومی خورشید ۱ است. در شکل راه کمال که در ادامه مقاله آمده یکی از مراحل رب یا مراحل وجود به شکل خورشید نشان داده شده است. کلمات پروردگار و نیروانا معادل یکدیگر هستند. اگر عبارت «پروردگار نیروانا» را به عددهای ابجد وسیط و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۷۵ و ۴۲ می‌شود. در مقاله عددهای ۷۵ و ۴۲ ذکر شده‌اند. سوره قیامه سوره ۷۵ قرآن است. در سوره قیامه بیان شده: «و خورشيد و ماه يكجا جمع شوند.» سوره قیامه ۷۱۵ حرف دارد. در مقاله عدد ۱۵۷ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۵۷ و ۷۱۵ مشترک هستند. در شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» از بودا(ع) و در ترجیع بند ۱ فرخی سیستانی کلمه گوزن وجود دارد. در سایت راستمرد و در بخش نوشته‌های مشابه به شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» مطلبی با عنوان «“مشک ختن” داستان صوفیانه بسیار زیبا» آمده که در آن عکس گوزن مشخص است. در شعر ۱ لیلی و مجنون جامی و در ترجیع بند‌های ۱ خاقانی و نسیمی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در غزل ۱ آشفته شیرازی و در شعر ۲۴ منوچهر شاهنامه فردوسی و در شعر ۲۴ خسرو و شیرین نظامی گنجوی و در قصیده ۲۴ امیر معزی و در شعر ۴۲ پادشاهی بهرام گور شاهنامه فردوسی و در غزل ۲۲۴ بلند اقبال و در غزل ۱۵۵۴ امیرخسرو دهلوی کلمه مشک و در تضمین ۱ فروغی بسطامی کلمات مشک و ختن و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در قصیده ۱ امیر معزی کلمه ختن و در برگ ۲۴۲ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمه صوفیانه و در مقاله کلمات داستان، صوفی و زیبا ذکر شده‌اند. اگر عبارت «“مشک ختن” داستان صوفیانه بسیار زیبا» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۴۶۱ می‌شود. در مقاله عدد ۱۴۲۶ ذکر شده است. ارقام عددهای ۲۴۶۱ و ۱۴۲۶ مشترک هستند. مطلب زیر از سایت راستمرد برای سال ۱۳۹۸ خورشیدی است. در مقاله به سال ۱۳۹۸ خورشیدی اشاره شده است. در توضیحات ختن در ویکی‌پدیا بیان شده: «در قدیم آیین بودایی در ختن رایج بوده است.» اگر این جمله را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۴۰۸ می‌شود. در مقاله عدد ۴۸۰۲ ذکر شده است. ارقام این عددها مشترک هستند. در ویکی‌پدیا ارتفاع شهر ختن ۴۵۳۴ قوت ذکر شده است. در مقاله عددهای ۵۳۴، ۳۴:۵۳ و ۴۳۵۳ ذکر شده‌اند. ارقام این عددها مشترک هستند. در قصیده ۱ امیر معزی کلمه ترمذ وجود دارد. در توضیحات ترمذ در ویکی‌پدیا بیان شده: «شهر ترمذ قلب آیین بودا در آسیای میانه و یکی از توقفگاه‌های اصلی در مسیر جاده ابریشم بوده است. یکی از میراث شگفت‌انگیز آیین بودیسم در آسیای میانه در «فیاض تپه» شهر ترمذ نهفته است.» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۱۴۴۴ می‌شود. در مقاله کلمات قلب، بودا، ابریشم، تپه و فیاض و در شعر ۲۴ مخیل نامه نظام قاری کلمات قلبگه و ابرایشم ذکر شده‌اند. اگر متن شعر ۲۴ مخیل نامه نظام قاری را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۴۱۴۴ می‌شود. ارقام عددهای ۴۱۴۴ و ۱۱۴۴۴ مشترک هستند. در ویکی‌پدیا جمعت ترمذ ۱۴۰۴۰۴ ذکر شده است. در مقاله خبری از ایران اینترنشنال با عنوان «سال ۱۴۰۴ با شعارهای اعتراضی مردم در اماکن تاریخی آغاز شد» آمده که در آن کلمه جمعیت وجود دارد. بین عددهای ۱۴۰۴، ۱۴۰۴۰۴ و ۱۱۴۴۴ سه رقم مشترک هستند. در توضیحات ترمذ در ویکی‌پدیا بیان شده: «به نوشته واعظ بلخی نام کهن آن آواره بوده‌است. براساس داستانی افسانه‌ای ترمذ را گشتاسپ بنا نهاد و بارها در شاهنامه در بخش تاریخ روزگار کیانیان از آن نام برده شده‌است. آنچه بی‌گمان است، این شهر در دوره سلوکیان شهری آباد بوده‌است.» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۱۴۴۴۱ می‌شود. ارقام عددهای ۱۱۴۴۴ و ۱۴۴۴۱ مشترک هستند. در توضیحات ترمذ در ویکی‌پدیا بیان شده: «فرمانروایان ترمذ، پیش از تاختن عرب‌ها ترمذ شاه خوانده می‌شدند. گمان می‌شود عرب‌ها نتوانستند به یکباره بر ترمذ دست یابند. آنها بارها به ترمذ تاختند و در برهه‌هایی بر آن دست یافته، باز از دست دادند.از سده چهارم تا دوره فتوحات اسلامی ترمذ بارها میان ساسانیان، هپتالیان و ترکان دست به دست می‌گشت. در زمان دوره فتوحات اسلامی، ترمذ همچنان از مراکز عمده بودایی به‌شمار می‌رفت.» در مقاله کلمات عرب، ساسانیان، ترک و بودا ذکر شده‌اند. در بیت ۴۲ شعر ۴۲ پادشاهی بهرام گور شاهنامه فردوسی کلمه سپینود وجود دارد. اگر کلمه سپینود را به عددهای ابجد وسیط و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۴ می‌شود. در توضیحات سپینود در ویکی‌پدیا بیان شده: «بهرام گور پس از رسیدن به هندوستان خود را برزوی(بهرام گور) معرفی می‌کند شنگل برای به کشتن دادن برزوی او را به جنگ کرگدن و اژدها می‌فرستد اما همواره برزوی پیروز می‌شود. پس از کشتن کرگدن و اژدها توسط برزوی شنگل با دلی غمناک با بزرگان و لشکریانش مشورت می‌کند و می‌گوید با هر ترفندی این مرد را آزمودم، تا او را به‌کشتن دهم اما نتوانستم. این مرد اگر به ایران برود ما را نابود می‌کند آیا پنهانی او را بکشیم؟ شما چه چاره‌ای دارید؟ اطرافیان او را از کشتن برزوی نهی می‌کنند، می‌گویند این کار بدنامی به بار می‌آورد و با کشتن او نیز ایران به ما یورش خواهد آورد. او ما را از چنگ اژدها و کرگدن نجات داد، باید مردانگی پیشه کنیم. فردای آن روز شنگل فرستاده نزد برزوی می‌فرستد و و برزوی را نزد خود می‌خواند. به او می‌گوید به همسری تو دخترم را می‌دهم به شرط آنکه نزد من بمانی، در این صورت فرمانده سپاه من خواهی بود و در هندوستان جایگاه بزرگی خواهی داشت. برزوی می‌پذیرد و شنگل سه دختر خود را می‌طلبد برزوی یکی را برمی‌گزیند که نامش سپینود بود. سپینود بنا به شاهنامه فردوسی مانند بهاری خرم با ناز بود. سپینود با بهرام مانند مَی در ظرف بلورین روشن بود.» اگر این متن را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۵۰۱۷۷ می‌شود. در مقاله عددهای ۱۰۵۷ و ۱۰۷۵ ذکر شده‌اند. ارقام عددهای ۱۰۵۷، ۱۰۷۵ و ۵۰۱۷۷ مشترک هستند. در شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» و در مقاله کلمه خطر ذکر شده است. در توضیحات کرگدن در ویکی‌پدیا بیان شده: «این جانوران با وجود گیاه‌خوار بودن، گاهی جانوران خطرناکی هستند. در هندوستان و نپال تعداد سالانه حمله و آسیب‌رسانی کرگدن‌ها به انسان بیش از ببر‌ها و پلنگ‌ها است.» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۴۲۴ می‌شود. در مقاله عدد ۴۲۴ و در ترجیع بندهای ۱ خاقانی و فرخ سیستانی و در شعر ۴۲ پادشاهی بهرام گور شاهنامه فردوسی کلمه پلنگ ذکر شده است. در توضیحات کرگدن در ویکی‌پدیا بیان شده: «اکنون سه‌چهارم مصرف شاخ کرگدن دنیا در ویتنام است و ظاهراً دلیل اصلی آن شایعه درمان سرطان یکی از سیاستمداران ویتنامی با مصرف شاخ کرگدن بوده‌است. این درحالیست که حتی در طب سنتی چین هم شاخ کرگدن ارتباطی با درمان سرطان ندارد. در منابع طب سنتی چین شاخ کرگدن فقط برای تب و تشنج تجویز شده. تأثیر شاخ کرگدن بر تب و تشنج هم در تحقیقات علمی رد شده و مصرف شاخ کرگدن دقیقاً مشابه مصرف ناخن انسان است.» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۳۸۸ می‌شود. سوره ملک ۱۳۸۸ حرف دارد. در سوره ملک کلمه علم و در مقاله کلمات چین، سنت، تحقیق، علم، انسان، درمان و سرطان و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمات علم و تب و در ترجیع بند ۱ اوحدی کلمه تب و در برگ ۲۲۴ کتاب زهیر کلمات علم و تشنج و در مسمط ۱ ادیب الممالک و در قصیده ۱ حزین لاهیجی کلمات علم، تب و ناخن و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در قصیده ۱ سلیم تهرانی کلمه ناخن ذکر شده است. قربانی کردن و کشتن حیوانات تنها در صورت مجبور بودن و غذا دادن به فقرا صحیح است و اگر غیر از این باشد کارمای منفی دارد. در باب ۱ انجیل مرقس کلمات قربانی و حیوانات و در مقاله کلمات قربانی، حیوان و فقرا و در باب ۱ انجیل برنابا کلمه گوشت وجود دارد. سوره زلزال بیان می‌کند اگر ذره‌ای کار نیک یا بد انجام دهیم نتیجه آن را می‌بینم و حساب و کتاب در جهان وجود دارد. این مطلب بیانگر کارما است. در مقاله به زلزله اشاره شده است. در توضیحات گیاه‌خواری در ویکی‌پدیا به نقل از صادق هدایت بیان شده: «انسان نقش برادر بزرگ‌تر را برای حیوانات دارد؛ نه حق دژخیمی و ستمگری بر آنان را» در غزل ۱ میرزاده عشقی کلمات گیاه و انسان و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمات انس و نقش و در قصیده ۴۲ محتشم کاشانی کلمات انس، نقش و بزرگ و در باب ۱ انجیل مرقس کلمات برادر و حیوانات و در مقاله کلمات نقش، بردار و بزرگ و در برگ ۴۲۲ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمات انسان و دژخیم وجود دارند. نقاشی‌های «آهوی کوهی» و «آهوی تنها» اثر صادق هدایت هستند. در شعر ۶۱ دفتر چهارم مثنوی و معنوی مولانا کلمه شکار و در غزل ۴۲ آشفته شیرازی کلمات شکار و آهو و در مقاله کلمه آهو ذکر شده است. در مقاله به شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» از بودا(ع) اشاره شده است. اگر عبارت شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» را به عددهای ابجد کبیر و وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۲۶۴ و ۸۸ می‌شود. در مقاله عددهای ۱۲۶۴ و ۸۸ ذکر شده‌اند. در زیر این شعر از سایت راستمرد آمده که در تاریخ ۲۴ مهر در سایت قرار داده شده است. در شعر «همچون کرگدن تنها سفرکن» کلمات راست، مرد و مهر و در مقاله عدد ۲۴ ذکر شده است. 

عبارت سفره نوروزی در توضیحات هوش مصنوعی درباره در ترجیع بند 1 خاقانی در سایت گنجو

سنگ‌نگارهای در تخت جمشید که نمادی از نوروز زرتشتیان را نشان می‌دهد. در اعتدال بهاری در روز نخست نوروز، نیرو و توان شیر و گاو در حال نبرد برابر است. شیر نماد ایزد مهر یا خورشید و گاو نماد زمین است.
چوب را از برای هرآنچه زندگی می کند کنار بگذار با آن هیچ کس را میازار به کردار کرگدن تنها سفر کن.  از همراهی، محبت زاید از محبت، رنج. چون این زهر را که از محبت برمی تراود ببینی، به کردار کرگدن تنها سفر کن.
با دلسوزی یاران یکرنگ مرد، با دلی در بند، غافل می ماند از مقصد. چون در دوستی این بیم را بینی به کردار کرگدن تنها سفر کن.  همچون شاخه های انبوه خیزران، او مشتاق فرزند و همسرست. هم بدانسان که فراز شاخهای بلند از پیچیدگی آزادست، به کردار کرگدن تنها سفر کن.  گوزن آزاد، می خروشد آزادانه از برای غذای خود همی رود به هرجای که خواهد. ای فرزانه، نظر کن در این آزادی، و به کردار کرگدن تنها سفر کن.  تک و تنها، آزاد در همه جا و به این و آن نیک خرسند. بی باک، خطرها را به جان خریدار به کردار کرگدن تنها سفر کن.
اگر دوستی بیابی، که با او سفر کنی مجذوب و ثابت قدم، لایق، بر خطرها همه غالب آگاه و خوشدل هم مسیر او باش.  اما چون کسی را نیافتی که به همسفری ارزد کسی که ثابت قدم و مجذوب نیست، هم بدانسان که <راجه>، وامی گذارد سرزمین فتح شده را به کردار کرگدن تنها سفر کن.  کام های شادی آور، کام های شیرین، کام های مجذوب کننده، آشفته می کنند دل را به اشکال گوناگون. با دیدن این زهرزاده ی کام به کردار کرگدن تنها سفر کن .  گرما و سرما، گرسنگی و عطش باد، آفتاب،صف خرمگسان، ماران با غلبه بر یکی و بر همه، به کردار کرگدن تنها سفر کن.
چونان که پیل سترگ و تناور بسان نیلوفر، که چون میلش به گوشه های جنگل باشد، گله را ترک می گوید، به کردار کرگدن تنها سفر کن.  سخن خویشاوند خورشید را براستی بشنو، و به کردار کرگدن تنها سفر کن.  با ترک بیهودگی های نظر راه راست را و طریقت را یافته <می دانم مرا دیگری دلیل نیست> به کردار کرگدن تنها سفر کن.  آز رفته، تزویر و تشنگی و شک همه رفته فریب ها را همه بر باد داده بی نیاز از جهان گشته به کردار کرگدن تنها سفر کن.  بازی ها و خوشی ها، شادی ها و نشاط این جهانی، به این ها همه دست یازیده اما، بی توجه بدانها بدور از فر و شکوه، به راستگوئی، به کردار کرگدن تنها سفر کن.
چیزهای ثروت افزای، گره های خویشی به یکباره باز نه این لذات را و به کردار کرگدن تنها سفر کن.  جز بند نیستند آنها، و شادی شان کوتاه، شیرینی شان اندک، و رنج هاشان بسیار. قلاب هائی در گلو را مانند، این را بدان و با یقین به کردار کرگدن تنها سفر کن.  با چشمانی فروافتاده، بی درنگ با حواسی و با اندیشه ای نگاهبانی شده با دلی که نه چرکین شود نه بسوزد به کردار کرگدن تنها سفر کن.  ای پدر خانواده، بدور افکن زیورها را چونان چون درخت مرجان بهنگام برگریزان از جامه ی زرد برون آی، و به کردار کرگدن تنها سفر کن.
مزه ها را تشنه مباش، از آز آزاد، با گامهائی سنجیده، خانه به خانه، نه خواجه، نه بنده، به کردار کرگدن تنها سفر کن.  ز پنچ مانع دل آزاد، ز زهر آلودگی پاک، یقین و کین به هیچ کس مهر و عشق به همه، به کردار کرگدن تنها سفر کن.  یکسانی و آرامش را یافته، نه در راه تن آسان، نه در اندیشه سست، در راه دورترین مقصد در آغاز و انجام نیرومند و استوار پایدار، به کردار کرگدن تنها سفر کن.
غافل مشو از تنها اندیشه کردن، تفکر در تنهائی. هماره با <درمه>سفر کن زنده از زهر وجود به کردار کرگدن تنها سفر کن.  چون شیر بی باک از آوازها، چون باد نه در بند دام، چون نیلوفر بی آلایش آب به کردار کرگدن تنها سفر کن.  رخت و تخت خویش چونان چون شیر با فک نیرومند شاه جانوران، که فاتحانه می رود، به دورافکن و به کردار کرگدن تنها سفر کن.  یکسانی، دوستی، شفقت، آسایش و دلسوزی بهنگام را دنبال کن آزاد از شهوت، فریب و کینه بندها گسسته، چونان چون زندگانی بی هراس از مرگ در لحظه ی از میان رفتن،  به کردار کرگدن تنها سفر کن…

https://rastmard.com

نوشته های مشابه با همچون کرگدن تنها سفرکن – گفتاری از بودا

“مشک ختن” داستان صوفیانه بسیار زیبا

https://rastmard.com

جمعت ترمذ ۱۴۰۴۰۴ نفر
کتاب انسان از منظری دیگر نوشته استاد محمد علی طاهری بنیان گذار عرفان حلقه

https://mataheri.com/books

مطلبی که بیان گردید بخشی از مقاله «لذت حقیقت» است که آدرس آن در زیر آمده است.

https://www.tribunezamaneh.com/archives/author/d92580

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

کتاب نور و کتاب نشانه ها

گوشه ای از تحریف ها در کتاب های مقدس و دین ها

ارتباط بین کلمه ها و عددها در قرآن، کتاب های مقدس، شعرها و ...