فروهرها
رباعی ۱۴ خیام بیان میکند: «این بحرِ وجود آمده بیرون ز نَهُفْت ***کس نیست که این گوهرِ تحقیق بِسُفْت» منظور این بیت این است که جهانهای وجود مانند گوهرهایی در بحر یا جهانهای عدم هستند. در غزل ۱۵۳۱ تبریزی و در شعر ۳۵ شرفنامه نظامی گنجوی و در غزل ۱ بیدل دهلوی و در قطعه ۱ سلیم تهرانی و در ترجیع ۱ شاه نعمت الله ولی کلمات دریا و گوهر و در قصیده ۱ حافظ کلمات بحر و گوهر و در شعرهای ۱ شاهنامه فردوسی «فریدون» و «جمشید» و در مناقب ۱ جویای تبریزی و در غزل ۱ ابن یمین و در قصیده ۱۳۵ سمرقندی ودر غزل ۱۳۵ فیض کاشانی و در قطعه ۳۱۵ ابن یمین و در غزل ۵۱۳ سیف فرغانی و در برگ ۳۵۱ کتاب پله پله تا ملاقات خدا و در غزل ۱۳۵۰ صائب تبریزی کلمه گوهر و در غزل ۴۱ فیض کاشانی کلمه گهر وجود دارد. منظور از فروهرها یا فر کیانی مرحله روح الله یا روح القدس یا رب است. در توضیحات فروهر در ویکیپدیا بیان شده که در این آموزه جهان "فروهرها" یا همان جهان "مینو" خوب مطلق است و بدی و کژی در آن راه ندارد. در مرحله رب تنها صفات خداوند حضور دارند و صفات شیطان حضور ندارند. از این جهت این مرحله یک جهان ۱ قطبی است. شماره نماد نجومی خورشید ۱ است. در شکل راه کمال یکی از مراحل رب یا مراحل وجود به شکل خورشید نشان داده شده است. در توضیحات فر کیانی در ویکیپدیا بیان شده: «نماد خورشید بالدار در فرهنگ خاورمیانه و در تمدن مصر، سوریه، و آشور تاریخی طولانی دارد و نماد فروهر اقتباسی از آن است.» در مقاله کلمات نماد، خورشید، بال، فرهنگ و مصر و در برگ ۱۵۳ کتاب مکتوب کلمات نماد، مصر و سوریه ذکر شدهاند. کلمه فروهرها نشان میدهد که بیش از ۱ مرحله رب وجود دارد. در باب ۱ انجیل مرقس کلمات دریا، دریاچه و در برگ ۵۳ کتاب والکیریهای کلمه دریاچه و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» و در غزل ۱۵۳۷ صائب تبریزی کلمه هامون ذکر شده است. در توضیحات دریاچه هامون در ویکیپدیا بیان شده: «نکته مشترک دیگر موجود میان وروکشه و کس اویا وجود ۹۹۹۹۹ فروهر است وروکشه، فروردین یشت و کس اویا زامیادیشت.» عدد بزرگ ۹۹۹۹۹ برای این بیان شده که بگوید تعداد فروهرها یا تعداد مراحل رب یا روح الله یا روح القدس عددی بزرگ یا بینهایت است. در مقاله کلمه بزرگ و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «فریدون» کلمات راز و بزرگ ذکر شدهاند. اشو نویسنده کتاب «راز بزرگ» است. جهانهای عدم جمع فروهرها یا جهانهای رب است. عدد ۹۹۹۹۹ به ۹ جهان عدم نیز اشاره میکند. جهانهای عدم در لازمان قرار دارند. خداوند در سورههای معارج و حج در قرآن برای بیان لازمان از عددهای بزرگ استفاده کرده است؛ چون در گذشته لازمان را درک نمیکردند. در برگ ۵۳ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمات حج و بزرگ ذکر شدهاند. سوره معارج به معراج یا عروج یا رفتن به جهان عدم اشاره میکند. حج نمادی از جهانهای عدم است. در زیر آدرس مقاله استاد طاهری با عنوان «معراج حج» آمده که بیان میکند: «حج، عروجی به هفت آسمان، یعنی هفت گنجینه ی آگاهی های هستی، آن هم در میان جمع است. در این حرکت، با گم شدن در سیل خروشان و یکپارچه ی حج گزاران، محو شدن هم تجربه می شود؛ اما هدف، بالاتر از این یکپارچگی و بالاتر از این محو شدن است و کسی به آن می رسد که با آمادگی عازم این مسیر شده باشد.» در برگ ۱۵۳ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمات گنجینه، هستی و حرکت و در مقاله کلمات هفت آسمان، آگاهی، جمع، سیل و خروش ذکر شدهاند. سوره حج ۵۳۱۵ حرف دارد. ارقام اعداد ۱۳۵، ۱۵۳، ۳۱۵ و ۵۳۱۵ مشترک هستند. سوره معارج ۲۲۱ کلمه دارد. در ادامه مقاله عدد ۱۲۲ ذکر شده است. ارقام عددهای ۱۲۲ و ۲۲۱ مشترک هستند. در مقاله به دریاچه هامون اشاره شده است. دریاچه یا دریا نیز نمادی از جهانهای عدم است. در خطبه ۱ نهج البلاغه و در قطعه ۱ خاقانی و در غزل ۱ نظیری نیشابوری و در غزل ۹ نظیری نیشابوری و در غزل ۱۴ یغمای جندقی و در باب ۵۳ انجیل برنابا و در غزل ۵۱۳ نظیری نیشابوری و در غزلهای ۱۵۳۱ و ۱۵۳۷ صائب تبریزی کلمه دریا و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمات دریا و عدم ذکر شدهاند. ارنست همینگوی نویسنده کتاب «پیرمرد و دریا» است. در توضیحات فر کیانی در ویکیپدیا بیان شده: «در سکه یافت شده مربوط به پیش از دوره اشکانیان و سده سوم پیش از میلاد مسیح، وادفَرَداد یکم، فرترکه پارس درحالی در مقابل آتشکده زرتشتی و درفش کاویانی در حال نیایش است که در بالای آتشکده، نماد فر کیانی به وضوح مشخص است» در غزل ۱۵۳ حافظ کلمات فر و سکه و در ترجیع ۱ شاه نعمت الله ولی و در شعر ۳۵ شرفنامه نظامی گنجوی و در برگ ۳۵ کتاب عطیه برتر و در غزل ۱۵۳۷ صائب تبریزی کلمه سکه وجود دارد. در توضیحات فریدون در ویکیپدیا بیان شده: «دومین بار فر بگسست، آن فر جم پسر ویونگهان به پیکر مرغ وارغن به بیرون شتافت. این فر را فریدون پسر خاندان آتبین برگرفت که جز زرتشت پیروزترین مردمان بود.» در قصیده ۱۳۵ سوزنی سمرقندی کلمات فریدون، جمشید و فر و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» کلمات جمشید و فر و در قطعه ۱ سلیم تهرانی و در شعر ۳۵ شرفنامه نظامی گنجوی کلمه جمشید اشاره شده است. در توضیحات جمشید در ویکیپدیا بیان شده: «فره در سه نوبت یا در سه قسمت از جم جدا شد، و هر بار فره یا بخش از فره به صورت پرنده وارِغنَه گریخت. نخستین خورنه را ایزد مهر تیزگوشِ هزار هنر گرفت، دومی را ثرَیتَونَه مغلوبکننده دیو اَژی دهاکَه، سومی را کرَساسپَه، یکی دیگر از اژدهاکشان محبوب گرفت که در پایان جهان نقشی را بر عهده دارد.» منظور این جمله این است که جمشید از صفات خداوند دور شد. در اوستا صفات خداوند به مرغ وارغن تشبیه شده است. در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی کلمات صفات و مرغ و در قصیده ۱۳۵ سمرقندی کلمات فر و مرغان و در «سوگسرود مولوی برای شمس» و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «جمشید» و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در غزل ۱ فرخی یزدی کلمات فر و مرغ و در رباعی ۵۳ اوحدی عبارت مرغصفت و در شعر ۳۵ شرفنامه نظامی گنجوی و در شعر ۵۳ خردنامه اسکندری جامی و در غزل ۱۵۳ عراقی و در غزل ۱۵۳ حسین خوارزمی و در غزلهای ۱۳۵ و ۱۵۳ میلی و در غزل ۳۱۵ محتشم کاشانی و در غزل ۳۵۱ سنایی و در غزل ۱۳۵۷ صائب تبریزی کلمه مرغ و در باب ۵۳ انجیل برنابا و در برگ ۳۵ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه پرندگان وجود دارد. آیه ۴۱ سوره نور بیان میکند: «آیا ندیدی که هر کس در آسمانها و زمین است تا مرغهایی که در هوا پر گشایند همه به تسبیح و ثنای خدا مشغولند؟ و همه آنان صلاة و تسبیح خود بدانند، و خدا به هر چه کنند آگاه است.» در آیه ۴۱ سوره نور به تسبیح و ثنای خدا اشاره شده است. در مقاله به نقل از الهی قمشهای بیان شده که منظور از حمد، ستایش و بندگی آراسته شدن به صفات خداوند است. شماره نماد نجومی خورشید ۱ و شماره نماد نجومی ماه ۴ است. این دو عدد در کنار یکدیگر عدد ۴۱ را ایجاد میکند. بیان گردید که ماه و شب نماد زن و خورشید و روز نماد مرد هستند. بسم الله الرحمن الرحیم جمع معشوق و عاشق یا عشق ماه و خورشید یا بالاترین مرتبه عشق در جهان دو قطبی یا مرحله روح الله یا روح القدس است. منظور از ماه کامل یا بدر یا ماه شب ۱۴ نیز مرحله روح الله است. در ترجیع بند ۱ حسین خوارزمی و در غزل ۴۱ حسین خوارزمی و در قصیده ۱۳۵ سمرقندی کلمه بدر و در ترجیع ۱ خاقانی کلمات بدر و فر و در شعر ۱ دیگر سرودههای فرخی یزدی کلمات بدر و «ماه رخ چهارده ساله» و فر وجود دارند. در مرحله روح الله حلقه جهان دوقطبی که شبیه ماه است کامل میشود. در شکل راه کمال که در ادامه آمده این موضوع مشخص است. اگر کلمه فروهرها را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۴۱ میشود. در شعر ۱ مجلس اول سعدی کلمه اسماعیل و در مناقب ۱ جویای تبریزی کلمه شفق و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات شفق، همای، مرغ، استخوان و فر و در غزل ۳۱۵ نظیری نیشابوری کلمه هما وجود دارند. در مقالهای با عنوان «جستاری پیرامون «همای»» نوشته اسماعیل شفق و جمیله زارعی که آدرس آن در ادامه آمده بیان شده: «همای مرغ استخوان خوار معروفی است که در راسته شکاریان قرار می گیرد. شهرت این پرنده در ادبیات فارسی براساس جایگاه اسطوره ای آن است؛ آنچنان که سایه این پرنده بر سر هر کس می افتاد او را سعادتمند می دانستند و حتی وی را پادشاه می کردند. در علم پرنده شناسی این پرنده را در خانواده کرکس ها قرار داده اند. هما (هومیا یا هوما یا هومیه و یا هومایه) در اوستا به معنای (خجسته) آمده و در شاهنامه از درفش (همای پیکر) یاد شده است. همچنین در اوستا از مرغی به نام «مرغ وارغن» نام برده شده، که فر به صورت این پرنده از پیکر جمشید جدا گردیده است. مرغ «وارغن» را برخی سیمرغ، برخی پرنده ای از جنس شاهین و برخی به پیروی از (وُلف) شاهین و معین هم یکی از معانی همای را «وارغن» آورده است. مرغ وارغن با سیمرغ افسانه ای خلط شده؛ ولی در حقیقت «مرغ وارغن» همان همای امروزی است. با وجود اینکه همای در فرهنگ ایرانی پرنده ای مشهور است؛ اما نوشته های بسیار اندک و پراکنده ای درباره آن وجود دارد.» در مقاله کلمات شاهین و سیرمرغ ذکر شدهاند. منظور از سیمرغ جمع مرغها یا جمع صفات خداوند یا جهانهای عدم است. در مقاله به کوه قاف و سیمرغ اشاره شده است. در توضیحات سیمرغ در ویکیپدیا بیان شده: «منطق الطیر عطار داستان سفر گروهی از مرغان به راهنمایی هدهد به کوه قاف برای رسیدن به آستان سیمرغ است. هر مرغ به عنوان نماد دسته خاصی از انسانها تصویر میشود. سختیهای راه باعث میشود مرغان یکی یکی از ادامه راه منصرف شوند. در پایان، سی مرغ به کوه قاف میرسند و در حالتی شهودی در مییابند که سیمرغ در حقیقت خودشان هستند.» در ترجیع بند ۱ خاقامی کلمه منطق طیر و در غزل ۲۲۴ حافظ کلمه هدهد وجود دارد. در توضیحات کوه قاف در ویکیپدیا بیان شده که در ادبیات فارسی قاف را نشیمن سیمرغ و ققنوس ذکر کردهاند. در توضیحات کوه قاف در ویکیپدیا به نقل از حکایت عقل سرخ از سهروردی بیان شده که کوه قاف رمز عالم بالاست. کوه قاف بیانگر جهانهای عدم است. شعر ۱ دفتر اول مثنوی و معنوی مولانا و در برگ ۳۱۵ کتاب پله پله تا ملاقات خدا کلمه حکایت و در غزل ۳۵۱ سعدی کلمات حکایت و عقل و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در قصیده ۱ حافظ و در خطبه ۱ نهج البلاغه و در قصیده و ترجیع ۱ شاه نعمت الله ولی و در ترجیع بند ۱ خاقانی و در ترجیع بند ۱ حسین خوارزمی و در غزل ۱۴ نظیری نیشابوری و در غزلهای ۴۱ و ۵۳ حسین خوارزمی و در شعر ۵۳ خردنامه اسکندری جامی و در شعر ۵۳ جام جم اوحدی و در قصیده ۱۳۵ سمرقندی و در غزل ۱۳۵ میلی و در برگ ۱۳۵ کتاب عطیه برتر و در قطعه ۳۱۵ ابن یمین و در غزل ۳۵۱ محتشم کاشانی و در غزلهای ۵۱۳ و ۵۳۱ نظیری نیشابوری و در غزل ۱۵۳۷ صائب تبریزی و در «سوگسرود مولوی برای شمس» کلمه عقل و در قطعه ۱ خاقانی کلمه عقول و در مقاله کلمه سرخ ذکر شده است. در توضیحات شهابالدین یحیی سهروردی در ویکیپدیا بیان شده: «سرانجام به دستاویز آن که وی سخنانی برخلاف اصول دین میگوید، از ملک ظاهر خواستند که او را به قتل برساند، و چون وی از اجابت خواسته آنها خودداری کرد، به صلاح الدین ایوبی شکایت بردند. متعصبان او را به الحاد متهم کردند و علمای حلب خون او را مباح شمردند (اتهام او معاندت با شرایع آسمانی اعلام شد).» در مقاله به تهمت وارد کردن به نسیمی مشابه سهروردی در شهر حلب اشاره شده است. در مطلبی که از توضیحات نسیمی در ویکیپدیا در مقاله آمده به شیخ شهاب الدین ابن هلال اشاره شده است.
https://mataheri.com/articles/meraje-haj/
مطلبی که بیان گردید بخشی از مقاله «ارتباط بین کلمهها و عددها در قرآن، کتابهای مقدس، شعرها و ...» است که آدرس آن در زیر آمده است.
https://noorvaneshaneha.blogspot.com/2025/01/blog-post_28.html
نظرات
ارسال یک نظر