سلمان فارسی
در قطعه ۱۱۱ سنایی به سلمان فارسی اشاره شده است. در قصیده ۱ طبیب اصفهانی کلمات رسول اکرم(ص)، محمد(ص) و یثرب ذکر شدهاند. در توضیحات سلمان فارسی در ویکیپدیا بیان شده: «او بهعنوان یک زرتشتی، بیشتر زندگی اولیهاش را وقف تحصیل کرد تا مغ شود، اگرچه بعداً مشغول سفر به سراسر آسیای غربی برای گفتگوی بین ادیان با سایر گروههای مذهبی شد. جست و جوهای او در نهایت باعث گرویدن او به مسیحیت و بعداً مسلمان شدن او گردید که پس از دیدار و دوستی وی با محمد در شهر یثرب رخ داد. او از صحابی برجسته غیر عرب و از نزدیکترین دوستان محمد بود.» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۳۴۹ میشود. در مقاله عدد ۱۳۴۹ ذکر شده است. در مقاله کلمات زردشت و مغ ذکر شدهاند. در توضیحات سلمان فارسی در ویکیپدیا بیان شده پیش از غزوه خندق سلمان به محمد و دیگر مسلمانان نخستین پیشنهاد داد که خندق (کَندَک) بزرگی را در پیرامون یثرب بِکَنَند (ترفندی که معمولاً بهدست ارتش ساسانی استفاده میشد) تا در برابر یورش قریش که از مکه اردوکشی کرده بودند، پایداری کنند. در مقاله کلمات محمد، بزرگ و ساسانی و در قطعه ۱۱۱ سنایی کلمات سلمان و مکه و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات مکیان و خندق ذکر شدهاند. در توضیحات سلمان فارسی سایت ویکیشیعه بیان شده: «سلمان پس از غزوه خندق در همه جنگهای دوران پیامبر شرکت کرد و حضوری موثر داشت؛ از جمله اینکه او در جنگ احزاب پیشنهاد حفر خندق، گرداگرد مدینه و در جنگ طائف استفاده از منجنیق را ارائه داد.» در قطعه ۱۱۱ سنایی کلمات سلمان و نمرود و در شعر ۱۴ یغمای جندقی کلمه نمرود وجود دارد. نمرود با منجنیق ابراهیم(ع) را در آتش انداخت. در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در مثنوی ۱ نسیمی و در غزل ۳۶ کمال خجندی و در مثنوی ۹۹ ملا احمد نراقی و در غزل ۱۳۹۵ مولانا کلمه خلیل و در قصیده ۱ نسیمی کلمه ابراهیم وجود دارد. در توضیحات سلمان فارسی در ویکیپدیا بیان شده: «سلمان در آغاز در ایران با باورهای میترایی آشنا بود و سپس باورهای زرتشتی و سپستر باورهای مانوی و بدینگونه با حکمت و خرد ایران باستان آشنا بود. به غرب رفت و با باورهای مسیحی آشنا شد و سالها در آنجا در خدمت کلیسا بود و با باورهای یهودی بیشتر آشنا شد. در یثرب محمد را دید و با اسلام آشنا گردید.» در مقاله کلمات زردشت، مسیح و محمد ذکر شدهاند. در توضیحات سلمان فارسی در ویکیپدیا بیان شده: «راهب عموریه، در واپسین لحظات زندگیاش به سلمان خبر داد که زمان ظهور پیامبری نزدیک است که در سرزمین حجاز و در منطقهای میان دو حرّه، جایی با نخلستان، ظهور خواهد کرد. راهب ویژگیهای این پیامبر را چنین برشمرد: «او هدیه را میپذیرد اما صدقه نمیخورد و میان دو شانهاش نشانهای از نبوت وجود دارد.»» در مقاله کلمات ظهور، پیامبر، حجاز، نخل، هدیه و شانه و در قصیده ۱ سلیم تهرانی و در غزل ۱۳۹۵ مولانا کلمه شانه وجود دارد. در توضیحات سلمان فارسی در سایت ویکیشیعه بیان شده: «روی کفن سلمان شعری نوشته شده بود که برخی کتابت آن را به سلمان و بعضی دیگر به علی(ع) نسبت دادهاند؛ آن شعر چنین بود:
وَفَدتُ علی الکریم بغیر زادٍ *** مِن الحسنات و القلب السلیم
و حَمْل الزاد اَقبحُ کل شیء ***اذا کان الوُفود علی الکریم
در بیت بالا و در مقاله کلمه سلیم ذکر شده است. در توضیحات سلمان فارسی در ویکیپدیا بیان شده: «سپس مرد یهودی وقتی متوجه میشود او دوستدار محمد است او را به زنی از قبیله بنی سلیم میفروشد تا آنکه روزی هفت نفر که ابری سایبان آنها بود پیش سلمان میآید. سلمان از سایبان ابر متوجه میشود که پیامبر در میان آنهاست و از آنجا که میدانسته پیامبر صدقه نمیخورد برای اینکه بداند کدامیک از آنها پیامبر است با اذن مالکش یک طبق خرما به نام صدقه نزد آنها میگذارد ولی محمد به زید بن حارث امر میکند که از آن بخورد. سپس طبقی دیگر به نام هدیه نزد آنها میگذارد و محمد بسم الله گفته و از آن میخورد. سپس محمد وی را به نام اصلیاش خطاب میکند و میگوید ای روزبه طالب مهر نبوت هستی؟ روزبه اظهار رغبت میکند و سپس محمد جامهاش را از دوشش برداشته و به سلمان میدهد و او بر روی دوشش گذاشته به پای محمد میافتد و اسلام میآورد» در مقاله کلمات مرد، یهودی، محمد، زن، سلیم، اسلام، بسم الله، خرما و مهر ذکر شدهاند. در مقاله به نقل از توضیحات بحیرا در سایت ویکیشیعه بیان شده: «برخی از منابع ماجرای دیدار بحیرا و محمد(ص) را مربوط به سفر آن حضرت با ابوبکر به شام میدانند که در جوانی آن دو صورت گرفته ذکر شده است. در روایت این منابع نیز وقایعی شبیه به رخدادهای روایت نخستین واقع میشود. بحیرا آسودن پیامبر(ص) را در زیر درختی که تنها حضرت عیسی(ع) پیشتر در زیر آن آرمیده بود، میبیند و او را میشناسد و نبوتش را پیشگویی میکند. به هر حال، این روایت که ابنمنده نقل کرده، با سند ضعیفی، به ابن عباس منتهی میشود و اگر وقوع این سفر صحیح باشد، باید آن را دومین سفر پیامبر(ص) محسوب داشت.» در قطعه ۱۱۱ سنایی عبارت بوذر و سلمان وجود دارد. در توضیجات ابوذر غفاری در ویکیپدیا بیان شده: «در منابع به خضوع و ساده زیستی ابوذر اشاره شده و این مهم وی را به عیسی بن مریم همانند کردهاست.» اگر عبارت «ابوذر غفاری» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۲۲۰۰ میشود. در مقاله عدد ۲۲۰ ذکر شده است. ارقام عددهای ۲۲۰ و ۲۲۰۰ مشترک هستند. در توضیحات سلمان فارسی در سایت ویکیشیعه بیان شده: «قطعه خوشنویسی حدیثی از پیامبر(ص) درباره فضائل سلمان (ترجمه: سلمان دریایی است که خشک نمیشود و گنجی است که تمام نمیشود.)، به خط ثلث، اثر محمد المشرفاوی.» اگر عبارت «سلمان دریایی است که خشک نمیشود و گنجی است که تمام نمیشود» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۲۱۲ میشود. در مقاله عدد ۲۱۲ ذکر شده است. در توضیحات «حدیث مردان فارسی» در ویکیپدیا به نقل از رسول اکرم(ص) بیان شده:
لو کان العلم معلقا بالثریا لتناوله رجال من ابناء الفارس
«جعفر عن أبیه أن رسولالله ص قال لو کان العلم منوطا بالثریا لتناولته رجال من فارس».
«اگر دانش [یا ایمان] به ستاره ثریا بسته باشد و در آسمانها آرام گیرد، مردانی از سرزمین ایران بدان دست مییابند.»
اگر عبارت «لو کان العلم معلقا بالثریا لتناوله رجال من ابناء الفارس» را به عددهای ابجد کبیر و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۵۳۵ و ۱۴۱ میشود. در مقاله عدد ۱۴۱ ذکر شده است. اگر عبارت «سلمان فارسی» را به عدد ابجد کبیر تبدیل کنیم حاصل ۵۳۲ میشود. در مقاله عددهای ۲۵۳ و ۳۵۲ ذکر شدهاند. ارقام عددهای ۲۵۳، ۳۵۲، ۵۳۲ و ۲۵۳۵ مشترک هستند. منظور رسول اکرم(ص) در «حدیث مردان فارسی» سلمان فارسی بوده است. در ابیات زیر از وفایی شوشتری که در توضیحات سلمان فارسی در سایت ویکیشیعه آمده و در مقاله به لعل بدخشان اشاره شده است. در توضیحات سلمان فارسی در ویکیپدیا بیان شده: «در طبقات ابن سعد، حلیه الاولیاء، طبقات المحدثین و اسدالغابه آمده که سلمان دارای سه فرزند به نامهای عبدالله و کثیر و محمد بوده همچنین برادری در شیراز و خواهر و دختری در اصفهان داشته است. جمع کثیری از محدثین از جمله سوزنی سمرقندی و ضیاءالدین خجندی از اولاد وی هستند.» در مقاله کلمات شیراز، اصفهان و سوزنی سمرقندی ذکر شدهاند.
توضیحات سلمان فارسی در سایت ویکیشیعه
وفایی شوشتری
نه هرکس شد مسلمان می توان گفتش که سلمان شد ***کز اول بایدش سلمان شود و آنگه مسلمان شد
نه هر سنگ ار بدخشان است، لعلش می توان گفتن *** بسی خون جگر باید که تا لعل بدخشان شد
مطلبی که بیان گردید بخشی از مقاله «گوشهای از تحریفها در کتابهای مقدس و دینها» است که آدرس آن در زیر آمده است.
https://noorvaneshaneha.blogspot.com/2025/01/blog-post_75.html
نظرات
ارسال یک نظر