مطالبی درباره مثنوی ۱ نسیمی در مقاله گوشهای از تحریفها در کتابهای مقدس و دینها
آن شه والای گرامی گهر *** واقف اسرار قضا و قدر
عالم تنزیل و کتاب کریم *** عارف تأویل کلام قدیم
مظهر اسرار الهی بود *** مظهر انوار کماهی بود
مرغ خرد طوطی بستان او *** روح قدس طفل دبستان او
پادشه ملک ولایت بود *** والی اقلیم هدایت بود
ما کشف از فضل علیم و قدیم *** بر دل او سر الف لام میم
عقل که افراخت به دانش لوا *** خواند به لوحش الف و با و تا
هرچه بر این لوح زبرجد بود *** در نظرش تخته ابجد بود
چون قلم قدرت حی قدیم *** کرد کتابت الف و لام و میم
بر رخ چون ماه تمامش نگاشت *** راز که در تخته ابداع داشت
طینت او را چو خدا می سرشت *** بر رخ او سی و دو خط می نوشت
از رخ او آتش موسی عیان *** از دم او معجز عیسی بیان
آینه روی خدا روی او *** خط خدا سلسله موی او
مصحف مجد است سراپای او *** عرش خدا هم دل دانای او
هیکل او مصحف مجد خداست *** چار کتاب است بدین بر گواست
کعبه مثال بدن پاک اوست *** عرش مثال دل دراک اوست
خیمه افلاک بدین زیب و برگ *** خیمه اقبال ورا نیم ترگ
خیمه میعاد ورا شامی است *** بارگه فضل ورا شاهی است
علت غایی وجود همه *** مقصد و مقصود ز بود همه
واسطه سلسله کاینات *** رابطه ضابطه ممکنات
مبداء این دایره و منتهی است *** مصدر فیضی که بلا انتهی است
مایه از او یافت جهان وجود *** سایه او بود وجودی که بود
جنبش این سلسله از مهر اوست *** جوشش این بحر مودت ز اوست
گوهر او مشرق خورشید ذات *** عنصر او مطلع نور و صفات
قفل گشای در گنج هدی *** راه نمای همه سوی خدا
مصدر هر فیض که فیاض راست *** مظهر حق مظهر ذات خداست
عرش برین گرچه سریر خداست *** در نظرش یافته نور و صفاست
سدره اگرچه به بسی منتهی است (؟)*** از عددش یافته نشو و نماست
دیده در آیینه حق روبرو *** گشت منور همه از نور او
حکمت ابداع همه ممکنات *** سر وجود همه کاینات
هم غرض گردش چرخ برین *** هم سبب سکه سطح زمین
هم سبب مبداء و اصل مآب *** هم غرض بودن یوم الحساب
آنچه در این دایره شش در است *** آنچه در این سلسله بی سر است
کرد به یک حرف بیان همه *** داد به یک نقطه نشان همه
علم که بود از همه اندر حجاب *** گشت بر او کشف بلا ارتیاب
علم که خاص است به دانای غیب *** در نظرش هست بلا شک و ریب
دوستی اش حبل متین یقین *** بندگیش عروه وثقی وتین
بنده او جمله کروبیان *** مجلس او مجلس روحانیان
کاشف اسرار ابد از ازل *** عارف ذات احد لم یزل
حبل و دادش ز پی اعتصام *** عروه وثقی است بلا انفصام
شمع هدی قوت عین خلیل *** فضل خدا قوت دین خلیل
فهم کن از اسم شریف و جمیل *** آمدن یوشع عمآنویل
هادی دین یحیی یوسف بیان *** مظهر حق نوح سلیمان مکان
خضر بیان موسی دریا شکاف *** واسطه دوده عبد مناف
قطب زمان آدم احمد نسب *** فخر جهان آدم عیسی حسب
مستغنی عن الالقاب والثناء *** ذلک فضل الله یوتی من یشاء
پادشه دنیی و دین، فضل حق *** برده ز مجموع به دانش سبق
فاتحه دفتر «کن » اسم او *** خاتمه نسخه حق جسم او
نیک تأمل کنی از آدم اوست *** کشف همه قاعده خاتم اوست
فاش کنم راز و بگویم صریح *** بوالبشر است این و ذبیح ذبیح
آنچه بر او رفت همه دیده بود *** سر خدا جمله پسندیده بود
گفت به تصریح و به نص کلام *** دیدن حور است مرا در خیام
دیدن حورا نبود بی حتوف *** هست جنان تحت ظلال سیوف
فهم کن از ذکر کلام قدیم *** نص «فدیناه بذبح عظیم«
بهر خلاص همه بندگان *** آنچه رسیدند هم آیندگان
کرد جدا جان و تن پاک را *** کرد رها مصطبه خاک را
در مقاله «گوشهای از تحریفها در کتابهای مقدس و دینها» که آدرس آن در زیر آمده مطالبی درباره شعر بالا بیان شده است.
https://noorvaneshaneha.blogspot.com/2025/01/blog-post_75.html
https://www.tribunezamaneh.com/archives/author/d92580
نظرات
ارسال یک نظر