رستم دستان
در مقاله کلمات افغانستان، هند، سفید و محمد و معین ذکر شدهاند. در توضیحات زابلستان در ویکیپدیا بیان شده: «محمد معین در حاشیه برهان قاطع مینویسد که نام زابلستان یا زاولستان از نام قوم Zavul که قبیلهای از هونهای سفید یا هیاتله بودهاست گرفته شده. قومی که در حدود قرن پنجم میلادی به این نواحی هجرت کرده و زندگی میکردهاند. جالب توجه است که در متن برهان قاطع ذیل عنوان افغان آمدهاست که افغانان را همچنین هیاتله نیز گویند. به عبارت روشنتر نام افغانان که هیاتیله نیز خوانده شدهاند در آثار باستانی Zavul (زاول) نیز خوانده شدهاست.» در قصیده ۱ حزین لاهیجی به زال پدر رستم اشاره شده است. در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات سفید و موی و در مثنوی ۱ نسیمی و در قصیده ۱ سلیم تهرانی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در غزل ۱۵۴۳ صائب تبریزی کلمه موی وجود دارد. در توضیحات زال در ویکیپدیا بیان شده: ««زال» بر وزن سال، پیر و فرتوت و سفیدموی باشد، و چون او «سفیدموی» به دنیا آمد او را به این نام خوانند. ریشه این نام در اوستا zar (پیر شدن)، در هندی باستان Jāra-Jar (پیر شدن) است. کلمه «زر» در فارسی لغتی است هموزن «زال»، که «ر» به «ل» بدل شده. زال یعنی مانند پیران سپیدموی بودن.» در توضیحات زال در ویکیپدیا بیان شده: «زال به همراه پدر و گردان زابلی که به ایران رفته بودند به زادگاهش برگشت، سام همه سران و بزرگان کشور را جمع نمود و پس از ابلاغ حکم شاه ایران، بدیشان گفت که باید به گرکسار و مازندران لشکرکشی نماید از اینرو زینپس شاه این کشور زال فرزندم خواهد بود و انتظار من اینست همه او را یاری و گوش به فرمان او باشید و بدانید که زال زینهار من است. سپس سام رو به فرزندش زال نمود و گفت به داد و دهش حکم رانی کن و آرام باش و چنان دادن که زابل خان توست و این خان و مان هر چه آبادتر دل دوستداران تو شادتر.» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۶۳۶ میشود. ارقام عددهای ۱۳۶، ۱۱۳۶ و ۱۶۳۶ مشترک هستند. قصه زال برای ایجاد پیوند بین ایران و زابل بوده است. اگر کلمه زال را به عددهای ابجد وسیط و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۴ و ۱۱ میشود. در مقاله عددهای ۱۴ و ۱۱ ذکر شدهاند. در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «فریدون» به ضحاک اشاره شده است. در مقاله خبری از ایران اینترنشنال با عنوان «سال ۱۴۰۴ با شعارهای اعتراضی مردم در اماکن تاریخی آغاز شد» آمده که به فردوسی و ضحاک اشاره میکند. در توضیحات ضحاک در ویکیپدیا بیان شده: «در شاهنامه، فردوسی او را مردی شناسانده که دو مار به انگیزه بوسه اهریمن از شانههایش درآمده بود و سالیان دراز در ایران به ستمکاری و کشتار جوانان ایران و سودجویی از مغز آنان برای خورش مارهای روی شانههایش میپرداخت، تا سرانجام با رستاخیز کاوه آهنگر و فریدون پور آبتین، ضحاک دستگیر و در البرزکوه زندانی گردید. واژه اژدها یک واژه اسطورهای است و آن باید کوه آتشفشان ویرانگر و نابودکننده باشد.» در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات بوسه، مغز و مار و در قصیده ۱ سلیم تهرانی کلمات شانه و مار و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در غزل ۱۳۶ صائب تبریزی و در غزل ۱۱۳۶ مولانا و در برگهای ۳۶ و ۱۳۶ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه مار وجود دارد. «کوه و افعی» عنوان یکی از قسمتهای سریال بازی تاج و تخت است. در توضیحات ضحاک در ویکیپدیا بیان شده: «نام وی در اوستا به صورت اژیدَهاکَ آمدهاست و معنای آن، «مار اهریمنی» است.» در توضیحات ضحاک در ویکیپدیا بیان شده: «در اوستا چگونگیِ نبردهای ضحاک با سه دشمنش، آذر (آتَر)، جم (یمه)، و فریدون (ثری ایدون) گزارش شدهاست. در اوستا ضحاک با پاژنامِ (صفت) ثری زَفَن برابر با سه پوزه و سه دهن و ثری کَمِرِذ برابر با سه کله یا سر نیز آمدهاست.» در این مطلب عدد سه ذکر شده است. در توضیحات فریدون در ویکیپدیا بیان شده که نگارش اوستایی فریدون «ثْرَئیتَونَه» است. بخش نخست "ثریته", "ثری" به معنای سومین، سه است. خان سوم رستم نبرد با اژدها است. در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات رستم و اژدها و در رباعی ۱ حزین لاهیجی کلمه اژدها وجود دارد. «رقص اژدهایان» و «اژدها و گرگ» عنوان قسمتهایی از سریال بازی تاج و تخت هستند. در شعر ۱ در عدل و تدبیر و رای بوستان سعدی و در قصیده ۳۶ سوزنی سمرقندی و در مثنوی ۹۹ ملا احمد نراقی کلمه گرگ وجود دارد. داستان رستم، داستان قهرمانان ایران است. احتمالا خان سوم رستم مربوط به فریدون و کاوه آهنگر است. در قصیده ۳۶ جیحون یزدی کلمه ممتاز وجود دارد. در توضیحات کاوه آهنگر در ویکیپدیا بیان شده: «همچنین خاندان کارن پهلوی که یکی از هفت خاندان ممتاز ایران باستان به حساب میآیند ادعا کردهاند که از نسل کارن بزرگ و از نوادگان کاوه هستند.» اگر فرض کنیم که خان سوم رستم مربوط به فریدون و کاوه آهنگر است؛ شاید هفت خان رستم بر اساس هفت خاندان ممتاز ایران باستان باشد. در قصیده ۳۶ صغیر اصفهانی کلمه جدول وجود دارد. در توضیحات «هفت خاندان ممتاز ایران باستان» در ویکیپدیا و در بخش «هفت خاندان ممتاز ساسانی» جدول زیر آمده که مورد سوم خاندان کارن است. در مورد دوم بیان شده که حوزه نفوذی خاندان مهران در قومس بوده است. در توضیحات قومس در ویکیپدیا بیان شده: «در دوره ویشتاسب جنگهای شدید بین ایرانیان زرتشتی و ارجاسب پادشاه تورانیان درمیگیرد و سپاه تورانیان یعنی فرزندان تورج شامل خیونان یعنی مردم آسیایمیانه میشده است. جنگهای مذکور عمدتاً با شکست ایرانیان پیش میرود تا آنکه در جنگل سپید از ناحیه پتشخوار در کوههای کومش جنگ نهایی اتفاق میافتد. در این جنگ سپاه ایران شکست خورده و درحال پراکندگی و از هم پاشیدگی بودهاند که به ناگاه معجزهای اتفاق میافتد کوه کگمش با صدای مهیبی از هم میپاشد و قطعات آن به اطراف (میان دشت) پراکنده میشود تورانیان و خیونان که بیابانگردان سادهدل و بدوی بودهاند به تصور معجزه و خشم خداوند از ترس گریخته و سپاه شکست خورده ایران به پیروزی غیرمنتظره نهائی دست یافت.» اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۶۵۹ میشود. در مقاله عددهای ۱۹۵۶ و ۱۶۹۵ ذکر شدهاند. در این مطلب بیان شده که تورانیان و خیونان بیابانگردان سادهدل و بدوی بودهاند. خان دوم رستم گذر از بیابان سخت است. در باب ۱ انجیل مرقس کلمه بیابان وجود دارد. آهنگ «شب بود، بیابان بود» اثر فریدون فرخزاد است. نام فرزند فریدون فرخزاد رستم است. در جدول زیر در مورد اول بیان شده که حوزه نفوذ خاندان سلطنتی ساسانی در پارس بوده است. در توضیحات پارس در ویکیپدیا بیان شده: «پارسها قومی از نژاد آریایی بودند که با اسبها و دامهای خود در میان دشتها و کوهستانهای گرمسیری و سردسیری تردد میکردند. شاهنشاهی هخامنشی بر یکجانشینی این قوم تأثیر زیادی گذاشت. پارتها و پارسها شیوه زندگی تقریباً یکسانی داشتند و بهترین اسبسواران زمان خود بودند. یکی از معانی پارس، اسب میباشد. ایرانیان باستان لقب افراد را بر پیشه اسب خود شناسایی میکردهاند، مانند سفید اسب، سه اسب پیر اسب زراسب و… در دربار هخامنشی اسبهای تربیت یافتهای بوده است در سفرنامه فیثاغورث نادرترین گونه اسب جهان نامیده شدهاند که به آنها پارسی میگفتهاند. خان اول هفت خان رستم نبرد رخش اسب رستم با شیر است. در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات رستم، رخش و اسب و در شعر ۱ در نیایش خداوند بوستان سعدی و در ترجیع بند ۱ مولانا و در قصیده ۱ اوحدی و در شعر ۱ حمید الدین بلخی و در قصیدههای ۳۶ سوزنی سمرقندی، خاقانی و جیحون یزدی و در برگ ۳۶ کتاب مکتوب کلمه اسب و در شعر ۱ شاهنامه فردوسی «فریدون» کلمه اسپ و در باب ۱ کتاب مقدس استر کلمه پارس و در قصیده ۳۶ ظهیر فاریابی کلمه پارسی وجود دارد. در توضیحات فیثاغورث در ویکیپدیا بیان شده: «فیثاغورس دانشمند و ریاضیدان یونان باستان، با تحقیق بر روی مثلث قائمالزاویه به این نتیجه رسید که همواره مساحت مربعی که با وتر یک مثلث قائم الزاویه ساخته میشود برابر است با مجموع مساحت دو مربعی که با اضلاع مجاور زاویه قائم ساخته میشود و این قانون بعدها به عنوان رابطه فیثاغورس نامیده شد. در هر مثلث قائمالزاویه، مجذور وتر برابر است با مجموع مجذور دو ضلع مجاور زاویه قائمه.» در شعر ۱ حمید الدین بلخی کلمه مثلث وجود دارد. در جدول زیر بیان شده که حوزه نفوذ خاندان اسپندیاذ در ری بوده است. در توضیحات ری در ویکیپدیا بیان شده: «چون آثار بجا مانده از اشکانیان توسط سلسله بعدی یعنی ساسانیان از بین رفتهاست از عصر اشکانیان اطلاعات زیادی در دست نیست ولی آنچه مسلم است ری همچنان اهمیت خود را حفظ کرده زیرا برج و باروی عظیمی در نزدیکی و ابتدای چشمه سوربن یا چشمه علی فعلی که اختصاص به شاهان و امرا داشت ساخته شدهاست. در این دوران ری به صورت یک مرکز دینی تجاری و قطب کشاورزی و دامداری به حیات خود ادامه دادهاست.» در توضیحات «هفتخان رستم» در ویکیپدیا و بخش «خان چهارم: کشتن جادوگر» بیان شده: «رستم شاد و پویا راه دراز را میپیمود تا به چشمهساری پر گل و سبزه رسید. سفرهای آراسته در کنار چشمه دید که برههای بریان شده و دیگر خورشها بر سُفره بود. جامی زرین پر از می نیز کنار سفره خودنمایی مینمود. رستم خوشحال و بیخبر از همه جا خواست سورچرانی کند امّا آن سفره، تله اهریمن بود. رستم پیاده شد و بر سفره نشست، جام را نوشید و تنبور را برداشت و ترانهای فرحبخش در وصف حال خویش خواند و تنبور را نواخت» اگر این متن را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۱۴۱۰ میشود. در مقاله عددهای ۱۱۴۰ و ۱۴۰۱ ذکر شده است. ارقام این عددها مشترک هستند. در مطالبی که درباره شهر ری و خان چهارم رستم بیان شده و در غزلهای ۱ محتشم کاشانی و آشفته شیرازی و در قطعه ۱ سلیم تهرانی و در غزل ۱۳۶ فیض کاشانی و در غزل ۶۱۳ مولانا و در غزل ۳۵۴۱ صائب تبریزی و در قطعه ۱ خاقانی و در ادامه مقاله کلمه چشمه و در ترجیع بند ۱ خاقانی کلمات چشمه و ری ذکر شده است. در جدول زیر بیان شده که حوزه نفوذ خاندان سورن در سیستان بوده است. در قصیده ۱ حافظ کلمه سیستان و در قطعه ۱ خاقانی کلمه آسیا وجود دارد. در توضیحات سیستان در ویکیپدیا بیان شده: «یزدگرد روزی از شهریار سیستان که با وی با اکرام رفتار نموده و بزرگ میداشت طلب خراج کرد. شهریار سیستان نیز این امر را خوش نداشت و شاه نیز سیستان را ترک کرده روانه خراسان شد، اما به دست نیروهای ماهویه، مرزبان مرو در خانه یک آسیابان و به نقلی دیگر به فرمان وی به دست آسیابان کشته شد.» خان پنجم رستم جنگ با اولاد مرزبان است. در جدول زیر در مورد ششم بیان شده که حوزه نفوذ خاندان زیک در آذربایجان بوده است. در توضیحات آذربایجان در ویکیپدیا بیان شده: «نام «آذربایجان» به معنای «نگهبان آذر» (آتش مقدس مزدیسنا) است؛ این منطقه در دین زرتشتی اهمیت دینی دارد و کانون مغان بوده است.» در توضیحات «هفتخان رستم» در ویکیپدیا و بخش «خان ششم: جنگ با ارژنگ دیو» بیان شده: «رستم و اولاد به کوه اسپروز یعنی محلی که در آن دیو سپید، کاووس را در بند کرده بود، رسیدند؛ چون تاریکی شب سر رسید از جانب شهر مازندران خروشی برآمد و هر گوشه شهر شمع و آتشی افروخته شد. رستم از اولاد پرسید: آنجا که از چپ و راست آتش افروخته شد کجاست؟ اولاد گفت: آنجا آغاز کشور مازندران است و دیوهای نگهبان در آن جای دارند و آنجا که درختی سر به آسمان کشیده خیمه ارژنگدیو است که هر از گاهی فریاد برمیآورد..» در این مطلب به آتش و نگهبان اشاره شده است. اگر این متن را به عدد ابجد صغیر تبدیل کنیم حاصل ۱۴۱۱ میشود. در مقاله عدد ۱۴۱۱ ذکر شده است. در جدول زیر در مورد هفتم بیان شده که حوزه نفوذ خاندان اسپاهبذ در طبرستان بوده است. در توضیحات تبرستان در ویکیپدیا بیان شده: «در این آیین جدید اهورامزدا، به عنوان خدای روشنایی، حامی زیست کشاورزی، آبیاری، درختکاری و دانایی و خرد، پرستیده میشد. اهالی البرز که هنوز بیشتر به دامداری متکی بودند، این مذهب جدید را در ابتدا برنتافتند و مقاومت گزیدند. بدین جهت بود که زرتشت در کتاب اوستا این سرزمین را «مَزِنَه» به معنای جایگاه و سرزمین دیوها، نامیده. دروازه دوزخ نیز به نام «ارزوه گریوه» در میان کوههای البرز قرار داشت.» در باب ۱ کتاب مقدس ارمیا و در برگ ۱۳۶ کتاب والکیریها کلمه دروازه و در شعر ۱ مجلس اول سعدی و در قصیده ۳۶ جیحون یزدی و در برگ ۱۳۶ کتاب الف و در غزل ۱۱۳۶ مولانا کلمه دوزخ و در قصیده ۱ سوزنی سمرقندی کلمات دوزخ و کوه وجود دارند. خان هفتم رستم جنگ با دیو سپید است. در توضیحات هفتخان رستم در ویکیپدیا بیان شده: «در خان آخر، رستم و اولاد به هفت کوه که غار محل زندگی دیو سپید در آن قرار داشت، رسیدند. شب را در حوالی آنجا سپری کردند. صبح روز بعد رستم پس از بستن دست و پای اولاد، به نگهبانان غار حملهور شد و آنان را از بین برد. وی سپس وارد غار تاریک بیبن شد. در غار با دیو سپید مواجه شد که همانند کوهی به خواب رفته بود.» در توضیحات تبرستان در ویکیپدیا بیان شده: «قدمت بقایای باستانی به دست آمده از غار شوپری رستمکلا به بیش از یکصدهزار سال گذشته بازمیگردد؛ این بقایا شامل دستافزاهای سنگی و فسیل استخوانهای جانورانی است که توسط انسانهای عصر پارینه سنگی شکار شدند.» در ادامه مقاله کلمات غار و استخوان و در قصیده ۱ حافظ و در مثنوی ۹۹ ملا احمد نراقی و در برگ ۳۶۱ کتاب تفسیر اشو بر چنین گفت زردشت نیچه کلمه استخوان و در باب ۱ انجیل مرقس و در قصیده ۶۳ خاقانی کلمه دیو وجود دارد. آهنگ «دیو تنهایی» اثر فریدون فرخزاد است. اگر عبارت «رستم دستان» را به عددهای ابجد وسیط و صغیر تبدیل کنیم حاصل ۲۷ و ۳۶ میشود. در مقاله عددهای ۲۷ و ۳۶ ذکر شدهاند. اگر عبارت «هفتخان رستم» را به عدد ابجد وسیط تبدیل کنیم حاصل ۳۶ میشود. در توضیحات کاوه آهنگر در ویکیپدیا بیان شده: «کاوه پیامآور دادخواهی برای استقلال، آزادی و جبههگیری اپوزیسیون در برابر حکومتهای ناعادلانه است که تأثیری شگرف در فرهنگ ایرانی و نمادهای شاهنشاهی ایران داشتهاست.» در مقاله به اپوزیسیون اشاره شده است.
مطلبی که بیان گردید بخشی از مقاله «گوشهای از تحریفها در کتابهای مقدس و دینها» است که آدرس آن در زیر آمده است.
https://noorvaneshaneha.blogspot.com/2025/01/blog-post_75.html
نظرات
ارسال یک نظر