مطالبی درباره غزل ۱ بیدل دهلوی در مقاله گوشهای از تحریفها در کتابهای مقدس و دینها
آیینه بر خاک زد صُنعِ یکتا *** تا وانمودند کیفیتِ ما
بنیادِ اظهار بر رنگ چیدیم *** خود را به هر رنگ کردیم رسوا
در پرده پختیم سودایِ خامی *** چندان که خندید آیینه بر ما
از عالمِ فاش بیپرده گشتیم *** پنهان نبودن، کردیم پیدا
ما و رُعونت، افسانه کیست *** نازِ پری بست گردن به مینا
آیینهواریم محرومِ عبرت *** دادند ما را چشمی که مگشا
درهایِ فردوس وا بود امروز *** از بیدماغی گفتیم فردا
گوهر گره بست از بینیازی *** دستی که شستیم از آبِ دریا
گر جیبِ ناموس تنگت نگیرد *** در چینِ دامن خفتهست صحرا
حیرتطرازیست، نیرنگسازیست *** تمثالِ اوهام آیینه دنیا
کثرت نشد محو از سازِ وحدت *** همچون خیالات از شخصِ تنها
وهمِ تعلّق بر خود مچینید *** صحرانشیناند این خانمانها
موجود نامی است، باقی توهّم *** از عالمِ خضر رو تا مسیحا
زین یأسِ مُنزَل ما را چه حاصل *** همخانه بیدل، همسایه عَنقا
در مقاله «گوشهای از تحریفها در کتابهای مقدس و دینها» که آدرس آن در زیر آمده مطالبی درباره شعر بالا بیان شده است.
https://noorvaneshaneha.blogspot.com/2025/01/blog-post_75.html
نظرات
ارسال یک نظر